مشاعرۀ سنّتی

[Aghrab Khatoon]

دیدی که رسوا شد دلم غرغ تمنا شد دلم
دیدی که با این دل بی آرزو عاشق شدم

 

[ALIREZA.F.1988]

منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن
منم که دیده نیالوده ام به بد دیدن

 

[Aghrab Khatoon]

منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن
منم که دیده نیالوده ام به بد دیدن

نشود فاش کسی آنچه میان من و توست
تا اشارات نظر نامه رسان من و توست

 

[ALIREZA.F.1988]

تو را من دوست می‌دارم خلاف هر که در عالم
اگر طعنه است در عقلم اگر رخنه است در دینم

 

[Aghrab Khatoon]

تو را من دوست می‌دارم خلاف هر که در عالم
اگر طعنه است در عقلم اگر رخنه است در دینم

ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی
تو بمان و دگران وای به حال دگران

 

[ALIREZA.F.1988]

نیمه ی جانم ای نیمه ی جان چه حالی دارم امشب
روح و روانم آرام جهانم هواتو دارم امشب

 

[yas87]

باز آ باز آ هر آنچه هستی باز آ
گر کافر و گبر و بت‌پرستی باز آ
این درگه ما درگه نومیدی نیست
صد بار اگر توبه شکستی باز آ

 

[mahtab n]

از لطف تو چو جان شدم وز خویشتن پنهان شدم
ای هست تو پنهان شده در هستی پنهان من

 

[ALIREZA.F.1988]

نرم نرمک در دلم جا میکنی
مهربانتر می شوی با من مدارا میکنی

 

[naghmeirani]

نیم به هجر تو تنها، دو هم نشین دارم
دل شکسته یکی، جان بی‌قرار یکی

حزین لاهیجی

 

[Aghrab Khatoon]

نیم به هجر تو تنها، دو هم نشین دارم
دل شکسته یکی، جان بی‌قرار یکی

حزین لاهیجی

یک ذره وفا را به دو عالم نفروشیم
هر چند در این عهد خریدار ندارد

 

[mahtab n]

دوش دیدم که ملائک در می خانه زدنت
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند

 

[naghmeirani]

دردم از یار است و درمان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم

 

[ALIREZA.F.1988]

من آن کوچه گرد شب انتظارم
که جز دیدنت آرزویی ندارم

 

[naghmeirani]

مژه بر هم نزنم آینه سان در همه عمر
بس که در دیده من شوق تماشای تو بود

 

[ALIREZA.F.1988]

دلا عاشق شو و قطع نظر از هر دو عالم کن
وطن در کنج محنت گیر و جا در گوشه غم کن

 

[naghmeirani]

نام بلبل ز هواداری عشق است بلند
و نه پیداست چه از مشت پری برخیزد

صائب

 

[ALIREZA.F.1988]

در اين فكرم كه خواهي ماند با من مهربان يا نه؟

به من كم مي كني لطفي كه داري اين زمان يا نه؟

 

[naghmeirani]

هزاران پرده بر قانون عشق است
به هر یک نغمه ها ز افسون عشق است

 

[sar sia]

تن یکی داریم و در یک تن نمی باشد دو سر

دل یکی داریم و در یک دل نمی گنجد دو یار

 

[$marziyeh67$]

روزگارست که گه عزت دهد گه خاردارد
چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد

 

[sar sia]

دمی با دوست در خلوت به از صد سال در عشرت

من آزادی نمی خواهم که با یوسف به زندانم

 

[$marziyeh67$]

ماهم آمد به در خانه و در خانه نبودم ...
خانه گوئی به سرم ریخت چو این قصه شنودم !

استاد شهریار

 

[sar sia]

ما به غیر از یار اول کس نمی گیریم یار

اختیار اولین نیک است کردیم اختیار

 

[naghmeirani]

رموز عشق ز دیوان شهریار آموز
به فیض این چمن ای گل هزار دستان باش

 

[sar sia]

شمع را شاهد احوال من و خويش مگردان
خلوتي خواسته ام با تو که تنها بنشينم
سيمين بهبهاني

 

[$marziyeh67$]

من بی لب لعل تو چنانم که مپرس
تو بی رخ زرد من، ندانم چونی؟

 

[naghmeirani]

یار می آید و هنگام نثارست مرا
مرو ای جان گرامی به تو کارست مرا

 

[$marziyeh67$]

آمدی چشم گشودی و خزانم کردی
اولین شاعر چشمان وزانم کردی

 

[naghmeirani]

یارب آن آهوی مشکین به ختن باز رسان
وان سهی سرو خرامان به چمن باز رسان