مشاعرۀ سنّتی

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
تمام خانه سکوت و تمام شهرصداست ..!
از این
سکوت گریزان، از آن صدا بیزار ...


…..............…,•’``’•,•’``’• ,Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒi
...........…...…’•,,عشق` ,•’Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒi
..............……....`’• ,,•’`Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒi
 

حميدرن

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
رفتم به سوی مصر و خریدم شکری را

خود فاش بگو یوسف زرین کمری را


در شهر کی دیدست چنین شهره بتی را

در بر کی کشیدست سهیل و قمری را


بنشاند به ملکت ملکی بنده بد را

بخرید به گوهر کرمش بی‌گهری را
 

حميدرن

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
یار بی‌پرده از در و دیوار

در تجلی است یا اولی‌الابصار


شمع جویی و آفتاب بلند

روز بس روشن و تو در شب تار


گر ز ظلمات خود رهی بینی

همه عالم مشارق انوار


کوروش قائد و عصا طلبی

بهر این راه روشن و هموار


چشم بگشا به گلستان و ببین

جلوهٔ آب صاف در گل و خار


ز آب بی‌رنگ صد هزاران رنگ

لاله و گل نگر در این گلزار


پا به راه طلب نه و از عشق

بهر این راه توشه‌ای بردار


شود آسان ز عشق کاری چند

که بود پیش عقل بس دشوار
 

lilium.y

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو را با غیر می بینم، صدایم در نمی آید
دلم می سوزد و کاری ز دستم بر نمی آید....
 

lilium.y

عضو جدید
کاربر ممتاز
دگر به منطق منسوخ مرگ می خندم
مگر به شیوه ی دیگر مرا مجاب کنید
در انجماد سکون ، پیش از آنکه سنگ شوم
مرا به هرم نفسهای عشق آب کنید..........
:gol:
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلبستہ شدم بہﺩست هایت
وابستہ شدم بہ ردِپایت


جانم شده فرمِ خندﻩهایت
عشقم شده زبرﻯِصدایت

دنباڸِﺩڸِ گریزپایت
مجذوبِ ڪلامِﺩلربابت


میخواهمتﺍﻯتوبینهایت
جاڹدلروحِ من فدایت


 

lilium.y

عضو جدید
کاربر ممتاز
تــا کــی چــو بــاد ســربــدوانــی بــه وادیـم
ای کـــعـــبـــه مـــراد بـــبــیــن نــامــرادیــم....
:gol:
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
مي خواهم از يادم روي ، راهي نمي يابم چرا ؟
خواهم زمن
پنهان شوي ، چاهي نمي يابم چرا ؟

مي خواهمت اي
ماه من ، به روشني بسپارمت
در اين
شب روشن ولي، ماهي نمي يابم چرا ؟

خواهم كه
درد عشـق را تنها شبي درمان كنم
جز
تـو ولي درمان غم ،كاهي نمي يابم چرا ؟

خواهم تو را كتمان كنم ، در گوشه اي بگذارمت
غير
تـو ديگر ، يـار دل خواهي، نمي يابم چرا ؟

 

رییس جمهورقلبها

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آه ، تاکی ز سفر باز نیایی ، بازآ
اشتیاق تو مرا سوخت کجایی، بازآ
شده نزدیک که هجران تو، مارا بکشد
گرهمان بر سرخونریزی مایی ، بازآ
کرده‌ای عهد که بازآیی و ما را بکشی
وقت آنست که لطفی بنمایی، بازآ
رفتی و باز نمی‌آیی و من بی تو به جان
جان من اینهمه بی رحم چرایی، بازآ
وحشی از جرم همین کز سر آن کو رفتی
گرچه مستوجب صد گونه جفایی، بازآ
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
لبخند تو را چند صباحی است ندیدم
یک بار دگر خانه ات آباد، بگو سیب...


 

رییس جمهورقلبها

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بهر امتحان ای دوست، گر طلب کنی جان را
آنچنان برافشانم، کز طلب خجل مانی

بی‌وفا نگار من، می‌کند به کار من
خنده‌های زیر لب، عشوه‌های پنهانی

دین و دل به یک دیدن، باختیم و خرسندیم
در قمار عشق ای دل، کی بود پشیمانی
 

fkhaniki

عضو جدید
یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم
دولت صحبت آن مونس جان ما را بس
از در خویش خدا را به بهشتم مفرست
که سر کوی تو از کون و مکان ما را بس
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلم وقتی که می گیرد ، تو می آیی به دیدارم
به من آهسته میگویی "
عزیزم دوستت دارم"

سرم بر شانه ات
، باور ندارم پیش من باشی
تورا در
خواب میبینم بگو ، یا این که بیدارم ؟

 

IRANIAN VOCAL

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلم وقتی که می گیرد ، تو می آیی به دیدارم
به من آهسته میگویی "
عزیزم دوستت دارم"

سرم بر شانه ات
، باور ندارم پیش من باشی
تورا در
خواب میبینم بگو ، یا این که بیدارم ؟



من از عشقت چنان مستم که دائم فکر دیدارم

طبیا بر سرم بگذر که از هجر تو بیمارم

اگر صدها صنم بهرم شود پیدا به شهر عشق

شعارم این بُوَد جانا تو را من دوست می دارم



با وزن ، قافیه ، ردیف و محتوای شعر شما

فی البداهه از خودم تقدیم به شما و تمام دوستان ادیبم:gol:
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
من از عشقت چنان مستم که دائم فکر دیدارم

طبیا بر سرم بگذر که از هجر تو بیمارم

اگر صدها صنم بهرم شود پیدا به شهر عشق

شعارم این بُوَد جانا تو را من دوست می دارم


با وزن ، قافیه ، ردیف و محتوای شعر شما
فی البداهه از خودم تقدیم به شما و تمام دوستان ادیبم
:gol:

......مَست شعرت گشته ام ديوانه ام

..... گرتو شمعي پس منم پروانه ام
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا