[مشاهیر مرمت ابنیه] - نظريه‌پردازان مرمت

sheikh.m737

عضو جدید
لوکا بلترامی

يکی ديگر از پايه گذاران تفکر مرمتی است.نظريات او را شايد بتوان ترکيبی از نظريات راسکين و لودوک دانست. بازگشت به گذشته و برگرداندن شکل بنا به صورت اوليه اش هدفی است که می توان لودوک را در کنار آن گذارد و اشاره به منظر و توجه به پيرامون بنا همان اصلی است که او را به راسکين نزديک می کند. وی سه نظريه عمده را مطرح می کند, نظريه اول او در مورد تعلق بنا به محيط شهری است, او با ترکيب با اصل مرمت "موبه مو"ی لودوک و اصل منظر و اندازه گيری راسکين, اعتقاد دارد بنا به تنهايی مطرح نمی شود و با توجه به محيط پيرامون خود اوست که معنا و ارزش می يابد, و در اين زمينه به اهميت وجود گفتگوی بين محيط و بنا اشاره دارد.
نظريه دوم او مربوط به روش مرمت شهری است که او بنا می نهد. روش مرمتی پيشنهاد شده از سوی بلترامی تحت نام " مرمت تاريخی" روشی است که به استناد مدارک و شواهد تاريخی, به منظور برگشت دادن شکل بنا به صورت اوليه آن , خواه بعد از خراب شدن و فرو ريختن بناها در اثر جنگ يا زلزله خواه پس از گذشت زمان و تاثيرهای ناشی از فرسودگی بنا يا بافت , مبدا بررسی و شرط اتخاذ هر تصميم به شمار می آيد و شکل گيری مجدد بنا نيز , دقيقا با پيروی از نقشه های بدست آمده , يعنی برابر با شکل و ترکيب اوليه بنا خواهد بود.
نظريه سوم او پيرامون جمع آوری اسناد و مدارک تاريخی و بايگانی آنهاست.او نحوه ی مداخله را با استناد بر اين مدارک می داند تا اين نحوه مداخله منجر به از دست دادن آنچه که بوده نگردد, لذا بايگانی اين اسناد را امری واجب و ضروری می داند.بر اساس اين نظريه , بلترامی سه اصل مرمتی خود را مبنی بر روش منظر و محيط پيرامون , دخالت موثر و تشکيل مراکز اسناد و بايگانی , اعلام می دارد.
بر اين اساس , او پايه گذار روش مرمت تاريخی بوده و عموما به بهسازی و بازسازی با هدف بهبود محتاطانه کاربری اشاره دارد.
 

Seti.Star

عضو جدید
کاربر ممتاز
جان راسکین، دشمن سرسخت مرمت بنا

جان راسکین، دشمن سرسخت مرمت بنا

جان راسکین، منقد هنری اهل انگلستان از تاثیرگذارترین افراد بر دانش مرمت و حفاظت می باشد. با وجود راسکین است که واژه مرمت بار منفی پیدا کرده و حفاظت جایگزین آن می شود. او را می توان سردمدار جنبش حفاظت دانست.یکی از مشروط کنندگان تفکر مرمت معماری است و مخالف سرسخت آن بود. در زیر بخشی از اندیشه های او پیرامون نکوهش مرمت می آید.



«اگر حتما لازم باشد, تنها باید به صورت مرمت استحکامی باشد که انجام آن مجاز است, با هدف جلوگیری از ویرانی بیشتر به دست زمانه و بشر. هر عملی فراتر از این عدم رعایت اصالت و هنر است.»

«معنی راستین واژه مرمت، نه توسط عامه مردم، و نه توسط افراد مسئول مراقبت از یادمانهای متعلق به عامه، درک نشده است. مرمت به معنای تخریب تمام عیار یک بنای تاریخی است، تخریبی که در پی آن هیچ باقی مانده ای را نمی توان گردآوری کرد. تخریبی که با توصیف دروغین اثر نابود شده همراه است. پس بگذارید از مرمت حرفی بر زبان نرانم؛ چیزی که از آغاز تا پایان با دروغ همراه است... ممکن است مدل یک بنا را مانند مدلی از یک جنازه بسازید و شاید مدل ساخته شما دارای پوسته ای با دیوارهایی قدیمی در داخل باشد اما سود این کار چیست؟ با ساخت چنین مدلی عملا بنای قدیمی را نابود کرده اید، حتی بیرحمانه تر از آنکه آن را با خاک یکسان کرده باشید. حتی می خواهم بگویم نینوای با خاک یکسان شده به مراتب بیش از میلان بازسازی شده هویت دارد.»


راسکین اصطلاح خوش منظر بودن را برای ویرانه ها بکار می برد و حتی رسیدن بنا به این مرحله را دلیل بر انتخاب درست مصالح می داند.


«امروزه صنعتگری که تزیینات یک بنا را بوجود آورده مرده . ما به چه حقی می خواهیم به دست صنعتگری دیگرکه سلیقه ای دیگر دارد و در دنیای دیگری زندگی می کند آن را کامل و تعمیر کنیم.»
«به بهترین وجه ممکن و به هر قیمتی از هرگونه تاثیر ویرانی بر آن مراقبت کن. سنگهای آن را همانند جواهرات یک تاج بشمار. آنجا که خم است با الوار نگه دار, و به واسطه این کمک از بد شکل شدن ظاهر آن هراس مدار. »
«آخرین روز سرنوشت فرا خواهد رسید, ولی بگذارید با وضعی آشکار نزدیک شود. نگذارید که هرج و مرج, تبدیلها و ترکیب های کاذب جلو فناپذیری و مرگ اجباری بناهای تاریخی و قدیمی را بگیرند.»




آیا شما با اندیشه های راسکین موافقید؟
آیا به نظر شمامرمت می تواند ویرانگر باشد؟


خاستگاه: کتاب تاریخ حفاظت معماری نوشته یوکا یوکیلهتو

منبع:http://www.7eghlimsepahan.com/forum/thread-126.html
 

Seti.Star

عضو جدید
کاربر ممتاز
نظریات نظریه پردازان

نظریه لوکا بلترامی(1933-1854م)ایتالیا:
مرمت تاریخی عنوان روش پیشنهاد شده بلترامی است که استناد به مدارک و شواهد تاریخی به منظور برگشت دادن شکل بنا به صورت اولیه ان خواه بعد از خراب شدن و فرو ریختن بنا ها در اثر جنگ و یا زلزله و خواه پس از گذشت زمان و تاثیر های ناشی از فر سودگی یا افت بنا و … مبدا بررسی و شرط اتخاذ هر تصمیم به شمار میاید و شکل گیری مجدد بنا نیز با پیروی از نقشه های بدست امده یعنی برابر با شکل و ترکیب اولیه بنا خواهد بود.


نظریه کامیلو سیت(1903-1843م)اتریش:
افکار کامیلو سیت به دلیل توجه و علاقه خاص به مجموعه های معماری متعلق به زمان های گذشته دارای انعکاس و تداوم محسوسی در فرهنگ و مرمت معماری – شهری است.
- ارزش هر بنا به محیط اطراف ان بستگی دارد موضوع اصلی در این نظریه روابط فضایی موجود بین بنا و محیط ان می باشد نه روابط کاربردی بنا ها و فضاهای تهی مجاورشان
- جدا کردن بناهای مهم تاریخی از بناهای اطراف (اعم از بناهایی که همزمان با بنای مهمتر یا بعد از ان یا در زمان بسیار نزدیک به ما ساخته شده است )بجای کمک به معرفی بنا از انعکاس هویت ان خواهد کاست.
- میدان ها و فضاهای باز عمومی شهر های قدیمی پس از انکه به صورت لازم مورد مطالعه قرار گرفتند میتوانند ویژگی هایی را عرضه کنند که رهنمون طراحان معماری شهر های تازه باشد.


کامیلو بویی تو(1914-1836م)ایتالیا:
به عنوان شخصیتی فرهنگی و اجتماعی در نوشته هایش علاقه فراوانی به بناهای کهن به منزله یک سند تاریخی دیده میشود و حیات بخشیدن روح دوباره دادن و باز گرداندن فعالیت به بنای تاریخی هسته اصلی سخن اوست.
گنگره 1931 اتن درباره مرمت منعکس کننده بسیاری از افکار بویی تو است(افکار وی):
1- فرق گذاشتن بین سبک قدیم و(موجود و بکار رفته در بنا)و سبک تازه ای که در لحظه باززنده سازی یک بنا بکار میرود
2- فرق گذاشتن بین مصالح ساختمانی جدید ومصالح ساختمانی که در گذشته بکار میرود.
3- بکار نبردن کنج ها زاویه ها و سطوح تزیینی –در بخشهای تازه ساز-بناهای موضوع مرمت
4- ایجاد نمایشگاه یا موزه ای از عناصر یا تکه های بنای قدیمی که حین بازسازی های یک بخش دوباره بکار گرفته نشده اند در داخل یا نزدیک بنای مرمت شده.
5- حک تاریخ کار مرمتی در نقطه ای از بنا با بکار بردن علامتی قرار دادی روی بخش ها و عناصر باز سازی شده
6- نصب کتیبه روی بنای مرمت شده
7- توصیف و توجیه مراحل مختلف کار مرمتی همراه با عکس و نقشه و قرار دادن ان در بنا یا در نزدیکی ان و اقدام به شناساندن کارها توسط وسایل ارتباط جمعی.

جوانونی(1947-1873م)ایتالیا:
گفنه وی: ما حق نداریم در کنار یک بنای یک بنای تاریخی ساختمانی امروزی و مدرن بسازیم و در غیر اینصورت به سبک و استیل ساختمان باستانی خیانت کرده ایم و در جای دیگر میگوید:
ما میتوانیم در کنار یک معماری باستانی ساختمانی بسازیم و یا قسمتی از یک ساختمان تاریخی که ویران و نابود شده تکمیل نماییم منتها باید سبک و استیل ان بنای باستانی را بگیریم و بعد انرا خلاصه کنیم ما باید یک بنای neotro یعنی بی تفاوت داشته باشیم.
و در مورد مونومانهای عصر کلاسیک میگوید :مونومانهای عصر کلاسیک مونومانهای مرده ای هستند چون عمل انها فقط عملی نمایشی است جهت بازدید سیاحان و خوشامد تماشا چیان
5 اصل مهم جوانونی عبارتند از:1-محکم کاری 2- دوباره چینی یا اناستیلوز 3- ازاد سازی 4- تکمیل کردن 5- نو اوری


خلاصه ای از عقاید پروفسور براندی تئوریسین و مرمتگر معروف ایتالیا:
مرمت از نظر شناخت: لحظه متدی دوباره شناسایی شده کار هنری در کالبد فیزیکی ان و همچنین در دو قطب مختلف زیبایی شناسی و تاریخی به طوری که بتوانیم انرا برای ایندگان تحویل دهیم.
در موارد زیر عقاید ایشان خلاصه میشود:
1- اثبات و شناسایی یک اثر هنری توسط یک بحث انتقادی
2- دوباره سازی و دوخت و دوز قسمت کسر اثر هنری
3- دخالت به عنوان مرمت روی ماده اثر هنری انجام میشود چه جهت نجات اثر هنری و چه به عنوان خود جسم اثر هنری
پیشنهادات براندی:
  • با ارزش بودن دید زیبایی شناسی تاریخی
  • دخالت روی اثر هنری شرط به شرط: مرمت یک عملکرد منتقدانه و شرط به شرط را میطلبد
  • مرمت عبارتست از توجهی که در ادامه اش دخالت روی ماده اثر هنری میکند و ان دخالت چه برای نجات خود اثر هنری است وچه بهسازی و نجات شرایط محیطی اثر.
چزار براندی مرمت را به عنوان وحدت بخشیدن و تمامی دیدن اثر هنری می بیند و میگوید:
دخالت مرمتی بایستی قابل بر گشت هم باشد.
از تالیفات وی: تئوری مرمت 1963 بودا می خندد1973 تئوری عمومی انتقاد1974 ساختمان و معماری 1975


نظریات ویته در مرمت:(فرانسه)
1- کار مرمت باید از نظر مخفی مانده با کار اصلی ادغام نشود
2- مرمت بیشتر عملی باستان شناسی است تا کار معماری
3- در اثار هنری که بخاطر خصوصیات مکتبی و ایدئولوژیک انها از قرینه سازی در انها اجتناب شده به هنگام مرمت نیز باید از قرینه سازی پرهیز شود



اوژن ویوله لودو ( ۱۸۷۹-۱۸۱۴فرانسه )
لودو معمار فرانسوی است که به عنوان یکی از فعالترین مرمت کنندگان آثار تاریخی در جهان شناخته شده است.وی به مسائل معماری تسلط کامل داشت و با اینکه در آن زمان این مبحث کاملا به خوبی شناخته نشده بود در مورد سبک ها می گوید:"سبک ساختمان های گوتیک و بناهای قرون وسطی تابع قواعد منطقی و قابل برداشت است ودر تمامی آثار که بخاطر نیازی معین(نیاز شالوده ای-ساختمانی)زاده می شوند این قواعد مشترکا به چشم می خورد. مجموعه چنین قواعد و روالهایی سبک را به وجود می آورند."
وی بیشتر منتقد است تا معمار و با اظهار عدم اعتقاد به آکادمی هایی که به تدریس هنر کلاسیک اختصاص داشتند می گفت:"با شناخت هنرهای قدیمی باید دوره خویش را در هنر خویش اجرا و ظاهر کنیم."وی برای همه دوره های مختلف هنر احترام قائل است و می گوید:"تنها هنر روم قدیم داری ارزش نیست بلکه همه دوره ها ارزشمند و قابل احترامند."او معتقد است که هنر و فرم آن حاصل یک تفکر می باشد.بنظر او میان هنر یونان و گوتیک نزدیکی هایی وجود دارد.هر چند که در هنر یونان مقیاس انسانی وجود ندارد و در هنر گوتیک اندازه های انسانی در حد اعلی رعایت شده و همچنین هنر یونان آمیزه ای ساده و روشن و قابل فهم بوده و در مقابل هنر گوتیک ترکیب ظریف انواع هنرهای پیچیده می باشد.
وی می گوید که فضاهای معمارانه دائما به تناسب احتیاجات بشر در حال تغییر و تحول است.او به متناسب بودن اندازه ها اهمیت فوق العاده می دهد و معتقد است که اگر در آثار هنری تناسب لازم رعایت نشود دیگر آن اثر هنری نیست.بنظر او هنر رومی هنری درجه دو و هنر یونانی هنر درجه اول می باشد.
ویوله لودو در کار مرمت به "سبک شناسی"یعنی یافتن روح و خصوصیات اثر هنری معتقد است و با تلفیق این شناخت و فن کاربرد مواد و فرم در دوره خاص اثر با تجربیات شخص دست به مرمت می زند.
ویوله لودوبا این اعتقاد که فرم اثر هنری زاییده نوعی تفکر است سعی در دست یابی به تفکر خاص اثر هنری دارد و در این راه به سه اصل معتقد است:
  1. بخش هایی که بعد از ساخته شدن اثر بر آن افزوده شده اند باید برداشته شوند و بنای اصلی با رعایت وحدت و خلوص اثر حفظ و نگهداری گردد.
  2. در صورت تخریب بخشی ازبنا به هر علت و یا ناقص مانده بخشی از آن در زمان ساخت,مرمت کننده باید بنا را به صورت اصلی و آنچه می بایست باشد تکمیل نماید.
  3. در انجام هر گونه کار مرمتی مرمت کننده باید خود را در نقش سازنده اصلی تصور کرده و با توجه به سبک و امکانات فنی دوره اثر آنرا تکمیل نماید.برای اینکار تصور مدلی منطقی که نمایانگر شکل اصلی بنا در زمان ساخت می باشد کار آرایی صحیحی در امر مرمت خواهد داشت.
ویوله لودو رعایت "وحدت سبک"در ساختمان را برای ایجاد روح در آثار هنری لازم می داند و سعی می کند خصوصیات خاص دوره ای که اثر به آن تعلق دارد در کار ظاهر شود. به نظر او معمار که مجری کار است فقط می تواند جوابگوی بعضی نیازها باشد .وی مانند یک منتقد و محقق تاریخی عقایدی جدید را برای دوره خویش بیان می نماید و همچون یک معمار آنچه را که می بیند تعقیب می کند.او می گوید که یک معمار خوب قبل از هر چیز باید دارای تخصص و تسلط در فن خویش باشد.زیرا ساختن یک خانه از هر کسی ساخته است در صورتی که رعایت تناسب و استحکام و ارائه عملکرد صحیح از همه بر نمی آید.وی هنر ار مخصوص فرانسه می داند و سهم عمده را به هنر گوتیک اختصاص می دهد.
ویوله لودو در مورد بناهای یونانی می نویسد :"بنای ساختمان ها روی تخته سنگ ها صورت گرفته و عوامل اصلی سازه عبارت است از پایه سنگی و تیر افقی روی پایه و ستون. در این بناها از تاغ استفاده نمی شود تا سازه مخفی نشود.ساختمان و اسکلت هر اثری رابطه مستقیم با فرم آن دارد."
در مورد بناهای رومی معتقد است:"ساختمان ها در هر نقطه ای که نیاز بوده ساخته می شود.برای پوشش سقف از قوس تاغ و گنبد استفاده شده و نسبت به عملکرد و نیاز های مختلف نقشه ساختمان دارای قسمت های متفاوت و متغیر می باشد.فضای آزاد بین دو ستون خیلی بیش از اندازه مشابه در بناهای یونانی است .سازه و ساختمان وسیله ای برای جوابگویی به احتیاجات و ضروریات انسان هاست و فرم آن ها با پوشش و تزیینات ظاهر ساختمان شکل می گیرد."
جنبه مثبت عمل ویوله این بود که خیلی از آثار دوره گوتیک را نجات داد و حیات این بنا ها را مدیون او هستیم و از این راه حق بزرگی به تاریخ مرمت و معماری دارد. یکی از رده بنا هایی که لودو باز سازی و تکمیل کرد کلیسای نتردام پاریس است...تعدادی از مجسمه های نتر دام را او طراحی و اجرا نمود .همچنین طرح و اجرای نمای کلیسای "کلرمون فران "از اوست.قصر های "کارکاسون"و "پیرارفون"کلا به دست او باز سازی شد.

نظریات ویله دو در مرمت:(1879-1814م فرانسه)
وی بیشتر معتقد است تا معمار و برای همه دوره های هنر احترام قائل است و میگوید که فضای معمارانه به تناسب احتیاجات بشر در حال تغییر است وی به متناسب بودن اندازه ها اهمیت فوق العاده میدهد و معتقد است که اگر در اثار هنری تناسب لازم رعایت نشود دیگر ان اثر هنری نیست
ویوله دو در کار مرمت به سبک شناسی یعنی یافتن روح و خصوصیات اثر هنری معتقد است و با تلفیق این شناخت و فن کاربرد مواد و فرم در دوره خاص اثر با تجربیات شخصی دست به مرمت میزند
وی معتقد است که اثر هنری زاییده نوعی تفکر است سعی در دستیابی به این تفکر خاص دارد وبه سه اصل معتقد است
1- بخشهایی که بعد از تاریخ ساخته شدن اثر بر ان افزوده شده اند باید بر داشته شوند و بنای اصلی با رعایت وحدت و خلوص اثر حفظ و نگهداری شود
2- در صورت تخریب بخشی از بنا به هر علت ویا ناقص ماندن بخشی از ان در زمان ساخت مرمت کننده باید بنا را به صورت اصلی و انچه که میبایست باشد تکمیل نماید
3- در انجام هر گونه کار مرمتی مرمت کننده باید خود را در نقش سازنده اصلی تصور کرده با توجه به سبک و امکانات فنی دوره اثر انرا تکمیل نماید
ویوله دو رعایت وحدت سبک در ساختمان را برای ایجاد روح در اثار هنری لازم میداند و میگوید یک معمار خوب قبل از هر چیز باید دارای تخصص وتسلط در فن خود باشد



نظریات جان راسکین در مرمت:(1900-1819م)
دانشمند و منتقد هنری و یکی از معماران نادر جهان در دوره ویکتورین انگلستان
در عقاید او گرایش به طبیعت و زیباییهای طبیعی را فوق ارزشهای دیگر قرار دادن بسیار مشهود است. به عقیده راسکین یک بنای تاریخی به منزله سندی تاریخی است و باید حتی الامکان از دخالت و تغییر وضعیت ان اجتناب کرد.
او میگوید ما حق دست بردن در اثار هنری را نداریم مردگان باید مالک حقوق خود باشند ما حق از بین بردن اثار انها را نداریم .
راسکین به سنتی بودن و هنری بودن اثار تاریخی علاقمند است.
در عقاید راسکین به دو نظریه اصلی بر میخوریم: 1-انتقاد از مرمتگران 2-ارائه نظریات پیش تازانه
در کتاب هفت مشعل معماری از محصولات صنعتی که فقط تولید زیاد و کمیت در انها مطرح است نه کیفیت انتقاد شده است.
http://www.maremat.epage.ir/fa/module.content_Page.28-05.html
 

hamidm

عضو جدید
[مشاهیر مرمت ابنیه] - نظريه‌پردازان مرمت

[FONT=&quot]نظريه‌پردازان مرمت[/FONT][FONT=&quot][/FONT]

[FONT=&quot]وينكلمن (1786ـ1717):[/FONT][FONT=&quot]
براي اولين بار به جاي اينكه كارهاي هنري باستاني را مطابق مد روز تجزيه و تحليل كند، آنرا به صورت آنچه كه واقعاً هست مورد مطالعه قرار داد و به همين دليل شايسته است كه او را پايه‌گذار تاريخ هنر بدانيم وي ضمناً پيشنهاد مي‌‌كند كه هنر باستاني به عنوان سرمشق تلقي شود و در نتيجه جنبش نو، يعني نئوكلاسيسم را بنيان مي‌گذارد.[/FONT]
[FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]وي معتقد است كه تعمير آثار هنري بايد از روي مدارك كتبي و با توجه به تحقيقات تاريخي و با رعايت سلسله مراتب ([/FONT][FONT=&quot]Filologico[/FONT][FONT=&quot]) صورت پذيرد. نظريات وي هيچگاه به طور مستقيم در امر مرمت معماري دخالت نداده شد. [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]- احساس واقعي زيبايي مانند دوغاب گچي است كه بر روي سر آپولو در ـ بلودر ـ ريخته شده و تمام قسمتهاي آن را پوشانده.[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]ويته :[/FONT][FONT=&quot]
وي معتقد است:
1- كار مرمت بادي از نظر مخفي مانده، با كار مرمت ادغام شود.
2- مرمت بيشتر عملي باستانشناسي است تا معماري.
3- در آثار هنري بخاطر خصوصيات مكتبي و ايدئولوژيك آنها، از قرينه‌سازي در آنها اجتناب شده، به هنگام مرمت نيز بايد از قرينه‌سازي پرهيز شود. [/FONT]
[FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]اوژن ويوله لدو (1879ـ1814):[/FONT][FONT=&quot]
لدو در مرمت به «سبك شناسي» يعني يافتن روح و خصوصيات اثر هنري معتقد است و با تلفيق اين شناخت و فن كاربرد مواد و فرم در دورة خاص اثر، با تجربيات شخصي دست به مرمت مي‌زند. وي به سه اصل 1- برداشتن بخشهاي الحاقي (حذف سبكي) 2- تكميل بنا بصورت آنچه كه مي‌بايد باشد (بازسازي سبكي) 3- ساخت با سبك و امكانات فني دورة اثر (بازسازي سبكي). وي رعايت «وحدت سبك» در ساختمان را براي ايجاد روح در آثار هنري لازم مي‌داند. او هنر را مخصوص فرانسه مي‌داند و سهم همده را به هنر گوتيك اختصاص مي‌دهد.[/FONT]
[FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]- [FONT=&quot]با شناخت هنرهاي قديم بايد دورة خويش را در هنر خويش اجرا و ظاهر نمائيم.[/FONT][/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]- تنها هنر مردم روم قديم داراي ارزش نيست، بلكه همة دوره‌ها ارزشمند و قابل احترامند.[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]به نظر او هنر رومي در درجة دو و هنر يوناني درجة اول مي‌باشد. وی در مورد ساختمانهاي دورة گوتيك مي‌گويد: [/FONT][FONT=&quot]سازه‌اي است زنده، متشكل از نيروهاي داخلي جمع و پخش شونده كه متعادل مي‌شوند.[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]لدو خيلي از آثار دورة گوتيك را نجات داد. بناها و آثار مرمت شده توسط لدو:
[/FONT]
[FONT=&quot]نتردام پاريس[/FONT][FONT=&quot] (تعدادي از مجسمه‌هاي نماي نتردام) ـ نماي كليساي [/FONT][FONT=&quot]كلرمون فران[/FONT][FONT=&quot] ـ قصرهاي [/FONT][FONT=&quot]كاركاسون[/FONT][FONT=&quot] و [FONT=&quot]پيراوفون[/FONT][/FONT][FONT=&quot].[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]* بناهاي مرمت شده ايتاليا به روش «وحدت سبك»: 1- دوماي سانت كروچه (فلورانس) 2- كاستلوا سفور تيسكو (ميلان) 3- دوماي ناپل. [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]جان راسكين (1900ـ1819):[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]به عقيدة وي يك بناي تاريخي به منزلة سندي تاريخي است و بايد از دخالت و تغيير وضعيت آن اجتناب كرد، هر چند اين دخالت‌ها براي حذف قسمتهاي زائد، ناهماهنگ و يا استحكام دادن به قسمتهاي خطرناك و ناپايدار انجام گيرد. عقيدة راسكين عبارت است از: توجه به سنديت بنا و سرنوشت آن و در عين حال، سرسپردگي و تسليم در برابر طبيعت فرساينده آن. كتاب [/FONT][FONT=&quot]هفت مشعل معماري[/FONT][FONT=&quot] از اوست.[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]در عقايد راسكين به دو نظرية اصلي برمي‌خوريم:
1- انتقاد از مرمتگران
2- ارائة نظريات پيشتازانه كه در دهه‌هاي بعدي مبناي قوانين مرمتي در ارتباط با مسائل سياسي، رواني ـ اجتماعي قرار مي‌گيرد. راسكين با دخالت مستقيم د رآثار هنري مخالف است و وظيفة مرمت كننده را توجه به نگهداري و حفظ آثار هنري مي‌داند، نه دخالت‌هاي بيجا و نامحدودي تحت عنوان «مرمت».[/FONT]
[FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]وي معماري انقلاب صنعتي را چنين توصيف مي‌كند:
1-نمايش ظاهري سازه‌اي بنا به صورتي غير از آنچه كه در واقع است
2- ظريف‌كاري و پوشاندن سطح خارجي بنا با موادي غير از آنچه كه بنا با آن ساخته شده و افزودن تزئينات و كنده‌كاري‌ها روي بنا.
3- استفاده از تزئينات مختلفي كه با ماشين ساخته شده‌اند.[/FONT]
[FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]- مردگان مالك حقوق قانوني ساختة خود هستند و ما قانوناَ نمي‌توانيم زحمات آنان را از بين ببريم، هر چه را كه خود ساخته‌ايم آزاديم هر گونه دخل وتصرفي در آن انجام دهيم، اينها نتيجة زحمات بسيار و صرف هزينة گذشتگان است و قانون اجازة از بين بردن آنها را پس از مرگ صاحبانشان به ما نمي دهد، بلكه بايد به نسل هاي آينده انتقال داده شود.[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]لوكا بلترامي (1933ـ1854):[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]مرمت تاريخي[/FONT][FONT=&quot] عنوان پيشنهادي بلترامي است. وي معتقد است: با استناد به مدارك و شواهد تاريخي به منظور برگشت دادن شكل بنا به صورت اولية آن خواه بعد از خراب شدن و خواه پس از گذشت زمان و تأثيرات ناشي از فرسودگي و...مبدأ بررسي و شرط اتخاذ هر تصميم بشمار مي‌آيد . شكل‌گيري مجدد بنا با توجه به نقشه‌هاي بدست آمده برابر شكل اوليه بنا خواهد بود.[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]* تخريب نقاط حساس شهر براي بوجود آمدن ميدان ديد و جلوة بيشتر نماي بناهاي مهم‌تر. [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]كارهاي بلترامي عبارتند از: مداخلة تخريبي «كليساي سن‌جوواني» و تخريب خانه‌ها براي احداث ميدان «اسكالا» و بازسازي برج بزرگ ناقوس كليساي «سن‌مارك» و نيز به علت تفاوت شكل و تغيير محل بناي آن نسبت به موضع اصلي.[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]كاميليو سيت (1903ـ1843م):[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]- ارزش هر بنا به محيط اطراف آن بستگي دارد (روابط فضاي موجود بين بنا و محيط).
- مخالفت با جدا كردن بناهاي مهم تاريخي از محيط اطراف آن بخاطر انعكاس بيشتر هويت آن.
- اهميت به [FONT=&quot]ميدان[/FONT] به عنوان يك فضاي باز عمومي شهري.[/FONT]
[FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]كاميليو بويي‌تو (1914ـ1836م):[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]علاقه فراوان به بناهاي كهن، به منزلة يك سند تاريخي و روح و حيات دوباره دادن و بازگرداندن فعاليت به بناي تاريخي. [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]تأثيرات افكار بويي‌تو در كنگرة آتن:
[/FONT]
[FONT=&quot]1- فرق گذاشتن بين سبك قديم و سبك مرمت.
2- فرق گذاشتن بين مصالح قديم و مصالح جديد مرمت.
3- بكار نبردن كنج‌ها، زاويه‌ها و سطوح تزئيني در بخش‌هاي تازه‌ساز.
4- ايجاد نمايشگاه و موزه‌اي از عناصر و تكه‌هاي جدا شدة بنا در داخل يا نزديك بنا.
5- حك تاريخ مرمت بنا با قراردادن علامتي در روي بخش‌ها و عناصر بازسازي شده.
6- نصب كتيبه بر روي بناي مرمت شده.
7- توصيف مراحل مرمت با عكس و نقشه و قرار دادن آن در بنا و يا نزديك آن، براي معرفي.
8- تلاش در شناساندن بنا.[/FONT]
[FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]جووانوني (1947ـ1873م):[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]5 اصل مهم جوواني:
[/FONT]
[FONT=&quot]1- محكم كاري
2- دوباره چيني(آناستيلوز)
3- آزاد سازي
4- تكميل كردن
5- نوآوري[/FONT]
[FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]- ما حق نداريم در كنار يك بناي تاريخي ساختماني امروزي و مدرن بسازيم و در غير اينصورت به سبك و استيل ساختمان باستاني خيانت كرده‌ايم.[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]- ما مي‌توانيم در كنار يك معماري باستاني ساختماني بسازيم و يا قسمتي از يك ساختمان تاريخي كه ويران و نابود شده است، تكميل كنيم. منتها بايد سبك و استيل آن بناي باستاني را بگيريم و بعد آن را خلاصه كنيم ... ما بايد يك بناي [/FONT][FONT=&quot]Neotro[/FONT][FONT=&quot] يعني بي تفاوت داشته باشيم.[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]- مونومانهاي عصر كلاسيك مونومانهاي مرده‌اي هستند. چون عمل آنها فقط عملي نمايشي است جهت بازديد سياحان و خوش‌آيند تماشاچيان[/FONT][FONT=&quot].[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]جواني كازانوا:[/FONT][FONT=&quot]
معتقد است كه مرمت كنندگان، اثر هنري را از بين مي‌برند و تنها در صورتيكه مرمت از روي سبك شناسي صورت پذيرد، قابل قبول است.[/FONT]
[FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]پروفسور براندي:[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]كتاب‌ها:[/FONT][FONT=&quot] تئوري مرمت ـ بودا مي‌خندد ـ تئوري عمومي انتقاد ـ ساختمان و معماري. [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]عقايد:[/FONT][FONT=&quot] 1- اثبات و شناسايي يك اثر هنري توسط يك بحث انتقادي. 2- دوباره سازي و دوخت و ‌دوز قسمت كسري اثر هنري. 3- دخالت به عنوان مرمت روي مادة اثر هنري انجام مي‌شود، چه جهت نجات اثر هنري و چه به عنوان خود جسم اثر هنري.[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]پيشنهادات براندي:[/FONT][FONT=&quot] 1- با ارزش بودن ديد زيبايي‌شناسي، تاريخي 2- دخالت روي اثر هنري شرط به شرط: مرمت يك عمل منتقدانه و يك قضاوت شرط به شرط را مي‌طلبد 3- مرمت عبارتست از توجهي كه در ادامه‌اش دخالت روي مادة اثر هنري مي‌كند و آن دخالت چه براي نجات خود اثر هنري است و چه بهسازي و نجات شاريط محيطي آن اثر.[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
 

PARASTESH MAREMA

عضو جدید
نظريه پردازان مشهور در باززنده سازی معماري

نظريه پردازان مشهور در باززنده سازی معماري

1 ـ اوژن ویوله لودو[1] ( 1879 ـ 1814م )مرمتگر فرانسوی، معمار و فعال‌ترين مرمتگر بنا « تعريف معماری سبکی منصوب به او می‌باشد».تئوری‌های او مدت‌ها دست مايه مرمت‌گران اروپايی بود، فعاليت‌های خود را زمانی شروع کرد کههنوز قانون و ضابطه‌ای برای مرمت تدوين نشده بود. هيچ بنايی قبل از مرمت مورد پژوهش قرار نمی‌گرفت و طرح و نقشه‌ای از بنا تهيه نمی‌شد.ماده را عنصري بي‌جان مي‌داند که معمار به آن روح مي‌بخشد.دستور العمل‌های او در راستای باززنده‌سازیسبکی بناهای قديمی بود و مجموعه فعاليت‌هايش در منشور آتن با هدف حذف از افکار عمومی جهت باززنده‌سازی مورد بررسی قرار گرفت .بخشی از نظريات او :ـ تمام بخش يا عناصری که در زمان‌های بعد از تاريخ اوليه به بنا افزوده شده يا از بدنه آن حذف شده بايد با انجام عمليات ساخت، با رعايت وحدت و خلوص سبک به شکل اصلی خود جلوه‌گر شود.ـ با هدفباززنده‌سازی کالبدی و ارتقاع عملکردبنا، مرمت می‌کرد.ـ عموما" عملکرد موزه‌ای را پيشنهاد می‌داد زيرا در اين حالت حيثيت بنا به نحو احسن ارتقاء می‌يافت. ـ شيوه او در مرمت بنا و بافت تاريخی شهری بيشتر به بهسازی ، نوسازی، بهداشتي ( نور، هوا، ...) و بازسازی گرايش داشت، بگونه‌ای که بخش‌‌های الحاقی می‌بايست حذف شود.ـ هرگاه ابنيه تاريخی در اثر تخريب‌های ناشی از عوامل طبيعی يا انسانی بخشی از پيکره خود را از دست بدهد و يا زمانی که وحدت کالبدی آنها ناقص شود يا در اصل ناتمام باشد مرمت کننده بايد آن را تکميل کند و معماری آن را بصورت کالبد اوليه و بر مبنای فکر طراح براساس سبک اصلی بسازد.ـ در انجام هر دخل و تصرفی در موجوديت کالبدی بنا، مرمت کننده بايد خود را جای سازنده اصلی فرض کند و با توجه به شناخت، ذوق و آنچه که او می‌توانسته در آن زمان بسازد « مدل منطقی » بنا را در شکل اصلی آن تنظيم و تدوين کند و همان شکل و اندام را به وجود آورد به نحوی که سازنده اوليه اگر هنوز زنده بود همان را فکر و خلق می‌کرد.ـ با ارزيابی ديدگاه سازنده اصلی بنا، عمل می‌کرد
.
جان راسکين[2] (1900ـ 1818 م )حقوق‌دان، منتقد اجتماعی و هنری، نويسنده رمانتيزم بزرگ انگليسیمخالفت شديد او با هر گونه دخالت در کالبد بناهای قديمی به دليل قائل شدن به فناپذيری آثار، طرفداران زيادی پيدا نمود.بخشی از نظريات و زير بناهای فکری جان راسکين بصورت اختصار بشرح زير می‌باشد:ـ آخرين روز سرنوشت فرا خواهد رسيد، بگذاريد با وضعي آشکار نزديک شود نگذاريد هيچ گونه هرج و مرج تبديل‌ها و ترکيب‌های کاذب جلوی فناپذيری و مرگ اجباری بناهای تاريخی و قديمی را بگيرند.ـ مرمت نيز پديده‌ای است که بايد به آرامی صورت پذيرد، در تمام طول عمر اثر تا کهنسالی ولی در دوران کهنسالی آثار هيچگونه مرمتی جايز نيست.ـ دخالت صنعت در ساخت بنا و فضاهای شهری موجب به وجود آمدن شکل‌های يکسان و غير متنوع می‌گردد که با طبيعت انسان در تضاد می‌باشد.ـ انسان به خانه معمولی فکر نمی‌کند بلکه به تنهايی فکر می‌کند که از عناصر تشکيل دهنده و ساخت اصلی شهر است.ـ آثار و ساختارهای انسانی قبل از انقلاب صنعتی نه تنها برای يک نسل نيست بلکه برای هميشه است ولی ساختار انسان معاصر برای يک نسل عمر می‌کند زيرا انسان معاصر جاودانی فکر نمی‌کند.ـ بناهای دوره گذشته متعلق به نسل حاضر نيستند و به گذشته تعلق دارند بنابراين دخالت نسل حاضر در گذشته بگونه‌ای صورت بگيرد که اگر نامناسب باشد آيندگان بتوانند آن را با شرايط زندگی خود تطبيق دهند هر نسل فقط درباره سهم خود اظهار نظر کند .ـ معتقد به مرمت بنا يا بافت بدون دخالت مستقيم بود عملکرد بايد بتدريج تداوم بخشد و کاربری هم سنخ با کاربری قديمی خود داشته باشد.ـ به شيوه محتاطانه ، حفاظت ترتيبی، استوار است.ـ زيربنای فکری او قوانينی برای حفاظت مناطق کوهستانی و سواحل انگلستان بوده و هست.ـ با روی آوردن به هنر، مبادرت به نقد فلسفه هنری نمود.ـ پايه گذار نظريه منظروار[3] و تعوري خوجوش يا اندام وار بود[4]ـ شرايط اقتصادی، اجتماعی، دوران صنعتی را دليل انحطاط فکری زمان خود می‌دانست و با نگاه افسوس به گذشته نوستالژيک سعی در ايجاد تحول در اساس انديشه فرهنگی مردم را داشت.ـ يک بنای قديمی به منظور يک سند تاريخی است و تا حد امکان جلوگيری از هر گونه دخالت در وضع آن را بايد ناپايدار و خطرناک نبايد اقدامی صورت پذيرد.ـ دستور العمل‌های مکتوب برای مرمت بجا نگذاشت.ـ کتاب معروف او به نام هفت مشعل معماری حاوی نکته‌های کوتاه ولی مهم در معماری به قرار زير است.· حقيقت : هنر ساختن حقيقت آسماني و معنوي دارد.· فداکاري: در تبديل حقيقت به واقعيت وجود به موجود اعتلاي ابدي هست که هنر سازندگي را به امر آئين و تشريعي تبديل کرده که در آن نام سازنده و نشاني از اوست.· قدرت : ساختن نياز به قدرت دارد.· زيبايي: حقيقت زيباست انعکاس آن در وضعيت نيز زيباست.· زندگي: ساختن يعني جاوداني کردن حيات انساني.· خاطره: زندگي خاطره بوده و ساختن مکاني براي آن.· تسليم شدن : هنر ساختن احترام گذاشتن به سمت‌ها و تبديل آنها به سمت‌هاي جديد است
.
3 ـ کاميلو بویی تو[5] (ميلان 1914 ـ 1836 م )محقق، معمار و نويسنده ايتاليايی. او را « پدر باززنده سازی »می‌نامند.هر نو مداخله‌ای در بازگشت به شکل اوليه را منوط به داشتن اسناد، مدارک و شواهد تاريخی می‌داند. او اولين شخصي است که در باززنده‌سازی توجه به مفاهيم معماری را جايگزين تبعيت از ويژگي‌های شکلی يا سبکی بنا نمود. اساس تفکر او حيات بخشي و دميدن روح دوباره به بنای تاريخی است.مبانی زير به اصول بويي‌تو معروف شده است:ـ ايجاد عملکرد در کالبد قديم.ـ مشخص نمودن مداخله در هر دوره.ـ تدوين مبانی اقدام.ـ عدم تقليد از سبک‌های معماری گذشته.دستور العمل‌های مرمت او را به شرح زير می‌توان خلاصه نمود:ـ دخالت در بنا با استفاده از مفاهيم کهن ولی متفاوت از سبک قديم.ـ هماهنگي بين مصالح قديم و جديد به هنگام اقدامات مرمتی.ـ حفظ کليه دوره‌های مختلف بنا ، نگهداری وضع قديمی آن و جلوگيری از تخريب دوره‌های متاخر حين هرگونه دخالت تکميلی، احياء و يا تعميرآن .ـ اتخاذ تصميم و قبول مسئوليت از راه مطالعه، بررسی‌های علمی و مستندسازی و جواب‌گويی به نيازها به جای دخالت‌هايی که قبلا" از راه کند و کاوهای ذهنی و نتيجه‌گيری‌های آزادانه و طراحی‌های دلخواه صورت می‌گرفته است.ـ توصيف و توضيح مراحل مختلف اقدامات مرمتی، همراه با عکس، نقشه و غيره، قراردادن آنها در بنا و اقدام به معرفی اقدامات، توسط وسايل ارتباط جمعی.ـ حک تاريخ و زمان مداخله مرمتی.ـ معرفی بنا يا مجموعه‌های تاريخی با استفاده از وسايل و امکانات ارتباط جمعي.ـ استقرار نمايشگاهیجانب هر اثر برای به نمايش گذاشتن عناصر، بخش‌ها يا تکه‌هايی از بنای قديمی که هنگام بازسازی، مجددا" بکار گرفته نشده‌اند.مجموعه افکار او اساس اوليه قطعنامه کنگره آتن ( 1931 م ) برای مرمت بنا و بنام مجموعه هشت گانهاست:1. فرق گذاشتن بين سبک قديم و جديد در زمان باز زنده سازی بنا.2. فرق گذاشتن بين مصالح ساختمانی قديم و جديد که در يک بنا بکار می‌رود .3. به کار بردن کنج‌ها، زاويه‌ها و سطوح تزئينی در بخشهای تازه ساز بناهای مرمت شده.4. ايجاد نمايشگاه يا موزه‌ای داخل يا نزديک بنای مرمت شده، توسط عناصر، بخشها و يا تکه‌هايی از بنای قديمی که طی بازسازی‌، دوباره به کار برده نشده‌اند.5. حک تاريخ کار مرمتی در نقطه‌ای از بنا يا بکار بردن علامتی قراردادی روی بخش‌ها و عناصر بازسازی شده.6. نصب کتيبه مرمت روی بنای مرمت شده.7. توصيف و توجيه مراحل مختلف کار مرمت. همراه با عکس و نقشه و قراردادن آن به عنوان نمايشگاه در بنا يا نزديکی آن و اقدام به شناساندن کارها توسط وسايل ارتباط جمعی.8. تلاش در شناساندن بنا
.
کاميلوسيت[6] ( 1903 ـ 1843م )معمار و شهرساز اتريشی.افکار او به دليل توجه و علاقه خاص وی به آن مجموعه معماری متعلق به زمان گذشته است که انعکاس و تداوم محسوسی در فرهنگ معماری دارد. نويسنده کتاب ( هنر ساختن شهرها ) مي‌باشد با برداشتن زيباشناسانه از شهرهاي قرون وسطي و رنسانس.چکيده نظريات او :ـ جستجوي الفباي بافت‌ها قديمي به منظور کاربري بافت جديد.ـ ارزش هر بنا به محيط اطراف آن بستگی دارد.ـ در هر دوره عمل شهرسازي خاص همان دوره به انجام رسيده که مي‌تواند اصولي را جهت تداوم شهرسازي مطرح کند. ـ جدا کردن بناهای تاريخی مهم از بناهای اطراف و جابجا کردن بنا از ارزش آن خواهد کاست.ـ ميدانها، فضاهای باز عمومی شهرها و اندام شهرهای قديمی پس از اينکه بصورت لازم مورد مطالعه قرار گرفتند، می‌توانند ويژگي‌هايی را عرضه کنند که رهنمود طراحان معماری و شهرهای جديد باشند.ـ شهر جديد نسبت به شهر کهن به علت نظم بيش از حد يکنواخت ، بي‌هويت ، نازيبا ، بي‌تناسب مي‌باشد.ـ سلسله مراتب مکاني با فضايي براي بنا، مجموعه يا بافت شهري .ـ توازن ، تعادل و ساماندهي فضاهاي شهري.ـ بکارگيري راه حل مقطعي براي احياء بخشي ارزش بافت قديم و نفوذ به ساير مناطق شهري .ـ الويت به عابر پياده در مقابل وسايل عبور سريع در بافت‌ها.ـ تلفيق بناي جديد و قديم با هم.ـ نقش شبکه شطرنجي شهري در پي عدم شکل‌گيري خاطره و ماندگاري بر روي حواس انساني.ـ نقش اصل تقارن در مرمت شهري و استفاده از فضاي سبز.ـ تاکيد بر عملکرد خيابان و ميدان به عنوان دو عامل مهم شهري
.
لوکابلترامی[7]( 1933ـ 1854 م )معمار، نقاش، مجسمه ساز و مرمتگر ايتاليائی و پيشنهاد دهنده شيوه مرمت تاريخی بود.به بازسازی بنا به شکل اوليه معتقد بود، به شرط آنکه با استناد به نقشه بناها، مدارک و شواهد تاريخی صورت پذيرد. خواه بعد از تخريب به مرور زمان و بر اثر فرسودگی يا فرو ريختن ناگهانی در اثر جنگ يا زلزله و غيره.او معتقد به شکل‌گيری مجدد بر اساس نقشه‌های بدست آمده از وضعيت اصلی بنا بود. نظريه او تلفيقی از نظريات ويولهلودو وجانراسکين است که نظريه او در پی می‌آيد در طی فعاليت خود به جمع‌آوری اسناد تاريخی ، تهيه نقشه‌های کامل بناهای مهم شهری و تشکيل بايگانی معماری برای مرمت بنا و بافت‌های شهری اهتمام ورزيد.او می‌گويد:ـ بايد به تحقيق بدانيم چه بخش يا عنصری از بنا تخريب شده و با در دست داشتن مدرک بر ما ثابت شود آن بخش يا عنصر چه شکلی داشته و در صورت عدم دستيابی به مدارک متقن حق دخل و تصرف در اثر را نداريم.ـ هيچ بنايی به تنهايی مفاهيم و ارزش خود را بيان نمی‌کند و تنها از طريق محيط اطرافش تعريف می‌شود.ـ با استناد به شواهد و مدارک تاريخی، بنا بايد به شکل اوليه خود باز گردد و اگر الحاقات بعدی دارای ارزش باشند، آنها نيز حفظ می‌گردند.ـ لازم است که اسناد و مدارک بناها و مجموعه‌های تاريخی برای آيندگان و در بايگانی حفظ شود.ـ بناها و مجموعه‌های معماری را صرفا" بر مبنای آنچه بود، می‌توان بازسازی کرد.ـ هر نوع ساخت و ساز فقط براساس اصول کهن مجاز است.ـ هدف از مداخله در بناها و مجموعه‌های معماری و بافت‌های تاريخی بهبود بخشيدن به کالبد ‌آنهاست مشروط بر آنکه از اسناد و شواهد تاريخی لازم برخوردار باشند
.
6 ـ لوئيس مامفورد[8] ( 1895 م )مورخ آمريکايی و نويسنده کتاب « فرهنگ شهرها » است. معتقد است برای حل مسائل شهرها بايد شناختی عميق نسبت به مسائل شهری پيدا کرد. عدم درک مشکلات شهرها و افزايش وسايل نقليه منجر به گسترش حومه‌ها و به تبع باعث از بين رفتن شهرهای تاريخی شده است، لذا بافت‌های تاريخی می‌توانند مکان مناسبی در برابر تهديد روز افزون اتومبيل در شهرهای امروزی باشند. نظريه‌های او در ارتباط با مرمت بافت‌های تاريخی بشرح زير است:ـ مرمت امری است بطی‌ء که ممکن است سال‌‌ها به طول انجامد.ـ بافت‌های تاريخی تنها دارای ارزش تاريخی نمی‌باشند، بلکه دارای بعد زيباشناسانه نيز هستند.ـ طرح‌های مرمت بايد همزمان با طرح‌های آمايشی مورد توجه قرار گيرند.ـ مرمت بايد براساس تغيير جزيی در الگوی بافت سنتی شهر صورت پذيرد، بنحوی که به نيازهای معاصر نيز پاسخ گويد.ـ مشارکت شهروندان در امر مرمت، اصلی ضروری است.ـ مرمت بايد در مقياس کوچک و به صورت موضعی انجام گيرد.ـ شکل‌گيری بافت جديد بر روی بافت قديم نمی‌تواند مشکل اين بافت‌ها را حل نمايد.ـ اقدامات مرمتي بايد به گونه جذاب و آرامش‌بخشي انجام پذيرد.ـ اقدامات مقطعی و کوتاه‌بينانه موجب از بين رفتن ديد زيبائي شناسانه مناظر تاريخی و از بين رفتن قسمتی از تاريخ شهر می‌شود.ـ در بافت‌های کهن بايد با تکيه بر تعادل بخشيدن به کاهش تراکم کمک کرد.می‌توان به اين نتيجه رسيد که هدف از مداخله در بافت‌های شهری، حفظ کالبد بافت‌های تاريخی براساس شکل نظام‌مند آن و پاسخ به نيازهای معاصر است. کاربری‌های پيشنهادی وی، همان کاربری‌هايی است که طرح‌های آمايشی مطرح می‌کند و به اعتقاد او شيوه اقدام بهسازی و نوسازی بر پايه روش جامع مرمت شهری است
.
7 ـ لودويکوکوارونی[9] (1987ـ1911 م )اين معمار و نظريه پرداز ايتاليايي معتقد است:ـ مرمت شهری امری چند وجهی است که تمام وجوه اقتصادی ، کالبدی و ... را در بر می‌گيرد.ـ هماهنگی ميان طرحهای جامع شهری و طرحهای مرمتی امری ضروری است.ـ پويايی در بافت تاريخی، بويژه در بخش اقتصادی بسيار حياتی است .می‌توان بنابر اصول او به اين نتيجه رسيد که هدف از مداخله در بافت‌های کهن عملکرد با احترام به کالبد زنده و پويا است.کاربری پيشنهادی وی معاصرسازی است و شيوه او در بافت تاريخی بهسازی و نوسازی با توجه به برنامه‌ريزی شهری است. روش مداخله او در بازسازی شهری روش جامع مرمت شهری يا احياء بافت تاريخي از وجوه مختلف است
.
8 ـ کوين لينچ[10] ( 1984- 1918 م)معمار و شهرساز آمريکايی و نويسنده کتاب « سيمای شهر » و « تئوری شکل خوب شهر » است. نظريه‌ها و دستورالعمل‌های او بشرح زير مطرح می‌باشد.ـ مرمت امری آئينی و دائمی است.ـ گفت و گوی ميان گذشته و آينده تنها با مرمت آئينی و تداومی امکان‌پذير است.ـ نگهداری بنا، مجموعه و يا بافت‌های شهری که از کيفيت بالا، معنی و هويت برخوردار است، ضروری است.ـ زوال محيط طبيعی و مصنوعی امری بديهی است که نمی‌توان آن را برای تخريب پيش‌رس محيط شهری موثر دانست.ـ در حفاظت بايد به جاری کردن زمان در بنا، مجموعه و يا بافت شهری انديشيد.ـ گفت‌ و گوی خلاق بين گذشته، حال و آينده ميان شهروند و فضای شهری به حفظ عنصر غنی گذشته و معاصر سازی آنها منجر می‌شود.ـ بايد بر جاري بودن زمان در مکان بنا، مجموعه و بافت با افکار ديگران نيز انديشيد.ـ بايد بر حفظ ارزشها و موارد لمس ناشدنی و سازمان روانی فضای شهری پرداخت.ـ به نمايش گذاشتن دوره‌های تاريخی در بنا، مجموعه‌ها و فضای شهری.ـ حمايت از موزه‌های فضای باز.ـ مداخله، همراه با مشارکت مردم، مشاوره متخصصان و هماهنگی مسئولان.ـ تاکيد بر حفاظت از ميراث فرهنگی به جای حفاظت صرف از ميراث تاريخی.ـ تاکيد بر حفظ ارزش‌هاي لمس ناشدني و کالبد رواني فضاي شهري.ـ تاکيد بر شبکه نمادين شهر.ـ تاکيد بر خوانا بودن شهر در تمامي سطوح و حفظ عناصري که کمترين شباهت را با عناصر امروزي دارند.ـ هدف از مداخله در بافت کهن، ايجاد حس تداوم، خوانايی و سرزندگی در کالبد بافت قديم است
.
9 ـ گوستا جیووانی [11]از نظريه پردازان مشهور ايتاليايی است که از ديدگاه‌های او در تدوين قطعنامه آتن استفاده گرديد.او قائل به تفکيک ميان شهر قديم و شهر جديد بود و همچنين بناهای تاريخی را به دو دسته مرده يا آرکئولوژيک و زنده يا فعال تقسيم می‌کند.هدف او از مداخله در بافت کهن، بهبود عملکرد و کاربری شهر با احترام به کالبد زنده و پويای آناست. کاربری پيشنهادی او در ارتباط با بناها و مجموعه‌های تاريخی نيز براساس تفکيک ميان بناها به دو دسته مرده و زنده صورت پذيرفته است. به نحوی که کاربری موردنظر بافت‌های مرده، کاربری موزه‌ای و کاربری مورد نظر بافت‌های زنده، احياء و مرمت شهری است. بهسازی و نوسازی در بافت با استفاده از شيوه‌‌های بازسازی و روش جامع مرمتی شهری را می‌توان نحوه مداخله مرمتی او دانست
.
10 ـ آلدوروسی[12] (1997 ـ 1931 م )معمار ايتاليايی و خالق کتاب‌های « معماری شهر » و « معماری خردگرا » است. از پيروان معماری خردگرا و از مخالفان عملکرد گرائي مدرنيسم بود. معتقد است که عملکرد يک بنا از اهميت کمتری نسبت به شکل آن برخوردار است. زيرا عملکرد بنا می‌تواند تغيير يابد ولی شکل بنا ثابت باقی می‌ماند. او همچون « مامفورد » علت فرسودگی بافت‌های شهری را تحولات سريع انقلاب صنعتی و ورود اتومبيل بداخل بافت‌های کهن می‌داند.نظريه‌های او در خصوص بافت‌های کهن عبارتند از:ـ مرمت نيازمند زمان است.ـ بناهای تاريخی در برگيرنده خاطرات، افکار و آثار نسل‌های متعدد در گذشته است.ـ بناهای تاريخی نقش اساسی در خلق هويت شهرها دارند.ـ طرح‌های مرمتی بايد با شناخت کامل وضع موجود انجام شوند.ـ از طرح‌های خيال پردازانه و غير واقعی بايد خودداری کرد.ـ در طرح‌های مرمتی پس از شناخت گونه اصلی در وضع موجود بايد به خلق شکل متناسب و با گونه‌ای مبتنی بر وضع موجود پرداخت.ـ طرح‌های مرمتی بايد در انطباق با وضع موجود صورت گرفته باشند و توجيه کالبدی و فيزيکی کافی داشته باشند.ـ بايد بر شکل تاکيد کرد نه عمل.او با هر نوع اقدام تخريبی و يا بازسازی بنای تاريخی مخالف است و احداث بنا، مجموعه يا بافت‌های ساده ولی پر رمز و راز را بر پايه اصول طبيعی و سازمند توصيه می‌کند. معتقد به ورود اتومبيل به بافت کهن با نظارت دقيق است
.
11ـ لئوناردوبنه‌‌ولو[13](1933 م)معمار ، نظريه پرداز و تاريخنگار معماری ايتاليايي می‌باشد. مهمترين آثار او « مقدمه‌ای بر معماری » ،
« تاريخ معماری مدرن » ، « مبانی شهرسازی مدرن » ، « معماری شهر در ايتاليای معاصر » ، « تاريخ معماری رنسانس » ، « شهر ايتاليايی دوره رنسانس » ، « روم از ديروز تا فردا » ، « ماجرای شهر » ، « تاريخ شهر » و

