ترسم نکند لیلی هرگز به وفا میلی
تا خون دل مجنون از دیده نپالاید
بر خسته نبخشاید آن سرکش سنگین دل
باشد که چو باز آید بر کشته ببخشاید...
دل چه محل دارد و دینار چیست
مدعیم گر نکنم جان نثار
سعدی اگر زخم خوری غم مخور
فخر بود داغ خداوندگار
رفتی و نمی شوی فراموش
می آیی و می روم من از هوش
شورش بلبلان سحر باشد
خفته از صبح بیخبر باشد
تیرباران عشق خوبان را
دل شوریدگان سپر باشد
در قفس طلبد هر کجا گرفتاری ست
من از کمند تو زنده ام نخواهم جست
تو آن درخت گلی کاعتدال قامت تو
ببرد قیمت سرو بلندبالا را
دگر به هر چه تو گویی مخالفت نکنم
که بی تو عیش میسر نمیشود ما را
ای که گفتی هیچ مشکل چون فراق یار نیست
گر امید وصل باشد همچنان دشوار نیست
تا میل نباشد به وصال از طرف دوست
سودی نکند حرص و تمنا که تو داری ...
یار باید که هر چه یار کند
بر مراد خود اختیار کند
دوستان عیب کنندم که چرا دل به تو دادم
باید اول به تو گفتن که چنین خوب چرایی؟
تقصیر ز دل بود و گناه از دیده
آه از دل و صد هزار آه از دیده
همه را دیده به رویت نگران است ولی
همه کس را نتوان گفت که بینایی هست...
تامل کنان در خطا و ثواب
به از ژاژ خایان حاضر جواب
بهای روی تو بازار ماه و خور بشکست
چنان که معجز موسی طلسم جادو را
ای نفس خرم باد صبا
از بر یار آمدهای مرحبا
قافله شب چه شنیدی ز صبح
مرغ سلیمان چه خبر از سبا
آنچه سرپنجهٔ سیمین تو با سعدی کرد
با کبوتر نکند پنجه که با شاهین است
تا بود بار غمت بر دل بیهوش مرا
سوز عشقت ننشاند ز جگر جوش مرا
آنک عسل اندوخته دارد مگس نحل
شهد لب شیرین تو زنبورمیان را
آن همه دلداری و پیمان و عهد
نیک نکردی که نکردی وفا
آن چنان سخت نیاید سر من گر برود
نازنینا که پریشانی مویی ز سرت
تا گل روی تو در باغ لطافت بشکفت
پردهٔ صبر من از دامن گل چاکترست
تا خار غم عشقت آویخته در دامن
کوته نظری باشد رفتن به گلستانها
اگرم حیات بخشی وگرم هلاک خواهی
سر بندگی به حکمت بنهم که پادشاهی
یک لحظه بود این یا شبی کز عمر ما تاراج شد
ما همچنان لب بر لبی نابرگرفته کام را
ای روی تو آرام دل خلق جهانی
بی روی تو شاید که نبینند جهان را
از هر چه میرود سخن دوست خوشتر است
پیغام آشنا نفس روح پرور است
هرگز وجود حاضر غایب شنیدهای
من در میان جمع و دلم جای دیگر است
تو که در خواب بودهای همه شب
چه نصیبت ز بلبل سحر است
تو خود به جوشن و برگستوان نه محتاجی
که روز معرکه بر خود زره کنی مو را
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
مشاعره با اشعار شاهنامه | مشاعره | 17 | ||
S | مشاعره با اشعار بداهه ... | مشاعره | 151 | |
مشاعره با نام کاربر قبلی | مشاعره | 2075 | ||
P | مشاعره کودک ۷ ساله ایرانی - رها حسین پور معتمد | مشاعره | 0 | |
مشاعره با اشعار فروغ فرخ زاد | مشاعره | 441 |