معماری کعبه

raziarchitect

عضو جدید

معماری کعبه




کعبه بنائی است در میان مسجد الحرام در شهر مکه در کشور عربستان سعودی. کعبه مقدس‌ترین مکان اسلام است. نام کعبه اشاره به چهارگوش «تکعیب» (مربع) بودن این سازه دارد. كعبه; معناى مكعّب و مربّع است، و مربّع بودن كعبه بدان جهت است كه «بیت المعمور» مربع است و كعبه مقابل آن قرار دارد. مربّع بودن بیت المعمور از اینرو است كه مقابل «عرش خدا» است و آن مربع است. و مربع بودن عرش بدین خاطر است كه «كلمات الهى» كه اسلام بر آن بنا نهاده شده چهارتا است كه عبارتند از: «سبحان الله» ، «الحمد لله» ، «لا إله إلاّ الله» و «الله اكبر.» حج یکی از مهمترین آیین های دینی اسلام است و جزء فروعات دین است. مسلمانان با داشتن شرایطی مکلفند در دهه اول ماه ذی‌الحجه به شهر مکه در عربستان سعودی رفته و مجموعه‌ای از اعمال نیایشی را برجاآورند. . تمام مناسک حج و عمره در دوره جاهلیت) قبل از اسلام)متداول بود و تنها بعضی تعدیلات در حج اسلامی نسبت به دوره جاهلیت روی داده است. از حج بعنوان هفتمین فروعات برای توسل به خدا نام برده شده.حضرت امام خمینى ـ قدّس الله نفسه الزكیه ـ :"حج تجلّى و تكرار همه صحنه هاى عشق آفرین زندگى یك انسان و یك جامعه متكامل در دنیاست و مناسك حج مناسك زندگى است. براى نزدیك شدن و اتّصال انسان به صاحب خانه است."
ماندالا:از ابتدایی ترین نماد های شناخته شده برای بشر، ماندالا است.مربع، یکی از اجزاء تشکیل دهنده ی ماندالاست و در بسیاری موارد مستقیم یاغیر مستقیم به آن ارجاع می دهد. ماندالاها دایره‌هایی نمادین برای تمرکز بر خویشتن و جستجو در درون انسان هستند. مرکز دایره جدول ماندالا برای تمرکز در حین مراقبه دینی بکار می‌رود. اشکال متقارن هندسی ماندالا خودبخود توجه شخص را به مرکز دایره جذب می‌کنند. کارل یونگ ماندالا را كهن‌الگوی خویشتن می‌داند,نماد تمامیت و نظم و کار ویژهٔ آن سازماندهی و دربرگیری تمامیت روان و ساماندهی و تنظیم دوبارۀ وضعیت‌های هرج‌و‌مرج آلود است. ماندالا (به معنی دایره جادوئی) یک جدول هندسی مورد استفاده در ادیان بودا نیز بوده است که به عنوان نمادی برای جهان هستی بکار میرفته. اشکال متقارن هندسی ماندالا خودبخود توجه شخص را به مرکز دایره جذب می‌کنند.از زیر میکرسکوپ تا پشت تلسکوپ ماندالا قابل رویت است.
ماندالا، نمودار نمادین؛ هم تخیلی و هم توصیفی و معمولاً دایره ای است که یک مربع را محصور می کند؛ نماد مرکزی است که می تواند یک تصویر باشد. ماندالا الگوی هستی و نظامی است که بر مبنای تجسم مکاشفه ای استوار است. یک انگاره ی کیهانی حصر فضای مقدس و رسوخ به مرکز مقدس؛ تمامیت؛ عالم اصغر؛ عقل کیهانی؛ یکپارچگی است. از نظر کیفی ماندالا(مناسک حج) مظهر روح و از نظر کمی مظهر هستی است. و کل ماندالا مظهر برقراری دوباره ی دارمای کیهانی و زیارت روح است. به صورت نمادین روح عالم است و شکل ترسیمی. مرکز، خورشید یا دروازه ی آسمان است؛ ابزار دستیابی به ملکوت. ماندالا مظهر جهان ملکوتی بر روی زمین است. پرفسور یونگ:" گردی ماندالا، معمولاً نشان دهنده ی تمامیت طبیعی است، در حالی که شکل چهار گوش، نشان دهنده ی این تمامیت در خود آگاه است."
