مشاعرۀ سنّتی

[mahtab n]

تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون ســیل روانه

 

[naghmeirani]

همه موسم تفرج به چمن روند و صحرا
تو قدم به چشم من نه، بنشین کنار جویی

فصیح الزمان شیرازی

 

[Scheme]

یارم چو قدح به دست گیرد
بازار بتان شکست گیرد

 

[naghmeirani]

دلا دائم گدای کوی او باش
به حکم آنکه دولت جاودان به

حافظ

 

[ALIREZA.F.1988]

هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق

ثبت است بر جریده عالم دوام ما

 

[naghmeirani]

ای دل به کمال عشق آراستمت
از هر چه به غیر عشق پیراستمت
یک عمر اگر سوختم و کاستمت
امروز چنان شدی که می‌خواستمت

 

[mahtab n]

تا که بودیم نبودیم کسی
کشت ما را غم بی هم نفسی

 

[naghmeirani]

یک سال دیگر آمد و دنیا عوض نشد
چیزی بغیر پیرهن از ما عوض نشد

میثم امانی

 

[ALIREZA.F.1988]

درادا و هزار درد ، دردا دردا
کامروز ندارم خبری از فردا

 

[naghmeirani]

این روزها به هر چه گذشتم کبود بود
هر سایه‌ای که دست تکان داد، دود بود!

این روزها ادامه نان و پنیر و چای
اخبار منفجر شده صبح زود بود

 

[sara20012]

دلی باید که رنج من کشد تا صبر من داند
تحمل کردن ایوب را ایوب میداند

 

[naghmeirani]

درد عاشق را دوايي بهتر از معشوق نيست
شربت بيماري فرهاد را شيرين كنيد

عنصري تبريزي

 

[mahtab n]

دانی كه چرا سر نهان با تو نگويم؟
طوطی صفتی، طاقت اسرار نداری

 

[naghmeirani]

یک شب از بهر خدا بی‌خور و بی‌خواب بزی
صد شب از بهر هوا نفس تو بی‌خواب و خورست

 

[sara20012]

تا بداند که شب ما به چه سان میگذرد
غم عشقش ده و عشقش ده و بسیارش ده

 

[naghmeirani]

هـر لـالـه ای که از دل این خاکدان دمید
نـــو کـــرد داغ مـــاتـــم یـــاران رفــتــه را

 

[sara20012]

آزرده دل از کوی تو رفتیم و نگفتی
کی بود؟کجا رفت؟چرا بود و چرا نیست

 

[naghmeirani]

درختي كز جواني كوژ برخاست
چو خشك و پير گردد كي شود راست؟

نظامي

 

[ALIREZA.F.1988]

تا دل مسکین من در کار توست

آرزوی جان مـن دیدار توسـت

جان و دل در کار تـو کـــردم فـدا

کار مـن ایـــن بــود دیگر کار توست

 

[naghmeirani]

«ترسم كه اشك در غم ما پرده‌در شود
وین راز سر به مهر به عالم سمر شود»

آنقدر واضح است غم بی تو بودنم
اصلا بعید نیست كه دنیا خبر شود

 

[sara20012]

در صورت و معنی که تو داری چه توان گفت
حسن تو ز تحسین تو بستست زبان را
سعدی

 

[mahtab n]

آسایش دو گیتی تفصیر این دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا

 

[naghmeirani]

از خدا جوييم توفيق ادب
بي ادب محروم ماند از لطف رب

سعدي

 

[yas87]

بهتر از این کرم بود جرم تو را گنه تو را
شرح کنم که پیش من بر چه نمط فغان کنی

 

[naghmeirani]

یک ذره وفا را به دو عالم نفروشیم
هر چند در این عهد خریدار ندارد

صائب تبریزی

 

[yas87]

دلا بسوز که سوز تو کارها بکند
نیاز نیم شبی دفع صد بلا بکند

 

[naghmeirani]

دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین
به علی شناختم من به خدا قسم خدا را

 

[sara20012]

ای خوشا آن دل که آزاری نمی‌آید از او
غیر کار عاشقی کاری نمی‌آید از او

 

[naghmeirani]

وفا اگر نتوانی مرا ببر از یاد
تو هم به عهد خودت کار روزگاران کن

مهدی سهیلی

 

[sara20012]

نیست در دیده ما منزلتی دنیا را
ما نبینیم کسی را که نبیند ما را

صائب تبریزی