[مبانی و مفاهیم هنر] - معاصر بودن در هنر

n*@*f*@*s

عضو جدید
کاربر ممتاز
به نظر قدری عجیب می رسد که واژه «معاصر» به عنوان جایگزینی برای واژه هایی چون «مدرن» و «پست مدرن» برای توصیف هنری که از بر آیند زمان حاضر حاصل شده است، مورد استفاده قرار می گیرد.

شاید به همان اندازه غیرمعمول باشد که معنای این کلمه همزمان واضح و مبهم است. این وضعیت ما را به بررسی این پرسش وا می دارد که هنر معاصر چیست؟


البته با احتیاط و بدون داشتن این انتظار که به پاسخی قطعی دست یابیم، در اینجا می توان به سه پاسخ ممکن در تعریف هنر معاصراشاره کرد:


در اولین گام، هنر معاصر را می توان شبکه ای نهادینه شده دانست که از طریق آن هنر امروز خود را به خود و به مخاطبان علاقه مندش در سراسر جهان ارائه می کند.


در واقع آنچه با خرده فرهنگ های جهانی، در حال تکثیر و توسعه طلب همراه با ارزش ها و گفتمان ها، شبکه های ارتباطی، قهرمانان، سازمان های حرفه ای، رویدادها، اجتماعات، بازارها، موزه های خود و نهایتا ساختارهای متمایزش مرتبط است.


نگارخانه ها، نمایشگاه های دوسالانه (سه سالانه یا سالانه)، مراکز فروش آثار هنری، مجلات، برنامه های تخصصی تلویزیونی (در غرب) و سایت های اینترنتی همگی در امتداد تمامی محصولات متنوع مرتبط با آن در حال رشد و نمو هستند.


این سیستم ها بستری در حال تغییر و شاید مداوم را در ساختارهای در حال رشد هنرهای تجسمی و در حدی وسیع تر، صنایع فرهنگی غالب کشورها فراهم کرد ه اند.


همچنین حضوری پررنگ و در حال رشد در اقتصاد جهانی ایفا می کنند که به طور نزدیکی با صنایع فرهنگی چون توریسم و البته نسبتا کمتر ولی با اهمیت با بخش های در حال تغییر مانند آنچه در آموزش، رسانه ها و سیاست وجود دارد، مرتبط اند.


در بخش هایی از این موارد، هنر معاصر با این تعریف از محرک انتقادی اش صرفنظر کرده و فقط به شی مورد توجه دیگری در ویترین فرهنگ بصری امروز مبدل می شود.


باتوجه به این حقیقت که ما همگی در چندگانگی تفاوت های فرهنگی، زمان، هویت و مکان به سر می بریم، هنر معاصر هنری است که با وجوه چندگانه معاصر بودن ادغام شده است. روح معینی از معاصریت – آنچه با نیروهای بدون پایان هنر که در حال شکل گیری است، ادغام شده – در شاخص ترین هنر دوران ما حاضر است.


به علاوه تنها بخشی از آن در نهادهای هنر معاصر در امتداد هنری که تنها رابطه ای تصنعی با آنچه در واقع معاصر است دارد قابل دستیابی است. سومین شکل تعریف که به شکلی ویژه تر به مساله می پردازد، با نمونه های عملی و نظریه های هنر معاصر مرتبط است.


این تعریف مربوط به تدوین هنر معاصر است یعنی: هنر معاصر چیست؟ در واقع مرتبط با درونی بودن شیوه ها و سبک ها: رویکردها و بنابراین یعنی آنچه یک مورخ یا متخصص هنر با آن سر و کار دارد. در اینجا لازم است با معانی ویژه برخی از اصطلاحات آشنا بوده تا به تشریح نمونه هایی که در هنر امروز با آن مواجهیم بپردازیم.


برای نمونه تفاوت کلید واژه هایی مانند مدرن و معاصر که نه تنها گروهی از مفاهیم ضد هم را تداعی می کنند، بلکه همزمان گستره ای از مفاهیم همگرا را نیز بیانگرند.


این مفاهیم شامل: آوانگارد، هنر امروز، آثار هنرمندان زنده، هنرمندان در حال صعود، هنر جدید، موج نو، فرمالیسم مدرنیستی، مدرن معاصر، مافوق مدرن، مدرنیسم نو و پست مدرن هستند.


پرسش اینجاست که این مفاهیم اگر دارای تاریخچه ای هستند، چگونه در مکا ن ها و زمان های گوناگون معنا می یابند؟ دیگر پرسشی که باید بدان پرداخت، این است که آیا معاصر امروز مرتبط با یک مفهوم است یا شیوه؟


از مد روزترین تا پیشروترین تا متناقض ترین، از مستدل تا مردد، از دوگانگی های قطعی تا تعین های تصادفی و... همگی در قالب هنر معاصر قرار می گیرند. معاصر، بنابراین ممکن است به معنای بی زمان، پیوسته بیرون از زمان، یا دست کم موضوعی که برای آشکارسازی تاریخی تلاش نمی کند، باشد. معنای اصلی دیگر معاصر در آن واحد است که به معنی همزمان، هم تاریخ و همبود است.
معاصریت اجتماعی در حال پیچیده تر شدن است، هم در روابطش با هنر در فرهنگ های متداوم و هم در روابط ناشی میان فرهنگ ها. به همین صورت معاصریت در هنر نیز به ناگهان در حال پیچیده تر شدن است و همزمان نقش اساسی تری در عمل هنری ایفا می کند.


معاصریت دسته ای از نیروها و عملکردهای مداوم، باز و در حال بازتعریف شدن است؛ به بیانی دیگر به تمام معنا ساختارشکنانه است.


گونه های متفاوتی از هنر معاصر در فرهنگ های بومی و غیر بومی تولید می شوند، تلفیق هایی میان آنها پدید می آیند و البته بسیاری از آثار غیرمعاصر در امتداد و در درون آن به حیات خود ادامه می دهند. تمایز این خط سیرها و بررسی تولیدات آنها در حال حاضر از مسائل مهمی است که نیازمند تاملی جدی است.


گروه پژوهشی هنر معاصر فرهنگستان هنر در این هم اندیشی بر آن است تا هنرمندان، منتقدان هنر، دانشجویان و علاقه مندان را گرد هم آورد تا به طرح مساله و بحث درباره ماهیت مفهوم معاصر بودن در هنر و همچنین گفتمان های مرتبط با آن و البته بررسی نمونه ها در ایران و جهان بپردازد.


انتظار می رود این هدف با استفاده از منظر های گوناگون نظریه های انتقادی که در ورای روش های سنتی تر نقد هنری و تاریخ هنر حرکت می کند، محقق شود و از سوی دیگر به ارتباط اندیشه و خط مشی و نیازها و بنابراین به راهیابی مفاهیم جدید هنر معاصر و معاصر بودن منتهی شود.



منبع : tebyan
 
بالا