[عناصر معماری ایرانی]:گنبد

vahid_pakrou

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام و درود بر دوستان ِ عزیز معماری ..

این تاپیک را برای " گنبد
" افتتاح می کنیم ، و از این پس مطالب مرتبط را در اینجا قرار می دهیم .

موفق باشید...:gol:
.
.
.
قوانین این تاپیک :

1- لطفا ،در عنوان پست ِ خود ، نام ِ مکانی را که می خواهید ارائه و بررسی کنید ، بنویسید .

2- به خاطر احترام به قانون ِ نشر ، ذکر ِ منبع را فراموش نفرمایید .

3 - عکسها را از سایتهای معتبر آپلود کنید، تا پست ها بعد از گذشت ِ زمان ، دچار مشکل نشوند .

4- لطفا جهت ِ حفظ ِ انسجام و تسلسل ، از دادن ِ پست های بی ارتباط با موضوع (اسپم) اکیدا خودداری نمائید .


فهرست مطالب:

گنبد
#1
نقش گنبد در معماری ایران
#2-#17
انواع گنبد#3
گنبد در معماری ایرانی
#6
تعریف هندسی گنبد
#13
بررسی گنبد از لحاظ شیوه ساخت و فرم
در نمونه هایی از سه عصر ایران(سلجوقی) و بیزانس و رنسانس#16
تحلیل لرزه ای گنبد های ایرانی#18
گنبدهای آجری
#19
معانی نمادین گنبد
#20
سازه های گنبدی و تاق
#21
گنبد و روند تكامل آن #22
مصالح و فنون قالب بندی در سقف های گنبدی ساختمانهای بنایی
#23

انواع گوشه سازی
#24
بازشناخت چگونگي شكل گيري گنبد اورچين
#25
گُنبد دوپوشي تزييني در آثار تاريخي اسلامي ايران
#28

گنبد الله الله ( ورزقان )#4

گنبد سرخ
#5
گنبد جبلیه کرمان#12
گنبد سلطانیه#26
گنبدشیخ لطف ا
لله#27




پوشش گنبد در ایران پییشنه ای دیرینه دارد . کمبود چوبهای استوار و کشیده که در حقیقت عنصر اصـلی پوشش تخت است ، سبب شده است که پوشش سغ sagh و گنبد روایی پیدا کند و بخصوص در دهانه های وسیع ترجای پوشش تحت را بگیرد . قدیمیترین شکل های منحنی در پوشش زیرین چغازنبیل متعلق به هزاره دوم دیده شده است .
پوشش گنبد در ایران پییشنه ای دیرینه دارد . کمبود چوبهای استوار و کشیده که در حقیقت عنصر اصـلی پوشش تخت است ، سبب شده است که پوشش سغ sagh و گنبد روایی پیدا کند و بخصوص در دهانه های وسیع ترجای پوشش تحت را بگیرد . قدیمیترین شکل های منحنی در پوشش زیرین چغازنبیل متعلق به هزاره دوم دیده شده است .
با وقفه طولانی در دوران هخامنشی معماری درخشانی با پوشش مرتفع و مسطح در اوج قدرت و کارائی جلوه دارد ولی چه قبل و چه بعد از آن بعلت فراهم نبودن شرایط خاص اقتصادی در این دوران آوردن چوب سدر از جبل عامل و ساج از گنداره همیشه میسر نبوده و در جنگل ها و جلگه های این سرزمین هم چوب مناسب پوشش پرورش نمی یافته است لذا طاقهای منحنی و گنبد جای اصلی خود را به عنوان یک پدیده ساختاری و اقلیمی در معماری ایران به آسانی پیدا می کنند .
در متون موجود ، دیرینه ترین گنبدی که به آن اشاره می شود مربوط به دوران اشکانی و اوایل ساسانی است . این گنبد در شهر فیروز آباد و به قطر ۱۰/۱۶ متر بنا شده است . چنانچه ابن البلخی در توصیف شهر فیروز آباد و گنبدی که در میانه شهر برپا شده می گوید : اردشیر شهر فیروزآباد ، که اکنون هست بنا کرد و شکل آن مدور است چنانک دایره پرگار باشد . در میان شهر آنجا که مثلاً نقطه پرگار باشد دکهٔ انباشته برآورده است و نام آن ایوان کرده و عرب آنرا طربال گویند و بر سر آن دکه سایها ساخته و در میان گاه آن گنبدی عظیم برآورده و آنرا گنبد کیرمان گویند و طول چهار دیوار این گنبد تا زیر قبه آن هفتاد و پنج گز است و این دیوارها از سنگ خارا برآورده است و پس قبه عظیم از آجر بر سر آن نهاده و آب از یک فرسنگ از سر کوه رانده و به فواره بر این سر بالا آورده و دو غدیر است که یکی بوم پیر گویند و دیگر بوم جوان و بر هر غدیری آتشگاهی کرده است .
در دوران ساسانی گنبدسازی آنچنان رواج می گیرد و تکامل می یابد که از آن پس تا امروز پوشش گنبدی از نظر ساخت و افزیر بصورت الگو و دستور العمل کلی مورد بهره برداری قرار می گیرد .
روش گنبدسازی چه در دوران ساسانی چه در دورهٔ اسلامی آنچنان با استفاده از نظم دقیق ریاضی در شکل بندی و ساختمان و با کاربست شیوه های صحیح صورت می گیرد که در همه انواع ، گنبدها بدون احتیاج به گاه بست و کالبد و قالب در برابر همه نیروهای فشاری و رانشی به خوبی مقاومت می کنند ، گرچه در گوشه سازیها از اوایل دوران اسلامی تاکنون تحولاتی چند صورت گرفته است اما روش گنبدسازی در ایران همواره ویژگی اجرائی و فرهنگی خاص خود را دنبال کرده است . آنچه قابل ذکر است آنکه این ویژگی چه در شکل چه در اجرا ( نداشتن قالب ) آنرا با گنبدهای مشرق زمین همواره متفاوف می کند .
● تعریف هندسی گنبد
در تعریف هندسی ، گنبد مکان هندسی نقاطی است که از دوران چِفدی مشخص حول یک محور قائم به وجود می آید . اما در زبان معماری : گنبد پوششی است که بر روی زمینه ای گرد برپا شود .
گنبد از سه قسمت تشکیل شده است :
۱ـ گنبد خانه یعنی زمینه گنبد
۲ـ بَشن = هیکل یعنی قسمتی که روی زمینه ته رنگ به صورت مکعب بالا می آید و یک یا دو طرف آن باز است ( در گنبدهای قبل از اسلام هر چهار طرف به دهانه های باز منتهی می شد . )
۳ـ چپیره = جمع شده
از آنجائیکه در معماری ایرانی به ندرت به ته رنگ گرد بر می خوریم و معمولاً قسمت انتهائی بشن به شکل ، مربع و گاهی مستطیل است با چپیره کردن آنرا تبدیل به دایره می کنند بعد گنبد روی آن سوار می شود . به همین دلیل مرحله چپیره شدن در گنبدسازی شایان توجه است زیرا امکان داشتن زمینه گرد است که اجرای نهایی پوشش گنبد را میسر می سازد .
معمولاً در نقشه هائی که پوشش به صورت گنبد طراحی می شود زمینه را به شکل مربع در نظر می گیرند تا به سادگی بتوان آنرا تبدیل به ۸ و ۱۶ و ۳۲ و بالاخره دایره کرد .
گنبد سازی در ایران به ندرت روی زمینه مستطیل نزدیک به مربع هم اجرا شده است در این صورت مستطیل تبدیل به ۶ و ۱۲ و سپس بیضی نزدیک به دایره می شود و گنبد روی بیضی قرار می گیرد . به این نوع گنبد که مقطع افقی آن به جای دایره بیضی است کمبیزه گفته اند . از نمونه های این نوع گنبد با ته رنگ بیضی مسجد حاج رجبعلی تهران و امامزاده زید بن علی در ورامین قابل ذکرند .
● چپیره
▪ چپیره سازی در گنبد به دو بخش عمده تقسیم می شود :
▪ گوشه سازی = گوشه بندی
▪ شکنج = چین و چروک
▪ گوشه سازی یا گوشه بندی یعنی ساختن و تبدیل کردن شکل چهار گوشه بشن به هشت گوشه و به ترتیب ۱۶ و ۳۲ و ۶۴ گوشه و بالاخره دایره و با تبدیل کردن شکل مستطیل نزدیک به مربع به ۶ و ۱۲ گوشه و بالاخره بیضی است . در حالت اخیر مستطیل بشن باید نسبت اندازه های اضلاعش طوری باشد که به راحتی قابل تبدیل به شش گوشه شود مثلاً نسبت ۴ و ۴/۳ قابل تقسیم است . البته با استفاده از کاربندی انواع زمینه های مرسوم در معماری ایرانی را می توان به نحو مطلوب تبدیل به دایره کرد که در مباحث آینده جداگانه بررسی خواهد شد .
● گوشه سازی خود شامل دو بخش است :
۱- اسکنج یا سِکُنج
۲- ترمبه یعنی جمع شده
اولین گوشه سازیها توسط چوب انجام شده و حتی خود گنبد هم با چوب اجرا گشته است . بهترین موارد مثال را در ابیانه می توان دید .
دراراک هم در کاروانسرای حاج علیقلی نمونه دیگریست . کاروانسرای کاشانی هم ( در اراک ) به هـمین طـریقه سـاخته شده است . طـرز اجـرا چنین بوده که چـوبها را در گوشـه های بـشن سوار می کردند و هـمین طور روی هم می چیدند تا مثل سبد جمع می شد و به صورت گنبد چوبی در می آمد .
در معماری ارمنی از این نوع گنبد زیاد به چشم می خورد . فضای زیر این گنبدها را معمولاً بزرگترین اطاق تشکیل می دهد . در خانه های روستائی نیز پوشش بزرگترین اطاق که معمولاً تنور هم در آن قرار دارد به صورت گنبد چوبی است .
چوبهای موجود در ایران از استحکام کافی برخوردار نیست و معمولاً برای پوشش دهانه های ۵/۲ تا ۳ متر به کار می رود به همین دلیل در معماری پیشین ایران در زمان هخامنشیان برای پوشش تخت جمشید از جبل عامل لبنان درختهای کنار بسیار قطور و مرتفع را آوردند . چون این حمل و نقل چوبها مستلزم هزینه ای سنگین بود در دوران اشکانی این کار متروک شد و به جای پوشش تخت از پوشش سغ استفاده کردند

متاسفانه از معماری دوران اشکانی که در واقع پوشش سغ آغاز می شود در داخل ایران نمونه ای بجای نمانده است . در خارج از محدوده ایران کنونی به یکی دو نمونه از پوشش سغ بر می خوریم که یکی hattra یا الحضر است و دیگری کاخ آشور و ایندو نیز چهره روشنی از چگونگی پوشش به دست نمی دهند .
در بازه هور خراسان بین خواف و نیشابور گنبدی دیده می شود که گوشه سازیهای آن با چوب ساخته شده و خود گنبد با سنگ لاشه . بنا متعلق به اواخر دوران اشکانی یا اوایل ساسانی است و در مجموع ناچیزتر از آنست که ما را به قضاوتی کلی در این باب رهنمون شود . لذا از گنبدهائی که همه مصالح آن از چوب بوده فقط خاطره هائی باقیست . شاید ابیانه بهترین تجلی گاه آن باشد .
گوشه سازی با چوب نیز به تدریج در بسیاری از نقاط ایران متروک شد و علت عمده و اصلی آن موریانه خیز بودن زمین های ایران داخلی ( ایرانشهر ) بوده و هست .
قدیمیترین نمونه بجای مانده از گوشه سازی با چوب در بازه هور است که قبلاً اشاره شد .
در فهرج یزد هم با اینکه منطقه به شدت موریانه خیز است ( احتمالاً به علت رواج چوب در منطقه شهدای فهرج ) زیارتگاهی به چشم می خورد که گوشه سازی پوشش آن ، از چوب بوده است . چوب گوشه ها توسط موریانه به کلی از بین رفته ولی خشت های پشت آن به نحو معجزه آسایی باقی مانده است و از خود گنبد نشانی دیده نمی شود .
در اواخر قرن هشتم و اوایل قرن نهم در منطقه خراسان حدود مشهد و طوس و اطراف آن و در مناطق کوهستانی کرمان که موریانه کمتر است استفاده از پوشش چوبی رواج می یابد .
نمونه این گوشه سازی با چوب بقعه شاه نعمت الله ولی در کرمان است و در این بنا برای گوشه سازی با یک تخته ، شانزده ضلعی را به ۳۲ ضلعی تبدیل کرده اند . در گنبد هارونیه طوس نیز همین عمل تکرار شده است . در مسجد جامع قزوین از تخته استفاده کرده اند ( گنبد قدیمی مسجد ) .
با اینحال نمونه های فوق انگشت شمارند و باید گفت که به علت اشکالات گوناگون استفاده از چوب منسوخ می شود .
بطوریکه گفته شد نوع اول گوشه سازی اسکنج است . اسکنج متشکل از دو طاق اریب است که همدیگر را در یک نقطه قطع کرده باشند . شیوه زدن طاق ممکن است بصور مختلف رومی ، ضربی ، چپیله ( لاپوش و تیغه ای ) باشد در هر حال تقاطع دو طاق این نوع گوشه سازی را به وجود می آورد . ذکر این نکته ضروری است که بارهای وارد بر گنبد به این گوشه ها منتقل نمی شود . به همین دلیل هم ، نوع اجرای گوشه سازی تأثیری در چگونگی افزیر گنبد ندارد .
● ترمبه = سرمبه = سلمبه
نوع دوم گوشه سازی به صورت ترمبه است در هیچ یک از لغت نامه های ایرانی به کلمه ترمبه بر نمی خوریم . لغتی به صورت ترکیب طاق و طرمب آمده است که معنای آنرا پشت هم اندازی و طاق روی طاق سوار کردن نوشته اند حال آنکه خود لغت ترمبه به معنی ، یک چیز جمع شده ، عمده ، پیش آمده ، تریده ( به طرف جلو سریده شده ) است . در واقع ترمبه همان معنی اسکنج را دارد که کنج پیش آمده باشد .
ترمبه بر عکس سکنج به چهار طریقه پوشش می شود : ۱ـ گوشه سازی با چوب به شکل جلو آمده که حالت خاص و استثنائی ترمبه تلقی می شود . و سه طریق دیگر به شکل سغ یعنی پوشش منحنی شکل است که شامل فرمهای زیر می شود :
۱ـ فیلپوش
۲ـ ترمبه پتگین = پتکین patkin
۳ـ ترمبه پتگونه یا پتکانه ( پتکانه صحیح تر است )
● فیلپوش
برای اجرای فیلپوش مثل صدف حلزون از گوشه ( نقطه صفر ) شروع می کنند و لایه های طاقی را روی همدیگر می پوشانند و سوار می کنند تا به حد مطلوب برسد ( یعنی منتهی به جائی شود که مربع را تبدیل به هشت ضلعی می کند ) .
در واقع فیلپوش به پوشش گوشهٔ دیوار که از کنج شروع می شود و بین دو دیوار متقاطع قرار می گیرد اطلاق می شود . در قلعه دختر فارس ترمبه گنبد را به شکل فیلپوش زده اند ، نمونه خوب دیگر که هم اکنون نیز قابل مشاهده است ، گنبد کوچک بی بی شهربانو نزدیک ری است ، بنا تعلق به دوران آل بویه دارد . زیر گنبد کوچک را با لایه های آجری مثل چپیره روی هم چیده اند تا به نقطه مورد نظر برسند .
در بناهای قرون پنجم و ششم این نوع گوشه سازی معمول بوده است . در مسجد جامع شیراز متعلق به دوران صفاری انواع ترمبه ها اجرا شده بود ولی متأسفانه تمام بنا نوسازی شده و اثری از معماری قدیمی دوران اصلی برجای نمانده است . تنها ماخذ ، عکس های قبل از خراب کردن مسجد است که در کتاب پوپ آورده شده است .
نمونه دیگر به صورت چهار تا چفته در قسمت روبروئی شبستان مسجد جامع فهرج متعلق به نیمه اول قرن اول هجری است . گوشه سازی ترمبه است و اجرای روشنی است بر اینکه چگونه خشت ها را رویهم چیده اند تا شکل فیلپوش بدست آید .
پیش از اسلام ترمبه ها و سکنج ها را به صورت (( نماندن )) اجرا می کردند به این ترتیب که گوشه ها را می نماندند تا به حد دایره قاعده گنبد مورد نظر برسد . در این صورت ارتفاع خیلی زیاد می شد ولی از آنجائیکه در آن دوران معماران ابائی نداشتند که بلندای گنبد از حد مقیاس دید انسانی بیشترباشد مشکلی پیش نمی آمد . ولی بعد از اسلام که سعی در کوتاه کردن پوشش می شد ، گوشه سازی به گونه ای اجرا شد که بتوان شکل چهار گوش بشن را به هشت گوش تبدیل کرد بدون آنکه ارتفاع پوشش از حد مطلوب بالاتر رود . از نمونه بناهای پیش از اسلام که مربع بشن را به هشت ضلعی تبدیل کرده اند تنها کاخ بیشابور برجای مانده است که از چگونگی پوشش گنبد این تنها نمونه هم ، نشانی در دست نیست .
در قلعه دختر و آتشکده فیروزآباد هیچ یک از بشن های مربع تبدیل به هشت گوش نشده است . در آتشکده فیروزآباد گنبدهای طرفین بنا کومبیزه است ولی بجای تبدیل شش ضلعی به دوازده ، تنها گوشـه ها را نـمانده اند تا به دایره رسـیده اند و در این تـبدیل با بالا رفتن ارتفاع فضا باشکوه تر جلوه گر شده است .
گاهی در بناهای قبل از اسلام شکل بشن را هشت و نیم هشت می کردند و بعد آنرا می نماندند تا به دایره تبدیل شود . ولی در بنای بیشابور شکل دقیق هشت ضلعی را می بینیم . در تالار تشریفات بنا برای بدست آوردن هشت کامل دوتا مربع را در هم تقاطع داده اند بدین ترتیب که از ادامه اقطار مربع اول مربع دوم را ساخته اند این تداخل شکل دقیق هشت گوش را به وجود آورده است ( این شکل امروزه بنام ستاره محمدی مشهور است ) . چون در محاسبات ریاضی رادیکال ۲ عدد دقیقی نیست تنها به صورت ترسیم هندسی امکان دست یابی به هشت ضلعی دقیق میسر است لذا معماران نیز از طریقه ترسیم استفاده کردند .

ترمبه پتگین = پتکین patkin
پتکین نوعی گوشه سازی است که فرانسویها به آن Encorbellement گویند . به معنی پیش آوردن تدریجی دیوار .
در خوزستان به خصوص دزفول برای این نوع گوشه سازی لغت زیبای ( تونگان ) یا ( تونجه ) را به کار می برند این کلمه معمولاً بجای بالکن می آید اما برای گوشه های دیوار که شکلی پیش آمده دارند نیز مصطلح است .
در خوزستان گوشه های دیوار را اول پخ می کنند ( برای ایجاد سایه بیشتر این گوشه ها معمولاً تنگ هم است ) تا رفت و آمد در کنار آنها بخصوص در کوچه ها آسانتر باشد بعد از بالا آمدن دیوار از ارتفاع معینی که موجب اختلال در رفت و آمد نشود دوباره آجرها را پیش می کنند تا به صورت مکعبی که در نقشه اصلی لازم آمده در آید . به این پیش آمدگی تونگان ( تونگون ) می گویند .
در مناطق دیگر ایران به نعلبکی زیر گلدسته مناره ها هم تونگان می گویند ( جائیکه قطر مناره زیاد می شود و گلدسته را روی آن سوار می کنند ) در اینجا تونگون یا تونگه به معنی طبق است . اصطلاح دیگر این شکل به طور عام پتکین است به معنی پیش نشاندن .
بهترین نمونه های گوشه سازی پتگین را در ناحیه کُمش ، سمنان ، دامغان ، بسطام و قسمتهائی از غرب خراسان می توان دید .
مثال روشن امامزاده جعفر دامغان است ( در نزدیکی بنای چهل دختران دامغان ) . این زیارتگاه را به اشتباه متعلق به قرن ششم یا هفتم هجری دانسته اند در صورتی که قدمت بنا خیلی بیشتر است و باید آنرا همزمان با بنای اولیه آستانه حضرت رضا ( ع ) دانست . گنبد امامزاده و پتکانه اش هر دو از خشت ساخته شده اند .
گنبدهای زنگوله درکُمش دامغان هم با خشت درست شده و ترمبه پتگین دارد . یکی دیگر از پتکانه های زیبا و نمایان که هنوز شکل خود را حفظ کرده است در گوشه سازی گنبد خانقاه شیخ علاء الدوله بیابانکی واقع در صوفی آباد سمنان به چشم می خورد . گنبد بنا فرو ریخته و یکی از پتکانه ها محفوظ مانده است . ترمبه فیلپوش را در همه جای ایران می توان دید ولی فراوانی این نوع پتگین در ناحیه کمش است . در خنج و لارستان فارس هم نمونه هائی موجود است .
● ترمبه پتگونه یا پتکانه ( پتکانه صحیح تر است )
شکل پتکانه به چند ردیف طاقچه می گویند که روی هم سوار شده و جلو آمده باشند تا ترکیب گوشه بندی را کامل کنند . مثلاً در صفه صاحب مسجد جامع اصفهان چند ردیف طاقچه روی هم سوار شده اند که شبیه به مقرنس شده اند ولی در واقع مقرنس نیستند .
اغلب ترمبه ها را تا قرن چهارم هجری پتکانه می کردند . پتکانه معنی کانه یا طاقچه روی طاقچه را می دهد . ( که به آن طاقچه بندی هم می گویند )
سر در گنبد قابوس را قدیمیترین مقرنس نامیده اند ولی بجای مقرنس پتکانه است .
برای سـاختن پتکانه در محل مورد نظر ابتدا یک تویزه می سازند به این تویزه کوزه بند یا دوره بند ( دوره = کوزه ) و هم وزن با آن گویند که در لبه کار گذاشته می شود بعد در داخل ، طاقها را روی هم سوار می کنند .
از دوره تیموری به بعد بسیاری از پتکانه ها را با روسازی کاشی و غیره ساختند ولی نوع زیبای آن بافت پتکانه با خود آجر است .
در نظر اول پتکانه بسیار شبیه مقرنس است و با آن اشتباه می شود تفاوت عمده این دو در نوع آجر است . مقرنس از سقف آویخته می شود به همین مناسب به آن چفت آویز هم می گویند ولی پتکانه روی پای خـودش می ایستد و آویخته نمی شود برای ساختن آن اول طاقچه های پائینی را درست می کنند و طـاقچه های بالائی روی سری پائینی می نشیند ولی مقرنس از سقف شروع به تدریج پائین می آید . از قرن چهارم تا اوایل قرن پنجم هجری پتکانه ها شکلهای بسیار متنوعی پیدا کردند .
یکی از قدیمیترین ترمبه های پتکانه در بناهای دوازده امام یزد دیده می شود که توسط سرهنگان ابوجعفر کاکویه که شیعی مذهب بود ساخته شد کتیبه بنا ، نقاشی آنجا را پانزدهم رمضان ۴۲۹ هجری معرفی می کند . لذا ساخت بنا قطعاً تاریخی متأخرتر دارد . در گنبد تاج الملک یا گنبد خاکی مسجد جامع اصفهان نیز ترمبه ها پتکانه هستند . ضمناً در اجرای پتگانه بدون اجرای دوره بند ابتدا طاقها را روی هم سوار کرده اند و در پایان کار یک طاق روی همه زده اند که گنبد نهائی روی آن آمده است .
● شکنج = چین و چروک
▪ بگونه ای که ذکر آن گذشت چپیره شامل دو قسمت است :
۱ـ گوشه سازی که شرح آن آمد ۲ـ شکنج که به چین و چروکهائی که در گوشه گنبد ایجاد می کنند اطلاق می شود این چین ها جهت تبدیل زمینه مربع ، به دایره یا زمینه مربع نزدیک به مستطیل ، به بیضی است .
شکنج به دو گونه اجرا می شود :
۱ـ طاق بست یا طاق بندی ۲ـ کاربست یا کاربندی
طاق بندی و کاربندی از لحاظ قدمت تاریخی مثل سکنج و ترمبه مشابه همدیگرند و هر دو در یک دوره و در کنار هم معمول شده اند .
قبل از اسلام چون در بناها محدودیت ارتفاع مطرح نبود شکنج تنها به این صورت اجرا می شد که در گوشه های مربع بشن ، دیوار را پیش می نشستند تا تدریجاً قاعده گنبد به دایره یا بیضی نزدیک به دایره تبدیل شود پس از آن خطی کمربندی مثل گریوار روی آن قرار می دادند این گریوار معمولاً با آجر دندانه موشی اجرا می شد سپس گنبد روی آن قرار می گرفت ولی پس از اسلام به منظور دست یابی به ارتفاع کوتاهتر و کاربرد مصالح کمتر ، چپیره گنبد را با استفاده از طاق بندی یا کاربندی به دایره تبدیل کردند .
● طاق بندی یا طاق بست
طاق بندی به ساختن طاقچه روی طاقچه اطلاق می شود و طرز اجرا به این ترتیب است که از بشن گنبد به بعد گوشه ها را به تدریج یک کلوک پیش می کنند به این ترتیب دهانه از هر چهار طرف جلو می آید و نتیجتاً محدودتر و تنگ تر می شود بعد با اجرای هشت طاق ( چهار طاق در گوشه ها و چهار طاق در چهار طرف وسط دهانه مربع ) زمینه را به هشت ضلعی تبدیل می کنند .
برای تبدیل هشت ضلعی به ۱۶ روی هم طاق یک (( بَرنخَش )) درست می کنند . برنخش طاقی است شبیه به کلیل که به دیواره های طرفین اتصال دارد ( چون طاقی آمودی و غیر باربر است . ) در ایجاد برنخش یک کلوک جلو می نشینند تا دهانه را تنگ تر کنند . روی برنخش را پیکانه یا پیکانی می سازند که در واقع مکمل برنخش است .
حد فاصل بین پیکانی ها را با سنبوسه پر می کنند سنبوسه ها مثلث های منحنی الاضلاعی هستند که شکـل نهائـی را تقریبـاً به دایـره نزدیـک می کننـد پـس از اجرای سنبوسه دوباره یک کلوک پیـش می نشینند و گریوار را می سازند . از گریوار به بعد آهینانهٔ گنبد شروع می شود .
معمولاً کتیبه های زیر گنبد روی گریوار ساخته می شود . لازم به یادآوریست که با ایجاد سنبوسه شکل بشن از ۱۶ ضلعی به ۳۲ ضلعی تبدیل می شود .
● كاربندی یا كاربست
نوع دیگر شکنج کاربندی است که از لحاظ اصول اجرا شباهت تام با طاق بندی دارد و بدون اینکه ارتفاع گنبد زیاد شود تبدیل چهارگوش بشن به دایره میسر می گردد . به نظر می رسد اجرای کاربندی زیر گنبد از نواحی یزد و اطراف آن به سایر نقاط برده شده باشد و اطلاق کاربندی یزدی به این نوع اجرا احتمالاً به همین دلیل است .
طرز کار کاربندی مثل طاق بندی است به این ترتیب که با اجرای هشت طاق در گوشه ها و وسط دهانه زمینه مربع را به هشت گوش تبدیل می کنند از این مرحله به بعد با اجرای یک کاربندی روی این طاقها هشت ضلعی یکباره به ۳۲ ضلعی تبدیل می شود و برای زدن گنبد کافیست که روی تیزه های کاربندی گریوار بگذارند تا گنبد روی آن سوار شود .
گاهی با استفاده از کاربندی حتی نیاز به اجرای هشت طاق اولیه برای تبدیل زمینه به هشت ضلعی نیست به این ترتیب از ابتدای کار روی بشن چهارگوش ، یک کاربندی اجرا می کنند . نمونه مورد فوق در گنبد خانقاه بندرآباد یزد دیده می شود . در گنبد شیخ جنید در توران پشت یزد همین اجرا به صورت ساده تر دیده می شود .
کاربندی خود به تنهایی نیاز به بحثی ویژه و مفصل دارد که ذکر آن در این مبحث ضروری نمی نماید . ولی از لحاظ شناخت کاربندی یزدی که همان کاربندی زیر گنبد است لازمست ولو بطور مختصر به آن اشاره گردد

بطوریکه در شکل دیده می شود یک کاربندی معمولی متشکل از بخشهای زیر است :
۱ـ یک سری سنبوسه ( مثلث های منحنی الاضلاعی که قبلاً به آن اشاره شد ) که بالاترین قسمت کاربندی را تشکیل می دهند .
۲ـ یک یا چند ردیف شاپرک ( چهارضلعی های منحنی الاضلاعی ) که قسمت های میانی را درست می کنند .
۳ـ یک سری پا باریک ( چهارضلعی های انتهایی که منتهی به پا طاق می شود ) .
در کاربندی یزدی فرم کاربندی هر چه ممکن است ساده می شود و از تعداد شاپرکیها کم می شود به حدی که گاهی به کلی شاپرکیها حذف شده و روی پا باریک ها سنبوسه سوار می کنند که نمونه آن در مسجد شاه ولی تفت دیده می شود . در این وضعیت پا باریک ها از وسط نصف شده و دو نیمه با یکدیگر فصل مشترک خطی پیدا می کنند . به هر یک از این نیمه های پا باریک سوسنی گویند .
از مدارک موجود بر می آید که این شکل از یزد توسط معمارانی که برای جهانشاه قراقویونلو کار می کردند به کاشان می آید و رایج می گردد . دالان و سردر کاروانسرائی جنب مسجد میرعماد کاشان که از تناسباتی بسی زیبا برخوردار است نمونه کاربندی یزدی در کاشان است . و مسجد کبود تبریز را باید نمایانگر رواج و کمال این شکل در تبریز دانست . و نیز نمونه خوب آن در مسجد شیخ لطف الله نـمایان است . بتـدریج استفاده از کاربندی یزدی چنان فراوان شد که هر زمان و هر جا گنبدی می ساختند اکثراً شکنج آنرا به همین گونه اجرا می کردند .
طاق بندی و کاربندی زیر گنبد گرچه در یک دوره پدید می آیند و با هم ادامه پیدا می کنند ولی در قرن هشتم هجری رواج طاق بندی بیشتر می شود بطوریکه اکثراً گنبدهای این دوره روی طاق بندی سوارند . از نمونه های موجود باید گنبد سیدرکن الدین یزد ، چهار گنبد خشتی یزد ، گنبد تاج الملک یا گنبد خاکی مسجد جامع اصفهان را نام برد .
با پایان بحث گوشه سازی ساختن کاسه گنبد را مطرح می کنیم .
گنبدهای ایران از دو پوسته ساخته شده است ۱ـ پوسته درونی ۲ـ پوسته بیرونی
پوشـش درونی گنـبد روی به سـمت فـضای داخلی دارد و سـطح خارجـیش مـعمولاً مضرس است و ( بطوریکه در صفحات بعد خواهد آمد بدلایل مسائل ساخت و افزیر سازه ) به صورت پله پله ساخته می شود . به پوشش درونی (( آهیانه )) یا کُدُمبه گویند و پوشش بیرونی را (( خود )) می نامند .
▪ بدیهی است که خود بر هم بر سه گونه است :
ـ صورتی از اجزا که دو پوسته کاملاً به هم پیوسته اند . یعنی خود بلافاصله روی آهیانه قرار می گیرد و فقط نوک گنبد در خود تیزه پیدا می کند تا شیب گاهی برای راندن برف و باران و غیره داشته باشد .
بهترین نمونه در اوج کمال و زیبائی برای چنین گنبدهائی ، گنبد شیخ لطف اله اصفهان است این گنبد از لحاظ اجرا نوعی ویژگی دارد و آن اینست که بر خلاف سایر گنبدها آهیانه روی اَربانه سوار است . در گرداگرد اَربانه پنجره های مشبکی دیده می شود که کار نور رسانی را انجام می دهد . به دلیل وسعت دهانه چفد خود و آهیانه چمانه است .
● گنبدهای دوپوسته میان تهی
در این وضعیت آهیانه و خود تا ناحیه شکرگاه یعنی زاویه ۵/۲۲ درجه نسبت به سطح افقی کاملاً به هم پیوسته اند و از این قسمت به بعد دوپوسته تدریجاً از هم فاصله می گیرند و جدا از هم کار می کنند . گنبد مسجد جامع اردستان ( ۵۵۵ هجری ) یکی از قدیمیترین گنبدهای دوپوسته پیوسته میان تهی است . بسیاری از گنبدهای قرن هشتم هجری را نیز به این صورت ساخته اند . یک نمونه خوب ، گنبد سیدرکن الدین یزد است که در ساخت آن از ناحیه شکرگاه تا تیزه گنبد هیچ گونه پیوندی بین دوپوسته دیده نمی شود . اما در کرمان اکثراً بین دوپوسته صندوقه شده است .
برای صندوقه کردن چهار تا آجر را به صورت عمودی کنار هم می گذارند و روی آنها با آجر دیگری می پوشانند این صندوقه ها را در چند جا بین خود و آهیانه ایجاد می کنند . در این حالت گنبد از لحاظ افزیر مثل گنبد دوپوسته پیوسته است فقط سبک تر اجرا شده است . در واقع فضاهای خالی بین صندوقه ها از بار اضافه گنبد می کاهد .
در گنبد مسجد جامع یزد از شکرگاه تا تیزه دیوارکهائی به صورت چند دایره متحدالمرکز روی آهیانه سوار کرده و خود را روی آن تکیه داده اند . اصطلاحا ً به این نوع ساخت کنوبندی گویند ( این دیوارکها حدود یک تا ۵/۱ آجر است . )
در گنبد سلطانیه بر خلاف مسجد جامع یزد که پس از ساختن آهیانه دیوارک ها را ساختند همزمان با سـاختن آهیانه دنـده هائی در قـسمت های مـختلف آن ایـجاد کرده سپس خود را روی آن بنا داشته اند .
در گنبدهای پیوسته میان تهی اکر بین خود و آهیانه از ناحیه شکرگاه به بعد هیچ اتصالی نباشد چفد گنبد داخلی معمولاً خاگی و چفد گنبد بیرونی شبدری خواهد بود .
● گنبدهای دوپوسته كاملا از هم گسسته یا گسیخت
در چنین ترکیبی خود و آهیانه کاملاً از هم جدا هستند . از نمونه های اجرای خوب ، گنبد حضرت رضا ( ع ) و گنبد مسجد امام اصفهان است . در هر یک از این بناها خود و آهیانه فاصله نسبتاً زیادی از همدیگر دارند در این گنبدها برای نگه داشتن خود روی آن سوار شود این دیوارکها به نام خشخاشی معروف است . در اصفهان اصطلاح پرده را به کار می برند . هر دو پره مقابل را به هم وصل کرده و در آخر کار همه را در مرکز مهر می کنند . تا از نظر تقسیم بارها و نیروهای وارد بر گنبد دوپوسته با هم کار کنند و در مجموع گنبد یک پارچه شود .
اگر یک پَره در جائی قرار گیرد که مانعی برای ایجاد روزن در همان نقطه باشد به جای یک پره دو پره کوچکتر در دو طرف روزن قرار می گیرد . تعداد خشخاشی ها معمولاً ۸ تا است . در حد فاصل بین خـود و آهـیانه یک گردن قـرار می گـیرد که در صـورت فـاصله زیاد این گردن گریو نامیده می شود . گریو مخروطی ناقص نزدیک به استوانه است . در حالتی که دو پوشش به هم نزدیک باشند این گردن به صورت یک دیسک درمی آید که به آن اربانه گویند . اربانه یک گریو کوتاه است . خود به دو طریق روی گریو قرار می گیرد : ۱ـ صورتی از اجرا که پاکار قوس مستقیماً به صورت خط قائم کمی پائین کشیده می شود و بعد سوار گریو می گردد که به آن (( شلال )) گویند . مثل گنبد حضرت رضا ( ع ) ۲ـ صورتی دیگر که دنباله خود از پاکار به طرف داخل متمایل و بعد سوار گریو می شود که آن را آوگون نامند به این شکل خود نیز آوگون نامند به این شکل خود نیز آوگونه گویند . مثل مسجد امام اصفهان با مدرسه چهارباغ اصفهان که آوگون روی گریو است . از نمونه های گنبد آوگون دار روی اربانه ، گنبد سلطان بخت آغا در اصفهان است .
گریو یا اربانه بطوریکه قبلاً گفته شد مخروط ناقص نزدیک به استوانه است بطوریکه اگر شاقول را روی بزرگترین قطر گنبد بگیرند پائین شاقول مماس با پائین ترین نقطه در پای گریو خواهد بود . به این ترتیب تا حدود زیادی جلوی رانش و لگدزدن طاق گرفته می شود .
● آهیانه
آهیانه در لغت به معنی جمجمه است و در معماری به پوسته داخلی گنبد اطلاق می شود . چفدهائی که برای این پوسته در نظر گرفته می شود معمولاً بیضی هستند . در اصطلاحی عامیانه تر می گویند که آهیانه نباید از نصف تخم مرغ کوتاهتر باشد معهذا گاهی پوشش زیرین گنبد را با چفدی بسیار کم خیز مشاهده می کنیم به این چفدها تشتک یا تاوه گویند و از دوران هر یک حول محور قائمی که از رأس آن می گذرد پوشش مطلوب به دست می آید . اما این پوسته ها را دیگر نباید آهیانه نامید چه معمولاً نهنبن یا عرقچین کاربندی هستند . مثل ورودی مدرسه چهارباغ اصفهان ، گنبد ابونصر پارسا در بلخ ، گنبد عشرت خانه سمرقند متعلق به عهد تیمور و آرامگاه شاه ملک ( مسجد شاه ملک ) که در گنبدخانه به جای آهیانه کاربندی دیده می شود .
گاهی نیز از داخل پوشش زیرین گنبد را بسیار کم خیز می بینیم ولی این پوشش به جای آنکه آهیانه باشد پوسته سومی است که در زیر آهیانه اجرا کرده اند و کمرپوش گفته می شود . کمرپوش ها را به دلایل گوناگون از جمله کوتاه کردن ارتفاع در فضای زیرین گنبد بنا کرده اند در بعضی از بناها زمان اجرای کمرپوش با ساخت اولیه گنبد دوپوش چند قرن فاصله دارد . مثلاً درچینی خانه اردبیل که گنبدی دوپوش متعلق به قرن هشتم هجری دارد ، در زمان صفویه یک کمرپوش با چفدآویز و آهوپا ( مقرنس ) اجرا کرده اند . در مقطع عمودی بنا هر سه پوسته قابل رؤیت است . گنبد دیگری که کمرپوشی بسیار کم خیز دارد گنبد مقبره قطب الدین حیدر در تربت حیدریه است . از نمونه های دیگر ، کمرپوش های مسجد جامع نائین است . در مسجد جامع نائین و مسجد خسرو اردستان کمرپوش را به این علت زده اند که قسمت بالای فضای مسجد را زنانه کنند . اکثراً پوشش کمرپوش ها تاوه است ( یعنی از دوران یک پانیذ یا یک کلیل حول محور قائمش پوشش را ایجاد کرده اند . ) در زیر زمین گنبدهای مدرسه دودر مشهد نیز پوشش دوتا از گنبدها تاوه است .

پوششهای با خیز کم در جاهائی قابلیت اجرا دارد که اولاً فشار زیادی روی پایه ها باشد تا اصطلاحاً پایه ها در نروند ثانیاً شانه های بنا گرفته شده باشد واین در صورتی میسر است که ارتفاع ساختمان بالاتر از سطح طراز پوشش تاوه باشد مثلاً اجرای تاوه در طبقه زیرین انجام گیرد و روی آن طبقه دیگری بنا گردد و دیگر آنکه پایه ها نیز از ضخامت کافی برخوردار باشند تا مانع رانش نیروها به خارج گردند .
به طوریکه گفته شد چفدهائی که برای آهیانه در نظر می گیرند اکثراً بیضی شکل هستند . چه این نوع پوسته در مقایسه با نیم گرد یا نیم دایره از قدرت فوق العاده خوب در مقابل تحمل بارهای وارد بر آن برخوردار است .
در گذشته حتی تنبوشه های داخل قناتهای آب را نیز به شکل بیضی می ساختند . در شمال ایران پلهای طاقی را مرغانه پورت گویند یعنی پل طاقی یا پل تخم مرغی . چون تخم مرغ بطور معمول از دوتا نیم بیضی تشکیل شده است بسیاری از پوشش های سغ و گنبدی از کلمه خاگ یعنی تخم مرغ گرفته شده است . معمولاً در معماری ایرانی به پوشش هائی خاگی گویند که قوس یا چفد آن شباهت با قسمت پائینی و پهن تر تخم مرغ دارد .
گاهی محققین خارجی در شناخت گنبدهای بیضی ایرانی دچار اشتباه شده و آنرا نیم گرد یا نیم دایره پنداشته اند آنچه مبنای این گمان شده آنست که خارجیان از وجود پاراسته یا پاراستی به عنوان یک اصل در گنبدهای ایرانی غافل بوده اند .
در ایران چفد یا طاق یا گنبد را از شروع منحنی ( پا کارقوس ) روی پایه قرار نمی دادند بلکه تا حد معقولی که نوع و اندازه دهانه آنرا تعیین می کرد لبه منحنی را بطور قائم پائین می آوردند بعد روی پایه قرار می دادند این کمکی بود که نیروی رانش طاق بهتر در مرکز ثقل پایه قرار گیرد . این فاصله عمودی از پائین ترین نقطه منحنی تا پایه را پاراستی یا پاراسته گفته اند . پاراستی در اجرای چفد پاشنه نامیده می شود و در اجرای طاق آنرا دامن می گویند . در گنبد اسامی گوناگون آوگون ، شلال یا بشل به خود می گیرد ( بشل = پشل = آویخته = دامن )
معماران ایرانی پوشش نیم گرد را مناسب نمی دانستند و در اصطلاح بنائی می گفتند چون دایره به یک مرکز منتهی می شود یک پا در هواست ولی بیضی دوپایه دارد و روی دوپا ایستاده است . قبل از آنکه به طریقه ترسیم پوششهای خاگی بپردازیم باید به اصطلاحات مربوط به قوس بیضی اشاره کنیم . به دو کانون بیضی پایه گویند . دو خطی را که یک سر هر کدام به یک کانون بیضی متصل است و سر دیگر بیضی را رسم می کند دوبند نامند . محیط بیضی یا نصف محیط بیضی کمند خوانده می شود . خطی که از وسط دو کانون بیضی عمود شود و تا افراز منحنی ادامه یابد دیرک است . وقتی دوتا بند با هم زاویه قائمه تشکیل دهند هج نام دارند . هج در لغت فارسی معنی عمود را می دهد مثلاً اگر دیواری را کج بنا کنند می گویند اول هجش کن یعنی راست یا عمودش کن . ضمناً به فاصله ای که هرگونه چفد یا طاق یا گنبد بر آن قرار می گیرد دهانه گویند .
قـبل از آنکـه به بررسی انـواع چـفدها که از دَوَران آنها حول محور قائمشان پوشش گنبد به وجود می آیـد بپردازیم لازمـست گفـته شود که هـمه چـفدها ، طاقها و گنبدها بر دو دسته (( مازه دار )) و (( تیزه دار )) تقسیم می شوند . در انواع فرمهای مازه دار قله قوس منحنی است ولی در اشکال تیزه دار قله به صورت جناغی و تیزه است .
برای ساختن آهیانه معمولاً از شکلهای مازه دار استفاده می شده است و فقط در دهانه های بزرگ به منظور تحمل بار بیشتر گاه چفدهای تیزه دار به کار می برده اند . اما در پوشش رویی گنبد ( خود ) همیشه چفد ، تیزه دار است .
● انواع پوسته های آهیانه
۱ـ پوسته خاگی
پوسته خاگی از دوران چفد هلوچین کند حول محور قائمی که از راس آن می گذرد بدست می آید . چفد هلوچین کند بیضی ای است که فاصله کانونی آن مساوی نصف دهانه است FF= ab/۲ این بیضی خیزی نزدیک به دایره دارد لذا در دهانه های کمتر از ۱۶ گز از آن استفاده می شود . پوسته خاگی قبل از اسلام بسیار رایج بود بعد از اسلام نیز کمابیش در بناهای گوناگون به کار گرفته شد . بهترین نمونه آن گنبد تاج الملک در مسجد جامع اصفهان است .
۲ ـ پوشش چیله ـ چیلو ـ سیلو
این پوسته از دوران چفد بیز یا هلوچین تند حول محور قائمی که از رأس آن می گذرد بدست می آید . و بعلت داشتن خیز کافی قابلیت تحمل بار بیشتری نسبت به پوشش خاگی دارد بنابراین در دهانه های بالاتر از ۱۶ گز هم کاربرد دارد . این پوشش از قبل از اسلام تاکنون در ایران رایج بوده است .
در یزد و کرمان و جنوب خراسان و سایر نواحی کویری بعلت دارا بودن مصالح سست و ناگزیری استفاده از خشت خام پوست درونی گنبد معمولاً‌ چیله است .
نمونه های این پوشش را در سیدرکن الدین و مدرسه ضیائیه یزد می توان دید .
۳ ـ پوشش بَستو ( بَستو ـ کوزه )
این پوشش از دوران چفد بستو حول محور قائمی که از رأس آن می گذرد بدست می آید . این پوشش از سایر پوشش های بیضی که در معماری ایران بکار رفته است خیز بیشتری دارد و معمولاً‌ در آهیانه گنبدهائی دیده می شود که پوشش خارجی ( خود ) آن رُک باشد .
پوشش یخچالها در اکثر نقاط ایران بستو است . پوشش بستو بعلت داشتن قابلیت تحمل بسیار در مقابل بارهای وارد بر آن در وسیع ترین دهانه های معمول در معماری ایران بکار می رود .
از نمونه های موجود این نوع آهیانه مدرسه ملاعبدالله نائین و گنبد قابوس را باید نام برد .
پوشش بیرونی گنبد قابوس ( خود ) ، رُک است و بعلت داشتن خیز مرتفع نیروهای رانشی بسیار زیاد است و در اصطلاح بنایان (( بیشتر لگد می زند )) . لذا مناسبترین شکلی که برای آهیانه این برج در نظر گرفته شده همان پوشش بستو است .
۴ ـ پوشش سَبوئی
این پوشش از دوران چفد چَمانه حول محور قائمی که از راس آن می گذرد بدست می آید . چفد چمانه از تقاطع دو بیضی بدست می آید . به این چفد (( سه و چهار )) و (( بَیان )) هم می گویند .
این چفد که از ترکیب دو بیضی بدست می آید قابلیت باربری فوق العاده دارد . در ایوان پیشان بسیاری از مساجد جامع از این چفد استفاده شده است که نمونه قابل ذکر آن پیشان مسجد جامع یزد است . آهیانه گنبدهائی که از دوران این چفد بدست می آید برخلاف آهیانه ، اکثراً گنبدها تیزه دار است . بهترین مثال را باید آهیانه گنبد سلطانیه دانست .
● طرز چیدن مصالح گنبد
گنبدها معمولاً‌ آجری یا خشتی هستند و به سه ترتیب چیده می شوند :
۱ ـ گِرد چین chin ـ Gerd
در این طریقه رگهای آجر متمایل به مرکز گنبد است و بصورت شعاعی چیده می شوند .
۲ ـ رَگچین chin ـ Rag
در این طریقه رگهای آجر یا خشت موازی خط افق چیده می شود . گنبدهای رک را نمی توان گردچین کرد بنابراین همه آنها بصورت رگچین ساخته می شوند .
۳ ـ تَرکین Tarkin
در این نوع چیدن ، گنبد را بصورت ترک ترک اکثراً با قالب گچی می سازند و بعد فاصله میان ترکها را با آجر یا خشت پر می کنند .
در اجرا تویزه های گچ ونی را ( نی در داخل گچ حالت آرماتور در بتن دارد ) روی زمین مطابق قوس مطلوب ( قوس گنبد ) می سازند و پس از تکمیل ، همه تویزه ها را در فضای موردنظر توسط (( وادارهائی )) سرپا نگه می دارند بعد بین تویزه ها را با آجر یا خشت پر می کنند . در این طریقه اجرا برخلاف انواع دیگر گنبد از شاهنگ و هنجار استفاده نمی شود .
طاقها و گنبدهای ایرانی هیچ کدام قالب ندارند حال آنکه اکثراً گنبدها در غرب توسط قالب زده میشوند .
گنبدهای رومی را بیشتر روی سانتر ( Centre ) ( نوعی قالب ) می ساختند این قالب چوب بستی بشکل گنبد بود که روی آن سنگ ها را بطریق استروتومی ( سنگ تراشی با مهارت و دقت زیاد که درزها کاملاً‌ چفت هم گردد ) کار می گذاشتند .
چفد معروف مصری نیز با استفاده از قالب ساخته می شد . مرحوم گدار این چفد را با چفد بیز ایرانی اشتباه کرد چرا که بیز تند از لحاظ تشابه ظاهری بسیار نزدیک به چفد مصری است اما در اساس چه از نظر ترسیم چه از نظر حیث اجرا بکلی با هم متفاوتند .
چفد بیز تند یک بیضی است که فاصله کانونی اش مساوی طول دهانه است و بدون احتیاج به قالب ساخته می شود ولی چفد مصری متشکل از دو دایره است و چنانچه بدون قالب ساخته شود طاق خراب میشود .
● طرز ساختن گنبد
طرز ساختن رایج گنبد مثل ساختن تاپو است همانگونه که تاپوساز دور تا دور تاپو می گردد و آنرا می سازد گنبد را هم رج به رج از پشت می سازند و بالا می روند چه گنبدهای ایرانی را بعلت نداشتن قالب نمی توان از داخل شروع به ساختن کرد .
در شروع کار از دستگاهی بنام شاهَنگ و هَنجار استفاده می کنند . شاهنگ میله ایست که بطور عمودی کار می گذارند . این میله معمولاً‌ چوبی است و در مرکز گنبدخانه علم می کنند مانند گنبد مسجد رحیم خان اصفهان شاهنگ را از اطراف محکم می بندند تا تکان نخورد . در اصطلاح بنائی به علم کردن چوب (( هَج کردن )) می گویند . برای محکم بستن شاهنگ به دو دیوار گنبد از هشت الی ده چوب استفاده می کنند تا به اعتقاد بنایان چوب (( لًنبَر )) نخورد سپس در دو نقطه ای که باید دو کانون بیضی باشد روی شاهنگ دو تا گل میخ می زنند و به آن دو زنجیری بسیار ظریف وصل میکنند که با آن بتوان بیضی دلخواه را رسم نمود . این زنجیر همان هنجار است و ظرافت آن مثل زنجیرهای اردکانی است .
سازنده گنبد از پشت کار مشغول چیدن می شد و منحنی گنبد را که از داخل می بایست صاف و دقیق می بود با این زنجیر کنترل می کرد برای عملکرد بهتر در محل قرارگیری گل میخ ها ( دو کانون بیضی ) دو تا شیار ایجاد می کردند و در هر کدام یک حلقه قرار می دادند تا هنجار براحتی دور شاهنگ بگردد و دور آن پیچیده نشود .

طرز ساختن گنبدهای تركین
گنبدهای ترکین را بدون استفاده از شاهنگ و هنجار ساخته اند زیرا گاهی این گنبدها خیزشان به ۱۶ الی ۱۸ متر می رسد و امکان ساختن تویزه های با گچ و نی با این ارتفاع نیست .
در گنبدهای مرتفع ترکین ترکها را تکه تکه ساخته و رویهم و کنار هم می چیدند به این ترتیب که تا ارتفاع معینی از گنبد یک سری ترک مشابه کنار هم قرار می گرفت و دور تا دور گنبد را می پوشانید بعد سری دیگری از ترکها که ارتفاع بعدی گنبد را شامل می شد روی ردیف زیرین قرار می گرفت و بهمین ترتیب چیدن ادامه پیدا می کرد تا ارتفاع گنبد کامل شود . برای اینکه نظم بهم نخورد همه تویوزه های تَرکی را روی زمین می ساختند سپس آنرا تکه تکه در مراحل مختلف بالا آمدن گنبد کار می گذاشتند .
امروزه بجای استفاده از شاهنگ چوبی از شاهنگ آهنی استفاده می کنند که کار را خیلی آسان میکند ولی ظرافت و کارآیی چوب را ندارد .
مهم آنکه در گذشته بدون داشتن آهن و سپری و غیره با ساده ترین وسایل گنبدها را در کمال استادی بنا می کردند .
ضخامت چفد و طاق و گنبد را ( تَبَره ) گویند در طاق و بخصوص گنبد ضخامت تبره در سطوح مختلف متفاوت است .
در گنبدها تبره ای ( ضخامتی ) که برای آهیانه گنبد در پاکار در نظر می گیرند ۱۶/۱ دهانه است مثلاً اگر دهانه آهیانه ۱۶ گز باشد ضخامت تبره در پای کار یک گز خواهد بود . نمونه قابل ذکر گنبد سلطانیه با دهانه بیش از ۲۴ گز است که تبره را کمی بیش از ۴۰/۱ گز گرفته اند یعنی دقیقاً‌۱۶/۱ دهانه . البته در پاکار بعداً‌ ضخامت (( خود )) نیز به آن اضافه خواهد شد .
زاویه ۵/۲۲ درجه روی پوسته گنبد را نسبت به مرکز دهانه (( شِکَرگاه )) گویند . فاصله از پاکار تا نقطه شکرگاه نیز بالِنج نامیده می شود . معمولاً فاصله پاکار تا شکرگاه را که همان بالنج باشد با همان ضخامت ۱۶/۱ دهانه می چینند .
از شکرگاه تا زاویه ۵/۶۷ درجه نسبت به مرکز دهانه ( ایوارگاه ) ، شانه طاق یا گنبد گفته می شود . در چیدن گنبد از شکرگاه تا زاویه ۴۵ درجه ( میان شانه ) ضخامت را یک خشت کم می کنند از زاویه ۴۵ درجه تا ایوارگاه مجدداً از ضخامت تبره یک خشت می کاهند . از ایوارگاه تا نزدیکیهای تیزه نیز خشت دیگری از کلفتی طاق کم می کنند . این بخش معمولاً‌ نازکترین ضخامتی است که می توان با آن طاق یا گنبد را اجرا کرد .
چون در نزدیکیهای تیزه دیگر امکان اجرای گنبد بصورت بقیه قسمتهای آن میسر نمی گردد لذا در نزدیکیهای تیزه سوراخی باقی می ماند که اجرای پوشش آن باید مثل دهانه چاه بصورت طوقه چینی باشد به این سوراخ (( هورنو )) گویند . گاهی این سوراخ را پر نمی کنند تا در بالای طاق یا گنبد کار نوررسانی را انجام دهد . مثلاً‌ در پوشش بازارها اکثراً سوراخ هورنو باز است تا عمل تهویه و تنظیم روشنائی صورت پذیرد .
در گنبد سلطانیه سوراخ هورنو قطری حدود ۸۰/۱ سانتی متر دارد . زیرا از این حد به بعد معمار سازنده نمی توانست مرتباً آجر را کوچک کند و رگها را ریز کند تا به تیره برساند . برای پر کردن هورنو امکانی بجز طوقه چینی باقی نمی ماند به این نوع اجرای پوشش (( پرگر )) گویند در پرگر یا پرگره چینی از اطراف حلقه آجرها رگه به رگه پیش می نشینند تا پوشش کامل شود . در میان هورنو یک میله آهنی کار گذاشته می شود و طوقه میله آهنی را در بر می گیرد .
پس از اجرا چه بعلت وجود میله آهنی چه بعلت نوع پر شدن سوراخ ( طوقه چینی ) تیزه گنبد شکل نوک تیز پیدا می کند . و بخصوص در آهیانه های مازه دار تیزه گنبد فرم چفد یا طاقی را پیدا میکند که سَربَر کرده باشد . این سربرکردگی ضعف و نقصان به حساب نمی آید تقریباً‌ چاره ناپذیر است . مثلاً در گنبد خاکی مسجد جامع اصفهان با وجود شکل کامل بیضی در بالای تیزه نوعی تورفتگی دیده می شود .
میله آهنی مذکور را در پائین گنبد معمولاً‌ به یک قلاب ختم می کنند تا برای آویختن قندیلها و چراغها مورد استفاده قرار گیرد . برای گیردار شدن میله آهنی در درون گنبد پایه آنرا به شکل شش یا هشت پر می سازند . در مجموع به ستونی که حد فاصل بین پوسته زیرین و رویی گنبد است و میله آهنی را دربر می گیرد (( شَنگَرگ )) گفته می شود .
در بالای میله آهنی از حد خود گنبد به بالا توغ قرار می گیرد . توغ متشکل از سه تکه گوی فلزی و چند تکه لوله نسبتاً‌ قطور است که رویهم قرار می گیرند به این ترتیب که روی میله آهنی اول یک لوله سوار می شود بعد یک گوی فلزی که از دو طرف سوراخ دارد تا بتواند هم روی لوله زیرین جایگزین بشود و هم لوله بالائی روی سوراخ فوقانی آن جایگزین شود ، قرار می گیرد و بهمین طریق توغ ساخته می شود گوی انتهائی دیگر در بالا سوراخ ندارد . گاهی اوقات بجای گوی انتهائی (( خوج )) می گذارند .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

maxer

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
ارمغانهای ایران به جهان معماری

ارمغانهای ایران به جهان معماری

ارمغانهای ایران به جهان معماری :« جناغ و کلیل »
دردل استان زرخیز خوزستان و نزدیک کشتزارهای نیشکر هفت تپه بازمانده های شهر باستانی دورانتاش به نام چغازنبیل خود نمایی میکند این کوه دست ساز را که هنرمند مردمی با فرهنگ در هزاره دوم پیش از میلاد مسیح در میان دشت برافراشته است نه تنها در زمان خود بی همتا بوده بلکه پیش و پس از آن زمان هم کمتر نمونه ای همانند آن پدید آمده است .
اگرچه ساختمان این پرستشگاه خود ارزش آن را دارد که دفترهایی پیرامون شیوه معماری و آثار هنری ان پرداخته شود ولی در این گفتار بیشتر نظر ما به اثاری است که در زیر آن نهفته و از پرستشگاه کهن تری برجای مانده و سازندگان چغازنبیل با بهره گیری از خشتهای پخته و شالوده و پای بست ان پرستشگاه تازه را بر پای کرده اند .
ویران کردن پرستشگاه و کاربرد مصالح آن در بنای دیگری کاری آسان و سرسری نیست تا بتوان بی تامل از آن گذشت و بی شک این گمان را پیش می اورد که پرستشگاه زیر زمینی وابسته به کیش و آئینی بوده که مردم آن را رها کرده بودند یا پیروان آن تاب پایداری در برابر گروندگان به آئین نو را نداشتند که به ویرانی و نابودی آن تن داده اند . هرچه بیشتر در این باره بیاندیشیم به این نتیجه بیشتر نزدیک می شویم که ساختمان زیرین بسیار کهن تر از چغازنبیل بوده است و به این ترتیب تاریخ آن از هزاره دوم دورتر می شود . در بازمانده این پرستشگاه آثاری گوناگون از چفدها و پوششهای سر درگاه به چشم می خورد که تا امروز در معماری بومیمان پاییده و چند گونه از آنها گویی الگو و روبری است که معماان ایرانی در دورانهای مختلف پیش چشم داشته اند و چیزی که بیشتر جلب توجه می کند این است که هیچکدام از نمونه ها با آنچه در مصر و روم و سرزمینهای دیگر ( چه پیشتر و چه پس از آن ) به کار گرفته شده است مطابق نبوده و همه دارای منطق و شیوه ایست که معماران ایرانی با وسواس به کار گرفته و تا امروز در پیروی از آن کوشیده اند .
معماران ایرانی هرگز از نیم دایره و پاره های دایره برای پوشش سردرگاهها و طاقها و گنبدها کار نگرفته اند. وقتی پای سخن یکی از آنان بنشینیم می گویند :
« تخم مرغ را اگر راست نگهداری اگر شتر هم پای بر پای بگذارد نخواهد شکست » . این است که گنب ، گول ، و پالینه های کاریز را تخم مرغی می سازند چنانکه طاقها و گنبدها و چفدها را که همه روبری از تقاطع تخم مرغ و تاب است و همه نام خود را از آنها گرفته اند مانند : مرغانه ، هلوچین ، بیز ، آهنگ ، خاگی و ناری و جز آن .
معمار ایرانی می گوید اگر طاق را دور تمام بزنیم ( نیم دایره یا هلالی ) در جایی که شکر گاهش می گوییم به بیرون می شکند و شانه اش شل می شود و بالای ان سریر می کند و این است که تویزه یا قالب قوس را در شکرگاه به درون می کشیم و شانه اش را بالا می بریم و در تیزه آن را خفت می اندازیم که سربر نکند و کلکن نشود .
این گفتار ساده که در زبان بنایی حتی برای تازه کاران و بردستان بسیار آشناست چکیده و گوهر منطق والای معماری ایرانی است که پس از قرنها مطالعه و پژوهش ، دانشمندان ریاضی به صحت آن پی برده اند و فرمولی برای آن ساخته اند که در یک عبارت ساده ریاضی خلاصه می شود .
اگرچه ممکن است توضیح این مطلب برای کسانی که که با کار معماری و اصول ساختمان طاق آشنایی ندارند ملال آور باشد ولی لازم است گفته شود که چکیده آن همان فرمول رانش و میانتار است که با رنج فراوان و به یاری محاسبات دقیق و دشوار به دست آمده است .
چفد پنج او هفت
معماران ایرانی به گونه ای از قوسهای تیزه دار پنج او هفت می گویند .نگارنده سالهای سال گمان می کرد که گویا تناسبی در انحنای این قوس هست که با مقایسه اعداد 5 و 7 به دست می آید . برای به دست آوردن این تناسب و یافتن ان کوششها و جستجوهای بسیاری به کار رفت ( و در این راه دوستان و همکاران دانشمند و پژوهشگر نگارنده نیز تلاش خستگی ناپذیری به کار برده اند ) و کار به آنجا کشید که چندین بار به گمان خود رابطه 5و 7 را یافته بودیم ولی باز می دیدیم که درست از کار در نمی اید . تا سال گذشته که با چندین تن از همکاران جوان و با ذوق خود برای بازدید بناهای تاریخی و نحوه تعمیرات آنها به استانهای جنوبی مسافرت داشتیم . در این مسافرت از حسن اتفاق رفع اشتباه شد و دریافتیم که نه پنجی در کار است و نه هفتی بلکه این واژه از دو بخش پنج و اوهفت ساخته شده که نخستین به معنای حفره و درگاه و پنجره و دریچه و دومی پوشیدن و درنهفتن و خفت انداختن و بر وری هم به معنی پوشش سردرگاه یا انچه درگاه را می پوشاند است . با این ترتیب دیرنگی کاربرد این گونه پوشش مانند نامش ( که واژه فارسی بسیار کهن است ) تا اندازه ای روشن شد ولی دریغا که گاهی در نوشته ای می خوانیم که فلان درگاه قوس عربی دارد و گهگاه می شنویم که این نوع پوشش و معماری آن را تازیان به ایران آورده اند . از کجا ؟ این را نمی دانیم !
آقای دونالد ویلبر پژوهشگر معماری ایرانی در اثر پر ارج خود معماری اسلامی ایران در زمان ایلخانیان ( که خوشبختانه به فارسی هم ترجمه شده ) می نویسد که قوسهای تیزه دار را در عراق « عجمینی » یا « عجمانه » می گویند ( حال نمی دانیم ایشان مفهوم عجمانه یا عجمینی را به خوبی دریافته یا اینکه بر سبیل حکایت آن را در اثر خود آورده است ؟) شگفتا کسانی که خود را عرب می دانند زادگاه این عنصر معماری را می شناسند ولی بهتر است نگوییم که ما چه کرده ایم . در هر صورت چفدهای تیزه دار یا جناغی انواع گوناگون دارد که مهمتر از همه همین پنج او هفت و پس از آن چمانه یا دولنگه است که برای دهانه های بزرگ مناسب می باشد و همچنین شبدری یا شبدره که قوسی پرخیز است و معمولا در پوشش زیرین گنبد به کار می رود . جز اینها قوسهای سه بخش و شاخ بزی هم هست که مقاومت چندانی ندارد و بیشتر در تزئینات از آنها استفاده می شود . رسم قوسهای جناغی چه در چفد و چه در طاق تابع ضوابطی است که " پیمون " نامیده می شود و استادان ایرانی رسم چفدها را به یاری چند میخ و یک گلوله ریسمان از پدران خود آموخته اند و تا کنون سینه به سینه شیوه اجرای درست آن را پاسداری کرده اند . برای پوشیدن درگاه یا دهانه ای نخست با گچ و نی قالبی می سازند که تویزه نام دارد و همچنین دنده های طاق را در پوشش طاق و تویزه با طاق و باریکه تویزه می گویند .
در آذربایجان و یزد اصطلاح بسیار کهن اوزیر ( به جای قالب ) هنوز در یادهاست و در اصفهان و خراسان "خووهو" نیز به جای تویزه به کار می رود . در کاشان به تویزه ، " لنگه گچی " و در خوزستان ( شوشتر و دزفول ) باریکه می گویند . شادروان آندره گدار در کتاب خود ( هنر ایران ) با اصرار هرچه تمام تر خواسته است ثابت کند که شیوه معروف گوتیک هیچ ارتباطی با شیوه های معماری ایرانی ندارد و از آنها به هیچ روی تاثیر نپذیرفته ولی با یک جمله کوتاه می توان این مدعا را رد کرد :
جناغ ایرانی پنج او هفت یا چمانه یا شبدری به هر گونه که باشد منطبق بر اصول ریاضی است در صورتی که اژیو گوتیک تنها تقلیدی صوری از هیئت کلی ان است و تصور شده که از پاره ای دایره جناغ به وجود امده است غافل از انکه ( به قول دوست دانشمندم آقای مهندس صانعی ) اصولا مکان هندسی برای پوشش شکل مناسب نیست . ظهور ناگهانی اژیو و قوس تیزه دار در معماری مغرب زمین گویا بر اثر گسترش روابط بازرگانی میان شرق و غرب باشد و نقش پارچه ها و فرشهای ایرانی در این میان قابل توجه می باشد .
برای اینکه ادامه جناغ سازی را در معماری ایرانی بررسی کنیم می توانیم بلافاصله پس از چغازنبیل چفدهای جناغی آثار مادی تپه نوشیجان ( میان همدان و ملایر ) را بنگریم که اگر دانش باستان شناسی زمان آن را تعیین نمی کرد ممکن بود تصور شود که آثاری از دوره ایلخانان یا تیموریان است چنانچه مشابه انها بی هیچ کم و کاستی در مدرسه شهاب الدین قاسم طراز ( از زمان فرزندان شاهرخ ) و بقعه و خانقاه میر شمس الدین محمد ( داماد خواجه رشید الدین فضل الله وزیر ) در یزد دیده شده می شود .
تعادل کامل در دو لنگه تویزه جناغی و اتکا متقابل آنها در تیزه و تمایل شکرگاه ( با محل شکاف خارجی ) به درون و یا از شانه ها چنان انحنای اینگونه چفد ها را منطقی کرده که پس از قرنها هنوز به همان شیوه نخست خود نمایی می کند و به اندازه ای کامل و استوار بوده که چیز بهتری جایگزین ان نشده است .
نمونه های کهن جناغی منحصر به زیرزمین چغازنبیل و دژ نوشیجان نیست . در دهانه سرریز بند درودزن در فارس ( که چون در محل سد فعلی بوده به جای دیگر منتقل شده ) در دخمه های پارتی کومیش دامغان و در کاخ سیستان و در کاخ تیسفون و بعدها هم در سراسر ایران زمین و هرجا که فرهنگ و هنر ایران پای نهاده به چشم می خورد .
نوعی دیگر از پوشش درگاه ( و گاهی هم طاق ) با خیز کم و افتاده است که به آن کلیل میگویند و در خارج آن را به نام قوس ایرانی می شناسند . این قوس از دو قسمت پاکار و کلاله تشکیل شده است . پاکار آن گیلویی و کلا له اش چپیله یا پاره قوسی کم خیز است که یک کلوک ( چهار یک آجر) از گیلویی بالا جسته و تیزه ندارد .
از این قوس که دارای رانش زیادی است در زیرزمین و همکف و در جاهایی استفاده می شود که بر شانه های ان بار سنگینی فرود آید . در پوشش شبستانهای دو اشکوبه مساجد ، بیشتر از این قوس در پوششش همکف استفاده می شود و گاهی به صورت چهار بخش درمی آید و شاهکاری از ذوق سرشار ایرانی پدید می آورد ( مانند شبستان جامع نایین و جامع اردستان و جامع اصفهان ) .
از این قوس نیز در مغرب زمین تقلید شده و قوسی شبیه به آن ( ولی باز هم بی بهره از منطق ریاضی ) به نام دسته زنبیلی به وجود آمده است .
 

maxer

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
ارمغانهای ایران به جهان معماری -گنبد - قسمت اول

از آنگاه که مردمان غارها و اشکفت های کوهساران را رها کردند و در دامنه کوهها و میان دشتها پراکنده شدند نخستین چیزی که ناگزیر از فراهم کردن آن بودند سر پوشیده هایی بود که بتواند مانند غار پناهگاه آنان باشد .
اگر چه در روزهای نخستین نیاز به شبستان های گسترده نبود و همین که پناهگاهشان خانواده کوچکی را در زیر آسمانه خود جای می داد خشنود بودند ولی دیری نپائید که خانواده های کوچک به هم پیوستند و دسته و گروههایی را تشکیل دادند که کند کوچکی در دل زمین کنده بودند یا آشیانه و کلبه ی مختصری که با چوب و شاخ و برگ و خار و خاشاک برپا شده بود نمی توانست دسته یا گروهی را سرپناه باشد و نیاز به سرپوشیده های گسترده ، دیرک و ستون را پدید آورد و شبستانها ، نهانخانه ها و تالارهای چهلستون ، به جای کلبه های نئین و چپرهای چوب پوش و کندهای غار مانند نشست . ولی وجود تعداد زیادی دیرک و ستون ( که طبعا در آغاز بسیار به هم نزدیک بود ) مانع دید می شد ، به ویژه هنگام برگزاری ائینها و جشن ها و میهمانیها این کاستی بیشتر به چشم میخورد .
به همین دلیل نخست کوشیدند تا آنجا که میسر است ستونها را از همدیگر دور کنند . برای اینکار ناچار به فراهم کردن فرسب ها و تیرهای سخت و استوار و کشیده شدند . ولی باز هم ناتوانی تیرهای چوبین در بردن بار دهانه های بزرگ کار را دشوار می کرد این بود که پوشش دهانه های بزرگ بی ستون آرزوی معماران روزگار باستان شد .
ساختمان تالار چهل ستون در جهان کهن ، نمونه های بیشماری داشت . ولی برای نخستین بار در ایران و در شهر پارسه یا تخت جمشید بود که با فراهم کردن چوب کنار از جاهای دور دست ( مانند جبل عامل ) و فرسب و لته و تخته چوب چندن و ساج از گنداره ، معمار یا رازیگر پارسی توانست فاصله دو ستون را تا حداکثر ممکن ( یعنی در حدود شش گز – نزدیک 4/6 متر ) برساند . در حالی که پیش از آن در چهل ستون ها و ستاوندها کمتر ، گاهی سطبرای ستون ها بیش از فاصله میان آنها بود ( مانند معابد مصری ) .
اگر چه این پیشرفت بسیار چشم گیر بود ولی ایرانی به آن خشنود نشد و برای برگزاری جشنها و بارهای شاهانه چیزی گسترده تر و پیشرفته تر آرزو می کرد . پس از یورش خشمگینانه و دژخیمانه اسکندر ویرانگر به ایران ، با اینکه امید داشت ایران و آسیا را یونانی کند و فرهنگ باختری را به زور در خاور زمین فرمانروا سازد جز چند مورد معدود ( مانند آتشکده خورهه ) که تا حدی از سرستونهای معروف به ( ایونی – ایونیک ) استفاده شده بود معماری یونان هرگز نتوانست در ایران جای گرم کند ( این نکته نیز جالب توجه است که نمونه کلیه سرستونهایی که امروز به نام توسکان و دوریک و یونیک معروف شده در استودانها و پرستشگاههای کهن ایران مانند فخریکه و سکاوند و قزقاپان و داودختر و در روزگاری بسیار کهن تر از دوران درخشش معماری یونان به کار گرفته شده و به خوبی می تواند خاستگاه خود را نشان دهند و ما در بحثی دیگر از آن سخن خواهیم گفت . از همان روزهایی که شاهنشاهی هخامنشی فرو می افتاد معماران ایرانی بر آن شدند که طاق و گنبد را ( که پدیده طبیعی و خاص معماری ایران است ) جانشین تخت بام و خرپشته چوبین کنند . چه آوردن چوب سدر از جبل عامل و ساج از گنداره همیشه میسر نبود و در جنگلهای تنگ و جلگه های درندشت هم چوب سخت و استوار و کشیده به زحمت فراهم میشد ( اگر چه در جنگلهای انبوه شمال و جنوب تا اندازه ای به دست می آمد ) از آن گذشته وجود موریانه ای به نام ترده در بسیاری از نقاط ایران کاربرد چوب را کاری بی منطق و گاهی بسیار خطرناک جلوه میداد .
طاق و گنبد و چفد ( قوس) در ایران پیشینه ای کهن دارد و معماران روزگار باستان نمونه های شگفتی از آن را در معبد زیرین چغازنبیل ( که از مصالح آن برای ساختمان چغازنبیل استفاده شده ) و تپه نوشیجان و ویرانه های سیستان و ستودانهای کومیش دامغان به دست داده اند ( از آغاز هزاره دوم تا آغاز شاهنشاهی پارس ) که دنباله آن تا روزی که معماری ملی رواج داشت ادامه یافته است ( و چون طاق و چفد ایرانی تابع فلسفه بر مینای ریاضی ویژه ای است که پایگاهی ارجمند در معماری و فن ساختمان دارد در گفتار دیگری از آن سخن خواهیم گفت ) .
در همین پدیده های شگفت معماری ، گنبد پایگاه بلندی دارد و دلایل بسیاری در دست داریم که این پدیده شگفت آور زاده نبوغ ایرانی است . با توجه به دشواری پوشش دهانه های بزرگ با فرسب چوبین و مزاحمتی که وجود ستونهای چوبی متعدد در زمینه تالارها برای دید ایجاد میکند به خوبی به اهمیت پوشش گنبدی پی خواهیم برد که می تواند دهانه بزرگی را سرتاسر و دیوار به دیوار بپوشاند .
برای اینکه زمینه چهار گوش را با گنبد بپوشانند می بایست نخست آن را به هشت گوش و سپس شانزده گوش و بالاخره به دایره تبدیل کنند و این کار با پوشش گوشه ها میسر میشد .
معماران ایرانی برای پوشش گوشه ها ، دو روش پدید آوردند که یکی را سکنج ( به کسر سین و ضم کاف ) و دیگری را ترنبه ( به ضم ت و ر ) می گویند .
سکنج یا کنج بیرون جسته و ترنبه یا حفره پیش امده نخست به یاری چوب – و پس از آن با طاقهای بیضی و شیپوری اریب به صورت فیلپوش و پتکانه و پتگین در ایران پدید آمد و از نام آنها پیداست که از آنجا به سراسر جهان راه یافته است ( چنانچه در زبان انگلیسی طاقهای گوشه گنبد را اسکوینج می گویند که از فرانسوی کهن اکس کوان به این زبان راه یافته و در زبان فرانسوی ترومپ ( هرچند که سکنج و ترنبه در معماری ایرانی دو شیوه جداگانه دارد ولی پیداست که خاستگاه انگلیسی و فرانسوس آنها یکی بوده است !))
ترنبه های پیش از اسلام ایران ، بسیار ساده و به صورت فیلپوش زده می شد ( یعنی گوشه های فضای زیر گنبد را با پوشش ساده ضربی پیش می کردند تا نزدیک دایره شود و بدون هیچ شکنج ( طاق بند و کاربند روی ترنبه و زیر گنبد ) رگهای پوشش را چرخ می انداختند ( مانند بافت سبد ) .این روش زیر سازی در شهرهای جنوبی کشور تا بعد از حمله مغول هم معمول بوده ( و توسط معمارانی که تیمور لنگ جهت ساختمان پایتخت ، از جنوب ایران – به خراسان برده ) بار دیگر دیگر در نقاط دیگر هم به کار رفته و گنبدهای زیبایی چون گنبد مسجد کبود ( فیروزه اسلام ) و مسجد شیخ لطف الله را به وجود آورده است . ولی پس از اسلام ( به ویژه در سه چهار قرن آغاز آن ) چون معماران مسلمان ایرانی از شکوه افزون بر نیاز را نمی پسندیدند با یاری شکنج سازی و به ویژه طاق بندی می کوشیدند که از ارتفاع زیر بندی هرچه بیشتر بکاهند چنانکه در مورد گنبد هم تلاش می کردند که به اندازه گنبد های پیش از اسلام خیز نداشته باشد . همزمان با پیشرفت فن ساختمان گنبد در کشورهای دیگر هم گنبد هایی حتی با دهانه های بزرگتر از گنبد های ایرانی زده شده است ولی گنبد ایرانی دارای ویژگیهای چندیست که ان را شاهکار کرده است .
 

maxer

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
ارمغانهای ایران به جهان معماری -گنبد - قسمت دوم

