**** محرم باهات حرم دل دارم****

hnfati

عضو جدید
 

شهید یوسف الهی

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز


خوشا خون آن عاشقانی/ که در راه تو بر زمین ریخت
خدا خونبهایش شد آن دم/ که با خون پاک تو آمیخت
خوشا چون “حبیب” از محبت/ به شوق تو از جان گذشتن
خوشا چون “سعید” از سعادت/ شهید نماز تو گشتن
خوشا بُشر و ادهم / خوشا جون و نافع
خوشا سیف و اسلم/ خوشا سعد و رافع

 
آخرین ویرایش:

شهید یوسف الهی

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز



حسیــــــــــن جان . . . .
به عاشقانه سرودن چه حاجت است مرا . . . .
چرا که ناب ترین شعر عاشقانه تـــــــویی . . . .ا
للهم الرزقنا کربــــــــــلا . . . .



 

شهید یوسف الهی

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز



گوش کن
انگار صدایی می آید ...
صدای هل من ناصر ینصرنی می آید ....

آری صدای اربابم حسین است که با کاروان عشق به سمت سرزمین
کربلا نزدیک میشوند

خدایا نکند صدای اربابم حسین را نشنومصدای هل من ناصر را ویا
بشنوم ولی در غفلت و خاموشی و درنگ باشم ... یاریمان کن ...

خدایا از تو میخواهم که مارا به غافله عاشوراییان نزدیک کنی و از غفلت
زدگان نباشیم .

همیشه میگوییم یا لیتنا کنا معک....نکند که این جمله رافقط در ظاهر بیان
کنیم ودر باطن ....چه فایده ای دارد ؟

صدای رباب می آید ... صدای لالایی رباب برای طفل شش ماهه اش ...
صدای گام های استوار علمدار کربلا ...

عاشورا را فقط عاشوراییان درک میکنند ...
آری ما که هنوز از درکعاشورا عاجزیم ...

بعد از این همه سال هنوز صدای اربابم حسین در هر لحظه وهر جا
طنین انداز میشود :
هل من ناصر ینصرنی ؟

نویسنده : مسعود فقیه​

 

rahino

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز





دیدنت در همه ی راه معما شده است

تو کجا نیزه کجا وای چه با ما شده است؟


دیدنت سخت ولی سخت تر از آن این است
باز هم حرمله سر گرم تماشا شده است


باورم نیست که بالای سرم می خندی
دل من سوخته تر از دل لیلا شده است


ساربانی که نگین پدرت را دارد
چند روزی است در این قافله پیدا شده است


حجم تیری که علمدار زمین گیرش شد
باورم نیست که در حنجره ات جا شده است


کاش آرام رود قافله تا راه روی
بعد من نوبت لالایی زهرا شده است


کاش آرام رود تا که نیفتی از نی
ولی افسوس سر رأس تو دعوا شده است


نیزه داری که تو را می برد این را می گفت
باز هم زخم گلوی پسرت وا شده است


و اکنون علی اصغر کشی در یمن
یا صاحب الزمان ادرکنی





 

پیوست ها

  • 22742414030678800776.jpg
    22742414030678800776.jpg
    35.7 کیلوبایت · بازدیدها: 0

شهید یوسف الهی

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز





یاس حرم ز شاخه جدا از سه شعبه شد
کوچکترین شهید فدا از سه شعبه شد
بین گلو و تیر ، که سنخیتی نبود
تکخال عشق بود و دو تا از سه شعبه شد
شش ماه او تمام شد و در منای عشق
قربان سیدالشهداء از سه شعبه شد
وقتی پدر ز حنجر او تیر را کشید
زد دست و پا به خون و رها از سه شعبه شد
در پاسخ به شادی شرم آور عدو
در خیمه های تشنه عزا از سه شعبه شد
دیدی دلا به محشر کبرای کربلا
شور قیامتی که به پا از سه شعبه شد
آنجا که کاخ صبر و امیدش خراب شد
غمخانه ی رباب بنا از سه شعبه شد






 

شهید یوسف الهی

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز



به اسبش هي زد و زلفش ميان بادها گُل كرد
تمام دشت را سرشار از عطر قرنفُل كرد

نگاهش آهوان خسته را مدهوش خود كرده است
لبانش سنگ هاي تشنه را غرق تغزُل كرد

و بسم الله رويش – صبحگاهان بني هاشم –
بيابان هاي دنيا را پر از تحرير بلبل كرد

...پدر از دور مي بيند كه در گرد و غبار دشت
پسر کم رنگ و مبهم می شود اما تحمل كرد

زره گُر مي زند بر ارغوانش حلقه در حلقه
به سوي خيمه ها برگشت و بندش را كمي شُل كرد

پدر از دور مي بيند كه سر بر مي زند خورشيد
تمام اشتياقش را براي ديدنش پل كرد

به قدر يك خدا حافظ، سلامي كرد و جاري شد
و با پيغمبر خورشيد و باران ها توسل كرد

حسين آرام مي گريد بهار خون چكاني را
كه مثل غنچه ها آهسته در دامان او گل كرد


شعر بهروز سپیدنامه برای حضرت علی اکبر(ع)


 

شهید یوسف الهی

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز



[FONT=_l4i_nastaliq]تا تو بودي خيمه ها آرام بود[/FONT][FONT=_l4i_nastaliq]
[/FONT]
[FONT=_l4i_nastaliq]دشمنم در كربلا نا كام بود[/FONT][FONT=_l4i_nastaliq]
[/FONT]
[FONT=_l4i_nastaliq]تا تو بودي من پناهي داشتم[/FONT][FONT=_l4i_nastaliq]
[/FONT]
[FONT=_l4i_nastaliq]با وجود تو سپاهي داشتم[/FONT][FONT=_l4i_nastaliq]
[/FONT]
[FONT=_l4i_nastaliq]تا تو بودي خيمه ها پاينده بود[/FONT][FONT=_l4i_nastaliq]
[/FONT]
[FONT=_l4i_nastaliq]اصغر شش ماهه من زنده بود[/FONT][FONT=_l4i_nastaliq]
[/FONT]
[FONT=_l4i_nastaliq]تا توبودي خيمه ها غارت نشد[/FONT][FONT=_l4i_nastaliq]
[/FONT]
[FONT=_l4i_nastaliq]بعد تو كس حافظ يارت نشد[/FONT][FONT=_l4i_nastaliq]
[/FONT]
[FONT=_l4i_nastaliq]تا تو بودي چهره ها نيلي نبود[/FONT][FONT=_l4i_nastaliq]
[/FONT]
[FONT=_l4i_nastaliq]دستها آماده سيلي نبود[/FONT][FONT=_l4i_nastaliq]
[/FONT]
[FONT=_l4i_nastaliq]تا تو بودي دست زينب باز بود[/FONT][FONT=_l4i_nastaliq]
[/FONT]
[FONT=_l4i_nastaliq]بودنت بهر حرم اعجاز بود[/FONT][FONT=_l4i_nastaliq]
[/FONT]
[FONT=_l4i_nastaliq]تا كه مشكت پاره[/FONT][FONT=_l4i_nastaliq] و بي آب شد[/FONT][FONT=_l4i_nastaliq]
[/FONT]
[FONT=_l4i_nastaliq]دشمن پر كينه ات شاداب شد

[/FONT]
 

شهید یوسف الهی

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
دلم پر از حسرت شده...
حسرت کربلا شده...
حسرت بین الحرمین...
دلم حسرت یاراتو تو دل داره...
دلم حسرت یاری امام زمانو داره...
دلم حسرت ی نگاهتو داره...
حسرت ی گوشه چشم...
حسرت نگاه مادر...
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
برای محرم که ماه زندگی کردن است

برای محرم که ماه زندگی کردن است





فرصت اگر می‌داد به‌تر می‌کشیدم
از کوچه‌های بی‌غزل پر می‌کشیدم

مشک غزل را روی دوشم می‌گرفتم
در لابه‌لای خیمه‌ها سر می‌کشیدم

در خلوت
یک خیمه‌ی ماتم‌گرفته
گهواره‌ای را جای
اصغر می‌کشیدم

قطعاً برای تسلیت دادن به زینب
حتا شده
یک نیزه کم‌تر می‌کشیدم

با استعانت از شعور واژه‌هایم
در ذهن‌های مرده، باور می‌کشیدم

شاید اگر از آب کوفه خورده بودم
من هم به روی دوست خنجر می‌کشیدم

من شاعرم، اما اگر نقاش بودم
یک عصر عاشورای دیگر می‌کشیدم

هوشنگ دیناروند




 

سوسن طاهری

عضو جدید
سلام اقا
اصلا نفهمیدم این محرمی چطور تموم شد
تو دلم موندن این محرم برات عزاداری کنم
اقا ی نگاهی به دلم بکن
اقا خسته ام
اقا ی نگاهی بهم بکن
اقا اگه من بی لیاقتم به کرم خودت ی گوشه چشمی
 

شهید یوسف الهی

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
باز هم ده محرم تمام شد
باز هم دلم تنگ شد
باز هم دلم تنگ میشود
باز هم فراموش میشوم دل تنگیم برای چیست
باز هم فراموشم میشود درمانم کیست
باز هم فراموشم میشود کل یوم عاشورا و کل عرض کربلا
کاش فراموشم نشود که حسین درمان دلتنگیم است

 

شهید یوسف الهی

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز


خراب آباد ویرانه هوای تازه ای دارد
نوای بلبل ویران نشین آوازه ای دارد
ببین ای مرغ قنطاره فضای آشیانم را
قدو بام خراباتم چه سقف و سازه ای دارد
میان دخترت در دفتر غم برگ زرین شد
کتاب عمر کوتاهم عجب شیرازه ای دارد
لبت را بیشتر وا کن اگر خون ریخت ان با من
دم گرم یتیمانه شفای تازه ای دارد
سحر با سر تو را خواندم به ویر ان یک سخن گویم
که بابا انتظار طفل هم اندازه ای دا رد
من از لبخند این مردم به اشک عمه میمیرم
ندیدی شهر نامردان عجب دروازه ای دارد


 
آخرین ویرایش:

شهید یوسف الهی

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
اقا سلام
شنیدم دخترت غصه داره
شنیدم سیلی به صورت کوچولوش خورده
شنیدم خواهرت غصه داره
شنیدم تو خرابه ها مثل کوه در برابر همه ایستاده
شنیدم همه دارن میخندن
شنیدم همه دارن توهین میکنن
اقا قربانتان بروم
اقا کمک کن ما از امثال شمرها و یزیدها نباشیم
اقا امام زمان ما هم خیلی تنهاست
میدونی چند سال منتظر
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
با توام آی حضرت باران.........

با توام آی حضرت باران.........

داری از قصد می زنی یک ریز
با سر انگشت خود به شیشه ی من
قطره قطره نمک بپاش امشب
روی زخم دل همیشه ی من

تو که در کوچه راه افتادی
همه جا غیر کربلا بودی!
با توام آی حضرت باران
ظهر روز دهم کجا بودی؟

روز آخر که جنگ راه افتاد
سایه ی تشنگی به ماه افتاد
هر طرف یک سراب پیدا شد
چشمهامان به اشتباه افتاد

مهر زهرا مگر نبودی تو؟
تو که با مادر آشنا بودی
با توام آی حضرت باران
ظهر روز دهم کجا بودی؟

مادری در کنار گهواره
لب گشود و نگفت هیچ از شیر
تو نباریدی و به جات آن روز
از کمانها گرفت بارش تیر

تو که حال رباب را دیدی
تو به درد دلش دوا بودی
با توام آی حضرت باران
ظهر روز دهم کجا بودی؟

وقتی آن روز رفت سمت فرات
در دلش غصه های دنیا بود
تو اگر در میانمان بودی
شاید الآن عمویم اینجا بود

رحمت و عشق از تو می بارید
قبل تر ها چه باوفا بودی
با توام آی حضرت باران
ظهر روز دهم کجا بودی؟

ظهر روز دهم کجا بودی؟

ظهر روز دهم کجا بودی؟

ظهر روز دهم کجا بودی؟

:(






439011_813.jpg

 

شهید یوسف الهی

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
دختر است دیگه دلش بابا میخواهد
دلش دستان پر مهر بابا را میخواهد
دلش میخواد در اغوش پدر بنشیند
نه اینکه سر پدر در اغوشش باشد
 

شهید یوسف الهی

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
چه حقیقت جالبی
تقدیر هم در برابر عشقم به حسین سر تعظیم فرود اورد
تقدیر هم دانست زندگیم بسته به عشق حسین است
تقدیر بدان که باید بین الحرمین را هم برای نفس کشیدنم قسمتم کنی
 

Similar threads

بالا