[ محیط زیست ، تصفیه پساب و بازیافت ]

[ محیط زیست ، تصفیه پساب و بازیافت ]

  • 1-بله

    رای: 58 77.3%
  • 2-خير

    رای: 17 22.7%

  • مجموع رای دهندگان
    75

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
حذف منگنز از محیط آبی توسط زئولیت کلینوپتیلولایت در حضور یون‌های آهن، کروم و آلومینیوم

حذف منگنز از محیط آبی توسط زئولیت کلینوپتیلولایت در حضور یون‌های آهن، کروم و آلومینیوم

حذف منگنز از محیط آبی توسط زئولیت کلینوپتیلولایت در حضور یون‌های آهن، کروم و آلومینیوم
مقاله 7، دوره 23، شماره 81، بهار 1391، صفحه 66-75

نوع مقاله: مقاله پژوهشی

نویسندگان
1شایان شامحمدی ؛ 2عادل اصفهانی
1دانشیار گروه مهندسی آب، دانشکده کشاورزی
2دانشجوی کارشناسی ارشد گروه مهندسی آب، دانشکده کشاورزی، دانشگاه زابل

چکیده
هدف اصلی این تحقیق مقایسه مقدار جذب منگنز توسط زئولیت کلینوپتیلولایت در دو حالت محلول تک‌عنصری و محلول ترکیبی بود. برای این کار از زئولیت معادن سمنان با قطر ذرات 350 میکرومتر استفاده گردید. نتایج نشان داد که pH بهینه در هر دو حالت تک‌عنصری و حالت ترکیبی برابر5 است. نتایج برازش مدل‌های لاگرگرن، هو و همکاران و اورامی بر داده‌های سینیتیک نشان داد که در هر دو حالت تک‌عنصری و حالت ترکیبی، مدل اورامی به‌‌ترتیب با ضریب همبستگی 99/8 و 99/9 درصد داده‌ها را بهتر توصیف می‌نماید. سرعت متوسط جذب منگنز برای محلول تک‌عنصری و ترکیبی به‌ترتیب 0/0242 و 0/0146 میلی‌گرم بر گرم بر دقیقه به‌دست آمد. همچنین مقایسه فاکتور خطا نشان داد که مدل اورامی برای هر دو حالت تک‌عنصری و حالت ترکیبی دارای کمترین خطا به‌ترتیب 0/0248 و 0/0166 بود. مقایسه مدل‌های لانگمیر، فروندلیچ، سیپس و رادلیچ- پترسون نشان داد که مدل سیپس با ضریب تعیین 99/8 و 99/3 درصد و فاکتور خطای 0/0055 و 0/0051 به‌ترتیب داده‌های سیستم تک‌عنصری و ترکیبی را بهتر از سایر مدل‌ها توصیف می‌نماید. ظرفیت جذب منگنز در دو حالت تک‌عنصری و حالت ترکیبی به‌ترتیب 3/67 و 2/63 میلی‌گرم برگرم به‌دست آمد. برای اندازه‌گیری سطح ویژه از روش جذب متیلن بلو استفاده شد و نتایج نشان داد که سطح ویژه زئولیت 12/31 مترمربع به ازای هر گرم است.

کلیدواژگان
جذب سطحی؛ زئولیت کلینوپتیلولایت؛ منگنز؛ آهن؛ کروم
 

پیوست ها

  • WWJ7871333827000.pdf
    566.2 کیلوبایت · بازدیدها: 0

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
بررسی نقش pH در حذف سرب از محلولهای آبی توسط قارچ موکورایندیکوس

بررسی نقش pH در حذف سرب از محلولهای آبی توسط قارچ موکورایندیکوس

بررسی نقش pH در حذف سرب از محلولهای آبی توسط قارچ موکورایندیکوس
مقاله 8، دوره 23، شماره 81، بهار 1391، صفحه 76-83

نوع مقاله: مقاله پژوهشی

نویسندگان
1وحید جوانبخت ؛ 2حمید زیلویی؛ 3کیخسرو کریمی
1دانشگاه صنعتی اصفهان-دانشکده مهندسی شیمی
2دانشگاه صنعتی-دانشکده مهندسی شیمی-بیوتکنولوژی محیط زیست
3دانشگاه صنعتی-دانشکده مهندسی شیمی -بیوتکنولوژی صنعتی

چکیده
روش‌های بیولوژیکی جداسازی فلز از محلولهای آبی تحت عنوان جذب زیستی، روشهایی ارزان‌ و مؤثر در این زمینه به‌شمار می‌روند. در این مقاله جذب زیستی سرب توسط قارچ موکورایندیکوس مرده و فرآوری شده با هیدروکسیدسدیم، در مقادیر مختلفی از pH محلول فلزی بررسی شد. pHهای پایین ظرفیت جذب کمی را برای سرب نشان دادند و در مقادیر pH بالای 3، جذب زیستی سرب به‌شدت افزایش یافت و در pH برابر 5/5، مقدار حداکثر جذب دیده شد و این pH به‌عنوان مقدار بهینه انتخاب گردید. مقادیر pH در انتهای فرایند جذب در محلول آبی افزایش یافت. مدل شبه درجه 2 هو برای توصیف سینتیک جذب و مدل لانگمیر برای تطبیق داده‌های تعادلی مورد استفاده قرارگرفتند.

کلیدواژگان
جذب زیستی؛ موکورایندیکوس؛ pH؛ سرب؛ پساب صنعتی
 

پیوست ها

  • WWJ7901333827000.pdf
    830.4 کیلوبایت · بازدیدها: 0

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
اثر نانوكامپوزيتهاي مگنتيت-بنتونيت بر روي حذف فلزات سنگين از پساب

اثر نانوكامپوزيتهاي مگنتيت-بنتونيت بر روي حذف فلزات سنگين از پساب

اثر نانوكامپوزيتهاي مگنتيت-بنتونيت بر روي حذف فلزات سنگين از پساب


نويسند‌گان:
[ مهدي اسكندري ] - جهاد دانشگاهي تربيت مدرس –گروه پژوهشي فراوري مواد معدني و نانوفناور
[ احسان خدابنده بايگي ] - دانشگاه تربيتمدرس- گروه فراوري مواد معدني و محيط زيست
[ مهدي ذاكري ] - جهاد دانشگاهي تربيت مدرس –گروه پژوهشي فراوري مواد معدني


خلاصه مقاله:
در اين مقاله اثر نانوكامپوزيت هاي مگنتيت -بنتونيت بر روي حذف فلزات سنگين از پساب بررسي شده است . ابتدا نانوكامپوزيتهاي مگنتيت -بنتونيت به روش شيميايي توليد شدند . نانوكامپوزيتها با استفاده از پراش اشعه ايكس XRD)و ميكروسكوپ الكتروني روبشيSEM) مشخصهيابي گرديدند . در ادمه اثر نانوكامپوزيت هاي توليد شده بر روي حذف فلزات سنگينCd2 + وCu2+ , Ni+2, Zn+2 مطالعه مطالعه شد . مشاهده شد ظرفيت جذب توسط نانوكامپوزيت بنتونيت-مگنتيت در موردZn+2 بيشتر از Cd+2, Cd+2 , Cd+2 بيشتر از Cu+2 و Cu+2 بيشت راز Ni+2مي باشد.


كلمات كليدي:
نانوكامپوزيت، مگنتيت-بنتونيت، فلزات سنگين، پساب
 

پیوست ها

  • INCWR01_143_1934645.pdf
    435.8 کیلوبایت · بازدیدها: 0

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
ارزيابي و تعيين خصوصيات مهم فيزيكي سه نوع فيلتر زئوليتي بمنظور حذف فلزات سنگين فاضلاب

ارزيابي و تعيين خصوصيات مهم فيزيكي سه نوع فيلتر زئوليتي بمنظور حذف فلزات سنگين فاضلاب

ارزيابي و تعيين خصوصيات مهم فيزيكي سه نوع فيلتر زئوليتي بمنظور حذف فلزات سنگين فاضلاب


نويسند‌گان:
[ سيدحسين طباطبائي ] -
[ مسعود توسلي ] -
[ عبدالمجيد لياقت ] -


خلاصه مقاله:
در اين مقاله ابتدا با توجه به بررسي منابع، نسبت به معرفي زئوليت بعنوان يك ماده ارزان قيمت و در عين حال قابل دسترس، با معادن سرشار طبيعي در كشور جهت مصارف مختلف و بخصوص تصفيه فلزات سنگين پرداخته و سپس آزمايشات پايه جهت استفاده از اين مواد بعنوان فيلتر تصفيه انجام گرفته است. در اين تحقيق آزمايشات فيزيكي شامل اندازه گيري ضريب آبگذري، رطوبت وزني و وزن مخصوص ظاهري مي باشد. مواد مورد نياز آزمايش از معادن آذربايجان غربي، سمنان و فيروزكوه جمع آوري شده است. كليه آزمايشات در دماي 20±5 درجه سانتي گراد، در سه تكرار، در مجموع 108 آزمايش و در مقياس آزمايشگاهي صورت گرفته است.براساس نتايج آزمايشات ضريب آبگذري ، ميزان اين ضريب با كاهش قطر ذرات كاهش مي يابد، كه اين خصوصيت در تمام نمونه ها صادق است. حداكثر ضريب آبگذري 22 متر در روز و متعلق به نمونه كلينو فيروزكوه بوده و از اندازه الك 100 به بعد ميزان اين ضريب در 2 متر در روز براي تمام نمونه ها تثبيت ميشود.ميزان رطوبت وزني با كاهش قطر ذرات افزايش يافته و در حقيقت نسبت عكس دارد. رطوبت وزني در نمونه هاي كلينو بيشتر از نمونه آناليسم و در حدود 97/4-88/5 درصد است. حداكثر رطوبت وزني آناليسم 45 درصد اندازه گيري شده است. نتايج نشان دهنده آن است كه با كوچكتر شدن قطر ذرات وزن مخصوص ظاهري كاهش مي يابد. ميزان وزن مخصوص ظاهري آناليسم بيشتر از دو نمونه ديگر و حداكثر 1/07 بوده و وزن مخصوص ظاهري نمونه كلينو فيروزكوه بيشتر از كلينو سمنان است. حداقل وزن مخصوص ظاهري در نمونه كلينو شمال سمنان و بميزان 0/7 اندازه گيري شده است.
 

پیوست ها

  • NCEH04_088_1934644.pdf
    186.6 کیلوبایت · بازدیدها: 0

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
اطلاعاتی در مورد فلزات سنگین

اطلاعاتی در مورد فلزات سنگین

علاوه بر كربوهيدرات‌ها، ليپيدها، اسيدهاي آمينه و ويتامين‌ها برخي از فلزات سنگين براي فعاليت بيولوژيكي سلول‌ها ضروري مي‌باشند. برخي از فلزات مانند آهن براي زندگي جنبه حياتي داشته و گروهي ديگر مانند مس و روي و سرب به مقدار جزئي براي فعاليت آنزيم‌ها ضروري هستند. اين فلزات به علت داشتن وزن اتمي‌بالا فلزات سنگين ناميده مي‌شوند. چنانچه ميزان ورود اين فلزات ضروري به بدن بيش از حد مورد نياز باشد باعث ايجاد مسموميت مي‌شوند. فلزات سنگين غير ضروري و يا فلزات سمي‌نيز در بدن آثار سمي‌توليد مي‌نمايند، به طور كلي فلزات سنگين موجود در محيط زيست يك خطر بالقوه براي موجودات زنده به شمار مي‌آيند. انسان و حيوانات هميشه در معرض آلودگي با فلزات سنگين مي‌باشند اينگونه فلزات با تركيبات ضروري بدن از قبيل اكسيژن، گوگرد و ازت به صورت گروههايي از قبيلS-S ، SH ، OH ، COO و COOH پيوند برقرار مي‌نمايند. بيشتر تركيبات ضروري بدن از جمله آنزيم‌ها و پروتئين‌ها داراي چنين گروههايي مي‌باشند در نتيجه فلزات سنگين موجب وقفه فعاليت آنزيم‌ها و اختلال در سنتز تركيبات ضروري بدن مي‌شوند.

منشأ فلزات سنگين:

اين فلزات جزء عوامل متشكله طبيعي آب درياها مي‌باشند و مقادير فراواني از آنها به صورت طبيعي از طرق متنوعي مانند فرسايش سنگ‌هاي معادن، باد، ذرات غبار، فعاليت‌هاي آتشفشاني، رودخانه‌ها و آبهاي زيرزميني وارد دريا مي‌شوند. ولي آنچه مسئله ساز است افزايش منطقه‌اي اين فلزات به واسطه فعاليت‌هاي صنعتي انساني مانند افزايش پساب‌ها و ضايعات صنعتي كارخانجات ،آلودگي‌هاي نفتي، سموم ، دفع آفات و … مي‌باشد. اين آلاينده‌ها از يك طرف باعث كاهش اكسيژن محلول در آب شده و از طرف ديگر دارا بودن سموم اثر مستقيمي‌بر روي ماهي‌ها داشته و باعث تلفات آنها مي‌شود.
آبي كه از مناطق آبخيز يا بستر رودخانه‌ها عبور مي‌كند، سنگ‌هاي معدني يا مواد محلول را با خود انتقال داده و باعث مسموميت ماهيان قسمت‌هاي پائين رودخانه مي‌شوند اين روند سبب شده است كه قسمت‌هاي مشخصي از نهرها، درياچه‌ها يا ساير آب‌ها از ماهي تخليه شوند. از موارد ديگري كه سبب آلودگي آب‌ها مي‌شوند مي‌توان از صنايع استخراج سنگ فلزات نام برد كه طي بهره برداري از معادن، آب زهكشي آنها داراي مقادير زيادي فلزات سمي‌است. PH بعضي از اين آب‌ها به مقدار كمي‌اسيدي است و سبب افزايش حلاليت فلزات مي‌شود به عنوان مثال آب زهكشي معدن زغال سنگ به دليل اسيديته زياد فلزات موجود در بستر معدن را در خود حل مي‌كند.

سابقه تحقيقات در مورد مسمومیت با سرب و اثر آلوده كنندگي آن در انسان

سرب فلزي سنگين خاكستري مايل به آبي رنگ، عدد اتمي 82‌ و نقطه ذوب 327 درجه سانتيگراد است .اين عنصر در گياهان و خاك به مقدار بسيار كم يافت مي‌شود. در خاك‌هاي اسيدي حلاليت آن زياد شده و براي گياهان سمي‌خواهد شد. لذا باران‌هاي اسيدي به طور غير مستقيم در افزايش مسموميت گياهان و جانوران نقش دارند. از بين تمام تركيبات سرب تنها تترااتيل سرب كه در بنزين به عنوان ماده بالا برنده درجه اكتان مصرف مي‌شود در حرارت معمولي اتاق قابل تصعيد است لذا از سمي‌ترين تركيبات سرب محسوب مي‌شود. سرب از طريق پوست، دستگاه گوارش و تنفس جذب مي‌شود. مهمترين راههاي ورود سرب به بدن تنفس و پس از آن گوارش مي‌باشد. جذب شدن از طريق پوست بستگي به نوع تركيب آن دارد. تركيبات معدني سرب به كندي، در حالي كه تركيبات آلي سرب چون استات و اولئات سرب به خوبي از راه پوست جذب مي‌شوند، تتراتيل سرب نيز به صورت مايع يا بخار از راه پوست جذب بدن مي‌گردد.
شايع ترين علت مسموميت با سرب جذب ذرات سرب موجود در هوا از طريق مجاري تنفسي است به خصوص در صنايعي كه گرد و غبار و بخارات و دود سرب توليد مي‌شود. جذب سرب از طريق استنشاق در افراد بالغ حدود 10 درصد و در اطفال حدود 40 درصد مي‌باشد كه حدود 95 درصد آن جذب خون مي‌شود و ما‌بقي به دنبال هواي بازدم خارج شده يا در قسمت فوقاني دستگاه تنفسي تجمع مي‌يابد و مجدداً بلع مي‌گردد. به طور اوليه مسموميت سرب در بزرگسالان از راه تنفس است.

تا قبل از سال 1942 تجمع و ذخيره شدن سرب در استخوان‌ها مورد توجه نبوده و وجود آن را در استخوان‌ها در مقايسه با عضلات و نسوج بي اهميت مي‌دانستند. بعدها معلوم شد كه تركيبات معدني سرب ابتـدا در بافت‌هاي نرم شامل مغز ، كبــد و ماهيچــه‌ها توزيع و ته نشين شده و به زودي در طول زمان مقدار آن كمتر مي‌شود و سپس در بافت‌هاي استخواني دندان و مو ذخيره ميگردد. ذخيره سرب در استخوان شباهت زياد به ذخيره كلسيم دارد و به صورت فسفات سرب ذخيره مي‌شود. چنانچه غلظت فسفات خون كم باشد سرب در بافت‌هاي غير استخواني ذخيره مي‌شود، ويتامين D باعث ذخيره سرب در استخوان شده و هورمون پاراتيروئيد موجب كاهش ذخيره در بافت استخوان و افزايش آن در خون مي‌شود. سرب اساساً از طريق ادرار و به مقدار ناچيز از طريق مدفوع، عرق و شير دفع مي‌شود. دفع سرب در حيوانات آزمايشگاهي بيشتر از طريق صفرا است. آب‌ها به واسطه عبور در مسير معادن سرب و نيز راه يابي فاضلاب كارخانجاتي چون صنايع باطري سازي، كريستال سازي، رنگ سازي و … آلوده مي‌شوند. اين آب‌ها موجب تجمع سرب در ماهي و آبزيان ميگردد. مطالعات بيانگر ارتباط مستقيم بين غلظت سرب موجود در آب‌ها و لجن و غلظت آن در بافت‌هاي آبزيان است و از طرف ديگر آبياري مزارع و مراتع به وسيله اين آب‌ها منجر به افزايش ميزان سرب در بافت‌هاي گياهي و به دنبال آن افزايش ميزان سرب در شير، گوشت و تخم مرغ دام‌ها مي‌شود.

سرب با بسياري از تركيبات ضروري بدن مانند آنزيم‌ها وپروتئينها اتصال برقرار نموده و موجب وقفه در فعاليت آنزيم و اختلال در سنتز پروتئين و غيره مي‌گردد. اين فلز موجب وقفه فعاليت آنزيم سديم- پتاسيم- آدنوزين تري فسفات(Na-k-Atpase) گشته و ميزان آنزيم ترانس آميناز افزايش مي‌يابد در حالي كه اين فلز موجب كاهش فعاليت آنزيم آلكالين فسفاتاز و متيل استراز مي‌شود.
اوليــن عـــلائم مسموميت ســرب غالباً غير اختصاصي است به صـورت خستــگي، تهوع، بي اشتهايي، تغيير وضعيت خواب، اسهال، يبوست، افسردگي بروز مي‌كند و با افزايش آن در فرد عوارض ديگري چون افزايش فشار خون، تغيير خلق و خو و اختلالات حركتي،كم خوني ، عوارض عصبي ، آنسفالپاتي و نوريت بروز مي كند. حداكثر ميزان سرب برحسب استانداردهاي موجود در كشورهاي مختلف و بر اساس قوانين غذايي 1979 در آب آشاميدني 50 ميكروگرم در دسي ليتر و در عضله ماهي به ميزان 2 ميلي گرم در كيلوگرم مي‌باشد.

اثر آلوده كنندگي سرب در آب دريا و ماهيان:

سرب در محيط آب بيشتر در رسوبات بستر تجمع يافته و ميزان آن 4 برابر بيشتر از سرب موجود در آب است. اين ماده به طور عمده در كليه، آبشش، عضلات و استخوانها تجمع پيدا مي‌كند. طبق گزارش FAO سالانه حدود 2 هزار تن سرب به دريا ريخته مي‌شود كه به پلانكتونها به ويژه فيتوپلانكتونها كه حدود 7% اكسيژن را تأمين مي‌كنند صدمه زده و سبب مرگ و مير آنها مي‌شود. سرب در هوا، آب و خاك وجود داشته از طريق گردش خون در بافت‌ها رسوب نموده و ايجاد مسموميت مي‌نمايد.

سميت سرب براي ماهي و ساير موجودات آبزي تحت تأثير كيفيت آب بوده و به قابليت انحلال تركيبات سرب و به غلظت‌هاي كلسيم و منيزيم در آب بستگي دارد به عنوان مثال مشخص شده است كه سميت سرب با افزايش غلظت كلسيم و منيزيم در آب كاهش مي‌يابد. مسموميت حاد سرب ابتدا باعث آسيب به اپيتليوم آبشش شده و ماهي مبتلا به علت خفگي تلف مي‌شود. علائم مشخص مسموميت مزمن سرب شامل تغييرات تابلوي خوني با آسيب شديد گلبول‌هاي قرمز و سفيد، تغييرات تحليل رونده بافت‌هاي پارانشيماتوز و آسيب سيستم عصبي است. حضور بيش از حد سرب در آب ممكن است باعث محدوديت آنزيمي‌موجود در بافت‌هاي مختلف بدن شود اما اثر زيادي در تنظيم پتاسيم توسط آبشش ندارد چنين وضعيتي ممكن است بدين علت باشد كه ماهيان اغلب در آب‌هاي تقريباً ايزوتونيك با خونشان زيست مي‌كنند بنابراين شيب يا تغييرات زيادي در داخل يا خارج بدن ماهي براي سديم وجود ندارد.

سابقه تحقيقات راجع به مسموميت با آهن و اثر آلوده كنندگي آن بر انسان:

شايع ترين شكل مسموميت به صورت خوراكي است. به طور طبيعي بدن به 4 تا5 گرم آهن نياز دارد كه در نسوج مختلف توزيع شده است. حدود 10 تا 20 درصد از آهن خورده شده از سلول‌هاي مخاطي دئودنوم و ژئوژنوم به صورت آهن دو ظرفيتي جذب مي شود. دفع طبيعي آهن از بدن محدود به 1 تا 2 ميلي گرم در روز از طريق خون قاعدگي و پوسته ريزي مخاط دستگاه گوارش است. بدن توانايي دفع آهن را بيشتر از 2 ميلي گرم در روز ندارد و از اين رو مصرف بيش از حد آهن موجب تجمع آهن در اعضاي هدف مي‌گردد

و اصولاً خوردن بيش از 30 ميلي گرم بر كيلوگرم آهن موجب مسموميت و بيش از 250 تا 300 ميلي گرم بر كيلوگرم آن موجب مرگ مي‌شود.

مكانيسم اثر آهن در ايجاد مسموميت به 4 فرم است:

1- گشاد شدن پس شريانچه‌اي
2- افزايش نفوذپذيري مويرگ‌ها به علت اثر مستقيم آهن
3- اسيدوز به دليل آزاد شدن يون‌هاي هيدروژن
4- آسيب ميتوكندري به خصوص در سلول‌هاي كبد.

اثر آهن بر دستگاه گوارش:
آهن سبب نكروز هموراژيك قسمت‌هاي ابتدايي دستگاه گوارش و همين طور موجب انفاركتوس قسمت انتهاي روده كوچك مي‌شود البته تنگي پيلور و انسداد روده از ديگر عوارض ديررس و نادر مي‌باشد.


اثر آهن بر كبد:

تأُثير آهن روي كبد از حالت عدم تغيير تا نكروز هموراژيك اطراف پورت و تغيير وضعيت سلول‌هاي كوپفر و سلول‌هاي پارانشيمال متغير است. آسيب كبدي مذكور مي‌تواند موجب هيپوكلسمي، هيپوپروتئينمي و اختلال‌هاي انعقادي و در نهايت نارسايي كبد بشود.


اثر آهن بر قلب و عروق:

تأثير آن به صورت گشاد شدن انتهاي مويرگ و افزايش نفوذ‌پذيري آنها مي‌باشد كه موجب پر شدن وريدها، كاهش حجم خون و كم شدن برون ده قلب مي‌شود. فرآورده آهن ممكن است شامل يكي از 3 نمك فرو(سولفات، فومارات و گلوكونات) باشد مسموميت براساس مقدار عنصر آهن موجود در نمك(20 درصد در نمك سولفات، 33 درصد در فومارات و 2 درصد در گلوكونات) مي‌باشد خوردن بيش از 20 ميلي گرم در دسي ليتر عنصر آهن سبب ايجاد مسموميت گوارشي و خوردن بيش از 60 ميلي گرم در دسي ليتر باعث مسموميت سيستميك مي‌گردد. تظاهرات اوليه مسموميت ناشي از آهن شامل استفراغ و اسهال خوني و تب و هيپرگليسمي‌و لكوسيتوز مي‌باشد.

اثر آلوده كنندگي آهن در آب دريا و ماهيان:

اين عنصر در آب‌هاي سطحي به اشكال اكسيد 2 ظرفيتي يا 3 ظرفيتي وجود دارد و در آب‌هاي كم دما و واجد آهن، باكتري‌هاي ته نشين كننده آهن به ميزان زيادي روي آبشش‌ها تكثير يافته و به اكسيداسيون آهن 2 ظرفيتي كمك كرده و كلونيهاي رشته‌اي آنها آبشش‌ها را مي‌پوشاند ابتدا آبشش‌ها بي رنگ مي‌شوند ولي بعداً آهن ته نشين شده و باعث قهوه‌اي شدن كلونيهاي رشته‌اي مي‌شود تركيبات رسوب يافته آهن و رشته‌هاي باكتري‌هاي ترسيم كننده آن سطح مفيد تنفسي آبشش‌ها را كاهش داده باعث آسيب به اپيتليوم تنفسي و شوك در ماهيان مي‌شود. حد مجاز آهن براي كپور معمولي كمتر از 2/0 و براي قزل‌آلا كمتر از 1/0 ميلي گرم در ليتر آب است. گرچه اثرات سمي آهن و نمك‌هاي آن به ندرت رخ مي‌دهد اما اثرات كشنده حضور اين مواد در مجاورت طولاني با ماهي در آب‌هايي كه به مقدار ضعيفي بافر بوده و PH آنها پايين است قابل توجه است همانطور كه ذكر شده تأثيرات غير مستقيم سمي‌آهن به طور عمده محدود به رسوب هيدروكسيد فريك و يا اكسيد فريك در روي آبشش ماهي مي‌باشد. رسوب هيدروكسيد فريك بر روي تخم‌هاي داراي جنين در حال رشد نيز ممكن است باعث خفگي و مرگ و مير جنين شود دليل عمده تلفات ناشي از رسوب هيدروكسيد فريك بر روي آبشش ماهي به دليل ممانعت از جا‌به‌جايي اكسيژن و يا در تخم‌هاي چشم زده به دليل ممانعت از ورود اكسيژن از طريق پرده كوريون جنين به داخل تخم است.
شاپر كلوز(1992) عامل اصلي صدمات ناشي از آهن را رسوب تركيبات اين عنصر بر روي آبشش مي‌داند و معتقد است كه اين رسوب باعث ايجاد مناطق نكروتيك بر روي آبشش ماهي قزل آلاي جوان مي‌شود. به طور كلي مي‌توان ابراز نمود آبهايي كه واجد تركيبات آهن قابل رسوب هستند معمولاً داراي اكسيژن محلول كم ، مقدار زيادي دي اكسيد كربن و PH كمتر از 7 مي‌باشند هوادهي اين آب‌ها باعث كاهش دي اكسيد كربن و افزايش اكسيژن محلول مي‌گردد و اجازه مي‌دهد كه آهن به طرف بستر استخر رسوب نمايد.
طي تحقيقي كه توسط كوگي و همكاران (2006) روي ماهي كفال[1] و ماهي خاردار[2] در شمال شرقي درياي مديترانه در تركيه انجام شد ميزان كادميوم، مس، آهن، روي و سرب توسط جذب اتمي با شعله در كبد ، آبشش و عضله اندازه گيري و نتايج زير حاصل شد .

1- به جز سرب بيشترين ميزان از هر فلز ابتدا در كبد، سپس در آبشش و بعد در عضله بوده است.
2- آهن ، روي و مس بيشترين فراواني و كادميوم و سرب كمترين فراواني را در بافتهاي مختلف داشتند.
3- تغييرات فصلي نيز در ميزان فلزات مشخص شد ولي به طور كلي بيشترين ميزان براي تمام فلزات در بافت‌هاي مختلف هر دو گونه ماهي در تابستان مشاهده شد.
در تحقيقي كه توسط اشرف و همكاران (2006) روي ميزان هفت فلز سنگين(سرب ، كادميوم ، نيكل ، مس ، روي ، كروم و آهن ) در ماهي‌هاي كنسرو شده ساردين، آزاد و تن كه در كشور عربستان مورد استفاده قرار مي‌گيرد انجام شد سرب و كادميوم از طريق اسپكتروسكوپي جذب اتمي تيوپ گرافيتي و نيكل، مس، كروم و آهن با استفاده از اسپكتروسكوپي جذب اتمي‌با شعله تعيين شد.
- ميزان سرب در ماهي آزاد برابر با 2/1-03/0 ميكروگرم در گرم با ميانگين 313/0 ميكروگرم در گرم مي‌باشد .
- ميزان سرب در ماهي تن برابر با 51/0-03/0 ميكروگرم در گرم با ميانگين 233/0 ميكروگرم در گرم مي‌باشد .
- ميزان سرب در ماهي ساردين برابر با 97/1-13/0 ميكروگرم در گرم با ميانگين 835/0 ميكروگرم در گرم مي‌باشد .
مشخص شد كه ميانگين غلظت سرب در ساردين 4 برابر ماهي تن و به طور كلي ميزان فلزات به ترتيب زير است:
ماهي تن< ماهي آزاد< ساردين
اين تحقيقات نشان داد كه ماهي كنسرو شده به طور كلي و ماهي تن به طور خاص داراي غلظت‌هاي مجاز و در چهارچوب سازمان بهداشت جهاني[3] و سازمان خاروبار جهاني[4] از نظر فلزات سنگين هستند.
طي مطالعه انجام شده توسط اشميت و همكاران (2006) خرچنگ و ماهي از شش گونه معرفي عمده(كپور معمولي[5] و گربه ماهي كانال[6] و گربه ماهي سرپهن[7] ماهي خاردار دهان گنده[8] و ماهي خاردار خالدار[9] و كراپي سفيد. در سال‌هاي 2001 و 2002 در شمال شرق الكاهاما از آب‌هاي رودخانه اسپرينگ و رودخانه نيوشو كه هر دو به 4TSMD تخليه مي‌شوند جمع آوري گرديد.
نمونه‌هايي هم از مكان‌هاي آلوده به مواد معدني در ميژوري شرقي جمع آوري شد و همراه با نمونه‌هايي از مكان‌هاي مرجع مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت. غلظت فلزات در نمونه‌هايي كه به شدت تحت تأثير مواد معدني قرار داشتند بالاتر بود و در نمونه‌هاي مرجع در كمترين حد خود بوده است. غلظت‌ و تراكم فلزات و نيز ميزان خطر در ماهي و خرچنگ شاخه‌هاي آلوده رودخانه اسپرينگ بيش از جريان‌هاي اصلي رودخانه اسپرينگ يا رودخانه نيوشو بوده است. براساس نتايج حاصل از اين بررسي مصرف كپور و خرچنگ را مي‌توان با توجه به معيار فعلي ميزان سرب، كادميوم و روي محدود نمود و مصرف گربه ماهي كانال را نيز مي‌توان به واسطه ميزان سرب محدود نمود غلظت فلزات در گونه ميكروپتروس5 و كراپي6 به طور يكنواختي اندك است نياز به محدوديت مصرف ندارد.
كارادد و همكاران (2004) توزيع برخي فلزات سنگين در سه‌اندام مختلف ماهي كفال و گربه ماهي ليزا آبو7 و سيلوروس تريوستگوس8در سد درياچه آتاتور‌ك واقع در فرات[12] تركيه را مورد بررسي قرار دادند. تجمع فلزي در كبد و آبشش ماهيان در مقايسه با مقدار فلزات در عضلات كاملاً بيشتر بوده است .
غلظت فلزات كبالت، مس، آهن، منگنز، نيكل و روي كه در عضلات ماهي مشخص گرديده كمتر از محدوده‌هاي مجاز اعلام شده از سوي سازمان خار و بار جهاني[13] مي‌باشد.
در تحقيقي كه توسط آندرژي و همكاران (2006) انجام شد، ماهي‌ها از دو مزرعه در جنوب غربي اسلكواكي انتخاب شدند و هدف از اين مطالعه تشخيص و ارتباط بين غلظت فلزات سنگين انتخابي و ميزان بار ميكروبي(شمارش باكتري‌هاي كل[14]- باكتري‌هاي اسپورزاي بي هوازي مزوفيليك[15]) در عضلات ماهي كپور معمولي بوده است .
غلظت فلزات انتخابي با اسپكتروفتومتري جذب اتمي مدل " Pye unicam spq" اندازه گيري شد. غلظت فلزات برحسب ميلي گرم بر كيلو گرم بر پايه وزن خالص برابر با:
آهن 15/15-47/3 ، منگنز 42/0-14/0 ، روي 52/9- 47/3 ، مس 32/1- 24/0 ، كبالت 17/0- 05/0 ، نيكل 42/0 – 07/0 ، كروم 19/0- 08/0 ، سرب 30/0 -11/0 و كادميوم 05/0 – 01/0 گرديدند.
شمارش باكتريايي بي هوازي مزوفيليك و باكتريهاي كل بر حسب واحد تشكيل كلني در گرم به ترتيب برابر با [SUP]3 [/SUP]10× 76/7- 12/1 و[SUP]6 [/SUP]10× 59/7- 03/0 بوده است. اختلاف معني داري در سطح P<0.05 براي تجمع زيستي كروم ، نيكل و مس و شمارش بار ميكروبي باكتريهاي بي هوازي مزوفيليك در مزرعه‌ها ثبت شده است. همبستگي مثبت بين شمارش باكتريهاي بي هوازي مزوفيليك و تجمع فلزات سنگين به جز نيكل و همبستگي منفي بين شمارش باكتري‌هاي كل و تجمع فلزات سنگين به جز كروم ثبت شده است. غلظت سرب از حداكثر ميزان مجاز در قوانين تغذيه‌اي اسلكواكي (2/0 ميلي گرم بر كيلو گرم) %60 در استخر A و %40 در استخر B و ميزان شمارش باكتريهاي بي هوازي مزوفيليك از حداكثر ميزان آن در %100 دو استخر تجاوز كرده است و به طور متوسط ترتيب ميزان فلزات در عضلات ماهي به اين صورت بوده است .
استخر A : آهن < روي < مس< منگنز< سرب< كروم< نيكل< كبالت< كادميوم
استخر B: آهن <روي< مس< منگنز< سرب< نيكل < كروم< كبالت< كادميوم


طي بررسي انجام گرفته توسط فلم و همكاران(2005) فلس ماهي آزاد اقيانوس اطلس در مرحله قبل از اسمولت از چهار جمعيت وحشي و پرورشي با استفاده از [16]LA-H-ICP-MS مورد آناليز قرار گرفت هدف از اين تحقيق بدست آوردن اختلافات بين تركيبات عناصر ماهي آزاد كه در آب‌هاي شيرين ، تا مرحله اسمولتيفيكاسيون زندگي كرده‌اند و به طور طبيعي رهاسازي يا به قفس‌هايي روي دريا انتقال داده شده‌اند مي‌باشد. اين جمعيت تحت آزمايش در واقع از انواع گونه‌هاي واقع در بخش برمنگر[17] و سورفولد[18] و يك گونه پرورشي از مسا[19] و يك گونه محلي وحشي از رودخانه گولا[20] بوده اند. عناصري كه مورد آناليز قرار گرفت شامل(ليتيم ، منيزيم ،كلسيم ، كرم ، منگنز، آهن، روي ، باريوم و سرب ) بوده است، كلسيم نيز به عنوان استاندارد داخلي طبيعي مورد استفاده قرار گرفت.
با اندازه‌گيري اين ده عنصر توانايي تشخيص يك نوع جمعيت از بين جمعيتهاي مختلف( گولا، مسا، سورفلد و برمنگر) بدست آمد .
اختلافات در تركيبات عناصر فلس‌ها كه امكان تشخيص چهار خانواده را فراهم مي‌كند احتمالاً در اثر تنوع بستر سنگ‌ها در محل چهار نوع آب شيرين است كه ماهي آزاد در طول دوره قبل از اسمولت در آن بوده است.
اندرسون و همكاران (2004) بر روي انتقال فلزات سنگين از رسوبات به ماهي قزل آلاي رنگين كمان[21] و همچنين ترشحات صفراي آنها مطالعه نموده و از ميان هفت فلز سنگين روي، سرب، نيكل، جيوه، مس، كروم و كادميوم تنها سه مورد جيوه، سرب و مس در صفرا متمركز شده و نسبت صفرا به پلاسما بزرگتر از 1 بوده است.
براي تعيين سميت صفراي پلاسماي خون ماهي قزل‌آلا از سنجش‌حياتي[22] سخت‌پوست دافني[23] استفاده شد، آناليز واريانس نشان داد كه سميت صفرا و پلاسماي خون با استفاده از دافني در مــاهيان قــزل آلايي كــه در معرض فلزات سنــگين قـرار گرفته بودند رابطه معني داري با موارد زير دارند.
1- غلظت پلاسما و صفراي مورد آزمايش
2- استفاده ازاسيد در صفرا و پلاسما (هيدروليز پلاسما و فلز وكمپلكس صفرا- فلز)
3- تراكم فلزات سنگين در رسوبات طي قرار گرفتن ماهي در معرض آن.

طي تحقيقات انجام شده توسط كوئلو و همكاران (2004) بر روي ماهيان انگشت قد آب شيرين ماهي باس دهان گشاد[24] نسبت به ماهي خورشيدي سبز[25] و ماهي طلايي[26] در برابر با 250 ميلي‌گرم در ليتر سوسپانسيون سرب يا محلول نيترات سرب تحمل بيشتري را داشته است. هنگامي‌كه موكوس تهيه شده از ماهي باس دهان گشاد به ظرف حاوي سرب افزوده شد مقدار دوز كشنده 50% [27] در ماهي خورشيدي سبز و ماهي طلايي افزايش يافت. اضافه كردن فلس‌ها به ويژه اگر فلس‌ها با محلول قليايي سيستين و گلايسين تيمار شده باشند همه اين گونه‌ها را در مقابل ديگر غلظت‌هاي كشنده سرب و يا جيوه مقاوم مي‌‌نمايد. فلس‌ها PH محلول نيترات سرب را با فره كرده و سرب و جيوه را(پس از كمپلكس كردن سرب) ته‌نشين مي‌كنند. فلس‌هاي مربوط به ماهيان جوان‌تر گونه ماهي باس دهان گشاد در مقايسه با فلس‌هاي مربوط به انواع پيرتر كارآيي بيشتري در شلاته كردن فلزات سنگين داشتند.
در مطالعه‌اي كه توسط زليكوف و همكاران (1993) بر روي تأثير آلوده كننده‌هاي فلزي بر پاسخ‌هاي ايمني ماهي‌ها در شرايط آزمايشگاه[28] و بدن موجود زنده[29] انجام گرفت، بنا به دلايل زير فلزات سنگين به عنوان آلوده كننده براي اين بررسي در نظر گرفته شد:
1- فراواني آنها در آب آلوده .
2- احتمال بالقوه ايمنوتوكسيك در دستگاههاي بدن پستانداران.
3- قدرت ايجاد تومور در جوندگاني كه در معرض آنها قرار گرفته‌اند.
4- سميت كلي آن براي انواع گونه‌ها.
لذا برخي از فلزات سنگين از جمله كادميوم، كروم، مس، سرب، منگنز و نيكل و روي براي بدن پستانداران ايمنوتوكسيك هستند به علاوه اعمال تنظيم ايمني را در انواعي از گونه‌هاي ماهيان تغيير مي‌دهند كه اين تغييرات مي‌تواند سرانجام به افزايش مستعد شدن ميزبان نسبت به عفونت‌ها و بيماري‌هاي خوش‌خيم در ماهياني كه در آبهاي آلوده به فلزات سنگين ساكن شوند منجر گردد.
در مطالعه‌اي كه توسط پيتر و همكاران (1987) انجام گرديد مشخص شد كه در خلال سنجش كيفيت آب، تاثيرات متقابل و سرنوشت فلزات سنگين در نظر گرفته نمي‌شود به عنوان مثال:
1- متيلاسيون جيوه توسط باكتريهاي رسوبات، چربي دوستي(ليپوفيلي) آن را افزايش داده و موجب انباشته شدن آن توسط ماهي‌ها مي‌شود.
2- بي مهرگان قسمت‌هاي عميق اقيانوس با جذب سطوح معمولي سلنيوم آب مي‌توانند براي ماهياني كه از موجودات ته اقيانوس تغذيه مي‌كنند كشنده باشد.
3- اتصال پروتئين‌ها به فلزات سنگين كه با در معرض قرار گرفتن فلزات روي مي‌دهد، مي‌تواند موجب افزايش تحمل ماهي‌ها نسبت به فلزات سنگين شود و متابوليسم طبيعي آنها را در رابطه با مواد مغذي مانند روي تغيير دهد در نتيجه: ميزان آلودگي با فلزات مستلزم شناخت بيشتر درباره چگونگي جذب و متابوليسم فلزات در ماهي و ايجاد معيارهايي در رابطه با ميزان بار فلزي و غلظت آنها مي‌باشد.
دميراك و همكاران (2005) غلظت فلزات سنگين كادميوم، كروم، مس، سرب و روي در آب و رسوبات كف و بافت‌هاي عضلات و آبشش ماهي لئوسيسكوس سفالوس[30] مربوط به رود ديپسيز[SUP]2[/SUP] در حوضه ياتاگان(جنوب غربي تركيه) كه محل يك نيروگاه حرارتي مي‌باشد را اندازه گيري نمودند غلظت كادميوم، سرب، روي و كروم در آبشش‌ها بيش از عضلات و سطح مس در عضلات بالاتر از آبشش‌ها بوده است، از طرف ديگر ارتباطي بين غلظت فلز در آب و رسوبات با عضلات و آبشش ماهي‌ها پيدا نشد و فقط يك رابطه مثبت بين غلظت مس و روي در رسوبات و بافت ماهي مشاهده شد نتايج نشان مي‌دهد كه آلودگي حاصل از نيروگاههاي حرارتي ممكن است منبعي از اين عناصر باشد.
در مطالعه‌اي كه توسط سلدا و همكاران (2005) بر روي غلظت فلزات سنگين مس، آهن، روي، منگنز، كروم، سرب و كادميوم در بعضي از اندام‌هاي ماهي لاي ماهي و بافت‌هاي انگل آن در درياچه كوادا[31] تركيه با استفاده از اسپكتروفتومتري جذب اتمي ‌انجام شد از بين فلزات فوق چهار فلز مس، آهن، روي و منگنز همزمان در آب، رسوبات و پلروسركوئيدهاي انگل ليگولا اينتستيناليس2 و نمونه‌هاي ماهي مشاهده شد. اين عناصر داراي غلظت بيشتري در پلروسركوئيدها نسبت به بافت‌هاي مختلف ماهي(عضلات، كبد، آبشش) بوده‌اند و غلظتي معادل 4/37-6/1 برابر ميزان اندازه‌گيري شده در عضلات كبد و آبشش را داشته‌اند.
مشخص شد كه سستودها جهت تعيين ميزان فلزات سنگين در رسوبات مناسبند و اطلاعات موثق تري را درباره آلودگي واقعي منابع آب فراهم مي‌كنند.

- لالشاه و همكاران (2005) نيز بر روي ميزان تجمع فلزات سنگين كادميوم، سرب و جيوه و ميزان h96/50Lc در بدن ماهيان مطالعه انجام دادند بطوريكه غلظت جيوه، كادميوم و سرب به ترتيب برابر با 011/0 ،32/0 و59/1 ميلي‌گرم درگرم و ميزان h96/50Lc آنها به ترتيب برابر با 1 و5/6 و300 قسمت در ميليون (ppm ) بوده است . تجمع عمومي فلزات سنگين در h96/50Lc به صورت سرب <كادميوم< جيوه، بوده است. ماهياني كه غلظت بدني كمتري از فلزات سنگين را دارا مي باشند ميزان h96/50Lc مربوط به فلزات سنگين در آنها كمتر است.
- در تحقيقي كه آلام و همكاران(2000) بر روي كپور ماهيان وحشي موجود در رودخانه كاسوميگوراي ژاپن انجام دادند مشخص شد كه ميزان غلظت فلزات سنگين در بدن اين ماهيان از حد استاندارد تجاوز نمي كند.

- در محيطهاي اطراف آبزيان، فلزات سنگين به شكل محلول توسط ارگانيسم هاي آبزي جذب شده و از طريق باندهاي سولفيدريل پروتئيني در بافتهاي آنها تجمع مي‌يابد.


Mugil cephalus-1
Mullus barbatus-2
WHO- [3]
FAO - [4]
Cyprinus Carpio - [5]
Ictalorus Punctatus - [6]
Pylodictis olivacis - [7]
Micropterus Salmoides - [8]
M.Punctulatus - [9]
3- Pomonis annularis
4-Tri- States Mining District
5- Micropterus SPP
Crappi - 6
Liza abu - 7
Silurus triostegus - 8
Euphrates - [12]
FAO - [13]
Total Bacteria Count- [14]
Mesophilic Anaerobic Sporulating Bacteria- [15]
Laser ablution inductively coupled plasma mass spectrometry- [16]
Bremanger- [17]
Sorfold- [18]
Mossa- [19]
Gaula- [20]
[21] Oncorhynchus mykiss
3 Bioassay
Daphnia magna [23]
Micropterus salmoides [24]
Lepomis cyanellus [25]
Carassius auratus [26]
LT.50 [27]
Invitro [28]
Invivo [29]
Dipsiz[SUP]2[/SUP] Leuciscus cephalus [30]
[SUP]1 [/SUP]Kovada 2 Ligula intestinalis
 
آخرین ویرایش:

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
مقادير استاندارد پيشنهاد شده آهن و سرب از سوي سازمانها ومحققان مختلف :

- حداكثر ميزان سرب در عضلات ماهي كه توسط سازمان خوار و بار جهاني (FAO)پيشنهاد شده 5/0 ميلي‌گرم در كيلوگرم است.

- حداكثر ميزان آهن در عضلات ماهي كه در جدول تركيبات مواد غذايي انستيتو تحقيقات تغذيه‌اي و صنايع غذايي كشور(1379) پيشنهادشده 8 ميلي‌گرم در كيلو‌گرم مي‌باشد.

- حداكثر ميزان آهن در آب مورد استفاده قزل آلاي رنگين كمان كه توسط هوليمان (1993) پيشنهاد شده 100 ميكرو‌گرم بر ليتر است.

- حداكثر ميزان آهن در آب مورد استفاده آزاد ماهيان كه توسط اسوبودووا و همكاران(1993) پيشنهاد شده 1/0 ميلي‌گرم بر ليتر است.

- حداكثر ميزان سرب در آب مورد استفاده قزل آلاي رنگين كمان كه توسط اسوبودووا و همكاران(1993) پيشنهاد شده30 ميكرو‌گرم بر ليتر است.

تاریخچه دستگاه جذب اتمی:
روش جذب اتمی در اواسط سال 1950 توسط آلن والش معرفی شد گرچه اصول اساسی طیف جذب اتمی در سالهای قبل از سال 1860 ، بنا نهاده شده بود.
به طور کلی جذب اتمي اسپکتروفتومتری در مفهوم تجزیه ای بعنوان روشی برای تعیین مقدار غلظت یک عنصر در نمونه با اندازه گیری مقدار جذب تشعشعات در بخار اتمی تولید شده از نمونه در طول موجی که مشخص و خاص عنصر تحت اندازه گیری می باشد توصیف می شود.
بطوریکه ثابت کرده اند جذب اتمي اسپکتروسکپی دقیق ترین وسیله فنی برای تخمین و تعیین مقدار فلزات در محلولها می باشد کارائی این وسیله به تنهایی توسط این حقیقت که بین 60 تا 70 عنصر فلزی را با آن در غلظتهائی از حدود جزئی تا مقادیر نسبتاً زیاد میتوان تعیین مقدار نمود روشن می شود. این وسیله محدود به محلولهای آبی نمی شود زیرا حلالهای آلی و مخلوط حلالهایی آلی و آبی نیز مناسب هستند و در بسیاری حالتها برای تعیین مقدار با صرفه تر می باشند. در این روش تصفیه شیمیایی نمونه بندرت مورد نیاز می باشد بطوریکه اندازه گیری غلظت انواع فلزات با اتمیک ابسورپشن به سرعت و آسانی انجام می شود. اصول علمی جذب اتمی بشرح زیر است:
اگر یک محلول شامل ترکیبات فلزی به داخل شعله مانند هوا – استیلن تزریق شود بخار اتمی از فلز تشکیل خواهد شد طریقه انتشار نور بدین ترتیب است که در لامپ مخصوص بعضی از اتمهای فلز به یک سطح انرژی بالا رسیده ئ تشعشعات مخصوص آن فلز را انتشار می دهند پس از تزریق نمونه به دستگاه و تبدیل شدن یونهای فلزی به اتم، اتمها قادر خواهند بود نور منتشر شده از منبع نور را که از میان شعله حاوی اتمهای عنصر عبور می نماید جذب نمایند در حالیکه میزان جذب متناسب با تراکم اتمها در شعله می باشد.
این روش اصولاً خاص یک عنصر به خصوصی است که اندازه گیری می شود زیرا اتمهای یک عنصر بخصوص فقط می تواند تشعشعات طول موج مشخص خودشان را جذب نمایند به بیان دیگر نور یک فرکانس مشخص فقط می تواند به وسیله عنصر بخصوصی که مشخص است جذب شود بنابراین تداخلات طیفی که در روشهای انتشار مزاحم می باشند ندرتاً اتفاق می افتد.

قسمتهای مختلف دستگاه جذب اتمی :

1- یک منبع نورانی پایدار که رزونانس خطی عنصری را که باید تعیین مقدار شود انتشار میدهد منبع نور معمولاً لامپی کاتدی و تو خالی می باشد که کاتد آن از جنس عنصری که باید تعیین مقدار شود ساخته شده است داخل لامپ از گاز بی اثر آرگون یا نئون در فشار کم پر شده است. انتشار نور از این لامپ طوری تنظیم یافته که منحصراً تشعشعات آن، نه تشعشعات منتشر شده از شعله در گالوانومتر مشخص نشان می شود.
2- سیستم شعله که نمونه محلول با سرعت یکنواخت به داخل آن تزریق میشود و درجه حرارت به اندازه کافی است تا بخار اتمی انواع مورد نیاز از ترکیبات موجود در محلول را بتواند تولید نماید. عمومی ترین شعله مورد استفاده سیستم هوا – استیلن می باشد.
3- یک مونوکروماتور که خطوط رزونانس مختلف را از هم جدا می کند و فقط نور یکنواخت عبور می دهد.
4- یک فتومولتی پلاتر (دستگاه تقویت کننده) که نور را تبدیل به انرژی نموده و شدت آنرا تقویت می کند.
قسمتهای مختلف دستگاه جذب اتمی که در بالا بیان گردید در شكل 3-1 نشان داده شده است.
از جمله مزایای جذب اتمي اسپکتروفتومتریکی این است که برای تعداد زیادی از عناصر کاملاً اختصاصی می باشد همچنین در این روش میزان جذب بستگی به مقدار اتمهای آزاد تحریک نشده در شعله دارد که این دسته از اتمها به مقدار فراوان تری از اتمهای تحریک شده وجود دارند بنابراین عناصری نظیر روی و منیزیم که به آسانی تحریک نمی شوند و نتایج خوبی با روش نورسنجی با شعله نمی دهند به آسانی با متد جذب اتمی اندازه گیری می شوند مزیت دیگر ان در این است که با نصب کربن رودا تمایزر میتوان غلظت بسیاری از فلزات در حدود میکروگرم در لیتر را تعیین مقدار نمود در موقع اندازه گیری با سیستم C.R.A سیستم شعله با يك لوله استوانه ای شكل کوچک از گرافیت تعویض می شود.

1.jpgشكل 3-1 قسمتهاي مختلف دستگاه جذب اتمی ( سيستم تك پرتويي )​

روش کار با دستگاه جذب اتمی با شعله:
ابتدا دستگاه اندازه گیری باید تنظیم شود و صفر آن با تزریق آب مقطر به داخل شعله مشخص گردد. پس از روشن شدن لامپ نور بدون مانع از لامپ کاتدی انتشار می یابد و بر روی تقویت کننده می افتد و وقتی محلولی حاوی یونهای قابل جذب به داخل دستگاه تزریق می شود قسمتی از نور منتشره از لامپ کاتدی جذب خواهد شد در نتیجه شدت نور روی دستگاه تقویت کننده کاهش می یابد.
محلولهای استاندارد عنصری که باید تعیین مقدار شود برای رسم منحنی کالیبراسیون به کار می روند تا از روی آنها بتوان غلظت عناصر در نمونه های مورد آزمایش را با توجه به میزان جذب نور آنها به دست آورد.
به علت اختلاف بین مدلها و ساخت دستگاه اتمیک ابسورپشن توسط کارخانجات سازنده آموزش یک متد فرموله شده قابل قبول برای طرز کار با هر وسیله امکان پذیر نمی باشد ولی بطور کلی طرز عمل به ترتیب زیر می باشد:
1- لامپ کاتدی فلزی را که می خواهیم تعیین مقدار نماییم در دستگاه نصب کرده و طول موج آنرا تنظیم می کنیم.
2- عرض شکاف (دیافراگم) را بر طبق کارخانه سازنده دستگاه برای عنصری که اندازه گیری می شود تنظیم می نمائیم.
3- دستگاه را روشن و مقدار جریان قراردادی بوسیله کارخانه تولید کننده را برای لامپ کاتدی به کار می بریم.
4- فرصت می دهیم که دستگاه گرم شده منبع انرژی ثابت شده. این مرحله معمولاً 10 تا 20 دقیقه زمان نیاز دارد بعد از گرم شدن دستگاه در صورت نیاز مجدداً جریان را تنظیم می کنیم.
5- شعله پخش کن را نصب می نمائیم(2).
6- جریان هوا را برقرار نموده و میزان آنرا توسط کارخانه سازنده جهت به دست دادن ماکزیمم حساسیت برای فلزی که اندازه گیری می شود معین شده است تنظیم می نماییم.
7- جریان استیلن را برقرار نموده و میزان آنرا تا مقدار معین شده تنظیم کرده و شعله را روشن می نمائیم.
8- آب مقطر اسیدی شده با غلظت 5/1 میلی لیتر اسید نیتریک غلیظ خالص در لیتر به داخل دستگاه تزریق کرده و سرعت تزریق را برای بیشتر از 10 دقیقه کنترل کرده و صبر نموده و چنانچه لازم باشد سرعت را بین 3 تا 5 میل لیتر در دقیقه تنظیم نموده و دستگاه را صفر می کنیم.
9- شعله پخش کن را در حالت ایده آل تنظیم می کنیم.
10- اکنون دستگاه آماده برای کار می باشد پس از اتمام آنالیز شعله را با قطع جریان استیلن و سپس هوا خاموش می نماییم.

عمل هضم اولیه در فلزات :

در مورد اندازه گیری فلزات عمل هضم با اسید بر روی نمونه بدون عمل صاف کردن انجام می گیرد برای آزمایش در مورد نمونه هایی که صاف شده اند محلول صاف شده را هضم و سپس مستقیماً آزمایش می کنند در مورد نمونه های صاف نشده فلزات عمل هضم را روی صافی و نمونه انجام می دهند و یک صافی بعنوان شاهد هم برای تصحیح نتایج برمیدارند نمونه ای که حاوی فلزات هضم شده است با دستگاه جذب اتمي اندازه گیری می شود.
بسته به نوع و هدف اندازه گیری از یکی از روشهای هضم استفاده می شود برای شعله اتمیک ابزورپشن اسید کلریدریک و اسید پر کلریک مناسب هستند. برای روش الکترونرمال اتمیک ابزورپشن اسید نیتریک مناسب است.
بطور کلی از بکار بردن اسید کلریدریک، اسیدپرکلریک و اسید سولفوریک برای اکثر فلزات اجتناب می شود..
از اسید نیتریک و اسید سولفوریک در مورد نمونه هایی که حاوی مواد آلی هستند و به سهولت اکسید می شوند و از اسید نیتریک و اسید پرکلریک در مورد نمونه هایی که حاوی مواد آلی زیادی هستند و مشکل اکسید می شوند استفاده می شوند.
چون اکثر اسیدها شامل مقدار کمی از فلزات هستند از اسیدهای استفاده می شود که مقدار آهن و فلزات سنگین آنها کمتر از 0001/0 درصد باشد و اگر چنین اسیدهایی در دسترس نبود از یک نمونه شاهد از اسیدها استفاده می شود.

پس از انجام مراحل مختلف آماده‌سازي و آناليز نمونه‌ها مقادير هر يك از فلزات سنگين آهن و سرب به شرح زير بدست آمد:

ميانگين و انحراف معيار آهن و سرب در كل نمونه‌هاي خوراك (بر حسب ميلي‌گرم بر كيلوگرم)

1.png

ميانگين و انحراف معيار آهن و سرب خوراك توليد شده در كارخانه‌هاي مختلف (بر حسب ميلي‌گرم بر كيلوگرم)



ميانگين و انحراف معيار آهن و سرب در كل نمونه‌هاي ماهي (بر حسب ميلي‌گرم بر كيلوگرم)
1.png

با توجه به جدول بالا آهن اندكي بيش ار حد مجاز پيشنهادي در جدول تركيبات مواد غذايي انستيتو تحقيقات تغذيه‌اي و صنايع غذايي كشور (1379) است و ميزان سرب كمتر از حد مجاز FAO است .

ميانگين و انحراف معيار آهن و سرب ماهيان تغذيه شده از خوراك كارخانه‌هاي مختلف (بر حسب ميلي‌گرم بر كيلوگرم)

با توجه به جدول تركيبات مواد غذايي انستيتو تحقيقات تغذيه‌اي و صنايع غذايي كشور (1379) آهن ماهي تغذيه شده از خوراك كارخانه شماره 2 بالا تر از حد استاندارد و كارخانه شماره 3 زير حد استاندارد و كارخانه‌هاي شماره 1 و 4 روي مرز حد استاندارد هستند .
با توجه به استانداردهاي FAO سرب ماهي تغذيه شده از خوراك كارخانه‌هاي 1،3و4 در حد مناسب و سرب ماهي تغذيه شده از خوراك كارخانه 4 روي مرز استاندارد است .

ميانگين و انحراف معيار آهن و سرب در كل نمونه‌هاي آب مزارع مورد نمونه‌برداري ( بر حسب ميكروگرم بر ليتر)
1.png
با توجه به حداكثر ميزان آهن در آب كه توسط هوليمان (1993) پيشنهاد شده آهن در كل نمونه هاي آب مزارع مورد نمونه برداري كمتر از حد مجاز است .
با توجه به حداكثر ميزان سرب در آب كه توسط اسوبودووا و همكاران (1993) پيشنهاد شده سرب در كل نمونه هاي آب مزارع مورد نمونه برداري كمتر از حد مجاز است.


ميانگين و انحراف معيار آهن و سرب آب تامين كننده مزارع مختلف( بر حسب ميكروگرم بر ليتر)


با توجه به حداكثر ميزان آهن و سرب آب كه توسط هوليمان (1993) و اسوبودووا (1993) پيشنهاد شده آهن و سرب آب همه چشمه ها زير حد مجاز است .

1.jpg

1.jpg

1.jpg
1.jpg

1.jpg

1.jpg
 

پیوست ها

  • 1.jpg
    1.jpg
    7 کیلوبایت · بازدیدها: 0
  • 1.jpg
    1.jpg
    6.9 کیلوبایت · بازدیدها: 0
آخرین ویرایش:

Beat

متخصص محیط زیست
کاربر ممتاز
تصفیه فاضلاب نفتی با غشا

تصفیه فاضلاب نفتی با غشا

تصفیه فاضلاب نفتی با غشا

Membrane treatment of oily wastewater from refinery

Treatment of oily wastewater produced from refinery processes
using flocculation and ceramic membrane filtration
 

پیوست ها

  • oilly.rar
    651.1 کیلوبایت · بازدیدها: 0

Beat

متخصص محیط زیست
کاربر ممتاز
این مقاله خوبیه
A Critical Assessment of Chromium in the Environment

Critical Reviews in Environmental Science and Technology,29(1):1–46 (1999)
 

پیوست ها

  • 96-A Critical Assessment of Chromium in the Environment.pdf
    222.2 کیلوبایت · بازدیدها: 0

Niloufar.Maleki

عضو جدید
سلام ببخشید ضمن تشکر از لینکایی که گذاشتید ولی این لینکا خراب هستن برای باز شدنشون باید چکار کرد؟ لطفا رسیدگی کنید
 

P O U R I A

مدیر مهندسی شیمی مدیر تالار گفتگوی آزاد
مدیر تالار
سلام ببخشید ضمن تشکر از لینکایی که گذاشتید ولی این لینکا خراب هستن برای باز شدنشون باید چکار کرد؟ لطفا رسیدگی کنید
سلام
بفرمایید کدام یک از پستها لینکشون از بین رفته تا در صورت توان اصلاح کنیم.
ممنون
 

فاطمه یاس

عضو جدید
کاربر ممتاز
سازوکار تخریب زیستی بسپارهای نفتی همراه با افزودنی

سازوکار تخریب زیستی بسپارهای نفتی همراه با افزودنی

ترجمه:
مهندس دلناز اژتر
Delnaz_ajtar@yahoo.com
مهندس امیر اسلامیان‌فخر
Eslamianfakhr@gmail.com
محصولات اُکسایش پلی‌اولفین‌ها
اولین بار حدود ۵۰ سال پیش سازوکار اُکسایش زیستی هیدروکربن‌ها به ‌صورت گسترده مورد مطالعه قرار گرفت. واکنش‌های زنجیری اُکسایش به ترتیب در زیر در واکنش‌های ۱و ۲ نشان داده شده‌اند. در این واکنش‌هاPH نمادی از بسپار هیدروکربنی و POOH نمادی از هیدروپراکسید با جرم مولکولی بالاست. محصولات اصلی این واکنش‌ها هیدروپراکسیدهایی هستند که در اثر تابش(UV) و یا گرما(∆) تخریب می‌شوند.
P• + O2 POO• واکنش (۱)
POO• + PH POOH + P•واکنش (۲)
همان‌گونه که در واکنش‌های فوق دیده می‌شود، در حضور یون‌های عناصر واسطه (در ادامه شرح داده خواهد شد)، زنجیر شکسته شده و محصولات زیست‌تخریب‌پذیر و کوچک‌مولکول مانند اسیدهای کربوکسیلیک، الکل‌ها، آلدهیدها و کتون‌ها تولید می‌شوند (طرح۱).
بسیاری از این محصولات که عمده‌ترین آنها دی‌اکسیدکربن است، در محیط‌های باز تبخیر می‌شوند. در سال‌های اخیر با بررسی‌های بیشتر در تخریب تابشی و حرارتی پلی‌اتیلن‌های تجاری گستره وسیعی از مواد کوچک‌مولکول شامل کربوکسیلیک اسیدها، الکل‌ها، هیدروکسی الکل‌ها، استرها و موم‌های هیدروکربنی شناسایی شده‌اند. فرآیند مذکور طی سازوکار شناخته شده “back-biting” اتفاق می‌افتد و به ویژه در پلی‌پروپیلن ۹۰% هیدروپراکسیدهای حاصل، هیدروپراکسیدهایی هستند که در آنها پیوند هیدروژنی وجود دارد. با توجه به این که هر دو نوع هیدروپراکسیدها(بدون پیوند با هیدروژن و دارای پیوند با هیدروژن) در پلی‌اتیلن هم وجود دارند، نتیجه گرفته شد که سازوکار مشابهی مسبب تشکیل این محصولات زیست‌تخریب‌پذیر کوچک‌مولکول است که در طول پراُکسایش پلی‌اتیلن هم شناسایی شده‌اند.

