لطف دژخیم!

nooshafarin

عضو جدید
کاربر ممتاز
لطف دژخیم!
دیروز
وقت ظهر
یکدفعه باز شد در سلول تنگ و تار
دژخیم بر خلاف همیشه ، با لطف و مرحمت ، پرسید حال من
آرام گفت:
زندانی عزیز ، در بندیِ خموش و فداکار و خوب من
دانی که دوست می دارمت؟
من معدن سخاوت و لطف و محبتم !!!!!!!!
من کان مهر و دوستی و صفا و کرامتم!!!!!!!!!!
از صبح تا کنون ، همه جا را قدم زدم ، در گوشه و کنار
در شهر و روستا، این تازیانه را برایت خریده ام
زیباست ، نه ؟
جالب و سر سخت و محکم است.
آرام و بی صداست. پیوسته من به فکر توام ، دوست دارمت.
امید هست که عاقل و با فهم بینمت
دستور داده ام که نگهبان و پاسدار
هر روز جامـۀ خود را عوض کنند
کفش تمیز جمله به پاهای خود کنند.
فرموده ام که بیشتر از روزهای پیش
تحویلشان دهند خشاب و گلوله را
گفتم تفنگها و مسلسلها را ، روغن زنند و صیقلی و پاکشان کنند
از بهر آنکه فکر تو آسوده تر شود.
دستور داده ام که همه سطح بام را، با سیم خاردار بپوشانند
گفتم که دستبند تو را صیقلی دهند.
گفتم پیاز هم بدهندت کنار نان، گفتم که عکس هم بگذارند در اطاق
بر تو نشان دهند ز دور آفتاب را، باید سپاس این همه لطف ما کنی !!!
زندانی عزیز.
گرسایه محبت ما بر سرت نبود،شاید که ضمن راه پای تو می شکست
شاید که زیر چرخ ترن خورد می شدی، زیر اتومبیل و یا زیر پای فیل
مرگ تو می رسید.
یا آنکه می گرفت سگ هار پای تو، از پشت بام ، و یا از فراز کوه،
گشتی تو واژگون، یا آنکه در میان یکی چاه، سرنگون
یا در خروش و جوشش امواج پر خطر، دریای بیکران، تو غرق گشته
و یا سوء قصدها ، می شد ز ناحیۀ ناشناسها.
زندانی عزیز
از لطف ماست که دائم کشی نفس ،
از مهر ماست که تو آب می خوری!!!
این از گذشت ماست که نان بر تو می دهند
ما مظهر عدالت و انصاف و قدرتیم!!!!!!!!!!
ما معدن سخاوت و مهر و مروتیم!!!!!!!!!!!
بخشش ز ما بخواه، تقاضای عفو کن
دیگر مکن لجاجت و یکدندگی بس است
مردانگی ، فتوت و بخشندگی ز ماست
خوش باش ، ای عزیز
که امروز عید ماست.


دکتر فضل ا... صلواتی
زندان پادگاه اصفهان
آذر 52
 

asal arian

عضو جدید
مرسی خیلی قشنگ بود.:heart:
---------------------------------------------
خدایا نگذار آنچه را که حق می دانم به خاطر اینکه دیگران بد می دانند زیر پا بگذارم.
دکتر شریعتی
 

Similar threads

بالا