[مبانی معماری داخلی] تحلیلی بر رویکردهای طراحی داخلی در بنای تاریخی

mars

کاربر بیش فعال
[FONT=&quot]شاید بتوان گفت چالش برانگیزترین و البته، وسوسهبرانگیز ترین بخش هنر - حرفه طراحی داخلی- به زمانی مربوط می شود که طراح دستورکار طراحی در یک بنای تاریخی را در برنامه داشته باشد. بالاخره هر هنرمند برایسنتز آن ایده اولیه ای که مبنای شکل گیری اثر خواهد شد، ناگزیر از طرح یک کانسپت،یک مفهوم، یک شیوه نگاه و در نهایت یک انتخاب است.
انتخاب یک هنرمند برای طراحی داخلی یک بنا، با هویت ویژه تاریخی و در نتیجه، هویتویژه معمارانه - که به طور مشخص به دورانی خاص و سبک و سیاقی خاص تعلق دارد - چهمی تواند باشد؟
برای اینکه بشود کمی روشن تر گفت و نوشت، به طور خاص هر یک از شما خوانندگان میتوانید تصور کنید قرار است در یک بنای تاریخی، مثلاً دیوانخانه کریمخان زند درشیراز، یک کاربری و فعالیت جدید تعریف شود و مثلاً این ساختمان و باغ مقابلش،تبدیل به یک مجموعه توریستی و اطلاع رسانی شود. (طرحی که در این ساختمان و ساختمانهای دیگر با شرایط کم و بیش مشابه، تحت عنوان طرح پردیسان از سوی سازمان میراثفرهنگی و با همکاری یک موسسه خصوصی مطرح شده است.)
می توان در یک نگاه کلی سه راه حل را متمایز کرد؛ اول؛ تلقی بنا به مثابه یک اثربا هویتی صلب و به یک معنا تحول ناپذیر. نتیجه این امر چه خواهد شد؟ با چنیننگاهی، طراح قاعدتاً می پندارد آن متن جدیدی (بخوانید المان ها و عناصر طراحیداخلی) که باید بر لوح کهن (بخوانید بنای تاریخی) نوشته شود، ناگزیر باید به غایتدر امتداد هویت اثر تلقی و طراحی شوند. مصادیق این عبارت می توانند عناصری باشندکه در یک نگاه کلی، نتوان تعلق آنها را به دوره تاریخی دیگر، غیر از دوره ایجادبنای تاریخی، تمییز داد.
طراح با این رویکرد، موتیف ها و عناصری را به کار می گیرد که کاملاً به لحاظ فرمالو شکلی و نیز نوع مواد و مصالح، از بنای کهن الگوبرداری شده اند. رویکرد دوم میتواند راه حل میانه و واسطی را در نظر داشته باشد؛ بدین معنا که در مواردی می تواندید آن عناصر معاصری که به فضای کهن افزوده می شود، اگرچه نسبتی با بنای تاریخیبرقرار می کنند، اما نشانه های معاصرت در آنها قابل رویت است. یعنی المان ها وعناصر طراحی داخلی یک هویت متعلق به امروز دارند و منبع الهامی متعلق به دیروز. پسمساله در اینجا نوعی تلفیق، نوعی تعامل و خلق نوعی رابطه میان امروز و دیروز است.اما در اینجا، راه حل دیگری نیز مقدور و ممکن است.
سه، چهار سال پیش، زمانی که به عنوان طراح مشغول ارائه یک طرح برای فضاهای داخلییک بنای تاریخی بودم و در نتیجه با مساله ای که مطرح شد در حال سرو کله زدن، راهحل سومی را در یک بنای تاریخی ایتالیایی - کلوسئوم رم - دیدم که به نظرم بیش از هریک از دو رویکرد مطرح شده، هم هویت بنای تاریخی را خدشه دار نمی کرد و هم خود رابه عنوان یک طرح نو و معاصر، با هویتی تازه و متناسب با زیبایی شناسی دوران جدید،در معرض دید می گذاشت. مساله اصلاً بحث ارژینالیته این اثر خاص نیست.
حتماً می شود مصادیق این طرز تفکر را در بناهای دیگری هم سراغ گرفت. در یکی ازفضاهای داخلی بنای کلوسئوم، بخشی برای دربرگرفتن فعالیت های نمایشگاهی طراحی شدهبود؛ اما این عناصر، هیچ تلاشی نمی کردند تا نسبتی با روحیه و حال و هوای اثرتاریخی برقرار کنند، بلکه مساله صرفاً ارائه یک نوع زیبایی شناسی مدرن از طریقنور، رنگ های تند، المان های جدا کننده و فلز بود. به عبارتی، یک نوع کنتراست وتضاد شدید میان آنچه که امروز خلق می شود و آنچه که دیروز آفریده شده است.
تا جایی که به نظر می رسد این کنتراست و تضاد، نه تنها بی اعتنایی به هویت بنایتاریخی نیست، بلکه به عنوان یک راه حل، یک رویکرد و یک نوع نگاه، دو لایه متفاوتتاریخی را در یک متن جدید در کنار یکدیگر قرار می دهد؛ به گونه ای که هر کدام ازاین دو لایه، به علت وجود آن تضاد و کنتراست، مرکز توجه را به سوی دیگری می کشاند.[/FONT]
 
بالا