مشاعرۀ سنّتی

sar sia

کاربر بیش فعال
در دایری مبهم و محدود لغات
من مات شده در آن هجوم کلمات
فریاد زدم: من از الف می گویم...
منظور من از الف همانا الف است
انگار که گوشهایتان منحرف است!
 

$marziyeh67$

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تا ابد بوی محبت به مشامش نرسد
هر که خاک در میخانه به رخساره نرفت
در گلستان ارم دوش چو از لطف هوا
زلف سنبل به نسیم سحری می‌آشفت

حافظه جان😊
 

gelayor14

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
تا که ما از نظر و خوبی تو با خبریم
از بد و نیک جهان همچو جهان بی خبریم
نظری کرد سوی خوبی تو دیده ما
از پیروی تو تا حشر غلام نظریم
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
می‌ای دارم چو جان صافی ،صوفی می‌کند عیبش
خدایا هیچ عاقل را مبادا بخت بد روزی
 

Aghrab Khatoon

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
می‌ای دارم چو جان صافی ،صوفی می‌کند عیبش
خدایا هیچ عاقل را مبادا بخت بد روزی
یا رب این نوگل خندان که سپردی به منش
می‌سپارم به تو از چشم حسود چمنش
گر چه از کوی وفا گشت به صد مرحله دور

دور باد آفت دور فلک از جان و تنش
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
من مست می عشقم هشیار نخواهم شد

وز خواب خوش مستی بیدار نخواهم شد
 

$marziyeh67$

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یک جهان بر هم زدم وز جمله بگزیدم تو را
من چه می کردم به عالم گر نمی دیدم تو را
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
این نغمه سرا کیست؟ بگو تا نسراید
بر این دل غمدیده دگر غم نفزاید

پرویز ناتل خانلری
 

sar sia

کاربر بیش فعال
دل هایمان سیاه ترند از لباسمان!
حاضر به مست کردن بی باده نیستیم

شیطان اگر که سجده به انسان نکرد و رفت
فهمیده بود مثل خودش ساده نیستیم!

عمری ست زیر بیرق تان سینه می زنیم
اما دریغ و درد که آزاده نیستیم
 

sar sia

کاربر بیش فعال
آنچه گفتی و نگفتی اگر از دیده رود
به خدا بی تو حباب است مسلمانی ما

باز گو معجزه ای یا سخنی زنده شویم
تا که پرواز کند شهپر انسانی ما
 

yas87

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
از حادثه لرزند به خود قصر نشینان
ما خانه بدوشان غم سیلاب نداریم
از نقش تو فانوس خیالی شده هر چشم
چون شمع عجب نیست اگر خواب نداریم
در دایره بی سببی نقطه محویم
هرگز خبر از عالم اسباب نداریم
 

sar sia

کاربر بیش فعال
ماه اگر در شبکلاه زر زری زیباتر است
ماه عالمتاب من در روسری زیباتر است

گر چه زیبا می زند پیدا شدن بر موی او
گم شدن در آن شب نیلوفری زیبا تر است

عشق را در گنجه ی سبز قدیمی دیده ام
چشمش از نار و ترنج کودری زیباتر است
 

sar sia

کاربر بیش فعال
مجنون نه ! من باید خودم جای خودم باشم


باید خودم بی واژه لیلای خودم باشم


عمری مرا دور تو گردیدم دمی بگذار


گرداب نا آرام دریای خودم باشم


شیدایی شبهای بی لیلا به من آموخت


باید به فکر روح تنهای خودم باشم
 

yas87

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلم امشب هوای یار کرده
غم دوری مرا بیمار کرده

چو شمعی روز و شب سوزم ز هجران
بجای اشک خون ریزم به دامان

پرستوی دلم امشب کجایی
عزیز خوشگلم پس کی می یایی؟
 

yas87

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلا امشب هوای شب نشینی با قلم دارم
هوای جرعه ای از شعرهای تازه دم دارم
من امشب از ردیف و وزن و از مصراع بیزارم
میان دفتر شعرم، فقط یک عـشق کم دارم
سکوت خفته ی شب را به آه سینه بشکستم
که اندر سینه ی مجروح ، دردی صد رقم دارم
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
می خواهم از خدا به دعا صد هزار جان
تا صد هزار بار بمیرم برای تو

هلالی جغتایی
 

sar sia

کاربر بیش فعال
وصل من با تو همین بس که در آن کو شب تار
کنم افغان و شناسی تو به آواز مرا
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا