قايموشك بازي خداوند

wwwparvane

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=2]قايموشك بازي خداوند[/h]
بسيار شنيده ام كه انسان موجوديست اجتماعي اما به راستي معناي آن چيست بالاخص كه ايمان دارم معناي آن هر دم تغيير مي يابد پس آيا تلاش براي يافتن معنايي براي آن از نقصي نسبي و تاريخي و پس محكوميت تعريف به فنا درگذر زمان خبر نمي دهد؟!! تعريف و هر تعريفي محكوم به فناست و دليل آنرا دوست ندارم و نمي خواهم كه مستدل عنوان كنم كه زيبايي را ترجيح داده ومي گويم چون به دست انسان مي افتد ، با اين حال بن بستي وجود دارد كه البته به نحويست كه ديگر انسان را براي نابودي تعريف وحشي نمي كند و آن فرايند است اگر به انسان بگوييم تعريف تعريف چنين است او را با فرآيند موضوع روبرو ساخته ايم و ... البته آرامشي كه به دست مي آورد ناشي از شرايطي نيز هست كه تعريف موضوعيت مند را خفه ساخته و تنها درك فرآيند براي آن راهگشاست خوب حالا من هم آرام گرفتم! تا تعريفي فرايندي از اجتماعيت انسان ارائه دهم : ابتدا از مثالي ساده شروع مي كنم اجتماعيت گوسفندان اينگونه رخ مي دهد كه مثلا صداي بع بع كردن كه محصوليست شخصي براي عموم گوسفندان قابل فهم است از طرفي آنچه اجتماع گوسفندان به گوسفندي مي دهد نيز امريست خصوصي و گوسفندي و به فراخور گوسفند بودن حالا از موجوديت مادي گوسفند گرفته تا حركت جمعي به سمت دشتي پر آب و علف، براي انسان وضع بر همين منوال است با اين تفاوت كه بعوض وجود شرايطي طبيعي مثل دشت و آب و علف و ... آنچه رد و بدل مي شود و اجتماعيت و خصوصيت را به هم مرتبط مي سازد موضوعيست كه توسط انسان توليد شده و به وجود مي آيد اما نبايد تصور كرد به سبب نو بودن و شدن موضوع پس اين توليد است كه زاينده ي اجتماعيت و خصوصيت بشر است هرگز چنين نيست آهاي كارل ماركس عزير با توام ! حتي اگر چنين باشد پس خفه خون!!!!!!! ، بايد وبايد و بايد و پس بلكه اين روابط اجتماعي و فرديست كه مقدم مي باشد بوده هست مي ماند تا بميرد، فرآيند توليد خود يك موضوع است كه وقتي اجتماع آنرا به فرد مي دهد بدل به ماديت و آنچه كه فرد به اجتماع مي دهد بدل به ذهنيت مي شود ، در اينجا پيوند كاملي بين ماترياليسم و ايده آليسم متصور مي شود نه اينكه تا اكنون جنگي بيخود داشته اند اكنون راه نفسم براي بسط مفهوم زميني الهي بودن انسان و اساسا هر انچه كه براي انسان مطرح مي شود حتي رفتن به يك پيك نيك باتفاق خانواده بر روي يك سياه چاله باز شده است./​

 

$marziyeh67$

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[h=2]تنها مثل خدا[/h][FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]پرواز کن با بالهای باز، [/FONT][FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]آنچنان که آسوده خاطر شوی،[/FONT]
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]اوج بگیر در آسمانها،[/FONT]
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]نگاه کن به پایین،[/FONT]
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]حال بگو چه می بینی؟[/FONT]
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]مرا که چون قطره ای در دریای بیکران لایَتناهی،[/FONT]
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]در گوشه ای خزیده ام،[/FONT]
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]تنها و بی یاور،[/FONT]
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]نشسته است مر گ بی صدا در کمینگاه شکار،[/FONT]
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]آنگاه نیم نگاهی به آسمان نظری می افکنم،[/FONT]
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]تو را میبینم که پهنای آسمان را دَر مینَوَردی،[/FONT]
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]از ترس صیاد عمر خاموش میمانم،[/FONT]
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]اما در دل فریاد میکشم،[/FONT]
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]خدایا منم همانند تو تنهام،[/FONT]
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]تو قادر حَیِّ توانا،[/FONT]
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]من حقیر گمگشته از راه،[/FONT]
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]تو دانای بَصیرِ قَهّار،[/FONT]
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]من نادان به عالَم خویشتن،[/FONT]
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]تو رئوف و شادمان از اعجازت،[/FONT]
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]من متکبر به خویشتن در داشتن هیچ.[/FONT]
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
me.fatima و خداوند معجزه می کند.... فلسفه 2

Similar threads

بالا