هنردرمانی
بیش از ۵۰٪ است [کاوه ، محمد حسین و همکاران (۱۳۸۲)][۶]از آنجا که خانواده و مدرسه از جمله مهمترین نهادهای اجتماعی مرتبط با کودکان ، هستند، لزوم آموزش والدین و مربیان در راستای ارتقاء سطح بهداشت روانی از ضروریات امروز جامعه ماست. میتوان برای مدارس بعنوان اصلی ترین پایگاه آموزشی کودکان با دارا بودن تنوع و گستردگی جمعیتی به مراتب بیشترازخانواده ، کارکردی دوگانه قائل شد. از یکسو مدارس میتوانند زمینه ساز افزایش وگسترش هر چه بیشتر مشکلات عاطفی – روانی کودکان باشند و از دگر سو با کارکردی پیشگیرانه در ارتقاء سطح آگاهی و به طبع کاهش اثرات مخرب رفتارهای نا هنجار روانی دانش آموزان بکوشند و موجبات تشخص تحصیلی و شخصیتی کودکان را فرهم آورند. توجه به مقوله بهداشت روانی و جسمانی در مدارس باید بعنوان جزء لاینفک فرایند آموزشی و پژوهشی در جهت رفع موانع یادگیری حائز اهمیت تلقی شود. به یقین در پرتو چنین رویکردی میتوان امیدوار بود که مدارس بعنوان محیطی که زمینه مساعدی برای تحقق روند یادگیری و افزایش سطح رفاه روانی – اجتماعی دانش آموزان را فراهم میکنند ارزیابی شوند. نتایج حاصل از یک تحقیق [اصغرنژاد فرید، علی اصغر(۱۳۷۷) ] [۷] برای تعیین میزان اثر بخشی آموزشهای بهداشت روانی در مدارس راهنمایی شهر تهران در سال ۱۳۷۷ نشان میدهد که آثار این آموزهها در افزایش توان سازش یافتگی دانش آموزان بسیار مؤثربودهاست ، بر اساس این یافتهها در مدارس مورد تحقیق ۸/۳۷ در صد از دانش آموزان دارای مشکلات روان شناختی بودهاند . که ۲۲ در صد این مشکلات رفتاری ،۱۰ درصد عاطفی و ۵ درصد رفتاری و عاطفی بصورت توأمان بودهاند . این در حالی است که به استناد نتایج تحقیقی مشابه [راهنما ، علی اکبر – مهرداد، غلامعلی (۱۳۸۳)][۸] در سال ۱۳۸۲ نسبت به کارگیری نیروی متخصص تحت عنوان «مراقب بهداشتی » در سطح استان همدان ۱ به ۳۱۰۲ نفربوده . به عبارت ساده تر به ازای هر ۳۱۰۲ نفر دانش آموز صرفاًیک مراقب بهداشت وجود دارد . این تناسب برای معلمین پرورشی شاغل در مدارس نیز رقم ، یک به ۶۹۴ است در حالی که بر اساس همین تحقیق در کشورهای توسعه یافته ، این نسبت از۱ به۵۶۰ مراقب بهداشت و ۱به ۲۵۰ معلم پرورشی در نوسان میباشد. به استناد همین منابع میتوان به اختلاف فراوان ما با کشورهای پیشرفته در زمینه تربیت و به کارگیری نیروهای متخصص برای مراقبتهای بهداشتی – روانی در مدارس پی برد . حال اگر به موازات کمبود نیروی انسانی متخصص به معضل استفاده از روشهای کم تأثیر در راستای ارتقاء سطح بهداشت روانی دانش آموزان در مدارس نیز نیم نگاهی داشته باشیم ، شاید به درکی واقع بینانه تر از این معضل برسیم . امروزه یکی از شیوههای نوین مقابله با ناراحتیهای روانی – عاطفی که در سطح جهان مورد تأکید قرار گرفته و استفاده از آن کم کم بصورت گستردهای رواج یافته ، بهره گیری از تکنیکهای «هنر درمانی» است که خوشبختانه بر پایه مطالعات بعمل آمده مصاد یقی از شناخت و استفادههای اولیه از آن طی چند سال اخیر در کشورمان نیز دیده شدهاست و حتی در این زمینه چند مقاله پژوهشی نیز به طبع رسیده که در ادامه این گفتارذکری از آنها نیز به میان خواهد آمد.
پیشینه هنردرمانی
Künstlerhaus Gugging
هرچند مبحث هنردرمانی ازدیرباز موردتوجه اندیشمندان و فیلسوفان ازجمله ارسطو بوده و کارکردهای درمانی هنر با عناوینی چون «کاتارسیس[۹]» و «پالایش روانی» از هزاران سال قبل مطرح گشته ، اما کاربرد روان شناسانهٔ هنر به شکل امروزی نخستین بار توسط زیگموند فروید ارائه شد و دیری نپایید که هنر و روانکاوی از تأثیرات متقابل یکدیگر بهرهها بردند [ توماس ، گلین – سیلک ، آنجل – (۱۳۷۰)][۱۰]. فروید در تعدادی از رسالهها و نوشتههای خود به روانشناسی هنرمند و تاثیرات روانشناسانه آثار هنری بر مخاطبان اشارههای مستقیمی دارد و فعالیتهای هنری را به مثابه ابزاری نیرومند جهت تحلیل روانکاوانه شخصیت مورد ارزیابی جدی قرار میدهد . سالها بعد (۱۹۵۸) کرامر [۱۱] مشخصا به منظور رفع اختلالات هیجانی در کودکان به شیوه نقاشی درمانی متوسل شد. وی هدف هنر درمانی را ایجاد موقعیتی برای انتخاب و تغییر رفتارها میداند و به باور او این کار فرصتهایی را برای تجربه مجدد تعارضها پدید میآورد، تا از این راه به رفع ، تحلیل ، یا پاسخگویی آنها بپردازد.
هنردرمانی[۱۲]
از دیدگاه فیلیپ ویلیامزانجام فعالیتهای خلاق با استفاده از مواد و روشهای (هنری - دیداری -شنیداری) را هنردرمانی گویند. [ویلیامز، فیلیپ -(۱۳۷۵)][۱۳]هدف از فعالیتهای هنر درمانگرانه رشد هویت ، شخصیت و نیزبرانگیختن احساس موفقیت درکودکان ازطریق ابزارهای ابتکاری خودمحور است. سایمون معتقد است که هنر در مانی یا روان در مانی هنری مستلزم توجه به نیازهای روانی بیماران، نظیر نیاز به آزادی، اظهار وجود و آرامش است وبر همین اساس نیازمند توجه به جزئیات مهارتهای هنری نیست و فعالیتها و تولیدات هنری را نه به خاطر رویکرد زیبایی شناسانه آنها بلکه به دلیل نقش روانکاوانه و درمانگرشان مورد توجه قرار میدهد [۱۴].
هنردرمانگر
هنردرمانگر در اصطلاح به شخصی اطلاق میشود که با شناخت و احاطه بر جوانب مختلف هنر و روان شناسی وبا کمک یک تیم متشکل از پزشکان و هنرمندان تلاش میکند با بهرگیری از شیوههای هنری ویژه به درمانگیرکمک کند تا مکنونات غیر کلامی خود را در قالب اثری بدیع و خلاق به منصهٔ بروز و اظهار برساند. یک در مانگر با چنین هدفی میتواندجلسات درمانی خود را بسته به شرایط به صورت انفرادی، خانوادگی یا گروهی هدایت کند. همچنین تفکیک جنسیتی در بعضی از موارد خاص جایز خواهد بود . درمانگر متخصص در بکار گیری شیوههای مختلف هنر درمانی معولاً مطالب مورد بحث و ابزار مورد نیاز خود را از قبل آماده کرده و هیچگاه بدون تمهید مقدمات وآمادگی کامل جلسه درمان راآغاز نخواهد کرد.
هنردرمانی گروهی [۱۵]
فرایندی است که کیفیت شفا بخش و درمانی هنر را با روان درمانی گروهی تلفیق میکند. در اجرای هر گونه فعالیت گروهی هنردرمانی ، افرادی در فرایند اصلی آفرینش درگیرند وباید به نحوی کارشان را با دیگران به اشتراک بگذارند تا اعضای گروه بتوانند دربارهٔ کارشان هم درخلال فرایند تولید و هم پس از آن به بحث و گفتگوی تحلیلی بپردازند . پیامد این مشارکت جمعی خلق اثری هنری است، که جنبههای روانشناسانه آن برتوانمندیهای هنری اثر ارجحیت دارد .اثر هنری حاصل شده در نتیجهٔ چنین فرایندی میتواند به مثابه فرصتی باشد برای به اشتراک گذاشتن انگیزهها، تحلیلها، شیرینی در ادراک دیداری و فرا فکنی تـعـار ضات و هیـجـانـات سرکوب شده درمان گیران .
نقاشیدرمانی
نقاشیدرمانی[۱۶] شاخه اى از هنردرمانی است .
نمایشدرمانی
نمایشدرمانی[۱۷] شاخه اى از هنردرمانی است .
اصول اخلاقی
منبع:ویکی پدیا
.
.
.
.
.
بیش از ۵۰٪ است [کاوه ، محمد حسین و همکاران (۱۳۸۲)][۶]از آنجا که خانواده و مدرسه از جمله مهمترین نهادهای اجتماعی مرتبط با کودکان ، هستند، لزوم آموزش والدین و مربیان در راستای ارتقاء سطح بهداشت روانی از ضروریات امروز جامعه ماست. میتوان برای مدارس بعنوان اصلی ترین پایگاه آموزشی کودکان با دارا بودن تنوع و گستردگی جمعیتی به مراتب بیشترازخانواده ، کارکردی دوگانه قائل شد. از یکسو مدارس میتوانند زمینه ساز افزایش وگسترش هر چه بیشتر مشکلات عاطفی – روانی کودکان باشند و از دگر سو با کارکردی پیشگیرانه در ارتقاء سطح آگاهی و به طبع کاهش اثرات مخرب رفتارهای نا هنجار روانی دانش آموزان بکوشند و موجبات تشخص تحصیلی و شخصیتی کودکان را فرهم آورند. توجه به مقوله بهداشت روانی و جسمانی در مدارس باید بعنوان جزء لاینفک فرایند آموزشی و پژوهشی در جهت رفع موانع یادگیری حائز اهمیت تلقی شود. به یقین در پرتو چنین رویکردی میتوان امیدوار بود که مدارس بعنوان محیطی که زمینه مساعدی برای تحقق روند یادگیری و افزایش سطح رفاه روانی – اجتماعی دانش آموزان را فراهم میکنند ارزیابی شوند. نتایج حاصل از یک تحقیق [اصغرنژاد فرید، علی اصغر(۱۳۷۷) ] [۷] برای تعیین میزان اثر بخشی آموزشهای بهداشت روانی در مدارس راهنمایی شهر تهران در سال ۱۳۷۷ نشان میدهد که آثار این آموزهها در افزایش توان سازش یافتگی دانش آموزان بسیار مؤثربودهاست ، بر اساس این یافتهها در مدارس مورد تحقیق ۸/۳۷ در صد از دانش آموزان دارای مشکلات روان شناختی بودهاند . که ۲۲ در صد این مشکلات رفتاری ،۱۰ درصد عاطفی و ۵ درصد رفتاری و عاطفی بصورت توأمان بودهاند . این در حالی است که