مشاعرۀ سنّتی

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
مائیم و می و مطرب و این کنج خراب
جان و دل و جام و جامه در رهن شراب
فارغ ز امید رحمت و بیم عذاب
آزاد ز خاک و باد از آتش و آب

بربساط نکته دانان خود فروشی شرط نیست
یاسخن دانسته گو ای مرد عاقل یا خموش
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
شرح این قصه مگر شمع برآرد به زبان
ورنه پروانه ندارد به سخن پروایی

یاد تو شب و روز ، قرین دل ماست
سودای دلت ، گوشه نشین دل ماست
از حلقه ی بندگیت ، بیرون نرود
تا نقش حیات ، در نگینِ دل ماست

ابوسعید ابوالخیر

 

plant_biology

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یاد تو شب و روز ، قرین دل ماست
سودای دلت ، گوشه نشین دل ماست
از حلقه ی بندگیت ، بیرون نرود
تا نقش حیات ، در نگینِ دل ماست

ابوسعید ابوالخیر

تا فضل و عقل بيني بي معرفت نشيني

يك نكته ات بگويم خود را مبين كه رستي
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
تا فضل و عقل بيني بي معرفت نشيني

يك نكته ات بگويم خود را مبين كه رستي

یـارب کـه از دریـا دلـی خـود گـوهـر یـکـتـا شوی
ای اشــک چــشــم آســمــان در دامــن دریـا بـیـا

"شهریار"

 

plant_biology

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یـارب کـه از دریـا دلـی خـود گـوهـر یـکـتـا شوی
ای اشــک چــشــم آســمــان در دامــن دریـا بـیـا

"شهریار"

اسمان نگاه خسته ي من، خانه ي ابرهاي بارانزاست
نيستي و نبودنت تنها غصه ي افتابگردانهاست
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
دلي دارم كز او حاصل ندارم
مرا آن به كه دل با دل ندارم

من بنده آن کسم که بی ماش خوشست
جفت غم آن کسم که تنهاش خوشست

گویند وفای او چه لذت دارد

زآنم خبری نیست جفاهاش خوشست
 

plant_biology

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من بنده آن کسم که بی ماش خوشست

جفت غم آن کسم که تنهاش خوشست

گویند وفای او چه لذت دارد


زآنم خبری نیست جفاهاش خوشست

تا در دل من عشق تو اندوخته شد
جز عشق تو هرچه داشتم سوخته شد
عقل و سبق و كتاب بر طاق نهاد
شعر و غزل دوبيتي اموخته شد!
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
تا در دل من عشق تو اندوخته شد
جز عشق تو هرچه داشتم سوخته شد
عقل و سبق و كتاب بر طاق نهاد
شعر و غزل دوبيتي اموخته شد!

در چمن چون غنچه تا کی می توان دلتنگ زیست؟
خویش را چون لاله بر دامان صحرا می کشم

( قدسی مشهدی )



 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
دارم چو شمع سر غمش برسر زبان
لب مي گزد چو غنچه خندان كه خامشم

من خود به سر ندارمٖ دیگر هوای سامان
گردون کجا به فکر سامان من بیفتد

خواهد شد از ندامت دیوانه شهریارا
گر آن پری به دستش دیوان من بیفتد
 

plant_biology

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من خود به سر ندارمٖ دیگر هوای سامان
گردون کجا به فکر سامان من بیفتد

خواهد شد از ندامت دیوانه شهریارا
گر آن پری به دستش دیوان من بیفتد

درازناي شب از چشم دردمندان پرس
تو قدر اب چه داني كه بر لب جويي
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
جان خوش است اما نمي خواهم كه جان گويم تورا
خواهم از جان خوشتري يابم كه ان گويم تو را

اگر چه حسن فروشان به جلوه آمده‌اند
کسی به حسن و ملاحت به یار ما نرسد

( حافظ )

 

حميدرن

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
دلا غافل ز سبحانی چه حاصل
اسیر نفس شیطانی چه حاصل
بود قدر تو افزون از ملائک
تو قدر خود نمی دانی چه حاصل
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
دلا غافل ز سبحانی چه حاصل
اسیر نفس شیطانی چه حاصل
بود قدر تو افزون از ملائک
تو قدر خود نمی دانی چه حاصل


لب فرو بسته ام از شرم و زبانِ نگهم
پیشِ چشمان سخنگویِ تو ، گویاست هنوز

"ابوالحسن ورزی"
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا