مسابقات هنری

ni_rosa_ce

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز








با سلام و خسته نباشید خدمت تمامی بینندگان و مدیریت محترم و ژیگرِ این تالار وزین و پر محتوا !


با اینکه بحث خیلی تخصصی هستش ولی بنده به خودم اجازه دادم که توی این مسابقه شرکت کنم و میزان هیجان مسابقه رو بالا ببرم


بنده فکر میکنم بادی آت باشه که از انسان استفاده شده


مدیونید اگه از روی دست من نگاه کنید و جواب بدید ... راضی نیستم و روی پل صراط یخه تونو میگیرم


با تشکر از مدیریت محترم
 

venous_20

عضو جدید
کاربر ممتاز
با سلام و خسته نباشید خدمت تمامی بینندگان و مدیریت محترم و ژیگرِ این تالار وزین و پر محتوا !


با اینکه بحث خیلی تخصصی هستش ولی بنده به خودم اجازه دادم که توی این مسابقه شرکت کنم و میزان هیجان مسابقه رو بالا ببرم


بنده فکر میکنم بادی آت باشه که از انسان استفاده شده


مدیونید اگه از روی دست من نگاه کنید و جواب بدید ... راضی نیستم و روی پل صراط یخه تونو میگیرم


با تشکر از مدیریت محترم

اتفاقا منم با تحقیقات خیلیززیادی که داشتم(به جون صدام:D)به نتیجه ای مشابه نتیجه شما رسیدم ولی نمیگم درست بودیانه:D
استارترعزیز دیدی تنها من نبودم که به این نتیجه رسیدم:cool:بلهههههههه
 

yas_70

عضو جدید
من تحقیق کردم..بین هنر روایتی و بادی ارت موندم....
هنر روایتی:روایت گری در محیط با نشان دادن تاثیر یک اتفاق
هنر بادی ارت:به کار گیری اندام انسان در اراییه ی معنا(البته این یجورایی شبیه به گرافیکه...یکسری نقوش روی بدن انسان طراحی میشه...که اون نقوش بیانگر یک معنا ومفهومه...حتی بعضی خال کوبی رو یجور هنر بادی ارت میدونن....)------.....
حالا نطر من اینه که این برعکس اون چیزی که در طاهر داره و از انسان استفاده کرده هنر بادی ارت نمیتونه باشه....به دلیلی که بالا گفتم (که معمولا از نقوشی روی بدن انسان استفاده میشود)...
بس این هنر روایتی است که در یک محیز داره با نشون داد تاثیر این اتفاق مفهومی رو بیان میکنه...

ممنون از استارتر عزیز:gol:
 

Data_art

مدیر بازنشسته
سلام به دوستان خوبم

خسته نباشید و ممنون که شرکت کردید.

بابا من فقط دو روز نبودم اینجا چه خبره ؟:eek:

دوستان بسیار خوبم
مگه قوانین تاپیک رو نخوندید که اینجا نباید جواب بدید ؟
:(
 

Data_art

مدیر بازنشسته
جواب مسابقه شماره 2

جواب مسابقه شماره 2


باعرض سلام به تمامی دوستان خوبم که در این تاپیک شرکت کردن


انشالله که این تاپیک برای همه ی دوستان مفید بوده باشه


جواب مسابقه :

هنر مورد نظر
هنر اجرایی یا Performance

هنرمند موردنظر:
marina-abramovic



دوستان شرکت کننده به خوبی و به شکل مفصل این هنر رو تعریف کردند .
به همین خاطر من توضیح زیادی نمیدم
و
از خود دوستان میخوام که جواباشون رو اینجا بزارن تا بقیه هم استفاده کنند.


یک موردی که لازم میدونم توضیح بدم این است:
که اکثر دوستان فکر میکردن این هنر بادی آرت است
در صورتی که اگر به تعریف هنر بادی آرت دقت کنن و آثارش رو دیده باشن
هنرمند در هنر بادی آرت از بدن و اندام و فرم و حالتش و... برای بیان مورد نظر خودش استفاده میکنه و روی آن تصویر خلق میکنه که گاه فرم و حالت اندام را هم به عمد تغییر میدهد. در کل میتوان گفت بدن انسان برای هنرمند یه وسیله و ابزار است و هنرمند روی آن چیزی رو اجرا میکنه تا معنای مورد نظر رو بیان کند.( بکارگیری اندام انسان در ارائه معنا )
ولی
در هنر اجرایی هنرمند این کار را انجام نمیدهد بلکه از حرکت های بدن وحالتهای چهره و بیان و.... انسان برای خلق و اجرای معنایی که مورد نظرش خودش استفاده میکند و تا حدودی به هنر تئاتر و نمایش نزدیک میشود ولی با این تفاوت که مجری هنر اجرایی حتما یه آرتیست سینما و تئاتر نیست و نیازی به دیالوگ و گرفتن حالتهای حرفه ای و.... ندارد.(اجرای مراسمات برای بیان محتوا )



قبل از اعلام اسامی برندگان
لازمه این نکته رو خدمتتون عرض کنم :

همه ی این دوستان جواب کامل رو دادن فقط چیزی که نفر اول و دوم و سوم را در این مسابقه مشخص کرد
میزان راهنمایی است که به دوستان برای پاسخ گویی به سوال داده شد.



:gol::gol:نفرات اول
psychic و prince.

:gol:نفر دوم "Pejman"

:gol::gol:نفرات سوم mohsen-gh و termah

جوایز این عزیزان توسط مدیر ارشد عزیز ستایش خانم اهدا خواهد شد
و صمیمانه از همراهی و همکاری این دوست خوبم بسیار ممنونم.
:gol::gol:
و
همچنین جا دارد در اینجا
از تمامی دوستانی که در این مسابقه شرکت کردن و
تمام تلاششون رو برای پاسخ به این مسابقه انجام دادن تشکر صمیمانه ای داشته باشم
از جمله:

samira.nanas

venous_20

yas_70

ni_rosa_ce

و یه تشکر ویژه هم از دوست بسیار خوبمون آقا احسان بخاطر نقد و راهنمایی بسیار خوبشون
E . H . S . A . N



فقط با اجازه تمامی دوستان با توجه به قوانین تاپیک برخی پستها پاک خواهد شد
انشالله در مسابقه بعدی به قوانین تاپیک توجه بیشتری خواهیم کرد.
بازم از همه شما سپاس گذاری میکنم
:gol:
 

"Pejman"

دستیار مدیر مهندسی کشاورزی گیاهان دارویی
خالق اثر : ماریا آبراموویچ یا بهتره بگم: Marina Abramovic

Marina Abramovic: An Interview
By David Ebony 5/5/09
If there’s anyone who can rightly be called an art-world diva, it’s Marina Abramović. A preeminent performance artist with a commanding presence on the international art scene for over 30 years, Abramović is known for intense duration-based works that demand extraordinary physical, mental and emotional strength. The Belgrade-born artist has also produced an imposing array of sculptures, installations, photos and video pieces. As Abramović approaches 64, she and her work (in many respects one and the same thing) are as vital and visible as ever. She was one of the five women artists featured in Chiara Clemente’s recent documentary, Our City Dreams. Last year, in Europe, Abramović showed a provocative new multi-screen video, Eight Lessons on Emptiness with a Happy End, and a related photo series, “The Family,” all shot in Laos. She is the curator of an extensive performance-art program at this summer’s Manchester International Festival [U.K., July 2-19]. Two of the biggest endeavors on her horizon are the Marina Abramović Institute in Hudson, N.Y., slated to open in 2012, and a career retrospective that will debut next year at New York’s Museum of Modern Art [Mar. 9-May 31, 2010] before embarking on a two-year international tour. On a recent visit to her office in Manhattan, I inquired about many of these projects and others
احتمالا در مورد قالب های مختلف هنر چیزهایی شنیده اید. هنرهای بصری (دیداری) و هنرهای کاربردی، شاخه های هنری متفاوتی هستند. در صورتی که یک هنرمند پیام مورد نظرخود را به کمک ابزار دیداری، به مخاطبان خود منتقل کند، هنر او از نوع دیداری خواهد بود. از هنرهای دیداری می توان نقاشی و مجسمه سازی را نام برد. از طرف دیگر، بعضی از هنرمندان از طریق نوشتن، مقاصد خود را بیان می کنند. این توانایی آن هاست و آن ها ازطریق نویسندگی بهتر می توانند توانایی ها و خلاقیت خود را بروز دهند. اجرا درست مانند هنر دیداری، شاخه دیگری از هنر است. تفاوت هنر اجرایی با دیگر انواع هنر این است که در آن، هنرمند برای نشان دادن عواطف و انتقال پیام مورد نظر خود به اجرای نمایش در مقابل جمعیت می پردازد.
رقص، نمایشنامه، تئاتر و موسیقی نمونه هایی از هنر اجرایی هستند. این نوع هنر، تفاوت های مشخصی با هنرهای دیگر دارد. در هنرهای دیگر از مواد اولیه ای چون خاک رس، پارچه یا رنگ استفاده می شود. اما در هنر نمایشی به چنین موادی نیاز نیست. هنر اجرایی نیزمانند همه قالب های هنری دیگر، نیازمند خلاقیت است. سپس باید این خلاقیت را به حرکات بدنی تؤام با ریتم تبدیل کرد. این شاخه هنری، به تازگی و اخیرا شکل نگرفته است. قرن هاست که افراد به اجرای زنده در مقابل جمعیت می پردازند و باعث شادمانی مردم می شوند.
سناریوی آموزشی که در حال حاضر وجود دارد، انگیزه پرداختن به هنرهای اجرایی را تقویت می کند. امروزه کودکان تشویق می شوند که در مقابل همکلاسی های خود به اجرای نمایش بپردازند و در برنامه های مختلفی که با اجرا در مقابل جمعیت همراه هستند، شرکت کنند. به هنگام بررسی شاخه های هنر اجرایی، سه نوع هنر پایه یافت می شود. این سه شاخه عبارتند از:
• رقص
• نمایش
• موسیقی
اولین جزء مهم سازنده هنر اجرایی، رقص است. رقص به حرکات بدن گفته می شود که وجود ریتم و آهنگ در آن ها ضروری است. رقص ممکن است انواع مختلفی داشته باشد مثل رقص عامیانه و رقص بالت. لذت بردن تماشاچیان می تواند یکی از اهداف رقص و نه هدف اصلی آن باشد. در طول رقص، علاوه بر نقل داستان ها و نشان دادن فرهنگ ها و سیر وقایع، عواطف درونی رقصنده نیز ممکن است به نمایش گذاشته شود. هنرمندی که دریکی از شاخه های هنر نمایشی آموزش دیده است ممکن است در شاخه های دیگر مناسب نباشد، به همین علت باید در انتخاب مسیر دقت لازم را به کار برد.
دومین جزء هنر اجرایی، نمایش است. در نمایش هم، شخص به اجرا در مقابل جمعیت می پردازد اما برخلاف رقص، نمایش از داستان بلندی تشکیل می شود که شروع، اوج و پایان مشخصی دارد و شخصیت های مختلفی در آن با یکدیگر به اجرا می پردازند. نمایشنامه ممکن است با موسیقی و رقص نیزهمراه باشد. از این رو، نمایش را می توان ترکیبی از هنرهای اجرایی مختلف دانست.
موسیقی، هنر اجرایی است که به طرز شگرفی می تواند باعث تحریک و انگیختن افراد شود. به ویژه موسیقی های جاز و راک که در حال حاضر بیشتر بر نسل جوان تاثیر گذارند. موسیقی تنها به آلات موسیقی مربوط نمی شود. بلکه نوازندگان و خوانندگان را هم شامل می شود. هنرهای اجرایی عمدتا جنبه سرگرمی دارند در حالی که دیگر شاخه های هنر، برای مخاطبان خود جنبه سرگرمی چندانی ندارند. در ابتدا رقص، نمایش و موسیقی سبک های مخصوصی داشتند اما در حال حاضر روندها در حال تغییرند و افراد سعی می کنند برای خلق آثار ابتکاری به سبکی جدید، سبک های مختلف موسیقی، نمایش و رقص را ترکیب کنند. محبوبیت این هنرها به افزایش تعداد مدارس و دانشکده های هنر منجر شده است. در حال حاضر برگزاری دوره های هنرهای اجرایی به صورت اینترنتی نیز باعث رواج بیشتر آن ها شده است و از آنجا که در نمایش، موسیقی و رقص با هم ترکیب می شوند ، این سه شاخه را نمی توان مجزا از یکدیگر دانست.

و یه متن دیگه:
درباره هنرهاي اجرايي تغييرات پايان ناپذير: رزلي گلدبرگ
مترجم: مانيا کريميان پور
هنر اجرايي در دهه هفتاد به عنوان رسانه يي جهت بيان احساسات هنرمندانه پذيرفته شد. در اين دهه هنر مفهومي خود را با پافشاري زيادي به عنوان هنر معرفي کرده و به نهايت توانمندي خود رسيده بود. هنري که قابليت خريد و فروش نداشت. هنر اجرايي در چنين موقعيتي غالباً به عنوان طرز عملي جهت بيان ايده هاي مفهومي مورد استفاده قرار مي گرفت و بدين ترتيب هنر اجرايي (پرفورمنس) به ملموس ترين و نيز آشکارترين فرم هنري آن دوران تبديل شد. مکان و فضاهاي هنري بي شماري به پرفورمنس اختصاص يافت که همين امر باعث رشد و شکوفايي اين هنر در مراکز بزرگ و معتبر جهاني شد: موزه ها، جشنواره ها و کالج هاي هنري به معرفي پرفورمنس پرداختند. مجلات و منتقدان نيز به ياري اين هنر آمدند.
براي هنرمندان پرفورمنس صرفاً چيزي جهت جلب نظر و جذب مخاطب به سوي خود نبود بلکه راهي بود جهت ارائه و دخيل کردن هنر در جريان زندگي. ايده هاي اين هنر بنيادين و ريشه يي است. ژست ها و حرکات زنده پرفورمنس پيوسته به عنوان سلاحي در برابر هنر رسمي مورد استفاده قرار گرفته است. اين عمل و خصلت راديکال در تاريخ هنر قرن بيستم پرفورمنس را تبديل به هنري تحول خواه کرده است. به نظر مي رسد هر گاه مکتبي به بن بست رسيده (چه کوبيسم، چه ميني ماليسم و چه هنرهاي مفهومي) هنرمندان آن مکتب به سمت پرفورمنس گرايش يافته و از آن به عنوان روشي جهت شکستن صورت بندي ها و نمايش راهبردهاي جديد استفاده کرده اند. پس بدين معني هنر پرفورمنس يک آوانگارد پيشرو تلقي مي شود. به رغم اين حقيقت در اکثر آثار فوتوريست ها، ساختارگرايان، دادائيست ها و سوررئال ها بر مصاديق ذهني - هنري همان دوره متمرکز شده است اما نويسندگان نتوانسته اند درباره جنبش ها، ريشه ها و منابع خود چيز زيادي بنويسند. اعضاي همين نهضت ها در بيست يا سي سالگي با پرفورمنس توانستند ايده هاي خود را عيني و آزمايش کنند. (البته پس از آنکه احساسات خود را به وسيله مصاديق عيني - مادي بيان کردند.) براي مثال اکثر دادائيست هاي اصيل زوريخ شاعر، اجراگر، رقصنده و در يک جمله هنرمندان کاباره يي بودند. مشابه اين وضع نزد دادائيست ها و سوررئاليست هاي پاريس وجود داشت. اين هنرمندان قبل از هر چيز شاعر، نويسنده و آشوب گر بودند. متن آندره برتون به نام «سوررئاليسم و نقاش» (1928) تلاشي بود ديرهنگام جهت تعريف ايده هاي سوررئاليستي در حين و بين طرح سوالاتي چون «نقاش سوررئاليستي چيست؟» آيا اين همان آندره برتوني نبود که چهار سال قبل از اين مقاله در تعريفي راديکال اعلام کرده بود: «سوررئاليسم يعني تيراندازي بي هدف به مردم در حال عبور از خيابان»؟ بيانيه هاي پرفورمنس از فوتوريست ها تا به امروز در تضاد با عقيده عمومي صادر شده است. به بيان ديگر هنرمندان اجرايي در تلاش هستند مفاهيم ديگري را جهت ارزيابي تجربيات هنري در زندگي روزمره به دست آورند.
پرفورمنس در چنين ديدگاهي تبديل به روشي جهت مراجعه و پژوهش مستقيم در برابر مردم شده و از طرف ديگر به عنوان امري غيرقابل پيش بيني با ظهور ناگهاني در مقابل مخاطبان نظر آنان را به سمت ارزيابي جديد و رابطه هنر با فرهنگ عامه جلب مي کند. در نقطه متضاد اين نگرش، توجهات عمومي و رسانه يي به ويژه در دهه هشتاد ميلادي از تمايلات آشکار هنري به سمت سودمندي، پول و لذت تغيير جهت داده است. مخاطبان دهه هشتاد مايل بودند نظاره گر نوعي آيين مندي و وضوح فعاليت هاي گروه هاي هنري باشند. اين وضوح در نهايت بايد به هيجان زدگي منجر مي شد. برخلاف بازيگران تئاتر، اجراگران با اشتراک مساعي در هر مکاني به ارائه هنر خود مي پرداختند: کافه ها، خيابان، رستوران ها، پارک ها، کتابخانه ها و...
هنر پرفورمنس به ندرت از طرح ها و سنن تئاتري- کلامي پيروي مي کند. پرفورمنس مي تواند مجموعه يي از ژست هاي هراس آور يا تعدادي حرکت هاي بصري باشد که از چند دقيقه شروع و تا چند ساعت ادامه يابد. شايد يک بار اجرا شود و شايد چندين بار تکرار شود. با و يا بدون داشتن و آماده کردن متن. خواه آيين هاي قبيله يي يا نمايش هاي قرون وسطي و رنسانس و خواه شب نشيني هايي که هنرمندان پاريسي در استوديوهاي شبانه در دهه بيست ميلادي بر پا مي کردند، هنر پرفورمنس همواره فراهم آورنده حضور هنرمند در جامعه بوده. اين حضور وابسته به طبيعت اجرا است: طبيعتي که مي تواند رازگونه، باطني، جادويي، آموزنده، محرک يا سرگرم کننده باشد. به عنوان مثال، هنرمند دوران رنسانس در نقش آفرينشگر و کارگردان مناظري خيالي ظاهر مي شد: آفريننده يي که کارش مستلزم ساخت و سازهاي معمارانه و نقاشي بود. اين هنر چندرسانه يي دلالت بر هويت انسان عصر رنسانس داشت. تاريخ هنر پرفورمنس در قرن بيستم موضوعي حيرت انگيز است. پرفورمنس رسانه يي است گشوده با تغييراتي پايان ناپذير. پرفورمنس هنري است همراه با بي تابي هاي هنرمند که در مقابل محدوديت هاي فرمال مي ايستد و مستقيماً با مردم سخن مي گويد.
اين هنر پايگاه و بستري آشوب گرايانه و آنارشيستي دارد. اين طبيعت آشوب گر در قبال حملات بيروني مقاومت هاي دقيقي کرده و به سادگي خود را وراي يک اظهارنظر معرفي کرده است. تعاريف دقيق و سختگيرانه توانايي هاي پرفورمنس را نفي نمي کند زيرا اين هنر آزادانه به طرح ريزي و انتخاب اصول و رسانه مي پردازد. ادبيات، شعر، تئاتر، موسيقي، رقص، معماري، نقاشي، ويدئو، فيلم، اسلايد و گفتار همگي به شکلي غير قراردادي مورد استفاده اين هنر قرار مي گيرند. از آن زمان که هنرهاي اجرايي تعاريف خود را در هر فرآيند آزاد و روش هاي مختلف بيان کرد هيچ کدام از فرم هاي هنري به چنين بيکرانگي و بي پاياني نرسيده اند.
منبع:-
Goldberg. R
Performance Art From Futurism To Present.
 

psychic

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
اینم جواب من خدمت دوستان البته یه خورده خلاصش کردم :


جواب مسابقه که می شه Performance art یا همون هنر اجرایی

خالق اثر اول :مارینا آبراموویچ

خالق اثر دوم :
جولی تولنتینو

و اما در مورد هنر اجرایی البته نظر شخصیم هست بنا به مطالعات اندکی که داشتم ،پرفورمنس آرت که اول از دنیای نقاشی و مجسمه سازی شروع شد و بعد وارد تئاتر شد (بعضیا عکس این نظرشونه :d) هنری هست در اون همه نوع رسانه ای در اختیار هنرمند هست از ویدیو ،عکس و ... گرفته تا نور و نقاشی و جدیدا هم که بیشتر و بیشتر بدن و تماشاچی هم می تونه درش نقش داشته باشه و یا نه می تونه اجرا و نمایشش منحصر بشه به هنرمند و خالقش .

البته هنر نمایشی به نظرم زمینه های مختلفی داره مثل نمایش ، تئاتر و یا حتی موسیقی و ...


به زبانی دیگر : پرفورمنس آرت گونه اى از هنرهاى اجرايى است كه در زمان و مكان مشخص توسط يك فرد يا يك گروه با بهره گيرى از امكانات هنرهاى تجسمى و نمايشى به اجرا در مى آيد. زمان ، فضا، بدن بازيگر و ارتباط دو سويه بازيگر و مخاطب، چهار عنصر اصلى يك اجراى پرفورمنس به حساب مى آيند.

راستش من اونقدرا علم هنریم بالا نیست که بتونم نظر زیادی بدم در این مورد

نظر شخصیم خیلی پراکنده هست توی این موضوع ،مثلا یکی بحث فرهنگیش برام پیش میاد ، پرفورمنس آرت یا بادی آرت شباهت زیادی به همدیگه دارن ، سوال برام پیش میاد همیشه که آیا پرفورمنس آرت می تونه طوری که توی مثلا یونان یا اسپانیا اجرا می شه همونطور هم توی ایران اجرا بشه که جوابش باز به نظرم منفی هست و خود این موضوع خیلی جای بحث داره برام.
 

Setayesh

مدیر تالار کتابخانه الکترونیکی
مدیر تالار



:gol::gol:نفرات اول
psychic و prince.

:gol:نفر دوم "Pejman"

:gol::gol:نفرات سوم mohsen-gh و termah

جوایز این عزیزان توسط مدیر ارشد عزیز ستایش خانم اهدا خواهد شد
و صمیمانه از همراهی و همکاری این دوست خوبم بسیار ممنونم.
:gol::gol:


تبریک میگم به دوستان
میبینم که همکاران عزیز هم مشارکت فعالی داشتن
باعث افتخار هستین همتون.:D

خانوم مدیر فقط من جایی ندیدم چقدر باید خرج کنیم.
ولی از اونجایی که حافظه ی قوی دارم ( قابل توجه بعضیا):D
یادمه گفتید 50 . 40 و 30 .
انشالله که درسته

واریز شد
پیروز باشید.
:gol:
 

prince.

عضو جدید
پرفورمنس آرت
نوشته احمد دامود

"پرفورمنس آرت"، هنری ترکیبی است و از ترکیب هنرهای متفاوت و عناصری که در آن هنرهای متفاوت موجود است، بهره می‌برد؛ مثل نقاشی، مجسمه‌سازی، موسیقی، تئاتر، رقص، ویدئو فیلم و یا ترکیب این هنرها.
دیگر اینکه همه این تعاریف، اتحاد نظر دارند که پرفورمنس در اوایل دهه 1970 میلادی آغاز شده و بتدریج شکل گرفته است.
و باز همه آنها اتفاق نظر دارند که پرفورمنس، خاستگاه نظریش نمایش گونه‌هایی بوده به نام happening که من آن را به "اتفاقهای دیدنی" ترجمه کرده‌ام.
دیگر اینکه تمام این تعاریف، اتحاد نظر دارند که "پرفورمنس آرت" از قطعه‌های مجزا و غیرمرتبط به هم تشکیل شده است.

به این ترتیب در همان نگاه اول، متوجه می‌شویم که پرفورمنس در تقابل با تئاتر قرار می‌گیرد و در بعضی موارد در تضاد کامل با آنچه که ما به نام تئاتر می‌شناسیم، قرار دارد.
درباره تقابل آن با تئاتر اجازه بدهید به چند نکته اشاره کنم و آن وقت توضیحات بیشتر ذکر خواهد شد. اولین نکته‌ای که در تقابل با تئاتر قرار می‌گیرد، این است که اجراکنندگان پرفورمنس، معتقد هستند که اصولاً بازیگر نیستند، بلکه اجراکنندگان پرفورمنس هستند.
و نیز معتقدند که بازیگری تئاتر اگر در عالیترین شکل خودش هم انجام شود، همچنان کاری است که از واقعیت عینی به دور و نوعی وانمود کردن است؛ هر قدر هم ماهرانه این کار انجام شود، همچنان باز وانمود کردن است.
BeuysAchberg78.jpg

همچنین معتقدند که وانمود نمی‌کنند که خودشان هستند و هیچ‌چیز خارج از خودشان نیست و در شرایطی که قرار می‌گیرند به ضمیر ناآگاهشان و یا ناخودآگاهشان که خود به خود بروز پیدا می‌کند، مربوط است و در نتیجه آنچه انجام می‌دهند، باز خودشان هستند.
حالا اینکه می‌توانند ضمیر ناخودآگاه را اینقدر به کمک بگیرند که در صحنه از آن استفاده کنند، بحثی است که وقتی وارد جزییات شدیم تا حدودی به آن خواهیم پرداخت؛ ولی همین اعتقاد که اصولاً ما بازیگر نیستیم و تئاتر بازی نمی‌کنیم آنها را به سوی اینکه نوع دیگری عمل کنند، سوق می‌دهد و سرانجام کارهایی انجام می‌شود که در تئاتر، هیچگاه امکان عملش نیست.
مثلاً در گروه "جزیره بزها" در شیکاگو، بازیگر اجازه می‌دهد که در صحنه به او شلیک شود و شلیک هم می‌شود و سپس او را به CCU می‌رسانند. این نوع کار، چیزی نیست که در تئاتر اتفاق بیفتد و چیزی نیست که بتواند تکرار شود.

پرفورمنس در شکل اولیه‌اش و شکلی که پایه‌گذارانش آن را به وجود آورده‌اند بر وجه زنده‌بودن و عین واقعیت بودن استوار است؛ البته شیوه‌های دیگری بعد از آن به‌وجود آمده که به آنها خواهیم پرداخت.
نکته دیگر درباره این شیوه مدنظر در شکل اولیه‌اش، این است که در خیلی موارد، قابل تکرار نیست و اگر هم بخواهد تکرار شود دو یا سه بار بیشتر امکان تکرار ندارد.
دومین نکته‌ای که پرفورمنس را در تقابل با تئاتر قرار می‌دهد، این است که قصه‌ای ندارد و اصولاً هم نمی‌خواهد قصه‌ای داشته باشد. نه تنها نمی‌خواهد روایی باشد، بلکه نمی‌خواهد قصه هم داشته باشد و همانطور که قبلاً اشاره کردم از اجزایی تشکیل شده که مستقل‌اند و هیچ ارتباطی با هم ندارند و اگر هم ارتباط داشته باشند دیگر پرفورمنس نخواهد بود.
سومین اختلاف این هنر با تئاتر در این است که اجراکنندگان آن تلاش دارند نوعی از پرفورمنس‌آرت را که از شکل اولیه‌اش به‌وجود آمده و هنوز هم عده زیادی به دنبالش هستند، نضج دهند و آن این است که تماشاگر را به طور کامل در تئاتر دخالت بدهند؛ البته نه از نظر عاطفی و احساسی، بلکه عملاً او را در اجرا دخالت بدهند تا جایی که به قول "ریچارد چکنر"، نتوان تفاوتی بین بازیگر و تماشاگر احساس کرد. این هم چیزی است که در تئاتر نه اتفاق می‌افتد و نه می‌تواند به این شکل وجود داشته باشد.
نکته دیگری که در تقابل با تئاتر قرار می‌گیرد، این است که در تئاتر؛ اعم از شکل کلاسیک و شکل مدرنش، معمولاً در هر لحظه از نمایشنامه و اجرا، توجه تماشاگر به یک مساله خاص جلب می‌شود و از اینکه توجه تماشاگر به چند موضوع خاص جلب شود، خودداری می‌کنند. این مسأله برای پیشبرد داستان خیلی مهم است؛ البته مسایل جانبی همیشه وجود دارد؛ ولی آن چیزی که در مرکز توجه قرار می‌گیرد در هر صحنه و یا در هر لحظه‌ای از صحنه، یک مسأله است و نه چند مسأله. اجراکنندگان پرفورمنس، علاقه‌مند هستند که معکوس عمل کنند؛ یعنی در هر لحظه، تماشاگر به چند نقطه و چند موضوع متفاوت توجه داشته باشد و او را در انتخاب، آزاد می‌گذارند و در نتیجه هر کس، یک جا را نگاه می‌کند و یا یک چیز را تعقیب می‌نماید و همه اینها همزمان اتفاق می‌افتد.
به این ترتیب پرفورمنس از چند دیدگاه متفاوت در تقابل با تئاتر قرار می‌گیرد. اجازه بدهید نگاهی به شروع پرفورمنس بیندازیم و سپس به عناصر آن بپردازیم.

همانطور که عرض کردم از دهه‌های 1970 میلادی، پرفورمنس اجرا شده و بتدریج شکل تکامل یافته‌تر خودش را یافته؛ اما پایگاهش قبل از اینکه تئاتر باشد، هنرهای تجسمی بوده؛ یعنی در واقع از نقاشی و مجسمه‌سازی شروع شده است.
علت این امر این است که در آن سالها، هنرمند نگاه دیگری به مسأله هنر داشته و در واقع هنرمندی که در آغاز در رشته‌های تجسمی کار می‌کرده، معتقد بوده که هنرش وسیله‌ای تجاری شده است. این نکته، بخشی از یک تحرک اجتماعی است. مثلاً هنرمند تابلویی را می‌کشد و یا مجسمه‌ای را می‌سازد و آن را به موزه‌ها می‌دهد و قیمت پیدا می‌کند و عده‌ای می‌خرند و عده‌ای مبلغ دیگری روی آن می‌کشند و چند برابر می‌شود و می‌فروشند و... همه چیز تجاری است و اینها به‌وسیله یک‌سری تاجرها انجام می‌شود.
عده‌ای گفتند کاری کنیم که هنر ما در راستای عرضه تجاری نباشد. در نتیجه آغاز کار پرفورمنس از اینجا شروع شد و بوم را کنار گذاشتند و یا نقاش، بدن خود را آغشته به رنگ کرد و روی یک صحنه یا سطح سفید در حالی که عده‌ای تماشایش می‌کردند و موسیقی هم به صورت زنده نواخته می‌شد، غلتید و شکلی روی زمین یا صفحه سفید ساخت و اثر هنری خود را عرضه کرد و بعد هم همه‌چیز را شسته و همه‌چیز از بین می‌رود.
هدف این عده، خلق اثری بود که قابل فروش و معامله نباشد. این حرکت در بسیاری از گالری‌ها شروع شد. عمدتاً این اتفاق در آمریکا و اروپا رخ داده است. مجسمه‌ساز هم برای اینکه مجسمه‌اش تبدیل به یک وسیله تجاری نشود از بدن خود استفاده می‌کند و به صورت مجسمه در گوشه‌ای و در سکون کامل می‌ایستد و آدمهایی که از آنجا عبور می‌کنند، توقف کرده و نگاهش می‌کنند و بعضی‌ها هم برایش پول می‌گذارند و یا یکی پهلویش می‌ایستد و موسیقی می‌زند و او بعد از چند ساعت از آن سکویی که بر روی آن بوده پایین می‌آید و تمام می‌شود.
از آنجایی که شکل ایستادن مجسمه به نحوه زندگی شخصی و همچنین به تفکرات خودش برمی‌گردد، این نحوه کار، رنگ بیوگرافی شخصی هم به خود می‌گیرد.

هنرمند تئاتر از روز اول بیشتر با ابزار بدنش کار کرده و حال که می‌بیند ابزار کارش را دیگران هم استفاده می‌کنند، می‌اندیشد که چه بهتر او هم از این ابزار که همیشه داشته و استفاده می‌کرده، به انواع متفاوت دیگر استفاده کند و به این ترتیب از آن طریقی که پرفورمنس در نقاشی و مجسمه‌سازی شروع شده و شکل گرفته، آن را وارد تئاتر می‌کند.
همانطور که می‌دانید در هنر تئاتر، عناصر تئاتر، عناصری مشخص هستند که بارها شنیده‌اید. طرح، اشخاص بازی، کشمکش، تعلیق و... از آن جمله‌اند که در تئاتر شنیده‌ایم. این عناصر در پرفورمنس وجود ندارد و یا حداقل کیفیت بسیار متفاوت‌تری دارند؛ مثل غافلگیری که وجود دارد؛ اما شکلش متفاوت است.

‹‹آنتونی هابر›› تا آنجا که من مطالعه و برخورد کرده‌ام، شخصی است که بیشترین تحقیق را در این زمینه دارد و بیشتر از هرکس دیگری مسایل پرفورمنس را تئوریزه کرده است. وی مطالعاتش را از سال 1970شروع کرد و نخست، جزوه‌ای را بیرون دارد و آخرین اثرش در سال 2002 درباره پرفورمنس است و شامل تمام تلاش‌هایی است که در این زمینه اتفاق افتاده است. تلاش او این بود که یک شکل علمی و عملی ارایه دهد و مبانی تحقیقی را از طریق پژوهش پیدا کند.
آنچه که من به عنوان مبانی پرفورمنس می‌گویم در واقع تئوریزه شده بحثهای اوست. او معتقد است که پرفورمنس، سه عنصر اصلی دارد: سکون، تکرار و عدم تداوم و غافلگیری. بقیه عناصرش مثل زبان، محل اجرا، چگونگی بازیگری و میزان حضورش و... مسایل جانبی و ثانویه هستند.
سکون در تئاتر هم وجود دارد؛ ولی سکون تئاتر، سکونی است لحظه‌ای به‌طوری که بازیگر می‌ایستد و لحظه‌ای به چیزی برای تعمق و یا برای گمراه کردن و یا برای تفکر در یک شی و به دلایل متفاوت که هدفمند است، نگاه می‌کند.
سکون در پرفورمنس؛ مثل بوم نقاشی برای نقاش است و این بوم، پایه همه کارهاست و بر روی آن بوم است که تکر‌اری و عدم تداوم و غافلگیری اتفاق می‌افتد؛ یعنی از سکون شروع شده و به سکون ختم می‌شود و در طول کار، دوباره به سکون باز می‌گردد و بعضی اوقات، سکون‌ها بسیار طولانی است و می‌تواند از چند دقیقه تا چند ساعت ادامه داشته باشد.
نگاهی که تماشاگر پرفورمنس به سکون می‌کند؛ مثل نگاهی است که به تابلو نقاشی می‌کند. می‌ایستد و به شخص ساکن نگاه می‌کند؛ مثل اینکه تابلوی نقاشی یا مجسمه را نگاه می‌نماید. در حالی که در تئاتر، توجه به این شکل نیست. سکون، گذراست و ساختار تئاتر، طوری است که شما نمی‌توانید مثل تابلوی نقاشی رو به رویش بایستید. همه چیز به سرعت رد شود؛ حتی سکون.
به عنوان مثال نمایشنامه‌ای در نیویورک اجرا شد به نام "سایت". در این نمایشنامه، تابلویی ترسیم می‌شود. خانمی بر روی یک کاناپه دراز کشیده و "رابرت موریس"(کارگردان) می‌گوید که یک انسان زنده به کار می‌برم و بر روی کاناپه، بازیگری را حدود دو ساعت(مدت اجرا) به شکلی که "مونه" آن را نقاشی کرده با همان شکل، لباس و گریم در حالت سکون کامل قرار می‌دهم.
از اینجا بود که ورود این عناصر به تئاتر شروع شد و بعد تمایل کامل به سمت پرفورمنس رخ داد.

عنصر دیگر تکرار است. تکرار در تئاتر هم وجود دارد؛ ولی نوع آن متفاوت است و هدفمند؛ اما تکرار در پرفورمنس، یکی از عناصر اصلی است و ممکن است تا بی‌نهایت ادامه پیدا کند و یا تا چند ساعت این عمل تکرار شود.
همه اینها را از زندگی گرفته‌اند. سکون در زندگی وجود دارد. تکرار یکی از پایه‌های زندگی است؛ مثلاً تنفس، تکرار یک عمل است و نیز راه رفتن. ضربان قلب، تکرار یک ریتم و عمل خاص است. تکرار، موجب تداوم زندگی است.
تکرار در پرفورمنس، همانند تکرار در طبیعت است و هیچ هدف خاصی جز خود تکرار وجود ندارد. گویا فقط دوست داشتن و خوش‌آمدن، ملاک تکرار کردن است که برآمده از ضمیر ناخودآگاه است و گویی چیزی از پشت ذهن، دستور انجام این کار تکراری را می‌دهد؛ البته می‌دانیم که تکرار، بعد از مدتی خسته کننده می‌شود و دیگر معنا ندارد. پس اگر نخواهیم تکرار کنیم، چکار کنیم؟ در نتیجه دوباره به سکون باز می‌گردیم. شاید هم تداوم در عمل تکراری را از بین ببریم و کار دیگری را تکرار کنیم. به زودی به این مرحله می‌رسیم که آنچه را می‌توانیم انجام دهیم، فقط برای یک‌بار انجام داده و تمام شود. ازسوی دیگر کار دیگری نداریم که انجام دهیم و باید دوباره به سکون بازگردیم. برای اینکه این اتفاق بیفتد آن وقت دست به کارهای عجیب و غریب زده می‌شود.
یکی از شیوه‌ها این گونه است: به اسم خود فکر کن و برای هر یک از حروف آن کاری انجام بده و یا منوچهر را تکرار کرده و سپس تداوم آن را از بین ببر. با "م"، مویت را بکن؛ یعنی فکر کن و این کارها را انجام بده. "ن"، ناله کن؛ "و" وسط ابرویت را بخاران؛ "چ" چمباتمه بزن؛ "هـ" هوا را با صدا از دهانت بیرون کن و... بلافاصله به چیز دیگری فکر کن؛ مثلاً اتاق، تاق باز خوابیدن.
باید این موارد به سرعت انجام شود و فکر نکرد و به گونه‌ای پیش رفت که گویی همه چیز از پشت ذهن بیرون آمده و اصلاً فرصت این‌را که درباره "ق" چکار بکنم، نداشته باشیم. خود به خود می‌آید. ما حق انتخاب نداریم و باید به سرعت کار خودمان را انجام دهیم و اگر انجام ندهیم به سکون می‌رسیم. کار بسیار مشکلی است. ضمناً هر کاری که انجام می‌شود باید نسبت به کار قبلی جذابتر بوده و یا حداقل همان مقدار جذابیت صورت می‌گیرد و داشته باشد وگرنه به چیزی تبدیل می‌شود که کسی حوصله نگاه کردن به آن را ندارد و آنوقت این تلاش فقط برای جذابیت، موجب می‌شود شما دست به هر کاری بزنید.

عناصر بعدی و فرعی پرفورمنس، نیازها و انسان است. از نیازهای انسان استفاده می‌شود تا اشکال متفاوت او در حّد نهایت جلوه یابد؛ چون قرار است زندگی باشد.
در گروه "جزیره بزها" می‌بینم که یک نفر مشغول انجام دادن یک کار تکراری در بیرون استخر می‌شود و بقیه اعضا باید در زیر آب بمانند تا وقتی که آن فرد از مرحله تکرار خارج شود و به عدم تداوم برسد؛ یعنی عملاً همه به مرحله خفگی می‌رسند و باید تا آن حّد تحمل کنند.
یا عده‌ای، خودشان را آنقدر بیدار نگه می‌دارند که پس از این مدت 5 روز به طور مداوم در جای پر سر و صدا هم از خواب بلند نمی‌شوند و به خواب عمیق می‌روند. گشنه نگه داشتن خود و خوراندن اجباری به ماشین و یا به یک ربات تا آنجا که از دست و پا بیفتد و بعد غذا دادن دیگران به او و... تحت عنوان نیازها در پرفورمنس مطرح است و یکی از عناصر اصلی اجراکنندگان این هنر به شمار می‌رود.
زبان در پرفورمنس به کار نمی‌رود و اگر به کار رود، معنای زبان را ندارد؛ یعنی مفهومی را القا نمی‌کند و گیج‌کننده است. به اصطلاح خودشان از زبان به عنوان شی استفاده می‌کنند. همچنان که از انسان به عنوان شی استفاده می‌شود.
استفاده از شی به عنوان زبان، مسأله‌ای است که ویژگیهای خاص خودش را دارد و در کتاب پرفورمنس، نمونه‌ای از آن را آورده‌ام.

در عدم تداوم به آشفتگی و هرج و مرج می‌رسیم که باز بخشی از عناصر پرفورمنس است. می‌دانید که در تئاتر، آشفتگی نداریم. آشفتگی جایی است که کاری را آنقدر انجام می‌دهیم که دیگر کاری برای انجام دادن نداریم و جلوی کار بازیگر دیگر را می‌گیرد.
مثلاً بازیگری از وسایل بازیگر دیگر استفاده می‌کند و یا تماشاگر را بر روی صحنه می‌کشد و او را وادار به انجام کاری می‌کند و یا هر کاری را که او انجام می‌دهد، او نمی‌گذارد که آن کار را انجام بدهد و به همین ترتیب، هرج و مرج را به وجود می‌آورد.
نتیجه آنکه درباره مقوله نیازها از عناصر به گونه‌ای استفاده می‌شود که بازیگر دیگر امکان عمل ندارد و از پا می‌افتد و او را کشان کشان بیرون می‌برند. این موجب آن می‌شود که حالا اجراکننده؛ چون باید عین واقعیت باشد به خودش اجازه دهد هر کاری را که می‌خواهد، انجام دهد.
قتل هم همانطور که در "جزیره بزها" ذکر شد، انجام می‌شود و به صورت واقعی شکیل می‌کنند و حد و نهایتی برای این اعمال قایل نیستند؛ چون باید عین واقعیت باشند.
"دیوید ممت" اعتراض می‌کند که پرفورمنس به یک رفتار نابهنجار تبدیل می‌شود و این نه تنها کار نمایش نیست، بلکه کار انسانی هم نیست. آنهایی که اعتقاد دارند پرفورمنس باید عین واقعیت باشد و هنر باید با زندگی یکی شود و مرز بین زندگی و هنر باید برداشته شود آن‌وقت که به این مراحل می‌رسند با عملی غیرقابل قبول هم از نظر بازیگر و هم از نظر تماشاگر مواجه می‌شوند. از سوی دیگر این اعمال تکرار ناپذیرند؛ مثلاً فقط می‌توان یک بار گلوله را شلیک کرد.

خاستگاه نظری پرفورمنس همانطور که عرض کردم و نمونه‌هایی از آن را گفتم به سالهای 1970 بر می‌گردد. آن سالها، سالهای بسیار آشفته‌ای است و در واقع اوج جنگ ویتنام است و تقریباً بعد از شروع جنگ ویتنام، این اتفاق بسیار شدید است.
من خودم اواخر دهه 60 و اوایل سالهای 70 در آنجا دانشجو بودم و خیابان 14 را همیشه آتش می‌زدند و هنوز قسمت اعظم ساختمانها در آنجا سوخته است. بچه‌های ثروتمند در محله‌های محروم، گدایی می‌کردند و به خانه نمی‌رفتند و روابط اجتماعی و جنسی کاملاً عوض شده بود. هیپیسم به شدت رشد پیدا کرد و تمام این تحولات اجتماعی شدید، باعث شد تا آدم فکر کند که سنگ روی سنگ بند نمی‌شود.
b (46).jpg

در هنر هم این شکل آغاز شد و طغیانی را فراهم آورد. دهه 1970 Happening آغاز شد و رشد یافت؛ همان چیزی که من اسمش را اتفاقهای دیدنی گذاشتم. اتفاقهای دیدنی چیزی بود که باز همین ویژگیها را داشت؛ البته به شکل خیلی ابتدایی‌تر آن. Happening؛ یعنی اتفاق و در روزنامه‌ها چیزی به نام happening وجود دارد؛ یعنی چیزی که در روز اتفاق می‌افتد. گالریهایی که نقاشی و مجسمه دارند و از این قبیل مسایل؛ ولی اسم این کار را happening گذاشتند و اسم چند نمونه از آنها را در کتاب خودم آوردم؛ مانند غذا خوردن که در غار انجام می‌گیرد.
اصولاً چون اینها خیلی کم اتفاق می‌افتد، تاریخچه خیلی کم دارند و اینکه آیا کارگردان داشته یا نداشته‌اند، همه در پرده ابهام است. همه اینها بیش از 2 و 3 اجرا نداشته‌اند و نمی‌توانستند تکرار شوند؛ مثلاً یک نفر، چند ماشین و چند تا آدم را جمع می‌کرد برای اینکه می‌خواست یک کار happening بکند. سپس روی دو نفر، کاغذ آلومینیوم می‌کشید و آنها را در داخل ماشین می‌گذاشت و ماشین را در جایی پارک می‌کرد و می‌رفت. همه که عبور می‌کردند، توجهشان جلب می‌شد.
عده دیگری از همین گروه در ایستگاه راه‌آهن، خودشان را باند پیچ می‌کردند و در دو گوشه می‌نشستند و از دور با هم حرف می‌زدند و یک عده هم دور آنها جمع می‌شدند. آن شخص که آلومینیوم در روی صورتش پیچیده شده بود از ماشین پیدا می‌شد و تلفن می‌زد و ماشینها را می‌آورد و نمایش تمام می‌شد. بسیار ابتدایی و بدون هدف است.

بعد از این است که پرفورمنس شکل می‌گیرد و تئوریزه می‌شود. در حال حاضر انواع پرفورمنس متفاوت است و صرفاً یکی از تئوریسین‌های آن "مایکل کوروی" است که معتقد است پرفورمنس باید مثل سیرک باشد.
سیرک، نهایت پرفورمنس است. هر کس کار خودش را انجام می‌دهد و هر کس، جذابیت خودش را دارد و در یک لحظه هم چند کار با هم انجام می‌شود و هر کس به هر نقطه‌ای که می‌خواهد نگاه می‌کند و هیچ حرفی برای گفتن وجود ندارد و نباید هم داشته باشد.
"ریچار چکنر" در مقابل معتقد است پرفورمنس چیزی است که با اندیشه اجرا می‌شود و اجراکنندگان آن آدمهای سیاسی هستند و تفکر خاصی را تبلیغ می‌کنند و حرف زیادی برای گفتن دارند؛ مثل لایه زیرین، اثر "آندره سید" و "پتی جک".

امروز انواع متفاوتی از پرفورمنس داریم. یک شکل اولیه آن این است که هدفی جز جذابیت ندارد و به پرنوگرافی و یا برهنه تصویری روی آورده است و اصلاً از همان سالها این کار شروع شده است و نوعی از آن، کاملاً سیاسی است. نوعی هم با تئاتر مخلوط شده و تئاتر از آن بهره‌ برده است.
یک نمونه آن را برایتان می‌گویم که چند ماه پیش در ونکوور در سه روز آخر هفته؛ یعنی جمعه، شنبه و یکشنبه اجرا می‌شد و آن به این ترتیب است که به خانه شما نامه‌ای می‌آید و دعوت می‌شوید که در عروسی دوست دوران تحصیلی‌تان و یا مثلاً قوم و خویشتان شرکت کنید. بهای بلیت هم x است. این عروسی در واقع یک پرفورمنس است، منتها شما باید پس از واریز پول، کارت دعوت خود را بگیرید و روز موعود، لباس عروسی بپوشید و با خانواده به مراسمی که در کارت نوشته شده، بروید.
آنجا مراسم عروسی برگزار می‌شود. بین دو نفر و عده‌ای که خانواده عروس هستند؛ اما همه آنها پرفورمر و اجراکننده پرفورمنس هستند، خطبه خوانده می‌شود و تمام کارها که انجام می‌گیرد به رستوران می‌روند و مشغول خوردن می‌شوند. خانواده عروس و داماد در بین مدعوان راه می‌افتند و شما را پسرخاله صدا می‌کنند و شما باید قبول کنید که او پسرخاله‌تان است. او از دوران گذشته با شما صحبت می‌کند و این وسط یک عده با هم دوست در می‌آیند و یا درگیری شکل می‌گیرد. عروس می‌آید و به خانمی که نشسته می‌گوید تو داشتی با شوهرم صحبت می‌کردی!... او را از کجا می‌شناسی؟ درگیری به وجود می‌آید و... برخی که می‌توانند با قضیه راه بیایند، وارد قضیه می‌شود و دیگران در گوشه‌ای می‌نشینند و در واقع تبدیل به تماشاگر می‌شوند. به این ترتیب، نوعی از آن تأثیر گرفته از تئاتر است و به قول یکی از دوستان، این‌گونه فاصله بین تئاتر و پرفورمنس را پر می‌کنند.
 

Data_art

مدیر بازنشسته
تبریک میگم به دوستان
میبینم که همکاران عزیز هم مشارکت فعالی داشتن
باعث افتخار هستین همتون.:D

خانوم مدیر فقط من جایی ندیدم چقدر باید خرج کنیم.
ولی از اونجایی که حافظه ی قوی دارم ( قابل توجه بعضیا):D
یادمه گفتید 50 . 40 و 30 .
انشالله که درسته

واریز شد
پیروز باشید.
:gol:


سلام ستایش خانوم گل
شرمنده چون قبل گفته بودم فکر میکردم اینجا هم نوشتم.
دست گلت درد نکنه عزیز دلم
ممنونم از همراهیت خانم مدیر ارشد:gol:

از همه دوستان هم تشکر میکنم بابت همراهیشون و گذاشت جواباشون در این تاپیک:gol:
 

mohsen-gh

مدیر تالار فلسفه
مدیر تالار
اینم جواب بنده...



مارینا آبراموویچ​

مارینا آبرامویچ (متولد 30 نوامبر 1946)
محمد فاریابی
مارینا آبرامویچ هنرمند یوگوسلاوی‌تبار ساکن نیویورک است که از اوایل دهه‌ی 1970 خلق آثار پرفورمنس را به صورت حرفه‌ای آغاز کرد. وی با سه دهه فعالیت، سعی بر این دارد تا خود را به عنوان «مادر هنر پرفورمنس» مطرح کند. اثر آبراموویچ رابطه‌ی میان پرفورمر (اجراکار) و مخاطب، محدودیت‌های بدن و امکانات مفاهیم ذهنی را مورد کاوش قرار می‌دهد.
پاتریچ واماوا عموی بزرگ مارینا آبراموویچ، کشیش یک کلیسای ارتدوکس صربستانی بود. والدین او، هر دو در جنگ جهانی دوم نظامی بودند. پدرش ووجو یک فرمانده بود که بعد از جنگ به عنوان یک قهرمان ملی مورد تحسین قرار گرفت. مادرش دانیکا، یک سرگرد ارتش بود که در اواسط دهه شصت مدیریت موزه‌ی هنر و انقلاب بلگراد را بر عهده داشت.
پدر آبرامویچ در 1964 خانواده‌اش را ترک کرد. در مصاحبه‌ای که در 1998 منتشر شد، مارینا شرح داد که چگونه « مادر به شیوه‌ی ارتشی‌ها کنترل من و برادرم را در دست گرفت. من تا سن 29 سالگی اجازه نداشتم که بعد از 10 شب از خانه بیرون بروم. . . . همه‌ی پرفورمنس‌هایم در یوگوسلاوی را در غروب و قبل از ساعت 10 شب انجام می‌دادم چرا که مجبور بودم که پس از آن به خانه بروم. کاملاً احمقانه بود اما تمام خودزنی‌ها، تازیانه‌زنی‌ها و خودسوزی‌هایم تقریباً زندگی‌ام را در ستاره‌ی آتشین مفقود می‌کرد. همه‌چیز باید قبل از ساعت 10 و در غروب انجام می شد.»
آبرامویچ در طی سال‌های 1965 تا 1970 دانشجوی آکادمی هنرهای زیبا در بلگراد بود. او تحصیلات تکمیلی‌اش را در آکادمی هنرهای زیبای زاگرب در 1972 به پایان رساند و از 1973 تا 1975 در آکادمی هنرهای زیبا واقع در نوی سَد به تدریس پرداخت، زمانی که در حال تکمیل نخستین پرفورمنس انفرادی‌اش بود.
از 1971 تا 1976، با نِسا پریپویچ ازدواج کرد. در 1976 یوگوسلاوی را ترک گفت و به آمستردام رفت.
از نخستین آثار وی می‌توان به «ریتم 10، 1973»، «ریتم 5، 1974»، «ریتم 2، 1974» و «ریتم 0، 1974» اشاره کرد.



این لینکم در مورد هنر اجرایی...

http://www.aftabir.com/articles/vie...php/درباره-هنرهای-اجرایی-تغییرات-پایان-ناپذیر
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
با عرض سلام به دوستان گلم

مسابقه این هفته در مورد نقاشی به صورت paint هست

موضوع نقاشی طبیعت هست

مواردی در داوری مورد توجه میباشند عبارتند از:
1- رنگ آمیزی و
ترکیب مناسب

2-مرتبط بودن هر چه بیشترموضوع با نقاشی

3-سعی بشه از سبک های جدید نقاشی استفاده بشه و تکراری نباشه





از علاقه مندان برای شرکت در این مسابقه خواهشمندم
اثر خود را به شکل خصوصی برای من ارسال کنن.

مهلت ارسال تا 24اردبیهشت هست
و

جوایز مسابقه
100 نفر اول
70 نفر دوم
50 نفر سوم


ممنون از حسن توجه شما عزیزان.
:gol:
 
آخرین ویرایش:

Data_art

مدیر بازنشسته
مسابقه شمار 4

مسابقه شمار 4

با عرض سلام بر دوستان بسیار خوبم
:gol:

در مسابقه شماره 4 میخوایم جهت تنوع
موضوع آن کمی با موضوعات قبلی متفاوت باشه.
که
شاید بشه گفت جنبه تفریحی آن بیشتر است.
و
انشالله خوشتون بیاد و شرکت کنیددددددد
.:smile:




موضوع مسابقه :

توجه :

ببینید دوستان گلم هر کدوم از ما که در باشگاه هستیم،با یه تعدادی از کاربران و مدیران آشنا و هم صحبت میشیم . با توجه به شناختی که ازشون پیدا میکنم حالا یا از معرفی خودشون یا از لحن صحبتشون و واژه هایی که بکار میبرند، در ذهنمون از ظاهر چهره اشون، تیپشون و خصوصیات روحی و اخلاقیشون تصویری میسازیم.

حالا من از شما عزیزان میخوام این تصویر و احساسی که از این چهار عزیز در این مدت داشتید رو با هر شیوه و تکنیکی که دوست دارید به نمایش بذارید.

تکرار مجدد:

شما دوستان گل باید احساس و تصوری که از این چهار عزیز دارید را به تصویر بکشید.
حالا با هر وسیله که دوست دارید
و
هر تکنیکی که به ذهنتون میرسه
نوع اجرا به
شکل نقاشی یا طراحی بسیار ساده

آثاری انتخاب و جایزه داده میشوند که به واقعیت این افراد نزدیک تر باشد.
داوری این مسابقه با خود این چهار عزیز خواهد بود.



اسامی دوستان گلم که من رو در این مسابقه همراهی کردن
به ترتیب حروف الفبا:


afsoon6282
:gol:

E. H. S. A. N
:gol:

گلابتون
:gol:

Hamid-MB
:gol:



مهلت ارسال آثار از تاریخ 28 اردیبهشت ماه تا 5 خرداد ماه

لطفا جوابهای خودتون رو برای من پیام خصوصی کنید.


