[مشاهیر مجسمه سازی] -10- ابولحسن خان صدیقی

ahoo_fr

عضو جدید
کاربر ممتاز
ابوالحسن‌خان صدیقی

(۱۲۷۳ - ۱۳۷۴)




نقاش و مجسمه‌ساز برجسته‌ی ایرانی و از شاگردان کمال‌الملک بود. مجسمه فردوسی در میدان فردوسی و مجسمه خیام در پارک لاله تهران و مجسمه نادرشاه افشار در مشهد و طرح چهره ابوعلی سینا از کارهای برجسته‌ی او هستند.
ابوالحسن‌خان صدیقی در سال ۱۲۷۳ خورشیدی در محله‌ی عودلاجان تهران به دنیا آمد. پدرش میرزا باقرخان صدیق‌الدوله از اهالی نور مازندران بود اما سال‌ها قبل از تولد ابوالحسن به تهران آمده بودند و ساکن عودلاجان شده بودند که آن زمان از محلات اعیان‌نشین پایتخت محسوب می‌شد. ابوالحسن در هفت سالگی به مدرسه‌ی اقدسیه رفت که از مدارس جدید بود و سعیدالعلمای لاریجانی آن را بنیان گذاشته بود. پس از پایان تحصیلات ابتدایی برای ادامه تحصیل به مدرسه‌ی آلیانس رفت و در آن‌جا بدون این که استاد نقاشی داشته باشد شروع به نقاشی کرد؛ نقاشی‌های او روی دیوارهای مدرسه اعتراض مدیران مدرسه را در پی داشت.
هر چند خانواده اشرافی او آرزوهای دیگری برای‌اش می‌پروراند و پدرش تمایل نداشت که فرزندش به نقاشی روی آورد اما علاقه‌ی بیش از حد ابوالحسن به نقاشی و طراحی موجب شد درس را در سال آخر مدرسه رها کند و همراه دوستش علی‌محمد حیدریان نزد کمال‌الملک غفاری برود و بر سر کلاس درس او در مدرسه‌ی صنایع مستظرفه حاضر شود. پس از سه سال تحصیل در سال ۱۲۹۹ با درجه‌ی ممتاز دیپلم گرفت و در همان مدرسه به عنوان معلم مشغول تدریس شد. شاگرد برجسته‌ی او علی‌اکبر صنعتی در مورد این دوران می‌نویسد: [ابوالحسن] «... در کار هنرآفرینی آن‌چنان خوش می‌درخشد که به روایت مرحوم اسمعیل‌خان آشتیانی، آقا کمال‌الملک اغلب از سر طنز و تشویق شاگرد، او را آمیرزا ابولحسن‌خان رقیب صدا می‌کرد!»



در سال ۱۳۲۹ صدیقی به انجمن آثار ملی پیوست در این دوران او چهره‌نگاری از مشاهیر علمی و ادبی ایرانی را به انجام رساند و مجسمه‌های ماندگاری از این مشاهیر ساخت.
چهره‌نگاری از سعدی، بوعلی سینا، فردوسی و حافظ حاصل این دوران است. او سرانجام در سال ۱۳۴۰ از دانشگاه تهران بازنشسته شد اما تمام هم و غم خود را به مجسمه‌سازی اختصاص داد. با سفر به ایتالیا موفق شد مجسمه‌های ماندگاری در ایتالیا بسازد. مجسمه نادر و همراه‌اش در آرامگاه نادرشاه مشهد و مجسمه فردوسی در میدان فردوسی تهران و مجسمه خیام پارک لاله تهران هم حاصل این سال‌ها است. در جریان انقلاب ۱۳۵۷ مجسمه خیام آسیب جدی دید و به دلیل پرتاب سنگ به این مجمسه صورت و انگشتان‌اش شکست در روز ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ گروهی ناشناس سر مجسمه‌ی فردوسی را از تن جدا کردند که بعدها مرمت شد. در هنگام وقوع انقلاب، صدیقی در ایتالیا در کار ساختن مجسمه‌ی امیرکبیر بود، ماکت گچی مجسمه تمام شده بود که مسئولین دولت حکومت جدید از پرداخت هزینه‌های بعدی سرباز زدند و مجسمه‌ی برنزی که قرار بود ساخته شود هرگز ساخته نشد. این ماکت گچی که ۲۲۵ سانتی‌متر ارتفاع دارد هم‌اکنون در ریخته‌گری در میلان ایتالیا قرار دارد. صدیقی بعد از مدتی به ایران بازگشت و سال‌های پایانی را در سکوت و انزوا به‌سر برد. در هشتم تیر ۱۳۷۱ همسرش نیز درگذشت. در سال ۱۳۷۰ کمیسیون ملی یونسکو در ایران تصمیم گرفت از آثار صدیقی عکس‌برداری کند و کتابی در این زمینه منتشر کند. کتاب در سال ۱۳۷۳ منتشر شد صدیقی یک سال پس از انتشار این کتاب در ۲۰ آذر ۱۳۷۴ درگذشت.
پس از مرگ برای او مجالس بزرگ‌داشتی برگزار شد، نیز سفارش ساخت مجسمه‌ای از او به فرزندش فریدون صدیقی داده شد که این تندیس نیم‌تنه هم‌اکنون در دانشکده هنرهای زیبا قرار دارد.


مدرسه صنایع مستظرفه



میل مبهم درونی صدیقی را به سوی مجسمه‌سازی می‌کشاند و در حالی که در آن زمان هیچ استاد مجسمه‌سازی در ایران وجود نداشت و در هیچ کجا از جمله مدرسهٔ صنایع مستظرفه آموزش داده نمی‌شد او در سال
۱۳۰۱ با وسایلی ابتدایی مجسمه‌ای گچی از نیم‌تنه کودکی می‌سازد و به کمال‌الملک عرضه می‌کند. کمال‌الملک با دیدن مجسمه متوجه استعداد صدیقی که اکنون دیگر یکی از آموزگاران نقاشی در مدرسه بود می‌شود و گل‌خانه‌ٔ مدرسه را تبدیل به کارگاه مجسمه‌سازی می‌کند و صدیقی ضمن آموزش دادن نقاشی به تجربه‌اندوزی در زمینهٔ مجسمه‌سازی می‌پردازد و با خواندن کتاب‌هایی که کمال‌الملک از اروپا با خود آورده بود تا اندازه ای به جنبه‌های نظری مجسمه‌سازی نیز آشنا می‌شود.

پس از آن که چندین مجسمهٔ گچی می‌سازد و طی دو سه سال توانایی بایسته را پیدا می‌کند روزی از کمال‌الملک می‌خواهد که امکان ساختن مجسمه‌ای از سنگ را برای او فراهم کند که کمال‌الملک نخست مخالفت می‌کند و امکانات و تجربهٔ صدیقی را کافی نمی‌داند اما سرانجام می پذیرد و هزینهٔ خرید سنگ را تقبل می‌کند. صدیقی از روی عکسی از مجسمهٔ ونوس دومیلو کار ساختن مجسمه ونوس را شروع می‌کند و سرانجام در سال ۱۳۰۴ کار این مجسمهٔ سنگی به پایان می‌رسد. کمال‌الملک که متوجه استعداد کم‌نظیر شاگرد خود می‌شود او را به همراه مجسمهٔ سنگی ونوس میلو به حضور احمدشاه می‌برد و در این دیدار احمدشاه پنجاه تومان که در آن زمان پول زیادی بود به کمال‌الملک می‌دهد و مقرری ماهانه‌ای به مبلغ ۲۰ تومان برای پیش‌برد و تداوم کارهای صدیقی برای وی تعیین می‌کند و کمال‌الملک نیز سرپرستی کارگاه تازه تاسیس شدهٔ مجسمه‌سازی مدرسه صنایع مستظرفه را به او می‌سپارد.

در این دوران او مجسمه‌های بسیاری می‌سازد از جمله:مجسمهٔ گچی فردوسی، مجسمه‌های نیم‌تنه و تمام قد امیرکبیر، مجسمه ابوالقاسم، مجسمهٔ الیاس دوره‌گرد و دلاک حمام. ماندگارترین مجسمهٔ این دوران، که در سال ۱۳۰۵ ساخته شده‌است، مجسمهٔ سیاه نی‌زن (حاج مقبل) است که از گچ فرنگی پتینه شده ساخته شده‌است و ارتفاع آن ۹۳ سانتی‌متر است و هم‌اکنون در موزه هنرهای ملی نگه‌داری می‌شود.

عزیمت به اروپا


سال ۱۳۰۶ سالی است که کمال‌الملک از تمامی مناصب خود کناره گیری و به حسین‌آباد نیشابور کوچ کرد. او هنگام ترک تهران به صدیقی پیشنهاد داد به اروپا رفته و تحصیلات تکمیلی خود را در آن‌انجا بگذراند؛ پولی را هم که کمال‌الملک در این مدت از محل دریافت مستمری احمدشاه برای‌اش پس‌انداز کرده بود به او داد. با کوچ استاد شاگردان و معلمان مدرسه نیز پراکنده شدند و یک سال بعد در ۱۳۰۷ صدیقی با هزینهٔ شخصی از تهران به آستارا و از آن‌جا به باکو و مسکو و از طریق مسکو به فرانسه رفت. مدتی به چند کشور اروپایی سفر کرد و سرانجام به مدت چهار سال در مدرسه عالی ملی هنرهای زیبای پاریس زیر نظر آنژالبر به فراگیری و کسب تجربه در مجسمه‌سازی و حجاری پرداخت.

صدیقی که در فاصله‌ٔ دو جنگ جهانی در اروپا به سر می‌برد بیشتر وقت خود را به نقاشی می‌گذراند. او ۱۶۰ تابلو در این دوران کشید.

بازگشت به کشور و ازدواج



صدیقی و همسرش قدرت‌السادات میرفندرسکی در میدان فردوسی ویلا بورگز
رم کنار مجسمه فردوسی




اسفند سال ۱۳۱۲ صدیقی با کوله‌باری از تجربه به کشور بازگشت او چند ماه بعد در اردیبهشت۱۳۱۳ با دختر خالهٔ خود قدرت‌السادات میرفندرسکی ازدواج کرد. با کسب اجازه از کمال‌الملک که در تبعید خودخواسته به‌سر می‌برد و با کمک دوست و هم‌کلاسی قدیمی‌اش علی‌محمد حیدریان دوباره مدرسهٔ هنرهای مستظرفه را دایر کرد. پس از مرگ کمال‌الملک در ۱۳۱۹ به دلایل نامعلومی این مدرسه تعطیل شد. اما بعد از مدتی مدرسه دیگری به نام مدرسهٔ هنرهای زیبا وابسته به وزارت فرهنگ تشکیل شد صدیقی پس از مدتی سرانجام می‌پذیرد که در این مدرسهٔ جدید به تدریس بپردازد. این مدرسه بعد از تاسیس دانشگاه تهران تحت عنوان دانشکده هنرهای زیبا به کار خود ادامه می‌دهد و ریاست دپارتمان حجاری در این دانشکده به صدیقی سپرده می‌شود.

انجمن آثار ملی

در سال ۱۳۲۹ صدیقی به انجمن آثار ملی پیوست در این دوران او چهره‌نگاری از مشاهیر علمی و ادبی ایرانی را به انجام رساند و مجسمه‌های ماندگاری از این مشاهیر ساخت. چهره‌نگاری از سعدی، بوعلی سینا، فردوسی و حافظ حاصل این دوران است .

او سرانجام در سال ۱۳۴۰ از دانشگاه تهران بازنشسته شد اما تمام هم و غم خود را به مجسمه‌سازی اختصاص داد. با سفر به ایتالیا موفق شد مجسمه‌های ماندگاری در ایتالیا بسازد. مجسمه نادر و همراه‌اش در آرامگاه نادرشاهمشهد و مجسمه فردوسی در میدان فردوسی تهران و مجسمه خیام پارک لالهتهران هم حاصل این سال‌ها است.

سال‌های پایانی

در جریان انقلاب ۱۳۵۷مجسمه خیام آسیب جدی دید و به دلیل پرتاب سنگ به این مجمسه صورت و انگشتان‌اش شکست در روز ۲۲ بهمن۱۳۵۷ گروهی ناشناس سر مجسمهٔ فردوسی را از تن جدا کردند که بعدها مرمت شد. در هنگام وقوع انقلاب، صدیقی در ایتالیا در کار ساختن مجسمهٔ امیرکبیر بود، ماکت گچی مجسمه تمام شده بود که مسئولین دولت حکومت جدید از پرداخت هزینه‌های بعدی سرباز زدند و مجسمهٔ برنزی که قرار بود ساخته شود هرگز ساخته نشد.این ماکت گچی که ۲۲۵ سانتی‌متر ارتفاع دارد توسط لورنزو نیکولوچی ریخته‌گری شده و ساخته شد اما به دلیل تغییر دولت در ایران در سال ۵۷ انتقال آن به تهران منتفی شد. این مجسمه پس از ۳۳ سال در تاریخ ۱۹ مهر سال ۱۳۸۹ به همت شهرداری وقت تهران، طی مراسمی با حضور خانواده ایشان و مسئولین شهرداری در پارک ملت در فضای زیبایی نصب گردید. محل نصب آن پس از ورودی پارک ملت، کمی بالاتر به پله‌هایی می‌رسید که در دوسوی آن تندیس‌های جاودانهٔ مشاهیر ایران‌زمین خودنمایی می‌کند. درست در نقطه بالایی پله‌ها و در افق زیبایی که به چشم می‌آید، مجسمهٔ رشید و پرابهت امیرکبیر که ۳۳ سال پیش در کارگاه هنرمند ایتالیایی به دست زنده یاد ابوالحسن صدیقی ساخته و توسط لورنزو نیکولوچی ریخته‌گری شده خود را نشان می‌دهد.

صدیقی بعد از مدتی به ایران بازگشت و سال‌های پایانی را در سکوت و انزوا به‌سر برد. در هشتم تیر۱۳۷۱ همسرش نیز درگذشت.
در سال ۱۳۷۰کمیسیون ملی یونسکو در ایران تصمیم گرفت از آثار صدیقی عکس‌برداری کند و کتابی در این زمینه منتشر کند. کتاب در سال ۱۳۷۳ منتشر شد صدیقی یک سال پس از انتشار این کتاب در ۲۰ آذر۱۳۷۴ درگذشت.

پس از مرگ برای او مجالس بزرگداشتی برگزار شد، همچنین سفارش ساخت مجسمه‌ای از او به فرزندش فریدون صدیقی داده شد که این تندیس نیم‌تنه هم‌اکنون در دانشکده هنرهای زیبا قرار دارد. در سال ۱۳۸۸ نیز تندیس نیم‌تنه دیگری از این هنرمند در جزیره کیش و در قطعه گذر هنرمندان برپا گردید.

آثارمجسمه‌ها



نقش برجسته روی
آرامگاه کمال الملک درنیشابور




گوستینوس آمبروزی مجسمه‌ساز ایتالیایی در دیدار از مجسمهٔ فردوسی در ویلا بورگز رم در دفتر یادبود می‌نویسد:

«دنیا بداند، من خالق مجسمهٔ فردوسی را میکل آنژ ثانی شرق شناختم. میکل آنژ بار دیگر در مشرق زمین متولد شده‌است.»
ابولحسن صدیقی مجموعاً ۸۳ مجسمه ساخته‌است که از بین آن‌ها، تعدادی که اطلاعات دقیقی در موردشان ثبت شده، در فهرست زیر آمده‌است؛ علاوه بر آن او به ساخت مجسمه‌هایی از سرشناسان معاصر ایران نیز پرداخته‌است. از جمله مجسمهٔ رضاشاه و محمدرضا پهلوی و تقی‌زاده (برای مجلس شورای ملی) دکتر حبیبی (یکی از روسای دانشکده کشاورزی)، بیات، کاشف‌السلطنه (مجسمه در لاهیجان است) مجسمه‌ٔ مرحوم ساعی، امام قلی خان (حاکم فارس در زمان شاه عباس صفوی) در میدان مرکزی شهر قشم.

سالنامجنسارتفاع (سانتی‌متر)محل نگهداری
۱۳۰۳نیم‌تنهٔ دختربچهگچ فرنگی۲۰مجموعهٔ خصوصی
۱۳۰۵سیاه نی‌زن (حاج مقبل)گچ فرنگی پتینه شده۹۳موزه هنرهای ملی
۱۳۰۵نیم‌تنهٔ حاج مقبلگچ فرنگی پتینه شده۶۳موزهٔ هنرهای ملی
۱۳۰۷نیم‌تنهٔ زن جوانسنگ مرمر یزد۳۵مجموعهٔ خصوصی
۱۳۱۲نیم‌تنهٔ پیرمردگچ فرنگی۶۷مجموعهٔ خصوصی
۱۳۱۲نیم‌تنهٔ جوان (ابوالقاسم)گچ فرنگی۶۴مجموعهٔ خصوصی
۱۳۱۲نیم‌تنهٔ خدمتکار خانه (ننه حسین)گچ فرنگی پتینه شده۳۰مجموعهٔ خصوصی
۱۳۱۲نیم‌تنهٔ پیرمردسنگ مرمر یزد۵۱مجموعه خصوصی
۱۳۱۲مجسمهٔ فردوسی سوار بر سیمرغگچ۱۶۰از میان رفته!
۱۳۱۳نیم‌تنهٔ ابوالقاسم فردوسیگچ۷۰از میان رفته!
۱۳۱۷نیم‌تنهٔ نادرشاهسنگ مرمر یزد۷۰موزه توس مشهد
۱۳۱۹مادر استاد (شاجان)گچ فرنگی پتینه شده۳۳مجموعهٔ خصوصی
۱۳۲۱چهار نقش برجسته از قضات ایرانسنگ سفید سپری۱۸۰×۹۰کاخ دادگستری تهران
۱۳۲۲میرزا تقی‌خان امیرکبیرگچ فرنگی پتینه شده۲۲۰مدرسه دارالفنون
۱۳۲۳بانوی عدالتسنگ مرمریت۲۲۰کاخ دادگستری تهران
۱۳۲۵نقش برجستهٔ سه خوان از شاهنامه فردوسیسنگ سپری۸۵×۴۳۰سردر زورخانهبانک ملی ایران
۱۳۳۰شیخ اجل سعدیسنگ مرمریت۲۸۵میدان سعدی شیراز
۱۳۳۳حکیم ابوعلی سیناسنگ مرمریت۲۸۵میدان آرامگاه ابوعلی سیناهمدان
۱۳۳۵نادرشاه و سربازانشریخته‌گری برنز سوخته۷ مترآرامگاه نادرشاهمشهد
۱۳۳۷نیم‌تنهٔ برادر استادگچ فرنگی۴۴مجموعهٔ خصوصی
۱۳۴۷نقش برجستهٔ نیم‌رخ کمال‌الملکسنگ مرمریت۶۰×۶۵آرامگاه کمال الملک، نیشابور
۱۳۴۷حکیم ابوالقاسم فردوسیسنگ مرمر کارارا۱۸۵میدان فردوسی ویلا بورگز رم
۱۳۴۸حکیم ابوالقاسم فردوسیسنگ مرمر کارارا۱۸۵آرامگاه فردوسیتوس
۱۳۴۹نیم‌تنهٔ خیامسنگ مرمر کارارا۹۰آرامگاه خیام نیشابور
۱۳۵۰حکیم ابوالقاسم فردوسیسنگ مرمر کارارا۳ مترمیدان فردوسی تهران
۱۳۵۵ماکت امیرکبیرگچی۲۲۵ریخته‌گری میلانایتالیا
۱۳۵۴حکیم عمر خیامسنگ مرمر کارارا۱۸۵پارک لاله تهران
۱۳۵۶مجسمهٔ سواره یعقوب لیث صفاری
(شهره به
رستم)
برنز۴۵۰میدان مرکزی زابل
۱۳۵۷مجسمهٔ امیر کبیربرنز؟پارک ملت تهران
نقاشی‌ها

صدیقی نقاش آثار برجسته‌ای از خود به‌جا گذاشته و طرح‌های او از چهره‌ٔ بزرگان ادبیات کلاسیک فارسی چهرهٔ آنان را تثبیت کرده‌است. علاوه بر آن دو تابلو از وی در موزه سعدآباد بوده و یک تابلو بزرگ به طول ۷ متر و ارتفاع ۳ متر از او در سفارت ایران در پاریس است. این تابلو چهرهٔ اولین ایلچی‌خان ایران (سفیر ارران) در دربار لویی شانزدهم است.
وی در سال‌هایی که در اروپا بود ضمن نقاشی کشیدن از مناظر اروپا در موزهٔ لوور از روی آثار رافائل، رامبرانت، روبنس، انگر... تابلوهایی با شباهت بسیار به تابلوهای اصلی کپی کرده‌است. تابلوی روبنس بر اثر سهل‌انگاری از بین رفته‌است اما کپی درخشان او از تابلوی مریم و عیسی اثر رافائل در اختیار فرزند او فریدون صدیقی است. به گفته وی این هنرمند «یک تابلوی تمام قد فرشته دختر چشمه (سورس) دارد و چون این تابلو خیلی عریان است آدم هر جایی نمی‌تواند آنرا نمایش دهد!»

صدیقی اغلب تابلوهای خود را با آب‌رنگ و رنگ روغن کشیده‌است.


طرح‌ها



چهره ابوعلی‌سینا بصورت سیاه قلم روی کاغذ (سال
۱۳۲۴) که همکنون به عنوان چهره رسمی ابوعلی سینا شناخته شده‌است.




طرح‌های صدیقی از بزرگان ادبیات فارسی به عنوان طرح‌های تثبیت شده‌ای از چهره آنان رواج پیدا کرده‌است. به‌ویژه طرح چهرهٔ بوعلی سینا و سعدی و فردوسی.
در مورد طراحی چهرهٔ ابن‌سینا در سال ۱۳۲۳ گروهی کارشناس تشکیل می‌شود و طراحی چهره به عهدهٔ ابولحسن صدیقی گذاشته می‌شود؛ او در اردیبهشت۱۳۲۴ تصویری تمام چهره با قلم سیاه طراحی کرد و در بیست و یکمین جلسه‌ٔ انجمن آثار ملی این تصویر تصویب شد و بر روی اوراق بخت‌آزمائی ابن‌سینا چاپ شد. در دی ۱۳۲۷ طرح نیم‌رخ همان طرح تمام‌رخ نیز توسط صدیقی کشیده شد و در چاپ تمبر و مدال و موارد مشابه مورد استفاده قرار گرفت. در سال ۱۳۲۸ گروه شش نفری که در آن هوشنگ سیحون و ابولحسن صدیقی نیز حضور داشتند برای نبش قبر بوعلی سینا به همدان رفتند، پس از نبش قبر جمجمهٔ بوعلی سینا مورد بازدید این افراد قرار گرفت، پس از ساختن آرامگاه جدید بوعلی اسکلت وی بار دیگر در آرامگاه جدید به خاک سپرده شد. پس از آن صدیقی از طرف انجمن آثار ملی ماموریت پیدا کرد که مجسمه‌ای از بوعلی سینا بسازد؛ این مجمسه نیز در ۱۳۳۳ ساخته شد و هم‌اکنون در میدان بوعلی سینا در شهر همدان قرار دارد.

