فنون ترجمه

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
در این تاپیک دوستان آنچه که در مورد ترجمه و تکنیک های آن لازم است با آنها آشنا خواهند شد;)
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
تعریف ترجمه و انواع آن

تعریف ترجمه و انواع آن

تعریف ترجمه



نایدا: ترجمه عبارتست از پیدا کردن نزدیکترین معادل طبیعی پیام زبان دهنده در زبان گیرنده، نخست از لحاظ معنایی و دوم از لحاظ کسب.



نیومارک: ترجمه فن و حرفه ای است که طی آن سعی شود یک پیام نوشتاری در زبانی را با همان پیام در زبان دیگر جایگزین کنند.



کت فورد: ترجمه جایگزینی مواد متنی در زبان مبدا با مواد متنی در زبان مقصد است.



جامعترین تعریف ترجمه با توجه به ماهیت فرایند سخن در چارچوب نظریه سخن کاوی و متن کاوی: ترجمه عبارتست از فرایند جایگزینی عناصر متنی زبان مبدا به وسیله عناصر متنی زبان مقصد که طی آن مترجم باید سعی کند با این عمل جایگزین سازی خود زمینه ای را فراهم آورد که در آن نویسنده اصلی و خواننده متن ترجمه با هم به تعامل و تاثیر متقابل بپردازند.



انواع ترجمه



انواع ترجمه از دیدگاه کت فورد:



ترجمه کامل (Full Translation) در مقابل ترجمه ناقص (Partial Translation):



معیار تقسیم بندی میزان و مقدار عناصری از زبان مبدا است که ترجمه می شود.

- در ترجمه کامل تمامی یک متن ترجمه می شود.

- در ترجمه ناقص بعضی قسمتهای متن زبان مبدا عینا به متن مقصد منتقل می گردد.



ترجمه کلی (Total Translation) در مقابل ترجمه محدود (Restricted Translation):



معیار تقسیم بندی، سطوح ساختمانی زبان ( مانند واج شناسی، واج آرایی، تکواژشناسی و غیره) است.

- در ترجمه محدود جایگزینی عناصر متنی زبان مبدا توسط عناصر متنی زبان مقصد در همه سطوح ساختمانی صورت نمی گیرد.

- در ترجمه کلی عمل جایگزینی عناصر متنی در کلیه سطوح از نگاره شناسی گرفته تا سطوح معنایی و کاربردی انجام می گیرد و عناصر زبان مبدا در هیچ سطحی به زبان مقصد منتقل نمی شود.



ترجمه آزاد (Free Translation) در مقابل ترجمه وابسته (Rank-Bound Translation):



معیار تقسیم بندی واحد ساختمانی زبان (کلمه، عبارت، جمله ساده، جمله غیر ساده و متن) می باشد.

- اگر در جریان ترجمه، فرایند جایگزینی عناصر متنی زبان مبدا با توجه به کل محتوا و پیام و بدون در نظر گرفتن مراتب مختلف واحد های ساختمانی زبان مبدا انجام گیرد، ترجمه آزاد نامیده می شود.

- اگر مترجم سعی کند مراتب مختلف زبان مبدا را بدون تغییر به زبان مقصد منتقل کند، یعنی جمله را به جمله، عبارت را به عبارت، کلمه را به کلمه و ... ترجمه کند، چنین ترجمه ای ترجمه وابسته نامیده می شود.



انواع ترجمه از دیدگاه یاکوبسن



ترجمه درون زبانی (Intralingual Translation): که عبارتست از ادراک و تفسیر پیام در یک زبان و بیان آن به عبارات و کلمات دیگری در همان زبان.
ترجمه بین زبانی (Interlingual Translation): که همان نوع متداول و شناخته شده ترجمه است و منظور از آن بیان پیام ارائه شده در یک زبان با علائم و نشانه های زبانی زبان دیگر است.
ترجمه انترسیمیاتیک یا تغییر و تبدیل علائم رمزی (Intersemiotic Translation): که عبارتست از تغییر نظام علائم رمزی اصلی و ارائه پیام به وسیله نظام دیگر (مثلا تبدیل یک رمان به یک فیلمنامه).



انواع ترجمه از دیدگاه نیومارک



معیار تقسیم بندی وفاداری به نویسنده اصلی و یا خواننده متن ترجمه و دقت در مورد فهمیده شدن پیام توسط وی می باشد.



ترجمه پیامی (Communicative Translation): می کوشد تا بر خوانندگان خود تاثیر هر چه بیشتر مشابه با تاثیر وارده بر خوانندگان متن اصلی بگذارد. این نوع ترجمه صرفا خواننده دوم را مخاطب قرار می دهدو مایل نیست عناصر خارجی وارد زبان مقصد شوند. به طور کلی ترجمه پیامی احتمالا آسانتر، ساده تر، روشن تر، مستقیم تر و قراردادی تر است.
ترجمه معنایی (Semantic Translation): سعی می کند تا آنجایی که ساختارهای معنایی و نحوی زبان مقصد اجازه می دهد عین معنای بافتی متن اصلی را ارائه کند. ترجمه معنایی در جارچوب فرهنگ اصلی باقی می ماند و تنها از طریق معنای تجربی خواننده را در دستیابی به پیام یاری می دهد. این نوع ترجمه تا حدودی پیچیده تر، ناهموارتر، مفصلتر و دقیقتر است.

منبع
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
روش های ترجمه

روش های ترجمه

در دوره ای که پیتر نیومارک (1981) آن را دوره ما قبل زبانشناسی ترجمه می نامند، بحث درباره ترجمه، حول یک سوال کلی صورت می گرفت و آن این بود که ترجمه باید به روش آزاد انجام شود یا روش لغوی. نظریه پرداز که خود را مجبور به انتخاب این یا آن روش
می دید، پاسخ خود را به صورتی تجویزی و با استناد به یکی از چهار عامل فرهنگی، اخلاقی، زبانی و زیبا شناختی (و یا مجموعه ای ار این عوامل) بیان می کرد. پاسخهایی را که با استناد به عوامل فوق داده شده، می توان به طور خلاصه به صورت قضایایی متضاد به شرح زیر بیان کرد:

عامل فرهنگی
الف. ترجمه ابزاری فرهنگی است. متن اصلی را تا آنجا که لازم است باید تغییر داد تا با فرهنگ مقصد سازگاری پیدا کند.
ب. ترجمه ابزاری فرهنگی است. متن اصلی را باید با کمترین تغییر ترجمه کرد تا بیانگر شیوه تفکر و بیان ملتی دیگر باشد.

عامل زبانی
الف. مترجم باید تا حد امکان کلمات و تعبیرات نویسنده را به کار ببرد و از این راه زبان مقصد را غنی کند.
ب. مترجم باید تا حد امکان از به کار بردن کلمات و تعبیرات نویسنده که زبان مقصد را فاسد می کند پرهیز کند.

عامل اخلاقی
الف. مترجم باید لفظ به لفظ به نویسنده متعهد باشد.
ب. مترجم باید به روح اثر متعهد باشد.

عامل زیبا شناختی
الف. مترجم باید با نقض قراردادهای عرفی زبان مقصد و آشنایی زدایی، غرابت زبانی متن اصلی را تا حد امکان به ترجمه منتقل کند.
ب. مترجم باید غرابت زبانی متن اصلی را به حداقل برساند و زبان ترجمه را تا حد امکان طبیعی و روان کند.

استدلالهای فوق، چنانکه گفته شد، تجویزی اند و مبنایی سوبژکتیو دارند. هر کدام از آنها ممکن است در شرایط خاصی در جامعه ای مقبول واقع شوند و در شرایط خاص دیگری نا مقبول. در تاریح ملتها بسیار پیش آمده است که زمانی یک استدلال مقبول واقع شده و زمانی استدلال متضاد آن. مقبولیت این استدلالها در نهایت تابع ذوق اهل قلم و شرایط اجتماعی فرهنگی و زبانی دوره ای خاص می باشد. در دوران جدید، به ویژه در سه، چهار دهه اخیر که حوزه مطالعات ترجمه به تدریج شکل گرفته، نظریه پرداز ترجمه، وقتی صحبت از روش ترجمه می کند، همچنان خود را به اصول کلی این یا آن روش محدود می بیند، اما در اینجا یک تفاوت اساسی وجود دارد. نظریه پرداز دیگر تجویز نمی کند، بلکه با استناد به عوامل مختلف به خصوص نوع متن، به جای اینکه بگوید "باید" این یا آن روش را به کار برد، می گوید این یا آن روش برای ترجمه این یا آن متن به کار رفته است یا مناسب تر است و دلایل عینی خود را نیز ذکر می کند.
تغییر شیوه کار نظریه پرداز از تجویزی به توصیفی، اتفاق مبارکی است که در عرصه مطالعات ترجمه رخ داده است. این تغییر پیامدهای زیادی برای مترجمان دارد. از جمله این پیامدها یکی آن است که مترجم مجبور نیست از روشی پیروی کند که در جامعه ادبی روش غالب در ترجمه به حساب می آید. انتخاب روش بستگی به مخاطب و به خصوص نوع متن دارد. انتخاب روش وقتی درست است که ترجمه برای خواننده مفید باشد یا روش با نوع متن تناسب داشته باشد. در واقع، انتخاب روش به مترجم واگذار شده است. مترجم برای انتخاب روش باید آگاهی داشته باشد و روش مناسب را با احساس مسئولیت و اعتماد به نفس انتخاب کند. این نکته دستاورد کمی نیست هر چند که اهمیت آن همیشه به درستی درک نمی شود. کم نیستند مترجمانی که همه انواع متون را به یک روش ترجمه می کنند و برای انتخاب روش مناسب، آگاهی لازم و لذا اعتماد به نفس ندارند و دست به تجربه نمی زنند و ترجیح می دهند از روش غالب پیروی کنند.



نوشته: دکتر غزاعی فر
منبع: فصلنامه مترجم
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
یک نمونه ی عملی از تفاوت ترجمه ی ماشینی با ترجمه انسان

یک نمونه ی عملی از تفاوت ترجمه ی ماشینی با ترجمه انسان

متن انگلیسی
This injury occurs as the result of low oxygen levels in the interior of the tuber and is relatively easy to diagnose. The center of affected tubers is black to blue black, in an irregular pattern, and the border of the discolored area is usually very distinct. Darkened areas of the tuber are usually fairly firm, in contrast to those of tubers affected by Pythium leak, which are spongy. Affected tissues do not smell, and shrinking of the tissue may result in the formation of a cavity in the center of the tuber. Blackheart develops when tubers are held in a low–oxygen environment or when gas diffusion through the tubers is slowed because of extremely cold (32° F) or warm (96°–104° F) temperatures. This condition can also develop in the field when soils are flooded or in poorly aerated storages. Because seed–piece size is effectively reduced by the death of affected tissues, plant stand and vigor are likely to be reduced.
ترجمه فرمالیته ی خودم!
این آسیب در نتیجه ی سطوح پایین اکسیژن در بافت درونی رخ دهد و نسبتاً خیلی زود قابل تشخیص است. در یک الگوی غیر منظم، مرکز بافت های تحت تأثیر واقع شده سیاه مایل به آبی تیره است، و حاشیه ی بیرنگ آن قسمت کاملاً مشخص است. نواحی سیاه شده ی میوه ی سیب زمینی معمولاً سفت است، در مقایسه با آنهایی که از طریق تراوش پیتیوم که اسفنجی شکل هستند، آلوده شده اند. برگ های آلوده بو نمی دهند و چروک شدن برگ ها ممکن است ناشی از ایجاد یک حفره در قلب سیب زمینی باشد. پوسیدگی درونی زمانی به وجود می آید که میوه ی سیب زمینی در محیط دارای اکسیژن کم نگهداری شوند و یا هنگامی که انتشار گاز درون میوه ی سیب زمینی به علت سرمای بیش از حد (32 درجه فارنهایت) و یا دماهای گرم (96 الی 104 درجه فارنهایت) کند شود. این شرایط همچنین می تواند در خاک رخ دهد زمانی که زمین گرفتار سیل می شود و یا در انبارهای دارای هوای کم. چون اندازه بذر به طور مؤثر با مرگ برگ های آلوده شده کاهش می یابد، ایستادگی و قدرت گیاه احتمالاً کاهش می یابد.
ترجمه توسط مترجم متن پدیده!!!!!!
اين صدمه مثل نتيجه اكسيژن پايين را اتفاق مىافتد در از درونى را قارچ دنبلان يك سطح بكند و نسبتاً آسان است كه تشخيص مىدهد. مركز قارچ‌هاى دنبلان ساختگى به آبى سير سياه است، در يك طرح بىقاعده و مرز موضوع بىرنگ شده معمولاً خيلى جدا است. تاريك مناطق قارچ دنبلان شركت معمولاً نسبتاً هستند، در مقابل به آن از قارچ‌هاى دنبلان متأثر از قارچ انگلى ريشه گياهان چكه بكند، كه اسفنجى هستند. بافتهاى ساختگى و انقباض دستمال را بو نمىكنند به شكل يك فرورفتگى در مركز قارچ دنبلان ممكن است منتج بشود. زغال‌اخته فرنگى توسعه مىدهد قارچ‌هاى دنبلان وقتى كه يك محيط پايين‌اكسيژن جلوگيرى شده‌اند يا اضافه گازى وقتى كه از ميان قارچ‌هاى دنبلان به دليل)F32(بيش از حد سرد را كند است يا درجات حرارت)F96-104(گرم. همچنين اين حالت در محوطه باز مىتواند توسعه بدهد خاكها وقتى كه سيل‌زده‌اند يا در انبارهاى به طور ضعيف هواداده. براى اينكه اندازه تخم‌قطعه به طور مؤثر تنزل‌يافته به مرگ بافتهاى ساختگى است، مىكارد بيايستد و هستند پرقدرت كم‌شده است..

منبع
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
پنج چیز که برخی از مترجم‌ها نمی‌دانند



امروزه هر فردی که اندکی زبان انگلیسی می‌آموزد به ترجمه‌ی نوشته‌هایی از اینزبان می‌پردازد و خود را مترجم خوبی می‌داند. اما ترجمه‌ی خوب چه ترجمه‌ای است؟
الف) ترجمه‌ای است که در برابر هر واژه بیگانه، برابر فارسی آن را گذاشتهباشد.
ب) ترجمه‌ای است که منظور نویسنده‌ی زبان بیگانه را با واژگانی که مترجم مناسبمی‌داند بیان کند.
ج) ترجمه‌ای است که برابرهای مناسب واژه‌های بیگانه را در ساختار دستوری زبانفارسی بیان کند.
روژه کایوا(Roger Caillois) در این باره گفته است:
"خوب ترجمه کردن آثار شکسپیر یا پوشکین به فارسی یعنی نوشتن متنی که شکسپیر یاپوشکین اگر به جای امکانات زبان انگلیسی یا روسی امکانات زبان فارسی را در اختیارمی‌داشتند آن را می‌نوشتند. پس ترجمه خوب نه ترجمه‌ی لفظ به لفظ است و نه ترجمه‌یادیبانه(اما غیر امین)، بلکه عبارت است از ابداع متنی(اعم از واژگان و جمله‌بندی وسبک) که نویسنده اگر زبان مادریش همان زبان مترجم می‌بود آن را می‌نوشت. چنینترجمه‌ای مستلزم دانش و هوش و تخیل بسیار است و البته باید آن را کمال مطلوب ترجمهدانست. من ادعا نمی‌کنم که چنین ترجمه‌ای تحقق‌پذیر باشد، اما می‌گویم مترجم خوبکسی است که می‌کوشد تا هر چه بیشتر به آن نزدیک شود."
بنابراین، یک مترجم خوب که می‌خواهد ترجمه‌ی خوبی بر جای بگذارد دست‌کم بایدسه ویژگی داشته باشد:
الف) آشنا بودن به زبان بیگانه از نظر واژگان و ساختار زبان
ب) آشنا بودن به زبان فارسی از نظر واژگان و ساختار زبان
ج) آشنا بودن به موضوعی که می‌خواهد ترجمه کند
اکنون نمونه‌هایی از ترجمه‌های نادرست برخی از "مترجم‌ها" را ببینید تا دست‌کمخود به بیماری آشفته‌نویسی و نادرست‌نویسی آن‌ها کمتر دچار شوید.

1) گاهی نمی‌دانند برای هر واژه در زبان دیگر بیش از یک واژه‌ی برابروجود دارد که هر کدام را باید در جای مناسب آن به کار برند.

1. Can a seed tell the difference between up and down? Turn some growing beans upside down to see how they are affected by gravity.

ترجمه: آیا گیاه قادر است که تفاوت بین رشد عادی و رشدوارونه رابیان کند؟ یک گیاه لوبیای در حال رشد را وارونه کنید و ببینیدچگونه تحت تاثیر جاذبه‌ی زمین قرار می‌گیرد.
ویرایش: آیا دانه می‌تواند بالا و پایین رااز هم تشخیصدهد؟ یک گیاه لوبیای در حال رشد را وارونه کنید و ببینید چگونه تحت تاثیر گرانشزمین قرار می‌گیرد.

برابرهای فارسی برای Tell : گفتن، بیان کردن، (از هم) تشخیص دادن، تمییز دادن،فهمیدن، دانستن، تاثیر گذاشتن، موثر واقع شدن، چغلی کردن، فاش کردن

2. If left unfarmed, almost any field will turn slowly into a forest. Bushes take over from grass, and then trees take over from bushes.
ترجمه: اگر زمین‌ به صورت طبیعی رها شود، تقریبا هر کشتزاریبه آهستگی تبدیل به جنگل می‌شود. علف‌زارها زمین‌های علف‌دار را در بر می‌گیرند وجنگل‌ها علف‌زارها رابه تصرف خود در می‌آورند.
ویرایش: اگر زمینی کشت‌نشده رها شود، تقریبا هر کشتزاری بهآهستگی به جنگل تبدیل می‌شود. بوته‌ها و درختچه‌ها در لابه‌لای علف‌هازیادمی‌شوندو سرانجام شمار درختان از بوته‌ها و درختچه‌هابیشتر می‌شود.

برابرهای فارسی برای Take over : تصرف کردن، غلبه کردن، چیره شدن، افزون شدن،زیاد شدن، سوار شدن

3. Spider monkeys are brilliant climbers and use their tail like an extra hand.
ترجمه: میمون‌ها عنکبوتی استعداد بالارفتن واستفادهاز دم را شبیه یک دست اضافی دارند.
ویرایش: میمون‌های عنکبوتی در بالا رفتن از درختان بسیارچابک هستند و دم خود را مانند یک دست دیگربه کار می‌گیرند.

برابرهای فارسی برای Use : استفاده کردن، به کار بردن، به کار گرفتن، مصرفکردن

4. Sometimes when you fire particle at an atom like Rutherford did, the nucleus just grabs them and makes itself bigger.
ترجمه: گاهی اوقات باحرارت دادنذرات یک اتم، هسته‌آن ذرات را جذب می‌کند و بزرگ‌تر می‌شود.
ویرایش: گاهی ذره‌های اتمی را به یک اتمشلیکمی‌کنید(آن گونه که رادرفورد انجام داد)، اما هسته آن‌ها را می‌قابد و خودش رابزرگ‌تر می‌کند.

برابرهای فارسی برای Fire : حرارات دادن، آتش کردن، شلیک کردن، برانگیختن،پرتاب کردن

5. The air directly above a glass weighs about the same as you do. It presses hard on a drink, pushing it up the straw when you suck.

ترجمه: هوای بالای لیوان تقریباهم‌ وزنهوایی است کهدرون نی می‌دمید. این هوا روی نوشیدنی فشار وارد می‌کند و هنگامی که آن را می‌مکید،سبب بالا آمدن نوشیدنی می‌شود.
ویرایش: هوای بالای لیوان درست مانند آن‌چه در آزمایش انجامدادید،رفتار می‌کند(یا سنگینی می‌کند). این هوا بر نوشیدنی فشار واردمی‌آورد و هنگامی که می‌مکید، سبب بالا آمدن نوشیدنی می‌شود.
برابرهای فارسی برای Weigh : وزن کردن، کشیدن، وزن داشتن، گنجایش داشتن،گرفتن، سبک و سنگین کردن، سنجیدن، موثر واقع شدن، اهمیت داشتن، سنگینی کردن

2) گاهی نمی‌دانند که برای ترجمه‌ی نوشته‌های علمی باید به موضوعنوشته آگاهی داشته باشند.

1. Other life-forces also have DNA ladders made of As, Ts, Cs and Gs, but they don’t have the same genetic codes as those found in humans. After all, their bodies are different to ours, so they need to make at least some body proteins that are different to the ones we need.

ترجمه: سایر شکل‌های حیات در طبیعت مولکول دی‌.‌ان.‌آ خاصخود را دارند. آن‌ها نیز از مجموعه رشته‌های نوکلئوتیدی A ، T ، C و G تشکیلشده‌اند اماکاملا متفاوت از حروف رمز ژنتیکیانسان هستند. از آن گذشتهساختمان بدن آن‌ها نیز متفاوت از ساختمان بدن ما است ودر نتیجه نوع پروتئینی کهسلول‌های آن‌ها می‌سازند، کاملا متفاوت از نوع پروتئین‌هایی است که ما نیاز داریم.
ویرایش: DNA در گونه‌های دیگر جانداران نیز از A ، T ، C و G درست شده است،اما آن‌ها همان رمزهای ژنتیکی انسان را ندارند. روشن است کهبدن آن‌ها با بدن ما تفاوت دارد، بنابراین دست‌کم بخشی از پروتئین‌هایی که می‌سازندباید با پروتئین‌هایی که ما می‌سازیم تفاوت داشته باشد.
(توجه: الفبای ژنتیکی در همه‌ی جاندران یکی و همان چهار نوکلوئوتید A ، T ، C و G است و فقط ترتیب و شمار این چهار حرف است که جانداران گوناگونی را پدیدمی‌آورد.)

2. Virtually all of your cells have the same identical set of chromosomes inside them, carrying a complete DNA recipe for you. If you could unravel the DNA from all the chromosomes in one human cell, it would measure about 1.75 m long.

ترجمه: به طور کلی مجموعه کروموزوم‌های موجود در همهسلول‌های انسان یکسان و مشخص است که حامل اطلاعات لازم برای رشد سلول‌ها و کلفعالیت‌های بدن هستند. اگرشما نوار پیچیده‌ی زنجیره‌ مولکول‌های دی‌.‌ان‌.آ رااز همه‌ی کروموزوم‌هاجدا کنید طول آن‌ها حدودا به 75/1 متر خواهد رسید.
ویرایش: در واقع، همه‌ی سلول‌های شما دارای مجموعه‌ی یکسانیاز کروموزوم‌ها هستند که همه‌ی دستورهای لازم برای رشد و کارهای بدن را با خوددارند. اگرهمه‌ی DNA کروموزوم‌های یک سلول انسان را باز کنید، درازی آن نزدیک 75/1 متر خواهد بود.

3. The RNA strand floats out of the nucleus to the outer part of the cell. There it sticks to a ribosome. Each ribosome has lots of protein building block called amino acids floating around it. The ribosome reads the genetic code off the RNA and obeys the instructions by gathering the right amino acids to make a particular protein.

ترجمه: مولکول RNA از هسته‌ سلول خارج می‌شود و در بخشی ازقسمت خارجی سلول خود را به ریبوزوم متصل می‌کند. در واقع هر کدام ازریبوزوم‌هااز تعداد فراوانیواحدهای سازنده پروتئین که به ناماسیدهای آمینهمعروفهستندتشکیل شده است. ریبوزوم مولکول RNA را رمزگشایی می‌کند تا بر اساسدستورعمل‌های موجود نوع اسیدهای آمینه مربوط به ساخت پروتئین مربوطه را جمع‌آوریکند.
ویرایش: رشته‌ی RNA از هسته‌ی سلول بیرون می‌رود و در بخشبیرونی‌تر آن(سیتوپلاسم) شناور می‌شود. در آن‌جا به یک ریبوزوم متصل می‌شود. پیرامون هر ریبوزمشمار زیادیواحد سازنده‌ی پروتئین به ناماسیدآمینهشناور است. ریبوزوم رمز ژنتیکی RNA را می‌خواند(یا رمزگشایی می‌کند) و برپایه‌یدستورهای موجود در آن، اسیدآمینه‌های درست را برمی‌گزیند تا پروتئین ویژه‌ای درستشود.

4. A single banyan tree can almost turn into a forest because of its unusual way of growing. It’s branches send stilt-like growths to the ground, where they take root and grow into trunks. The new trunks grow new branches, which send out more stilts. And so the banyan spreads and spreads!

ترجمه: درخت انجیر معابد تقریبادرون جنگل پیچیدهاست، چون از راه غیرعادی رشد می‌کند. شاخه‌هایش شبیه چوب‌پا به سمت زمین رشدمی‌کنند، هر جایی ریشه می‌دوانند و در میان تنه‌ی درختان رشد می‌کنند. تنه‌ی جدیدشاخه‌های جدیدی تولید می‌کند. این شاخه‌ها هم چوب‌پاهای بیشتری بیرون می‌فرستند. بنابراین، انجیر معابد رشد می‌کند و گسترش می‌یابد.
ویرایش: یک درخت انجیر معابدبه تنهایی می‌تواند یک جنگلشود، زیرا به مانند درختان دیگر رشد نمی‌کند. از شاخه‌های این درخت پایه‌هاییبه مانند عصا به سوی زمین رشد می‌کنند و هر کجا که به زمین برسند ریشه می‌زنند و بهصورت تنه‌ی درخت رشد می‌کنند. تنه‌ها‌ی جدید شاخه‌های جدیدی تولید می‌کند که ازآن‌ها عصاهای بیشتری بیرون می‌زند. این روند ادامه پیدا می‌کند و انجیر معابدهمچنان گسترش می‌یابد.
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
3) گاهی نمی‌دانند‌ که اگر مفهوم جمله‌ها را به درستی در نمی‌یابند، باید از دیگری بپرسند و خود به "تالیف" روی نیاورند.

1. *** cells are made differently from normal cells. The way they divide when they are first made in the body is called meiosis, and it, s at this point that an amazing gene swap goes on so that if, in the future, the *** cell is used to produce a child, the child’s chromosomes will be very slightly different from its parents.

ترجمه: سلول‌های جنسی متفاوت از سایر سلول‌های عادی هستند وطی نوعی فرآیند تقسیم سلولی به نام میوز ساخته می‌شوند. بنابراین، در آینده نوزادیکه از سلول تخم متولد می‌شودبه دلیل آن که دارای 23 کروموزوم ازمادر و 23 کروموزوم از پدر است، در نتیجه از لحاظ ساختار ژنتیکیتقریبا شبیه والدینش است.
ویرایش: سلول‌های جنسی به شیوه‌ای متفاوت از دیگر سلول‌هاساخته می‌شوند. فرآیندی که طی آن چنین سلول‌هایی به وجود می‌آیند "میوز" نامیدهمی‌شود. در این فرآیند اندکی جابه‌جایی ژنی رخ می‌دهدو بنابراین اگر آنسلول جنسی در آینده برای تولید یک بچه به کار رود، کروموزوم‌های آن بچه اندکی باکروموزوم‌های پدر و مادرش تفاوت خواهد داشت.

2 . Freed from gravity, the blood redistributes itself around the body, pushing more up into the head and upper torso-astronauts get a fat face and “bird’s legs”.

ترجمه: جریان خون به دلیل نبودن نیروی جاذبه در فضاگردشمجددخود را در سرتاسر بدن آغاز می‌کند و به سمت سر و اندام‌های فوقانی بدنسرازیر می‌شود- در این شرایط صورت فضانوردان به دلیل حجم فراوان خون متوّرم وشکل و شمایل پای پرندهرا پیدا می‌کند.
ویرایش: از آن‌جا که در فضا گرانش چندانی وجود ندارد، پخشخون در بخش‌های گوناگون بدن دگرگون می‌شود و خون بیش‌تری به سر و بخش‌های بالاییبدن می‌رسد. در نتیجه صورت فضانوردان باد می‌کند، اما پاهایشان مانند پای پرندگانلاغر می‌شود.
3 . When humans return to the Moon, they will stay there. They will build temporary shelters. Maybe out of empty rocket casings. Later, that will build more permanent structures using materials manufactured from minerals they mine. Later, there may be interconnected underground complexes. Some of the domed areas could be used to grow plants for food.

ترجمه: برنامه بازگشت انسان به کره ماه با هدف اقامت کردن درآن‌جا انجام خواهد شد. ابتدا فضانوردان پس از فرود بر سطح کره ماه با استفاده ازقطعات و جداره موشک‌های غیرقابل مصرف و مستعمل اقدام به ساخت پناهگاه‌های موقتیخواهند کرد. در مرحله بعد آن‌ها به وسیله موادی که از کانی‌هایی که از سطح کره ماهاستخراج می‌کنند و می‌سازند،اقدام به احداث مکانهاو ساختارهای دایمیخواهند نمود. پس از این مراحل احداث، مجتمع‌های زیرزمینی که به صورت مجموعه‌ای ازشبکه‌های متصل به هم خواهند بود، در برنامه‌ی کار قرار خواهد گرفت. همچنینفضانوردان ازبعضی از نواحی مرتفع تپه مانندنیز به منظور کشت سبزیجات ومحصولات خوراکی استفاده خواهند کرد.
ویرایش: هنگامی که انسان‌ها به ماه باز می‌گردند، در آن‌جامی‌مانند. آن‌ها از پوشش خالی موشک‌ها پناهگاه‌های موقت می‌سازند. سپس، با موادی کهاز کانی‌های به دست آمده از ماه می‌سازند، پناهگاه‌های ماندگارتری فراهم می‌کنند. سپس، ممکن است در آن‌جا مجتمع‌های زیرزمینی به هم مرتبط[یا مرتبط با هم] ساخته شود. همچنین، گیاهانی زیر پوشش‌های گنبدی کاشته می‌شوند تا غذای فضانوردان فراهم شود.
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
4) گاهی نمی‌دانند‌ که زبان فارسی را به‌ خوبی نمی‌دانند و باید فارسی بیاموزند، هر چند زبان مادریشان باشد.

1. Tidal power is the only form of ocean energy currently producing electricity commercially. There are also plans to build turbines on the seabed in places where are strong tidal currents.
ترجمه: نیروی جزر و مدی یکی از گونه‌های انرژی اقیانوسی استکه امروزه از آن برای تولید الکتریسیته به صورت تجاری استفاده می‌شود. همچنین درحال حاضر طراحی و ساخت توربین‌هایی که امکان نصب آن‌ها در بستر دریاها و درمحل‌هایی که جریان‌های جزر و مد شدیدوجود داشته باشد در دست اقدام است.
ویرایش: نیروی جزر و مد تنها گونه از انرژی اقیانوسی است کههم‌اکنون از آن در مقیاس تجاری برق تولید می‌شود. طرح‌هایی نیز وجود دارد که درجاهایی با جریان‌های جزر و مدی شدید(نیرومند)، توربین‌هایی در بستر دریا کار گذاشتهشود.

2. In closed-cycle ocean thermal-energy system, ammonia is heated to its boiling point by warm surface water. The pressure created by gas formed is used to drive a turbine. Then the gas is coiled by cold water from deep in the ocean, turning it back into liquid.

ترجمه: در دستگاه مبدل انرژی گرمایی اقیانوسی، از آب گرملایه‌ی سطحی برای تبخیر مایعی مانند آمونیاک که در دمای پایین می‌جوشد، استفادهمی‌کنند. فشار گاز تولید شده در جریان تبخیر، توربین را به گردش در می‌آورد. درمرحله‌ی بعد این گاز توسط آب سردی که از عمق آب تلمبه می‌شود، متراکم شده و مجددابه حالت مایع در می‌آید و این چرخ بارها تکرار می‌شود.
ویرایش: در یک روش بهره‌برداری از انرژی گرمایی اقیانوس‌ها،گرمای آب سطحی، آمونیاک را تا نقطه‌ی جوش آن گرم می‌کند. فشار گاز تولید شده برایچرخش توربین به کار می‌رود. سپس آن گاز با آب سرد ژرفای اقیانوس سرد می‌شود و باردیگر به حالت مایع در می‌آید.

3. Some biomass is from plants grown specifically for energy, known as dedicated energy crops or bioenergy feedstocks. These include fast-growing grasses such as bamboo and fast-growing trees such as willows. In the future, genetically modified crops may produce biomass faster.

ترجمه: بعضی از توده‌های زیستی صرفا از گیاهانی که فقط بهمنظور تولید انرژی کاشته می‌شوند و اصطلاحا محصولات و مواد اولیه انرژی زیستی معروفهستند به دست می‌آیند. این نوع گیاهان شامل گیاهان سریع‌الرشد نظیر خیزران ودرختانی نظیر بید که رشد بسیار سریع دارند می‌شوند. در آینده گیاهانی که روی آن‌هااصلاح ژنتیکی انجام شده است پرورش داده خواهند شد و با این کار امکان تولیدتوده‌های زیستی هر چه بیشتر فراهم خواهد شد.
ویرایش: بخشی از توده‌ی زیستی از گیاهانی به دست می‌آید کهفقط برای انرژی کاشته می‌شوند. این گیاهان را گیاهان زراعی ویژه‌ی انرژی یاعلوفه‌های انرژی زیستی می‌نامند(این جمله را می‌توان ننوشت). گیاهان علفی با رشدسریع مانند خیزران و درختان با رشد سریع مانند بید از این گیاهان هستند. درآینده،گیاهانی که اصلاح ژنتیکی شده‌اند می‌توانند با سرعت بیشتری توده‌ی زیستی تولیدکنند.

4. We use energy to heat and light buildings, and also to cool them with fans and air-conditioning units.

ترجمه: تامین گرما و روشنایی یک ساختمان و نیز خنک نگهداشتنآن با استفاده از دستگاه‌های تهویه مطبوعلازمه مصرف انرژی است.
ویرایش: ما از انرژی برای گرم کردن و روشن کردن ساختمان‌ها وهم‌چنین خنک کردن آن‌ها با دستگاه‌های خنک‌کننده، بهره می‌گیریم. (یا ما برای ... انرژی مصرف می‌کنیم.)

5. Around 40 percent of the world’s silver production is used in photography.
ترجمه: حدود 40 درصد از تولید نقره‌ جهان در صنعت عکاسیمورد استفاده قرار می‌گیرد.
ویرایش: نزدیک 40 درصد از تولید نقره‌ی جهان در عکاسی به کارمی‌رود.

6. The starry heavens were first observed methodically around 5000 years ago by the learned priests of the early civilizations in the Middle East , Such as Babylon and Egypt .
ترجمه: مطالعه‌ی منظم و اصولی آسمان پر ستاره برای نخستینبار حدود 5000 سال قبلتوسطعلمای نخستین تمدن‌ها، مثل تمدن مصر و بابلکه در خاورمیانه تاسیس شدند، انجام گرفت.
ویرایش: نخستین‌بار نزدیک 5 هزار سال پیش، کاهنان آموزش‌دیده ] خبره، آگا ه [ تمدن‌های خاورمیانه، مانند تمدن مصر و بابل، به بررسی روشمند آسمانپرستاره پرداختند.

7. Like all stars, the sun pours enormous energy into space, mainly as light and heat.
ترجمه: خورشید مانند همه‌ی ستارگانمقادیر خارق‌العاده‌ایاز انرژی را که عمدتاً به صورت انرژی گرمایی است، در فضا منتشر می‌کند.
ویرایش: خورشید مانند همه‌ی ستارگان مقدار بسیار زیادی انرژیدر فضا پخش می‌کند که بیشتر به صورت انرژی گرمایی و نور است.

8. Around 1672 Isaac Newton built a different type of telescope that used mirrors to gather and focus light.
ترجمه: حدود سال 1672 میلادی ایساک نیوتناقدام بهساختنوع دیگری از تلسکوپ کرد که در آن به جای عدسی از آیینه استفاده شده بود.
ویرایش: نزدیک سال 1672 میلادی، ایزساک نیوتن نوع دیگری ازتلسکوپ‌ها را ساخت که در آن به جای عدسی از آیینه استفاده شده بود.

9. Even when they use the latest giant telescopes, astronomers at observatories cannot get a perfect view of stars and space. This is because they have to peer trough the earth’s atmosphere.
ترجمه: حتی زمانی که ستاره‌شناسان به وسیله‌ی پیشرفته‌ترینتلسکوپ‌های غول‌پیکر آسمان‌‌ها را رصد می‌کنند،قادر به مشاهده‌ی دقیق و واضعستارگان و فضا نیستند. این به دلیل آن است که آن‌هاباید فضا را از میانجوّ زمین نظاره کنند.
ویرایش: حتی زمانی که اخترشناسان پیشرفته‌ترین تلسکوپ‌هایغول‌پیکر را در رصدخانه‌ها به کار می‌گیرند، نمی‌توانند نمای روشن و دقیقی ازستارگان و فضا به دست آورند؛ زیرا آنان فضا را از میان جوّ زمین می‌نگرند.

10 . To cope wite bone and muscle loss, long-term astronauts need to take regular exercise in space.
ترجمه: فضانوردان برای مقابله بهعارضه‌های استخوانی وماهیچه‌ایدر فضا به‌ویژه آن‌هایی که به مدت طولانی در فضا اقامت می‌کنند، بایدتمرینات بدنی منظمانجام دهند.
ویرایش: فضانوردانی که زمان درازی در فضا می‌مانند، برایکاستن از روند از دست رفتن استخوان و ماهیچه، به طور منظم ورزش می‌کنند(یا ازبرنامه‌ی ورزشی منظمی پیروی می‌کنند).
5) گاهی نمی‌دانند که برخی چیزها را نباید ترجمه کنند.

1. All cats are meat-eaters, members of the carnivore group.

ترجمه: همه‌ی گربه‌ها گوشتخوارند و در گروه گوشتخواران جایمی‌گیرند.
ویرایش: همه‌ی گربه‌ها گوشتخوارند.
توضیح: واژه‌ی carnivore از carn به معنای گوشت و vovare بهمعنای خوردن ساخته شده است و برابر علمی واژه‌ی meat-eater است. از آن‌جا که درزبان فارسی هر دو واژه را به گوشتخوار ترجمه می‌کنیم، به ترجمه‌ی عبارت پایانی جملهبالا نیازی نیست.

2. Balloons and airships are aircraft that use gas, which is lighter than air, to fly. They consist of a gas-filled bag, or envelope, with a basket or cabin underneath.

ترجمه: بالون‌ها و کشتی‌های هوایی، هواپیماهایی هستند کهبرای پرواز از گاز سبک‌تر از هوا استفاده می‌کنند. آن‌ها از یک کیسه یا پاکت پر ازهوا به اضافه‌ی سبد یا اتاقکی که در زیر آن بسته شده است، تشکیل می‌شوند.
ویرایش: بالون‌ها و کشتی‌های هوایی، وسیله‌هایی هستند کهبرای پرواز از گاز سبک‌تر از هوا استفاده می‌کنند. آن‌ها از یک کیسه‌ی پر از گاز وسبد یا اتاقکی که در زیر آن بسته می‌شود، درست می‌شوند.
توضیح: واژه‌ی aircraft به معنای هر چیز ساخت انسان است که بتواند در آسمان پرواز کند. هواپیما، هلی‌کوپتر، بالون، کشتی هوایی و گلایدر، همگی aircraft هستند. برخی مترجم‌ها واژه‌ی هوانورد را به عنوان برابر فارسی این واژه به کار ‌برده‌اند.
Source: http://hadianfar.blogsky.com
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
ترجمه چیست؟

امروزه بسیاری از صاحبنظران بر این عقیده اند که مترجم خوب کسی است که به زبان مبدا (زبانی که از آن ترجمه میشود)و زبان مقصد (زبانی که به آن ترجمه میشود) و موضوع متن مورد ترجمه احاطه داشته باشد.

همچنین ترجمه خوب را ترجمه ای می دانند که در آن مترجم توانسته باشد برای متن زبان مبدا نزدیکترین و مصطلح ترین معادل را در زبان مقصد بیابد. در چنین ترجمه ای نخست انتقال درست معنا مهم شمرده می شود سپس رعایت سبک(نایدا؛1974؛ص 12).

برای نمونه وقتی در ترجمه he suffers from pneumonia بنویسیم : او از ذات الریه رنج می برد ؛در حقیقت نزدیکترین معادل را یافته ایم اما این معادل خود مصطلحترین معادل در فارسی نیست. ما غالبا همین مفهوم را با استفاده از قالب معنایی دیگری بیان می کنیم : او مبتلا به ذات الریه است.

رعایت سبک و شیوه بیان متن مبدا در ترجمه غالبا بسیار دشوار است؛هر گاه مترجم نتواند شیوه بیان متن مبدا را در ترجمه رعایت کند بهتر است که تنها به انتقال صحیح معنا اکتفا کند نه آنکه معنا را فدای سبک کند.

البته در ترجمه آثار ادبی زبان نویسنده همان قدر اهمیت دارد که معنا و بطور کلی آنچه موجب تمایز سبک ها می شود چگونه گفتن است؛مترجم تازه کاری که نتواند شیوه بیان متن مبدا را در ترجمه حفظ کند بهتر است از ترجمه آثار ادبی چشم بپوشد

 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
مراحل ترجمه

بر حسب اینکه واحد ترجمه کلمه ؛جمله؛یا مفهوم کلی باشد ترجمه را می توان به سه مرحله تقسیم کرد:


کلمه به کلمه: در این مرحله واحد ترجمه کلمه است به این معنا که در برابر هر کلمه ای که در متن زبان مبدا آمده است یک کلمه معادل در زبان مقصد به کار گرفته می شود(کتفورد؛1965؛ص 25 ).


در برگردان بسیاری از عبارات و اسامی خاص از قبیل ترجمه ministry of labor به وزارت کار و deep structure به ژرف ساخت ؛ ترجمه کلمه به کلمه کارآیی کافی دارد.


اما به ندرت ممکن است بتوان جمله ای را سراسر کلمه به کلمه ترجمه کرد زیرا در مواردی که ساخت دستوری زبان های مبدا و مقصد با یکدیگر متفاوت باشد(چنان که مثلا فعل در انگلیسی معمولا بعد از فاعل قرار می گیرد و در فارسی معمولا در آخر جمله می آید)؛ترجمه کلمه به کلمه موجب جا به جا شدن فعل یا سایر اجزای جمله می شود و در نتیجه جمله حاصله در زبان مقصد از لحاظ ساخت دستوری نادرست به حساب می آید؛مثال:
او رفت
1.He went
من فکر می کنم او هست باهوش
2. I think he is clever


ترجمه کلمه به کلمه جمله شماره 1 هم از نظر ساخت دستوری زبان فارسی درست است و هم از نظر معنا. اما جمله ای که حاصل ترجمه کلمه به کلمه تمام اجزای جمله شماره 2 است؛بر اساس قواعد دستوری رایج در فارسی درست به حساب نمی آید.


تحت اللفظی: در این مرحله واحد ترجمه عبارت و جمله است و قواعد دستوری زبان مقصد (از جمله ترتیب قرار گرفتن فاعل و فعل ؛صفت و موصوف؛ مضاف و مضاف الیه و غیره در جمله) در ترجمه رعایت می شود.


من فکر می کنم او باهوش است
I think he is clever


در تمام مواردی که ترجمه جمله ها و عبارات متن مبدا نیاز به اعمال تطابقها و برابریابی های دستوری و معنایی نداشته باشد؛می توان از ترجمه تحت اللفظی استفاده کرد.


مفهومی: در این مرحله دیگر واحد ترجمه کلمه و جمله نیست بلکه مفهوم کلی است.ترجمه مفهومی در موارد زیر ضروری است:


وقتی که ترجمه تحت اللفظی جمله یا عبارت در دست ترجمه از لحاظ دستوری یا از لحاظ معنایی در زبان مقصد نامانوس یا نامفهوم باشد؛مترجم باید با برابریابی دستوری و معنایی که دو ویژگی ترجمه مفهومی است متن را ترجمه کند.به نمونه های زیر توجه کنید:


1. He knew that he could not walk anymore
الف) می دانست که دیگر نمی توانست راه برود.
ب) می دانست که دیگر نمی تواند راه برود.


ترجمه الف تحت اللفظی است و ساخت دستوری آن با ساخت جمله شماره 1 مطابقت دارد. اما این جمله به رغم معنی دار بودن در فارسی فصیح درست به حساب نمی آید؛ زیرا برخلاف قواعد دستوری رایج در زبان فارسی فعل جمله های پایه و پیرو از نظر زمانی با یکدیگر مطابقت ندارد.


در ترجمه ب که هم از نظر معنا و هم از نظر ساخت دستوری درست است برابریابی دستوری صورت گرفته است یعنی یافتن قالبی دستوری که برای بیان همان مفهوم در فارسی بکار گرفته می شود؛وجه تمایز آن با ترجمه تحت اللفظی همین است.


2. He gave me a nasty look
الف) نگاه کثیفی به من انداخت
ب) چپ چپ نگاهم کرد


در این مورد هم ترجمه الف تحت اللفظی است به این معنا که معنای تک تک کلمات انگلیسی در آن حفظ شده است. اما در ترجمه ب مفهوم کلی (بدون توجه به معنای تحت اللفظی کلمه nasty ) حفظ شده است؛در اینجا برابریابی معنایی صورت گرفته است؛وجه تمایز آن با ترجمه تحت اللفظی همین است.


2.وقتی که مفهوم کلی عبارت یا جمله در دست ترجمه نه به معنای تک تک کلماتی که در آن آمده است بلکه به مفهوم خاصی بستگی داشته باشد که این مجموعه به ذهن خواننده متبادر می کند؛از آن جمله است ترجمه ضرب المثلها ؛عبارات تشبیهی؛استعاری؛اصطلاحی و غیره؛به نمونه زیر توجه کنید:


1. Do as romans while in rome
الف)در رم مثل رمی ها باش
ب)خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو


در این مورد ترجمه الف تحت اللفظی است زیرا با وجود اینکه هر کلمه آن به یک معادل ترجمه شده و از لحاظ دستوری هم ایرادی ندارد فاقد مفهوم حقیقی این ضرب المثل انگلیسی است چنان که خواننده با خواندن آن متوجه نمی شود که مفهوم آن برابر است با خواهی نشوی رسوا؛همرنگ جماعت شو ؛پس ترجمه ب که همان مفهوم را در قالب ضرب المثل معادلی در فارسی بیان کرده ؛درست است.


به این ترتیب هنگام ترجمه مواردی پیش می آید که باید متن را کلمه به کلمه؛تحت اللفظی یا مفهومی ترجمه کرد.


دقیق ترین ترجمه آن است که با ترجمه کلمه به کلمه آغاز کنیم سپس به تطابق و برابر یابی دستوری بپردازیم و در موارد لازم به ترجمه مفهومی دست بزنیم



 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
بهره گیری از دستور و قواعد زبان

مترجم باید نخست متن مورد ترجمه را به درستی بفهمد وسپس بکوشد آن را به درستی به زبان مقصد برگرداند.


درک درست متن به دو عامل بستگی دارد:یکی بهره گیری از دستور زبان و دیگری استفاده صحیح و بجا از فرهنگ های زبان و سایر مراجع اطلاعاتی.


1_ تحلیل دستوری جمله های متن یکی از عوامل عمده ای است که درست فهمیدن متن را تضمین می کند.


برای این کار باید جمله را در زبان مبدا به نهاد و گزاره تقسیم کرد و به این وسیله اجزای اصلی آن یعنی فاعل و فعل و مفعول را مشخص کرد.


غالبا با چنین کاری اجزای دیگر جمله نظیر قید؛صفت؛جمله های پایه و پیرو و غیره را با سهولت بیشتری می توان تشخیص داد.


هر اندازه اجزای جمله بیشتر و دقیق تر مشخص شود درک و فهم متن دقیقتر خواهد بود.


2_ ممکن است جمله در دست ترجمه جمله ساده ای باشد یعنی جمله ای که دارای یک فعل و مفهومی کامل است(ناتل خانلری؛1355؛ص134).


هر گاه مترجم در فهم و درک چنین جمله ای به اشکال برخورد کند؛در آن صورت یا برای کلمات معناهای درستی نیافته و یا نتوانسته است هویت دستوری کلمات را تشخیص دهد و معادل ها را بر اساس آن انتخاب کند؛مثلا در جمله زیر:


In jungle yellow fever the monkey is the reservoir of the disease
این امکان هست که مترجم تازه کار منظور نویسنده را به درستی نفهمد و به جای عبارت[در تب زرد جنگلی]؛عبارت[در جنگل؛تب زرد] را انتخاب کند.


اما اگر این جمله را به نهاد و گزاره تقسیم کند یعنی فعل و آنچه را بعد از آن آمده است به عنوان گزاره و آنچه را پیش از فعل آمده به عنوان نهاد جدا کند ؛آنگاه بهتر می تواند جز اصلی نهاد یعنی فاعل را بیابد و متوجه می شود که fever فاعل نیست و دو کلمه jungle , yellow به ترتیب مضاف و صفت آن هستند.


پس از چنین تحلیلی ابهام جمله از بین می رود:میمون منبع بیماری تب زرد جنگلی است.


3_ممکن است جمله در دست ترجمه از نظر دستوری جمله ای مرکب و دارای دو فعل یا بیشتر باشد.


در هر جمله مرکب یک جمله ساده و اصلی وجود دارد که پیام عمده و اصلی گوینده را تشکیل می دهد.


این جمله جمله پایه و یک یا چند جمله دیگری که برای تکمیل معنی آن می آید؛جمله پیرو خوانده می شود(خانلری؛1355؛ص 138).


برای درک و فهم چنین جمله ای باید نخست جمله پایه و سپس جمله یا جمله های پیرو را مشخص کرد.


برای این کار میتوان ابتدا جمله پایه را به تنهایی و جمله یا جمله های پیرو را نیز بصورت جمله های مستقل (بدون حروف ربط) در نظر گرفت و پس از آن می توان نخست بدون در نظر گرفتن معنی و موقعیت حروف و کلمات ربط و با تقسیم جمله ها به نهاد و گزاره دست به ترجمه جمله ها زد و سپس با در نظر گرفتن معنی و موقعیت این حروف و کلمات جمله های ترجمه شده را به هم پیوند داد.


به مثال زیر توجه کنید:
He asked himself these questions over and over again as he sat with a cigar between his teeth and his long legs stretched out on the opposite seat.
1. He asked these questions over and over again
جمله پایه
2. He sat with a cigar between his teeth
جمله پیرو
3. His long legs stretched out on the opposite seat.
جمله پیرو

 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
جمله های هسته ای

جمله های مرکب پس از تجزیه به دو یا چند جمله تبدیل می شوند که هر یک قابل تاویل به یکی از سه جمله هسته ای زبان انگلیسی است:


1. John is happy
2. John ran quickly
3. John gave Bill a ball


جمله شماره 1 حاوی فعل ربطی ؛جمله شماره 2 حاوی فعل ناگذر(لازم) و جمله شماره 3 حاوی فعل گذرا(متعدی) است و با مفعول (مستقیم/غیر مستقیم) همراه است.


تاویل جمله های مرکب به جمله های هسته ای به تشخیص نهاد و گزاره و اجزای جمله و روابط این اجزا با یکدیگر کمک بسزایی می کند.


جمله های هسته ای جمله های پایه ای هستند که ساده ترین ساخت دستوری را دارند و زیر بنای تمامی جمله ها(اعم از منفی؛سوالی؛مجهول؛مرکب) را تشکیل می دهند؛ john is happy جمله هسته ای به حساب می آید اما john is not happy در عین حال که ساده به حساب می آید ؛هسته ای نیست زیرا شکل منفی جمله john is happy است.


در مجموعه حاضر جمله های هسته ای بر اساس ساختار به سه دسته تقسیم شده است.


طبقه بندی ساختاری-معنایی(که بر اساس آن فعل be بر حسب هویت دستوری و معنای سایر اجزای گزاره گاه ربطی و گاه اسنادی به حساب می آید) در این بخش مطرح نشده است.


نایدا تعداد جمله های هسته ای زبان انگلیسی را 7 تا می داند و آن ها را بصورت زیر دسته بندی می کند:


1. John ran quickly
2. John hit bill
3. John gave bill a ball
4. John is good
5. John is in the house
6. John is a boy
7. John is my father
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
جمله هسته ای شماره 1


جمله ای که گزاره آن دارای فعل ربطی be (معادل است و بودن) یا سایر فعل های ربطی نظیر become و turn و grow و get (معادل شدن) است و متممی دارد که یا صفت است یا قید و یا اسم.


با تجزیه دستوری این گونه جمله ها به دو بخش نهاد و گزاره به منظور آشکار شدن روابط بین اجزای جمله به ترجمه آنها می پردازیم.


الف) جمله های حاوی فعل be




1. او خوشبخت است
1. He is happy


فعل is را می توان بر حسب مورد به (است) یا (هست) ترجمه کرد.


در کلمه (هست) تاکید بیشتری وجود دارد تا در (است)؛ به ترجمه جمله های زیر توجه کنید:


2. او خوشبخت است؟
2. Is he happy?
3. بله هست
3. Yes, he is.


در جمله شماره 3؛ وجود فعل ربطی (هست) به مخاطب اطمینان می دهد که در خوشبختی (او) جای تردید نیست.


گاه در بخش نهاد این جمله ها کلمه it قرار می گیرد که ضمیر است و باید با توجه به مرجع آن ترجمه شود.


با توجه به بافت معنایی متنی که جمله حاوی it در آن می آید؛تشخیص مرجع این ضمیر آسان می شود؛مثلا در جمله:


4. امروز هوا بسیار سرد است
4. It is very cold today


وجود کلمه it نشان می دهد که هوا مرجع it است.


اما در مجموعه زیر مرجع it با توجه به زمینه صحبت تعیین می شود:


5. قهوه چطور است؟
5. How is the coffee?
6. بسیار سرد است!
6. It is very cold


در این مورد it را باید در ترجمه حذف کرد. البته گاه مترجمان تازه کار بجای حذف این کلمه؛ آنرا به ضمیر (آن) ترجمه می کنند که درست نیست:


قهوه چطور است؟
آن بسیار سرد است!


گاه ضمیر it نهاد صوری جمله های ربطی است و نهاد حقیقی آن ها که در این موارد غالبا عبارت است در بخش گزاره می آید.


7. It was impossible to go further


در این صورت هنگام ترجمه بهتر است عبارتی را که نهاد حقیقی است از بخش گزاره به بخش نهاد انتقال دهیم و سپس جمله را ترجمه کنیم.


این انتقال تشخیص مرجع it را آسان می کند.


7. پیشروی محال بود
To go further was impossible
8. It was hard for him to live on his small income.


در این جمله هم to live on his small income مرجع it است.


پس باز هم با انتقال این بخش به جایگاه به جایگاه نهاد این جمله را می توان بصورت زیر نوشت و سپس ترجمه کرد:


To live on his small income was hard for him
8.اداره زندگی با آن درآمد ناچیز برای او دشوار بود


گاه متمم جمله هایی که نهاد صوری آنها it است از یک یا چند جمله پیرو تشکیل می شود که در آن صورت جمله مورد ترجمه در فارسی هم به جمله مرکب تبدیل می شود:


9. It was obvious that he didn't intend to help us


در این صورت لزومی ندارد که جمله پیرو را به جایگاه نهاد انتقال دهیم:


9. آشکار بود که قصد ندارد به ما کمک کند


در جمله فوق زمان فعل didn't intend گذشته است.


در ترجمه به فارسی آن را به زمان حال در آورده ایم زیرا به این صورت در فارسی رایج تر است.


گاه در بخش نهاد جمله های هسته ای شماره یک؛کلمه there می آید که به رغم صورت ظاهرش؛ قید مکان نیست؛به جایی اشاره نمی کند و صرفا برای تاکید در ابتدای جمله می آید.


10. There is a book on the desk


در این گونه جمله ها؛نهاد حقیقی بخشی از جمله است که بلافاصله بعد از فعل be قرار می گیرد.


برای سهولت ترجمه بهتر است نخست نهاد حقیقی را به جای نهاد صوری جمله بگذاریم و سپس آن را ترجمه کنیم:


A book is on the desk
10. کتابی روی میز است
11. There are many churches there


در این جمله هم there که در نهاد آمده قید نیست و قابل حذف است اما کلمه there که در گزاره آمده قید است و باید ترجمه شود.


این جمله را می توان بصورت زیر نوشت و ترجمه کرد:


Many churches are there
11. چندین کلیسا در آنجا هست


ب)جمله های حاوی سایر افعال ربطی


افعال ربطی نظیر turn , grow ‎, become , get , go در فارسی غالبا به (شدن) ترجمه می شود:


12. The leaves turn brown in autumn
12. در پاییز برگ ها قهوه ای می شوند
13. He went mad
13. دیوانه شد
14. Later she became an excellent pianist
14. بعدها پیانیست بسیار خوبی شد



 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
جمله هسته ای شماره 2

گزاره این جمله ها دارای فعل ناگذر(لازم) است و ممکن است فعل آن با انواع قیدها یا عبارات قیدی همراه باشد

1_ پنج درخت کهنسال فرو افتاد
1_ five old trees fell.

در فارسی در جمله هایی که فاعل یا نهاد غیر ذیروح و جمع است؛معمولا فعل با فاعل مطابقت نمی کند و بصورت مفرد بکار می رود مگر هنگامیکه صفات جانداران را به آن نسبت دهند یا هنگامی که احتمال ابهام یا خلط مفاهیم در کار باشد؛مثال:

برگ ها با باد زمزمه می کردند(مورد اول).

کشف اخیر موید نتایج پژوهش هایی است که نشان داده اند خلاقیت ذهنی با عدم تمرکز حواس همراه است(مورد دوم).

در مثال دوم با آوردن فعل جمع(داده اند) روشن می شود که نهاد جمله پژوهش ها است و نه (کشف اخیر)

2_ به دقت گوش کردیم
2.we listened carefully
3_ هشت کیلومتر راه رفتیم
3.we walked for five miles

در اینجا for مقدار را نشان می دهد و می توان در ترجمه به فارسی آن را حذف کرد.

‏*مقیاس ها و اوزان غربی را بهتر است هنگام ترجمه به مقیان ها و اوزان رایج در زبان فارسی تبدیل کرد؛مثلا در این جمله بهتر است مایل را به کیلومتر تبدیل کنیم و در جمله بیاوریم تا خواننده فارسی زبان متوجه مقدار مسافت بشود.

4_ جلسه دو ساعت به طول انجامید
4.the meeting lasted for two hours.

در اینجا for مدت را نشان می دهد و می توان در ترجمه آن را حذف کرد؛در پاره ای از موارد برای for می توان معادل (به مدت) را گذاشت

5_ ده دلار خرج برداشت
5.it cost ten dollars

در ترجمه این جمله it را حذف می کنیم زیرا با توجه به جمله هایی که قبل از این متن آمده مشخص است که مرجع it چیست.

دیگر اینکه چون در فارسی ساخت دستوری که درست مطابق ساخت دستوری جمله فوق باشد نداریم؛پس در ترجمه آن ساخت دستوری این جمله را بر اساس ساخت های متداول در زبان فارسی تغیر می دهیم.

6_ توقف کردیم تا کمی استراحت کنیم
6.we stopped to have a rest
7_ موافقت کردند که به ما بپیوندند
7. They agreed to join us

در بعضی از جمله هایی که قابل تاویل به جمله های هسته ای دسته دوم است پس از فعل؛ مصدر‎‎‏(‏to+v) قرار می گیرد که غالبا بجای in order to و برای نشان دادن مقصود از انجام دادن کاری در جمله می آید.

در این صورت می توان آن را به تا یا که ترجمه کرد
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
جمله هسته ای شماره 3


جمله هایی که گزاره آن ها داراه فعل گذرا (متعدی) است؛این جمله ها یا دارای یک مفعول است که مفعول مستقیم به حساب می آید یا دارای دو مفعول است؛یکی مستقیم و دیگری غیر مستقیم.


1_ کودکان غالبا اسباب بازی های خود را می شکنند


1. Children often break their toys.
Children(S)
Often break their toys(P)
Break(VT)
Their toys(DO)


2_ کتابی برای برادرش خرید


2. She bought a book for her brother.
She(S)
Bought a book for her brother(P)
Bought(VT)
A book(DO)
For her brother(Prep Obj)


3_ کتاب را برای برادرش خرید


3. She bought the book for her brother.
She(S)
Bought(VT)
The book(DO)
For her brother(Prep Obj)


تفاوت جمله های 2 و 3 در اینست که در جمله 2 کتاب بخصوصی مورد نظر نویسنده یا گوینده نیست و به همین دلیل در ترجمه آن به فارسی (ی) نکره را در برابر (a ) بکار می بریم.


اما در جمله 3 کتاب بخصوصی مورد نظر است و در نتیجه علاوه بر آنکه نیازی به (ی) نکره نیست باید پس از مفعول (را) هم به نشانه معرفه ذکر شود.


در زبان انگلیسی جمله های مجهول کاربرد وسیعی دارد به ویژه در متون علمی.


حال آنکه این جمله ها در فارسی کاربرد کمتری دارد و غالبا در ترجمه به جمله های معلوم برگردانده می شود.


4_ زخمی شدگان را جا گذاشتند
4. The wounded were left behind.
The wounded(S)
Were left behind(P)
Were left(VT)


5_ دلم می خواهد شنا کنم
5. I like to swim
I(S)
Like to swim(P)
Like(VT)
Swim(DO)


6_ شنا کردن را دوست دارم
6. I like swimming.
I(S)
Like swimming(P)
Like(VT)
Swimming(DO)


دو جمله 5 و 6 از نظر معنا با یکدیگر کاملا متفاوتند.


در جمله شماره 5 گوینده به این نکته اشاره می کند که در موقعیت خاصی (مثلا حالا) دلش می خواهد شنا کند حال آنکه در جمله شماره 6 منظور گوینده اینست که بطور کلی ورزش شنا را دوست دارد.


این دو جمله را باید با توجه به این وجه تمایز معنایی ترجمه کرد.


هرگاه مفعول های مستقیم و غیر مستقیم به جای یک یا دو کلمه؛از عبارتی تشکیل شوند جمله مرکب به حساب می آید و باید پس از تاویل به جمله های هسته ای شماره سه؛به فارسی ترجمه شود.


7_ مثال هایی را که روی تخته سیاه نوشته ام به آنچه نوشته اید اضافه کنید
7. Add to what you have already written,the examples i have written on the blackboard.
Add(VT)
What you have already written(Prep Obj)
The examples i have written(DO)


نکته اول: جمله فوق امری است و نهاد آن ( you ) حذف شده است.


نکته دوم: در جمله فوق already را می توان (تا کنون) یا (تا به حال) ترجمه کرد؛اما چون با استفاده از ماضی نقلی(نوشته ام) معنای این کلمه در جمله فارسی مستتر است؛می توان آن را حذف کرد.


نکته سوم: در ترجمه این جمله جای مفعول مستقیم تغییر کرده است زیرا به این شکل در فارسی رایج تر است.


جابه جایی اجزای جمله زمانی در ترجمه مجاز است که هدف تنها روانتر شدن نثر ترجمه باشد.
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
تحلیل دستوری جمله های مرکب

چنان که اشاره شد برای درک بهتر روابط اجزای جمله های مرکب بهتر است قبل از ترجمه آن ها را به جمله های ساده ( پایه و پیرو ) تجزیه کنیم.

