مشاعرۀ سنّتی

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
کوه اندوه فراقت به چه حالت بکشد***

حافظ خسته که از ناله تنش چون نالیست

تا مهر تواَم در دل شوریده نشست
وافتاد مــرا چشـم بدان نرگـس مست
این غم ز دلم نمی نهد پای برون
وین اشک ز دامنم نمی دارد دست

عبید زاکانی



 

حميدرن

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
تا مهر تواَم در دل شوریده نشست
وافتاد مــرا چشـم بدان نرگـس مست
این غم ز دلم نمی نهد پای برون
وین اشک ز دامنم نمی دارد دست

عبید زاکانی




تا دل هرزه گرد من رفت به چین زلف او

زان سفر دراز خود عزم وطن نمی‌کند
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
تا دل هرزه گرد من رفت به چین زلف او

زان سفر دراز خود عزم وطن نمی‌کند

داده چشمان تو در کشتن من دست به هم
فتنه برخاست چو بنشست دو بد مست به هم
هر یک ابروی تو کافیست پی کشتن من
چکنم با دو کماندار که پیوست به هم

وصال شیرازی
 

حميدرن

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
مسلمانان مرا وقتی دلی بود
که با وی گفتمی هر مشکلی بود
به گردابی چو می افتادم از شمع
به تدبیرش امید ساحلی بود
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
دست بردم که کشم تیر غمش را از دل
تیر دیگر زد و بر دوخت دل و دست به هم

وصال شیرازی
 

حميدرن

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
من شکستهٔ بدحال زندگی یابم

در آن زمان که به تیغ غمت شوم مقتول

خرابتر ز دل من غم تو جای نیافت
که ساخت در دل تنگم قرارگاه نزول
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
لبت تا در شکفتن لاله سیراب را ماند
دلم در بیقراری چشمه مهتاب را ماند
گهی کز روزن چشمم فرو تابد جمال تو
به شب های دل تاریک من مهتاب را ماند

شهریار

 

حميدرن

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
در خرابات مغان گر گذر افتد بازم

حاصل خرقه و سجاده روان دربازم

حلقه توبه گر امروز چو زهاد زنم

خازن میکده فردا نکند در بازم
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
منزلگه دل ها همه کاشانه ی "عشق" است!
هرجا که "دلی" گم شده
در خانه ی "عشق" است!
ویرانه ی #جاوید بماند "دل بی عشق"
"آن دل شود آباد"
که ویرانه ی"عشق" است!

عرفی شیرازی

 

Saeed.bi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
منزلگه دل ها همه کاشانه ی "عشق" است!

هرجا که "دلی" گم شده
در خانه ی "عشق" است!
ویرانه ی #جاوید بماند "دل بی عشق"
"آن دل شود آباد"
که ویرانه ی"عشق" است!


عرفی شیرازی


تلخست دهان عیشم از صبر / ای تنگ شکر بیار قندی

ای سرو به قامتش چه مانی؟ / زیباست ولی نه هر بلندی
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
تلخست دهان عیشم از صبر / ای تنگ شکر بیار قندی

ای سرو به قامتش چه مانی؟ / زیباست ولی نه هر بلندی

یاد باد آن کو به قصد خون ما
عهد را بشکست و پیمان نیز هم

دوستان در پرده می‌گویم سخن
گفته خواهد شد به دستان نیز هم


چون سر آمد دولت شب‌های وصل
بگذرد ایام هجران نیز هم
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
یاد باد آن کو به قصد خون ما
عهد را بشکست و پیمان نیز هم

دوستان در پرده می‌گویم سخن
گفته خواهد شد به دستان نیز هم


چون سر آمد دولت شب‌های وصل
بگذرد ایام هجران نیز هم

منم جانا و جانی در هوایت

ندارم هیچ جز جانی دگر باز

دلم زنجیر هستی بگسلاند

اگر بر دل کنی ناگاه در باز
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
منم جانا و جانی در هوایت

ندارم هیچ جز جانی دگر باز

دلم زنجیر هستی بگسلاند

اگر بر دل کنی ناگاه در باز

زلف دوشیزه گل باشد و غماز نسیم
بلبل شیفته شوریده و شیدا باشد

سر به صحرا نهد آشفته تر از باد بهار
هر که با آن سر زلفش سر سودا باشد





 

pearan

عضو جدید
کاربر ممتاز
زلف دوشیزه گل باشد و غماز نسیم
بلبل شیفته شوریده و شیدا باشد

سر به صحرا نهد آشفته تر از باد بهار
هر که با آن سر زلفش سر سودا باشد







دیوار سرایت را نقاش نمی‌باید
تو زینت ایوانی نه صورت ایوانت

هر چند نمی‌سوزد بر من دل سنگینت
گویی دل من سنگیست در چاه زنخدانت

 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
دیوار سرایت را نقاش نمی‌باید
تو زینت ایوانی نه صورت ایوانت

هر چند نمی‌سوزد بر من دل سنگینت
گویی دل من سنگیست در چاه زنخدانت


تو کمان کشیده و در کمین که زنی به تیرم و من غمین
همه غمم بود از همین که خدا نکرده خطا کنی

( هاتف اصفهانی )

 

pearan

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو کمان کشیده و در کمین که زنی به تیرم و من غمین
همه غمم بود از همین که خدا نکرده خطا کنی

( هاتف اصفهانی )



یکی شکسته نوازی کن ای نسیم عنایت
که در هوای تو لرزنده تر ز شاخه بیدم

ز آب دیده چنان آتشم کشید زبانه
که خاک غم به سرافشان چو گرد باد دویدم

شهریار
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
یکی شکسته نوازی کن ای نسیم عنایت
که در هوای تو لرزنده تر ز شاخه بیدم

ز آب دیده چنان آتشم کشید زبانه
که خاک غم به سرافشان چو گرد باد دویدم

شهریار

محل نور تجلیست رای انور شاه
چو قرب او طلبی در صفای نیت کوش

به جز ثنای جلالش مساز ورد ضمیر
که هست گوش دلش محرم پیام سروش





 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
شدم ز دست تو شیدای کوه و دشت و هنوز
نمی‌کنی به ترحم نطاق سلسله سست

تا مهر تواَم در دل شوریده نشست
وافتاد مــرا چشـم بدان نرگـس مست
این غم ز دلم نمینهد پای برون
وین اشک ز دامنم نمیدارد دست


عبید زاکانی

 

pearan

عضو جدید
کاربر ممتاز
تا مهر تواَم در دل شوریده نشست
وافتاد مــرا چشـم بدان نرگـس مست
این غم ز دلم نمینهد پای برون
وین اشک ز دامنم نمیدارد دست


عبید زاکانی



تا خط تو بر صفحهٔ رخسار ندیدم
واقف نشدم فتنهٔ دور قمری را

گر پای نهی از سر رحمت به گلستان
درهم شکنی رونق گل‌برگ طری را

فروغی بسطامی
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
تا خط تو بر صفحهٔ رخسار ندیدم
واقف نشدم فتنهٔ دور قمری را

گر پای نهی از سر رحمت به گلستان
درهم شکنی رونق گل‌برگ طری را

فروغی بسطامی
اظهار عجز پیش ستمگر نکن از آنک ... اشک کباب مایه طغیان آتش است


«صائب تبریزی»

 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
تخت زمرد زده است گل به چمن
راح چون لعل آتشین دریاب
در میخانه بسته‌اند دگر
افتتح یا مفتح الابواب

حافظ

بی طاعت حق بهشت و رضوان مطلب
بی‌خاتم دین ملک سلیمان مطلب

گر منزلت هر دو جهان می خواهی
آزار دل هیچ مسلمان مطلب


ابوسعید ابوالخیر
 

plant_biology

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بی طاعت حق بهشت و رضوان مطلب
بی‌خاتم دین ملک سلیمان مطلب

گر منزلت هر دو جهان می خواهی
آزار دل هیچ مسلمان مطلب


ابوسعید ابوالخیر
بر ما گذشت نيك و بد،اما تو روزگار
فكري به حال خويش كن، اين روزگار نيست!
 

gelayor14

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
یارب خم گیسوی تو آشفته مبادا
کاشفته دلی در خم گیسوی تو دارم


( فروغی بسطامی )

مائیم و می و مطرب و این کنج خراب
جان و دل و جام و جامه در رهن شراب
فارغ ز امید رحمت و بیم عذاب
آزاد ز خاک و باد از آتش و آب
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا