[عناصر معماری ایرانی]:مقرنس

reza902

عضو جدید
دوره صفوی را عهد هنر طلایی ایران می گویند که به راستی این نام گذاری در مورد هنرهای تزیینی ازجمله مقرنس مصداق دارد. ولی این عنوان به معنی آن نیست که هنر مندان دوره صفوی دست به ابتکار و اختراع فوق العاده ای زده اند بلکه به علت این است که بر اثر توجه شاهان صفوی مراکز هنری زیاد شد و رشته های مختلف هنری به اوج ترقی خود رسید . بی شک عصر صفوی دوران نوینی در عرضه هنرهای با ارج ایران زمین به شمار می آید . در این دوره هنر دارای صلابت و یکپارچگی و مهرت استادی منحصر به فردی است که در دوران پس از صفویه کمتر به چشم می خورد . در این دوره برخی از سنتهای هنری مغول کنار رفت و در تلاش آغازگر دست ساخته های نویی عرضه شد. به ویژه در زمان شاه عباس هنرهای این عهد به حد اعلای شکوفایی خود وصال یافت. مقرنس در این دوره کاملا جنبه تزیینی داشت و اغلب با موزاییک و کاشی صورت می گرفت. نیز هر چهار دسته مقرنس با دقت فراوان به کار رفت و تازگیهایی نیز به ظهور رسید .
نخستین نشانه های مقرنسکاری در این عهد در بنای گنبد دار مقبره شیخ صفی الدین اردبیلی در شهر اردبیل متجلی گشت، که متفاوت با فرمهای قبلی و بلکه به صورتی پیشرفته به کار گرفته شده است. نمای خارجی این مقبره که از آجر ساخته شده ، کاشی فیروزه ای ساده و معرق تزیین شده است. درگاه مقبره بلند و دارای طاق هلالی است که در سمت چپ آن حواشی مقرنس کاری شده به خوبی به چشم می خورد . از دیگر آثاری که نشان دهنده تحول و گسترش عنصر تزیین مقرنس همراه با کاشیکاریهای با ارزش و بی مانند در دوران صفوی باشد از مقرنسهای زیبای عمارت عالی قاپو، مسجد امام اصفهان ، مسجد شیخ لطف الله اصفهان و دیگر آثار این دوره یاد می کنیم که در نوع خود از بهترین موتیفهای مقرنس الهام گرفته شده است. بخصوص مسجد امام بیشتر از نظر مقرنسهای کاشیکاری شده در ایوان مدخل و نیز از نظر فضاهای وسیع و کاشیهای رنگارنگ با نقوش گوناگون و بی نظیر صحن ، ایوانها و همچنین گنبد و محراب دارای اهمیت و اعتبار ویژه ای است. توسعه مقرنسهای آویزان یا استالاکتیکی در مناره خای بالکندار این مسجد از نمونه های بارز دگر گونی این عنصر تزیینی است.
در مورد چگونگی قرار گرفتن و کاربرد مقرنسها دوران صفویه با سلجوقی تفاوت کلی داشته است : هنرمندان مقرنس ساز عهد سلجوقی ، هماهنگ با بالا آمدن ساختمان جرزها و دیوارهای جانبی بنا به هنگام قوس دادن آنها مقرنسها را با پس و پیش به کار بردن آجر ها می ساخته اند، تا جایی که در نوک از تعداد قرنیزها کم و پوشش مقرنسدار زیر گنبد یا طاق ایوان کامل شود؛ اما در زمان صفویه مقرنسها را بر روی زمین قالب میریختند و پس از تکمیل بنا و عمارت با بستهایی که زیر طاق از پیش تعبیه می شده است مقرنسهای آماده را به زیر سقف متصل میکرده اند و این کار از پایین به بالا صورت می گرفته است. امروز هم این نوع مقرنسکاری در اصفهان ، یزد و شیراز رواج دارد؛ البته در هرکدام از این شهرها شکل ساختن مقرنس فرق میکند. مثلا در اصفهان با چوب مقرنسهای آماده شده را در زیر طاق قرار می دهند ؛ اما در یزد قالبهای مقرنس را به رسنی می بندند و در زیر سقف به صورت آویزان محکم می کنند و پس از آن فاصله بین مقرنسها را با بند کشی پر می کنند و سپس برای تزیین بیشتر روی مقرنس را با نقاشی یا کاشیکاری می پوشانند. برای نمونه مسجد جامع کبیر یزد را که دارای محراب و سردر مقرنسکاری جالب مزین به کاشیهای زیباست می توان نام برد. در صحن جنوبی بقعه شاه نعمت الله ولی در ماهان کرمان، و نیز در قسمت پشت بنا و داخل رواقها مقرنسهای کار هنرمندان عهد صفوی به چشم می خورد. همچنین حمام گنجعلی خان کرمان مقرنسهای ساده و با ارزشی را در خود جای داده است.

منبع : هنر وتمدن اسلامی نوشته دکتر غلامعلی حاتم
 

فهم

عضو جدید
مُقَرنَس

مُقَرنَس

مُقَرنَس گونه‌ای تاقچه‌بندی آذینی در زیر گنبدها یا نیم‌گنبدهای روی ایوان‌ها و درگاه‌ها، با آجر یا گچ و کاشی است که در آن ‏هر رده از تاقچه‌ها از رده زیرین خود پیش می‌نشیند تا درگاه به هم آید.[۱] در طاقچه‌ها برجستگی‌ها و تورفتگی‌هایی همراه با ‏نگاره‌های گوناگون درآورده می‌شود.‏
به کارگیری مقرنس به طور عمده در معماری دوران پس از اسلام در ایران رشد کرد و سپس در سایر کشورها نیز به کار رفت.[۲]
تاقچه‌ها را از سقف اصلی (گنبد یا نیم‌گنبد) به گونه‌ای (گاه با چوب) آویزان کرده‌اند، چون چفت‌آویز مانند ‏پتکانه باربر نیست. کهنترین نمونه آن را شاید بتوان در کاخ نوش جان که از روزگار مادها برجای مانده دانست.‏
پیش گفتار :
آفرینشگر مسلمان چه آنگاه که کلمات را به سماعی از عرفان و عشق بر صفحهٔ کاغذ می‌خواند چه آنگاه که پیچ و تاب اسلیمی‌ها را به تصویر می‌کشد و چه آن زمان که خشت بر خشت و آجر بر آجر، مناره‌ای از مسجدی را نا آسمان آبی هدایتگر می‌شود چشم بر جمال الی دارد.
در هنر اسلامی نیز چون سایر هنرها، یکی از شاخه‌ها بیشترین نزدیکی را با محتوی و متن دین یافته‌است. در اسلام معماری پس از خط از چنین جایگاهی بر خوردار است. بر اساس گفته‌های یورگ گروتر در کتاب زیبا شناختی در معماری، در بسیاری از فرهنگهای شرقی ارتباط کاملاً نزدیکی بین انسان و طبیعت وجود داشته و حتی امروز هم به چشم می‌خورد که انسان دینمدار شرقی در ارتباطی نزدیک با طبیعت بوده و خود را جزئی از آن می‌داند.
شاید بسیاری اینگونه بیندشند که آنچه طبیعی است چه از نظر فرم و چه از نظر عملکرد به حد تکامل رسیده‌است حال آنکه چنین نیست. این اعتقاد به امکان بالاتر از طبیعت رفتن در اسلام به خوبی مشهود است و شاید معراج پیامبر خود تمثیلی بر تلاش و این نتیجه باشد. در هنر اسلامی انتزاع و ساده کردن و نزدیک شدن به محتوای طبیعت که با اجبار دین بر عدم طبیعت گرایی و عیناً سازی مخلوقات الهی همرا است ابزار و بالا رفت سکوی طبیعت است.
معماری اسلامی هرچند گاه به طور مستقیم بهره می‌جوید از جمله در باغها و باغچه‌ها، اما عموماً بطوری غیر مستیم از آن بهرمند گردیده‌است. شاید در فکر اولیه ستونهای بسیار مساجد اولیه نقش و رد پای درختان نخل سرزمین اسلام – عربستان – را بتوان پیدا کرد. اما بی گمان بیشتررین نقش طبیعت را در آثار تزئینات معماری می‌یابیم در اسیمی‌ها و ختائی‌ها و در رنگ آبی کاشی‌ها و یا در مقرنسها.
آنچه بدنبال خواهد آمد معرفی کوتاهی است بر هنری تزئینی در معماری، یعنی مقرنس، که همانطور که ذکر خواهد شد بر گرفته از ستونهای آهکی آویزان از غارها (استلاکتیت) و نیز لانهٔ زنبورهای عسل است. اگرچه مقرنس ریشه در عهد هخامنشی و بلکه پیشتر دارداما شکوفائی و رشد و درخشش آن مدیون قرون سلطهٔ هنر والا و استعلا طلب اسلامی است. نا گفته نماند که این هنر تزئینی که اقلب ما با پشم دیده‌ایم در کتابها کمتر مورد توجه قرار گرفنه و اکثر کتب معماری به هر دلیل شناخته و ناشناخته‌ای از پزداختن به مسئلهٔ فلسفی آن بی بهره بوده‌اند.
مقرنس چیست؟
برای شناخت مقرنس ابتدا باید معانی لغوی آن را دانست. «مقرنس شمشیر بر هیأت نردبان ساخته، در کنزالغة عربی، بنایی که آن را، نقاشی کرده‌اند، بنائی که طاق و اطراف آن پایه پایه و دارای اضلاع است و به ان به فارسی، آهو پای می‌گویند.مأخوذ از تازی، بنای بلند مدور و ایوان آراسته و تزئین شده با صورتها و نقوش که بر آن پایه و راه زینه روند، قسمتی از زینت که در اطاقها و ایوانها به شکلای گوناگون گچبری کنند، گچبریهای برجسته بر آستانه خانه چون پای آهو چیز رنگارنگ و نوعی کلاه».
و همچنین آمده‌است که : کلمه مقرنس با قر و قرناس و قرنیس و قرنیز خیشاوند است و می‌توانیم بگوئیم چیزی قرنیس دار شده‌است و این معنی با شکل عنصر تزئینی مورد نظر ما که از تعداد کم و بیش ستوه بر آمده و فرو رفته صورت می‌گیرد موافق است. یا «کوه‌هایی که طبقه طبقه و زیز آنها خالی شده و طبقات آن افقی باشد را مقرنس می‌نامند». اما برای معنی کاربردی آن نیز آمده‌است.
«استلاکتیت، ... (معماری – موتیف تزئینی که فرم آن استلاکتیت‌ها را به یاد می‌آوردد) Protencyd نام فرانسه استلاکتیت که آنرا در شرق مقرنس می‌نامند و در غرب مکربس می‌نامند» پس در می‌یابیم مقرنس نوعی تزئین است با فرو رفتگیها و برجستگی‌هایی از روی نظم و قاعده که در بعضی موارد به شکل استاکتیت آویزان است و در حقیقت این نوع تزئین معماری نوعی تزئین حجم پردازی شده‌است.
تاریخ مقرنس در ایران و جهان اسلام
به دلیل عدم دسترسی به اسناد و مدارک کافی متأسفانه همچون بسیاری از از هنرهای شرق؛ اطلاع و تاریخ دقیقی برای مقرنس به عنوان عنصری تزئینی در معماری مشخص نیست. ولی مسلم این است که این هنر نوعی مانند بسیاری از هنرهای شناخته شده و مطرح دیگر در جهان ریشه در خاک کهن ایران زمین داد. مقرنس در دیرباز حتی قبل از زمان هخامنشیان در معماری نقشی گاه فعال و گاه نیمه فعال را بر عهده داشته‌است.
مقرنس در ایران پیش از اسلام
مقرنس عنصر تزئینی است که حتی پیش از اسلام نیز بوده‌است اما نبایدد از نظر دور داشت که مقرنس پیش از اسلام به مقرنس پس از اسلام تفاوتهای قابل توجه و آشکار دارد کاربرد مقرنس در پیش اسلام شامل ۲ دورهٔ عمده یعنی ۲۵۰ ق. م تا ۲۲۴ ب. م و از ۲۲۴ ب. م تا زمان ظهور اسلام دانسته‌اند. البته ذکر این نکته لازم است که نمونه‌هایی نیز مربوط به ۵۵۰ ق. م در این زمینه یافته شده‌است.
در دوران هخامنشی هنر مقرنس تحولی چشم گیر و بارز یافت و ادامهٔ آن با طرحهای ارزنده تری در دوران اشکانی ظاهر گشت تا جائی که می‌توان شاهد نقش آفرینی بیشتر مقرنس در این زمان بود.
برای تولد و زایش این هنر تزئینی تا کنون زمانی تعیین نشده‌است ولی زادگاه آن را صاحبان و آشنایان طریق این می‌نامند و آنچه در سایر بلاد اسلامی دیده می‌شود خود مخلوطی است از فرهنگ و معماری آن دیار با ریشه‌های مقرنس ایرانی. اما باید دید مقرنس چرا و چگونه به وجود آمده و آیا از آغاز نیز نقش تزئینی داشت یا بعدها این نقش را پذیرفته‌است. با بررسی آثار اولیه به جا مانده می‌شود دریافت که مقرنس از آغاز برای تبدیل پلان مربع به دایره استفاده می‌شده‌است. پس مقرنس در ابتدا نقشی کاربردی داشته نه تزئینی، البته با رگه‌هایی از گرایش به زیباسازی بنا، «در بسیاری از ساختمانهای به یاد مانده مقرنس در خدمت تبدیل یک پلان مربع به یک گنبد به کار گرفته می‌شد.»
معماری اندلسی مقرنش را نقشی دیگر بخشید: «در معماری مغربی و اندلسی گنبدها، مبدل به صورتهایی از مجموعه‌هایی نظیر کندوهای عسل گشتند و تابع هندسه مربع و مستطیل شدند که بر گرداگرد یک دایره می‌چرخیدند».
این مقرنس در ایران بسیار نادر و به مقرنس لانه زنبوری معروف است. طی زمان و بهره گیری از امکانات بهتر و پیشرفته تر در معماری مقرنس را سر انجام به عنصری تزئینی مبدل ساخت. مقرنس را در ابتدا دارای نقشی تزئینی می‌دانستند که رد پای آنرا می‌توان حتی تا قبل از دوران هخامنشی در ایران نیز دنبال کرد و اولین نمونه مشهور آن «دکان داوود» از زمان ماد است. و در سر پل ذهاب که نمای صخره‌ای آن دارای سه جلو آمدی در روی هم و هرکدام محیط بر دیگریست و مانند یک قرنیز که مرکب است خود را نشان می‌دهد. از دوران هخامنشی به بعد مقرنس تحول و تغییر چشمگیرتری پیدا کرد که به عنوان نمونه می‌توان از آتشگاه پاسارگاد نامبرد. این بنا مربوط به قرن ششم قبل از میلاد است. صرف نظر از برجستگی‌های عمودی در چهار گوشه بنا در انتهای دیوار مقرنسی مرکب از عناصر زیر به چشم می‌خورد.
اول: یک قرنیز ظریف بلافاصله پس از دیوار
دوم: یک ردیف جرزهای مستطیل شکل که در بالای قرنیز اول قرار گرفته و از پائین بریده و آویزاد دیده می‌شود.
سوم: ردیفی از طاقچه‌های واقع در بین جرزها مه در واقع واحدهای مقرنس هستند.
چهارم: قرنیز دیگری که در بالای مقرنس قرار دارد و در واقع بارانگیر سه قسمت اول است.
که همین عناصر در کعبه زرتشت یا در مقبره داریوش در نقش رستم دیده می‌شود. در دوران اشکانی قرنیز و مقرنس با هم بکار رفته‌اند به عنوان مثال کاخ آشور در عراق که ذکر آن قبلا رفت یا کاخ هتره که از مقرنسهای بریده بریده استفاده شده‌است. دوران ساسانی را هم می‌توان دورهٔ رواج و پیچیدگی بیشتر عنصر مقرنس در معماری قبل از اسلام دانست.
مقرنس پس از اسلام در ایران
پس از ورود اسلام به ایران هنرهای ایرانی با حفظ پیشینهٔ تاریخی خود جنبه‌ای الهی یافتند. در این میان مقرنس همچون سایر آثار هنری شکل اصلی و آشنای خود را در دوران اسلام یافت.
گفتنی است که مقرنس را در چهار قرن صدر اسلام یعنی دوره آغازین به طور پراکنده می‌توان یافت به عنوان مثال مقبره شاه اسماعیل سامانی از قرن سوم هجری قمری در بخارا که دارای قرنیز ساده در انتهای دیوارها در بالا و پائین آن یک ردیف طاقنما و مقرنس در گوشواره‌های زیرین گنبد مقبره‌است.
در قرون پنجم و ششم مقارن با حکومت غزنویان هنر علی العموم حالت تحول و تغییری شدید داشت. حتی گاه بازگشت به بعضی از خصوصیات ساسانیان (هنر ساسانی) نیز دیده می‌شد. در این هنگام به دلیل استفاده زیاد و رواج استفاده از گوشواره، زمینه مناسبی برای ایجاد و کاربرد مقرنس پدید آمده بود. ازجمله آثار معروف این دوره می‌توان به برج آجری امام زاده عبدا...ه اشاره کرد. مقرنس در این اثر تاریخی در قسمت پایه گنبد مخروطی به صورت کمربندی وجود دارد.سطح مقرنس نیز گچی است، گنبد علی نیز که در ابرقو است تماماً از سنگ است. همچنین برج طغرل نیز که مربوط به قرن ۵ و ۶ (۵۳۴) است در ۴ ردیف دارای مقرنس می‌باشد. گنبد معروف کبود در مراغه، اوایل قرن شش در قسمت منشوری پایهٔ گنبد دارای دو دسته مقرنس و همچنین قسمت گنبد نظام الملک و تاج الملک مسجد جامع اصفهان و مسجد جامع اشترجان نیز از آثار مقرنس داره این دوره هستند.
بعد از حملهٔ قوم مغول و تمرکز آنها در تبریزو سرازیر شدن ثروت خراسان بزرگ آن زمان به این شهر قوم مغول دست از چادر نشینی برداشته وتحت تأثیر محیط اطراف خود و متأثر از فرهنگ و تمدن ایرانی دست به تجدید حیات معنوی زد و به تعقیب و تقلید سبک و سیاق هنری سلجوقیان پرداخت و طبعاً مقرنس هم به همین شیوه با تغییراتی که جهت گیری آن به سوی ظرافت بیشتر بود مورد استفاده قرار گرفت.
در این دورهٔ تاریخی – هنری، انواع مقرنس به کار می‌رفت، از جمله مقرنس مسجد علیشاه تبریز و مناره‌های مسجد اشترجان. در همین ایام مقرنس لانه زنبوری به صورت نادری وجود دارد از جمله مقبرهٔ شیخ عبد الصمد در نطنز مربوط به سال ۷۰۷ که تقریباً تمام سطح داخلی گنبد را پر کرده‌است و موارد دیگر چون مسجد جامع اردبیل و یا مقبرهٔ شیخ یوسف سربستانی که در دورهٔ تیموری سبک مغول همچنان دنبال شد و در بعضی موارد سطح زیر مقرنس وسیع و برای زینت سطوح مقرنس نصب شده بیشتر از کاشی و موزائیک استفاده شد. از بناهای معروف مقرنس دار این دوره مقبرهٔ امیر تیمور در سمرقند است که نور پردازی آن بر روی مقرنسهای بنا متمرکز شده‌است. مسجد گوهر شاد و سجد کبود تبریز که گوشوار سردر داخلی بنای مقرنس دار است و اصل مقرنسها آجری هستند و قطعات موزائیک و کاشی را به آن چسبانده‌اند.
در دورهٔ صفویه مقرنس کاملا نقشی تزئینی داشت و همچون دوره قبل توسط کاشی و موزائیک مزین می‌گردید. آنچه در این دوران رواج پیدا کرد مقرنس استلاکتیتی (آویزان) بود. مقرنس در عهد صفوی در سر ستونها بکار برده می‌شد عمق مقرنسها نیز در این زمان بیشتر گردید. بیشتر بناهای این دوره از مقرنس بهره برده‌اند، از جمله می‌توان به امام زاده اسماعیل بالای در ورودی مسجد شاه (امام) اصفهان، مقرنسهای باغ چهل ستون که به دوران هخامنشی شباهت دارند و مقرنسهای کاخ عالی قاپو که مجموعه‌ای از نماهای قلبی شکل، لوزیهای نا منظم و ستاره‌های چهار پر و مثلث‌های باریک است.
در دورهٔ زندیه نوآوری کاملاً از صحنهٔ هنر نا پدید شد و در سیر تکامل هنر وقفه‌ای ایجاد گردید این امر شاید به آن علت است که اکثر هنرها در آن زمان به رشد و تکامل خود دست یافته بودند. به همین دلیل آنچه ما در این زمان شاهد آن هستیم تقلیدی از بناهای دوره صفوی و سبک صفوی است و مقرنس نیز به عنوان عضوی از اعضاء سازندهٔ معماری و هنر به همان سبک به زندگی خود ادامه داد. از بناهای معروف این دوره کاخ خورشید مربوط به دورهٔ افشاریه و قسمت ستون دار تالاره مسجد وکیل شیراز و بنای هفت تن شیراز است. در دوره قاجاریه، همچنان که از آثار این دوره بر می‌آید تمامی مظاهر زندگی ایرانی با نوعی خاص از فرهنگ غرب آشنا می‌شود. در آن هنگام اگرچه که این آشنایی بدل به ذوب شدن در ان فرهنگ و از یاد بردن و یا از دست دادن ریشه‌های بومی، ملی و دینی به طور کامل نشد، ولی این آشنایی منجر به آمیختگی این دو فرهنگ، یعنی فرهنگ ریشه دار و درخشان ایرانی با غرب گردید. در معماری این دوره به وضوح می‌توان ردپای آمیختگی هنر و فرهنگ ایران شرقی و غرب را یافت و تزئینات معماری همچون ادوار گذشته اما با رنگ و بویی جدید ادامه پیدا کرد. از جمله بناهای معروف این دوره که دارای تزئین مقرنس هستند می‌توان به مسجد سپه سالار تهران واقع در خیابان بهارستان، همچنین تیمچهٔ امیرالدوله کاشان که مقرنس‌های متعددی در آن بکار رفته ایت، اشاره کرد.
مقرنس در نقاط دیگر جهان
در سوریه و ترکیه کاربرد سنگ برای مقرنس بیش از سایر مصالح بود «این زینت معمارانه که ریشه در یک ضرورت شدید ریاضی داشت، بنظر می‌رسد وسیله و ابزاری برای اضای روحیه خیال‌پردازی سنگ‌تراشان گردید. در این کشورها ب دکوراسیون سنگی، ساختی داده شد که با آنچه در ایران با سفال و گچ انجام می‌گرفت تفاوت داشت». به هر حال در سوریه دوران رواج مقرنس را می‌توان از قرن ۱۲ و ۱۳ میلادی دانست. در مصر و در آغاز مقرنس استلاکتیدی فقط در فاسادها گرفته می‌شد. در سال ۱۱۲۵ م سه کنج‌ها همراه با سایر عناصر تزئینی به کار گرفته شدند.
شکوفایی این هنر زیبا را در زیر بالکن انبارهای مدرسهٔ ابن طولون می‌توان دید. از نمونه‌های دیگری از شکوفائی این هنر در مصر می‌توان به خانقاه سلطان بارس (۱۳۱۰ م) مقبرهٔ سنجر سالار (۱۳۰۴ م) اشاره کرد. ورودی با طاق‌های استلاکتیت نیز در مسجد قاهره پایه گذاری شد.از جمله مدرسهٔ سلطان حسن در بسیاری از بناهای مقرنس در نماها و در قسمتهایی با اهمیتی ویژه به کار گرفته می‌شد. «در مساجد دوره سلجوقی، ترکیه و عثمانی، وقلعه‌های تابع آن که از قرن ۱۳ آغاز می‌گردد این استلاکتیت‌ها در رواقها و طاقها به کار گرفته می‌شدند» این نوع اثر در مسجد علاءالدین در نجد و مناره‌های مزدوج مدرسهٔ ارزة الروم دیده می‌شود. همچنین در آق مدرسه ۱۴۰۹ م و مسجد سبز ۱۴۲۱ م. در بورسا رواقهای مقرنس با چند استثناء جزو ویژگی‌های مساجد بزگ عثمانی به حساب نمی‌آید. بر عکس استلاکتیت‌ها بصورت نواری در زیر بالکن منارها دیده می‌شود.در معماری اندلسی و مغربی گنبدها مبدل به صورتی از مجموعه‌هایی نظیر کندوهای عسل، تابع هندسه مربع و مستطیل گشتند که بر گرداگرد یک دایره می‌چرخیدند.
مقرنسها از دیدگاه فنی و کاربردی
مقرنسها به دو سبک اجرا می‌شوند در هر مقرنس از پایین به بالا عناصر ریزتر و کوچکتر می‌شوند. مقرنس در نقاط مختلفی در سرستونها و گیلوئی‌ها و کتیبه‌ها و چشمه طاقها کار می‌شود.
نامگذاری مقرنس بر اساس محل ساخت آن است، مثل مقرنس چشمه طاق گیلوئی، کتیبه و مقرنس سرستون. در مورد چشمه طاق چون در قوسها و طاقی‌ها کار می‌شود، مقرنس قوس هم دارد بهر حال آنچه در همهٔ این انواع مشترک است، عناصر سازندهٔ آن است که بنا بر اصطلاح سنتی آلت می‌نامند که مهمترین آنها عبارت اند از : شاپرک، طاس، تخته، شمسه عرقچین، شمسه تخته قطارتی، چهار لنگهٔ منتظم و... آلات نامبرده جزء آلات مشترکند ولی بعضی از انواع وجود دارند که فقط با مصالح گچ یا آینه یا آجر بکار می‌روند و استفاده از آنها با مصالح دیگر مجاز نیست. این آلات همگی هنگام کار روی یک نقشه پیاده گردند و مهمترین و کاربردی ترین آنها ترکیب طاسهٔ نیم شش (شش ضلعی) با دو شاپرک اس.
برای مرحلهٔ ساخت باید ابتدا آن را در خارج بنا بصورت تخته تخته درست کرد تا هم در وقت و زمان اجرای کار صرفه جویی شود و هم خطر ریزش آن کمتر شود، پس از نسب هر تخته م محکم نمودن آنها با پشت کار تختهٔ دیگری نصب و برای تیغه ارتفاع بین دو تخته باید از تخته گچی نازک که قبلا آماده می‌گردد استفاده کرد.
برای بستن تخته‌ها باید از طنابی محکم ولی نسبتا نازک بنام تناب موئی که قلاب نامیده می‌شود استفاده کرد و پس از پوشیده شدن با گچ حکم ستون معلقی را برای جلوگیری از ریزش کار دارد و سپس کار اجرا می‌شود.

http://fa.wikipedia.org/wiki/مقرنس
 

sahar-architect

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
هنر معماري مقرنس سازي ايران در اصفهان

هنر معماري مقرنس سازي ايران در اصفهان

http://www.4shared.com/get/Rz4H9HrE/Isfahan_Remaking.html

نمايش هنر معماري مقرنس سازي ايران در اصفهان كه توسط يك مؤسسه اسپانيايي ساخته شده

منبع:نقش-نگار
 
آخرین ویرایش:

sahar-architect

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
دراواخر قرن دهم قمری، در زمان شاه عباس پایتخت از قزوین به اصفهان انتقال یافت. با انتخاب پایتخت جدید، این شهر به عنوان یكی ازدرخشانترن شهرهای شرق گسترش پیدا كرد. بازارها، كاخها، مساجد، باغها، پلها در نقشه شهر گنجانیده شده بود. در این زمان همه بناهای مذهبی با تزیینات كاشیكاری آرایش شدند. بناهای مسجد شیخ لطفالله سر در قیصریه و مسجد امام (شاه) درمیدان نقش جهان با كاشیهای معرق مزین شدند. آجرهای مربع كاشی منقوش، معروف به آجرهای «هفت رنگ» در بناها به مقیاس گسترده مورد استفاده قرار گرفت. نقش و نگار كاشیها و رنگهای آنها زینت خاصی به بناهای این دوره بخشیده است. نه تنها دیوارها، بلكه گنبدها، ایوان، طاقنماها سردر ورودیها و مناره با كاشی و موزاییك آراسته شد. ساخت سردرهای بزرگ با كاشیهای شفاف و گچبری مقرنسكاری در عصر صفویه پیشرفت بسیار داشت. تركیب سردر برزگ و منارههای طرفین آن با صحن چهار ایوانی و ساختمانهای اطراف آن و قراردادن گنبد به گونهای كه با همه ساختمان متناسب باشد، درمعماری زمان صفوی به درجه كمال رسید. با توجه به امنیت ایران در این دوره بناهایی بزرگ و عالی مانند كاخهای عالی قاپو، چهل ستون، هشت بهشت و تالار اشرف در اصفهان و بقعه شاهزاده حسین، سردر عالی قاپو و چهلستون در قزوین ساخته شدند. دیوارهای این كاخها ازكاشی های خوش آب و رنگ پوشیده شده ومیان مجموع آنها با نقوش نقاشان معروف آن دوره پیوند هست. سقفها و دیوارها نیز غالباً با منبت كاری تزیین میشدند.

تزیینات چوبی در بناهای غیرمذهبی دارای نقش اصلی بود و در آنها میزان بیشتری ازتذهیب كاری و نقاشیهای لاكی استفاده میشد. طرحهای آنها با هنر مینیاتور دارای رابطه نزدیكی بود. كندهكاری و خراطی به ویژه در درها و سقفها خود هنر خاصی دراین دوره بوده است. نقاشیهای دیواری (فرسك) در كاخ عالیقاپو، قصر اشرف و چهلستون و همچنین آیینهكاری به عنوان نوعی تزیین جدید دربناها، مانند آیینه خانه، مورد استفاده قرار گرفته است.
به طور كلی قرن دهم ویازدهم قمری، به عنوان دوران شكوفایی هنرهای اسلامی ایران، و اصفهان یكی از مهمترین و زیباترین شهرهای این دوره بوده است. بناهای بزرگ شهر اغلب با كاشیكاریهای زیبا تزیین شدهاند. وقتی شاه عباس اصفهان را پایتخت خود قرار داد، نقشه جدیدی برای شهر طرح كرد: خیابان بزرگ و معروف چهارباغ را او ساخت و طرفین خیابان را دستور داد درخت بكارند. این خیابان به پل بزرگی كه روی زاینده رود است، میرسد. در میانه شهر، میدان بزرگ «نقش جهان» قرار دارد. مسجد امام (شاه) درسمت جنوب و قصر عالیقاپو در مغرب و مسجد شیخ لطفالله در مشرق و سردر بازار قیصریه در شمال آن جای گرفتهاند. این میدان جای چوگانبازی بوده و دروازههای سنگی كه برای این بازی ساخته شده، هنوز در دو سوی میدان موجود است. در چهار سوی این میدان قریب دویست باب حجرات در دو طبقه ساخته شده است.
بنای مسجد امام (شاه) كه در جنوب میدان واقع شده، از لحاظ معماری و كاشیكاری و حجاری و عظمت گنبد و منارههای بلند آن، از شاهكارهای قرن یازدهم قمری است. كتیبه سر در اصلی مسجد بر روی كاشی معرق وبه خط ثلث علیرضا عباسی نوشته شده و تاریخ ۱۰۲۵ ق. بر آن است. معمار این مسجد «استاد علیاكبر اصفهانی» و مباشر ساختمان «محب علی بیگالله» بودهاند.
عالیقاپو با ایوان بلند آن در مغرب میدان جای دارد. عالیقاپو دارای جلوخان و شش طبقه ساختمان است كه در هر طبقه تزیینات و گچبری و نقاشی موجود است. ایوان رفیع آن با ستونهای چوبی وسقف خاتم نیز بسیار جالب است.
مسجد شیخ لطف الله كه در شرق میدان واقع شده، گنبد زیبایی دارد كه از كاشی پوشیده شده و طرح آن نقش تاك یا اسلیمی بزرگ است و با شكل و اندازه گنبد تناسب كاملی دارد. راهروی مسجد كه به شبستان و محراب بینظیر آن منتهی میشود، دارای كاشیكاری خشتی بسیار زیبا و پنجرههای سنگی مشبك است. كاشیكاری داخل شبستان شامل كاشیهای هفت رنگ و معرق كاریهای زیباست و كتیبه های معرق و قطار و پیچ كاشیس فیروزهای و پنجره های مشبك كاشی است، طرح نقوش و رنگ آمیزیهای متنوع و الوان نارنجی و لاجوردی، جلال و زیبایی خیره كننده ای به این شبستان بخشیده است. كاشیكاری سقف داخلی شبستان، با طرح لوزی و ریزه كاریهای خاصی كه در آن به كار رفته اعجاب انگیز است. محراب كاشی معرق و مقرنس كاری آن نیز در زمره آثار مهم هنری است از لحاظ صنعت كاشی پزی و معرق كاری، شاهكاری به شمار میرود.
سردر بازار، بخش شمالی، علاوه بر كاشی كاری زیبا، مجالس نقاشی زیبایی دارد كه قسمتی از آن شامل تصاویر جنگ شاه عباس با ازبكان و مجالس بزم شاهی است.
كاخ چهلستون، با ۲۰ ستون چوبی بلند در ایوان، و تالار آیینه با سقف منقوش و زراندود و منبت كاری وگچبری و نقاشیهای عالی، یكی از مشهورترین كاخهای این دوره است.
قصر هشت بهشت نیز از نظر بُعد مناظر باغ به میزان وسیعتری اهمیت معماری دارد. این قصر را برای جشنهای مجلل درنظر گرفته بودند. شهرت این كاخ گذشته از جنبه معماری وزیبایی، به سبب استفاده ازسنگهای مرمر و طاق مقرنس كاری و نقاشی مناظر كاشیكاری خاص آن است. آیینه كاری این كاخ عامل دیگری در زیبایی بنا بوده است.
تالار اشرف، شامل یك تالار بزرگ و دو اتاق در كنار آن است. اهمیت این بنا گذشته از نظر معماری وسقفهای بزرگ ضربی، به خاطر مقرنس كاری و نقاشی و تصاویر طلاكاری سقف و شاهنشین آن است.
مدرسه چهارباغ با سردر ورودی و گنبد و دو مناره رفیع از نظر شیوه كاشیكاری و رنگ آمیزی جلب نظر میكند. بنای زیبای این مدرسه و كاروانسرا، و بازار در خیابان چهارباغ احداث شده است.
به امر شاه عباس، در سراسر ایران، كاروانسراهای بزرگی نیز اغلب از آجر و گاهی ازسنگ ساخته شده است. در این دوره به علت دو جنبه مهم مذهبی و اقتصادی، تعداد زیادی كاروانسرا ساخته شد. شیوه ساختمانی كاروانسراها بیشتر چهار ایوانی است، ولی انواع دیگری مانند مثلث، هشت ضلعی، دایره، كوهستانی و متفرقه در بین این بناها دیده میشود. از كاروانسراهای این دوره مهیار در اصفهان، كاروانسرای بیستون دركرمانشاه، كاروانسرای مادرشاه و شیخ علی خان در اصفهان و امین آباد را میتوان نام برد.
در دوره صفویه همچنین تعداد زیادی پل ساخته شد. معماری این پلها از نظر زیبایی و شیوه پلسازی بسیار چشمگیرند. پل الله وردی خان یا ۳۳ پل در انتهای خیابان چهارباغ در اصفهان در دو طبقه بر روی رودخانه زاینده رود واقع شده و ۳۰۰ متر طول و ۱۴ متر عرض دارد. در دو سوی جاده اصلی، راهروی سرپوشیده ای برای پیاده روان ساخته شده است.
پل خواجو كه بر روی زاینده رود ساخته شده، از نظر معماری و كاشیكاری مشهور است. طول پل ۱۳۲ متر و عرض آن ۱۲ متر است. این پل چیزی بیش از وسیله عبور از رودخانه بوده، از لحاظ تناسب و جلوه، زیبایی چشمگیری دارد. این پلها نه تنها برای عبور بلكه برای توقف نیز طراحی شده است و در آنها جاهایی برای تفریح و درنگ وجود دارد. در سراسر طول پل، غرفههای كوچك زیبایی تعبیه شده كه با كاشی و نقشهای دیواری زیبایی آراسته است.
از زمان صفویه بناهای تاریخی بسیار دیگری در ایران وجود دارد، چون مجموعه بقعه شیخ صفی در اردبیل، بخشهایی ازمجموعه آستان قدس رضوی(ع) در مشهد. مجموعه بنای كنونی بقعه شیخ صفی شامل مجموعهای از گورهای شاهان شاهزادگان دوره صفوی و چند ساختمان دیگر به نام چینی خانه، مسجد و جنتسرا، حرم خانه، خانقاه چراغخانه، شهیدگاه و متعلقات دیگر است. مقبره استوانه ای شكل با گنبدی كوتاه پوشانیده شده است و دور برج از خارج دارای كتیبه بزرگی آجری است و نام «الله» با كاشی روی آن تكرار شده است. آستان پرشكوه قدس رضوی(ع) طی قرنهای متوالی، زیارتگاه همه مسلمانان جهان بوده و خود شامل مجموعه متعددی است. گنبد زرین بنا دارای دو پوشش است كه پوشش خارجی آن طلاكاری است. این گنبد كتیبه ای به خطر علیرضا عباسی خوشنویس دوره عباسی دارد. دو مناره طلا بر روی ایوان عباسی و ایوان جنوبی قرار دارند. طلاكاری ایوان صحنه كهنه به فرمان نادرشاه افشار انجام شده، و از این روست كه به «ایوان نادری» معروف است.
حرم بنای چهارگوشی است كه هر ضلع آن تقریباً ده متر است و ازاره آن با كاشیهای خشتی مزین شده است. این كاشیها با نقش و نگار بدیع و طلاكاری در زمره زیباترین انواع كاشی است. به طور كلی برخی از بهترین تزیینات و آیینه كاری ونمونه كاشیكاری سه دوره تاریخی متوالی را در آن مكان مقدس میتوان دید، زیرا مسجد گوهرشاد در زمان تیموریان، صحن كهنه در زمان صفویه و صحن نو در دوره قاجاریه ساخته شده است.
با نگرشی كلی به هنرهای این دوره، باید پذیرفت كه در دوره صفوی، بار دیگر عصر نوین ودرخشانی در هنر ایران طلوع كرد. هنر بزرگ ایران، چنانكه برخی به نادرست تصور كردند، منحصر به دوره پیش از اسلام نیست، بلكه در هر دوره، هنری كه در نوع خود زیبا و كامل بوده پدیدار شده است. در قرن دهم قمری هنرمندان ایران به مزایا و نتایج تازهای دست یافتند. در آن دوره قالیهایی بافته شده كه تا آن تاریخ نظیر نداشته است. به نوشته پروفسور پوپ امریكایی: «بعضی از قالی و قالیهای این دوره با نخهای طلا و نقره بافته شده و رنگ اصلی حاشیه معمولاً با رنگ زمینه آن تباین دارد. یونانیان كه از جلال و شكوه جامه های ایرانی در شگفت بودند اگر جامه های شاهزادگان ایرانی را در زمان شاه عباس میدیدند چه میگفتند؟ زریهایی كه از زر و سیم ساخته شده بود همچون آب در حركت و نرم به نظر میآید و بر آنها چنان نقشهای زیبا به فاصله های متناسب طرح شده كه نه فقط عالی و باشكوه جلوه میكرد بلكه جلال آنها بارز و هویدا بود».
به راهنمایی و استادی هنرمندانی چون بهزاد، میرك، سلطان محمد و رضا عباسی نقاشی رنگی وقلمی در رنگ آمیزی و زیبایی و تناسب خطوط به درجه كمال و درخشندگی رسید. لطافت در تجسم و تصور و نشاط و تابش و مهارت با هم تركیب شد و یكی از معروفترین و كهن ترین هنرها را به درجات تازهای از اعتلا رساند. علاوه بر هنر نگارگری، قالیبافی، نقاشی، و منسوجات باید به ظروف سفالی و فلزی این دوره هم توجه كرد.

گفته اند كه شاه عباس صفوی به جمع آوری ظروف سفالین سخت علاقه داشت و دستور داده بود در عالی قاپوی اصفهان و مقبره شیخ صفی الدین در اردبیل اتاقهای مخصوصی به این منظور بسازند و جاهایی در دیوار برای نگاه داشتن ظروف آماده كنند.
در این دوره ظروف سفالین، پیوسته ازچین به ایران آورده میشد وسفال سازان ایران ازآنها تقلید میكردند. به نوشته شاردن، سیاح فرانسوی : «ظروف ایرانی در این دوره از لحاظ صافی و شفافی و جنس ازظروف ساخت چین كمتر نیست». اختیار دو رنگ آبی وسفید در دوره صفوی، برای اغلب ظروف و نیز پرداخت نقشهای برجسته بر روی طراحیها و اندودكردنشان با لعاب سبز یشمی و آبی لاجوردی و سورمهای نمودار جنبه های اصلی این تمایل اند.
در فلزكاری عصر صفوی، بر پایه سنتهای قدیم و مهارت فلزكاران این دوره، هنرمندان چیره دستی مجال ظهور یافتند. مصنوعات طلاكاری، نقره كاری و برنج سازی رونق بسیار داشت و آهن و فولاد نیز گاه طلا و نقره كوب میشد. طراحان و نقاشان، این زمان با ابداع شیوه های جدید، موازین تازهای در سبكهای خود ایجاد كردند. در نقره كوبی و حكاكی ظروف، پایه های شمعدان یا بخوردانها، نوشتار اشعار فارسی به خطوط خوش نستعلیق جایگزین كتیبه های عربی شد.
 

E . H . S . A . N

مدیر تالار مهندسی معماری مدیر تالار هنـــــر
مدیر تالار
مقرنس - تزئینات معماری ایرانی اسلامی

مقرنس - تزئینات معماری ایرانی اسلامی

مقرنس



مقرنس یکی از عناصر تزئینی معماری اسلامی و ایرانی است.






گونه ای تاقچه بندی آذینی در زیر گنبدها یا نیم گنبدهای روی ایوانها و درگاهها، با آجر یا گچ و کاشی است که در آن ‏هر رده از تاقچه ها از رده زیرین خود پیش می نشیند تا درگاه به هم آید. در طاقچه ها برجستگیها و تورفتگیهایی همراه با ‏نگارههای گوناگون درآورده می شود. ‏



مقرنس
یکی از عناصر تزیینی معماری است که در زیباسازی بناهای ایرانی به ویژه مسجدها و آرامگاهها نقش مهمی دارد. مقرنسها به شکل طبقاتی که روی هم ساخته شده برای آرایش دادن بناها و یا برای آنکه به تدریج از یک شکل هندسی به شکل هندسی دیگری تبدیل شود، به کار می روند. مقرنسها را می توان ازجمله عناصر موثر در ساختن گنبدها دانست، که بعدها کاربرد اولیه را از دست داده و بیشتر برای تزیین به کار رفته است. مقرنسها معمولاً در سطوح فرو رفتهٔ گوشه های زیر سقف کار می شوند اما محل قرار گیری این عنصر تزیینی می تواند در بالای دیوارها، سقفها گوشه ها سردرها و مانند آن ها باشد.



برخی معماران مقرنسها را در جبهه ساختمانها نیز به کار برده اند و در ساختن آن مهارت را به حدی رسانده اند که نمی گذاردند موجب سنگینی ساختمان شود و بر اصل و پایه فشار آورد.



مقرنس نوعی تزئین است با فرورفتگیها و برجستگیهایی از روی نظم و قاعده که در بعضی موارد به شکل استالاکتیت آویزان است و در حقیقت این نوع تزئین معماری نوعی تزئین حجم پردازی شده است. درواقع مقرنس نوعی تجسم سه بعدی و برجسته نقشهای هندسی و گره چینیهای معماری و هنر اسلامیاست.



به کارگیری مقرنس به طور عمده در معماری اسلامی در ایران و کشورهای اسلامی و عربی رشد کرد.
فرهنگ معین، ذیل «مقرنس» آورده: آنچه به شکل نردبان و پله پله ساخته شده . بنای بلند مدور و ایوان آراسته و مزین با صورتها و نقوش که بر آن با نردبان پایه روند. قسمی زینت که در اتاقها و ایوانها به شکلهای گوناگون گچ بری کنند. کنگره دار قرنیزدار.



همچنین در شرح واژه مقرنس نکات توضیحی مختلفی آمده ازجمله: کلمه مقرنس با قر و قرناس و قرنیس و قرنیز خویشاوند است و می توانیم بگوئیم چیزی قرنیس دار شده است و این معنی با شکل عنصر تزئینی مورد نظر ما که از تعداد کم و بیش سطوح بر آمده و فرو رفته صورت می گیرد موافق است. یا «کوه هایی که طبقه طبقه و زیز آنها خالی شده و طبقات آن افقی باشد را مقرنس می نامند».
«مقرنس موتیف تزئینی است که فرم آن استالاکتیتها را به یاد می آورد Protencyd نام فرانسه استلاکتیت که آنرا در شرق مقرنس می نامند و در غرب مکربس می نامند.»



مقرنسها را از لحاظ شکل می توان به 4 دسته تقسیم کرد:
1- مقرنس های جلو آمده: مقرنسهایی را می گویند که مصالح آن از خود بناست. و در نهایت سادگی و بدون هیچ پیرایه ای به صورت آجر یا گچی، انتهای سطوح خارجی نمای بیرون ساختمان را آرایش می دهند و استحکام آنها زیاد است.
2- مقرنسهای روی هم قرار گرفته: این مقرنسها افزون بر مصالح به کار رفته اصلی بنا از مصالحی مانند گچ و آجر و سنگ که به بنا الحاق و اضافه شده ساخته می شوند و در سطوح داخل و خارج بنا به کار می روند. این مقرنسها بیشتر در چند ردیف (دو تا پنج یا بیشتر) روی هم قرار دارند و دارای ثبات متوسطی هستند.
3- مقرنسهای معلق: شبیه همان منشورهای آهکی آویزان در غارها یا استلاکتیت بوده و بیشتر از چسباندن مواد مختلف چون گچ، سفال، کاشی و مانند آنها به سطوح مقعر داخل بنا شکل میگیرند. این نوع مقرنس آویزان به نظر می رسند و دارای ثبات کمی می باشند.
4- مقرنسهای لانه زنبوری: چنانکه از نام آن پیداست، شبیه لانه زنبور هستند و در مجموع مانند کندوهای کوچک بر روی هم قرار گرفته دیده می شوند. این دسته از مقرنس ها تاحدی شبیه به مقرنس های معلق هستند.


چند نکته
مقرنسها به دو سبک اجرا می شوند:
در هر مقرنس از پایین به بالا عناصر، ریزتر و کوچکتر می شوند. مقرنس در نقاط مختلفی در سرستونها و گلوئی ها و کتیبه ها و چشمه طاقها کار می شود.
نامگذاری مقرنس بر اساس محل ساخت آن است، مثل مقرنس چشمه طاق گلوئی، کتیبه و مقرنس سرستون. در مورد چشمه طاق چون در قوسها و طاقیها کار می شود، مقرنس قوس هم دارد بهر حال آنچه در همهٔ این انواع مشترک است، عناصر سازندهٔ آن است که بنا بر اصطلاح سنتی آلت می نامند که مهمترین آنها عبارت اند از: شاپرک، طاس، تخته، شمسه عرقچین، شمسه تخته قطارتی، چهار لنگهٔ منتظم و...



آلات نامبرده جزء آلات مشترکند ولی بعضی از انواع وجود دارند که فقط با مصالح گچ یا آینه یا آجر به کار می روند و استفاده از آنها با مصالح دیگر مجاز نیست. این آلات همگی هنگام کار روی یک نقشه پیاده می گردند و مهمترین و کاربردی ترین آنها ترکیب طاسهٔ نیم شش (شش ضلعی) با دو شاپرک است.
برای مرحلهٔ ساخت باید ابتدا آن را در خارج بنا بصورت تخته تخته درست کرد تا هم در وقت و زمان اجرای کار صرفه جویی شود و هم خطر ریزش آن کمتر گردد، پس از نصب هر تخته و محکم نمودن آنها با پشت کار تختهٔ دیگری نصب و برای تیغه ارتفاع بین دو تخته باید از تخته گچی نازک که قبلاً آماده می گردد استفاده کرد.​
برای بستن تخته ها باید از طنابی محکم ولی نسبتاً نازک به نام طناب موئی که قلاب نامیده میشود استفاده کرد و پس از پوشیده شدن با گچ حکم ستون معلقی را برای جلوگیری از ریزش کار دارد و سپس کار اجرا می شود.







منابع : ویکی پدیا + سایت 1دوست
.
.
.






پانوشت : بعد از ارسال ِ پست ، یه انیمیشین از ساخت مقرنس دیدم ، که توی تالار فیلم های معماری قرارش دادم . فکر میکنم میتونه در تکمیل بحث ِ تاپیک ، مفید ِ فایده باشه . :gol:

[h=3]انیمیشن از ساخت مُقـــَـــــــرنَس زیر گنبد[/h]
 
آخرین ویرایش:

E . H . S . A . N

مدیر تالار مهندسی معماری مدیر تالار هنـــــر
مدیر تالار
مقرنس تزئيني در آثار تاريخي اسلامي ايران

مقرنس تزئيني در آثار تاريخي اسلامي ايران

راجع به هنرهاي تزييني در شماره 93 دورة جديد مجلة هنر و مردم زير عنوان «پيچ تزييني در آثار تاريخي اسلامي ايران» صحبت كرده و گفتيم كه ملت ايران همواره هنر را با زندگي آميخته است، يعني ذوق خود را در ساختن لوازم زندگي و وسائل مورد احتياج بكار برده است. اينك يكي ديگر از عناصر تزييني يعني مقرنس را كه مقام مهمي در زيبا كردن بناهاي ايراني بخصوص مساجد و مدارس عهده‌دار است در سه قسمت معرفي مي‌كنيم:
1-وجه تسميه و تعريف مقرنس.
2-سابقه مقرنس در قبل از اسلام.
3-مقرنس در بناهاي اسلامي.
الف-وجه تسميه و تعريف مقرنس
كلمه مقرنس با قُر و قُرناس و قَرنِس(قرنيس) و قَرنيز خويشاوند است و مي‌توانيم بگوييم قرنيس‌دار يا قرشده و اين معني با شكل عنصر تزييني مورد نظر ما از تعدادي كم و بيش سطوح برآمده و فرورفته صورت مي‌گيرد موافق است و براي اينكه بيشتر با اين كلمات آشنا شويم مناسب است به فرهنگها مراجعه كنيم:
قُر-چيز فرو رفته...هرگاه ظرفي فلزي و مانند آن بر اثر برخورد به جايي فرورفتگي پيدا كند گويند«قر» شده است.(1)
قُرناس و قِرناس-بيني كوه-ماده شتر بلند برآمده اطراف-جاي بلند حلاجي زدن(2).
قرنيز-مأخوذ از قرناس يا قِرنس «عربي» پيش آمدگي باريک بالاي در و پنجره، شبيه حاشيه يا سايبان كه از آجر يا سيمان درست مي‌كنند(4).
مقرنس-بسين مهمله كمسر هد. ع . شمشير برهيئت نردبان ساخته و باز در كريز نشانده. و عمارتي كه آن را به صورت قرناس ساخته باشند و قرناس بضم بيني كوه و مراد از مقرنس عمارت بلند بناي عالي مدرو و به معني منقش و به معني پارط كه معماران رنگ به رنگ نيز آمده (1 فرغ ك ر)(5).
مقرنس عر-ام 3 ق مدرن بدس، مل-(1) چيزي كه به شكل نردبان و پلكان ساخته شده باشد(عل) (2) مجازاً عمارت بلند خوب كه در آن پلكان باشد(عل)(6).
مقرنس به فتح قاف و نون(صم) گچ بري در ساختمان گچ بري و نردبان سازي در سقف اطاقها. مقرنس كاري(ام) عمل گچ بري و هنرنمايي با گچ در داخل ساختمان(7).
مقرنس طبيعي=چكنده=گلفهشنگ(آويزهايي كه از مواد معدني يا از يخ درون غارها از سقف بزير آويزان مي‌باشند)(8).
مقرنس(Moqarnas) ا. پ. مأخوذ از تاري-بناي بلند مدور و ايوان آراسته و مزين شده با صورتها يا نقوش كه برآن با نردبان پايه و راه زينه روند. و قسمي از عمامه. و هر چيز رنگارنگ . و قسمي از زينت كه در اطاقها و در ايوانها به شكلهاي گوناگون با گچ گچ‌بري مي‌كنند(9).
مقرنس-(ع.مُ. قَ. نَ) سقف يا گنبدي گچ‌بري شده، بناي بلند و عمارتي عالي كه در سقف آن نقش و نگار برجسته يا پله پله از گچ درست كرده باشند. كنگره‌دار، قرناس‌دار، قرنيز‌دار)(10).
مقرنس(Moqarnas) (ع) (اِمف). 1-آنچه به شكل نردبان و پله‌پله ساخته شده 2-بناي بلند مدور و ايوان آراسته و مزين با صورتها و نقوش كه بر آن با نردبان روند . [8]
3- قسمتي زينت كه در اطاق‌ها و ايوان‌ها به شكلهاي گوناگون گچ‌بري كنند؛ كنگره‌دار، قرنيزدار....(11).
از مجموع تعريفات مندرج در فرهنگ‌هاي مختلف متوجه شديم كه:
اولاً همانطور كه در آغاز گفتيم مأخذ كلمه مقرنس قُر(احتمالاً مخفف كلمه قرناس) و قرناس و قرنِس(قرنيس) و قرنيز مي‌باشد.
ثانياً مقرنس تزييني است كه در بالاي ديوارها و بخصوص در سقف گوشه‌هاي سقف بناها بكار مي‌رود.
ثالثاً مقرنس با مواد مختلف و با نقوش متفاوت و با اشكال گوناگون صورت مي‌گيرد.
ولي تعريفات فوق اغلب از نظر لغوي و جاي مقرنس بعمل آمده و تقريباً تكنيك آن را ساكت گذارده است و مي‌بايد بسراغ نظرات ديگر برويم.



هفت عنصر منشوری که موجب سهولت عدة زیادی ترکیبات و ایجاد مقرنس است.



مقبره کوروش بزرگ در پازارگاد. در بالای آن مقرنس جلوه آمده دیده می‌شود.



سردر نمای اصلی مدرسه عبدالعزیز خان بخارا مورخ 1062 هجری که مقرنس رویهم قرار گرفته را نشان می‌دهد.



کاخ الحمراء اسپانیا مورخ 735-754 هجری که مقرنس و استالاکتیت را نشان می‌دهد.



در جلد نهم(Grand Larousse enecyclopedique صفحة 980 بعد از كلمة Stalactite) يكي از معاني معادل مقرنس به اين ترتيب مرقوم گرديده است: «استالاكتيت......معماري-موتيف تزييني كه فرم آن استالاكتيت‌ها را به ياد مي‌آورد(V. Part encycl). معماري اسلامي. نام فرانسه استالاكتيت، كه در تركيبات آهكي آويزان در سقف غارها متشابه اين تزيين است، آنچه را در شرق مقرنس، و در غرب [9] عالم اسلام موكَربَس ( در Esp مُکِربس) ناميده مي شود ، مشخص مي کند.
تركيب يافته با جفت وجود رويهم قرار گرفتن فرمهاي منشوري برجسته و گود بطرز متضاد، بنظر مي‌رسد كه استالاكتيت‌ها از گوشوار ناشي شده است(قطعه‌اي از طاق‌نمايي كه گوشه يك اطاق مربع پوشيده با گنبد را اشغال مي‌كند). يك گروه بندي از گوشه‌هاي كوچك مي‌تواند آلِوُال‌ها-(گوديهاي لانه زنبوري) را بوجود مي‌آورد، كه، با تخالف خود، ايجاد استالاكتيت را موجب شود.
بنظر مي‌رسد ايران و معماري آجري اين نوع تزيين را، كه به سرعت بطرف غرب انتشار يافت، خلق كرد، و متعاقباً در جريان قرون يازدهم و دوازدهم توسط مصر و سوريه، بربرستان شرقي و سيسيل نرماني، مراكش و اسپانيا پذيرفته شد. در آنجا استالاكتيت‌ها در همه نوع جلوه آمدگي‌ها مقام خود را به دست مي‌آورد: گوشواره‌ها، گيلوئي‌ها، محرابها، بالكن‌ها، و حتي گنبدهاي كامل را، بخصوص در الحمراء و قرناطه تشكيل مي‌دهد». دونالد ن. ويلبر (Donald N. Wilber) در كتاب معماري اسلامي ايران در دورة ايلخان ، ترجمه دكتر عبدالله فريار، ص 78 مي‌گويد: «در بعضي ساختمانها اين نواحي را-(اشاره به نواحي منطقه مياني بين گنبد و مربع) كاملاً باز كرده و پنجره‌هاي قوسي نوك تيز از آنها مي‌ساختند، ولي اين وسيله به زودي جاي خود را به طرح تزييني داد و اين تزيين به صورتي درآمد كه سطح صاف و سايه دار پاطاق را جالب توجه و زيبا كرد. تمايل به اضافه و چند لاكردن در دورة سلجوقيان آغاز گرديد كه ناحيه پاطاق را به سه قسمت آويزان تقسيم [10] مي‌كرد و آن عبارت بود از يك پاطاق باريك در وسط و دو گنبد يك چهارمي در دوطرفين آن.
اين تقسيم بندي ركن مركزي را نقش عمده مي‌داد؛ قدم بعدي براي ايجاد اتحاد به شكل سطح به كاربردن چند رديف مقرنس بود. در حالي كه تزيين ناحية پاطاق موجب به كار بردن روز افزون مقرنس گرديد، اين طرز تزيين در نتيجة پيدايش پاطاق بوجود نيامده بود و مقرنسكاري در ساختمان‌هاي ايران و ساير ممالك اسلامي قبلاً‌معمول و مرسوم بود.».
دونالد ن. ويلبر در تعقيب گفته‌هاي قبل مي‌گويد: «مقرنس كاري را به طريق زير مي‌توان شرح داد: پر كردن يك ناحيه يا سطح مقعر با دو يا چند طبقه ربع گنبدي كوچك كه در آن رأس ربع گنبدها در هرطبقه از طبقه زير پيش آمده‌تر است. بين هر ربع گنبد مقعر يك سگدست يا هلال محدب وجود دارد. معمولاً دوپاية هرربع گنبد روي پايه‌هاي هلال خود آنها دورتر از رأس گندبهاي طبقه زير قرار دارند. در شكل مربع گنبدها تنوع قابل ملاحظه‌مشاهده مي‌شود كه عبارتند از: ربع گنبد ساده؛ حجراتي كه در ميدانشان سوراخهاي ريز دارند و اين وسيله‌اي بود كه اجازه مي‌داد اشكال فرم نازكتري به خود-بگيرند؛ و حجراتي كه اطاقهاي كوچك تونلي در رأس دارند.»
در كتاب هنر اسلامي(L’art Musulman) جزء‌مجموعة مخصوص تاريخ هنر منتشر شده با راهنمايي هانري مارتن(Henry Martin) ، پاريس كوچه راسين نمره 26، به اين ترتيب از مقرنس (استالاكتيت) تعريف شده است:
«استالاكتيت‌ها، عنصر تزييني بسيار مشخص تزيين [11] اسلامي استالاكتيت است، زيرا شكل تركيبات سنگي را كه، در غارها با رسوب و تراكم املاح آهكي تشكيل شده، بخاطر مي‌آورد. استالاكتيت بسيار ساده با هفت عنصر منشوري، كه مي‌تواند بهم وصل شود، شكل 2، به صورت يك جلوآمدگي، تشكيل شده است. اين هفت عنصر در سطح مستوي يك مستطيل (B) و دو مثلث (C A)، يكي قائم الزاويه ديگري متساوي‌الساقين، بدست مي‌دهد. اين شكل‌ها مي‌تواند با هريك از پهلوهاي خود جفت و جور شود: چيزي كه موجب سهولت عده زيادي تركيبات است(شكل 1).
استالاكتيت‌ها عناصري ساختماني نيست بلكه تزييني است كه غالباً از قرار گرفتن روي يك عضو معماري، سرستون(شكل 3)، قوس پاندانتيف، حاشيه، كتيبه‌ها، و غيره حاصل مي‌شود؛ گاهي مانند سوريه، استالاكتيت‌ها در سنگ-تراشيده شده است؛ گاهي مانند ايران و تركستان، از گل پخته قالبي ساخته شده است؛ گاهي بالاخره در مورد بسيار فراوان، با گچ ساخته مي‌شود. فرم استالاكتيت‌ها بموجب سبكهاي معماري تغيير مي‌كند.
اين در پاندانتيف(12) است كه استالاكتيت‌ها ابتدا تهيه شده است. پاندانتيف‌ها(12)، بطوريكه مي‌دانيم، سه گوشهاي مقعر تعبيه شده در هريك از گوشه‌هاي مربع پوشيده شده با گنبد يا هشت ضلعي مي‌‌باشد».


قسمت فوقانی مناره شمال شرقی مدرسه الغ بیک-سمرقند مورخ 822 هجری که مقرنس لانه زنبوری را نشان می‌دهد.


کعبه زردشت در نقش رستم مربوط به دوره هخامنشی که بالای آن با مقرنس مزین شده است.


یکی از مدخلهای تالار سدستون تخت جمشید. در بالای آن مقرنس زیبایی دیده می‌شود.

سه نظر اخير ذهن ما را در چگونگي فرم و تكنيك مقرنس تا اندازه‌اي روشن و ما را متوجه مي‌كند كه:
1-مقرنس معمولاً در سطوح مقعر گوشه‌هاي زير سقف ايجاد مي‌شود و احتمالاً فكر اينكه گوشوار به اين المان تزييني منشاء داده است تقويت شده است. [12]
2-واحد مقرنس ربع گنبد يا در واقع يك هشتم كره و در اينصورت خود يك قسمت از ديوارة حجم كره و به عبارت ديگر سطح كوچك مقعري است كه با ساير سطوح مشابه خود يك سطح مقعر بزرگتر را زينت مي‌دهد.
3-مقرنس تزييني از قرار گرفتن سطوح مقعر در كنار هم و يا روي هم بطور مرتب و يا متضاد تشكيل مي‌شود و در اين صورت عبارت از رديفها و يا قطارهاي افقي و عمودي خواهد بود كه ديواره‌هاي آنها و يا بطور بهتر فصول مشترك آنها چون استالاكتيت آويزان بنظر خواهد رسيد و گاهي خانه‌هاي لانه زنبوري را القاء خواهد كرد.
بهرحال با توجه به مطالب مذكور و در نظر گرفتن قرنيز (قرنيس) معمولي مي توانيم مقرنس را به چهار دسته تقسيم نمائيم: دسته اول مقرنسهاي جلو آمده كه مواد آن غالباً از مايه مصالح اصل بنا و اكثر ساده و در انتهاي سطوح خارج صورت مي‌گيرد و استحكام آن زياد است(شكل 2).
دسته دوم مقرنسهاي رويهم قرار گرفته كه احياناً از مايه مصالح اصل بنا و يا قطعات سنگ و آجر و گچ در سطوح داخل و خارج صورت مي‌گيرد و داراي ثبات متوسطي است(شكل3).
دسته سوم مقرنسهاي معلق، معادل استالاكتيت‌فرنگي، كه غالباً از چسباندن مواد مختلف چون گچ، سفال، كاشي و غيره بسطوح مقعر داخل بناها صورت مي‌گيرد و آويزان بنظر مي‌رسد و داراي ثبات كمي است(شكل 4).
دسته چهارم مقرنسهاي لانه زنبوري كه چون خانه‌هاي [13] زنبور به چشم مي‌خورد. اين دسته نزديك دسته سوم و معادل آلواله (Alveolee) فرنگي است كه بندرت در ايران استعمال شده است(شكل 5).
ب-سابقه مقرنس در قبل از اسلام
تقريباً انواع مقرنس بخصوص نمونه‌هاي ساده آن قبل از ظهور اسلام در ايران استعمال شده و غالباً اضافه برجنبه ساختماني و حفاظي جنبه تزييني نيز داشته است كه به ذكر چند مثال مي‌پردازيم.
اولين نمونه‌هايي كه فعلاً مي‌توانيم معرفي كنيم مربوط به دورة‌ماد(550-708 ق.م) است. يكي از آنها در نماي مقبرة صخره‌اي دكان داود واقع در سر پل ذهاب است به اين معني كه آن نما داراي سه جلو آمدگي در روي هم و محيط يكي بر ديگري است و مانند يك قرنيس مركب خود را نشان مي‌دهد. اين مقرنس از مايه اصلي بنا است و مي‌تواند در دسته اول بشمار آيد(13).
نمونه دوم در مقبرة صخره‌اي سكاوند واقع در جنوب بيستون است. در نماي اين بنا سه جلو آمدگي در بالا و طرفين چون قاب بسه نبشي بنظر مي‌‹سد. اين مقرنس از مايه اصلي بنا است و مي‌تواند در دسته اول بشمار آيد(14).
نمونه سوم در مقبرة صخره‌اي داودختر واقع در فارس است. اين مقرنس مشابه آن سكاوند است و اضافه بر آن در زير قرنيز بالا يك برجستگي ظريف چون زه به چشم مي‌خورد(15).
در دوره هخامنشي(330-550 ه.ق) مقرنس تحول و تنوع بيشتري پيدا مي‌كند و اشكال زيبايي در معرض ديد قرار مي‌دهد. در آتشگاه پازارگاد مربوط به قرن ششم قبل از ميلاد صرفنظر از برجستگي‌هاي عمودي چهار گوشه بنا، در انتهاي ديوار مقرنسي مركب از اين عناصر به چشم مي‌خورد:
اول يك قرنيز ظريف بلافاصله پس از سطح ديوار.
دوم يك رديف جرزهاي مكعب مستطيل كه در بالاي قرنيز اول قرار گرفته و از پايين بريده شده و آويزان بنظر مي‌رسد.
سوم يك رديف طاقچه‌هاي واقع در بين جرزها كه در واقع واحدهاي مقعر مقرنس است.
چهارم يك قرنيز ديگر كه در بالاي مقرنس قرار دارد و در واقع باران گير سه قسمت اول است.
اين مقرنس ظاهراً ساده مي‌تواند در جزء دسته‌هاي اول [14] و دوم حتي سوم بشمار آيد و اولين نوع مقرنس استالاكتيتي در ايران محسوب گردد(16).
بناي ديگر كه مقرنس آن مشابه مقرنس آتشگاه پازارگاد مي‌باشد كعبه زردشت در نقش رستم و مقابل مقبرة داريوش كبير است(شكل6). اين مقرنس نيز داراي همان تركيب مقرنس آتشگاه پازارگاد است و مي‌تواند جزء دسته اول و دوم و حتي سوم محسوب شود(17).
بناي سوم كه داراي مقرنس تزييني مي‌باشد مقبرة‌داريوش كبير در نقش رستم است. اين بنا داراي دو گروه مقرنس است: جلوآمدگي كه ادامه آنها در طرفين رو به پايين ادامه دارد و مانند سه قاب تو در تو به چشم مي‌خورد و سه رديف قرنيز رويهم قرار گرفته كه در پايين خود به يك نوار و در بالا به يك باند متصل مي‌شود. سه رديف رويهم قرار گرفته چون پوست خيارهاي خالي شده و يا قاشق ديده مي‌شود و مي‌تواند در جزء دسته دوم محسوب مي‌شود.
دوم مقرنس مربوط به بالاي مدخل و واقع در زير نقش نمايندگان ملل تابعه كه عبارت از سه قرنيز ساده رويهم قرار گرفته در پايين و يك رديف گوديها و برجستگي‌هاي متناوب مكعبي در وسط و سه قرنيز ساده نامساوي در بالا مي‌باشد.
قرنيزهاي ساده بالا و پايين در جزء دسته اول است و آنهاي وسط مي‌تواند در جزء دسته سوم محسوب شود(18)، در ساير بناهاي دورة هخامنش چون خارج مقبرة كوروش (19) مدخلهاي تالار صدستون(20) در تخت جمشيد(شكل7) مقرنسهاي ساده و رويهم قرار گرفته به كثرت استعمال شده و تقريباً همه از مايه اصلي بنا است. [15]
در روي يك جرز از مدخلهاي تالار صدستون در ضمن نقوش مختلف يك مقرنس زيبا القاء شده است. در سطح اين جرز پادشاه در روي صندلي و خدمتگزاري در پشت صندلي ايستاده نقش گرديده‌اند. در بالاي سرآنها يك طاق نما و در بالاي آن شش نوار تزييني و در بالاي نوارها نقش فروهر بچشم مي خورد. از شش نوار سه تاي آن مزين به گل ودوتاي ديگر مي‌خورد. از شش نوار سه‌تاي آن مزين به گل و دوتاي ديگر داراي نقوش گاوان و شيران است. نوار ششم كه در پايين است در لبة قرنيز كه سقف را القاء مي‌كند قرار دارد. اين نوار به شكل قيطان‌هاي متقاطع به منگوله‌هاي آويزان ختم مي‌شود و رويهم رفته يك تزيين ريشه‌دار يافرنج را القاء مي‌كند. سطوحي كه در نتيجة تقاطع قيطان‌ها بوجود آمده لوزي و شبيه مقرنسهاي لانه زنبوري است(شكل8). و مي‌توان آن را در جزء دستة چهارم به شمار آورد(21).
در دورة اشكاني(250 ق.م 224 ه.ق) قرنيز و مقرنس هر دو بكار رفته و با وجودي كه همه آثار هنري آن دوره به خوبي آشكار نگرديده است با توجه به بناهاي موجود مي‌توان اين عنصر تزييني را مشاهده نمود.
در نماي كاخ آشور كه فعلاً در كشور عراق است اضافه بر سرستونهاي تزييني كه با چند دفعه جلوآمدگي صورت گرفته و جلوآمدگي هاي ديگر كه در بالا و طرفين طاق‌نماهاي بالاي ديوار قرار دارد سه رديف گيلويي مشاهده مي‌شود. هركدام از آنها با جلو آمدگي‌هاي ظريف و زينتهاي دقيق عمودي و افقي و اريب يك مقرنس بسيار زيبا را القاء مي‌كند(22).
قرنيز و مقرنس در كاخ هتره كه آن هم فعلاً در كشور عراق است بطور روشن‌تري جلوه مي‌كند. قرنيز در هلال‌ها و جرزها بطور مستقيم يا خميده بكار رفته ولي مقرنس مورد نظر ما در يكي از مدخلهاي اين كاخ قرار دارد. طرفين اين مدخل با شش نوار پهن و باريك سنگي كه، از داخل به خارج، هريك نسبت به ديگري گودتر است مزين شده و در بالاي آن يك مقرنس به شرح ذيل وجود دارد(شكل9):
1-يك باند پهن داراي نقوش برجسته بته و گل.
2-يك رديف جرزهاي مكعب مستطيل كه پايين آنها بريده شده و آويزان به نظر مي‌رسد بين دوزه باريك.
3-يك اسليمي مشتمل بربرگهاي استيليزه در روي يك نوار باريك.
4-يك قرنيز ساده كه در واقع باران گير سه قسمت اول مي‌باشد(23).
اين مقرنس از طرفي تقريباً شباهت به مقرنس‌مدخل‌هاي مقبره داريوش كبير در نقش رستم و مدخلهاي تالار صدستون تخت جمشيد دارد و از طرف ديگر، با جرزهاي بريده خود، مقرنس بالاي آتشگاه پازارگاد و كعبه زردشت را بخاطر مي‌آورد.
در دورة ساساني قرنيز و مقرنس نسبتاً فراوان است.
نمونه‌هاي ساده آن را ما در نماي طاق كسري(24) و طاق‌نماهاي داخل تالار بزرگ كاخ بيشاپور(25) مي‌بينيم.
نمونه ديگري كه مي‌توانيم نام ببريم كاخ سروستان منسوب به قرن پنجم ميلادي است. در بالاي ديوار خارج اين بنا يك قرنيز پهن كنگره‌دار كه در سطح فرورفتگي‌هاي مكعبي وجود داشته است به چشم مي‌خورد.
نوعي قرنيز و يا در واقع مقرنس درروي سرستون منسوب به طاق بستان كرمانشاه نيز القاء گرديده است به اين معني كه در روي قسمت بالاي سرستون طاق‌نماهايي با نقر سنگ ايجاد شده است. قسمت نيم گرد بالاي اين طاق‌نماها با سطوح مقعر شعاعي مزين شده كه هريك از اين سطوح مي‌تواند يك واحد مقرنس و مجموع آنها يك مقرنس بشمار آيد(26).
قرنيز مركب يا بطور بهتر مقرنس زيبايي نيز در كاخ فيروزآباد وجود دارد به اين معني كه بالاي طاقچه‌هاي آن [16] با گچ مزين گرديده است(شكل 10). اين تزيين عبارت است از يك باند عريض مركب از:
اول يك رديف شيارها و گوديهاي مدور متناوب.
دوم سه رديف فرورفتگي‌هاي خياري شكل رويهم قرار گرفته و بسيار شبيه آنچه در بالاي مدخل‌هاي تالار صدستون تخت جمشيد ديديم.
سوم يك قرنيز ساده كه مي‌تواند باران‌گير رديف‌هاي زير خود باشد.
اين مقرنس مي‌تواند در جزء دسته‌دوم محسوب گردد(27).
قرنيز و مقرنس در معماري ساير كشورها نيز در قبل از اسلام وجود داشته است و ما نمونه‌هايي زيبا و قديمي در مصر باستان مي‌بينيم:
1-كاخ كوچك(Pavillon) سزوستريس اول-(Sesostris I) در كرنك مربوط به عهد سلسله دوازدهم (2000-2212 ق.م)(28) و تالار ستوندار كرنك(29).

2-نقش آمن هوتب سوم(Amenhotep III) از سلسله هجدهم(1332-1580 ه.ق)(30).
3-تابوت توتنخامون(Totenkhamon) از سلسله هجدهم (1332-1580 ه.ق)(31).
قرنيز در اكثر بناهاي يونان قديم نيز چون پارتنون (Parthenon)، معبد پزيدون(Poseidon) و غيره وجود دارد(32).
قرنيز ساده و مركب در روم قديم و بيزانس هم رواج داشته است ومثالهاي ما در اين مورد كليزه(Colisee) رم، طاق كنستانتين رم، بازيليك سنت ماري ماژور Sainte Marie Majeure)) مي‌باشد(33).
ج-مقرنس‌ در بناهاي اسلامي
اين قسمت يعني مقرنس در بناهاي اسلامي مورد بحث اساسي ما است زيرا اين عنصر تزييني در دوران اسلامي چه از لحاظ كثرت استعمال و چه از نظر تعدد مواد و چه از جهت [17] وسعت عالم اسلام اهميت بخصوصي را حائز است و شايد به علت همين شرايط بوده است كه بعضي اصولاً اين تزيين را يك روش اسلامي دانسته‌اند. در اين دوران هر چهار دسته از مقرنس مورد استفاده قرار گرفته است و براي مطالعه آن مي‌توانيم دو راه در نظر گيريم:
اول مطالعه هر دسته در كليه بناها و دوره‌ها بطور جداگانه.
دوم مطالعه هر چهار دسته در هريك از دوره‌ها چون قرون اوليه، دوره سلجوقي، دوره مغول و غيره. ولي چون دسته اول تقريباً‌در همه بناها بكار رفته و گاهي در يك مقرنس دو جنبه القاء شده(واحدهاي مقرنس هم رويهم قرار گرفته و هم آويزان بنظر مي‌رسد) و از طرف ديگر دسته چهارم يعني مقرنسهاي لانه زنبوري مورد استعمال كمتري داشته است انتخاب راه دوم اولي بنظر مي‌رسد.
مقرنس‌ در چهار قرن اول هجري
در اين دوره بطور پراكنده در بناهاي موجود قرنيز و مقرنسهايي به چشم مي‌خورد كه مي‌توان آنها را پيشاهنگ اين عنصر تزييني در بناهاي اسلامي دانست.
مقبره شاه اسماعيل ساماني-اين مقبره كه در اواخر قرن سوم هجري در بخارا ساخته شده اضافه بر عناصر تزييني جالب توجه ديگر چون سطح آجري و پيچها(34) و غيره داراي قرنيزهاي ساده و مقرنس مي‌باشد. قرنيز ساده در انتهاي ديوارهاي بنا، در بالا و پايين يك رديف طاق‌نما، وجود دارد(35) و مقرنس در گوشوارهاي زير گنبد مقبره است.
اين مقرنس در نگاه اول آن طوريكه بايد جلوه نمي‌كند ولي با اندك دقت متوجه مي‌شويم كه هرگوشوار مركب است از:
1-قوس آجري كه حدود آن را مشخص مي‌كند.
2-سطح مزين به آجرهاي جفت و جور شده كه مشبك به نظر مي‌رسد و بين قوس مذكور و قسمت مركزي گوشوار قرار دارد.
3-قسمت مركزي گوشوار كه خود عبارت از يك باند عمودي واقع در روي گوشه تالار مقبره و دو سطح مقعر مثلثي طرفين آن است.
استنباط مقرنس هم از سطح آجري مشبك و هم از سطوح مقعر طرفين باند عمودي بروشني ميسر است وبعداً خواهيم ديد كه در دورة سلجوقي چگونه مقرنس‌، با تبديل باند عمودي بسطوح مقعر و تكرار اين سطوح ، در راه تحول خود مي‌باشد.
گنبد قابوس-اين مقبره متعلق به شمس المعالي قابوس بن وشمگير آل زيار(366-403 ه.ق) است و از استوارترين بناهاي اسلامي است. اين مقبره اضافه برشيارهاي زيباي ساقه و مخروط گنبد داراي قرنيز و مقرنس نيز مي‌باشد. قرنيز مدور-ساده بين ساقه و مخروط گنبد قرار دارد و مقرنس در داخل بنا واقع است.
اين مقرنس نسبتاً ساده و در عين حال زيبا در سر در داخلي گنبد و درون طاق هلالي به چشم مي‌خورد و از اولين نمونه‌هاي مقرنس سازي در بناهاي اسلامي محسوب مي‌گردد(36).
مسجد جامع نائين-اين مسجد كه به اوايل قرن چهارم هجري منسوب است درجه اول از لحاظ گچ‌بريهاي دقيق و ظريف و ترسيمات هندسي و گياهي خطوط كوفي گلدار مشهور است ولي در بعضي قسمتهاي سقف نوعي مقرنس با گچ القاء شده است.
در روي گوشه‌هاي گنبد بالاي محراب نوعي مقرنس رويهم قرار گرفته گچي به چشم مي‌خورد به اين معني كه درست در روي [18] گوشه جرز كوچكي تعبيه و در طرفين آن دو سطح گود بوجود آمده است و آنگاه درروي اين دو سطح دو سطح ديگر و در روي دو سطح دوم يك پنج ضلعي (بطوريكه اگر آن را به يك مثلث و يك مستطيل تقسيم كنيم رأس مثلث در فصل مشترك دو سطح دوم قرار مي‌گيرد) القاء شده است.(37).
اين مقرنس كه با سطوح و نوارهاي منكسر گچي القاء شده مي‌بايد مربوط به تاريخ تزيينات گچي بالاي محراب باشد زيرا نوار مزين به نقوش مرواريد در روي ستونهاي نزديك محراب نيز ديده مي‌شود.
مقرنس ديگر در سقفي ديگر به چشم مي‌خورد(شكل 11) در اين جا سه رديف مقرنس وجود دارد:
1-جرزهاي كم برجسته كه قسمت بالاي آن شبيه قيف است و در بين آنها طاق‌نماهايي با قوس جناغي القاء شده است.
2-جرزهاي نازك و كم برجسته كه قسمت بالاي آن شبيه قيف است و در بين آنها طاق‌نماهاي كوتاهي با قوس جناغي القاء شده است.
3-لوزيهايي كه رأس پايين آنها در وسط قيفها قرار گرفته است(38).
مقرنس در دو قرن پنجم و ششم
اين دو قرن مقارن دورة سلجوقي و از ادوار درخشان هنر معماري است. در دورة سلجوقي اين هنر در مرحلة تحول شديد است و از صورت كلي كه در ممالك مختلف و نواحي اشغالي عرب بروز كرده بود بسوي عوامل و عناصر ساساني از جمله تالارهاي مربع بزرگ رفت(39) و چون سقف اين نوع تالارها به كمك گوشوار ساخته مي‌شد زمينه مناسبي براي توسعه مقرنس فراهم شد. اضافه بر مقرنسهائي كه در گوشوار بنا تعبيه مي‌گرديد خارج آنها نيز با اين عنصر تزييني مزين گرديد. ما سعي مي‌كنيم با ذكر مثالهاي ذيل اين موضوع را بيان كنيم.
برج لاجيم-اين برج در سواد كوه واقع و در عداد بناهاي دورة آل زيار(316-470 ه) بشمار است. اين برج كه بنام مقبره امامزاده عبدالله شهرت دارد در داخل از يك سقف مدور و در خارج از يك گنبد مخروطي ساده و ظريف پوشيده شده است. اين برج مدور از آجر ساخته شده و مقرنس مورد نظر ما از جمله تزييناتي است كه در پاية گنبد مخروطي آن چون يك كمربند قرار دارد. اين تزيينات عبارت است از:
1-يك كتيبه كوفي در بالاي ساقة برج و بين دو قرنيز ظريف.
2-يك كتيبه پهلوي در بالاي كتيبه اول و بين دو قرنيز ظريف.
3-يك رديف مقرنس كه از جرزهاي ظريف آجري و قوسهاي زيباي سه قسمتي به صورت طاق نما القاء گرديده و خود [19] در بين دو قرنيز نيز ظريف قرار گرفته است(40).
اضافه بر مقرنس پاية گنبد در بالاي مدخل برج سه قوس رويهم و محيط يكي بر ديگري به چشم مي‌خورد و در بين دو جناح قوس داخلي يك مقرنس ظريف و زيبا ديده مي‌شود. واحدهاي مقرنس شبيه مثلثهاي مقعري است كه در كنار هم و رويهم قرار گرفته است به نحوي كه رأس مثلثها در بالا است و ساقهاي آنهاي بالا بر رأس آنهاي پايين واقع گرديده است(41). شكل مجموع واحدهاي مقرنس كه عبارت از سه رديف عمودي و در رديف پايين شامل پنج عدد است چون يك مثلث به چشم مي‌خورد.
برج رزكت-اين برج كه فاصله زيادي با برج لاجيم ندارد از بناهاي قرن پنجم هجري به شمار است و ساقه آن استوانه و گنبدش تقريباً مخروطي است. اين برج نيز از آجر ساخته شده و مقرنس مورد نظر ما از جمله تزييناتي است كه در پاية گنبد چون يك كمربند به اين ترتيب قرار دارد:
1-يك كتيبه كوفي گچي در انتهاي ساقه.
2-يك نوار كم عرض ظريف شامل نقوش بسيار ظريف در بالاي كتيبه مذكور
3-يك رديف مقرنس آجري كه از قطعات آجر جلو آمده و فرورفته تشکيل گرديده و مجموعاً چون رديف مثلثهاي متناوب برجسته و گود به چشم مي‌خورد. آجرهاي مثلثهاي برجسته از پايين و ببالا يعني از رأسش در جهت قاعده جلو مي‌آيد و عريض مي‌شود و چون كنگره‌هاي آويزان به نظر مي‌رسد.
4-يك رديف مقرنس آجري ديگر واقع در بالاي مقرنس اول و بين دو قرنيز ظريف(شكل 12). اين مقرنس رويهم رفته شبيه مقرنس اول است با اين تفاوت كه داخل مثلثهاي برجسته خالي مانده است(42).
گنبد علي در ابرقو-اين يك مقبره برجي هشت ضلعي و داراي گنبد است كه كلاً با سنگ ساخته شده و تاريخ (ثمان و اربعين و اربع مائه) در كتيبه بالاي ساقه به چشم مي‌خورد.
اين بنا داراي مقرنس زيبا و نسبتاً بديعي است كه بين انتهاي ساقه و پاية گنبد در دو رديف قرار دارد و مانند كمربند بدور بنا مي‌پيچد(شكل 13).
اول يك رديف سطوح گود بلافاصله در زير پاية گنبد.
دوم يك رديف فرورفتگي‌هاي مستطيل در بالاي كتيبه.
سوم يك رديف مقرنس سه قسمتي دربين دو رديف مذكور(43).
برج طغرل در ري-اين بنا كه در534 هجري ساخته شده يك از مقابر برجي شياردار است كه اضافه بر شيارهاي زيباي ساقه خود داراي يك قرنيز مركب و يك مقرنس بسيار زيبا مي‌باشد. قرنيز در انتهاي ساقه برج چون يك كمربند پهن بدور آن مي‌پيچد و مركب از يك نوار ظريف و يك جفت فرورفتگي‌هاي كوچك است كه در طرفين يك رديف طاق‌نماهاي ظريف قرار دارد.
مقرنس عبارت از چهار رديف است:
1-يك رديف ربع گنبدهاي داراي قوس شكسته درست در انتهاي هر شيار.
2-يك رديف ربع گنبدهاي داراي قوس شكسته درست در انتهاي هريك از دو سطح طرفين شيارها.
3-يك رديف ربع گنبدهاي داراي قوس شكسته در فاصله بين قوسهاي رديف دوم و در محاذات شيارها(شكل14).
ربع گنبدهاي سه رديف طوري قرار گرفته است كه دربالاي هر شيار چون يك صليب جلوه مي‌كند و اضافه بر آن در فاصله بين قوسهاي رديف دوم و پايه رديف بالا لچك‌ها يا شبه مثلثها به چشم مي‌خورد(44).
گنبد كبود در مراغه‌اين بنا مورخ 593 هجري و ساقه آن منشوري است. در بالاي وجوه منشور دو دسته مقرنس زيبا وجود دارد: [20]
رشته اول عبارت از يك عده طاقنما با قوس شكسته است كه هركدام در بالاي يك وجه منشور قرار دارد و شامل سه رديف است:
اول دو ربع گنبد در جنب دو پايه قوس و يك طاق‌نماي كوچك در بين آن دو.
دوم دو ربع گنبد در بالاي رديف اول.
سوم يك ربع گنبد در بالاي رديف دوم.
رشته دوم كه درست در پاية گنبد قرار دارد عبارت از يك عده طاق‌نماهاي كوچك و عده‌اي سطوح مدور بالاي آنها است كه مجموعاً چون مقرنسهاي آويزان يا استالاكتيت به چشم مي‌خورد(45).
منارساربان-اين منار در اصفهان ساخته شده و منسوب به قرن ششم هجري است. اين بنا اضافه بر نقوش آجري و كتيبه‌هاي زيباي خود داراي دو رشته مقرنس آجري دقيق و جالب توجه است(شكل 15).
رشته اول در بالاي كتيبه بزرگ منار قرار دارد مركب است از:
1-يك رديف جرز كه از پايين بريده و آويزان بنظر مي‌رسد و در طرفين طاق‌نماهايي كه بعضاً داراي قوس شكسته مي‌باشد قرار دارد.
2-يك رديف شبه مثلثهاي مقعر كه در بالاي طاق‌نماهاي مذكور قرار دارد و چون قوسهاي جناغي نوك تيز به نظر مي‌رسد. در بين جناحهاي اين قوسها مثلثهاي قائم الزاويه تشكيل شده كه هرجفت آن چون يك لچك به چشم مي‌خورد.
3-يك رديف شبه مثلثهاي مقعر ديگر كه قاعده آنها در روي لچكهاي فوق الذكر واقع است. در بين ساقهاي اين مثلثها نيز مثلثهاي قائم الزاويه ديگري تشكيل مي‌گردد كه هر جفت آن يك سه گوش القاء مي‌كند(46).
مسجد جامع اصفهان-اين مسجد يكي از بناهاي مفصل و مهم است كه تاريخ درازي دارد و مجموعه‌يي از عناصر و موضوعات مختلف معماري و تزييني مي‌‌باشد. مسجد جامع اصفهان در دورة سلجوقي داراي دوتالار مربع جنوبي و شمالي گرديد و عنصر مورد بحث ما يعني مقرنس در داخل همين دو تالار و عنصر مورد بحث ما يعني مقرنس درد اخل همين دو تالار قرار دارد. تالار جنوبي مشهور به گنبد نظام الملك مورخ حدود 480 و تالار شمالي مشهور به گنبد تاج الملك و مورخ 481 هجري است.
مقرنسهاي هر دو تالار در واقع همان منطقه تغيير حالت مربع به دايره پايه گنبد است و بنابراين ما براي تعقيب تحول اين عنصر تزييني از خارج بناها به داخل توجه مي‌كنيم.
گنبد نظام الملك-پلان اين تالار مربع و به ضلع پلان اين تالار مربع و به ضلع 15 متر است و در طرف قبله به ديواري كه محراب را در بر مي‌گيرد محدود مي‌گردد و از بناهاي سه طرف ديگر خود بوسيلة ستونهاي- قوي كه خود از ستونهاي گرد و به هم چسبيده تشكيل مي‌شود مشخص است.
سطح ستونها و ديواري كه روي آنها قرار دارد تا ارتفاع ده متر از يك اندود ساده گچي ولي ضخيم پوشيده شده و سرستونهاي نازك ستونها با گچ‌بري تزيين گرديده است. در بالاي قسمت اندود شده آجرهاي بنا هويدا است و هشت طاق‌نما [21] با قوس شكسته که كار چهار عدد آن در روي گوشوارها و چهار عدد درروي ديوارها قرار دارد يك منشور كوتاه هشت ضلعي را تشكيل مي‌دهد. در بالاي اين هشت ضلعي يك منشور كوتاه شانزده ضلعي كه در نتيجه ايجاد شانزده طاق‌نماي كوچك با قوس شكسته صورت گرفته است قرار دارد و كتيبه‌حلقوي زير پايه گنبد مدور را تحمل مي‌كند. مجموع طاق‌نماهاي بزرگ و كوچك و لچكهايي كه بين جناحهاي قوسها را پر مي‌كند و در ضمن گرفتن ارتفاع در فضاي خالي داخل تالار جلو مي‌آيد خود يك مقرنس بزرگ مدور است ولي ما به معرفي قسمت مشخص‌تر يعني گوشوار آن مي‌پردازيم. من حيث المجموع گوشوارهاي اين تالار شبيه گوشوارهاي مقبره شاه اسماعيل ساماني است كه قبلاً بيان كرديم(47) ولي از آنها مفصل‌تر و مقرنس آن روشن‌تر است. هرگوشوار كه شامل يك مقرنس مي‌باشد(شكل 16) عبارت است از:
1-قوس آجري كه هريك از پايه‌هاي آن در روي يك جرز قرار دارد و حدود گوشوار را مشخص مي‌كند.
2-قوس سه قسمتي ديگر در داخل قوس اول كه حدود مقرنس را مشخص مي‌كند.
3-دو طاق‌نما با قوسهاي سه قسمتي در طرفين گوشه بالاي دو ديوار.
4-دو طاق‌نما باقوسهاي سه قسمتي در طرفين دو طاق نماي مذكور.
5-دو ربع گنبد رويهم قرار گرفته در روي طاق نماهاي با قوس شكسته.
6-دوثمن گنبد در طرفين دو ربع گنبد مذكور و هريك در روي يك طاق‌نماي داراي قوس سه قسمتي.
با اين ترتيب مقرنس گوشوار داراي هشت واحد، در سه رديف عمودي، مي‌باشد(48).
گنبد تاج الملك-مقرنس گوشوارهاي اين تالار مربع عيناً مانند مقرنس گنبد نظام الملك است ولي هر چهار طاق‌نماي جنب گوشه داراي قوس شكسته است(49).
مقرنس در ساير تالارهاي زمان سلجوقي چون تالار مربع مسجد جامع اردستان، مسجد جامع گلپايگان، مدرسه حيدريه قزوين و غيره به كار رفته كه گاهي بسيار شبيه مقرنس گنبد نظام الملك است و گاهي داراي كم و بيش تفاوت مي‌باشد.
مقرنس گوشوارهاي تالار مسجد جامع اردستان عيناً مانند مقرنس گنبد تاج الملك است و تفاوت آن با مقرنس گنبد نظام الملك در قوس طاق‌نماهاي جنب گوشه است به اين معني كه هرچهار طاق نماي مربوط به مسجد جامع اردستان داراي قوس شكسته است(50).
مقرنس گوشوارهاي تالار مربع مسجد جامع گلپايگان داراي واحدهاي بيشتر و رويهم رفته كاملتر از مقرنس گنبد-نظام الملك است. اين مقرنس داراي پنج رديف افقي و چهار رديف عمودي،‌من حيث المجموع به شكل مثلث، است(شكل 17):