ماندالا نمونه اى از هنر میرا هستند و بنابر این ارزش هنرى در اینجا در درجه دوم اهمیت قرار دارد و نقاش هرگز پاى اثر خود را امضا نمى كند. فردیت هنرمند در هنر میرا در فرآیند خلق از میان مى رود،در حج این فرایند به خوبی مشهود است.فرد در دایره طواف جزئی از عالم ملکوت میگردد. ماندالا، معنایى كلى است كه فردیت هنرمند را در خود مستحیل مى سازد، زیرا كه اثر اساساً ماندگار نیست و میراست. در هنر میرا تنها لحظه خلق اثر ارزش دارد و چون این فرآیند به پایان برسد، اتصال غنی،به مرکز کائنات نیز به پایان مى رسد و از همین رو اثر نابود مى شود. فرآیند خلق حج، در واقع تمثیلى از هستى انسان است كه در چرخه اى از آفرینش و نابودى، یا تولد و مرگ و باززایى و بازمیرى قرار گرفته و هیچ دوامى ندارد،برای حاجی تنها دم غنیمتیت که یا از آن سیراب میشودویا در صورت غفلت از آن بی نصیب میماند. این شكل از هنر میرا به نفس هستى بدون دوام و زیبایى طبیعى نظر دارد. در ویرانى ماندالاها، كیهان مقدس پابرجا مى ماند و تنها بى دوامى كردار انسانى معنا مى شود.قرار گرفتن در حج،واقع شدن درمنبع انرژی و حیات است؛ كلید فهم خود، با من، خدا و هستی است.قرار گرفتن در دایره طواف، تابع نظم جهانی شدن است، که ما را به درک جهان هدفمند رهنمون میسازد.
پرفسور یونگ بیان میکند که طرح ماندالایی چه در معماری کلاسیک و چه در معماری انسان های بدوی هرگز تابع ملاحظات اقتصادی و زیبایی شناسی نبوده است، بل تبدیل شهر به نمایه ای از جهان منظم بوده است. مکانی مقدس که به وسیله ی مرکز خود به جهان دیگر مربوط می شده است. این طرح، با احساسات حیاتی نیازهای بشری مطابقت داشته است. هر بنایی خواه مذهبی و یا غیر مذهبی که بر مبنای طرح ماندالا ساخته شده باشد، فرافکنی تصویر کهن الگویی است از ناخودآگاه به جهان خارج.
دیتریش هوف: "پیوستگى میان گنبد و فضاى مكعب زیر آن در معمارى اسلامى، از طریق ایجادمقرنس پیوند مى‏خورد. فضاى ابداعى مقرنس‏همانند مظهر نسبت آسمان به زمین است.گنبد چونان مظهر آسمان و فضاى مكعب زیرآن چونان مظهر زمین و قوس مقرنس كارى شده چونان حلقه واسطه آسمان و زمین تلقى‏مى‏گردد. "
بوعلی سینا (370 -428 ه. ق) مربع و دایره را كلید فهم نظریه خود درباره كائنات میداند. و به نظر او دایره تداوم حركت را بیان میكند و نگاه در مسیر محیط آن به سهولت حركت میكند بو علی سینا دایره را آسمانی (هوایی) گرم و مرطوب و مربع را زمینی (خاكی) سرد و خشك میداند.
