[h=3]این حمایت از حیات معقول انسانها است نه سانسور هنر[/h]
مثل اینكه كسی نبود كه بگوید كه نیرو و جریان غریزه جنسی خود به خود به قدری تند است كه احتیاجی به تقویت هنرمندانه ما ندارد زیرا هر اندازه كه منبع آب مرتفع باشد جهش و فوران آب از فوّارهای كه در زمین نصب شده نیرومندتر و مرتفعتر خواهد بود، در این صورت تلمبه زدن برای به جریان انداختن آب از فواره مفروض چیزی جز حماقت و تخریب وضع طبیعی منبع و لولهها و جریان آب نميباشد.
آیا این آثار هنری جنسی!! كه موجب اختلالات روانی و متلاشی شدن خانواده و سقوط ارزش حیات انسانی گشته است، در یك حیات معقول ميتواند رها و آزاد بوده باشد؟! بیائید این قضیه را هم مورد توجه قرار بدهیم: آیا ميدانید این هنرهای مبتذل جنسی چه كرده است؟ كاری كه كرده است، شمشیر چنگیز و نرون و بناپارت و هیتلر را تیز كرده است. خواهید گفت: این هنرها چه ارتباطی به یكه تازان میدان تنازع بقا دارند؟! اصلاً شما چه مجوزی برای بدگویی و غیبت از این جلاّدان خود ساخته دارید؟!
حالا توجه فرمائید تا ارتباطش را عرض كنم:
"وقتی كه این هنرمندان!! سودجو و بردگان پول وارد میدان اسافل اعضا شدند، قید و شرط باز كردن دروازه ورود حیات را برداشتند، یعنی با این هنرمنديشان اثبات كردند كه دروازه ورود آدمیان به حیات هیچ قید و شرطی ندارد، و ميتوان با این دروازه به هر گونه بازی دست زد. بسیار خوب."
حریف سفله در پایان مستی نیندیشد ز روز تنگدستی
اما آن روز را فكر كردند كه وقتی جلادان خون آشام جوامع دست به كار شده با ادعای وطنپرستی و نژادپرستی و به جهت عشق به قدرت، خواستند دهها میلیون انسان را به خاك و خون بریزند، كسی قدرت دفاع از انسان را در برابر آن جلادان نخواهد داشت و حتی یك جمله هم نخواهند توانست به زبان بیاورند و بگویند:
"چرا این انسانها را به خاك و خون مياندازید."
از دیدگاه اسلامی چون اصالت با حیات معقول است و این حیات باید از همه جهات و با هر گونه وسایل مورد حمایت قرار بگیرد، لذا هر گونه نبوغ علمی و هنری را برای فعالیت آزاد ميگذارد، ولی برای قابل بهره برداری ساختن در اجتماع بایستی جوانب سودمند و مضر آن اثر هنری مورد بررسی كارشناسان متخصص قرار بگیرد بشرط آنكه كارشناسان به اضافه تخصص مربوط، از عدالت انسانی و شناخت ابعاد متنوع حیات معقول برخوردار باشند،
زیرا آنان فورا پاسخ خواهند داد كه بروید خودتان را مسخره كنید، مگر دروازه ورود به زندگی قانون داشت كه خروج از دروازه زندگی قانون داشته باشد؟ شما درست فكر كنید، ما فكر كردهایم و با یك منطق صحیح، كه شما به ما آموختهاید، دست به كار شدهایم. آن منطق كه شما به ما آموختهاید، اینست كه بازی با دروازه ورود به زندگی كاملاً آزاد است و رضایت نر و ماده ميتواند هر گونه قانون را در حیات معقول و محاسبه شده انسانها منتفی بسازد.
ما در مقابل این منطق، فقط نتیجهگیری نمودهایم و چیز تازهای از خود نیاوردهایم و آن اینست كه موجودی را كه شهوت بازیگرانه و بياصل و بنیاد یك انسان، از دروازه زندگی وارد به این دنیا نماید و نامش را انسان بگذارد، ما قدرتمندان هم با بازی قدرت همان موجودی را از دروازه خروج زندگی مرخص ميكنیم و نامش را مزاحم ميگذاریم كه شما آنرا ناتوان مينامید.
حال، درباره این ویرانگريهای هنرنما چه باید كرد؟ از دیدگاه اسلامی چون اصالت با حیات معقول است و این حیات باید از همه جهات و با هر گونه وسایل مورد حمایت قرار بگیرد، لذا هر گونه نبوغ علمی و هنری را برای فعالیت آزاد ميگذارد، ولی برای قابل بهرهبرداری ساختن در اجتماع بایستی جوانب سودمند و مضر آن اثر هنری مورد بررسی كارشناسان متخصص قرار بگیرد بشرط آنكه كارشناسان به اضافه تخصص مربوط، از عدالت انسانی و شناخت ابعاد متنوع حیات معقول برخوردار باشند، تا با تمایلات شخصی و اصول پیش ساخته بياساس خود، هر اثر هنری كه نپسندیدند، محكوم و مطرود نسازند.
در دست داشتن ملاك و الگوی منطقی برای هنر حتما باید "حیات معقول" بوده باشد كه در تعریف هدف اعلای حیات و حیات هدفدار متذكر شدیم. بار دیگر تكرار ميكنیم كه كارشناسان هنری حتما باید عادل بوده و از ابعاد متنوع حیات معقول آگاهی داشته باشند و گرنه، هم نبوغهای هنر جامعه تباه خواهد گشت و هم حیات مردم به پوچی كشانیده خواهد شد. مگر نوشتههای امثال هدایت و رباعیات تباه كنندهای كه به خیام منسوبند، از نبوغ هنری برخوردار نیستند؟ مگر وقتی كه یك شاعر در تفسیر جهان طبیعت با آن عظمت و با آن چهره ریاضی شگفتانگیز، ميگوید:
"پرسیدم این ستارگان چیست؟ گفت: تف سربالایی!"
ابراز هنرمندی نميكند؟ اگر جنبه هنری نداشت كه عده فراوانی از مردم موقع خواندن شعرش لذت نميبردند. (البته اظهار نظر من در چگونگی تنظیم حدود هنر برای حیات معقول جامعه، منطقی نیست، این كاری است كه همه قهرمانان هنرشناس و مربیان انسانی كه واقعا معنای "حیات معقول" را با همه ابعاد آن درك كرده و پذیرفتهاند باید در آن شركت كنند.)
منبع : tebyan
مثل اینكه كسی نبود كه بگوید كه نیرو و جریان غریزه جنسی خود به خود به قدری تند است كه احتیاجی به تقویت هنرمندانه ما ندارد زیرا هر اندازه كه منبع آب مرتفع باشد جهش و فوران آب از فوّارهای كه در زمین نصب شده نیرومندتر و مرتفعتر خواهد بود، در این صورت تلمبه زدن برای به جریان انداختن آب از فواره مفروض چیزی جز حماقت و تخریب وضع طبیعی منبع و لولهها و جریان آب نميباشد.
آیا این آثار هنری جنسی!! كه موجب اختلالات روانی و متلاشی شدن خانواده و سقوط ارزش حیات انسانی گشته است، در یك حیات معقول ميتواند رها و آزاد بوده باشد؟! بیائید این قضیه را هم مورد توجه قرار بدهیم: آیا ميدانید این هنرهای مبتذل جنسی چه كرده است؟ كاری كه كرده است، شمشیر چنگیز و نرون و بناپارت و هیتلر را تیز كرده است. خواهید گفت: این هنرها چه ارتباطی به یكه تازان میدان تنازع بقا دارند؟! اصلاً شما چه مجوزی برای بدگویی و غیبت از این جلاّدان خود ساخته دارید؟!
حالا توجه فرمائید تا ارتباطش را عرض كنم:
"وقتی كه این هنرمندان!! سودجو و بردگان پول وارد میدان اسافل اعضا شدند، قید و شرط باز كردن دروازه ورود حیات را برداشتند، یعنی با این هنرمنديشان اثبات كردند كه دروازه ورود آدمیان به حیات هیچ قید و شرطی ندارد، و ميتوان با این دروازه به هر گونه بازی دست زد. بسیار خوب."
حریف سفله در پایان مستی نیندیشد ز روز تنگدستی
اما آن روز را فكر كردند كه وقتی جلادان خون آشام جوامع دست به كار شده با ادعای وطنپرستی و نژادپرستی و به جهت عشق به قدرت، خواستند دهها میلیون انسان را به خاك و خون بریزند، كسی قدرت دفاع از انسان را در برابر آن جلادان نخواهد داشت و حتی یك جمله هم نخواهند توانست به زبان بیاورند و بگویند:
"چرا این انسانها را به خاك و خون مياندازید."
از دیدگاه اسلامی چون اصالت با حیات معقول است و این حیات باید از همه جهات و با هر گونه وسایل مورد حمایت قرار بگیرد، لذا هر گونه نبوغ علمی و هنری را برای فعالیت آزاد ميگذارد، ولی برای قابل بهره برداری ساختن در اجتماع بایستی جوانب سودمند و مضر آن اثر هنری مورد بررسی كارشناسان متخصص قرار بگیرد بشرط آنكه كارشناسان به اضافه تخصص مربوط، از عدالت انسانی و شناخت ابعاد متنوع حیات معقول برخوردار باشند،
زیرا آنان فورا پاسخ خواهند داد كه بروید خودتان را مسخره كنید، مگر دروازه ورود به زندگی قانون داشت كه خروج از دروازه زندگی قانون داشته باشد؟ شما درست فكر كنید، ما فكر كردهایم و با یك منطق صحیح، كه شما به ما آموختهاید، دست به كار شدهایم. آن منطق كه شما به ما آموختهاید، اینست كه بازی با دروازه ورود به زندگی كاملاً آزاد است و رضایت نر و ماده ميتواند هر گونه قانون را در حیات معقول و محاسبه شده انسانها منتفی بسازد.
ما در مقابل این منطق، فقط نتیجهگیری نمودهایم و چیز تازهای از خود نیاوردهایم و آن اینست كه موجودی را كه شهوت بازیگرانه و بياصل و بنیاد یك انسان، از دروازه زندگی وارد به این دنیا نماید و نامش را انسان بگذارد، ما قدرتمندان هم با بازی قدرت همان موجودی را از دروازه خروج زندگی مرخص ميكنیم و نامش را مزاحم ميگذاریم كه شما آنرا ناتوان مينامید.
حال، درباره این ویرانگريهای هنرنما چه باید كرد؟ از دیدگاه اسلامی چون اصالت با حیات معقول است و این حیات باید از همه جهات و با هر گونه وسایل مورد حمایت قرار بگیرد، لذا هر گونه نبوغ علمی و هنری را برای فعالیت آزاد ميگذارد، ولی برای قابل بهرهبرداری ساختن در اجتماع بایستی جوانب سودمند و مضر آن اثر هنری مورد بررسی كارشناسان متخصص قرار بگیرد بشرط آنكه كارشناسان به اضافه تخصص مربوط، از عدالت انسانی و شناخت ابعاد متنوع حیات معقول برخوردار باشند، تا با تمایلات شخصی و اصول پیش ساخته بياساس خود، هر اثر هنری كه نپسندیدند، محكوم و مطرود نسازند.
در دست داشتن ملاك و الگوی منطقی برای هنر حتما باید "حیات معقول" بوده باشد كه در تعریف هدف اعلای حیات و حیات هدفدار متذكر شدیم. بار دیگر تكرار ميكنیم كه كارشناسان هنری حتما باید عادل بوده و از ابعاد متنوع حیات معقول آگاهی داشته باشند و گرنه، هم نبوغهای هنر جامعه تباه خواهد گشت و هم حیات مردم به پوچی كشانیده خواهد شد. مگر نوشتههای امثال هدایت و رباعیات تباه كنندهای كه به خیام منسوبند، از نبوغ هنری برخوردار نیستند؟ مگر وقتی كه یك شاعر در تفسیر جهان طبیعت با آن عظمت و با آن چهره ریاضی شگفتانگیز، ميگوید:
"پرسیدم این ستارگان چیست؟ گفت: تف سربالایی!"
ابراز هنرمندی نميكند؟ اگر جنبه هنری نداشت كه عده فراوانی از مردم موقع خواندن شعرش لذت نميبردند. (البته اظهار نظر من در چگونگی تنظیم حدود هنر برای حیات معقول جامعه، منطقی نیست، این كاری است كه همه قهرمانان هنرشناس و مربیان انسانی كه واقعا معنای "حیات معقول" را با همه ابعاد آن درك كرده و پذیرفتهاند باید در آن شركت كنند.)
منبع : tebyan