ملاقات با امام زمان{عج}......

ataata117

عضو جدید
حضرت زهرا(س) می فرمایند:دلى شکسته‏ تر از من در آن زمانه نبود و در این‏ زمان دل فرزند من شکسته‏ تر است‏ .
یکى از مسائلى که لازم است صاحبان ایمان در زمان غیبت رعایت نمایند و نسبت به آن دقیق و محتاط باشند این است که کارى نکنند که قلب ولى اللَّه اعظم آزرده شود و ایشان مغموم و آزرده خاطر گردند، زیرا روایات فراوانى داریم که دلالت مى‏ کند بر این‏که تمامى اعمال و کردار ما به محضر امام علیه السلام عرضه مى‏ شود و ایشان از تمامى اعمال ما با خبر است و طبیعى است که وقتى اعمال زشت و یا گناه و معصیتى را از شیعیان خود و کسانى که دم از علاقه و محبت او مى‏ زنند، مى‏ن گرد، خاطر ایشان مکدّر مى‏ شود.

در روایتى به نقل از امام صادق علیه السلام آمده است که ایشان خطاب به یاران خود فرمود:
چرا پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله را اذیت و آزار مى‏ کنید؟
عرض شد: چگونه ما پیامبر را ناراحت مى‏ کنیم؟ (و حال آن‏که سال‏هاست از بین ما رفته و رحلت فرموده ‏اند).
حضرت فرمود: مگر نمى‏ دانید اعمال شما عرضه مى ‏شود بر ایشان و هرگاه با اعمال زشت شما برخورد کند و از آنها آگاه گردد، ناراحت مى‏ شود؟ پس تلاش کنید که موجب خرسندى پیامبر شوید.
اینجاست که زنگ خطر براى دوستان امام زمان به صدا در مى‏ آید که مبادا با نِفاق و مکر و حیله خودمان و یا سهل انگارى در نماز و بى ‏مبالاتى در حفظ حجاب و… دل آن یگانه محبوب را آزرده کنیم و در عین حال فریاد برآوریم که (عَجِّلْ عَلى‏ ظُهورِکَ).
یکى از دوستان روحانی مى‏ فرمودند: وقتى که عالم جلیل القدر، میر جهانى قدس سره به اصفهان منتقل شد، بنده گاهى به خدمتشان مى‏ رسیدم تا از ایشان بهره‏ مند شوم، یک‏بار که خدمتشان رسیدم،
فرمودند: شبى در عالم رؤیا حضرت صدیقه کبرى علیها السلام را دیدم، به من فرمودند:
دلى شکسته‏ تر از من در آن زمانه نبود در این‏ زمان دل فرزند من شکسته‏ تر است‏ .
گرچه ناراحتى‏ هاى حضرت مهدى علیه السلام علل مختلفى دارد همچون سلطه ظالمین بر عدّه‏ اى ضعیف و بى‏ پناه، شیوع انواع گناه‏ ها و معاصى در جوامع بشرى و فرا نرسیدن زمان فرج و، امّا یک علت ناراحتى حضرت که مى‏ توان گفت قلب ایشان را در فشار قرار مى ‏دهد این است که دوستان و کسانى که عشق و علاقه به ائمه اطهار و به‏ خصوص به ولىّ اللَّه اعظم دارند، چرا باید آلودگى به گناه و یا بى ‏اعتنائى به واجبات داشته باشند؟!
دوازده گفتار درباره حضرت مهدى ع، ص‏۲۰۳٫

kart-postal-126.jpg
 

ataata117

عضو جدید
امام خود را بشناس که اگر امامت را شناختی پیشتر شدن این امر یا به تاخیر افتادن آن بر تو زیان نرساند و هر کس امام خود را بشناسد سپس پیش از آنکه صاحب این امر قیام کند بمیرد، به منزله آن است که در ارتش آن حضرت (ع) نشسته باشد.

هر یک از ما در برابر امام زمان خود وظایفی داریم که یکی از آنها شناخت صفات و آداب و ویژگی های آن حضرت (عج) است.
چون آن حضرت (عج) امامی است که اطاعتش فرض و واجب است و هر کسی که اطاعتش واجب است باید صفاتش را شناخت تا با شخص دیگری که مقام او را به دروغ و ستم مدعی گردد، اشتباه نشود، بنابراین شناخت و دانستن صفات مولایمان حضرت حجت (عج) واجب است و باید دانتس که لازم است صفات خاص آن حضرت (ع) شناخته شود آنچه را که غیر از خودش جدا و تشخیص گردد به گونه ای که بین مدعی راستگو و دروغگو فرق بگذارد.
شیخ صدوق از حضرت ابوالحسن موسی بن جعفر (ع) روایت کرده که فرمودند: هر کس در چهار چیز شک کند به تمام آنچه خدای تبارک و تعالی نازل فرموده کفر ورزیده است… یکی از آنها شناختن امام در هر زمان از جهت شخص و صفات او است.
در کمال الدین از امام صادق (ع) به نقل از امیرالمومنین (ع) بر فراز منبر مسجد کوفه آمده است که فرمودند: بار خدایا! به درستی که زمین تو را حجتی بر آفریدگانت باید که آنها را به دین تو هدایت کند علم تو را به آنان بیاموزد تا حجتت از بین نرود و پیروان اولیائت پس از آنکه به آن حجت هدایتشان فرمودی گمراه نشوند و یا آشکار است که فرمانبرداری نشود یا پنهان شده است که در انتظار به سر می برد اگر شخص او [در حال متارکه آنان با مخالفان] در حالی که مردم هدایت شده باشند از نظر آنها غیب شود علم او از آنان غایب نمی گردد و آداب او در دل های مومنین بر جای می ماند پس انها آداب او را به کار می بندند.
در اصول کافی به سند صحیحی از زراره از حضرت امام صادق (ع) رویات آمده که فرمودند: امام خودت را بشناس که اگر او را شناختی بر تو زیان نرساند که این امر پیش بیفتد یا تاخیر یابد.
و در همان کتاب به سند خود از فضیل بن یسار آورده که گفت: از حضرت امام صادق (ع) درباره فرموده خدای تبارک و تعالی: “یَوْمَ نَدْعُو کُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ” (اسراء، ۷۱) روزی که هر مردمی را به امامشان فرا می خوانیم.
پرسیدم، فرمودند: ای فضیل امام خود را بشناس که اگر امامت را شناختی پیشتر شدن این امر یا به تاخیر افتادن آن بر تو زیان نرساند و هر کس امام خود را بشناسد سپس پیش از آنکه صاحب این امر قیام کند بمیرد، به منزله آن است که در ارتش آن حضرت (ع) نشسته باشد نه بلکه به منزله کسی است که زیر پرچمش نشسته باشد. راوی گوید: بعضی از اصحاب آن حضرت (ع) گفتند: به منزله کسی است که با رسول خدا (ص) به شهادت رسیده باشد.
در خبر صحیحی از عمربن ابان آمده: شنیدم حضرت ابی عبدالله امام صادق (ع) می فرمودند: نشانه را بشناس که اگر علامت را نشناختی تو را ضرر نزند آنکه این امر جلوتر شود یا به تاخیر افتد، به درستی که خدای عزوجل می فرماید: “یَوْمَ نَدْعُو کُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ” روزی که هر مردمی را به امامشان فرا می خوانیم. پس هر آنکه امام خودش را بشناسد همچون کسی خواهد بود که در خیمه امام منتظر باشد.

84348742630279293684.jpg
 

ataata117

عضو جدید
آیا نوع زندگیمان امام زمان پسند هست؟ آیا نوع معاشرت های ما طوری هست که امام زمان هم وارد مجلسمان شوند، همنشین با ما شده و نظر لطفی داشته باشند؟
آیت الله بهجت(ره): وقتى تأمّل مى کنیم مى بینیم همه قضایاى امام حسین(ع) در یک روز واقع شد و وقتى مردم کوفه و بصره از قضیّه ى قتل آن حضرت(ع) مطّلع شدند، ناراحت شدند و از ابتلاى آن حضرت و شهادت اسارت اهل بیت(ع)، خدا مى داند که اهل ایمان چه قدر ناراحت بودند، به حدّى که گویا باورشان نمى شد.

در طول این مدّت دل اهل ایمان خون بود. امّا ما بیش از هزار سال است که گرفتاریم و حضرت حجّت(عج) گرفتار است و دشمن ها نمى گذارند بیاید و او را حبس کرده اند. آیا حبسى از این بالاتر که نتواند خود را در هیچ آبادى نشان دهد و خود را معرّفى کند!
در این ما فوق هزار سال که آن حضرت در زندان است، خدا مى داند که قلوب اهل ایمان چه قدر خون است. آیا شایسته است که حضرت غائب(عج) در مصایب و گرفتارى شبیه قضیّه ى حسین بن على(ع) به این مدّت طولانى گرفتار باشد و ما برقصیم و شادى کنیم؟!

13235334411.jpg
 

ataata117

عضو جدید
تا کی باید بار گناهان و اشتباهات خود را متوجه دیگران و دیگر چیزها بکنیم؟ تا کی بایستی این همه مصیبت را به خاطر بی توجهی و فراموش کردن امام زمانمان(ع) تحمل کنیم؟ تا کی می خواهیم خود را گول بزنیم و بیدار نشویم؟ پس کی بناست علت اصلی آن را متوجه شویم؟
پیشوای پنجم شیعیان، امام باقر(ع) می فرماید: هرگاه خداوند بخواهد بر مردم غضب کند (آن هم به خاطر اعمال ناشایست مردم) ما اهل بیت را از مجاورت با آن ها دور می کند. (اذا غضب الله تبارک و تعالی علی خلقه، نحانا عن جوارهم”.
new-year-greeting-card-92-6-650x280.jpg
 

ataata117

عضو جدید
بیش از هزار سال پیش که حدود هشتاد سال از دوران غیبت کبرای امام زمان(ع) می گذشت، آن حضرت در نامه ای به شیخ مفید(ره) فرمودند: “ما به خبرهای شما احاطه کامل داریم و چیزی از خبرهای شما برای ما پنهان نمی ماند و آگاهیم از ذلت و خواری که به شما رسیده، از زمانی که عده ای از شما تمایل نموده اند به عقاید و اعمالی (ناپسند) که گذشتگان صالح از آن دور بودند و عهد و پیمانی را که از آن ها گرفته شده بود (نسبت به امام زمانشان) بدور انداختند گویا که نمی دانند.”
نکته قابل توجه اینجاست که این توقیع در سال های اولیه دوران غیبت فرستاده شده است، اکنون که وضع بسیار بدتر از آن زمان است و مردم در سختی ها، فشارها و فساد بسیار بیشتری گرفتار شده اند.
علاوه بر اینکه امام زمان(ع) چشم خداست و تمام زندگی ما را می بیند، در هفته دو بار نامه اعمال ما خدمت ایشان عرضه می شود و عملکردهای ما را ملاحظه می فرمایند و براساس آنچه عمل کرده ایم، با ما رفتار می کنند.
 

ataata117

عضو جدید
آیا می خواهید بدانید فاصله ما با امام زمانمان چقدر است و معنای غربت و تنهایی چیست؟ به این چند جمله ساده و عامیانه خوب دقت بفرمایید؛ به ما فرموده اند که روز جمعه احتمال ظهور حضرت ولی عصر(ارواحنافداه) بیشتر است. “یامولای هذایوم الجمعه و هو یومک المتوقع فیه ظهورک”
حال اگر عصر جمعه ای بعد از نماز مغرب و عشاء، کسی به ما بگوید که امروز هم گذشت و امام زمان (ارواحنا فداه) ظهور نفرمودند و سپس چند لحظه بعد به ما خبر بدهند که از امروز مثلاً سیب زمینی کیلویی بیست تومان گرانتر شده است، شما را به خدا قسم برای کدام یک از این خبرها بیشتر ناراحت می شویم؟ برای کدام یک بیشتر دلهره پیدا می کنیم؟ نگران کدام یک می شویم؟
 

