[مشاهیر موسیقی] - 22 - لودویگ فان بتهوون

M I N A

دستیار مدیر مهندسی معماری
کاربر ممتاز


موسیقیدان

متولد 17 دسامبر 1770،بن آلمان، به‌ عنوان بزرگترین موسیقیدان تاریخ، همیشه مورد ستایش قرار گرفته و آوازهٔ او موسیقیدانان، آهنگ‌سازان و شنوندگانش را در تمام دوران تحت تأثیر عمیق قرار داده ‌است.

پدر:
یوهان وان بتهوون
مادر:
ماگدالِنا کِوِریچ وان بتهوون
برادر:
لودویگ، کاسپارکارل (۱۷۷۴-۱۸۱۵) و نیکولائوس یوهان (۱۷۷۶-۱۸۴۸)

مشخصات فردی:

اخلاق و روحیات بسیار عجیب و غریبی داشت .گفته اند بسیار مغرور بود و در مواقعی که در میان جمع مشغول نواختن اهنگ بود، همه باید سکوت میکردند و اگر از جایی صدایی شنیده میشد ، از جا برمیخاست و با گفتن این جمله سن را ترک میکرد من برای خوک ها نمینوازم. به دلیل شرایط دشوار زندگی و مهمتر از آن بخاطر عارضه ای که منجر به کر شدنش شده بود روحیه ای عصبی و پرخاشگر داشت. معمولا تنها بود و با دیگران معاشرت نمیکرد .اکثر اوقات در خارج از شهر به تنهایی قدم میزد و گاهی مدت ها بدون آن که خودش متوجه باشد زیر باران شدید راه میرفت و آهنگ هایی را که ساخته بود یا مشغول ساختن آن ها بود زیر لب زمزمه میکرد . گاهی به هنگام راه رفتن ناگهان می ایستاد و تکه کاغذی از جیبش بیرون می اورد و نت هایی را که به نظرش رسیده بود، روی آن یاداشت می کرد .جیب های او همیشه پر از کاغذ و دفترچه بود .

بتهوون هر وقت به مجلسی دعوت میشد قبل از آنکه وارد پارتی شود از لای در به داخل اتاق نگاه می کرد و اگر از قیافه کسی خوشش نمیامد بی سر و صدا در را میبست و بر می گشت. از آن مردانی بود که سعی ميکرد احساسات و حب و بغض خود را تعديل کند يا مخفی نگهدارد. محيط اشرافی و تشريفات معمول آن زمان به نظر بتهوون زايد بود، با اينکه از کليه رسوم درباری آگاه بود ولی کمتر رعايت می کرد. در آپارتمانهای بسیار به هم ریخته زندگی می‌کرد. ‏بسیار تغییر مکان می‌داد. طی ۳۵ سال زندگی در وین حدود چهل بار مکان زندگی‌اش را ‏تغییر داد. در معامله با ناشرانش همیشه بی‌دقت بود و اکثر اوقات مشکل مالی داشت.‏


دوران زندگي:

خانواده او در اصل بلژیکی بودند، پدرش یک خواننده و آهنگساز لااُبالی بود که همیشه تلاش می کرد از راههای آسان ، هزینه زندگی خانواده اش را تامین کند؛ اما مادرش زنی آرام بود که به فرزندانش عشق می ورزید. خانواده بتهوون از 5 کودک تشکیل می شد، اما در میان آنها تنها 3 پسر شانس ادامه حیات یافتند. لودویگ همواره درباره زمان دقیق تولدش تردید داشت . او در شرایطی به دنیا آمد که والدینش داغدار مرگ برادرش "لودوینگ ماریا" بودند و این غم تا پایان عمر بر زندگی "بتهوون" سایه افکند . او به سرعت دریافت، پدر، غمگین مرگ برادر است و کوچکترین شیطنتی از جانب وی کافی است تا خشم پدر را برانگیزد.

مادرش پیوسته داستان هایی از پدربزرگش "کپل میستر" روایت می کرد، تا پندارهای مثبت از یک مرد را در ذهن کودکش پدید آورده و جدیت و خشم بی مورد پدر را در سایه آنها پنهان کند و در نهایت، پدر بزرگ به الگوی زندگی لودویگ تبدیل شد. نخستین آموزش های موسیقی او در سن 5 سالگی آغاز شد. پدر اعتقاد داشت، به سرعت می تواند این کودک را به عنوان پدیده دنیای موسیقی به جهان معرفی کند. به همین خاطر آموزش پیانو را از سنین خردسالی آغاز کرد. بعدا، بتهوون تحت آموزش کریستین گوت ‌لوب نیفه قرار گرفت. همچنین تحت حمایت مالیِ شاهزاده اِلِکتور (همان درباری که پدرش در آن کار می‌کرد) قرار گرفت. در ۱۷سالگی مادرش را از دست داد و با درآمد اندکی که از دربار می‌گرفت، مسئولیّت دو برادر کوچکترش را بر عهده داشت.

در سال ۱۷۹۲ به وین نقل مکان کرد و تحت آموزش ژوزف هایدن قرار گرفت؛ ولی هایدنِ پیر در آن زمان در اوج شهرت بود و به قدری گرفتار، که زمان بسیار کمی را می‌توانست صرف بتهوون بکند. به همین دلیل بتهوون را به دوستش یوهان آلبرشتس ‌برگر معرّفی کرد. از سال ۱۷۹۴ به صورت جدّی و با علاقه شدید نوازندگی پیانو و آهنگسازی را شروع کرد و به سرعت به عنوان نوازنده چیره‌ دست پیانو و نیز کم‌کم به عنوان آهنگسازی توانا، سرشناس شد.

بتهوون بالاخره شیوهٔ زندگی خود را انتخاب کرد و تا پایان عمر به همین شیوه ادامه داد: به جای کار برای کلیسا یا دربار (کاری که اکثر موسیقیدانان پیش از او می‌کردند) به کار آزاد پرداخت و خرج زندگی خود را از برگزاری اجراهای عمومی و فروش آثارش و نیز دستمزدی که عدّه‌ای از اشراف که به توانایی اش پی برده ‌بودند و به او می‌دادند، تأمین می‌کرد. نخستين اثر بزرگ بتهوون سنفونی شماره ۳ بود. در سال ۱۸۰۴ نخستين اپرایش به نام فيدليو با موفقيت روبرو شد، سنفونی چهارم و پنچم و ششم را در همين سالها بوجود آورد تا اينکه در سال ۱۸۱۹ به کلی کر شد و ارتباطش با دنيای اصوات قطع شد.

برخی بر این باورند که ناشنوایی وی بر اثر باس زیاد سمفونی ۵ بوجود آمد. این در حالی است که مطالعات اخیر پزشکی نشان می دهند ناشنوایی وی بر اثر وجود سرب در پیانو شخصی وی بوده است.

روز پانزدهم نوامبر 1815 با مرگ "کارل" مصادف بود . برادر دوست داشتنی او هنگام مرگ وصیت کرد فرزندش تحت حضانت "بتهوون" بزرگ شود. این بار نیز به خوبی به وظایف خود عمل کرد، با این حال ، ناشنوایی باعث شد در ایجاد ارتباط کامل با کودک ناکام باشد. در سال ۱۸۲۳ با همه بدبختی ها و عليرغم مشکل کری، سنفونی نهم (کورال) و ميساسولميسيس دو اثر بزرگ خود را در موسيقی سنفنيک و آوازی ايجاد کرد که اين آهنگها يک افتخار ابدی برایش باقی گداشتند. با شدت تنگدستی می خواست سنفونی نهم را در ازای ۵۰ ليره به انجمن فيلارمونيک لندن بفروشد. در سال ۱۸۲۶ بيمار شد، ناچار شدند او را تحت عمل جراحی قرار دهند ولی حالش بهتر نشد. بتهوون، به‌ عنوان بزرگترین موسیقیدان تاریخ، همیشه مورد ستایش قرار گرفته و آوازهٔ او موسیقیدانان، آهنگ‌سازان، و شنوندگانش را در تمام دوران تحت تأثیر عمیق قرار داده ‌است.


آثار :

بعضی از آثار مهمش در دوران آغازی : سمفونی‌های شماره ۱ و ۲، شش کوارتت زهی، دو کنسرتو پیانو، دوازده سونات پیانو (شامل سوناتهای مشهور پاتِتیک و مهتاب)

اثار دوره میانی:بتهوون سمفونی شماره ۳ (اروئیکا) را که در سالهای ۱۸۰۳-۱۸۰۴ ساخته بود بهترین سمفونی خود به شمار می‌آورد. او این سمفونی را به ناپلئون هدیه کرد ولی بعداً در زمان جنگ فرانسه و پروس آن را پس گرفت. شش سمفونی (شماره‌های ۳ تا ۸)، سه کنسرتوی پیانو (شماره‌های ۳ تا ۵)، و تنها کنسرتوی ویولون، پنج کوارتت زهی (شماره‌های ۷ تا ۱۱)، هفت سونات پیانو (شماره‌های ۱۳ تا ۱۹) شامل سوناتهای والدشتاین و آپاسیوناتا، و تنها اپرای او «فیدِلیو» از آثار مهم این دوره‌اند.

آثار دوران پایانی زندگی اش بسیار قابل ستایشند و آنها را می‌توان عمیقاً متفکرانه و به‌ تمامی بیانگر سیمای شخصی خود او توصیف کرد. همچنین بیشترین ساختار شکنی‌های بتهوون را در آثار این دوره می‌توان یافت (به طور مثال، کوارتت زهی شماره ۱۴ در دو دیز مینور دارای ۷ موومان است. همچنین بتهوون در آخرین موومان سمفونی شماره ۹ خود از گروه کُر استفاده کرد). از آثار برجسته این دوره می‌توان: سونات پیانوی شماره ۲۹ هامرکلاویر، میسا سولمنیس، سنفونی شماره ۹، آخرین کواتت‌های زهی (۱۲-۱۶) و آخرین سونات‌های پیانو (۲۰-۳۲)را نام برد. او در این زمان شنوایی خود را به طور کامل از دست داده ‌بود.


تاريخ فوت، محل فوت، هنگام فوت، محل دفن:

در سال 1827 به هنگام مراجعت از خانه برادرش بیمار شد . سرماخوردگی اش دست در دست دیگر بیماری هایش داد، تا آنجا که در 26 مارس سال 1827 او را از پا انداخت . در آن زمان تصور می‌شد مرگش به دلیل مرض کبد بوده‌ است، اما تحقیقات اخیر بر اساس دسته‌ای از موهای بتهوون، که پس از مرگش باقی مانده، نشان می‌دهد که مسمومیت سرب باعث بیماری و مرگ نابهنگام وی شده‌ بوده ‌است (مقدار سرب خون بتهوون ۱۰۰ برابر بیشتر از مقدار سرب در خون یک فرد سالم بود). احتمالاً منبع این سرب از ماهیهای رودخانه آلوده دانوب و ترکیبی از سرب، که برای شیرین کردن شراب استفاده می‌شود، بوده ‌است. بعید است ناشنوایی اش به خاطر مسمومیت از سرب بوده ‌باشد. برخی از تحقیقات نشان می‌دهد که اختلال در پادتنِ سیستم دفاعیِ بدن و دچار شدن به بیماری لوپوس منتشر، عامل آن بوده ‌است.



نقل قول و خاطرات:

جملاتی از بتهوون:


  • اگر می خواهی خوشبخت باشی برای خوشبختی دیگران بکوش ، زیرا آن شادی که ما به دیگران میدهیم به خود ما بر میگردد .
  • من برای شادمانی به دنیا نیامده ام ، من آمده ام تا کارهای بزرگ انجام دهم .
  • در جهان چیزی بهتر از محبت ندیدم .
  • ای انسان ، خود به یاری خود برخیز .
  • همواره تقوي را به كودكان خود توصيه كنيد. تنها تقوي عامل خوشبختي است نه پول!
  • بهترین لحظات زندگی من لحظاتی بود که در خواب گذراندم.
  • موسیقی مانند كشوری است كه روح من در آن حركت می كند. در آنجا هر چیز، گلهای زیبا می دهد و هیچ علف هرزه ای در آن نمی روید. اما تعداد كمی از افراد می فهمند كه در هر قطعه از موسیقی چه شوری نهفته است.
  • هرگاه آسایش، درازمدت و بی دلیل باشد، به تنبلی می گراید.
  • هنر من باید برای سعادت بیچارگان اختصاص یابد.
  • من جز خوبی نشان دیگری كه نمودار برتری باشد، نمی شناسم.
  • تكامل باید هدف ابتدایی همه ی هنرمندان حقیقی باشد.
  • هنر و دانش، برگزیده ترین و بزرگوارترین انسانها را به هم می پیوندد.
  • هنر هم مانند زندگی فقط آزادی و پیشرفت است.
  • برای درمان بدبختی و دردهای بشر، دوایی بهتر از موسیقی وجود ندارد.
  • زیانی كه از بیان حقی متوجه من گردد،به مراتب مرا گوارا و دلپذیرتر است تا آنكه پنهان كردن مطلبی، ضرری به حقی برساند.
  • موسیقی از فكر تراوش می كند و در قلب می نشیند.



نامه کشف شده بتهوون:


نامه ای دست نویس و نایاب از آهنگساز آلمانی، لودویک فون بتهوون به دست آمده است که در آن از بیماری و بی پولی خود گلایه می کند. این میراث که در موسسه ای در شمال آلمان رونمایی شده است، هیجان زیادی را بین دوستداران این نابغه موسیقی برانگیخته است. به گفته موسسه برامس، این نامه شش صفحه ای که امضا و مهر آهنگساز را در بر دارد، در واقع، در تلاش برای فروش اثر معروفش، "مسا سولمنیس" که در سال 1823 ساخته شده بود و خطاب به فرانتز آنتون اشتوکهاوزن، هارپیست و آهنگساز نوشته شده بود. بتهوون از اشتوکهاوزن کمک خواسته تا بتواند خریداران کلانی برای این اثرش بیابد.

به گفته استفان ویمار، از پژوهشگران این موسسه، نکته جالبی که در این نامه به چشم می خورد شرایط زندگی شخصی او مانند نگرانی های مالی، بیماری چشم و پیدا کردن یک دندانپزشک دوستدار موسیقی است که به او نامه ای فرستاده بوده است.

بتهوون در این نامه که با گذر زمان زرد رنگ شده و باید در شرایط خاص نگهداری شود و با دستکش جابه جا گردد، نوشته است که «حقوق پایین و خرج درمان باعث شده است که به دنبال پول بیشتری باشم.» بتهوون که در زمان نوشتن این نامه 53 سال داشته است از هزینه گزاف تحصیلات پسر برادرش سخن گفته و اینکه پس از مرگ او به حمایت نیاز دارد.

دستخط بتهوون به هم ریخته و پر از خط خوردگیست. وینمار اینگونه توضیح می دهد که: «دستخط بتهوون زیبا نبود. او هر آنچه به ذهنش می آمد را فورا می نوشت و سپس خط می زد. ظاهرا همانطور که می نوشته نظرش هم تغییر می کرده است و در مورد این نامه هم اوضاع از این قرار است».

بتهوون در پایان نوشته است که وقتی نامه ای برایم می فرستید تنها بنویسید «برسد به دست ال . وی. بتهوون در وین».

این نامه نهایتا به رنه ورت، معلم موسیقی که یک از وارثان اشتوکهاوزن بود رسید.

ولفگانگ سنبرگر، مدیر موسسه برامس، می گوید: «این نامه، ارثیه تاریخی بسیار ارزشمندیست و برگ خوش شانسی برای این موسسه. ارزش این نامه تا بیش از 100 هزار یورو (127 هزار و چهارصد دلار) تخمین زده شده بود.

منابع:

ویکی پدیا
harfaye-dele-to.blogfa.com
hamidreza-parmis.persianblog.ir
tebyan.net
p30city.net
prelude.blogfa.com
khanetanhaee.blogfa.com
 
آخرین ویرایش:

Similar threads

بالا