به استناد نتایج تحقیقی مشابه [راهنما ، علی اکبر – مهرداد، غلامعلی (۱۳۸۳)][۸] در سال ۱۳۸۲ نسبت به کارگیری نیروی متخصص تحت عنوان «مراقب بهداشتی » در سطح استان همدان ۱ به ۳۱۰۲ نفربوده . به عبارت ساده تر به ازای هر ۳۱۰۲ نفر دانش آموز صرفاًیک مراقب بهداشت وجود دارد . این تناسب برای معلمین پرورشی شاغل در مدارس نیز رقم ، یک به ۶۹۴ است در حالی که بر اساس همین تحقیق در کشورهای توسعه یافته ، این نسبت از۱ به۵۶۰ مراقب بهداشت و ۱به ۲۵۰ معلم پرورشی در نوسان میباشد. به استناد همین منابع میتوان به اختلاف فراوان ما با کشورهای پیشرفته در زمینه تربیت و به کارگیری نیروهای متخصص برای مراقبتهای بهداشتی – روانی در مدارس پی برد . حال اگر به موازات کمبود نیروی انسانی متخصص به معضل استفاده از روشهای کم تأثیر در راستای ارتقاء سطح بهداشت روانی دانش آموزان در مدارس نیز نیم نگاهی داشته باشیم ، شاید به درکی واقع بینانه تر از این معضل برسیم . امروزه یکی از شیوههای نوین مقابله با ناراحتیهای روانی – عاطفی که در سطح جهان مورد تأکید قرار گرفته و استفاده از آن کم کم بصورت گستردهای رواج یافته ، بهره گیری از تکنیکهای «هنر درمانی» است که خوشبختانه بر پایه مطالعات بعمل آمده مصاد یقی از شناخت و استفادههای اولیه از آن طی چند سال اخیر در کشورمان نیز دیده شدهاست و حتی در این زمینه چند مقاله پژوهشی نیز به طبع رسیده که در ادامه این گفتارذکری از آنها نیز به میان خواهد آمد.
پیشینه هنردرمانی
Künstlerhaus Gugging
هرچند مبحث هنردرمانی ازدیرباز موردتوجه اندیشمندان و فیلسوفان ازجمله ارسطو بوده و کارکردهای درمانی هنر با عناوینی چون «کاتارسیس[۹]» و «پالایش روانی» از هزاران سال قبل مطرح گشته ، اما کاربرد روان شناسانهٔ هنر به شکل امروزی نخستین بار توسط زیگموند فروید ارائه شد و دیری نپایید که هنر و روانکاوی از تأثیرات متقابل یکدیگر بهرهها بردند [ توماس ، گلین – سیلک ، آنجل – (۱۳۷۰)][۱۰]. فروید در تعدادی از رسالهها و نوشتههای خود به روانشناسی هنرمند و تاثیرات روانشناسانه آثار هنری بر مخاطبان اشارههای مستقیمی دارد و فعالیتهای هنری را به مثابه ابزاری نیرومند جهت تحلیل روانکاوانه شخصیت مورد ارزیابی جدی قرار میدهد . سالها بعد (۱۹۵۸) کرامر [۱۱] مشخصا به منظور رفع اختلالات هیجانی در کودکان به شیوه نقاشی درمانی متوسل شد. وی هدف هنر درمانی را ایجاد موقعیتی برای انتخاب و تغییر رفتارها میداند و به باور او این کار فرصتهایی را برای تجربه مجدد تعارضها پدید میآورد، تا از این راه به رفع ، تحلیل ، یا پاسخگویی آنها بپردازد.
