ماهيت و تعریف بيماري تب برفكي

mehdi libra

عضو جدید
ماهيت بيماري تب برفكي، تعريف بيماري تب برفكي :
تب برفكي يك بيماري ويروسي بشدت مسري دامهاي زوج سم است. اگرچه تلفات آن در دامهاي بالغ كم است و بندرت اتفاق مي افتد ولي در دامهاي جوان بخصوص بره و بزغاله تلفات قابل توجهي دارد و از همه مهمتر خسارات بسيار شديد اقتصادي و اجتماعي ناشي از كاهش توليدات دام و كاهش بهره وري دام را بهمراه دارد و صادرات دام و فراورده هاي آن را متوقف ميسازد.
پراكنش جهاني تب برفكي ( World Distribution ) :
تب برفكي و با ميزان شيوع متفاوت در بسياري از كشورهاي آفريقا، خاورميانه، آسيا و بخشهائي از كشورهاي آمريكاي جنوبي بشكل بومي ميباشد.
اروپا، آمريكاي شمالي و مركزي، كشورهاي اقيانوسيه و كارايئب از بيماري پاك شده اند. طي دهه گذشته پراكنش سروتايپ هاي مختلف كه گزارش شده است بشرح زير است :
ـ تايپ O : آسيا، بخشهائي از آفريقا و آمريكاي لاتين ( جنوبي ) و اخيراً كشور انگلستان و بخشهائي از اروپاي غربي ( اپيدمي سال 2001 ـ 2000 ).
ـ تايپ A : آسيا، قسمتهائي از آمريكاي جنوبي و آفريقا.
ـ تايپ Asia : آسيا و كشورهاي جنوب شرقي اروپا ( گرجستان، ارمنستان و ..... ).
ـ تايپ SAT 1 : آفريقا و كشورهاي غربي حوزه خليج فارس.
ـ تايپ SAT 2: آفريقا و كشورهاي حوزه خليج فارس.
ـ تايپ 3SAT : كشورهاي جنوب آفريقا.
ـ تايپ C : كشورهاي جنوب آسيا و شرق آفريقا.
تكامل سريع فراگير آسيايي تيپ O ويروس تب برفكي :
در سالهاي اخير مثال خوبي است كه بيانگر قدرت بيماريزائي و انتشار غير منتظره و ناگهاني ويروس تب برفكي در سطح جهاني است. اين تيپ ويروس تب برفكي ابتدا در سال 1990 در شمال هند شناسائي گرديد و سپس در سال 1993 در پنال و در سال 1994 از عربستان سعودي جدا شد و در خلال همين مدت در اكثر كشورهاي خاورميانه پخش و منتشر گرديد. سپس در سال 1996 در قسمتهاي غربي تركيه، بلغارستان و يونان و در سال 2000 پس از ده سال از روسيه، مغولستان، جمهوري كره و ژاپن جدا شد و نهايتاً در سال 2001 به كشورهاي انگستان، فرانسه، ايرلند، هلند و ( قاره اروپا ) رسيد و اپيدمي شديدي همراه با خسارات اقتصادي هنگفتي را ايجاد نمود. ( فقط در انگلستان 11 ميليون پوند خسارت اقتصادي مستقيم همراه با توقف صادرات بصورت موقت را برجا گذاشت ).
اتيولوژي :
ويروس تب برفكي از جنس Aphtovirusو از خانواده پيكور ناوريده( Picornaviride ) است. يا بعبارتي از گروه ويروسهاي كوچكي هستند كه غير پوشش دار بوده و حدود 25 ضخامت و تقارن هشت ضلعي دارد. همچنين حاوي يك مولكول ( RNA )تك رشته اي و 60 نسخه از چهار پلي پپتيد ساختماني (VP1 , VP2 , VP3 , VP4 ) تشكيل شده است.
از ميان آنها پلي پپتيد VP1 شامل شاخصهاي آنتي ژنتيكي مهمي است كه در تحريك سيستم ايمني و توليد آنتي بادي خنثي كننده در دامهاي حساس نقش بسزائي دارد و پلي پيتيد ايمونوژن ناميده ميشود.
در حال حاضر 7 سروتايپ مختلف ويروس تب برفكي وجود دارد كه عبارتند از :
( A , O , ASIAI , C , SAT1 , SAT2 , SAT3 ) تمام اين سروتايپ هاي تب برفكي ميتوانند بيماري را بشكلي ايجاد نمايند كه از نظر درمانگاهي غير قابل تفكيك ولي از نظر ايمني شناختي با يكديگر متفاوت هستند. هيچگونه ايمني متقاطع بين سروتايپها وجود ندارد. در آزمايشات سرولوژيكي و تشخيصي سروتايپها توسط آزمايشات ELISA اليزا و CFT تثبيت كمپان و VNTخنثي سازي ويروس قابل تفكيك هستند. در هر سروتيپ، طيفي از اختلافات آنتي ژنتيكي و در ميان سويدهاي با ارتباط نزديك و دور با يكديگر وجود دارد. آناليز سويه هاي ويروس تب برفكي با توجه به ويژگيهاي ژنتيكي و آنتي ژنتيكي در مطالات اپيدميولوژيكي براي انتخاب بهترين و مؤثرترين سويه هاي واكسن براي كشورهائيكه سياست كنترل بيماري با انجام واكسيناسيون پايه ريزي مينمايند.
همانطور كه گفته شد بيشترين تغييرات آنتي ژنتيكي در تيپA ويروس تب برفكي ديده ميشود.
ويروس تب برفكي نسبت به محيطهاي اسيدي و بازي حساس است و در PHهاي كمتر از 4 و بيشتر از 11 غير فعال و كشته ميشوند و در PH 4/7 تا 6/7 از بيشتري پايداري برخوردار است. اختلالات ميان سويه اي در خصوص مقادير متوسط و ميانگين وجود دارد ولي مهمترين عامل تعيين كننده دما است. ويروسهاي تب برفكي ميتوانند عفونت زائي خود را در PH بين 5/9 ـ 7/6 و در 4 درجه سانتيگراد يا پائينتر حفظ مينمايند ولي با بالا رفتن درجه حرارت ميزان عفونت زائي اين طيف با افزايش وبا كاهش مي يابد.
تأثير درجه حرارت محيط بر عفونت زائي ويروس تب برفكي بستگي به تركيب مواد موجود در محيط دارد بطوريكه ويروس تب برفكي ميتواند در محيطهاي حاوي مواد آلي به مدت زيادي دوام آورده و غير فعال نشود. ويروس تب برفكي در درجه حرارت زير صفر و شرايط انجماد بطور نامحدودي زنده باقي ميماند. حتي در شرايط 4 درجه و در محيطهاي ساده ويروس تب برفكي تا بيشتر از يك سال عفونت زائي خود را حفظ مي‌نمايد. سوسپانسيون تهيه شده ويروس در درجه حرارت معمولي محيط ( درجه 22 ) بين 8 تا 10 هفته و در درجه حرارت 37 درجه تا 10 روز خاصيت عفونت زائي خود را حفظ ميكند و در درجه حرارتهاي بالاتر بسرعت غيرفعال ميشود. بطور مثال درجه حرارت 56 درجه به مدت 30 دقيقه جهت غير فعال نمودن اكثر سويه هاي ويروس تب برفكي كافي ميباشد.
نور خورشيد تأثير كمي در غير فعال شدن ويروس دارد و بطور كلي غير فعال شدن ويروس در شرايط محيطي بستگي به ميزان رطوبت ( رطوبت نسبي كمتر از 60 % ) و درجه حرارت دارد. تركيبات اسيدي و قليايي مؤثرترين مواد براي ضدعفوني سازي هستند.
خصوصيات اپيدميولوژيكي تب برفكي :
دامهاي حساس :
حيوانات اهلي شامل گاو، گاوميش، گوسفند، بز، خوك و گوزن به بيماري تب برفكي حساس هستند. بيماري معمولاً با شدت وحدت بيشتري در گاو و خوك بروز ميكند. خانواده شترسانان شامل شتر و لاما حساسيت كمي به اين ويروس دارند زوج سمان وحشي به بيماري حساس هستند و موارد بيماري بطور نادر در فيل، خارپشت و برخي جوندگان ثبت گرديده است. گاوميشهاي آفريقائي ( Sunce rus Caffer )معمولاً به سروتيپهاي ( SAT ) مبتلا ميشوند اگرچه بروز ضايعات كلينيكي در آنها نادر است.
بعضي از سويه هاي تب برفكي تمايل محسوسي براي برخي از گونه هاي دامي دارند و بطور مثال ميتوان از سروتايپ O خوكي ( Porcinophilic ) نام برد كه در سالهاي اخير در قسمتهاي شرقي آسيا در حال چرخش است .
ابتلاء انسان به بيماري تب برفكي اگرچه گزارش شده است ولي بسيار نادر و خفيف ميباشد. با اين وجود فرد ميتواند ويروس را براي بيش از 24 ساعت بدون آنكه هيچگاه علايم باليني را ظاهر سازند در دستگاه تنفس حفظ نمايد.
بقاء ويروس ( In the Environed ) :
در محيط ويروس تب برفكي در محيط بشرطي كه دور از خشكي، حرارت و شرايط نامساعد PH باشد عفونت زائي خود را حفظ نمايد.

ويروس تب برفكي به مقدار زياد همراه هواي بازدمي در محيط اطراف دام پخش و منتشر ميشود. همچنين در تمام ترشحات و دفعيات از جمله شير و اسپرم و همچنين از طريق وزيكولهاي تركيده ويروس تب برفكي وجود دارد. خوك مقادير بسيار زيادي ويروس تب برفكي را (3000 بار ) بيشتر از گاو در هوا منتشر ميكند.
دفع ويروس تب برفكي از ترشحات دام تا 4 روز قبل از مشاهده شدن علائم درمانگاهي آغاز ميشود كه از نظر اپيدميولوژيكي بسيار حائز اهميت است.
پخش و انتشار ويروس تب برفكي 4 تا 6 روز پس از پيدايش وزيكولها ادامه داشته و دامهاي مبتلا مقادير بسيار زيادي ويروس را به محيط اطراف پخش مينمايند. پخش ويروس تب برفكي در دامهاي مبتلا پس از پيدايش آنتي بادي خنثي كننده متوقف ميشود.
حضور ويروس تب برفكي در بافت اپي تليال دست و پا يك تا دو روز بيشتر از بافتهاي دهان تداوم مي يابد.
بنابراين ضايعات و جراحات سم در مواردي كه نمونه برداري دير انجام ميگيرد نمونة بهتري را از جراحات دهان جهت تشخيص اين بيماري بدست ميدهد. ويروس تب برفكي از گاوهائيكه به روش تجربي آلوده شده بودند بمدت 26 روز از شير و 56 روز از اسپرم جدا گرديده است.