بنابراین خط مستقیم نیز در جای خود استعداد رشد و تعالی دارد همانگونه كه شكل مربع از آن ساخته می شود كه از سویی قابلیت تكامل و تبدیل شدن به دایره را دارند (تبدیل مربع به دایره باازدیاد گوشه ها امكانپذیر است یعنی مربع 5 ضلعی، 6 ضلعی و.... بالاخره به دایره تبدیل می شود.) از سویی دیگر هر دو شكل مربع و دایره از دوران باستان مكمل یكدیگر بوده اند (دایره نماد آسمان و قدامت و مربع مظهر زمین است.) اساس بسیاری از ماندالاها از مربعها و دایره های هم مركز شكل گرفته است. مركزیت كعبه و دوایر متحد المركز اطراف آن از (زائرین طواف كننده) بزرگترین و زنده ترین ماندالای جهان را تشكیل میدهند در بعضی اذهان میكوشندتا با دفع امور عرضی و جزئی از جهان به ماورای جهان دست یابند و چنین پیداست كه آرمان آنان با ساختار دایره سازگاری دارد. دایره نزدیكترین چیز به تصور امر مطلق است.دایره در اصل یک نقطه ی بسط یافته و متکثراست.در حج افراد در کامل شدن دایره شان ، مشارکت میکنند،و به کمال،همگونی،نداشتن اضافات،زوایدو زوایا...میرسند.دایره نماد خود است و بیانگر تمامیت روان با تمام جنبه هایش از جمله رابطه ی میان انسان و طبیعت.دایره نماد حمایت است،حمایتی مطمئن در محدوده ی خود؛همچون داشتن حلقه،گردنبند،کمربندوتاج.حلقه ی تولد و مرگ.جریان یافتن و حادث شدن.
در گذشته، این دو نمایه انتزاعی ( دایره و چهار گوشه)، با یکدیگر وحدت داشتند و بیانگر یک جهان اندیشه و احساس بوده اند.(شما قومی واحد بودید...)
یونگ،در کتاب انسان و سمبول هایش،میگوید دایره نماد روح است ( افلاطون خود روح را همانند یک کره می انگاشت). چهارگوشه ( و اغلب مستطیل) نمادهای ماده زمینی، جسم و واقعیت هستند.در جامعه امروز در بیشتر آثار هنری نوین میان این دو شکل ابتدایی یا اصلاً رابطه ای وجود ندارد و یا اکر داشته باشد بسیار سست و اتفاقی است و جدایی آنها از یکدیکر بیانگر نمادین حالت روانی انسان قرن بیستم است. روح انسان ریشه های خود را از دست داده و در آستانه ی از هم گسیختگی روانی قرار دارد.
سفید رنگ بیرنگی و نماد رنگ داوطلبی، پیراهن اعدام نفس،محکوم زمینی،تسلیم مطلق وآمادگیست.کاندسکی میگوید:"سفید این هیچ،پر از شادی جوانانه است،این هیچ قبل از تمامی تولدها، قبل ار تمامی آغازهاست سفید همچون نماد یک جهان است.". تمام مناسک. از حج بعنوان هفتمین فروعات برای توسل به خدا نام برده شده. پس هفتمین طریقت برای اتصال ،حج است.ونکته ظریفش این است در این مرحله باید به دور کعبه هفت بار طواف کنیم.و این هفت خود نشانه کمال است. هفت آسمان وزمین، هفت طریقت عرفان،... هفت دایره جادویی ....
طواف از چپ به راست مطابق دستور شرع است و موجب صعود به سمت بیت المعمور می گردد. قلب درون قفسه سینه ، متمایل به طرف چپ جا دارد و نوك آن متوجه طرف چپ است. كعبه خانه دل است و همه قلب ها متمایل و متوجه این خانه اند. كعبه محوری است كه قلب ها به دور آن در چـرخـش انـد.چرخیدن به دور کعبه(همچون چرخش کلید در قفل؛هم جهت با چرخش به دور کعبه)منجر به باز شدن درهای خودشناسی وبینش الهی میشود.در مرکز مغناطیس هم جهت با تمام کائنات در انتظار لحظه اتصال با مرکز ،با حرکتی منظم،پویا،اجرای یک کهن الگو،در نبض عالم، هفت بار دور زدن خانه كعبه،جدا شدن از هفت رنگ،و بعد،یک رنگ شدن،سپیدو پاک،آماده برای اتصال به ناخوداگاه عالم،...این همه فقط و فقط در حج میسر است.باحج کاملترین ماندالای هستی شکل میگیردو فقط در این هنگامه کمال ماندالای هستی مفهوم خود را باز میابد.
 

DDDIQ

مدیر ارشد
تاریخچه بنای کعبه

کعبه یا بیت العتیق بنایی در میان مسجدالحرام در شهر مکه و کشور عربستان واقع است که مقدس‌ترین مکان دین مبین اسلام محسوب محسوب شده، قبله‌گاه عاشقان و شیفتگان معبود است.

ساختار کعبه

کعبه بنایی مکعبی شکل است که از سنگ‌های سیاه و سخت است. این سنگ‌ها که از سال 1040 قمری تا به امروز بر جای مانده، از کوه‌های مکه به ویژه جبل الکعبه در محله شُبَیکه گرفته شده است.

سنگ‌ها اندازه‌های مختلف دارند به طوری که بزرگترین آنها با طول و عرض و ارتفاع 190، 50 و 28 سانتیمتر و کوچکترین آنها با طول و عرض 50 و 40 سانتیمتر است.

چهار زاویه کعبه به چهار «رکن» شهرت دارد، هرگاه واژه رکن بدون پسوند به کار رود مقصود از آن رکنی است که حجرالاسود در آن است. مسیر طواف از رکن حجرالاسود آغاز می‌شود سپس به رکن عراقی می‌رسد، پس از آن به رکن شامی و سپس به رکن یمانی و آنگاه باز به رکن حجرالاسود می‌رسد.

در روایتی از امام صادق(ع) آمده است که «رکن یمانی دری از درهای بهشت است و از روزی که گشوده شده، بسته نشده است.» همچنین رکن یمانی از بخشهایی است که دعا در آنجا به اجابت می‌رسد.(اصول کافی)

محلی که برای فاطمه بنت اسد(س) شکافته شد تا به درون کعبه رود و فرزندش علی بن ابی طالب را به دنیا آورد، در کنار رکن یمانی بوده است.

پایه‌ها کعبه از سرب مذاب و مستحکم و استوار ساخته شده است. پیش از تجدید این بنا توسط قریش، کعبه دو در داشته است یکی ناحیه شرقی- محل در فعلی و دیگری در ناحیه غربی، که از یکی وارد و از دیگری خارج می‌شده‌اند. اما قریش تنها در ناحیه شرقی آن دری نصب کرد.
بعدها ابن زبیر در دیگر را گشود که به وسیله حجاج بسته شد و اکنون همان یک در باقی مانده است. این در تا به حال چندین بار عوض شده است.

ساختمان کعبه نیز از سال 1040 تا قرن اخیر تعمیر نشده بود، ولی در سال 1377 قمری و سپس 1417 تعمیراتی در آن صورت گرفت.

تاریخ کعبه

بر اساس قرآن کریم، کعبه توسط حضرت ابراهیم (ع) و پسر وی حضرت اسماعیل (ع) ساخته شد.

وَإِذْ یَرْفَعُ إِبْرَاهِیمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَإِسْمَاعِیلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّکَ أَنتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ؛ و هنگامى که ابراهیم و اسماعیل پایه‏هاى خانه [کعبه] را بالا مى‏بردند [مى‏گفتند] اى پروردگار ما از ما بپذیر که در حقیقت تو شنواى دانایى.( سوره بقره، آیه 127)


در زمان حضرت محمد (ص) قبلیه قریش متصدی کعبه بود که در آن زمان معبد بتهای قبایل عربی محسوب می‌شود. عربهای بادیه نشین و ساکنان دیگر شهرها هر سال برای نیایش و داد و ستد به شهر مکه سفر می‌کردند. مکه به عنوان وادی لم یزرع توصیف شده که زندگی در آن دشوار و منابع اندک بود. در حقیقت براساس شواهد مکه مرکز تجارت ملی و نیایش بوده است.

زمانی که پیامبر اسلام به عنوان فاتح از شهر مدینه به مکه بازگشت، کعبه به مکان نیایش مسلمانان تبدیل شد و زیارت سالانه حج به عنوان یکی از فرایض اصلی مسلمانان شکل گرفت.

این بنا تا پیش از فتح مکه به دست حضرت محمد (ص) و پیروانش محل نگهداری و پرستش بت‌ها بود. قریش در اطراف کعبه بت‌های مختلفی قرار داده بودند، مانند: لات، عزی، اسافه، نائله، منات. بزرگ این بت‌ها هبل بود که درون کعبه قرار داشت.

بنا به روایت برخی تاریخ نگاران ساختمان کعبه ده بار بنا شده است: بنیان الملائکه، بنیان آدم، بنیان شیث، بنیان ابراهیم و پسرش اسماعیل، بنیان العمالقه، بنیان جرهم، بنیان مضر، بنیان قریش، بنیان عبدالله ابن زبیر، بنیان حجاج ابن یوسف الثقفی.

بنابر روایت مسلمانان هنگامی که چشمه زمزم از دل زمین جوشید مردم در این منطقه و به سبب آب این چشمه جمع شده شهر مکه را تشکیل دادند و ابراهیم به فرمان خدا ساختمان کعبه را که در اثر طوفان نوح تخریب شده ‌بود بازسازی کرد.​
 

Similar threads

بالا