[معماری آفریقا] رشد و توسعه حرفه معماری در طول تاریخ از مصر

maxer

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
کلمه آرشیتکت(Architect )، معادل یونانی آن آرکی-تکتن(Arki-tekton) به معنی استاد سازنده است. و کلمه تکنولوزی( Technology )از معادل یونانی آن تکنولوزیا) Technologia)برگرفته شده است که به معنی برخورد سیستماتیک با هنر است...



کلمه آرشیتکت(Architect )، معادل یونانی آن آرکی-تکتن(Arki-tekton) به معنی استاد سازنده است. و کلمه تکنولوزی( Technology )از معادل یونانی آن تکنولوزیا) Technologia)برگرفته شده است که به معنی برخورد سیستماتیک با هنر است.( تک –هنر +لوزی-فن).کلمه معماری-Architecture- برای نخستین بار توسط جان شات) John Shout) به زبان انگلیسی آورده شد. در طول تاریخ و معماران همیشه با هنرمندان-صنعت گران و مهندسان در رقابت بوده است . اگر چه همیشه تنها معمار ها ایده کل ساختمان را ارایه می کنند. برخی بر این باور ند که یک معمار مانند یک صنعت گر در رابطه با عملکرد- دوام و استفاده مجدد از مصالح است.در نتیجه – بهترین معماران در طول تاریخ بهترین صنعت گران بوده اند.در زبان فارسی هم کلمه معمار به معنی کسی است که مسئول ساخت و ساز و طراحی و نظارت است. در نتیجه کلمه آرشیتکت در جهان غرب و کلمه معمار در جهان شرق دارای یک معنی هستند. امروز. یک آرشیتکت کسی است که مردم را در طراحی خویش وارد میکند- با آنها صحبت می کند و ایده ونظر آنها را می پرسدو آکاه است که چگونه درخواست آنها را وارد معماری خویش کند.

" آرشیتکت هایی که بدون اطلاع از فرهنگ سعی در ارائه مهارت های خویش هستند هر گز از اعتبار برخودار نمی شوند... و کسانی که تنها به تئوری اکتفا می کنند تنها به دنبال سایه هستند ،.نه واقعیت...
اما کسانی که استاد هر دو هستند( تئوری و عمل) ...به زودی از نفوذ برخوردار می شوند و به اهدافشان می رسند."( ویترویوس )

یکی از مهدهای تمدن- و در نتیجه معماری-وادی نیل در مصر است. بنا بر نویسنده انگلیسی – جردن-وادی نیل آغاز زندگی بود- زندگی که نظم خورشید،ماه و ستارگان و تمرکز بر مذهب( اعتقاد به جهان بعد از مرگ) کاتالیست هنر و معماری بود. دسترسی به مصالحی چون سنگ و آجر نپخته در پیوستگی با قوانین فراعنه ابزاری برای معماری یادمانی فراهم می کرد. معماران مصری " استادان سازنده" گفته می شدند. آنها در طراحی ساختمانهای عظیم مذهبی – تدفینی و عمومی مهارت خارق العاده ای داشتند. معماران - مساحان و کارگران ساختمان از سیستم ریاضی ویزه ای وابزار خاصی برای مشاهده ستار گان استفاده می کردند و سازه هایشان را طبق چهار جهت جعرافیایی جهت یابی می کردند و خطوط مستقیم وزوایای راست گوشه درست می نمودند. بنا بر –پیتری- طرح ریزی معماران مصری و سنگ کاران بسیار دقیق بود. این طرحها شامل پلان او مقاطع می شد که بر روی خطوط شطرنجی کشیده شده بودند.
طراحی ساختمان زیر نظر یک استاد سازنده سلطنتی می بود. اولین گام ،طراحی پلانهای اهرام، بر روی پاپیروس توسط متخصصان بود. بعد از آغاز ساختمان سازی – پلانها و اسکیس ها بر روی پاپیری و قالبهای تخت سنگ آهک کشیده می شد. بعلاوه طراحان مدلهایی را برای پروزه های خود می ساختند. بعد از جهت یابی ساختمان طبق اعتقادات مذهبی- بنا نهادن طبقه نخستین آغاز می شد. بنا بر تحقیقات مصر شناسان –سازندگان باستان از وسایلی شبیه A - متلتهای طلایی و تقاطع آرکها برای رسیدن به گوشه های قائم برای بنا کردن محیط مربع شکل استفاده می کردند. گام بعدی بنا کردن سکو به عنوان پایه طبقه نخست بود.
دانش مصریان به صورت تجربی وبا وسایل بسیار ساده میبود. بیشتر آنها دارای نخ ساختمان سازی برای مشخص کردن خطوط عمودی و زوایا – مقایس بازو (53 سانتی متر طول) و نبشی های راست گوشه بودند. با چنین وسایل ما قبل تاریخ- آنها قادر به طرح ریزی پلانها و مقاطع برای ساختمانهای عظیم با سازه بسیار دقیق بودند. معماران مصر باستان زیر نظر دولت در ساختن –ساختمانهای عمومی بودند. اشخاصی که در واقع محاسبات- رسم پلانها – نقشه برداری از سایت و نظارت بر کار روزانه را به عهده داشتند- منشی های ویزه بودند. صنعت گران و هنر مندان- در یک تیم زیر نظریک مدیر – به یک ارگان مانند مستخدمین خانواده سلطنتی و یا معبد وابسته بودند که مصالح اولیه، محل کار و وظائف آنها را معین می کرد. تزیئن معبد به طور متال ابتدا توسط یک طراح که نقشه کلی و خطوط اصلی را معین می کرد تعیین می شد. سپس مجسمه سازان طرح را حکاکی می کردندو گروه دیگر جزییات داخلی را مدل سازی می کرد. نهایتا- نقاشان آنها را رنگ می زدند. در هر گروه یک استادو یا چندین استاد - هنرمندان را راهنمایی و تصحیح می کردند. در واقع-تحصیل در مصر باستان رایج نبوده و پدران معمولا مسئول درس دادن فرزندان بودند. معروفترین معماران مصر باستان پدرانی داشتند که معماران سر شناسی بوده- البته بیشتر معماران بنا بر استعداد و ذوق طبیعی و تلاش های خویش معروف می شدند. در نتیجه – استادان سازنده و صنعت گران مصر باستان- به وسیله دانش ریاضی و معماری- مسئول طرح ریزی و ساختن یادمان ها- معابد و اهرام خویش بودند.
جردن نویسنده انگلیسی –سال 1975- می نویسد: "داستان انسان مدرن از زمانی آغاز می شود که یونان پا به صحنه تاریخ می گذارد... برای 30 قرن صنعت گران مصری پیکره ها را حکاکی کردند... این تمرین در دوره یونان تکرار شد اما در جهت به کمال رسیدن از لحاظ تکنیک و فن."
از لحاظ جغرافیایی یونان شامل جزایر ازه و مستعمره هایی درآسیا صغیر-ایتالیاو سیسیلی بود.دسترسی به سنگ از نوع مرمر برای مجسمه سازی و اعتقاد مذهبی به پرسدیدن چندین خدا امکان را برای خلق هنر و معماری مقدس بونان فراهم می آورد. معماری یونانی، معماری تندیسی است ،به این صورت که معبد وسیله ای برای حکاکی کردن است. ریکز و تئودور- Theodora& -Rihoikosبه همراه یک مجسمه ساز و یک مهندس- اولین سازندگان معبد یونانی در ساموس- Samos-بودند. ریکز –مجسمه ساز و برنز کار- کسی بود که امروز ما به آن ارشیتکت و طراح می گوییم-و تئودور مهندس مشاور بود. نقش اصلی اشخاصی مانند ریکز و طراحان جزئیات معماری – طراحی سر ستونها – کتیبه ها و قالبهای تزیینی بود که سنگ تراشان برای ساختمان نیاز داشتند. استفاده ازیک مدل بمقیاس کامل به جای یک طرح، تاکیید کننده اتر یک مجسمه ساز- طراح ،در خلق معابد سنگی یونان بود. مهندسان و سازندگان بونانی موفقیتهای چشمگیری در خلق آتار سنگاری به جای گذاشتند.
در کتاب "خلاصه ای از معماری غرب" جردن نویسنده انگلیسی می نویسد: یونانیان مذهبی و هدف معماریشان معبد بود- در حالیکه رمیها معماری را به چشم سازه میدیدند و طاقها و گنبدهای بی نظیری از سنگ – آجر و بتن می ساختند. رومیها – کسانی بودند که یونان را فتح و با ایتالیا متحد ساختند و باسبک معماری یونانی سازگاز شدند . به خصوص – ابتکار آنها در ایجاد بتن و استفاده در طاقها و گنبد ها به آنها اجازه داد تا ساختمانهای بلند تر بسازند و فضا های وسیع تری را پوشش دهند.آنها نه تنها مهندسی را پایه و اساس معماری قرار دادند- بلکه شهر سازی را به صورت یک هنر یادمانی در شهر ها استفاده کردند. معماران رومی به طور همزمان به صورت مهندس-طراح-هنرمند و صنعت گر عمل می کردند.
