[مشاهیر خوشنویسی] - 12 - استاد علی اکبر خان کاوه حقیقی

دانشجوي كامپيوتر

دستیار مدیر تالار هنر
کاربر ممتاز
نام اصلیعلی اکبر کاوه حقیقی
زادهٔ۱۲۷۳ خورشیدی
شیراز،
درگذشت۱۳۶۹ خورشیدی
تهران،
ملّیتایرانی
رشتهخوشنویسی
سبکنستعلیق‌
تأثیر پذیرفته ازعمادالکتاب

علی اکبر کاوه حقیقی
(۱۲۷۳ در شیراز- ۱۳۶۹ در تهران) فرزند میرزا علی محمد خان شیرازی یکی از شاگردان عمادالکتاب و از استادان بنام در خوشنویسی و نستعلیق‌نویسی ایرانی است.[SUP][۱][/SUP]

علی‎اکبر کاوه شاگرد استادان بزرگی چون سید حسین تفرشی و محمدحسین عمادالکتاب بود و شاگردان صاحب‌نامی نزد او تعلیم دیدند ازجمله: علی راهجیری، سیف‌الله یزدانی، نصرالله معین، محمد سلحشور، نصرالله افجه‎ای، عباس منظوری، ابوالحسن محصص مستشاری، مهدی کریمی، محمدتقی معمار جعفری، ولی‎الله پروانه، علی ابریشمکار، جهانگیر کوجک‎زاده، ناصر خانلرزاده، سید قوام شفق، مهدی مقدسیان، منصور معالی، یحیی جعفری٬ یوسف بوذری، جهانگیر نظام العلما، محمد زمان فراست و محمدتقی معمارجعفری.


علی اکبر کاوه (1273-1369)





هنر > خوشنویسی - همشهری آنلاین:

علی اکبر کاوه حقیقی در سال ۱۲۷۳ در شیراز به دنیا آمد.او فرزند میرزا علی محمد‌خان شیرازی یکی از شاگردان عمادالکتاب و از استادان بنام در خوشنویسی و نستعلیق‌نویسی ایرانی است.چون از کودکی عشق و علاقه وافری به هنر خوشنویسی داشت، هر قطعه از خطوط استادان که به دستش می‌افتاد، از روی آن مشق و تمرین می‌کرد. پدرش به محض آگاهی از عشق او به خوشنویسی، وی را نزد استادان زمان گذاشت تا به تکمیل هنر خود بپردازد. سرانجام به مکتب آخرین استاد ارجمند خود "میرزا محمد حسین" (عماد الکتاب) راه یافت و از محضر او بهره فراوان برد و از بهترین شاگردان او شد.مرتبه هنر استاد کاوه تا به آن درجه رسید که مرحوم محمدتقی بهار (ملک الشعرا) در نامه‌ای وی را "میرعماد عصر" لقب داده است.


نقطه عطف زندگی هنری استاد کاوه را باید در آشنایی با استاد عالیقدرش و بهره وری از تعالیم عالیه او دانست، دیدار کاوه جوان و مشتاق با عماد‌الکتاب، مقارن با دوران کمال توانایی و اوج سیر تحول و تکامل هنری عمادالکتاب بود؛ کاوه در چنین احوالی و با اندوخته و تعالیمی که از محضر کاتب همایون و کاتب الخالقان، استادان توانای اواخر دوره قاجار حاصل کرده بود به محضر عمادالکتاب راه یافت.
او در این مرحله از خوشنویسی نیازمند به درک عمیق و تجربه فنی مطلوب از ساختارهای ترکیبی خط نستعلیق بود که بهره‌مندی از برش‌های مطلوب و شیوه شیرین استاد عالی مقام خود عمادالکتاب به دریافتهای تکمیلی خویش، تعادل، لطف و ملاحت بخشید.

اندکی پس از درگذشت عماد‌الکتاب، جمال خط کاوه به جوهره اصلی وسرشت ذاتی خود میل کرده و به گونه‌ای مستقل چهره می‌نماید.
از سال 1330 تا 1340 دوران شکوفائی و اوج قدرت و کمال هنر استاد کاوه است. سر‌پنجه شاهکار آفرینش، فارغ از تقلید و با اعتماد به خویش و متکی به نفس، قلم سحار را به جولان در می آورد، تا جائی که زبان گویای بنان و جریان سوار مرکب بر کاغذ تحریرش، بیننده آگاه را مجذوب و منقلب می‌کند.

استاد کاوه از سال 1298 به سمت منشی مخصوص در وزارت دارایی به خدمت مشغول شد و پس از چندی بر حسب دعوت یحیی قراگزلو (اعتمادالدوله) وزیر فرهنگ وقت از وزارت دارایی به وزارت فرهنگ منتقل شد و سالهای متمادی در دبیرستانهای تهران از قبیل: دارالفنون، ثروت، سیروس، کالج، شاهدخت، شرف و علمیه به تعلیم خط اشتغال داشت، تا اینکه بازنشسته شد.

سپس بنابرتقاضای اداره کل هنرهای زیبا، در کلاس آزاد هنرهای زیبا به تعلیم نو آموزان هنر مشغول شد.
مرکز قلم استاد کاوه، مشقی - دو تا چهار یا پنج میلیمتری است و به واقع، سیاه مشق های دلکش و پرجاذبه اش در این اندازه از دانگ قلم، با تحسین و اعجاب همگان همراه است.
نمونه‌های بی‌نظیر این سیاه مشق‌ها چشمان بیننده بصیر و آگاه به معیارهای زیبا شناسی خط نستعلیق را خیره می‌سازد و به مرحله ناب و پرعیار و خلوص می رسد که دیده از دیدار و روح از حلاوت و شیرینی آن خط روحانی و معنوی، سیر نمی‌شود.

استاد کاوه با استفاده از طریقه مخصوص خود، در 9 مورد دستور تعلیمی، خط شکسته را به متعلم می‌آموخت و گذشته از این، در تعلیم خط به نو‌آموزانی که شیفته این هنر زیبا بودند تا سرحد توانایی می‌کوشید و با نهایت دلسوزی ایشان را با رموز آن آشنا می‌کرده وبه سرمنزل مقصود می‌رسانید.
استاد علی اکبر کاوه، در بعد اخلاقی آیینه تمام نمای هنر خود بود، او با خلق و خویی آرام توام با رعایت ادب در برابر انسانها، از هر طبقه فروتنی و تواضع داشت و سخنش در مصاحبه و محاوره با مردم به پیروی از همان آداب و نزاکتی بود که در خطش موجود است.
او در مدت شصت سال ممارست و ریاضت، شاگردان بسیاری نیز تربیت کرد و از خود به یادگار گذاشت که سرآمد آنها بزرگانی چون‌: حبیب الله فضائلی (ره) - محمد سلحشور - حاج سیف الله یزدانی (ره)- جهانگیر نظام العلماء - علی راهجیری و ... بوده‌اند که هر یک از آنها خود از هنرمندان و استادان معاصر به شمار می‌روند و کم و بیش در خلق آثار ارزشمند و تربیت جوانان و شاگردان مستعد ایران اسلامی نقش به سزائی داشته‌اند.

استاد کاوه در سیاه مشق‌های خویش استادی خود را به عرصه ظهور رسانید و علاوه بر آن، آثار خطی دیگری را به یادگار گذاشته که عبارتند از: گلچین اشعار صائب - آیات منتخبه قرآن - تعلیمات دینی - صرف و نحو و بسیاری از کتب درسی آن زمان و ... .



در عصر ناصری 1256 هجری قمری خط و خوشنویسی ترویج و تکامل یافت و افرادی با استعدادهای شگرف در این عرصه چهره نمودند که در تاریخ خط و خوشنویسی بعنوان مجّد این هنر شناخته شدند. میرزا محمدرضا کلهر از استادان بزرگ این دوره بشمار است که هنر چاپ را به خدمت خوشنویسی گرفت و مکتب هنری او بر بال و پر چاپ و نشر در اقصی نقاط ایران رواج یافت ، اما اندکی بعد اوضاع نابسامان سالهای مقارن با جنگ جهانگیر اوّل "1914" موجب گردید تا خوشنویسی نیز همچون دیگر هنرها چهره در غبار نسیان بپوشد، تا اینکه در حدود دو دهه پس از وفات آن بزرگ استاد هنرمند برجسته و نامدار محمدحسین عمادالکتاب ظهور کرد، او به مدد هوش سرشار و تلاش فراوان مکتب کلهر را به این دوره متصل ساخت، عمادالکتاب از آثار چاپی و قطعات بجای مانده و الواح سیاه مشق کلهر توانست رازو رمز قواعد و شیوه او را به بهترین وجه کشف کند و رسالت هنری و تاریخی خود را در اشاعه سبک وی به شایستگی به پایان برد، عماد با اعمال سلیقه های خاص خود که از ذهنی وقّاد واندیشه ای قوی بنیاد نشأت گرفته بود از تلاقیّ شیوه اصلاحی کلهر و سبک خاص خود آمیخته ای را ارائه نمود که نمونه بارز آن در آثار شاگرد برجسته او استاد علی اکبر خان کاوه مشاهده میکنیم.