سالنامنوعابعاد
۱۳۰۹پرترهٔ هنرمند در جوانی، فلورانسایتالیامدادرنگی روی کاغذ۳۰×۲۰
۱۳۱۰پرترهٔ هنرمند در جوانی، پاریسآب مرکب روی کاغذ۲۴×۱۶
۱۳۱۰چشم‌اندازی از فلورانس، ایتالیاسیاه قلم روی کاغذ۲۵×۱۵
۱۳۱۰اسکله گوندوله‌ها در ونیز، ایتالیاسیاه قلم روی کاغذ۲۰×۱۵
۱۳۱۰لنگرگاه مخصوص گوندوله‌ها در ونیز، ایتالیاسیاه قلم روی کاغذ۲۰×۱۵
۱۳۲۴چهره ابوعلی سیناسیاه قلم روی کاغذ
۱۳۲۸نیمرخ بوعلی سیناسیاه قلم روی کاغذ۳۵×۴۸
۱۳۲۸پرتره سعدیسیاه قلم روی کاغذ۳۵×۴۸
۱۳۳۰پرتره زن جوان، رم ایتالیامدادرنگی روی کاغذ۲۱×۲۱
۱۳۵۰پرتره حافظ

۱۱۰×۷۰
رنگ روغن

سالنامابعاد
۱۳۰۳پرتره ننه‌حسین، خدمتکار باوفای مادر استاد۴۰×۳۲
۱۳۰۴پرتره خواهر استاد۵۵×۴۶
۱۳۰۶کپی از تابلوی مریم و عیسی اثر رافائل۸۵×۸۵
۱۳۰۶پرترهٔ مریم، استاد علی‌محمد حیدریان و استاد ابوالحسن صدیقی (پروژه دیپلم مدرسه کمال‌الملک)۴۵×۳۰
۱۳۰۷منظره‌ای از لتیان، اطراف تهران۵۰×۳۳
۱۳۰۷شمایل علی۴۰×۳۰
۱۳۰۷منظره‌ای از دهکدهٔ دماوند۵۰×۳۳
۱۳۰۷پرتره هنرمند در جوانی۵۵×۴۸
۱۳۰۹پرتره هنرمند در جوانی، فلورانس ایتالیا۲۷×۱۸
۱۳۰۹دو چشم‌انداز از میدان سان مارکو ونیز-ایتالیا۴۱×۳۴
۱۳۰۹پرتره هنرمند در جوانی، ونیز- ایتالیا۸۲×۶۵
۱۳۰۹دهکده‌ای کنار رود سن- پاریس
۱۳۰۹پرتره هنرمند در ونیز- ایتالیا۴۰×۳۳
۱۳۰۹دهکده‌ای در نزدیکی فلورانس- ایتالیا۴۵×۳۵
۱۳۰۹چشم‌اندازی از جنوب فرانسه
۱۳۰۹رخت‌شوی‌خانه‌ای در پاریس۴۲×۳۵
۱۳۰۹پرتره هنرمند در مارسی- فرانسه۷۰×۵۵
۱۳۱۰پرتره هنرمند در جوانی۳۳×۲۵
۱۳۱۰کپی از یک اثر رامبراند (تصویر خود رامبراند)۵۶×۳۵
۱۳۱۲پرتره همسر هنرمند (نیمه‌کاره)۷۰×۵۳
۱۳۳۷اقامت‌گاه هنرمند در مونتی‌پاریولی- رم – ایتالیا۴۰×۳۰
۱۳۳۹چشم‌اندازی از مونتی‌پاریولی- رم- ایتالیا۸۴×۶۲
۱۳۵۵چشم‌اندازی از مونتی‌پاریولی- رم- ایتالیا۵۰×۳۵
آب‌رنگ

