لطیفه های مدیریتی

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
عنواننامه انتقالي
متن كامل لطيفهرئيس يكي ازبخشهاي اداره كل ، طبق معمول ، يكروز صبح همكاران و كاركنان تحت مسئوليتش را جمع كرد و براي آنها لطيفه اي تعريف كرد و طبق معمول ، همه همكاران از خنده ريسه رفتند . اما يكي از كارمندان به لطيفه رئيس نخنديد . رئيس با تعجب و ناراحتي پرسيد ؟ مگر لطيفه ام خنده نداشت ؟ كارمند پاسخ داد : موضوع اين نيست قربان . نامه انتقالي من امروز مي آيد و از فردا ديگر كارمند قسمت شما نخواهم بود .
 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
عنوانچوپان و تعداد گوسفندها
متن كامل لطيفهچوپاني مشغول چراندن گله گوسفندان خود در يك مرغزار دورافتاده بود. ناگهان سر و كله يك اتومبيل جديد كروكي از ميان گرد و غبار جاده هاي خاكي پيدا مي‌شود. راننده آن اتومبيل كه يك مرد جوان با لباس Brioni ، كفشهاي Gucci ، عينك Ray-Ban و كراوات YSL بود، سرش را از پنجره اتومبيل بيرون آورد و پرسيد: اگر من به تو بگويم كه دقيقا چند راس گوسفند داري، يكي از آنها را به من خواهي داد؟
چوپان نگاهي به جوان تازه به دوران رسيده و نگاهي به رمه اش كه به آرامي در حال چريدن بود انداخت و با وقار خاصي جواب مثبت داد.
جوان، ماشين خود را در گوشه اي پارك كرد و كامپيوتر Notebook خود را به سرعت از ماشين بيرون آورد، آن را به يك تلفن راه دور وصل كرد، وارد صفحه ي NASA روي اينترنت، جايي كه ميتوانست سيستم جستجوي ماهوارهاي ( GPS) را فعال كند، شد. منطقه ي چراگاه را مشخص كرد، يك بانك اطلاعاتي با 60 صفحه ي كاربرگ Excel را به وجود آورد و فرمول پيچيده عملياتي را وارد كامپيوتر كرد.
بالاخره 150 صفحه اطلاعات خروجي سيستم را توسط يك چاپگر مينياتوري همراهش چاپ كرد و آنگاه در حالي كه آنها را به چوپان ميداد، گفت: شما در اينجا دقيقا 1586 گوسفند داري.
چوپان گفت: درست است. حالا همينطور كه قبلا توافق كرديم، مي‌تواني يكي از گوسفندها را ببري.
آنگاه به نظاره مرد جوان كه مشغول انتخاب كردن و قرار دادن آن گوسفند در داخل اتومبيلش بود، پرداخت. وقتي كار انتخاب آن مرد تمام شد، چوپان رو به او كرد و گفت: اگر من دقيقا به تو بگويم كه چه كاره هستي، گوسفند مرا پس خواهي داد.
مرد جوان پاسخ داد: آره، چرا كه نه!
چوپان گفت: تو يك مشاور هستي.
مرد جوان گفت: راست ميگويي، اما به من بگو كه اين را از كجا حدس زدي؟
چوپان پاسخ داد: كار ساده اي است. بدون اينكه كسي از تو خواسته باشد، به اينجا آمدي. براي پاسخ دادن به سوالي كه خود من جواب آن را از قبل ميدانستم، مزد خواستي. مضافا، اينكه هيچ چيز راجع به كسب و كار من نميداني، چون به جاي گوسفند، سگ مرا برداشتي.


شرحانتخاب مشاور يكي از راههاي شناخت و تحليل سازمان مي باشد كه نقش مهمي در تصميمات مديريتي دارند. اما در بعضي مواقع بنا به دلايلي همچون عدم تعريف صحيحي از انتظارات مورد نظر از مشاور ، كلي بودن موضوع مورد مشاوره ، عدم توانمندي كارشناسان سازمان ، عدم مهارت مشاور و ... نتيجه مطلوبي از قراردادهاي مشاوره‌اي حاصل نمي‌گردد.
 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
عنوانكارمند فعال
متن كامل لطيفهرئيس: خجالت نمي‌كشي تو اداره داري جدول حل مي‌كني؟
كارمند: چكار كنيم قربان، اين سروصداي ماشينها كه نمي‌ذاره آدم بخوابه.
 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
عنوانانواع مدير
متن كامل لطيفهمديران بر چند گونه‌اند:
1- برخي مديران مانند خوشبختي اند؛ هر چه به آنها نزديك‌تر شويم، بهتر است.
2- برخي مديران مانند آتش هستند؛ بايد فاصله مناسب را با آنها حفظ كنيم تا نه بسوزيم و نه يخ بزنيم.
3- برخي مديران مانند بدبختي اند؛ هر چه از آنها دورتر شويم، بهتر است.


شرحيك گونه چهارم نيز وجود دارد:
4- برخي مديران رنگارنگ اند؛ يك زمان مانند خوشبختي اند؛ زمان ديگر مانند آتش هستند؛ وقت ديگر نيز مانند بدبختي اند (مدير سايت).
 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
عنوانراز موفقيت
متن كامل لطيفهقوانين رسيدن به موفقيت:
1- هميشه رئيس درست مي‌گويد.
2- اگر زماني متوجه شديد كه واقعاً رئيس اشتباه كرده است، به قانون 1 مراجعه كنيد!
 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
عنوانجنگل
متن كامل لطيفهبه كسي گفتند : ببين چه جنگل زيبائي

گفت: درختان نميگذارند من جنگل را ببينم!


شرح(1) شناخت اجزاء لزوماً منجر به شناسايي سيستم نمي‌شود زيرا يك سيستم چيزي بيش از جمع اجزاء آن است.
(2) براي تحليل يك سيستم بايد به ماهيت اجزاء و كل سيستم آشنايي داشت.
(3) سطح و جايگاه تحليل‌گر سيستم بايد متناسب با نوع تحليل باشد.
 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
عنوانلغتنامه مهندسان
متن كامل لطيفه1- اين بستگي دارد به . . . يعني: جواب سئوال شما را نمي‌دانم!
2- اين موضوع پس از روزها تحقيق و بررسي فهميده شد. يعني: اين موضوع را به طور تصادفي فهميدم!
3- نحوه عمل دستگاه بسيار جالب است. يعني: دستگاه كار مي‌كند و اين براي ما تعجب‌برانگيز است!
4- ما تصحيحاتي روي سيستم انجام داديم تا آن را ارتقاء دهيم. يعني: تمام طراحي ما اشتباه بوده و ما از اول شروع كرده‌ايم!
5- ما پيشگويي مي‌كنيم . . . يعني: 90 درصد احتمال خطا مي‌رود!
6- كل كوشش ما براي اين است كه مشتري راضي شود. يعني: آنقدر از زمانبندي عقبيم كه هر چه به مشتري بدهيم راضي مي‌شود!
7- به علت اهميت تئوري و عملي اين موضوع . . . يعني: به علت علاقه من به اين موضوع.
8- بقيه نتايج در گزارش بعدي ارائه مي‌شود. يعني: بقيه نتايج را تا فشار نياوريد نخواهيم داد!
9- ثابت شده كه . . . يعني: من فكر مي‌كنم كه . . .!
10- اين صحبت شما تا اندازه‌اي صحيح است. يعني: از نظر من صحبت شما مطلقاً غلط است!
11- در اين مورد طبق استاندارد عمل خواهيم كرد. يعني: از جزئيات كار اصلاً اطلاع نداريد!
 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
عنوانكي بايد رئيس باشه؟
متن كامل لطيفهتمام اعضاي بدن جلسه‌اي تشكيل دادند تا رئيس بدن را تعيين كنند.
مغز گفت: "من رئيسم، چون تمام سيستم‌هاي بدن را كنترل مي‌كنم و بدون من هيچ عملي در بدن انجام نمي‌شود."
خون گفت: "من بايد رئيس بدن باشم، چون اكسيژن را به تمام اعضاي بدن مي‌رسانم و بدون من هيچ عضوي كار نخواهد كرد."
معده گفت: "من بايد رئيس باشم، چون تمام غذاها را من پردازش مي‌كنم و انرژي لازم اعضاي بدن را تأمين مي‌كنم."
همهمه‌اي سر گرفت و باقي اعضاء نيز تلاش مي‌كردند رئيس بودن خود را توجيه كنند.
در اين بين مقعد با صداي بلند گفت: "من رئيس بدن هستم."
به يكباره اعضاي بدن شروع به خنديدن كردند و مقعد را مسخره كردند. او نيز عصباني و منقبض شد.
در فاصله چند روز، مغز دچار سردرد وحشتناكي شد، معده ورم كرد و خون نيز سمي شد. به ناچار همه اعضاء تسليم شدند و توافق كردند كه مقعد رئيس بدن باشد.
_________________________
All the organs of the body were having a meeting, trying to decide who was in charge.
"I should be in charge", said the brain, because I run all the body's systems, so without me nothing would happen".
"I should be in charge", said the blood, "because I circulate oxygen all over, so without me you'd all waste away".
"I should be in charge", said the stomach, "because I process food and give all of you energy".
"I should be in charge", said the rectum, "because I'm responsible for waste removal".
All the other body parts laughed at the rectum and insulted him, so in a huff, he shut down tight. Within a few days, the brain had a terrible headache, the stomach was bloated, and the blood was toxic.
Eventually the other organs gave in. They all agreed that the rectum should be the boss.

شرحاگر سيستمي خوب طراحي و توليد شده باشد (مانند بدن) همه اجزاي آن لازم و ضروري هستند. عملكرد چنين سيستمي در حد مورد انتظار، نيازمند وجود و همكاري تمام اجزاي آن است و اجزا نسبت به يكديگر برتري ندارند. چنين سيستمي يك سيستم ناب (Lean) است و كوچكترين خللي در يكي از اعضاء، موجب اختلال در كل سيستم و اجزا مي‌شود.
بني آدم اعضاي يكديگرند ******* كه در آفرينش ز يك گوهرند
چو عضوي بدرد آورد روزگار*******دگر عضوها را نماند قرار
 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
عنوان
درخواست افزايش حقوق
متن كامل لطيفه
HOW TO ASK YOUR BOSS FOR A SALARY INCREASE..?
One day an employee sends a letter to his boss asking for an increase in his salary!!!

Dear Bo$$
In thi$ life, we all need $ome thing mo$t de$perately. I think you $hould be under$tanding of the need$ of u$ worker$ who have given $o much $upport including $weat and $ervice to your company. I am $ure you will gue$$ what I mean and re$pond $oon.
Your$ $incerely,
Norman $oh
The next day, the employee received this letter of reply:
Dear NOrman,
I kNOw you have been working very hard. NOwadays, NOthing much has changed. You must have NOticed that our company is NOt doing NOticeably well as yet. NOw the newspaper are saying the world`s leading ecoNOmists are NOt sure if the United States may go into aNOther recession. After the NOvember presidential elections things may turn bad. I have NOthing more to add NOw. You kNOw what I mean.
Yours truly,
Manager


شرحدر بسياري از موارد پيش مي آيد كه مديران سازمان ها بي دليل در پاسخ به خواسته هر يك از كاركنان خود خونسردي خود را از دست داده و براي خود و ديگران استرس ايجاد مي نمايند در حاليكه براحتي و با كمي باهوشي مي توانند هم به خواسته كارمند خود پاسخ دهند و هم اينكه سازمان را در كمال لياقت اداره نمايند.
اين موضوع نه تنها براي مديران و كاركنان بلكه براي بسياري از مشاغل ديگر نيز مصداق دارد. پليسي را در نظر بگيريد كه با عصبانيت بخاطر تخلف يك راننده هم از ابزار قانوني خود استفاده كرده و وي را جريمه مي كند و هم اينكه بي دليل خود و راننده را عصباني مي كند. در حالي كه مي تواند با روي خوش و لبخند و پاره اي توضيحات تنها به جريمه فرد متخلف پرداخته و در انتها براي وي سلامتي و رانندگي بدون تخلف را آرزو نمايد.
 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
عنوانحذف كاغذ
متن كامل لطيفهسازمان دستخوش تحول اداري شده بود اما بالاترين مقام آن همچنان ديدگاه سنتي داشت. تصميم گرفته شد با راه‌اندازي اتوماسيون اداري مصرف كاغذ به طور كل از مجموعه حذف شود. در پي اين تصميم، مقرر شد بخش اعظمي از اسناد غيرضرور مربوط به سال‌هاي گذشته امحا شود. در اين رابطه، مكاتبات عديده‌اي از سوي كارشناسان امر و رؤساي واحدها انجام گرفت و در آخر، لازم بود كه بالاترين مقام سازمان مجوز امحا را صادر كند. او نوشت: "امحا اسناد پس از تهيه و نگهداري 2 نسخه از هر كدام بلا مانع است."
 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
عنوانماديانهاي درباري
متن كامل لطيفهپادشاهي به پيشنهاد وزيرش دستور داد براي يكصد ماديان درباري نعل هاي طلايي بسازند و نيمي از خزانه و مدتها وقت را صرف آن نمودند. اما پس از پايان كار تازه فهميدند كه اصلا" ماديان نعل نمي‌خورد.
 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
عنوانحل مشكل چاله
متن كامل لطيفهدر يكي از خيابان هاي اصلي شهري چاله اي بود كه باعث بروز حوادث متعدد براي شهروندان مي‌شد.
مديران شهر طي جلسه هاي بر آن شدند كه مشكل را حل كنند.
مدير اول گفت: بايد آمبولانسي هميشه در كنار چاله آماده باشد تا مصدومين را به بيمارستان برساند.
مدير بالاتر گفت: نه، وقت تلف مي‌شود. بهتر است بيمارستاني در كنار چاله احداث كنيم.
مدير ارشد گفت: نه، بهترين كار آن است كه اين چاله را پر كنيم و چاله مشابهي در نزديكي بيمارستان احداث كنيم.
 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
عنوانمسابقه قايقراني

متن كامل لطيفهيك تيم آمريكايي با يك تيم ژاپني تصميم گرفتند كه مسابقه قايقراني برگزار كنند. هر دو تيم به سختي تمرين كردند تا در روز مسابقه به بهترين عملكرد خود دست پيدا كنند. روز مسابقه هر دو تيم آماده شدند.
وقتي آمريكايي‌ها يك مايل اول را طي كردند ژاپني‌ها به خط پايان رسيده بودند. تيم آمريكايي از باخت خود بسيار نااميد شدند. مسئول تيم دستور داد تا بررسي هاي لازم براي تعيين دلايل باخت مشخص شود. براي اين كار يك تيم مشاور انتخاب و بررسي ها شروع شد و اقدام اصلاحي را پيشنهاد دادند.
يافته هاي تيم مشاوره حاكي از اين بود كه در تيم ژاپن هشت نفر پارو مي زنند و يك نفر هدايت مي كند و در تيم آمريكا هشت نفر هدايت مي كنند و يك نفر پارو مي زند. نتيجه اين بود كه تعداد زيادي در تيم آمريكا هدايت مي‌كنند و تعداد كمي پارو مي‌زنند.
روز مسابقه در سال بعد مجدداً فرا رسيد. ساختار مديريت تيم آمريكايي به كلي متحول شد. ساختار جديد بدين صورت بود: چهار مدير راهنمايي و هدايت، سه مدير راهنمايي منطقه اي و يك سيستم ارزيابي عملكرد جديد براي ارزيابي و تشويق فردي كه وظيفه پارو زدن را بر عهده دارد.
تيم آمريكايي اين بار پس از مايل دوم نتيجه را واگذار كرد. مدير تيم در نهايت شخصي كه پارو ميزد را به دليل عملكرد ضعيف بركنار كرد و به مديران به خاطر شناسايي مشكلات پاداش داد.


شرح1- دو صد گفته چون نيم كردار نيست.
2- تورم فقط براي اقتصاد و پول اتفاق نمي‌افتد بلكه در مديريت نيز موضوعيت دارد.
 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
عنوانمشاور پير
متن كامل لطيفهيك مشاور مي‌ميرد و در آن دنيا در صفي كه هزاران نفر جلوي او بودند براي محاسبه اعمالش مي‌ايستد. اندكي نگذشته بود كه فرشته محاسب ميز خود را ترك مي‌كند و صف طولاني را طي كرده و به سمت مشاور مي‌آيد و به گرمي به او سلام كرده و احترام مي‌گذارد. فرشته، مشاور را به اول صف برده و او را بر روي مبل راحتي كنار ميزش مي‌نشاند.
مشاور مي‌گويد: "من از اين توجه شما سپاسگزارم، اما چه چيزي باعث شده كه اين گونه با من رفتار كنيد؟"
فرشته محاسب مي‌گويد: "ما براي افراد مسن احترام ويژه‌اي قائل مي‌شويم. ما يك پردازش اوليه بر روي تمامي كارنامه‌هاي اعمال انجام داده‌ايم و من ساعاتي را كه شما به عنوان ساعات مشاوره براي مشتريان خود اعلام كرده‌ايد جمع زدم. بر اساس محاسبه من، شما حداقل 193 سال سن داريد!"
 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
عنواناداره، دوستت دارم
متن كامل لطيفهاداره را دوست دارم چون جايي است كه بعد از خستگي روزانه ناشي از امور زندگي مي‌توانم در آنجا استراحت كنم.