« تئوری باز زنده سازی »است که آخرين آن کتاب مرجع می‌باشد.منتقد به فرهنگ دوره رنسانس از ارزش تشکيلاتي تاريخ در کليه ادوار گذشته برخوردار است.سعی او در بی‌ طرفی و دقت زياد با قصد ارائه ديدگاه‌های مختلف به خواننده می‌باشد.نظريه‌‌های او به دو شکل کلی و جزئی در مرمت و احياء آثار و بافت‌های تاريخی خلاصه می‌گردد.1ـ تداوم تاريخی با توجه به مراحل تحول شهری ، امری است حياتی.2ـ در امر مرمت، ايجاد تعادل بين قسمت‌های مختلف شهر در عين تفاوت، ضروری است.می‌توان از نظريه‌های او در بافت، که مداخله در بافت کهن، بهبودی کالبد و شرايط زيست ساکنان است، استفاده کرد. کاربری پيشنهادی او معاصر سازی و اقدام به بازسازی است. روش‌های مداخله‌ای او بر پايه شيوه حفاظتی تزئينی پی‌ريزی شده است.3ـ حضور شکل و عملکرد معاصر در بافت تاريخي با تمايز کالبدي .4ـ تفاوت عملکردهاي تاريخي و جديد با حفظ تعادل ميدان اندام‌هاي قديمي و جديد مخصوصا" در بافت شهري.


7ـ Euge[SUP]′[/SUP]n viollet le Due

[2]ـ John Ruskin

[3] ـ Landscape

[4] ـ Organic

[5]ـ Camillo Boito

[6]ـ camillo sitte

[7] ـ Luca Beltrami

[8] ـ Louis Mumford

[9]ـ Ludvico Quaroni

[10]ـ Kevin Lgnch

[11] ـ Gustavo Giovanni

[12] ـ Aldo Rossi

[13]ـ Leonardo Benevolo
 
  • Like
واکنش ها: vdi

گل گندمک

عضو جدید
سلام دوستان کسی در مورد نظریه پردازان ایرانی حوزه مرمت به ویژه فرامرزپارسی اطلاعاتی داره؟
می خوام نظر ایشون رو در مورد مرمت بناهای تاریخی بدونم. اگه میشه لطفا کمکم کنید
 

Maryam.PZ

کارشناس ارشد مرمت ابنیه
کاربر ممتاز
اوژن ویوله لودوک (1879 - 1814)











منبع : مرمت شهری / محسن حبیبی
 
آخرین ویرایش:

Maryam.PZ

کارشناس ارشد مرمت ابنیه
کاربر ممتاز
جان راسکین (1900 - 1818)










منبع : مرمت شهری / محسن حبیبی
 
آخرین ویرایش:

Maryam.PZ

کارشناس ارشد مرمت ابنیه
کاربر ممتاز
کامیلو بویی تو (1914 - 1836)









منبع : مرمت شهری / محسن حبیبی
 

Maryam.PZ

کارشناس ارشد مرمت ابنیه
کاربر ممتاز
کامیلو سیت (1903 - 1843)







منبع : مرمت شهری / محسن حبیبی
 
بالا