  • عمادالکتاب باجتهاد هنری خود به استعداد پیشرو و شاگردان شایسته خویش نیروی استقلال بخشید که به همین جهت نقطه عطف زندگی استاد کاوه رانیز باید در آشنایی با استاد عالی قدرش و بهره وری از تعالیم عالیه او دانست. دیدار کاوه جوان و مشتاق با عمادالکتاب مقارن با دوران کمال توانایی و اوج سیر تحول و تکامل هنری عماد بود. کاوه در چنین احوالی و با اندوخته تعالیمی که از محضر کاتب همایون و کاتب الخاقان استادان توانای اواخر دوره قاجار حاصل کرده بود به محضر عمادالکتاب راه یافت ، او در این مرحله نیازمند به درک عمیق و تجربهٔ فنی مطلوب ساختارهای ترکیبی خط نستعلیق بود که با بهره مندی از برش های شیوهٔ شیرین استاد عالی مقام خود عمادالکتاب دریافتهای تکمیلی خویش تعادل و لطف و ملاحت بخشید. تأثیر تعلیمات اولیهٔ عمادالکتاب در آثار سالهای هزارو سیصد و ده تا هزارو سیصد و هجده کاملا" مشهود است. نرمی و لطافت چشم گیر در آثار این دوره و تأثیر شیوهٔ عماد بخصوص در تقطیع حروف و کلمات برای ایجاد برش (تجزیه ) بهتر و سهولت در قلم گذاری نمود و جلوه ای آشکار دارد و بیشترین سعی کاوه در این مرحله پیروی محض از شیوه عماد بوده است تا آنجا که طراوت و لطافت از خصائص عمدهٔ خط او در این دوران ده ساله است. ازسال هزارو سیصد و هجده اندکی پس از درگذشت عمادالکتاب جمال خط کاوه به جوهره اصلی سرشت ذاتی خود میل کرده و بگونه ای مستقل چهره مینماید. از سیاه مشق های موجود کاوه که بین سالهای هزارو سیصد وبیست تا هزارو سیصد و سی شمسی به رشتهٔ تحریر درآمده با آنکه تأثیر دلپذیر و دلنشین شیوهٔ عمادالکتاب مشاهده می شود لیکن خط او جمال و شکوه تازه ای می یابد که استقلال سبک هنری کاوه را بهمراه دارد و خطش بصفا و شأنی میرسد و اعتدال و استحکام وعیاری پیدا می کند که با هیچ خطّی از خطوط مشتبه نمی شود.در این برهه از زمان است که علی اکبرخان کاوه با خلق آثاری نفیس و ارجمند اعّم از کتابت و سیاه مشق و سطر و انواع قطعه بر مسند استادی خوشنویسی ایران جلوس میکند و با سبکی مختار و مشخص و ممتازدر بین استادان و خوشنویسان معاصر پیشرو شناخته میشود. از سال هزارو سیصدو سی تا چهل دوران شکوفایی و اوج قدرت و کمال هنر استاد کاوه است و سرپنجهٔ شاهکار آفرینش فارغ از تقلید و با اعتماد به خویش و متکیّ بنفس قلم سحّار را بجولان در می آورد تا جائیکه زبان گویای بنان و جریان سواد مرکب بر کاغذ تحریرش بینندهٔ آگاه را مجذوب و مسحور و منقلب مینماید. آثار گرانمایهٔ این دوره از مرتبه و شأن فوق العاده ای برخوردار است و درون مایهٔ خط او از حیث تناسب از همه شیوه ها نشانی دارد و سیر وتطّور و تکامل قلمش رسالت تاریخی او را به معدّل میرساند و بهمین جهت از لحاظ زیبائی شناسی درونی با شیوه عمادالکتاب اندک اندک فاصله پیدا میکند و نحوهٔ تحریر و قلمرانی که با دور دست او همراه است موجب شده که قالب حروف و کلمات کمی بزرگتر از حدّ قلم از کار در آید و نیز بعلت تقیّد بصاف نویسی کلمات و منقحّ در آوردن خط ، در پاره ای از آثار اواخر عمر ش اندکی خشکی بنظر میرسد. مرکز قلم استاد کاوه مشقی – دو تا چهار یا پنج میلیمتری است و الحق که سیاه مشق های دلکش و پرجاذبه اش در این اندازه از دانگ قلم، با احساس تحسین و اعجاب همگان همراه است و نمونه های بی نظیر این سیاه مشق ها که بر روی کاغذهای نرم مغز پسته ای، نخودی، دودی و کرم رنگ تحریر شده چشمان بینندهٔ بصیر و آگاه به معیارهای زیباشناسی خط نستعلیق را خیره میسازد و به مرحله ناب و پر عیار و خلوصی میرسد که دیده از دیدار و روح از حلاوت و شیرینی آن خط روحانی و معنوی سیر نمیشود و خط در مقام هنر ارجمند و هندسهٔ روحانی و قدسی مصداق خارجی می یابد. در این دوره از زمان خط و خوشنویسان معاصراو کم و بیش متأثر از شخصیتهای هنری کاوه میباشد، آثار او در ارائه سبکی مشخص و شناخته شده، آمیزه هایی چون نرمی و صافی و قوّت و شیرینی و رشادت و استحکام را واجد است و به ویژه در سیاه مشق ها از سلامت و اعتدالی همه جانبه برخوردار است که این معنی در مقایسه با دیگر آثار بهتر آشکار می شود. استاد علی اکبر کاوه در بعد اخلاقی آئینه تمام نمای هنر خود بود، او با خلق و خوئی آرام توأم با رعایت ادب در برابر انسانها از هر طبقه فروتنی و تواضع داشت و سخنش در مصاحبه و محاوره با مردم به پیروی از همان آداب و نزاکتی بود که در خطش موجود است. در مدت شصت سال ممارست و ریاضتی که استاد کاوه جان پاکش را با رنج پذیری در کسب هنر صلا و صیقل داد شاگردان بسیاری نیز تربیت کرد و از خود به یادگار گذاشت که سرآمد آنها بزرگانی چون آقایان حاج عباس منظوری ، علی ابریشمکار، عبدالله فرادی ، منصور معالی ، حبیب اله فضائلی، یحیی جعفری، یوسف بوذری ، نصرالله معین ، محمد سلحشور، حاج سیف اله یزدانی ، جهانگیر نظام العلما ، علی راهجیری و ..... بوده اند که هریک از آنها خود از هنرمندان و استادان معاصر و کمابیش در خلق آثار ارزشمند و تربیت جوانان و شاگردان مستعد ایران اسلامی نقش بسزائی داشته اند. نحوه تعلیم منحصر به فرد استاد کاوه نقطه گذاری بر حروف و کلمات بود، اما تمایل او به گوشه گیری موجب گردید که در چهل سال گذشته جز افراد معدودی که خوشه چینان سبک وسیاق ایشان بودند تشنگان وادی این هنر بخصوص پویندگان جوان و مشتاق تحقیق و پژوهش از درک و فراگیری هنر و شیوه این استاد بزرگ محروم بمانند و بهمین جهت برای آنان فهم و تشخیص موقعیت واقعی خوشنویسی معاصر نیز به دشواری انجامید، تا اینکه به مدد عنایت الهی و همچنین بخاطر جاذبهٔ نیرومند آثار درخشان و گرانقدر استاد که در لابلای صفحات کاغذ مهجور مانده و امّا با دیده و دل دوستان هنرمند و هنرشناس پیوند داشت و همگان خواهان آن بودند، بمصداق: پری رو تاب مستوری ندارد، سرانجام کتاب قطعات منتخب استاد علی اکبر کاوه شامل یکصدو ده قطعه از آثار موجود در خاندان محترم کاوه و مجموعه آقای علی اصغر بوذری به چاپ رسید. شرح حال مختصر استاد علی اکبر خان کاوه از زبان خانواده ایشان استاد در سال 1312 هجری قمری در شیراز متولد گردید و ازهمان کودکی با ملاحظه خطوط اساتید گذشته که در منزل پدری ایشان موجود بود با هنر خوشنویسی مأنوس گردید بطوریکه از روی همان خطوط شروع به مشق نمود و پس از چند سال تعلیم نزد اساتید زمان به نامهای کاتب الخاقان و کاتب همایون به مرحله ای رسید که در جستجوی محضر استاد یگانهٔ زمان مرحوم عمادالکتاب عازم تهران گردید و چون تشنه ایکه به سر چشمهٔ زلال رسیده باشد یکباره هّم خویش را مصروف کسب فیض از محضر استاد نمود تا جائیکه پس از چندی مرحوم عماد در ذیل یکی از مشق های ایشان مرقوم داشت (آقا میرزا علی اکبر خان خیلی خوب شده و شایسته هزاران تمجید است ) با در گذشت مرحوم عماد، استاد میراث دار هنر نستعلیق در تمام کشور شناخته شد.
    از خدمات عمده ایشان علاوه بر تربیت گروه کثیری از شاگردان مستعّد علاقه مند، نوشتن چندین کتاب ، تأسیس و پایه گذاری انجمن خوشنویسان ایران با معاضدت برخی از اساتید و تدریس در مدارس عمده تهران بود،آن فقید سعید تا آخرین روزهای حیات به تعلیم عاشق و عاشقان این هنر اصیل در منزل شخصی خویش بدون مزد و منّت ادامه داد تا سرانجام در روز ششم شهریور ماه یکهزارو سیصدو شصت ونه به لقای معبود شتافت.

منبع: بیوگرافی
 

Similar threads

بالا