غربالگرِ داوطلبان خوبmba

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
مهمان ویژه در پایان دور دوم
فیلیپ دِلوِز برآوتِن
به همان اندازه که نرخ امید به زندگی افزایش می‌یابد، به همان اندازه هم روزنه امید ما برای افزایش یا حتی حفظ بهره‌وری کوچکتر می‌شود. وقتی در این روزها از کارخانه‌ها بازدید می‌کنید، تعداد زیاد افراد بالای 50 سال که بازنشسته می‌شوند، شگفت آور است.


http://www.www.www.iran-eng.ir/News/2828/28-03.jpg
در وال استریت، دیدن مدیران و شرکایی که در اواخر دهه 40 یا اوایل دهه 50 زندگی شان بازنشسته می‌شوند، عادی است. برخی با هدف اشتغال در دومین شغل بازنشسته می‌شوند، اما بسیاری کار را رها می‌کنند تا در طول عمر باقی مانده به دقت دارایی‌های خود را مدیریت کنند. در سر دیگر طیف مشاغل مدرن، انتظار می‌رود افراد جوان آموزش‌های بیشتر و بیشتری را پیش از ورود به بازار کار کسب کنند.
مدارک تحصیلی از جمله MBA در حوزه‌ها و رشته‌های مختلف بسط یافته‌اند، حوزه‌هایی که پیش از این در حین کار به استاندارد مربوط به خود دست می‌یافتند. به جای دریافت حقوق برای آموزش و یادگیری، اینک باید برای دریافت آموزش شهریه پرداخت. از این رو، [فراگیری] مشاغلی که از زمان تحصیل در کالج در 21 سالگی تا بازنشستگی در 65 سالگی تداوم داشتند، اینک میان تحصیلات دبیرستان در اواخر دهه 20 سالگی و اوایل بازنشستگی در اوایل دهه 50 خلاصه می‌شود. از این رو، افراد نیز دو دهه برای حداکثرسازی درآمدهای زندگی خود دارند نه چهار دهه. در عین حال، سوالاتی که دوره‌های MBA را به چالش می‌کشند، سوالاتی اخلاقی هستند: آیا این برنامه‌ها ارزش کافی برای دانشجویان فراهم می‌آورد؟
انکار نمی‌کنم که بسیاری از دوره‌های آموزشی MBA یک دوره تحصیلی جذاب و پیشرو را در حوزه کسب‌و‌کار فراهم می‌آورد. مطمئنا دوره‌های آموزشی MBA نوآوری‌های بیشتری را در رویکردهای تدریس خود نسبت به سایر دپارتمان‌های دانشگاهی به واسطه ارائه تجربه‌های بین‌المللی و پیش قدم شدن در بکارگیری ابزارهای تکنولوژیک به اثبات رسانیده‌اند. آیا آشنایی و برقراری رابطه با روش‌های جهان کسب‌و‌کار در دوره آموزشی MBA، می‌تواند مفید باشد؟ اما فراگیری چه مقدار از این روش‌ها ضروری هستند؟
گمان نمی‌کنم، اغلب شرکت‌هایی که بر استخدام فارغ‌التحصیلان MBA اصرار می‌کنند، ایده‌ای برای تبیین دلیل کاری که انجام می‌دهند، داشته باشند. شما می‌توانید به یک فرد 21 ساله بااستعداد، مهارت‌های تکنیکی‌ای که در مدرسه بازرگانی آموزش داده می‌شود را در مدتی بسیار کمتر از استخدام یک فارغ‌التحصیلMBA تدریس کنید. اما اینک ما در جهانی زندگی می‌کنیم که فارغ‌التحصیلان برتر MBA فارغ‌التحصیلان معمولی MBA را بدون دلیل استخدام می‌کنند. آنها ممکن است احساس کنند که یک دوره آموزشی MBA، فرآیند غربالگرِ داوطلبان خوب است. اما این فرآیند به سرعت به فرآیندی مدور تبدیل می‌شود. مدارس بازرگانی دانشجویانی را استخدام می‌کنند که آنها تصور می‌کنند دانشجویان MBA خوبی خواهند شد، کسانی که در عوض توسط سایر فارغ‌التحصیلان MBA که در مدرسه بازرگانی پیشرفت کرده‌اند، استخدام می‌شوند. این مساله منجر به نادیده گرفتن افراد بسیار با استعداد می‌شود.
اگر مدرسه‌های بازرگانی بنگاه‌های اقتصادی بودند، یکی از آنها می‌توانست از رفتار خودشان عذرخواهی کند. اما این مدارس بنگاه اقتصادی نیستند. در سال 2011، درآمد کل مدرسه بازرگانی هاروارد 509 میلیون دلار بود و هزینه‌های پرداخت حقوق و مزایای آن نیز به 219 میلیون دلار می‌رسید. هر نهادی که بیش از160 هزار دلار به ازای هر کارمند هزینه می‌کند، مشمول قانون «حمایت از مودیان آمریکایی خواهد شد تا به این کار ادامه دهد، از این رو، این نهاد به اینکه از نظر اجتماعی مفید باشد، متعهد می‌شد.
گفتن اینکه فارغ‌التحصیلان MBA به انجام کارهای بزرگ ادامه می‌دهند، کافی نیست. آنها باید در موضوع‌های اجتماعی گسترده‌تر که توسط یک سیستم اقتصادی ایجاد شده‌اند، درگیر شوند.
دنیای کسب‌و‌کار به روشنی نیازمند مطالعه جدی آکادمیک است، اما برای من روشن نیست چرا چنین فرصت‌های زیادی در کسب‌و‌کار باید به کسانی که به داخل ماشین دوره‌های MBA وارد می‌شوند، محدود شود. وقتی آکادمیسین‌های کسب‌و‌کار از نهادهای خود دفاع می‌کنند، نمی‌توانم این تفکر را بپذیرم که آنها از موقعیت پرمنفعت متعلق به خودشان دفاع می‌کنند.
جهانی را تصور کنید که MBA در آن وجود ندارد. جایی که افراد جوان دارای جاه طلبی اقتصادی می‌توانند از طریق آموزش حین کار پول در بیاورند تا اینکه کلاس‌های زیاد دانشگاهی را برای اثبات ارزش خودشان تحمل کنند. جهانی که در آن پیش داوری علیه افرادِ فاقدِ مدرک MBA وجود نداشت. جایی که تنها چیزی که برای استخدام در ادارات مهم بود، تجربه‌ها، هوش و هوش هیجانی بود.
 

reza119

عضو جدید
مهمان ویژه در پایان دور دوم
فیلیپ دِلوِز برآوتِن
به همان اندازه که نرخ امید به زندگی افزایش می‌یابد، به همان اندازه هم روزنه امید ما برای افزایش یا حتی حفظ بهره‌وری کوچکتر می‌شود. وقتی در این روزها از کارخانه‌ها بازدید می‌کنید، تعداد زیاد افراد بالای 50 سال که بازنشسته می‌شوند، شگفت آور است.


http://www.www.www.iran-eng.ir/News/2828/28-03.jpg


جهانی را تصور کنید که MBA در آن وجود ندارد. جایی که افراد جوان دارای جاه طلبی اقتصادی می‌توانند از طریق آموزش حین کار پول در بیاورند تا اینکه کلاس‌های زیاد دانشگاهی را برای اثبات ارزش خودشان تحمل کنند. جهانی که در آن پیش داوری علیه افرادِ فاقدِ مدرک MBA وجود نداشت. جایی که تنها چیزی که برای استخدام در ادارات مهم بود، تجربه‌ها، هوش و هوش هیجانی بود.

سلام
امید به زندگی شمع وجود است
امید به زندگی نور وجود است
کار و تلاش باعث می شود تا انسان سالم باشد

کار و تلاش باعث می شود تا انسان اجتماع و شرایط داخلی آنرا بشناسد
 
بالا