به نمونه زیر توجه کنید:

‎[‎ the mountain barriers which arrest the rain-bearing winds from the Mediterranean and the Indian Ocean]S)[ have made the rainfall of the peninsula inadequate for agriculture.]P)

با توجه به این نکته که جمله موصولی پس از which توضیحی است مربوط به عبارت the mountain barriers ( و برای آن در جمله آمده است تا مانع از تکرار دوباره این عبارت شود)؛جمله فوق را می توان بصورت زیر بازنویسی کرد:

A. [ the mountain barriers ](S) [ arrest the rain-bearing winds from the Mediterranean and the Indian Ocean.
جمله پیرو
B. [ the mountain barriers ] (S) [ have made the rainfall of the peninsula inadequate for agriculture.]
جمله پایه

و سپس آن را ترجمه کرد:

موانع کوهستانی که جلو بادهای باران دار مدیترانه و اقیانوس هند را می گیرند؛موجب شده اند که در این شبه جزیره باران کافی برای کشت و زرع نبارد.

نمونه دیگر:
Sulfur has 16 electrons,which fill up the first shell and the second,leaving the third incomplete,with only six electrons.

این جمله قابل تجزیه به جمله های زیر است:

1. Sulfur has 16 electrons.
2. The electrons fill up the first shell and the second[shell].
3. The third shell is left incomplete with only six electrons.

حال می توان آن را ترجمه کرد:

سولفور 16 الکترون دارد که لایه های اول و دوم را تکمیل می کنند و لایه سوم را با فقط 6 الکترون ناقص می گذارند.
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
برابر یابی دستوری


در کار برابر یابی دستوری ؛مترجم تازه کار همواره در معرض تاثیر پذیرفتن از ساخت دستوری زبان مبدأ قرار دارد.


این خطر بسیار بزرگ؛ که فقط هم دامنگیر تازه کاران نیست علاوه بر صدمه ای که به ساختار زبان فارسی می زند و ذکر آن در اینجا ضروری نیست خطاهای فاحشی هم در کار ترجمه به بار می آورد.


اگر نه بصورت یک قاعده دست کم به عنوان یک رهنمود عملی باید گفت که در بسیاری موارد لزومی ندارد زمان های افعال متن مورد ترجمه عینا به زبان مقصد برگردانده شود و همواره باید به ترکیب های اصطلاحی توجه کرد.


تنظیم افعال:


یکی از این موارد؛تنظیم افعال گذشته در جمله های پایه و پیرو است.


به نمونه زیر و ترجمه نادرست یکی از مترجمان تازه کار توجه کنید:


I hardly knew whether she was still there or had gone away.
من به سختی می دانستم که او هنوز آنجا بود یا رفته بود.


*این ترجمه چند ایراد دارد:


الف) عبارت ( به سختی می دانستم ) در فارسی نادرست و بی معناست.


بجای آن باید ( نمی دانستم ) یا ( درست نمی دانستم ) را بکار برد.


ب) در زبان فارسی به دلیل وجود شناسه فعل ؛آوردن ضمیر در بسیاری از موارد ضرورتی ندارد؛بجای ( من ... می دانستم ) می توان به ( می دانستم ) اکتفا کرد.


پ) در ترجمه این جمله فعل جمله های پیرو باید بر خلاف انگلیسی به زمان حال صرف شود.


بطور کلی در ترجمه این گونه جمله های مرکب که زمان افعال جمله های پایه و پیرو آن ها ماضی است؛زمان فعل جمله پایه عینا در فارسی حفظ می شود اما فعل جمله پیرو غالبا به کمک صیغه مضارع تنظیم می شود.


به این ترتیب این جمله را می توان چنین ترجمه کرد:


درست نمی دانستم که هنوز آنجاست یا دیگر رفته است.


¤ کاربرد زمان آینده ¤


مورد دیگر کاربرد فراوان زمان آینده در زبان انگلیسی است که در فارسی گاه به کمک صیغه مضارع و گاه به کمک مستقبل بیان می شود.


به نمونه زیر و ترجمه نادرست یکی از مترجمان تازه کار توجه کنید:


I will come with you if you want me to.
اگر بخواهی با تو خواهم آمد.


اما ترجمه صحیح و مصطلح این جمله در فارسی اینست: اگر بخواهی با تو می آیم؛ که به کمک صیغه مضارع ساخته می شود.


¤ کاربرد آینده کامل ¤


مورد دیگر زمانی است که بعضی ها آن را به آینده کامل ترجمه کرده اند.


مترجمان کم تجربه غالبا زمان آینده را در برابر آن بکار می برند که درست نیست بلکه در فارسی معمولا با ماضی نقلی برابر است.


به نمونه زیر توجه کنید:


The meeting will have finished by the time we get there.
تا وقتی که ما به آنجا برسیم جلسه تمام خواهد شد


چنان که گفته شد؛این زمان در فارسی غالبا به کمک ماضی نقلی بیان می شود و ترجمه صحیح آن چنین است: تا ما به آنجا برسیم جلسه به پایان رسیده است.


در زمینه چگونگی سازگار سازی ساختمان نحوی نیز شاید نتوان قاعده ای کلی ارائه داد اما می توان رهنمودهای زیر را در نظر گرفت.


توجه به نکات زیر از امکان خطاهای مترجم کم تجربه در این زمینه می کاهد.


1_ برگرداندن مو به موی زمان افعال متن مورد ترجمه به زبان مقصد ضرورتی ندارد


2_ هنگامی که در برگرداندن زمان افعال تردیدی پیدا می شود باید بیشتر به همسانی معنایی توجه کرد تا همسانی دستوری


3_ هنگامی که همسانی معنایی در کار ترجمه زمان ها در نظر گرفته می شود باید به اصطلاح (ذوق سلیم) را نیز در نظر گرفت؛مترجم باید از خود بپرسد که آیا چنین ترکیبی را شنیده است و آیا معنای ترکیبی که بکار برده قابل فهم است یا نه.

 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
بهره گیری از فرهنگ زبان


پس از اطمینان از درک و فهم متن مورد ترجمه ؛نوبت به ترجمه آن به زبان مقصد می رسد.


مشکلی که در این مرحله گریبان گیر مترجم تازه کار است یافتن معنی و معادل دقیق کلمه هاست که غالبا با مراجعه به فرهنگ های عمومی و تخصصی یک زبانه و دو زبانه و سایر مراجع اطلاعاتی از قبیل دایرة المعارف های عمومی و فنی حل می شود.


مترجم تازه کار پیوسته به فرهنگ زبان نیاز دارد و باید در آغاز راه حتی الامکان همه کلماتی را که در متن مورد ترجمه می بیند در فرهنگ ها جستجو کند زیرا غالبا مترجم فریب کلمات و ترکیبات به ظاهر آشنا را می خورد.(نیومارک)


اما مراجعه به فرهنگ ها و دایرة المعارف ها هم روشی دارد که غالبا تازه کاران از آن بی اطلاع هستند.

 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
فرهنگ لغت یک زبانه


مجموعه ای است از کلماتی که در یک زبان واحد به کار می رود.


مدخل های آن به ترتیب الفبا تنظیم می شود.


غالبا در برابر هر مدخل نخست تلفظ و هویت دستوری و سپس معنا یا معناهای آن به ترتیب یا بر حسب تداول زبانی یا بر حسب سیر معنایی دسته بندی می شود.


فرهنگ های یک زبانه را می توان به دو دسته عمومی و تخصصی تقسیم کرد.


فرهنگ های عمومی بیشتر حاوی کلماتی است که معمولا در زبان روزمره بکار می روند.


فرهنگ های تخصصی حاوی اصطلاحات فنی رشته های تخصصی است و غالبا به دنبال هر مدخل؛نخست تلفظ سپس شرح و سپس ترکیبات آن آورده می شود.


به هنگام ترجمه متون فنی اگر مترجم اصطلاحی را به کلی نداند بهتر است نخست آن را در فرهنگ تخصصی (یک زبانه) رشته مربوط جستجو کند و سپس برای یافتن معادل به واژه نامه فنی(دو زبانه) آن رشته مراجعه کند که غالبا تنها حاوی برابر نهاده ها و فاقد توصیف و توضیح است.


 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
فرهنگ دو زبانه


مجموعه ای است از کلماتی که در زبان مبدا (مثلا انگلیسی) بکار می رود.


در برابر هر مدخل آن نخست تلفظ و هویت دستوری و سپس معانی و معادل های آن مدخل در زبان مقصد (مثلا فارسی) ذکر می شود؛ اینگونه فرهنگ ها نیز دو دسته اند: عمومی و تخصصی.


مترجمان کم تجربه غالبا پیش و بیش از هر کاری دست به سوی فرهنگ های دو زبانه عمومی (مثلا انگلیسی به فارسی) می برند.


اما اگر با دقت در این نوع فرهنگ ها بنگریم دو نقص عمده در آن ها مشاهده می کنیم:


اول آنکه در آن ها معادل هایی که در برابر هر مدخل ذکر می شود؛بدون آنکه از نظر معنایی دسته بندی شده باشد به دنبال یکدیگر چیده می شود؛مثلا: در یکی از همین فرهنگ های انگلیسی به فارسی در برابر مدخل good معادل های متعددی آمده که بد نیست چند تایی از آن ها در اینجا ذکر شود: فراوان؛نسبتا زیاد؛کافی؛معروف؛بهادار؛رضایت بخش؛پر قیمت؛مطبوع... در حالی که اگر معادل ها را همانند فرهنگ های یک زبانه دسته بندی می کردند؛یافتن معادل مناسب آسان تر می شد.


چون در آن صورت مترجم فقط مجموعه معادل هایی را بررسی می کرد که به نظرش مناسب تر می آمد و مجبور نمی شد یک مجموعه نا منظم چهل و چند کلمه ای را ابتدا تا انتها بخواند که غالبا هم از حوصله مترجم بیرون است.


دوم آن که در بسیاری از موارد توضیحات فرهنگ های دو زبانه ناقص است.


برای نمونه ضمن توضیحات دیگری که در برابر همین مدخل آمده برای the good معنای (خوبان و نیکان) آورده شده است.


مترجم تازه کاری که به عبارت the good people بر می خورد؛اگر آن قدر دقیق باشد که معنای این عبارت را با روی هم ریختن معناهایی که برای good و people می شناسد نسازد در آن صورت برای درک و فهم آن به فرهنگ انگلیسی به فارسی مراجعه می کند و در آن معنای عبارت the good را میابد و با توجه به توضیحی که در برابر آن آمده است به احتمال قوی از the good people هم معنی (مردمان خوب و مردمان نیک) را استنباط می کند.


حال آنکه اگر معنای همین ترکیب را در فرهنگ یک زبانه انگلیسی به انگلیسی جستجو کند در می یابد که این ترکیب به معنای جن و پری (از ما بهتران) است.


بنابراین به مترجمان تازه کار توصیه می شود که هر گاه به کلمه یا عبارتی بر می خورند که یا معنای آن را نمی دانند و یا معنایی که برای آن می شناسند به جمله در دست ترجمه نمی خورد به جای آن که سعی کنند معنا یا برابری را که می شناسند به جمله تحمیل کنند(یعنی کاری که متاسفانه اغلب می کنند)؛حتما به فرهنگ یک زبانه (انگلیسی به انگلیسی) مراجعه کنند نه به فرهنگ دو زبانه(انگلیسی به فارسی) زیرا بسیاری از فرهنگ های دانشگاهی یک زبانه (انگلیسی به انگلیسی)؛علاوه بر دسته بندی معانی مختلف هر مدخل ؛محاسن دیگری نیز دارند:


1_ مثال هایی ارائه می کنند که به فهم درست مقصود نویسنده کمک بسیار می کند.


2_ پس از ارائه معانی و مترادف های هر مدخل ؛ترکیبات گوناگون آن می آید که با معنی و نمونه کاربرد هر یک همراه است.


3_ در برابر هر مدخل و ترکیبات گوناگون آن غالبا نشانه ای(label ) هست که نشان می دهد موارد کاربرد خاص آن کلمه یا عبارت چیست؛عامیانه است؛ادیبانه است؛محاوره ای است؛یا مثلا جزو کلمه ها یا عبارت های کهنه و منسوخ است.


روشن است که توجه به این نشانه ها برای فهم متن بسیار ضروری است زیرا به کمک این گونه اطلاعات بهتر می توان معادل هایی را در زبان مقصد یافت که از نظر نحوه و سطح کاربرد به کلمه یا عبارت زبان مبدا بسیار نزدیک باشد.


4_ در بسیاری از فرهنگ های دانشگاهی یک زبانه از قبیل shorter oxford و webster's seventh ریشه تشریحی مدخل ها داده می شود مثلا گفته می شود که فلان کلمه از ریشه لاتین است و از یک پیشوند به معنای x و یک میان وند به معنای y ترکیب شده است.اطلاعاتی از این دست به مترجم کمک می کند تا هم با تعمیم معنای وندهای کلمه مورد نظر معنای کلمات هم ریشه آن را بیابد و هم معنای تحت اللفظی کلمه مورد نظر خود را دریابد و در صورت داشتن اطلاع کافی از زبان مقصد معادلی مناسب هم برای آن در نظر گیرد یا در مراحل پیشرفته تر معادلی برای آن بسازد.


اطلاع از اصل و نسب کلمه ها علاوه بر کمک به فهم آن ها به خصوص در معادل یابی و معادل سازی (برای اصطلاحات فنی و تخصصی) اهمیت دارد.


برای نمونه هر گاه کلمه adenotomy را در فرهنگ دانشگاهی انگلیسی به انگلیسی نگاه کنیم؛می بینیم که این کلمه مرکب است از کلمه adeno از ریشه یونانی به معنی غده و پسوند tom از ریشه یونانی به معنی شکافتن ؛و پسوند y که پسوند اسم ساز است.


جمع بندی ساده این اجزا معنای تحت اللفظی این کلمه یعنی (شکافتن غده) را روشن می کند و اینک راه برای دست یافتن به برابرهایی نظیر (غده شکافی) یا (غده گشایی) هموار شده است.


البته این نکته صرفا برای اطلاع از مزایای فرهنگ های یک زبانه ذکر شد و گرنه برابر یابی کاری است ظریف و حساس و دقیق که مستلزم مهارت و تسلط و داشتن تجربه و اطلاعات فنی گسترده است.


مترجم تازه کار باید از برابر سازی بپرهیزد و بیشتر به جستجوی معادل ها و برابرهای موجود و رایج بپردازد.


این موضوع ما را به بحث ترجمه متون علمی و تخصصی و استفاده از فرهنگ های تخصصی می کشاند که خود محتاج مجالی دیگر است.


یکی از قواعد عملی که می توان در زمینه ترجمه متون علمی و تخصصی مطرح کرد اینست که در حیطه هر علم و فن خاص ؛کلمات معانی ویژه ای دارند و بنابراین مراجعه هر چه بیشتر به فرهنگ لغات و اصطلاحات آن رشته؛ امری ضروری است.


¤دو توصیه دیگر¤


بهتر است برای درک و فهم و ترجمه متن انگلیسی(بریتانیایی) از فرهنگ انگلیسی و برای درک و فهم و ترجمه متن امریکایی از فرهنگ امریکایی استفاده شود.


درست است که در بسیاری از موارد توضیحات این دو دسته فرهنگ تقریبا همانند است؛اما در مواردی نیز در هر یک از این نوع فرهنگ ها کلمه یا عبارتی هست که در دیگری نیست یا اگر هم هست معنای آن برای ترجمه جمله مورد نظر مناسب نیست.


برای نمونه در چاپ های اخیر فرهنگ های دانشگاهی امریکا یی غالبا کلمه city را با c بزرگ نمی بینیم زیرا این کلمه را اهالی انگلستان به معنای تجاری شهر لندن بکار می برند و بنابراین آن را در فرهنگ های انگلیسی می توان یافت نه در فرهنگ های امریکایی.


نمونه دیگر عبارت اصطلاحی dear John است که به معنای نامه ای است که زنی به همسرش می نویسد و تقاضای طلاق می کند.


این عبارت را غالبا نمی توان در فرهنگ های انگلیسی یافت و باید معنای آن را در فرهنگ های امریکایی جستجو کرد.


اشاره به این نکته نیز ضروری است که بطور کلی استفاده صحیح از هر فرهنگ لغتی مستلزم مطالعه دقیق مقدمه ای است که بر آن فرهنگ نوشته شده است و متاسفانه عادت به چنین کاری کمتر رواج دارد.


 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
برابر یابی معنایی

مترجم تازه کار در زمینه برابر یابی برای کلمات با مشکلات گوناگونی مواجه می شود.

نخست آن که ممکن است برای یک کلمه در متن مبدا بیش از یک معادل در زبان مقصد وجود داشته باشد.

در چنین مواردی مترجم به چند علت ممکن است در انتخاب مناسب ترین آن ها به راه خطا برود یا دچار تردید شود:

1_ نفهمیدن معنای درست کلمه در متن مورد ترجمه

2_ اشکال در فهم معناها و معادل هایی که در زبان مقصد برای کلمه مورد نظر وجود دارد؛در این گونه موارد باید به فرهنگ های زبان مقصد مراجعه شود.

برای نمونه در فرهنگ دو زبانه در برابر مدخل rock چندین معادل ذکر شده از جمله تخته سنگ؛صخره؛نخ؛دشک یا فرموک ... مسلم است که وقتی مترجم کم تجربه نمی داند که دشک یا فرموک در فارسی چه معنایی دارد باید به فرهنگ فارسی مراجعه کند.

اما متاسفانه این هم یکی دیگر از عاداتی است که کمتر رواج دارد.

3_ معادل هایی که مترجمان تازه کار از پیش به ذهن سپرده اند غالبا دست و پا گیرشان می شود؛چنان که به رغم نامانوس شدن ترجمه یک جمله و گاه حتی نا معقول شدن آن ؛در صدد جستجوی معناها و معادل های دیگر بر نمی آیند.

برای نمونه مترجم تازه کاری که برای کلمه spirit معادل (روح) را به ذهن سپرده ممکن است جمله اصطلاحی He is in high spirits today را بر اثر سهل انگاری چنین ترجمه کند: (امروز او روح والایی دارد) یا مثلا (امروز او روحیه بالایی دارد)؛حال آنکه صرف نظر از غلط بودن این ترجمه ها؛ اگر کلمه spirits را در فرهنگ انگلیسی _ انگلیسی جستجو کند؛متوجه می شود که با spirit متفاوت است.

جمله فوق را که معنای اصطلاحی دارد باید چنین ترجمه کرد: (امروز خیلی سر حال است).

دیگر آنکه نباید در برابر هر کلمه زبان مبدا همواره یک معادل واحد در زبان مقصد بکار برده شود زیرا هر کلمه در بافت های معنایی مختلف معادل های مختلفی دارد.(نایدا).

برای نمونه کلمه های system و control در زبان انگلیسی معنای مشخصی دارند اما در زبان فارسی بر حسب بافت معنایی برای هر یک معادل های متعددی یا وجود دارد یا پذیرفته شده است که هر کدام در جای خود بسیار رایج و گویاست و باید همان را بکار برد.

به نمونه های زیر توجه کنید:

نظام حکومتی government system
منظومه شمسی solar system
دستگاه عصبی nervous system
سیستم متری metric system
پیچ تنظیم صدا volume control
خویشتن داری self-control
برج مراقبت control tower
گروه گواه control group
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
انتخاب نزدیک ترین معادل


هر گاه مترجم برای یافتن معادل مناسب به فرهنگ دو زبانه مراجعه کند در برابر هر مدخل مجموعه ای از مترادف های زبان مقصد را می بیند و ممکن است برای انتخاب معادل دقیق دچار تردید شود.


به نمونه های زیر توجه کنید:


1. A pain in the knee
2. Spare no pains


وقتی برای یافتن معادل pain به فرهنگ advanced learner's مراجعه می کنیم؛توضیح زیر را در برابر مدخل pain می بینیم:


Pain: suffering of mind or body


پس از دیدن این توضیح ممکن است یا دو کلمه (درد) و (رنج) را در فارسی به خاطر بیاوریم و یا به فرهنگ دو زبانه مراجعه کنیم.


فرهنگ دو جلدی آریانپور معادل های فارسی زیر را برای آن ذکر می کند:


_ درد
_ رنج
_ مصیبت
_ محنت


که در زبان فارسی کم و بیش مترادف به حساب می آیند.


کدام یک را باید در ترجمه جمله های 1 و 2 بکار گرفت؟


یکی از دقیق ترین شیوه ها اینست که وجوه اشتراک و افتراق معنایی هر یک از معادل ها را فهرست کنیم(نایدا)


وجه اشتراک کلمه های ( درد؛رنج؛مصیبت؛محنت ) ----> احساس ناخوشایند است


وجه افتراق این کلمات:


درد : غالبا جسمی
رنج : هم روحی و هم جسمی
مصیبت : روحی
محنت : روحی


با بررسی این اطلاعات در می یابیم که در جمله شماره 1 بهتر است pain را درد ترجمه کنیم و در جمله شماره 2 رنج ترجمه کنیم:


1: زانو درد
2: هر رنجی را بر خود هموار کردن


* نمونه دیگر *


- a road map of iran


برای ترجمه عبارت فوق کلمه road را در advanced learner's جستجو می کنیم و توضیح زیر را در برابر آن می بینیم:


Road : specially prepared way,publicly or privately owned,between places for the use of pedestrians,riders,vehicles,etc.


همین کلمه را در فرهنگ دو زبانه جستجو می کنیم و معادل های زیر را در برابر آن می بینیم:


- جاده
- خیابان


با استفاده از شیوه فوق می توان این دو مترادف را از نظر معنایی به ترتیب زیر تحلیل کرد:


وجه اشتراک کلمات جاده و خیابان ---> برای وسایط نقلیه و عابران


وجه افتراق:


جاده: غالبا به راه های خارج از شهر اطلاق می شود
خیابان: غالبا به راه های داخل شهر اطلاق می شود


با بررسی این اطلاعات در می یابیم که در عبارت فوق تنها می توان کلمه جاده را در برابر road بکار برد:


- نقشه جاده های ایران


 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
فرهنگ لغات یک زبانه( انگلیسی-انگلیسی )


Shorter oxford english dictionary on historical principles.2 vol.,london,oxford university press,1975.


این فرهنگ دو جلدی خلاصه ای است از فرهنگ کامل the oxford new dictionary و حاوی کلماتی است که در انگلیسی محاوره ای؛ادبی؛فنی و تخصصی بکار می رود.


هم چنین بسیاری از کلمات منسوخ؛کهنه و کم رواج و نیز کلماتی را که در لهجه های گوناگون زبان انگلیسی بکار می رود در بر می گیرد.


این فرهنگ حاوی مطالب زیر است:



_ مقدمه : چگونگی طبقه بندی مدخل ها و معانی آن ها
_ نحوه استفاده از فرهنگ
_ فهرست نام شعرا؛نویسندگان و کتبی که شاهدها از آن ها استخراج شده است
_ فهرست نشانه های اختصاری
فهرست نشانه های قراردادی که در متن فرهنگ بکار گرفته شده اند
_ فهرست نشانه های اختصاری مربوط به نام کتب کتاب مقدس
_ فهرست نشانه های اختصاری مربوط به نام آثار ویلیام شکسپیر
_ فهرست نشانه های آوا شناختی که راهنمای تلفظ بریتانیایی ( نه امریکایی ) مدخل هاست
_ متن فرهنگ: در برابر هر مدخل نخست تلفظ انگلیسی آن با استفاده از نشانه های آوا شناختی ذکر شده؛سپس ریشه و اشتقاق و بعد معناهای متعدد آن که به ترتیب سیر تاریخی و سیر تحول معنایی تنظیم شده است؛سپس نشانه ای ذکر شده که کاربرد ویژه آن کلمه را نشان می دهد.


به دنبال هر یک از معانی شاهد یا شاهدهایی از شعرا و نویسندگان بنام انگلیسی ذکر شده است.


کاربرد: استفاده از این فرهنگ در ترجمه متون ادبی گاه بسیار ضروری است.


علاوه بر آن هر گاه لازم باشد که مترجم به معادل سازی بپردازد می تواند از اطلاعات مربوط به ریشه یابی و اشتقاق و نیز توضیحات مفصلی که در برابر هر مدخل آمده است استفاده کند.


¤ webster's seventh new collegiate dictionary.springfield, Mass.:G& C.Merriam Co.,1965.


این فرهنگ یک جلدی حاوی مطالب زیر است:


_ مقدمه: چگونگی طبقه بندی مدخل ها و معانی آن ها و نیز شیوه استفاده از فرهنگ
_ فهرست نشانه های آوا شناختی که راهنمای تلفظ صحیح(بر اساس تلفظ امریکایی)مدخل هاست
_ فهرست نشانه های اختصاری که در توضیح مدخل ها بکار گرفته شده است
_ متن فرهنگ کلماتی را در بر می گیرد که در زبان انگلیسی (امریکای) امروزه (اعم از نوشتاری و گفتاری) بکار گرفته می شود.
به دنبال هر مدخل نخست تلفظ امریکایی؛هویت دستوری؛اشتقاق؛سطح کاربرد(label)؛و سپس معانی آن مدخل که به ترتیب سیر تحول تاریخی و معنایی تنظیم و شماره بندی شده؛ذکر شده است.
_ پیوست ها:


الف)نشانه های اختصاری عمومی
ب)نشانه های قراردادی(در رشته های علمی و فنی نظیر ریاضی؛پزشکی...)
پ) نشانه های قراردادی ویرایش
ت) فهرست مشهورترین اسامی خاص همراه با توضیح مختصری درباره هر یک
ث) اعلام جغرافیایی


فهرست القاب و سمت های اجتماعی؛سیاسی؛مذهبی؛همراه با الفاظی که باید هنگام مخاطب قرار دادن افراد صاحب نام یا صاحب منصب بکار برده شود


چ) اسامی خاص
ح) فهرست بعضی از کلمات هم قافیه در زبان انگلیسی
خ)قواعد املایی(در انگلیسی امریکایی)
د) نشانه های نقطه گذاری
ذ) نشانی دانشگاه های ایالات متحده و کانادا


¤ webster's new collegiate dictionary.springfield,Mass.:Merriam Co.1981


این فرهنگ یک جلدی حاوی مطالب زیر است:


_ پیشگفتار
_ جدول راهنمای استفاده از فرهنگ
_ مقدمه:چگونگی طبقه بندی مدخل ها و معانی آن ها نیز شیوه استفاده از فرهنگ
_ تاریخچه زبان انگلیسی و جدول مربوط به آن
_ فهرست نشانه های اختصاری که در توضیح مدخل ها بکار گرفته شده است
_ فهرست نشانه های آوا شناختی که راهنمای تلفظ صحیح (امریکایی) مدخل هاست


متن فرهنگ: کلماتی را در بر می گیرد که در زبان انگلیسی(امریکایی) امروزه اعم از نوشتاری و گفتاری بکار برده می شود.


به دنبال هر مدخل تلفظ ؛هویت دستوری؛اشتقاق؛سطح کاربرد؛و سپس معانی آن به ترتیب تداول ذکر شده است.


برای بعضی از معانی؛مترادف هایی هم آورده شده است.


ترکیبات هر مدخل به ترتیب الفبا؛بصورت مدخل های مستقل در این فرهنگ آمده است.


پیوست ها:


الف) کلمات و عبارات غیر انگلیسی که در انگلیسی روزمره بکار می رود.
این مجموعه به ترتیب الفبا تنظیم شده است.
به دنبال هر مدخل؛تلفظ امریکایی؛ریشه و سپس معنای آن ذکر شده است.
ب) فهرست مشهورترین اسامی خاص همراه با توضیح مختصری درباره هر یک
پ) اعلام جغرافیایی
ت) نام و نشانی دانشگاه های ایالات متحده امریکا و کانادا
ث) نشانه های قراردادی در رشته های علمی و فنی
ج) آیین نگارش انگلیسی
چ) فهرست القاب و سمت های اجتماعی؛سیاسی؛مذهبی؛همراه با الفاظی که باید هنگام مخاطب قرار دادن افراد صاحب نام یا صاحب منصب بکار برده شود.
ح) نمونه نامه های اداری و مکاتبات بازرگانی


¤ the advanced learner's dictionary of current english.london,oxford university press,1980.


این فرهنگ یک جلدی که یکی از کامل ترین فرهنگ های انگلیسی_انگلیسی یک جلدی است؛حاوی مطالب زیر است:


_ فهرست نشانه های آوا شناختی که راهنمای تشخیص تلفظ صحیح انگلیسی و گاه امریکایی مدخل هاست
_ فهرست نشانه های اختصاری که در توضیح مدخل ها بکار گرفته شده است
_ فهرست 25 الگوی جمله بندی زبان انگلیسی(vp)که عمدتا هنگام ترجمه از فارسی به انگلیسی بکار می آید.


هنگامی که مترجم نمی داند معادل مناسب کلمه ای که می خواهد از فارسی به انگلیسی ترجمه کند چیست؛به ناچار به فرهنگ دو زبانه فارسی به انگلیسی مراجعه کند.


لازمست که پس از یافتن معادل مناسب یک مرتبه هم آن را در فرهنگ انگلیسی_انگلیسی جستجو کند تا هم بتواند بر اساس توضیحاتی که در برابر مدخل مورد نظر آمده از صحت معناهای معادلی که یافته مطلع شود و هم بتواند با مراجعه به نمونه های کاربرد آن مدخل که در فرهنگ آمده است؛از قاعده بکار بردن آن در جمله مطلع شود.


در صورتیکه کلمه مورد نظر فعل باشد با مشاهده نشانه vp که به دنبال آن یکی از اعداد 1 تا 25 ذکر شده؛مترجم می تواند به الگوی مربوط که در ابتدای فرهنگ فهرست شده است مراجعه کند و از کاربرد آن در جمله مطلع شود.


_ متن فرهنگ کلماتی را در بر می گیرد که در زبان انگلیسی امروزه(اعم از گفتاری و نوشتاری) بکار می رود.


به دنبال هر مدخل تلفظ؛هویت دستوری؛توضیح؛توصیف؛سطح کاربرد؛نمونه کاربرد و سپس ترکیبات آن ذکر شده است.


_ پیوستها:


الف) افعال بی قاعده
ب) نشانه های اختصاری
پ) وندها
ت) اعداد
ث) اوزان
ج) اعلام جغرافیایی
چ) رایج ترین اسامی خاص
ح) نام آثار ویلیام شکسپیر
خ) نشانه های نقطه گذاری
د) نام کتب عهد قدیم(تورات) و عهد جدید(انجیل)


 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
فرهنگ اصطلاحات انگلیسی


نخست ببینیم اصطلاح چیست و بعد به معرفی فرهنگ اصطلاحات مورد نظر بپردازیم.


در زبان انگلیسی اصطلاح idiom به عبارتی اطلاق می شود که معنای کلی آن با معنای تحت اللفظی تک تک کلماتی که در آن آمده است متفاوت باشد؛چنان که مثلا معنای spill the beans هیچ ارتباطی با beans به معنای لوبیا ندارد بلکه به معنای (پته کسی را روی آب ریختن) و (لو دادن) بکار می رود.


از این رو نمی توان به جای هیچ یک از کلمات آن از کلمات مترادف در زبان انگلیسی استفاده کرد؛مثلا نمی توان بجای spill از کلمه ای چون scatter استفاده کرد زیرا نه تنها عبارت از حالت اصطلاحی خارج می شود بلکه در بسیاری از موارد به کلی بی معنا می شود.


دیگر اینکه غالبا نمی توان ترکیب دستوری عبارات اصطلاحی را تغییر داد؛مثلا می توان گفت he gave up the ghost ؛اما نمی توان این جمله را بصورت جمع they gave up the ghosts یا بصورت جمله مجهول the ghost was given up by him در آورد.


هر عبارتی که ویژگی های فوق را دارا باشد در زبان انگلیسی اصطلاح به حساب می آید.


‎*‎ Longman dictionary of english idioms.london,longman group limited,1980.


این فرهنگ یک جلدی حاوی اصطلاحات رایج در انگلیسی امروزه است.


اصطلاحات امریکایی در این فرهنگ به چشم نمی خورد مگر آن هایی که در انگلیسی بریتانیایی بکار برده می شود.


این فرهنگ حاوی مطالب زیر است:


_ مقدمه
_ ویژگی های اصطلاحات انگلیسی
_ انواع اصطلاحاتی که در فرهنگ ذکر شده است
_ انواع اصطلاحاتی که در فرهنگ ذکر نشده است از قبیل اصطلاحات کهنه و منسوخ؛اصطلاحات امریکایی؛عبارات غیر انگلیسی که در انگلیسی امروزه متداول است؛عبارات متشکل از فعل وند فعلی particle و اصطلاحاتی که در رشته ها و حرفه های خاصی بکار می رود.


_ نحوه طبقه بندی اصطلاحات


فهرست نشانه هایی که در متن فرهنگ بکار برده شده است


_ شیوه استفاده از فرهنگ
_ متن فرهنگ که شامل بسیاری از اصطلاحاتی است که در زبان انگلیسی بکار می رود
مدخل ها بر حسب کلماتی تنظیم شده است که هویت دستوری آن ها در عبارت های اصطلاحی (اسم) است به این معنا که برای جستجوی معنای اصطلاح spill the beans باید نخست beans را(که هویتش در عبارت اصطلاحی مذکور اسم است) در فرهنگ لغت جستجو کرد.


در بعضی از موارد که توضیح کافی ذیل اسم عبارت اصطلاحی آورده نشده است می توان به فعل عبارت(در این مورد spill ) رجوع کرد.


ذیل هر مدخل (که بر اساس توضیحات فوق یک کلمه ای است) نخست ترکیب اصطلاحی آن ذکر شده سپس سطح کاربرد(محاوره ای؛عامیانه؛ادبی)؛بعد از آن معنا یا معناهای مدخل همراه با حداقل یک مثال یا شاهد آورده شده است که کاربرد اصطلاح موذد نظر را در جمله نشان می دهد.


_ فهرست الفبایی کلماتی که در توضیح مدخل ها بکار رفته است(در توضیح مدخل ها کلمات معدودی بکار برده شده است تا استفاده از فرهنگ برای همگان آسان باشد).
_ فهرست نام کتب و نشریاتی که شاهدها از آن ها استخراج شده است
_ فهرست نشانه های اختصاری که در متن فرهنگ بکار برده شده است


فهرست نشانه هایی که تلفظ صحیح مدخل ها را نشان می دهد


کاربرد: این فرهنگ در ترجمه بسیاری از متون عمومی و ادبی بکار می آید.


مترجم وقتی در جمله به عبارتی بر می خورد که ترجمه تحت اللفظی کلمات آن با معنای سایر اجزای جمله جور در نمی آید قاعدتا باید به فکر اصطلاح بودن عبارت مذکور بیفتد و به فرهنگ اصطلاحات رجوع کند.


البته معنای بسیاری از اصطلاحات انگلیسی در فرهنگ های عمومی از قبیل advanced learner's آمده است.


اما در مواردی که فرهنگ های عمومی فاقد اطلاعات لازم در زمینه اصطلاحات بسیار ضروری است.
مشکل اصلی مراجعه به این فرهنگ آن است که به سبب یک زبانه بودن؛ غالبا به خاطر آوردن اصطلاح معادل فارسی کمی دشوار است.


فرهنگ های اصطلاحات انگلیسی به فارسی اغلب فاقد بسیاری از اصطلاحات رایج در انگلیسی روزمره است از این رو به مترجمان تازه کار توصیه می شود در مواردی که از یافتن اصطلاح معادل در فارسی عاجز هستند به جای ابداع اصطلاحات جدید ؛نخست توضیحاتی را که در برابر هر مدخل آمده به دقت مطالعه کنند و سپس معنای کلی را در قالب جمله های فارسی درست و معنی دار در ترجمه حفظ کنند.


سطح کاربرد بسیاری از اصطلاحاتی که در این فرهنگ آمده است محاوره ای یا غیر رسمی است پس در ترجمه آن ها به فارسی هم لازم است که حتما از نثر محاوره ای استفاده شود.


برای نمونه از توضیحاتی که در برابر be rolling in money آمده معنای ثروتمند بودن و پول فراوان داشتن را استنباط می کنیم؛ با مشاهده سطح کاربرد این اصطلاح که غیر رسمی است باید به جستجوی معادلی بپردازیم که در فارسی هم از همین سطح کاربرد برخوردار باشد نظیر توی پول غلت زدن؛پول پارو کردن و معادل هایی از این دست.


 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
فرهنگ انگلیسی تصویری


Oxford duden pictorial english dictionary. London, oxford university press, 1981.


این فرهنگ یک جلدی فاقد هر گونه توضیح و توصیف است و انتقال اطلاعات آن صرفا از طریق طرح ها و تصویرهای دقیق و کامل صورت می گیرد.


در هر صفحه آن تصاویری نقش شده که بر حسب موضوع طبقه بندی شده است؛ هر تصویر دارای اجزایی است و بر روی هر جزء شماره ای ذکر شده است.


در صفحه مقابل هر تصویر شماره اجزا به ترتیب ذکر شده و نام اصطلاحی هر جزء از تصویر به دنبال شماره مربوط آورده شده است.


در پایان کتاب نام تمامی اجزایی که در تصاویر گوناگون نشان داده شده به صورت الفبایی فهرست شده است؛ به دنبال هر مدخل دو شماره ذکر شده که اولین شماره نشان دهنده شماره موضوع (لوحه) و دومین شماره نشان دهنده جزء یا اصطلاح مورد نظر است؛ مثلا اگر بخواهید بدانید که در انگلیسی به (سکوی حفاری) یا (خیمه سرخپوستی) چه می گویند؛ باید در فهرست پایان کتاب به ترتیب مدخل های drilling (حفاری) و indian (سرخپوست) را جستجو کنید و بر حسب شماره هایی که در برابر هر مدخل آمده است به تصویرهای مربوط به هر یک رجوع کنید.


کاربرد: این فرهنگ بسیاری از اصطلاحاتی را که در حیطه های گوناگون علمی؛ فنی؛ صنعتی؛ اجتماعی؛ هنری و بازرگانی بکار می رود در بر می گیرد و از این رو در ترجمه متون فنی کاربرد وسیعی دارد.


نخستین بار در سال 1366 با نام فرهنگ مصور انگلیسی آکسفورد دودن توسط نصرت اله رئیسی نیا به فارسی برگردانده شد و به این ترتیب کاربرد وسیعتری در ترجمه پیدا کرد؛ متاسفانه جای فهرست الفبایی فارسی در این ترجمه بسیار خالی است.


 

Similar threads

بالا