reza._y
کاربر فعال
درون مایه ی کتاب ما را سرشت بشر می برد جایی که می تواند تاریک یا روشن باشد. لیز شخصیت اصلی داستان تصمیم میگیرد سفری را به جنوب آغاز کند و از زندگی یکنواخت خود فاصله بگیرد او با خرید لباسی فاخر و نازک کردن صدایش اولین تغییرات را ایجاد می کند زمانی که او در هواپیما بین دو مرد قرار می گیرد گفتگویی با آن ها شکل میدهد که یکنفر از آنها خرسند از این گفتگو و دیگری بسیار ناراحت،دیالوگ های رد و بدل شده بین افراد و اتفاقاتی که برای آن ها می گذرد سیر وسلوک در سرشت بشر را شروع می کند.