بنابر ویلسون جنز Wilson Jonsدر کتاب اصول معماری رومی- معماران رومی سازه هایی را به هدف زیبایی شناسی طراحی می کردند.و تنوع در نسبتهای تناسبات در ساختمانهای رومی، باعت ایجاد طراحیهای معمارانه ای می شد، که روند پویایی را برای رسیدن به تناسبات بی نظیر طی می کردند.به طور متال ،نقش استفاده از سیستم اعدادی در مقیاسها- روابط ( به صور متال رابطه ارتفاع ستون به قطر آن) یا روابط برون و درون. علاوه بر این- رومیها سیستک استانداردی را بر اساس اصل ریاضی بنا کردند که به آسانی با فصای منطقه و ذوق امپراطوری سازگاری یافت.
معماری بیزانس کیفیت بالای هنر را از یونان و مهندسی سازه را از روم پذیرفت. بنابر گفته های جردن- نویسنده انگلیسی- روند معماری بیزانس شامل یافتن راه حل برای مشکلات سازه ای در گنبد ها و کشف سیستم برای تزینن و دکوریشن این ساختمانها و ترکیب پلان با مراسم دعای عمومی بود.
رابرت کوتبرت –-Robert Qutserhout می نویسد : معماری بیزانس فاقد معمار بود. استادان سازنده کارفرمای سنگ کاران بودند- کسانی که مهارت خویش را با شاگردی زیر نطر استادان سنگ کار دیگر به دست آورده بودند- و کسانی که در سر خود فرمول ساده ای ازطرح ریزی پلان را با ابزار ساده میله و طناب گذاشته بودند.بنا بر گفته های کوتبرت حرفه معماری بین دوره نخستین و میانه بسیار تغییر یافت .اشخاص پیشین تعلیم یافته بودند در حالیکه در اواخر آنها کارفرما های سنگ کاری بودند، که پیشه خویش را از طریق شاگردی و کار آموزی آموخته بودند. معماری بیشتر بر پایه تمرین بود تا تئوری. تا به حال انگاشه می شد که سازنده بیزانسی بدون پلانها و طراحی - خطوط نقشه کلی را با استفاده از طناب و میله بر روی زمین می کشید. اما حتی در کلیساهای کوچک بیزانس فضاهای داخلی آنچنان به دقت تحت اصول و قواعد خاص بر روی متلت متساوی الساقین در آورده شده است که با وجود شواهدی از استفاده نقشه و طراحیها در دوره اسلامی و همچنبن در غرب در این دوره- به نظر بعید می آید که استادان سازنده تحصیل نکرده در حرفه خویش باشند.
آرش اعتماد یوسفی می نویسد: طراحان گوتیک سازندگان ماهری بودند. و آنها از سیستم مدولار هندسه ای که به معمار امکان تنوع در سبکهای خویش می داد- استفاده می کردند. وقتی که این بازی هندسی در ذهن آنها به طور کامل شکل می گرفت - این امکان برای برنامه ریزی کردن سازه های عظیم به روش موثر و چالش انگیز فراهم می شد. سبک گوتیک معماران را قادر می کرد تا ساختمان های بلند تر با نقشه های پیچیده تر و فضا های باز تر داخلی بسازند.
بنا بر جیمز آکرمن- James S. Akerman- در سال 1955 – مطالعه حرفه معماری دوره رنسانس ایتالیا به سه قسمت تقسیم می شود : دوره نخست دوره برونلسچی و آلبرتی –Brunelleschi and Alberti- که دوره نوشتن تئوریکالی در باره معماری است و پیدایش حرفه معماری از دوران قرون وسطی به دوران مرکز گرایی انسان می باشد. دوره دوم – دوره آرشیو و یادداشت نوشته ها و مدارک و جمع آوری طراحیها و منابع است. سومین دوره- اواخر دوره شانزدهم- اولین آرشیتکتها شروع به نوشتن درباره حرفه خود می کنند- در حالیکه می خواهند تئوری را به صورت قانون بنا کنند. در این زمان- معماری به صورت یک شغل شکل می گیرد. معماران ایتالیایی در اواخر عمر خویش به معماری روی می آوردند. آنها در استودیو نقاشی و یا مجسمه سازی تعلبم می دیدند و مشغول به حرفه خویش بودند تا اینکه بنا به در خواست مشتری به معماری روی می آوردند. لقب استاد معماری به طور طبیعی به استاد هنر ورزی اطلاق می شد، که اولین ماموریت ساختمان سازی را شروع می کرد. در کنار آموختن هنر- دانش ریاضی و اطلا عات در باره معماری رومی، پیش نیاز حرفه معماری بود و بیشتر آنها دفتر چه های اسکیسی داشتند پراز طرحهای پلانها- دیتیلها و همچنین پرسپکتیوها. جیمز آکرمن- James S. Akerman-همچنین می نویسد : روش انتخاب معماران توسط مشتری از طریق مسابقه می بود. به طور متال در رقابت برای طراحی و یا تکمیل چندین کلیسا میکل آنز انتخاب شد. در پروزه های بزرگ – یک معمار بیشترین وقت خود را صرف طراحی و نظارت می کرد- چون وظایف دیگر او را تعداد زیادی از کارکنان انجام می دادند. در دهه 1920 و 1930 یک ساختمان توسط یک معمار در صدر، به همراه دستیارش سازماندهی می شد.اجرا به عهده شخصی به نام کورتر –Curator- بود شخصی که به عنوان مامور پرداخت، عمل می کرد و در نتیجه عضو گروهی سه نفره بود که هزینه مسابقه و کل کار را تخمین می زدند و می سنجیدند. همچنین بر سر کار، گروهی 5 تا 10 نفر به نام soprastante که بالا تر ازسرکارگر ند، مشغول بودند. احتمال دارد که قابل مقایسه با جونیر- Junior -آرشیتکت امروزی در استودیو های معماری و یا مهندسی باشند. سپس ، sotto soprastantte سرکارگران و عموما متخصصان بودند. در پایینترین سلسله مراتب رسمی، campimaestri بودند که گروهی را با حرفه ای از قبیل نجاری، سنگ کاری و حکاکی و آهن کاری هدایت و نظارت می کردند. همچنین جیمز آکرمن- James S. Akerman- در کتابش می نویسد: معماران رنسانی بدون استودیو و یا دفتری مدیریت می کردند ، به این دلیل که برای جزییات کمترطراحی می کردند. طرحها تقریبا اسکیسهای سریعی از ایده های غیر قطعی بود – گاهی اوقات برای ساختمانهای ویزه و گاهی دیگر برای سازه های آرمانی بود. تعداد کمی از طرحها که به اتمام رسیده در دو گروه طبقه بندی می شوند: نوع اول پروزه هایی که در ابعاد بزرگ ، به دقت طراحی و به طور جذابی راندو و پرزانته و برای مشتری آماده می شدندو دارای اندازه گذاری و مقیاس نبودند. بلکه بیشتر برای نمایش دادن ساختمانی بود که قرار است ساخته شود . نو ع دوم طراحیهایی بود که برای استفاده در ساختمان سازی به کار می رفت و شامل جزییاتی چون پنجره-سر ستون و کتیبه می شد و تنها برای راهنمایی سنگکار و حکاک بود. با این حال طراحیها تنها ابزار اصلی برای ایجاد ارتباط بین معماران و مشتریان نبود. تلاش فراوانی برای ساخت مدل در پروزه های بزرگ صرف می شد. سازندگان بیشتر از آنکه بر روی جزییات کار کنند- ایده کلی را از روی طراحی مدل می گرفتند ووقتی که دچار مشکل می شدند- ا جواب را شفاهی از معمار و یا ناظر می گرفتند. در نتیجه، اول ،معماران رنسانی اشخاص منحصر به فردی بودند –دوم از تاسیس کردن کارکنان دائمی و یا دفتر برای کار خویش امتناع می کردند- سوم دارای ایده های تئوریکال بوده ولی امتناع از نوشتن آنها می کردند. جیمز آکرمن- James S. Akerman- چنین نتیجه گیری می کند: که معمار رنسانسی از نظر فنی کمتر تعلیم یافته و در نتیجه کمتر سازمان یافته در حرفه خویش نسبت به هنر های نقاشی و مجسمه سازی بود. اما این این دوره گامی به سوی بنا نهادن معماری به عنوان یک حرفه محترم و منحصر به فرد شد وتوسعه آزادی معمار در فعالیتهای جامعه مهمتر از بنا نهادن استانداردهای مهارت در ساخت به شمار می رفت.
در بازبینی حرفه معماری از مصر باستان تا دوره معا صرو تغییر معمار به شخص منفردی در استودیو های کوچک و بزرگ و استفاده از بر نامه های کمک طراحی به عنوان سرویسی مناسب در میان استودیو های معماری ز آشکار است. امروز ، معماران به خوبی تحصیلکرده هستند و دارای صلاحیتهایی برای طراحی پروزه های متنوع طبق قوانین دولتی و سلایق مشتریان و عموم برای توسعه کارهایشان می با شند.
 
بالا