جوایز:
به ترتیب دقت در ارائه اثر و شباهت

به نفر اول 100 امتیاز
به نفر دوم 70 امتیاز
به نفر سوم 50 امتیاز


زحمت دادن این جوایز مثل همیشه به دوش ستایش جان است
ازش بسیار ممنونم.:gol:


توجه:
دوستات گلم اگر سوالی بود در پروفایلم بپرسید
تا فضای تاپیک از هدف خودش خارج نشه




با تشکر فراوان از همه شما دوستان گل
درپناه خدا باشید
:gol:
 
آخرین ویرایش:

Data_art

مدیر بازنشسته
راهنمای 1

راهنمای 1

راهنمایی:

دوستان خوبم شما برای اجرای اثرتون در انتخاب وسیله کاملا آزاد هستید

نوع ابزار:
از ابزاری چون مداد، خودکار ، مداد رنگی و گواش و .... و
حتی نرم افزار و کلاژ و عکس و .... نیز میتوانید برای اجرای اثرتون استفاده کنید.

نوع اجرا:
شاید یکی دوست داشته باشه خیلی با دقت و ریز کاری کار کند و نقاشی بکشه و طراحی بکنه
ولی شاید یکی دیگه بخواد ساده و خطی کار کنه و یا از تصویری و عکسی .....
در این موارد آزاد هستید.



کلا وسیله و نوع اجرا آزاد است.

ولی
چیزی که در برنده شدن اثر شما حائز اهمیت
شباهت و نزدیکی اثر شما به شخصیت واقعی
این عزیزان است .
حالا چه از نظر ظاهری یا چه از نظر
روحی


برای مثال:

امکان داره یکی از شما با تصویری که ارائه میدید
شکل چهره این عزیزان رو که در ذهنتون هست به تصویر بکشید
و امکان داره یکدیگر از شما روحیات این عزیزان رو با اثرتون و رنگهایی که انتخاب میکنید به تصویر بکشید.

بازم سوالی بود در پروفایلم در خدمتتون هستم.
 
آخرین ویرایش:

Data_art

مدیر بازنشسته
راهنمای 2

راهنمای 2


به درخواست برخی از دوستان گل
یه راهنمایی دیگه اضافه میکنم انشالله
مشکل در درک موضوع حل بشه
ولی
اگر بازم موردی بود در پروفایلم در خدمتم
:gol:



راهنمایی شماره 2:

ببینید دوستان گلم هر کدوم از ما که در باشگاه هستیم، با یه تعدادی از کاربران و مدیران آشنا و هم صحبت میشیم . با توجه به شناختی که ازشون پیدا میکنم حالا یا از معرفی خودشون یا از لحن صحبتشون و واژه هایی که بکار میبرند، در ذهنمون از ظاهر چهره اشون، تیپشون و خصوصیات روحی و اخلاقیشون تصویری میسازیم.

حالا من از شما عزیزان میخوام این تصویر و احساسی که از این چهار عزیز در این مدت داشتید رو با هر شیوه و تکنیکی که دوست دارید به نمایش بذارید.





 
آخرین ویرایش:

Data_art

مدیر بازنشسته
با عرض سلام به تمامی دوستان خوبم


به همه شما
از شرکت کننده تا داروای عزیز خسته نباشید میگم:gol:
و
بخاطر همراهی و همکاری همتون سپاس گذارم

خب الان نوبتی هم باشه نوبت اعلام نتایج مسابقه اس
:D



با توجه به نظر داوران گله این مسابقه درمورد تصویرهای ارسالی شما دوستان
(
که برای هرعزیزی فقط تصویر مربوط به خودشون ارسال شد
که امتیازاتی رو اعلام کردند و من با توجه به چند شرط ذیل و توضیح اول مسابقه
نتیجه نهایی رو اعلام میکنم.



شرایط انتخاب نفرات برگزیده:
نفر اول:
1- باید حتما حداقل برای سه نفر تصویر ذهنی خودش رو ارائه میداد.
2-
باید حداقل سه نفر از دواران با امتیاز بالا 70 جواب ایشون رو تایید میکردند.
3- موارد غیر از این دو مورد فوق به ترتیب امتیاز های داده شده و مقایسه آنها در رتبه دوم و سوم قرار گرفته اند.



نفر اول 100 امتیاز:

psychic:gol:


نفرات دوم هرکدام 70 امتیاز:

venoos-s

:gol:
sama-jooon
:gol:

Sparrow

:gol:
کاظم2020

:gol:




نفرات سوم هر کدام 50 امتیاز:

architect110
:gol:
گلبرگ-نقره-ای
:gol:
همراهی
:gol:

Coraline
:gol:

از دوستان برگزیده خواهش میکنم که کارهای خودشون رو
در تاپیک قرار بدهند.
ممنونم.:gol:


از همه ی شما دوستان گل بابت شرکتتون در مسابقه سپاسگذارم
و
همچنین از دو عزیز به نام های

Erfan_K

و

شهرآفتابی



از
Setayeshجان که همیشه به من لطف داشته خواهش میکنم
برای این دو عزیز هم امتیازی که خودشون صلاح میدونن در نظر بگیرن .





جا داره دوباره از داواری گل این مسابقه تشکر کنم.
انشالله همیشه موفق و سربلند باشید
. :gol:

afsoon6282
:gol:

E. H. S. A. N
:gol:

گلابتون
:gol:

Hamid-MB
:gol:



از ستایس خانوم هم بابت همراهی همیشگیش
در این مسابقات تشکر کنم

موفق و سربلند باشید
:gol:
 
آخرین ویرایش:

architect110

کاربر بیش فعال
قاب عکس زندگی...

قاب عکس زندگی...

اول،تشکر میکنم از مدیر تالار هنر Data_art بزرگوار که این مسابقه رو ترتیب دادند...:gol:
دوم،از همه دوستانی که تو مسابقه شرکت کردند خسته نباشید میگم و به همه برندگان تبریک میگم...
سوم،این تصویر رو من کار کردم که مربوط میشه به دوست خوبم E . H . S . A . N عزیز و بزرگوار...



چهارم،کم و کاستی ها رو به بزرگواری خودتون ببخشید...
با سپاسی فراوان...:gol:
 
آخرین ویرایش:

Sparrow

مدیر تالار مهندسی هوافضا
مدیر تالار
دستور دادن که بیام نقاشی هام رو بذارم. خودم کشیدم ها، اصلاً هم از تو اینترنت پیدا نکردم! :whistle:
افسون:



E. H. S. A. N


گلابتون



Hamid-MB
خیلی گشتم. اون اسمایلی رو که می خواستم پیدا نکردم. یه اسمایل هست، نشسته همینجور یه ریز غر غر می کنه. این رو هم میشه گذاشت :w00: اما اون خیلی بهش می خورد.

ممنون از همه دوستان و این چهار عزیز بزرگوار. :gol:
 
آخرین ویرایش:

گلبرگ نقره ای

کاربر فعال تالار زبان انگلیسی ,
کاربر ممتاز
سلام البته فقط خواستم به دوستام عرض ارادت داشته باشم و عكس هايي از اينترنت مبتني بر تصور ذهني خودم پيدا كردم و از لطف همگي دست اندركاران سپاسگذارم :
اوليش مامان گلابم:



دوميش آقا احسان بزرگوار



اينم آقا "حميد گل" مدير زنگ تفريح



و در پايان افسون خانوم "مدير ارشد"

 

همراهی

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
سلام تشکر می کنم از data-artعزیز با این ایده های دست اولشون:gol:
از داورها هم تشکر می کنم که به این کار واقعا حقیر امتیاز دادند
....
رنگ و لعاب عکس رو نداره دیگه به بزرگی خودتون ببخشید:redface:




تصویر خانم گلابتون صدفیست که سعی در حفظ گوهرش دارد منظور رفتار مادرانه و فرزندش (گفتم شاید گنگ باشه!)
 

Data_art

مدیر بازنشسته
تصویر کار Coraline

تصویر کار Coraline

سلام

ممنون بابت 50 امتیاز :دی

متاسفانه من هرچی میگردم نقاشیمو پیدا نمیکنم .. تو صندوق پیام خصوصیم save نشده .. مگه اینکه مدیریت محترم داشته باشن


سلام دوست خوبم
ممنونم از لطف شما

تصویر کار دوست خوبمون
Coraline

 

MaRaL.arch

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
لطفا تاپیک رو ادامه بدید
خیلی جذاب بوده...
 
بالا