هنردرمانی[۱۲]
از دیدگاه فیلیپ ویلیامزانجام فعالیتهای خلاق با استفاده از مواد و روشهای (هنری - دیداری -شنیداری) را هنردرمانی گویند. [ویلیامز، فیلیپ -(۱۳۷۵)][۱۳]هدف از فعالیتهای هنر درمانگرانه رشد هویت ، شخصیت و نیزبرانگیختن احساس موفقیت درکودکان ازطریق ابزارهای ابتکاری خودمحور است. سایمون معتقد است که هنر در مانی یا روان در مانی هنری مستلزم توجه به نیازهای روانی بیماران، نظیر نیاز به آزادی، اظهار وجود و آرامش است وبر همین اساس نیازمند توجه به جزئیات مهارتهای هنری نیست و فعالیتها و تولیدات هنری را نه به خاطر رویکرد زیبایی شناسانه آنها بلکه به دلیل نقش روانکاوانه و درمانگرشان مورد توجه قرار میدهد [۱۴].
هنردرمانگر
هنردرمانگر در اصطلاح به شخصی اطلاق میشود که با شناخت و احاطه بر جوانب مختلف هنر و روان شناسی وبا کمک یک تیم متشکل از پزشکان و هنرمندان تلاش میکند با بهرگیری از شیوههای هنری ویژه به درمانگیرکمک کند تا مکنونات غیر کلامی خود را در قالب اثری بدیع و خلاق به منصهٔ بروز و اظهار برساند. یک در مانگر با چنین هدفی میتواندجلسات درمانی خود را بسته به شرایط به صورت انفرادی، خانوادگی یا گروهی هدایت کند. همچنین تفکیک جنسیتی در بعضی از موارد خاص جایز خواهد بود . درمانگر متخصص در بکار گیری شیوههای مختلف هنر درمانی معولاً مطالب مورد بحث و ابزار مورد نیاز خود را از قبل آماده کرده و هیچگاه بدون تمهید مقدمات وآمادگی کامل جلسه درمان راآغاز نخواهد کرد.
هنردرمانی گروهی [۱۵]
فرایندی است که کیفیت شفا بخش و درمانی هنر را با روان درمانی گروهی تلفیق میکند. در اجرای هر گونه فعالیت گروهی هنردرمانی ، افرادی در فرایند اصلی آفرینش درگیرند وباید به نحوی کارشان را با دیگران به اشتراک بگذارند تا اعضای گروه بتوانند دربارهٔ کارشان هم درخلال فرایند تولید و هم پس از آن به بحث و گفتگوی تحلیلی بپردازند . پیامد این مشارکت جمعی خلق اثری هنری است، که جنبههای روانشناسانه آن برتوانمندیهای هنری اثر ارجحیت دارد .اثر هنری حاصل شده در نتیجهٔ چنین فرایندی میتواند به مثابه فرصتی باشد برای به اشتراک گذاشتن انگیزهها، تحلیلها، شیرینی در ادراک دیداری و فرا فکنی تـعـار ضات و هیـجـانـات سرکوب شده درمان گیران .
نقاشیدرمانی
نقاشیدرمانی[۱۶] شاخه اى از هنردرمانی است .
نمایشدرمانی
نمایشدرمانی[۱۷] شاخه اى از هنردرمانی است .
اصول اخلاقی
- اول آنکه گروه درمان پذیر هـم قسـم خواهنـد شـد تا به اصـل «راز داری» وفا دار باشنـد . واز بیان مجدد مشکلات همدیگردرخارج از گروه اجتناب کنند . به اینصورت مشارکت جمعـی آنان در ارائـه راه حلهـا و تحلیل مو قعـیتها صرفا در جلسات درمانی و با هدایت درمانگرها انجام خواهد شد .
- دوم آنکه به درمانگر پیشنهاد میشـود با توجـه به دامنـه سنـی کودکان د بستانی (۷ تا ۱۲ سـال) که به اقتضای آن کمتر میتواننـد راز دار باشـنـد، خود قبل از آغـاز به کار، بصورت خصوصی نسبت به کشـف مشکلا ت دانش آموزان از طرق مختلف اقـدام نماید و با جمع آوری بیشترین مشکلات مشترک شخصاً به بیان مشکل و تقسیم نقشها بپردازد.
منبع:ویکی پدیا
.
.
.
.
.