مشاعره از اون طرف

*FARZAN*

دستیار مدیر کتابخانه الکترونیکی
کاربر ممتاز
ازین دشمن در افکندن چه حاصل
چو عمری با عدوی نفس ماندیم
ز غفلت، زیر بار عجب رفتیم
ز جهل، این بار را با خود کشاندیم

آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرفست
با دوستان مروت با دشمنان مدارا
 

S A M M A N

عضو جدید
آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرفست
با دوستان مروت با دشمنان مدارا


خزان چهره بس باشد بهارآبروی مسن
گواه فتح دل دارم شکست رنگ سیما را
بلند وپست خار راه عجز ما نمی‌گردد
به‌پهلو قطع‌سازد سایه چندین‌کوه‌و صحرا را
 

وهاب...

اخراجی موقت
خزان چهره بس باشد بهارآبروی مسن
گواه فتح دل دارم شکست رنگ سیما را
بلند وپست خار راه عجز ما نمی‌گردد
به‌پهلو قطع‌سازد سایه چندین‌کوه‌و صحرا را

به ملازمان سلطان که رساند این دعا را

که به شکر پادشاهی ز نظر مران گدا را
 

baran72

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دنیا وآخرت چه بود پیش جود حق>>><<<همت بلند دار زحق هر دورا طلب
دیدی ای دل که غم عشق دگر بار چه کرد

چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد

آه از آن نرگس جادو که چه بازی انگیخت

آه از آن مست که با مردم هشیار چه کرد
 

mohandes soror

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوش در حـلقه ما صحبت گیسوی تو بود
تـادل شب سخن از سلسله موی تو بود
 

pearan

عضو جدید
کاربر ممتاز
می خورد خون دلم مردمک دیده سزاست
که چرا دل به جگر گوشه ی مردم دادم

لب باز مگیر یک زمان از لب جام
تا بستانی کام جهان از لب جام

در جام جهان چو تلخ و شیرین به هم است
این از لب یار خواه و آن از لب جام
 

pearan

عضو جدید
کاربر ممتاز
نباید بستن اندر چیز و کس دل
که دل برداشتن کاریست مشکل

دل از جفای تو گفتم به دیگری بدهم

کسم به حسن تو ای دلستان نداد نشان


لبان لعل تو با هر که در حدیث آید

به راستی که ز چشمش بیوفتد مرجان
 

bojol

عضو جدید
دل از جفای تو گفتم به دیگری بدهم

کسم به حسن تو ای دلستان نداد نشان


لبان لعل تو با هر که در حدیث آید

به راستی که ز چشمش بیوفتد مرجان
من که میرفتم و با من همه عالم میرفت

یک نگاه از تو چه آسان نگهم میدارد
 

pearan

عضو جدید
کاربر ممتاز
من که میرفتم و با من همه عالم میرفت

یک نگاه از تو چه آسان نگهم میدارد


اگر چه مهر بریدی و عهد بشکستی
هنوز بر سر پیمان و عهد و سوگندم

بیار ساقی سرمست جام باده عشق
بده به رغم مناصح که می‌دهد پندم
 

Sahar Bavaghar

عضو جدید
اگر چه مهر بریدی و عهد بشکستی
هنوز بر سر پیمان و عهد و سوگندم

بیار ساقی سرمست جام باده عشق
بده به رغم مناصح که می‌دهد پندم


یک طاقه ابر از آسمان بر دار و با صبری
سوزن کن و نخ کن تمــــــام روسری ها را
رختی بپوش از ابرو رویا و کتابی کن
آیین شوخی ها و رسم دلبــــری ها را ( مهدی فرجی)
 

pearan

عضو جدید
کاربر ممتاز
یک طاقه ابر از آسمان بر دار و با صبری
سوزن کن و نخ کن تمــــــام روسری ها را
رختی بپوش از ابرو رویا و کتابی کن
آیین شوخی ها و رسم دلبــــری ها را ( مهدی فرجی)

سخن هر چه زین گوهران بگذرد

نیابد بدو راه جان و خرد

خرد گر سخن برگزیند همی

همان را گزیند که بیند همی
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
بغرید باز اژدهای دژم / همی آتش افروخت گفتی بدم
چراگاه بگذاشت رخش آن زمان / نیارست رفتن بر پهلوان

كجا دنبال مفهومی برای عشق می گردی ؟
كه من این واژه را تا صبح معنا می كنم هر شب

"محمد علی بهمنی"
 

pearan

عضو جدید
کاربر ممتاز
كجا دنبال مفهومی برای عشق می گردی ؟
كه من این واژه را تا صبح معنا می كنم هر شب

"محمد علی بهمنی"

گر فضل کنی ندارم از عالم باک
ور قهر کنی، شوم به یک بار هلاک

روزی صد بار گویم ای صانع پاک
مشتی خاکم، چه آید از مشتی خاک

 

Rokhsana_D

عضو جدید
گر فضل کنی ندارم از عالم باک
ور قهر کنی، شوم به یک بار هلاک

روزی صد بار گویم ای صانع پاک
مشتی خاکم، چه آید از مشتی خاک

گفت دانایى که گرگى خیره سر
هست پنهان در نهاد هر بشر

... لاجرم جارى است پیکارى بزرگ
روز و شب مابین این انسان و گرگ


 

|PlaNeT|

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

تنگ آمدم از وجود خود ، تنگ

ای مرگ ، به سوی من کُن
آهنگ :gol:
 

lilium.y

عضو جدید
کاربر ممتاز
رواق منظر چشم من آشیانه توست
کرم نما و فرود آ که خانه خانه توست...
:gol:
 

Rokhsana__

عضو جدید
رواق منظر چشم من آشیانه توست
کرم نما و فرود آ که خانه خانه توست...
:gol:


گفتم تو شیرین منی
گفتا تو فرهادی مگر
گفتم خرابت میشوم
گفتا تو ابادی مگر
گفتم ندادی دل به من
گفتا تو جان دادی مگر
گفتم ز کویت می روم
گفتا تو ازادی مگر
گفتم فراموشم نکن
گفتا تو در یادی مگر......
 

:)fatemeh

عضو جدید
گفتم تو شیرین منی
گفتا تو فرهادی مگر
گفتم خرابت میشوم
گفتا تو ابادی مگر
گفتم ندادی دل به من
گفتا تو جان دادی مگر
گفتم ز کویت می روم
گفتا تو ازادی مگر
گفتم فراموشم نکن
گفتا تو در یادی مگر......


سر خود را مزن اینگونه به سنگ
دل دیوانــــــــه تنها، دل تنـــــــگ
 

:)fatemeh

عضو جدید
گشته ام در همه جهان و آخر سر
دلبری برگزیده ام که مپرس

بهنوش جان! باید شعری که میذاری حرف آخرش، حرف اول شعر من باشه.
در جواب شعر من که با د شروع شده بود باید یه شعر بنویسی که با د تموم بشه. مثلا این:
به نام هیچکسی نیست این دل ویران
خوشا به حال زمینی که بی سند باشد

شعر بعدی باید با ب تموم بشه.
 

Similar threads

بالا