در سرزمینهای دیگر ( مثلا روم ) شکل نیمکره را برای گنبد بر می گزیدند و چون میانتار رانش بر منحنی آن منطیق نمی شد ناچار بودند که کناله های آن را هرچه سطبر تر کنند تا در برابر رانش سدی باشد . در صورتی که معماران ایرانی نیم دایره ( و اصولا مکان هندسی ) را برای پوشش مناسب نمی دانستند و شکلهایی نظیز تخم مرغی و هلوچینی و بیز را انتخاب می کردند که خود به خود میانتار رانش ببود و این حسن انتخاب ( که بر اصول دقیق ریاضی نهاده بود ) باعث می شد که بتوانند طبره یا ضخامت گنبد را در خاستگاه و پاکار تنها به اندازه یک شانزدهم دهانه بگیرند ( که البته هرچه بالاتر می رفتع نازکتر می شد تا به کلاله می رسید ) .
گنبد های ایرانی بی هیچ چوب بست و قالب ساخته می شده بدین ترتیب که در مرکز محوطه زیر گنبد تیر راست و بلندی را کار می گذاشتند که ارتفاع آن تا نزدیک تیزه گنبد می رسید و پیرامون ان را با چوبهای دیگری مانند پره های چرخ به چنبره گنبد می بستند که تکان نخورد آنگاه در هر دو کانون بیضی ( نیم بیضی ) که باید گنبد زیرین بر آن منطبق باشد دو گلمیخ حلقه دار می کوبیدند و دو سر زنجیری را به حلقه ها متصل می کردند . طول زنجیر به اندازه ای بود کهاگر آن را نصف می کردند به پاکار یا کیز گنبد می رسید بدین ترتیب بنایی که بر پشت گنبد رگها را می چید هر لحظه می توانست با کشیدن زنجیر درستی کار خود را آزمایش کند . دستگاه تیر و زنجیر را روی هم "شاهنگ و هنجار" می گفتند ( یکی از این شاهنگ و هنجارها در گنبدی نیمه کاره در اصفهان یافت شده و برای مطالعه در جای خود نگهداری می شود ). سازنده گنبد با استفاده از این دستگاه و پیمون ها ( مدول و ضابطه ) گنبد زیرین را مانند تاپو می ساخت و بی آنکه نیازی به چوب بست داشته باشد رگهای آن را چرخی روی هم استوار می کرد ( و چون می دانست که در هر نقطه طبره یا ضخامت گنبد چه اندازه است ) در شکرگاه ( زاویه 5/22 درجه ) یک آجر و در میان یک آجر دیگر و در آوارگاه ( 5/ 47درجه) باز هم یک آجر از ضخامت آن می کاست تا به کلاله می رسید و چون در نوک گنبد رگ چین چرخی میسر نبود و آجرها خرد و کوچک می شد ستونکی در قله گنبد می ساخت ( مانند طوقه چاه ) که بتواند گنبد زیرین و همچنین توق یا ماهرخ را به آن متصل کند . گنبد های ایرانی دو پوش است و پوشش زیرین همیشه به شکل نصف تخم مرغ و در گنبد پر دهانه به شکل تاپو های بزرگی است که به ان چیله یا چیلو می گویند . گنبد شکلهای مختلف و متنوعی دارد مانند رک ( مخروطی و هرمی ) ، خاگی ( تخم مرغی ) ، نار ( پیازی ) و شبدری ، گنبد زیرین بسته به اندازه دهانه با خیزهای مختلف زده می شود ولی همیشه شکل آن تخم مرغی است . قطر گنبد را دهانه و ارتفاع آن را افراز و نسبت افراز ، به دهانه را "خیز" می گوند .
گنبد های قبل از اسلام بیشتر با خیز دو گره در گز ( هر گز مساوی 066/1 متر و شانزده گره است ) و حتی پیش از آن زده می شد . ولی پس از اسلام معماران ایرانی کوشیده اند تا آنجا که ممکن است افراز گنبد کمتر باشد و اغلب گنبد ها پس از اسلام با خیز یک گره در گز زده شده مگر اینکه از شانزده گز بیشتر دهانه داشته باشد که ناچار بوده اند مانند گنبد های پیش از اسلام خیز آن را دو گره و سه گره در گز بگیرند ( مانند گنبد سلطانیه ) . دو پوش گنبد گاهی پیوسته و گاه گسسته است . گنبد های پیش از اسلام و همچنین گنبد هایی مانند گنبد سلطانیه و شیخ لطف الله و گنبد خاگی جامع اصفهان دو پوش پیوسته است .
چنانکه گاهی دو پوسته بی هیچ واسطه ای به هم متصل می شده و گاهی هم فقط صندوقه یا کندو و شیاره ای میان آنها فاصله بوده است . ولی در گنبد های گسسته گاهی دو پوسته در کلاله از هم فاصله می گیرند ( مانند گنبد جامع یزد و جامع گلپایگان و اغلب گنبد های قرن هفتم به بعد ) و گاه بر روی گریو یا گردنی استوانه مانند پوسته بیرونی با فاصله چشم گیری از گنبد زیرین استوار می شود ( مانند گنبد آستانه مطهر حضرت رضا ( ع) و گنبد های سهل بن علی در آستانه اراک و مسجد امام ( شاه ) و مدرسه مادر شاه ( چهارباغ اصفهان ) . برای ساختمان گنبد های گریو دار از دیوارکهایی استفاده می کردند به نام پره که در درون گریو جای میگرفت و گاه تویزه یا طاقی تیغه ای روی آنها زده می شد تا بتوانند پوسته نازک روئین را نگاه دارند .
در فرود ( قاعده ) گنبد های گسسته گریو دار گاهی آوگون می گذاشتند یعنی منحنی گنبد را متمایل به درون می ساختند تا رانش آن را به درون برانند ( مانند گنبد مسجد امام ( شاه اصفهان ) و گاه چانه یا پیش آمدگی اندکی داشت ( مانند گنبد آستانه مطهر حضرت رضا ( ع) و گنبد الله مقبره شیخ صفی در اردبیل و گاه شلال داشت یعنی منحنی آن در قاعده به خطی مستقیم مبدل میشد ولی در گنبد های بی گریو به جای گریو چنبر تنها یا اربانه (دیسک) می گذاشتند . هشت چنبر منشور هشت گوش یا چند وجهی است که گنبد را بر روی آن می ساختند . گاهی هم به جای پوشش برونی خرپشته می ساختند ( مانند گنبد مشهد میر بزرگ در آمل )
گنبدهای رک نیز به انواع گوناگون ساخته میشده مانند ارچین که قطعات سنگ یا آجر را روی هم میچیدند ( مانند گنبد دانیال نبی در شوش و آرامگاه یعقوب لیث در جندی شاپور ( شاه آباد اهواز ) و گاهی به صورت هرم ساخته می شده است و گاهی مخروطی که آخری را خرستو یا خرستوک مینامند .
نفوذ روش گنبد سازی ایرانی در باختر زمین ( که شاید اندکی پس از حمله مغول آغاز شده ) تحول چشم گیری در معماری آن مناطق به وجود آورده است .
انتخاب شکل تخم مرغی به جای نیم کره برای گنبد زیرین و استفاده از پوشش زیرین ( مانند ایران ) به معماران مغرب زمین امکان داده است که گنبد نازک و سبک و خوش اندامی پدید اورند ، همچنین استفاده از ترنبه و سکنج که ( پیش از آن در غرب رایج شده بود ) پوشش فضاهای بزرگ چهار گوش را آسان کرده بود و دیگر لازم نبود که زمینه زیر گنبد دایره باشد و بالاخره فن گنبد سازی ایرانی روش پوششهای پوسته ای را در عصر ما به ارمغان آورده چنانکه پیش از آن هم شاهکارهایی چون گنبد « سن پیر » از هنر بارور ایرانی زاده بود .
 

maxer

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
نقش گنبد در معماری ایران

نقش گنبد در معماری ایران

نقش گنبد در معماری

بیژن روحانی :یکی از کلیشه‌های رایج در مورد معماری ایرانی، توصیفاتی است که در مورد گنبدهای زیبا آن وجود دارد. در این که گنبد به عنوان یکی از فرم‌های مورد استفاده در معماری، تا چه حد می‌تواند زیبا و موزون باشد بحثی نیست، اما مشکل آن است که در اکثر اوقات این توصیفات، به استعاره‌هایی ادبی تبدیل می‌شوند که شاید ربطی به دلایل پدید آمدن این فرم معماری در طول تاریخ و نحوه تکامل آن نداشته باشد. حتما شنیده‌اید که بسیاری از کسانی که شیفته هنر ایران هستند، گنبد‌ها را نمادی از آسمان می‌دانند. اما آیا گنبد در معماری گذشته فقط کارکردی نمادین داشته و یا ضرورت‌های ساختاری و نیازهای ساختمانی باعث به وجود آمدن این فرم معماری شده‌است؟

کاخ یا آتشکده فیروز آباد

نیازهای ساختمانی
گنبد، یکی از انواع پوشش‌هایی است که برای پوشاندن سقف یک مکان می‌تواند مورد استفاده قرار بگیرد. پس در درجه اول، کاربردی کاملا ساختمانی دارد. اگر بخواهیم بحث را ساده کنیم باید بگوییم سقف یا پوشش یک فضای معماری، می‌تواند تخت یا منحنی (قوس دار) باشد. پوشش تخت یا مسطح، همین پوششی است که هم اکنون به طور معمول در ساختمان‌های مسکونی عادی مورد استفاده قرار می‌گیرد. پوشش غیر تخت، انواع گوناگونی دارد، مثل گنبد و انواع دیگر پوشش‌هایی که در آن از قوس‌ها و منحنی‌های دیگر استفاده می‌شود.

گنبد از نظر هندسی از دوران یک قوس حول محور عمود به وجود می‌آید. اما ضرورت استفاده از این نوع پوشش در گذشته چه بوده‌است؟

گنبد فیروز آباد
کمبود مصالح مناسب
همان طور که گفتیم برای پوشاندن یک فضا، یا باید از پوشش‌های تخت استفاده شود و یا پوشش‌های منحنی. معمار برای استفاده از پوشش تخت به تیر که عنصری افقی برای انتقال نیروهای سقف است احتیاج دارد و این دقیقن همان نکته‌ای است که باعث شد در مناطقی خاص، گنبد رواج پیدا کند. یعنی کمبود چوب مناسب برای استفاده در سقف در مناطقی مانند فلات ایران و میانرودان، باعث شد تا پوشش‌های منحنی شکل و گنبدها، که بدون استفاده از تیر می‌توانند دهانه‌های وسیعی را بپوشانند به وجود آید.


کاخ سروستان

از چند محل متفاوت به عنوان نخستین مکان‌هایی که پوشش‌های منحنی شکل در آنجا به کارفته، نامبرده می‌شود. ازجمله روستایی هشت هزارساله و مربوط به دوران نوسنگی در قبرس ، کلده در میانرودان و عراق امروزی و همچنین مناطقی در مصر و جنوب ایران در حوالی شوش و هفت تپه.
پلان آزاد
تاق و گنبد در معماری ایرانی توانست به عنوان پوشش اصلی فضای معماری، به تکامل برسد. در حقیقت استفاده وسیع از پوشش‌های تخت، مانند نمونه تخت جمشید در دوران هخامنشی یک استثناء در این زمینه محسوب می‌شود. در آن دوران به دلیل وسعت و توانایی فراوان امپراتوری هخامنشی، چوب لازم برای استفاده در تیرهای سقف از نقاطی دیگر مانند لبنان به ایران آورده می‌شد. اما در دوره‌های دیگر، استفاده از مصالح بومی ‌مانند خشت و آجر، بیشتر به صرفه بود و بنابراین فرم گنبد توانست رشد کند و به تکامل برسد.


نقشه و طرح سه بعدی کاخ سروستان

به جز قابلیت‌های ساختمانی گنبد، که می‌تواند در مناطقی که مصالح لازم مانند چوب در اختیار نیست در پوشش فضاهای معماری به کار رود؛ می‌توان به قابلیت آن در ایجاد فضاهای داخلی آزاد و گسترده اشاره کرد. استفاده از تیرهای چوبی برای پوشش سقف، این محدودیت را نیز به همراه داشت که می‌بایست از ردیف ستون‌های نزدیک به یکدیگر برای عبور تیرها استفاده شود. یعنی چون طول تیرهای چوبی نمی‌توانست بیش از حد معینی باشد بنابراین لازم بود تعداد زیادی ستون برای نگهداری آنها برپا شود. به عنوان مثال اگر به معماری تخت جمشید دقت کنید، در کاخی مانند صد ستون، تعداد ستون‌ها، ده ردیف در ده ردیف است که خواه ناخواه فضای داخل ساختمان را محدود می‌کند، گرچه باعث عظمت آن می‌شود. اما در مقابل آن، استفاده از پوشش گنبد باعث می‌شود تا فضای باز و آزادتری در داخل ساختمان در اختیار باشد.

هشت بهشت، اصفهان

رشد گنبد در دوران ساسانی
در دوران اشکانی و سپس ساسانی، استفاده از تاق وگنبد رواج بیشتری پیدا کرد و ابداعات مهمی در این زمینه صورت گرفت. در کاخ فیروز آباد استان فارس، که ساخت آن را به اردشیر بابکان نسبت می‌دهند، سه تالار بزرگ با استفاده از گنبد ساخته شده‌اند که قطر دهانه هرکدام از این گنبدها کمی بیش از سيزده متر است. از دیگر نمونه‌های مهم گنبدهای ساسانی می‌توان از گنبد کاخ سروستان نام برد که مربوط به دوران بهرام گور پادشاه ساسانی است و از آن به عنوان قدیمی‌ترین گنبد آجری در ایران نام می‌برند.

استفاده گسترده از فرم گنبد در ایران، باعث به وجود آمدن ابداعاتی شد که مورد استفاده معماران سایر نقاط دیگر جهان نیز قرار گرفت. در گفتار بعدی در این مورد با هم صحبت خواهیم کرد.رادیو زمانه

منبع : آیگاه
 

daniyal_1266

عضو جدید
چند نمونه گنبد

چند نمونه گنبد

گنبد ترکین :

گنبدی است که حالت کروی و دایره داشته ، از قطعات شعاعی که به هرکدام از آنها " ترک " می گویند ، درست شده باشد. در اجرای گنبد ترکین به جای اینکه از پایین شروع کنند و به وسیله شاهنگ و هنجار شروع به چیدن گنبد کنند ، روی زمین تویزه های گچی می ریزند و این ها را دور دایره گنبد می گذارند. زمانی که شروع به چیدن آجر می کنند تویزه عقب می ماند و گنبد چیده شده ، بالا می رود. این تویزه ها از ابتدا و از پایین آمده ، به رأس می رسند و اگر داخل این گنبد کاشی کاری انجام شود ، دیگر تویزه ها را نمی بینیم. سیستم گنبد نرکین کم با گنبدهایی که به صورت " گرد چین " بالا می روند ، فرق دارد. نمنه پیشرفته این کار گنبد سلطانیه می باشد. گنبدهای مسجد جامع اردستان ، مسجد جامع بریسان اصفهان و گنبد خواجه نظام الملک در مسجد جامع اصفهان از این نوع هستند.

گنبد رک :

این گنبد دارای پلان دایره و گاهی نیز دارای پلان چند ضلعی است و خط قوسی صاف دارد ؛ گنبد به شکل مخروط و یا قسمتی از مخروط و یا هرم می باشد. گنبد قابوس و گنبدهای دیگری در شمال سلسله جبال البرز ( شمال مازندران و جنوب دریای خزر ) وجود دارند ، از این نوع هستند و این ها اغلب برج هایی هستند که این گنبدها روی آنها قرار دارند. گنبد رک متعلق به دو نوع بنا بود ؛ اول ، برج ها که از جمله آنها می توان گنبد قابوس را نام برد ؛ دوم ، مقبره بزرگان شیعه و علویان... .

گنبد اورچین :

در قسمتهای جنوبی ایران به علت گرمای زیاد و بارندگی کم ، گنبد دیگری مرسوم و معمول شده که یک پوسته بوده ، گنبد اورچین ( پله ) فرم کلی این گنبد مخروطی است که روی آن دندانه دندانه می باشد و از گنبد رک کمی کشیده تر است.در این گنبد پوشش های کوچکی وجود دارند که مجموعه گنبد را تشکیل می دهند. بین این پوشش های کوچک فاصله هایی است به طوری که از داخل بنا و زیر گنبد شعاع های نور عبوری از این روزنه ها را می توان دید. با وزش باد ، هوا از روزنه های یک طرف وارد شده ، از طرف دیگر خارج می شود و در نتیجه زیر گنبد خنک می شود. نمونه هایی از گنبد اورچین در مقابر متبرکه سید میر محمد در خارک ، امام زاده عبدالله در شوشتر ، دانیال نبی در شوش ، امام زاده جعفر در بروجرد و امام زاده بی مره وجود دارد.

گنبد سروک :

نوع دیگری از گنبد نیز وجود دارد به نام گنبد سروک که تشابهی با گنبد نار دارد. گنبد سروک بیشتر در شیراز وجود داشته ، اما در حال حاضر تقریبا از این نوع گنبد نداریم. اما از گنبدهایی که تا به امروز باقی مانده است و شبیه سروک است ، می توان گنبد مقبره بی بی شهربانو و گنبد بنای قبر آقا در تهران را نام برد. گنبد شاه چراغ در شیراز نیز یکی از بهترین گنبدهای سروک بوده که در مرمت های بعدی خراب شده و به جای آن گنبدی با تیر آهن زده شده که گنبدی زشت است ... .

گنبد کمبیزه :
گنبد ی است که پلان بیضی دارد. با این توضیح که با شباهنگ و هنجار آهیانه را می زنند.به همین دلیل ساخت این نوع گنبد کار بسیار مشکلی است. بیشتر این گنبدها در نواحی کویری بر روی فضاهایی که از مربع کشیده تر است ساخته شده است که گنبد اساسی و مهمی نیست.

بر گرفته از کتاب هنر و معماری اسلامی ایران ؛ یادنامه دکتر لطیف ابوالقاسمی ، به کوشش علی عمرانی پور
 

JMSBeta

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
گنبد الله الله ( ورزقان )

گنبد الله الله ( ورزقان )

تاریخچه و مشخصات بنا :

پلان مقبره دایره و قطر 75/4 متر می باشد. بنا دارای دو طبقه شامل سردابه و طبقه اول بوده است. گنبدهای طبقه فوقانی ریخته است. ازاره بنا سنگی و ساقه بنا با آجر چهارگوش قرمز بنا شده که کلمات الله – محمد با آجرکاشی فیروزه ای تزئین شده است. کتیبه ها و اسلیمی های حاشیه درب های چهار طرف طبقه اول با کاشی معرق میباشد. تاریخ بنای برج را با توجه به رج های آجری با تزئینات اسماء الله در آذربایجان میتوان به اواخر دوره ایلخانان مغول تا صفویه نسبت داد.
نوع بهره برداری- خصوصیات بارز وعوامل تزئین شده بنا:

برج مقبره است. تاریخ و کتیبه ای روی آن باقی نمانده است. ترکیب آجرکاشی فیروزه ای در متن ساقه بنا که سبب شده است به کبود گنبد شهرت پیدا کند، زیبایی خاصی به آن بخشیده است. متن کلمات روی بدنه الله و محمد می باشد.


نوع مالکیت بنا :

بنا مقبره است و مالکیت آن اوقافی می باشد

موقعیت فعلی بنا :

آذربایجان شرقی – حاشیه ارس – قبرستان قدیمی روستای کبود گنبد.
 

JMSBeta

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
گنبد سرخ

گنبد سرخ

گنبد سرخ یکی از قدیمی ترین بناهای موجود در مراغه است که در قسمت جنوب غربی شهر قرار دارد. نام بانی بنا و تاریخ احداث آنرا می توان از كتیبه جبهه شمالی و نام سازنده آن را از كتیبه غربی ملاحظه نمود.

آنچه از این كتیبه ها برداشت می گردد این است که بنای گنبد سرخ در سال542 هجری قمری به دستور عبدالعزیز بن محمود بن سعد یدیم و به وسیله بنی بكر محمد بن بندان بن محسن معمار ساخته شده است. به طور كلی گنبد مزبور بنایی مربع شكل است متشكل از سردابه و اتاق اصلی كه بر روی سكوی سنگی قرار دارد و به وسیله هفت ردیف پله می توان به آن دسترسی یافت. پنج پله در جلوی سكو واقع شده و پله ششم و هفتم جزء آستانه درگاه محسوب می شوند.
در بازدید آنوبانینی مشاهده شد ورودی گنبد سرخ به سوی شمال باز می شود و شامل درگاه بلند و زیبایی است كه آجركاری پر نقش و نگار ظریفی همراه با كاشی های فیروزه ای كه تازه در معماری سلجوقی متداول گشته بود زینت یافته است. اطراف این آجركاری را كتیبه ای به خط كوفی احاطه نموده كه متن آن چنین است: "امر بینا هذه القبه، الامیر الرءیس العالم فخرالدین عمادالاسلام قوام آذربایجان ابوالعز عبدالعزیز بن محمود بن سعد یدیم الله علاه". بر بالای آن كتیبه ای افقی به خط كوفی مشاهده می شود كه متضمن تاریخ بنای كتیبه می باشد: "بنی المشهد فی الحادی عشر من شوال سنه اثنین و اربعین و خمسا".
مجموعه این تزئینات معقلی و آجركاری و كتیبه ها و نقش و نگارهای گوناگون جلوه خاصی به بنا بخشیده است. نمای سه ضلع شرقی، غربی و جنوبی گنبد سرخ هر یك دارای دو طاق نمای آجری با طرحهای تزئینی و سه طاق مزین به آجركاری تخمیری می باشد. در كتیبه جبهه شرقی آیه 54 از سوره 39 قرآن كریم نوشته شده و در جبهه غربی كتیبه ای است كه نام سازنده بنا را نشان می دهد: "عمل العبد المذءب الراجی الی عفوالله بنی بكر محمدبن بندان البنا بن المحسن المعمار".
در چهار گوشه خارجی بنا ستون های مدوری با تزئینات آجری وجود دارد كه علاوه بر كمك به ایستایی بنا، به زیبایی آن نیز می افزاید. قسمت داخلی بنا به صورت فضایی مربع شكل است كه سه ضلع آن هر كدام دو طاق نما همانند نمای خارجی تعبییه شده است. در گذشته در طول گنبد كتیبه ای گچبری شده مزین به آیات قرآنی بوده كه به مرور زمان ازبین رفته است. چهار روزن در چهار طرف بنا و نیز روزنی در مركز گنبد نور فضای داخلی را تامین می كند.
گنبد بنا دوپوش است. پوشش داخلی به صورت عرقچین و پوشش خارجی آن كه به طور كامل فرو ریخته؛ به فرم هرمی بوده است. كف اتاق را از قطعات سنگ تراشیده مفروش كرده و دیوارهای داخلی بنا را با گچ اندود نموده اند. از ظواهر امر این چنین برمی آید كه مقبره اصلی در درون دخمه قرار داشته و اتاق فوقانی، مسجد كوچكی بوده كه پخش نذورات و قرائت قرآن در آن صورت می گرفته است.
 

سعید معمار

عضو جدید
کاربر ممتاز
گنبد در معماری ایرانی 1

گنبد در معماری ایرانی 1

پوشش گنبد در ایران پییشنه ای دیرینه دارد . کمبود چوبهای استوار و کشیده که در حقیقت عنصر اصـلی پوشش تخت است ، سبب شده است که پوشش سغ sagh و گنبد روایی پیدا کند و بخصوص در دهانه های وسیع ترجای پوشش تحت را بگیرد . قدیمیترین شکل های منحنی در پوشش زیرین چغازنبیل متعلق به هزاره دوم دیده شده است . پوشش گنبد در ایران پییشنه ای دیرینه دارد . کمبود چوبهای استوار و کشیده که در حقیقت عنصر اصـلی پوشش تخت است ، سبب شده است که پوشش سغ sagh و گنبد روایی پیدا کند و بخصوص در دهانه های وسیع ترجای پوشش تحت را بگیرد . قدیمیترین شکل های منحنی در پوشش زیرین چغازنبیل متعلق به هزاره دوم دیده شده است .با وقفه طولانی در دوران هخامنشی معماری درخشانی با پوشش مرتفع و مسطح در اوج قدرت و کارائی جلوه دارد ولی چه قبل و چه بعد از آن بعلت فراهم نبودن شرایط خاص اقتصادی در این دوران آوردن چوب سدر از جبل عامل و ساج از گنداره همیشه میسر نبوده و در جنگل ها و جلگه های این سرزمین هم چوب مناسب پوشش پرورش نمی یافته است لذا طاقهای منحنی و گنبد جای اصلی خود را به عنوان یک پدیده ساختاری و اقلیمی در معماری ایران به آسانی پیدا می کنند .در متون موجود ، دیرینه ترین گنبدی که به آن اشاره می شود مربوط به دوران اشکانی و اوایل ساسانی است . این گنبد در شهر فیروز آباد و به قطر ۱۰/۱۶ متر بنا شده است . چنانچه ابن البلخی در توصیف شهر فیروز آباد و گنبدی که در میانه شهر برپا شده می گوید : اردشیر شهر فیروزآباد ، که اکنون هست بنا کرد و شکل آن مدور است چنانک دایره پرگار باشد . در میان شهر آنجا که مثلاً نقطه پرگار باشد دکهٔ انباشته برآورده است و نام آن ایوان کرده و عرب آنرا طربال گویند و بر سر آن دکه سایها ساخته و در میان گاه آن گنبدی عظیم برآورده و آنرا گنبد کیرمان گویند و طول چهار دیوار این گنبد تا زیر قبه آن هفتاد و پنج گز است و این دیوارها از سنگ خارا برآورده است و پس قبه عظیم از آجر بر سر آن نهاده و آب از یک فرسنگ از سر کوه رانده و به فواره بر این سر بالا آورده و دو غدیر است که یکی بوم پیر گویند و دیگر بوم جوان و بر هر غدیری آتشگاهی کرده است .در دوران ساسانی گنبدسازی آنچنان رواج می گیرد و تکامل می یابد که از آن پس تا امروز پوشش گنبدی از نظر ساخت و افزیر بصورت الگو و دستور العمل کلی مورد بهره برداری قرار می گیرد .روش گنبدسازی چه در دوران ساسانی چه در دورهٔ اسلامی آنچنان با استفاده از نظم دقیق ریاضی در شکل بندی و ساختمان و با کاربست شیوه های صحیح صورت می گیرد که در همه انواع ، گنبدها بدون احتیاج به گاه بست و کالبد و قالب در برابر همه نیروهای فشاری و رانشی به خوبی مقاومت می کنند ، گرچه در گوشه سازیها از اوایل دوران اسلامی تاکنون تحولاتی چند صورت گرفته است اما روش گنبدسازی در ایران همواره ویژگی اجرائی و فرهنگی خاص خود را دنبال کرده است . آنچه قابل ذکر است آنکه این ویژگی چه در شکل چه در اجرا ( نداشتن قالب ) آنرا با گنبدهای مشرق زمین همواره متفاوف می کند .● تعریف هندسی گنبددر تعریف هندسی ، گنبد مکان هندسی نقاطی است که از دوران چِفدی مشخص حول یک محور قائم به وجود می آید . اما در زبان معماری : گنبد پوششی است که بر روی زمینه ای گرد برپا شود .گنبد از سه قسمت تشکیل شده است :۱ـ گنبد خانه یعنی زمینه گنبد۲ـ بَشن = هیکل یعنی قسمتی که روی زمینه ته رنگ به صورت مکعب بالا می آید و یک یا دو طرف آن باز است ( در گنبدهای قبل از اسلام هر چهار طرف به دهانه های باز منتهی می شد . )۳ـ چپیره = جمع شدهاز آنجائیکه در معماری ایرانی به ندرت به ته رنگ گرد بر می خوریم و معمولاً قسمت انتهائی بشن به شکل ، مربع و گاهی مستطیل است با چپیره کردن آنرا تبدیل به دایره می کنند بعد گنبد روی آن سوار می شود . به همین دلیل مرحله چپیره شدن در گنبدسازی شایان توجه است زیرا امکان داشتن زمینه گرد است که اجرای نهایی پوشش گنبد را میسر می سازد .معمولاً در نقشه هائی که پوشش به صورت گنبد طراحی می شود زمینه را به شکل مربع در نظر می گیرند تا به سادگی بتوان آنرا تبدیل به ۸ و ۱۶ و ۳۲ و بالاخره دایره کرد .گنبد سازی در ایران به ندرت روی زمینه مستطیل نزدیک به مربع هم اجرا شده است در این صورت مستطیل تبدیل به ۶ و ۱۲ و سپس بیضی نزدیک به دایره می شود و گنبد روی بیضی قرار می گیرد . به این نوع گنبد که مقطع افقی آن به جای دایره بیضی است کمبیزه گفته اند . از نمونه های این نوع گنبد با ته رنگ بیضی مسجد حاج رجبعلی تهران و امامزاده زید بن علی در ورامین قابل ذکرند .● چپیره▪ چپیره سازی در گنبد به دو بخش عمده تقسیم می شود :▪ گوشه سازی = گوشه بندی▪ شکنج = چین و چروک▪ گوشه سازی یا گوشه بندی یعنی ساختن و تبدیل کردن شکل چهار گوشه بشن به هشت گوشه و به ترتیب ۱۶ و ۳۲ و ۶۴ گوشه و بالاخره دایره و با تبدیل کردن شکل مستطیل نزدیک به مربع به ۶ و ۱۲ گوشه و بالاخره بیضی است . در حالت اخیر مستطیل بشن باید نسبت اندازه های اضلاعش طوری باشد که به راحتی قابل تبدیل به شش گوشه شود مثلاً نسبت ۴ و ۴/۳ قابل تقسیم است . البته با استفاده از کاربندی انواع زمینه های مرسوم در معماری ایرانی را می توان به نحو مطلوب تبدیل به دایره کرد که در مباحث آینده جداگانه بررسی خواهد شد .● گوشه سازی خود شامل دو بخش است :۱- اسکنج یا سِکُنج۲- ترمبه یعنی جمع شدهاولین گوشه سازیها توسط چوب انجام شده و حتی خود گنبد هم با چوب اجرا گشته است . بهترین موارد مثال را در ابیانه می توان دید .دراراک هم در کاروانسرای حاج علیقلی نمونه دیگریست . کاروانسرای کاشانی هم ( در اراک ) به هـمین طـریقه سـاخته شده است . طـرز اجـرا چنین بوده که چـوبها را در گوشـه های بـشن سوار می کردند و هـمین طور روی هم می چیدند تا مثل سبد جمع می شد و به صورت گنبد چوبی در می آمد .در معماری ارمنی از این نوع گنبد زیاد به چشم می خورد . فضای زیر این گنبدها را معمولاً بزرگترین اطاق تشکیل می دهد . در خانه های روستائی نیز پوشش بزرگترین اطاق که معمولاً تنور هم در آن قرار دارد به صورت گنبد چوبی است .چوبهای موجود در ایران از استحکام کافی برخوردار نیست و معمولاً برای پوشش دهانه های ۵/۲ تا ۳ متر به کار می رود به همین دلیل در معماری پیشین ایران در زمان هخامنشیان برای پوشش تخت جمشید از جبل عامل لبنان درختهای کنار بسیار قطور و مرتفع را آوردند . چون این حمل و نقل چوبها مستلزم هزینه ای سنگین بود در دوران اشکانی این کار متروک شد و به جای پوشش تخت از پوشش سغ استفاده کردند .متاسفانه از معماری دوران اشکانی که در واقع پوشش سغ آغاز می شود در داخل ایران نمونه ای بجای نمانده است . در خارج از محدوده ایران کنونی به یکی دو نمونه از پوشش سغ بر می خوریم که یکی hattra یا الحضر است و دیگری کاخ آشور و ایندو نیز چهره روشنی از چگونگی پوشش به دست نمی دهند .در بازه هور خراسان بین خواف و نیشابور گنبدی دیده می شود که گوشه سازیهای آن با چوب ساخته شده و خود گنبد با سنگ لاشه . بنا متعلق به اواخر دوران اشکانی یا اوایل ساسانی است و در مجموع ناچیزتر از آنست که ما را به قضاوتی کلی در این باب رهنمون شود . لذا از گنبدهائی که همه مصالح آن از چوب بوده فقط خاطره هائی باقیست . شاید ابیانه بهترین تجلی گاه آن باشد .گوشه سازی با چوب نیز به تدریج در بسیاری از نقاط ایران متروک شد و علت عمده و اصلی آن موریانه خیز بودن زمین های ایران داخلی ( ایرانشهر ) بوده و هست .قدیمیترین نمونه بجای مانده از گوشه سازی با چوب در بازه هور است که قبلاً اشاره شد .در فهرج یزد هم با اینکه منطقه به شدت موریانه خیز است ( احتمالاً به علت رواج چوب در منطقه شهدای فهرج ) زیارتگاهی به چشم می خورد که گوشه سازی پوشش آن ، از چوب بوده است . چوب گوشه ها توسط موریانه به کلی از بین رفته ولی خشت های پشت آن به نحو معجزه آسایی باقی مانده است و از خود گنبد نشانی دیده نمی شود .در اواخر قرن هشتم و اوایل قرن نهم در منطقه خراسان حدود مشهد و طوس و اطراف آن و در مناطق کوهستانی کرمان که موریانه کمتر است استفاده از پوشش چوبی رواج می یابد .نمونه این گوشه سازی با چوب بقعه شاه نعمت الله ولی در کرمان است و در این بنا برای گوشه سازی با یک تخته ، شانزده ضلعی را به ۳۲ ضلعی تبدیل کرده اند . در گنبد هارونیه طوس نیز همین عمل تکرار شده است . در مسجد جامع قزوین از تخته استفاده کرده اند ( گنبد قدیمی مسجد ) .با اینحال نمونه های فوق انگشت شمارند و باید گفت که به علت اشکالات گوناگون استفاده از چوب منسوخ می شود .بطوریکه گفته شد نوع اول گوشه سازی اسکنج است . اسکنج متشکل از دو طاق اریب است که همدیگر را در یک نقطه قطع کرده باشند . شیوه زدن طاق ممکن است بصور مختلف رومی ، ضربی ، چپیله ( لاپوش و تیغه ای ) باشد در هر حال تقاطع دو طاق این نوع گوشه سازی را به وجود می آورد . ذکر این نکته ضروری است که بارهای وارد بر گنبد به این گوشه ها منتقل نمی شود . به همین دلیل هم ، نوع اجرای گوشه سازی تأثیری در چگونگی افزیر گنبد ندارد .● ترمبه = سرمبه = سلمبهنوع دوم گوشه سازی به صورت ترمبه است در هیچ یک از لغت نامه های ایرانی به کلمه ترمبه بر نمی خوریم . لغتی به صورت ترکیب طاق و طرمب آمده است که معنای آنرا پشت هم اندازی و طاق روی طاق سوار کردن نوشته اند حال آنکه خود لغت ترمبه به معنی ، یک چیز جمع شده ، عمده ، پیش آمده ، تریده ( به طرف جلو سریده شده ) است . در واقع ترمبه همان معنی اسکنج را دارد که کنج پیش آمده باشد .ترمبه بر عکس سکنج به چهار طریقه پوشش می شود : ۱ـ گوشه سازی با چوب به شکل جلو آمده که حالت خاص و استثنائی ترمبه تلقی می شود . و سه طریق دیگر به شکل سغ یعنی پوشش منحنی شکل است که شامل فرمهای زیر می شود :۱ـ فیلپوش۲ـ ترمبه پتگین = پتکین patkin۳ـ ترمبه پتگونه یا پتکانه ( پتکانه صحیح تر است )● .ادامه دارد.....
 
آخرین ویرایش:

سعید معمار

عضو جدید
کاربر ممتاز
گنبد در معماری ایرانی 2

گنبد در معماری ایرانی 2

فیلپوش برای اجرای فیلپوش مثل صدف حلزون از گوشه ( نقطه صفر ) شروع می کنند و لایه های طاقی را روی همدیگر می پوشانند و سوار می کنند تا به حد مطلوب برسد ( یعنی منتهی به جائی شود که مربع را تبدیل به هشت ضلعی می کند ) .در واقع فیلپوش به پوشش گوشهٔ دیوار که از کنج شروع می شود و بین دو دیوار متقاطع قرار می گیرد اطلاق می شود . در قلعه دختر فارس ترمبه گنبد را به شکل فیلپوش زده اند ، نمونه خوب دیگر که هم اکنون نیز قابل مشاهده است ، گنبد کوچک بی بی شهربانو نزدیک ری است ، بنا تعلق به دوران آل بویه دارد . زیر گنبد کوچک را با لایه های آجری مثل چپیره روی هم چیده اند تا به نقطه مورد نظر برسند .در بناهای قرون پنجم و ششم این نوع گوشه سازی معمول بوده است . در مسجد جامع شیراز متعلق به دوران صفاری انواع ترمبه ها اجرا شده بود ولی متأسفانه تمام بنا نوسازی شده و اثری از معماری قدیمی دوران اصلی برجای نمانده است . تنها ماخذ ، عکس های قبل از خراب کردن مسجد است که در کتاب پوپ آورده شده است .نمونه دیگر به صورت چهار تا چفته در قسمت روبروئی شبستان مسجد جامع فهرج متعلق به نیمه اول قرن اول هجری است . گوشه سازی ترمبه است و اجرای روشنی است بر اینکه چگونه خشت ها را رویهم چیده اند تا شکل فیلپوش بدست آید .پیش از اسلام ترمبه ها و سکنج ها را به صورت (( نماندن )) اجرا می کردند به این ترتیب که گوشه ها را می نماندند تا به حد دایره قاعده گنبد مورد نظر برسد . در این صورت ارتفاع خیلی زیاد می شد ولی از آنجائیکه در آن دوران معماران ابائی نداشتند که بلندای گنبد از حد مقیاس دید انسانی بیشترباشد مشکلی پیش نمی آمد . ولی بعد از اسلام که سعی در کوتاه کردن پوشش می شد ، گوشه سازی به گونه ای اجرا شد که بتوان شکل چهار گوش بشن را به هشت گوش تبدیل کرد بدون آنکه ارتفاع پوشش از حد مطلوب بالاتر رود . از نمونه بناهای پیش از اسلام که مربع بشن را به هشت ضلعی تبدیل کرده اند تنها کاخ بیشابور برجای مانده است که از چگونگی پوشش گنبد این تنها نمونه هم ، نشانی در دست نیست .در قلعه دختر و آتشکده فیروزآباد هیچ یک از بشن های مربع تبدیل به هشت گوش نشده است . در آتشکده فیروزآباد گنبدهای طرفین بنا کومبیزه است ولی بجای تبدیل شش ضلعی به دوازده ، تنها گوشـه ها را نـمانده اند تا به دایره رسـیده اند و در این تـبدیل با بالا رفتن ارتفاع فضا باشکوه تر جلوه گر شده است . گاهی در بناهای قبل از اسلام شکل بشن را هشت و نیم هشت می کردند و بعد آنرا می نماندند تا به دایره تبدیل شود . ولی در بنای بیشابور شکل دقیق هشت ضلعی را می بینیم . در تالار تشریفات بنا برای بدست آوردن هشت کامل دوتا مربع را در هم تقاطع داده اند بدین ترتیب که از ادامه اقطار مربع اول مربع دوم را ساخته اند این تداخل شکل دقیق هشت گوش را به وجود آورده است ( این شکل امروزه بنام ستاره محمدی مشهور است ) . چون در محاسبات ریاضی رادیکال ۲ عدد دقیقی نیست تنها به صورت ترسیم هندسی امکان دست یابی به هشت ضلعی دقیق میسر است لذا معماران نیز از طریقه ترسیم استفاده کردند .● ترمبه پتگین = پتکین patkinپتکین نوعی گوشه سازی است که فرانسویها به آن Encorbellement گویند . به معنی پیش آوردن تدریجی دیوار .در خوزستان به خصوص دزفول برای این نوع گوشه سازی لغت زیبای ( تونگان ) یا ( تونجه ) را به کار می برند این کلمه معمولاً بجای بالکن می آید اما برای گوشه های دیوار که شکلی پیش آمده دارند نیز مصطلح است .در خوزستان گوشه های دیوار را اول پخ می کنند ( برای ایجاد سایه بیشتر این گوشه ها معمولاً تنگ هم است ) تا رفت و آمد در کنار آنها بخصوص در کوچه ها آسانتر باشد بعد از بالا آمدن دیوار از ارتفاع معینی که موجب اختلال در رفت و آمد نشود دوباره آجرها را پیش می کنند تا به صورت مکعبی که در نقشه اصلی لازم آمده در آید . به این پیش آمدگی تونگان ( تونگون ) می گویند .در مناطق دیگر ایران به نعلبکی زیر گلدسته مناره ها هم تونگان می گویند ( جائیکه قطر مناره زیاد می شود و گلدسته را روی آن سوار می کنند ) در اینجا تونگون یا تونگه به معنی طبق است . اصطلاح دیگر این شکل به طور عام پتکین است به معنی پیش نشاندن .بهترین نمونه های گوشه سازی پتگین را در ناحیه کُمش ، سمنان ، دامغان ، بسطام و قسمتهائی از غرب خراسان می توان دید .مثال روشن امامزاده جعفر دامغان است ( در نزدیکی بنای چهل دختران دامغان ) . این زیارتگاه را به اشتباه متعلق به قرن ششم یا هفتم هجری دانسته اند در صورتی که قدمت بنا خیلی بیشتر است و باید آنرا همزمان با بنای اولیه آستانه حضرت رضا ( ع ) دانست . گنبد امامزاده و پتکانه اش هر دو از خشت ساخته شده اند .گنبدهای زنگوله درکُمش دامغان هم با خشت درست شده و ترمبه پتگین دارد . یکی دیگر از پتکانه های زیبا و نمایان که هنوز شکل خود را حفظ کرده است در گوشه سازی گنبد خانقاه شیخ علاء الدوله بیابانکی واقع در صوفی آباد سمنان به چشم می خورد . گنبد بنا فرو ریخته و یکی از پتکانه ها محفوظ مانده است . ترمبه فیلپوش را در همه جای ایران می توان دید ولی فراوانی این نوع پتگین در ناحیه کمش است . در خنج و لارستان فارس هم نمونه هائی موجود است .● ترمبه پتگونه یا پتکانه ( پتکانه صحیح تر است )شکل پتکانه به چند ردیف طاقچه می گویند که روی هم سوار شده و جلو آمده باشند تا ترکیب گوشه بندی را کامل کنند . مثلاً در صفه صاحب مسجد جامع اصفهان چند ردیف طاقچه روی هم سوار شده اند که شبیه به مقرنس شده اند ولی در واقع مقرنس نیستند .اغلب ترمبه ها را تا قرن چهارم هجری پتکانه می کردند . پتکانه معنی کانه یا طاقچه روی طاقچه را می دهد . ( که به آن طاقچه بندی هم می گویند )سر در گنبد قابوس را قدیمیترین مقرنس نامیده اند ولی بجای مقرنس پتکانه است .برای سـاختن پتکانه در محل مورد نظر ابتدا یک تویزه می سازند به این تویزه کوزه بند یا دوره بند ( دوره = کوزه ) و هم وزن با آن گویند که در لبه کار گذاشته می شود بعد در داخل ، طاقها را روی هم سوار می کنند .از دوره تیموری به بعد بسیاری از پتکانه ها را با روسازی کاشی و غیره ساختند ولی نوع زیبای آن بافت پتکانه با خود آجر است .در نظر اول پتکانه بسیار شبیه مقرنس است و با آن اشتباه می شود تفاوت عمده این دو در نوع آجر است . مقرنس از سقف آویخته می شود به همین مناسب به آن چفت آویز هم می گویند ولی پتکانه روی پای خـودش می ایستد و آویخته نمی شود برای ساختن آن اول طاقچه های پائینی را درست می کنند و طـاقچه های بالائی روی سری پائینی می نشیند ولی مقرنس از سقف شروع به تدریج پائین می آید . از قرن چهارم تا اوایل قرن پنجم هجری پتکانه ها شکلهای بسیار متنوعی پیدا کردند .یکی از قدیمیترین ترمبه های پتکانه در بناهای دوازده امام یزد دیده می شود که توسط سرهنگان ابوجعفر کاکویه که شیعی مذهب بود ساخته شد کتیبه بنا ، نقاشی آنجا را پانزدهم رمضان ۴۲۹ هجری معرفی می کند . لذا ساخت بنا قطعاً تاریخی متأخرتر دارد . در گنبد تاج الملک یا گنبد خاکی مسجد جامع اصفهان نیز ترمبه ها پتکانه هستند . ضمناً در اجرای پتگانه بدون اجرای دوره بند ابتدا طاقها را روی هم سوار کرده اند و در پایان کار یک طاق روی همه زده اند که گنبد نهائی روی آن آمده است .● شکنج = چین و چروک▪ بگونه ای که ذکر آن گذشت چپیره شامل دو قسمت است :۱ـ گوشه سازی که شرح آن آمد ۲ـ شکنج که به چین و چروکهائی که در گوشه گنبد ایجاد می کنند اطلاق می شود این چین ها جهت تبدیل زمینه مربع ، به دایره یا زمینه مربع نزدیک به مستطیل ، به بیضی است .
 

سعید معمار

عضو جدید
کاربر ممتاز
گنبد در معماری اسلامی 3

گنبد در معماری اسلامی 3

شکنج به دو گونه اجرا می شود :۱ـ طاق بست یا طاق بندی ۲ـ کاربست یا کاربندیطاق بندی و کاربندی از لحاظ قدمت تاریخی مثل سکنج و ترمبه مشابه همدیگرند و هر دو در یک دوره و در کنار هم معمول شده اند .قبل از اسلام چون در بناها محدودیت ارتفاع مطرح نبود شکنج تنها به این صورت اجرا می شد که در گوشه های مربع بشن ، دیوار را پیش می نشستند تا تدریجاً قاعده گنبد به دایره یا بیضی نزدیک به دایره تبدیل شود پس از آن خطی کمربندی مثل گریوار روی آن قرار می دادند این گریوار معمولاً با آجر دندانه موشی اجرا می شد سپس گنبد روی آن قرار می گرفت ولی پس از اسلام به منظور دست یابی به ارتفاع کوتاهتر و کاربرد مصالح کمتر ، چپیره گنبد را با استفاده از طاق بندی یا کاربندی به دایره تبدیل کردند .● طاق بندی یا طاق بستطاق بندی به ساختن طاقچه روی طاقچه اطلاق می شود و طرز اجرا به این ترتیب است که از بشن گنبد به بعد گوشه ها را به تدریج یک کلوک پیش می کنند به این ترتیب دهانه از هر چهار طرف جلو می آید و نتیجتاً محدودتر و تنگ تر می شود بعد با اجرای هشت طاق ( چهار طاق در گوشه ها و چهار طاق در چهار طرف وسط دهانه مربع ) زمینه را به هشت ضلعی تبدیل می کنند .برای تبدیل هشت ضلعی به ۱۶ روی هم طاق یک (( بَرنخَش )) درست می کنند . برنخش طاقی است شبیه به کلیل که به دیواره های طرفین اتصال دارد ( چون طاقی آمودی و غیر باربر است . ) در ایجاد برنخش یک کلوک جلو می نشینند تا دهانه را تنگ تر کنند . روی برنخش را پیکانه یا پیکانی می سازند که در واقع مکمل برنخش است .حد فاصل بین پیکانی ها را با سنبوسه پر می کنند سنبوسه ها مثلث های منحنی الاضلاعی هستند که شکـل نهائـی را تقریبـاً به دایـره نزدیـک می کننـد پـس از اجرای سنبوسه دوباره یک کلوک پیـش می نشینند و گریوار را می سازند . از گریوار به بعد آهینانهٔ گنبد شروع می شود .معمولاً کتیبه های زیر گنبد روی گریوار ساخته می شود . لازم به یادآوریست که با ایجاد سنبوسه شکل بشن از ۱۶ ضلعی به ۳۲ ضلعی تبدیل می شود .● كاربندی یا كاربستنوع دیگر شکنج کاربندی است که از لحاظ اصول اجرا شباهت تام با طاق بندی دارد و بدون اینکه ارتفاع گنبد زیاد شود تبدیل چهارگوش بشن به دایره میسر می گردد . به نظر می رسد اجرای کاربندی زیر گنبد از نواحی یزد و اطراف آن به سایر نقاط برده شده باشد و اطلاق کاربندی یزدی به این نوع اجرا احتمالاً به همین دلیل است .طرز کار کاربندی مثل طاق بندی است به این ترتیب که با اجرای هشت طاق در گوشه ها و وسط دهانه زمینه مربع را به هشت گوش تبدیل می کنند از این مرحله به بعد با اجرای یک کاربندی روی این طاقها هشت ضلعی یکباره به ۳۲ ضلعی تبدیل می شود و برای زدن گنبد کافیست که روی تیزه های کاربندی گریوار بگذارند تا گنبد روی آن سوار شود .گاهی با استفاده از کاربندی حتی نیاز به اجرای هشت طاق اولیه برای تبدیل زمینه به هشت ضلعی نیست به این ترتیب از ابتدای کار روی بشن چهارگوش ، یک کاربندی اجرا می کنند . نمونه مورد فوق در گنبد خانقاه بندرآباد یزد دیده می شود . در گنبد شیخ جنید در توران پشت یزد همین اجرا به صورت ساده تر دیده می شود .کاربندی خود به تنهایی نیاز به بحثی ویژه و مفصل دارد که ذکر آن در این مبحث ضروری نمی نماید . ولی از لحاظ شناخت کاربندی یزدی که همان کاربندی زیر گنبد است لازمست ولو بطور مختصر به آن اشاره گرددبطوریکه در شکل دیده می شود یک کاربندی معمولی متشکل از بخشهای زیر است :۱ـ یک سری سنبوسه ( مثلث های منحنی الاضلاعی که قبلاً به آن اشاره شد ) که بالاترین قسمت کاربندی را تشکیل می دهند .۲ـ یک یا چند ردیف شاپرک ( چهارضلعی های منحنی الاضلاعی ) که قسمت های میانی را درست می کنند .۳ـ یک سری پا باریک ( چهارضلعی های انتهایی که منتهی به پا طاق می شود ) .در کاربندی یزدی فرم کاربندی هر چه ممکن است ساده می شود و از تعداد شاپرکیها کم می شود به حدی که گاهی به کلی شاپرکیها حذف شده و روی پا باریک ها سنبوسه سوار می کنند که نمونه آن در مسجد شاه ولی تفت دیده می شود . در این وضعیت پا باریک ها از وسط نصف شده و دو نیمه با یکدیگر فصل مشترک خطی پیدا می کنند . به هر یک از این نیمه های پا باریک سوسنی گویند .از مدارک موجود بر می آید که این شکل از یزد توسط معمارانی که برای جهانشاه قراقویونلو کار می کردند به کاشان می آید و رایج می گردد . دالان و سردر کاروانسرائی جنب مسجد میرعماد کاشان که از تناسباتی بسی زیبا برخوردار است نمونه کاربندی یزدی در کاشان است . و مسجد کبود تبریز را باید نمایانگر رواج و کمال این شکل در تبریز دانست . و نیز نمونه خوب آن در مسجد شیخ لطف الله نـمایان است . بتـدریج استفاده از کاربندی یزدی چنان فراوان شد که هر زمان و هر جا گنبدی می ساختند اکثراً شکنج آنرا به همین گونه اجرا می کردند .طاق بندی و کاربندی زیر گنبد گرچه در یک دوره پدید می آیند و با هم ادامه پیدا می کنند ولی در قرن هشتم هجری رواج طاق بندی بیشتر می شود بطوریکه اکثراً گنبدهای این دوره روی طاق بندی سوارند . از نمونه های موجود باید گنبد سیدرکن الدین یزد ، چهار گنبد خشتی یزد ، گنبد تاج الملک یا گنبد خاکی مسجد جامع اصفهان را نام برد .با پایان بحث گوشه سازی ساختن کاسه گنبد را مطرح می کنیم .گنبدهای ایران از دو پوسته ساخته شده است ۱ـ پوسته درونی ۲ـ پوسته بیرونیپوشـش درونی گنـبد روی به سـمت فـضای داخلی دارد و سـطح خارجـیش مـعمولاً مضرس است و ( بطوریکه در صفحات بعد خواهد آمد بدلایل مسائل ساخت و افزیر سازه ) به صورت پله پله ساخته می شود . به پوشش درونی (( آهیانه )) یا کُدُمبه گویند و پوشش بیرونی را (( خود )) می نامند .▪ بدیهی است که خود بر هم بر سه گونه است :ـ صورتی از اجزا که دو پوسته کاملاً به هم پیوسته اند . یعنی خود بلافاصله روی آهیانه قرار می گیرد و فقط نوک گنبد در خود تیزه پیدا می کند تا شیب گاهی برای راندن برف و باران و غیره داشته باشد .بهترین نمونه در اوج کمال و زیبائی برای چنین گنبدهائی ، گنبد شیخ لطف اله اصفهان است این گنبد از لحاظ اجرا نوعی ویژگی دارد و آن اینست که بر خلاف سایر گنبدها آهیانه روی اَربانه سوار است . در گرداگرد اَربانه پنجره های مشبکی دیده می شود که کار نور رسانی را انجام می دهد . به دلیل وسعت دهانه چفد خود و آهیانه چمانه است .
 

سعید معمار

عضو جدید
کاربر ممتاز
گنبد در معماری ایرانی4

گنبد در معماری ایرانی4

● گنبدهای دوپوسته میان تهی در این وضعیت آهیانه و خود تا ناحیه شکرگاه یعنی زاویه ۵/۲۲ درجه نسبت به سطح افقی کاملاً به هم پیوسته اند و از این قسمت به بعد دوپوسته تدریجاً از هم فاصله می گیرند و جدا از هم کار می کنند . گنبد مسجد جامع اردستان ( ۵۵۵ هجری ) یکی از قدیمیترین گنبدهای دوپوسته پیوسته میان تهی است . بسیاری از گنبدهای قرن هشتم هجری را نیز به این صورت ساخته اند . یک نمونه خوب ، گنبد سیدرکن الدین یزد است که در ساخت آن از ناحیه شکرگاه تا تیزه گنبد هیچ گونه پیوندی بین دوپوسته دیده نمی شود . اما در کرمان اکثراً بین دوپوسته صندوقه شده است .برای صندوقه کردن چهار تا آجر را به صورت عمودی کنار هم می گذارند و روی آنها با آجر دیگری می پوشانند این صندوقه ها را در چند جا بین خود و آهیانه ایجاد می کنند . در این حالت گنبد از لحاظ افزیر مثل گنبد دوپوسته پیوسته است فقط سبک تر اجرا شده است . در واقع فضاهای خالی بین صندوقه ها از بار اضافه گنبد می کاهد .در گنبد مسجد جامع یزد از شکرگاه تا تیزه دیوارکهائی به صورت چند دایره متحدالمرکز روی آهیانه سوار کرده و خود را روی آن تکیه داده اند . اصطلاحا ًبه این نوع ساخت کنوبندی گویند ( این دیوارکها حدود یک تا ۵/۱ آجر است . )در گنبد سلطانیه بر خلاف مسجد جامع یزد که پس از ساختن آهیانه دیوارک ها را ساختند همزمان با سـاختن آهیانه دنـده هائی در قـسمت های مـختلف آن ایـجاد کرده سپس خود را روی آن بنا داشته اند .در گنبدهای پیوسته میان تهی اکر بین خود و آهیانه از ناحیه شکرگاه به بعد هیچ اتصالی نباشد چفد گنبد داخلی معمولاً خاگی و چفد گنبد بیرونی شبدری خواهد بود .● گنبدهای دوپوسته كاملا از هم گسسته یا گسیختدر چنین ترکیبی خود و آهیانه کاملاً از هم جدا هستند . از نمونه های اجرای خوب ، گنبد حضرت رضا ( ع ) و گنبد مسجد امام اصفهان است . در هر یک از این بناها خود و آهیانه فاصله نسبتاً زیادی از همدیگر دارند در این گنبدها برای نگه داشتن خود روی آن سوار شود این دیوارکها به نام خشخاشی معروف است . در اصفهان اصطلاح پرده را به کار می برند . هر دو پره مقابل را به هم وصل کرده و در آخر کار همه را در مرکز مهر می کنند . تا از نظر تقسیم بارها و نیروهای وارد بر گنبد دوپوسته با هم کار کنند و در مجموع گنبد یک پارچه شود .اگر یک پَره در جائی قرار گیرد که مانعی برای ایجاد روزن در همان نقطه باشد به جای یک پره دو پره کوچکتر در دو طرف روزن قرار می گیرد . تعداد خشخاشی ها معمولاً ۸ تا است . در حد فاصل بین خـود و آهـیانه یک گردن قـرار می گـیرد که در صـورت فـاصله زیاد این گردن گریو نامیده می شود . گریو مخروطی ناقص نزدیک به استوانه است . در حالتی که دو پوشش به هم نزدیک باشند این گردن به صورت یک دیسک درمی آید که به آن اربانه گویند . اربانه یک گریو کوتاه است . خود به دو طریق روی گریو قرار می گیرد : ۱ـ صورتی از اجرا که پاکار قوس مستقیماً به صورت خط قائم کمی پائین کشیده می شود و بعد سوار گریو می گردد که به آن (( شلال )) گویند . مثل گنبد حضرت رضا ( ع ) ۲ـ صورتی دیگر که دنباله خود از پاکار به طرف داخل متمایل و بعد سوار گریو می شود که آن را آوگون نامند به این شکل خود نیز آوگون نامند به این شکل خود نیز آوگونه گویند . مثل مسجد امام اصفهان با مدرسه چهارباغ اصفهان که آوگون روی گریو است . از نمونه های گنبد آوگون دار روی اربانه ، گنبد سلطان بخت آغا در اصفهان است .گریو یا اربانه بطوریکه قبلاً گفته شد مخروط ناقص نزدیک به استوانه است بطوریکه اگر شاقول را روی بزرگترین قطر گنبد بگیرند پائین شاقول مماس با پائین ترین نقطه در پای گریو خواهد بود . به این ترتیب تا حدود زیادی جلوی رانش و لگدزدن طاق گرفته می شود .● آهیانهآهیانه در لغت به معنی جمجمه است و در معماری به پوسته داخلی گنبد اطلاق می شود . چفدهائی که برای این پوسته در نظر گرفته می شود معمولاً بیضی هستند . در اصطلاحی عامیانه تر می گویند که آهیانه نباید از نصف تخم مرغ کوتاهتر باشد معهذا گاهی پوشش زیرین گنبد را با چفدی بسیار کم خیز مشاهده می کنیم به این چفدها تشتک یا تاوه گویند و از دوران هر یک حول محور قائمی که از رأس آن می گذرد پوشش مطلوب به دست می آید . اما این پوسته ها را دیگر نباید آهیانه نامید چه معمولاً نهنبن یا عرقچین کاربندی هستند . مثل ورودی مدرسه چهارباغ اصفهان ، گنبد ابونصر پارسا در بلخ ، گنبد عشرت خانه سمرقند متعلق به عهد تیمور و آرامگاه شاه ملک ( مسجد شاه ملک ) که در گنبدخانه به جای آهیانه کاربندی دیده می شود .گاهی نیز از داخل پوشش زیرین گنبد را بسیار کم خیز می بینیم ولی این پوشش به جای آنکه آهیانه باشد پوسته سومی است که در زیر آهیانه اجرا کرده اند و کمرپوش گفته می شود . کمرپوش ها را به دلایل گوناگون از جمله کوتاه کردن ارتفاع در فضای زیرین گنبد بنا کرده اند در بعضی از بناها زمان اجرای کمرپوش با ساخت اولیه گنبد دوپوش چند قرن فاصله دارد . مثلاً درچینی خانه اردبیل که گنبدی دوپوش متعلق به قرن هشتم هجری دارد ، در زمان صفویه یک کمرپوش با چفدآویز و آهوپا ( مقرنس ) اجرا کرده اند . در مقطع عمودی بنا هر سه پوسته قابل رؤیت است . گنبد دیگری که کمرپوشی بسیار کم خیز دارد گنبد مقبره قطب الدین حیدر در تربت حیدریه است . از نمونه های دیگر ، کمرپوش های مسجد جامع نائین است . در مسجد جامع نائین و مسجد خسرو اردستان کمرپوش را به این علت زده اند که قسمت بالای فضای مسجد را زنانه کنند . اکثراً پوشش کمرپوش ها تاوه است ( یعنی از دوران یک پانیذ یا یک کلیل حول محور قائمش پوشش را ایجاد کرده اند . ) در زیر زمین گنبدهای مدرسه دودر مشهد نیز پوشش دوتا از گنبدها تاوه است .پوششهای با خیز کم در جاهائی قابلیت اجرا دارد که اولاً فشار زیادی روی پایه ها باشد تا اصطلاحاً پایه ها در نروند ثانیاً شانه های بنا گرفته شده باشد واین در صورتی میسر است که ارتفاع ساختمان بالاتر از سطح طراز پوشش تاوه باشد مثلاً اجرای تاوه در طبقه زیرین انجام گیرد و روی آن طبقه دیگری بنا گردد و دیگر آنکه پایه ها نیز از ضخامت کافی برخوردار باشند تا مانع رانش نیروها به خارج گردند .به طوریکه گفته شد چفدهائی که برای آهیانه در نظر می گیرند اکثراً بیضی شکل هستند . چه این نوع پوسته در مقایسه با نیم گرد یا نیم دایره از قدرت فوق العاده خوب در مقابل تحمل بارهای وارد بر آن برخوردار است .در گذشته حتی تنبوشه های داخل قناتهای آب را نیز به شکل بیضی می ساختند . در شمال ایران پلهای طاقی را مرغانه پورت گویند یعنی پل طاقی یا پل تخم مرغی . چون تخم مرغ بطور معمول از دوتا نیم بیضی تشکیل شده است بسیاری از پوشش های سغ و گنبدی از کلمه خاگ یعنی تخم مرغ گرفته شده است . معمولاً در معماری ایرانی به پوشش هائی خاگی گویند که قوس یا چفد آن شباهت با قسمت پائینی و پهن تر تخم مرغ دارد .گاهی محققین خارجی در شناخت گنبدهای بیضی ایرانی دچار اشتباه شده و آنرا نیم گرد یا نیم دایره پنداشته اند آنچه مبنای این گمان شده آنست که خارجیان از وجود پاراسته یا پاراستی به عنوان یک اصل در گنبدهای ایرانی غافل بوده اند .در ایران چفد یا طاق یا گنبد را از شروع منحنی ( پا کارقوس ) روی پایه قرار نمی دادند بلکه تا حد معقولی که نوع و اندازه دهانه آنرا تعیین می کرد لبه منحنی را بطور قائم پائین می آوردند بعد روی پایه قرار می دادند این کمکی بود که نیروی رانش طاق بهتر در مرکز ثقل پایه قرار گیرد . این فاصله عمودی از پائین ترین نقطه منحنی تا پایه را پاراستی یا پاراسته گفته اند . پاراستی در اجرای چفد پاشنه نامیده می شود و در اجرای طاق آنرا دامن می گویند . در گنبد اسامی گوناگون آوگون ، شلال یا بشل به خود می گیرد ( بشل = پشل = آویخته = دامن )معماران ایرانی پوشش نیم گرد را مناسب نمی دانستند و در اصطلاح بنائی می گفتند چون دایره به یک مرکز منتهی می شود یک پا در هواست ولی بیضی دوپایه دارد و روی دوپا ایستاده است . قبل از آنکه به طریقه ترسیم پوششهای خاگی بپردازیم باید به اصطلاحات مربوط به قوس بیضی اشاره کنیم . به دو کانون بیضی پایه گویند . دو خطی را که یک سر هر کدام به یک کانون بیضی متصل است و سر دیگر بیضی را رسم می کند دوبند نامند . محیط بیضی یا نصف محیط بیضی کمند خوانده می شود . خطی که از وسط دو کانون بیضی عمود شود و تا افراز منحنی ادامه یابد دیرک است . وقتی دوتا بند با هم زاویه قائمه تشکیل دهند هج نام دارند . هج در لغت فارسی معنی عمود را می دهد مثلاً اگر دیواری را کج بنا کنند می گویند اول هجش کن یعنی راست یا عمودش کن . ضمناً به فاصله ای که هرگونه چفد یا طاق یا گنبد بر آن قرار می گیرد دهانه گویند .قـبل از آنکـه به بررسی انـواع چـفدها که از دَوَران آنها حول محور قائمشان پوشش گنبد به وجود می آیـد بپردازیم لازمـست گفـته شود که هـمه چـفدها ، طاقها و گنبدها بر دو دسته (( مازه دار )) و (( تیزه دار )) تقسیم می شوند . در انواع فرمهای مازه دار قله قوس منحنی است ولی در اشکال تیزه دار قله به صورت جناغی و تیزه است .برای ساختن آهیانه معمولاً از شکلهای مازه دار استفاده می شده است و فقط در دهانه های بزرگ به منظور تحمل بار بیشتر گاه چفدهای تیزه دار به کار می برده اند . اما در پوشش رویی گنبد ( خود ) همیشه چفد ، تیزه دار است .
 

سعید معمار

عضو جدید
کاربر ممتاز
گنبد در معماری ایرانی 5

گنبد در معماری ایرانی 5

● انواع پوسته های آهیانه۱ـ پوسته خاگیپوسته خاگی از دوران چفد هلوچین کند حول محور قائمی که از راس آن می گذرد بدست می آید . چفد هلوچین کند بیضی ای است که فاصله کانونی آن مساوی نصف دهانه است FF= ab/۲ این بیضی خیزی نزدیک به دایره دارد لذا در دهانه های کمتر از ۱۶ گز از آن استفاده می شود . پوسته خاگی قبل از اسلام بسیار رایج بود بعد از اسلام نیز کمابیش در بناهای گوناگون به کار گرفته شد . بهترین نمونه آن گنبد تاج الملک در مسجد جامع اصفهان است .۲ ـ پوشش چیله ـ چیلو ـ سیلواین پوسته از دوران چفد بیز یا هلوچین تند حول محور قائمی که از رأس آن می گذرد بدست می آید . و بعلت داشتن خیز کافی قابلیت تحمل بار بیشتری نسبت به پوشش خاگی دارد بنابراین در دهانه های بالاتر از ۱۶ گز هم کاربرد دارد . این پوشش از قبل از اسلام تاکنون در ایران رایج بوده است . در یزد و کرمان و جنوب خراسان و سایر نواحی کویری بعلت دارا بودن مصالح سست و ناگزیری استفاده از خشت خام پوست درونی گنبد معمولاً‌ چیله است .نمونه های این پوشش را در سیدرکن الدین و مدرسه ضیائیه یزد می توان دید .۳ ـ پوشش بَستو ( بَستو ـ کوزه )این پوشش از دوران چفد بستو حول محور قائمی که از رأس آن می گذرد بدست می آید . این پوشش از سایر پوشش های بیضی که در معماری ایران بکار رفته است خیز بیشتری دارد و معمولاً‌ در آهیانه گنبدهائی دیده می شود که پوشش خارجی ( خود ) آن رُک باشد .پوشش یخچالها در اکثر نقاط ایران بستو است . پوشش بستو بعلت داشتن قابلیت تحمل بسیار در مقابل بارهای وارد بر آن در وسیع ترین دهانه های معمول در معماری ایران بکار می رود .از نمونه های موجود این نوع آهیانه مدرسه ملاعبدالله نائین و گنبد قابوس را باید نام برد .پوشش بیرونی گنبد قابوس ( خود ) ، رُک است و بعلت داشتن خیز مرتفع نیروهای رانشی بسیار زیاد است و در اصطلاح بنایان (( بیشتر لگد می زند )) . لذا مناسبترین شکلی که برای آهیانه این برج در نظر گرفته شده همان پوشش بستو است .۴ ـ پوشش سَبوئیاین پوشش از دوران چفد چَمانه حول محور قائمی که از راس آن می گذرد بدست می آید . چفد چمانه از تقاطع دو بیضی بدست می آید . به این چفد (( سه و چهار )) و (( بَیان )) هم می گویند .این چفد که از ترکیب دو بیضی بدست می آید قابلیت باربری فوق العاده دارد . در ایوان پیشان بسیاری از مساجد جامع از این چفد استفاده شده است که نمونه قابل ذکر آن پیشان مسجد جامع یزد است . آهیانه گنبدهائی که از دوران این چفد بدست می آید برخلاف آهیانه ، اکثراً گنبدها تیزه دار است . بهترین مثال را باید آهیانه گنبد سلطانیه دانست .● طرز چیدن مصالح گنبدگنبدها معمولاً‌ آجری یا خشتی هستند و به سه ترتیب چیده می شوند :۱ ـ گِرد چین chin ـ Gerdدر این طریقه رگهای آجر متمایل به مرکز گنبد است و بصورت شعاعی چیده می شوند .۲ ـ رَگچین chin ـ Ragدر این طریقه رگهای آجر یا خشت موازی خط افق چیده می شود . گنبدهای رک را نمی توان گردچین کرد بنابراین همه آنها بصورت رگچین ساخته می شوند .۳ ـ تَرکین Tarkinدر این نوع چیدن ، گنبد را بصورت ترک ترک اکثراً با قالب گچی می سازند و بعد فاصله میان ترکها را با آجر یا خشت پر می کنند .در اجرا تویزه های گچ ونی را ( نی در داخل گچ حالت آرماتور در بتن دارد ) روی زمین مطابق قوس مطلوب ( قوس گنبد ) می سازند و پس از تکمیل ، همه تویزه ها را در فضای موردنظر توسط (( وادارهائی )) سرپا نگه می دارند بعد بین تویزه ها را با آجر یا خشت پر می کنند . در این طریقه اجرا برخلاف انواع دیگر گنبد از شاهنگ و هنجار استفاده نمی شود .طاقها و گنبدهای ایرانی هیچ کدام قالب ندارند حال آنکه اکثراً گنبدها در غرب توسط قالب زده میشوند .گنبدهای رومی را بیشتر روی سانتر ( Centre ) ( نوعی قالب ) می ساختند این قالب چوب بستی بشکل گنبد بود که روی آن سنگ ها را بطریق استروتومی ( سنگ تراشی با مهارت و دقت زیاد که درزها کاملاً‌ چفت هم گردد ) کار می گذاشتند .چفد معروف مصری نیز با استفاده از قالب ساخته می شد . مرحوم گدار این چفد را با چفد بیز ایرانی اشتباه کرد چرا که بیز تند از لحاظ تشابه ظاهری بسیار نزدیک به چفد مصری است اما در اساس چه از نظر ترسیم چه از نظر حیث اجرا بکلی با هم متفاوتند .چفد بیز تند یک بیضی است که فاصله کانونی اش مساوی طول دهانه است و بدون احتیاج به قالب ساخته می شود ولی چفد مصری متشکل از دو دایره است و چنانچه بدون قالب ساخته شود طاق خراب میشود .● طرز ساختن گنبدطرز ساختن رایج گنبد مثل ساختن تاپو است همانگونه که تاپوساز دور تا دور تاپو می گردد و آنرا می سازد گنبد را هم رج به رج از پشت می سازند و بالا می روند چه گنبدهای ایرانی را بعلت نداشتن قالب نمی توان از داخل شروع به ساختن کرد .در شروع کار از دستگاهی بنام شاهَنگ و هَنجار استفاده می کنند . شاهنگ میله ایست که بطور عمودی کار می گذارند . این میله معمولاً‌ چوبی است و در مرکز گنبدخانه علم می کنند مانند گنبد مسجد رحیم خان اصفهان شاهنگ را از اطراف محکم می بندند تا تکان نخورد . در اصطلاح بنائی به علم کردن چوب (( هَج کردن )) می گویند . برای محکم بستن شاهنگ به دو دیوار گنبد از هشت الی ده چوب استفاده می کنند تا به اعتقاد بنایان چوب (( لًنبَر )) نخورد سپس در دو نقطه ای که باید دو کانون بیضی باشد روی شاهنگ دو تا گل میخ می زنند و به آن دو زنجیری بسیار ظریف وصل میکنند که با آن بتوان بیضی دلخواه را رسم نمود . این زنجیر همان هنجار است و ظرافت آن مثل زنجیرهای اردکانی است .سازنده گنبد از پشت کار مشغول چیدن می شد و منحنی گنبد را که از داخل می بایست صاف و دقیق می بود با این زنجیر کنترل می کرد برای عملکرد بهتر در محل قرارگیری گل میخ ها ( دو کانون بیضی ) دو تا شیار ایجاد می کردند و در هر کدام یک حلقه قرار می دادند تا هنجار براحتی دور شاهنگ بگردد و دور آن پیچیده نشود .
 

سعید معمار

عضو جدید
کاربر ممتاز
گنبد در معماری ایرانی 6

گنبد در معماری ایرانی 6

● طرز ساختن گنبدهای تركینگنبدهای ترکین را بدون استفاده از شاهنگ و هنجار ساخته اند زیرا گاهی این گنبدها خیزشان به ۱۶ الی ۱۸ متر می رسد و امکان ساختن تویزه های با گچ و نی با این ارتفاع نیست .در گنبدهای مرتفع ترکین ترکها را تکه تکه ساخته و رویهم و کنار هم می چیدند به این ترتیب که تا ارتفاع معینی از گنبد یک سری ترک مشابه کنار هم قرار می گرفت و دور تا دور گنبد را می پوشانید بعد سری دیگری از ترکها که ارتفاع بعدی گنبد را شامل می شد روی ردیف زیرین قرار می گرفت و بهمین ترتیب چیدن ادامه پیدا می کرد تا ارتفاع گنبد کامل شود . برای اینکه نظم بهم نخورد همه تویوزه های تَرکی را روی زمین می ساختند سپس آنرا تکه تکه در مراحل مختلف بالا آمدن گنبد کار می گذاشتند .امروزه بجای استفاده از شاهنگ چوبی از شاهنگ آهنی استفاده می کنند که کار را خیلی آسان میکند ولی ظرافت و کارآیی چوب را ندارد .مهم آنکه در گذشته بدون داشتن آهن و سپری و غیره با ساده ترین وسایل گنبدها را در کمال استادی بنا می کردند .ضخامت چفد و طاق و گنبد را ( تَبَره ) گویند در طاق و بخصوص گنبد ضخامت تبره در سطوح مختلف متفاوت است .در گنبدها تبره ای ( ضخامتی ) که برای آهیانه گنبد در پاکار در نظر می گیرند ۱۶/۱ دهانه است مثلاً اگر دهانه آهیانه ۱۶ گز باشد ضخامت تبره در پای کار یک گز خواهد بود . نمونه قابل ذکر گنبد سلطانیه با دهانه بیش از ۲۴ گز است که تبره را کمی بیش از ۴۰/۱ گز گرفته اند یعنی دقیقاً‌۱۶/۱ دهانه . البته در پاکار بعداً‌ ضخامت (( خود )) نیز به آن اضافه خواهد شد .زاویه ۵/۲۲ درجه روی پوسته گنبد را نسبت به مرکز دهانه (( شِکَرگاه )) گویند . فاصله از پاکار تا نقطه شکرگاه نیز بالِنج نامیده می شود . معمولاً فاصله پاکار تا شکرگاه را که همان بالنج باشد با همان ضخامت ۱۶/۱ دهانه می چینند .از شکرگاه تا زاویه ۵/۶۷ درجه نسبت به مرکز دهانه ( ایوارگاه ) ، شانه طاق یا گنبد گفته می شود . در چیدن گنبد از شکرگاه تا زاویه ۴۵ درجه ( میان شانه ) ضخامت را یک خشت کم می کنند از زاویه ۴۵ درجه تا ایوارگاه مجدداً از ضخامت تبره یک خشت می کاهند . از ایوارگاه تا نزدیکیهای تیزه نیز خشت دیگری از کلفتی طاق کم می کنند . این بخش معمولاً‌ نازکترین ضخامتی است که می توان با آن طاق یا گنبد را اجرا کرد .چون در نزدیکیهای تیزه دیگر امکان اجرای گنبد بصورت بقیه قسمتهای آن میسر نمی گردد لذا در نزدیکیهای تیزه سوراخی باقی می ماند که اجرای پوشش آن باید مثل دهانه چاه بصورت طوقه چینی باشد به این سوراخ (( هورنو )) گویند . گاهی این سوراخ را پر نمی کنند تا در بالای طاق یا گنبد کار نوررسانی را انجام دهد . مثلاً‌ در پوشش بازارها اکثراً سوراخ هورنو باز است تا عمل تهویه و تنظیم روشنائی صورت پذیرد .در گنبد سلطانیه سوراخ هورنو قطری حدود ۸۰/۱ سانتی متر دارد . زیرا از این حد به بعد معمار سازنده نمی توانست مرتباً آجر را کوچک کند و رگها را ریز کند تا به تیره برساند . برای پر کردن هورنو امکانی بجز طوقه چینی باقی نمی ماند به این نوع اجرای پوشش (( پرگر )) گویند در پرگر یا پرگره چینی از اطراف حلقه آجرها رگه به رگه پیش می نشینند تا پوشش کامل شود . در میان هورنو یک میله آهنی کار گذاشته می شود و طوقه میله آهنی را در بر می گیرد .پس از اجرا چه بعلت وجود میله آهنی چه بعلت نوع پر شدن سوراخ ( طوقه چینی ) تیزه گنبد شکل نوک تیز پیدا می کند . و بخصوص در آهیانه های مازه دار تیزه گنبد فرم چفد یا طاقی را پیدا میکند که سَربَر کرده باشد . این سربرکردگی ضعف و نقصان به حساب نمی آید تقریباً‌ چاره ناپذیر است . مثلاً در گنبد خاکی مسجد جامع اصفهان با وجود شکل کامل بیضی در بالای تیزه نوعی تورفتگی دیده می شود .میله آهنی مذکور را در پائین گنبد معمولاً‌ به یک قلاب ختم می کنند تا برای آویختن قندیلها و چراغها مورد استفاده قرار گیرد . برای گیردار شدن میله آهنی در درون گنبد پایه آنرا به شکل شش یا هشت پر می سازند . در مجموع به ستونی که حد فاصل بین پوسته زیرین و رویی گنبد است و میله آهنی را دربر می گیرد (( شَنگَرگ )) گفته می شود .در بالای میله آهنی از حد خود گنبد به بالا توغ قرار می گیرد . توغ متشکل از سه تکه گوی فلزی و چند تکه لوله نسبتاً‌ قطور است که رویهم قرار می گیرند به این ترتیب که روی میله آهنی اول یک لوله سوار می شود بعد یک گوی فلزی که از دو طرف سوراخ دارد تا بتواند هم روی لوله زیرین جایگزین بشود و هم لوله بالائی روی سوراخ فوقانی آن جایگزین شود ، قرار می گیرد و بهمین طریق توغ ساخته می شود گوی انتهائی دیگر در بالا سوراخ ندارد . گاهی اوقات بجای گوی انتهائی (( خوج )) می گذارند .پایان
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
گنبد جبلیه کرمان

گنبد جبلیه کرمان

گنبد جبلیه
در منتهی الیه شرقی کرمان گنبد بزرگ و عجیبی از سنگ و گچ بنا گردیده که دست تطاول روزگار در تخریب آن کوتاه آمده است . این گنبد هشت ضلعی تماما از سنگ است و عرض پی آن نیز در پایه به 3 متر می رسد.در هشت طرف آن هشت در بعرض 2متر قرار گرفته که اخیرا برای مستحکم ساختن بنا و جلوگیری از تخریب آن درگاهها را با سنگ مسدود کرده اند و فقط یکی را باز گذاشته اند . قسمت بالای گنبد از آجر ساخته شده است و معلوم نیست که آیا روی گنبد کاشی بوده یا نه
در داخل گنبد ظاهرا گچ بری ها و تزئین کاریهایی وجود داشته که قسمت بالا ریخته و قسمت پائین را تخریب کرده اند . از تاریخ بنا و منظور از ساختمان این گنبد مطلبی ذکر نشده سر پرسی سایکس در کتاب هشت سال در ایران می نویسد : از قبرستان که رد می شوید یک ساختمان هشت ظلعی سنگی خواهید دید که گنبدی به شکل دو هلال برآن قرار گرفته و قطر داخل آن 18 فوت و هر طرفی نیز 18 فوت و نوک آن اجری و منتهی الیه آن دایره می باشد . این محل را جبلیه می نامند و تنها ساختمان سنگی کرمان همین گنبد جبلیه است.

ایرانیان معتقدند که این محل مقبره یکی از زرتشتیان بوده و برخی نیز عقیده دارند که مزار سید محمد تباشیری است .ولی نسبت اخیر را در بعضی نقاط تکذیب می کنند . بدیهی است در زمانی که این قبرستان را ویران کرده اند سنگ این مقبره را برداشته اند و برای نمایی بکار برده اند برخی این گنبد را متعلقبه سلجوقیان می دانند . ولی این ادعا درست نیست . "جبلی " تحریف یافته کلمه " گبری " است و برطبق قواعد اشتقاقهای فارسی " گ " به "ج" بدل شده است قدمت این گنبد را از این کلمه که آن را گنبد "گبر " نیز گفته اند می توان حدس زد که شاید مربوط به پیش از اسلام باشد و از بناهای زرتشتی و گبری است گرچه استیل آن با استیل آتشکده تطابق ندارد .
از سبک معماری آن نیز استنباط می شود بنای مذکور مربوط به اواخر دوره ساسانی می باشد که اوائل اسلام تعمیر و مرمت شده است و یا اینکه در اوائل اسلام با الهام از معماری ساسانی بنا گردیده است .
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

معمار67سبز

عضو جدید
کاربر ممتاز
گنبد

گنبد

تعريف هندسي گنبد

در تعريف هندسی ، گنبد مکان هندسی نقاطی است که از دوران چِفدی مشخص حول يک محور قائم به وجود می آيد . اما در زبان معماری : گنبد پوششی است که بر روی زمينه ای گرد برپا شود .
گنبد از سه قسمت تشکيل شده است :
1ـ گنبد خانه يعنی زمينه گنبد
2ـ بَشن = هيکل يعنی قسمتی که روی زمينه تهرنگ به صورت مکعب بالا می آيد و يک يا دو طرف آن باز است ( در گنبدهای قبل از اسلامهر چهار طرف به دهانه های باز منتهی می شد . )
3ـ چپيره = جمع شده
ازآنجائيکه در معماری ايرانی به ندرت به ته رنگ گرد بر می خوريم و معمولاً قسمت انتهائی بشن به شکل ، مربع و گاهی مستطيل است با چپيره کردن آنرا تبديل به دايره میکنند بعد گنبد روی آن سوار می شود . به همين دليل مرحله چپيره شدن در گنبدسازی شايان توجه است زيرا امکان داشتن زمينه گرد است که اجرای نهايی پوشش گنبد را ميسرمی سازد .
معمولاً در نقشه هائی که پوشش به صورت گنبد طراحی می شود زمينه را به شکل مربع در نظر می گيرند تا به سادگی بتوان آنرا تبديل به 8 و 16 و 32 و بالاخره دايره کرد .
گنبد سازی در ايران به ندرت روی زمينه مستطيل نزديک به مربع هم اجراشده است در اين صورت مستطيل تبديل به 6 و 12 و سپس بيضی نزديک به دايره می شود وگنبد روی بيضی قرار می گيرد . به اين نوع گنبد که مقطع افقی آن به جای دايره بيضی است کمبيزه گفته اند . از نمونه های اين نوع گنبد با ته رنگ بيضی مسجد حاج رجبعلی تهران و امامزاده زيد بن علی در ورامين قابل ذکرند .

چپيره


چپيره سازی در گنبد به دو بخش عمده تقسيم می شود :
ـ گوشه سازی = گوشه بندی
ـ شکنج = چين و چروک
ـ گوشه سازی يا گوشه بندی يعنی ساختن و تبديل کردن شکل چهار گوشه بشن به هشت گوشه و بهترتيب 16 و 32 و 64 گوشه و بالاخره دايره و با تبديل کردن شکل مستطيل نزديک به مربعبه 6 و 12 گوشه و بالاخره بيضی است . در حالت اخير مستطيل بشن بايد نسبت اندازه های اضلاعش طوری باشد که به راحتی قابل تبديل به شش گوشه شود مثلاً نسبت 4 و 4/3 قابل تقسيم است . البته با استفاده از کاربندی انواع زمينه های مرسوم در معماری ايرانیرا می توان به نحو مطلوب تبديل به دايره کرد که در مباحث آينده جداگانه بررسی خواهدشد .
گوشه سازی خود شامل دو بخش است :
1- اسکنج يا سِکُنج
2- ترمبه يعنی جمع شده
اولين گوشه سازيها توسط چوب انجام شده و حتی خود گنبد هم با چوب اجراگشته است . بهترين موارد مثال را در ابيانه می توان ديد .
دراراک هم درکاروانسرای حاج عليقلی نمونه ديگريست . کاروانسرای کاشانی هم ( در اراک ) به هـمينطـريقه سـاخته شده است . طـرز اجـرا چنين بوده که چـوبها را در گوشـه های بـشن سوارمی کردند و هـمين طور روی هم می چيدند تا مثل سبد جمع می شد و به صورت گنبد چوبی درمی آمد .
در معماری ارمنی از اين نوع گنبد زياد به چشم می خورد . فضای زير اين گنبدها را معمولاً بزرگترين اطاق تشکيل می دهد . در خانه های روستائی نيز پوشش بزرگترين اطاق که معمولاً تنور هم در آن قرار دارد به صورت گنبد چوبی است .
چوبهای موجود در ايران از استحکام کافی برخوردار نيست و معمولاً برای پوشش دهانه های 5/2 تا 3 متر به کار می رود به همين دليل در معماری پيشين ايران در زمانهخامنشيان برای پوشش تخت جمشيد از جبل عامل لبنان درختهای کنار بسيار قطور و مرتفع را آوردند . چون اين حمل و نقل چوبها مستلزم هزينه ای سنگين بود در دوران اشکانیاين کار متروک شد و به جای پوشش تخت از پوشش سغ استفاده کردند .
متاسفانه ازمعماری دوران اشکانی که در واقع پوشش سغ آغاز می شود در داخل ايران نمونه ای بجاینمانده است . در خارج از محدوده ايران کنونی به يکی دو نمونه از پوشش سغ بر میخوريم که يکی hattra يا الحضر است و ديگری کاخ آشور و ايندو نيز چهره روشنی ازچگونگی پوشش به دست نمی دهند .
در بازه هورخراسان بين خواف و نيشابور گنبدی ديده می شود که گوشه سازيهای آن با چوب ساخته شده و خود گنبد با سنگ لاشه . بنا متعلق به اواخر دوران اشکانی يا اوايل ساسانی است ودر مجموع ناچيزتر از آنست که ما را به قضاوتی کلی در اين باب رهنمون شود . لذا ازگنبدهائی که همه مصالح آن از چوب بوده فقط خاطره هائی باقيست . شايد ابيانه بهترين تجلی گاه آن باشد .
گوشه سازی با چوب نيز به تدريج در بسياری از نقاط ايران متروک شد و علت عمده و اصلی آن موريانه خيز بودن زمين های ايران داخلی ( ايرانشهر) بوده و هست .
قديميترين نمونه بجای مانده از گوشه سازی با چوب در بازه هور استکه قبلاً اشاره شد .
در فهرج يزد هم با اينکه منطقه به شدت موريانه خيز است ( احتمالاً به علت رواج چوب در منطقه شهدای فهرج ) زيارتگاهی به چشم می خورد که گوشه سازی پوشش آن ، از چوب بوده است . چوب گوشه ها توسط موريانه به کلی از بين رفته ولیخشت های پشت آن به نحو معجزه آسايی باقی مانده است و از خود گنبد نشانی ديده نمیشود .
در اواخر قرن هشتم و اوايل قرن نهم در منطقه خراسان حدود مشهد و طوس واطراف آن و در مناطق کوهستانی کرمان که موريانه کمتر است استفاده از پوشش چوبی رواجمی يابد .
نمونه اين گوشه سازی با چوب بقعه شاه نعمت الله ولی در کرمان است و دراين بنا برای گوشه سازی با يک تخته ، شانزده ضلعی را به 32 ضلعی تبديل کرده اند . در گنبد هارونيه طوس نيز همين عمل تکرار شده است . در مسجد جامع قزوين از تختهاستفاده کرده اند ( گنبد قديمی مسجد ) .
با اينحال نمونه های فوق انگشت شمارند وبايد گفت که به علت اشکالات گوناگون استفاده از چوب منسوخ می شود .
بطوريکهگفته شد نوع اول گوشه سازی اسکنج است . اسکنج متشکل از دو طاق اريب است که همديگررا در يک نقطه قطع کرده باشند . شيوه زدن طاق ممکن است بصورت مختلف رومی ، ضربی ،چپيله ( لاپوش و تيغه ای ) باشد در هر حال تقاطع دو طاق اين نوع گوشه سازی را بهوجود می آورد . ذکر اين نکته ضروری است که بارهای وارد بر گنبد به اين گوشه هامنتقل نمی شود . به همين دليل هم ، نوع اجرای گوشه سازی تأثيری در چگونگی افزيرگنبد ندارد .

ترمبه = سرمبه = سلمبه

نوع دوم گوشه سازی به صورت ترمبه است در هيچ يک از لغت نامه های ايرانی به کلمه ترمبه بر نمی خوريم . لغتی به صورت ترکيب طاق و طرمب آمده است که معنای آنرا پشت هم اندازی و طاق روی طاق سوار کردن نوشته اند حال آنکه خود لغت ترمبه به معنی ، يک چيز جمع شده ، عمده ، پيش آمده ، تريده ( به طرف جلو سريده شده ) است . در واقع ترمبه همان معنی اسکنج را دارد که کنج پيش آمده باشد .
ترمبه بر عکس سکنج به چهار طريقه پوشش می شود : 1ـ گوشه سازی با چوب به شکل جلو آمده که حالت خاص و استثنائی ترمبه تلقی می شود . و سه طريق ديگر به شکل سغ يعنی پوشش منحنی شکل است که شامل فرمهای زير می شود :
1ـ فيلپوش
2ـ ترمبه پتگين = پتکين patkin
3ـ ترمبه پتگونه يا پتکانه ( پتکانه صحيح تر است )

فيلپوش



برای اجرای فيلپوش مثل صدف حلزون
از گوشه ( نقطه صفر ) شروع می کنند و لايه های طاقی را روی همديگر می پوشانند و سوار می کنند تا به حد مطلوب برسد ( يعنی منتهی به جائی شود که مربع را تبديل به هشت ضلعی می کند ) .
در واقع فيلپوش به پوشش گوشة ديوار که از کنج شروع می شود و بين دو ديوار متقاطع قرار می گيرد اطلاق می شود . در قلعه دختر فارس ترمبه گنبد را به شکل فيلپوش زده اند ، نمونه خوب ديگر که هم اکنون نيز قابل مشاهده است ، گنبد کوچک بی بی شهربانو نزديک ری است ، بنا تعلق به دوران آل بويه دارد . زير گنبد کوچک را با لايه های آجری مثل چپيره روی هم چيده اند تا به نقطه مورد نظر برسند .
در بناهای قرون پنجم و ششم اين نوع گوشه سازی معمول بوده است . در مسجد جامع شيراز متعلق به دوران صفاری انواع ترمبه ها اجرا شده بود ولی متأسفانه تمام بنا نوسازی شده و اثری از معماری قديمی دوران اصلی برجای نمانده است . تنها ماخذ ، عکس های قبل از خراب کردن مسجد است که در کتاب پوپ آورده شده است .
نمونه ديگر به صورت چهار تا چفته در قسمت روبروئی شبستان مسجد جامع فهرج متعلق به نيمه اول قرن اول هجری است . گوشه سازی ترمبه است و اجرای روشنی است بر اينکه چگونه خشت ها را رويهم چيده اند تا شکل فيلپوش بدست آيد .
پيش از اسلام ترمبه ها و سکنج ها را به صورت (( نماندن )) اجرا می کردند به اين ترتيب که گوشه ها را می نماندند تا به حد دايره قاعده گنبد مورد نظر برسد . در اين صورت ارتفاع خيلی زياد می شد ولی از آنجائيکه در آن دوران معماران ابائی نداشتند که بلندای گنبد از حد مقياس ديد انسانی بيشترباشد مشکلی پيش نمی آمد . ولی بعد از اسلام که سعی در کوتاه کردن پوشش می شد ، گوشه سازی به گونه ای اجرا شد که بتوان شکل چهار گوش بشن را به هشت گوش تبديل کرد بدون آنکه ارتفاع پوشش از حد مطلوب بالاتر رود . از نمونه بناهای پيش از اسلام که مربع بشن را به هشت ضلعی تبديل کرده اند تنها کاخ بيشابور برجای مانده است که از چگونگی پوشش گنبد اين تنها نمونه هم ، نشانی در دست نيست .
در قلعه دختر و آتشکده فيروزآباد هيچ يک از بشن های مربع تبديل به هشت گوش نشده است . در آتشکده فيروزآباد گنبدهای طرفين بنا کومبيزه است ولی بجای تبديل شش ضلعی به دوازده ، تنها گوشـه ها را نـمانده اند تا به دايره رسـيده اند و در اين تـبديل با بالا رفتن ارتفاع فضا باشکوه تر جلوه گر شده است .
گاهی در بناهای قبل از اسلام شکل بشن را هشت و نيم هشت می کردند و بعد آنرا می نماندند تا به دايره تبديل شود . ولی در بنای بيشابور شکل دقيق هشت ضلعی را می بينيم . در تالار تشريفات بنا برای بدست آوردن هشت کامل دوتا مربع را در هم تقاطع داده اند بدين ترتيب که از ادامه اقطار مربع اول مربع دوم را ساخته اند اين تداخل شکل دقيق هشت گوش را به وجود آورده است ( اين شکل امروزه بنام ستاره محمدی مشهور است ) . چون در محاسبات رياضی راديکال 2 عدد دقيقی نيست تنها به صورت ترسيم هندسی امکان دست يابی به هشت ضلعی دقيق ميسر است لذا معماران نيز از طريقه ترسيم استفاده کردند .




ترمبه پتگين = پتکين patkin

پتکين نوعی گوشه سازی است که فرانسويها به آن Encorbellement گويند . به معنی پيش آوردن تدريجی ديوار
.
در خوزستان به خصوص دزفول برای اين نوع گوشه سازی لغت زيبای ( تونگان
) يا ( تونجه ) را به کار می برند اين کلمه معمولاً بجای بالکن می آيد اما برای گوشه های ديوار که شکلی پيش آمده دارند نيز مصطلح است .
در خوزستان گوشه های ديوار
را اول پخ می کنند ( برای ايجاد سايه بيشتر اين گوشه ها معمولاً تنگ هم است ) تا رفت و آمد در کنار آنها بخصوص در کوچه ها آسانتر باشد بعد از بالا آمدن ديوار از ارتفاع معينی که موجب اختلال در رفت و آمد نشود دوباره آجرها را پيش می کنند تا به صورت مکعبی که در نقشه اصلی لازم آمده در آيد . به اين پيش آمدگی تونگان ( تونگون ) می گويند .
در مناطق ديگر ايران به نعلبکی زير گلدسته مناره ها هم تونگان می
گويند ( جائيکه قطر مناره زياد می شود و گلدسته را روی آن سوار می کنند ) در اينجا تونگون يا تونگه به معنی طبق است . اصطلاح ديگر اين شکل به طور عام پتکين است به معنی پيش نشاندن .
بهترين نمونه های گوشه سازی پتگين را در ناحيه کُمش ، سمنان
، دامغان ، بسطام و قسمتهائی از غرب خراسان می توان ديد .
مثال روشن امامزاده
جعفر دامغان است ( در نزديکی بنای چهل دختران دامغان ) . اين زيارتگاه را به اشتباه متعلق به قرن ششم يا هفتم هجری دانسته اند در صورتی که قدمت بنا خيلی بيشتر است و بايد آنرا همزمان با بنای اوليه آستانه حضرت رضا ( ع ) دانست . گنبد امامزاده و پتکانه اش هر دو از خشت ساخته شده اند .
گنبدهای زنگوله درکُمش دامغان هم با خشت
درست شده و ترمبه پتگين دارد . يکی ديگر از پتکانه های زيبا و نمايان که هنوز شکل خود را حفظ کرده است در گوشه سازی گنبد خانقاه شيخ علاء الدوله بيابانکی واقع در صوفی آباد سمنان به چشم می خورد . گنبد بنا فرو ريخته و يکی از پتکانه ها محفوظ مانده است . ترمبه فيلپوش را در همه جای ايران می توان ديد ولی فراوانی اين نوع پتگين در ناحيه کمش است . در خنج و لارستان فارس هم نمونه هائی موجود است
ترمبه پتگونه يا پتکانه ( پتکانه صحيح تر است )


شکل پتکانه به چند رديف طاقچه می گويند که روی هم سوار شده و جلو آمده باشند تا ترکيب گوشه بندی را کامل کنند . مثلاً در صفه صاحب مسجد جامع اصفهان چند رديف طاقچه روی هم سوار شده اند که شبيه به مقرنس شده اند ولی در واقع مقرنس نيستند .
اغلب ترمبه ها را تا قرن چهارم هجری پتکانه می کردند . پتکانه معنی کانه يا طاقچه روی طاقچه را می دهد . ( که به آن طاقچه بندی هم می گويند )
سر در گنبد قابوس را قديميترين مقرنس ناميده اند ولی بجای مقرنس پتکانه است .
برای سـاختن پتکانه در محل مورد نظر ابتدا يک تويزه می سازند به اين تويزه کوزه بند يا دوره بند ( دوره = کوزه ) و هم وزن با آن گويند که در لبه کار گذاشته می شود بعد در داخل ، طاقها را روی هم سوار می کنند .
از دوره تيموری به بعد بسياری از پتکانه ها را با روسازی کاشی و غيره ساختند ولی نوع زيبای آن بافت پتکانه با خود آجر است .
در نظر اول پتکانه بسيار شبيه مقرنس است و با آن اشتباه می شود تفاوت عمده اين دو در نوع آجر است . مقرنس از سقف آويخته می شود به همين مناسب به آن چفت آويز هم می گويند ولی پتکانه روی پای خـودش می ايستد و آويخته نمی شود برای ساختن آن اول طاقچه های پائينی را درست می کنند و طـاقچه های بالائی روی سری پائينی می نشيند ولی مقرنس از سقف شروع به تدريج پائين می آيد . از قرن چهارم تا اوايل قرن پنجم هجری پتکانه ها شکلهای بسيار متنوعی پيدا کردند .
يکی از قديميترين ترمبه های پتکانه در بناهای دوازده امام يزد ديده می شود که توسط سرهنگان ابوجعفر کاکويه که شيعی مذهب بود ساخته شد کتيبه بنا ، نقاشی آنجا را پانزدهم رمضان 429 هجری معرفی می کند . لذا ساخت بنا قطعاً تاريخی متأخرتر دارد . در گنبد تاج الملک يا گنبد خاکی مسجد جامع اصفهان نيز ترمبه ها پتکانه هستند . ضمناً در اجرای پتگانه بدون اجرای دوره بند ابتدا طاقها را روی هم سوار کرده اند و در پايان کار يک طاق روی همه زده اند که گنبد نهائی روی آن آمده است .



شکنج = چين و چروک


بگونه ای که ذکر آن گذشت چپيره شامل دو قسمت است :
1ـ گوشه سازی که شرح آن آمد 2ـ شکنج که به چين و چروکهائی که در گوشه گنبد ايجاد می کنند اطلاق می شود اين چين ها جهت تبديل زمينه مربع ، به دايره يا زمينه مربع نزديک به مستطيل ، به بيضی است .
شکنج به دو گونه اجرا می شود :
1ـ طاق بست يا طاق بندی 2ـ کاربست يا کاربندی
طاق بندی و کاربندی از لحاظ قدمت تاريخی مثل سکنج و ترمبه مشابه همديگرند و هر دو در يک دوره و در کنار هم معمول شده اند .
قبل از اسلام چون در بناها محدوديت ارتفاع مطرح نبود شکنج تنها به اين صورت اجرا می شد که در گوشه های مربع بشن ، ديوار را پيش می نشستند تا تدريجاً قاعده گنبد به دايره يا بيضی نزديک به دايره تبديل شود پس از آن خطی کمربندی مثل گريوار روی آن قرار می دادند اين گريوار معمولاً با آجر دندانه موشی اجرا می شد سپس گنبد روی آن قرار می گرفت ولی پس از اسلام به منظور دست يابی به ارتفاع کوتاهتر و کاربرد مصالح کمتر ، چپيره گنبد را با استفاده از طاق بندی يا کاربندی به دايره تبديل کردند .

طاق بندي يا طاق بست

طاق بندی به ساختن طاقچه روی طاقچه اطلاق می شود و طرز اجرا به اين ترتيب است که از بشن گنبد به بعد گوشه ها را به تدريج يک کلوک پيش می کنند به اين ترتيب دهانه از هر چهار طرف جلو می آيد و نتيجتاً محدودتر و تنگ تر می شود بعد با اجرای هشت طاق ( چهار طاق در گوشه ها و چهار طاق در چهار طرف وسط دهانه مربع ) زمينه را به هشت ضلعی تبديل می کنند .
برای تبديل هشت ضلعی به 16 روی هم طاق يک (( بَرنخَش )) درست می کنند . برنخش طاقی است شبيه به کليل که به ديواره های طرفين اتصال دارد ( چون طاقی آمودی و غير باربر است . ) در ايجاد برنخش يک کلوک جلو می نشينند تا دهانه را تنگ تر کنند . روی برنخش را پيکانه يا پيکانی می سازند که در واقع مکمل برنخش است .
حد فاصل بين پيکانی ها را با سنبوسه پر می کنند سنبوسه ها مثلث های منحنی الاضلاعی هستند که شکـل نهائـی را تقريبـاً به دايـره نزديـک می کننـد پـس از اجرای سنبوسه دوباره يک کلوک پيـش می نشينند و گريوار را می سازند . از گريوار به بعد آهينانة گنبد شروع می شود .
معمولاً کتيبه های زير گنبد روی گريوار ساخته می شود . لازم به يادآوريست که با ايجاد سنبوسه شکل بشن از 16 ضلعی به 32 ضلعی تبديل می شود .

كاربندي يا كاربست

نوع ديگر شکنج کاربندی است که از لحاظ اصول اجرا شباهت تام با طاق بندی دارد و بدون اينکه ارتفاع گنبد زياد شود تبديل چهارگوش بشن به دايره ميسر می گردد . به نظر می رسد اجرای کاربندی زير گنبد از نواحی يزد و اطراف آن به ساير نقاط برده شده باشد و اطلاق کاربندی يزدی به اين نوع اجرا احتمالاً به همين دليل است .
طرز کار کاربندی مثل طاق بندی است به اين ترتيب که با اجرای هشت طاق در گوشه ها و وسط دهانه زمينه مربع را به هشت گوش تبديل می کنند از اين مرحله به بعد با اجرای يک کاربندی روی اين طاقها هشت ضلعی يکباره به 32 ضلعی تبديل می شود و برای زدن گنبد کافيست که روی تيزه های کاربندی گريوار بگذارند تا گنبد روی آن سوار شود .
گاهی با استفاده از کاربندی حتی نياز به اجرای هشت طاق اوليه برای تبديل زمينه به هشت ضلعی نيست به اين ترتيب از ابتدای کار روی بشن چهارگوش ، يک کاربندی اجرا می کنند . نمونه مورد فوق در گنبد خانقاه بندرآباد يزد ديده می شود . در گنبد شيخ جنيد در توران پشت يزد همين اجرا به صورت ساده تر ديده می شود .
کاربندی خود به تنهايی نياز به بحثی ويژه و مفصل دارد که ذکر آن در اين مبحث ضروری نمی نمايد . ولی از لحاظ شناخت کاربندی يزدی که همان کاربندی زير گنبد است لازمست ولو بطور مختصر به آن اشاره گردد
بطوريکه در شکل ديده می شود يک کاربندی معمولی متشکل از بخشهای زير است :
1ـ يک سری سنبوسه ( مثلث های منحنی الاضلاعی که قبلاً به آن اشاره شد ) که بالاترين قسمت کاربندی را تشکيل می دهند .
2ـ يک يا چند رديف شاپرک ( چهارضلعی های منحنی الاضلاعی ) که قسمت های ميانی را درست می کنند .
3ـ يک سری پا باريک ( چهارضلعی های انتهايی که منتهی به پا طاق می شود ) .
در کاربندی يزدی فرم کاربندی هر چه ممکن است ساده می شود و از تعداد شاپرکيها کم می شود به حدی که گاهی به کلی شاپرکيها حذف شده و روی پا باريک ها سنبوسه سوار می کنند که نمونه آن در مسجد شاه ولی تفت ديده می شود . در اين وضعيت پا باريک ها از وسط نصف شده و دو نيمه با يکديگر فصل مشترک خطی پيدا می کنند . به هر يک از اين نيمه های پا باريک سوسنی گويند .
از مدارک موجود بر می آيد که اين شکل از يزد توسط معمارانی که برای جهانشاه قراقويونلو کار می کردند به کاشان می آيد و رايج می گردد . دالان و سردر کاروانسرائی جنب مسجد ميرعماد کاشان که از تناسباتی بسی زيبا برخوردار است نمونه کاربندی يزدی در کاشان است . و مسجد کبود تبريز را بايد نمايانگر رواج و کمال اين شکل در تبريز دانست . و نيز نمونه خوب آن در مسجد شيخ لطف الله نـمايان است . بتـدريج استفاده از کاربندی يزدی چنان فراوان شد که هر زمان و هر جا گنبدی می ساختند اکثراً شکنج آنرا به همين گونه اجرا می کردند .
طاق بندی و کاربندی زير گنبد گرچه در يک دوره پديد می آيند و با هم ادامه پيدا می کنند ولی در قرن هشتم هجری رواج طاق بندی بيشتر می شود بطوريکه اکثراً گنبدهای اين دوره روی طاق بندی سوارند . از نمونه های موجود بايد گنبد سيدرکن الدين يزد ، چهار گنبد خشتی يزد ، گنبد تاج الملک يا گنبد خاکی مسجد جامع اصفهان را نام برد .
با پايان بحث گوشه سازی ساختن کاسه گنبد را مطرح می کنيم .
گنبدهای ايران از دو پوسته ساخته شده است 1ـ پوسته درونی 2ـ پوسته بيرونی
پوشـش درونی گنـبد روی به سـمت فـضای داخلی دارد و سـطح خارجـيش مـعمولاً مضرس است و ( بطوريکه در صفحات بعد خواهد آمد بدلايل مسائل ساخت و افزير سازه ) به صورت پله پله ساخته می شود . به پوشش درونی (( آهيانه )) يا کُدُمبه گويند و پوشش بيرونی را (( خود )) می نامند .
بديهی است که خود بر هم بر سه گونه است :
ـ صورتی از اجزا که دو پوسته کاملاً به هم پيوسته اند . يعنی خود بلافاصله روی آهيانه قرار می گيرد و فقط نوک گنبد در خود تيزه پيدا می کند تا شيب گاهی برای راندن برف و باران و غيره داشته باشد .
بهترين نمونه در اوج کمال و زيبائی برای چنين گنبدهائی ، گنبد شيخ لطف اله اصفهان است اين گنبد از لحاظ اجرا نوعی ويژگی دارد و آن اينست که بر خلاف ساير گنبدها آهيانه روی اَربانه سوار است . در گرداگرد اَربانه پنجره های مشبکی ديده می شود که کار نور رسانی را انجام می دهد . به دليل وسعت دهانه چفد خود و آهيانه چمانه است .
forum.p30parsi.com
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

معمار67سبز

عضو جدید
کاربر ممتاز
گنبد

گنبد

گنبدهای ايران از دو پوسته ساخته شده است 1ـ پوسته درونی 2ـ پوسته بيرونی


پوشـش درونی گنـبد روی به سـمت فـضای داخلی دارد و سـطح خارجـيش مـعمولاً مضرس است و ( بطوريکه در صفحات بعد خواهد آمد بدلايل مسائل ساخت و افزير سازه ) به صورت پله پله ساخته می شود . به پوشش درونی (( آهيانه )) يا کُدُمبه گويند و پوشش بيرونی را (( خود )) می نامند .
بديهی است که خود بر هم بر سه گونه است :
ـ صورتی از اجزا که دو پوسته کاملاً به هم پيوسته اند . يعنی خود بلافاصله روی آهيانه قرار می گيرد و فقط نوک گنبد در خود تيزه پيدا می کند تا شيب گاهی برای راندن برف و باران و غيره داشته باشد .
بهترين نمونه در اوج کمال و زيبائی برای چنين گنبدهائی ، گنبد شيخ لطف اله اصفهان است اين گنبد از لحاظ اجرا نوعی ويژگی دارد و آن اينست که بر خلاف ساير گنبدها آهيانه روی اَربانه سوار است . در گرداگرد اَربانه پنجره های مشبکی ديده می شود که کار نور رسانی را انجام می دهد . به دليل وسعت دهانه چفد خود و آهيانه چمانه است .


گنبدهاي دوپوسته ميان تهي

در اين وضعيت آهيانه و خود تا ناحيه شکرگاه يعنی زاويه 5/22 درجه نسبت به سطح افقی کاملاً به هم پيوسته اند و از اين قسمت به بعد دوپوسته تدريجاً از هم فاصله می گيرند و جدا از هم کار می کنند . گنبد مسجد جامع اردستان ( 555 هجری ) يکی از قديميترين گنبدهای دوپوسته پيوسته ميان تهی است . بسياری از گنبدهای قرن هشتم هجری را نيز به اين صورت ساخته اند . يک نمونه خوب ، گنبد سيدرکن الدين يزد است که در ساخت آن از ناحيه شکرگاه تا تيزه گنبد هيچ گونه پيوندی بين دوپوسته ديده نمی شود . اما در کرمان اکثراً بين دوپوسته صندوقه شده است .

برای صندوقه کردن چهار تا آجر را به صورت عمودی کنار هم می گذارند و روی آنها با آجر ديگری می پوشانند اين صندوقه ها را در چند جا بين خود و آهيانه ايجاد می کنند . در اين حالت گنبد از لحاظ افزير مثل گنبد دوپوسته پيوسته است فقط سبک تر اجرا شده است . در واقع فضاهای خالی بين صندوقه ها از بار اضافه گنبد می کاهد .

در گنبد مسجد جامع يزد از شکرگاه تا تيزه ديوارکهائی به صورت چند دايره متحدالمرکز روی آهيانه سوار کرده و خود را روی آن تکيه داده اند . اصطلاحا ً به اين نوع ساخت کنوبندی گويند ( اين ديوارکها حدود يک تا 5/1 آجر است . )

در گنبد سلطانيه بر خلاف مسجد جامع يزد که پس از ساختن آهيانه ديوارک ها را ساختند همزمان با سـاختن آهيانه دنـده هائی در قـسمت های مـختلف آن ايـجاد کرده سپس خود را روی آن بنا داشته اند .

در گنبدهای پيوسته ميان تهی اکر بين خود و آهيانه از ناحيه شکرگاه به بعد هيچ اتصالی نباشد چفد گنبد داخلی معمولاً خاگی و چفد گنبد بيرونی شبدری خواهد بود .

گنبدهاي دوپوسته كاملا از هم گسسته يا گسيخت


در چنين ترکيبی خود و آهيانه کاملاً از هم جدا هستند . از نمونه های اجرای خوب ، گنبد حضرت رضا ( ع ) و گنبد مسجد امام اصفهان است . در هر يک از اين بناها خود و آهيانه فاصله نسبتاً زيادی از همديگر دارند در اين گنبدها برای نگه داشتن خود روی آن سوار شود اين ديوارکها به نام خشخاشی معروف است . در اصفهان اصطلاح پرده را به کار می برند . هر دو پره مقابل را به هم وصل کرده و در آخر کار همه را در مرکز مهر می کنند . تا از نظر تقسيم بارها و نيروهای وارد بر گنبد دوپوسته با هم کار کنند و در مجموع گنبد يک پارچه شود .

اگر يک پَره در جائی قرار گيرد که مانعی برای ايجاد روزن در همان نقطه باشد به جای يک پره دو پره کوچکتر در دو طرف روزن قرار می گيرد . تعداد خشخاشی ها معمولاً 8 تا است . در حد فاصل بين خـود و آهـيانه يک گردن قـرار می گـيرد که در صـورت فـاصله زياد اين گردن گريو ناميده می شود . گريو مخروطی ناقص نزديک به استوانه است . در حالتی که دو پوشش به هم نزديک باشند اين گردن به صورت يک ديسک درمی آيد که به آن اربانه گويند . اربانه يک گريو کوتاه است . خود به دو طريق روی گريو قرار می گيرد : 1ـ صورتی از اجرا که پاکار قوس مستقيماً به صورت خط قائم کمی پائين کشيده می شود و بعد سوار گريو می گردد که به آن (( شلال )) گويند . مثل گنبد حضرت رضا ( ع ) 2ـ صورتی ديگر که دنباله خود از پاکار به طرف داخل متمايل و بعد سوار گريو می شود که آن را آوگون نامند به اين شکل خود نيز آوگون نامند به اين شکل خود نيز آوگونه گويند . مثل مسجد امام اصفهان با مدرسه چهارباغ اصفهان که آوگون روی گريو است . از نمونه های گنبد آوگون دار روی اربانه ، گنبد سلطان بخت آغا در اصفهان است .

گريو يا اربانه مخروط ناقص نزديک به استوانه است بطوريکه اگر شاقول را روی بزرگترين قطر گنبد بگيرند پائين شاقول مماس با پائين ترين نقطه در پای گريو خواهد بود . به اين ترتيب تا حدود زيادی جلوی رانش و لگدزدن طاق گرفته می شود .


آهيانه

آهيانه در لغت به معنی جمجمه است و در معماری به پوسته داخلی گنبد اطلاق می شود . چفدهائی که برای اين پوسته در نظر گرفته می شود معمولاً بيضی هستند . در اصطلاحی عاميانه تر می گويند که آهيانه نبايد از نصف تخم مرغ کوتاهتر باشد معهذا گاهی پوشش زيرين گنبد را با چفدی بسيار کم خيز مشاهده می کنيم به اين چفدها تشتک يا تاوه گويند و از دوران هر يک حول محور قائمی که از رأس آن می گذرد پوشش مطلوب به دست می آيد . اما اين پوسته ها را ديگر نبايد آهيانه ناميد چه معمولاً نهنبن يا عرقچين کاربندی هستند . مثل ورودی مدرسه چهارباغ اصفهان ، گنبد ابونصر پارسا در بلخ ، گنبد عشرت خانه سمرقند متعلق به عهد تيمور و آرامگاه شاه ملک ( مسجد شاه ملک ) که در گنبدخانه به جای آهيانه کاربندی ديده می شود .

گاهی نيز از داخل پوشش زيرين گنبد را بسيار کم خيز می بينيم ولی اين پوشش به جای آنکه آهيانه باشد پوسته سومی است که در زير آهيانه اجرا کرده اند و کمرپوش گفته می شود . کمرپوش ها را به دلايل گوناگون از جمله کوتاه کردن ارتفاع در فضای زيرين گنبد بنا کرده اند در بعضی از بناها زمان اجرای کمرپوش با ساخت اوليه گنبد دوپوش چند قرن فاصله دارد . مثلاً درچينی خانه اردبيل که گنبدی دوپوش متعلق به قرن هشتم هجری دارد ، در زمان صفويه يک کمرپوش با چفدآويز و آهوپا ( مقرنس ) اجرا کرده اند . در مقطع عمودی بنا هر سه پوسته قابل رؤيت است . گنبد ديگری که کمرپوشی بسيار کم خيز دارد گنبد مقبره قطب الدين حيدر در تربت حيدريه است . از نمونه های ديگر ، کمرپوش های مسجد جامع نائين است . در مسجد جامع نائين و مسجد خسرو اردستان کمرپوش را به اين علت زده اند که قسمت بالای فضای مسجد را زنانه کنند . اکثراً پوشش کمرپوش ها تاوه است ( يعنی از دوران يک پانيذ يا يک کليل حول محور قائمش پوشش را ايجاد کرده اند . ) در زير زمين گنبدهای مدرسه دودر مشهد نيز پوشش دوتا از گنبدها تاوه است .

پوششهای با خيز کم در جاهائی قابليت اجرا دارد که اولاً فشار زيادی روی پايه ها باشد تا اصطلاحاً پايه ها در نروند ثانياً شانه های بنا گرفته شده باشد واين در صورتی ميسر است که ارتفاع ساختمان بالاتر از سطح طراز پوشش تاوه باشد مثلاً اجرای تاوه در طبقه زيرين انجام گيرد و روی آن طبقه ديگری بنا گردد و ديگر آنکه پايه ها نيز از ضخامت کافی برخوردار باشند تا مانع رانش نيروها به خارج گردند .