بعد از بهبود علائم درمانگاهي 80% دامهاي نشخواركننده ممكن است بصورت حامل ويروس در بيايند.
اين وضعيت به نام حامل يا كارير ناميده ميشود و به حمل ويروس بيش از 28 روز بعد از ابتلاء به عفونت اوليه تعريف ميگردد. چنين عفونت مزمن ويروس تب برفكي در بافت پوششي ناحيه حلق و قسمت پيشين گلو ايجاد ميشود. مدت زمان حالت حامل بودن بستگي به سويه ويروس تب برفكي و ساير فاكتورهاي احتمالي ديگر دارد. حداكثر زمان حالت حامل بودن در گاو سه سال و نيم، در گوسفند و بز 9 ماه و براي گاوميش‌هاي آفريقائي 5 سال يا بيشتر گزارش شده است.
ويروس تب برفكي را ميتوان بطور منقطع از نمونه هاي بافتي اخذ شده از ناحيه حلق اين حيوانات به روش اخذ نمونه با استفاده از قاشقك پروبانگ جداسازي نمود.
مقدير و توالي ويروس تب برفكي در دامهاي حامل ويروس بتدريج با گذشت زمان كاهش پيدا ميكند. گوزن، بز كوهي و شتر لاما نمي توانند حامل ويروس تب برفكي باشند يا فقط براي مدت كوتاهي اين كار را انجام ميدهند و در مورد ناقل بودن گاوميش آبي ( Water Buffaloes )اطلاعات كمي وجود دارد. خوك براي مدت زمان طولاني ناقل ويروس تب برفكي نمي شود و معمولاً‌ انتشار ويروس تب برفكي توسط اين حيوان سه تا 4 هفته پس از آلودگي متوقف ميگردد.
در فرآورده هاي دامي اگرچه ويروس تب برفكي در گوشت متعاقب كشتار و رسيدن گوشت به حالت اسيدي بي اثر يا غير فعال ميگردد ولي بمدت طولاني در بافتهاي لنفاوي سرد يا منجمد، در مغز استخوان و لخته هاي خوني باقي‌مي‌ماند و در احشاء بمدت كمتري فعال باقي‌مي‌ماند. گوشت نمك سود و خام، ‌پوست خام نمك سود شده، شير غير پاستوريزه و برخي از فرآورده هاي خام دامي ميتوانند ويروس تب برفكي را بمدت طولاني در خود حفظ نمايند.
 

mehdi libra

عضو جدید
راههاي انتقال بيماري :

راههاي انتقال بيماري :

انتقال بيماري :بيماري تب برفكي را ميتوان به جرأت مسري ترين بيماريهاي دام ناميد. خوك مهمترين ميزبان تشديد كننده بيماري تب برفكي است چرا كه هم ميتواند از راه تنفسي و هم از راه خوراكي مبتلا شود و مقادير بسيار زيادي از ويروس را از طريق هواي تنفسي خوددرمحيط پخش نمايد.گاو ميزبان نشانگر و شاخص خوب ويروس تب برفكي است زيرا بشدت در برابر ابتلاء از راه تنفسي حساس است و علائم درمانگاهي به شكل كلاسيك در اين دام مشاهده ميشود.گوسفند را ميتوان بعنوان ميزبان نگهدارنده ويروس تب برفكي نام نهاد زيرا علائم درمانگاهي در اين دام در مورد برخي از سويه ها خفيف و يا مشهود نمي باشد. البته به اين موضوع بايد توجه داشت كه نه تنها ويروسهاي تب برفكي ممكن است شيوه يكسان اپيدميولوژيكي مشابهي نداشته باشند بلكه چه بسا از نظر انتخاب ميزبان هم رفتار مشابهي ندارند.به طور كلي بيماري تب برفكي ميتوان از طرق مختلفي انتشار پيدا كند كه عبارتند از :تماس مستقيم :بيماري تب برفكي از طريق تماس مستقيم بين حيوانات آلوده و دامهاي حساس منتشر ميشود و اين مهمترين روش انتقال بيماري بحساب مي آيد. تراكم و ازدياد دام در يك محل رابطه مستقيم با سرعت انتقال بيماري دارد. بيماري در مناطق و دامداريهاي با سيستم بسته و متراكم دام بسرعت و براي مدت بيشتري انتقال پيدا ميكند و برعكس در مناطق غير متراكم و بخصوص در شرايط محيطي و هواي گرم بيماري معمولاً كمتر مشاهده ميشود.سطح ايمني دام چه ايمني ناشي از عفونت طبيعي ( متعاقب بهبودي ) و يا ايمني ناشي از واكسيناسيون ميتواند بر انتشار و نقل و انتقال ويروس تب برفكي در يك گله يا روستا مؤثر باشد.تجمع حيوانات بطور مثال در كنار آبشخوار عمومي، تجمع در محل واكسيناسيون، محل حمام دادن دام و جمع آوري گله ها جهت پشم چيني و كوچ دامهاي عشاير، مناسبترين روش پخش و انتشار ويروس تب برفكي بحساب مي‌آيند.ويروس تب برفكي همچنين براحتي ميتواند از طريق ميادين دام و محلهاي برگزاري نمايشگاههاي دام منتقل گردد زيرا در اين حالات دامهايي كه در مرحله اوليه بيماري هستند و علائم مشهود درمانگاهي ندارند از طريق ترشحات خود ويروس را پخش مي نمايند.نقش دامهاي آلوده بطور مزمن در انتقال و انتشار بيماري ناشناخته مانده است. انتقال بيماري توسط دامهاي ناقل به دامهاي حساس بصورت تجربي نشان داده نشده است. اگرچه شواهدي دردست است كه درآفريقا گاوميش‌هاي حامل بيماري ميتوانند ويروس را به گاوها در شرايط ميداني منتقل نمايندكه البته اين پديده نيازمندتماس نزديك دام آلوده ودام سالم است كه ندرتاً اتفاق مي‌افتد.انتقال غير مستقيم :ويروس ‌تب برفكي بصورت مكانيكي با انواع وسائل و ابزار دامداري از قبيل وسائط نقليه كاربردي در توزيع غذاي دام، ماشين و وسائل حمل و شير، بستر دام، وسائل نگهداري و مقيد سازي دام، لباس و ساير ابزار آلات دامپروري آلوده به ويروس تب برفكي و همچنين توسط ترشحات دام از قبيل بزاق، شير و مدفوع منتقل ميشوند. دامپزشكان و ساير پرسنل دامداري كه تماس نزديك با دام دارند ميتوانند در انتقال بيماري از يك مزرعه به مزرعه ديگر مؤثر باشند.انتشار از طريق باد :اعقتاد بر اين است كه انتقال بيماري توسط باد و پس از طي مسافتهاي قابل توجه در شرايط آب و هوائي معتدل در بسياري از نقاط اروپا اتفاق افتاده است. اگرچه بيشترين موارد رخداد بيماري ناشي از انتقال توسط باد در مسافتي حدود 10 كيلومتر گزارش شده است ولي در سال 1981 در اروپا ويروس تب برفكي توانست يك مسافت 250 كيلومتري را با باد طي نمايد. پديده انتقال ويروس تب برفكي توسط باد معمولاً‌ از طريق خوك به گاو اتفاق مي افتد جائيكه تعداد زيادي خوك به شكل متراكم نگهداري ميشود و حجم زيادي از ويروس در هواي اطراف پراكنده شود. از طرفي جهت انتقال ويروس بوسيله باد وجود ساير عوامل از جمله وزش باد ملايم با سرعت ثابت، جهت باد، بالا بودن رطوبت نسبي ( حداقل 60% ) تابش ضعيف نور آفتاب و عدم بارشهاي تند لازم است. انتقال بيماري توسط باد در مسافتهاي طولاني در آفريقا خاورميانه، آسيا و آمريكاي لاتين گزارش نشده است.تلقيح مصنوعي :انتقال بيماري تب برفكي ميتواند از طريق تلقيح مصنوعي و با استفاده از اسپرمهاي آلوده به ويروس صورت گيرد. اگرچه انتقال جنين كه بنحو مطلوب و مطابق با دستورالعمل انجمن بين الملل انتقال جنين تهيه شده باشد خطري در بر ندارد. الگوهاي بيماري :ورود ويروس تب برفكي يا سرو تايپهاي جديد ويروس تب برفكي بداخل گله، مناطق و يا كشورهائيكه قبلاً از بيماري پاك بوده اند بسرعت به يك اپيدمي با نسبت بالاي واگيري تبديل ميشود.الگوهاي اپيدميولوژيكي بيماري در مناطق معتدل، حاره اي و نيمه حاره اي در جهان متفاوت است. در مناطق معتدل بقاء بيشتر ويروس در محيط به اين معني است كه انتقال غير مستقيم از طريق ذرات آلوده از اهميت برابر با انتقال بيماري به روش تماس مستقيم بين دام آلوده و دام حساس برخوردار است. انتقال بيماري توسط باد تحت تأثير برخي از شرايط محيطي و آب و هوائي امكانپذير است. از طرف ديگر در شرايط آب و هوايي گرمتر شيوه انتقال بيماري به روش غير مستقيم اهميت كمتري نسبت به تماس مستقيم دارد. بنابراين در اين مناطق نقل و انتقالات دامهاي بالقوه آلوده و الگوهاي تجارت دام كليد درك وضعيت اپيدميولوژيكي بيماري خواهند بود.
 

mehdi libra

عضو جدید
علائم درمانگاهي :
دوره بيماري كمون در موارد ابتلاء به شكل طبيعي متغير است و عمدتاً بستگي به نوع دام، سويه ويروس، مقدار يا دز ويروس و راه ابتلاء دارد. اين دوره در كوتاهترين حالت خود 2 تا سه روز به درازا ميكشد كه ميتواند در شرايطي كه دام با مقادير بسيار پائين ويروس آلوده شده باشد 10 تا 14 روز به طول بيانجامد. دوره كمون بيماري براي موارد شاخص در يك كانون در مقايسه با موارد بعدي بيماري طولاني تر خواهد بود. در موارد ايجاد بيماري بصورت آزمايشي، دوره كمون بيماري ميتواند كوتاه شده و به 24 ـ 18 ساعت برسد.
علائم درمانگاهي بيماري تب برفكي در گاو :
اولين يافته درمانگاهي و مهم بيماري، تب ناگهاني و شديد است به طوري كه درجه حرارت بدن تا 42 درجه سانتيگراد ميرسد. ساير علائم شامل پريشاني، بي اشتهايي و قطع ناگهاني توليد شير نيز در مراحل اوليه همراه با تب مشاهده ميگردند. اين وضعيت ممكن است يك روز يا بيشتر طول بكشد و سپس مرحله بعدي يا فاز وزيكولي يا (طاولي) بيماري پديدار ميشود. در فاز وزيكولي بافتهاي اپيتليال دهان، سم پستان و دستگاه توليد مثل مورد هجوم ويروس قرار ميگردند. ضايعات وزيكولي در زبان، لبها، پاي دندانها،‌ كام، منخرين ، پوست بين انگشتي، نوارهاي تاجي برآمدگيهاي پاشنه پا سر پستانهاي در گاوهاي شيري ظاهر و بر گسترش آنها اضافه ميگردد. در بعضي مواقع و در حالات شديد بيماري وزيكولها در داخل پوزه و يا روي پوزه گوشه چشم، حشفه يا واژه ظاهر ميشود.
در ابتدا ضايعات بشكل كانونهاي كوچك پرخون در يك يا چندين ناحيه از نواحي ذكر شده ظاهر و با پيشرفت بيماري اين ضايعات كوچك به يكديگر پيوسته و ضايعات وزيكولي بزرگتري را ايجاد ميكنند كه 1 تا 2 سانتيمتر وسعت داشته و به آن وزيكول يا طاول اوليه گفته ميشود. با اتصال طاول هاي اوليه، طاول هاي وسيعتر و بزرگتري ايجاد ميشوند كه سطح زيادي از مخاط يا اپلي تليوم زبان و يا دهان را در بر ميگيرند. وزيكولهاي اوليه و زيكولهاي بزرگتر حاوي مايع زرد كهربايي ميباشند كه حاوي مقادير بسيار زيادي از ويروس تب برفكي بوده و سطحشان نسبت به ساير قسمتهاي پوست رنگ خود را از دست ميدهد.
طاول شكل گرفته با فاصله 24 ساعت تركيده و تبديل به زخم دردناكي ميگردد كه بافت مخاط نكروزه با لبه‌هاي نامنظم آنرا احاطه نموده است.
در دهان معمولاً‌ طاول ها بيشتر در سطح زبان، پاي دندانها و كام ديده ميشود. در مواردي بيماري ممكن است بيشتر قسمت بافت اپلي تليوم سطح بالائي زبان بطور كامل جدا شود.
تورم دردناك دهان همراه با طاول هاي سالم و به تازگي پاره شده، موجب ترشح زياد بزاق از دهان، عدم تمايل به خوردن غذا و مكيدن لبها و صداي حاصل از آن ميگردد.
در اين مرحله دام مبتلا بطور كامل از خوردن غذا دست ميكشد و متعاقب آن كاهش شديد يا قطع توليد شير و كاهش شديد وزن دچار ميشود..
در اشكال عادي بيماري، ضايعات دهاني و وزيكولي در مدت زمان حدود 10 روز بهبودي پيدا ميكنند و اشتها و غذا خوردن دام نيز چند روز پس از پارگي وزيكولها بهبود مي يابد. لنگش حاد و عدم تمايل به حركت ناشي از وجود ضايعاتي در ناحيه پا و عفونت هاي ثانويه به فاصله هاي شديد بافتهاي زيرين پا مي‌انجامد. عدم توانايي حركتي ممكن است به دهيدتاسيون شديد، كاهش وزن بدن و ناتواني منجر شود چرا كه دام مبتلاء حتي قادر به راه رفتن براي دسترسي به آبشخور و آخور را نيز نمي باشد. ضايعات نوك پستان نيز ممكن است بدنبال ورم پستان ثانويه پيچيده تر شوند.
شدت واگيري بيماري تب برفكي بسيار بالا است ولي ميزان مرگ و مير آن در دامهاي بالغ معمولاً كمتر از 5% ولي در دامهاي جوان بخصوص بره و بزغاله بسيار بالا ميباشند.
اغلب مرحله بهبودي از بيماري نسبتاً طولاني است. بهبودي دامهاي مبتلا در حالات عادي تا يك ماه طول ميكشد و در اشكال شديد دامها توان حركتي و توليد خود را از دست ميدهند و نهايتاً بروز اين بيماري در يك گله يا منطقه خسارات اقتصادي زيادي بلحاظ كاهش توليد شير و گوشت بهمراه دارد. لازم بذكر است اين خسارات، خسارات مستقيم حاصل از بيماري تب برفكي است و خسارات غير مستقيم آن بسيار بيشتر حائز اهميت ميباشد كه مهمترين آنها شامل : ـ سقط جنين دامهاي آبستن.
ـ درمان طولاني ضايعات سمي و اندامهاي حركتي دام.
ـ تغيير شكل سم و ضايعات غير قابل برگشت اندامهاي حركتي.
ـ ضايعات شديد و دائمي بر روي پستان و غدد مولد شير.
ـ ضايعات شديد بر غدد درون ريز كه با عدم تحمل گرما و سندروم له‌له زني مزمن يا علائم نفس تنگي و ناتواني مشخص ميگردد و نازائي هاي دائمي و مزمن.
ـ تلفات ناگهاني در گوساله هاي جوان و بره و بزغاله جوان كه هيچگونه وزيكول يا ضايعات مشهودي ندارند. ( شكل قلبي تب برفكي ).
ميزان تلفات در اين قبيل دامها ممكن است به 50% يا بيشتر نيز برسد. قطع شير در دامهاي مبتلا بخصوص گوسفند و بز سبب ميشود دامهاي تازه تولد يافته بخوبي تغذيه نشوند و بطور غير مستقيم رشد آن كاهش يافته و تلفات آنها بيشتر شود.
گاوهاي نژاد خالص از بيماري تب برفكي بشدت آسيب مي بينند و علائم درمانگاهي در آنها شديدتر و طولاني تر از گاوهاي بومي است. علائم درمانگاهي در گاوهاي بومي و در مناطق آندميك بيماري به شكل خفيفتري نسبت به گاوهاي پر توليد و خالص مشاهده ميشود.
علائم درمانگاهي در گوسفند و بز :
بيماري تب برفكي در گوسفند و بز معمولاً‌ به فرم خفيف تري نسبت به ساير دامهاي حساس بروز ميكند و در اغلب اوقات قابل شناسائي نيست. ضايعات و طاولهاي دهاني در تب برفكي گوسفند و بز واضح نيست. وزيكولها اكثراً در كام و سطح پشتي زبان ديده ميشوند، كه كوچك بوده و بسرعت بهبودي پيدا ميكنند.
ضايعات ناحيه سم در تب برفكي گوسفند و بز در اكثر موارد در ناحيه نوار تاجي مشاهده ميشود كه البته تشخيص آن براحتي ممكن نيست و جهت مشاهده و معاينه آن لازم است با تراشيدن ياكنارزدن موهاي نوار تاجي آن قسمت سم را بدقت معاينه نمائيم.
لنگش اغلب تنها علامت بارز درمانگاهي و مهمترين علامت درمانگاهي تب برفكي گوسفند و بز است كه بايستي از ساير عوامل ايجاد لنگش از جمله گنديدگي سم تشخيص تفريقي داده شود.
ضايعات ناحيه سم معمولاً در اثر هجوم باكتريهاي ساپروفيت بشدت عفوني شده و سبب تورم شديد و عوارض غير قابل برگشت سم و ناتواني حركتي در دام ميگردد.
تب برفكي در گوسفند و بز ( بره و بزغاله ) همانند ساير دامها تلفات ناگهاني دامهاي جوان را به همراه دارد. خسارات و تلفات ناشي از تب برفكي در اين گروه شكلي از بروز موارد فرم قلبي است و شدت تلفات در آن معمولاً‌ در موارد عادي بيماري تا 50% نيز ميرسد اگرچه در مواردي در فرمهاي شديد تا بيش از 90% نيز مشاهده شده است.
تعيين سن ضايعات بافتي در بيماري تب برفكي :
شناسائي دقيق سن ضايعات بافتي و وزيكولهاي تب برفكي بخصوص در زماني كه بيماري براي اولين بار در يك منطقه يا گله ظاهر ميشود، ميتواند در تشخيص زمان اوليه ابتلاء دامها مورد استفاده قرار گيرد وبراساس آن اطلاعات اپيدميولوژيكي بمنظورشناسائي مبداء و مأخذعفونت بعمل آيد.
در جدول زير شاخص هايي ارائه شده اند كه پيدايش وزيكولها در فازهاي مختلف پيدايش آنها را ميتوان با به كارگيري آنها مشخص نمود. اين شاخص ها بيشتر براي گاو ارزشمند است تا دامهاي نشخوار كننده كوچك، زيرا علائم درمانگاهي تب برفكي در گوسفند و بز معمولاً‌شكل خفيف تري دارد.
ضايعات سن احتمالي، ظاهر ضايعات :
روزاول:وزيكولهاي‌سالم‌حاوي مايعات وزيكولي بهمراه علائم اوليه نكروزبافت اپيتليوم.
روز دوم : وزيكولهاي سالم و حاوي مايعات وزيكولي همراه با نكروز بافت اپيتليوم روي آنها.
روز سوم : وزيكولهاي تركيده، و اروزيون ظاهر ميشود. در مرحله اول مراكز ضايعات به رنگ روشن است و سپس رنگ قرمز شروع بدنبال تركيب فيلبرين تغيير ميكند.
روز چهارم : اروزيون با مقدار كمي بافت اپيتليوم همراه آن، اطراف زخم منظم تر شده و آثار اوليه رشد و تكثير مجدد بافت اپتيليوم در لبه هاي زخمها مشاهده ميشوند.
روز 7 ـ 10 : بهبود زخمها با پيدايش بافتهاي و فيبروژه.
آسيب شناختي ظاهري :
به غير از طاول هايي كه در معاينات باليني در دهان، سم و پستان دام مبتلا مشاهده ميشود ضايعات وزيكولي ممكن است در بافتهاي اپيتليومي و پرزهاي شكمه و احتمالاً‌ ساير قسمتهاي دستگاه گوارش نشخوار كنندگان نيز مشاهده شود.
ضايعات قلبي معمولاً در دامهاي جوان اتفاق مي افتد كه بشكل نقاط نا منظم خاكستري رنگ و گاهي نواري شكل در بافت ميوكارد / اپي كارد قلب مشاهده ميشود كه اصطلاحاً‌ از آن تحت عنوان قلب ببري يا (Tiger Heart
) نام برده ميشود.
سيتووپاتولوژي :
ضايعات هسيتو پاتولوژيكي تب برفكي خيلي هم اختصاصي نيستند. طاولهاي چند حفره اي مملو از مايعات در لايه خاردار و سلولهاي در حال آكانتوليز قابل مشاهده است. در موارد منجر به مرگ تب برفكي دژنراسيوه هيالن ميو هيوكاردي ديده‌ميشود.تائيدتشخيصي بيماري بنايي براساس يافته‌هاي هيتوپاتولوژيك است.
ايمني :
آنتي بادي خنثي كننده به فاصله 4 تا 10 روز پس از ابتلاء در خون قابل شناسائي است. دامهاي بهبود يافته معمولاً داراي ايمني طولاني مدت نسبت به عفونت مجدد هستند ( حداقل تا 5 سال ). البته اين امر نسبتاً در مورد سروتايپهاي عامل بيماري و يا سويه‌هاي كاملاً نزديك به آن صادق است ولي دام مبتلا بطور كامل در مقابل ساير سروتايپها و يا سروتايپهائي كه با سروتايپ ويروس اوليه و ايجاد كننده بيماري مراتب آنتي ژنتيكي ندارند همچنان حساس خواهد بود.
ميزان قدرت محافظت كنندگي، متعاقب واكسيناسيون دام، ارتباط زيادي به شباهت آنتي ژنتيكي ويروس واكسن با ويروس در چرخش يا ويروس چالش دارد.
واكسن فقط بصورت نسبي در برابر تغييرات آنتي ژني از يك سروتيپ ايمني ايجاد ميكند. واكسنهاي مؤثر معمولاً 4 روز بعد از واكسيناسيون ايمني لازم را ايجاد ميكند. اگرچه ايمني حاصل از واكسن دوام چنداني نداشته و نياز به واكسيناسيونهاي مجدد ( با فاصله 6 تا 12 ماه ) وجود دارد كه اين فاصله بستگي به نوع، كيفيت و مقدار آنتي ژن واكسن دارد ( مقدار
PD50).
سازندگان تجاري واكسن تب برفكي معمولاً تزريق يك نوبت واكسن و سپس تزريق نوبت دوم فاصله 3 تا 4 هفته بعد راتوصيه ميكنند.با اين وجود در مناطق آندميك بيماري بابهره گيري ازواكس مؤثر با حداقل
PD50 و نوبت واكسيناسيون با فاصله شش ماه و سپس تكرار ساليانه متداولتر است.
بطور معمول درصدي از دامهاي واكسينه شده نسبت به ابتلاء علائم درمانگاهي بيماري تب برفكي محافظت ميشوند ولي ممكن است تحت تأثير ويروس در چرخش آلوده شده و پس از ابتلاء به شكل تحت باليني نسبت به پخش و انتشار ويروس عمل نمايند. اين نكته مهم را بايد متذكر شد عليرغم واكسيناسيون در دامهائي كه در مرحله كمون بيماري تب برفكي هستند ممكن است اين دامها بيمار و علائم درمانگاهي تب برفكي اغلب به شكل ملايمتر را نشان دهند و 14 ـ 7 روز بعد از واكسيناسيون نيز بيماري را به ساير دامها انتقال دهند.
تشخيص :
1ـ تشخيص ميداني :
در معاينه دامهاي حساس در مرحله نخست افزايش ترشح بزاق، لنگش و ساير علائم درمانگاهي نشانگر بايد مورد توجه قرار گيرد. معاينات درمانگاهي بافت اپلي تليوم دهان، دست و پا و پستانها بمنظور يافتن طاولها بايد بطور دقيق صورت گيرد.
در صورت مشاهده علايم درمانگاهي تب برفكي بايد سريعاً اقدامات مناسبي جهت حفاظت منطقه يا گله‌ها بمنظور جلوگيري از انتشار بيماري به همراه اقدامات مربوط به تشخيص قطعي بيماري و نوع ويروس آن بعمل آيد. اين اقدامات سريع شامل برداشت نمونه مرضي ( اپيتليوم تازه )، درخواست از تيم دامپزشكي مجرب و متخصص بيماري تب برفكي بمنظور بازديد از محل بروز بيماري، اطلاع رساني به مسئولين دامپزشكي شهرستان، استان و سازمان مركزي و برقراري اقدامات و عمليات قرنطينه اي ـ بهداشتي بمنظور جلوگيري از گسترش بيماري، اقدامات بهداشتي و قرنطينه اي فردي پس از انجام معاينات و برداشت نمونه‌هاي مرضي بهمراه اقدامات بهداشتي و ضدعفوني سازي وسائل و ابزار دامپزشكي و نمونه برداري است و به هيچ وجه نبايد بازديد و معاينه از گله، منطقه يا فارم ديگري در همان روز توسط افراد فوق در آن روز بعمل بيايد.
2ـ تشخيص تفريقي :
بيماري تب برفكي از نظر درمانگاهي با ساير بيماريهاي ويروسي طاولي دام براحتي قابل تشخيص نمي باشد كه عبارتند از :
1ـ بيماري طاولي خوك، كه تنها در خوك بروز ميكند.
2ـ اگزانتماي طاولي كه تنها در خوك بروز ميكند.
3ـ استوماتيت طاولي كه در گاو، اسب و خوك بروز ميكند.
اين بيماريها در مراحل درمانگاهي و حاد بيماري يعني قبل از پاره شدن يا تركيدن طاولها نسبتاً قابل تفكيك ميباشند اگرچه ميزان شيوع و وقوع بيماريهاي فوق، ضايعات و سبب شناسي آنها بايد از طرق مختلف بررسيهاي ويروس شناسي مورد مطالعه قرار گيرد.
تعداد ديگري از بيماريهاي ويروسي ممكن است با بيماريهاي وزيكولي ويروسي اشتباه شوند به خصوص در مراحل پيشرفته درمانگاهي كه اين بيماريها عبارتند از :
ـ طاعون گاوي.
ـ استوماتيت پاپولار گاوان.
ـ مخاطي يا اسهال ويروس گاوان.
ـ رينوتراكيت عفوني گاوان.
ـ بلوتانگ .
ـ طاعون نشخوار كننده هاي كوچك يا
PPR.
ـ بيماري اكتيماي واگير.
اگرچه جراحات دهاني و پوزه‌اي اين بيماريها طاولي نيستند ولي ممكن است با جراحات قديمي تب برفكي اشتباه گرفته شوند. از ميان بيماريهاي فوق ضايعات ناحيه سم فقط در بلوتانگ و بيماري مخاطي گزارش شده است.
ساير بيماريهائي كه ممكن است با بيماريهاي طاولي ويروسي اشتباه گرفته شوند عبارتند از :
ـ درماتوفيلوس و ساير موارد استوماتيت ناشي از ساير گونه هاي قارچها.
ـ درماتيت فتوتوكسيك با تشكيل طاولهايي حاصل از تماس با برگهاي گياهان خانواده آذين پناه ( زردك وحشي، جعفري و كرفس ).
ـ آزردگي و سوختگي ناشي از تماس با مواد شيميائي.
ـ گنديدگي سم.
ـ ضايعات ترومايي داخل دهان و يا در پاها.
زخمها و يا ضايعات ناشي از بيماري تب برفكي اغلب ممكن است با عفونهاي ثانويه همراه ديده شوند و در اين حالت ممكن است عامل اوليه بيماري ( تب برفكي ) در خفاء قرار گرفته و به آن توجهي نشود و اين امر سبب اشتباه در تشخيص بيماري گردد.
وقتي كه گاو يا گوسفند و بزي مورد بازرسي يا بررسي از نظر وجود بيماري تب برفكي قرار ميگيرد لازم است سم دامهاي مبتلا و يا مظنون كاملاً شسته و از موادخارجي و گل پاك گردد تا تشخيص و شناسائي جراحات امكانپذير شود.
سم دامهاي مبتلا معمولاً گرمتر از معمول هستند و بهتر است موهاي اطراف ناحيه نوار تاجي را كنار زد تا زخم و ثبورات تب برفكي را بهتر مشاهده و تشخيص داد. در خوكها ضايعات يا زخمهاي ناشي از بيماري انسفالو ميوكارديت (
EMC ) ممكن است با ضايعات مشابه تب برفكي در بچه خوكها اشتباه گرفته شود.
بطور معمول اگر تلفات غير منتظره و ناگهاني در نشخواركنندگان جوان ديده شد در تشخيص تفريقي بيماريهايي از قبل تب دره ريفت، آنتروتوكسمي و بلوتانگ علاوه برتب برفكي بايستي مورد توجه قرارگيرند.
3ـ تشخيص آزمايشگاهي :
تشخيص قطعي آزمايشگاهي موارد تشخيص اوليه بيماري تب برفكي بر مبناي جداسازي ويروس و شناسائي آنتي ژن و يا تشخيص و شناسائي آنتي بادي ناشي از عفونت ويروس تب برفكي استوار باشد در صورتيكه ميتواند نشان داده شود كه آنتي بادي ها ناشي از تزريق واكسن هست يا از ابتلاء به بيماري حاصل شده است.
جزئيات روشهاي آزمايشگاهي و استاندارد براي انجام آزمايشات تشخيص تب برفكي و همچنين كنترل كيفي واكسن تب برفكي دركتاب راهنماي استانداردآزمايشات تشخيصي وكنترل واكسنهاي
OIEموجود ميباشد.
در اينجا بخشهاي مهمي از روشهاي تشخيص آزمايشگاهي متداول را بشرح زير ملاحظه مي نمائيد :
جمع آوري و ارسال نمونه هاي مرضي :
بهترين نمونه جهت آزمايشات ويروس شناسي، جداسازي ويروس و همچنين شناسائي و تشخيص آنتي ژن ا تا 2 سانتيمتر مربع اپلي تليوم وزيكولهاي سالم به تازگي پاره شده بهمراه مايعات وزيكولي ميباشد ( مايعات داخل وزيكولها حاوي مقادير بسيار زيادي از ويروس زنده تب برفكي است ).
نمونه بايد در ظروف نمونه گيري مخصوص داراي محيط كشت مخصوص حمل و نقل حاوي مقادير مساوي فسفات بافر و گليسرول ( همراه با مقاديري از آنتي بيوتيك ) جمع آوري و ارسال گردد.
.
تشخيص آنتي ژن :
در شرايط حاضر دو روش آزمايشگاهي جهت شناسائي آنتي ژن ويروس تب برفكي بكار گرفته شدند كه عبارتند از:
1ـ آزمايش تثبيت كمپلمان.
2ـ ‌اليزا (
ELISA ) آزمايش ساندويچ غير مستقيم.
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
scorpion_tur بيماري تيلريوز دامپروری 6
scorpion_tur بيماري هاي کشنده در سگها دامپروری 3

Similar threads

بالا