معروفترین روش آموزش تفکر به کودکان با روش فلسفی ، "فلسفه برای کودکان " است .این روش ابتدا در آمریکا وسپس در پنجاه کشور جهان ، به اجرا در آمد .در این بخش به بررسی این روش در کشورهای گوناگون می پردازیم و خلاصه ای از فعالیتهای انجام شده در این مورد را معرفی خواهیم کرد.
پروفسور فیلیپ کم در استرالیا معروفترین روش آموزش فلسفه برای کودکان را هدایت میکنند .
باعتقاد پروفسور کم ، هدف این برنامه بر این اصل استوار است که کودکان بتوانند به پرس وجو بپردازند، خودشان فکر کنند و در زندگی اهل تفکر باشند.
در استرالیا روش آموزش فلسفه، از سالهای ابتدایی مدرسه آغاز میشود یعنی زمانی که کودکان شروع به بررسی احساسات و افکارشان می کنند .
با این روش ، کودکان یاد می گیرند که برای یادگیری خود ارزش قایل شوند و به اندیشه و عقاید خود و دیگران احترام بگذارند .
در این روش داستانهایی نوشته و یا انتخاب میشوند که فلسفه را در قالب شخصیتهای تخیلی ارائه میدهد. اگراین داستانها ، موضوعات یا حوادث متمرکزی داشته و برای کودکان جذاب و بحث انگیز باشند ( در عین حال که ارتباط خود را با تجارب زندگی روزمره کودکان حفظ میکنند)، آنها از داستانها لذت برده و ترغیب خواهند شد که فکر کرده و تحقیق نمایند.
یکی از راههای مؤثری که به کودکان کمک میکند تا این مهارت را کسب کنند، درگیر کردن آنها از لحاظ عاطفی و ذهنی در زندگی " شخصیتهای داستانی" است که این کار فرایند پرسش و پاسخ را در کودکان ایجاد میکند.
بعقیده شارپ (یکی از فعالان فلسفه برای کودکان در استرالیا) در کتابهای فلسفه برای کودکان ، هر صفحه باید شامل مفاهیم فلسفی گوناگون باشد که در سطح سنی بیشتر کودکان عادی بنظر برسد و مهمتر از همه اینکه بحثانگیز بوده و آنقدر بدیهی باشند که بسختی بتوان به آنها توجه کرد.
هر داستان باید دارای شخصیتهای تخیلی باشد که کودکان بتوانند آنها را الگو قرار دهند . .
همچنین هر داستان باید یک پرس وجوی مشترک و میل به ساختن اندیشههای یکدیگر را شکل دهد و در حالی که یک نوع احساس اعتماد، ارزش و انسجام را بوجود میآورد با کار جمعی گروه یکی گردد و تا آنجا که امکان دارد تلاش شود تا ابعاد فلسفه اعم از اخلاق، منطق، زیباییشناسی، انسانشناسی، متافیزیک و ... را دربر گیرد.
هر داستان باید فرایند قضاوت کردن را با تمام پیچیدگی هایش نشان دهد و کودکانی را توصیف کند که از نظر عاطفی ، اجتماعی و شناختی رشد میکنند.در این داستانها باید معلمی وجود داشته باشد که تسهیلکننده مسائل فلسفی باشد و باندازه هر کودکی به پرسش و پاسخ علاقهمندی نشان دهد،اهل سخنرانی نباشد و پرسش و پاسخ فلسفی را برای کودکان به شیوهای شکل دهد که آنها بتوانند این عملکرد را ملکه ذهن خود کرده و خودشان شروع به تمرین کنند.
معلم خوب ، باید از نظر فلسفی متواضع و مستعد پرسیدن سؤالات باز باشد اگر چه معلمین فلسفه از لحاظ آموزشی قوی هستند اما باید قوت آنان ، بر اساس کمک به کودکان در زمینه پرورش استعدادهایی باشد که برای انجام یک پرسوجوی فلسفی ، مفید است .
آنها هر لحظه آمادهاند که یک قیاس را زیر سؤال ببرند یا درباره پیشفرضها سؤال کنند؛ اما این بدان معنا نیست که گفته شودتمام معلمان فلسفه باید چنین شخصیت یا سبک فلسفی را دنبال کنند.
باعتقاد شارپ، معلم فلسفه ، کنجکاوی خاصی برای پی بردن به مسائل با اهمیت را دارد و هیچگاه تصور نمیکند که جواب مسائل گیجکننده فلسفی را میداند. او به اندیشه و احساس کودک احترام میگذارد و با ایجاد محیطی باز ، با اعتماد و تواضع به اداره کلاس میپردازد.
برنامه فلسفه برای کودکان به بچهها نمیگوید به چه چیزی فکر کن. این امر به خود کودک بستگی دارد.
فلسفه ، ابزار ذهنی اجتماعی و عاطفی را در اختیار کودک قرار میدهد تا او بتواند بوسیله آن بهتر بیاندیشدو از طریق پرس وجوی جمعی ، تعهد و شجاعت عمل بدست آورد و منطقی فکر کند.
به عقیده وی نویسنده کتابهای فلسفه برای کودکان برای ارائه داستانهای خوب و مفید، باید مراحل زیر را طی کند . .همانطور که خود وی برای نوشتن داستانهای فکری (فلسفی) این مراحل را گذرانده است :
1- مطالعه تاریخ فلسفه؛
2- بررسی شیوههای فلسفی (بکار بردن مفاهیم فلسفی بصورت مثال در داستانها) ؛
3- اطلاع از هنر تدریس ؛
4- گوش دادن به بچهها (اطلاع از کلمات، مفاهیم و طرز استدلال آنها) ؛
5- پرورش خلاقیتهای فردی خود و ارتباط آن با فلسفه ؛
6- توجه به بعد زیباشناختی قوی در گفت وگوهای فلسفی کودکان. ؛
7- کمک به معلمین در جهت ایجاد گفت وگوهای فلسفی در کلاس و حضور در این کلاسها. (البته شاید بتوان اطلاع از روانشناسی و ادبیات کودک را نیز به مراحل فوق اضافه کرد – نویسنده) .
معلم بعنوان هدایتگر بحث، باید از قبل ،خطوط ممکن برای پیشبرد مباحث را پیشبینی کند. به این صورت که داستانهای از قبل انتخاب شده، توسط کودکان یا معلم خوانده میشود و بعد از بچهها سوال میشود که چه چیزی در داستان برای آنها جالب یا سؤال برانگیز بوده است؟با این روش، آنها تشویق میشوند که اظهاراتشان را بصورت پرسش مطرح نمایند .
سؤالهای بچهها روی تخته نوشته شده ؛ نام هر دانش آموز کنار سؤالش می آید و گاهی رأی گرفته می شود که کدام سؤال جالبتر است تا اول مطرح شود. آداب و قوانین بحث توسط جامعه کاوشگر (بچههای کلاس) تنظیم شده و سپس بچهها آزادانه راجع به سؤالات به بحث می پردازند . قوانین بحث میتواند رعایت سکوت، رعایت نوبت، بلند و رسا صحبت کردن، سخن کسی را قطع نکردن و ... باشد.
معلم تا آنجا که ممکن است در بحث شرکت نکرده و تنها بحث را هدایت میکند تا به بیراهه نرفته و از مقصود اصلی دور نشود . معلم تا آنجا که میتواند در باره سؤالات، جواب قطعی نمیدهد و پاسخ را به عهده بچهها گذاشته و فرصت میدهد تا آنها اظهارنظر کنند.او بچهها را آگاه می کند که برای ما فرایند بحث گروهی (کاوش جمعی) مهم است و نه رسیدن به جواب. بچهها باید تشویق شوند تا درباره اظهارات خود مسئولیت پذیر باشند و از گفتههای خود با استدلال ، دفاع کرده و بدانند که گاه پاسخ سؤالات آنها در سؤالات خود یا دیگران است. در ادامه، کار معلم ارزیابی شده، اشکالات کار را مشخص نموده وموجب می شود معلم در رفع آنها تلاش نماید.
انجام تمرین ها ، به طرح بحثها کمک کرده وگروه کاوشگر را در فرایند کندو کاو یاری می رساند . به طور خلاصه روش تدریس عبارتست از:
1- طرح سؤال
2- توضیح و بازگویی
3- هماهنگی بحث
4- ارائه دلیل
5- خواستن دلیل
6 - تنظیم معیار و استفاده از آن
7- خود تصحیحی (ارزیابی)
8- حفظ ارتباط بحث با بحث اصلی. در استرالیا، مارگارت مگی نیز در این زمینه مشغول به فعالیت میباشد.
وی کتابی تحت عنوان «سؤالات فلسفی برای بچهها» داردکه میتواند برای ایجاد طرح بحث در کلاسها مفید باشد. گرگ اسمیت نیز در استرالیا در این زمینه فعالیت می کند .اوداستانهای زیادی را خارج از محدوده کتابهای لیپمن مورد استفاده قرار داده وعناوین مطرح شده در داستانهایش را به چهار گروه تقسیم کرده است:
1- تملک
2- حقوق و مسئولیت
3- هوش/ فهم/ عقل
4- هویت وی از سال 1999 این طرح را با همکاری معلمین سه مدرسه انجام داد.مقطع کلاسها، هفتم و نهم بوده است .
اسمیت گزارش میکند که مسائل اخلاقی و انسانی از مسائل محوری در تفکرات این گروه سنی است. وی در کلاسهایش مهارتهایی چون شناسایی، طبقهبندی، تعریف، توضیح، بکارگیری، تطبیق، فرضیهسازی و قضاوت را پرورش میدهد. در امریکا برنامه فلسفه برای کودکان با نام متیو لیپمن (استاددانشگاه مونتکلیر استیت) شناخته میشود. وی معتقد است که آنچه بچه ها در مدارس یاد میگیرند (حفظ مطالب )یک مهارت فکری کم ارزش و سطح پایین است و باید به کودکان مفهوم سازی، داوری ، تمیز امور از یکدیگر، استدلال و ... را یاد داد. او همراه با گروهش از سال 1970 با آموزش معلمین سراسر ایالات متحده شروع به کار کردند و در پایان این دهه، پنجهزار کلاس در این کشور از این برنامه بهره میبرد. در این برنامه که مانند استرالیا از داستان برای آموزش و ایجاد بحث استفاده میشود ، کودکان متوجه میشوند که با مسائلی روبرو هستند که آنها را به تفکر عمیق، دقیق و روشن وادار میکند. در این داستانهای تخیلی که معمولاً طولانی هستند، شخصیتهای داستان، کودکانی هستند که درگیر مسائل و موضوعات مختلفی میشوند و با درایت و دوراندیشی، اغلب آنها را حل میکنند. در خلال داستان ، مفاهیم فلسفی و موضوعات ارزشی و اخلاقی مطرح میشود و این موضوعات بحث انگیز ، زمینه را برای بحثهای گروهی بچهها در کلاس و خارج از کلاس فراهم میسازد. از خصوصیات این طرح ،" ایجاد علاقه و هیجان در بچهها" ، " احیای خلاقیتها "و" جمعی بودن کار" است. در این روش، رویــکرد اکتشافی discovery approach) ) مــدنظر است و به دنبال آن ،کاوش جمعی ( Community of inquiry ) در کلاس صورت می گیرد .
از گفتگوی سقراطی بعنوان روش کار نام برده میشود. در این روش، لیپمن از سقراط و دیگر فیلسوفان پراگماتیست تأثیر پذیرفته است. سقراط معتقد بود که شخص از طریق گفتگو میتواند به درک مفاهیمی که با آن درگیر است برسد.وی در اپولوژی میگوید «آن زندگی که مورد آزمایش قرار نگیرد زندگی نیست».اغلب سقراط را مامای افکار می نامیدند چرا که روش او به دیگران کمک میکرد تا افکار خود را به دنیا بیاورند.
در این برنامه کودکان میآموزند که میتوانند با روشی قابل اطمینان، به طرح بسیاری از سؤالات بپردازند، بشرطی که این سؤالات بعنوان موضوعاتی برای تحقیق فلسفی درنظر گرفته شوند. کتابهای لیپمن ، طیفی اجتماعی دارد ولی به نظر منتقدین، از کتابهای او ، ارزشهای انسانی بیرون نمیآید بلکه ارزشهای شهروند دموکراتیک بدست میآید.
در بعضی از کتابها بیشتر روی کلمات بحث میکند و سعی میکند کودک زبان علمی را یاد بگیرد و در کتاب سوکی ( Soki ) این روش به اوج خود میرسد.
با توجه به اینکه جامعه امریکا چند ارزشی و کثرتگرا است از اینرو باید زبان مشترکی را ایجاد کنند تا بوسیله آن بتوانند با دیگران ارتباط برقرار نمایند.در داستانهای لیپمن ،کودک در چهار حالت قرار می گیرد :
1- کودک درون کلاس (معلم هدایتگر است . )
2- کودک با خانواده (والدین هدایتگرند . )
3- کودک با دوستان (کودک عاقلتر هدایت میکند . )
4- کودک با خودش (وجدان هدایتگر است . )
کتابهای او حالت فیلمنامه دارد. او در 7 کتابش 16 نفر را شناسانده است. سلسله کتابهای او دارای طرحی منسجم است و طیف آن از کلاس اول تا آخر متوسطه را در بر میگیرد و داستانها عموماً طولانی هستند.
شخصیتها در کتب او ثابت هستند و همگی اعضای یک کلاسند و در هر داستان یک یا چند شخصیت ، برجسته میشوند. کتابهای لیپمن عبارتند از : اِلفی، پیکسی ،کیووگاس ،لیسا، کشف هری،مارک، سوکی، نئوس،ناتاشا. در هر کتاب تقریباً 500 موضوع ودر هر صفحه بطور متوسط 3 موضوع مطرح میشود.همچنین هر کتاب برای گروه سنی خاصی درنظر گرفته شده است. این متون به این منظور نوشته و تدریس میشوند که بحث را پیش برده و بهمراه این کتابها ،به معلمین، کتابهای راهنمایی نیز داده میشود که در آنها تمرینات زیادی وجود دارد و رسیدن به هدف را آسان میکند.
کتاب دیگری نیز برای راهنمایی معلمین نوشته شده و در دسترس آنها قرار دارد . کتابهایی که برای راهنمایی معلمین نوشته شده ، همهء احتمالاتی را که از متن قابل استخراج است، در اختیار معلم قرار میدهد ؛ لذا معلم میداند که این متن برای گسترش تفکر فلسفی است نه ایجاد بحثهای علمی یا فلسفی . هم اکنون مؤسسه پیشرفت فلسفه برای کودکان ( IAPC )در این راستا مشغول فعالیت است و هزاران کودک با برنامه آموزشی این مؤسسه آشنا شدهاند.کارگاههایی که این موسسه ارائه می کند یک مقدمه خوب جهت آموزش فلسفه برای کودک را فراهم می آورد. انتشار داستانها بهمراه کتب راهنمای معلم و برگزاری کارگاهها از اقدامات مؤثر این مؤسسه است.
