مقالات و تحقیقات ویژه زراعت و اصلاح نباتات

زهرا فرشید

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوستان عزیز می توانید مقالات و اخرین دستاوردهای کشاورزی در زمینه زراعت را در اینجا قرار دهید.
موفق باشید.
:gol::gol:
:gol:
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
تناوب- آيش و روش هاي زراعي نوين ذرت///ای وای من

تناوب- آيش و روش هاي زراعي نوين ذرت///ای وای من

موضوع تحقيق : تناوب- آيش و روش هاي زراعي نوين ذرت
مقدمه:
اهميت اقتصادي ذرت که کشت آن در دنياي جديد از هزاران سال پيش رواج داشته است برهمگان روشن است. زيرا کليه قسمت هاي آن اعـم از دانه و شـاخ و برگ و حتي چوب بلال و کاکل آن استفاده مي شود و در تغذيه انسان (25-20 درصد) تغذيه دام وطيور (75-70 درصد) و دارو سازي و صنعت (5 درصد) مصارف فراواني دارد. اين گياه به دليل قدمت و قدرت تطابق و سازگاري زياد با آب و هواهاي مختلف در تمام دنـيا گسـترده شده است و با کوشـش و هـمت متخصصـان اصلاح نباتات ارقامي مقـاوم و سـازگار با شرايط مختلف آب وهوايي توليد شده که بر اين گستردگي کشت افزوده است به طوري که درسال 1984 که از لحاظ سطح زير کشت و ميزان کل تـوليد (129628 هزار هکتار و 449255 هزار تن ) در جهان مقام سوم را بعداز گندم و برنج داشته است.اکنون به توضيح قسمتي از روشهاي تناوب-آيش و روشهاي نوين زراعي ذرت مي پردازيم.
تناوب- آيش و روشهاي نوين زرا عي ذرت:
1- تناوب و آيش: تناوب عبارت است از تکرار زراعت هاي مختلف يا زراعت وآيش به طور متوالي همراه با نظم و ترتيب خاصي در يک قطعه زمين که اغلب يک دوره کامل آن چندين سال طول مي کشد.
کاشت ذرت در يک قطعه زمين براي چندين سال متوالي مشکلاتي را به وجود خواهد آورد که بر خي ازآنها عبارتند از:
الف) ازدياد آفات، بيماريها و علفهاي هرز:
بيماريها به خصوص بيماريهاي خاکزاد که عامل بيماري از راه خاک انتقال مي يابد، مثل سياهک ذرت، تا حد زيادي منتشر مي شوند.
ب) تخريب ساختمان خاک و کاهش سودمندي آن:
ساختمان خاک خراب و باعث فشرده شدن خاک،ضعف زهکشي، نياز به مصرف انرژي زيادتر براي شخم زدن، سله بستن، فرسايش و سر انجام کاهش محصول مي شود.
ج) کاهش حاصلخيزي خاک:
دراثر کشت متوالي ذرت در يک قطعه زمين، تعدادي از عناصر غذايي خاص که ذرت به آنها نياز بيشتري دارد مصرف خواهد شد وباعث ضعف زمين مي شود و ميزان توليد در کشت هاي بعدي کاهش مي يابد.
مواد غذايي زمين به خصوص در عمقي معين وثابت، يعني در منطقه اي که سيستم ريشه اي ذرت قرار دارد، مصرف مي شود وکاهش مي يابد. لذا ذرت مي تواند به طور مؤثري در يک سيستم تناوب به عنوان زراعت اصلي کاشته شود، زيرا آزمايش ها نشان مي دهد که ذرت در سيستم تناوب بيشتر از ذرتي که براي چندين سال متوالي در يک قطعه زمين کاشته مي شود محصول مي دهد. برنامه تناوب مناسب باعث مي شود که علفهاي هرز مزرعه که ذرت به خصوص در اوايل رشد به آنها خيلي حساس است، از بين بروند؛ اگر ذرت پس از گياهان وجيني کاشته شود محصول خوبي توليد مي کند. با قرار دادن گياهان از خانواده بقولات در برنامه تناوب، مي توان خاک را از نظر ازت قوي کرد و با کمتر مصرف کردن کود ازت دار در زراعت ذرت که بعد ازآن کاشته مي شود، هزينه زراعت ذرت را کاهش داد و درآ مد را بيشتر کرد.
آيش ونکاشت عبارت است از رها کردن زمين زراعي بدون کشت براي يک يا چند فصل زراعي. اين عمل رطوبت را در خاک ذخيره ، ساختمان خاک را اصلاح و مواد غذايي را به معدني شدن وادار مي کند. در دوره آيش، زمين را شخم و کلو خه ها را با ديسک زدن و هرس يا چنگک زدن خرد مي کنند و بدين وسيله علف هاي هرز را از بين مي برند و رطوبت را براي کسب موفقيت در زراعت آينده ، در خاک حفظ مي کنند. چنانچه ميسر باشد وزمين به اندازه کافي وجود داشته باشد ، پس از برداشت محصول از يک قطعه زمين ذرت، زمين را شخم مي زنند و آيش مي گذارند و در صورت وجود کود دامي پوسيده ، برحسب ميزان حاصلخيزي خاک 30تا 40 تن کود دامي را قبل از شخم زدن به زمين اضافه و زمين را به حال خود رها مي کنند تا خوب تهويه شود. کلوخه هاي خاک و کود دامي در اثر عوامل جوي پوک وپو سيده مي شوند، نزولات آسماني در زمين ذخيره وآفات بيما ريها در اثر سرما و يخبندان زمستان تلف مي شوند تا زمين حا صلخيز و مرغوبي براي کشت آينده مهيا گردد. ولي چنانچه زمين به اندازه کافي وجود ندارد و امکان آيش نيست ذرت بايد در يک برنامه تناوب زراعي مناسب قرار گيرد تا خاک قوت و حاصلخيزي خود را حفظ کند و براي نيل به اين هدف بايد از گياهان خانواده بقولات نيز استفاده شود.
نوع تناوب بر حسب شرايط آب و هوايي منطقه ، حاصلخيزي خاک، ميزان آب و نيازهاي منطقه تفاوت مي کند. اگر در منطقه دام فراوان وجود دارد و نياز به علوفه و نباتات مرتعي است، بايد در برنامه تناوب اين گونه گياهان وارد شوند، البته مشروط بر اينکه آب فراوان نيز در دسترس باشد. اگر منطقه سرد يا گرم است ، بر حسب طول فصل گرما برنامه تناوب تغيير کرده و مي تواند دو يا چند محصول در يک سال و در يک زمين نيز کاشته شوند.
در نواحي که ذرت آبياري مي شود و يا مقدار وتوزيع بارندگي مناسب است، تناوب هاي مختلفي با ذرت امکان پذير است. گيا هاني مثل گندم، نخود، سيب زميني، نيشکر، شبدر برسيم، يونجه، جو و يولاف(جوي دوسر) و غيره مي توانند در برنامه تناوب قرار گيرند و بعد از برداشت ذرت کاشته شوند. تعدادي از مهمترين تناوبها که با کمي تغيير در آنها در شرايط آب و هوايي مختلف قابل اجرا هستند عبا رتند از:
ذرت- سيب زميني يک ساله
ذرت- گندم يا جو يک ساله
ذرت- سيب زميني- گندم يک ساله
ذرت- شبدر برسيم يک ساله
ذرت- کلزا دو ساله
ذرت- گندم- نيشکر دو ساله
ذرت- گندم- پنبه- شبدر برسيم دو ساله
ذرت- گندم- ذرت خوشه اي-نيشکر سه ساله
تناوب يونجه چند ساله(3تا5 ساله) –ذرت-غلات (گندم يا جو) ، در مناطقي که دامپروري وجود دارد براي تاً مين علوفه دام ها مناسب است. تناوب- پنبه-ذرت- غلات(گندم يا جو) ، تناوب توتون- ذرت-غلات(گندم يا جو) و تناوب برنج- ذرت- غلات(گندم يا جو) در مناطقي که کشت پنبه، توتون و يا برنج معمول است، مناسب به نظر مي رسد. اگر در منطقه آب کافي جهت آبياري وجود داشته باشد ، تناوب شبدر، گندم، سيب زميني و ذرت را مي توان اجرا کرد و در اين صورت ذرت پس از يک گياه غده اي مثل سيب زميني ، محصول خوبي مي دهد. در ايران کاشت ذرت در بهار و سپس گندم يا جو در پاييز بسيار مرسوم است. در مناطق سرد سير پس از برداشت جو در بهار، ذرت علوفه اي مي کارند و علوفه مورد نياز تابستان را تاًمين مي نمايند. ولي از کاشت ذرت دانه اي و ارقام دير رس خودداري مي شود زيرا با شروع سرما در پاييز، دانه ها نخواهند رسيد.
2- روشهاي زراعي نوين:
کارشناسان و متخصصان کشاورزي جهان اعتقاد دارند که افزايش توليد غذا در جهان از طريق افزايش سطح زير کشت بيش از اين ميسر نيست زيرا هرجا که آب وزميني مناسبي وجود داشته ،کاشت هم صورت گرفته است. حتي بعضي از کشورها مثل هلند وچين پا را فراتر نهاده با خشک کردن حاشيه دريا ها ،زمين قابل کشت ايجاد کرده اند. در کشورهاي در حال رشد مثل ايران هم زمين هاي حاصلخيز وقابل کشت فراواني وجود دارد که در حال حاضر بدون کشت رها شده اند، ولي محدوديت آب ، مانع از به زير کشت درآوردن آنها مي شود. لذا با افزليش روز افزون جمعيت در جهان به خصوص در کشور هاي در حال رشد، افزايش توليد وتهيه غذاي کافي فقط با افزايش محصول در واحد سطح امکان پذير است . براي افزايش توليد درواحد سطح راه هاي زيادي وجود دارد ، از طريق تحقيقات به نژادي با به دست آوردن ارقام پر محصول وسازگار با شرايط آب وهوايي ، خاک و محيط هاي مختلف وتهيه ارقام مقاوم به آفات وبيماريها و غيره و از طريق تحقيقات به زراعي ، با انجام صحيح وبه موقع عمليات زراعي و مصرف نوع مطلوب نهاده هاي کشاورزي از جمله تهيه زمين ،تا ريخ کاشت ، ميزان بذر در هکتار ، کيفيت بذر ، تعداد بوته در هکتار ، ميزان وموقع آبياري ، ميزان و موقع پخش کود ، نوع کود مصرفي ، مبارزه با علفهاي هرز ،برنامه تناوب و آيش مي توان محصول بيشتري بدست آورد . با اين همه تحقيقات وسيع در جهان ، هنوز هم افزايش توليدات کشاورزي هم پاي افزايش جمعيت پيش نمي رود ولي محققان همچنان براي سير کردن مردم و نجات جهان گرسنه تقلا مي کنند. به خاطر محدوديت منابع طبيعي مانند آب و زمين، محققان براي تهيه غذا به راه هاي مختلف متوسل مي شوند، به طوري که هم اکنون توليد برخي از محصولات از طريق آبکشت يا کشت بدون خاک وکشت در شن در کشور هاي کم زمين مثل ژاپن وحتي در کشورهاي کم آب که تکنيک بالايي دارند ، معمول شده است وحتي براي حفظ رطوبت خاک با استفاده از مواد ساختگي يا طبيعي مثل پرليت و بنتونيت ، بيابانهاي شني و سنگلاخ (مثلا در برزيل توسط ژاپني ها ) سبز خواهد شد با توجه به اينکه در جهان به خصوص در کشورهاي در حال رشد ، کشاورزان خرده مالک فراواني هستند که به روش هاي سنتي وبا دست وحيوانات اکثر عمليات کشاورزي را انجام مي دهند، به علت سرمايه کم، قدرت مکانيزه کردن زمين را ندارند و اصولا به علت کوچک بودن مزرعه امکان کاربرد ماشين به راحتي ميسر نيست. لذا براي بالا بردن توليد در واحد سطح ودر واحد زمان تحقيقاتي تحت عنوان روشهاي کشت چند محصولي مورد توجه محققان جهان قرار گرفته است وآزمايشهاي زيادي را براي رفع مشکلات آن نيز انجام داده اند ، يکي از آن روشها که از قديم الايام نيز کشاورزان کشور ما به کار مي بستند ، کشت مخلوط است.
روش کشت چند محصولي:
روش کشت چند محصولي يعني روياندن دو محصول يا بيشتر در يک سال و در يک زمين. به عبارت ديگر افزايش دفعات کاشت و تعداد محصول در يک سال و در يک زمين با استفاده از ابعاد زماني و مکاني . اين روش خود شامل روش کشت متوالي و روش کشت در هم است. اضافه مي شود که سال زراعي 12 ماه است بجز در بعضي از نواحي خشک که به علت محدوديت رطوبت يک محصول مي تواند هر دو سال يکبار کاشته شود . در اين نواحي با روش کشت متوالي دو محصول يا بيشتر در هر دو سال کاشته مي شوند.
روش کشت متوالي:
عبارت است از روياندن دو محصول متوالي يا بيشتر در يک زمين در يک سال، به طوري که يک محصول پس از برداشت محصول قبلي کاشته مي شود. در اين روش ،افزايش تعداد محصول فقط با استفاده از بعد زماني است. رقـابت بين گياهـان وجـود نـدارد و کشـاور زان در هر زمـان فقـط يک مـحصول را مـراقـبت و مـديريت مي کنـند . اگـر در يک سـال ودر يک زمـين دو محصول متوالـي مثل ذرت و گنـدم (جو يا شبدر برسيم ) کاشته شود ، آن را روش کشت دو محصولي واگر سه محصول متوالي مثل ذرت-سيب زميني-گندم ويا گندم-ذرت- جو کاشته شود آن را روش کشت سه محصولي واگر چهار محصول متوالي در يک زمين ودر يک سال کاشته شود آن را روش کشت چهار محصولي مي گويند.
روش کشت درهم ، مزايا ، احتياطات و مراقبتهاي لازم:
عبارت است از روياندن دو محصول يا بيشتر به طور هم زمان در يک زمين. در اين روش افزايش تعداد محصول با استفاده از هر دو بعد زماني و مکاني است، در تمام دوران يا بخشي از رشد محصول، رقابت بين گياهان وجود دارد و کشاورزان درهر زمان بيشتر از يک محصول را در يک زمين مراقبت ومديريت مي کنند. اين روش انواع مختلفي دارد. اگر روياندن دو محصول يا بيشتر به طور همزمان در يک زمين ولي به صورت مخلوط باشد و هيچ گونه رديف مشخصي وجود نداشته باشد، مثل کشت مخلوط يونجه جو در پايـيز ، آن را روش کـشت مخـلوط مي گويند ولي اگـر به صـورت رديفي باشـد که به طـور معمول اين رديفها متناوبند، مثل کشت برنج وذرت، ذرت و سيب زميني و يا ذرت ولوبيا چشم بلبلي آن را کشت درهم رديفي مي گويند. چنانچه اين کشت در نوارهاي باريکي با شد که به طور معمول نيز متناوبند آن را روش کشت درهم نواري مي نامند.
مزاياي روش کشت درهم:
1- در آمد اضافي 2- به حداقل رساندن خطرات احتمالي 3- بهبود شرايط تغذيه گياه 4- مبارزه با علف هاي هرز 5- مديريت بهتر نيروي کار موجود 6- حد اکثر استفاده از منابع موجود 7- کاهش خطرات احتمالي ناشي از افت قيمت محصول 8- شيوع کمتر بيماري 9- حفاظت خاک 10- استفاده فشرده ازکشاورزان 11- حفظ حاصلخيزي خاک 12- به حد اکثر رساندن سود.
احتياطات و مراقبت هاي لازم در روش کشت درهم:
1- انتخاب کشت در هم مشروط به داشتن آب وامـکانات آبياري، کودهـاي شيميايي، وسـايل و تجـهيزات مبارزه با آفات و بيماري ها به مقدار کافي است.
2- گياه همراه بايستي در شرايط معمولي به طور مستقل رشد کند و براي زراعت اصلي ايجاد مزاحمت ننمايد.
3- ارقام مناسب ومقاوم به بيماري ها بايد به کار گرفته شوند.
4- ضوابط و معيارهاي حفظ نباتات بايد رعايت شوند.
5- فنون کشاورزي مطلوب مثل کشت جوي و پشته اي ، آبياري نشتي وغيره بايستي بر طبق نياز گياهان و دوران رويش در نظر گرفته شوند.
6- گياه همراه نبايد حالت تجاوزگري و تهاجمي دا شته باشد.
7- گياه همراه بايستي سالم باشد، در غير اين صورت ممکن است زيان برساند.
گياهان همراه که در کشت درهـم با ذرت دانه اي مناسب گزارش شده اند عبارتـند از: لوبيـا چشـم بلبلي، سويا، ماش سبز، سيب زميني، بادام زميني، کرچک آفتابگردان وانواع لوبيا. در زراعت ذرت علوفه اي معمولا از لوبياي چشم بلبلي و سويا براي کشت درهم استفاده مي شود.
منابع:
1- ميرهادي / محمد جواد / 1380/ ذرت / وزارت جهاد کشاورزي
2- طالب نژاد / عليرضا (و ديگران) /1376 / ذرت / اراک:سازمان کشاورزي استان مرکزي
3- ويلياني / هما / 1373 / راهنماي ذرت دانه اي در خوزستان / اهواز: سازمان کشاورزي خوزستان
4- مير هادي / محمد جواد / 1372 / کشت چند محصولي روشي نو براي افزايش درآمد کشاورزان / مجلس و پژوهش ( نشريه مرکز پژوهش هاي مجلس شوراي اسلامي.):w02::w02::w02::w02:
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
استفاده از روشهاي كلاسيك و نوين اصلاح نباتات در بهبود عملكرد///MehD

استفاده از روشهاي كلاسيك و نوين اصلاح نباتات در بهبود عملكرد///MehD

هدف اصلاحي نهايي در هر برنامه اصلاحي افزايش عملكرد مي‌باشد. در شرايط نا مساعد افزايش عملكرد به طريق اصلاح نباتات به مقدار كم و صرف زمان طولاني ممكن است ژنهاي كنترل كننده عملكرد براي بروز حداكثر پتانسيل خود به عوامل محيطي توليد وابسته مي‌باشند. به طور كلي عمدترين اهداف اصلاح نباتات را مي‌توان در عناوين زير خلاصه مي‌شود.
1- بهبود كيفيت
كيفيت خصوصيتي است كه باعث افزايش ارزش محصول مي‌شود كيفيت در جائي ممكن است به ارزش غذايي يك غله يا طعم و بافت يك ميوه تلقي شود. كيفيت جزء مهمي از هر برنامه اصلاح نباتات محسوب مي‌شود. به عنوان مثال ژنوتيپهاي مختلف گندم آرد توليدي حاصل از آن را تحت تاثير قرار داده و نهايتاً حجم و بافت و رنگ نان را مستقيماً تحت تاثير قرار مي‌دهد. بهرحال در گياه اصلاح شده از لحاظ پروتئين و اسيدهاي آمينه ممكن است متفاوت باشد. در اهداف توليد نباتات علوفه‌اي توجه به كيفيت علوفه همواره مسئله خوش‌خوراكي و ارزش تغذيه‌اي را در بردارد در گياهان زينتي كيفيت مفهومي جدا از گياهان زراعي دارد. خصوصيات كيفي در گلهاي زينتي عمدتاً همچون شكل ظاهر، شدت و ميزان عطر ساطع شده و وجود و عدم وجود تيغ، تعداد گلبرگ را شامل مي شود. در ميوه ها و محصولات انباري كه طيف وسيعي از ميوه جات و سبزيجات را در بر مي گيرد كيفيت معمولاًَ به مقاوم و ماندگاري خصوصيات بيوشيميايي محصول انبار شده در برابر تغييرات طولاني مدت محيط فيزيكي را شامل مي شود. خصوصيات انباري از مهمترين شاخصهاي اقتصادي را شامل مي شودكه با بازار پسندي محصول ارتباط مستقيمي دارد.
2- افزايش توليد در واحد سطح:
افزايش توليد در واحد سطح و استفاده از ژنوتيپهاي مفيد و مطلوب در هر منطقه آب و هوايي از ديگر اهداف اصلاحگران نباتات مي باشد. عملكرد گياه در واحد سطح منعكس كننده برآيند همه اجزا گياه مي باشد. بهرحال همه ژنوتيپهاي توليد شده داراي عكس العمل فيزيولوژيكي و ژنتيكي يكساني در شرايط مختلف نيستند. عملكرد صفتي پيچيده است كه تحت تاثير اثر متقابل ژنوتيپ و محيط مي باشد.

3- مقاومت به آفات و بيماري:
براي دستيابي به حداكثر توليد، مقاوم بودن به آفات و بيماريها ضروري است علفهاي هرز، حشرات بيماريهاي باكتريايي و ويروسي در مقاطع مختلف از مرحله رشد گياه بيشترين خسارت را به محصول وارد مي‌كند. اصلاحگران همراه سعي بر دستيابي به گياهان را دارند كه حاوي ژنهاي مطلوب به مقاومت به آفات و بيماريها هستند. علت مقاوم بودن بعضي از واريته‌ها را به مكانيزم فيزيولوژيكي فعال در برابر حمله آفات مي‌دانند به عنوان مثال تركيبي به نام فيتوالكين در لوبيا همراه در هنگام شيوع بيماري فوزاريوم از گياه ترشح مي‌شود كه باعث بلوكه شدن و توقف توسعه بيماري مي‌شود. به هر حال از برنامه‌هاي اصلاحي مهم ايجاد گياهان مقاوم مي‌باشد. مقاومت به آفات بيشترين بازده اقتصادي را براي كشاورزان نويد بخش است. مقاوم منجر به سرشكست شدن بسياري از هزينه‌هاي تحميلي به كشاورزان و بي‌نياز شدن به فعاليتهايي همچون سمپاش و آلودگي محيط زيست و مسائل باقيمانده سموم در بافت گياهان زراعي با مصرف خوراكي مي‌گردد.

4- مقاومت به تنشهاي محيطي
مقاومت از جمله عمده‌ترين اهداف اصلاح نباتات مي باشد. بيشتر توليدات در مناطق نامساعد سرما و شوري حاصل مي شود. و گياه مجبور است براي توليد كافي با اين شرايط نامساعد مقابله كند بعضي از واريته‌هاي گياهان در شرايط نامساعد محيطي و فقر حاصلخيزي خاك قادر هستند مقدار مناسبي محصول را در واحد سطح توليد كنند فلذا شناسايي ژنوتيپهاي مقاوم به تنشهاي محيطي از اصلي‌ترين راهكارهاي مناسب براي رفع معضل مذكور مي‌باشد.
توليد گياهان هاپلوئيد و دابل‌هاپلوئيدي
توليد هاپلوئيد و سپس دو برابر نمودن كروموزمهاي آن به ايجاد دابل هاپلوئيد مي‌انجامد كه سريعترين روش دستيابي به اينبريدينگ كامل در طي يك مرحله مي‌باشد.
توليد هاپلوئيد به روش ميكروسپور يكي از كاراترين و معمولترين روش ايجاد هاپلوئيد مي‌باشد ميكروسپور دانه گرده‌اي است كه در مرحله ابتدائي نمو در محيط كشت، گياهچه هاپلوئيد را بوجود مي‌آورد، كشت بساك نيز معمولترين فرم كشت گرده است كه بساكها در مرحله نموي تك هسته‌اي انتخاب مي شود. توليد گياهان هاپلوئيد به تعداد زياد به روش كشت بساك بستگي دارد. ايجاد هاپلوئيد گندم توسط تلاقي گندم× ارزن و گندم × ذرت امكانپذير مي‌باشد.
تكنيكهاي دو برابر كردن مجموعه كروموزمي (ژنوم) هاپلوئيد‌ها براي تهيه گياهان صد در صد خالص (دابل هاپلوئيد) نقش اساس را ايفا مي‌كند. مكانيزمهاي دو برابر شدن ژنوم ميكروسپوربه دو پديده اتحاد هسته‌اي و دو برابر شدن ميتوزي يا داخلي نسبت داده مي‌شود. در طرحهاي به‌نژادي گياهان خود گشن به تعداد نسبتاً زيادي گياه دابل هاپلوئيد جهت گزينش بهترين لاين نياز مي‌باشد. براي ايجاد لاينهاي اينبرد به روش دابل‌هاپلوئيدي در گياهان دگرگشن نيز تعداد زيادي لاين مورد احتياج مي‌باشد.
كل‌شي‌سين مهمترين عامل شيميايي دو برابر نمودن كروموزومي است كه در سطح وسيعي بكار مي رود. گياهان هاپلوئيد در تعدادي از گونه هاي زراعي شامل پنبه، توت فرنگي ، گوجه فرنگي، جو و توتون و سيب زميني و برنج و گندم و بعضي از گياهان ديگر توليد شده اند.

اينتروگرسيون :
فرايند اينترگرسيون ، به معناي وارد كردن قسنتي از مواد ژنتيكي يك گونه به گونه ديگر مي تواند توسط تلاقي هاي برگشتي مكرر F1 بين گونه اي با يكي از والدين انجام مي شود. در اكثر موارد از اينتروگرسيون به منظور انتقال ژنهاي مقاوم به بيماري از ساير گونه ها به گونه هاي زراعي كه فاقد ژن مقاوم هستند استفاده مي شود.


اصلاح گياهان با استفاده از موتاسيون :
به نظر مي رسد تنوع ژنتيكي حاصل از موتاسيون مصنوعي با تنوع حاصل از موتاسيون طبيعي يكسان باشد. بنابراين اصول اساسي استفاده از تنوع حاصله از موتاسيون مصنوعي ÿا تنوع حاصل از موتاسيون طبيعي يكسان است. اصلاح كننده بايستي با عوامل موتاژن كاربرد آنها و نحوه ايجاد موتاسيون آشنا بوده و به تشخيص گيا هان موتانت قادر و امكانات و وسايل لازم را دارا باشد. به طور كلي دو عامل فيزيكي و شيميايي در ايجاد موتاسيون دخالت دارند موتاژنهاي فيزيكي شامل اشعه ايكس ، گاما، نوترون و UV مي باشد. اكثراًَ‌اصلاحگران به اين موتاژنها دسترسي ندارند لذا از مواد شيميايي عمدتاًَ استفاده مي كنند.

هيبريداسيون :
هيبريداسيون يكي از ابزارهاي متداول اصلاح نباتات كلاسيك مي باشد كه در واقع به تلاقي بين دو واريته براي دستيابي به ژنوتيپ برتر اطلاق مي شود. يك برنامه هيبريداسيون ممكن است به واريته هاي داخل يك گونه يا بين والدين چند جنس مختلف صورت پذيرد. اصلاحگران بعد از هيبريداسيون در جستجوي ژنوتيپهاي برتر هموزيگوت نيست بلكه سعي مي كنند كه مجموعه اي از ژنهاي را انتخاب كنند كه داراي اثر متقابل ژنتيكي مفيد و اثرات هتروزيس هستند. وجود پديده هيبريداسيون امكان انتقال ژنهاي مفيد از يك گونه به گونه ديگر را فراهم مي كند. هيچ پديده اي در علم اصلاح نتوانسته تاثير ي مانند واريته هاي هيبريد روي افزايش مواد غذايي در دنيا بگذارد. واريته هاي هيبريد به جامعه F1 كه براي استفاده تجاري توليد مي شوند اطلاق مي شود يكي از روشهاي هيبريداسيون ، دابل كراس مي باشد كه به خوبي نتايج مطلوب پيامد خود را به ثبات رسانده است .

كشت بافت گياهي :
كشت بافت فرايندي است كه در آن قطعات كوچكي از بافت زنده از گياهي جدا شده و به مدت كشت نا محدودي در يك محيط مغذي رشد داده مي شود. براي انجام كشت سلولي موفق بهترين حالت آن است اين عمل با كشت بخشي از گياه كه حاوي سلولهاي تمايز نيافته است آغاز مي شود زيرا چنين سلولهايي مي تواند به سرعت تكثير يابند. قطعات گياه در محيط كشت مي تواند به طور نا محدودي رشد كرده و توده سلولي تمايز نيافته به نام كالوس مي كنند بر اينكه سلول گياهي نمو كند و به كالوس تبديل شوند لازم است كه محيط كشت حاوي هورمونهاي گياهي مانند اكسين، سيتوكسين و جبيرلين باشد.

كاربردهاي كشت بافت هاي سلولي :
1- توليد مواد شيميايي
گياهان به عنوان منبع مهمي از مواد پيشتاز فراورده هايي كه در صنايع مختلف مانند داروسازي، صنايع غذايي و آرايشي و بهداشتي و كشاورزي مورد استفاده اند.
2- گياهان عاري از عوامل بيماريزايي گياهي
غلات ممكن است توسط گونه هاي زيادي از آفات ميكروبي ، ويروس، باكتريائي و قارچي آلوده مي شوند. اين آلودگيها تا حد زيادي موجب كاهش توليد فراورده كيفيت آن و توان گياه مي شوند. آلودگي در درختان ميوه بازده محصول را تا 90% كم مي كند. اساس به دست آوردن گياهان بدون ويروس كشت مريستم انتهايي آنهاست با كشت قطعه كوچكي از مريستم مي توان كالوس بدون ويروس تهيه كرد.
مواد گياهي كه از طريق كشت بافت تكثير مي شوند تغييرات ژنتيكي بالايي را نشان مي دهند. زماني كه از كشت كالوس مرتباًَ زير كشت گرفته شود گياهان حاصل سطح پلوئيدي متفاوتي را نشان مي دهند و همينطور كه بحث خواهد شد اين تغييرات ناشي از كشت بافت مي تواند تنوع ژنتيكي جديدي را در اختيار اصلاح كننده نباتات قرار دهد.

پروتوپلاست فيوژن :
اغلب ممكن است پيوند دو گانه گياه خويشاوند كه از نظر جنسي با هم سازگار نيستند مورد نظر باشد .بديهي است كه استفاده از روش آميزش جنسي كه معمولاًبراي پرورش گياه به كار برده مي شود در اين مورد ممكن نيست اما با هم در هم آميختگي و الحاق پروتوپلاست گياه مربوطه مي توان به همان مقصود نائل گرديد .
براي انجام اين كار دو روش اساسي وجود دارد.
در روش اول از مواد شيميائي مانند پلي اتيلن گليلول ،دكستران و اورنيتين به عنوان مواد ملحق كننده وممزوج كننده استفاده مي شود كه باعث تسريع در تركيب پروتوپلاسها مي گردد. از روش ديگري به نام امتزاج الكتريكي نيز مي توان استفاده كرد .در اين روش چسبندگي پروتوپلاسها در يك ميدان الكتريكي غير يكنواخت به وقوع مي پيوندد و در هم آميختگي هنگامي روي مي دهد كه ضربان يا تناوب كوتاهي از جريان مستقيم به كار برده مي شود پس از در هم آميختگي مجموعه هاي ژني هسته و سيتوپلاسم مجدداًبا هم تركيب مي شوند ودر نتيجه آرايش جديدي از تر كيب ژنها به وجود مي آيد.

تغيير در تعداد و ساختار كروموزوم (مهندسي كروموزوم):

اتو پلي پلوئيدي:
اتوپلي ئيدي در طبيعت به عنوان مكانيسمي براي بهبود اطلاعات ژنتيكي اتفاق مي افتد. اتوتترا پلوئيد است و ارقام تجاري موزوبعضي از سيب ها اتوتريلوئيدهستند. در بعضي گونه هاي گياهي افزايش معقول در تعداد ژنوم با افزايش در اندازه سلول و بزرگترشدن اندامها همراه است . براي مثال تريپلوئيد از بنيه بهتري برخوردارند و در مقايسه با سيب هاي ديپلوئيد ميوه هاي بزرگتري مي دهند از اتو پلي پلوئيدي براي توليد ميوه و گلهاي بزرگ نيز استفاده شده است. در برنامه هاي اصلاحي اتو پلوئيدهاي مصنوعي دو هدف مهم در نظر گرفته مي شود:
1)توليد يك ژنوتبپ يا تركيبي از ژنوتيپها كه برتر از بهترين ديپلوئيدها در بعضي از صفات مهم باشند
2)افزايش باروري در نباتات بذري

2-آلوپلوئيدي:
بنا به تعريف يك گياه آلوپلوئيد از تركيب و دو برابر نمودن دو يا چند ژنوم متفاوت توليد مي شود .تفاوت بين دو ژنوم مختلف بستگي به رفتاركروموزمها در تقسيم كاهش كروموزومي دارد. براي توليد آلو پلوئيدها از دو برابر نمودن تعداد كروموزومهاي هيبريد استفاده مي شود. آلوپلوئيدها غالباً تتراپلوئيد يا هگزا پلوئيد بوده واز تركيب ژنومهاي دو وسه گونه ديپلوئيد به وجود مي آيد .گندم بهترين نمونه آلوپلوئيدي در غلات است. گونه هاي گندمي كه داراي 21 جفت كروموزم هستند از تلاقي بين گونه هاي تترا پلوئيد اهلي وگونه ديپلوئيد وحشي به وجود آمده اند.

3-آنيوپلوئيدها:
تغييرات كروموزمي را كه شامل يك يا چند كروموزم باشد آنيوپلوئيدي مي گويند. اهميت آنيوپلوئيدي در تكامل گياهان كمتر از پلي پلوئيدي بوده و زمان لازم براي تكامل واهلي شدن گياهان آنيوپلوئيد طولاني تر از گياهان پلي پلوئيد است .حالات نالي زومي ،مونوزومي،تري زومي ،تترازومي از فرمهاي مختلف آنيوپلوئيدي هستند.

نشانگرهاي مولكولي:
بسياري از محدوديتهاي روشهاي مختلف اصلاح نباتات ريشه در فقدان ابزارهاي مناسب براي مطالعات ژنتيكي دارد .وجود ماهيت كمي صفات اقتصادي در محصولات كشاورزي موجب شد كه محيط بسياري ارز براوردهاي ارزشهاي اصلاحي را تحت تاًثير قرار دهد و لذا استفاده از ابزارهائي كه حداقل تاثير پذيري را از محيط دارند گام مؤثري در افزايش پيشرفتهاي ژنتيكي مورد استفاده مي باشد. ماركرهاي مولكولي و اخير نشانگرهاي DNA ابزار مناسبي هستند كه بر اساس آن مي توان جايگاه ژني وكروموزمي ژنهاي تعيين كننده صفات مطلوب را شناسائي كرد. با دانستن جايگاه يك ژن روي كروموزم مي توان از نشانگرهاي مجاور آن براي تائيد وجود صفت در نسلهاي تحت گزينش استفاده نمود.
با در دست داشتن تعداد زيادتر نشانگر مي توان نقشه هاي ژنتيكي كاملتري را تهيه نمود كه پوشش كاملي را در تمام كروموزمهاي گياهان به وجود مي آورد.استفاده از نشانگرها موجب افزايش اطلاعات مفيد و مناسب از جنبه هاي پايه وكاربردي اصلاح نباتات خواهد گرديد .
انتخاب به كمك نشانگرهاي مولكولي راه حلي است كه دست آورد زيست شناسان مولكولي براي متخصصان اصلاح نباتات مي باشد در اين روش ژن مورد نظر بر اساس پيوستگي كه با يك نشانگر ژنتيكي تشخيص داده و انتخاب مي شود و بنابراين به عنوان قدم اول در روش انتخاب به كمك نشانگر بايد نشانگرهاي پيوسته با ژنهاي مورد نظر شناسائي شود. يافتن نشانگرهائي كه فاصله آنها از ژن مطلوب كمتر از cm10مي‌باشد به طور تجربي نشان داده شده كه در اين صورت دقت انتخاب 99/75 درصد خواهد بود لذا داشتن نقشه هاي ژنتيك اشباع كه به طور متوسط داراي حداقل يك نشانگر به ازاي كمتر از cm10 فاصله روي كروموزمها باشد از ضروريات امر مي باشد.
يكي از پايه هاي اساسي اصلاح نباتات دسترسي وآگاهي از ميزان تنوع در مراحل مختلف پروژه هاي اصلاحي است . به همين جهت نشانگرهاي برآورد مناسبي از فواصل ژنتيكي بين واريته هاي مختلف را نشان مي دهند.

مهندسي ژنتيك گياهي:
مهندسي ژنتيك گياهي در رابطه با انتقال قطعه اي DNAبيگانه با كدهاي حاوي اطلاعات ژنتيكي مورد نظر از يك گياه به وسيله پلاسميد، ويروس بحث مي‌كند. زماني كه هيبريداسيون جنسي غير ممكن است مهندسي ژنتيك پتانسيل انتقال ژن عامل يك صفت مفيد را از گونه‌هاي وحشي با خويشاوندي دور به يك گونه زراعي براي اصلاح كننده نباتات فراهم مي‌سازد در استفاده از باكتريها در مهندسي ژنتيك از پلاسميدهاي باكتري Ecoli استفاده مي‌شود.

گياهان توليد شده از طريق مهندسي ژنتيك:
علم مهندسي ژنتيك تكنيكهائي را شامل مي‌شود كه بر اساس كار چندين دانشمند كه مؤفق به كسب جايزه نوبل شده‌اند، پايه‌گذاري شده است .مهندسي ژنتيكي يك علم افسانه‌اي به نظر مي‌رسد. اما امروزه در سطح وسيع در صنايع بيوتكنولوژي و آزمايشگاه هاي تحقيقاتي دانشگاهي انجام مي گيرد. تكنيكهاي مورد استفاده در اين عمل به خوبي تعريف شده است. اما بسياري از ادعاها در مورد مهندسي ژنتيك چندان درست نمي‌باشد. در اين مقاله چگونگي كاربرد تكنيكهاي مهندسي ژنتيك و مثالهاي مربوطه توصيف شده است. پاسخ بسياري از سؤالات پيرامون مهندسي ژنتيك در پي اين دو توصيف زير داده خواهد شد ضمناً تعريف بعضي از اصطلاحات در انتهاي اين مقاله آمده است .
1- مهندسي ژنتيك در گياهان چگونه صورت مي گيرد: دانشمندان معمولاً از مهندسي ژنتيك در عالم طبيعت در انجام كارهايشان الگو برداري مي كنند. مهندسي ژنتيك در عالم طبيعت در يك باكتري خاكزي تحت عنوان آگروباكتريوم تاموفاشين را به كار رفته است. اين باكتري شامل يك DNA حلقوي كوچك و آزاد بنام پلاسميد مي باشد از پلاسميد اين باكتري غالباً براي تغيير ساختار ژنتيكي يك گياه حساس به بيماري گال استفاده مي‌شود. دانشمندان در گام اول ژنهائي را كه يك خصوصيت مطلوب و يا يك صفت اتصالي را كنترل مي‌كنند ،شناسائي مي كنند. تا در گام بعدي اين ژن مطلوب را به گياه مورد نظر انتقال دهند. براي انجام چنين كاري در گياهي كه حاوي آن ژن مطلوب هست، ژن مربوطه را را از قطعه DNA آن گياه با استفاده از آنزيم‌هاي خاصي جدا مي‌كنند. اين آنزيم‌ها مانند يك قيچي عمل كرده و نيز پلاسميد حاصل از باكتري آگروباكتريوم را با همان آنزيم‌ها برش مي دهند و ايجاد يك قطعه DNA باز مي كنند سپس اين پلاسميد باز شده را در مجاورت ژن مطلوب قرار داده و با يكديگر ادغام مي كنند و با استفاده از آنزيمهاي خاصي اتصالات مربوطه را بين اين ژن و پلاسميد انجام مي‌دهند. آنها مي‌توانند پلاسميدي را توليد كنند كه حاوي اين ژن مطلوب مي‌باشد. چنين پلاسميدي را DNA ي نوتركيب يا RDNA مي‌نامند دانشمندان اين مجموعه را (پلاسميد نو تركيب) به داخل باكتري آگرو باكتريوم بر مي‌گردانند و در نتيجه اين باكتري شامل پلاسميد تغيير يافته مي‌شود . مجموعه پلاسميد+ ژن مطلوب+ آگروباكتريوم به گياه مورد نظر منتقل مي‌شود.
بعضي از سلولهاي اين گياه، ژن مربوطه را از پلاسميد دريافت كرده و جزء ساختار DNA خودي مي‌كنند. وقتي چنين سلولهاي گياهي در محيطهاي كشت رشد داده مي شوند، توليد گياهان كوچكي مي‌كنند كه مي‌توان وجود صفت جديد مورد انتظار از ژن انتقال يافته را در آنها تست كرد. اين چنين گياهاني ناميده مي‌شوند گياهان تراريخت و بايد آزمونهاي بيشتري بر روي آنها صورت گيرد.

 

A.ig

عضو جدید
بررسي اثر الگوي کاشت طالبي در دو روش کشت سنتي و کشت با استفاده از مالچ پلاستيکي

بررسي اثر الگوي کاشت طالبي در دو روش کشت سنتي و کشت با استفاده از مالچ پلاستيکي

بررسي اثر الگوي کاشت طالبي در دو روش کشت سنتي و کشت با استفاده از مالچ پلاستيکي
نويسنده: پيمان جعفري، حميد ملاحسيني، محسن سيلسپور
Investigation Effect of Cantaloupe Plantign Pattern in two Methods of Traditional and Use Mulch
اعضاء هيات علمي مرکز تحقيقات کشاورزي و منابع طبيعي ورامين
چکيده:
مطالعه حاضر با هدف امکان افزايش راندمان مصرف آب و توليد در زراعت طالبي در قالب طرح آماري اسپيلت پلات فاکتوريل در سه تکرار و به مدت 2 سال زراعي در ورامين اجرا شد. فاکتور اصلي پوشش نايلوني در دو سطح شامل استفاده از پوشش نايلون و بدون پوشش نايلون و عامل فرعي فاصله رديف ها و بوته ها به ترتيب شامل دو اندازه 1/5 و 2 متر و سه اندازه 25 و 50 و 75 سانتي متر که تواما به صورت فاکتوريل در شش کرت فرعي اعمال گرديد. طول کرت هاي آزمايشي 4/5 متر و در هر کرت دو خط کشت شد. ميزان آب آبياري در کشت نايلون و بدون نايلون به ترتيب حدود 2000 و 3500 متر مکعب و دفعات آبياري در آنها به ترتيب 7 و 13 روز بود. نتايج اين بررسي نشان داد که استفاده از پوشش نايلون در جوي ها باعث افزايش معني داري در راندمان مصرف آب شد. علاوه بر اين باعث کنترل بهتر علف هاي هرز گرديد، ولي روي عملکرد اثر معني داري نداشت. اثر فاصله بوته ها روي عملکرد و راندمان مصرف آب در سطح احتمال يک درصد معني دار بود ولي فاصله پشته ها اثر معني داري روي عملکرد و راندمان مصرف آب نداشت رتبه بندي ميانگين عملکرد در بين تيمارها نشان داد که بيشترين راندمان مصرف آب معادل 7/05 کيلوگرم در متر مکعب مربوط به کرت با پوشش نايلوني و فاصله بوته 50 سانتي متر بود. لذا نتيجه مي شود که الگوي کاشت مناسب براي طالبي سمسوري چه در کرت هاي پوشش دار و چه در کرت هاي بدون پوشش، فاصله بوته 50 سانتي متر و عرض پشته 1/5 متر مي باشد و استفاده از پوشش نايلون در جوي ها باعث افزايش معني داري در راندمان مصرف آب مي شود. کلمات کليدي : الگوي کاشت، مالچ، طالبي مقدمه طالبي گياهي يک ساله از تيره کدوئيان Cucurbitaceae با نام علمي Cucumis melo و خاص فصول گرم مي باشد. بررسي الگوي کاشت طالبي در جنوب وشمال اينديانا با دو عرض پشته 1/5 و 2/1 متر و چهار فاصله بوته 90،60،120 و 150 سانتي متر بر روي رديف نشان داد که عملکرد و تعداد ميوه در هر هکتار با افزايش تعداد بوته ها از 3074 تا 10764 بوته در هکتار يا کاهش فاصله بوته ها بر روي رديف از 150 سانتي متر به 60 سانتي متر به طور خطي افزايش يافته است اما عرض پشته ها که شامل دو فاصله 1/5 و 2/1 متر بود هيچ گونه اثر معني داري را بر روي تعداد ميوه در هر بوته و يا متوسط وزن آنها نشان نداده است. (Maynard and Dennis, 1998). تراکم بوته طالبي در قسمت هاي مرکزي و غربي ايالات متحده امريکا، با فاصله بوته روي رديف 0/9 تا 1/2 متر و عرض پشته 1/2 تا 2/1 متر توصيه شده است (Foster, 1993). نتايج بررسي ها بر روي دو رقم طالبي هيبريد در اينديانا نشان داد که کاهش فاصله بوته ها در روي رديف از 100 سانتي متر به 25 سانتي متر (3600 بوته در هکتار به 14500 بوته در هکتار) در پشته هايي به عرض 2/7 متر، باعث افزايش خطي تعداد ميوه ها در هر هکتار و کاهش خطي متوسط وزن هر ميوه و درصد قند ميوه ها شده است اما تغيير معني داري روي عملکرد نداشته است (Bhella, 1985; Davis and Meinert, 1965) . عملکرد کدو با کاهش فاصله بوته روي رديف از 75 به 30 سانتي متر به طور خطي افزايش يافت (Dweikat and Kostewiez, 1989) . استفاده از مالچ هاي پلي اتيلن براي اولين بار در ژاپن و در دهه 1960 ميلادي مطرح شد و خيلي سريع به اروپا و آمريکا گسترش پيدا کرد (فرهادي، 1378). مالچ هاي پلاستيکي بر اساس نوع کاربرد، از رنگ هاي متفاوتي برخوردار هستند به طوري که عموماً در سه گروه تيره، روشن و رنگي قرار مي گيرند مالچهاي تيره غالباً سياه يا خاکستري هستند و بيشترين کاربرد را در کشاورزي دارند ويژگي مهم آنها، افزايش درجه حرارت خاک و کنترل علفهاي هرز مي باشد مالچ هاي روشن که شفاف و سفيد مي باشند به دليل بازتابش بيشتر نور داراي اهميت ويژه اي هستند از مالچ هاي رنگي نيز که کاربرد کمتري در کشاورزي دارند تنها براي اهداف خاص از جمله کنترل آفات استفاده مي شوند (Campos et al., 1992). مزاياي استفاده از مالچ پلاستيکي را افزايش راندمان مصرف آب، مبارزه با علفهاي هرز، جلوگيري از سله بستن خاک، افزايش حاصلخيزي خاک، جلوگيري از نوسانات درجه حرارت و تنش هاي رطوبتي جلوگير ي از تجمع نمک ها در سطح خاک، جلوگيري از تماس ميوه ها با خاک مرطوب، پيش رس کردن محصول، افزايش سطح سبز مزرعه، جلوگيري از فرسايش خاک و افزايش عملکرد عنوان کرده اند(Richard et al., 1987 و موسوي، 1364) . پوشش هاي پلاستيکي موجب حذف عمليات سله شکني در فرآيند توليد مي شود از طرفي، با توجه به اينکه دو فاکتور اساسي رطوبت و حرارت در شرايط مالچ هاي پلي اتيلن در حد مطلوبي و با نوسانات کمتر وجود دارد، لذا فعاليت ميکرو ارگانيسم ها شدت يافته و در نتيجه معدني شدن نيتروژن از منابع آلي به خوبي صورت مي گيرد که اين موضوع در حفظ حاصلخيزي خاک مؤثر مي باشد (Ruppel and Makswitat, 1996). مقايسه ورقه هاي پلاستيک شفاف و مشکي معمولي، نوري و نوري بيولوژيکي با شاهد بدون پوشش روي رشد و عملکرد طالبي نشان داد که مقدار جذب خالص و رشد نسبي بوته در مرحله آغازين رشد و عملکرد طالبي نشان داد که مقدار جذب خالص و رشد نسبي بوته در مرحله آغازين رشد در کرت هاي حاوي مالچ پلاستيکي تا صد در صد افزايش نشان داد اما در مرحله انتهايي رشد بوته، مقدار جذب خالص و رشد نسبي تيمار شاهد (بدون پوشش) 50 درصد بيشتر از تيمارهاي مالچ بود اين نتايج نشان داد که تحت شرايط مالچ هاي پلاستيکي پروسه رشد تسريع شده و تيمارهاي مالچ پلاستيکي عملکرد (40-50 تن در هکتار) بيشتري نسبت به تيمار بدون مالچ (26 تن در هکتار) توليد نمودند (Munguia and et al., 2000) . استفاده از مالچ هاي پلاستيکي يکي از تکنيک هاي مطمئني است که منافع زيادي براي توليدکنندگان دارد. اين سودمندي را تا حدودي ناشي از بالا رفتن گرماي خاک مي دانند حصول منفعت ناشي از کاربرد مالچ، باعث تداوم مصرف و کاربرد بيشتر پلاستيک در سطح جهان مي گردد که تجمع مالچ پلاستيکي در زمين منجر به آلودگي محيط مي شود. اين بقاياي پلاستيک در خاک باعث ايجاد مشکلات زيست محيطي در بسياري از کشورها شده است استفاده از پلاستيک هاي فاسد شدني مي تواند بر مشکل فوق فائق آيد و نه تنها هزينه هاي جمع آوري کاهش مي يابد بلکه بعد از اثر بخشي، پلاستيک تجزيه و به مواد طبيعي نظير دي اکسيد کربن و آب تبديل مي شوند (Taber, 1993). الگوي تجزيه پذيري مالچ هاي پلي اتيلن متفاوت است و تابع شدت نور خورشيد، درجه حرارت، مقدار بارندگي، باد، عرض جغرافيايي، زمان کاشت محصول و نوع محصول مي باشد ولي بطور کلي ورقه هاي مشکي سريعتر از نوع شفاف تجزيه مي شوند. با توجه به مزاياي کاهش مصرف آب و راندمان بالاي سيستم آبياري قطره اي، توام نمودن آن با مالچ هاي پلي اتيلن در استفاده بهينه از آب مؤثر مي باشد (نصر اصفهاني، 1375). ورقه هاي پلاستيکي مشکي، بهترين گزينه براي جايگزين نمودن مصرف شن در محصولات خيار و پياز مي باشد نتايج ديگر نشان داد هزينه وجين علف هاي هرز در روش پلاستيک مشکي 3 تا 4 درصد هزينه مذکور در روش معمول زارعين مي باشد علاوه بر اين در روش اخير، براي هر هکتار محصول حدود 200 متر مکعب در آب مصرفي صرفه جويي مي شود. نتايج تحقيقات همچنين نشان دهنده افزايش 16/5 درصدي عملکرد در حالت به کار بردن پلاستيک مشکي نسبت به روش معمول زارعين (مصرف شن) بوده است ( يزداني ، 1365). مواد و روش ها آزمايش حاضر با هدف امکان افزايش راندمان مصرف آب و توليد در زراعت طالبي در قالب طرح آماري اسپيلت پلات فاکتوريل در سه تکرار و به مدت 2 سال زراعي در ورامين اجرا شد. فاکتور اصلي پوشش نايلوني در دو سطح شامل استفاده از پوشش نايلون و بدون پوشش نايلون و عامل فرعي فاصله رديف ها و بوته ها به ترتيب شامل دو اندازه 1/5 و 2 متر و سه اندازه 25، 50، 75 سانتي متر که تواماً به صورت فاکتوريل در شش کرت فرعي اعمال گرديد. طول کرت هاي آزمايشي 4/5 متر و در هر کرت دو خط کشت شد ميزان آب آبياري در کشت نايلون و بدون نايلون به ترتيب حدود 2000 و 3500 متر مکعب و دفعات آبياري در آنها به ترتيب 7، 13 روز بود. حجم آب ورودي به کرت هاي آزمايشي توسط پارشال فلوم 3 اينچي اندازه گيري شد. قبل از کاشت از خاک مزرعه به منظور تعيين بافت خاک، وزن مخصوص ظاهري و همچنين تعيين مشخصات رطوبتي آن (P.F) نمونه برداري صورت گرفت (جدول 1). ابتدا مزرعه آزمايشي آبياري و پس از گاوروشدن سپس بذور در منطقه مرطوب روي لبه پشته هاي آزمايشي کشت گرديد نهايتا با استفاده از پوشش نايلوني از نوع شفاف و عرض 2 متر جداره داخلي جوي ها و قسمتي از روي پشته ( در حدود 30 سانتي متر) با پوشانده شدند. پس از سبز شدن مزرعه سريعا نسبت به بريدن پوشش پلاستيکي در قسمت دور تا دور گياهچه ها و بيرون آوردن آنها از زير پلاستيک اقدام گرديد. استفاده از مالچ پلاستيکي درون جوي ها تبخير و اتلاف رطوبت خاک اطراف ريشه ها را کاهش مي دهد به طوريکه در اين گونه کرت ها در مقايسه با کرت هاي بدون استفاده از مالچ تعداد آبياري ها تقريبا به نصف کاهش يافت. زمان انجام آبياري مطابق با کاهش 50 درصدي رطوبت قابل استفاده بود. متوسط آب آبياري مصرف شده در کرت هاي با پوشش نايلون 2000 متر مکعب در هکتار با هفت نوبت آبياري و در داخل کرت هاي بدون پوشش 3500 متر مکعب در هکتار با 13 نوبت آبياري بود. عملکرد محصول در کرت هاي آزمايشي پس از برداشت آخرين چين محصول محاسبه و سپس به عملکرد در هکتار تبديل گرديد. براي تعيين تعداد ميوه در بوته تعداد 5 بوته که در شرايط رقابتي نرمالي بودند انتخاب و سپس تعداد ميوه هاي قابل برداشت و متوسط وزن آنها تعيين شد اندازه گيري صفت قطر ساقه که عامل مهمي براي مقاومت بوته ها در مقابل بادهاي شديد مي باشد نيز توسط کوليس و بر روي همان 5 بوته انتخابي صورت گرفت. کارآيي مصرف آب آبياري از تقسيم عملکرد محصول به مقدار آب مصرفي بر حسب کيلوگرم بر متر مکعب محاسبه گرديد. تمام صفات اندازه گيري شده با استفاده از نرم افزار آماري MSTATC تجزيه واريانس شد و سپس ميانگين هر يک از صفات به روش آزمون دانکن مقايسه و مناسب ترين الگوي کاشت مشخص گرديد. نتايج و بحث تجزيه و تحليل آماري نتايج طرح نشان مي دهد که در سطح تيمار اصلي (پوشش مالچ) صفات قطر ساقه و کارايي مصرف آب و در سطح فاصله بوته ها صفات عملکرد، متوسط وزن ميوه، قطر ساقه و کارايي مصرف آب و در اثر متقابل پوشش و فاصله بوته کارآيي مصرف آب در سطح يک درصد معني دار شده اند و در سطح تيمار فاصله رديف هيچيک از صفات از لحاظ آماري اختلاف قابل ملاحظه اي نداشته اند. نتايج جدول 2 نشان مي دهد که بيشترين مقدار عملکرد و متوسط وزن ميوه ها به ترتيب 20/18 تن در هکتار و 1/85 کيلوگرم مربوط به تيمار فاصله بوته 50 سانتي متر، تعداد ميوه در بوته معادل 2/9 مربوط به تيمار بدون پوشش مالچ، قطر ساقه 1/8 سانتيمتر مربوط به تيمار فاصله بوته 75 سانتيمتر بود آثر مالچ پلاستيکي بر روي کارآيي آب مصرفي (W.U.E) معني دار است و بيشترين کارآيي مصرف آب مربوط به کرت هاي پوشش دار 6/26 کيلوگرم بر متر مکعب در مقايسه با کرت هاي بدون پوشش با ميانگين 4/77 کيلوگرم بر متر مکعب مي باشد که با يکديگر اختلاف معني دار دارند. بررسي اين صفت در سطوح فاکتور فاصله بوته روي رديف هاي کاشت نشان مي دهد که کارآيي مصرف آب با ميانگين 6/17 کيلوگرم بر متر مکعب در فاصله بوته 50 سانتي متر حاصل گشته که با فاصله بوته 25 سانتي متر اختلاف معني دار نداشته ولي با فاصله بوته 75 سانتي متر اختلاف معني دار دارد. نتايج جدول 3 نشان مي دهد بالاترين کارايي مصرف آب در کرتهاي پوشش دار با فاصله بوته 50 سانتي متر و پس از آن 25 سانتي متر به ترتيب از ميانگين هاي 7/05 و 6/61 کيلوگرم بر متر مکعب حاصل گشته که با ساير سطوح مورد بررسي اختلاف معني دار دارد. نتايج همبستگي صفات در جدول 4 نشان مي دهد که عملکرد با متوسط وزن ميوه و کارايي مصرف آب در سطح احتمال يک درصد همبستگي مثبت معني دار و با ساير صفات همبستگي معني داري ندارد، صفت تعداد ميوه در بوته با متوسط وزن ميوه در سطح احتمال پنج درصد همبستگي منفي معني دار دارد و صفت کارآيي مصرف آب با متوسط وزن ميوه در سطح احتمال يک درصد همبستگي مثبت معني دار دارد. بحث نتايج تحقيق حاضر با نتايج تحقيقات ساير محققين در ديگر نقاط جهان همخواني دارد بر اساس نتايج تحقيق حاضر، بيشترين عملکرد مربوط به فاصله بوته 50 سانتي متر بود که با نتايج Dweikat and Kostewiez, 1989, Maynard and Dennis, 1998 در رابطه با تاثير کاهش فاصله بوته در افزايش عملکرد همخواني دارد. همچنين استفاده از پوشش پلاستيکي باعث افزايش کارآيي مصرف آب شد که با نتايج ريچارد و ويليام (Richard and William,. 1987)، موسوي 1364 ، نصر اصفهاني 1375 و يزداني 1365 همخواني دارد. نتيجه گيري با استفاده از نتايج اين طرح مي توان چنين نتيجه گرفت که استفاده از پوشش پلاستيکي علاوه بر اينکه در کنترل علف هاي هرز موثر مي باشد باعث کاهش مصرف آب از طريق جلوگيري از تبخير سطحي و در نتيجه کاهش تعداد دفعات آبياري گشته که خود باعث افزايش کارايي آب آبياري مصرفي و صرفه جويي در مصرف آب بميزان حدود 1500 متر مکعب در هکتار مي گردد که خصوصا در مناطق با اقليم هاي خشک و نيمه خشک که تامين آب آبياري با مشکلات فراواني مواجه مي گردد بسيار مناسب مي باشد. اين پوشش پلاستيکي در بعضي شرايط ممکن است موجب ابتلا گياه به برخي بيماريهاي ريشه اي گردد و در صورتي که خاک داراي نفوذپذيري و تهويه مناسبي بوده و تهيه زمين به درستي انجام گيرد کمتر ممکن است اتفاق افتد. بعضي زراعين که از مالچ پلاستيکي استفاده مي نمايند قبل از پايان دوره رشد گياه اقدام به برداشتن مالچ پلاستيکي مي نمايند که اين کار بعلت تغيير ناگهاني شرايط محيطي ريشه ها باعث ايجاد استرس و خشک شدن و ريزش برگهاي گياه شده و کاهش عملکرد را به دنبال خواهد داشت لذا اين پوشش بايستي تا انتهاي دوره رشد گياه برداشته نشود همان گونه که نتايج اين بررسي نشان مي دهد که الگوي کاشت مناسب براي طالبي سمسوري چه در کرت هاي پوشش دار و چه در کرت هاي بدون پوشش همان 50×150 يعني عرض پشته 1/5 متر و فاصله بوته 50 سانتي متر مي باشد که داراي بيشترين عملکرد و بيشترين ميزان کارايي مصرف آب (7/05 کيلوگرم محصول بر متر مکعب آب آبياري) مي باشد. منابع بي نام. 1378. آمارنامه کشاورزي. معاونت طرح و برنامه وزارت کشاورزي . موسوي، ف، و. شايان. 1364. (ترجمه). آب بيشتر براي مناطق خشک. انتشارات مرکز نشر دانشگاهي، تهران. ناصري، م وع ، تهراني فر . 1374. توليد بذر سبزيجات، ترجمه، انتشارات جهاد دانشگاهي مشهد. (300 صفحه) نصر اصفهاني، مهدي. 1375 . بررسي امکان کنترل چند بيماري مهم خاکزاد مزارع خيار توسط انرژي خورشيدي Soil solarizalion، خلاصه مقالات اولين کنگره علوم باغباني ايران. يزداني، هوشنگ، 1365. گزارش نتايج طرح هاي بررسي مصرف شن روي محصولات خيار و پياز، اداره خاکشناسي و حاصلخيزي اصفهان. منبع:نشريه پژوهش در علوم کشاورزي جلد 2 شماره2
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
بهبود سريع گياهان زراعي با استفاده از روش کشت بافت

بهبود سريع گياهان زراعي با استفاده از روش کشت بافت

:):):);)

مقدمه:
در طول سه دهة گذشته، پیشرفت اصلی در تولید گیاهان زراعی خوراکی با استفاده از کاربرد کود، آبیاری، آفت کش، علف کش، مکانیزاسیون و ارقام اصلاح شدة زراعی بود. تمام این عملیات به استثناء آخرین تغییرات محیطی اعمال شده جهت متناسب ساختن آن برای گیاهان، بطور کامل در مناطقی از جهان که بهبود کشاورزی توسط این روش ها عیناً صورت گرفته است. بعلاوه، افزایش هزینة انرژی موانع بسیار شدیدی جهت کاربردشان در کشورهای کمتر توسعه یافته ایجاد می کند، و در آینده حتی ملت های صنعتی نیز ممکن است هزینه هایشان را بازدارنده تلقی نماید. یک راه برای کاهـش این هـزینه ها و برای ادامـه دادن به تولید غذا این است که ارقام جدید گیاهی را تولید کنند که به تغییرات محیطی کمتری نیاز داشته و بطور اختصاصی برای محیطهای محلی توسعه یافته باشد.
اصلاح کنندگان ارقام گیاهی جدیدی را با الحاق آللهای جدید مفید یا ترکیبات آللی در داخل خزانة ژن ارقام مورد کاشت تولید نمودند. بطور سنتی، اینکار یا بوسیلة اصلاح ارقام اهلی یا وحشی موجود، یا با انتخاب موتانتهای خودبخودی یا القاء شده حامل صفات مطلوب صورت می گیرد. هرگاه صفات خاصی را در یک گیاه توسط هر کدام از روش ها جدا کنیم، آسانی کار برای اصلاح گیاه به پروسة گشنیده شدن یک گونة گیاهی خاص بستگی خواهد داشت. در گونه های خود گشن صفت به آسانی در گیاهان تکثیر شده استقرار پیدا می کند. در گونه های دگرگشن معرفی یک صفت جدید کند و دشوار می باشد.
ارقام اهلی یا وحشی دگرگشن می تواند بالقوه چندین ژن جدید را به بهترین ژنوتیپ موجود اضافه نماید، ولی به چندین نسل اصلاحی برای تثبیت تنوع دگرگشنی حاصله مورد نیاز می باشد. بعلاوه، حمل صفت مطلوب توسط رقم اهلی و یا وحشی امری غیر معمولی نیست. انتخاب موتانت های خودبخودی و یا القاء شده می تواند نیاز به تثبیت را معلوم سازد و ابتدائاً برای افزایش یک ژن در یک زمان به یک ژنوتیپ بکار رفته است. در حالیکه، چندین مورد معایب منطقی و اقتصادی برای این روش نیز وجود دارد.
در اثر میزان کم موتاسیون (در 1000000تا100000000 فقط یک گیاه دارای موتانت خودبخودی برای یک صفت مطلوب خواهد بود)، جداسازی موتانتهای خودبخودی از گیاهان رشد یافته در مزرعه نیاز به آزمون تعداد زیادی از گیاهان دارد. این به نوبة خود درگیر با مقدار زمان اجرایی و دشواری کار بسیار زیاد، که همه با هزینه های بسیار بالا هم همراه هستند می باشد. در روش های انتخاب برای کاهش عملیات بیشتر از قلمه ها استفاده می کنند تا گیاهان رشد یافته در مزرعه. به هر حال قلمه ها در مقایسه با گیاهان بالغ به شکل های متفاوتی به یک عامل انتخابی پاسخ می دهند. بعلاوه صفات مطلوب مشخص (مانند رفتار رشدی) به آسانی توسط مشاهدات مزرعه ای مشخص می شود، در حالیکه صفاتی نظیر پروفیل های اسیدآمینه را نمی توان مشخص کرد. موتانت های دیگری مثل مقاومت به علف کش و تحمل به شوری نیاز به این دارند که گیاهان با فشار انتخاب در گیر شوند.
القاء موتاسیون در بذور یا دانة گرده موجب افزایش فراوانی فنوتیپ های مطلوب، ولی موجب کاهش تعداد گیاهان مورد انتخاب می گردد. از نظر آماری، احتمال یک موتاسیون مضر بیشتر از یک موتاسیون مفید است. در مورد وقوع یک موتاسیون مفید در یک بذر، مشکل اصلی در این است که طبیعت پر سلولی جنین از نظر آماری پیدا کردن تمام سلولهای اولین نسل گیاهان موتانت که حاوی موتاسیون های مشابه در همان نسل باشند غیر ممکن است. این موجب ایجاد مشکل وراثت شیمری شده و ممکن است پیش از آینکه یک ذخیرة خالص بدست بیاید به تعداد بیشتری فصول اصلاحی نیاز باشد. ایجاد موتاسیون در دانة گرده پیش از لقاح موجب ایجاد مشکلاتی در اخذ تعداد زیادی از گیاهان بالقوه موتانت می شود. محدودیت، هزینه و تنها با موفقیت های اخیر در تولید مفید گیاهان از موتاسیون های القائی در بذر می تواند به مخارج زیاد و سرمایه گذاری فیزیکی در حمل تعداد زیادی بذر در خلال چندین نسل اصلاحی آنهم برای تثبیت یک صفت خاص نسبت داده شود.
به این دلایل، بررسی سایر تکنولوژیهای در حال توسعه که بسیاری از این موانع را کاهش دهد یا حذف نماید مناسب می باشد. پیشرفت های اخیر در کشت سلولهای گیاهی روشی را برای جدا سازی سریع موتاسیون های مطلوب در گیاهان زراعی پیشنهاد می نماید. میلیونها گیاهان بالقوه را می توان در یک فلاسک یا لولة آزمایش رشد داد، در حالیکه می توان برای فنوتیپ های موتانت انتخاب نیز انجام داد. کشت سلول گیاهی بطور قابل ملاحظه ای از میزان زمان، فضا، و دشواری کار مورد نیاز برای تولید یک واریتة جدید می کاهد، و انعطاف بیشتری در انتخاب صفات مطلوب در گیاهان زراعی ایجاد می کند.
روش های کشت سلولی:
تولید گیاهان موتانت بوسیلة روش های کشت سلولی را می توان به چهار مرحله تقسیم نمود: a) شروع کشت سلولی، b) انتخاب فنوتیپ سلولی موتانت مطلوب، c) بازرشد سلول های موتانت به گیاه کامل و d) آزمون گلخانه ای و مزرعه ای. این بحث خلاصة روش کلی و جزئی روش های ویژة بکار رفته آزمایشگاهی برای بدست آوردن گیاهان متحمل به شوری محسوب می شود.

در مرحلة اول، گروهی از سلول های گیاهی از یک گیاه حذف شده و بطور ضد عفونی بر روی یک محیط کشت جامد یا مایع کشت می شوند. از نظر شکلی، قطعه ای از یک گیاه (قطعه ای از ریشه، ساقه یا برگ) را با کلراکس 20% به مدت 10-20 دقیقه ضدعفونی سطحی نموده و در داخل یک لولة آزمایش حاوی محیط کشت آگار جامد با غلظت های معین شکر، مواد معدنی، ویتامین ها، و هورمون های رشد گیاهی قرار داده می شود.یک محیط کشت پایة کاملاً مفید متعلق به لینسمایر و اسکوگ (1965) به صورت زیر است:


A. نمک های غیر آلی
1. NH4NO3 1650 میلیگرم در لیتر (بطور متوسط)
2. KNO3 1900
3. CaCl2. 2H2O 440
4. MgSO4. 7H2O 370
5. KH2PO4

B. عناصر کم مصرف
6. MnSO4 16.9 میلیگرم در لیتر (بطور متوسط)
7. ZnSO4. 2H2O 10.3
8. H3BO3 6.2
9. KI 0.83
10.Na2MoO4. 2H2O 0.25
11.CuSO4. 5H2O 0.025
12.CoCl2. 6H2O 0.025

C. مواد آلی
13. Thiamin HCl 0.4 میلیگرم در لیتر (بطور متوسط)
14. myo-inositol 100.0

A. نمک های غیر آلی
15. EDTA-Ferric salt 50.0 میلیگرم در لیتر (بطور متوسط)

غیره
Sucrose 40 گرم در لیتر
Agar 10 گرم در لیتر
Medium pH 5.5 میلیگرم در لیتر

ترکیبات هورمونی محیط کشت برای تحریک تکثیر سلول ها به شکل توده ای تمایز نیافته از سلول ها که "کالوز" نامیده می شود تنظیم شده اند .این معمولاً با کاربرد سطوح بالای (2-40 میلی گرم در لیتر) اکسین (یک هورمون گیاهی) که موجب تحریک تقسیم سلولی ولی باعث جلوگیری از تشکیل ساقه و ریشه می گردد. اکسین مخصوص بکار رفته همانند غلظت های مختلف از گونه ای به گونة دیگر و گاهی از واریته ای به واریتة دیگر فرق می کند.
در مورد آزمایشات طراحی شده برای بدست آوردن توتون، یولاف، و گندم متمل به شوری، لاین های سلولی از قسمتی از ساقة توتون و از بذور یولاف و گندم حاصل شد. در مورد قطعه ای از ساقة توتون، سلول ها رشد کرده و برای تولید کالوزهای به اندازة ناخن شصت تقسیم شده که خود حاوی حدود 50000 سلول در 2 تا 3 هفته خواهد شد. محیط کشت القاء تکثیر سلولی در توتون سامسون حاوی 5 میلی گرم ایندول استیک اسید بعلاوه 5/0 تا 5 میلی گرم در لیتر کینتین می باشد. در مورد گندم و یولاف بذر بر روی محیط کشت پایه حاوی 2-5 میلی کرم در لیتر 2،4- دیکلروفنوکسی استیک اسید جوانه می زند. سلول های ریشه در حال جوانه زدن توسط اکسین برای رشد و تقسیم تحریک شده و منجر به تولید تودة کالوز می شود. برای هر سه گیاه کالوز اولیه حاصله از قطعه ای از گیاه را می توان کشت مجدد نموده و از آن کالوز ثانویه بدست آورد. وقتی به مقدار کافی کالوز بدست آمد، قسمتی از کالوز را گاهی در یک فلاسک حاوی محیط کشت مایع بر روی یک شیکر گردان (Gyratory shaker) قرار می دهند.حرکت مکانیکی شیکر موجب پخش شدن کالوز و تبدیل آن به مجموعه های کوچکی از سلول و تک سلول ها می شود که به آن "سوسپانسیون سلولی" می گویند. هنگامی که تراکم سلول به حداکثر مقدار خود رسید، سوسپانسیون سلولی را کشت مجدد می نماید.
سوسپانسیون سلولی حاوی تعداد زیادی سلول است. یک کشت سوسپانسیون 100 میلی لیتری می تواند دارای 107 سلول باشد که تقریباً هر سلول قدرت ژنتیکی تولید یک گیاه کامل را دارا می باشد. اگرچه هر سلول دارای ژنتیک معین می باشد و تولید گیاهان با ژنتیک معین می نماید، موتاسیون های خودبخودی در شرایطی انتخاب می شوند که وقتی کل سوسپانسیون سلولی یا کشت کالوز در آن شرایط قرار داده می شوند، سلول های طبیعی رشد کند نشان داده و یا رشدشان متوقف می شود، در حالیکه سلول های موتانت مورد نظر دارای رشد مناسب می باشند. مثلاً با افزاژش تذریجی سطح NaCl در کشت سوسپانسیونی توتون در مرحلة 600 میلی گرم در لیتر، سلول های متحمل به NaCl انتخاب می شوند، زیرا رشد و تقسیم سلولیشان مطلوبتر به نظر می آید. بنابراین، یک کشت کامل (107 سلول در 100 میلی لیتر) از گیاهان بالقوه متحمل به NaCl در ظرف چند ماه بدست آمد. در کشت توتون در چندین لاین سلولی تحمل NaCl برابر با 8000 میلی گرم در لیتر بدست آمد. بدست آوردن تحمل تا این اندازه در سوسپانسیون غیر ممکن به نظر می آید. این ممکن است ناشی از ناتوانای ژنتیکی در سلول ها به سازگاری با غلظت نمک بالای این سطح باشد. لاین های سلول توتون متحمل به نمک را می توان با افزودن NaCl به محیط کشت جامد حامی رشد کالوز نیز انتخاب نمود. جدول 1 داده هایی را که بیانگر این نوع انتخاب باشند را نشان می دهد. برای یولاف و گندم، انتخاب لاین های سلول متحمل به NaCl بر روی محیط کشت جامد با کاربرد افزایش 1000 میلی گرم در لیتر NaCl در هر مرحله انجام شده است. در هر دو گونه تحمل به 9000 میلی گرم در لیتر بدست آمده است.
در مرحلة نهایی، سلول ها به گیاهی کامل بازرشد داده می شوند. سلول ها را از کشت سوسپانسیون برداشت کرده و بر روی محیط کشت جامدی که رشد ساقه و ریشه را تحریک می کند قرار می دهند. برای بعضی از گونه ها یک محیط کشت برای القائ ساقه دهی و محیط کشت دیگری برای القاء ریشه دهی بکار می رود. این بستگی به گونة گیاهی خاص ممکن است 4 تا 6 هفته وقت بگیرد. بعد از تشکیل گیاهچة کامل (گیاهان کوچک و جوان)، به گلدان هایی که محتوی مخلوطی از خاک هستند منتقل شده و به مدتی که برای تیمار سخت کردن قبل از انتقال به گلخانه نیاز دارند، در یک محیط کنترل شده قرار داده می شوند .در گلخانه، گیاهان بازرشد یافته برای پایداری فنوتیپ و وراثت پذیری موتاسیون آزمون می شوند. پروسة اصلاح استاندارد را می توان از این به بعد برای الحاق بعدی موتاسیون های جدید به ارقام تثبیت شده بکار گرفت.

غلظت NaCl در محیط جامد به ppm کشت 1# ماه اول در نمک کشت 2# ماه دوم در نمک کشت 3# ماه سوم در نمک کشت 4# ماه هفتم در نمک
0 1253 1344 1253 1344
6400 377 255 1019 541
11800 314 218 762 444
17200 224 148 517 287
22600 189 148 148 393

برای مطالعه روی تحمل NaCl توتون، جست هایی از هر دو کشت متحمل و حساس به NaCl با قرار دادن سلول های کشت سوسپانسیون بر روی محیط بازرشد جامد، بازرشد داده شدند. محیط کشت بازرشد شامل محیط پایة لینسمایر و اسکوگ همراه با 5/0 میلی گرم در لیتر کینتین بود. بازرشد ساقه بطور قابل توجهی بر روی محیط حاوی NaCl کاهش یافته بود. ساقه ها پس از انتقال به محیط مشابه که حاوی 5 یا 10 میلی گرم در لیتر ایندول استیک اسید (IAA) اضافی بود ریشه دار شدند. کاهش سطح نمک های عمده به نصف یا یک دهم نرمال در این سیستم موجب تحریک ریشه دهی نشده است. مجدداً، قدرت ریشه دهی بطور قابل ملاحظه ای در محیط حاوی NaCl کاهش می یابد.
گیاهان بازرشد یافته از ظروف کشت بیرون آورده شده، در خاک کشت شده، و در آزمایشگاه برای چند هفته قبل از انتقال به گلخانه عادت داده می شوند. گرئه گیاهان بکار رفته: (1) گیاهانی که از کشت های حساس به NaCl بازرشد یافتند و توسط محلول عاری از نمک آبیاری شدند، (2) گیاهانی که به عنوان متحمّل به NaCl از کشت های متحمّل به 4/6 گرم در لیتر NaCl انتخاب شدند، در حضور NaCl بازرشد یافته، و با محلول حاوی سطح نمک مشابه آبیاری شدند، (3) گیاهان مشابه گروه 2 ولی باز رشد یافته و ریشه دار شده در محیط عاری از نمک. بذور هر گروه جمع آوری شده و برای بدست آورن نسل F1 کشت شدند. گیاهان F1 در گلدان های 4 اینچ در خاک را کاشته و گروه های گیاهان با آب حاوی غلظت های مختلف نمک از صفر تا 19 گرم در لیتر NaCl آبیاری شدند. وقتی آشکار شد که تحمل کامل بطور قابل ملاحظه ای از تحمل سلول های کشت شده بالاتر بود، غلظت محلول آبیاری از صفر تا 8/32 گرم در لیتر NaCl افزایش داده شد. تصاویر 11 و 12 گیاهان توتون را از گروه 1 (حساس به نمک) و گروه 3 ( متحمل به نمک) بعد از 3 هفته آبیاری با یک محلول 8/32 گرم در لیتر NaCl نشان می دهد.
بذور حاصل از سه گروه گیاهان F1 تا جای ممکن جمع آوری شد. گلدهی و تشکیل دانه نسبتاً از زنده مانی گیاه به NaCl حساس تر هستند، به همین دلیل از همة گیاهان بذر بدست نیامد. بذور حاصل از سه گروه از گیاهان F1 که با محلول بدون نمک آبیاری شده بودند برای بدست آوردن گیاهان F2 کاشته شدند. گروهی از گیاهان F2 تحت استرس نمک در سطوح مختلف مشابه با F1 قرار داده شدند نتایج این آزمایشات پایداری مقاومت به NaCl انتخابی از طریق کشت بافت در گیاهان نسلهای اول و دوم پس از بازرشد را نشان می دهند. چون ما قادر به انتخاب مکرر لاین های سلولی دارای تحمل خودبخودی به NaCl از کشت 107 سلول دیپلوئید هستیم، معتقدیم که مقاومت ناشی از فعالیت یک آلل دارای غالبیت کامل یا غالبیت ناقص می باشد.
برای افزایش بروز موتاسیون ها، القاء موتاسیون می تواند در مرحلة سوسپانسیون سلولی انجام گردد. موتاسیون به شدت به دز عامل موتاسیون زا همانند تیمارهای مختلف قبل و یا بعد از موتاسیون زایی بستگی دارد. بعد از موتاسیون زایی انتخاب برای فنوتیپ های مطلوب به روش مشابه آنچه در مورد موتاسیون های خودبخودی انجام می گرفت صورت می گیرد. متناوباً، القاء موتاسیون می تواند با بازرشد تعداد زیادی از گیاهانی که بعداً موضوع انتخاب خواهند بود دنبال شود. مزیت القاء موتاسیون در کشت سلولی نسبت به القاء آن در بذر این است که چندین فصل اصلاحی برای تثبیت فنوتیپ مورد نیاز نمی باشد. این ناشی از این حقیقت است که غالب گیاهان بازرشدی حاصل از تک سلول هستند و اگر انتخاب در کشت سوسپانسیون انجام گیرد تمام سلول ها حامل فنوتیپ مطلوب خواهند بود. باید متذکّر شد که مشابه با بذر، غالب موتاسیون های القاء شده در کشت سلولی در یک محیط خاص مضر هستند. بنابراین، باید ابتدا قبل از القاء موتاسیون برای یافتن موتاسیون های خودبخودی جستجو صورت گیرد.
سهولت روش اصلاحی کشت بافت برای برای بکارگیری در گیاهان خوراکی موجب بدست آوردن روش های قابل اعتماد برای بازرشد شده است. برای تعدادی از لگوم ها (سویا، لوبیا خشک)، هنوز روش های بازرشد مناسبی ایجاد نشده است. علیرغم این مشکلات، امروزه متدلوژی کاملی برای الحاق اصلاح کشت بافت در برنامه های اصلاحی موجود گندم، چاودار، ذرت، گوجه فرنگی، و جو در اختیار قرار دارد.
یک انتقاد عمومی از روش اصلاحی کشت بافت این است که حتی اگر لاین های سلولی موتانت با صفات تغییر یافته در مرحلة سلولی انتخاب گردد، خصوصیت فنوتیپی آن ممکن است در مراحل مختلف تولید پایداری لازم را نداشته و برای کاربرد در مزرعه مفید نباشد و یا احتمال حمل اثرات نقطه ای مضر نیز در آن وجود دارد. این سؤالات را تنها می توان توسط آزمایشات جواب داد، به هر حال، روش های کشت سلول های گیاهی برای بدست آوردن گیاه کامل موتانت توتون از لاین های سلولی موتانت مقاوم به استرپتومایسین بطور موفقیت آمیزی بکار رفته، و برای سمّیت Pseudonomas tabaci و برای علف کش پیکلرام، مقاومت گیاهان کامل بازرشد یافته باقی مانده و قابل وراثت می باشد. اخیراً همانطوری که قبلاً بحث شد آزمایشگاه ما گیاهان توتون با تحمل بسیار بالا به NaCl از لاین های سلولی موتانت تولید کرد، و آزمون گلخانه ای نشان داد که این صفت به نسل F2 قابل وراثت می باشد.
مهم نیست که منبع موتاسیون کشت بافت باشد یا منابع سنتی، روش های کشت بافت بطور قاطع می توانند زمان مورد نیاز برای نعرفی ارقام جدید به زارعین را کاهش دهند. مثلاً اگر یک گیاه متحمل به خشکی توسط یک اصلاح کننده در مزرعه پیدا شود، دوره ای از چندین سال معمولاً قبل از بدست آوردن مقدار بذر کافی برای معرفی به زارع مورد نیاز می باشد. در حالیکه با کشت بافت، تعداد زیادی از گیاهان را می توان به سرعت در ظرف چند ماه تکثیر کرد.

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
بررسي اكولوژي گياه نوروزك Salvia leriifolia در منطقه سبزوار

بررسي اكولوژي گياه نوروزك Salvia leriifolia در منطقه سبزوار

:):):);)


خلاصه
نوروزك گياهي از خانواده نعناعيان است كه تاكنون در ايران از خراسان و سمنان گزارش گرديده است . شاخ وبرگ اين گياه داراي اسانس وخاصيت آنتي بيوتيكي و پوست خارجي آن حاوي موسيلاژ است(1) . مغز دانه آن حاوي 56-50 % چربي و 30 % پروتئين دارد كه براي طباخي و خام خواري مطلوب است(2). مناطق رويشگاهي و گياهان همراه ، نوع خاك و نيز ارتفاع رويشگاهي آن در منطقه مورد بررسي قرار كرفت . نتايج حاصله نشان ميدهد:
سازگاري اين گياه با انواع خاكها بالاخص خاكهاي سبك در شيبهاي جنوبي بسيار بالاست. اين گونه با گياهاني از قبيل درمنه , افدرا , پرند تشكيل تيپ ميدهد. ميزان زادآوري در سالهاي با بارندگي مناسب خوب بوده و در صورت حمايت در سال اول, سالهاي بعد مي تواند به خوبي در برابر عوامل اقليمي و نيز شرايط چراي دام مقاومت كند .با توجه به سازگاري و دامنه پراكنش وسيع آن ، به عنوان يك گياه چند منظوره مورد حمايت قرار گيرد برنامه ريزي يراي جمع آوري بذر نوروزك ، ضمن ايجاد اشتغال در مناطق پراكنش اين گونه با ترويج و معرفي خواص داروئي آن و بازاريابي براي فروش به زراعي كردن اين گونه كمك مي نمايد .
واژه هاي کليدي : نوروزک , مناطق خشک , سبزوار, Salvia leriifolia
مقدمه

عرصه هاي منابع طبيعي با توجه به گوناگوني اقليمي در آنها در ايران داراي توانمنديهاي بسيار در عرصه رويشگاهي مي باشند . شناخت اين توانمنديها در راستاي بهره وري مناسب از آنها مي تواند راه را براي گسترش گونه هاي مناسب هر منطقه هموار سازد. جنس Salvia چند ساله و غالبا نيز بسيار معطرند. جنس Salvia 500 گونه دارد كه در ايران از اين جنس56 گونه گزارش گرديده است گياه دارويي علوفه اي و صنعتيSalvia leriifolia با نام فارسي نوروزك در ايران از خراسان و سمنان گزارش گرديده است .(3 و4)
مواد و روشها

با بررسي منابع داخلي و گزارشات ارائه شده و نيز پيمايشهاي صحرايي مكانهاي رويشگاهي اين گياه مورد بازديد قرار گرفت . تيپ هاي رويشي ، ارتفاع رويشگاهي ، ميزان بارندگي و ساير پارامترهاي اقليمي ،
كمتر از 50 % بذور سالم بوده و بسته به شرايط اقليمي و نيز حمله آفات از جمله ملخ ممكن است اين ميزان كاهش و يا افزايش پيدا كند . تاج پوشش گياه به صورت مدور متشكل از تعداد زيادي بوته به قطر 150-50 و ارتفاع 40-30 سانتيمتر مي باشد . وزن هزار دانه اين گياه با توجه به شرايط اقليمي منطقه از 50 تا 88 گرم متغير است .شروع رسيدن بذر و نيز تشكيل گل از از پايين ساقه به بالابوده ودريك ساقه همه مراحل رشد زايشي امكان دارد ديده شود..تكثير بوسيله بذر و زادآوري آن با توجه به شرايط منطقه و فصل چراي دام مناسب است .
پيشنهاد ميگردد با توجه به ارزش بسيار خوبي كه اين گياه از نظر داروئي و صنعتي دارد مطالعاتي در خصوص بازاريابي و تكثير اين گونه انجام تا ضمن ايجاد اشتغال زمينه ورود اين گونه گياهي به جرگه دانه هاي روغني فراهم گردد.
سازند هاي زمين شناسي ، نوع خاك ، گياهان همراه ، جهت شيب از جمله موارد مورد بررسي بود . فنولوژي گياه از نظر تيپ رويشي ، فرم گياه ، زمان شروع رشد ، ساقه دهي ، گلدهي و بذر دهي و دورانهاي ركود و نيز سيستم زادآوري گونه مطالعه گرديد.
نتايج و بحث

نتايج حاصل از اين بررسي نشان مي دهد كه ، گياه نوروزك با فرم بوته اي از ارتفاع 900 تا 1600 متر از سطح دريا ديده مي شود . پراكنش اين گياه در اقليم فراخشك بياباني سرد ، با متوسط 150 تا 200 ميليمتر بارندگي سالانه , در ارتفاعات سنگلاخي ، ارتفاعات كنگلومرايي سازندهاي مارني و واريزه هاي سنگي است بررسي پروفيل خاك در مناطق گسترش ريشه اين گونه نشان مي دهد كه بيش از 64% خاك شن مي باشد وبه عبارتي گسترش اين گونه بيشتر در روي خاكهاي سبك است .گسترش ريشه تا عمق 90 و پراكندگي آن تا 160 سانتيمتر اندازه گيري شد اين گونه معمولا در روي شيبهاي جنوبي حضور دارد . نوروزك بيشتر به همراه تيپ هاي گياهي Pteropyrum- - Launea Artemisia - Salsola-ديده مي شود .
مراحل فنولوژيكي گياه نشان ميدهد كه اين گياه پس از كاهش سرماي زمستانه از نيمه اسفند رشد رويشي خود را آغاز و در اوايل فروردين (بسته به شرايط محيطي ) رشد ساقه هاي گلدهنده آن شروع مي شود . ارتفاع ساقه اين گياه پس از رسيده بذور به مرحله خميري به شدت مورد چراي وحوش و دام هاي اهلي قرار ميگيرد. روستائيان قبل از خشك شدن بذور را جمع آوري به مصرف خوراكي خود مي رسانند. هاي گلدهنده آن شروع مي شود . ارتفاع ساقه گلدهنده بين 23.5-12 سانتيمتر ، تعداد رديف گلدهنده بين 9-4 رديف و تعداد بذر در هر شاخه 36-16 عدد مي باشد .
منابع و مآخذ :
حداد خداپرست و همكاران .1381. بررسي امكان استفاده از برگ نوروزك و عصاره آن بر .... .فرآورش شماره 3و4 دانشگاه آزاد اسلامي سبزوار
حداد خداپرست .1372. روزنامه قدس شماره 2054
راشد محصل و همكاران.؟. رستني هاي خراسان نشريه شماره 3 .هرباريوم دانشگاه فردوسي مشهد
-Jalili.A,Jamzad.z 1999.Red data book of Iran-Research Institute of Forest and Rangeland No -215-

A study of Autecology Salvia leriifolia in Sabzevar region
Ismaeal Filehkesh ,A.Aliabadi,H.Farzane,M.Borzoee,A.Dadrasi
Sabzevar Agriculture and Naturaral Resoursces Reserch Station
:
Abstract :
Salvia leriifolia is a member of Labiateae family that has been observed and reported in Khorasan and Semnan provinces of Iran. Researches showed that shoots of this plant have essence and antibiotic effects. After ripening of seeds in mid-may that spring forage of desert ranges will deplete, seeds of this plant are suitable source of food for light animals and wildlife.
Results of this investigation showed that: shrub form of salvia was observed in the range of 900 to 1600 meter height from sea level. The distribution of this plant was in the extremely arid cold deserts with average annual precipitation of 150-200 millimeters at stony mountains, conglomerate mountains marls and stony colluvials. The amount of propagation in the years with proper precipitation was good and if be protected will tolerate the hard conditions of climate and animal grazing at other years. Studies on marketing and propagation of this plant can introduce new jobs and opportunity of entrance of this plant to the list of oil seeds..
Key words: Salvia lerifolia, Novroozak, Arid area, Sabzevar
pnu-club.com/pnu.thread18801.html
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
بررسي علل و ميزان ضايعات آرد و گندم/تحقیق جامع در صنایع غذایی و نان///

بررسي علل و ميزان ضايعات آرد و گندم/تحقیق جامع در صنایع غذایی و نان///

چكيده
.
.
اين مطالعه به منظور بررسي ميزان ضايعات آرد و نان ها در نانوائي ها و در حين مصرف و ارتباط آن با كيفيت ماده اوليه، نوع نان، نحوه توليد، پخت و مصرف در سه استان تهران بدليل تنوع نان ها، خوزستان بدليل حداكثر توليد نان بصورت تافتون و در استان گلستان بيشتر بصورت بربري انجام گرديد. اين بررسي ها از آذرماه 1380 طبق پرسشنامه هاي مختلف (پرسشنامه مربوط به خانوار مصرف كننده، پرسشنامه عمومي مصرف كننده، پرسشنامه اختصاصي مصرف كننده) با 286 سئوال به اجرا در آمد. در عمل هم براي يادداشت برداري و آمارگيري از ضايعات نان ها اول هر ماه با تحويل پلاستيك هاي رنگي به منازل، نان خشك هاي هر ماه به تفكيك، لواش، بربري، سنگك، تافتون و حجيم جمع آوري و آخر همان ماه با مراجعه مجدد به منازل نان خشك ها با ترازوي سيار توزين، پرسشنامه ها تكميل و اول ماه بعد همين عمليات در منازل و مناطق ديگر از شهرها تكرار مي شد. از سئوالات مهم پرسشنامه شامل: تعداد خانوار، درآمد، درصد مصرف و خريد نوع نان، مصرف روزانه، تعداد نان خريداري شده در روز و در هر وعده، نحوه نگهداري، نان موردعلاقه، برشتگه يا خميري، ايراد نان ها، ضايعات هر نان به تفكيك در ماه، علت ضايعات، نحوه پيشگيري از ضايعات، ضايعات در نانوائي ها، ضايعات آرد در نانوائي ها، و… مورد بررسي و يادداشت برداري قرارگرفت. در اين طرح سعي شده با در نظر گرفتن كليه جوانب، ضايعات نان كه تاكنون درحد حدس وگمان بود به يك نتيجه دقيق و قابل قبولي دسترسي پيدا كرد.

.
نتيجه گيري
در رابطه با همبستگي هاي موجود بين موارد مختلف مصرف كننده و ضايعات نان و تعيين رابطه بين تعداد افراد خانواده با دورريز نان از ضريب همبستگي پيرسون استفاده بعمل آمد.
در رابطه با مقدار دورريزي در روز با نوع نان خريداري شده با تعداد خانوار بشرح زير نتيجه گيري شد:
دورريز نان لواش در روز با تعداد افراد خانوار در سطح 5%، در رابطه با نان تافتون و بربـــري در سطح 1% اختلاف معني داري برقرار است. بطوريكه با افزايش تعداد افراد خانواده دورريز اين سه نوع نان بيشتر ولي اين همبستگي بين افراد خانواده و دو نوع نان ديگر يعني سنگك و نان حجيم برقرار نبود. بعبارت ديگر ضايعات اين دو نوع نان در خانوارهاي پرجمعيت و كم جمعيت بسيار اندك و معني دار نمي باشد. نتايج فوق از طرف افرادي كه مورد سئوال قرار گرفتند نيز مورد تأئيد قرار گرفت بطوريكه 1/33% اظهار داشتند كمترين دورريز مربوط بــه سنگك، 5/25% افراد گفتند كه كمترين دورريز مربوط به لواش، 1/11% افراد اظهار داشتند كمترين دورريز مربوط به بربري، 9% اظهار داشتندكه كمترين دورريز مربوط به تافتون و 3/15% اظهار داشتند كه كمترين دورريز مربوط به نان هاي محلي است. بطوركلي بررسي ها نشان مي دهند كه هر چقدر افراد خانواده كمتر باشددورريز نان كمتر و برعكس با زيادتر شدن افراد خانواده دورريز هم بيشتر مي شود و در اين مورد هم همبستگي معني داري در سطح 1% وجود دارد. بين تعداد نان هاي خريداري شده مربوط به کليه نان ها (لواش، تافتون، بربري و سنگك) و ضايعات يك همبستگي مثبت و كاملاً معني دار در سطح 1% وجود دارد، يعني هر اندازه نان بيشتري خريداري شود بهمان نسبت هم ضايعات افزايش پيدا مي كند.
در رابطه با تعيين امكان وجود همبستگي بين دورريز نان در روز با نحوه نگهداري در مورد هر كدام از نان ها بطور جداگانه از روش رگرسيون چندگانه استفاده شد، نتايج نشان دادند كه در درجه اول اگر نان لواش در فريزر نگهداري شود داراي كمترين ضايعات و در درجه دوم نگهداري در كيسه پلاستيكي بهترين روش نگهداري نان لواش براي پيشگيري از دورريز محسوب مي شود كه در هر دو مورد نحوه نگهداري فوق الذكر با كاهش ضايعات وجود همبستگي معني داري درسطح 1% باثبات رسيد.
براي نان تافتون نگهداري در فريزر در سطح اختلاف با خطاي 7% و در مورد نان سنگك با اختلاف 8% همبستگي مثبتي از نظر دورريز نان محاسبه شد و در مورد نان هاي محلي بهترين روش نگهداري استفاده از كيسه پلاستيكي از نظر كاهش دورريز باثبات رسيد.
.
توصيه و پيشنهاد
از يافته هاي اين تحقيق و نتايج بدست آمده از اين پروژه مي توان توصيه هاي لازم بشرح زير را ارائه نمود:
1ـ با توجه به نوع نان ها كه اكثراً نازك و مسطح مي باشند به دليل عدم يكنواختي در پخت، خميري بودن نان ها، بخصوص كنار نان لواش، ور نيامدن خمير به دليل استفاده از جوش شيرين، چرمي شدن بافت نان لواش بدليل فطير بودن، غيرقابل هضم بودن، توليد آنها در شرايط غير بهداشتي، عدم سازگاري با فن آوري پيشرفته توأم با ضايعات زياد و از همه مهمتر بدليل عدم رضايت مصرف كننده و ده ها عيب و ايراد ديگر مي توان گفت كه عمر اينگونه نان ها به آخر رسيده است.
همانگونه كه توليد نان مسطح و ابتدائي در اكثر كشورهاي دنيا تعطيل و كنار گذاشته شده است، در ايران نيز بايد توليد اينگونه نان ها هر چه سريع محدودتر و كمتر و تحقيقات در رابطه با نان هاي مسطح كه تا حالا بدليل ابتدائي بودن نوع نان ها نتايج كمتر مورد توجه و استفاده قرار گرفته است محدودتر و تلاش و تحقيقات بطرف صنعتي كردن توليد نان بصورت حجيم سوق داده شود.
2ـ تاكنون هر گونه تحقيقات و ارائه راه حل ها جهت بر طرف نمودن مشكلات بيشمار نان هاي سنتي بدليل نبود گوش شنوا اكثراً بي نتيجه و بي ثمر بوده و در آينده هم نبايد بيش از اين انتظار داشت، نمونه اش مصرف جوش شيرين است كه محقق بهر طريقي كه شده از ضرر آن همه و همچنين نانوا را بخوبي آگاه نموده و با توجه به اينكه مصرف آن هم بارها ممنوع اعلام شده ولي نانوا براي راحتي خود، سلامتي مردم را ناديده گرفته، حتي مخفيانه آنرا با نمك مخلوط و در تهيه خمير استفاده مي كند. همانگونه كه اشاره شد بهتر است از اين به بعد تحقيقات، زحمات و توليد روي نان هاي حجيم متمركز شود.
3ـ سالانه در ايران دولت با پرداخت ميلياردها تومان يارانه، آرد كيلوئي با بيش از200 تومان را با نرخ 4 تومان در اختيار نانوا قرار داده و نانوا هم با بي ارزش شمردن آن، اولاً روزانه از بي دقتي هزاران كيلو آرد را كف كارگاه ريخته ضايع مي كند و از طرف ديگر ناني را هم كه تحويل مردم مي دهد بسيار نامرغوب و شانزده درصد آنهم در حين مصرف از بين مي رود، پيشنهاد مي شود بهتر است دولت بخشي از اين يارانه را جهت احداث يك كارخانه نان حجيم بصورت صنعتي و توليد در سطح انبوه حداقل براي شهر پرجمعيت تهران در نظر گرفته و ناني كه تا مغز آن پخته و يقيناً مصرف كننده هم راضي خواهد شد با ارائه فرمولاسيون صحيح ماده اوليه، خمير و پخت به تدريج جايگزين نان هاي سنتي بشود.
4ـ واحدهاي كوچك نانوائي با ظرفيت توليد كم براي تأمين نان مورد مصرف انبوهي از جمعيت و ساكنين شهرهاي بزرگ نمي توانند جوابگو باشند و از طرف ديگر براي اين كارگاه ها توليد نان ارزان قيمت به هيچ وجه نمي تواند اقتصادي باشد واگر اين كارگاه ها بخواهند به روال فعلي كار كنند متحمل زيان خواهند شد كه براي جبران قسمتي از زيان خود ناچاراً به روش هائي متوسل خواهند شد كه عوارض و پي آمدهاي زيانباري براي جامعه در بر خواهد داشت، بهر حال صاحبان اين واحدها عملاً هيچ انگيزه اي براي حرفه خود نداشته و بدون علاقه و از روي ناچاري و براي امرار معاش و اجتناب از بيكاري به فعاليت ادامه داده و هيچ علاقه اي براي بهتر شدن وضع كنوني نان نشان نمي دهند پس مي توان نتيجه گرفت كه ادامه وضع فعلي به هيچ وجه عاقلانه نمي باشد.
5ـ با توجه به اينكه مهمترين ماده اوليه در توليد نان مرغوب اعم ازسنتي و صنعتي، گندم و آرد مناسب و با كيفيت بالا مي باشد لازم است گندم ها قبل از ارسال به كارخانجات آردسازي از نظر كيفيت تحت كنترل قرار گرفته و با تعيين ميزان اختلاط گندم هاي ضعيف و قوي و يا حتي خود آردها با فرمول مناسب براي تهيه خمير و نان آماده شوند. رعايت نكردن اين موضوع مهم كه تا همين الان هم به آن توجه نمي شود نوساناتي در كيفيت آردهاي تحويلي به كارگاه هاي نانوائي به چشم مي خورد كه نتيجتاً نوساناتي دركيفيت نان ها بوجود مي آيد كه ضايعات زيادي را بدنبال دارد.
پيشنهاد مي شود گندم ها قبل از تخليه درانبار و سيلوها، با دستگاه هاي سيار و سريع از نظر كيفيت در مدت خيلي كوتاه (50 ثانيه) ارزيابي و بر اساس درصد پروتئين شامـل:
زير 9%، 9%، 10%، 11%، 12% و بيشتر از 12% طبقه بندي و به تفكيك نگهداري شوند.

.
.
منابع و مراجع
1- ايراني، پ. 1373: بررسي علل افت كيفيت و ضايعات نان در ايران و راه هاي برطرف كردن نارسائي ها، بر گرفته از طرح تحقيقاتي ضايعات نان، سومين كنگره علوم زراعت و اصلاح نباتات ايران، دانشگاه تبريز.
2- ایراني، پ. 1374: بررسي ضايعات گندم از مرحله برداشت تا مصرف و طرق جلوگيري از آن، اجلاس تخصصي نان، انتشارات انستيتو تحقيقات تغذيه اي و صنايع غذائي كشور.
3- مجرد، م.ح.1374: بررسي علل ضايعات نان كشور و طرق جلوگيري از آن، مجموعه مقالات اجلاص تخصصي نان، انتشارات انستيتو تحقيقات تغذيه اي و صنايع غذائي كشور.
4- مرتضوي، ع.1374: آلودگي ميكروبي نان، مجموعه مقالات اجلاس تخصصي نان انتشارات انستيتو تحقيقات تغذيه اي و صنايع غذائي كشور.
5- Hickey, C. S. 1980: Sorbate spray application for protecting yeast-raised bakery products. Bakers Digest. 24:20-22,36.
6- King, B.D. 1981: Microbial inhibition in bakery products-a review. Baker Digest 55:8-12.
7- Ooraikul, B. 1982: Gas Packaging for a bakery product. Can. Inst. Food Sci. Technology Journal. 15: 313-315.
8- Ooraikul, B. 1988: Modified atmosphere packaging of selected bakery products as an alternative to low temperature perservation. Final Report. Engineering and Statistical Research Institute Report of contact File # 10SC. 01916-3EP16. Agriculture. Canada, Ottawa. Ontario. 100 pp.​
.​
.
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
اثر روش های مختلف کاشت ردیفی بر سورگوم علوفه ای (The effects of different row planting methods on forage sorghum)



چکیده :
اثر روش های مختلف کاشت ردیفی (L.F ; D.P.F ; A.I.F ; S.F ) بر سورگوم علوفه ای مورد آزمایش قرار گرفت . این تحقیق با استفاده از طرح بلوک های کامل تصادفی با 4 تکرار انجام شده است . براساس نتایج این آزمایش ، کمترین میزان EC موجود در اعماق 40 -30 سانتیمتری خاک مربوط به روش های L.F و D.P.F بود و بیشترین افزایش EC روی پشته ها را روش های S.F با ( 15-11 ds/m ) و L.F با ( 14-11 ds/m) داشته اند . مقدار برگها و عملکرد علوفه در روش L.F در چین های اوّل و دوّم بیش از سایر روش ها بود . کمترین فشردگی خاک پس از آبیاری مربوط به روش L.F و بیشترین فشردگی خاک به روش های A.I.F و S.F مربوط بودند . طول زمان لازم برای رسیدن خاک و گیاه به نقطه W.P پس از هر آبیاری در روش L.f بیش از سایر روشها شد بطوریکه این روش موجب رشد مناسب تر گیاهان گردید .
مقدمه :
بسیاری از مردم جهان در شرایطی زندگی می کنند که اغلب مواقع می توان آنرا شرایط زندگی همراه با ناکامی نامید . امروزه حدود 800 میلیون از مردم جهان دچار سوء تغذیه هستند و حدود 40 هزار نفر از آنان بطور روزانه از گرسنگی تلف می شوند . سیر صعودی افزایش جمعیت جهان از یکسو و محدودیت منابع غذایی از سوی دیگر ، محققین و دست اندرکاران بخش کشاورزی جهان را بر آن داشته است تا در صدد دستیابی به راه حل های مناسب و مؤثری جهت تأمین غذای میلیون ها انسان بویژه در کشورهای جهان سوم باشند که از تکنولوژی و امکانات کمتری برخوردارند . اراضی وسیعی از کره زمین دارای شرایط مناسب کشت و زرع نیستند و اغلب از موقعیت های ویژه ای برخوردارند که اگر راه حل های مناسبی برای استفاده بهینه و پایدار از آنها پیدا نشود ، در طولانی مدت بشر را به وضعیتی به شدت آسیب پذیر دچار خواهند نمود .
مناطق وسیعی از کره خاکی از آب و هوای نیمه خشک با میانگین بارندگی سالانه 400 میلیمتر با نسبت بارندگی به پتانسیل تبخیر و تعرق (P/PET) بمقدار 0.28-0.06 برخوردار است . اراضی خشک مدیترانه ای حدود 3.2 میلیون کیلومتر مربع را اشغال نموده اند که 0.5 میلیون کیلومتر مربع آن در شمال آفریق در منطقه خط الرأس سرطان ، 1.0 میلیون در خاور نزدیک ، 1.5 میلیون در خاور میانه و 0.2 میلیون در اروپا که اصولاً در اسپانیا قرار دارند . اراضی نیمه خشک مدیترانه ای با متوسط بارندگی 600 - 400 میلیمتر در بر گیرندۀ 2.3 میلیون کیلومتر مربع است که 0.25 میلیون آن در شمال آفریق ، 1.0 میلیون در خاور نزدیک و 0.5 میلیون آن در خاور میانه و 0.5 میلیون آن در اروپا (اسپانیا ، پرتغال ، فرانسه ، ایتالیا و یونان ) قرار دارند . مناطق خیلی خشک (hyper arid) و مناطق مدیترانه ای بیابانی (desert mediterranean zone) که بجز بوته های نمک دوست (salt bushes) قادر به رشد در آن نیستند ، در اینجا منظور نشده اند که در صورت آبیاری و یا وجود سفره آب زیر زمینی کم عمق هر چند که مقدار بارندگی کمتر از 100 میلیمتر باشد ، امکان استفاده از این مناطق نیز وجود دارد . آب و هوای مناطق وسیع مدیترانه ای دارای بارندگی زمستانه هستند درحالیکه تابستان هایشان طولانی و خشک است. البته طبیعتاً اختلافات جزئی در بین مناطق مختلفی که دارای آب و هوای مدیترانه ای هستند ، وجود دارد که بستگی به فاصله آنها از مناطق بارندگی و رژیم های معتدله با زمستان های سرد ، معتدل یا گرم که دارای یخبندان شدید یا فاقد آن می باشند و این موضوع نیز وابسته به عرض جغرافیایی ، ارتفاع و وضعیت اقلیمی آنها است .
چارچوب گروه بندی اقلیمی-اقتصادی (Ecoclimatic) برای استفاده مفید تر از شرایط موجود صورت گرفته است بطوریکه باعث مقایسه مناطق مختلف می گردد . خاکهای غالب مناطق عمدتاً دارای واکنش قلیایی با PH بین 8.5 -7 می باشند . این اراضی وسیع در بر گیرنده خاکهای آبرفتی - رسوبی (alluvial deposit) هستند که دستخوش تغییرات پدوژنیک (pedogenetic) اندکی گردیده اند . خاکهای شور با طبیعت و درجات متفاوت بیش از 20 میلیون هکتار در آفیقا ، 15 میلیون در خاور نزدیک ، 44 میلیون در خاور میانه و 1.5 میلیون هکتار در بخش مدیترانه ای اروپا یعنی بیش از 80 میلیون هکتار از حوزه مدیترانه ای را اشغال نموده اند . دیگر خاکهای شور و سدیک اقلیم مدیترانه ای در بخش های دیگر جهان (آمریکای شمالی و جنوبی ، جنوب آفریق و استرالیا ) در برگیرنده بیش از 260 میلیون هکتار از اراضی است . در این میان تفاوت هایی بین اراضی بیابانی شده و درمعرض شوری وجود دارد زیرا اصولاً نمک بر خاکهایی با پراکندگی وسیع اثر می گذارد که نه تنها در مناطق خشک و نیمه خشک بلکه در مناطق معتدله (moderate) ، نیمه مرطوب (sub-humid) و یا حتی اقالیم مرطوب موجود است . با این وجود بیابانی شدن را می توان در مناطقی که اثرات شوری بر خاکها وجود دارد ، مشاهده نمود . بطریقی می توان گفت که تمامی خاکهای متأثر از شوری در مناطق خشک واقع نیستند امّا خاکهای متأثر از شوری بفراوانی و حتی بصورت غالب در مناطق خشک وجود دارند . دلیل وقوع توأمان شور شدن و بیابانی شدن خاکها را می توان بصورت عوامل محیطی و ژئوشیمی (geochemical) توضیح داد که ما را به سوی هر دو فرآیند هدایت می نمایند . بخوبی دانسته شده است که شور شدن خاکها بخاطر افزودن نمک های محلول در آبِ خاکهای تحت الارض و سطح الارض و آبهای زیر زمینی می باشد که سرانجام زمانیکه آب و هوا به صورت خشک بوده و روند آبشویی به تعویق افتد ، توسعه می یابد . خصوصیات روند توده شدن نمک بازگو کننده شرایط متفاوت محیط است و ثابت می کند که توده شدن نمک در ارتباط تنگاتنگی با خشکی مناطق و چگونگی مدیریت آبیاری می باشد .

در حال حاضر 62 درصد از کل مواد غذایی در کشورهای پیشرفته که 35 درصد جمعیت جهان در آنها زندگی می کنند ، تولید می شود و کشورهای درحال توسعه با داشتن 65 درصد جمعیت جهان فقط 38 درصد مواد غذایی را تولید می نمایند . در کشور ما سالانه 2 میلیون نفر به جمعیت افزوده می شوند که برای تغذیه این تعداد هرساله به 55 -45 هزار تن گوشت اضافی نیازمندیم . مصرف گوشت قرمز در ایران در سال 1365 برابر 0.7 میلیون تن و ضمن سال های 1375 و 1385 بترتیب 0.96 میلیون تن و 1.5 میلیون تن برآورد می شوند . سالانه بخش عمده ای از درآمدهای ارزی صرف خرید محصولات غذایی از خارج کشور می گردد و بخش عمده ای از این واردات به گوشت و سایر مواد پروتئینی اختصاص دارد درحالیکه بهره برداری ناصحیح و شتاب فزاینده رشد جمعیت باعث شده است که در حال حاضر تنها حدود 20 درصد منابع دامی کشور از مراتع تأمین شود و کمبود علوفه در سطح کشور فشار بیرویه ای را بر مراتع وارد ساخته و موجب مشکلات جنبی بیشتری از جمله فرسایش خاکها گردیده است بنابراین تأمین علوفه از منابع دیگر می تواند بعنوان اولین گام ها در راه کاهش فشار بر مراتع باشد . برای نیل به این هدف می توان از گیاهان علوفه ای سازگار با شرایط مختلف اقلیمی استفاده نمود . سورگوم علوفه ای از گیاهانی است که بعلت سازگاری با شرایط خشک ، بالا بودن کارآیی مصرف آب ، عملکرد و سرعت رشد مطلوب ، قابلیت نگهداری علوفه به صورت خشک و سیلویی در اکثر مناطق ایران بویژه در مناطقی که دارای دشواری هایی از نظر کمبود آب و کیفیت خاک هستند ، قابل کشت می باشد .
هدف از این تحقیق بررسی اثر روش های مختلف کاشت ردیفی مکانیزه بر روی عملکرد ، اجزای عملکرد ، کیفیت سورگوم علوفه ای ، استفاده بهینه از آب مصرفی و منابع قابل دسترس جهت حداکثر تولید پایدار در مناطق مذکور و نیز جستجوی راهی برای به تعویق انداختن روند شور شدن خاکها می باشد که موجب خارج شدن آنها از جریان تولید خواهد بود .

 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
افـزایش غلـظت Co2 اتمـسفری و فتوسنتز ///

افـزایش غلـظت Co2 اتمـسفری و فتوسنتز ///

افـزایش غلـظت Co2 اتمـسفری پیـش بیـنی می شد که فتوسنتز و رشد گیاه را افزایش می دهد
Griffinardseemam 1996)) دامنة این افزایش نه تنها به تحریک کوتاه مدت میزان فتوسنتز بســتگی خواهـد داشت بلـکه به بازتابهای گـیاه در طـولانی مـدت از نظر ظرفیت فتوسنتیک نیز وابسته خواهد بود . رشد در شرایط Co2 بالا برای دوره هـای ( طـولانی تر از چند روز ) اغلب باعث کاهش ظرفیت فتوسنتیک در واحد سطح برگ می شود (1999 Van ostan,eta) . همچـنین تصور می شد که این تعدیل ( down-regulation ) در فتوسنتز پاسخی برای تغییرات سـطوح قـند سـلولی باشد که از افزایش تولید کربوهیدرات ها در مقابل صدور یا مصرف Co2 نتیجه شده است .

اخــیرا پیشــنهاد شـده است که مکـانیـسم تعـدیل فــتو ســنتز به Co2 بـالا شـامـل هگزوکنیاکس ( 1994Jangangsheen ) وچرخش ساکاروز از طریق انورتاز می باشد 1992Goldschmidt,…) . اغلب مطالعات تأثیرات Co2 اتمسفری بالا را روی ظرفیت فتوسنتیک گـیاهـان منـفرد رشدیافته درگلدانها آزمایش کرده اند با وجود این مطالعات کمی واکنش گیاهان رشد کرده در کانـوپی های متراکم را آزمایش کرده اند . در کـل گـیاه و سطوح کانوپی ظرفیت فتوسنتیک نه تنها به ظرفیت فتوسنتیک در واحد سطح برگ بسـتگی دارد بلـکه به ســطح بـرگ کلـی نـیز بستگی دارد Co2 بالا اغلب سطح برگ را افزایش می دهد ( 1994 Taylon etal) . اما دامنة این تحریک به گونه و سایر متغیرهای محیطی بستگی دارد ( 1992Ackerly ) . اغلب اطلاعات در مورد واکنش های گیاهی بلند مدت به Co2 بالا از گیاهان ساده که در گلدان ها رشد کرده اند جمع آوری شده اند ، با وجود این گیاهانی که درمزارع رشد کرده اند معمولا در رقابت باگیاهان همجوار هستند بویژه رقابت بر محیط نوری برگهـاهی که زیر بخش فوقانی کانوپی هستند اثر خواهد گذاشت .

گیاهانی که کاملا در نور کم رشد یافته اند تمایل به تعدیل فتوسنتز در Co2 بالا به انـدازه گیاهانی که در نور بالا رشد کرده اند ندارد (1985... Ehret) با وجـود این مطالعات نسبتا کمی از خـو دادن به (Co2 ) بالا برای برگ های کانوپی گیاهان علفی که در آغاز در نور آفتاب کامل و متعاقبا در سایه ، ضمن توسعه کانوپی ، رشد می کنند ، وجود دارد . علاوه بر اثرات Co2 و PFD روی این برگ ها ظرفیت ها ی فتوسنتیک ممکن است توسط افزایش سن برگ تحـت تأثیر قرار گیرد . پیشنهاد شده است که Co2 بالا میزان توسعه برگ و پیری را افزایش می دهد و از این رو تعدیل ظاهری فتوسنتیک توسط Co2 بالا ممکن است با افزایش سن برگ افزایش یابد ( 1995Beofard ). مطـالـعـات انگـور Vineجائیکه خود سایه ای (Self-shsding)می تواند حذف شود پیشنهاد می کند که PFD در حال کاهش بسیار مهمتر از سن برگ در حال افزایش در کاهش ظرفیت فتوسنتیک برگ های پیرتر در غلظت Co2 پایین است . (1996 Hikasaka )مشکل دـگـر بـا آزمـایشـات در گـیاهـانـی کـه در گـلدان هـای کوچک رشد یافته از آن است که محدودیت های حجم ریشه ممکن است تعدیل فتوسنتز را افزایش دهد ( 1991 Thomas… ) بعنوان مثال Co2 بالا می تواند کاهش اساسی در ظرفیت فتوسنتیک سـویای رشد یافته در گلدان هایی که در گلخانه هستند بشو د . ( 1998 Sins… ) امـا Campbellو هـمـکاران گـزارش کـرده اند که Co2 بالا واقعا ظرفیت های فتوسنتیک سویا را زمـانی کـه سـویاهـا در مزرعه رشد یافته اند افزایش داد . این شاید به تغییرات محتوای قند سلولی مربوط باشد . چـون که حجم ریشه ای محدود می تواند رشد ریشه ها را کاهش دهد از این رو تقاضا برای صدور کربوهیدرات ها از برگ ها کاهش خواهد یافت . ( 1999 Arp ) بـرای آزمـایـش از کـل کـانـوپی ها ، از اکـوسلول ها که در انستیتو تحقیق بیابان ساخته شده است استفاده می شد ( Reno… )این محفظه های تبادل گـازی کـل سیـستم بزرگ اجـازه کنـترل Co2 در محدودة کل کانوپی های آفتابگردان را می دهد . و هم چنین اندازه گیری هر دو برگ انفردای و پاسخ های فنوسنتیک کانوپی کل را مجاز می کند بعلاوه گلدان های بزرگ (3 m 7/6) اثرات ناشـی از فضـاهـای کـوچک گـلدان های کم حجم را کاهش می دهد و بنابر این مشابهت بیشتر با شـرایط مـزرعـه دارد نـتایج تعادل کربن در کل سیستم در جاهای دیگر گزارش شده است تاثیرات Co2 بالا روی توزیع نور و ظـرفـیت فنوسـنتیک با افزایش عمق کانوپی در اینجا گزارش شده است .

مواد و روش ها مواد گیاهی و شرایط رشد : آفتـابگردان ( Helian thus annus var. Mammoth ) از اوایل جولای دردو محفظه محیط کنترل شده بزرگ (,… اکـوسـل) برای توصـیف کامـل تکنیکی کشت شدند در هر محفظه 3 تا گلدان m3 7/6 پر شـده از لایه هـایی از قسـمت ته ، با lm ماسـه سنگ و 4/ متر ماسه رودخانه ای شسته و m 4/ ( به نسبت حجمی 101 ) مخلوطی از ماسه رودخانه شسته و خاک فوقانی از چمن زار گلخانه ای (Konza,…) . سه تا گلدان در کنار هم قرار داده شدند . چـنانکه آفتابگردان ها کانوپی ممتد را که m 9/3* 85/2 اندازه گـیری شـدند توسـعه دادنـد . ( محـور طـویل با موقعیت شمال / جنوب ) و108 گیاه در هر واحد وجود داشت ( 36 عدد در هر گلدان با 33/m فاصله بین گیاهان ) . گلـدان هـا در زمـانهـایی که مـورد نیـاز بود با آب شیر آبیاری شدند تا رطوبت خاک تا حد ظرفیت مزرعه ای ( Fc ) برسد هیچ کودی اضـافه نشـد درسـاعـات روز دمـای هـوا در c ْ5/± 28 و دمای شب درc ْ5/± 13 کنـترل می شـد . در سـاعـات روز رطـوبت نسـبی در 5 ±30% و در سـاعـت شـب 5 ± 60% بود . محـفظه هـا نـور خـورشید دریافت می کردند که از میان سقف گلخانه ها عبور می کرد . ( 2 لایه آکرویلیک شفاف ) وپلاستیک نازکی در قسمت بالای Ecocll ( پلی اتیلن کم تراکم ) . PFD دراکوسل (Ecocll ) تقریبا 85% از آن رویدادی است که در گلخانه اتفاق می افتد و بطور میانگین 7/5 ± 6/31 mol/m-2d-1 با PFD آنی ماکریمم متوسط از 107 ± 1545 میکرومول بر مترمربع در ثانیه در دوره آزمایش . بیش از 90% روزها در طول آزمایش هوا بدون ابر بود . یک Ecocll ، Co2 کـم حـدود ( 390-360 PPm) دریـافـت کـرده در حـالیکه بقیه هوای بالای 350 PPm Co2 دریافت کردند .

اندازه گیری های یک برگ جوان ( 80-60% توسعه کامل در معرض نور آفتاب کامل در بخش فوقانی کانوپی ) روی هر کدام از شش گیاه بطور تصادفی انتخاب شده در هر Ecocll برپایه ضعیفی به محض اینکه گیاهان برگ های بزرگ به حد کافی بزرگ برای پرکردن کاویت Cuvetteتبادل گازی داشتند انجام گرفت .اندازه گیریهای برگ ها در ارتفاع های مختلف در کانوپی 48 روز بعد از کاشت گیاهان ، هنگامی که کانوپی کاملا بسته شد انجام گرفت . برای انـدازه گیـری ها 3 گیاه با اندازه مشابه در مرکز هر کانوپی و سه تایی دیگر در گوشه جنوبی کانوپی انتخاب شدند 6 برگ موقـعیت برگ 6-9-12-15-18-21 از قدیمی ترین تا جوان ترین شمارش و از هـر کـدام از گیـاهان انتـخاب شـدنـد . در برخی موارد ، برگ های یک موقعیت بالا یا پایین شماره داده شـده انتـخاب شدند روی گیاهان گوشه کانوپی برای اطمینان کامل از برگ های که کاملا نور گیر بودند استفاده شد . اندازه گیری تبادل گازی : اسیملاسیون Co2 با یک دستگاه تبادل گازی سیستم باز اندازه گیری شد . ( 000و6400 Li-car) که با محفظه برگ استاندارد تجهیز شده است ( در بردارند 2cm 6 1- mmol m ناحیه برگ ) و سیستم تزریق کننده ( مدل 01-6400) بـرای کنترل Co2 . PFDبرای کل اندازه گیری ها 1500 بود که توسط منبع نور LED قرمز( مـدل 02-6400 ) ، فـراهـم شـد . درجـه حــرارت بــرگ در cْ 28 کنــترل شـد و غلـظت بخار آب2± 30 (1- mmol m )بود .برش های بدون رگبرگ های اصلی در محفظه قرار داده شدند . میزان های فنوسنتیک تا کمتر از 10% در عرض لامینا برای برگ های بالغ ، متغیر بود . پس از قرار دادن برگ ها در داخل محـفظه ، 10-5 دقیـقه برای پایدارتر شدن میزان فنوسنتیک فرصت داده شد . سپس میزان فنوسنتیک اندازه گیری شد غشت در Co2 رشدی ( 700 یا360 Co2 ) و سـپس در Co2 مخالف .

اندازه گیری های هفتگی برگ های جوان که ساخته شده بود بین 11 ساعت و 13 ساعت PST . اندازه گیری های گردیان کانوپی بین ساعت 8 و ساعت 16 PST با تناوب بین اکوسل انجام شد . ساختار کانوپی و روشتایی محیط : سطوح برگ از اندازه گیری های طول برگ و عرض با استفاده از روابط آکومتریک توسعه یافته از زیر مجموعه برگ های مشابه محاسبه شد . سطوح برگی همه برگ ها روی 6 برگ بطور تصادفی انتخاب شد . در هر محفظه هر هفته در زمان اندازه گـیری هـای فتوسنـتزی اندازه گیری شدند گیاهان برای محاسبه شاخص سطح برگ برای کل کانوپی به کار افتند . برای گیـاهان شیب کانوپی سطح برگ و ارتفـاع بـرگ در نقـطه میانی تیغه برای هر برگ بکار رفته برای اندازه گیری های فنوسنتیک اندازه گیری شد .همچنین در این زمان ، PFD در 6 ارتفاع ( 15-30-45-60-75-90cm) و شش موقعیت تصادفی در درون مرکز هر کانوپی اندازه گیـری شـد . بـرگ هـا روی گوشـه جنوبی هر کانوپی توسط سایر برگ ها در سایه نبودند PFD هایی که دریافت کردند مشابه آنهایی بودند کـه در بـالای کـانـوپی بودند ( به جز پایین ترین موقعیت برگ در برگی که خیلی کوچکتر بوده و متعاقبا در بعضی موارد قسمت در سایه جزئی ) ترکیب برگ : برای اندازه گیری های شیب کانوپی ، نمـونه هـای بـرگ ، روزانه به تبع ازتکمیل اندازه گیری فتوسنتز جمـع آوری شـدند تا جـایی که امکـان داشت ، این نمونه های برگی از همان نواحی برگی که برای اندازه گیری تبادل گازی استفاده شدند جمع شـدند سینک های برگی کوچک (cm 33/ ) در سراسر روز 6 بار جمع آوری شدندhper-down) 6/ و hPost down 8/ و عصر h : 12 قبل از غروب آفتاب h 16 بعد از غروب آفتاب h : 20 و h 23 ) بلافاصله در نیتروژن ْ80- در نیتروژن مایـع منـجـمد شدند) و تـا زمـانی کـه آنها توسط تکنیک (1983 ) × Hendrex بـرای کـربـوهـیـدرات تجـزیه شدنـد و انبار شدند .

صفحات بزرگـتر برگ (2cm 3/3)در بعـد از ظـهر در نیــتروژن مــایــع در c ْ80 - تــا زمــانیــکه آنـها آنالـیز شـدند انبـار شدند برای محل های فعال Rubisco کل تـوسـط تکنیک CABP ( 1984 000و Evans) صفحات کوچک اضافه با همان زمانی که نمونه های Rubisco در c ْ60 بـه مـدت 48 سـاعت ، خشـک شـدنـد و بـرای تعیـین جرم خشک بـرگ تـوزیـن شـدنـد . ایـن نمـونـه هـا بعـدا بـرای انـدازه گـیری کـل محتـوای نیـتروژن بـرگ انتخاب شدند ( مدل 2400 CHN آنالیز کننده و . . . ) آنالیزهای آماری : نتایج با استفاده از جدول تجزیه واریانس و رگرسیون خطی با نرم افزار کامپیوتری Statviwe (SAS . . . ) تجزیه شدند اندازه گیری های چندین برگ در چندین ارتفاع مختلف در همـان گیـاه یا انـدازه گیری های همان برگ یا گیاه چندین با به عنوان اندازه گیری های مکرر ، تیمار شدند . نتایج : Co2 بالا میـزان فنوسنـتیک در هر واحد سطح در PDF بالا برای برگ های بالای کانوپی تقریبا در 50 کل توسعه کانوپی افزایش داد . ( شکل a 1) با وجود این هنگامی که هـر دو برگ های شد یافته Co2 پایین و بالا در همان Co2 اندازه گیری شدند . اختلافات معنی داری در ظرفیت های فنوسنتیک در واحد سطح برگ وجود نداشت هم چنین . Co2 بالا هیچ تأثیر مشخصی روی سطح بـرگ کـامل در کانوپی نداشت (Fig1-b ) افزایش معنی داری ( 001/0 p <) در PFD بالای مـیزان هـای فـنوسنــتیک در بالای کـانـوپی های هم ppm360 و هم ppm 700 بعد از خاتمه کانوپی نـداشـت ( در یک LAI در حدود 2 ( Fig1-a ) ) با وجـود ایـن ظرفیت های فنوسنتیک برگ های سایه دار قدیمی کاهش یافت . ( Fig2a,b )



این تنزل برای برگ های درسایه روی گیاهان در مرکزکانوپی ( Fig2.a )نسـبت به آنهـایی که در گـوشه جنوبی هستند که همه شان نور آفتاب کامل را دریافت کردند سریع تر رخ داد (Fig2.b )( در موقعیت مشـخص برگ رابطه متقابل ارتفاع – تعداد برگ گوشه 001/ < P) همچنین Co2 بالا به نظر می رسد که میزان تـنـزل در ظـرفیت فنوسنتیک را با افزایش سن برگ افزایش می دهد . ( اثر متقابل تعداد برگ / Co2 065/= P)این اثر Co2 هم برای برگهـایی که در مـرکـز کانوپی هستند و هم برای آنهایی که در گوشه جنوبی کانوپی هستند مشاهده شد و اثر معنی داری با موقعیت گوشه / مرکز نداشتند در شکل (dوc2) ظرفیت های فنوسنـتیک به عنوان درصدی از فنوسنـتیک واقـعی از آنجـایی کـه ظـرفـیت های فنوسنتیک وقتی که برگ های جوان فوقانی به تبع از اتمام کانوپی افزایش یافتند فرق می کند ( Fig1a ) . با افزایش عمق در کانوپی و هم چنـین سـن بـرگ ، ظرفیت فنوسنتیک ابتدادر حدود 10% افزایش یافت برای برگ های روی گوشه جنوبی کانوپی این تنزل تنها در برگ های قدیمی رخ داد . سـطـوح پروتئـین Rubisco به طـریقـه مشابه ظرفیت فنوسنتیک در آنچه که هیچ اثر Co2 در بالای کانوپی ها وجود نداشت واکنش نشان دادند . امـا محـتوای Rubisco توسـط Co2 بـالا در سـطوح پایین کـانـوپـی هـا کاهـش یافت ( Fig2ef ) با وجود این محتوای Rubisco و ظرفیت های فنوسنتیک به کلیمتناسب نبـودند . محـتوای Rubisco به تناسب بیشتر توسط Co2 بالا نسبت به ظرفیت فنوسنتیک کاهش یافت. بعلاوه افزایش زیادی در محتوای Rubisco از بالای کانوپی تا وسط کانوپی بدون تغییرات زیادی در ظرفیت فنوسنـتیک وجود داشت . کاهـش در ظـرفـیت فنوسنـتیک و محتوای Rubisco متوسط کاهش در محتوای نیـتروژن بـرگ ، هـمراهی شـدند (Fig2,g,h ) صفحه بعد 5 ( 360 Aبخوبی وابسته بود با میزان نیتروژن برگ 001/ < P 73/= 2r و 32/ + XN1901 ) و این رابطه توسط تیمار Co2 تحت تأثیر واقع نشده است . برخـی از این تغـییرات در ظـرفیت فنوسنـتیک و محتوای Rubisco ممکن است از تغییرات در PFD مشتق شده باشد . PFD به سرعت کاهش یافت و با افزایـش عمـق کـانوپی و این کاهش خیلی سریع بود در کانوپی Co2 بالا (Fig3a ) با وجود این هیچ اختلافی در PFD قسمت پایین کانوپی ها وجود نداشت .

 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
[h=2]افـزایش غلـظت Co2 اتمـسفری و فتوسنتز قسمت 2[/h]از این روسطح برگ بیشتری در بخش فوقانی کانوپی Co2 بالا در مقایسه با کانوپی Co2 کاهش یافته ،وجـود داشـت ، امـا کل شاخص سطح برگ در بخش پروتئین های بالاتر در بخش فوقانی کانوپی Co2 بالا استوار است . اما با PFDهای مشابه در ته کانوپی (Fig3a ) . از انجایی که عادت دادن تجمع فتوسنتیک به Co2 بالا پیشنهاد شد که پاسخی برای افزایش غلظت کربوهیدارت در غلظت های کربوهیدرات برگ اندازه گیری شده باشد . نتایج فقط برای 3 موقعیت برگ ارائه شدند که درمرکز کانوپی که مسیرهایی که در سری کامـل داده هـا دیده می شوند را شرح می دهند . به لحاظ پیچیدگی واکنش های مشاهده شده و قدرت محدود شده طـرح اندازه گیری های تکرار شده هیچ اثر معنی داری (Co2 ) اصلی وجود نداشت . با وجود این چندین مسـیر آشـکار هسـتند .

به نظـر می رسـد کـه کربوهیدرات ها توسط Co2 بالا در نیمروز ( ظهر ) دریرگ هایی که در بالا و گوشه جنوبی کانوپی ها یعـنی برگ هـای آفـتابگـیر افزایش بافتند . ( شکل 4 به مقیاس های مختلف برای پلات های نشاسته توجه نمائید ) محتوی گلوگز نیز توسط Co2 بالا برای برگ های قدیمی نزدیک ته کانوپی افزایش یافت . ( برگ 9 ) با وجـود این تأثـیر کمی روی برگ های در سطوح میانی کانوپی وجود داشت ( برگ 15 ) . محتوای فروکتوز برگ بطور عمده با محتوای گلوگز متنـاسـب بـود ( اما میانگین 34% پایین تر ، نشان داده نشده اند ) برخلاف گلوگز و فروکتوز ، ساکاروز برگ ومحتوای نشـاسـته عمدتا کاهش یافتند . با افزایش عمق در کانوپی Co2 این تنزل در کانوپی Co2 بالا سریع تر بود . در نتیجه ساکاروز و محتوای نشاسته که واقعا برای برگ های Co2 بالا نسبت به Co2 حد پایین در نزدیکی ته کانوپی ( Fig4) پاییـن تـر بود . حتی برای برگ های بخش فوقانی کانوپی تقریبا ذخایر انبار شده به طور کلی طی شب مصرف شد که منتج به افزایش و کاهش محتوای نشاسته پایین برای همه برگ های در Co2 هم بالا و پایین در صبح زود می شود به نظر می رسد که PFD در کانوپی بخشی از تغییرات در محتوای کربوهیدرات برگ راتوضیح دهد اما این روابط بسته به کربوهیدرات اندازه گیری شده تغییرکردند .

محتوای گلوگز برگ بطور معنی دار (05/0 < P ) با PFD در هر دو حـالت محـدود و حد بالایی Co2 افزایش یافت (Figb4) . از آنجایی که این روابط بوسیله Co2 متـأثیر نمی شـوند ، غلـظت گـاز در پایـین در برگ های وسطی کانوپی در Co2 بالا به نظر می رسد که نتیـجه PFD هـای کـم در کانـوپـی Co2 بالا باشد (Fig3a ) .غلظت نشاسته همچنین بخوبی (01/0 < P ) با PFD همبسـتگی داشـت امـا ایـن بر خـلاف سـاکـاروز ، محتوای نشاسته در Co2 پایین که برای PFD داده شد بالاتر بود (Fig5c) . ظـرفیـت هـای فنـوسنـتیک و محتـوای Rubiscoبـه صـورت معـنی داری با هـیچ کـدام از محتوای کربوهیدرات های انفردای همبستگی نداشت . با وجود این ، همبستگی قوی ( 01/0 < P) بین میزان قندهای هگزوز ( گلوگز + فروکتوز ) با ساکارز میزان فنوسنتیک ها که در 360 Co2 PPmانـدازه گـیری شـده است ، وجو دارد . این روابط به طور معنی داری بین تیمارهای Co2 پایـین بـرگ هـا در مرکز یا روی گوشه کانوپی فرق نمی کند . بحث : عـادت دادن فنوسنتیک به Co2 بالا در کانوپی آفتابگردان تنها در برگ های مسن مشاهده گردید . ظرفیت هـای فنوسنـتیک برگ هـای قدیمی در کانوپی Co2 بالا ، 40% نسبت به آنهایی که برگ هایی با سن مشابه در کانوپی Co2 پایین داشتند ، پایین تر بود . اما ظرفیت فنوسنتیک برگ هـای جـوان در قسـمت فـوقـانی کـانـوپی توسـط Co2 پایین تر تأثیر نپـذیرفته است .

نتـایج مشابهی برای کانوپی های گـندم گـزارش شـده اند . ( 1995 . . .Nie ) این نتایج در معــرض قــرار دادن بـرای هـر دو کـانــوپی Co2 بالا و پاییــن ، ارائه بـرگ هـای قـدیمــی در آفتاب کامل در گوشه جنوبی کانوپی که ظرفیت های بالای فنوسنتیک را برای زمان طولانی تر در مقایسه با برگ های با سن مشابه درمرکز کانوپی حفظ کرد . با وجود این تعدیل ظـرفیت فنوسنـتیک در Co2 بالا بـرای توسـعه مشـابه با افزایش سن برگ بدون توجه به اینکه PFD به کدام برگ تعلق بوده است ، رخ داد . متعاقبا این نتـایـج بـرای کـانـوپی گیـاه با آنهائیکه برای گیاهان ایزوله هستند ، سازگار است . (1990 )Beogerd eta گـزارش داده شـده است که Co2 بالا حصول سریع ظرفیت های فنوسنتیک پایین تر برگ در برگ های گوجه فرنگی ، شده است .اما هـم چنیـن منـتج به تسـریع بیشـتر ظرفیـت هـای فنـوسنـتیک کمـتر بـا سـن بـرگ شـده است . ( 1994 . . . Xu) هـم چنین گزارش شده است که تجمع فنوسنتیک به Co2 بالا در برگ های سویای پیر اما نه در جوان ها رخ داده است . با وجود این آن ها یک واکنش متضاد برای بیشـتر بـرگ هـای جوان پشت به برگ هـای پیر نخود فرنگی گزارش کردند .

یعنی ، این داده ها پیشنهاد می کنند که تغییرات در ظرفیت فنوسنـتیک ممـکن اسـت هـم در پاسـخ به Co2 بالا و هم سن بزرگ با تغییرات متابولیسم قند برگ مرتبط باشد . اگر چه ظرفیت های فنوسنـتیک با هیچ کدام از غلظت های قندهای مضر همبستگی نداشتند ، ظرفیت فنوسنتیک با نسبت قندهای هگزوز به ساکاروز همبستگی خوبی دارد . و یک رابطه سـاده بـرای کـل تیمار با شرایط سن برگ بدست آمد . تغییرات در نسبت هگزوز به ساکـاروز ممـکن است از تغییرات در فعالیت اسید انورتاز نتیجه شود ، چرا که در سایر مطالعات دریافته شده است که ممکن است با هم همبسـتگی داشـته باشـند . با وجود این همچنین امکان دادرد که تغییرات در میزان تولیدات و میزان مصرف ساکاروز و هگزوز که با ظرفیت اسید انورتاز پـایدار اثر متقابل داشته باشد که منجر به نسبت های متغیر هگزوز/ ساکاروز می شود . در حالت مشابه چرخه بیهوده ساکـاروز از طریق انورتاز پیشنهاد شده است که مشابه تعدیل فنوسنتیک تحت Co2 بالا ( 1998 . . . Moare) و شرایط محدود شده مخزن ، مشارکت نماید ( گلدشمیت 1992 )هیدرولیز افزایش یافـته ســاکـاروز تـوسـط اسـیدانـورتـاز سوبستراهای هگزوز افزایش یافته را برای هگزوکنیاز که نقشی را در منع قند ژن های فنوسنتیک بازی می کند ، فراهم خواهد کرد ( 1994 . . . Jorg) . از آنجائیکه ظرفیت های فنوسنتیک برای زمان طولانی تر در برگ هـای در معـرض نـور آفـتاب کـامل روی گـوشه جـنوبی کانـوپی نسـبت به برگ هـای در سـایة مرکز کانوپی ذکر شده اند ، همچنین PFD به نظرمی رسد که فاکتوری در کنترل فنوسنتیک با سن برگ باشد .

مباحث مشابه در زمینه مطالعات درتاک های که خود سایه ای حذف و برطـرف شـده اسـت انجـام گرفـته است ( 1996 Hi******************aka) . مکانیسم این پاسخ به کلی واضح نیست . اما ممـکن است آن تاثـیر مستقـیم PFD روی نسخه برداری نتیجه شود (1997Kloppstech) پیشنهاد می شود کـه ایـن کاهـش در ظرفیت فنوسنتیک با کاهش PFD در کانوپی که اثرات فنوسنتیک کل کانوپی را تا زمانیکه نیتروژن می تـواند از برگ های در سایه به برگ هایی در بخش فوقانی کانوپی مجددا اختصاص یابد که در آنجا PFD ها و میزان فنـوسنتیک پتانسیل بالاتر است . شیب تندتر در محتوای نیتروژن برگ در مرکز کانوپی به جای آنکه روی گوشه جنوبی باشـد یافـته شد . و Co2 بالا بوسیله کاهش محتوای نیتروژن برگ های پایین تر را فراهم آورد . با وجود این تا زمانی که این اثر Co2 توسط افزایش در محـتوای نیتروژن ، با ظرفیت های فنوسنتیک بـرگ هـای بـالاتر همراهی نشود روشن نیست که آیا سود خالص ( فایـده خـالـص ) برای گیـاهان وجود دارد یا نه . پیش بینی های تئوریکی پیشنهاد می کنند که Co2 بالا در واقع نباید الگوی مطلوب توزیع نیتروژن را به درون کانوپی تغییر دهد ( 1998 Hi******************aka) متناوبا نیتروژن ذخیره شده توسطتعدیل ظرفیت فنوسنتیک ممکن است به ریشه ها اختصاص یابد . اختلافات غیر معنی داری در LAI بیـن کانـوپی هـای آفـتابـگردان رشد یافته در Co2 متفاوت در این مطالعات یافت شده است . این در تضاد با پیشبینی های برخی مؤلفین اسـت کـه بیـان می کنند که LAI برای کانوپی های Co2 بالا افزایش خواهد یافت ، چرا که نقطه موازنه نوری برای فنوسـنتز را کـاهش می دهد و از این رو تولید برگ حفظ در برگ های پایین تر در کانـوپـی را تحریک خواهد کرد ( 1983 . . . Pearcy) .

با وجود این با نتایج واقعی مـطـالعات دیـگر تطـابق ندارد . Co2 بالامنـتج به LAI افزایش یافته برای کانوپیهای چـــاودار علـــوفـه ای بــا دوام می شـــود ( 1988 Wijet) . ســـویـا ( 1998 . . . Campbell) و بـــرنــج ( 1991 . . . Rawland) اما هیچتأثیری روی یک اکوسیستم جنگلی مصنوعی ( 1992 . . . Karner) پایداری برنج ( 1996 Zika) و پایداری AbatilonوAmbrosia ( 1996Hirose ) . نداشت . پیش بینی می شود که Co2 بالا LAI را افزایش خواهد داد به خاطر کاهش در نقطه موازنه نوری بسته به فرضـیه ای که Co2 بالا منـتج به تولـید برگ بـزرگـتر / بیشتر و یا القای طولانی تر برگ هایی که در کانوپی عمیق هستند ، می شود . از آنجائی که از واریته های آفتـابگـردان در این مطـالعه استـفاده شدند . شاخه های فرعی تولید نکردند و هیچ مرگ برگی طی دوره این آزمـایـش وجود نداشت . ممـکن است هیچ گزینه ای یاامکانی برای این مکانیسم برای عمل کردن در این آزمایش وجود نداشته باشد . یک فرضیه متناوب توسط ( 1996 Hirose) ارائه شـده اسـت که آنهـا دریافتـند که LAI قویا با نیتروژن بالای زمین همبستگی داشت و پیشنهاد کردند که Co2 بالا تنها LAI را هنـگامیکه جـذب نیـــتروژن اضـــافی ممــکن بود افزایش خواهد داد . نتایج مشابه توسط ( 1993 Zika) برای برنج ارائه شده است .

جذب نیتروژن کـل در آفتـابگـردان ها در این مطالعه مشابه و نظیر کانوپی های Co2 کاهش یافته و افزایش یافته هســتند . داده هـا نشـان داده انـد ، از آنجایی که هیچ گونه کود اضافی افزودنی در این آزمایش فراهم نشده است این امکان وجود دارد که کمیت نیتروژن خاک تولید سطح برگ را محدود کند . کاهـش در PFD در سطوح میانی کانوپی آفتابگردان Co2 بالا از افزایش در سطح برگ حاصل نشد اما در عوض ازتغـییرات در توزیـع سطوح برگ حاصل شد . سطوح برگ بیشتری د ر بخش فوقانی کانوپی Co2 بالا نسبت به کانوپی پایین بود . روندهــای مشــابه می توانـند در داده های مطـالعات دیگر کانوپی ، دیده شوند ( 1997 . . . Wayne) PFD هـای مشـابهی برای کانوپی های گیاهجهای تیمار شده با Co2 بالا و پایین در تمامی سطوح میانی در بالاتر که در آنجا PFD در کانوپی Co2 بالا کاهش یافت یافته اند ( 1996 Hieoseو همکاران ) دریافتند که توزیع سطوح برگ یک کانوپی گاوپنبه به طرف بخش فوقانی کج شده است ، اما اختلاف معـنی داری در کل سطح برگ با نفوذ نور به پایین کانوپی وجود نداشت .

پیشنهاد شده است که تغییرات در توزیع سطح برگ در نتیجه تحـریک Co2 توسـعه ســـطح برگ نهــــایی بـــرای بــرگ هـای درســایه می باشــد در چنین تحقیق دریافـته شـد کـه Co2 بالا مقـدار توسـعه برگ را افزایش می دهد . ( 1989 . . . Cure) با وجود این اغلب محققین هیچ تأثیری از Co2 بالا را روی اندازه نهایی برگ گزارش نکرده اند ( Leadley. . . ) در آزمایش حاضر آشکار شد که یک اندازه ماکزیمـم برگ وجـود دارد که امـکانا توسـط ژنتـیک تعیین شده است که هنگامی که برگ های Co2 پایین در سـایه واقـع شـدند ، بدست نیامد . Co2 بالا ممـکن است کربوهیدرات اضافی را فراهم کرده است که برای این برگ ها برای رسیدن به اندازه کامل آنها لازم است . این اختلاف در اندازه برگ برای برگ هـای واقـع در پایـین کانوپی که به توسعه کامل قبل از خاتمه کانوپی رسیدند ، مشاهده نشد .

تصور عمومی اندازه برگ مـاکزیمـم توسط نتایج (1989 Allen) و همکاران حمایت شده است که کاهش اساسی را در اندازه برگ هنگامی که در Co2 نیمه کاهش یافتند رشد یافتند ، گزارش نمود ، اما افزایش کمی در اندازه برگ برای گیاهان رشد یافته در Co2 بالا را گـزارش نمود . بطور جالب توجه اثر مشابه برای گیاهچه درخت که در رقابت رشد کرده اند گـزارش کـرده اند . بعـنوان مثال Co2 بالا اندازه انواع کوچکتر نسبت به انواع بزرگتر را بیشتر افزایش می دهد . که در کاهـش در اندازه در داخل جمعیت نتیجه می شود . (1997 ... Wayne) . آنها پیشنهاد کردند که Co2 بالا در تحریک رشد بیشـتر انواع کوچکتر نتیجه می شود ، چرا که آنها بیشتر در سایه بوده اند و از این رو کربن محدودی دارند . اختلافات در PFDبداخل کانوپی به نظر می رسد که مقداری برای برخی نتایج کربوهـیدرات غـیر منتظره باشند Co2 بالا بطور کلی محتوای ساکاروز و نشاسته برگ را افزایش می دهند ( 1992 . . . Long) با وجود این محتوای ساکاروز و نشاسته واقعا در بسـیاری از برگهای پیر در سـایه در کـانوپی بالا در مقایسه با کانوپی Co2 پایین ، پایین تر بود . این اختلافات به نظر می رسد که نتیجه PFDهــای پایـین تر در سطوح میانی ، کانوپی Co2 بالا باشند محتوای ساکاروز با PFDو از این رو به جـرأت می تـوان گفت با میزان فنوسنتیک برگ ها همبستگی دارد همبستگی مشابه بین غلظت های سـاکاروز و میـزان صدور فنوسنتیک در مورد سویا گزارش شــده اسـت ( 1974 . . . Thorne) گوجه فرنگی ( 1976 - He) چغندر قند گـزارش شـده اند به علاوه (19980 . . . Carodzinskio) 21 گـونه را اندازه گیری کردند و یک محتوای نشـاسته تابـعی از هم PFDو هم غلظت Co2 بود . تأثیر روی محتوای نشاسته ممکن است نتیجه میزان کم تنفـس نوری در برگ های در معرض Co2 بالا قرار گرفته باشد . Morinو همکاران 1992 هنگام کار با شبدر دریافتـند که تجــمع نشاسته هنگامیکه فتوسنتز توسط Co2 افزایش یافت ، افزایش می یابد ، اما نه هنگامی که فتوسنتز به مقـدار مشابهی با افـزایش در نور ، افزایش یافت .

اختلاف بین تیمارهای Co2 به سادگی تأثیر سطح برگ کل افزایش یافته نیست . چرا که شاخص LAI تنها 11% بالاتر از کانوپی Co2 بالا افزایـش یافـته بود . در برداشت نهایی LAI بطـور معـنی داری در هر نقطه ای طی توسـعه کانوپی ( Fig1b ) متفاوت نبود . اختلاف در شماره برگ ها در گیاه نیزکـوچک بـود . تنها 18% بیشـتر برگ هـا درکانـوپی Co2 بالا با وجود این اختلاف اساسی در توزیع سطح برگ داشت که برای محیط روشن درون کانوپی عواقبی داشت . برگ های که در معرض نور آفـتاب کامـل در گوشه کانوپی قرار گرفته بودند به سطح برگ مشابهی در محفظه های که حد بالا و پایین کاهش یا افزایش یافته بود . رسیدند (Fig 3c )با وجـود این برگ های Co2 بالا زودتر به آن حد ماکزیمم رسـیدند ( توجه کنید که 40-30% سطح برگ بالاتر که برای دو برگ اندازه گیری شده در کانوپی Co2 بالا ( شکل C3 ) برای موقعیت های در مقـایسه در مرکز کانوپی روی گیاهان Co2 کاهش یافته به همان سطح برگ ماکزیمم نرسیدند ، مـانند برگ های آفتابگیر در گوشه کانوپی . ( مقایسه کنید اشکال C و b3) که برگ های در سایه Co2 بالا به هـمان سطح برگ همانند برگ های آفتاب گیر رسیدند در حالیکه رابطه متقابل گوشه / مرکز معنی دار 05/0 < P بود .

در خاتمه مؤلفین نتیجه گیری کـردند که ، محـتوای نشـاسته افـزایش یافـته در Co2 بالا ، نتیجه تنفس نوری کاهش یافته بود و متعاقبا ، نتیجه کاهش در تولید دوبارة فسفات در کلـروپلاست نسبت به محدودیت در مصرف کربوهیدرات توسط بقسة گیاهان ، بود . همچـنین تجــمع نشـاسـته در برگ های در معرض اکسیژن (Co2 ) کم ، که تنـفس نـوری را کـاهش می دهد ، اثر این نتیجه گیری نهایی را حمایت می کند ( 1984، Modore , Grodzinski )
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
طرح كشت توام برنج و ماهي در شاليزارهای ايران///

طرح كشت توام برنج و ماهي در شاليزارهای ايران///

:):):);)

كشت توام برنج و ماهي در ايران سابقه زيادي ندارد براي اولين بار اين كشت در سال 1364 زير نظر شيلات مازندران به مرحله اجرا در آمد مرحله مقدماتي و آزمايشي طرح در روستا هاي دنگ سهه ، صباحي و پاشاكلاي مازندران انجام گرديده كه در طي آن 300 – 250 كيلوگرم ماهي در هكتار در زمان برداشت برنج و 750 – 700 كيلوگرم ماهي در هكتار پس از برداشت برنج و بر اثر ادامه پرورش توليد گرديد. در سال 1366 در روستاي فراكلا واقع در مسير جاده بابل به بابلسر مزرعه اي به مساحت كل 6000 مترمربع و در دو بخش 4000 مترمربع و 2000 مترمربع انتخاب و عمليات كشت توام در آن مورد اجرا قرار گرفت در دو بخش مجموعاً 12000 قطعه لارو 4 روزه كپور ماهي رهاسازي گرديد كه در پايان دوره پرورش از قطعه كوچك مزرعه ( 2000 مترمربع ) مجموعاً 228 قطعه ماهي به وزن كل 45 كيلوگرم و به وزن متوسط انفرادي 200 گرم و حداكثر وزن انفرادي 500 – 450 گرم به دست آمد . در قطعه بزرگ ( 4000 مترمربع )كلاً 303 قطعه ماهي به وزن كل 40 كيلوگرم و وزن متوسط انفرادي 150 گرم حاصل گرديد .
در استان گيلان اولين تجربه كشت توام برنج و ماهي به طور آزمايش در سال 1367 در ايستگاه تحقيقات شيلات پل آستانه وابسته به مركز تحقيقات شيلاتي استان گيلان ( بند انزلي )صورت گرفت در اين آزمايش انواع كپور ماهيان چيني شامل كپور ماهي معمولي ، فيتوفاگ ، بيگ هد و آمور با نسبت هاي معيني در دو استخر برنج كاري شده رهاسازي گرديدند گرچه نتايج حاصل از اين آزمايش به صورت مكتوب در نيامده ولي مشاهدات نشان داده اند كه ماهي هاي پرورش يافته در چنين شرايطي از رشد خوبي برخوردار بوده و مضاف بر آن حضور ماهيان در سلامت و افزايش توليد محصول برنج نيز اثرات مثبتي داشته است .
در سال 70 –1369 كشت توام برنج ، ماهي و آزولا در مجتمع دانشگاهي علوم كشاوزري استان گيلان مورد آزمايش قرار گرفت در اين بررسي مشخص گرديد كه ماهي ها از كرم هاي برگ خوار و ساقه خوار تغذيه نموده و جمعيت آنها را كاهش مي دهند در نتيجه بدين طريق از انتشار آفات برنج جلوگيري به عمل آمده و ميزان مصرف سموم آفت كش كمتر مي شود .
در سال 1375 پرورش مخلوط برنج و ماهي در دو مزرعه برنج يكي واقع در بخش كياشهر از توابع شهرستان آستانه اشرفيه و ديگري واقع در بخش شفت از توابع شهرستان فومن با نظارت معاونت تكثير و پرورش آبزيان شيلات استان گيلان به اجرا در آمد.
مزرعه اول به 3 كرت مساوي تقسيم شده و هر يك از كرتهاي 1و 2 با 500 قطعه و كرت 3 با 1000 قطعه بچه ماهي كپور 30 گرمي در واحد هكتار ماهي دار گرديدند ماهيان كرت هاي 1 و 2 بدون استفاده از غذاي دستي پس از گذشت 50 روز به وزن انفرادي 500 گرم و 700 گرم نائل شدند پس از برداشت برنج دوره پرورش به مدت 110 روز ادامه يافته و در مجموع در كرت هاي 1 و 2 ، 450 كيلوگرم و در كرت 3 ، 1175 كيلو گرم در هكتار ماهي استـحصـال گرديد . در مزرعه واقع در شفت چهار گونه از كپور ماهيان شامل كپـور معمـولي ، فيتو فاگ ، آمور و بيگ هد به ترتيب با نسبت 70 ،20 ، 5/7 ،5/2 درصد رهاسازي شدند اين ماهيان در طول 65 روز پرورش مخلوط برنج و ماهي بدون استفاده از غذاي دستي به ترتيب به اندازه انفرادي 500 ، 400 ، 450 ، 550 گرم رسيدند دوره پرورش 90 روز ديگر پس ار دروي برنج تداوم يافته كه در نهايت وزن ماهيان رهاسازي شده به شرح زير به دست آمده است : كپور معمولي 1050 گرم ، فيتوفاگ 550 گرم ، آمور 1100 گرم و بيگ هد 1200 گرم . به طور كلي در اين مزرعه 960كيلو گرم ماهي در واحد هكتار حاصل گرديد .
در استان فارس نيز بين سال هاي 73 – 1371 كشت برنج همراه با پرورش ماهي به صورت ترويجي با نظارت واحد آبزيان استان فارس در شهرستان هاي مرودشت ، نور آباد ممسني ، كازرون و فيروزآباد به مرحله آزمايش در آمد به طوري كه در مزرعه اي واقع در كول كوچك از توابع شهرستان نور آباد ممسني 2600 قطعه بچه ماهي 10 – 5 گرمي در واحد هكتار رهاسازي شده كه پس از يك دوره پرورش 80 روزه در مجموع 225 كيلوگرم ماهي با ميانگين وزن انفرادي 110 گرم برداشت شد.
به هر حال هدف نهائي همه موسسات ، محققين ، متخصصان و دست اندركاران فن كشت توام برنج و ماهي استفاده بهينه از كليه سطوح ، ابعاد و زواياي مزارع برنج به منظور افزايش توليد و استحصال محصول بيشتر مي باشد در حال حاضر سطح زيادي از اراضي كشور هاي مختلف جهان به ويژه ايران هر ساله منحصراً به كشت برنج اختصاص داده مي شود . ميدانيم بخش قابل توجهي از زمينهاي زراعي بعلت آبگيري و ... بلا استفاده مي ماند و يا دانه ها و ساقه هاي برنج بر بر زمين مي ريزد و از بين مي رود و بخش قابل توجهي از طبقات غذائي و فضائي موجود در اين مزارع به خصوص در دوره پس از برداشت برنج بلااستفاده باقي مي ماند و توان توليدي آن به هدر مي رفت كه اين اراضي تحت كشت برنج ، قابليت و شرايط لازم براي پرورش آبزيان خصوصا گونه هاي مختلف ماهيان را دارند لذا با پرورش ماهي در شاليزارهاي داراي شرايط مطلوب مي توان مقدار چشمگيري پروتئين حيواني توليد و به بازار عرضه نمود ترويج اين سيستم حداقل در تامين پروتئين مورد نياز خانواده هاي شاليكار و روستائي مي تواند نقش به سزائي داشته باشد .
روش هاي پرورش ماهي در مزارع برنج :
الف ) پرورش همزمان برنج و ماهي در مزرعه
ب ) پرورش ماهي بدون برنج يا كشت دوره اي برنج و ماهي
در روش اول برنج و ماهي با هم كشت داده مي شوند ولي در روش دوم كشت برنج و ماهي به طور متناوب صورت مي گيرد و يا بعد از كشت برنج ، ماهي پرورش داده مي شود .
الف ) كشت همزمان برنج و ماهي :
1 – مزارع كشت توام بزرگ مقياس كرت بندي شده كه معمولاً از 5 / . تا 5 هكتار و گاهي اوقات بيشتر مي باشد .
2 – مزرعه كشت توام كوچك مقياس : معمولاً مزارع با وسعت 1 / . هكتار و از 4 كرت 250 متر مربعي استفاده مي شود.
3 – مزارع داراي خندق كناري : كه در اين مزرعه در وسط و محوطه مزرعه برنج كشت مي شود. و در دور مزرعه زهكش و خندق وجود دارد كه به عنوان حوضچه استفاده مي شود.
4 – مزارع داراي استخر مركزي كه در وسط حوضچه وجود دارد و اطراف برنج كشت مي شود.
5 – مزارع داراي خندق جانبي كه در دو طرف مزرعه داراي شيب بوده و دو طرف به عنوان حوضچه استفاده مي شود.
ب ) پرورش ماهي بعد از برداشت برنج :
در اين روش پس از برداشت برنج عمق آب افزايش داده مي شود و در نتيجه مزرعه برنج تبديل به يك استخر پرورش ماهي موقت مبدل مي گردد.
افزودن آب و ایجاد عمق آب پس از برداشت برنج در مزارع مزايایي دارد :
1 – باعث تخت شدن كف مزرعه مي شود
2 – ساقه هاي باقي مانده حاصل از برد أشت به زير آب رفته و در نتيجه موجبات نابودي بقاياي كرم ساقه خوار برنج را فراهم مي آورد
3 – فضاي بيشتري جهت تغذيه و رشد ماهي ها فراهم مي آيد و در نتيجه ماهي ها رشد بيشتر پيدا كرده و تقريباً به وزن 700 الي 750 گرم مي رسند
4 – فضولات ماهي ها خاك را تقويت مي كند
عملیات اجرایی طرح كشت توام برنج و ماهي در شاليزار 7/. هکتاری :
مقدمه
در راستاي پرورش ماهيان گرم آبي و عدم موفقيت مطلوب در سال هاي متمادي تصميم گرفتم در رشته تكثير و پرورش ماهيان گرمابي آب شيرين ادامه تحصيل دهم و در سال 80 در دانشكده ميرزا كوچك خان رشت در رشته تكثير وپرورش ماهيان آب شيرين و ميگو پذيرش شدم و در رشته تحصيلي ام و جهت تحقيقات مشاهده اي و عملي توسط دوستان شيلاتي به شيلات استان گيلان در انزلي معرفي شده و با طرح كشت توام برنج و ماهي آشنا گرديدم و بلافاصله درخواست كتبي خود را ارائه داده و مزرعه اي كه حدود 7 / . هكتار بوده واقع جاده شهرصنعتی رشت بعد از دانشکده میرزاکوچک - در روبروی پل ورودی شهرصنعتی را براي اين كار معرفي نمودم كه با حمايت اداره كل شيلات دو سال پي در پي ، اجراي اين طرح مشغول شدم .
فرضیه تحقیق : كشت توام ماهی و برنج تحت عنوان کشت توام ، به نحوی که شلتوک بيشتر و مرغوبی تولید شود و با پرورش ماهی در شالیزار با هزینه کمتری گوشت و پروتئين نيز توليد نمايم با هدف بعدی اینکه کود شیمیایی و سموم را تا حد امکان در فرايند كشت حذف نمايم.

اقدامات اجرايي در شالیزار
· ساخت حوضچه و مرمت ديواره هاي مزرعه :
شكل مزرعه حدوداً مستطيل شكل مي باشد منتهي شيب آن به دو طرف ضلع شمالي و غربي بوده و به ناچار حوضچه در دو ضلع مي بايست احداث شود كه با بيل دستي و استفاده از يك هفته كار توسط 2 نفر در اين دو ضلع ، قسمتی از ضلع غربي و نصف ضلع شمالي به عرض 7 متر حوضچه ای با عمق 50 سانتي متر پائين تر از كف مزرعه احداث نمودم ( معمولاً‌حوضچه ها را كمتر از 1 / . كل شاليزار در نظر مي گيرند كه در اين مزرعه رعايت گرديد ) و ديواره هاي ضلع شمالي و غربي را مرمت نموده ( البته در حالت طبيعي دور مزرعه ديوار نسبتا بلند و مناسبي داشت ) و با يك سري لايروبي از دور مزرعه اشكالات ديواره را برطرف نموده و ورودي خروجي هم با استفاده از نهر و لوله ایجاد شد به طوري كه آبگيري اين مزرعه سمت حوضچه و پائين 1200 سانتي متر و بالادست مزرعه كه امكان كشت برنج بوده 60 سانتي متر قابل آبگيري بود.
· آماده سازي شاليزار :
مزرعه برنج كه از چند كرت مسطح تشكيل شده ابتدا شخم زدن و تسطيح آن اقدام نموده و سپس با نشاء برنج از نوع ساقه مقاوم و پر محصول ( خزر ) را نشاءكاري نموديم و كوددهي مزرعه هم با كودهاي معدني فقط در یک مرحله و به خوبي انجام گرفت .
همچنين قسمت حوضچه هم با كود حيواني كاملاً پوشيده و غنی شده تمام كف آن كوددهي شد و بعد از نشاء كاري با اضافه نمودن آب مزرعه كم كم آبگيري و 15 روز بعد از نشاءكاري (اول خرداد) حوضچه آماده براي ماهي دار نمودن بود.
· آماده سازی ورودی و خروجی و ایجاد زهکش ها:
در این مرحله نهر های آب ورودی و خروجی لایروبی شدند و در خروجی با لوله پولیکا با قطر 200 تانتی متر خروجی مناسبی درست نموده و از داخل حوضچه با نصب زانو و آوردن لوله به طرف لالا از خروج آب جلوگیری گردید.
همچنین در چایین دست مزرعه و کناره بیرونی کیواره با ایجاد نهر بعنوان زه کش آبهایی که نشت می نمودند به طرف خروجی هدایت گردیدند.
· نصب پمپ هواده :
در این مزرعه یک پمپ 2 اینچ جهت هوادهی استفاده گردید تا در زمان گرمای شدید هوا خصوصا در شبهای تابستان که اکسیپن آب به شدت پایین می آمد، این پمپ آب را از ارتفاع 1 متری روی یک سکو در داخل آب پاشیده و به این ترتیب آب با هوا ترکیب می شد و عمل هوا دهی به راحتی انجام و علاوه بر آن از حرارت اب هم کاسته می شد. از طرفی چون از آب حوضچه جهت پمپاژ هوادهی استفاده می نمودیم در ورودی پمپ ***** مناسبی تعبیه نموده تا ماهی وارد پمپ نشود و یا به ماهیان موجود آسیبی نرسد.
· تهيه بچه ماهي و رهاسازي در حوضچه :
بچه ماهي طبق قرارداد شيلات به صورت مجاني تحويل مي دادند با هماهنگي به عمل آمده يك روز مشخص نمودند كه با يك دستگاه وانت و 2 مترمربع پلاستيك دو لايه و چند سطل به محل تحويل بچه ماهي در جاده جيرده روستاي سياگلوندان مزرعه آقاي بخرد مراجعه نموده و چهار گونه از كپور ماهيان شامل كپـور معمـولي ، فيتو فاگ ، آمور و بيگ هد به ترتيب با نسبت 67 ،20 ، 10، 3 درصد رهاسازي شدند 670 قطعه كپور معمولي 30 گرمي ، 100 قطعه آمور 50 گرمي ، 200 قطعه فيتوفاگ 50 تا 100 گرمي ، 50 قطعه بيگ هد 50 تا 100 گرمی جمعاً حدود 1300 قطعه را با (10درصد تلفات اضافه تر) تحويل گرفته و با دقت از مسير 15 كيلومتري به مزرعه ام واقع در روبروي شهر صنعتي رسانده و رهاسازي نموديم البته در حمل رهاسازي دقت گرديد كه تلفات به حداقل برسد و استرس كمتري داشته باشيم.
· مراقبت هاي بهداشتي و كارشناسي :
طبق تعهد شيلات هر 15 روز يك بار يكي از كارشناسان محترم شيلات ( مهندس شجري يا مهندس مژدهي ) در مزرعه حضور يافته و با انجام بيومتري وهمچنين اكسيژن ،ph و شفافيت آب را اندازه گرفته و دستورات لازم در خصوص تعداد وعده غذاي دستي و كوددهي را در دفتر موجود ثبت مي نموند و هر 15 روز بر اساس آن دستورات مزرعه اداره مي شد.


· نحوه آبگيري مزرعه و تغذيه دستي ماهیان :
قسمت حوضچه متوسط 65 سانتي متر آبگيري شده و تمام تغذيه ماهي به صورت دستي شامل سبوس برنج و گندم ، پودر گندم ضايعاتي تهيه شده از كارخانه آرد برای ماهی کپور و علوفه تازه خرد شده براي بچه ماهی آمور ، همچنین كوددهي آلي و معدني جهت غني سازي آب حوضچه از لحاظ تولید فيتو پلانگتون و زئو پلانگتون انجام می گیرد.
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
طرح كشت توام برنج و ماهي در شاليزارهای ايران///ادامه 2

طرح كشت توام برنج و ماهي در شاليزارهای ايران///ادامه 2

نحوه تامین غذا برای 4 گونه ماهی موجود در مزرعه :
1- جهت تامین غذای کپور ماهیان سبوس برنج و گندم یا غلات را كاملاً خيسانده و توسط چند تشت به آرامي وارد كف حوضچه می نمودیم ( هرچه بچه ماهی ها بزرگتر می شدند از غذا با سایز درشت تر استفاده می شود و برای ماهیان دانه غلات کامل خیسانده شده مانعی ندارد).
2- ماهی آمور ؛ برای بچه ماهیان علوفه تازه را ریز ریز کرده و در قسمت هایی از حوضچه می ریزیم و کم کم که ماهیان بزرگ شدند نیاز به خرد کردن علوفه نمی باشد.
3- ماهی فیتوفاک ؛ با کود دهی آب حوضچه و غنی سازی مناسب آب مزرعه باعث شکوفایی فیتوپلانگتونها شده و ماهی فیتوفاک با ***** کردن آب توسط برانشهای خود فیتوپلانگتونها را تغذیه می کند.
4- ماهی بیگ هد ؛ با غنی سازی مناسب آب حوضچه و مزرعه شکوفایی فیتوپلانگتونها انجام می گیرد. قسمتی از فیتوپلانگتونها به تغذیه ماهی فیتوفاک و بقیه بعنوان غذا باعث شکوفایی زئو پلانگتونها شود و با تغذیه این گیاهان معلق در آب توسط زئوپلانگتونها ، جمعیت آنها به شدت زیاد می شود و این زئوپلانگتونهای بسیار غنی مثل روتیفر ، دافنی غذای اصلی ماهیان نیگ هد را تشکیل می دهد که ماهی با ***** کردن آب با برانشهای خود آنها را صید و تغذیه می کند.
كم كم كه ساقه هاي برنج بلند تر و قوي تر مي باشد به همان نسبت ورودي آب را اضافه نموده و تا جایي كه ماهي ها مي توانستند در لابلاي ساقه هاي برنج چرخش نموده و به تغذيه از غذاهاي طبيعي موجود در کف شالیزار بپردازند.
با توجه به شکل صفحه قبل میبینیم که با بلند شدن قد ساقه های برنج و اضافه کردن ارتفاع آب ماهی ها می توانند سراسر شالزار تردد و زندگی کنند.
· غذادهي در مرحله دوم از رشد ماهي و برنج :
در اين مرحله با انجام بيومتري و بررسي به توسط كارشناس محترم شيلات رشد خوبي مشاهده گرديد ( 15 تير ماه ) كه در اين مرحله سبوس برنج و گندم بدون آسيا كردن خيسانده شده و با تعداد بيشتري تشت غذا براي كپور گذاشته مي شود و كم كم علوفه بدون خوردكردن براي آمور قرار داده مي شد و كوددهي هم در سطح مزرعـه بـرنج انـجام مي شـد كـه كـود به حوضچه هم هدايت مي گرديد .
پس از رشد برنج كه آب حدود 25 تا 35 سانتي متر پاي ساقه ها را فرا گرفت ماهي ها به راحتي به داخل مزرعه برنج شده و كپورها با تغذيه انواع لارو حشرات و بنتوز هاي موجود در كف مزرعه علاوه بر آن عمل وجين نمودن و چنگ زدن در گل مزرعه كه قبلاً با دست انجام مي شد، با پوزه ماهیان اين اعمال را خصوصاً در كناره هاي ريشه برنج تكرار نموده که این فرایند تحریک و تحرک بسيار خوبي براي رشد برنج در بر دارد و همچنين ماهي هاي آمور علوفه تازه ديواره مزرعه و علوفه هرز كه از كف مزرعه سر در مي آورد را به خوبي تغذيه و حذف مي نمودند .
به اين طريق علاوه بر حالت وجين كردن و كمك نمودن به رشد ريشه و ساقه هاي برنج هيچ گونه علف هرز اجازه حضور در مزرعه را نداشته و همچنين فضولات ماهيان كود خوبي براي مزرعه برنج محسوب مي شود با این وضعیت مطلوب در این دوره کشت توام برنج و ماهی نیازی به کود دهی شالیزار نبوده و بخاطر اینکه هرگونه آفت و کرم ساقه خوار توسط کپور ماهیان حذف گردید و از سوی دیگر سموم که علاوه بر هزینه اقتصادی به طبیعت و ماهیان آسیب وارد می کند، در این روش نیاز به استفده از سموم نمی باشد.
برداشت برنج و آبگیری مجدد مزرعه
1- برداشت برنج :
در اول شهريور ماه فصل برداشت برنج بوده كه ابتدا آب مزرعه را پايين آورده و مرتب هر شب تا صبح با پمپاژ آب حوضچه كار هوادهي را انجام داد تا موجب تلفات نشود كم كم آب قسمت مزرعه برنج خالي شده و ماهيان به قسمت حوضچه هدايت گرديدندكه در اين موقع با مراقبت هاي بيشتر و هوتدهي مرتب به خاطر اينكه مشكل پيش نيايد غذادهي را قطع نموده و در مدت 3 روز كار برداشت برنج سريع انجام گرفت .
2- آبگيري مجدد مزرعه :
پس از برداشت برنج بلافاصله آبگيري كل مزرعه شروع شده و حداكثر آبگيري انجام گرفت. ( با عمق در حوضچه 110 سانی متر و در سطح شالزار حدود 50 سانتی متر ) پس از آبگيري مجدد ساقه هاي اضافی برنج موجود درمزرعه در داخل آب غوطه ور شده و همچنين دانه هاي ريخته شده برنج غذاي مناسبي براي ماهيان فراهم آورده و از اين به بعد که ماهیان به رشد مناسبی جهت تغذيه از غذاهایی با قطعات بزرگتر رسیدند، بصورت طبیعی از علوفه و دانه های ریخته شده در کف مزرعه به خوبی تغذیه می کنند و نیازی به غذادهي دستي هم نمی باشد. از سوی دیگر با بریده شدن و جمع آوری برنج از مزرعه نور کافی به آب می رسد و رشد فیتوپلانگتون ها ( غذای فیتوفاگ) و زئو پلانگتون ها (غذای بیگ هد) خیلی بیشتر می شود و رشد این ماهیان هم سریعتر انجام می گیرد.
با انجام صيد آزمايشي در ابتدای شهریور ماهي وزن ماهی ها بطور متوسط كپور به وزن 250 گرم و آمور 200 گرم و فيتوفاگ 350 گرم و بيگ هد 250 گرم رسيده بود.
زمان و نحوه صيد ماهي :
تا 15 آبان ماه كه هوا گرم بوده ماهي ها تغذيه فعال داشتند و از آن بعد به علت نزديكي به فصل سرما موقع صيد ماهيان فرا رسيد .
در یک شب جهت صید ماهیان آب مزرعه را پايين آورده و ماهي ها در حوضچه هدایت و جمع آوري می شوند سپس با يك تور پره 20 متري و پهن نمودن آن از يك طرف حوضچه به صورت طولي حركت داده (3 نفري) ودر انتهاي حوضچه تور را بالا آورده و جمع می نماییم و با جمع نمودن ماهی های صید شده ، یک مرحله دیگر با پره كشي كليه ماهيان موجود را صيد نمودیم.
با شستشوی ماهیان در حوضچه با آب چاه ماهی ها را سایز بندی و در 4 نوع موجود جدا نموده و در چند كيسه جمع آوري ، وزن نموده كه وزن متوسط ماهی كپور (350 تا 450 گرم) ماهی آمور (300 تا350 گرم) ماهی فيتوفاك (300 تا 500 گرم) ماهی بيگ هد (350 تا 450 گرم) مي رسيد و كل وزن خالص ماهي به وزن 475 كيلوگرم رسیدند. مقداری از ماهی را به همسايه ها و مصرف خودمان و بقيه براي فروش صبح زود در همان روز به بازار ماهي فروشان رشت انتقال داده و فروخته شد.
نتيجه و مزاياي اجراي طرح كشت توام برنج و ماهي :
با توجه به اينكه دو سال متوالي اين طرح را در زمين مذكور انجام داده ام منهاي آن نتايج ايده آلي كه در جزوات و كتابها و مجلات مطالعه كردم و رسانه هاي جمعي هم تبليغ مي نمايند آنچه عملاً به عنوان مزاياي طرح كشت توام برنج وماهي مشاهده و برخورد نمودم شامل :
1- از قسمت هاي آبگير شالزار برنج كه محصول خوبي به عمل نمي آيد می توان به عنوان حوضچه استفاده كرد .
2- توليد ماهي به اضافه قسمت كشت شده برنج مجموعاً بازدهي بيشتري از كشت تک محصولی برنج دارد.
3- محصول برنج در طرح توام افزوده خواهد شد به طوري كه در اين طرح حدود 120 كيلوگرم شلتوك بيشتري نسبت به سالهای گذشته برداشت شد .
4- ساقه هاي برنج و ريشه به علت اينكه هميشه در معرض جنب وجوش ( حالت وجين و چنگ زدن با دست ) قرار دارد از قدرت و ضخامت بيشتري برخوردار بوده و در برابر باد و باران شدید مقاوم است و از خوابیدن ساقه ها جلوگیری می کند.
5- دانه هاي شلتوك و برنج درشت تر و خوشرنگ بوده در تبديل به برنج شكست كمتري دارد.
6- مزرعه برنج نياز به سم علف كش و سم كرم ساقه خوار برنج ندارد و در اين 2 سال خسارتی ناشي از كرم ساقه خوار در مزرعه مشاهده نشد و لارو كرم ساقه خوار توسط كپور حذف شد.
7- مزرعه نيازي به كوددهي ندارد و يا اينكه درصد خیلی کمی كوددهي مي شود و در کود دهی بيشتر منظور شكوفائي پلانگتوني مي باشد و مزرعه برنج با پخش فضولات ماهي به راحتي تقويت و کوددهی مي شود .
8- پس از برداشت برنج و آب گيري مجدد از دانه هاي شلتوك و علوفه ريخته شده برنج و همچنين رشد پائيزه ساقه هاي برنج در سطح مزرعه به خورد ماهيان مي رسد و شرايط بهتري براي رشد ماهي فراهم آمده در حاليكه هزينه اي را متحمل خواهيم شد .
9- كشت ماهي در مزارع برنج باعث تخت شدن كف مزرعه مي گردد خصوصاً پس از برداشت برنج جريان آب و چرخش ماهي باعث تخت دشدن كف مزرعه مي گردد.
10- ساقه هاي باقيمانده حاصل از برداشت به زير آب رفته و در نتيجه آفات و بقاياي كرم ساقه خوار برنج در آب فرو رفته و نابود مي شود و يا توسط ماهي تغذيه مي شود و از چرخه خارج ميگردد.
11- پس از برداشت برنج فضاي بيشتري از لحاظ وسعت و عمق براي ماهي فراهم مي آيد و سرعت رشد ماهي بيشتر و بهتر انجام مي شود.
با این کار تحقیقی که انجام گردید علاوه بر نتایج بالا ، این تجربه هم حاصل شد که مسئولین محترم گرچه چنین طرح هایی را حمایت می کنند اما عزم جدی در فراگیر شدن و کاربردی نمودن بعنوان یک صنعت با بازدهی بالا و دارای توجیه اقتصادی نیستند ، اگر این طرح کشت توام برنج وماهی با حمایت های مادی و معنوی و تبلیغات لازم فراگیر شود ممکن است درصد بالایی از مزارع برنج به زیر کشت توام برود و حتی استخرهای پرورش ماهی موجود در استان نیز به این طرح روی آورند و کشت توام در نزد زارعین گیلانی نهادینه شود تا محسول بیشتر و مرغوب تری را برای مصرف جامعه ارائه دهند.
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
دانلود مقالات لاتین تخصصی وجدید کشاورزی برای بچه های کشاورزی فقط در این بخش.....
http://rapidshare.com/files/309183843/5.pdf.html
مقاله با عنوان:
Limited Irrigation and Phosphorus Fertilizer Effects on Yield and
Yield Components of Grain Sorghum (​
Sorghum bicolor L.var. Kimia

__________________
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
کشت تلفيقی درخت گردو وجو///

کشت تلفيقی درخت گردو وجو///


امروزه بهره برداري حداکثري ازمنابع و به حداقل رساندن خسارتها به محيط زيست وحتي کمک به آن براي جبران خسارتهاي وارده در گذشته ازطرف انسانها تا به امروز، از اهداف مهم دولتها وارگانهاي مرتبط مي­باشد وبراي اين منظور لازم است از روشهاي نزديک به طبيعت وروشهايي که علاوه بر درآمد زايي باعث جبران بعضي خسارتهاي وارده به منابع طبيعي گردد واصل حداکثر استفاده با حد اقل خسارت نيز در آن رعايت گردد استفاده کنيم. در گروچنين روشهايي است که ميتوان به توسعه پايدار اميدوار بود وحداقل اينکه اين منابع به همين صورت که امروز هست بتواند به نسلهاي بعد انتقال يابد تا آنها نيز بتوانند از اين مواحب الهي بهره مند شوند. يکي از اين روشهاکه مي­توان دراين باره از آن نام برد اگروفارستري مي­باشدکه ترکيب دو صنعت جنگلداري وکشاورزي محسوب مي­شود و با اهداف چندجانبه که در ادامه به آنها اشاره خواهد شد انجام می­گيرد.
درخت در اين روش به منظورهاي مختلف مورد استفاده قرار مي­گيرد که شامل : ۱- حفاظت ازخاک درمقابل فرسايش آبي وبادي وساير عوامل نامساعد. ۲- تامين چوب آلات براي رفع بخشي از نياز صنايع ۳- حفاظت آب وحتی افزايش منابع آبی ۴- ايجاد پناهگاه براي حيات وحش ۵- اصلاح ساختار خاکهاي آسيب ديده ۶- استفاده از محصولات فرعي نظير ميوه, رزين وغيره. ۷- استفاده از آن بعنوان تفرجگاهها وفضاي سبزو.... وکشاورزي نيز در اين روش به منظور تامين بخشی از محصولات زراعي يا دامي مورد نياز در بخشهاي مختلف زندگي انسانها صورت مي گيرد. نکته مهم آنکه همانطور که قبلا گفته شد برنامه ريزان در اين عرصه بايد روشها وترکيباتي را به کار برند که خسارتها به حد اقل رسيده وفعاليتها نيز اقتصادي ومقرون به صرفه بوده وهمچنين روشها منطبق با شرايط اقليمي مناطق وفرهنگ مردم بومي باشد که اين امر با توجه به پيشرفتهاي علمي دور از دسترس نيست. در ادامه به يکي از روشهاي ترکيب درخت وزراعت اشاره ميشود که البته تا به حال بصورت علمي مورد بررسي قرار نگرفته است اما با توجه به تجربه اين روش در سطوح کوچک در برخي مناطق روستايي شمال کشور وبررسي هاي مقدماتي و مزايايي که در زير به آنها اشاره مي شود مي توان از آن در مناطق روستايي که خاکها طي مدت طولاني به دليل از بين رفتن جنگل در معرض تابش آفتاب وساير عوامل نامساعد قرار گرفته اند و تقريبا ديگر حتي مورد استفاده براي کشاورزي هم قرار نمي­گيرند (به دلايل مختلف مانند:کم وسعت بودن اراضي براي افراد,شيب بالا ,کم شدن مرغوبيت خاک و...) بهره گرفت. گردو به عنوان درختي که قابل بهره برداري در بخشهاي مختلف مانند چوب, مغز دانه, پوست وغيره که ارزش بالايي دارد و جو بعنوان محصولي که مهمترين ويا حد اقل يکي از مهمترين منابع تامين خوراک دام وحتي انسان اهميت ويژه دارد . تلفيق اين دو يعني کاشت پايه هاي گردو در فواصلي که هم بتوان از چوب وميوه وساير موارد استفاده کرد و هم ماشين آلات کشاورزي به راحتي براي انجام شخم وغيره وارد عرصه شوند وهم نورکافي به محصول زراعي برسد و ما بتوانيم از جو بعنوان يک محصول زراعي بهره ببريم. به نظر مي­رسد فاصله ۱۲-۱۰ متر بين درختان گردو و استفاده از پايه هايي با ارتفاع متوسط مناسب براي اين روش است.
البته ممکن است با توجه به خاصيت آللوپاتي درخت گردو اين امر غير ممکن به نظر برسد اما با توجه به متفاوت بودن فصل رويش هر کدام از اين محصولات يعني رشد گردو از اواسط بهارتا اوايل پاييز و جو از اواسط پاييز تا اواسط بهار وتجربه قبلي مي­توان گفت اين امر ممکن بوده چرا که در فصل خواب درخت گردو سم از خود ترشح نمي کند و احتمالا ميزان سم موجود در برگهای خزان شده در حد پايين بوده وضرری برای جو ندارد(باتوجه به تجربه قبلی) همچنين بدون برگ بودن گردو در زمستان به تامين نور مورد نياز برای رشد جو کمک می کند و جو ميتواند به رشد خود ادامه دهد. اما محاسن اين تلفيق شامل: ۱- اجراي اين روش در عرصه هاي کشاورزي که به دليل استفاده طولاني مدت وغير اصولي دچار فرسايش و آسيب شده اند مثلا در مناطق روستايي شمال کشور بدلايل گفته شده غير قابل استفاده شده اند
مي تواند موجب اصلاح خاک شده واز آسيب بيشتر به خاک جلوگيري نمايد.
۲- توليد محصول زراعي به دو صورت محصول جو وعلوفه سبز براي کشاورزان روستايي که غالبا دامدار نيز هستند ومجبورند براي تامين نياز دام خود در زمستان وبهار وارد عرصه جنگل شوند که باعث آسيب به زادآوري مي گردد. ۳ - استفاده از محصول گردو که شامل ميوه که درصنايع مختلف استفاده مي شود ومغز گردو که داراي ارزش غذايي بالا وحتي دارويي که باعث اشتغال زايي روستاييان نيز ميگردد. ۴- استفاده از چوب گردو درطولاني مدت وسرشاخه هاي آن در کوتاه مدت براي تامين سوخت روستاييان. ۵- شخم عرصه در پاييز که باعث قرار گرفتن برگهاي ريخته شده در عرصه در زير خاک وتوليد هوموس مناسب که اين نيز مي تواند باعث اصلاح ساختار خاک شده وبخشي از نياز جو را در فصل رشد برآورده کند ضمن آنکه شخم زدن به درخت نيز با توجه به هوا دهي شدن به خاک کمک کند. ۶- شخم پاييزه وپوشش علفي در فصل باران ودرخت مجموعه عواملي هستند که باعث جذب حداکثر آب باران در زمين شده وبه تبع آن سطح آبهاي زير زميني نيز افزايش مي يابد واز بروز سيل جلوگيري ميشود. ۷- ريشه عميق گردو باعث جلوگيري از رانش ميشود. ۸- ساير اثرات شامل: اشتغال زايي در تمام فصول سال در روستا وعدم مهاجرت روستاييان به شهر, تامين بخشي از نياز اقتصادي کشاورزان ومهمتر کمک به حفظ منابع طبيعي. درپايان به نظر مي­رسد که اجراي چنين طرحهايي باتوجه به شرايط اقليمي و اقتصادي-سياسي و اجتماعي ايران با بررسيهاي دقيق تر علمي ضروري مي­باشد
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
مقايسه آناليز انواع كنجاله ها و منابع پروتئيني



همچنانكه مي دانيد بخصوص در گاوهاي پرتوليد و اوايل زايش عمده ترين كمبود در جيره گاوهاي شيري انرژي است. زيرا در اين زمان دام در بالانس منفي انرژي قرار دارد و با توجه به حجم شكمبه نمي تواند مقدار زيادي خوراك را براي تامين انرژي مورد نياز خود و توليد شير بالا مصرف نمايد بنابراين ضروري است كه از موادي كه حاوي انرژي بالايي هستند در جيره استفاده كرد. كه از جمله اين مواد مي توان به دانه سويا پرچرب فرآوري شده و چربيها اشاره نمود. .

جدول مقايسه آناليز انواع كنجاله ها و منابع پروتئيني

كنجاله هاي پروتئيني
پروتئين خام-درصد
چربي خام-درصد
انرژي خالص شيردهي
فيبر خام-درصد
قيمت هر واحد پروتئيني(تومان)
قيمت هر واحد چربي(تومان)
فول فت سويا
37
18
1.98
5.4
18.92
38.89
كنجاله سويا-42
42
4.9
1.94
7.3
12.38
106.1
كنجاله تخم پنبه
32
4.5
1.68
22
13.44
95.56
كنجاله آفتابگردان
26
1
1.3
24
12.69
330
كنجاله كلزا
34
4.5
1.9
12
11.03
83.3
كنجاله گلرنگ
22
1.3
1.25
39
14.55
250





نكته1 : در مقايسه ارقام از جدول فوق مشخص گرديد كه:

قيمت هر واحد پروتئيني فول فت سويا در مقايسه با كتنجاله سويا فقط 6.5 تومان گرانتر است در صورتيكه در مقايسه هر واحد چربي كنجاله سويا 67 تومان گرانتر از فول فت سويا است.

نكته 2:با توجه به مقايسه آماري انجام شده بين ميانگين پروتئينهاي و چربي موجود در انواع كنجاله هاي مصرفي در جيره گاوهاي شيري مشخص گرديد كه مقادير پروتئين خام در كنجاله هاي تخم پنبه ،كلزا و آفتابگردان و گلرنگ زير حد ميانگين محاسبه شده پروتئين دارند .و كنجاله سويا 42 درصد و فول فت سويا بيش از حد ميانگين محاسباتي پروتئين دارند.

نكته 3: در صورت استفاده از فول فت سويا مي توان به شرح زير از منابع پروتئني جيره به ازاي هر يك درصد فول فت سويا كسر نمود:

0.8 درصد از كنجاله سويا،1.16 درصد از كنجاله تخم پنبه ،1.42 درصد از كنجاله آفتابكردان ،1.06 درصد از كنجاله كلزا و 1.68 درصد از كنجاله گلرنگ كسر مي گردد.در ضمنيكه مقدار 1.8 درصد به چربي جيره اضافه مي گردد. همچنين مقادير زيادي ويتامين E كه جهت بهبود عملكرد سيستم ايمني و توليد مثلي در حيوان موثر است با اطمينان خاطر براي دام تامين مي گردد.

نكته4 :مهم اينكه علاوه بر افزايش توليد شير و چربي آن انرژي تامين شده از طريق فول فت سوياي مصرفي در جيره نسبت به بقيه كنجاله ها ارزانتر ين است.

و با توجه به مقايسات انجام شده معادله زير جهت برآورد بهترين قيمت انواع كنجاله مورد استفاده با توجه به مقدار چربي در جيره گاوهاي شيري به شرح زير مي باشد.(نمودار الف)

Y=356.21+19.93X

كه Y نشانگر قيمت و X نشانگر مقدار چربي در هر يك از كنجاله هاي نامبرده است.

بطور مثال:

در مقايسه فول فت سويا و كنجاله سويا 42% حداكثر قيمت براي فول فت سويا 714 تومان و حداكثر قيمت براي كنجاله سويا 453 تومان مي باشد درصورتيكه در اكثر مواقع سال قيمت كنجاله سويا بيش از 500 تومان است.

توصيه هاي مصرف:

فول فت سويا را با توجه به اينكه منبع تامين كننده پروتئين و انرژي است مي توان حداقل 6 درصد و حداكثر 15 درصد در جيره گاوهاي شيري استفاده نمود . درصد ورود به جيره با تدريجي بوده و حداقل دوره عادت پذيري در صورت استفاده از فول فت سويا در جيره 5 روز مي باشد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
کنگره خاک تبریز//شهریور 90

کنگره خاک تبریز//شهریور 90

مقاله من///:)



[FONT=BNazanin,Bold][FONT=BNazanin,Bold]


بررسی تاثیر پرایمینگ بذر بر جوانه زنی و رشد گیاهچه سورگوم علوفه ای (اسپید فید) در خاکهای خشک و کم آب
[/FONT]
[/FONT]
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
همایش ملی کشاورزی اهواز///خرداد 90

همایش ملی کشاورزی اهواز///خرداد 90

مقاله من///
  • :gol:
  • :)


ارزیابی روند تغییرات RGR و CGR ،DM ذرت سیلویی (S.C. ( 704 تحت اثرات آرایش کاشت در کشت دوم بعد از برداشت برنج در جلگه هاي خزري
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
مقاله isi من

مقاله isi من

:gol::gol::gol::)




Effects of row spacing and plant density on silage yieldof corn (Zea mays L.cv.sc704) in two plant pattern in North of Iran
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
گیاه تیتان آروم

گیاه تیتان آروم

آموزش گیاه تیتان آروم




نام لاتین: titanum Amorphophallus

نام: Arum تیتان، گل مرده، Bunga Bangkai

بومی زیستگاه: جنگلهای انبوه استوایی از سوماترا مرکزی در اندونزی ...


خانوادگی: Arum تیتان یکی از اعضای خانواده عبارت، Aroids ها و یا گیاهان Arum.



کشف اول:
Odoardo Beccari، گیاه شناس ایتالیایی، تیتان Arum در سوماترا در سال 1878 کشف شد. او فرستاده دانه به باغ سلطنتی انگلستان گیاهی در Kew، که در آن شکوفه برای اولین بار از این گونه در کشت در سال 1889 رخ داد.
















تيتان آروم، يكی از عجيب ترين گياهان دنياست. بندرت گل می ده و وقتی هم كه گل ميده،

يكی از بزرگترين و بد بوترين گلهای دنيا رو ميشه ديد...اينقدر بدبو كه اندونزيايی ها به

اون گل لاشه، يا جسد ميگن.


مشخصات زيست شناسي تيتان آروم

arum تیتان دارای گل آذین عظیم (ساختمان گل) متشکل از spathe (یقه مانند ساختار)

پیچیده در اطراف spadix (گل تحمل سنبله).آجدار و لبه frilledوقتی که گل ها آماده

گرده افشانی، spadix گرم و بوی تهوع آور را از خود ساطع میکند. این بوی بد است

خیلی بد است که در اندونزی به گیاه گل جسد معروف است .ساقه زیرزمینی متورم برای

ذخیره مواد غذایی گیاه است. این غده، بیشتر یا کمتر، کروی شکل و با وزن 70 کیلوگرم

یا بیشتر، بزرگترین ساختار شناخته شده در قلمرو گیاه است.پس از گل، گل آذین می میرد

و به جای آن یک برگ پدیدار مي شود كه به اندازه یک درخت کوچک، رشد می کند. هر

ساله، برگ های قدیمی می میرد و برگ جدید رشد می کند.قندها در برگ ساخته شده برای

ذخیره سازی به غده منتقل نشاسته است.



 

"Pejman"

دستیار مدیر مهندسی کشاورزی گیاهان دارویی
ارزيابي برخي خصوصيات مرفولوژيک مؤثر بر عملکرد و اجزا عملکرد در ده ژنوتيپ برنج

ارزيابي برخي خصوصيات مرفولوژيک مؤثر بر عملکرد و اجزا عملکرد در ده ژنوتيپ برنج

غلامعلي اکبري (استاديار پرديس ابوريحان دانشگاه تهران )، رحمت اله صالحي زرخوني (دانش آموخته کارشناسي ارشد دانشگاه آزاد اسلامي واحد ساوه )، مجتبي يوسفي راد (استاديار دانشگاه آزاد اسلامي واحد ساوه )، مرتضي نصيري (عضو هيات علمي موسسه تحقيقات برنج کشور )، سمانه متقي (دانشجوي دکتري پرديس ابوريحان دانشگاه تهران - نويسنده مسئول)، و اميد لطفي فر (کارشناس ارشد سابق زراعت دانشگاه تهران، پرديس ابوريحان)
تاريخ دريافت: 86/8/10
تاريخ پذيرش: 86/11/18
چکيده

جهت تعيين مهم ترين خصوصيات مرفولوژيک موثر بر عملکرد دانه برنج، آزمايشي در سال زراعي 84-1383 در موسسه تحقيقات برنج کشور - معاونت ماندران (آمل) با ده ژنوتيپ برنج در قالب طرح بلوک هاي کامل تصادفي با سه تکرار اجرا گرديد. ژنوتيپ هاي مورد مطالعه شامل 8 لاين اميد بخش و دو رقم به عنوان شاهد شامل فجر و ندا بود. در اين آزمايش صفاتي از قبيل عملکرد بيولوژيکي، شاخص سطح برگ در مرحله گل دهي، تعداد پنجه، ارتفاع بوته، تعداد برگ فعال بعد از گل دهي و مساحت برگ پرچم و تاثير آن بر عملکرد دانه، شاخص برداشت و وزن هزار دانه مورد بررسي قرار گرفت. نتايج تجزيه واريانس نشان داد که ژنوتيپ ها از نظر عملکرد دانه، عملکرد بيولوژيکي، شاخص برداشت، تعداد پنجه، ارتفاع بوته و مساحت برگ پرچم داراي اختلاف معني دار بودند و از نظر وزن هزار دانه، تعداد برگ فعال و ميزان کلروفيل برگ پرچم، اختلاف معني دار نداشتند. در بين ژنوتيپ هاي مورد بررسي لاين 106 بالاترين عملکرد دانه و لاين شماره 104 کمترين عملکرد دانه را به خود اختصاص داد. لاين 106 در مقايسه با ژنوتيپ هاي ديگر داراي ميانگين بالاتر وزن هزار دانه، تعداد برگ هاي فعال بيشتر بعد از مرحله گل دهي، عملکرد بيولوژيکي بالا، ارتفاع کم بوته و کلروفيل بيشتري بوده است. نتايج اين بررسي حاکي از آن است که مي توان خصوصياتي مانند عملکرد بيولوژيک، وزن هزار دانه و مساحت برگ پرچم را، عواملي موثر درعملکرد دانه معرفي کرد.
کلمات کليدي: اجزاء عملکرد، برنج، خصوصيات مورفولوژيک، کلروفيل، شاخص برداشت مقدمه

توليد دانه در گياهان يک پديده پيچيده بوده و عوامل چندي به طور مستقيم و غير مستقيم بر آن موثرند و عملکرد دانه برنج نيز برآيند ارتباط بسياري از فرايندهاي حياتي در مراحل نمو گياهي است و هيچ فرايندي به تنهايي کليد دسترسي به حداکثر عملکرد نيست.
براساس مطالعات انجام شده، اجزاء تاثير گذار بر عملکرد از يکديگر مستقل نيستند و ممکن است افزايش يک جزء با مقدار معين، موجب کاهش در اجزاء ديگر مي شود. پس براي دست يابي به يک رقم با عملکرد بالا بايد تمامي اجزاء دخيل در عملکرد به طور مناسبي در نظر گرفته شود. به اعتقاد رحيميان و همکاران (4) اولين شرط جهت افزايش عملکرد، افزايش توليد ماده خشک در واحد سطح مي باشد. هر چند هنوز مشخص نشده تاثير توليد ماده خشک قبل از گل دهي يا بعد از گل دهي کدام يک موثرتر است، با اين حال توليد ماده خشک بالا منجر به افزايش عملکرد دانه مي شود (5). به اعتقاد پنگ و همکاران، پايين بودن بيوماس گياهي در زمان گل دهي مي تواند باعث کاهش اختصاص مواد، به خصوص مواد دوباره انتقال يافته از ساير اجزاء به دانه و به دنبال آن کاهش عملکرد دانه گردد. برگ نيز به عنوان اندام فتوسنتز کننده، نقشي انکار ناپذير در توليد ماده توسط تمامي گونه هاي گياهي از جمله برنج ايفا مي کند (10). يانگ و همکاران، در مطالعه عملکرد دانه و اختصاص آسيميلات ها به دانه در برنج هيبريد ژاپونيکوم / اينديکوم گزارش کردند که در اين هيبريدها سطح برگ بالا در طول دوره پر شدن دانه، نقش بسيار مهمي در مقدار فتوسنتز و به دنبال آن توليد ماده خشک دارد. هورتون نيز معتقد است که براي معرفي ارقام با عملکرد بالا در آينده ممکن است افزايش سطح برگ مدنظر گرفته شود. عملکرد دانه و اجزاء عملکرد گياه برنج با ديگر خصوصيات مرفولوژيک گياه از جمله تعداد پنجه، ارتفاع بوته، تعداد برگ هاي فعال بعد از گل دهي، ميزان کلروفيل برگ و سطح برگ پرچم در ارتباط است.
در مورد تعداد پنجه ياداوا و همکاران، بين تعداد پنجه و عملکرد دانه رابطه مثبتي گزارش کردند. ژانگ و همکاران، نيز به رابطه مثبت تعداد خوشه و تعداد دانه در گياه و عملکرد دانه برنج با قدرت پنجه دهي پي بردند.
از طرف ديگر ميلروهيل و گراويس و هلمز، رابطه منفي بين تعداد پنجه با طول بوته را دليل عملکرد بالاتر ارقام با قدرت پنجه زني بالا توصيف کردند. ياموچيا، پيشنهاد کرد که در اصلاح و معرفي ارقام جديد افزايش قدرت پنجه زني مد نظر قرار گيرد. به اعتقاد نصيري و همکاران (9) و ياداوا و ساين، ارتفاع بوته نيز از صفات تاثيرگذار بر عملکرد دانه محسوب مي شود به طوري که با افزايش ارتفاع از ميزان عملکرد کاسته مي شود. جنت و کاش، اظهار کردند که براي معرفي ارقام جديد با کميت و کيفيت بالا، دارا بودن زودرسي و پاکوتاهي مي تواند به عنوان يک استراتژي مطرح باشد. با اين حال مطالعات مهدوي (8) نشان مي دهد که بالاترين عملکرد به پابلندترين رقم مربوط مي شود و ارقام پاکوتاه، به دليل توليد پنجه هاي نابارور بيشتر و سطح برگ بالا و سايه اندازي بيشتر، دچار کاهش فتوسنتز و توليد دانه مي شود.
برگ پرچم که بالاترين برگ زير خوشه است، آخرين برگ محسوب مي شود که در طول دوره درويشي از گره ساقه توليد مي شود. ساحارا و همکاران، بيش از 60 درصد و مورچيه و همکاران، 43-41 درصد از افزايش وزن دانه را بر عهده برگ پرچم مي دانند. به دليل هم زماني اوج فعاليت اين برگ با دوره تشکيل و پر شدن دانه، سطح اين برگ عاملي مهم در انتخاب ارقام پر محصول مي باشد.
هدف از اين تحقيق مقايسه عملکرد و اجزاء عمکرد دانه 8 رقم جديد وارداتي از سازمان جهاني تحقيقات برنج با دو رقم بومي ندا و فجر به عنوان شاهد و بررسي تاثير صفت مورفولوژيک تاثيرگذار بر عملکرد ارقام ياد شده است.
مواد و روش ها

اين آزمايش در سال زراعي 84-1383، در محل موسسه تحقيقات برنج کشور - معاونت مازندران (آمل) واقع در عرض جغرافيايي 36 درجه و 28 دقيقه شمالي، طول جغرافيايي 52 درجه و 23 دقيقه شرقي و ارتفاع 29/8 متر از سطح دريا، به صورت طرح بلوک هاي کامل تصادفي در سه تکرار با ده تيمار (8 لاين خالص و دو رقم شاهد فجر و ندا) انجام گرفت. اين لاين ها تعدادي از لاين هاي خالص ارسالي از موسسه بين المللي تحقيقات برنج (IRRI) بوده که پس از انجام بررسي هاي اوليه تعداد 8 لاين به عنوان لاين برتر انتخاب گرديدند. يک ماه بعد از بذرپاشي، نشاء هاي 30 روزه به زمين اصلي منتقل شده و در کرت هاي به ابعاد 5×3 متر و به صورت کپه اي (4-3 بوته در هر کپه) با فاصله هر کپه 25×20 سانتيمتر کپه اي نشاء کاري شدند. مبارزه با علف هاي هرز و ساير عمليات داشت مطابق با دستورالعمل هاي فني موسسه تحقيقات برنج انجام شد. کودهاي نيتروژن، فسفر، پتاس به ميزان 100-100-100 کيلوگرم (ماده خالص) در هکتار قبل از نشاء کاري مصرف شد. همچنين در دو مرحله 25 و 40 روز پس از نشاء کاري، کود سرک اوره به مقدار 50 کيلوگرم در هکتار به کار برده شد. از هر کرت پس از اتمام دوره رويشي 10 بوته به صورت تصادفي انتخاب و تعداد پنجه هاي آن ها اندازه گيري شد. در زمان گل دهي نيز از هر کرت 10 بوته به صورت تصادفي برداشت و تعداد برگ فعال شمارش و با استفاده از سطح برگ سنج، سطح کليه برگ ها و برگ پرچم اندازه گيري شد. با استفاده از کلروفيل متر (مدل - SPAD- 502) ، مقدار کلروفيل ده نقطه از وسط برگ پرچم در هر بوته اندازه گيري و ميانگين آن براي هر کرت ثبت گرديد. براي اندازه گيري ارتفاع بوته، در زمان رسيدگي ده بوته از هر کرت به صورت تصادفي انتخاب و طول بوته از سطح زمين تا نوک بلندترين خوشه (بدون در نظر گرفتن ريشک) اندازه گيري شد. در زمان برداشت 5 متر مربع از هر کرت با رايت حاشيه براي اندازه گيري عملکرد و اجزاي عملکرد در نظر گرفته شده و صفاتي نظير وزن هزار دانه، عملکرد دانه و عملکرد بيولوژيکي اندازه گيري گرديد. شاخص برداشت نيز با استفاده از فرمول زير محاسبه شد.
H.I= عملکرد اقتصادي (دانه)÷ عملکرد بيولوژيک× 100
براي محاسبات آماري و رسم نمودار از نرم افزارهاي SAS و EXCEL و براي مقايسه ميانگين ها از روش دانکن استفاده شد.
نتايج و بحث

نتايج حاصل از تجزيه واريانس نشان مي دهد که تيمارهاي مورد آزمايش در مورد صفات شاخص سطح برگ، عمکرد بيولوژيک، تعداد پنجه، ارتفاع بوته، مساحت برگ پرچم، وزن هزار دانه، شاخص برداشت و عملکرد دانه اختلاف معني دار (P<. ,01 ) داشتند ولي از نظر تعداد برگ فعال بعد از گل دهي و ميزان کلروفيل برگ اختلاف معني داري مشاهده نشد (جداول 1و2).
نتايج مقايسه ميانگين نشان مي دهد که بيشترين شاخص سطح برگ در مرحله گل دهي به لاين هاي 106 و 107 (به ترتيب 5/19 و 5/17) و پايين ترين شاخص سطح برگ به لاين هاي 101 و 104 (4/00 و 4/59) مربوط بود (جدول 2). اين صفت به دليل تاثير بر ميزان فتوسنتز و توليد ماده خشک، همبستگي با توليد بيوماس (r=0/84) و عملکرد دانه (r=0/59) و وزن هزار دانه (r=0/66) داشت (جدول 1). اين نتايج با يافته هاي يانگ و همکاران و هورتون و حسين پور و همکاران (2) مطابقت دارد. نتايج اين محققان نيز حاکي از افزايش عملکرد بيولوژيک و عملکرد دانه در اثر افزايش سطح برگ است.
براساس نتايج مقايسه ميانگينها، در بين ژنوتيپ ها، بيشترين تعداد پنجه به رقم ندا (22/91 عدد) و کمترين تعداد پنجه به لاين 104 (10/88 عدد) مربوط مي شود (جدول 2). همبستگي بين اين صفت نيز با عملکرد دانه (r=0/48) و عملکرد بيولوژيک (r=0/56) مثبت و معني دار بود (جدول 1) که با يافته هاي ژانگ و همکاران و مهدوي (8) مطابقت داشت. افزايش عملکرد به دليل افزايش تعداد پنجه را مي توان با تاثير تعداد پنجه بر روي مخزن (تعداد خوشه و تعداد دانه در واحد سطح) و منبع (شاخص سطح برگ) در ارتباط دانست. در بين ژنوتيپ هاي مورد آزمايش تيمار ندا داراي بلندترين (123/66 سانتي متر) و لاين 101 داراي کوتاه ترين (94/25 سانتي متر) ارتفاع بوته هستند (جدول 2). برخي محققان معتقدند که در برنج نيمه پاکوتاه ارتفاع ممکن است فتوسنتز پوشش گياهي و توليد بيوماس را محدود کند و در صورت بالا بودن مقاومت در برابر ورس و بالا بودن شاخص برداشت مي توان به منظور توليد بيوماس از ارقام با ارتفاع بالا استفاده نمود زيرا يک کانوپي با ارتفاع بيشتر تهويه بهتري داشته و متعاقب آن تراکم CO2 داخل کانوپي بيشتر است.
در اين بررسي رقم شاهد ندا جزو ارقام با ارتفاع بالا محسوب و با داشتن شاخص برداشت و قدرت توليد بيوماس بالا جزو ارقام پر محصول بود.
بيشترين مساحت برگ پرچم در مرحله گل دهي در لاين 106 (57/60 سانتي متر مربع) و کمترين مساحت برگ در لاين 101 (23/49 سانتي متر مربع) ديده شد (جدول 2).
همبستگي بالاي بين مساحت برگ پرچم با وزن هزار دانه (r=0/72) و به دنبال آن عملکرد دانه (r=0/57) نشان از نقش برگ پرچم در به دام انداختن نور و افزايش فتوسنتز و به دنبال آن توليد ماده داشته که با توجه به نزديکي اين برگ به دانه مي توان از آن به عنوان عاملي تاثيرگذار در انتخاب ارقام پر محصول ياد کرد (جدول 1).
اله قلي پور و همکاران (1) افزايش عملکرد دانه را عمدتا متاثر از افزايش سطح برگ مي دانند.
بين ژنوتيپ ها اختلاف معني داري از لحاظ تعداد برگ فعال بعد از گل دهي ديده نشد. با اين حال براساس جدول مقايسه ميانگين رقم ندا با متوسط 4/4 برگ سالم و فعال در مرحله بعد از گل دهي بالاترين تعداد ول اين 101 با متوسط 3/22 برگ فعال پايين ترين تعداد برگ فعال را داشتند. رقم ندا به دليل داشتن تعداد برگ فعال بالا و تعداد مخازن بالا از عملکرد بالايي در بين تيمارهاي مورد آزمون برخوردار بودند (جدول 3). تعداد برگ فعال با عملکرد بيولوژيک (r=0/69) و وزن هزار دانه (r=0/72) همبستگي مثبت و معني دار دارد (جدول 3). تيمارهايي که تعداد برگ سبز بالايي در مرحله پر شدن دانه دارند به دليل افزايش ظرفيت فتوسنتز ماده خشک بيشتري توليد مي کنند که در افزايش عملکرد موثر خواهد بود. البته تاخير در پيري برگ ها ممکن است در انتقال مجدد مواد از برگ ها اختلاف ايجاد کند که از باروري دانه ها مي کاهد. بر اساس جداول مقايسه ميانگين، در بين ژنوتيپ هاي مورد بررسي بيشترين ميزان کلروفيل در لاين هاي 103 و 101 (به ترتيب 30/53 و 28/40) ديده شد و لاين 104 (26/36) نيز پايين ترين مقدار کلروفيل را در برگ خود داشت (جدول 3). پايين بودن ميزان کلروفيل به همراه پايين بودن سطح برگ در مرحله گلدهي مي تواند از دلايل عمده کاهش فتوسنتز و توليد بيوماس باشد. تحقيقات کاش، نيز حاکي از تاثير مقدار فتوسنتز بر توليد بيوماس است. بيشترين ميزان عملکرد بيولوژيک به لاين 106 و لاين 105 (به ترتيب 14/41 و 14/16 تن در هکتار) و پايين ترين ميزان به لاين 104 و لاين 101 (به ترتيب 9/48 و 9/68 تن در هکتار) اختصاص داشت (جدول 3). با توجه به همبستگي بالا و معني دار بين عملکرد بيولوژيک با عملکرد دانه (r=0/80) مي توان به اهميت بالاي اين صفت در ارتباط با توليد دانه پي برد (جدول 3).
اين نتيجه با يافته هاي ياداوا و ساين و عليزاده و همکاران (6) و راييني و ملکي (3) مطابقت دارد.
نتايج حاصل از مقايسه ميانگين نشان مي دهد که لاين هاي 101 و 104 (به ترتيب با 56 و 57 درصد) از بالاترين شاخص برداشت و رقم فجر (46 درصد) از کمترين شاخص برداشت نسبت به ساير تيمارها برخوردار بودند (جدول 3). به اعتقاد نصيري (9) هرچه شاخص برداشت بالاتر باشد ميزان عملکرد دانه نيز بالاتر است، ولي در آزمايش اخير با اين که رقم لاين 101 و 104 داراي شاخص برداشت بالايي بودند ولي نتوانستند عملکرد دانه خوبي از خود نشان دهند (جدول 3). همبستگي بين اين صفت با عملکرد دانه منفي بود که دليل آن را مي توان غير مستقيم بودن اثر اين عامل در عملکرد دانه دانست. به طور کل هر چند بالا بودن نسبي شاخص برداشت شرط لازم براي توليد عملکرد بالا است، ولي شرط کافي نيست. شاخص برداشت بالا در صورتي مي تواند منجر به افزايش عملکرد دانه گردد که عملکرد کل ماده خشک نيز در حدي قابل قبول باشد و در صورت پايين بودن مقدار توليد وزن بالاي دانه به توانايي گياه در توليد و انتقال مواد فتوسنتزي به دانه ها و توزيع کلي مواد فتوسنتزي در کل گياه بستگي دارد. از طرف ديگر نوربخشيان و رضايي (10) بيوماس در گياه بالا بودن شاخص برداشت نمي تواند تاثير زيادي در افزايش عملکرد داشته باشد.
ژنوتيپ ها از نظر وزن هزار دانه اختلاف معني داري نداشتند با اين حال بر اساس جدول مقايسه ميانگين ها ژنوتيپ ها از لحاظ اين صفت به چند گروه آماري تقسيم شدند که بيشترين وزن هزار دانه مربوط به لاين 106 با ميانگين 32/56 گرم و کمترين وزن هزار دانه مربوط به لاين 104 با ميانگين 21/46 گرم بود (جدول 3). تيمار 106 به دليل دارا بودن تعداد برگ فعال بيشتر بعد از گل دهي، دارا بودن سطح برگ پرچم بيشتر، طولاني تر بودن دوران پر شدن دانه و سطح برگ بيشتر بعد از گل دهي وزن هزار دانه بالاتري توليد کرد. لاين 104 نيز به دليل محدوديت مخزن که در اثر تعداد برگ و مساحت برگ پرچم و مساحت برگ بعد از گل دهي و همچنين مقدار کلروفيل کمتر در برگ پرچم ايجاد شده بود، داراي وزن هزار دانه پايين تري نسبت به بقيه ژنوتيپ هاي مورد آزمون بود. کوچکي (7) بيان کرد اعتقاد دارند که در گياه برنج توان اندازه دانه توسط پوسته کنترل مي شود. همبستگي بالاي وزن هزار دانه با عملکرد در اين آزمون مثبت و معني دار بود (r=0/68) که با يافته هاي الله قلي پور(1) مطابقت داشت.
نتايج مندرج در جدول مقايسه ميانگين نشان مي دهد که در بين ژنوتيپ هاي مورد آزمايش، بالاترين عملکرد دانه متعلق به لاين 106 با ميانگين عملکرد دانه 7/02 تن در هکتار و کمترين ميزان عملکرد نيز مربوط به لاين 104 با ميانگين 5/36 تن در هکتار بود (جدول 3). در اين تحقيق لاين 106 با داشتن شاخص سطح برگ بالاتر بعد از گل دهي، مساحت برگ پرچم بيشتر، عملکرد بيولوژيک بالاتر و وزن هزار دانه بالاتر توانست از عملکرد دانه اي بيشتري برخوردار بودند و مي توان با انجام آزمون هاي بيشتر بر روي اين رقم از نقطه نظر کيفي نسبت به توصيه آن به کشاورزان اقدام نمود. از طرف ديگر لاين 104 به دليل شاخص سطح برگ پايين در مرحله گل دهي، تعداد پنجه کمتر، مقدار کلروفيل کم، عملکرد بيولوژيک پايين و وزن هزار دانه پايين، کمترين عملکرد را داشت. ايوانز، کمبود مواد فتوسنتزي به واسطه محدوديت در فرايندهاي فتوسنتزي را يکي از عوامل اصلي در کاهش عملکرد برنج مي دانند.
لي و همکاران، دو فرضيه را براي ضعف در پر شدن دانه ها توصيه نمودند که عبارتند از محدوديت در توليد ماده خشک بعد از گل دهي به دليل پيري زودرس برگ ها در زمان پر شدن دانه و کاهش سطح فتوسنتز کننده که منجر به کمبود فتوسنتز مي گردد و پايين بودن مخزن نسبت به منبع که بر روي اندام هاي توليد کننده نيز اثر بازدارنده دارد. در اين آزمون نقش منبع در عملکرد بسيار مشهود بود، به طوري که با افزايش سطح فتوسنتز کننده شامل برگ پرچم و ساير برگ ها عملکرد بالا رفت. از طرفي به نظر مي رسد که براي انتخاب ارقام مناسب از جهت عمکرد وجود يک تعادل در ارتفاع و تعداد پنجه توصيه مي شود. ارتفاع زياد از حد علاوه بر افزايش حساسيت به ورس، منجر به کاهش شاخص برداشت مي گردد. در مورد تعداد پنجه نيز کاهش بيش از حد پنجه منجر به کاهش تعداد خوشه چه و به دنبال آن دانه در واحد سطح مي گردد که در نهايت عملکرد را کاهش مي دهد و از طرف ديگر افزايش تعداد پنجه منجر به افزايش تعداد پنجه نابارور شده و با افزايش رقابت درون گياهي به دليل استفاده از ريشه مشترک و فشردگي بيش از حد بوته ها، از ميزان فتوسنتز و عملکرد مي کاهد.
منابع
1- اله قلي پور م. 1382. بررسي سازگاري و پايداري تعدادي از لاين هاي اميد بخش. انتشارات موسسه تحقيقات برنج کشور. 60 صفحه .
2- حسين پور ط.، ع. سيادت، ر.م. مقاني و م. رفيعي . 1381 . بررسي شاخص هاي مورفولوژيک و فيزيولوژيک موثر بر عملکرد و اجزاء عملکرد ارقام مختلف گندم. مجموعه مقالات هفتمين کنگره زراعت و اصلاح نباتات ايران، کرج، 16-13 شهريور، صفحه 487 .
3. راييني س. و ق. ملکي. 1370. روش هاي آبياري در ژاپن. انشارات دانشگاه مازندران. 155 صفحه.
4. رحيميان ح.، ع. کوچکي و ا. . زند. 1377. تکامل و سازگاري و عملکرد گياهان زراعي. انتشارات نشر آموزش کشاورزي. 241 صفحه.
5. علاء ا. 1376. اثر آرايش کاشت بر رشد، عملکرد و اجزاء عملکرد ماش. پايان نامه کارشناسي ارشد دانشگاه تبريز، 112 صفحه.
6. عليزاده ش. 1381. بررسي تاثير کاشت با ماشين بر روي شاخص هاي رشد و عمکرد و اجزاء عملکرد ارقام مختلف برنج، پايان نامه کارشناسي ارشد دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات، 114 صفحه.
7. کوچکي ع. و ج. خلقاني. 1375. شناخت مباني توليد محصولات زراعي (نگرش اکوفيزيولوژيک). انتشارات دانشگاه فردوسي مشهد. 536 صفحه.
8. مهدوي ف. 1383. مطالعه شاخص هاي فيزيولوژيک و مرفولوژيک رشد در ارقام جديد و قديمي برنج. پايان نامه کارشناسي ارشد دانشگاه مازندران . 131 صفحه.
9. نصيري م.، م. بهرامي و ص. حسيني. 1381. معرفي رقم جديد برنج با کيفيت مطلوب. انتشارات موسسه تحقيقات برنج، 22 صفحه.
10. نوربخشيان ج. و ع. رضايي. 1377. تعيين منحني و سرعت رشد ارقام برنج در منطقه لردگان، پنجمين کنگره زراعت و اصلاح نباتات ايران، کرج، موسسه تحقيقات اصلاح و تهيه نهال و بذر، 11-13 شهريور. صفحات 621-620.
11. هاشمي دزفولي ا.، ع. کوچکي و م. بنايان اول. 1374. افزايش عملکرد گياهان زراعي، انتشارات جهاددانشگاهي مشهد، 243 صفحه.
منبع: پژوهش در علوم کشاورزی
 
بالا