مشاعرۀ سنّتی

[salvador]

میل دل با طاق ابروی بتان امروز نیست

کج بنا کردند از اول قبله این خانه را


- صائب تبریزی
​

 

[Sima]

میل دل با طاق ابروی بتان امروز نیست

کج بنا کردند از اول قبله این خانه را


- صائب تبریزی
​

آنکس که تورا شناخت جان را چه کند
فرزندو عیالو خانمان را چه کند
دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی
دیوانه تو هردو جهان را چه کند

 

[raha2211]

آنکس که تورا شناخت جان را چه کند
فرزندو عیالو خانمان را چه کند
دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی
دیوانه تو هردو جهان را چه کند

در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم
اصلا به تو افتاد مسیرم که بمیرم

 

[IRANIAN VOCAL]

در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم
اصلا به تو افتاد مسیرم که بمیرم

من آن مرغ اسیرم ناگزیرم ناگزیرم ........................... برای تو بخوانم تا بمیرم تا بمیرم

 

[Saeed.bi]

من آن مرغ اسیرم ناگزیرم ناگزیرم ........................... برای تو بخوانم تا بمیرم تا بمیرم

مرا بویه زال سامست گفت / چنین آرزو را نشاید نهفت
شوم زود و آیم به درگاه باز / بیاید همی کینه را کردساز
که کین سیاوش به پیل و گله / نشاید چنین خوار کردن یله

 

[Sahar Gh]

مرا بویه زال سامست گفت / چنین آرزو را نشاید نهفت
شوم زود و آیم به درگاه باز / بیاید همی کینه را کردساز
که کین سیاوش به پیل و گله / نشاید چنین خوار کردن یله

هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده ی عالم دوام ما

 

[hossein00104]

هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده ی عالم دوام ما

اگر روزی دو صد بارت ببینم

همی مشتاق بار دیگرستم
​

 

[Sahar Gh]

اگر روزی دو صد بارت ببینم

همی مشتاق بار دیگرستم
​

مگر از جاذبه ی عشق به جایی برسم
ورنه پیداست کجا می رسد این پَر که مراست

صائب

 

[لیمویی]

مگر از جاذبه ی عشق به جایی برسم
ورنه پیداست کجا می رسد این پَر که مراست

صائب

تا توانی دفع غم از خاطر غمناک کن

در جهان گریاندن آسانست اشکی پاک کن..

 

[salvador]

نداند رسم یاری بی وفا یاری که من دارم

به آزار دلم کوشد دل‌ آزاری که من دارم


- رهی معیری

​

 

[narges_F]

می خور و آتش اندر کعبه زن

ساکن بت خانه باش و مردم آزاری مکن

(بی آزاری بهترین دین است)

مولانا

 

[Sahar Gh]

نی حدیث راه پر خون می کند
قصه های عشق مجنون می کند
در غم ما روزها بیگاه شد
روزها با سوزها همراه شد
روزها گر رفت گو رو باک نیست
تو بمان ای آنکه چون تو پاک نیست

 

[لیمویی]

تا درون آمد غمش از سینه بیرون شد نفس

نازم این مهمان که بیرون کرد صاحبخانه را

 

[SaNaZ Sa]

تا درون آمد غمش از سینه بیرون شد نفس

نازم این مهمان که بیرون کرد صاحبخانه را

ای ساربان کجا میروید
با بردن لیلای من جان و دل مرا میبرید

 

[لیمویی]

دلم برای خودم تنگ می شود آری
همیشه بی خبر از حال خویشتن بودم

 

[Saeed.bi]

دلم برای خودم تنگ می شود آری
همیشه بی خبر از حال خویشتن بودم

میان سپاه اندر آمد چو گرد / سران را سر از تن همی دور کرد
ناستاد کس پیش او در به جنگ / نجستند با او یکی نام و ننگ
رهش باز دادند و بگریختند / به آورد با او نیاویختند

 

[mihua]

در میکده رهبانم و در صومعه عابد
​

گه معتکف دیرم و گه ساکن مسجد
​

 

[Sahar Gh]

در میکده رهبانم و در صومعه عابد
​

گه معتکف دیرم و گه ساکن مسجد
​

دل و دین به یک دیدن باختیم و خرسندیم
درقمار عشق ای دل کی بود پشیمانی

 

[mihua]

دل و دین به یک دیدن باختیم و خرسندیم
درقمار عشق ای دل کی بود پشیمانی

دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نشد​

آری آن جلوه که فانی نشود نور خداست​

 

[baran256016]

ای ساربان کجا میروید
با بردن لیلای من جان و دل مرا میبرید

دل به دلداران سپردن کار هر دلدار نیست
من به تو جان میسپارم دل که قابل دار نیست.....

 

[baran256016]

دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نشد​

آری آن جلوه که فانی نشود نور خداست​

تا تو نگاه میکنی کار من اه کرذن است
ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است

 

[Sahar Gh]

تا تو نگاه میکنی کار من اه کرذن است
ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است

ترسم که اشک در غم ما پرده‌در شود

وین راز سر به مهر به عالم سمر شود

 

[الهه معماري]

ترسم که اشک در غم ما پرده‌در شود

وین راز سر به مهر به عالم سمر شود

در دفتر همیشه ی من ثبت می شود
این لحظه ها عزیزترین یادگار تو

 

[Sahar Gh]

در دفتر همیشه ی من ثبت می شود
این لحظه ها عزیزترین یادگار تو

وه که من گر باز بینم روی یار خویش را
تا قیامت شکر گویم کردگار خویش را

 

[الهه معماري]

وه که من گر باز بینم روی یار خویش را
تا قیامت شکر گویم کردگار خویش را

احساس می کنم که جدایم نموده اند
همچون شهاب سوخته ای از مدار تو

 

[Sahar Gh]

احساس می کنم که جدایم نموده اند
همچون شهاب سوخته ای از مدار تو

چقد با واو میگی D:
وای ازین شیدا دل من
مست و بی پروا دل من
رسوا دل من(2)

 

[الهه معماري]

چقد با واو میگی D:
وای ازین شیدا دل من
مست و بی پروا دل من
رسوا دل من(2)

نازنین آمد و دستی به دل ما زد و رفت
پرده ی خلوت این غمکده بالا زد و رفت
ت بده

 

[Sahar Gh]

نازنین آمد و دستی به دل ما زد و رفت
پرده ی خلوت این غمکده بالا زد و رفت
ت بده

;-)
تو همانی که دلم لک زده لبخندش را
او که هرگز نتوان یافت همانندش را

 

[الهه معماري]

;-)
تو همانی که دلم لک زده لبخندش را
او که هرگز نتوان یافت همانندش را

اگر پیشم نشینی، دل نشانی
و گر غایب شوی در دل نشان هست..

سعدی علیه الرحمه

 

[Sahar Gh]

اگر پیشم نشینی، دل نشانی
و گر غایب شوی در دل نشان هست..

سعدی علیه الرحمه

تا با غم عشق تو مرا کار افتاد
بیچاره دلم در غم بسیار افتاد
بسیار فتاده بود هم در غم عشق
اما نه چنین زار که این بار افتاد