RO/O2 OOH hv/∆
-CH2CH2CH2CH2- -CH2CHCH2CH2- -CH2CHO + CHCH2- + OH•
Isolated hydroperoxide
O2 O2
OOH OOH
-CH2CHCH2CH- اسیدهای کربوکسیلیک و الکل‌های کوچک‌مولکول و تخریب‌پذیر Vicinal hydroperoxides
شماتیک ۱: تشکیل اسیدهای کربوکسیلیک تخریب‌پذیر به واسطه اکسایش پلی‌اتیلن
یکی از نتایج جالب سازوکار فوق اینست که در حضور ریزجانداران غلظت ترکیبات کربونیلی به شدت کاهش می‌یابد چه به محض تشکیل، توسط سلول‌های میکروبی جذب می‌شوند.
پاداکسنده‌ها موادی هستند که در صورت حضور، مانع از واکنش‌های زنجیری اکسایش و به دنبال آن تخریب زیستی بسپارهای هیدروکربنی(به ویژه پلی‌الفین‌ها) می‌گردند. حذف پاداکسنده‌ها و پایدارکننده‌ها در محصولات تجاری یک راه‌حل ساده اما نامناسب برای ماندگاری بسپارهای هیدروکربنی در طبیعت است چه هدف از حضور آنها، ممانعت از اکسایش و در نتیجه جلوگیری از افت خواص مکانیکی در طول عملکرد محصول است و عمر مفید لازم برای محصول در حین کاربرد را تضمین می‌کنند؛ هرچند که پس از کاربرد نیز عمر پلی‌اولفین‌ها را در محیط افزایش می‌دهند.


با ورود لاستیک‌های تجاری به بازار به عنوان یک محصول صنعتی محققان دریافتند که بسیاری از یون‌های فلزی واسطه، شتاب‌دهنده‌های مؤثری برای اکسایش و به دنبال آن تخریب زیستی بسپارهای هیدروکربنی هستند(طرح۲) و با کمک انواع خاصی از پاداکسنده‌ها می‌توان اثر آنها را به تأخیر انداخت. پلی‌الفین‌های نورتخریب‌پذیر حاوی ترکیبات فلز واسطه همراه با پایدارکننده‌های فرآیندی در کاربردهای کوتاه‌مدت مانند کیسه‌‌های زباله مفید هستند اما در محصولاتِ نیازمند طول عمر معین مانند فیلم‌های کشاورزی، فیلم‌ها یا طناب‌های بسته‌بندی که ممکن است طول عمر مفید آنها بالای ۱۲ ماه باشد، کارآیی ندارند.
برخی اُکساینده‌های طبیعی مانند سیتوکروم نیز برای شروع فرآیند اُکسایش در محیط‌های غیززنده، مشابه این فلزات واسطه عمل می‌‌کنند و نشان داده شده است که این واکنش‌ها در صورتی اتفاق می‌افتند که پلی‌اتیلن‌ حاوی هیچ نوعی پاداکسنده‌ای نباشد. شواهد نشان می‌دهد که ترکیبی از شروع زیستی و غیرزیستی اکسایش با هم، موجب بازگشت بسپارها به طبیعت می‌گردد.
Fe2+ + POOH Fe3+ + PO• + OH⁻ واکنش (۳)
Fe3+ + POOH Fe2+ + POO• + H+واکنش (۴)
POO• + PH POOH + P• O2/PH POOHواکنش (۵)
PO• + PH POH + P• O2/PH POOHواکنش (۶)
طرح۲: پراکسایش بسپارهای هیدروکربنی در حضور کاتالیست آهن
همان‌گونه که در طرح ۲ دیده می‌شود، واکنش‌های ۳ و ۴ منجر به شکل‌گیری سریع هیدروپراکسیدها می‌گردند. در واکنش‌های ۵ و ۶ مشاهده می‌شود که فرآیند پراکسایش نمی‌تواند با پاداکسنده‌های شکننده زنجیر مانند فنول‌ها کنترل گردد چه محصول ناشی از واکنش به سرعت با رادیکال‌های هیدروکسیل و پروکسیل واکنش می‌دهد. در مقابل، برخی پاداکسنده‌های پراکسیدکاف(Peroxidolytic) مانند دی‌تیوکربامات‌های فلزی (R2NCSS)2M، قادرند هیدروپراکسیدها را به محض تشکیل در بسپار طی فرآیندی که در آن رادیکال آزاد تشکیل نمی‌شود، به طور کاتالیستی نابود کنند. در نتیجه، پاداکسنده‌های پرواکسیدکافی حاوی یون‌های فلزات واسطه، تا زمانی‌که در اثر نور و یا گرمای حاصل از یون فلزی در یک روش مشخص به اتمام برسد، از پراکسیدشدن جلوگیری می‌کنند.
تأثیر محیط بر زیست‌تخریب‌پذیری
دو سازوکار متفاوت زیست‌تخریب‌پذیری در شکل ۱ نشان داده شده است و به دو قسمت بسپارهای پایه زیستی و بسپارهای پایه نفتی تقسیم گردیده است. بسپارهای پایه زیستی از طریق آب‌زیست‌‌تخریب‌پذیری و بسپارهای نفتی از طریق اکسازیست‌تخریب‌پذیری به طبیعت باز می‌گردند. آب‌زیست‌‌تخریب‌پذیری فرآیند شناخته شده‌ای است که حاصل آن محصولاتی مانند سلولز، نشاسته، پلی‌استرها و … است که به راحتی در طبیعت ‌جذب می‌شوند. اکسازیست‌تخریب‌پذیری و یا همان تخریب اُکسایشی با شروع از طریق نور یا گرما منجر به تولید موادی مانند اسیدهای کربوکسیلیک، الکل‌ها و کتون‌ها می‌گردد که به سهولت به طبیعت باز می‌گردند. باید توجه کرد که گرچه نورکافت بسپارهای اصلاح‌شده با C=O نشانه شروع اُکسایش در نمونه بسپارهای زیست‌کاف می‌باشد، بسپارهای پایه زیستی پس از نورکافت به سرعت به طبیعت باز نمی‌گردند.

بسپارهای پایه زیستی بسپارهای با زنجیر کربنی
کنترل غیرزیستی
آبکافت پراکسایش

اسیدهای کربوکسیلیک، الکل‌ها، اسیدهای کربوکسیلیک، الکل‌ها،
کربوهیدراتها هیدروکسی کربوکسیلیک اسیدها

جذب توسط عوامل زیستی باکتری، قارچ، آنزیم‌ها و …
توده‌زیستی و دی‌اکسیدکربن
هوموس
شکل ۱: مراحل تخریب زیستی بسپارهای مصنوعی
کاملاً شبیه محصولات آبکافت بسپارهای پایه زیستی، محصولات کوچک‌مولکول اُکسایش پلی‌اولفین‌ها نیز می‌توانند به عنوان مواد غذایی توسط ریزجانداران مصرف شده و توده‌زیستی سلولی تولید گردد. لاستیک‌ها، در صورت عدم حضور پاداکسنده‌ها، بسیار سریع‌تر از پلی‌اولفین‌ها از طریق اُکسایش تخریب می‌گردند. پلی‌استرهای آلیفاتیک از نظر سرعت اُکسایش در مقایسه با لاستیک‌ها پایدارترند اما به دلیل آب‌دوستی، در محیط‌های زنده آبی همانند سلولز و نشاسته به سرعت آبکافت و جذب طبیعت می‌شوند.
جهت حصول اطمینان از عدم وجود پسماندهای ناشی از بسته‌بندی‌های پلاستیکی در محیط‌زیست در زمان‌های طولانی، باید آزمون‌های استانداردی را برای اندازه‌گیری سرعت زیست‌تخریب‌پذیری پلاستیک‌ها در محیط گسترش داد. ضروری است تا اطمینان حاصل شود که پسماند ناشی از بسته‌بندی‌های پلاستیکی، مشکل آلودگی بلندمدت در محیط‌زیست ایجاد نمی‌کند. متأسفانه بسپارهای با زنجیر کربن (که شامل بسیاری از محصولات طبیعی نیز می‌گردد)، در آزمون‌هایی که توسط انجمن مواد و آزمون آمریکا (ASTM) و کمیته قانونگذاری اروپا (CEN) تنظیم شده است مورد تأیید قرار نمی‌گیرند. توضیحات به نسبت غیرعلمی بسیاری وجود دارند که در آنها باید بسپارهای مصنوعی(و نه بسپارهای طبیعی) در زمانی بسیار کوتاه، مثلاً در پوسانش، تبدیل به مواد معدنی ‌شوند. نیازی نیست اثبات گردد که مواد طبیعی مانند برگ‌ها و شاخه‌های کوچک(که حاوی لیگنین هستند و نسبتاً به آرامی به صورت اُکسایشی ‌تخریب‌ می‌گردند) احتیاجی ندارند که در پوسانش به مواد معدنی تبدیل گردند اما بسپارهای هیدروکربنی مصنوعی متفاوت هستند. کمیته قانونگذاری اروپا(CEN) در مورد این تفاوت این‌گونه توضیح می‌دهد:
“مواد طبیعی(برگ‌ها، چوب، سنگ‌ریزه‌های کوچک) عموماً به عنوان موادی غیرسمی و ‌زیست‌تخریب‌پذیر در همه جای دنیا شناخته می‌شوند. از سوی دیگر، پسماند بسپارهای مصنوعی عموماً به عنوان آلاینده در محیط‌های پوسانش در نظر گرفته می‌شوند.” این موضوع در اصل از آنجا ناشی می‌شود که “تجمع لیگنین در محیط‌زیست یک فرآیند طبیعی است که برای باروری خاک مفید است. از سوی دیگر تجمع سایر مواد را نمی‌توان ترویج نمود زیرا در حالی‌که مشخص شده لیگنین نهایتاً قابل تخریب است و به ساختار خاک و محیط‌زیست کمک می‌کند، در مورد محصولات مصنوعی که رفتارشان در محیط‌زیست شناخته شده نیست چنین ادعایی تأیید نشده است.”
بر همین اساس علت این که چرا “استاندارد CEN در تعریف، لیگنین (ماده‌چوب) و مواد غیرشیمیایی اصلاح‌شده طبیعی را به عنوان زیست‌تخریب‌پذیر در نظر می‌گیرد” مشخص می‌شود.
بسط و گسترش دیدگاه‌های عمومی درباره حفاظت از فضای سبز، مبنای خوبی برای توسعه استانداردهای علمی نیست و این موضوع به نحوی باعث نادیده گرفتن مطالعات گسترده در مقوله اکسازیست‌تخریب‌پذیری پلی‌اولفین‌ها می‌شود. لازم به ذکر است که لیگنین یک بسپار اکسازیست‌تخریب‌پذیر با ساختاری شبیه بسپارهای مصنوعی مانند فنول فرمالدهید است و همانند آن با حضور پاداکسنده‌های پلی‌فنولیک در زنجیره بسپاری، بسیار پایدار می‌گردد. پلی‌اتیلن، رزین‌های فنول فرمالدهید، لیگنین، هیومیک اسید (Humic acid) و اسید تنیک(Tannic acid) یا جوهر مازو نسبتاً به کُندی و به صورت اُکسایشی تخریب می‌شوند و در نهایت به دی‌اکسیدکربن و آب تبدیل می‌گردند. هوموس(Humus) مخلوط پیچیده‌ای از ترکیبات پلی‌فنولیک و کوئینونوید(Quinonoid) است و به آرامی تبدیل به مواد معدنی می‌گردد و این مواد آلی به باروری خاک کمک می‌کنند.
مقیاس زمانی زیست‌تخریب‌پذیری در محیط
پلاستیک‌های زیست‌تخریب‌پذیر در نهایت ممکن است به صورت زباله در محیط‌های فاضلاب، پوسانش و یا خاک قرار گیرند (شکل ۲). در استاندارد CEN، EN 13432، تصریح شده است که در محیط‌های زنده آبی باید بیش از ۹۰% این مواد در کمتر از ۶ ماه به دی‌اکسیدکربن و توده زیستی تبدیل شوند. این تعریف در واقع شبیه‌سازیِ رفتار سلولز خالص است. وجود لیگنین در محصولات طبیعی مانند برگ‌ها و شاخه‌های کوچک این فرآیند را در یک محیط زنده به دلایلی که ذکر شد، کُند می‌کند. درصد قابل‌توجهی از بسته‌بندی‌های برپایه سلولز که حاوی لیگنین و یا سایر عوامل پیونددهنده هستند، این تعریف را محقق نمی‌سازند و تردیدهای جدی درباره اعتبار ِزیست‌بومی این آزمایش ایجاد می‌کنند. در حقیقت، تبدیل سریع به مواد معدنی هیچ مزیتی برای پوسانش و یا خاک ندارد و تنها سرعت آزادسازی گاز گلخانه‌ای CO2 را افزایش می‌دهد. از آنجایی که دی‌اکسید‌کربن فرآورده مفیدی نیست، بسپارهایی که به سرعت به مواد معدنی تبدیل می‌شوند از نظر اتحادیه اروپا تجدیدپذیر شناخته نمی‌شوند. بنابراین تبدیلِ سریع به مواد معدنی از بین بردن بیهوده منابع است و الزامی نمودن این که بسپارهای مصنوعی که وارد خاک یا پوسانش می‌شوند باید به سرعت به مواد معدنی تبدیل گردند می‌تواند به نوعی مخالف اهداف زیست‌محیطی تلقی گردد.
فاضلاب

پوسانش
خاک
(a) عدم تغییر خواص مکانیکی؛ ضروری در همه بسپارها
(b) فعالیت شیمیایی تخریب و خُرد شدن فیزیکی؛ اُفت خواص مکانیکی
(c….d) تشکیل توده‌زیستی و در نهایت تبدیل کامل به مواد معدنی
شکل ۲: مقیاس زمانی تخریب زیستی بسپارها در محیط‌های گوناگون
استانداردهای فوق به دلیل نشأت گرفتن از بسپارهای طبیعی، نگرانی‌های زیادی را برای تولیدکنندگان پلی‌اُولفین‌های تخریب‌پذیر ایجاد می‌کنند. هیچ‌یک از بسپارهای اکسازیست‌تخریب‌پذیر حتی آنهایی که در طبیعت یافت می‌شوند، نمی‌توانند با معیار EN 13432 در “تبدیل به املاح معدنی” سازگار باشند. باید متذکر شد که مواد بسپاری مشتق از محصولات طبیعی به دلیل تبعات مضری که استفاده از آنها در محیط‌زیست برجای می‌گذارد، از حیث بازده زیست‌محیطی مطلوبیت کمتری دارند.
بسیاری از متخصصین تخریب‌پذیری بسپارها معتقدند که در EN 13432 تحقیقاتی که در طول ۱۰ سال گذشته روی زیست‌تخریب‌پذیری پلی‌اولفین‌ها صورت گرفته است، در نظر گرفته نشده است. آزمون‌های زیست‌سنجی آزمایشگاهی برپایه سرعت تولید CO2 یا جذب اکسیژن، در دماهای محیط و در محیط‌های آبی می‌باشد. در اصل این آزمایش‌ها(مانند آزمایش Sturm) جهت ارزیابی زیست‌تخریب‌پذیری شوینده‌ها تدوین شدند، در عین حال آنها برای ارزیابی بسپارهایی که باید در سیستم‌های فاضلابی به سرعت تخریب شوند کاملاً مطلوب هستند (نمودار ۶)، در تعیین رفتار بسپارها در محیط‌های پوسانش و در دماهای بالا کارآیی ندارند.
محیط پوسانش موجب تسریع اُکسایش پلی‌اولفین‌های اکسازیست‌تخریب‌پذیر می‌شود. آزمایش مهم دیگر شامل اندازه‌گیری آزمایشگاهی اُکسایش غیرزیستی و به دنبال آن سرعت جذب‌ زیستی محصولات کوچک‌مولکول حاصل از اُکسایش است. اطلاعات تکمیلی حاصل از این آزمایش می‌تواند در اندازه‌گیری زمان جذب نهایی پلی‌اُولفین‌ها در طبیعت استفاده گردد.
آزمون‌های زیست‌تخریب‌پذیری رایج، عموماً رفتار بسپارهای آب‌زیست‌تخریب‌پذیر(مانند پلی‌استرهای آلیفاتیک و نشاسته اصلاح‌شده) را در نظر می‌گیرند. این مواد برای زیست‌تخریب‌‌پذیری سریع در گل‌ولای فاضلاب‌ها (جایی که تبدیل به مواد معدنی به بیشترین میزان و با بیشترین سرعت موردنیاز است.) ایده‌آل هستند. مشخصه اصلی و عامل مهم ارزش‌دهی پوسانش‌ یا فیلم‌های کشاورزی حضور توده‌زیستی است. بدون توده‌زیستی، آنها در واقع ارزش چندانی به عنوان محصول نخواهند داشت.
جدول۱: سلسله مراتب آزمایش‌ها
آزمون‌های تبدیل به پوسانش • کاهش ابعاد ذرات
• مشاهدات چشمی
اندازه‌گیری میزان سمیت • سرعت رشد و جوانه‌زنی گیاه
• تجمع عناصر واسطه در ساقه‌ها، برگ‌ها و میوه‌ها
• تأثیر بر ریزجانداران(کرم‌ها، دافنیا و …)
آزمون‌های علمی • سرعت اُکسایش غیرزیستی در دماهای تبدیل به پوسانش
• سرعت تشکیل توده‌زیستی و کاهش وزن بسپار
• اندازه‌گیری زیست‌سنجی بسپار اُکسیدشده
• رابطه فرسایش زیستی با میزان اُکسایش
تبدیل سریع بسپارها به مواد معدنی در پوسانش (جایی که کربن موجود در پلاستیک باید در یک زمان طولانی به توده‌زیستی و به کُندی به دی‌اکسید‌کربن تبدیل گردد) ایده‌آل نیست. بسپارهای اکسازیست‌تخریب‌پذیر(مانن� � پلی‌اولفین‌ها) برای این منظور مناسب هستند چون مرحله تعیین‌کننده سرعت فرآیند، مرحله اُکسایش است. علاوه بر این، آنها در طول جذب زیستی، محصولات جانبی آلاینده یا سمی تولید نمی‌کنند. نگرانی‌های مشابهی نیز از طرف کمیسیون صنعت و محیط‌زیست اتحادیه اروپا ابراز شده‌است. “استاندارد ISO 14851(بر مبنای مصرف اکسیژن) و ISO 148(آزمون Sturm) شرایط تبدیل به پوسانش را شبیه‌سازی نمی‌کنند.” واقعاً چه چیزی نیاز است تا بدانیم عاقبت مواد در شرایط تبدیل به پوسانش چیست و پس از رها شدن آنها در خاک چه اتفاقی برایشان می‌افتد؟”اگر مواد بسته‌بندی در فرآیند تبدیل به پوسانش کاملاً در اثر عوامل زیستی تخریب نشوند باید اثبات گردد که آنها سرانجام در خاک تخریب می‌شوند.”این موضوع نشان می‌دهد که به یک بازنگری در EN 13432 نیاز است تا مطالعات علمی که در ۸ سال گذشته روی زیست‌تخریب‌پذیری پلی‌اولفین‌ها صورت گرفته است نیز ملاحظه گردد. در سال‌های گذشته مطالب تحقیقاتی فراوانی مرتبط با اکسازیست‌تخریب‌پذیری پلی‌اتیلن‌ها در محیط‌زیست منتشر شده است. به عنوان مثال نشان داده شده است که باکتری‌های خاک و قارچ‌ها می‌توانند در غیاب منابع کربنی دیگر، پلی‌اتیلن اکسید شده را مصرف کنند و موجب فرسایش سطح بسپار گردند. آزمون‌های زیست‌سنجی(جذب اکسیژن) تأیید کرده‌اند که محصولات حاصل از اُکسایش که روی سطح بسپار تشکیل می‌شوند به سرعت به مواد معدنی تبدیل می‌گردند. شواهدی نیز وجود دارد که نشان می‌دهد پلی‌اتیلن می‌تواند در بدن به صورت زیستی ‌تخریب شود. در سال‌های کنونی نیز بررسی‌هایی در حال انجام است تا رابطه‌ای کمی بین میزان اُکسایش پلی‌اولفین‌ها با میزان وزن از دست‌رفته بسپار در هر دو فرآیند زنده و غیرزنده بدست آید.
نتایج
طبیعت از ترکیبی از فرآیندهای زنده و غیرزنده برای بازگرداندن پسماندهای خود به چرخه طبیعی کربن استفاده می‌کند. اُکسایش و آبکافت غیرزنده بسپارهای مصنوعی معمولاً مقدمه جذب زیستی محصولات کوچک‌مولکول در محیط‌زیست است. بنابراین استانداردهای بین‌المللی باید این موضوع را در نظر گرفته و فرآیندهای غیرزنده را نیز در روش‌های آزمون و دستورالعمل‌ها مد نظر قرار دهند. پلی‌اولفین‌ها نشان داده‌اند که در معیارهای اکسازیست‌تخریب‌پذیری، مشابه بسپارهای طبیعی مانند لاستیک طبیعی و لیگنین هستند و هم‌چنین در فرآیند تولید نسبت به بسپارهای طبیعی بازدهی زیست‌محیطی بیشتری دارند و از لحاظ کاربردی هم خواص بهتری را دارا هستند، بنابراین بدیهی است که آنها به عنوان بهترین گزینه در صنایع بسته‌بندی و کشاورزی باقی خواهند ماند.
منابع
۱٫ Gerald Scott and David M. Wiles, ”Programmed-Life Plastics from Polyolefins: A new look at sustainability”, Vol. 2, No.3, 2001
 

فاطمه یاس

عضو جدید
کاربر ممتاز
بررسي جذب بيولوژيكي جهت جداسازي فلزات سنگين از پسابها- مورد دو جزئي آهن و کروم

بررسي جذب بيولوژيكي جهت جداسازي فلزات سنگين از پسابها- مورد دو جزئي آهن و کروم

عنوان : بررسي جذب بيولوژيكي جهت جداسازي فلزات سنگين از پسابها- مورد دو جزئي آهن و کروم
 

پیوست ها

  • مقاله_بررسي_جذب_بيولوژيكي_جهت_جداسازي_فلزاتسنگين_از_.pdf
    265.8 کیلوبایت · بازدیدها: 0

فاطمه یاس

عضو جدید
کاربر ممتاز
بررسي جذب بيولوژيكي جهت جداسازي فلزات سنگين از پسابها- مورد دو جزئي سرب و مس

بررسي جذب بيولوژيكي جهت جداسازي فلزات سنگين از پسابها- مورد دو جزئي سرب و مس

عنوان مقاله : بررسي جذب بيولوژيكي جهت جداسازي فلزات سنگين از پسابها- مورد دو جزئي سرب و مس
 

پیوست ها

  • مقاله_بررسي_جذب_بيولوژيكي_جهت_جداسازي_فلزاتسنگين_از_.pdf
    260 کیلوبایت · بازدیدها: 0

فاطمه یاس

عضو جدید
کاربر ممتاز
بررسي و آناليز عناصر فلزي سنگين در آبهاي آشاميدني مناطق مختلف تهران در سطح ppb و روشهاي حذف آنها

بررسي و آناليز عناصر فلزي سنگين در آبهاي آشاميدني مناطق مختلف تهران در سطح ppb و روشهاي حذف آنها

بررسي و آناليز عناصر فلزي سنگين در آبهاي آشاميدني مناطق مختلف تهران در سطح ppb و روشهاي حذف آنها

چکيده
آب سالم در طول مسير از منابع تأمين تا محل مصرف مراحلي را طي مي كند كه در عبور از اين مراحل ممكن است دچار بعضي از موارد آلودگي از قبيل آلودگي عناصر فلزي سنگين گردد. جهت تحقيق در اين مورد نمونه ،Ni ،Cu ،Cd ،Pb برداري در محل مصرف (شيرآب آشاميدني ٧ نقطه تهران) انجام شده و نمونه ها از نظر عناصر مورد بررسي قرار گرفتند. در مقايسه نتايج بدست آمده با حدود مجاز استاندارد سازمان حفاظت محيط Cr و Zn زيست نتيجه گيري گرديد كه متأسفانه ميزان سرب در چند نقطه بالاتر از حد مجاز قرار داشت و اين با توجه به سرطان زا بودن اين عنصر خطرناك است. از آنجا كه طبق گزارشات انجمن امور آب آمريكا شبكه توزيع آب حدود ٢٩ % در آلودگي آب سهم دارد به نظر مي رسد منبع اصلي اين افزايش غلظت شبكه توزيع است. مقادير غلظت ساير عناصر فلزي همه زير حد استاندارد بود. در مرحله بعد در جهت كاهش و حذف آلودگي فلزي روش اسمز معكوس به كار برده شد. نمونه هاي آب بعد از تصفيه عاري از سرب بود و كارايي اين روش را بخوبي نشان داد.

كلمات كليدي: آب آشاميدني، فلزات سنگين، اسمز معكوس
 

پیوست ها

  • مقاله_بررسي_و_آناليز_عناصر_فلزي_سنگين_در_آبهايو_ppb_آش?.pdf
    220.6 کیلوبایت · بازدیدها: 0

فاطمه یاس

عضو جدید
کاربر ممتاز
بررسي مكانيزم انتقال به هوا در فرايند حذف بيولوژيكي اتيل بنزن در حوضچه هوادهي واحدهاي تصفيه فاضلاب صنايع پتروشيمي

بررسي مكانيزم انتقال به هوا در فرايند حذف بيولوژيكي اتيل بنزن در حوضچه هوادهي واحدهاي تصفيه فاضلاب صنايع پتروشيمي

بررسي مكانيزم انتقال به هوا در فرايند حذف بيولوژيكي اتيل بنزن در حوضچه هوادهي واحدهاي تصفيه فاضلاب صنايع پتروشيمي

چکيده

در تحقيق حاضر اتيل بنزن به عنوان نماينده تركيبات آلي فرار برگزيده شد و با ساخت يك نمونه آزمايشگاهي حوضچه هوادهي به روش حبابي در يك شركت پتروشيمي ، آزمايشات بررسي تاثير غلظت اتيل بنزن بر حذف بيولوژيكي آن مورد تحقيق و بررسي قرار گرفت . نتايج مرحله انتقال به هوا حاكي از آن بود كه ميزان انتقال به هوا به غلظت درون حوضچه وابسته ميباشد و شيب تغييرات غلظت خروجي، به دليل تغيير مكانيزم انتقال، از انتقال به حبابها به تبخير سطحي وانحراف از قانون هنري، افزايش م ييابد و ميزان انتقال به هوا حدود 27-11
درصدغلظت داخل حوضچه م ي باشد. همچنين مقايسه نتايج تئوري و عملي حاكي از آن است كه فرض برابري مقاومت كلي انتقال جرم با مقاومت فاز مايع براي محلول اتيل بنزن در آب معتبر مي باشد.

كلمات كليدي: تصفيه بيولوژيك, تركيبات آلي فرار, اتيل بنزن, حوضچه هوادهي, هوادهي حبابي
 

پیوست ها

  • مقاله_بررسي_مكانيزم_انتقال_به_هوا_در_فرايند_حذفبيولو.pdf
    258.1 کیلوبایت · بازدیدها: 0

فاطمه یاس

عضو جدید
کاربر ممتاز
پارک انرژی، راهکاری نو در بهینه سازی انرژی و حفظ محیط زیست

پارک انرژی، راهکاری نو در بهینه سازی انرژی و حفظ محیط زیست

پارک انرژی، راهکاری نو در بهینه سازی انرژی و حفظ محیط زیست

مقدمه
در آستانه هزاره سوم ميلادي، با توجه به تحولات بنيادي كه به ويژه طي دودهه گذشته در بسياري از كشورهاي رو به توسعه و توسعه يافته به لحاظ صنعتي و اقتصادي به وقوع پيوسته و با عنايت به چشم انداز پيش روي جهان از ديدگاه اقتصادي، سياسي، فني و اجتماعي يكي از مهم ترين نيازهايي كه ذهن تمامي مسئوولان و كارشناسان را در كشورهاي مختلف جهان به خود مشغول داشته است، موضوع تامين انرژي طي سالهاي آتي، بهينه سازي انرژي و بكارگيري و استفاده از انرژيهاي تجديدپذير به عنوان جايگزيني گريزناپذير براي نفت مي باشد. اين مساله به خصوص با پيش بيني اتمام سوخت هاي فسيلي در آينده اي نه چندان دور، اهميت دو چندان پيدا كرده است. البته استفاده از انرژي هاي تجديدپذير در جهان عليرغم قدمت آنها هنوز كاري بسيار نو مي باشد و به لحاظ هزينه نيز توان رقابت با سيستم هاي سنتي و سوختهاي فسيلي را در حال حاضر ندارد. بنابراين بهينه سازي مصرف انرژي در اين ميان
از اولويت بسيار بالا در راهكارهاي صرفه جويي انرژي برخوردار است. اما با نگاهي مدبرانه و آينده نگرانه و تفكري درازمدت مي توان و مي بايست از هم اكنون زمينه هاي كاربرد،تحقيقات و استفاده از آن را پديد آورد و به ويژه مباني نظري و عملي آن را به نسل جوان و نوجوان كشور آموزش داد.

منبع:شرکت نفت و گاز پارس
 

پیوست ها

  • 891222.19.pdf
    535.2 کیلوبایت · بازدیدها: 0

فاطمه یاس

عضو جدید
کاربر ممتاز
روش هاي فيزيکي و شيميايي حذف فلزات از پسماندهاي نفت خام

روش هاي فيزيکي و شيميايي حذف فلزات از پسماندهاي نفت خام

روش هاي فيزيکي و شيميايي حذف فلزات از پسماندهاي نفت خام

نفت خام حاوی مقادیر بسیار اندکی از فلزات است. وانادیم و میکل متداول ترین فلزات در نفت خام هستند. این فلزات معمولاً به صورت محلول در نفت موجودند و در فرایندهای تصفیه در باقیمانده سوخت های نفتی تغلیظ می شوند. اثرات زیان آور فلزات در نفت مدتی است که شناخته شده است. این فلزات نه تنها محصولات را آلوده نمی کند بلکه ممکن است باعث مسمومیت و از بین رفتن کاتالیست ها و خوردگی تجهیزات شوند. فلزات همچنین تمایل به نشر ویژه خود در محدوده چند میکرون دارند. این بررسی، روش هایی را برای حذف فلزات سنگین و اجزای باقیمانده های نفت خام ارائه می دهد. این روش ها شامل فرایندهای تصفیه فیزیکی و شیمیایی هستند.
 

پیوست ها

  • روش های فیزیکی و شیمیایی حذف فلزات از پسماندهای نفت خ.pdf
    224.4 کیلوبایت · بازدیدها: 0

فاطمه یاس

عضو جدید
کاربر ممتاز
تعیین شرایط عملیاتی تصفیه پساب با املاح بالا درفرآیند اسمز معکوس

تعیین شرایط عملیاتی تصفیه پساب با املاح بالا درفرآیند اسمز معکوس

چکیده
دراین پژوهش، هدف ارائه‌ی روشی برای تعیین فشار و دبی بهینه عملیاتی برای تصفیه پساب با املاح محلول بالا در پایلوت اسمز معکوس بود. به منظور انجام بررسی های فنی تصفیه پذیری و تعیین فشار و دبی ، از پساب احیای رزین های تعویض یونی با املاح محلول بالا در حدود 8000 میلی گرم در لیتر استفاده شد. نتایج نشان داد، افزایش فشار باعث افزایش پس دهی نمک و شار تراویده شده است ولی برای انتخاب فشار و دبی بهینه نمی توان براساس بالاترین مقدار پس دهی نمک و شار تصمیم گیری نمود. بنابراین با توجه به عواملی همچون احتمال گرفتگی و محدوده های مجاز عملیاتی غشا مورد استفاده، خصوصیات پساب ، کیفیت و کمیت مورد نیاز پساب تصفیه شده، فشار و دبی ورودی بهینه تعیین شد. بر این اساس، از بین سه محدوده‌ی فشار 12، 15 و 18 بار و دبی ورودی 40، 45 و 50 لیتر در دقیقه ؛ فشار 15 بار و دبی 45 لیتر در دقیقه بعنوان فشار و دبی بهینه تصفیه پساب انتخاب گردید.
 

پیوست ها

  • JSSE5461387657800.pdf
    587 کیلوبایت · بازدیدها: 0

فاطمه یاس

عضو جدید
کاربر ممتاز
کاربرد تحلیل اکسرژی در بهبود عملکرد آب شیرین کن خورشیدی نوع پلکانی آبشاری

کاربرد تحلیل اکسرژی در بهبود عملکرد آب شیرین کن خورشیدی نوع پلکانی آبشاری

چکیده
در این تحقیق مقایسه ای میان بازگشت ناپذیری های قسمت های مختلف آب شیرین کن پلکانی آبشاری برای یک روز خاص انجام شده است. با ارائه موازنه ناپایای انرژی و اکسرژی برای قسمت‌های مختلف آب شیرین کن مانند پوشش شیشه ای، آب شور و صفحه جذب کننده، معادلاتی برای تعیین بازگشت ناپذیرهای سیستم بر حسب پارامترهای جوی و عملکردی و نیز دماهای به دست آمده از تحلیل انرژی به دست آمده است. بررسی نتایج شبیه سازی نشان می دهد که در دبی جریان 0.065 کیلوگرم بر دقیقه، بیشترین میزان بازگشت ناپذیری مربوط به صفحه جذب کننده می باشد به طوری که در حدود 84.17% بازگشت ناپذیری کل سیستم را به خود اختصاص می دهد. در این میان بازگشت ناپذیری‌های آب و شیشه قابل صرفه نظر می باشند. در بررسی کسرهای اکسرژی، نتایج نشان می دهد که کسر اکسرژی تبخیری نسبت به کسر اکسرژی تابشی و جابه‌جایی از اهمیت بیشتری برخوردار می باشد.
 

پیوست ها

  • JSSE5631387657800.pdf
    89 کیلوبایت · بازدیدها: 0

فاطمه یاس

عضو جدید
کاربر ممتاز
تصفیه فاضلاب های صنعتی آلوده به مواد نفتی با استفاده از بیوراکتورهای غشایی با جریان منقطع

تصفیه فاضلاب های صنعتی آلوده به مواد نفتی با استفاده از بیوراکتورهای غشایی با جریان منقطع

چکیده بیوراکتور غشایی(MBR) تلفیقی از یک سیستم بیوراکتور و یک سیستم غشایی است.بیوراکتور غشایی به علت برتری هایی که نسبت به روشهای مرسوم دارد در حال پیشرفت سریع در تصفیه فاضلاب هایی است که به کیفیت بالای جریان خروجی نیاز دارند .در این تحقیق میکروارگانیزم هایی که توانایی سازگاری با محیط فاضلاب شامل نفت و شوری بالارا داشتنداز نفت خام سنگین موجود در جنوب ایران جداسازی شدند و حذف آلایندهای نفتی توسط آنها بررسی گردید.سپس میکرواورگانیزم ها در مخزن یک بیوراکتور غشایی از نوع غوطه ور رشد یافتندو تصفیه فاضلاب آلوده به مواد نفتی با غلظت (mg/l3000-700)COD و غلظت
(mg/l14000-4200) MLSSبررسی گردید. نتایج بدست آمده نشان می دهد بیوراکتور غشایی موجود با توجه به نوع میکروارگانیزم های بکار رفته درآن و شرایط محیطی pH 8-7/6، دمای محیط (30-28 درجه سانتیگراد)،شوری بالا (نزدیک به شوری آب دریا) و بازده حذف بین %93-%80، در تصفیه فاضلاب نفتی بسیار موفق عمل کرده است.
 

پیوست ها

  • JSSE731316547000.pdf
    1.1 مگایابت · بازدیدها: 0
بالا