[معماری معاصرایران]:ساختمان سازمان میراث فرهنگی

mh.memar

عضو جدید
ساختمان سازمان میراث فرهنگی
از نمونه های این گونه آثار در تهران می شود به ساختمان شرکت ملی نفت ایران(١٣۴٠) و وزارت کشاورزی(١٣۴۵) هر دو اثر عبدالحسین فرنمانفرماییان و تالار رودکی اثر اوژن آفتاندلیانس(١٣۴۶) اشاره کرد. گرچه در داخل تالار رودکی یا وحدت امروزی از برخی موتیف های معماری گذشته نیز استفاده شده است.
نگاه دوباه به گذشته
اما گرایش دوم در بین معماران ایرانی، گرایشی بود که سعی در استفاده مجدد از مفاهیم، عناصر و اشکال معماری گذشته ایرانی داشت اما نه به صورت تکرار یا تقلید آن عناصر در ساختمان های جدید، بلکه بیشتر با جذب و درونی کردن آن.
شاید بتوان هوشنگ سیحون را یکی از سردمداران این گرایش دانست. سیحون که قطعن یکی از موثرترین معماران ایرانی و جزو اولین سری فارغ التحصیلان معماری از دانشگاه تهران است، تعدادی از مهمترین یادمان ها را طراحی کرده است. گرچه بسیاری از بناهای شاخص او مانند آرامگاه بوعلی، آرامگاه خیام و نادرشاه خارج از تهران هستند اما تفکرات او بر معماران دیگر تاثیر گذار بوده است. او در طراحی آرامگاه بوعلی در همدان، برج قابوس در گنبد کاووس را مد نظر داشته است.
سال های طلایی
این گرایش به تلفیق روح معماری گذشته در معماری جدید به حیات خود ادامه داد و در سال های اواخر دهه چهل و دهه پنجاه به تکامل بیشتری رسید.
میدان آزادی - عکس هوایی
بدون هیچ تردیدی برج شهیاد که بعد از انقلاب نام برج آزادی به خود گرفت، یکی از موفق ترین نمونه های برداشتی آزاد از معماری گذشته ایران در قالب معماری مدرن است. برج آزادی را "حسین امانت" در سن بيست و شش سالگی و در سال ١٣۴۵ خورشیدی طراحی کرد و در سال ١٣۵٠ عملیات ساخت آن به پایان رسید. در این برج چکیده معماری ایران از دوران باستان تا دوران اسلامی با بیانی خلاصه و انتزاعی تصویر شده بدون آن که استفاده از این الگوها به تقلید یا تکرار ناشیانه عناصر منجر شود. حرکت قوس ها در دهانه های برج از قوس های پیش از اسلام شروع شده و به قوس در ساختار معماری پس از اسلام منتهی می شود. همچنین فضاسازی اطراف این یادمان با الهام از پردیس های و باغ های ایرانی و تزیینات برج با الگوگرفتن از معماری ایرانی پس از اسلام است. اگر این بنا را با ساختمان موزه ایران باستان مقایسه کنید می بینید که در ساختمان موزه، طاق کسری بدون هیچ تغییری عینن تکرار و بازسازی شده در حالی که در بنای برج آزادی، قوس های معماری ایرانی در ترکیبی نو و خلاقانه به کار گرفته شده اند.
در کنار حسین امانت و برج آزادی باید از کامران دیبا و موزه هنرهای معاصر او نیز یاد کنیم. در این پروژه که به سفارش دفتر مخصوص فرح طراحی و اجرا شد، معمار با درونی کردن شکل ها و فرم های معماری کویری ایران و استفاده از فضاسازهایی با اسلوب ایرانی توانسته مجموعه ای خلق کند که جوابگوی نیازهای مدرن است.
این بخش را با ذکر نمونه های برجسته ی دیگری در تهران به پایان می بریم: باغ و فرهنگسرای نیاوران و همچنین فرهنگسرای شفق یوسف آباد اثر کامران دیبا، ساختمان سازمان میراث فرهنگی در خیابان آزادی طراحی حسین امانت و تئاتر شهر اثر سردار افخمی.
پربار بودن معماری پیشامدرن ایران و جذابیت عناصر و موتیف های آن، همواره بسیاری از معماران را در به کارگیری و اداغام آنها با معماری جدید وسوسه کرده است.
پيش فرض در راه گذار : 15
برای آن‌که ریشه‌ی تحولات سده‌ی اخیر را در معماری ایران درک کنیم، باید اندکی به عقب برگردیم و جست‌وجوی خود را برای پیدا کردن نشانه‌های جدید، از میانه‌ی دوران قاجار شروع کنیم.
کارت پستال‌هایی برای پایتخت
تأثیر معماری اروپا بر معماری ایران، در سده‌ی گذشته و در دوران قاجار، ابتدا در ساختمان‌های سلطنتی و اعیانی، سپس بناهای عمومی و سرآخر معماری مسکونی خودش را نشان داد. اتفاقا جالب است که در زبان بسیاری از مورخان به معماری کارت پستالی معروف شد. این اصطلاح کارت پستالی بودن در ابتدا نه به قصد ریشخند کردن و یا ناچیز شمردن این معماری به کار می‌رفت، بلکه اصطلاحی بود که از درون خود این معماری و نحوه‌ی اجرای آن زاییده شده بود؛ گرچه بعدها به عنوان صفتی کمابیش منفی مورد استفاده قرار گرفت.
