مشاعره ی دخترانه و پسرانه میدونی چیه؟......

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
اکبر و اعظم خدای عالم و آدم

صورت خوب آفرید و سیرت زیبا
 

toprak

عضو جدید
می شه من یه نظر بدم ؟؟
دختر کنار پنجره تنها نشست و گفت
ای دختر بهار حسد می برم به تو
عطر گل و ترانه و سر مستی ترا
با هر چه طالبی به خدا می خرم زتو
 

tired_poet

عضو جدید
کاربر ممتاز
درود بر شاعر چالاک (بجای خسته)

نگاه تان را می پسندم و گفته های تان را استوار و پایه دار می دانم . این کمینه نیز با رای شما همراهم و می پندارم که برابری نام دخترانه و پسرانه و این که نام دختر شوندی برای آوردن بیتی باشد که دارای نام پسرانه ایست و نیز باژگونه ی آن ، راهکار سزاتریست برای پویه ی این جستار ... هرجستار همین که یک بیت را پیش روی دیگران بنماید ستودنی است ، چندانکه نوشته های شما را می خوانم ، دلسوزی و مهروزی فروتنانه ای در لابلای شان رخ می نماید که از پسند دل پاس می دارم . محسن عزیز نیز منشی اینگونه دلپسند دارد . ناسازگار روزگار در ناکامی کامتان کامگار مباد
:gol:

چو منصور از مراد آنان که بردارند بردارند

بدین درگاه حافظ را چو می خوانند می رانند

هزاران سپاس، بزرگ یار بزرگوار..
خستگی ام را دلیل، دلتنگیست... و چالاکی ام در گذار های کودکی ام _که بس کوتاه بود _ از کف برفت. بسان سکه ای کاندر سیاهیِ برزن از دست کودکی خُرد رها شود.
وانگهی آنچه در رسای این گرانسنگ ورجاوند _شعر _ نگاشته ام؛ جز کنشی ناچیز در راستای پاسداشت آن گرامی در اندیشه هم میهنانم نبوده و بدین رو شایسته ستودن نیست.
پس آنچه فرمودید را بی گمان نیک بینیتان بر این همجنگ کم سنگ، سرچشمه است.

سپاس بی پایان

-----------------------------------------------

غلام همت آنم که زیر چرخ کبود
ز هرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است
 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز
جاي آسايش ندارد اين سپهر تيزرو

ساقيا جامي بده تا من بياسايم دمي
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
من از آن حسن روز افزون که یوسف داشت دانستم
که عشق از پرده عصمت برون آرد زلیخارا
باسپاس فراوان از سیاوش و محمود عزیز
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
سایه ما کشته عشقیم که این شیرین کار
مصلحت را مدد از تیشه فرهاد گرفت
 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز
يوسف گمگشته بازايد به كنعان غم مخور

كلبه ي احزان شود روزي گلستان غم مخور
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
بر برگ گل به خون شقایق نوشته اند
کانکس که پخته شد می چون ارغوان گرفت
 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز
حافظ به ادب باش كه واخواست نباشد
گر شاه پيامي به غلامي نفرستاد
 

primrose

عضو جدید
کاربر ممتاز
جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه

پارسایان چو به حقیقت نرسیدند ره افسانه زدند
 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز
سزد كز خاتم لعلش زنم لاف سليماني

چو اسم اعظمم باشد چه باك از اهرمن دارم
 

primrose

عضو جدید
کاربر ممتاز
مرجان لب لعل تو مر جان لب مرا قوت

یاقوت نهم نام لب لعل تو یا قوت
 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز
سحرم دولت بيدار به بالين آمد

گفت برخيز كه ان خسرو شيرين آمد
 

primrose

عضو جدید
کاربر ممتاز
مریم جان تشکر ندارم -شرمنده

مراد خسرو از شیرین کناری بود و آغوشی

محبت کار فرهاد است و کوه بیستون سفتن
 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز
خواهش مي كنم عزيزم سرت سلامت

قصر فردوس به پاداش عمل مي بخشند

ما كه رنديم و گدا دير مغان ما را بس
 

primrose

عضو جدید
کاربر ممتاز
:gol::gol:

مرا خود با تو چیزی در میان هست

وگرنه روی زیبا در جهان هست
 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز
من آن نگين سليمان به هيچ نستانم

كه گاه گاه بر او دست اهرمن باشد
 

primrose

عضو جدید
کاربر ممتاز
سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند

پری رویان قرار از دل چو بستیزنند بستانند
 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز
الا اي پير فرزانه مكن عيبم ز ميخانه

كه من در ترك پيمانه دلي پيمان شكن دارم
 

primrose

عضو جدید
کاربر ممتاز
گر از این منزل ویران سوی خانه روم

دگر آنجا که روم عاقل و فرزانه روم
 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز
به لب رسيد مرا جان و برنيامد كام

بسر رسيد اميد و طلب به سر نرسيد
 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز
نوش دارويي و بعد از مرگ سهراب آمدي

سنگدل اين زودتر مي خواستي حالا چرا ؟
 

primrose

عضو جدید
کاربر ممتاز
دو چشم باز نهادم نشسته ام همه شب

چو فرقدین و نگه میکنم ثریا را
 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز
شهريارا بي حبيب خود نمي كردي سفر

اين سفر راه قيامت مي روي تنها چرا؟
 

siyavash51

عضو جدید
من از پونه به سنبل گفته بودم

کمی هم از گلایل گفته بودم

خداوندا زبانم را بسوزان

اگر نازکتر از گل گفته بودم

کرم قلاوند
 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
این نسیم خاک شیراز است یا مشک ختن
یا نگار من پریشان کرده زلف عنبرین
 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
دم عیسی است پنداری نسیــــم باد نوروزی
که خاک مرده بازآید در او روحی و ریحانی
 

Similar threads

بالا