معرفت یا حماقت؟ مسئله این است!

Abolfazl_r

عضو جدید
کاربر ممتاز
با عرض سلام خدمت تمامی کاربران و مدیران بازدیدکننده تاپیک.

همونطور که از اسم تاپیک پیداست میخوام راجع به دو مسئله مهم معرفت و حماقت صحبت کنیم تا به شناخت درست از هر کدوم برسیم. (کاری که خیلی وقته میخوام انجام بدم ولی هنوز نتونستم. پس امیدوارم اینجا با کمک شما دوستان به نتیجه برسم)

برای روشن شدن موضوع مورد بحث ابتدا یه مثال میزنم.

آقایی رو میشناسم 50 ساله و مجرد که فرزند کوچک خانواده است. پدر و مادرش رو در سن 20 سالگی از دست داده. سایر برادرها و خواهرانش قبل از فوت پدر و مادرشون ازدواج کردن و صاحب خونه، زندگی، بچه و نوه هستن. این آقایی که در موردش صحبت میکنیم یه خواهر معلول ذهنی و حرکتی داره که تنها دو سال از خودش بزرگتره. یعنی وقتی پدر و مادرش فوت شدن خودش مونده و این خواهر معلولش. این آقا از همون سن تا حالا به خاطر همین یه دونه خواهرش که تو خونه مونده ازدواج نکرده. گرچه موقعیت های خیلی خوبی هم برای ازدواج داشته ولی میگه غیرتم اجازه نمیده خواهر یتیم و بی سرپرستمو ول کنم. من هنوز نمیتونم اسم کار این آقا رو حماقت بزارم یا معرفت.

این یه مصداق کوچیک از دو مقوله حماقت و معرفت هست که گاها به قدری به هم نزدیک میشن و در هم تنیده میشن که از همدیگه قابل تشخیص نیستن.

خودم هنوز نتونستم یه فصل و یک مرز جدا کننده بین این دو تا پیدا کنم. از مصداق های دیگه اش میشه کارهایی رو نام برد که برای اطرافیان ( همسر، خانواده، دوست، همکار و ... ) به خاطر علاقه یا قیودی که نسبت بهشون داریم انجام میدیم.

کی دچار حماقت میشیم و کی از روی معرفت کاری رو برای کسی انجام میدیم.

چرا بعضی معرفت رو حماقت تلقی میکنن؟

در ضمن تو کلمه ها گیر نکنیم. منظور از معرفت خیلی چیزهاست: ملاحظه گری، ادب، شعور اجتماعی و ...
 

hamed-Gibson

عضو جدید
کاربر ممتاز
از نظر خودش معرفت به خرج داده ولی از نظر بیننده که حالشو میبینه حماقته
اما کی از دل اون خبر داره واقعا
خودش میدونه و خداش
 

Atishpare_Shahi

عضو جدید
کاربر ممتاز
نمیدونم درسته یا اشتباه ولی در مورد این مثالی که زدین به نظر من این کار معرفت نبود...
این اقا میتونست هم ازدواج کنه و تشکیل خانواده بده هم این که از خواهرش مواظبت کنه...
همون قدر که اون وظیفه نگهداری خواهرش رو داشته بقیه برادر و خواهرها هم مسئول بودن ولی هر کدوم از اونا دنبال زندگی خودشون رفتن من کار اونا رو تایید نمیکنم همین طور کاری که این اقا کردن...
معرفت که از حدش بگذره حماقت میشه درسته یه انسان در مقابل نزدیکان و هم نوعانش مسئوله ولی هر چیز با حفظ تعادلش درسته
 

khatami1

عضو جدید
به نظر من مرز خاصی نداره کاری که از نظر یکی میتونه معرفت باشه همون کار از نظر یه نفر دیگه حماقته، دقیقا به بلوغ فکری و شرایط محیطی افراد بستگی داره

اما چیز مهم اینه که
الاعمال بالنیات
 

entezar89

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بهترین واژه ای که من براش میتونم بگم بی تدبیریه. اونم از روی احساسات زیاد .اون میتونه با تدبیر وفکر خودش در حالی که ازدواج هم کرده وسیله راحتی و آسایش خواهرش هم فراهم کنه.و با مدیریت درست نزاره این موضوع تو زتدگی خودش ورابطه اش با همسرش تاثثیر بزاره.اون به قیمت فدا کردن زندگی خودش احساسات برادرانه اش رو در غیاب تدبیر سیراب میکنه.
 

turquoise

عضو جدید
کاربر ممتاز
با عرض سلام خدمت تمامی کاربران و مدیران بازدیدکننده تاپیک.

همونطور که از اسم تاپیک پیداست میخوام راجع به دو مسئله مهم معرفت و حماقت صحبت کنیم تا به شناخت درست از هر کدوم برسیم. (کاری که خیلی وقته میخوام انجام بدم ولی هنوز نتونستم. پس امیدوارم اینجا با کمک شما دوستان به نتیجه برسم)

برای روشن شدن موضوع مورد بحث ابتدا یه مثال میزنم.

آقایی رو میشناسم 50 ساله و مجرد که فرزند کوچک خانواده است. پدر و مادرش رو در سن 20 سالگی از دست داده. سایر برادرها و خواهرانش قبل از فوت پدر و مادرشون ازدواج کردن و صاحب خونه، زندگی، بچه و نوه هستن. این آقایی که در موردش صحبت میکنیم یه خواهر معلول ذهنی و حرکتی داره که تنها دو سال از خودش بزرگتره. یعنی وقتی پدر و مادرش فوت شدن خودش مونده و این خواهر معلولش. این آقا از همون سن تا حالا به خاطر همین یه دونه خواهرش که تو خونه مونده ازدواج نکرده. گرچه موقعیت های خیلی خوبی هم برای ازدواج داشته ولی میگه غیرتم اجازه نمیده خواهر یتیم و بی سرپرستمو ول کنم. من هنوز نمیتونم اسم کار این آقا رو حماقت بزارم یا معرفت.

این یه مصداق کوچیک از دو مقوله حماقت و معرفت هست که گاها به قدری به هم نزدیک میشن و در هم تنیده میشن که از همدیگه قابل تشخیص نیستن.

خودم هنوز نتونستم یه فصل و یک مرز جدا کننده بین این دو تا پیدا کنم. از مصداق های دیگه اش میشه کارهایی رو نام برد که برای اطرافیان ( همسر، خانواده، دوست، همکار و ... ) به خاطر علاقه یا قیودی که نسبت بهشون داریم انجام میدیم.

کی دچار حماقت میشیم و کی از روی معرفت کاری رو برای کسی انجام میدیم.

چرا بعضی معرفت رو حماقت تلقی میکنن؟

در ضمن تو کلمه ها گیر نکنیم. منظور از معرفت خیلی چیزهاست: ملاحظه گری، ادب، شعور اجتماعی و ...

و.اقعا ممنونم منم دقیقا دچار این مساله شدم خیلی با معرفتی کردم شده عین حماقت انگارمن یه احمقم
خیلی ناراحتم خیلی ولی هیچ کاری از دستم بر نمیاد
 

mostafanokhodian

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
والا باید از نیت اون طرف خبر داشت
شاید واقعاً نمی تونسته با داشتن همسر از خواهرش مراقبت کنه، این میشه معرفت
شاید می تونسته با داشتن همسر از خواهرش هم مراقبت کنه این میشه شانه خالی کردن از ازدواج
شاید کسی پیدا نشده که بتونه اون رو با خواهرش تحمل کنه و باش ازدواج کنه، اینم باز میشه بدشانسی
ولی من حماقتی تو کار این اقا نمی بینم
کاملاً بستگی به نیت طرف داره، ولی فکر میکنم الآن که 50 سالشه، میتونه یکی رو پیدا کنه که هم همسرش بشه همم بخواد به خواهرش کمک کنه و ازش مراقبت کنه، حتی میتونه یک خانم مطلقه یا خانمی که شوهرشو از دست داده رو باهاش ازدواج کنه

ولی باید حواسش باشه اگر فردا خدای نکرده خودش فوت کرد، باید یکی باشه ازا ین خواهر مراقبت کنه، باید یه خانواده ای داشته باشه، اگر به این فکر نکنه این میشه حماقت....
 

mohsen-gh

مدیر تالار فلسفه
مدیر تالار
ببینین کسی نمیتونه با یک نگاه مطلق به اعمال اشخاص نگاه کنه و بگه که مثلا فرد معرفت به خرج داده یا حماقت کرده....
شرایطی که باعث میشه تصمیمی گرفته بشه با توجه به روحیات و اخلاق فردی هر شخص متفاوته....
پس همونطور که گفتم نمی تونیم به طور مطلق بگیم حماقت بوده یا معرفت.....
در ضمن ممکنه عملی در یه زمان و با توجه به شرایط خاص خودش معرفت محسوب بشه و با گذشت زمان از همون عمل به عنوان حماقت یاد کنن....
 

scorpio20

عضو جدید
معرفت هم مثل عشق هزاران تعبير داره و هر كي با تو جه به برداشت خودش رفتار ميكنه..
هر كسي از ظن خود شد يار من از درون من نجست اسرار من!!!
 

saray_m

عضو جدید
کاربر ممتاز
به نظر من بعضیا زندگی کردن بلد نیستن ( خدومم بلد نیستم )
به نظر من ادم باید زندگی خودشو داشته باشه ولی کمک به دیگران و از یاد نبره
خودمم موندم توش
تجربه بهم ثابت کرده که هر کی بیشتر به فکر دیگرانه زندگی خودش سخت تره
و کسی که یه جورایی خودخواهتره موفقتر هم هست
 

vahid.shirazi

عضو جدید
من خودم با معرفتی موافق هستم که برای یک ادم با معرفت گذاشته بشه
برای ادم های احمقی که نمیفهمنن چیه معرفت
معرفت بزرگترین حماقت هست
 

lars_manson2002

عضو جدید
کاربر ممتاز
با عرض سلام خدمت تمامی کاربران و مدیران بازدیدکننده تاپیک.

همونطور که از اسم تاپیک پیداست میخوام راجع به دو مسئله مهم معرفت و حماقت صحبت کنیم تا به شناخت درست از هر کدوم برسیم. (کاری که خیلی وقته میخوام انجام بدم ولی هنوز نتونستم. پس امیدوارم اینجا با کمک شما دوستان به نتیجه برسم)

برای روشن شدن موضوع مورد بحث ابتدا یه مثال میزنم.

آقایی رو میشناسم 50 ساله و مجرد که فرزند کوچک خانواده است. پدر و مادرش رو در سن 20 سالگی از دست داده. سایر برادرها و خواهرانش قبل از فوت پدر و مادرشون ازدواج کردن و صاحب خونه، زندگی، بچه و نوه هستن. این آقایی که در موردش صحبت میکنیم یه خواهر معلول ذهنی و حرکتی داره که تنها دو سال از خودش بزرگتره. یعنی وقتی پدر و مادرش فوت شدن خودش مونده و این خواهر معلولش. این آقا از همون سن تا حالا به خاطر همین یه دونه خواهرش که تو خونه مونده ازدواج نکرده. گرچه موقعیت های خیلی خوبی هم برای ازدواج داشته ولی میگه غیرتم اجازه نمیده خواهر یتیم و بی سرپرستمو ول کنم. من هنوز نمیتونم اسم کار این آقا رو حماقت بزارم یا معرفت.

این یه مصداق کوچیک از دو مقوله حماقت و معرفت هست که گاها به قدری به هم نزدیک میشن و در هم تنیده میشن که از همدیگه قابل تشخیص نیستن.

خودم هنوز نتونستم یه فصل و یک مرز جدا کننده بین این دو تا پیدا کنم. از مصداق های دیگه اش میشه کارهایی رو نام برد که برای اطرافیان ( همسر، خانواده، دوست، همکار و ... ) به خاطر علاقه یا قیودی که نسبت بهشون داریم انجام میدیم.

کی دچار حماقت میشیم و کی از روی معرفت کاری رو برای کسی انجام میدیم.

چرا بعضی معرفت رو حماقت تلقی میکنن؟

در ضمن تو کلمه ها گیر نکنیم. منظور از معرفت خیلی چیزهاست: ملاحظه گری، ادب، شعور اجتماعی و ...


یه بابایی میگفت مردم دو دسته هستند یا هرزه یا احمق. گفتم چطور؟ گفت اگه بهت یه میلیارد پول بدن و ازت بخوان خودتو برای استفاده جنسی در اختیارشون بذاری قبول میکنی؟ اگه قبول کنی هرزه ای اگه قبول نکنی احمقی!
 

ooraman

عضو جدید
کاربر ممتاز
به نظر من معرفت تا جایی معنا پیدا میکنه که مجبور نباشی تمام زندگیت و فدا کنی...همیشه راه حلی هست برا ی اینکه هم زندگیه خودتو داشته باشی هم اطرافیانت و فراموش نکنی....به نطر من هر دوش اشتباهه ...چه فقط به خودت فک کنی و از اطرافیانت که بهت نیاز دارن غافل بشی....چه تمام زندگیتو فدایه نزدیکانت کنی....هرچیزی تعادلش تحسین بر انگیزه
 

blue bee

عضو جدید
کاربر ممتاز
خیلی وقتا ما کارهایی می کنیم که به نظرمون معرفته!
اصلا معنی معرفت و رفاقت و این جور حرف ها چیه؟! و ما معنی ای که ازش تو ذهنمون داریم ، واقعا درسته؟

با انجام این جور کارها بیشتر دغدغه ها و خالی های وجود خودمون رو پر می کنیم یا قصدمون کمک به دیگرانه و خرج کردن معرفت و مرام؟! ما این کار رو برای خودمون می کنیم یا برای دیگرانی که ظاهرا برامون مهم هستند؟

من کاملا مخالف اینم که این شخص که دارای موقعیت های مناسبی برای ازدواج بوده، به خاطر خواهرش( به خاطر خواهرش! جالب نیست!!) این موقعیت ها رو از دست داده.
 

دختر شرقی

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
به نظر من وقتی یکی شدید مرام میذاره ، اگه به نفع طرف باشه میگه با معرفته ، اگه نه میگه عجب حماقتی !!
حالا اینو که شوخی کردم ولی خداییش هرکسی باید تو شرایط یکی دیگه قرار بگیره که درک کنه . میگن تمام آدما توی شرایط کاملا یکسان ، یکسان عمل می کنن !
امثال این موردی که مطرح کردین زیاده ، من معتقدم هر کسی باید خودش از زندگیش راضی باشه ، به هر حال یه بار که بیشتر زندگی نمی کنی
حالا شاید یه عمل از دید خیلی از اطرافیان حماقت باشه ، مهم اینه که خودت داری لذتشو می بری (منظورم خویشتن آزاری نیستا ! )
 

محسن2115

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام.راستش معرفت همراه با حماقته.البته از قدیم گفتن نیکی که از حد بگذر احمق خیال باطل کند.کار درستی کردی.اما هنوزم دیر نشده.هستن دختر خانمهای خوب ونجیبی که حاضرند شاریطشو برای رضای خدا قبول کنن.بهترین کاره.میتونید خواهر برادرا پول بذارید یه جایی رو بگیریرد که دو واحدی باشه یا دوطبقه برید اونجا شما با خانومت وخواهرتم تنها اما مواظبش باشی.پرستارم براش بگیری.کار زیاد میشه کرد.مرد باید تصمیم بگیره.
 

Abolfazl_r

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام.راستش معرفت همراه با حماقته.البته از قدیم گفتن نیکی که از حد بگذر احمق خیال باطل کند.کار درستی کردی.اما هنوزم دیر نشده.هستن دختر خانمهای خوب ونجیبی که حاضرند شاریطشو برای رضای خدا قبول کنن.بهترین کاره.میتونید خواهر برادرا پول بذارید یه جایی رو بگیریرد که دو واحدی باشه یا دوطبقه برید اونجا شما با خانومت وخواهرتم تنها اما مواظبش باشی.پرستارم براش بگیری.کار زیاد میشه کرد.مرد باید تصمیم بگیره.

:surprised:

احسنت. احسنت. محسن جان مخاطب شما کیه الان؟ :D
 

saina110

عضو جدید
کاربر ممتاز
با عرض سلام خدمت تمامی کاربران و مدیران بازدیدکننده تاپیک.

همونطور که از اسم تاپیک پیداست میخوام راجع به دو مسئله مهم معرفت و حماقت صحبت کنیم تا به شناخت درست از هر کدوم برسیم. (کاری که خیلی وقته میخوام انجام بدم ولی هنوز نتونستم. پس امیدوارم اینجا با کمک شما دوستان به نتیجه برسم)

برای روشن شدن موضوع مورد بحث ابتدا یه مثال میزنم.

آقایی رو میشناسم 50 ساله و مجرد که فرزند کوچک خانواده است. پدر و مادرش رو در سن 20 سالگی از دست داده. سایر برادرها و خواهرانش قبل از فوت پدر و مادرشون ازدواج کردن و صاحب خونه، زندگی، بچه و نوه هستن. این آقایی که در موردش صحبت میکنیم یه خواهر معلول ذهنی و حرکتی داره که تنها دو سال از خودش بزرگتره. یعنی وقتی پدر و مادرش فوت شدن خودش مونده و این خواهر معلولش. این آقا از همون سن تا حالا به خاطر همین یه دونه خواهرش که تو خونه مونده ازدواج نکرده. گرچه موقعیت های خیلی خوبی هم برای ازدواج داشته ولی میگه غیرتم اجازه نمیده خواهر یتیم و بی سرپرستمو ول کنم. من هنوز نمیتونم اسم کار این آقا رو حماقت بزارم یا معرفت.

این یه مصداق کوچیک از دو مقوله حماقت و معرفت هست که گاها به قدری به هم نزدیک میشن و در هم تنیده میشن که از همدیگه قابل تشخیص نیستن.

خودم هنوز نتونستم یه فصل و یک مرز جدا کننده بین این دو تا پیدا کنم. از مصداق های دیگه اش میشه کارهایی رو نام برد که برای اطرافیان ( همسر، خانواده، دوست، همکار و ... ) به خاطر علاقه یا قیودی که نسبت بهشون داریم انجام میدیم.

کی دچار حماقت میشیم و کی از روی معرفت کاری رو برای کسی انجام میدیم.

چرا بعضی معرفت رو حماقت تلقی میکنن؟

در ضمن تو کلمه ها گیر نکنیم. منظور از معرفت خیلی چیزهاست: ملاحظه گری، ادب، شعور اجتماعی و ...
نه حماقت نه معرفت ..... حس مسوولیت !!
 

Similar threads

بالا