فضاهای حرکت و مکان های شهری

shiva71

عضو جدید
[FONT=&quot]در پاساژهای تجاری، شهروند فقط یک عابر عادی محسوب نمی شود، بلکه یک گردشگر و یک تماشاگر صحنه های زندگی نیز به حساب می آید؛ در اینجا افعال راه رفتن، نظاره کردن و لذت بردن با یکدیگر به گونه ای زیبا آمیخته می شوند.... همانطور که یک شاعر می تواند با ظرافت، زبان عامیانه را کنار گذارده و با زبانی شاعرانه پیام خویش را انتقال دهد، یک پلکان، پل یا پاساژ نیز می تواند سوای عملکرد ارتباطی خویش، زبانی دیگر را در روابط شهری، در قالب سکون، مکث و آرامش داشته باشد[/FONT][FONT=&quot].
[/FONT][FONT=&quot]یکی از عناصر مهم در تحول شهرهای اروپایی قرن بیستم، پیشی گرفتن اهمیت فضاهای حرکت یا سیرکولاسیون بر دیگر عناصر شهری است؛ همه قراین از این حکایت دارد که طراحان در پی یافتن فضاهای ایده آل برای حرکت در شهر هستند[/FONT][FONT=&quot]. [/FONT][FONT=&quot]به این مفهوم که فاصله ها را تا آنجا کوتاه کنند تا بتوان مصداق جمله [/FONT][FONT=&quot]«[/FONT][FONT=&quot]کوتاه ترین مسیر بین دو نقطه خطی راست است» را عینیت بخشید[/FONT][FONT=&quot].
[/FONT][FONT=&quot]بر خلاف تئوری های ارایه شده توسط معماران مدرن متعالی که قائل به حرکت اتومبیل به هر قیمت در سطح شهر بودند در اینجا تنها مقصود، برطرف کردن تنها نیاز حرکتی شهری نیست، بلکه تاکید بر ایده شفافیت نیز در پروژه هایشان دیده می شود. چنانکه «والتر بنجامین» در سال ۱۹۲۹ اشاره می کند[/FONT][FONT=&quot]: «[/FONT][FONT=&quot]گیدئون»، «مندلسون» و «لوکربوزیه» سکونتگاه انسان را به راهرویی تشبیه می کنند که در آن حرکت هوا و نور به طور طبیعی صورت پذیرفته که نشان دهنده استعاره ای از شفافیت است[/FONT][FONT=&quot].
[/FONT][FONT=&quot]آنچه که نظریه پردازان نهضت مدرن در نظر داشتند عبارت بود از سکونتگاهی که در آن حداکثر گشایش، برای تهویه و نور صورت گرفته باشد و تا آن حد که امکان دارد از صلبیت و بسته بودن پرهیز شود و به همین علت است که لوکربوزیه با افرادی که با ایده سیالیت و قائم الزاویه بودن راه ها مخالف بودند عناد می ورزید و با کوچه های باریک و پیاده روهای منحنی که در پیچ آنها تراس کافه ها قرار گرفته بودند به علت اینکه همه اینها حرکت و سیالیت را مختل می کردند، مخالف بود[/FONT][FONT=&quot].
«[/FONT][FONT=&quot]ژاک دوویت» (نگارنده) معتقد است، بر خلاف ایده ای که به آن اشاره شد، بایستی مکان های شهری مانند پل، پله، میدان یا پاساژ را مکان های مثبت انگاشت و از آنها به عنوان موانعی جهت ایجاد گره های شهری یاد نکرد؛ بلکه آنها را فضاهایی برای گشایش و آزادی تصور کرد که این خود، در حقیقت عین مدنیت است[/FONT][FONT=&quot].
[/FONT][FONT=&quot]مکان هایی که در نظر است، به آنها به عنوان نمونه های شاخص اشاره شود، فضاهایی هستند که نه کاملا بر سکون و مکث و نه انحصارا بر حرکت و سیرکولاسیون، تاکید دارند و دقیقا جذابیت آنها نیز در این بینابینی و عدم قطعیت، نهفته است. این جذابیت، اکثرا توسط عناصری معمارانه در محیط تقویت شده است و الگوی رفتاری خاصی را در شهروندان ایجاد می کند. در اینجا به چند نمونه از این مکان های شهری اشاره می شود: پل های سه گانه ژوبیلانا در کشور اسلوونی که در بین سال های ۱۹۲۳ تا۱۹۲۹ توسط «پلک نیک» ساخته شده است؛ این پل گرچه با عناصر کلاسیک معماری شکل گرفته است اما بسیار مدرن به نظر می رسد زیرا همانند یک اثر هنری، هم محلی برای گذر محسوب می شود و هم مکانی برای مکث. این پل در سه بخش ساخته شده که پل میانی برای عبور وسائل نقلیه و دو پل کناری برای عبور عابر و دوچرخه در نظر گرفته شده است که نه تنها ارتباطی بین دو ساحل رودخانه ژوبیلانا برقرار می کند بلکه رابط خوبی بین محدوده های قدیم و جدید شهر نیز محسوب می شود. در حقیقت گذر از روی این پل ها یک حرکت خطی نبوده و در سه بعد فضایی، قابلیت مانور دارد. در طول، رابط بین دو ساحل رودخانه. در عرض، سه پل یاد شده شکل بادبزن را تداعی کرده و در ارتفاع نیز پلکان هایی افراد را به جوانب پل هدایت می کنند[/FONT][FONT=&quot]....[/FONT]
 

Similar threads

بالا