ataata117

عضو جدید
آیا زمانی که مثلا دخترمان از مدرسه برمی گردد، اول می پرسیم دخترم در راه حجابت را رعایت کردی تا قلب نازنین امام زمان(ع) را نرنجانی؟ یا ابتدا می پرسیم نمره امتحانت چند شد؟ آیا از پسرمان می پرسیم که همزمان با امام زمانت، نمازت را خواندی؟ یا اول می پرسیم مسابقه امروز را بردی یا نه؟ اصلاً به زندگی هایمان نگاه کنیم، آیا رنگ و بوی امام زمان(ع) را می دهد؟ آیاتابلویی که به دیوار خانه نصب کرده ایم، آیا وسایلی که مورد استفاده قرار می دهیم، آیا نوع زندگیمان امام زمان پسند هست؟ آیا نوع معاشرت های ما طوری هست که امام زمان هم وارد مجلسمان شوند، همنشین با ما شده و نظر لطفی داشته باشند؟ یا نه؛ آن قدر محرم و نامحرم بی پروا با هم اختلاط دارند که قلب مهربان امام زمان(ع) را می رنجاند؟ آیا ظاهر خود و خانواده مان آن طوری هست که مورد قبول و رضایت امام زمان(ارواحنا فداه) باشد؟ آیا طریقه درآمدمان طوری هست که امام زمان(ع) به آن برکت دهند و یا قدم به خانه ما گذاشته و بر سرسفره ما بنشینند؟ و خلاصه اینکه آیا روش زندگی ما همانگونه است که امام عصر(ع) می پسندد؟
دوستی می گفت داشتم از حرم مطهر امام رضا(ع) بیرون می آمدم، دیدم شخصی فریاد می زند؟ آی دزد، پولم را دزدیدند و …، مردم هم با یک حالت تأسف و دلسوزی به او نگاه می کردند، با خودم گفتم: الان اگر کسی فریاد بزند: امام زمانم نیست، امام زمانم نیامد و …، مردم با یک حالت تمسخر به او نگاه می کنند و می گویند: او دیوانه شده است.
همه این ها یک طرف که اینگونه نیستیم، گاهی در زندگی مان طوری رفتار می کنیم که انگار از امام زمان(عج)، از آن کسی که اصلا کسی وجود ما به طُفیلی ایشان و به خاطر وجود ایشان خلق شده، طلبکار هم هستیم.
 

ataata117

عضو جدید
دعا می‌تواند شرایط لازم برای استجابت دعا را ایجاد و موانع آن را رفع نماید و بدین ترتیب می‌تواند حتی قضا و تقدیر محکم الهی را نیز تغییر دهد؛ چنانچه بنا بود بنی‌اسرائیل به دلیل عصیان …
خداوند تبارک و تعالی خطاب به پیامبرش می‌فرماید: قل ما یعبؤ بکم ربّی لو لا دعائکم؛ ای پیامبر، به امت بگو که اگردعایتان نباشد، پروردگارم به شما اعتنایی نمی‌کند. بی‌شک، دعا و درخواست خالصانه از درگاه خداوند، باعث جلب نظر رحمت پروردگار و استجابت دعا می‌شود. دعا می‌تواند شرایط لازم برای استجابت دعا را ایجاد و موانع آن را رفع نماید و بدین ترتیب می‌تواند حتی قضا و تقدیر محکم الهی را نیز تغییر دهد؛ چنانچه بنا بود بنی‌اسرائیل به دلیل عصیان و تغییر کلام الهی ۴۰۰ سال به دست فرعونیان عذاب شوند، لیکن پس از آن‌که شکنجه و عذاب فرعونیان بر ایشان شدت یافت، ۴۰ روز به درگاه خداوند به دعا و تضرع پرداختند و بدین‌سان خداوند با فرستادن زودهنگام موسی و هارون علیهما السلام ۱۷۰ سال در عذاب ایشان تخفیف عنایت فرمود.
عالم آل محمد، حضرت صادق علیه ‌السلام پس از اشاره به ماجرای فوق می‌فرماید:
اگر شما شیعیان نیز [برای تعجیل فرج ما] این چنین به درگاه خدا دعا و تضرع نمایید، هر آینه حق تعالی فرج ما را نازل خواهد کرد؛ ولی اگر چنین نکنید، این امر(غیبت مهدی ما) به نهایت خواهد رسید.

17.gif
 

ataata117

عضو جدید
استاد بزرگ عرفان، جناب رضی‌الدین سید بن طاووس رضوان‌الله‌تعالی‌علیه، ضمن نصایح و وصایای ارزشمندشان چنین فرموده‌اند:
… پس در دوستی و مهر و وفا به آن حضرت بزرگوار و توجه دل و تعلق خاطر آن‌گونه باش که خدا و رسول او و پدرانش می‌خواهند و خواسته‌های حضرت او را بر نیازهای خود مقدم دار!… و دعا به آن وجود مقدس را بر دعای به خود مقدم دار! و برای جلب توجه و احسان آن بزرگوار در هر کار خیر، برای وفای به حق، حضرت او را بر خویشتن برتری ده!
حضرت آیت‌الله علامه سیدعلی‌آقا قاضی اعلی‌الله‌مقامه در ششمین بند از دستورالعمل جامع خویش برای سالکان الی‌الله چنین می‌نگارد:
از جمله اعمال لازم و مهم برای سالک، دعا برای فرج مولانا حجت‌بن‌الحسن علیه‌السلام در قنوت نماز وتر، بلکه در هر روز و در ضمن تمام دعاها می‌باشد.
حضرت آیت‌الله بهجت دام‌عزه‌الشریف در پاسخ به شخصی که راهی را برای زیارت حضرت بقیه الله روحی‌فداه جویا شده بود چنین مرقوم فرموده‌اند: «… و زیاد صلوات اهدای وجود مقدسش نمایید، مقرون با دعای تعجیل فرج. “
 

ataata117

عضو جدید
درباره عارف بالله حضرت آیت‌الله بهاء الدینی رضوان الله علیه گفته شده:
سال های بسیاری در قنوت نمازهایشان آیاتی از قرآن و دعاهای معصومین را قرائت می کردند، اما ناگهان عبارت ایشان تغییر می یافت و در قنوت برای امام عصر ‌علیه ‌السلام دعا می کردند. وقتی علت این تغییر از ایشان سؤال شد،فرمودند: حضرت ‌علیه ‌السلام پیغام داده که در قنوت به من دعا کنید.
توجه به این نکتة مهم همواره ضروری است که دعایی تأثیر گذار و ارزشمند است که با همت و جدیت در عرصة عمل همراه باشد و بر شور و انگیزة عمل بیفزاید و سعی و تکاپوی دعا کننده را برای ایجاد پیش شرط‌ها و زمینه‌های استجابت دعا صد چندان نماید.
طبق آموزه‌های نبوی، کسی که دعا کند و عمل نکند، همچون تیراندازی است که بخواهد با کمان بدون زه تیراندازی نماید: اَلداعی بِلا عُمُلٍ کَالرامی بِلا وُتَرٍ. بدین ترتیب، دعا برای تعجیل فرج و ظهور امام زمان ارواحنافداه نیز وقتی ارزش و کارآیی حقیقی می‌یابد که تمام توان و استعداد دعا کننده را برای رفع موانع ظهور و زمینه سازی برای تحقق اهداف آن حضرت بسیج نماید.
آری، دعا برای تعجیل فرج آن حضرت چون با جدیت در عمل همراه شود، فواید و برکات بی‌شماری را در پی دارد. این کار علاوه بر آن که در نزدیک تر کردن ظهور آن سرور معظّم الهی (فرج عام) مؤثر است می‌تواند راه وصالی را برای ملاقات آن ولی مطلق الهی (فرج خاص) فرا روی ما بگشاید:

130.jpg
 

ataata117

عضو جدید
خیز تا چارة این غم به مناجات بریم
حاجت خود به برِ قاضی حاجات بریم
مقصد اصلی دل را که لقای مهدی است
همچو موسی أرنی‌گوی به میقات بریم
از خدا خدمت او را به تضرع طلبیم
به مناجات مگر ره به ملاقات بریم
 

بهار00

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دعا پشت دعا برای آمدنت
گناه پشت گناه برای نیامدنت
دل درگیر میان این دو انتخاب
کدام آخر ؟

آمدنت یا نیامدنت ؟!

 

بهار00

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شــاید آن روز که سـهراب نوشــت:
“تا شـقــایــق هـسـت زنــدگی بایـد کـرد” ،
خبـری از دل پر درد گــل یـاس نداشـت

باید اینـگونـه نوشـت:
هــر گلــی هم باشـد چه شــقایق چه گل پیـچـک و یـاس
زنــدگی بی مـــهدی زنــدگی با غـم‏ـهاســت

 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گرفته است سیاهی زمانه را در بر
چنان شده ست که شیطان، نمی‌کند باور
دوباره قصه‌ی تاریخ می‌شود تکرار
دوباره قصه‌ی احزاب، باز هم خیبر
دوباره آمده‌اند آن قبیله‌ی وحشی
که می‌درید جگر، از عموی پیغمبر
عصای کینه برآورده باز ابوسفیان
دوباره کوفته بر قبر حمزه و جعفر
سکوت بود که مرداب ساخت از تاریخ
سکوت بود که آتش کشید بر دفتر
سکوت کردی و بر دار شد تن عمار
سکوت کردی و تبعید شد دل بوذر
کنون مباد که شمشیر را غلاف کند
به حیله های معاویه مالک اشتر
سکوت برد به دارالاماره مسلم را
سکوت داد به دستان کوفیان خنجر
سکوت کردی و قاضی شریح فرمان داد
به قتل شاه شهیدان حسین از منبر
به هوش باش به قرآن اگر سکوت کنی
نشان حرمله هاشان شود علی اصغر
به هوش باش که این دست دوستی مکر است
به هوش باش که از پشت می زند خنجر
بدا به ما که بیاید از آن سر دنیا
به قصد مصلحت دین مصطفی، کافر
به چاه می بردت این طناب پوسیده
از این شکسته پل امتحان شده مگذر
بدا به شیعه و حاشا به غیرت من و ما
که باز هم شود این خانه، بی در و پیکر
به آن خیال که مرصاد تیر آخر بود
مباد اینکه نشینیم گوشه‌ی سنگر
زمان زمانه‌ی بی دردی است، می‌بینی؟
که چشمها همه کورند و گوشها همه کر
بدا به من که اگر ذوالفقار برگردد
در آن سپاه نباشم، سیاهی لشکر
بدا به حال من و خوش به حال آنکه شده‌است
شهید امر به معروف و نهی از منکر
چنین شود که کسی را به آسمان ببرند
چنین شود که بگوید به فاطمه مادر
قصیده نام تو را برد و اشک شوق آمد
که بی‌وضو نتوان خواند سوره کوثر
خدا به خواجه لولاک داده بود ای‌کاش
هزار مرتبه دختر، اگر تویی دختر
شکوهِ عاطفه‌ات پیرهن به سائل داد
چنان‌که همسر تو در رکوع انگشتر
نفس‌نفس کلماتم دوباره مست شدند
همین که قافیه این قصیده شد حیدر
همیشه فقر برای تو فخر بوده و هست
چنان‌که وصله چادر برای تو زیور
یهودیانِ مسلمان ندیده‌اند آری
از این سیاهیِ چادر دلیل روشن‌تر
حجاب روی زمین طفل بی‌پناهی بود
تو مادرانه گرفتیش تا ابد در بر
میان کوچه که افتاد دشمنت از پا
در آن جهاد نیفتاد چادرت از سر
میان آتشی از کینه، پایمردی تو
نشاند خصم علی را به خاک و خاکستر
کنون به تیرگی ابرها خبر برسد
‏که زیر سایه آن چادر است این کشور
زنی که چادر زهراست بر سرش زینت
خدا گواست سرافکنده نیست در محشر
رسیده است قصیده به بیت حسن ختام
امید فاطمه از راه می‌رسد آخر
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
شعر سید مجتبی شجاع برای امام زمان(عج)

ازفکرگناه پاک بودن عشق است
ازهجرتوسینه چاک بودن عشق است
آن لحظه که راه می روی آقاجان
زیرقدم تو خاک بودن عشق است
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
دل بیقرار نیست" ادا درمی آوریم "
چشم انتظار نیست " ادا در می آوریم "
اصلا دلی که مست ریا و هوس شود
گوشش به کار نیست" ادا در می آوریم "
برلب دعای ندبه و دل غرق شهوت است
این رسم انتظار نیست "ادا در می آوریم "
آقا محب واقعی ات در میان ما
یک از هزار نیست"ادا در می آوریم"

اللهم عجل لولیک الفرج بحق الحسین (ع)

 

بهار00

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[h=3]آقــــــــای من
[/h] [h=3]دوریت درد بــــی درمـان است..[/h] [h=3]ای پســـــر فاطمه[/h] [h=3]امروز جمعـه نیـست اما دلـــ♥ـم برایت تنـــــــگ است…[/h]
 

ataata117

عضو جدید
خب اینجا تاکید بیشتر روی راهکار هاست....
کسی راه حلی نداره؟؟؟
من که خودم میگم باید از عمل به واجبات و ترک محرمات شروع کرد....نظر شما؟؟؟؟
 

ataata117

عضو جدید
bj1ptk5vm0f0p41yro.jpg

الهی تو که بر حال ما گواهی!

باشد تا نیم نگاهی!

تا صاحب زمانمان را برسانی..!



چشمهایمان خیس میشود و

قلبمان بی قرار...!

ازین انتظار!!!

هرچند رسم عاشقی نمیدانیم,

اما دلتنگو و چشم به راهیم!!!



به حق خوبان

تعجیلی کن و مارا منتظر نمیران...!
 

بهار00

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
و ای عشق! ادرکنی...
گاهی گم میشوی در دنیای کوچکم
نمی خواهم اما...گاهی گم می شوی میان روزمرگی هایم...
و من بیزارم از تمام روزهایی که بی تو به سر می ایند...
و بار دیگر من در طلوع صبحی که بی حضور تو از همیشه دلگیرتر است
به انتظارت می ایستم
اری...! می ایستم و می جنگم و می طلبم امدنت را...
تا بهار را بیاوری ،تا خزانم را ببری
و به دستان پوچ و خالی ام شکوفه های محبت هدیه کنی...

محبتی از جنس خدا...
 

Vahidrezaii

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
آقايى به نام (سيّد حسن) مشهور به شوشتريان كه از آشنايان يكى از علماى معروف قم است، هر چند وقت يك بار، يكى دو روز از تهران به قم، منزل اين عالم مى آيد.

آن عالم معروف مى گويد (آقاى سيّد حسن با والده وخانواده اش به اصفهان براى صله رحم رفته بود. در موقع بازگشت از اصفهان نزديكيهاى قم، سيّدى را مى بينند كنار جادّه راه مى رود.

والده سيّد حسن مى گويد: (سيّد حسن! اين آقا سيّد را سوار كن، اگر قم مى رود برسانش).

سيّد حسن به مادر مى گويد: (نامحرم است وباعث زحمت شماهاست).

مادرش مى گويد: (جلو سوارش كن، ما عقب ماشين مى نشينيم، حجابمان را هم حفظ مى كنيم).

سيّد حسن، نزديك سيّد مى رسد ونگه مى دارد واز سيّد مى خواهد كه سوار شود، سيّد مى فرمايد: (من در اين نزديكيها دهى است به آنجا مى روم).

سيّد حسن مى گويد: (اشكالى ندارد، هر كجا خواستيد پياده شويد).

باز آقا سيّد مى فرمايد: (شما برويد).

سيّد حسن اصرار مى كند، با اصرار سيّد حسن، آقا سيّد سوار مى شود ومى فرمايد: (تقاضاى مؤمن را نبايد ردّ كرد).

امّا وقتى سوار شدند، بوى عطر مخصوصى فضاى ماشين را پر كرد كه تا آن موقع چنين بوى خوشى را استشمام نكرده بودند.

سيّد حسن مذكور گويد: آمديم تا نزديك جادّه خاكى، سيّد فرمود: (نگه دار! اينجا مى روم).

ماشين توقّف كرد، سيّد دست كرد وپاكتى را به من داد وفرمود: (اين پاكت را به سيّد شهاب الدّين مرعشى مى دهي).

پاكت را گرفتم وبه قم به منزل آن عالم آمدم وبه ايشان گفتم: (جريان اين شد وسيّد نامه اى دادند براى سيّد شهاب الدّين، شما ايشان را مى شناسيد؟)

آقا فرمودند: (آرى! مقصود همين آية اللَّه نجفى است).

سيّد حسن مى گويد: (من اسم ايشان را تا آن وقت نمى دانستم).

آقا نامه را مى گيرد وباز مى كند، ببيند نامه از كيست وچه نوشته است؟

وقتى نامه را بازمى كند، مطلبى را نمى تواند بخواند وفقط خطهايى را درهم وبرهم مى بيند، وبا دقّت زياد، مى بيند پايين نامه با خطّ سبز نوشته شده است: (المهدي).

نامه را در پاكت مى گذارد وبه سيّد حسن مى گويد: (صبح زود قبل از نماز، آية اللَّه نجفى، در محراب مسجد بالا سر، نشسته، برو ونامه را به ايشان بده).

سيّد حسن، صبح قبل از اذان مى آيد بالا سر ومى بيند آقاى نجفى در محراب نشسته، عبا را به سر كشيده ومشغول ذكر است، سلام مى كند ونامه را به ايشان مى دهد.

آية اللَّه نجفى مى فرمايند: (چرا خيانت كردى؟)

مى گويد: (من خيانت نكردم).

آقاى حاج افشار مى نويسد: من هر روز عصر وشب به منزل آن عالم مى رفتم وهر روز ساعت 6 صبح ، به محضر حضرت آية اللَّه نجفى مرعشى جهت گرفتن فشار خون ودادن داروهاى لازم، مى رفتم.

عصر آن روز كه به منزل آن عالم رفتم، اين جريان را شرح دادند واز من خواستند صبح كه به منزل آية اللَّه نجفى مى روى از ايشان سؤال كن كه در نامه چه نوشته بودند؟

صبح كه به محضر ايشان رسيدم، پس از انجام كار، عرض كردم: (آقا! از من خواسته اند تا از شما بپرسم در آن نامه چه نوشته بودند؟)

حضرت آية اللَّه نجفى حرفهايى را پيش كشيدند كه مرا از آن سؤال منصرف نموده وجواب ندادند، من هم اصرار نكردم.

عصر كه خدمت آن عالم رسيدم، پرسيدند: (جواب آوردى؟)

گفتم: (نه! آقا مرا به جاى ديگر ومطلب ديگر حواله نموده وخلاصه جواب نفرمودند).

آن عالم گفتند: (فردا كه مى روى بپرس وحتماً جوابى بياور).

باز صبح كه به محضر آية اللَّه نجفى مشرّف شدم، بعد از برنامه هاى دارو وفشارخون همان جمله را پرسيدم، باز آقا مطلب ديگرى را پيش كشيده وموضوعى را پرسش نمودند ومرا از آن سؤال بازداشتند.

عصر كه خدمت آن عالم رسيدم، منتظر جواب بودند، لكن به ايشان گفتم: (امروز هم موفّق نشدم).

تأكيد كردند كه: (فردا وقتى رفتى، ايشان را قسم بده وبپرس كه در نامه چه نوشته شده بود).

صبح روز سوّم كه رفتم واز آقا خواستم كه: (آقا! در آن نامه اى كه حضرت صاحب الأمر (عليه السلام) نوشته وامضاء فرمودند، چه نوشته شده بود؟)

آقا فرمودند: (به آقاى ... بگو: ديدى خطّش هفت رنگ بود).

عصر آمدم وهمين مطلب را به آن عالم گفتم.

ايشان گفتند: (فردا صبح كه مى خواهى منزل ايشان بروى بيا تا با هم برويم، شايد به خود من بگويند).

فردا صبح با هم رفتيم وآن عالم بزرگوار شروع كردند به زبان عربى با آقاى نجفى صحبت كردن، قريب يك ساعت صحبت كردند ووقتى بيرون آمديم پرسيدم: (جواب دادند؟)

گفت: (همان جوابى را كه به شما گفتند، به من دادند، يعنى فرمودند: ديدى خطّش هفت رنگ بود).




برگرفته از کتاب:ملاقات علماى بزرگ اسلام با امام زمان عليه السلام
 
بالا