[h=3]فلسفه متعالي هنر از ديدگاه صدرالمتالّهين
[/h]
انديشه تشكيك از محوريترين ديدگاهها و مباني فلسفي صدرالمتالّهين است. به عقيده وي همه انسانها در حد ّو ظرفيّت خود خليفه و جانشين خداوند هستند. جانشيني خداوند مختصّ به پيامبران و اولياي الاهي نيست؛ البتّه آن پاكان و برگزيدگان خليفههاي تامّ و اكمل حقّ تعالي هستند؛ بنابراين، جانشين خداوند شدن امري است مقول به تشكيك كه حدّ اعلي آن در انبيا و اوليا و مراتب پايين و نازل آن در انسانهاي معمول تحقّق دارد .
به عقيده صدرالمتالّهين، هنرمندان و صنعتگران هم مَظهر اسم و صفت خالقيّت و اَحسن الخالقيّت خداوند هستند و از اين حيث آنها هم جانشينهاي خداوند هستند. طبق اين ديدگاه، زيبا آفريني هنرمند از روحي خدايي كه بهطور جبلّي وارث برخي صفات حق تعالي است سرچشمه ميگيرد.
صدرالمتالّهين در كتاب اسرار الايات ميفرمايد:
هر كدام از آحاد بشر، ناقص يا كامل، از خلافت الاهي بهرهاي دارند، بهاندازه بهرهاي كه از انسانيّت دارند. به خاطر فرمايش حقتعالي :" او خدايي است. شما را بر روي زمين جانشين قرار داد" كه اين آيه به اين اشاره دارد كه هر يك از افراد بشر چه برترينها و چه غير برترينها خليفه خداوند بر روي زمين هستند.
صاحبان فضيلت در آينه اخلاق ربانّي خود مظاهر صفات جمال خداوندند. حقتعالي با ذات خود در آينه دلهاي انسانهاي كامل تجلّي ميكند؛ كساني كه متخلّق به اخلاق الاهي هستند. تا اين كه آيينه دل آنها، مظهر جلال ذات و جمال صفات الاهي باشد. انسانهاي ديگر هم جمال و زيبايي خداوند را در آيينه هنرهاي خود متجلّي ميسازند."
وقتي سخنان فيلسوفان و عارفان اسلامي را در باره هنر و مصاديق گوناگون آن مثل شعر و موسيقي مورد تامّل قرار ميدهيم، هم توسعه قابل ملاحظه و هم ژرفاي شگفتانگيزي را مشاهده ميكنيم كه در آثار افلاطون و ارسطو اين مضامين بسط يافته و عميق، موجود نيست؛
براي مثال، محاكات در ديدگاه افلاطون صرفاً به تقليد از طبيعت يا صاحبان صنايع مثل نجّارها اطلاق ميشود و از اين روي هنرمند را مقلّدي ميداند كه شايسته نيست به مدينه فاضله راه داده شود؛
امّا همين محاكات در انديشه حكيمان اسلامي معنايي بس متعالي مييابد كه گاهي حكايتگري از عالم ملكوت است و گاهي حكايتگري از بهشت عدن و طبق تذكار معرفت شهودي در عالم ذَر و همين طور براي نمونه ميتوان ديدگاه پيشگفته صدرالمتالّهين را با ديدگاههاي افلاطون و ارسطو مقايسه كرد.
چنين سخنان متعالي بدون ترديد بديع و نو است؛ بنابراين، كساني كه معتقدند ديدگاه حكيمان اسلامي، صرفاّ تكرار و محاكات همان حرفهاي فيلسوفان يونان است، يا بدون پژوهش كافي سخن ميگويند يا از روي غَرَض و مرض.
منبع : tebyan
[/h]
انديشه تشكيك از محوريترين ديدگاهها و مباني فلسفي صدرالمتالّهين است. به عقيده وي همه انسانها در حد ّو ظرفيّت خود خليفه و جانشين خداوند هستند. جانشيني خداوند مختصّ به پيامبران و اولياي الاهي نيست؛ البتّه آن پاكان و برگزيدگان خليفههاي تامّ و اكمل حقّ تعالي هستند؛ بنابراين، جانشين خداوند شدن امري است مقول به تشكيك كه حدّ اعلي آن در انبيا و اوليا و مراتب پايين و نازل آن در انسانهاي معمول تحقّق دارد .
به عقيده صدرالمتالّهين، هنرمندان و صنعتگران هم مَظهر اسم و صفت خالقيّت و اَحسن الخالقيّت خداوند هستند و از اين حيث آنها هم جانشينهاي خداوند هستند. طبق اين ديدگاه، زيبا آفريني هنرمند از روحي خدايي كه بهطور جبلّي وارث برخي صفات حق تعالي است سرچشمه ميگيرد.
صدرالمتالّهين در كتاب اسرار الايات ميفرمايد:
هر كدام از آحاد بشر، ناقص يا كامل، از خلافت الاهي بهرهاي دارند، بهاندازه بهرهاي كه از انسانيّت دارند. به خاطر فرمايش حقتعالي :" او خدايي است. شما را بر روي زمين جانشين قرار داد" كه اين آيه به اين اشاره دارد كه هر يك از افراد بشر چه برترينها و چه غير برترينها خليفه خداوند بر روي زمين هستند.
صاحبان فضيلت در آينه اخلاق ربانّي خود مظاهر صفات جمال خداوندند. حقتعالي با ذات خود در آينه دلهاي انسانهاي كامل تجلّي ميكند؛ كساني كه متخلّق به اخلاق الاهي هستند. تا اين كه آيينه دل آنها، مظهر جلال ذات و جمال صفات الاهي باشد. انسانهاي ديگر هم جمال و زيبايي خداوند را در آيينه هنرهاي خود متجلّي ميسازند."
وقتي سخنان فيلسوفان و عارفان اسلامي را در باره هنر و مصاديق گوناگون آن مثل شعر و موسيقي مورد تامّل قرار ميدهيم، هم توسعه قابل ملاحظه و هم ژرفاي شگفتانگيزي را مشاهده ميكنيم كه در آثار افلاطون و ارسطو اين مضامين بسط يافته و عميق، موجود نيست؛
براي مثال، محاكات در ديدگاه افلاطون صرفاً به تقليد از طبيعت يا صاحبان صنايع مثل نجّارها اطلاق ميشود و از اين روي هنرمند را مقلّدي ميداند كه شايسته نيست به مدينه فاضله راه داده شود؛
امّا همين محاكات در انديشه حكيمان اسلامي معنايي بس متعالي مييابد كه گاهي حكايتگري از عالم ملكوت است و گاهي حكايتگري از بهشت عدن و طبق تذكار معرفت شهودي در عالم ذَر و همين طور براي نمونه ميتوان ديدگاه پيشگفته صدرالمتالّهين را با ديدگاههاي افلاطون و ارسطو مقايسه كرد.
چنين سخنان متعالي بدون ترديد بديع و نو است؛ بنابراين، كساني كه معتقدند ديدگاه حكيمان اسلامي، صرفاّ تكرار و محاكات همان حرفهاي فيلسوفان يونان است، يا بدون پژوهش كافي سخن ميگويند يا از روي غَرَض و مرض.
منبع : tebyan