مشاعرۀ سنّتی

$marziyeh67$

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو شهی و کشور جان تو را
تو مهی و جان جهان تو را
ز ره کرم چه زیان تو را
که نظر به حال گدا کنی

هاتف اصفهانی
یا رب مباد کز پا، جانان من بیفتد
درد و بلای او کاش، بر جان من بیفتد
من چون ز پا بیفتم، درمان درد من اوست

درد آن بود که از پا درمان من بیفتد

شهریار
 

avantin

عضو
یا رب مباد کز پا، جانان من بیفتد
درد و بلای او کاش، بر جان من بیفتد
من چون ز پا بیفتم، درمان درد من اوست

درد آن بود که از پا درمان من بیفتد

شهریار
دانی ز چه عشق گلرخان مطلوبست
با بهر چه سار و سوزشان مطلوبست
از دوزخ مرعوب و بهشت مرغوب
آگاه شدن درین جهان مطلوبست

فیض کاشانی
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
دانی ز چه عشق گلرخان مطلوبست
با بهر چه سار و سوزشان مطلوبست
از دوزخ مرعوب و بهشت مرغوب
آگاه شدن درین جهان مطلوبست

فیض کاشانی
ترا که هر چه مراد است در جهان داری
چه غم ز حال ضعیفان ناتوان داری

حافظ
 

حميدرن

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
یوسف گم گشته بازآید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد



وفایی نیست در گل ها منال ای بلبل مسکین

کزین گلها پس از ما هم فراوان روید از گلها

شهریار
 

junior Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
از دوســـــــت به یادگــــار دردی دارم
که ان درد به صد هزار درمان ندهم
کان

«مولانا»
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

sar sia

کاربر بیش فعال
از وصل تو گر نيست نصيبم عجبي نيست
هم ظلمت و هم نور به يكجا نتوان ديد

عبدالله الفت
در پرده یکی وعدهٔ مرموز و دگر هیچ
حاجی که خدا را به حرم جست چه باشد
از پارهٔ سنگی شرف اندوز و دگر هیچ
خواهی که شوی باخبر از کشف و کرامات
مردانگی و عشق بیاموز و دگر هیچ
 

yas87

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چه شد که بار دگر یاد آشنا کردی
چه شد که شیوه بیگانگی رها کردی
به قهر رفتن و جور و جفا شعار تو بود
چه شد که بر سر مهر آمدی وفا کردی
منم که جورو جفا دیدم و وفا کردم
توئی که مهر و وفا دیدی و جفا کردی
بیا که با همه نامهربانیت ای ماه
خوش آمدی و گل آوردی و صفا کردی
 

sar sia

کاربر بیش فعال
چه شد که بار دگر یاد آشنا کردی
چه شد که شیوه بیگانگی رها کردی
به قهر رفتن و جور و جفا شعار تو بود
چه شد که بر سر مهر آمدی وفا کردی
منم که جورو جفا دیدم و وفا کردم
توئی که مهر و وفا دیدی و جفا کردی
بیا که با همه نامهربانیت ای ماه
خوش آمدی و گل آوردی و صفا کردی
یاد وصال می کنم، دیده پر آب می شود
شرح فراق می کنم، سینه کباب می شود
 

sar sia

کاربر بیش فعال
دل را به زلف پرچین، تسخیر میتوان کرد

این شیر را به مویی، زنجیر میتوان کرد

هر چند صد بیابان وحشیتر از غزالیم

ما را به گوشهٔ چشم، تسخیر میتوان کرد
 

sara23

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دست در حلقه ی آن زلف دو تا نتوان کرد
تکیه بر عهد تو و باد صبا نتوان کرد
غیرتم کشت که محبوب جهانی لیکن
روز و شب عربده با خلق خدا نتوان کرد
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا