یــا رب مــبــاد کــز پــا جـانـان مـن بـیـفـتـد
درد و بـلـای او کـاش بـر جـان مـن بـیـفـتد
شهریار
درد و بـلـای او کـاش بـر جـان مـن بـیـفـتد
شهریار
تا کی به تمنای وصال تو یگانه؟تا رفت مرا از نظر آن چشم جهان بین
کس واقف ما نیست که از دیده چهارفت
بر شمع نرفت از گذر آتش دل دوش
آن دود که از سوز جگر بر سر ما رفت
دل از من برد وروی ازمن نهان کردهر کس به طریقی دل ما میشکند
بیگانه جدا دوست جدا میشکند
درد از یار است و درمان نیز همدل از من برد وروی ازمن نهان کرد
خداراباکه این بازی توان کرد؟
مائیم که بر هر که دل خود بسپاریم
در راه وفاداری او جان بسپاریم
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | ||
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |