سودابه ذکاوتی
عضو جدید
موضوع ايجاد فضاهاي سبز عمودي ديرزماني است كه مورد توجه مهندسانطراحي منظر قرار گرفته است.
بلندمرتبهها و ساختمانهاي متراكم با قامتي برافراشته در خيابانهاييتنگ، علاوه بر درختان خسته و خميده، بر گلدانهاي رنگ و رو رفته در پشت پنجرههايدود گرفته شهرمان نيز سايه انداخته اند.
خاطرات رنگ و طراوت شمعدانيهاي بالكنها، پنجرهها و حياط خانههايماندر هزار توي خاكستري ديوارهاي بلند و بتني آپارتمانها و بلندمرتبهها گم شدهاند.خانهها ديگر آن بالكنها، حياط هاي پر درخت و رديف گلدانهاي چيده بر لب حوض رافراموش كردهاند.
در اين ميان اما، بارها از پويايي، از شادابي،از دردهاي پنهان و پيدايشهرمان گفتهايم و بقاي آن را در گرو وجود اصول معين و مشخص شهرنشيني معرفي كردهايم.
شايد مهمترين اين اصول ايجاد و گسترش فضاي سبز مناسب باشد و اهميت آنبه اندازهاي است كه ميتوان مشخصه اصلي يك شهر سالم و پرنشاط را گستردگي و توسعهفضاي سبز در آن شهر دانست
شهرنشيني و تشديد روند مهاجرت به شهرها، انبوهي از جمعيتهاي انسانيرا در محيطهاي محدودي، متراكم و ساكن كرده است. اين وضعيت شرايط را به گونهاي درآورده است كه جز با حفظ و توسعه فضاي سبز متناسب با ميزان توسعه جمعيت شهر، زيستنبراي مردم ساكن شهرها، امكانپذير نيست.
از ميان رفتن باغات و فضاي سبز طبيعي در شهرها به منظور احداث فضاهايمسكوني علاوه بر كاهش فضاي سبز شهر، موجب افزايش سطح زير پوشش محلههاي مسكوني وكمبود زمين براي ايجاد فضاهاي افقي شده است.
توسعه فيزيكي شهر در سطح افقي و ايجاد محدوديت از نظر فضاهاي باز درسطح زمين، بلندمرتبهها را بيش از پيش در اولويت برنامههاي ساختوساز شهري قرارمي دهد.
اين بلندمرتبهها هر چند، خود بر فضاي سبز موجود در سطح زمين سايهافكندهاند اما مي توانند در تقويت و اعتلاي محيط زيست شهري نقش مهمي را ايفا كنند.
موضوع ايجاد فضاهاي سبز عمودي در دنيا ديرزماني است كه مورد توجهكارشناسان و مهندسان طراحي منظر قرار گرفته است. اين كار در ايران براي نخستين باردر اصفهان شكل گرفت، حال آنكه فعاليت هاي انجام شده به شكل محدود و در اندازه طرحهاو پروژههاي ناتمام باقي ماند. طي دهه 1370، موضوع فضاهاي سبز عمودي در سياست هايشهرسازي غلامحسين كرباسچي (شهردار وقت تهران) مطرح شد و در مدت زمان كوتاهي نهتنها ديوارهاي تهران و اطراف بزرگراه ها سبز شدند بلكه گلدان هاي سبز، ساختمان هاياداري متعلق به شهرداري تهران را آراستند .
در پي اين موضوع فعاليتهايي در برخي سازمانها و ادارات وابسته بهشهرداري انجام شد به نحوي كه هنوز هم آثاري از آن را ميتوان در سازمان پاركها وفضاي سبز تهران مشاهده كرد. اما از آنجا كه برنامههاي اجرايي در شهرها هيچ گاه اززيرساختهاي بنيادي و برنامهريزيهاي اساسي برخوردار نبودهاند، اين طرح نيزمانند بسياري از طرحهاي ديگر با تغيير مديريت مسكوت و عقيم ماند و پس از آن هيچفعاليت چشمگيري در راستاي ادامه پروژه ايجاد فضاي سبز عمودي در تهران مجال بروزپيدا نكرد.
دكتر «امير منصوري»، استاد دانشگاه و صاحبنظر در حوزه شهري ازكارشناساني است كه ضمن اشاره به مفهوم فضاي سبز عمودي ميگويد: «كمبود زمين از يكسو و رشد بدنهها و ارتفاع شهر از ديگر سو، زمينهساز احساس نياز به طبيعت در شهرو شهروندان شد. ساكنان شهرهاي بزرگ در پاسخ به اين نياز علاوه بر فضاهاي سبز افقي،فضاهاي عمودي را نيز به عنوان راه حل مناسب انتخاب كردند.»
برخي كارشناسان اعتقاد دارند كه فضاهاي سبز عمودي غير از نقش بهبودسيما و منظر شهري و همچنين رنگ بخشي بر سيماي خاكستري شهر داراي تاثيرات ديگري ازجمله كاهش آلودگي هوا و آلودگي صوتي هستند. منصوري اما نظر ديگري دارد و معتقداست، نقش بيولوژيكي اين عناصر چندان مهم و در خور توجه نيست و آنچه كه اهميت داردبعد انساني و تاثيرات رواني آن است.
به گفته منصوري ، «در شهرهايي كه مردمانش طبيعت را به دليل زندگيپرمشغله و گراني زمين و مسكن و سكونت در آپارتمانهاي تنگ و كوچك فراموش كردهاند،پرداختن به چنين موضوعي و گسترش آن در تلطيف روحيه و ايجاد آرامش رواني آنها تاثيربهسزايي دارد.»
از ديدگاه اين استاد دانشگاه تهران ،تنها راه حل در جهت به خاطر آوردنطبيعت فقط ايجاد ساختمانهايي با حياطهاي بزرگ و پردرخت نظير آنچه در خانههايقديمي ايران وجود داشته نيست، بلكه گسترش فضاي سبز در هر جهت (چه عمودي و چه افقي)امكان بازگشت خاطرات گمشده مردم از طبيعت را فراهم ميسازد.
مهندس «محسن زارع»، كارشناس واحد طراحي سازمان پاركها و فضاي سبزمشهد، نيز از كارشناساني است كه اعتقاد دارد، ايراني هميشه داراي طبعي هنرمندانهاست و ايران از ديرباز خاستگاه بسياري از هنرها از جمله هنر باغسازي به ويژهمنظرسازي بوده است. هنوز هم در دنيا هنر ساختن و ايجاد باغ ايراني به عنوان نمونهايمنحصربهفرد و پيشگام در جهت توسعه فضاي سبز مطرح ميشود.
زارع همچنين ميگويد: «اگر بسياري از طرحهاي موجود براي ايجاد فضاهايسز عمودي عقيم ماندهاند به دليل اين است كه مفهوم معماري سبز هنوز در فرهنگ مردمما وارد نشده و تعريف خاصي ندارد. همچنين مشكلات موجود براي ايجاد فضاهاي سبز افقيفرصت پرداختن به موضوع فضاي سبز عمودي را از مسئولان و طراحان شهري گرفته است.»
بياهميتي و بيتوجهي به اين موضوع در حالي در كشور ما مطرح ميشود كهبه گفته زارع كشورهاي اروپايي داراي رشته تحصيلي در دانشگاههاي خود براي اينموضوع هستند.
در اين ميان اما نبايد از نظر دور داشت كه بسياري از طرحها و برنامههايموجود زماني تحقق عيني مييابند كه با مشاركت مردم همراه باشند.
منصوري در پاسخ به اينكه چگونه ميتوان مردم را به ايجاد فضاي سبزعمودي در محل سكونت خود تشويق كرد ميگويد: «شايد بهترين راه اين باشد كه قبل ازانجام هر برنامهاي و يا پروژهاي خاص در جهت تحقق آن فرهنگسازيهاي مناسب انجامشود. اين موضوع زماني تحقق مييابد كه مسئولان و مديران امور شهرها خود از متولياناصلي اجراي چنين پروژههايي محسوب شوند.»
چنانكه منصوري ميگويد: «گاهي به صورت جستهگريخته در برخي بزرگراههاو گذرگاهها طرحهايي براي ايجاد فضاي سبز عمودي اجرا شده است. اما اين فعاليتهاناكافي هستند. در مرحله نخست راهحلي اساسي براي بردن فضاي سبز از سطح زمين بهسطوح بالاتر در شهرها انتخاب و استفاده از ساختمانهاي عمومي شهر كه ديد بهتري نسبتبه بقيه دارند، است.»
به گفته منصوري اگر معماري و فضاي سبز با يكديگر تلفيق شوند و طراحانمنظر در پروژههاي خود به ويژه درباره فضاهاي عمومي به اين موضوع توجه ويژه داشتهباشند ميتوان رغبت عمومي براي گسترش اين فضاها را در شهروندان تقويت كرد.
زارع نيز عقيده دارد تغيير ديدگاه مردم و مسئولان درباره فضاي سبز يكياز اساسيترين راهحلهاي موجود است.
وي در اين باره ميگويد: «تا زماني كه تصور مردم ما از فضاي سبز يكمشت چمن، تعدادي گل و چند درخت باشد نميتوان اميدوار بود كه فضاهاي سبز عمودي بهشكل گسترده در سطح شهر نمايان شوند.»
به گفته زارع علاوه بر فرهنگسازي و تغيير ديدگاه مردم و مسئولان،جلوگيري از برخوردهاي سليقهاي و تدوين قوانين و ضوابط ويژه ميتواند كاربرد عموديفضاي سبز را در شهرها بسط و گسترش دهد.
بلندمرتبهها و ساختمانهاي متراكم با قامتي برافراشته در خيابانهاييتنگ، علاوه بر درختان خسته و خميده، بر گلدانهاي رنگ و رو رفته در پشت پنجرههايدود گرفته شهرمان نيز سايه انداخته اند.
خاطرات رنگ و طراوت شمعدانيهاي بالكنها، پنجرهها و حياط خانههايماندر هزار توي خاكستري ديوارهاي بلند و بتني آپارتمانها و بلندمرتبهها گم شدهاند.خانهها ديگر آن بالكنها، حياط هاي پر درخت و رديف گلدانهاي چيده بر لب حوض رافراموش كردهاند.
در اين ميان اما، بارها از پويايي، از شادابي،از دردهاي پنهان و پيدايشهرمان گفتهايم و بقاي آن را در گرو وجود اصول معين و مشخص شهرنشيني معرفي كردهايم.
شايد مهمترين اين اصول ايجاد و گسترش فضاي سبز مناسب باشد و اهميت آنبه اندازهاي است كه ميتوان مشخصه اصلي يك شهر سالم و پرنشاط را گستردگي و توسعهفضاي سبز در آن شهر دانست
شهرنشيني و تشديد روند مهاجرت به شهرها، انبوهي از جمعيتهاي انسانيرا در محيطهاي محدودي، متراكم و ساكن كرده است. اين وضعيت شرايط را به گونهاي درآورده است كه جز با حفظ و توسعه فضاي سبز متناسب با ميزان توسعه جمعيت شهر، زيستنبراي مردم ساكن شهرها، امكانپذير نيست.
از ميان رفتن باغات و فضاي سبز طبيعي در شهرها به منظور احداث فضاهايمسكوني علاوه بر كاهش فضاي سبز شهر، موجب افزايش سطح زير پوشش محلههاي مسكوني وكمبود زمين براي ايجاد فضاهاي افقي شده است.
توسعه فيزيكي شهر در سطح افقي و ايجاد محدوديت از نظر فضاهاي باز درسطح زمين، بلندمرتبهها را بيش از پيش در اولويت برنامههاي ساختوساز شهري قرارمي دهد.
اين بلندمرتبهها هر چند، خود بر فضاي سبز موجود در سطح زمين سايهافكندهاند اما مي توانند در تقويت و اعتلاي محيط زيست شهري نقش مهمي را ايفا كنند.
موضوع ايجاد فضاهاي سبز عمودي در دنيا ديرزماني است كه مورد توجهكارشناسان و مهندسان طراحي منظر قرار گرفته است. اين كار در ايران براي نخستين باردر اصفهان شكل گرفت، حال آنكه فعاليت هاي انجام شده به شكل محدود و در اندازه طرحهاو پروژههاي ناتمام باقي ماند. طي دهه 1370، موضوع فضاهاي سبز عمودي در سياست هايشهرسازي غلامحسين كرباسچي (شهردار وقت تهران) مطرح شد و در مدت زمان كوتاهي نهتنها ديوارهاي تهران و اطراف بزرگراه ها سبز شدند بلكه گلدان هاي سبز، ساختمان هاياداري متعلق به شهرداري تهران را آراستند .
در پي اين موضوع فعاليتهايي در برخي سازمانها و ادارات وابسته بهشهرداري انجام شد به نحوي كه هنوز هم آثاري از آن را ميتوان در سازمان پاركها وفضاي سبز تهران مشاهده كرد. اما از آنجا كه برنامههاي اجرايي در شهرها هيچ گاه اززيرساختهاي بنيادي و برنامهريزيهاي اساسي برخوردار نبودهاند، اين طرح نيزمانند بسياري از طرحهاي ديگر با تغيير مديريت مسكوت و عقيم ماند و پس از آن هيچفعاليت چشمگيري در راستاي ادامه پروژه ايجاد فضاي سبز عمودي در تهران مجال بروزپيدا نكرد.
دكتر «امير منصوري»، استاد دانشگاه و صاحبنظر در حوزه شهري ازكارشناساني است كه ضمن اشاره به مفهوم فضاي سبز عمودي ميگويد: «كمبود زمين از يكسو و رشد بدنهها و ارتفاع شهر از ديگر سو، زمينهساز احساس نياز به طبيعت در شهرو شهروندان شد. ساكنان شهرهاي بزرگ در پاسخ به اين نياز علاوه بر فضاهاي سبز افقي،فضاهاي عمودي را نيز به عنوان راه حل مناسب انتخاب كردند.»
برخي كارشناسان اعتقاد دارند كه فضاهاي سبز عمودي غير از نقش بهبودسيما و منظر شهري و همچنين رنگ بخشي بر سيماي خاكستري شهر داراي تاثيرات ديگري ازجمله كاهش آلودگي هوا و آلودگي صوتي هستند. منصوري اما نظر ديگري دارد و معتقداست، نقش بيولوژيكي اين عناصر چندان مهم و در خور توجه نيست و آنچه كه اهميت داردبعد انساني و تاثيرات رواني آن است.
به گفته منصوري ، «در شهرهايي كه مردمانش طبيعت را به دليل زندگيپرمشغله و گراني زمين و مسكن و سكونت در آپارتمانهاي تنگ و كوچك فراموش كردهاند،پرداختن به چنين موضوعي و گسترش آن در تلطيف روحيه و ايجاد آرامش رواني آنها تاثيربهسزايي دارد.»
از ديدگاه اين استاد دانشگاه تهران ،تنها راه حل در جهت به خاطر آوردنطبيعت فقط ايجاد ساختمانهايي با حياطهاي بزرگ و پردرخت نظير آنچه در خانههايقديمي ايران وجود داشته نيست، بلكه گسترش فضاي سبز در هر جهت (چه عمودي و چه افقي)امكان بازگشت خاطرات گمشده مردم از طبيعت را فراهم ميسازد.
مهندس «محسن زارع»، كارشناس واحد طراحي سازمان پاركها و فضاي سبزمشهد، نيز از كارشناساني است كه اعتقاد دارد، ايراني هميشه داراي طبعي هنرمندانهاست و ايران از ديرباز خاستگاه بسياري از هنرها از جمله هنر باغسازي به ويژهمنظرسازي بوده است. هنوز هم در دنيا هنر ساختن و ايجاد باغ ايراني به عنوان نمونهايمنحصربهفرد و پيشگام در جهت توسعه فضاي سبز مطرح ميشود.
زارع همچنين ميگويد: «اگر بسياري از طرحهاي موجود براي ايجاد فضاهايسز عمودي عقيم ماندهاند به دليل اين است كه مفهوم معماري سبز هنوز در فرهنگ مردمما وارد نشده و تعريف خاصي ندارد. همچنين مشكلات موجود براي ايجاد فضاهاي سبز افقيفرصت پرداختن به موضوع فضاي سبز عمودي را از مسئولان و طراحان شهري گرفته است.»
بياهميتي و بيتوجهي به اين موضوع در حالي در كشور ما مطرح ميشود كهبه گفته زارع كشورهاي اروپايي داراي رشته تحصيلي در دانشگاههاي خود براي اينموضوع هستند.
در اين ميان اما نبايد از نظر دور داشت كه بسياري از طرحها و برنامههايموجود زماني تحقق عيني مييابند كه با مشاركت مردم همراه باشند.
منصوري در پاسخ به اينكه چگونه ميتوان مردم را به ايجاد فضاي سبزعمودي در محل سكونت خود تشويق كرد ميگويد: «شايد بهترين راه اين باشد كه قبل ازانجام هر برنامهاي و يا پروژهاي خاص در جهت تحقق آن فرهنگسازيهاي مناسب انجامشود. اين موضوع زماني تحقق مييابد كه مسئولان و مديران امور شهرها خود از متولياناصلي اجراي چنين پروژههايي محسوب شوند.»
چنانكه منصوري ميگويد: «گاهي به صورت جستهگريخته در برخي بزرگراههاو گذرگاهها طرحهايي براي ايجاد فضاي سبز عمودي اجرا شده است. اما اين فعاليتهاناكافي هستند. در مرحله نخست راهحلي اساسي براي بردن فضاي سبز از سطح زمين بهسطوح بالاتر در شهرها انتخاب و استفاده از ساختمانهاي عمومي شهر كه ديد بهتري نسبتبه بقيه دارند، است.»
به گفته منصوري اگر معماري و فضاي سبز با يكديگر تلفيق شوند و طراحانمنظر در پروژههاي خود به ويژه درباره فضاهاي عمومي به اين موضوع توجه ويژه داشتهباشند ميتوان رغبت عمومي براي گسترش اين فضاها را در شهروندان تقويت كرد.
زارع نيز عقيده دارد تغيير ديدگاه مردم و مسئولان درباره فضاي سبز يكياز اساسيترين راهحلهاي موجود است.
وي در اين باره ميگويد: «تا زماني كه تصور مردم ما از فضاي سبز يكمشت چمن، تعدادي گل و چند درخت باشد نميتوان اميدوار بود كه فضاهاي سبز عمودي بهشكل گسترده در سطح شهر نمايان شوند.»
به گفته زارع علاوه بر فرهنگسازي و تغيير ديدگاه مردم و مسئولان،جلوگيري از برخوردهاي سليقهاي و تدوين قوانين و ضوابط ويژه ميتواند كاربرد عموديفضاي سبز را در شهرها بسط و گسترش دهد.