onia$
دستیار مدیر تالار مدیریت
[h=1]قرائت لایحه وکلای شیراز در مجلس[/h]
گروه تاریخ اقتصاد- بخش اول از مذاكرات نمایندگان مجلس اول شورای ملی در روز سهشنبه، 3 آذر 1286 شمسی را میخوانید:
نایبريیس: لایحهای است كه از طرف آقا سید جعفر و سایر وكلای محترم شیراز داده شده؛ البته آقا میرزا ابوالحسنخان هم اطلاع دارند، باید قرائت شود.
آقا میرزا ابوالحسن خان: لایحه را یك نفر سید محترمى از جانب ایشان آورد؛ ولى بنده اطلاع دارم كه این لایحه را خود آقایان وكلاى شیراز اظهار داشتهاند؛ باید در مجلس قرائت شود و تلگرافى هم از شیراز آمده است، خوب است اول آن تلگراف خوانده شده، بعد لایحه قرائت شود.
تلگراف شیراز قرائت شد قریب به این مضمون:
توسط جناب حجتالاسلام آقا سید جعفر و سایر وكلای محترم شیراز خدمت اعضای معظم مجلس مقدس شوراى ملى: نتیجه چهل روز تحصن در تلگرافخانه و یك صندوق عرایض تلگرافى و غارت شدن اموال این شد كه جناب علاءالدوله براى حكومت فارس معین شد؛ آن هم تا حال به اسم گذشت و حال چند روز است مفسدین شهرت دادهاند كه حكومت جناب علاءالدوله را ما موقوف كردیم، اگر چنین نیست چرا روانه نمیفرمایید؟ آخر اول نتیجه مشروطیت مگر حفظ امنیت مال و جان مردم نیست! استدعا دارد هرچه زودتر حاكم روانه شود. انجمن تجار و انجمن محمدى (لایحه وكلاى شیراز نیز قرائت شد.)
قابل توجه مجلس مقدس شوراى ملى: ما وكلای فارس بر حسب تكلیف شرعى و ملى خود این آخرین اظهار را به طور اخطار عرض نموده كه در مجلس مقدس خوانده شده در روزنامه رسمى مجلس محترم نیز درج شود تا موكلین ما بدانند ما در مقام وكالت نهایت بذل جهد خود را نموده از تكلیف خود غفلت نورزیدهایم! علاوه بر فریضه انسانیت كه هر انسانى باید در حفظ حقوق برادران وطن خود تا آخرین دقیقه با جان و دل بكوشد ما عهد نموده و قسم خوردهایم كه خیانت به وطن خود ننماییم! قسمى پیش آمده است كه حضور ما در مجلس بىنتیجه است. شرح این اجمال آنكه مدتى است فارس گرفتار و دستخوش اغراض مفسدین شده است و بر تمام اهل مملكت خاصه بر وكلای عظام مكشوف و هویداست و این را به دو جهت حمل میتوان نمود یا كثرت مشاغل مجلس مقدس یا بىاعتنایى به آن ناحیه، پس با این مقدمات به طور یقین فارس هم مثل استرآباد و نواحى آذربایجان و غیره و غیره خواهد شد. نتیجه جز هرج و مرج فوقالعاده و اهلاك نسل و عدم وصول دینارى از مالیات نخواهد بود، پس حالا تا وقت نگذشته و كار از دست نرفته! باید در علاج فورى كوشید و آن بسته به همت امنای مجلس مقدس است؛ چنانچه مساعدت و همراهى نشود حضور ما در مجلس مقدس در حقیقت خلاف مقتضاى وكالت است. الاحقر جعفرالموسوى.
آقا میرزا ابوالحسن خان: بنده در این ماده هیچ عرض و اظهارى نمیكنم كه متحصنین شاه چراغ یا تلگرافخانه كدام یك ذیحقند و نظامالسلطنه كه حاكم فارس بود، در این باب تلگراف به مجلس مقدس نمود و همه مطلعند. به وزارت داخله اخطار شده به مجلس بیایند در باب حكومت فارس توضیح بدهند كه حاكمى معین كردهاند، میرود یا نه و غرض در این ماده است كه دولت شخصى را براى حكومت فارس معین مینماید، بعد از مدتى آن شخص حكومت را قبول میكند بعد نكول مینماید دوباره، پس از گفت وگوها قبول كرده میرود، تلگرافخانه و حكومت خود را به اهالى فارس اخطار میكند، ولى تا حال نرفته و نمیرود و نكول ننموده است. من علت و توضیح این مطلب را میخواهم نه من تنها، بلكه تمام آقایان وكلا حقشان است که ایضاحات این مساله را از وزارت داخله بخواهند. هیچ تفاوت نمیكند فارس، استرآباد، كرمان و غیره تمام از این خاك و مملكت هستند (در این موقع عموم وكلا اظهار همراهى خود را نمودند) راست است امروزه نخبه اهالى مملكت ما وزرای مسوول شدهاند و الحق همین طور هم هست؛ ولى نباید از وزرای مسوول توضیح خواست كه چرا حاكمى كه معین شده نمیرود آیا ششصد هزار تومان از فارس عاید خزانه نمیشود؟ یا فارس جزو این مملكت نیست؟ آیا حفظ امنیت آنجا اهمیت ندارد و لازم نیست؟
نایب رييس: به وزیر داخله بر حسب مذاكرات قبل اخطار شده كه امروز بیایند مجلس و خواهند آمد، هر زمان حضور به هم رسانیدند، البته در این خصوص توضیحات خواسته میشود.
گروه تاریخ اقتصاد- بخش اول از مذاكرات نمایندگان مجلس اول شورای ملی در روز سهشنبه، 3 آذر 1286 شمسی را میخوانید:
نایبريیس: لایحهای است كه از طرف آقا سید جعفر و سایر وكلای محترم شیراز داده شده؛ البته آقا میرزا ابوالحسنخان هم اطلاع دارند، باید قرائت شود.
آقا میرزا ابوالحسن خان: لایحه را یك نفر سید محترمى از جانب ایشان آورد؛ ولى بنده اطلاع دارم كه این لایحه را خود آقایان وكلاى شیراز اظهار داشتهاند؛ باید در مجلس قرائت شود و تلگرافى هم از شیراز آمده است، خوب است اول آن تلگراف خوانده شده، بعد لایحه قرائت شود.
تلگراف شیراز قرائت شد قریب به این مضمون:
توسط جناب حجتالاسلام آقا سید جعفر و سایر وكلای محترم شیراز خدمت اعضای معظم مجلس مقدس شوراى ملى: نتیجه چهل روز تحصن در تلگرافخانه و یك صندوق عرایض تلگرافى و غارت شدن اموال این شد كه جناب علاءالدوله براى حكومت فارس معین شد؛ آن هم تا حال به اسم گذشت و حال چند روز است مفسدین شهرت دادهاند كه حكومت جناب علاءالدوله را ما موقوف كردیم، اگر چنین نیست چرا روانه نمیفرمایید؟ آخر اول نتیجه مشروطیت مگر حفظ امنیت مال و جان مردم نیست! استدعا دارد هرچه زودتر حاكم روانه شود. انجمن تجار و انجمن محمدى (لایحه وكلاى شیراز نیز قرائت شد.)
قابل توجه مجلس مقدس شوراى ملى: ما وكلای فارس بر حسب تكلیف شرعى و ملى خود این آخرین اظهار را به طور اخطار عرض نموده كه در مجلس مقدس خوانده شده در روزنامه رسمى مجلس محترم نیز درج شود تا موكلین ما بدانند ما در مقام وكالت نهایت بذل جهد خود را نموده از تكلیف خود غفلت نورزیدهایم! علاوه بر فریضه انسانیت كه هر انسانى باید در حفظ حقوق برادران وطن خود تا آخرین دقیقه با جان و دل بكوشد ما عهد نموده و قسم خوردهایم كه خیانت به وطن خود ننماییم! قسمى پیش آمده است كه حضور ما در مجلس بىنتیجه است. شرح این اجمال آنكه مدتى است فارس گرفتار و دستخوش اغراض مفسدین شده است و بر تمام اهل مملكت خاصه بر وكلای عظام مكشوف و هویداست و این را به دو جهت حمل میتوان نمود یا كثرت مشاغل مجلس مقدس یا بىاعتنایى به آن ناحیه، پس با این مقدمات به طور یقین فارس هم مثل استرآباد و نواحى آذربایجان و غیره و غیره خواهد شد. نتیجه جز هرج و مرج فوقالعاده و اهلاك نسل و عدم وصول دینارى از مالیات نخواهد بود، پس حالا تا وقت نگذشته و كار از دست نرفته! باید در علاج فورى كوشید و آن بسته به همت امنای مجلس مقدس است؛ چنانچه مساعدت و همراهى نشود حضور ما در مجلس مقدس در حقیقت خلاف مقتضاى وكالت است. الاحقر جعفرالموسوى.
آقا میرزا ابوالحسن خان: بنده در این ماده هیچ عرض و اظهارى نمیكنم كه متحصنین شاه چراغ یا تلگرافخانه كدام یك ذیحقند و نظامالسلطنه كه حاكم فارس بود، در این باب تلگراف به مجلس مقدس نمود و همه مطلعند. به وزارت داخله اخطار شده به مجلس بیایند در باب حكومت فارس توضیح بدهند كه حاكمى معین كردهاند، میرود یا نه و غرض در این ماده است كه دولت شخصى را براى حكومت فارس معین مینماید، بعد از مدتى آن شخص حكومت را قبول میكند بعد نكول مینماید دوباره، پس از گفت وگوها قبول كرده میرود، تلگرافخانه و حكومت خود را به اهالى فارس اخطار میكند، ولى تا حال نرفته و نمیرود و نكول ننموده است. من علت و توضیح این مطلب را میخواهم نه من تنها، بلكه تمام آقایان وكلا حقشان است که ایضاحات این مساله را از وزارت داخله بخواهند. هیچ تفاوت نمیكند فارس، استرآباد، كرمان و غیره تمام از این خاك و مملكت هستند (در این موقع عموم وكلا اظهار همراهى خود را نمودند) راست است امروزه نخبه اهالى مملكت ما وزرای مسوول شدهاند و الحق همین طور هم هست؛ ولى نباید از وزرای مسوول توضیح خواست كه چرا حاكمى كه معین شده نمیرود آیا ششصد هزار تومان از فارس عاید خزانه نمیشود؟ یا فارس جزو این مملكت نیست؟ آیا حفظ امنیت آنجا اهمیت ندارد و لازم نیست؟
نایب رييس: به وزیر داخله بر حسب مذاكرات قبل اخطار شده كه امروز بیایند مجلس و خواهند آمد، هر زمان حضور به هم رسانیدند، البته در این خصوص توضیحات خواسته میشود.