«کارت پستالی» بودن این معماری از آن جهت بود که در اغلب اوقات، یعنی زمانی که هنوز دانشکده‌ی معماری در ایران تأسیس نشده بود و تعداد معماران تحصیل‌کرده‌ی «فرنگ» هم ناچیز بود و مجلات و ژورنال‌های ساختمان به ایران نمی‌رسید، آن‌چه که خیلی سریع و بی‌واسطه، تصویری از معماری «فرنگی» را به ایران انتقال می‌داد، کارت‌ها و کارت پستال‌ها و عکس‌هایی بود که از فرنگ می‌رسید یا شاه و شازده‌ای آن را با خود به‌عنوان سوغات می‌آورد. این تصاویر دو بعدی خیلی وقت‌ها اساس سفارش طرح یک ساختمان به معمار می‌شد.
وام‌گيری از معماری کلاسیک
به این ترتیب تعدادی از عناصر معماری وارد معماری ایرانی شد و در ترکیب با همان معماری به اصطلاح سنتی به کار رفت. بخشی از این عناصر وام گرفته شده از معماری کلاسیک و نئوکلاسیک اروپا بود و بخش دیگری هم تحت تأثیر معماری مدرن قرار داشت.
باغ فردوس، شمیران
به عنوان مثال می‌توان به ظهور عنصری مانند سنتوری اشاره کرد. سنتوری به پیشانی مثلثی شکل ورودی بناها گفته می‌شود که در یونان باستان محل قرار گرفتن نقش برجسته و کتیبه بوده و بعد به صورت گسترده در معماری رمی نیز مورد استفاده قرار گرفته است . این فرم تداوم و کاربرد خود را در معماری همچنان حفظ کرد تا این‌که سرانجام به معماری ایرانی نیز وارد شد. در دوران قاجار در تعداد زیادی از ساختمان‌ها از سنتوری استفاده می‌شد؛ مثل عمارت باغ فردوس شمیران.
یک سرستون به شیوه‌ی کرینتی
بخش دیگری از این تأثیر پذیری ظهور سرستون‌هایی با طرح‌های کرنتی (Corinthian) در معماری ایران بود. اصطلاح کرنتی به یکی از سه شیوه‌ی مرسوم در معماری کلاسیک یونان گفته می‌شود که در معماری رمی نیز به طور گسترده مورد استفاده قرار گرفت. هر یک از این سه شیوه‌ی معماری، ستون‌ها و سرستون‌ها و تناسبات ويژه‌ی خود را داشته است که بحث در مورد آن فعلا در حوصله‌ی این گفتار نیست. در هرحال سرستون کرنتی و بعد انواع دیگر سرستون‌های ترکیبی، در تعدادی از بناهای قاجاری به عنوان تزیین ستون‌های ایوان‌های ورودی به کار رفت.
پله سرسرای ورودی در خانه‌ی قوام السطنه، موزه‌ی آبگینه فعلی، تهران
یکی دیگر از تأثیراتی که در این دوره در داخل بناهای ایرانی راه یافت، به وجود آمدن سرسراهای ورودی بود که به پلکان‌های دو طرفه یا دو شاخه منتهی می‌شد. یعنی پله‌های در میان سرسرا که از پاگرد اول به دوشاخه تقسیم می‌شدند و از مقابل یکدیگر به طبقه‌ی بالا امتداد پیدا می‌کردند.
عدم ایجاد تحولات اساسی
ورود این عناصر، در حقیقت تحولی اساسی را در معماری به وجود نیاورد، زیرا این اِلمان‌ها در کالبد و بافت همان معماری ایرانی به کار گرفته می‌شدند بدون آن‌که زبان آن را عوض کنند یا در نگرش آن تغییراتی اساسی به وجود بیاورند. مثلا می‌توان نمونه‌برداری از سرستون‌های کلاسیک را در حد یک تفنن ارزیابی کرد. تفننی که گرچه از درون آن معماری زاده نشده بود اما در عین حال تغییرات بنیادینی را نیز در آن به وجود نیاورد. با این حال این تففن‌ها، ظاهرا پیش‌درآمد یک دگرگونی اساسی بود.
شمس‌العماره، ارگ حکومتی، تهران
بعد از ورود این عناصر منفرد، نوبت به الهام گرفتن از ساختمان‌های جدید شد. شمس‌العماره را می‌توان در زمره‌ی اولین ساختمان‌های این‌گونه قلمداد کرد. ساختمانی که به خاطر میل شاه به داشتن عمارتی بلند و چند طبقه در تهران ساخته شد، بدون آن‌که تکنولوژی و مصالح عمارت‌های مدرن و چند طبقه‌ای که شاه در فرنگ دیده بود در ایران مهیا باشد.
تا زمانی که مصالح جدید و تکنیک به کار گرفتن آنها وارد ایران نشد، زبان معماری دگرگون نشد. تا آن زمان تغییرات در حد تکرار دست دوم بعضی از عناصر باقی ماند یا در حد ایده گرفتن از عمارتی بلندمرتبه و ساختن آن به شیوه‌ای سنتی و با تزیینات و روحیه‌ای ایرانی. حتا در مسجد سپهسالار نیز که تأثیراتی از معماری غرب به چشم می‌خورد باز زبان معماری ایرانی حفظ شده است
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

*Maedeh.archi*

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ایران معاصر ـ ساختمان مرکزی میراث فرهنگی ـ حسین امانت

ایران معاصر ـ ساختمان مرکزی میراث فرهنگی ـ حسین امانت



مجموعه ساختمان مرکزی میراث فرهنگی، مشتمل بر ساختمان اصلی، سالن اجتماعات و ساختمان چایخانه، با زیربنای 14000 متر مربع در سایتی به مساحت 30000 متر مربع در تهران ساخته شد.​
این مجموعه در گوشه ی شمال شرفی بستر طرح استقرار یافته، و بافی زمین به پارکینگ اختصاص داده شده است. ورودی اصلی ساختمان به شکل حیاطی که نسبت به خیابان شمالی به اندازه یک طبقه پایین نشسته طراحی شده است و دسترسی دیگری نیز از همین جبهه به ساختمان وجود دارد که به سردر هال زری بافی معروف است. ورودی های دیگری که در شمال قرار دارند، ورودی های سواره و خدماتی محسوب می شوند. ساختمان های مجموعه سازمان میراث فرهنگی، بناهایی حداکثر سه طبقه با نمای آجری اند که در میان حیاط های متعدد استقرار یافته و نسبت به یکدیگر پس و پیش می نشینند.​
بر بالای این احجام آجری، سقف های گنبدی و نورگیرهای شیشه ای متعددی دیده می شود. پس و پیش نشستن احجام نسبت به یکدیگر موجب می شود که ساختمان تکه تکه، و همچون بخشی از بافت شهری به نظر آید. ردیف نورگیرهای ممتد بخش میانی (راسته ی بازارچه) ، وسقف های مدور کوچک و بزرگی که امتداد آنها را قطع می کنند، حالت بافت گونه ی بنا را تشدید می سازند. نظم و ریتم قوی نورگیرها و سقف ها همچون شیرازع ای تکه های مختلف ساختمان را به هم می دوزد و موجب انسجام آن ها می شود. استفاده از آجر در تمامی سطوح نماها مجموعه را تک مصالحی و تک رنگ می کند، این امر ضمن آنکه موجب انسجام سیمای بیرونی مجموعه می گردد، خاطره ی بناهای سنتی را نیز در مخاطب بیدار می کند. عامل دیگر برای یکپارچگی سیمای بیرونی این بنا، طرح نماهای آن با زبانی نسبتا واحد و لحنی ثابت است. طراح معدودی عناصر مشخص و تعریف خلق شده را به مثابه تک واژه های طرح بر می گزیند، سپس با ترکیب آنها عباراتی را تحت قواعدی مشخص خلق می کند و در نهایت تمامی داستان نما را با استفاده از همین عبارات و واژگان آشنا به پایان می رساند.​
حیاط ورودی مجموعه که تقریبا به ارتفاع یک طبقه از پیاده روی شمالی(خیابان آزادی) پایین تر نشسته است، حکم ورودی اصلی مجموعه را دارد. وجود پلکان عریض و دو اتاقک طرفین آن که سکو یا صفه هایی را در تراز پیاده رو می سازند، ظاهرا تاکیدی است بر مدخل این حیاط از سمت شمال، اگرچه که فقدان یک دروازه ورودی مشخص، این حیاط را به عرصه ای زیردست خیابان، و نه ورودی رسمی و اصلی خیابان مبدل ساخته است. طرح این حیاط کاملا منظم، هندسی و متقارن است و باغچه ها و آبنمای میانی آن بر دو محور شرقی- غربی و شمالی – جنوبی تاکید می کنند. جداره غربی حیاط را ساحتمان مرتفع آمفی تئاتر می سازد که به جز در محل ورودی سالن انتظار فضای گسترده دیگری به سوی حیاط باز نمی کند و کاملا نسبت به آن بی اعتنا است. جداره شرقی حیاط هم علی رغم وجود پنجره های بزرگ سرتاسری در تراز همکف، توجه چندانی به حیاط نمی کند. متقارن نبودن نما و پیروی نکردن عناصر آن از طرح منظم دو محوری حیاط، مهمترین عاملی است که موجب می شود این جداره و فضاهای بسته ی پشت آن با حیاط انصال قوی پیدا نکند.​
ایوان دو طرفه با هندسه هشت ضلعی، نقطه ی مکثی در مسیر حرکت ناظر پیاده از ورودی به دیگر فضاهای مجموعه است. همسایه ی شرق و غرب ایوان، راسته بازارچه مانندی است که از سمت شرق به فضای گشوده ی هال مرکزی و از سمت غرب به فضاهای اداری و خدماتی مجموعه ختم می شود. راسته بازارچه در فاصله ی میان ایوان دو طرفه و هال مرکزی قرار دارد. این بخش، مکان عملکردهای نمایشگاهی تر و به عبارت دیگر عمومی تر و پر تحرک تر مجموعه است. تاق و تویزه های تکرار شونده، فضاهای حجره مانند اطراف و تناسبات فضا همگی پویای و تحرکی را که لازمه چنین فضایی است ایجاد می کنند. راسته ی بازارچه ر امتداد محور طولی خود، با اختلاف سطح قابل توجهی در حدود یک طبقه، به فضای باز و گشوده هال مرکزی می رسد. قاعده هال مرکزی هشت ضلعی نیمه منظم بزرگی است که از همه طرف توسط فضاهای بسته مجموعه احاطه شده است. سقف مدور و مرتفع فضا با نظمی شبیه به سقف فضای هشتی، اما کمی پیچیده تر ساخته شده است. کارگاه های هنری به شکل ساختمانی بر گرد یک حیاط در شمال های مرکزی قرار گرفته اند. وجود حیاط به عنوان یک فضای مکث تعریف شده ی هم محور با هال مرکزی پر اهمیت بخش کارگاه ها می افزاید و ظاهرا پیوندی میان آن با هال مرکزی پدید می آورد.​
حیاط مرکزی طرح بسیار منظمی دارد. در تراز اصلی، هال مرکزی با اختلاف سطح به راهرویی ارتباطی می رسد که فرد را به دو بازوی شرفی و غربی حیاط یعنی کارگاه های زری بافی هدایت می کند و به این ترتیب فضاهای هال مرکزی به هیچ ترتیبی مستقیما به حیاط مرتبط نمی شوند. توجه به این نکته مهم است که در طرح نمای جنوبی حیاط کارگاه ها همان ریتم یکنواخت و ثابت نماهای اطراف تکرار شده است. با این تفاوت که در مقابل قاب میانی نمای شمالی – که بر محور هال مرکزی و حیاط میانی منطبق است- عنصر مهم دیگری که خبر از اتصال حیاط با فضاهای هال مرکزی می دهد، وجود ندارد.​
طرح ساختمان مرکزی میراث فرهنگی، در کل طرح موفقی است. استفاده از قوس ها تاق و تویزه ها و آجر در فضاهای بیرونی و درونی موجب می شود که خاطره ای از معماری سنتی ایرانی با ساخت منظم و مرتب با هیبتی مدرن همراه شود. استفاده از الگوی بازارهای قدیمی تجربه آشنایی برای ناظرین خلق می نماید و این زمانی به اوج خود می رسد که ناظر در میان فضای کمابیش تاریک و خنک این راسته، با دیوارهای آری و تاق نماهای طرفین به مشاهده ی صنایع دستی عرضه شده در این راسته بپردازد.​

2

3

.

.

.

.

.

پلان همکف

پلان طبقه اول
 

بانوی باران

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[[ فرهنگی] : معماران و چالش انتخاب معماری ـ علی رنجی پور ـ ساختمان میراث فرهنگی

[[ فرهنگی] : معماران و چالش انتخاب معماری ـ علی رنجی پور ـ ساختمان میراث فرهنگی




به گمان من ساختمان میراث فرهنگی ایران در خیابان آزادی یکی از بهترین و دوست‌داشتنی‌ترین بناهای عمومی معاصر در کشور ما است. فقط حیف که به جز کارکنان خوش اقبال سازمان میراث فرهنگی و آنهایی که سر و کارشان با این سازمان دولتی نه‌چندان عریض و طویل می‌افتد، کمتر کسی امکان مواجهه مستقیم با آن را دارد. شاید به همین دلیل است که در میان آثار متوسط و بعضا خوب، این بنای ارزشمند مهجور و دورافتاده مانده.

ساختمان دولتی و این قدر معماری، عجیب است! عجیب و غریب، تکان‌دهنده و تاثیرگذار. شکی ندارم، اگر 200 سال دیگر بخواهند اسم مهم‌ترین معمار دوران ما را توی کتاب تاریخ معماری بنویسند، اسم حسین امانت را خواهند نوشت؛ البته به اعتبار برج آزادی؛ اما اگر برج آزادی هم نبود، ساختمان زیبا و تاثیرگذار میراث، برای باقی ماندن اسم طراحش در تاریخ بس بود.

کاش میراثی‌ها کمی ذوق و سلیقه به خرج می‌دادند، نرده‌های زشت جلوی سازمان را برمی‌داشتند و امکان استفاده از فضای ورودی ساختمان را فراهم می‌کردند. در شهر بی‌بضاعت ما که از فقر فضاهای عمومی رنج می‌برد، این فضای خالص و ناب می‌توانست غنیمتی باشد که نیست. امروز نیست، شاید فردا باشد...

کلیدواژه ها: حسین امانت. میدان شهیاد. ساختمان میراث فرهنگی













منبع : etoood.com​
 
آخرین ویرایش:
  • Like
واکنش ها: mpb
بالا