 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
عنوانكميته يعني چه؟
متن كامل لطيفهافرادي كه به تنهايي نمي‌توانند كاري انجام دهند و دور هم جمع مي‌شوند تا نتيجه بگيرند كه نمي‌توانند هيچ كاري را با همديگر انجام دهند.
Individuals who can do nothing individually and sit to decide that nothing can be done together.
 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
عنوانآدمخوارها در يك شركت كامپيوتري
متن كامل لطيفهپنج آدمخوار به عنوان برنامه‌نويس در يك شركت كامپيوتري استخدام شدند. هنگام مراسم خوشامدگويي رئيس شركت مي‌گويد: "شما همه جزو تيم ما هستيد. شما اينجا مي‌توانيد حقوق خوبي بگيريد و مي‌توانيد به غذاخوري شركت رفته و هر مقدار غذا كه دوست داريد بخوريد. بنابراين فكر كاركنان ديگر را از سر خود بيرون كنيد." آدمخوارها قول مي‌دهند كه با كاركنان شركت كاري نداشته باشند.
چهار هفته بعد رئيس شركت به آنها سر مي‌زند و مي‌گويد: "شما خيلي سخت كار مي‌كنيد و من از همه شما راضي هستم. يكي از خانم‌هاي برنامه‌نويس ما ناپديد شده است. كسي از شما مي‌داند كه چه اتفاقي براي او افتاده است؟" آدمخوارها اظهار بي‌اطلاعي مي‌كنند. بعد از اينكه رئيس شركت مي‌رود، رهبر آدمخوارها از بقيه مي‌پرسد: "كدوم يك از شما نادونا اون خانوم برنامه‌نويس را خورده؟"
يكي از آدمخوارها با ترديد دستش را بالا مي‌آورد. رهبر آدمخوارها مي‌گويد: "اي احمق! طي اين چهار هفته ما رهبران، مديران و مديران پروژه‌ها را خورديم و هيچ كس چيزي نفهميد و حالا تو اون خانوم را خوردي و رئيس متوجه شد. پس از اين به بعد لطفاً افرادي را كه كار مي‌كنند نخوريد."
 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
عنوانساختار سازماني جمع و جور
متن كامل لطيفهكارمند سازمان الف: "ساختار سازماني شما چه جوريه؟"
كارمند سازمان ب: "ساختار سازماني ما خيلي ساده و جمع و جوره: ما كار مي‌كنيم؛ اونا امتياز و اعتبارشو مي‌برند."
 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
عنوانشش مرحله هر پروژه
متن كامل لطيفهشش مرحله هر پروژه عبارتند از:
(1) ذوق و شوق و جديت نشان دادن
(2) از اشتياق افتادن
(3) ترسيدن و سراسيمه عمل كردن
(4) جستجوي مقصر
(5) تنبيه بي‌گناه
(6) پاداش‌دادن به سهيم‌نشدگان
 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
عنوانمرد بالن‌سوار و مرد روي زمين
متن كامل لطيفهمردي در يك بالن در حال پرواز كردن بود كه متوجه شد گم شده است. در حالي كه ارتفاع بالن را كم مي‌كرد، مردي را ديد.
مرد بالن‌سوار فرياد زد: "ببخشيد، مي‌توانيد به من كمك كنيد. من به دوستم قول دادم كه نيم ساعت پيش او را ملاقات كنم، اما حالا نمي‌دانم كجا هستم."
مرد روي زمين پاسخ داد: "بله. شما در يك بالن در ارتفاع حدود 10 متر از سطح زمين معلق هستيد. شما از شمال بين 40 و 42 درجه عرض جغرافيايي و از غرب بين 58 و 60 درجه طول جغرافيايي قرار داريد."
مرد بالن‌سوار پاسخ داد: "شما بايد مهندس باشيد."
مرد روي زمين گفت: "بله. از كجا فهميدي؟"
مرد بالن‌سوار گفت: "خوب، همه چيزهايي كه گفتي از نظر فني درست است، اما من نمي‌دانم با اطلاعاتي كه دادي چكار كنم و در حقيقت هنوز گمشده هستم."
مرد روي زمين پاسخ داد: "شما بايد مدير باشيد."
مرد بالن‌سوار گفت: "بله من مدير هستم، اما از كجا فهميدي؟"
مرد روي زمين گفت: "خوب، شما نمي‌داني كجا هستي و نمي‌داني كجا مي‌روي. شما قولي داده‌اي اما نمي‌داني آن را چگونه عملي كني و انتظار داري من مشكلت را حل كنم. واقعيت اين است كه شما دقيقاً در همان موقعيت پيش از برخوردمان قرار داري اگر چه ممكن است در بيان آن مقداري خطا داشته باشم."
----
A man flying in a hot air balloon realized he was lost. Reducing altitude, he spotted a man on the ground and descended to shouting range.
"Excuse me," he shouted. "Can you help me? I promised my friend I would meet him a half hour ago, but I don't know where I am."
The man below responded: "Yes. You are in a hot air balloon, hovering approximately 30 feet above this field. You are between 40 and 42 degrees North Latitude, and between 58 and 60 degrees West Longitude."
"You must be an engineer," responded the balloonist.
"I am," the man replied. "How did you know?"
"Well," said the balloonist, "everything you have told me is technically correct, but I have no idea what to make of your information, and the fact is I am still lost."
Whereupon the man on the ground responded, "You must be a manager."
"That I am" replied the balloonist, "but how did you know?"
"Well," said the man, "you don't know where you are, or where you're going. You have made a promise which you have no idea how to keep, and you expect me to solve your problem. The fact is you are in the exact same position you were before we met, but now it is somehow my fault."
 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
عنوانتفاوت‌هاي من و رئيسم
متن كامل لطيفهوقتي من يك كاري را دير تمام مي‌كنم، من كند هستم.
وقتي رئيسم كار را طول دهد، او دقيق و كامل است.
-
وقتي من كاري را انجام ندهم، من تنبل هستم.
وقتي رئيسم كاري را انجام ندهد، او مشغول است.
-
وقتي كاري را بدون اينكه از من خواسته شود انجام دهم، من قصد دارم خودم را زرنگ جلوه دهم.
وقتي رئيسم اين كار را كند، او ابتكار عمل به خرج داده است.
-
وقتي من سعي در جلب رضايت رئيسم داشته باشم، من چاپلوسم.
وقتي رئيسم، رئيسش را راضي نگاه دارد، او همكاري مي‌كند.
-
وقتي من اشتباهي كنم، من نادان هستم.
وقتي رئيسم اشتباه كند، او مانند ديگران يك انسان است.
-
وقتي من در محل كارم نباشم، من يك جايي خارج از محل كار در حال گشت‌زدن هستم.
وقتي رئيسم در دفترش نباشد، او مشغول انجام امور سازمان است.
-
وقتي يك روز مرخصي استعلاجي داشته باشم، من هميشه مريض هستم.
وقتي رئيسم در مرخصي استعلاجي باشد، او حتماً خيلي بيمار است.
-
وقتي من مرخصي بخواهم، بايد يك جلسه دليل و توجيه بياورم.
وقتي رئيسم به مرخصي برود، بايد مي‌رفت چون خيلي كار كرده است.
-
وقتي من كار خوبي انجام مي‌دهم، رئيسم هرگز به خاطر نمي‌آورد.
وقتي من كار اشتباهي انجام دهم، رئيسم هرگز فراموش نمي‌كند.

 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
عنوانفقط يك كار كن، كار نكن!
متن كامل لطيفهافرادي كه زياد كار مي‌كنند، زياد اشتباه مي‌كنند.
افرادي كه كمتر كار مي‌كنند، كمتر اشتباه مي‌كنند.
افرادي كه اصلاً كار نمي‌كنند، اصلاً اشتباه نمي‌كنند.
افرادي كه اصلاً اشتباه نمي‌كنند، ارتقاء مي‌يابند.
به همين دليل است كه من در محل كار بيشتر وقت خود را صرف ايميل فرستادن و بازي رايانه‌اي مي‌كنم؛
براي اين كه نياز به ارتقاء دارم.
 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
عنوانرياضيات مديريت
متن كامل لطيفهمدير باهوش + كارمند باهوش = سود
مدير باهوش + كارمند نادان = توليد
مدير نادان + كارمند باهوش = ارتقاء
مدير نادان + كارمند نادان = اضافه‌كاري
______________________________
Smart boss + smart employee = profit
Smart boss + dumb employee = production
Dumb boss + smart employee = promotion
Dumb boss + dumb employee = overtime

 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
عنوانرئيس كيست؟
متن كامل لطيفهرئيس كسي است كه وقتي شما زود مي‌آئيد او دير مي‌آيد و وقتي شما دير مي‌آئيد او زود مي‌آيد.
Someone who is early when you are late and late when you are early.

 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
عنوانكار تيمي
متن كامل لطيفهكار تيمي همواره ضروري است چون به شما اجازه مي‌دهـد تـا در صورت بروز مشكل، فرد ديگري را نكوهش كنيد!
 

وحيد اسماعيلي

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
عنوانفقط يك كار كن، كار نكن!
متن كامل لطيفهافرادي كه زياد كار مي‌كنند، زياد اشتباه مي‌كنند.
افرادي كه كمتر كار مي‌كنند، كمتر اشتباه مي‌كنند.
افرادي كه اصلاً كار نمي‌كنند، اصلاً اشتباه نمي‌كنند.
افرادي كه اصلاً اشتباه نمي‌كنند، ارتقاء مي‌يابند.
به همين دليل است كه من در محل كار بيشتر وقت خود را صرف ايميل فرستادن و بازي رايانه‌اي مي‌كنم؛
براي اين كه نياز به ارتقاء دارم.

این آخریه ایرانه ها فقط یه تفاوت داره که منتهی به اضافه کاری که نمی شه بلکه کم کاری هم می شه ........
 

وحيد اسماعيلي

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
عنوانمسابقه قايقراني
متن كامل لطيفهيك تيم آمريكايي با يك تيم ژاپني تصميم گرفتند كه مسابقه قايقراني برگزار كنند. هر دو تيم به سختي تمرين كردند تا در روز مسابقه به بهترين عملكرد خود دست پيدا كنند. روز مسابقه هر دو تيم آماده شدند.
وقتي آمريكايي‌ها يك مايل اول را طي كردند ژاپني‌ها به خط پايان رسيده بودند. تيم آمريكايي از باخت خود بسيار نااميد شدند. مسئول تيم دستور داد تا بررسي هاي لازم براي تعيين دلايل باخت مشخص شود. براي اين كار يك تيم مشاور انتخاب و بررسي ها شروع شد و اقدام اصلاحي را پيشنهاد دادند.
يافته هاي تيم مشاوره حاكي از اين بود كه در تيم ژاپن هشت نفر پارو مي زنند و يك نفر هدايت مي كند و در تيم آمريكا هشت نفر هدايت مي كنند و يك نفر پارو مي زند. نتيجه اين بود كه تعداد زيادي در تيم آمريكا هدايت مي‌كنند و تعداد كمي پارو مي‌زنند.
روز مسابقه در سال بعد مجدداً فرا رسيد. ساختار مديريت تيم آمريكايي به كلي متحول شد. ساختار جديد بدين صورت بود: چهار مدير راهنمايي و هدايت، سه مدير راهنمايي منطقه اي و يك سيستم ارزيابي عملكرد جديد براي ارزيابي و تشويق فردي كه وظيفه پارو زدن را بر عهده دارد.
تيم آمريكايي اين بار پس از مايل دوم نتيجه را واگذار كرد. مدير تيم در نهايت شخصي كه پارو ميزد را به دليل عملكرد ضعيف بركنار كرد و به مديران به خاطر شناسايي مشكلات پاداش داد.


شرح1- دو صد گفته چون نيم كردار نيست.
2- تورم فقط براي اقتصاد و پول اتفاق نمي‌افتد بلكه در مديريت نيز موضوعيت دارد.


به نظر من این آمریکا نیست ایرانه...
 

cora

عضو جدید
کاربر ممتاز
روزی دو نفر در جنگل قدم می زدند. ناگهان شیری در مقابل آنها ظاهر شد. یکی از آنها سریع کفش ورزشی اش را از کوله پشتی بیرون آورد و پوشید. دیگری گفت بی جهت آماده نشو هیچ انسانی نمی تواند از شیر سریعتر بدود.
مرد اول به دومی گفت : قرار نیست از شیر سریعتر بدوم. کافیست از تو سریعتر بدوم…
و اینگونه شد که شاخه ای از مدیریت بنام مدیریت بحران شکل گرفت !
 

cora

عضو جدید
کاربر ممتاز
در پایان مصاحبه شغلی برای استخدام در شرکتی، مدیر منابع انسانی شرکت از مهندس جوان صفر کیلومتر ام آی تی پرسید: «و برای شروع کار، حقوق مورد انتظار شما چیست؟» مهندس گفت: «حدود 75000 دلار در سال، بسته به اینکه چه مزایایی داده شود.» مدیر منابع انسانی گفت: «خب، نظر شما درباره 5 هفته تعطیلی، 14 روز تعطیلی با حقوق، بیمه کامل درمانی و حقوق بازنشستگی ویژه و خودروی شیک و مدل بالای در اختیار چیست؟» مهندس جوان از جا پرید و با تعجب پرسید: «شوخی می کنید؟ مدیر منابع انسانی گفت: «بله، اما اول تو شروع کردی.
 
بالا