سالنامابعاد
۱۳۰۷کلیسای نتردام، پاریس۲۹×۲۱
۱۳۰۸چشم‌انداز یک پارک در پاریس۳۰×۲۲
۱۳۰۸منظره‌ای خارج از پاریس۵۲×۳۸
۱۳۰۹چشم‌اندازی از رود سِن- پاریس۳۰×۲۲
۱۳۰۹دورنمایی از شهر قدیمی ونیز- ایتالیا۵۳×۳۸
۱۳۰۹چشم‌اندازی از دهانهٔ ورودی کانال گرانده- ونیز- ایتالیا۵۴×۳۸
۱۳۰۹منظره‌ای نزدیک مارسی- فرانسه۴۹×۳۹
۱۳۰۹چشم‌اندازی از جنوب فرانسه۵۷×۴۲
۱۳۰۹یکی از لنگرگاه‌های ونیز- ایتالیا۲۹×۲۱
۱۳۰۹چشم‌اندازی از محله‌ای قدیمی در شهر پاریس۵۲×۴۲
۱۳۰۹دورنمایی از طبیعت- جنوب فرانسه۳۰×۲۲
۱۳۰۹دهکده‌ای در نزدیکی پاریس۳۰×۲۲
۱۳۰۹منظره‌ای از اطراف پاریس۲۹×۲۲
۱۳۰۹دورنمایی از اطراف پاریس۵۱×۳۹
۱۳۰۹چشم‌انداز محله‌ای قدیمی در شهر پاریس۳۰×۲۲
۱۳۰۹دورنمای محله‌ای قدیمی در شهر پاریس۴۶×۴۱
۱۳۰۹دورنمای محله‌ای قدیمی در شهر پاریس۵۲×۴۲
۱۳۱۰دورنمای کلیسایی در ونیز- ایتالیا۳۰×۲۲
۱۳۱۰دورنمایی از ونیز- ایتالیا۳۰×۲۲
۱۳۱۰دورنمایی از سان مارکو- ونیز- ایتالیا۵۴×۳۸
۱۳۱۰دورنمایی از بندر ونیز- ایتالیا۵۴×۳۸
۱۳۱۰پلی بر رود سن- پاریس۵۲×۴۲
۱۳۱۰دورنمای محله‌ای قدیمی در شهر پاریس۵۲×۴۲
۱۳۱۰منظره‌ای از رود سن- پاریس۵۲×۴۲
۱۳۱۰چشم‌اندازی از ونیز- ایتالیا۵۴×۳۸
۱۳۱۰چشم‌اندازی از رود سن- پاریس۵۲×۴۲
۱۳۱۰دورنمای محله‌ای قدیمی در شهر پاریس۵۴×۳۸
۱۳۱۰چشم‌اندازی از جنوب فرانسه۵۴×۳۸
۱۳۱۰میدان سن مارکو- ونیز- ایتالیا۳۰×۲۲
۱۳۱۰کلیسایی در شهر پاریس۲۵×۱۵
۱۳۳۰پل سن مارتین و کانال گرانده- ونیز- ایتالیا۲۹×۲۱
آثار از میان رفته


  • ۱۳۰۴ - مجسمه سنگی «ونوس دمیلو» اولین مجسمه سنگی ساخته شده توسط صدیقی که به احمدشاه اهدا شده بود هرگز یافت نشد.
  • ۱۳۱۲ - مجسمه گچی فردوسی سوار بر سیمرغ (با همکاری حسنعلی وزیری). ارتفاع حدود ۱۶۰ سانتی‌متر.
  • ۱۳۱۳ -نیم‌تنه گچی حکیم ابولقاسم فردوسی. ارتفاع:۷۰ سانتی‌متر.
  • تندیس تمام‌قد ملک المتکلمین از سنگ مرمر. (تا سال ۱۳۷۸ در پارک شهر قرار داشت و پس از آن به انبار سازمان پارک‌ها منتقل شد. در خرداد سال ۱۳۸۵ اعلام شد این مجسمه گم شده‌است.)

نشان‌ها و افتخارات


هنگام پرده‌برداری مجسمهٔ فردوسی در ویلا بورگز رم رئیس جمهور وقت ایتالیا کورونسکی نشان «کومن داتور» که نشان اول هنر در ایتالیا را به او هدیه داد.
















منابع :

ویکی پدیا
ایران مجسمه


 
آخرین ویرایش:

Similar threads

بالا