مادر.....

narges_F

عضو جدید
کاربر ممتاز


 

narges_F

عضو جدید
کاربر ممتاز
آدمها ... : ... وقتی کودکند می خواهند برای مادرشان هدیه بخرند ولی پول ندارند .
... وقتی که بزرگتر می شوند ، پول دارند ، ولی وقتِ هدیه خریدن ندارند.
... وقتی که پیر می شوند ، پول دارند ؛ وقت هم دارند ، ولی مادر ندارند !
 

"ALIREZA & M"

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مادرم ! تو را با "میم" محبتت می‌شناسم و می‌روم تا "ر"ی رستگاری‌ات را در گوش تک‌تک قاصدک‌ها زمزمه کنم...
آغوش گرمت را به خاطر آرامش دریایی‌اش دوست می‌دارم و ساحل بیکران دستانت را در نگاهم جمع می‌کنم و مرغ دل را در آسمان آبی نگاهت پرواز می‌دهم... تا نفس‌هایت همچون آفتاب سحرگاهی، نوازشگر روحم باشد... و لبخند دلنشینت بر کویر دلم باریدن گیرد که سخت تشنه‌ام و درد مرا جز این، چه چیز التیام بخشد؟مادرم ! دستان پرمهرت تا مرز پرستیدن می‏کِشاندم و قدومت بوسه‌گاه من است...
همواره نسیم، عطر تنت را برایم به ارمغان می‌آورد تا از یاد نبرم که بهترین رایحه بهاری را نزد خود دارم... تا تلنگری باشد برای قدرناشناسی‌هایم... و تا بفهماندم که هیچکس جز تو حق مادری را اینگونه تمام و کمال ادا نکرده ‌است...
 

narges_F

عضو جدید
کاربر ممتاز
سرم را نه ظلم می تواند خم کند ،
نه مرگ ،
نه ترس ،
سرم فقط برای بوسیدن دست های تو خم می شود مادرم ؛

از اعماق وجودم اعتقاد دارم که هر روز، روز توست ...:gol:
 

"ALIREZA & M"

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز



مادر!
به تو وابسته ام آن هنگام که از تو دورم خود را از همه بیگانه میدانم تا به تو میرسم آرامش میابم ولی افسوس که نمی توانم ذره ای از محبت هایت را جبران کنم...
مادرم به اندازه چشمانم دوستت دارم...
کسی که در برابرت به خاک افتد ، فرزندت...
 

"ALIREZA & M"

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ای کاش قطره اشکی بودم که از چشمهایت به دنیا می آمدم و در گونه هایت زندگی می کردم و در لب هایت
می مردم. ای کاش گلی سرخ بودم که سحرگاهان هنگام وزیدن باد گلبرگ هایم را می چیدم و به سویت می فرستادم تا بر گونه هایت بنشیند تا شاید بتوانم اندکی از خستگی هایت را با وجودم حس کنم، ای کاش دریایی بودم که طوفان امواجم را به ساحل می آوردم و در هنگام بازگشت سنگینی بار شانه هایت را با خود می بردم تا شاید کمی کاستی بگیرد، ای کاش چون مشتی خاک بودم که هنگام راه رفتن به باد می گفتم مرا در مقابل پاهایت پهن کند تا بر من قدم بگذاری!
 

"ALIREZA & M"

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مادر!
تو تنها حامی و پشتیبان منی. می دانم که روزی از کنارم می روی و من به آن زمان می اندیشم که روزها را بی تو سپری خواهم کرد و بی تو گلهای زیبا خواهند شکوفت.و دیگر کسی نیست که در غمو شادی هایم شریک باشد...
دیگر کسی نیست که به دردها وخاطره هایم گوش فرا دهد...
میدانم که آرزو داری مرا در فراز آسمان ببینی، اگر نتوانم این کارهارا بکنم، محبتهایت را جمع می کنم دو بال از محبت می سازم و با آن بالها خود را به تو می رسانم.
 

"ALIREZA & M"

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بهشت، برای گام‏های تو وسعت گرفت و حجم مهربانی تو در این جهان نگنجید، که خداوند، آن سویْ از شیرهای روان و حریر سبز روح تو، بهشت را آفرید تا حوریان سیه چشمِ محبت تو، از تخت‏های لالایی‏ات بر اهل زمین سلام و تحیت فرستند.
مادر! دست‏های تو، دروازه‏های ورود به رستگاری است.
بگشای تا تلاوت کنم: تمام رودها، سرچشمه‏ها، از چشم‏هایت وام می‏گیرند.
و گل‏های خدا وقتی که می‏رویند، مادر نام می‏گیرند.
 

"ALIREZA & M"

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تنها به واسطه‏ی درک مقام مادر است که می‏توانی صفات رحیمی و رحمانیت خداوند را تصور کنی.
امروز بوسه بر دستان تو، تعقیبات نمازهای یومیه من است، عبادت مرا در تماشای رخسارت بپذیر.
 

"ALIREZA & M"

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو روشنی روزهای آفتابی من هستی. من، ماهی کوچکی هستم که لحظه‏ای نمی‏توانم دور از دریای وجود تو زندگی کنم. دست‏های تو، امن‏ترین آشیانه بوسه‏های من‏اند. شانه‏هایت، بهترین تکیه‏گاه‏اند برای روزهای ابری چشمان من.
عطر بودن توست که مرا زنده نگاه می‏دارد.
لالایی تو برای کودکی‏ام، آوازهای داوود علیه‏السلام بود که در دامنه دشت‏های بهاری، پرنده‏های مشتاق خواندن را لال نگه می‏داشت.
 

narges_F

عضو جدید
کاربر ممتاز
مادر، می خواهم با اشک هایم
گلی بپرورم به رنگ خون دل و
پا به قامت هزاران دریغ و آه
و روز مادر، بر مزارت گذارم
مادر، در این روز، آهم را بنگر
و دریغم را شاهد باش
هنوز باور ندارم که تو رفته ای
هنوز دست احساس تو را حس می کنم
تو زنده ای
 

narges_F

عضو جدید
کاربر ممتاز
نبودنت بهترین بهانه است برای اشک ریختن
ولی ای کاش بودی تا اشکهایم از شوق دیدارت سرازیر میشد
کاش بودی ودستهای مهربانت مرهم همه دلتنگیهاونبودنهایت میشد
کاش بودی تا سر به روی شانهای مهربانت میگذاشتم
ودردهایم را به گوش تو میرساندم
بدون تو زندگی برایم عذاب است
بدون تو این خانه دگر صفایی ندارد
میدانم که نمیدانی بعداز تو دیگر چشمهایم سو برای دیدن ندارن
کاش میدانستی که چقدر دوستت دارم وبی تاب نگاه مهربانت هستم
 

narges_F

عضو جدید
کاربر ممتاز
مادر، دستی بر گهواره دارد
و دستی در دست خدا.

آن‌گاه که مادر، گهواره را
تکان می‌دهد ، عرش
خدا به لرزه درمی‌آید.

و همه‌ی فرشتگان سکوت
می‌کنند تا زیباترین سمفونیِ
هستی را بشنوند:

لالایی مادر
 

ahoo_fr

عضو جدید
کاربر ممتاز
یادتونه...
بچه که بودیم ، وقتی مریض می شدیم
وفتی آقا دکتره ، می پرسید...
بگو کجات درد داری؟ چته ؟؟؟
زل می زدیم به مامانمون؟!!
یادتونه؟!!
منتظر می شدیم تا اون بگه مریضی مون چیه؟؟...
و جواب دادن رو به اون می سپردیم؟...
چون که می دونستیم مادرمون، همون احساسی رو داره
که ما داریم ...
حتی از خودمون بیشتر ، دردمون رو احساس می کنه ...
حالا می خوام بگم اون روزها رو یادت میاد؟
خب ، تو جون شدی ، اون پیر شده!!!
حواست باشه بهش...
حالا وقتشه ، توام مثل بچگی هات اگه اون مریض شد...
حسش کنی!!!
حالا اون به تو نیاز داره ، حتی اگه حرفی نزنه...
مثل همیشه!!!
حواست بهش باشه....
 

"ALIREZA & M"

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=arial, helvetica, sans-serif][/FONT][FONT=arial, helvetica, sans-serif] [FONT=arial, helvetica, sans-serif][SUB]مادر[/SUB][/FONT][/FONT][FONT=arial, helvetica, sans-serif][FONT=arial, helvetica, sans-serif][SUB]...سلام
نامه ای را که بر روی گلبرگ هایی از دلتنگی نوشتم در سکوتی زیبا آب برد...
من خدا را نقاشی کردم [/SUB]
[/FONT]
[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif][FONT=arial, helvetica, sans-serif][SUB]مادر[/SUB][/FONT][/FONT][FONT=arial, helvetica, sans-serif][FONT=arial, helvetica, sans-serif][SUB]...خدا به شکل بوسه های تو بر پیشانی من بود...
[/SUB]
[/FONT]
[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif][FONT=arial, helvetica, sans-serif][SUB]مادر[/SUB][/FONT][/FONT][FONT=arial, helvetica, sans-serif][FONT=arial, helvetica, sans-serif][SUB]، من از آن آخرین بدرقه ات تا پشت دیوار بیکسی نوشتم و بغض کردم...
[/SUB]
[/FONT]
[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif][FONT=arial, helvetica, sans-serif][SUB]مادر[/SUB][/FONT][/FONT][FONT=arial, helvetica, sans-serif][FONT=arial, helvetica, sans-serif][SUB]..در اینسوی بیخوابی...من هر شب پر نورترین ستاره را تو میبینم...
شنیده ام کوله بار دوران کودکی مرا سنگ صبور خویش کرده ای [/SUB]
[/FONT]
[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif][FONT=arial, helvetica, sans-serif][SUB]مادر[/SUB][/FONT][/FONT][FONT=arial, helvetica, sans-serif][FONT=arial, helvetica, sans-serif][SUB]...
من هم در آن آیینه که دادی یادگاری..در آن هر شب تصویری از تبسم تورا میبینم...
[/SUB]
[/FONT]
[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif][FONT=arial, helvetica, sans-serif][SUB]مادر[/SUB][/FONT][/FONT][FONT=arial, helvetica, sans-serif][FONT=arial, helvetica, sans-serif][SUB]..ای زیباترین احساس...قشنگترین بنفشه...ستاره ام را چندیست گم کرده ام[/SUB][/FONT][/FONT]
 

"ALIREZA & M"

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
میدونی دلتنگی یعنی چی؟
دلتنگی یعنی اینکه: بشینی به خاطراتت با مادرت فکر کنی ..
اونوقت یه لبخند بیاد رو لبت ..
ولی چند لحظه بعد ...
شوری اشکهای لعنتی ، شیرینی اون خاطره ها رو از یادت ببرند

 

narges_F

عضو جدید
کاربر ممتاز
[SUB][FONT=courier new, courier, mono][/FONT][/SUB]
[SUB][FONT=courier new, courier, mono]
[/FONT][/SUB]
[SUB][FONT=courier new, courier, mono]مـــادر[/FONT][/SUB]
تمام زندگیم درد مــیکند
دلــــم نوازش های مــــادرانه میخواهد
 
بالا