به طوريکه گفته شد چفدهائی که برای آهيانه در نظر می گيرند اکثراً بيضی شکل هستند . چه اين نوع پوسته در مقايسه با نيم گرد يا نيم دايره از قدرت فوق العاده خوب در مقابل تحمل بارهای وارد بر آن برخوردار است .

در گذشته حتی تنبوشه های داخل قناتهای آب را نيز به شکل بيضی می ساختند . در شمال ايران پلهای طاقی را مرغانه پورت گويند يعنی پل طاقی يا پل تخم مرغی . چون تخم مرغ بطور معمول از دوتا نيم بيضی تشکيل شده است بسياری از پوشش های سغ و گنبدی از کلمه خاگ يعنی تخم مرغ گرفته شده است . معمولاً در معماری ايرانی به پوشش هائی خاگی گويند که قوس يا چفد آن شباهت با قسمت پائينی و پهن تر تخم مرغ دارد .

گاهی محققين خارجی در شناخت گنبدهای بيضی ايرانی دچار اشتباه شده و آنرا نيم گرد يا نيم دايره پنداشته اند آنچه مبنای اين گمان شده آنست که خارجيان از وجود پاراسته يا پاراستی به عنوان يک اصل در گنبدهای ايرانی غافل بوده اند .

در ايران چفد يا طاق يا گنبد را از شروع منحنی ( پا کارقوس ) روی پايه قرار نمی دادند بلکه تا حد معقولی که نوع و اندازه دهانه آنرا تعيين می کرد لبه منحنی را بطور قائم پائين می آوردند بعد روی پايه قرار می دادند اين کمکی بود که نيروی رانش طاق بهتر در مرکز ثقل پايه قرار گيرد . اين فاصله عمودی از پائين ترين نقطه منحنی تا پايه را پاراستی يا پاراسته گفته اند . پاراستی در اجرای چفد پاشنه ناميده می شود و در اجرای طاق آنرا دامن می گويند . در گنبد اسامی گوناگون آوگون ، شلال يا بشل به خود می گيرد ( بشل = پشل = آويخته = دامن )

معماران ايرانی پوشش نيم گرد را مناسب نمی دانستند و در اصطلاح بنائی می گفتند چون دايره به يک مرکز منتهی می شود يک پا در هواست ولی بيضی دوپايه دارد و روی دوپا ايستاده است . قبل از آنکه به طريقه ترسيم پوششهای خاگی بپردازيم بايد به اصطلاحات مربوط به قوس بيضی اشاره کنيم . به دو کانون بيضی پايه گويند . دو خطی را که يک سر هر کدام به يک کانون بيضی متصل است و سر ديگر بيضی را رسم می کند دوبند نامند . محيط بيضی يا نصف محيط بيضی کمند خوانده می شود . خطی که از وسط دو کانون بيضی عمود شود و تا افراز منحنی ادامه يابد ديرک است . وقتی دوتا بند با هم زاويه قائمه تشکيل دهند هج نام دارند . هج در لغت فارسی معنی عمود را می دهد مثلاً اگر ديواری را کج بنا کنند می گويند اول هجش کن يعنی راست يا عمودش کن . ضمناً به فاصله ای که هرگونه چفد يا طاق يا گنبد بر آن قرار می گيرد دهانه گويند .

قـبل از آنکـه به بررسی انـواع چـفدها که از دَوَران آنها حول محور قائمشان پوشش گنبد به وجود می آيـد بپردازيم لازمـست گفـته شود که هـمه چـفدها ، طاقها و گنبدها بر دو دسته (( مازه دار )) و (( تيزه دار )) تقسيم می شوند . در انواع فرمهای مازه دار قله قوس منحنی است ولی در اشکال تيزه دار قله به صورت جناغی و تيزه است .

برای ساختن آهيانه معمولاً از شکلهای مازه دار استفاده می شده است و فقط در دهانه های بزرگ به منظور تحمل بار بيشتر گاه چفدهای تيزه دار به کار می برده اند . اما در پوشش رويی گنبد ( خود ) هميشه چفد ، تيزه دار است .

انواع پوسته هاي آهيانه

1ـ پوسته خاگی

پوسته خاگی از دوران چفد هلوچين کند حول محور قائمی که از راس آن می گذرد بدست می آيد . چفد هلوچين کند بيضی ای است که فاصله کانونی آن مساوی نصف دهانه است FF= ab/2 اين بيضی خيزی نزديک به دايره دارد لذا در دهانه های کمتر از 16 گز از آن استفاده می شود . پوسته خاگی قبل از اسلام بسيار رايج بود بعد از اسلام نيز کمابيش در بناهای گوناگون به کار گرفته شد . بهترين نمونه آن گنبد تاج الملک در مسجد جامع اصفهان است .

2 ـ پوشش چيله ـ چيلو ـ سيلو

اين پوسته از دوران چفد بيز يا هلوچين تند حول محور قائمی که از رأس آن می گذرد بدست می آيد . و بعلت داشتن خيز کافی قابليت تحمل بار بيشتری نسبت به پوشش خاگی دارد بنابراين در دهانه های بالاتر از 16 گز هم کاربرد دارد . اين پوشش از قبل از اسلام تاکنون در ايران رايج بوده است .

در يزد و کرمان و جنوب خراسان و ساير نواحی کويری بعلت دارا بودن مصالح سست و ناگزيری استفاده از خشت خام پوست درونی گنبد معمولاً‌ چيله است .

نمونه های اين پوشش را در سيدرکن الدين و مدرسه ضيائيه يزد می توان ديد .

3 ـ پوشش بَستو ( بَستو ـ کوزه )

اين پوشش از دوران چفد بستو حول محور قائمی که از رأس آن می گذرد بدست می آيد . اين پوشش از ساير پوشش های بيضی که در معماری ايران بکار رفته است خيز بيشتری دارد و معمولاً‌ در آهيانه گنبدهائی ديده می شود که پوشش خارجی ( خود ) آن رُک باشد .

پوشش يخچالها در اکثر نقاط ايران بستو است . پوشش بستو بعلت داشتن قابليت تحمل بسيار در مقابل بارهای وارد بر آن در وسيع ترين دهانه های معمول در معماری ايران بکار می رود .

از نمونه های موجود اين نوع آهيانه مدرسه ملاعبدالله نائين و گنبد قابوس را بايد نام برد .

پوشش بيرونی گنبد قابوس ( خود ) ، رُک است و بعلت داشتن خيز مرتفع نيروهای رانشی بسيار زياد است و در اصطلاح بنايان (( بيشتر لگد می زند )) . لذا مناسبترين شکلی که برای آهيانه اين برج در نظر گرفته شده همان پوشش بستو است .

4 ـ پوشش سَبوئی

اين پوشش از دوران چفد چَمانه حول محور قائمی که از راس آن می گذرد بدست می آيد . چفد چمانه از تقاطع دو بيضی بدست می آيد . به اين چفد (( سه و چهار )) و (( بَيان )) هم می گويند .

اين چفد که از ترکيب دو بيضی بدست می آيد قابليت باربری فوق العاده دارد . در ايوان پيشان بسياری از مساجد جامع از اين چفد استفاده شده است که نمونه قابل ذکر آن پيشان مسجد جامع يزد است . آهيانه گنبدهائی که از دوران اين چفد بدست می آيد برخلاف آهيانه ، اکثراً گنبدها تيزه دار است . بهترين مثال را بايد آهيانه گنبد سلطانيه دانست .

طرز چيدن مصالح گنبد

گنبدها معمولاً‌ آجری يا خشتی هستند و به سه ترتيب چيده می شوند :

1 ـ گِرد چين
chin ـ Gerd

در اين
طريقه رگهای آجر متمايل به مرکز گنبد است و بصورت شعاعی چيده می شوند .

2 ـ رَگچين
chin ـ Rag

در اين طريقه
رگهای آجر يا خشت موازی خط افق چيده می شود . گنبدهای رک را نمی توان گردچين کرد بنابراين همه آنها بصورت رگچين ساخته می شوند .

3 ـ
تَرکين Tarkin

در اين نوع چيدن ، گنبد را بصورت ترک ترک اکثراً با
قالب گچی می سازند و بعد فاصله ميان ترکها را با آجر يا خشت پر می کنند .

در اجرا تويزه های گچ ونی را ( نی در داخل گچ حالت آرماتور در بتن دارد
) روی زمين مطابق قوس مطلوب ( قوس گنبد ) می سازند و پس از تکميل ، همه تويزه ها را در فضای موردنظر توسط (( وادارهائی )) سرپا نگه می دارند بعد بين تويزه ها را با آجر يا خشت پر می کنند . در اين طريقه اجرا برخلاف انواع ديگر گنبد از شاهنگ و هنجار استفاده نمی شود .

طاقها و گنبدهای ايرانی هيچ کدام قالب ندارند حال
آنکه اکثراً گنبدها در غرب توسط قالب زده ميشوند .

گنبدهای رومی را بيشتر
روی سانتر ( Centre ) ( نوعی قالب ) می ساختند اين قالب چوب بستی بشکل گنبد بود که روی آن سنگ ها را بطريق استروتومی ( سنگ تراشی با مهارت و دقت زياد که درزها کاملاً‌ چفت هم گردد ) کار می گذاشتند .

چفد معروف مصری نيز با استفاده از
قالب ساخته می شد . مرحوم گدار اين چفد را با چفد بيز ايرانی اشتباه کرد چرا که بيز تند از لحاظ تشابه ظاهری بسيار نزديک به چفد مصری است اما در اساس چه از نظر ترسيم چه از نظر حيث اجرا بکلی با هم متفاوتند .

چفد بيز تند يک بيضی است که
فاصله کانونی اش مساوی طول دهانه است و بدون احتياج به قالب ساخته می شود ولی چفد مصری متشکل از دو دايره است و چنانچه بدون قالب ساخته شود طاق خراب ميشود .

طرز ساختن گنبد

طرز ساختن رايج گنبد مثل ساختن تاپو است همانگونه که تاپوساز دور تا دور تاپو می گردد و آنرا می سازد گنبد را هم رج به رج از پشت می سازند و بالا می روند چه گنبدهای ايرانی را بعلت نداشتن قالب نمی توان از داخل شروع به ساختن کرد .

در شروع کار از دستگاهی بنام شاهَنگ و هَنجار استفاده می کنند . شاهنگ ميله ايست که بطور عمودی کار می گذارند . اين ميله معمولاً‌ چوبی است و در مرکز گنبدخانه علم می کنند مانند گنبد مسجد رحيم خان اصفهان شاهنگ را از اطراف محکم می بندند تا تکان نخورد . در اصطلاح بنائی به علم کردن چوب (( هَج کردن )) می گويند . برای محکم بستن شاهنگ به دو ديوار گنبد از هشت الی ده چوب استفاده می کنند تا به اعتقاد بنايان چوب (( لًنبَر )) نخورد سپس در دو نقطه ای که بايد دو کانون بيضی باشد روی شاهنگ دو تا گل ميخ می زنند و به آن دو زنجيری بسيار ظريف وصل ميکنند که با آن بتوان بيضی دلخواه را رسم نمود . اين زنجير همان هنجار است و ظرافت آن مثل زنجيرهای اردکانی است .

سازنده گنبد از پشت کار مشغول چيدن می شد و منحنی گنبد را که از داخل می بايست صاف و دقيق می بود با اين زنجير کنترل می کرد برای عملکرد بهتر در محل قرارگيری گل ميخ ها ( دو کانون بيضی ) دو تا شيار ايجاد می کردند و در هر کدام يک حلقه قرار می دادند تا هنجار براحتی دور شاهنگ بگردد و دور آن پيچيده نشود .


طرز ساختن گنبدهاي تركين

گنبدهای ترکين را بدون استفاده از شاهنگ و هنجار ساخته اند زيرا گاهی اين گنبدها خيزشان به 16 الی 18 متر می رسد و امکان ساختن تويزه های با گچ و نی با اين ارتفاع نيست .

در گنبدهای مرتفع ترکين ترکها را تکه تکه ساخته و رويهم و کنار هم می چيدند به اين ترتيب که تا ارتفاع معينی از گنبد يک سری ترک مشابه کنار هم قرار می گرفت و دور تا دور گنبد را می پوشانيد بعد سری ديگری از ترکها که ارتفاع بعدی گنبد را شامل می شد روی رديف زيرين قرار می گرفت و بهمين ترتيب چيدن ادامه پيدا می کرد تا ارتفاع گنبد کامل شود . برای اينکه نظم بهم نخورد همه تويوزه های تَرکی را روی زمين می ساختند سپس آنرا تکه تکه در مراحل مختلف بالا آمدن گنبد کار می گذاشتند .

امروزه بجای استفاده از شاهنگ چوبی از شاهنگ آهنی استفاده می کنند که کار را خيلی آسان ميکند ولی ظرافت و کارآيی چوب را ندارد .

مهم آنکه در گذشته بدون داشتن آهن و سپری و غيره با ساده ترين وسايل گنبدها را در کمال استادی بنا می کردند .

ضخامت چفد و طاق و گنبد را ( تَبَره ) گويند در طاق و بخصوص گنبد ضخامت تبره در سطوح مختلف متفاوت است .

در گنبدها تبره ای ( ضخامتی ) که برای آهيانه گنبد در پاکار در نظر می گيرند 16/1 دهانه است مثلاً اگر دهانه آهيانه 16 گز باشد ضخامت تبره در پای کار يک گز خواهد بود . نمونه قابل ذکر گنبد سلطانيه با دهانه بيش از 24 گز است که تبره را کمی بيش از 40/1 گز گرفته اند يعنی دقيقاً‌16/1 دهانه . البته در پاکار بعداً‌ ضخامت (( خود )) نيز به آن اضافه خواهد شد .

زاويه 5/22 درجه روی پوسته گنبد را نسبت به مرکز دهانه (( شِکَرگاه )) گويند . فاصله از پاکار تا نقطه شکرگاه نيز بالِنج ناميده می شود . معمولاً فاصله پاکار تا شکرگاه را که همان بالنج باشد با همان ضخامت 16/1 دهانه می چينند .

از شکرگاه تا زاويه 5/67 درجه نسبت به مرکز دهانه ( ايوارگاه ) ، شانه طاق يا گنبد گفته می شود . در چيدن گنبد از شکرگاه تا زاويه 45 درجه ( ميان شانه ) ضخامت را يک خشت کم می کنند از زاويه 45 درجه تا ايوارگاه مجدداً از ضخامت تبره يک خشت می کاهند . از ايوارگاه تا نزديکيهای تيزه نيز خشت ديگری از کلفتی طاق کم می کنند . اين بخش معمولاً‌ نازکترين ضخامتی است که می توان با آن طاق يا گنبد را اجرا کرد .

چون در نزديکيهای تيزه ديگر امکان اجرای گنبد بصورت بقيه قسمتهای آن ميسر نمی گردد لذا در نزديکيهای تيزه سوراخی باقی می ماند که اجرای پوشش آن بايد مثل دهانه چاه بصورت طوقه چينی باشد به اين سوراخ (( هورنو )) گويند . گاهی اين سوراخ را پر نمی کنند تا در بالای طاق يا گنبد کار نوررسانی را انجام دهد . مثلاً‌ در پوشش بازارها اکثراً سوراخ هورنو باز است تا عمل تهويه و تنظيم روشنائی صورت پذيرد .

در گنبد سلطانيه سوراخ هورنو قطری حدود 80/1 سانتی متر دارد . زيرا از اين حد به بعد معمار سازنده نمی توانست مرتباً آجر را کوچک کند و رگها را ريز کند تا به تيره برساند . برای پر کردن هورنو امکانی بجز طوقه چينی باقی نمی ماند به اين نوع اجرای پوشش (( پرگر )) گويند در پرگر يا پرگره چينی از اطراف حلقه آجرها رگه به رگه پيش می نشينند تا پوشش کامل شود . در ميان هورنو يک ميله آهنی کار گذاشته می شود و طوقه ميله آهنی را در بر می گيرد .

پس از اجرا چه بعلت وجود ميله آهنی چه بعلت نوع پر شدن سوراخ ( طوقه چينی ) تيزه گنبد شکل نوک تيز پيدا می کند . و بخصوص در آهيانه های مازه دار تيزه گنبد فرم چفد يا طاقی را پيدا ميکند که سَربَر کرده باشد . اين سربرکردگی ضعف و نقصان به حساب نمی آيد تقريباً‌ چاره ناپذير است . مثلاً در گنبد خاکی مسجد جامع اصفهان با وجود شکل کامل بيضی در بالای تيزه نوعی تورفتگی ديده می شود .

ميله آهنی مذکور را در پائين گنبد معمولاً‌ به يک قلاب ختم می کنند تا برای آويختن قنديلها و چراغها مورد استفاده قرار گيرد . برای گيردار شدن ميله آهنی در درون گنبد پايه آنرا به شکل شش يا هشت پر می سازند . در مجموع به ستونی که حد فاصل بين پوسته زيرين و رويی گنبد است و ميله آهنی را دربر می گيرد (( شَنگَرگ )) گفته می شود .

در بالای ميله آهنی از حد خود گنبد به بالا توغ قرار می گيرد . توغ متشکل از سه تکه گوی فلزی و چند تکه لوله نسبتاً‌ قطور است که رويهم قرار می گيرند به اين ترتيب که روی ميله آهنی اول يک لوله سوار می شود بعد يک گوی فلزی که از دو طرف سوراخ دارد تا بتواند هم روی لوله زيرين جايگزين بشود و هم لوله بالائی روی سوراخ فوقانی آن جايگزين شود، قرار می گيرد و بهمين طريق توغ ساخته می شود گوی انتهائی ديگر در بالا سوراخ ندارد . گاهی اوقات بجای گوی انتهائی (( خوج )) می گذارند .

forum.p30parsi.com
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

معمار67سبز

عضو جدید
کاربر ممتاز
خود گنبد
خود پوسته بیرونی گنبد است. شکل این پوسته از دوران چفدی باربر حول محور قائمی به وجود می آید. این چفد معمولا شبدری است. شبدر به معنی پوشش بر دهانه بزرگ است و بر خلاف شباهت لغوی آن ارتباطی با برگ شبدر ندارد.
چفد شبدری مثل اکثر چفدهای ایرانی بر دو گونه تند و کند است.معمولترین چفدها شبدری تند است که چفدی است باربر و از لحاظ استاتیکی برای پوشش خارجی گنبد بسیار منطقی و به جاست.
در پوشش یک دهانه بزرگ معمولا از چفد پا تو پا استفاده نمی شود ولی در طاق ها و چفد ها به کار رفته است.
از دیگر چفدهایی که برای پوشش خود به کار می رود سروک است.
سروک در واقع نوعی گنبد رک است که در زمان آل بویه در شیراز رواج فراوان یافت.
در واقع باید گنبد های رک را پدیده ای ناشی از شرایط اقلیمی شمال ایران دانست چه این نوع پوشش در برابر آسیب باران های متوالی عملکرد بهتری نسبت به سایر گنبد ها دارد.
سلسله های آل زیار و آل بویه هم که از اولین دولتهای ایرانی بعد از اسلام بودند در شمال پا گرفتند و از آنجا که معماری شمال ایران به علت نفوذ کمتر مهاجمین بیشتر اصیل باقی ماند گنبدهای رک همچنان رواج داشتند.با توسعه دولتهای ایرانی فوق الذکر معماران مشهور این ناحیه ایده معماری قدیم ایران بخصوص گنبد های رک را به ری ، اصفهان و حتی فارس بردند.
بتدریج در شهرهای قم و کاشان نیز که جزو شهرهای حاشیه کویرند گنبد رک ساخته شد که از آن جمله گنبدهای ابولولو، میر نشانه یا میر پنجه را می توان نام برد. آثار بجا مانده از گنبد اولیه مشهد اردهال نیز حاکیست که قبلا پوشش اولیه آن رک بوده است.گنبدهای دروازه کاشان قم و حضرت معصومه هم در اصل رک بوده است.
ولی در شیراز گنبد رک به صورت سروک درآمد.
نوع دیگری از پوشش خود اجرا شده که ترکیبی از شکم گنبد نار و تیزه گنبد رک است. یعنی گنبد رک را روی گنبد نار سوار کرده اند از این نوع گنبدها در شمال غرب ایران زیاد است. در شرق ایران هم نمونه هایی دیده می شود اکثر این گنبدها تا ارتفاع معین شبدری است ولی ادامه آن تا تیزه به جای خط منحنی خط راست است. گنبد رسکت و گنبد لاجیم در مازندران، گنبد چهل دختران در دامغان که بسیار دست نخورده باقی مانده، گنبد پیر تاکستان که قسمت بالایش را در تعمیر مجدد غلط بازسازی کرده اند از نمونه های این نوع گنبدند.
در بسیاری از بناهای قرون چهارم، پنجم وششم نیز پوشش ترکیبی رک و نار را می بینیم.
آخرین نوع برای پوشش گنبد رک است که یا به صورت مخروط کامل است که به آن خرستوک گویند یا چند پر که هرم است. در کاشان گنبدهای هرمی بیشتر 12 ضلعی است به خاطر عدد مقدس 12، گاهی هم 16 ضلعی دیده می شود در مقطع عمودی گنبد هیچگونه انحنایی نیست. گاهی اجرای گنبدهای رک به صورت پله پله است که به آن ارچین گویند.(معمولا در خوزستان) و زیباترین نمونه آن امامزاده عبدالله شوشتر است

مجله اثر شماره 20
 

zahra_baghnavi

عضو جدید
بررسی گنبد از لحاظ شیوه ساخت و فرم در نمونه هایی از سه عصر ایران(سلجوقی) و بیزانس و رنسانس

بررسی گنبد از لحاظ شیوه ساخت و فرم در نمونه هایی از سه عصر ایران(سلجوقی) و بیزانس و رنسانس

گنبد در زبان معماری: گنبد پوششی است که بر روی زمینه ای گرد برپا شود.


مسئله اصلی تعیین کننده فرم گنبد شیوه ساخت گنبد است, ازین رو بررسی این موارد لازم به حساب می آید. پوشاندن سقف های مربع و وسیع به وسیله ی گنبد با یک عنصر مقاوم از دلایل استفاده از گنبد می باشد. گنبد در مناطقی که دسترسی مناسب به سنگ وچوب فراهم نیست شکل می گیرد.

پوشش گنبد در ایران پییشنه ای دیرینه دارد. کمبود چوب های استوار و کشیده که در حقیقت عنصر اصـلی پوشش تخت است، سبب شده است که پوشش سغ و گنبد روایی پیدا کند و بخصوص در دهانه های وسیع ترجای پوشش تحت را بگیرد . قدیمی ترین شکل های منحنی در پوشش زیرین چغازنبیل متعلق به هزاره دوم دیده شده است.
با وقفه طولانی در دوران هخامنشی معماری درخشانی با پوشش مرتفع و مسطح در اوج قدرت و کارائی جلوه دارد ولی چه قبل و چه بعد از آن بعلت فراهم نبودن شرایط خاص اقتصادی در این دوران آوردن چوب سدر از جبل عامل و ساج از گنداره همیشه میسر نبوده و در جنگل ها و جلگه های این سرزمین هم چوب مناسب پوشش پرورش نمی یافته است لذا طاق های منحنی و گنبد جای اصلی خود را به عنوان یک پدیده ساختاری و اقلیمی در معماری ایران به آسانی پیدا می کنند.
متاسفانه از معماری دوران اشکانی که در واقع پوشش سغ آغاز می شود در داخل ایران نمونه ای بجای نمانده است. در خارج از محدوده ایران کنونی به یکی دو نمونه از پوشش سغ بر می خوریم که یکی یاالحضر است و دیگری کاخ آشور و ایندو نیز چهره روشنی از چگونگی پوشش به دست نمی دهند.

گنبد در دوران ساسانیان
در دوران ساسانی گنبدسازی آنچنان رواج می گیرد و تکامل می یابد که از آن پس تا امروز پوشش گنبدی از نظر ساخت به صورت الگو و دستور العمل کلی مورد بهره برداری قرار می گیرد.
دقیق ریاضی در شکل بندی و ساختمان و با کاربست شیوه های صحیح صورت می گیرد که در همه انواع، گنبدها بدون احتیاج به گاه بست و کالبد و قالب در برابر همه نیروهای فشاری و رانشی به خوبی مقاومت می کنند، گرچه در گوشه سازی ها از اوایل دوران اسلامی تاکنون تحولاتی چند صورت گرفته است اما روش گنبدسازی در ایران همواره ویژگی اجرائی و فرهنگی خاص خود را دنبال کرده است. آنچه قابل ذکر است آنکه این ویژگی چه در شکل چه در اجرا (نداشتن قالب) آن را با گنبدهای مشرق زمین همواره متفاوف می کند.

بررسی نمونه هایی از گنبد در ایران


شیوه ساخت گنبد :


مسئله مهم در ساخت گنبد تبدیل سطح مربع به دایره است که اصطلاحا به آن گوشه سازی می گویند گوشه سازی یا گوشه بندی یعنی ساختن و تبدیل کردن شکل چهار گوشه بشن به هشت گوشه و به ترتیب ۱۶ و ۳۲ و ۶۴ گوشه و بالاخره دایره است.یعنی با پل زدن روی گوشه های طاق مربع شکل با طاق های نیم مخروطی مربع اطاق تبدیل به هشت ضلعی و بعدا با ادامه این کار با صاف کردن انحرافات باقی مانده سطوح تبدیل به دایره می شد.این کوشش برای ساختن اشکال هنری را در معماری اواخر ساسانی به وضوح می توان مشاهده کرد تا جایی که فیلگوش ها نه تنها به عنوان یک عنصر ساختمانی بلکه به منزله عنصر تزیینی استفاده می شدند.بعد ازین موارد شروع به ساخت گنبد به شیوه های مختلفی می شدند.


در مقایسه با لچکی غربی ,استفاده از فیلگوش ایرانی که نتیجه تجربه در بنا های گنبددار است منجر به سه نوع ساختمان متمایز از هم شد(فضای درونی به سه قسمت تقسیم شده است):


1-منطقه اطاق چهار گوش با درها وطاقچه ها


2-منطقه انتقالی بین اطاق چهار گوش زیرین وگنبدی که بر فراز آن قرار گرفته است.این منطقه معمولا از سه کنج ها(فیلپوشها)و طاق نماهای بسته ای تشکیل یافته که هسته اصلی تزیینات در معماری اسلامی است.


3-گنبد اصلی که گاهی حاوی تقسیم بندی بوده است.








مسجدامام اصفهان


قدیمیترین بنای تاریخی اصفهان را باید مسجد جمعه یا مسجد جامع اصفهان تلقی کرد. سیمای فعلی مسجد عمدتاً مربوط به اقدامات دوره سلجوقی است اما تعمیرات و الحاقات آن به دورانهای بعد به خصوص عصر صفویان مربوط می شود . اين مسجد در حقيقت مجموعه اي از معماريها و آثار هنري دوره هاي بعد از اسلام تاريخ ايران است و ياد گارهاي پادشاهان و وزرا و امرا و رجال و بانوان خير ايراني بعد از اسلام را در بر دارد. بنابراين تحولات معماري دوره هاي اسلامي تاريخ ايران را درمدت هزار سال اخير بخوبي مي توان در آن مطالعه نمود.


این مسجد دارای بناهای متعددی است از جمله:صحن چهار ایوانی، شبستانها، مدرسه مظفری، صفه های کوچک دوره دیلمی، گنبد نظام الملک، گنبد تاج الملک، محراب اولجایتو، چهار ایوان معروف صاحب، استاد، شاگرد، درویش می باشد.








حال به اجمال درباره دو گنبد تاج الملک و نطام الملک سخن به میان می آوریم.






گنبد نظام الملک:


گنبد و چهل ستونهای اطراف آن که در ایوان جنوبی مسجد واقع شده و در فاصله سالهای ۴۶۵ تا ۴۸۵ هجری قمری بنا شده است. این گنبد در زمان سلطنت ملکشاه سلجوقی و وزارت خواجه نظام الملک ساخته شده از نمونه های نادر ساختمان های عصر سلجوقی است.


این گنبد آجری بوده و دارای زیباترین طرحهای تزئینی ساخته شده از آجر و گچ میباشد.قطر گنبد درحدود 25 متر است






گنبد تاج الملک:گنبدی که در پشت ایوان شمالی معروف به صفه درویش بنا گشته است که توسط ابو الغنائم وزیر ملک شاه و از رقبای خواجه نظام الملک به امر ترکان خاتون ملکه سلجوقی وهمسر ملک شاه ساخته است ارتفاع آن19.5متر وقطر آن 10.5 متر می باشد







تفاوت این دو گنبد در آن است که پوسته گنبد نظام الملک به صورت ترکی است اما در گنبد تاج الملک به صورت یکپارچه است؛ همچنین گنبد نظام الملک به دلیل ترکی بودن تیزتر از گنبد تاج الملک است. گنبد نظام الملک شبیه گنبد کلیسای جامع فلورانس است.


ابعاد بزرگ در گنبد نظام الملک باعث تغییر سیستم چهار طاقی شده و جرزهای جسیم به جای قوسها به کار گرفته شده در حالیکه در اغلب موارد جرزها یا قسمت های ساختمانی دیوار به طریقی انتظام می یافته که سیستم چهار طاقی با گذرگاه های فرعی کوچکتر را در هر طرف قوس یا دهانه به وجود می آوردند که سیستم گنبد تاج الملک بدین شکل است.



بررسی گنبد در عصر بیزانس:


هنر معماری در روم شرقی (بیزانس) تا قرن ششم میلادی تحت تأثیر مسیحیت آغازین بود، این هنر در قرن ششم میلادی با آغاز حکومت «ژوستی نیانوس»، به وجود آمد او در هنر پروری همتای کنستامتین بود و آثاری که وی مورد حمایت و تشویق قرار داد، همه شکوه و عظمتی شاهانه داشتند تا جایی که دوران فرمانروایی او را به حق «نخستین عصر طلائی» هنر امپراتوری روم شرقی نامگذاری کرده اند. باید به این نکته اشاره نمود که بهترین گنجینه یادگاری «نخستین عصر طلائی» اکنون در خاک ایتالیا - که در شهر «راونا» کشف شده - جلوه گری می کنند، نه در شهر کنستانتینوپل (استانبول). شهر راونا که در اصل پایگاه نیروی دریایی در ساحل دریای آدریاتیک بود، از سال 402 میلادی به بعد پایتخت امپراتوران روم غربی، و پس از آن در پایان همان قرن مقر فرمانروایی تئودوریک پادشاه استروگوتها شد، که همه چیز را به سبک و سیاق هنری کنستانتینوپل می پسندید، و به همین علت در زمان ژوستی نیانوس شهر راونا به صورت پایگاه عمده ای برای گسترش و نفوذ سلطه بیزانس بر ایتالیا در آمد.



بررسی گنبد ایاصوفیه در عصر بیزانس:


کایسای ایا صوفیه از وازه یونانی هاگیا صوفیا به معنی حکمت کلیسای مقدس گرفته شده است با افزوده شدن پشت بند عطیم در طرح اصلی آن به مسجد تبدیل شد بنا دارای محور طولی بناهای صدر مسیحیت است. برای حل مسئله فشار گنبد اصلی نیرو به وسیله سه گوش های کروی (فیل پوش) که در چهار گوشه گنبد تعبیه شده به چهار فیل پایه عظیم منتقل می شود از سوی دیگر به وسیله ی نیم گنبد شرقی وغربی فشار های حاصله به خارج وپایین منتقل می شود.


ایاصوفیه بنا بر روش ترکیب دو پلان محوری و مرکزی ساخته شده است و مهمترین بنای به جای مانده از زمان ژوستی نین در استانبول می باشد و ابعاد آن ۷۲*۹۱ متر ، قطر گنبد ۳۱ متر، ارتفاع گنبد از سطح زمین ۵۶ متر می باشد.




توضیحی درباره نوع ساخت گنبد:


این گنبد روی چهار طاسچه قرار گرفته است(انتقال تدریجی از بدنه چهارگوش به لبه مدور گنبد به وسیله سه گوشی های کروی شکلموسوم به طاسچه انجام گرفته است) در ساختمان طاسچه ای گنبد روی گنبد دومی قرار می گیرد که در واقع بزرگتر از آن است وبخش بالایی به اضافه چهار جزء آن گرداگرد لبه گنبد از آن حذف شده اند. این چهار جزء اخیر به شکل چهار قوس یا چهار طاقی در آمده اند که سسطوحشان به هم می پیوندد و تشکیل یک مربع می دهند.


موضوع قابل توجه در این بنا کیفیت و کمیت نوری است که وارد آن می شود؛ زیرگنبد مرکزی ۴۰ پنجره تعبیه شده که نور را به درون وارد می کنند.



کلیسای سان ویتاله:


کلیسای سان ویتاله در شهر راونا معرف معماری بیزانس است که در رم غربی ساخته شده است پلان آن هشت ضلعی است و گنبدی روی این هشت ضلعی قرار گرفته است و در این ساختمان ساده ترین عناصر محور طولی کلیسای مستطیل شکل یعنی محوطه ای که با سقف متقاطع برای محراب در نظر گرفته شده و همچنین یک دهلیز طولی در مقابل ساختمان به چشم می خورد.


یکی از تفاوت های آن با ایا صوفیه در آن است که در ایا صوفیه قوس هایی که دوتا از طاسچه های بزرگ نگهدارنده ی گنبد مرکزی را به یکدیگر متصل ساخته اند دیده می شوند که بر روی جرزهای عظیمشان به یکدیگر رسیده اند در صورتی که در سان ویتاله از قاعده های مدور یا چند ضلعی یک دیوار یا طاق بندی رو به بلا ساخته شده اند روش طاسچه ای روشی پویا برای مسئله قرار دادن گنبدی مدور بر یک صحن مربع یا مستطیل شکل است.







بررسی گنبد در عصر رنسانس


هنر مند رنسانس ساحری است که طبیعت مادی را می شناسد و به آن عمل می کند در واقع در دوره رنسانس تطبیق معماری با انسان و طبیعت ، به اتکا یا به وسیله دانش ریاضی و تعبیر هایش دوباره مطرح می شود و تمام خصیصه های که یک مبحث زنده را به تدریج دارا شد تا جایی که تناسبات و اندازه ها فضای معماری تابع یک هارمونی کیهانی شدند.



درمعماری رنسانس چند نوع فرآورده معماری پدیدآمد که می توان به صورت مختصر چنین ذکر کرد:


بناهایی که در طول بررسی معمول بیشتر مورد توجه قرار می گیرنند مانند کلیساها، نمازخانه ها و مقابر . دستورها و قواعد تنظیم و تدوین فضای معماری در این رده ساختمانها ، همه جا به گونه ای آزاد از سنت های موجود و نه در پیروی صرف از آنچه معماران پر توان شکل داده وبه کار برده اند می نمایند .


همه جا چنین عنوان می شود که فضای معماری در دوران رنسانس ایتالیا، به دست معماران ، به شکل موجودیتی در آمد که ، در درونش ، طراحی معماری ، برنامه ریزی دیدی یا بصری می شد. که تازگی این امر در شکل اجرایی آن بود که بعدها دورنمایی پرسپکتیویه به آن افزوده شد که معماران متناسب با توان نظری خویش ، از آن بهره می گرفتند.


در این دوران معماران چه در داخل و چه در خارج بنا به دنبال یک وحدت شکلی بودند که در گذر زمان از فضای درونی به بیرون بنا و در باز شناسی روحیه ای که درون بنا را هویت و شخصیت بخشیده و در تطبیق شکلی و معنوی و نمادین آن با روحیه ای از حجم بنا قابل درک تواند بود که چگونگی شکل پوسته میانی این دو ، نقشی اساسی دارد که می تواند نقطه حرکت طراحی معماران این دوره محسوب گردد.












جمع بندی مطلب:

وجه اشتراک مذهبی همه بناها و اشاره به نور الهی است و حالت برافراشته گنبد اشاره به عرش الهی و گنبد آسمان است.
در ایران به شیوه سه کنج (فیل پوش) مربع را به دایره تبدیل می کردند اما در سایر دوره به شیوه طاسچه ای این تبدیل انجام می شده است.
خیز گنبد در بیزانس از همه کمتر است یعنی شیب کمتری به سمت آسمان دارد که ناشی از مذهب سفت و سخت زمانه که خدا به معنایی روحانی می پنداشتند و کلیسا را فقط جایی برای عبادت و نه تجلی گاه خدا می دانستند پس به زیبایی و عناصر تزیینی آن و برافراشته بودن زیاد آن اهمیت نمی دادند.همانطور که می بینیم شیوه برقراری و ایستایی گنبد همان شیوه رمی است اما عناصر تشریفاتی بنا خدف شده است اما در بنای کلیسای جامع فلورانس خیز زیاد به سمت آسمان را مشاهده می کنیم که به فانوس در نقطه پایانی آن می رسیم که به عنصری به نام کلاه فرنگی بر میخوریم که در سایر نمونه ها مشاهده نمی شود.
وجود پنجره های فراوان بر پایه ی گنبد ایا صوفیه باعث ورود نور فراوان به داخل بنا شده, در نمونه های رنسانسی در کلیسای جامع فلورانس به صورت پنجره های دایره ای کوچک قابل مشاهده است و در کلیسای سن پترو به نسبت فلورانس بیشتر و نسبت به ایا صوفیه بیشتر است؛ این در حالیست که در نمونه های ایران چنین چیزی قابل مشاهده نیست و گنبد به همان شکل اصیل بر گرفته از معماری ساسانی با سازه های ساده و مصالح بوم آورد مشاهده می شود.
از دیگر تفاوت ها می توان به گنبد خاکی تاج الملک اشاره کرد که بر خلاف همه گنبدها دارای پوسته یکپارچه از آجر است که نه به صورت ترکی بلکه به صورت آجرهای روی هم نشسته روی سطح دایره ای شکل و کم کردن شعاع دایره ها تا به نقطه ی مرکزی رسیدن ساخته شده وبه نوبه خود ایستایی قابل تحسینی دارد اما نسبت به نمونه های دیگر در مقیاس کوچکتری قابل اجراست.






منابع:


کتب:


معماری ایران,دوره اسلامی ,محمد یوسف کیانی ,چاپخانه ارشاد اسلامی ,1366.صفحات 397تا405 دکتر دتیدریش هوف ترجمه کرامت اله افسر-محمد یوسف کیانی


هنر در گذر زمان,هلن گاردنر صفحات 242-243-245-246-383-384


سایت ها:


سایت سازمان میراث فرهنگی و گردشگری استان اصفهان,اسناد و مدارک
















مطالب سایت برگرفته ازکتب:


هنر ایران ,گدار آندره,ترجمه دکتر بهروز حبیبی


معماری ایران پیروزی شکل و رنگ , پروفسور آرتور پوپ, ترجمه کرامت اله افسر



در پایان کمال تشکر را از راهنمایی های فراوان استاد گرامی جناب آقای دکتر خاقانی دارم.
 

H.SHafiee

عضو جدید
کاربر ممتاز
نقش گنبد درمعماری

نقش گنبد درمعماری

پوشش گنبد در ایران پییشنه ای دیرینه دارد. کمبود چوب های استوار و کشیده که در حقیقت عنصر اصـلی پوشش تخت است، سبب شده است که پوشش سغ sagh و گنبد روایی پیدا کند و بخصوص در دهانه های وسیع ترجای پوشش تحت را بگیرد . قدیمی ترین شکل های منحنی در پوشش زیرین چغازنبیل متعلق به هزاره دوم دیده شده است. با وقفه طولانی در دوران هخامنشی معماری درخشانی با پوشش مرتفع و مسطح در اوج قدرت و کارائی جلوه دارد ولی چه قبل و چه بعد از آن بعلت فراهم نبودن شرایط خاص اقتصادی در این دوران آوردن چوب سدر از جبل عامل و ساج از گنداره همیشه میسر نبوده و در جنگل ها و جلگه های این سرزمین هم چوب مناسب پوشش پرورش نمی یافته است لذا طاق های منحنی و گنبد جای اصلی خود را به عنوان یک پدیده ساختاری و اقلیمی در معماری ایران به آسانی پیدا می کنند. متاسفانه از معماری دوران اشکانی که در واقع پوشش سغ آغاز می شود در داخل ایران نمونه ای بجای نمانده است. در خارج از محدوده ایران کنونی به یکی دو نمونه از پوشش سغ بر می خوریم که یکی hattra یا الحضر است و دیگری کاخ آشور و ایندو نیز چهره روشنی از چگونگی پوشش به دست نمی دهند. گنبد در دوران ساسانیان در دوران ساسانی گنبدسازی آنچنان رواج می گیرد و تکامل می یابد که از آن پس تا امروز پوشش گنبدی از نظر ساخت به صورت الگو و دستور العمل کلی مورد بهره برداری قرار می گیرد. دقیق ریاضی در شکل بندی و ساختمان و با کاربست شیوه های صحیح صورت می گیرد که در همه انواع، گنبدها بدون احتیاج به گاه بست و کالبد و قالب در برابر همه نیروهای فشاری و رانشی به خوبی مقاومت می کنند، گرچه در گوشه سازی ها از اوایل دوران اسلامی تاکنون تحولاتی چند صورت گرفته است اما روش گنبدسازی در ایران همواره ویژگی اجرائی و فرهنگی خاص خود را دنبال کرده است. آنچه قابل ذکر است آنکه این ویژگی چه در شکل چه در اجرا (نداشتن قالب) آن را با گنبدهای مشرق زمین همواره متفاوف می کند. تعریف هندسی گنبد: گنبد مکان هندسی نقاطی است که از دوران چِفدی مشخص حول یک محور قائم به وجود می آید. گنبد در زبان معماری: گنبد پوششی است که بر روی زمینه ای گرد برپا شود تقسیم بندی گنبد گنبد از سه قسمت تشکیل شده است: ۱ـ گنبد خانه یعنی زمینه گنبد ۲ـ بَشن هیکل یعنی قسمتی که روی زمینه ته رنگ به صورت مکعب بالا می آید و یک یا دو طرف آن باز است (در گنبدهای قبل از اسلام هر چهار طرف به دهانه های باز منتهی می شد). ۳ـ چپیره جمع شده از آنجائی که در معماری ایرانی به ندرت به ته رنگ گرد بر می خوریم و معمولاً قسمت انتهائی بشن به شکل، مربع و گاهی مستطیل است با چپیره کردن آن را تبدیل به دایره می کنند بعد گنبد روی آن سوار می شود. به همین دلیل مرحله چپیره شدن در گنبدسازی شایان توجه است زیرا امکان داشتن زمینه گرد است که اجرای نهایی پوشش گنبد را میسر می سازد .معمولاً در نقشه هائی که پوشش به صورت گنبد طراحی می شود زمینه را به شکل مربع در نظر می گیرند تا به سادگی بتوان آن را تبدیل به ۸ و ۱۶ و ۳۲ و بالاخره دایره کرد . گنبد سازی در ایران در ایران به ندرت روی زمینه مستطیل نزدیک به مربع هم اجرا شده است در این صورت مستطیل تبدیل به ۶ و ۱۲ و سپس بیضی نزدیک به دایره می شود و گنبد روی بیضی قرار می گیرد. به این نوع گنبد که مقطع افقی آن به جای دایره بیضی است کمبیزه گفته اند. از نمونه های این نوع گنبد با ته رنگ بیضی مسجد حاج رجبعلی تهران و امامزاده زید بن علی در ورامین قابل ذکرند چپیره چپیره سازی در گنبد به دو بخش عمده تقسیم می شود گوشه سازی گوشه بندی شکنجچین و چروک گوشه سازی گوشه سازی یا گوشه بندی یعنی ساختن و تبدیل کردن شکل چهار گوشه بشن به هشت گوشه و به ترتیب ۱۶ و ۳۲ و ۶۴ گوشه و بالاخره دایره و با تبدیل کردن شکل مستطیل نزدیک به مربع به ۶ و ۱۲ گوشه و بالاخره بیضی است. در حالت اخیر مستطیل بشن باید نسبت اندازه های اضلاعش طوری باشد که به راحتی قابل تبدیل به شش گوشه شود مثلاً نسبت ۴ و ۴/۳ قابل تقسیم است. البته با استفاده از کاربندی انواع زمینه های مرسوم در معماری ایرانی را می توان به نحو مطلوب تبدیل به دایره کرد. گوشه سازی خود شامل دو بخش است : ۱ - اسکنج یا سِکُنج ۲ - ترمبه یعنی جمع شده 1- اسکنج اسکنج متشکل از دو طاق اریب است که همدیگر را در یک نقطه قطع کرده باشند. شیوه زدن طاق ممکن است بصور مختلف رومی، ضربی، چپیله (لاپوش و تیغه ای ( باشد در هر حال تقاطع دو طاق این نوع گوشه سازی را به وجود می آورد. ذکر این نکته ضروری است که بارهای وارد بر گنبد به این گوشه ها منتقل نمی شود. به همین دلیل هم، نوع اجرای گوشه سازی تأثیری در چگونگی افزیر گنبد ندارد 2- ترمبه = سرمبه = سلمبه نوع دوم گوشه سازی به صورت ترمبه است در هیچ یک از لغت نامه های ایرانی به کلمه ترمبه بر نمی خوریم. لغتی به صورت ترکیب طاق و طرمب آمده است که معنای آن را پشت هم اندازی و طاق روی طاق سوار کردن نوشته اند حال آنکه خود لغت ترمبه به معنی، یک چیز جمع شده، عمده، پیش آمده، تریده (به طرف جلو سریده شده) است. در واقع ترمبه همان معنی اسکنج را دارد که کنج پیش آمده باشد. ترمبه بر عکس سکنج به چهار طریقه پوشش می شود: یک گوشه سازی با چوب به شکل جلو آمده که حالت خاص و استثنائی ترمبه تلقی می شود. و سه طریق دیگر به شکل سغ یعنی پوشش منحنی شکل است که شامل فرم های زیر می شود : ۱ـ فیلپوش ۲ـ ترمبه پتگین = پتکین patkin ۳ـ ترمبه پتگونه یا پتکانه (پتکانه صحیح تر است) گنبدهای دوپوسته میان تهی در این وضعیت آهیانه و خود تا ناحیه شکرگاه یعنی زاویه ۵/۲۲ درجه نسبت به سطح افقی کاملاً به هم پیوسته اند و از این قسمت به بعد دوپوسته تدریجاً از هم فاصله می گیرند و جدا از هم کار می کنند. اما در کرمان اکثراً بین دوپوسته صندوقه شده است . برای صندوقه کردن چهار تا آجر را به صورت عمودی کنار هم می گذارند و روی آن ها با آجر دیگری می پوشانند این صندوقه ها را در چند جا بین خود و آهیانه ایجاد می کنند. در این حالت گنبد از لحاظ افزیر مثل گنبد دوپوسته پیوسته است فقط سبک تر اجرا شده است. در واقع فضاهای خالی بین صندوقه ها از بار اضافه گنبد می کاهد . گنبدهای دوپوسته كاملا از هم گسسته یا گسیخت :در چنین ترکیبی خود و آهیانه کاملاً از هم جدا هستند . آهیانه آهیانه در لغت به معنی جمجمه است و در معماری به پوسته داخلی گنبد اطلاق می شود. چفدهائی که برای این پوسته در نظر گرفته می شود معمولاً بیضی هستند. در اصطلاحی عامیانه تر می گویند که آهیانه نباید از نصف تخم مرغ کوتاهتر باشد معهذا گاهی پوشش زیرین گنبد را با چفدی بسیار کم خیز مشاهده می کنیم به این چفدها تشتک یا تاوه گویند و از دوران هر یک حول محور قائمی که از رأس آن می گذرد پوشش مطلوب به دست می آید. اما این پوسته ها را دیگر نباید آهیانه نامید چه معمولاً نهنبن یا عرقچین کاربندی هستند. در ایران چفد یا طاق یا گنبد را از شروع منحنی (پا کارقوس) روی پایه قرار نمی دادند بلکه تا حد معقولی که نوع و اندازه دهانه آن را تعیین می کرد لبه منحنی را بطور قائم پائین می آوردند بعد روی پایه قرار می دادند این کمکی بود که نیروی رانش طاق بهتر در مرکز ثقل پایه قرار گیرد. این فاصله عمودی از پائین ترین نقطه منحنی تا پایه را پاراستی یا پاراسته گفته اند. پاراستی در اجرای چفد پاشنه نامیده می شود. برای ساختن آهیانه معمولاً از شکلهای مازه دار استفاده می شده است و فقط در دهانه های بزرگ به منظور تحمل بار بیشتر گاه چفدهای تیزه دار به کار می برده اند .اما در پوشش رویی گنبد (خود) همیشه چفد، تیزه دار است. انواع پوسته های آهیانه ۱ـ پوسته خاگی ۲ ـ پوشش چیله ـ چیلو ـ سیلو ۳ ـ پوشش بَستو ( بَستو ـ کوزه ( ۴ ـ پوشش سَبوئی طرز چیدن مصالح گنبد گنبدها معمولاً‌ آجری یا خشتی هستند و به سه ترتیب چیده می شوند : ۱ ـ گِرد چین chin ـ Gerd. ۲ ـ رَگچین chin ـ Rag ۳ ـ تَرکین Tarkin طاق ها و گنبدهای ایرانی هیچ کدام قالب ندارند حال آنکه اکثراً گنبدها در غرب توسط قالب زده می شوند. ی کی از کلیشه‌های رایج در مورد معماری ایرانی، توصیفاتی است که در مورد گنبدهای زیبا آن وجود دارد. در این که گنبد به عنوان یکی از فرم‌های مورد استفاده در معماری، تا چه حد می‌تواند زیبا و موزون باشد بحثی نیست، اما مشکل آن است که در اکثر اوقات این توصیفات، به استعاره‌هایی ادبی تبدیل می‌شوند که شاید ربطی به دلایل پدید آمدن این فرم معماری در طول تاریخ و نحوه تکامل آن نداشته باشد. حتما شنیده‌اید که بسیاری از کسانی که شیفته هنر ایران هستند، گنبد‌ها را نمادی از آسمان می‌دانند. اما آیا گنبد در معماری گذشته فقط کارکردی نمادین داشته و یا ضرورت‌های ساختاری و نیازهای ساختمانی باعث به وجود آمدن این فرم معماری شده‌است؟ کاخ یا آتشکده فیروز آباد نیازهای ساختمانی گنبد، یکی از انواع پوشش‌هایی است که برای پوشاندن سقف یک مکان می‌تواند مورد استفاده قرار بگیرد. پس در درجه اول، کاربردی کاملا ساختمانی دارد. اگر بخواهیم بحث را ساده کنیم باید بگوییم سقف یا پوشش یک فضای معماری، می‌تواند تخت یا منحنی (قوس دار) باشد. پوشش تخت یا مسطح، همین پوششی است که هم اکنون به طور معمول در ساختمان‌های مسکونی عادی مورد استفاده قرار می‌گیرد. پوشش غیر تخت، انواع گوناگونی دارد، مثل گنبد و انواع دیگر پوشش‌هایی که در آن از قوس‌ها و منحنی‌های دیگر استفاده می‌شود. گنبد از نظر هندسی از دوران یک قوس حول محور عمود به وجود می‌آید. اما ضرورت استفاده از این نوع پوشش در گذشته چه بوده‌است؟ گنبد فیروز آباد کمبود مصالح مناسب همان طور که گفتیم برای پوشاندن یک فضا، یا باید از پوشش‌های تخت استفاده شود و یا پوشش‌های منحنی. معمار برای استفاده از پوشش تخت به تیر که عنصری افقی برای انتقال نیروهای سقف است احتیاج دارد و این دقیقن همان نکته‌ای است که باعث شد در مناطقی خاص، گنبد رواج پیدا کند. یعنی کمبود چوب مناسب برای استفاده در سقف در مناطقی مانند فلات ایران و میانرودان، باعث شد تا پوشش‌های منحنی شکل و گنبدها، که بدون استفاده از تیر می‌توانند دهانه‌های وسیعی را بپوشانند به وجود آید. کاخ سروستان از چند محل متفاوت به عنوان نخستین مکان‌هایی که پوشش‌های منحنی شکل در آنجا به کارفته، نامبرده می‌شود. ازجمله روستایی هشت هزارساله و مربوط به دوران نوسنگی در قبرس ، کلده در میانرودان و عراق امروزی و همچنین مناطقی در مصر و جنوب ایران در حوالی شوش و هفت تپه. پلان آزاد تاق و گنبد در معماری ایرانی توانست به عنوان پوشش اصلی فضای معماری، به تکامل برسد. در حقیقت استفاده وسیع از پوشش‌های تخت، مانند نمونه تخت جمشید در دوران هخامنشی یک استثناء در این زمینه محسوب می‌شود. در آن دوران به دلیل وسعت و توانایی فراوان امپراتوری هخامنشی، چوب لازم برای استفاده در تیرهای سقف از نقاطی دیگر مانند لبنان به ایران آورده می‌شد. اما در دوره‌های دیگر، استفاده از مصالح بومی ‌مانند خشت و آجر، بیشتر به صرفه بود و بنابراین فرم گنبد توانست رشد کند و به تکامل برسد. نقشه و طرح سه بعدی کاخ سروستان به جز قابلیت‌های ساختمانی گنبد، که می‌تواند در مناطقی که مصالح لازم مانند چوب در اختیار نیست در پوشش فضاهای معماری به کار رود؛ می‌توان به قابلیت آن در ایجاد فضاهای داخلی آزاد و گسترده اشاره کرد. استفاده از تیرهای چوبی برای پوشش سقف، این محدودیت را نیز به همراه داشت که می‌بایست از ردیف ستون‌های نزدیک به یکدیگر برای عبور تیرها استفاده شود. یعنی چون طول تیرهای چوبی نمی‌توانست بیش از حد معینی باشد بنابراین لازم بود تعداد زیادی ستون برای نگهداری آنها برپا شود. به عنوان مثال اگر به معماری تخت جمشید دقت کنید، در کاخی مانند صد ستون، تعداد ستون‌ها، ده ردیف در ده ردیف است که خواه ناخواه فضای داخل ساختمان را محدود می‌کند، گرچه باعث عظمت آن می‌شود. اما در مقابل آن، استفاده از پوشش گنبد باعث می‌شود تا فضای باز و آزادتری در داخل ساختمان در اختیار باشد. هشت بهشت، اصفهان رشد گنبد در دوران ساسانی در دوران اشکانی و سپس ساسانی، استفاده از تاق وگنبد رواج بیشتری پیدا کرد و ابداعات مهمی در این زمینه صورت گرفت. در کاخ فیروز آباد استان فارس، که ساخت آن را به اردشیر بابکان نسبت می‌دهند، سه تالار بزرگ با استفاده از گنبد ساخته شده‌اند که قطر دهانه هرکدام از این گنبدها کمی بیش از سيزده متر است. از دیگر نمونه‌های مهم گنبدهای ساسانی می‌توان از گنبد کاخ سروستان نام برد که مربوط به دوران بهرام گور پادشاه ساسانی است و از آن به عنوان قدیمی‌ترین گنبد آجری در ایران نام می‌برند. استفاده گسترده از فرم گنبد در ایران، باعث به وجود آمدن ابداعاتی شد که مورد استفاده معماران سایر نقاط دیگر جهان نیز قرار گرفت. در گفتار بعدی در این مورد با هم صحبت خواهیم کرد در سرزمینهای دیگر ( مثلا روم ) شکل نیمکره را برای گنبد بر می گزیدند و چون میانتار رانش بر منحنی آن منطیق نمی شد ناچار بودند که کناله های آن را هرچه سطبر تر کنند تا در برابر رانش سدی باشد . در صورتی که معماران ایرانی نیم دایره ( و اصولا مکان هندسی ) را برای پوشش مناسب نمی دانستند و شکلهایی نظیز تخم مرغی و هلوچینی و بیز را انتخاب می کردند که خود به خود میانتار رانش ببود و این حسن انتخاب ( که بر اصول دقیق ریاضی نهاده بود ) باعث می شد که بتوانند طبره یا ضخامت گنبد را در خاستگاه و پاکار تنها به اندازه یک شانزدهم دهانه بگیرند ( که البته هرچه بالاتر می رفتع نازکتر می شد تا به کلاله می رسید ) .

گنبد های ایرانی بی هیچ چوب بست و قالب ساخته می شده بدین ترتیب که در مرکز محوطه زیر گنبد تیر راست و بلندی را کار می گذاشتند که ارتفاع آن تا نزدیک تیزه گنبد می رسید و پیرامون ان را با چوبهای دیگری مانند پره های چرخ به چنبره گنبد می بستند که تکان نخورد آنگاه در هر دو کانون بیضی ( نیم بیضی ) که باید گنبد زیرین بر آن منطبق باشد دو گلمیخ حلقه دار می کوبیدند و دو سر زنجیری را به حلقه ها متصل می کردند . طول زنجیر به اندازه ای بود کهاگر آن را نصف می کردند به پاکار یا کیز گنبد می رسید بدین ترتیب بنایی که بر پشت گنبد رگها را می چید هر لحظه می توانست با کشیدن زنجیر درستی کار خود را آزمایش کند . دستگاه تیر و زنجیر را روی هم "شاهنگ و هنجار" می گفتند ( یکی از این شاهنگ و هنجارها در گنبدی نیمه کاره در اصفهان یافت شده و برای مطالعه در جای خود نگهداری می شود ). سازنده گنبد با استفاده از این دستگاه و پیمون ها ( مدول و ضابطه ) گنبد زیرین را مانند تاپو می ساخت و بی آنکه نیازی به چوب بست داشته باشد رگهای آن را چرخی روی هم استوار می کرد ( و چون می دانست که در هر نقطه طبره یا ضخامت گنبد چه اندازه است ) در شکرگاه ( زاویه 5/22 درجه ) یک آجر و در میان یک آجر دیگر و در آوارگاه ( 5/ 47درجه) باز هم یک آجر از ضخامت آن می کاست تا به کلاله می رسید و چون در نوک گنبد رگ چین چرخی میسر نبود و آجرها خرد و کوچک می شد ستونکی در قله گنبد می ساخت ( مانند طوقه چاه ) که بتواند گنبد زیرین و همچنین توق یا ماهرخ را به آن متصل کند . گنبد های ایرانی دو پوش است و پوشش زیرین همیشه به شکل نصف تخم مرغ و در گنبد پر دهانه به شکل تاپو های بزرگی است که به ان چیله یا چیلو می گویند . گنبد شکلهای مختلف و متنوعی دارد مانند رک ( مخروطی و هرمی ) ، خاگی ( تخم مرغی ) ، نار ( پیازی ) و شبدری ، گنبد زیرین بسته به اندازه دهانه با خیزهای مختلف زده می شود ولی همیشه شکل آن تخم مرغی است . قطر گنبد را دهانه و ارتفاع آن را افراز و نسبت افراز ، به دهانه را "خیز" می گوند . گنبد های قبل از اسلام بیشتر با خیز دو گره در گز ( هر گز مساوی 066/1 متر و شانزده گره است ) و حتی پیش از آن زده می شد . ولی پس از اسلام معماران ایرانی کوشیده اند تا آنجا که ممکن است افراز گنبد کمتر باشد و اغلب گنبد ها پس از اسلام با خیز یک گره در گز زده شده مگر اینکه از شانزده گز بیشتر دهانه داشته باشد که ناچار بوده اند مانند گنبد های پیش از اسلام خیز آن را دو گره و سه گره در گز بگیرند ( مانند گنبد سلطانیه ) . دو پوش گنبد گاهی پیوسته و گاه گسسته است . گنبد های پیش از اسلام و همچنین گنبد هایی مانند گنبد سلطانیه و شیخ لطف الله و گنبد خاگی جامع اصفهان دو پوش پیوسته است . چنانکه گاهی دو پوسته بی هیچ واسطه ای به هم متصل می شده و گاهی هم فقط صندوقه یا کندو و شیاره ای میان آنها فاصله بوده است . ولی در گنبد های گسسته گاهی دو پوسته در کلاله از هم فاصله می گیرند ( مانند گنبد جامع یزد و جامع گلپایگان و اغلب گنبد های قرن هفتم به بعد ) و گاه بر روی گریو یا گردنی استوانه مانند پوسته بیرونی با فاصله چشم گیری از گنبد زیرین استوار می شود ( مانند گنبد آستانه مطهر حضرت رضا ( ع) و گنبد های سهل بن علی در آستانه اراک و مسجد امام ( شاه ) و مدرسه مادر شاه ( چهارباغ اصفهان ) . برای ساختمان گنبد های گریو دار از دیوارکهایی استفاده می کردند به نام پره که در درون گریو جای میگرفت و گاه تویزه یا طاقی تیغه ای روی آنها زده می شد تا بتوانند پوسته نازک روئین را نگاه دارند . در فرود ( قاعده ) گنبد های گسسته گریو دار گاهی آوگون می گذاشتند یعنی منحنی گنبد را متمایل به درون می ساختند تا رانش آن را به درون برانند ( مانند گنبد مسجد امام ( شاه اصفهان ) و گاه چانه یا پیش آمدگی اندکی داشت ( مانند گنبد آستانه مطهر حضرت رضا ( ع) و گنبد الله مقبره شیخ صفی در اردبیل و گاه شلال داشت یعنی منحنی آن در قاعده به خطی مستقیم مبدل میشد ولی در گنبد های بی گریو به جای گریو چنبر تنها یا اربانه (دیسک) می گذاشتند . هشت چنبر منشور هشت گوش یا چند وجهی است که گنبد را بر روی آن می ساختند . گاهی هم به جای پوشش برونی خرپشته می ساختند ( مانند گنبد مشهد میر بزرگ در آمل ) گنبدهای رک نیز به انواع گوناگون ساخته میشده مانند ارچین که قطعات سنگ یا آجر را روی هم میچیدند ( مانند گنبد دانیال نبی در شوش و آرامگاه یعقوب لیث در جندی شاپور ( شاه آباد اهواز ) و گاهی به صورت هرم ساخته می شده است و گاهی مخروطی که آخری را خرستو یا خرستوک مینامند . نفوذ روش گنبد سازی ایرانی در باختر زمین ( که شاید اندکی پس از حمله مغول آغاز شده ) تحول چشم گیری در معماری آن مناطق به وجود آورده است . انتخاب شکل تخم مرغی به جای نیم کره برای گنبد زیرین و استفاده از پوشش زیرین ( مانند ایران ) به معماران مغرب زمین امکان داده است که گنبد نازک و سبک و خوش اندامی پدید اورند ، همچنین استفاده از ترنبه و سکنج که ( پیش از آن در غرب رایج شده بود ) پوشش فضاهای بزرگ چهار گوش را آسان کرده بود و دیگر لازم نبود که زمینه زیر گنبد دایره باشد و بالاخره فن گنبد سازی ایرانی روش پوششهای پوسته ای را در عصر ما به ارمغان آورده چنانکه پیش از آن هم شاهکارهایی چون گنبد « سن پیر » از هنر بارور ایرانی زاده بود . اگر چه گنبد پیش از اسلام و در دوران تمدنهای مختلف با ویژگی خاص آن تمدن به چشم می خورد، اما پس از اسلام گنبد به عنوان بارزترین ویژگی مساجد با بهره‌گیری از تزئینات خاص اسلامی و رنگهای معنوی شناخته می‌شود . پیش از اسلام گنبدها کوچک و از یک یا چند تکه ساخته می شدند، اما پس از اسلام استفاده از گنبدها با تزئینات خاص اهمیت به سزایی یافت. گفته می شود اولین گنبد در مناطق اسلامی در شمال عراق و شرق سوریه در هزاره چهارم پیش ازمیلاد مسیح ساخته شد یعنی پیش از تمدن سومریان از آنها در کاخها و یا قبرستانها استفاه می کردند. سپس با توسعه مواد ساختمانی استفاده از سنگهای مختلف رونق گرفت و از آنها در ساخت گنبد استفاده شد. اوایل گنبد به شکل منحنی ساخته می شد که با معماری یونان قدیم و سپس رومیان پیشرفتهای بسیاری در آن ایجاد شد که استفاده از تکه های سنگ و مس منجر به ساخت بنای محکم شد که با مواد جدید به توسعه آن اقدام کردند. البته امروزه گنبدهای چوبی در کلیساها باقی مانده است. اما در دوران اسلامی ساخت گنبد با ویژگیهای اسلامی آغاز و ابتدا با سنگهای مدور در عراق ساخته شد، چون به راحتی می توانستند شکل دایره را با سنگهای دایره ای بسازند. اما شکلهای دیگری چون مربع و هشت ضلعی نیز به وجود آمد و سپس استفاده از آجرهای ابتدائی را در آن آغاز کردند. این در حالی است که در عراق برخی از خانه ها نیز دارای گنبد بودند . با ورود اسلام گنبد از ویژگیهای مساجد محسوب شد که برای نشان دادن جلوه های معماری اسلامی از آن بهره می گرفتند، به گونه ای که امروز با گذشت 14 قرن از اسلام، گنبد همچنان از ویژگیهای خاص مساجد به شمار می رود. با توجه به اینکه گنبد از ویژگی اصلی مساجد است و در واقع مساجد را می توان با آن شناخت، مسلمانان در ساخت و تزئین آن تلاش فراوانی کردند و با بهره گیری از جنبه های مختلف معماری اسلامی برای توسعه و گسترش آن فعالیت کردند. بنابراین می توان گفت گنبد که بر روی ساختمان مسجد با استحکام فراوان ساخته می شود، به صورت مدور و دایره ای است. در ساخت آن علاوه بر اینکه از انواع کاشیها و تزئینات استفاده می شود، بهره گیری از رنگهایی که در روح و روان انسان تأثیر گذار است و برمعنویت انسان تأکید می کند، از اهمیت به سزایی برخوردار است. استفاده از رنگهایی چون آبی، سفید، سبز، قهوه ای، قرمز و رنگهای دیگر به همراه تزئینات خاص هندسی و گیاهی به آن زیبایی خاصی می دهد. اما آنچه که مشاهده می شود این است که گنبدها نه تنها از بیرون بلکه از داخل نیز با خطوط قرآنی و آیات الهی تزئین می شوند.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

DDDIQ

مدیر ارشد
تحلیل لرزه ای گنبد های ایرانی

تحلیل لرزه ای گنبد های ایرانی

تحلیل لرزه ای گنبد های ایرانی


نشریه دانشکده فنی جلد 38 - شماره 6 اسفند ماه 1383 - از صفحه 747 تا 757
مهرداد حجازی - رسول میرقادری

در این مقاله سیستم سازه ای تعدادی از گنبد های تاریخی ایران با مصالح بنایی تشریح خواهد شد و مقاومت و پایداری آنها در مقابل اثرات دینامیکی زلزله مورد بحث قرار خواهد گرفت . همچنین در مورد نقش سازه ای تقویت کننده های نصف النهاری در گنبد های دو پوسته توضیح داده خواهد شد
 

پیوست ها

  • تحلیل لرزه ای گن&#.pdf
    405.5 کیلوبایت · بازدیدها: 0

raziarchitect

عضو جدید
گنبدهای آجری

گنبدهای آجری


گنبدهای آجری​



قوس را می‌توان سازه ای تعریف نمود که توانائی آن برای حمل بارهای قائم وارده، بستگی به موئلفه افقی واکنش تکیه گاه های آن دارد که هر دو به طرف وسط دهانه قوس عمل می‌نمایند و همواره دست یابی به به نیروهای فشاری بدون پارامتر خروج از مرکزیت، مدنظر مهندسان و سازندگان از قدیم الایام بوده است و کارهای انجام شده دوره های قدیم که شامل ساختمان هایی با قوس ها و گنبدها می‌باشد ُنمونه هایی از این تلاش است که از نتایج آن پوشش مقبره ها و مساجد و فضاهای بزرگی در دنیا و نیز در ایران است.
در دوره های قبل، پوشش دهنه های بزرگ توسط گنبد های سنگی و آجری انجام می‌گرفت لیکن طرز عملکرد این گونه گنبدها از نقطه نظر مقاومت مصالح و ساختمان به صورت علمی‌روشن نبود و اجرای این نوع پوشش ها بر روی تجربیات شخصی متکی بوده و غالبا هنر سازندگان این نوع سقف ها به شاگردانشان به ارث می‌رسیده است، نتیجه این هنر، نسل به نسل از استاد به شاگرد منتقل میگردید بدون اینکه در ماهیت علمی ‌آن مطالعه ای انجام شود.
در سالهای اخیر مطالعات زیادی راجع به ساختمانهای قدیمی ‌ایران که مسلما شامل تعداد بسیاری از این نوع قوس ها و گنبدها است، انجام گرفته است که در نتیجه یک نوع کنجکاوی در مورد عملکرد این گونه بناها از نقطه نظر مقاومت مصالح نیز به وجود آورده است. این نوع فرم ها در زمان خود با مصالح موجود آن زمان فقط قادر به تحمل فشار بوده و در صورت نبودن مصالحی که بتواند تحمل کشش و در نتیجه قابلیت تحمل لنگر خمشی را داشته باشد منحصر بفرد بوده است. امروزه وجود فولاد که دگرگونی هایی در فرمهای ساختمانی بوجود آورده، باعث شده گنبدهای آجری که در زمان خود از شاهکارهای معماری و ساختمانی محسوب می‌شد در بوته فراموشی قرار گیرد.تکنولوژی بتن به دو دلیل یکی قابلیت تحمل فشار و دیگری قابلیت فرم پذیری میتواند راه حل مناسبی به منظور رسیدن به فرم های گنبدی شکل باشد. از سری تنش هایی که در فرم های گنبدی آجری ایجاد می‌شود و سبب ایجاد ترکهایی در قسمت تحتانی آن می‌شود به این نتیجه می‌رسیم که فرم های گنبدی آجری که دارای انحنای دو جهته میباشند در اثر این که با مصالح بنایی ایجاد شده اند قابلیت تحمل چمش را ندارند و تنها قابلیت تحمل فشار را دارند، لذا رابطه نزدیکی بین عملکرد فرم های گنبدی بنایی با تئوری سقف های پوسته ای بتنی مشاهده می‌شود.
برای آنکه بتوانیم در این مورد بهتر بحث کنیم نخست باید مختصری در مورد چند اصل مربوط به تئوری سقف های گنبدی پوسته ای بتن آرمه که پیروی از تئوری غشا نازک Membranetheory می‌کند اشاره نمود. ساده ترین روابطی که در مورد سقف های پوسته ای گنبدی میتوان نوشت به شرح زیر است
تحلیل سازه ای مولفه های افقی و قائم سقف های گنبدی

چنانچه یک نیم کره کامل به شعاع r رافرض کنیم و نیروهایی گه در امتداد نصف النهار وارد می‌گردند T و نیرو هایی که در امتداد حلقه ها وارد میگردند H و وزن گنبد را W بنامیم خواهیم داشت :
T=W/ 2 ∏ r Sin^2 K1
H= (-T) +r ш Cos K1
حال اگر وزن گنبد را که از صفحه( a-a )به بالا قرار دارد w بنامیم خواهیم داشت :
W=2 ∏ r^2 (1-Cos K1) ^ш
حال چنانچه تغییرات مقادیر T و H را در نقاط مختلف گنبد خواسته باشیم کافی است که زاویه K1 را از (0) تا (90) تغییر دهیم در این صورت به نتایج زیر خواهیم رسید.
بسادگی می‌توان دید که نیرویT همیشه مثبت است یعنی مولفه قائم نیرو همیشه فشاری است. مقدار نیروی T از یک حد اقل wr/2 از راس گنبد بتدریج زیا شده و به تدریج به یک مقدار حد اکثر wr در قسمت تحتانی گنبد می‌رسد.
مولفه افقی H که در امتداد حلقه های افقی وارد میشود در قسمت های راس گنبد بصورت فشاری است و مقدار آن تا صفحه افقی b-b تقلیل پیدا کرده و از آن به بعد به صورت کششی در می‌آید و در قسمت پایین گنبد مقدار آن به –wr می‌رسد. در مورد صفحه B-B مقدار زاویه K1 برابر 51 درجه و 50 دقیقه می‌باشد.
با توجه به این مطالب نتایج زیر بدست می‌آید
الف - در امتداد نصف النهار ها همیشه نیرو های فشاری داریم که بازیاد شدن زاویه ف – در امتداد نصف النهار ها همیشه نیرو های فشاری داریم که با زیاد شدن زاویه K1 مقدار نیروی فشاری نیز زیاد می‌شود.
ب – مولفه نیروهای افقی H در حلقه ها از راس گنبد تا حلقه خنثی فشاری است و از حلقه خنثی به پایین تولید کشش در حلقه های افقی می‌کند و این کشش بطور خطی با افزایش زاویه K1 زیاد میشود بطوری که سبب بروز ترک هایی موازی با امتداد نصف النهار میشود.
لزوم ازدیاد ضخامت در گنبد های آجری

با مشاهده سطح مقطع گنبد های آجری به راحتی می‌توان دید که ضخامت t بتدریج از راس گنبد تا قسمت پایین آن ازدیاد پیدا کرده بطوری که تابع ازدیاد نیروهای فشاری T و کششی H می‌شود. ترک هایی که در این نوع گنبد ها مشاهده می‌شود مواز با نصف النهارها می‌باشد و از حد حلقه خنثی شروع شده و بتدزیج که ترک به پایین امتداد پیدا مکند ترک گشادتر شده و تابع ازدیاد نیروی کششی حلقه های Hمی‌شود. این نوع ترکها در ساختمان هایی نظیر گنبد مسجد سلطانیه در زنجان، گنبد کلیسای ارامنه جلفای اصفهان و گنبد مقبره خواجه ربیع در مشهد مشاهده نمود
به منظور جلوگیری از ایجاد ترک (در اثر نیروی کششی) در قسمت های پایین گنبد ضخامت گنبد را زیاد نموده و یا حلقه هایی شش ضلعی با هشت ضلعی در محیط گنبد کار گذاشته شود، که بدین وسیله سطح مقطع را زیاد کرده و تنش کششی حاصله را کم کرده اند.
در خیلی از موارد، خستگی کششی فوق به صورت تقریبی محاسبه شده و مشاهده شده است که تنش های ایجاد شده خیلی کم است. گرچه بصورت تئوریک در این گونه بناها هیچ گونه کششی مورد قبول نمی‌باشد لیکن می‌توان فرض کرد که این تنش های کوچک کششی میتواند بوسیله قفل و بست مکانیکی آجر ها و یا چسبندگی آجر و ملات و یا تیرهای کششی چوبی جذب شود.
تحلیل سازه ای حلقه کششی

در حالتی که گنبد شکل نیم کره ای کامل ندارد ناقص بودن فرم کره ای شکل گنبد لزوم استفاده از حلقه کششی در قسمت خاتمه گنبد را ایجاب میکند.
کششی که در این حالت در حلقه بوجود میآید با توجه به تئوری غشا نازک بصورت زیر محاسبه می‌شود :
S=T r Sin K1 Cos K1
یا از رابطه
S=(r w Sin K1 Cos K1)/ (1+Cos K1)
نیروی کششی S مادامی‌که زاویه K1<90 است مثبت بوده و وقتی زاویه K1=90 شود نیروی S صفر خواهد بود. با توجه به مطالب فوق مشاهده می‌شود که تا زمانی که فرم گنبد نیم کره کامل باشد و تحت بار یکنواخت که بر واح سطح گنبد وارد می‌شود بارگذاری شده باشد به طور تئوریک احتیاجی به حلقه کششی نخواهد بود.حال اگر فرم گنبدی را که بزرگتر از نیمکره کامل باشد در نظر بگیریم (البته این وضع در حالتی که 90<180
الف – وقتی زاویه K1 در فرم گنبدی کوچکتر از 90 درجه است (K1<90) حلقه کششی در قسمت انتحایی تحتانی گنبد لازم است. گنبد هایی که فرم نیم کره ناقص دارند و از این حالت پیروی می‌کنند کمتر ساخته شده اند ولی به هر صورت در چنین مواردی با بنای سنگینی که دور قسمت حلقه کششی تحتانی ایجاد مینماید کشش اجاد شده، جذب میشود. گنبد شیخ صفی در اردبیل که دارای حلقه های قطور شش ضلعی در محیط قسمت تحتانی گنبد برای جذب کشش ایجاد شده، می‌باشد از جمله این نوع سازه هاست.
ب- وقتی که گنبد حالت نیم کره کامل را دارد یعنی K1=90 بطور تئوریک در انتهای گنبد احتیاجی به حلقه فشاری نمی‌باشد. مقبره ماهان در کرمان، مسجد شیخ لطف الله دراصفهان، مقبره شیخ جبرئیل در اردبیل از این جمله اند.
ج- وقتی که گنبد بزرگتر از نیم کره کامل است یعنی K1>90 در چنین حالتی حلقه فشاری در قسمت انتحایی تحتانی گنبد لازم است. عمل ایجاد این حلقه فشاری زیرین از هر نوع دیگر متداولتر است و به وسیله ضخیم کردن جداره گنبد از سمت داخل انجام میشود.مقبره امامزاده قاسم در تجریش از این قبیل است.
تحلیل سازه ای مولفه های افقی و قائم در گنبد های مخروطی

با مطالعه فرم مخروطی مولفه های Tو H از روابط زیر بدست می‌آید:
T=(y w)/ Cos d
H=w y tg d sin d
با مطالعه دو بیان ریاضی فوق به این نتیجه می‌رسیم که تا زمانی که زاویه d<90 می‌باشد نیرو های T و H هر دو صرف نظر از محل حلقه افقی و نصف النهار ها فشاری هستند و در نتیجه این فرم در اثر فشاری بودن نیروهای Tو H کاملا برای سازه اهیی با مصلح بنایی مناسب است. گنبد قابوس ابن وشمگیر و گنبد قبر علا الدین در ورامین از این اصل پیروی میکنند
در بعضی موارد گنبدها کاملا شکل کروی ندارند بلکه ترکیبی از فرمهای مختلف هستند. در چنین مواردی هر قسمت از گنبد طبق آنچه در مباحث فوق گذشت به موجب فرم خودش تبعیت از اصولی که شرح داده شد میکند.
و در پایان بامراجعه به تئوری غشا نازک در پوسته ها و با توجه به این که در پوسته به علت ضخامت کم، پوسته دارای لنگر خمشی کمی‌می‌باشد و نیز در مورد فرم های گنبدی، مصالح بنایی نمی‌تواند نحمل خمش بکند و به ناچار باید در تحت نیروهای فشاری محوری حالت ایستایی پیدا کند و همچنین در اثر متقارن بودن فرم های گنبدی موضوع برش در گنبدهامنتفی می‌شود. بنابر این تنها نیروهای باقی مانده در گنبد های بنایی، نیروهای مولفه افقی و قائم می‌باشد که نحوه عملکرد و مقادیر آنها را می‌توان در قسمت های بحث شده پیشین یافت.
مشاهدات بصری و ترکها و حلقه های کار گذاشته نیز به ارتباط تئوری پوسته به عمل کرد گنبدهای بنایی کمک می‌کند.
با توجه به مطالب فوق و علم به این که در معماری مدرن امروز با مصالح مرغوبتر و جدید تر مانند بتن و اسپیس فریم ها امکان ساخت فرم های پوسته ای گنبدی و فرم های دیگر پوسته ای پیش رفته کاملا امکان پذیر است و با توجه به این که آنچه در معماری مدرن امروزی انجام می‌گیرد ادامه کار اجداد ماست که در زمان خودشان بدون شناخت علمی‌مسئله با تجربیات وهنر خود وبا مصالح موجود زمان و نیز با کمترین امکانات شاهکارهای معماری را بوجود آوردند که امروزه نیز از آنها یاد می‌شود و آنچه ما انجام میدهیم ادامه کار آنهاست، می‌توانیم به سبکی مخصوص در معماری برسیم در حالی که از سیر تاریخی معماری منحرف نشده ایم و به گذشته وفاداریم و از مصالحی مرغوبتر وامروزی نیز در ساختمان استفاده کرده‌ایم.
 

hamidm

عضو جدید
گنبد و روند تكامل آن

گنبد و روند تكامل آن

[FONT=&quot]روند تكامل گنبد[/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT] [FONT=&quot]چکيده:[/FONT] [FONT=&quot]در اين مقاله در ابتدا به نحوه بوجود آمدن گنبد و بررسي انواع گنبدها از نظر فرمي و دوره زماني ساخت آنها پرداخته شده است. در ادامه نقش عناصر سازه اي وتکنيکهاي مختلف ساخت مورد توجه قرار گرفته و در نهايت به کاملترين نوع گنبد ازنظر روش ساخت رسيده است.[/FONT] [FONT=&quot]تحقيق انجام شده جزء تحقيقات تحليلي- توصيفي بوده و روش جمع آوري اطلاعات در آن به صورت کتابخانه اي و ميداني مي باشد. [/FONT] [FONT=&quot]نتيجه اين تحقيق با توجه به موارد مطروحه در متن مقاله منجر به ارائه الگويي تکميلي براي طريقه ساخت گنبد شده است.[/FONT] [FONT=&quot]کلمات کليدي : گنبد- گريو- خشخاشي- کلاف چوبي- شکرگاه- باريکه طاق[/FONT] [FONT=&quot] [/FONT] [FONT=&quot] [/FONT] [FONT=&quot]مقدمه:[/FONT] [FONT=&quot]معماري به عنوان خلق فضا مسأله اي است كه از ابتداي يك جانشيني بشر مطرح بوده و در روند تكامل آن، انسان براي بسط و گسترش آن با موانع مختلفي روبرو بوده است. يكي از اهداف معماري از ابتدا تاكنون ايجاد شفافيت با گسترش فضا و ديد باز براي استفاده كنندگان از فضا است. از موانعي كه بر سر راه اين هدف وجود داشته چگونگي پوشش دادن فضا مي باشد كه اين مسأله به اشكال مختلف در معماري حل شده و در روند تكامل آن بسط و گسترش يافته است. ابتدايي ترين شكل اين مسأله قرار دادن يك قطعه سنگ بر روي دو ستون بوده است كه نمونه آن را در معابد مصر و يونان ديده مي شود و در تكامل آن با توجه به مصالح و تكنولوژيهاي موجود به تخت جمشيد مي رسيم كه با استفاده از بهترين نوع چوب توانسته اند دهانه هايي بالغ بر ده متر را پوشش دهند ولي با توجه به امكانات و تكنولوژيهاي موجود در آن زمان و همچنين مصالح در دسترس و هزينه بالاي آن ديگر گسترش اين روش امكان نداشت و از اين نقطه بود كه پوشش دادن سقفها به شكل ديگري كه پوشش بوسيله طاقها بود، جلوه گر شد. اين نوع پوشش براي دهانه هاي با اشكال و ابعاد مختلف به شكلهاي گوناگون از قبيل طاق با انحنا از يك طرف يا دو طرف انجام مي گرفت. به طور معمول طاقهاي براي دهانه بزرگتر، با خيز بيشتري اجرا مي شد و بدين طريق بود كه به طاقهاي با انحنا از دو طرف و با خيز بيشتر از حد معمول گنبد شناخته شد و امروزه گنبد به سازه اي با مقطع منحني و ارتفاع زياد كه حول محور مركزي و رأس منحني دوران يافته و براي بناهايي از قبيل مسجد و مدرسه و مقبره به كار رفته باشد، اطلاق مي شود. [/FONT] [FONT=&quot] [/FONT] [FONT=&quot] [/FONT]


[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot]بررسي تاريخي انواع گنبدها [/FONT] [FONT=&quot]در روند احداث گنبدها از نمونه هاي ابتدايي آن كه به آتشكده نياسر كاشان كه متعلق به اواخر دوره اشكاني يا اوايل دوره ساساني است تا زمان حاضر مي توان گنبدها را از نظر فرمي و روش ساخت آن به شش دسته، شامل گنبدهاي يك پوسته خاگي، گنبدهاي دو پوسته پيوسته، گنبدهاي تركين با باريكه طاق، گنبدهاي گسسته رگ، گنبدهاي گسسته با پوشش بيروني نار و گنبدهاي سه پوسته تقسيم كرد. در اين تقسيم بندي نمي توان به طور صريح تكامل گنبد را وابسته به تاريخ دانست بلكه شرايط مختلفي در اين مسير دخيل بوده اند. براي نمونه تاريخ شروع به ساخت گنبدهاي يك پوش از دوران اشكاني در آتشكده نياسر آغاز شده و تا دوره قاجار و در سال 1298 هجري قمري در مسجد مدرسه سپهسالار تهران ادامه داشته است. در مورد گنبدهاي تركين، اولين نمونه آن را درگنبد نظام الملك مسجد جامع اصفهان در سال 472 هجري قمري مشاهده مي كنيم و نوع تكامل يافته آن حتي در [/FONT] [FONT=&quot]گنبدهاي دو پوسته گسسته با پوشش بيروني نار نيز مشاهده شده است و اوج ساخت اين نوع گنبد به منطقه آذربايجان مي رسد. در مورد گنبدهاي گسسته رك مي توان گفت كه بيشتر متعلق به بناهايي با كاربري مقبره و برج بوده و تراكم ساخت آن در قرنهاي شش تا هشت است. همچنين زمان ساخت گنبدهاي دو پوسته گسسته از برجهاي خرقان قزوين در سال 486 و 460 هجري قمري آغاز شده و تا زمان قاجاريه و در سال 1268 هجري قمري در مسجد آقابزرگ كاشان ادامه يافته است.[/FONT] [FONT=&quot]با توجه به اطلاعات بالا مشاهده مي شود كه نحوه ساخت گنبدهاي مختلف به عوامل گوناگوني از قبيل شرايط محيطي و كيفيت مصالح در دسترس و تكنيكهاي معمول شناخته شده در منطقه بستگي دارد. از طرفي به علت اينكه دانش معماري به شكلي مدون و نوشته شده در دسترس نبوده و انتقال و آموزش آن به صورت سينه به سينه و نسل به نسل انجام مي گرفته و ابتكارات بوجود آمده بدست معماران بسرعت در تمام نقاط دنيا پخش[/FONT]
تصوير 6- برج هاي خرقان قزوين
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot]نمي شده، مشاهده مي شود كه براي ساخت گنبد از يك نوع تكنيك در يك منطقه استفاده مي شده در حاليكه در همان برهه زماني در منطقه اي ديگر از تكنيكي ديگر استفاده شده است. حتي ابتكاراتي را مشاهده مي كنيم كه به شكلي مؤثر در گنبد به كار گرفته مي شده ولي فقط منحصر به همان بنا مي شود و در بناهاي ديگر از آن استفاده نمي شود. به عنوان مثال در گنبد سلطانيه، باريكه طاقهايي به كار رفته به شكلي بسيار پيچيده است و در كل مي توان 8 باريكه طاق اصلي را در نظر گرفت كه از ارتفاع 4 متري پاكار گنبد شروع شده و تا 4 متري رأس گنبد كه كلاف آجري آنها را به هم متصل مي كند ادامه دارد. در بين باريكه طاقهاي اصلي در رأس 8 عدد باريكه طاق فرعي قرار دارد كه در پاكار به 16 عدد مي رسند. يعني بين هر باريكه طاق اصلي 2 عدد باريكه طاق فرعي كه بوسيله قوسهايي به هم متصل شده اند، قرار دارد. تمامي اين خصوصيات بر روي هم گنبدي را مي سازند كه در نوع خود يكي از مهمترين و پيچيده ترين سازه هاي گنبدي در معماري اسلامي [/FONT]


[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot]در مسير تكامل گنبد، اولين مرحله گنبدهاي يك پوسته است كه از نمونه هاي بارز آن مي توان به گنبد مسجد شيخ لطف ا... متعلق به دوره صفوي در اصفهان اشاره كرد. [/FONT] [FONT=&quot]از ابتكارات معماران در ساخت اينگونه گنبدها كاستن از ضخامت گنبد در قسمت هاي مختلف مي باشد. علت اين كار سبك سازي گنبد و كاهش بارهاي وارده بر آن است و اين كاهش ضخامت به طور معمول در زواياي 5/22 درجه و 5/67 درجه به ميزان يك آجر اتفاق مي افتد. همانطور كه اشاره شد، نقطه ضعف گنبد نيز در زاويه 5/22 درجه است كه براي جلوگيري از آسيبهاي وارده بر سازه گنبد معمولاً معمار تا زاويه اي بيشتر از 5/22 درجه، گنبد را با ضخامت اوليه ساخته و سپس اقدام به كاستن ضخامت گنبد مي كند تا در نقطه تنش و ضعف گنبد آن را تقويت كرده باشد. نمونه اين كار در مسجد كبود تبريز اجرا شده كه معمار اين تمهيد را انجام داده است. پس از مدتي از ساخت گنبد جايگزين مسجد كبود، حلقه اي از گرد ملات در زير گنبد مشاهده شد كه تصوير آن بر روي گنبد همان محل شكرگاه را بدست داد كه نشان دهنده ضعف گنبدها در اين نقطه است. [/FONT] [FONT=&quot]براي مسطح ديده شدن سطح گنبد پس از ساخت آن، روي آن را با كاشي يا آجر فرش مي پوشاندند ولي از آنجا كه گنبدهاي با دهانه هاي بزرگتر ضخامت پاكار زياد است و در زواياي مشخص شده پله هايي با پهناي بيشتر روي نماي گنبد بوجود مي آيد، ديگر نمي توان سطح روي آن را با آجر فرش يا كاشي به راحتي پوشش داد. از طرفي به علت خيز زياد گنبد كه با توجه به دهانه زياد آن بوجود مي آيد و نياز به تناسبات داخلي و خارجي، لزوم احداث گنبدهاي دو پوسته پيوسته ايجاد شد. در اين نوع گنبد، جدايي دو پوسته از محل شكرگاه اتفاق مي افتد و تا اين نقطه گنبد به صورت يك پوسته اجرا مي شود. نمونه اين نوع گنبد را مي توان در مسجدالنبي قزوين مشاهده كرد كه در اين گنبد كاهش ضخامت گنبد دروني از خارج و گنبد بيروني از داخل صورت گرفته تا براي كاشيكاري آن دشواري بوجود نيايد. [/FONT] [FONT=&quot]در بعضي از نمونه هاي گنبد دو پوسته پيوسته، دو پوسته بوسيله تيغه هاي آجري نصف النهاري به هم پيوند داده شده اند. اين اتصالات باعث بوجود آمدن يك نوع خرپاي فضايي شده كه حول محور مركزي گنبد دوران يافته است و به اين طريق توان دهانه هاي وسيعتري را پوشش داد. نمونه اين نوع گنبد، در گنبد سلطانيه اجرا شده است. [/FONT] [FONT=&quot] [/FONT] [FONT=&quot] [/FONT] [FONT=&quot] [/FONT] [FONT=&quot] [/FONT]
file:///C:%5CUsers%5Cae%5CAppData%5CLocal%5CTemp%5Cmsohtmlclip1%5C01%5Cclip_image002.jpg

[FONT=&quot]پيشرفت بعدي در ساخت گنبدها استفاده از باريكه طاق در ساخت گنبد است كه به گنبدهايي كه به اين روش ساخته مي شوند، گنبدهاي تركين مي گويند در تحليل بارهاي وارده بر گنبد، نيروها در دو جهت نصف النهاري و مداري عمل مي كنند. در گنبدهاي تركين، باريكه طاقها استخوانبدي اصلي گنبد را تشكيل مي دهند و قسمت هاي ديگر گنبد فقط نقش پوشش دهنده را دارند. در اين صورت نيروهاي مداري و نصف النهاري در اين نوع گنبد محدود به اجزاي سازه اي آن يعني همان باريكه طاق مي شود. از طرفي يكي از مسائل بسيار مهم در گنبدها، گريز از بوجود آمدن نيروهاي كششي است. اين مسأله در گنبدهاي بدون باريكه طاق در تمام سطح دايره اي گنبد وجود دارد ولي در گنبدهاي تركين اين نيروها محدود به محل اتصال ترك و پاكار گنبد مي شود و بدين جهت مي توان در صورت بروز اشكالي در سازه گنبد، حل آن را به مكانهاي خاصي روي گنبد كه همان باريكه طاقها هستند محدود كرد. از گنبدهايي كه به اين روش ساخته شده اند مي توان به گنبد نظام الملك مسجد جامع اردستان اشاره كرد. [/FONT] [FONT=&quot] [/FONT] [FONT=&quot]به منظور شاخص كردن گنبد به عنوان يك نمايد مذهبي و شهري و همچنين كمك به حل بعضي از مسائل ايستايي كه ذكر آن خواهد رفت نوعي ديگر از گنبدها به نام گنبدهاي دو پوسته گسسته با پوشش بيروني نار بوجود آمد. در [/FONT] [FONT=&quot] [/FONT] [FONT=&quot] [/FONT] [FONT=&quot] [/FONT] [FONT=&quot] [/FONT] [FONT=&quot] [/FONT] [FONT=&quot] [/FONT] [FONT=&quot] [/FONT] [FONT=&quot]منابع:[/FONT] 1. [FONT=&quot]معماريان، غلامحسين؛ نيارش سازه هاي طاقي در معماري اسلامي ايران؛ تهران: جهاد دانشگاهي دانشگاه علم و صنعت،ج1 ،چاپ اول،1367[/FONT][FONT=&quot][/FONT] 2. [FONT=&quot]بزنوال، رولان؛ فن آوري طاق در خاور کهن، ترجمه محسن حبيبي؛ تهران: سازمان ميراث فرهنگي کشور، ج1و2 ،چاپ اول، 1379[/FONT][FONT=&quot][/FONT] 3. [FONT=&quot]فخاري تهراني،فرهاد؛ جزوه سازه هاي سنتي؛ تهران: دانشگاه تربيت مدرس، دي 1385[/FONT][FONT=&quot][/FONT] 4. [FONT=&quot]سن پائولزي، پيرو؛ پروژه مرمت مسجد و آرامگاه سلطان محمد خدابنده در سلطانيه؛ تهران: دانشکده معماري و شهرسازي دانشگاه شهيد بهشتي، ج2[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
  1. [FONT=&quot]فلامکي، محمد منصور؛ شکل گيري معماري در تجارب ايران و غرب؛ تهران: نشر فضا، چاپ اول، 1371[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
 

DDDIQ

مدیر ارشد
مصالح و فنون قالب بندی در سقف های گنبدی ساختمانهای بنایی

مهندس سهیل سروش نیا , مهندس سجاد سروش نیا


چکیده

آنچه که در این مقاله به آن می پردازیم شرحی بر سقف های گنبدی و طاق ها در ایران است . که فن آوری آن در ایران به وجود آمده است و خانه ها و طاقهای گنبدی بازمانده از چند صد سال پیش گواه بر این مدعاست . در گذر تاریخ و تغییر زندگی انسان و صنعتی شدن شاید دیگر فرصت فکر کردن به اینکه در گذشته چگونه بناهای عظیم تاریخی که مورد بحث ما در اینجا تاق و گنبدهایی است که با مصالح بنایی ساخته شده اند اما در واقع معماران در آن زمان افرادی زبده و برجسته بودند مه نه با استفاده ا روش های امروزی بلکه با دیدی باز و با خلاقیت و ذکاوت چنان بناهایی به یادگار گذاشته اند که بعد از سال ها همچنان از لحاظ مهندسی در برخی موارد به مشکلی برنخورده اند که از این دسته ها در ایران کم نیست.
علت تمایل به اجرای بناهای خشتی را در گذشته میتوان در سهولت دسترسی به مواد خام اولیه ( شامل رس و ماسه و آب ) و استفاده از انرژی حرارتی خورشید برای خشک کردن گل قالب گیری شده دانست.

واژه های کلیدی
گنبد , طاق , بنایی , بناهای خشتی
 

پیوست ها

  • ghalebnadi saghf gonbadi.pdf
    223.1 کیلوبایت · بازدیدها: 1

zahra_baghnavi

عضو جدید
انواع گوشه سازی

انواع گوشه سازی

چپیره چپیره سازی در گنبد به دو بخش عمده تقسیم می شود : ـ گوشه سازی = گوشه بندی ـ شکنج = چین و چروک
ـ گوشه سازی یا گوشه بندی یعنی ساختن و تبدیل کردن شکل چهار گوشه بشن به هشت گوشه و به ترتیب 16 و 32 و 64 گوشه و بالاخره دایره و با تبدیل کردن شکل مستطیل نزدیک به مربع به 6 و 12 گوشه و بالاخره بیضی است . در حالت اخیر مستطیل بشن باید نسبت اندازه های اضلاعش طوری باشد که به راحتی قابل تبدیل به شش گوشه شود مثلاً نسبت 4 و 4/3 قابل تقسیم است . البته با استفاده از کاربندی، انواع زمینه های مرسوم در معماری ایرانی را می توان به نحو مطلوب تبدیل به دایره کرد که در مباحث آینده جداگانه بررسی خواهد شد .

گوشه سازی خود شامل دو بخش است : 1- اسکنج یا سِکُنج
2- ترمبه یعنی جمع شده اولین گوشه سازیها توسط چوب انجام شده و حتی خود گنبد هم با چوب اجرا گشته است . بهترین موارد مثال را در ابیانه می توان دید .

دراراک هم در کاروانسرای حاج علیقلی نمونه دیگریست . کاروانسرای کاشانی هم ( در اراک ) به هـمین طـریقه سـاخته شده است . طـرز اجـرا چنین بوده که چـوبها را در گوشـه های بـشن سوار می کردند و هـمین طور روی هم می چیدند تا مثل سبد جمع می شد و به صورت گنبد چوبی در می آمد .

در معماری ارمنی از این نوع گنبد زیاد به چشم می خورد . فضای زیر این گنبدها را معمولاً بزرگترین اطاق تشکیل می دهد . در خانه های روستائی نیز پوشش بزرگترین اطاق که معمولاً تنور هم در آن قرار دارد به صورت گنبد چوبی است . چوبهای موجود در ایران از استحکام کافی برخوردار نیست و معمولاً برای پوشش دهانه های 2/5 تا 3 متر به کار می رود به همین دلیل در معماری پیشین ایران در زمان هخامنشیان برای پوشش تخت جمشید از جبل عامل لبنان درختهای کنار بسیار قطور و مرتفع را آوردند . چون این حمل و نقل چوبها مستلزم هزینه ای سنگین بود در دوران اشکانی این کار متروک شد و به جای پوشش تخت از پوشش سغ استفاده کردند . متاسفانه از معماری دوران اشکانی که در واقع پوشش سغ آغاز می شود در داخل ایران نمونه ای بجای نمانده است . در خارج از محدوده ایران کنونی به یکی دو نمونه از پوشش سغ بر می خوریم که یکی hattra یا الحضر است و دیگری کاخ آشور و این دو نیز چهره روشنی از چگونگی پوشش به دست نمی دهند .


در بازه هور خراسان بین خواف و نیشابور گنبدی دیده می شود که گوشه سازیهای آن با چوب ساخته شده و خود گنبد با سنگ لاشه . بنا متعلق به اواخر دوران اشکانی یا اوایل ساسانی است و در مجموع ناچیزتر از آنست که ما را به قضاوتی کلی در این باب رهنمون نماید . لذا از گنبدهائی که همه مصالح آن از چوب بوده فقط خاطره هائی باقیست . شاید ابیانه بهترین تجلی گاه آن باشد . گوشه سازی با چوب نیز به تدریج در بسیاری از نقاط ایران متروک شد و علت عمده و اصلی آن موریانه خیز بودن زمین های ایران داخلی ( ایرانشهر ) بوده و هست . قدیمیترین نمونه بجای مانده از گوشه سازی با چوب در بازه هور است که قبلاً اشاره شد . در فهرج یزد هم با اینکه منطقه به شدت موریانه خیز است ( احتمالاً به علت رواج چوب در منطقه شهدای فهرج ) زیارتگاهی به چشم می خورد که گوشه سازی پوشش آن ، از چوب بوده است . چوب گوشه ها توسط موریانه به کلی از بین رفته ولی خشت های پشت آن به نحو معجزه آسایی باقی مانده است و از خود گنبد نشانی دیده نمی شود . در اواخر قرن هشتم و اوایل قرن نهم در منطقه خراسان حدود مشهد و طوس و اطراف آن و در مناطق کوهستانی کرمان که موریانه کمتر است استفاده از پوشش چوبی رواج می یابد .


نمونه این گوشه سازی با چوب بقعه شاه نعمت الله ولی در کرمان است و در این بنا برای گوشه سازی با یک تخته ، شانزده ضلعی را به 32 ضلعی تبدیل کرده اند . در گنبد هارونیه طوس نیز همین عمل تکرار شده است . در مسجد جامع قزوین از تخته استفاده کرده اند ( گنبد قدیمی مسجد ( .

با اینحال نمونه های فوق انگشت شمارند و باید گفت که به علت اشکالات گوناگون استفاده از چوب منسوخ می شود . بطوریکه گفته شد نوع اول گوشه سازی اسکنج است . اسکنج متشکل از دو طاق اریب است که همدیگر را در یک نقطه قطع کرده باشند . شیوه زدن طاق ممکن است بصور مختلف رومی ، ضربی ، چپیله ( لاپوش و تیغه ای ) باشد در هر حال تقاطع دو طاق این نوع گوشه سازی را به وجود می آورد . ذکر این نکته ضروری است که بارهای وارد بر گنبد به این گوشه ها منتقل نمی شود . به همین دلیل هم ، نوع اجرای گوشه سازی تأثیری در چگونگی افزیر گنبد ندارد .
ترمبه = سرمبه = سلمبه
نوع دوم گوشه سازی به صورت ترمبه است در هیچ یک از لغت نامه های ایرانی به کلمه ترمبه بر نمی خوریم . لغتی به صورت ترکیب طاق و طرمب آمده است که معنای آنرا پشت هم اندازی و طاق روی طاق سوار کردن نوشته اند حال آنکه خود لغت ترمبه به معنی ، یک چیز جمع شده ، عمده ، پیش آمده ، تریده ( به طرف جلو سریده شده ) است . در واقع ترمبه همان معنی اسکنج را دارد که کنج پیش آمده باشد . ترمبه بر عکس سکنج به چهار طریقه پوشش می شود : 1ـ گوشه سازی با چوب به شکل جلو آمده که حالت خاص و استثنائی ترمبه تلقی می شود . و سه طریق دیگر به شکل سغ یعنی پوشش منحنی شکل است که شامل فرمهای زیر می شود : 1ـ فیلپوش
2ـ ترمبه پتگین = پتکین patkin 3ـ ترمبه پتگونه یا پتکانه ( پتکانه صحیح تر است (
فیلپوش
برای اجرای فیلپوش مثل صدف حلزون از گوشه ( نقطه صفر ) شروع می کنند و لایه های طاقی را روی همدیگر می پوشانند و سوار می کنند تا به حد مطلوب برسد ( یعنی منتهی به جائی شود که مربع را تبدیل به هشت ضلعی می کند .
در واقع فیلپوش به پوشش گوشة دیوار که از کنج شروع می شود و بین دو دیوار متقاطع قرار می گیرد اطلاق می شود . در قلعه دختر فارس ترمبه گنبد را به شکل فیلپوش زده اند.

در بناهای قرون پنجم و ششم این نوع گوشه سازی معمول بوده است . در مسجد جامع شیراز متعلق به دوران صفاری انواع ترمبه ها اجرا شده بود ولی متأسفانه تمام بنا نوسازی شده و اثری از معماری قدیمی دوران اصلی برجای نمانده است . تنها ماخذ ، عکس های قبل از خراب کردن مسجد است که در کتاب پوپ آورده شده است .
نمونه دیگر به صورت چهار تا چفته در قسمت روبروئی شبستان مسجد جامع فهرج متعلق به نیمه اول قرن اول هجری است . گوشه سازی ترمبه است و اجرای روشنی است بر اینکه چگونه خشت ها را رویهم چیده اند تا شکل فیلپوش بدست آید .



پیش از اسلام ترمبه ها و سکنج ها را به صورت ( نماندن ) اجرا می کردند به این ترتیب که گوشه ها را می نماندند تا به حد دایره قاعده گنبد مورد نظر برسد . در این صورت ارتفاع خیلی زیاد می شد ولی از آنجائیکه در آن دوران معماران ابائی نداشتند که بلندای گنبد از حد مقیاس دید انسانی بیشترباشد مشکلی پیش نمی آمد . ولی بعد از اسلام که سعی در کوتاه کردن پوشش می شد ، گوشه سازی به گونه ای اجرا شد که بتوان شکل چهار گوش بشن را به هشت گوش تبدیل کرد بدون آنکه ارتفاع پوشش از حد مطلوب بالاتر رود . از نمونه بناهای پیش از اسلام که مربع بشن را به هشت ضلعی تبدیل کرده اند تنها کاخ بیشابور برجای مانده است که از چگونگی پوشش گنبد این تنها نمونه هم، نشانی در دست نیست .
در قلعه دختر و آتشکده فیروزآباد هیچ یک از بشن های مربع تبدیل به هشت گوش نشده است . در آتشکده فیروزآباد گنبدهای طرفین بنا کومبیزه است ولی بجای تبدیل شش ضلعی به دوازده ، تنها گوشـه ها را نـمانده اند تا به دایره رسـیده اند و در این تـبدیل با بالا رفتن ارتفاع فضا باشکوه تر جلوه گر شده است .
گاهی در بناهای قبل از اسلام شکل بشن را هشت و نیم هشت می کردند و بعد آنرا می نماندند تا به دایره تبدیل شود . ولی در بنای بیشابور شکل دقیق هشت ضلعی را می بینیم . در تالار تشریفات بنا برای بدست آوردن هشت کامل دوتا مربع را در هم تقاطع داده اند بدین ترتیب که از ادامه اقطار مربع اول مربع دوم را ساخته اند این تداخل شکل دقیق هشت گوش را به وجود آورده است ( این شکل امروزه بنام ستاره محمدی مشهور است ) . چون در محاسبات ریاضی رادیکال 2 عدد دقیقی نیست تنها به صورت ترسیم هندسی امکان دست یابی به هشت ضلعی دقیق میسر است لذا معماران نیز از طریقه ترسیم استفاده کردند .
ترمبه پتگین = پتکین patkin پتکین نوعی گوشه سازی است که فرانسویها به آن Encorbellement گویند . به معنی پیش آوردن تدریجی دیوار . در خوزستان به خصوص دزفول برای این نوع گوشه سازی لغت زیبای ( تونگان ) یا ) تونجه ) را به کار می برند این کلمه معمولاً بجای بالکن می آید اما برای گوشه های دیوار که شکلی پیش آمده دارند نیز مصطلح است . در خوزستان گوشه های دیوار را اول پخ می کنند ( برای ایجاد سایه بیشتر این گوشه ها معمولاً تنگ هم است ) تا رفت و آمد در کنار آنها بخصوص در کوچه ها آسانتر باشد بعد از بالا آمدن دیوار از ارتفاع معینی که موجب اختلال در رفت و آمد نشود دوباره آجرها را پیش می کنند تا به صورت مکعبی که در نقشه اصلی لازم آمده در آید . به این پیش آمدگی تونگان ( تونگون ) می گویند . در مناطق دیگر ایران به نعلبکی زیر گلدسته مناره ها هم تونگان می گویند ( جائیکه قطر مناره زیاد می شود و گلدسته را روی آن سوار می کنند ) در اینجا تونگون یا تونگه به معنی طبق است . اصطلاح دیگر این شکل به طور عام پتکین است به معنی پیش نشاندن . بهترین نمونه های گوشه سازی پتگین را در ناحیه کُمش ، سمنان ، دامغان ، بسطام و قسمتهائی از غرب خراسان می توان دید
.

ترمبه پتگونه یا پتکانه شکل پتکانه به چند ردیف طاقچه می گویند که روی هم سوار شده و جلو آمده باشند تا ترکیب گوشه بندی را کامل کنند . مثلاً در صفه صاحب مسجد جامع اصفهان چند ردیف طاقچه روی هم سوار شده اند که شبیه به مقرنس شده اند ولی در واقع مقرنس نیستند .اغلب ترمبه ها را تا قرن چهارم هجری پتکانه می کردند . پتکانه معنی کانه یا طاقچه روی طاقچه را می دهد . ( که به آن طاقچه بندی هم می گویند ( مشاهده پیوست 123268



سر در گنبد قابوس را قدیمیترین مقرنس نامیده اند ولی بجای مقرنس پتکانه است .برای سـاختن پتکانه در محل مورد نظر ابتدا یک تویزه می سازند به این تویزه کوزه بند یا دوره بند ( دوره = کوزه ) و هم وزن با آن گویند که در لبه کار گذاشته می شود بعد در داخل ، طاقها را روی هم سوار می کنند . از دوره تیموری به بعد بسیاری از پتکانه ها را با روسازی کاشی و غیره ساختند ولی نوع زیبای آن بافت پتکانه با خود آجر است . در نظر اول پتکانه بسیار شبیه مقرنس است و با آن اشتباه می شود تفاوت عمده این دو در نوع آجر است . مقرنس از سقف آویخته می شود به همین مناسب به آن چفت آویز هم می گویند ولی پتکانه روی پای خـودش می ایستد و آویخته نمی شود برای ساختن آن اول طاقچه های پائینی را درست می کنند و طـاقچه های بالائی روی سری پائینی می نشیند ولی مقرنس از سقف شروع به تدریج پائین می آید . از قرن چهارم تا اوایل قرن پنجم هجری پتکانه ها شکلهای بسیار متنوعی پیدا کردند .
یکی از قدیمیترین ترمبه های پتکانه در بناهای دوازده امام یزد دیده می شود که توسط سرهنگان ابوجعفر کاکویه که شیعی مذهب بود ساخته شد کتیبه بنا ، نقاشی آنجا را پانزدهم رمضان 429 هجری معرفی می کند . لذا ساخت بنا قطعاً تاریخی متأخرتر دارد . در گنبد تاج الملک یا گنبد خاکی مسجد جامع اصفهان نیز ترمبه ها پتکانه هستند . ضمناً در اجرای پتگانه بدون اجرای دوره بند ابتدا طاقها را روی هم سوار کرده اند و در پایان کار یک طاق روی همه زده اند که گنبد نهائی روی آن آمده است .
منبع:http://eskanara.blogsky.com/1389/08/12/post-51/ و آرشیو عکس های مرمت
 

E . H . S . A . N

مدیر تالار مهندسی معماری مدیر تالار هنـــــر
مدیر تالار
بازشناخت چگونگي شكل گيري گنبد اورچين

بازشناخت چگونگي شكل گيري گنبد اورچين

نشریه : مطالعات شهر ايراني اسلامي پاييز 1390; 2(5):47-65.

عنوان کامل مقاله : بازشناخت چگونگي شكل گيري گنبد اورچين (با تاكيد بر ساختار هندسي و معماري)

نویسندگان : سعيديان امين*,قلي مجتبي,زماني احسان,انصاري مجتبي

* دانشگاه آزاد اسلامي، واحد ماهشهر، گروه معماري


چکیده :
پرداختن به شيوه هاي گنبدسازي، شناخت انواع آن، بررسي عملكرد سازهاي، شيوه هاي ترسيم، سبك شناسي، روش هاي اجرايي و مسائل مرتبط به آن همواره از دغدغه هاي معماران ايراني بوده است. در اين بين به معماري گنبد اورچين كه از شاخصه هاي بناهاي آرامگاهي در بخش هاي جنوبي ايران است، توجه نشده و اطلاعات اندكي از آن در تاريخ معماري ايران وجود دارد. در اين پژوهش به ريشه لغوي و معنايي گنبد اورچين اشاره شده و خواستگاه معماري اين گنبد، متعلق به دوره سلجوقي، معرفي شده است. سپس روابط هندسي ميان زينه هاي آن تحليل شده و انواع اين نوع گنبد شامل كوكبي و كثيرالاضلاع ترسيم شده اند. با بررسي گونه شناسي نمونه هاي موجود در ايران و عراق، نكات قابل تاملي در مورد روابط هندسي، ارتفاع، شكل گنبد و تعداد زينه هاي آن ارزيابي گرديد. عواملي همچون عملكرد تارك، نحوه ساخت، پوشش گنبد، نحوه توزين بار در ساختار گنبد مشخص گرديده است. در نهايت به اين نتيجه خواهيم رسيد كه علت اصلي وجودي آن، عملكردي نمادين و سمبوليك است، نه نمادي مذهبي صرف؛ چرا كه به تنهايي و يا در همجواري و تلفيق با فضاهاي مذهبي در گذر زمان به خوبي نقشي تاثيرگذار و كاربردي داشته است. روش تحقيق در اين پژوهش، توصيفي ـ تحليلي است و بر حسب نياز در قسمت هاي مختلف پژوهش از تحليل هاي تطبيقي، مطالعات گذشته نگر و روش هاي ميداني استفاده شده است.

كليد واژه:
معماري ايراني، آرامگاه، گنبد، اورچين، مضرس، كوكبي، كثيرالاضلاع
.
.
.
.
لینک ِ دانلود را از فایل ِ ضمیمه دریافت نمائید . . .:gol:
 

پیوست ها

  • بازشناخت چگونگ&#16.txt
    50 بایت · بازدیدها: 1

tabnak1

عضو جدید
گنبد سلطانیه مقبرهٔ اُلجایتو است که در ۱۳۰۲ تا ۱۳۱۲ در شهر سلطانیه (پایتخت ایلخانیان) ساخته شد و از آثار مهم معماری ایرانیو اسلامی به شمار می‌رود.






این بنا مسجدی است بسیار زیبا از حیث معماری و تزیین و بزرگی در دنیا مشهور است. گنبد مزبور در پنج فرسخی سمت شرقی شهر زنجان در داخل باروی شهر قدیم سلطانیه قرار گرفته و بنایی است هشت ضلعی که طول هر ضلع آن ۸۰ گز است. هشت مناره نیز در اطراف گنبد دارد. و قدیمی‌ترین گنبد دوپوش موجود در ایران است. رنگ گنبد آبی است. بر روی این اضلاع گنبد بلندی قرار گرفته که ارتفاع آن را ۱۲۰ گز نوشته‌اند. در قسمت بالایی آن ساختمان دور تا دور اتاق‌ها و غرفه‌ها ساخته‌اند. خود گنبد از کاشی‌های فیروزه‌ای رنگ پوشیده و سقف داخل اتاق‌های بالا با گچ‌بری‌ها و آجرهای رنگارنگ تزیین یافته‌است. در حاشیه طاقها آیات قرآنی واسماالله با خط جلی نوشته شده‌است. حکاکی‌هایی در آجرهای دیوارها و سقف‌های رنگین بنا نیز دیده می‌شود.





تزیینات و نحوهٔ ساخت این مقبره در واقع نقطهٔ عطفی در معماری آن دوران بوده به این شکل که سبکی جدید را در معماری به‌وجود آورده که از معماری سلجوقی منفک شده‌است.
ساخت این گنبد در سال ۷۰۲ هجری قمری به دستور الجایتو در شهر سلطانیه، پایتخت آن زمان ایلخانیان آغاز شد و در سال ۷۱۲ هجری قمری به اتمام رسید.
بعضی از تاریخ نویسان نوشته‌اند سلطان محمد خدابنده این گنبد و بنای عظیم را بنا کرد که اجساد ائمه اول و سوم شیعیان یعنی علی و حسین را از آرامگاهای خود به آنجا منتقل کند. ولی به علت خوابی که دید از این عمل منصرف شد.
دالان‌های تودرتویی در سردابهٔ این بنا موجود است که حدس زده می‌شود برای اجرای مراسم خاصی به کار می‌رفته‌است. حتی حدس می‌زنند که سلطان محمد خدابنده پس از مدتی از اسلام روی برگردانده و دوباره به اصل خود برگشته و شمن شده و این دالان‌ها و فضاها برای اجرای مراسم مذهبی خاص پس از مرگ وی بوده‌است. البته جسد وی نیز به جای دفن در سردابه، در کوه‌های اطراف دفن شده‌است.
 

claccik39

عضو جدید



گنبد فوق العاده زیبای مسجد شیخ لطف الله ... شاید چیزی که وقتی دیدمش هوش از سرم پرید، اون نقش س و بدن طاووس وسط گنبد بود ... نقشی که از طلوع تا غروب آفتاب یه مخروطی از نور نقش دم اون رو بازی میکنه ... دمی که با توجه به زایه تابش آفتاب باز و بسته میشه ... چه میکردند این معمارای ایرانی ... طاووس هم که میدونین، نماد مرغ بهشتیه، مرغی که میگن دربان بهشت هست ...
 

Similar threads

بالا