لیپمن علاوه بر تفکر نقاد و خلاق که سایر فیلسوفان مطرح کرده بودند نوعی تفکر بنام تفکر عاطفی( Caring thinking ) را هم مطرح کرده است. بعقیده او برای اینکه چیزی را بتوانیم بفهمیم باید به آن علاقه داشته باشیم. هیجان عاطفی ،محرک را برای تفکر عاطفی فراهم میکند. این هیجان عاطفی در بطن تفکر عاطفی قرار دارد. رفتارهای قابل رؤیت در رابطه با تفکر عاطفی عبارتند از: -دامنه وسیعی از احساسات ؛ - وابستگیهای شدید ؛ - عشق قوی ؛ - مسئولیت بالا ؛ - خود ارزیابی مبتنی بر وجدان و بطور مداوم. در فنلاند نیز معتقدندکه فلسفه بخش مهمی از آموزش و پرورش است ولی نباید بصورت موضوع درسی جداگانه تدریس شود.از آنجا که شاخههای متفاوت فلسفه این امکان را فراهم میآورد که از دیدگاههای متفاوت (منطقی ، اخلاقی ، معرفتی، هنری و ...) به مسائل نگاه کرد لذا ضروری است ، فلسفه در برنامه درسی مدرسه ،به صورت تلفیقی آموزش داده شود .
این بدان معنی است که دانش آموزان وقت بیشتری را برای مطرح کردن سؤالات و نظرات خود با روش کند وکاو مشترک ( community of Inquiry ) در هر موضوع درسی (ریاضیات ، علوم ، هنر و ...) خواهند داشت. از نظر آنان فقط وقتی به تفکر میرسیم که برای خود فکر کنیم و تفکر بعنوان روش اصلی تعلیم و تربیت در نظر گرفته شود . مرکز فلسفه برای کودکان در فنلاند رابطه نزدیکی با مرکز لیپمن در امریکادارد .
در حال حاضر پنج معلم ، داستان بیمارستان عروسکها نوشته شارپ و همکارش را با دانش آموزان خود اجرا میکنند. علاوه بر این کتابهای فنلاندی دیگری که بصورت داستانهای کوتاه فلسفی تهیه شده است به بهمراه تعدادی طرح بحث ، تمرین و فعالیت بوسیله دانشجویان دانشگاه برای درس فلسفه برای کودکان نوشته شده است. در فنلاند درسهای مربوط به فلسفه برای کودکان ،در سراسر کشور، برای دانشجویان تربیت معلم، بصورت واحد و برای معلمین ، بصورت دورههای ضمن خدمت طراحی ، و برگزار گردیده است .
دانشجویان در یک درس 4 واحد ی درباره مقدمات فلسفه برای کودکان با روش کند وکاو مشترک آشنا میشوند و با یک درس 3 واحدی به تدریس دانش آموزان اقدام می کنند. در طول 3 سال گذشته حدود 70 دانشجو برای این کار تربیت شدهاند و 200 معلم آموزشهای سه روزه دیدهاند. کاترین یانگ سیلوا نیز در سال 1985مرکز فلسفه برای کودکان برزیل( CBFC ) را ایجاد کرد.
هم اکنون علاوه بر استان سان پاولا که برای اولین بار تحت پوشش قرار گرفت، سایر استانها (9 استان) و استان مرکزی هم تحت پوشش این مرکز قرار دارند. خانم سیلوا برنامه لیپمن را ترجمه کرده و تطبیق داد و معلمین را تربیت کرد تا در مدارس به تمرین بپردازند. این کار ابتدا در مدارس خصوصی آغاز شد ولی بتدریج به سیستم مدارس دولتی (مخصوصاً در سه استان) رسید. اکنون 000/300 کودک و 000/12 معلم و نزدیک به 500 مدرسه، فلسفه برای کودکان را اجرا می کنند.
دانشکده فلسفه برزیلا ، فلسفه برای کودکان را بصورت حرکتی نظاممند به مدارس دولتی محلی از طریق «پروژه فلسفه در مدارس» معرفی کرد. هم اکنون 600 کودک از 4 مدرسه به همراه 20 معلم در این طرح شرکت میکنند. این پروژه تمایلات فلسفی را از طریق تمرین کتابهای مختلف تقویت میکند. در کشور برزیل کتب ربکا، کیو و گاس، پیکسی ولیزا مورد استفاده قرار میگیرد.
برزیل این آموزشها را در دوره ابتدایی انجام داده است و از این نظر که بیشترین تعداد کودکان را تحت پوشش دارد، قابل توجه است. در امریکای لاتین ، پرو هم از کشورهای فعال در زمینه فلسفه برای کودکان می باشد . پروژه فلسفه در مدارس هاوایی نیز از سال 1984 زیر نظر دکترجکسون اداره میشود. هدف پروژه این است که دانش آموزان بطور مسئولانه برای خود فکر کنند.
این کار بوسیله تبدیل کلاس سنتی به کلاس کاوشگری که در آن قوه عاقله تحریک میشود انجام میگیرد. کلاسها هفتهای یکروز برگزار میشود و به کاوشگری پیرامون مسایلی که کودکان به آن علاقمند هستند میپردازد. در این جلسات ، شاگردان مهارتهای فلسفی خود را با دیگران بمشارکت میگذارند و در عین حال از مهارتهای تدریس معلّم و از حضور سایر دانش آموزان نیز بهره مند میشوند. این حرکت از سال 1984 در مدارس ابتدایی آغاز شده و از کارگاههای آموزشی جهت یادگیری هنر تسهیلگری و گفتگوی فلسفی استفاده میشود. از سال 1995، این کشور با مؤسسهای در چین نیز همکاری میکند و هدف آن ، توسعه این حرکت در کشور چین است.
منبع:فلسفه و کودک
پروفسور فیلیپ کم در استرالیا معروفترین روش آموزش فلسفه برای کودکان را هدایت میکنند .
باعتقاد پروفسور کم ، هدف این برنامه بر این اصل استوار است که کودکان بتوانند به پرس وجو بپردازند، خودشان فکر کنند و در زندگی اهل تفکر باشند.
در استرالیا روش آموزش فلسفه، از سالهای ابتدایی مدرسه آغاز میشود یعنی زمانی که کودکان شروع به بررسی احساسات و افکارشان می کنند .
با این روش ، کودکان یاد می گیرند که برای یادگیری خود ارزش قایل شوند و به اندیشه و عقاید خود و دیگران احترام بگذارند .
در این روش داستانهایی نوشته و یا انتخاب میشوند که فلسفه را در قالب شخصیتهای تخیلی ارائه میدهد. اگراین داستانها ، موضوعات یا حوادث متمرکزی داشته و برای کودکان جذاب و بحث انگیز باشند ( در عین حال که ارتباط خود را با تجارب زندگی روزمره کودکان حفظ میکنند)، آنها از داستانها لذت برده و ترغیب خواهند شد که فکر کرده و تحقیق نمایند.
یکی از راههای مؤثری که به کودکان کمک میکند تا این مهارت را کسب کنند، درگیر کردن آنها از لحاظ عاطفی و ذهنی در زندگی " شخصیتهای داستانی" است که این کار فرایند پرسش و پاسخ را در کودکان ایجاد میکند.
بعقیده شارپ (یکی از فعالان فلسفه برای کودکان در استرالیا) در کتابهای فلسفه برای کودکان ، هر صفحه باید شامل مفاهیم فلسفی گوناگون باشد که در سطح سنی بیشتر کودکان عادی بنظر برسد و مهمتر از همه اینکه بحثانگیز بوده و آنقدر بدیهی باشند که بسختی بتوان به آنها توجه کرد.
هر داستان باید دارای شخصیتهای تخیلی باشد که کودکان بتوانند آنها را الگو قرار دهند . .
همچنین هر داستان باید یک پرس وجوی مشترک و میل به ساختن اندیشههای یکدیگر را شکل دهد و در حالی که یک نوع احساس اعتماد، ارزش و انسجام را بوجود میآورد با کار جمعی گروه یکی گردد و تا آنجا که امکان دارد تلاش شود تا ابعاد فلسفه اعم از اخلاق، منطق، زیباییشناسی، انسانشناسی، متافیزیک و ... را دربر گیرد.
هر داستان باید فرایند قضاوت کردن را با تمام پیچیدگی هایش نشان دهد و کودکانی را توصیف کند که از نظر عاطفی ، اجتماعی و شناختی رشد میکنند.در این داستانها باید معلمی وجود داشته باشد که تسهیلکننده مسائل فلسفی باشد و باندازه هر کودکی به پرسش و پاسخ علاقهمندی نشان دهد،اهل سخنرانی نباشد و پرسش و پاسخ فلسفی را برای کودکان به شیوهای شکل دهد که آنها بتوانند این عملکرد را ملکه ذهن خود کرده و خودشان شروع به تمرین کنند.
معلم خوب ، باید از نظر فلسفی متواضع و مستعد پرسیدن سؤالات باز باشد اگر چه معلمین فلسفه از لحاظ آموزشی قوی هستند اما باید قوت آنان ، بر اساس کمک به کودکان در زمینه پرورش استعدادهایی باشد که برای انجام یک پرسوجوی فلسفی ، مفید است .
آنها هر لحظه آمادهاند که یک قیاس را زیر سؤال ببرند یا درباره پیشفرضها سؤال کنند؛ اما این بدان معنا نیست که گفته شودتمام معلمان فلسفه باید چنین شخصیت یا سبک فلسفی را دنبال کنند.
باعتقاد شارپ، معلم فلسفه ، کنجکاوی خاصی برای پی بردن به مسائل با اهمیت را دارد و هیچگاه تصور نمیکند که جواب مسائل گیجکننده فلسفی را میداند. او به اندیشه و احساس کودک احترام میگذارد و با ایجاد محیطی باز ، با اعتماد و تواضع به اداره کلاس میپردازد.
برنامه فلسفه برای کودکان به بچهها نمیگوید به چه چیزی فکر کن. این امر به خود کودک بستگی دارد.
فلسفه ، ابزار ذهنی اجتماعی و عاطفی را در اختیار کودک قرار میدهد تا او بتواند بوسیله آن بهتر بیاندیشدو از طریق پرس وجوی جمعی ، تعهد و شجاعت عمل بدست آورد و منطقی فکر کند.
به عقیده وی نویسنده کتابهای فلسفه برای کودکان برای ارائه داستانهای خوب و مفید، باید مراحل زیر را طی کند . .همانطور که خود وی برای نوشتن داستانهای فکری (فلسفی) این مراحل را گذرانده است :
1- مطالعه تاریخ فلسفه؛
2- بررسی شیوههای فلسفی (بکار بردن مفاهیم فلسفی بصورت مثال در داستانها) ؛
3- اطلاع از هنر تدریس ؛
4- گوش دادن به بچهها (اطلاع از کلمات، مفاهیم و طرز استدلال آنها) ؛
5- پرورش خلاقیتهای فردی خود و ارتباط آن با فلسفه ؛
6- توجه به بعد زیباشناختی قوی در گفت وگوهای فلسفی کودکان. ؛
7- کمک به معلمین در جهت ایجاد گفت وگوهای فلسفی در کلاس و حضور در این کلاسها. (البته شاید بتوان اطلاع از روانشناسی و ادبیات کودک را نیز به مراحل فوق اضافه کرد – نویسنده) .
معلم بعنوان هدایتگر بحث، باید از قبل ،خطوط ممکن برای پیشبرد مباحث را پیشبینی کند. به این صورت که داستانهای از قبل انتخاب شده، توسط کودکان یا معلم خوانده میشود و بعد از بچهها سوال میشود که چه چیزی در داستان برای آنها جالب یا سؤال برانگیز بوده است؟با این روش، آنها تشویق میشوند که اظهاراتشان را بصورت پرسش مطرح نمایند .
سؤالهای بچهها روی تخته نوشته شده ؛ نام هر دانش آموز کنار سؤالش می آید و گاهی رأی گرفته می شود که کدام سؤال جالبتر است تا اول مطرح شود. آداب و قوانین بحث توسط جامعه کاوشگر (بچههای کلاس) تنظیم شده و سپس بچهها آزادانه راجع به سؤالات به بحث می پردازند . قوانین بحث میتواند رعایت سکوت، رعایت نوبت، بلند و رسا صحبت کردن، سخن کسی را قطع نکردن و ... باشد.
معلم تا آنجا که ممکن است در بحث شرکت نکرده و تنها بحث را هدایت میکند تا به بیراهه نرفته و از مقصود اصلی دور نشود . معلم تا آنجا که میتواند در باره سؤالات، جواب قطعی نمیدهد و پاسخ را به عهده بچهها گذاشته و فرصت میدهد تا آنها اظهارنظر کنند.او بچهها را آگاه می کند که برای ما فرایند بحث گروهی (کاوش جمعی) مهم است و نه رسیدن به جواب. بچهها باید تشویق شوند تا درباره اظهارات خود مسئولیت پذیر باشند و از گفتههای خود با استدلال ، دفاع کرده و بدانند که گاه پاسخ سؤالات آنها در سؤالات خود یا دیگران است. در ادامه، کار معلم ارزیابی شده، اشکالات کار را مشخص نموده وموجب می شود معلم در رفع آنها تلاش نماید.
انجام تمرین ها ، به طرح بحثها کمک کرده وگروه کاوشگر را در فرایند کندو کاو یاری می رساند . به طور خلاصه روش تدریس عبارتست از:
1- طرح سؤال
2- توضیح و بازگویی
3- هماهنگی بحث
4- ارائه دلیل
5- خواستن دلیل
6 - تنظیم معیار و استفاده از آن
7- خود تصحیحی (ارزیابی)
8- حفظ ارتباط بحث با بحث اصلی. در استرالیا، مارگارت مگی نیز در این زمینه مشغول به فعالیت میباشد.
وی کتابی تحت عنوان «سؤالات فلسفی برای بچهها» داردکه میتواند برای ایجاد طرح بحث در کلاسها مفید باشد. گرگ اسمیت نیز در استرالیا در این زمینه فعالیت می کند .اوداستانهای زیادی را خارج از محدوده کتابهای لیپمن مورد استفاده قرار داده وعناوین مطرح شده در داستانهایش را به چهار گروه تقسیم کرده است:
1- تملک
2- حقوق و مسئولیت
3- هوش/ فهم/ عقل
4- هویت وی از سال 1999 این طرح را با همکاری معلمین سه مدرسه انجام داد.مقطع کلاسها، هفتم و نهم بوده است .
اسمیت گزارش میکند که مسائل اخلاقی و انسانی از مسائل محوری در تفکرات این گروه سنی است. وی در کلاسهایش مهارتهایی چون شناسایی، طبقهبندی، تعریف، توضیح، بکارگیری، تطبیق، فرضیهسازی و قضاوت را پرورش میدهد. در امریکا برنامه فلسفه برای کودکان با نام متیو لیپمن (استاددانشگاه مونتکلیر استیت) شناخته میشود. وی معتقد است که آنچه بچه ها در مدارس یاد میگیرند (حفظ مطالب )یک مهارت فکری کم ارزش و سطح پایین است و باید به کودکان مفهوم سازی، داوری ، تمیز امور از یکدیگر، استدلال و ... را یاد داد. او همراه با گروهش از سال 1970 با آموزش معلمین سراسر ایالات متحده شروع به کار کردند و در پایان این دهه، پنجهزار کلاس در این کشور از این برنامه بهره میبرد. در این برنامه که مانند استرالیا از داستان برای آموزش و ایجاد بحث استفاده میشود ، کودکان متوجه میشوند که با مسائلی روبرو هستند که آنها را به تفکر عمیق، دقیق و روشن وادار میکند. در این داستانهای تخیلی که معمولاً طولانی هستند، شخصیتهای داستان، کودکانی هستند که درگیر مسائل و موضوعات مختلفی میشوند و با درایت و دوراندیشی، اغلب آنها را حل میکنند. در خلال داستان ، مفاهیم فلسفی و موضوعات ارزشی و اخلاقی مطرح میشود و این موضوعات بحث انگیز ، زمینه را برای بحثهای گروهی بچهها در کلاس و خارج از کلاس فراهم میسازد. از خصوصیات این طرح ،" ایجاد علاقه و هیجان در بچهها" ، " احیای خلاقیتها "و" جمعی بودن کار" است. در این روش، رویــکرد اکتشافی discovery approach) ) مــدنظر است و به دنبال آن ،کاوش جمعی ( Community of inquiry ) در کلاس صورت می گیرد .
از گفتگوی سقراطی بعنوان روش کار نام برده میشود. در این روش، لیپمن از سقراط و دیگر فیلسوفان پراگماتیست تأثیر پذیرفته است. سقراط معتقد بود که شخص از طریق گفتگو میتواند به درک مفاهیمی که با آن درگیر است برسد.وی در اپولوژی میگوید «آن زندگی که مورد آزمایش قرار نگیرد زندگی نیست».اغلب سقراط را مامای افکار می نامیدند چرا که روش او به دیگران کمک میکرد تا افکار خود را به دنیا بیاورند.
در این برنامه کودکان میآموزند که میتوانند با روشی قابل اطمینان، به طرح بسیاری از سؤالات بپردازند، بشرطی که این سؤالات بعنوان موضوعاتی برای تحقیق فلسفی درنظر گرفته شوند. کتابهای لیپمن ، طیفی اجتماعی دارد ولی به نظر منتقدین، از کتابهای او ، ارزشهای انسانی بیرون نمیآید بلکه ارزشهای شهروند دموکراتیک بدست میآید.
در بعضی از کتابها بیشتر روی کلمات بحث میکند و سعی میکند کودک زبان علمی را یاد بگیرد و در کتاب سوکی ( Soki ) این روش به اوج خود میرسد.
با توجه به اینکه جامعه امریکا چند ارزشی و کثرتگرا است از اینرو باید زبان مشترکی را ایجاد کنند تا بوسیله آن بتوانند با دیگران ارتباط برقرار نمایند.در داستانهای لیپمن ،کودک در چهار حالت قرار می گیرد :
1- کودک درون کلاس (معلم هدایتگر است . )
2- کودک با خانواده (والدین هدایتگرند . )
3- کودک با دوستان (کودک عاقلتر هدایت میکند . )
4- کودک با خودش (وجدان هدایتگر است . )
کتابهای او حالت فیلمنامه دارد. او در 7 کتابش 16 نفر را شناسانده است. سلسله کتابهای او دارای طرحی منسجم است و طیف آن از کلاس اول تا آخر متوسطه را در بر میگیرد و داستانها عموماً طولانی هستند.
شخصیتها در کتب او ثابت هستند و همگی اعضای یک کلاسند و در هر داستان یک یا چند شخصیت ، برجسته میشوند. کتابهای لیپمن عبارتند از : اِلفی، پیکسی ،کیووگاس ،لیسا، کشف هری،مارک، سوکی، نئوس،ناتاشا. در هر کتاب تقریباً 500 موضوع ودر هر صفحه بطور متوسط 3 موضوع مطرح میشود.همچنین هر کتاب برای گروه سنی خاصی درنظر گرفته شده است. این متون به این منظور نوشته و تدریس میشوند که بحث را پیش برده و بهمراه این کتابها ،به معلمین، کتابهای راهنمایی نیز داده میشود که در آنها تمرینات زیادی وجود دارد و رسیدن به هدف را آسان میکند.
کتاب دیگری نیز برای راهنمایی معلمین نوشته شده و در دسترس آنها قرار دارد . کتابهایی که برای راهنمایی معلمین نوشته شده ، همهء احتمالاتی را که از متن قابل استخراج است، در اختیار معلم قرار میدهد ؛ لذا معلم میداند که این متن برای گسترش تفکر فلسفی است نه ایجاد بحثهای علمی یا فلسفی . هم اکنون مؤسسه پیشرفت فلسفه برای کودکان ( IAPC )در این راستا مشغول فعالیت است و هزاران کودک با برنامه آموزشی این مؤسسه آشنا شدهاند.کارگاههایی که این موسسه ارائه می کند یک مقدمه خوب جهت آموزش فلسفه برای کودک را فراهم می آورد. انتشار داستانها بهمراه کتب راهنمای معلم و برگزاری کارگاهها از اقدامات مؤثر این مؤسسه است.
لیپمن علاوه بر تفکر نقاد و خلاق که سایر فیلسوفان مطرح کرده بودند نوعی تفکر بنام تفکر عاطفی( Caring thinking ) را هم مطرح کرده است. بعقیده او برای اینکه چیزی را بتوانیم بفهمیم باید به آن علاقه داشته باشیم. هیجان عاطفی ،محرک را برای تفکر عاطفی فراهم میکند. این هیجان عاطفی در بطن تفکر عاطفی قرار دارد. رفتارهای قابل رؤیت در رابطه با تفکر عاطفی عبارتند از: -دامنه وسیعی از احساسات ؛ - وابستگیهای شدید ؛ - عشق قوی ؛ - مسئولیت بالا ؛ - خود ارزیابی مبتنی بر وجدان و بطور مداوم. در فنلاند نیز معتقدندکه فلسفه بخش مهمی از آموزش و پرورش است ولی نباید بصورت موضوع درسی جداگانه تدریس شود.از آنجا که شاخههای متفاوت فلسفه این امکان را فراهم میآورد که از دیدگاههای متفاوت (منطقی ، اخلاقی ، معرفتی، هنری و ...) به مسائل نگاه کرد لذا ضروری است ، فلسفه در برنامه درسی مدرسه ،به صورت تلفیقی آموزش داده شود .
این بدان معنی است که دانش آموزان وقت بیشتری را برای مطرح کردن سؤالات و نظرات خود با روش کند وکاو مشترک ( community of Inquiry ) در هر موضوع درسی (ریاضیات ، علوم ، هنر و ...) خواهند داشت. از نظر آنان فقط وقتی به تفکر میرسیم که برای خود فکر کنیم و تفکر بعنوان روش اصلی تعلیم و تربیت در نظر گرفته شود . مرکز فلسفه برای کودکان در فنلاند رابطه نزدیکی با مرکز لیپمن در امریکادارد .
در حال حاضر پنج معلم ، داستان بیمارستان عروسکها نوشته شارپ و همکارش را با دانش آموزان خود اجرا میکنند. علاوه بر این کتابهای فنلاندی دیگری که بصورت داستانهای کوتاه فلسفی تهیه شده است به بهمراه تعدادی طرح بحث ، تمرین و فعالیت بوسیله دانشجویان دانشگاه برای درس فلسفه برای کودکان نوشته شده است. در فنلاند درسهای مربوط به فلسفه برای کودکان ،در سراسر کشور، برای دانشجویان تربیت معلم، بصورت واحد و برای معلمین ، بصورت دورههای ضمن خدمت طراحی ، و برگزار گردیده است .
دانشجویان در یک درس 4 واحد ی درباره مقدمات فلسفه برای کودکان با روش کند وکاو مشترک آشنا میشوند و با یک درس 3 واحدی به تدریس دانش آموزان اقدام می کنند. در طول 3 سال گذشته حدود 70 دانشجو برای این کار تربیت شدهاند و 200 معلم آموزشهای سه روزه دیدهاند. کاترین یانگ سیلوا نیز در سال 1985مرکز فلسفه برای کودکان برزیل( CBFC ) را ایجاد کرد.
هم اکنون علاوه بر استان سان پاولا که برای اولین بار تحت پوشش قرار گرفت، سایر استانها (9 استان) و استان مرکزی هم تحت پوشش این مرکز قرار دارند. خانم سیلوا برنامه لیپمن را ترجمه کرده و تطبیق داد و معلمین را تربیت کرد تا در مدارس به تمرین بپردازند. این کار ابتدا در مدارس خصوصی آغاز شد ولی بتدریج به سیستم مدارس دولتی (مخصوصاً در سه استان) رسید. اکنون 000/300 کودک و 000/12 معلم و نزدیک به 500 مدرسه، فلسفه برای کودکان را اجرا می کنند.
دانشکده فلسفه برزیلا ، فلسفه برای کودکان را بصورت حرکتی نظاممند به مدارس دولتی محلی از طریق «پروژه فلسفه در مدارس» معرفی کرد. هم اکنون 600 کودک از 4 مدرسه به همراه 20 معلم در این طرح شرکت میکنند. این پروژه تمایلات فلسفی را از طریق تمرین کتابهای مختلف تقویت میکند. در کشور برزیل کتب ربکا، کیو و گاس، پیکسی ولیزا مورد استفاده قرار میگیرد.
برزیل این آموزشها را در دوره ابتدایی انجام داده است و از این نظر که بیشترین تعداد کودکان را تحت پوشش دارد، قابل توجه است. در امریکای لاتین ، پرو هم از کشورهای فعال در زمینه فلسفه برای کودکان می باشد . پروژه فلسفه در مدارس هاوایی نیز از سال 1984 زیر نظر دکترجکسون اداره میشود. هدف پروژه این است که دانش آموزان بطور مسئولانه برای خود فکر کنند.
این کار بوسیله تبدیل کلاس سنتی به کلاس کاوشگری که در آن قوه عاقله تحریک میشود انجام میگیرد. کلاسها هفتهای یکروز برگزار میشود و به کاوشگری پیرامون مسایلی که کودکان به آن علاقمند هستند میپردازد. در این جلسات ، شاگردان مهارتهای فلسفی خود را با دیگران بمشارکت میگذارند و در عین حال از مهارتهای تدریس معلّم و از حضور سایر دانش آموزان نیز بهره مند میشوند. این حرکت از سال 1984 در مدارس ابتدایی آغاز شده و از کارگاههای آموزشی جهت یادگیری هنر تسهیلگری و گفتگوی فلسفی استفاده میشود. از سال 1995، این کشور با مؤسسهای در چین نیز همکاری میکند و هدف آن ، توسعه این حرکت در کشور چین است.
منبع:فلسفه و کودک