رديف اول عمودي داراي يك ربع گنبد در روي گوشه، دو طاق‌نما در طرفين ربع گنبد، دو ثمن گنبد در طرفين طاق‌نماها.
رديف دوم عمودي داراي دو ربع گنبد و دو ثمن گنبد.
رديف سوم عمودي داراي يك ربع گنبد و دو ثمن گنبد
رديف چهارم عمودي عبارت از يك ربع گنبد(51).
مقرنسهاي تالار مربع مدرسه حيدريه قزوين در طرفين گوشه‌هاي آن قرار دارد به اين معني كه در بالاي طاق‌نماهاي احداث شده با شش واحد، افقي و عمودي، يك مقرنس زيبا، كه رديفي از آجر به شكل قوس پنج قمستي آن را محدود كرده، تعبيه گرديده است(شكل 18). داخل هر واحد را كه خود بصورت يك قوس شكسته است زينتي به شكل برگ سه قسمتي تزيين مي‌كند(52).




جرز یکی از مدخل‌های تالار سدستون تخت جمشید که با مقرنس مزین شده است.



یکی از مدخل‌های هتر، مربوظ به دوره اشکانی که با مقرنس مزین شده است



پایین: مقرنس یکی از مدخل‌های تالار فیروز‌آباد، دروره ساسانی.


مقرنس در دورة مغول

مغولها گرمترين و سردترين ايام سال را بروش زندگي چادرنشيني به سر مي‌آوردند و پس از آنكه با تمركز قدرت مغول در آذربايجان ثروت و فرهنگ و تمدن كشور از خراسان به تبريز منتقل گرديد و مسافرين و جهانگردان و تجار از مغرب به سرزمين‌هاي تحت تسلط آنها روي آوردند. اين قوم خونخوار ديگر نمي‌توانست به عنوان چادرنشيني از اين سوي به آن سوي برود و طبعاً تحت تأثير محيط قرار گرفت و به تدريج در تماس با فرهنگ ايران اسلامي به طور عميق از آن متأثر شد و در نتيجه حيات معماري تجديد گرديد و سبك معماري سلجوقي تعقيب شد(53). معماري دوره مغول بطرف تحول رفت، به خطوط عمودي و ظرافت اشكال توجه شد ايوانها باريك‌تر و رفيع‌تر گرديد، ديوارها نازكتر و فشار سقف‌ها بروي جرزها هدايت شد(54). مقرنس نيز رونق بيشتري پيدا كرد و با رديفهاي مفصل‌تر و مواد متنوع‌تر در محلهاي بيشتري بكار رفت و از چهار دسته آن (مقرنس جلو آمده، رويهم قرار گرفته، آويزان، لانه زنبوري) در خارج و داخل بناها استفاده گرديد.
مقرنسهاي جلو آمده و ساده تقريباً در كليه بناهاي دوره مغول اكثر در خارج و بعضاً در داخل مساجد، زيارتگاهها، برجها، مناره‌ها و غيره به كار رفته و مي‌توانيم در اين مورد مثالهاي ذيل را ذكر كنيم:
داخل مسجد عليشاه تبريز و خارج مسجد اشتر خان اصفهان.
خارج مقبره اولجايتو در سلطانيه و داخل مقبره زيارتي بجنورد.
خارج امامزاده ابراهيم قم و داخل امازاده علي بن ابوالمعالي بن علي صافي قم.
خارج ميل رادكان مشهد و برج علاء الدين ورامين.
خارج مناره‌هاي مسجد اشترخان(64) و مناره‌هاي زيارتگاه تربت جام .
مقرنسهاي رويهم قرار گرفته به فراواني در داخل و بعضاً در خارج بناها بكار رفته مانند:
1-مقبره سلطان محمد اولجاتيو در سلطانيه مورخ 12-705 هجري-در گيلويي انتهاي ديوار خارجي اين بنا چند رديف مقرنس رويهم قرار گرفته وجود داشته (65) ولي در مقرنس داخل آن كه منطقة تغيير حالت(مياني)(66) واقع است سه رديف مقرنس، اكثر مشتمل بر واحدهاي پنج ضلعي، به وضوح ديده مي‌شود(شكل 19). اين پنج ضلعي‌ها يا با دقت زيادتر شش ضلعي‌ها شبيه مثلثهايي است كه ساق آنهاي بالا در رأس آنهاي پايين‌قرار گرفته و زمينه بين قاعدة هرمثلث بالا و ساق‌هاي دو مثلث پايين چون يك ستاره سه پر به چشم مي‌خورد(67).
2-مسجد جامع اشترجان اصفهان-مقرنس داخل نيم گنبد سر در ورودي اين مسجد عبارت از پنج رديف سطوح مقعر پنج ضلعي (با دقت زيادتر شش ضلعي) و يك رديف شبه لوزي است(شكل 20). رويهم رفته واحدهاي مقرنس شبيه واحدهاي مقرنس داخل مقبره سلطانيه است ولي منظرة لانه زنبوري را نيز القاء مي‌كند(67) .
3-مسجد جامع فريومد سبزوار مورخ اوايل قرن هفتم هجري-در بالاي محراب اين مسجد يعني دو گوشوار و پيشاني ايوان جنوبي آن مقرنس زيباي رويهم قرار گرفته‌اي با گچ در روي آجرها صورت گرفته است. سطوح مقعر پيشاني با وجودي كه نامساوي است مقرنس رويهم قرار گرفته را بخوبي القاء مي‌كند ولي سطوح واقع در گوشوار بيشتر آويزان و از نوع استالاكتيت است(68).
4-مقبره سيد ركن الدين يزد مورخ 725 هجري-در بالاي مشبك نماي شمالي اين مقبره مقرنسي با گچ مشتمل برچهار رديف پنج ضلعي و يك رديف شبه لوزي القاء گرديده كه طرز قرار گرفتن آنها شباهت زيادي به مقرنس داخل مقبره سلطانيه دارد(69).
5 و 6-گنبد غفاريه مراغه مورخ حدود 728 هجري و مقبره سلطان حيدرخياو (شكل 21) مورخ حدود 730 هجري-مقرنس اين دو بنا در سر در ورودي واقع و با كاشي صورت گرفته است مقرنس هر دو بنا يك مثلث متساوي الساقين را القاء مي‌كند و رديفهاي عمودي هريك پنج است و شباهت زيادي به مقرنس تالار مسجد جامع گلپايگان و مقرنسهاي طرفين [23] گوشه‌هاي تالار مربع مدرسه حيدريه قزوين دارد(70).
7-مسجد جامع پامنار كرمان مورخ 793 هجري-در سر در ورودي اين مسجد يك مقرنس زيباي كاشي شش رديفي وجود دارد كه از لحاظ قرار گرفتن سطوح مقعر شبيه مقرنس داخل مقبره سلطانيه است.(71).
مقرنسهاي آويزان در بناهاي دورة مغول كم نيست. البته اين نوع مقرنس را بطور قطع نمي‌توان از انواع ديگر تفكيك كرد زيرا هر چهار دسته مقرنس كم يا بيش در فضاي مجاور خود پيش رفته است ولي چند مثال كه بيشتر مفهوم با شكل استالاكتيت را تصديق مي‌كند ذيلاً معرفي مي‌شود:
اول مقرنس گچي سر در ورودي مقبره با يزيد در بسطام مورخ حدود 700 هجري(72).
دوم مقرنس گچي دهنه مقابل سر در ورودي هارونيه طوس مورخ اوايل قرن هشتم هجري(73).
سوم مقرنس كاشي سر در ورودي مسجد جامع ورامين مورخ 722 هجري كه وسيله تيرهايي كه از طاق‌آجري گوشوار بيرون آمده نگهداري مي‌شود(74).
چهارم مقرنس سر در ورودي مسجد جامع يزد مورخ 724 هجري(75).
پنجم مقرنس ايوان جنوبي مسجد جامع نطنز مورخ 704 هجري(76).
مقرنسهاي لانه زنبوري يا شبه آن در بعضي بناهاي دورة مغول بكار رفته ولي مثال روشن ما در اين مورد تقريباً منحصر به مقبره شيخ الصمد اصفهاني واقع در نطنز مورخ 707 هجري است. اين مقرنس در بالاي كتيبه گچ‌بري شده مقبره و در روي هشت نقطه اصلي نيم ستونهاي زواياي آن قرار گرفته و به استثناي هشت پنجره تقريباً تمام سطح داخلي گنبد را پر كرده است. طرز قرار گرفتن سطوح مقعر نامنظم است ولي رويهم رفته بالوزيها وشش ضلعي‌هاي خود يك طرح لانه زنبوري را به خوبي القاء مي‌كند(77). مقرنس نيم گنبد سر در ورودي مسجد جامع اشتر خان نيز بطوريكه قبلاً اشاره شد مي‌تواند يك طرح لانه زنبوري را القاء كند(78).
اضافه بر چهار دسته مقرنسهاي مذكورنمونه‌هاي جالب توجهي كه در خور مطالعه جداگانه است وجود دارد و دليل تنوع اين عنصر تزييني در دورة مغول مي‌باشد.
1-محراب مسجد جامع اردبيل مورخ قرن هشتم هجري-اين محراب عبارت از طاق‌نمايي است كه در بين سه نوار، يك پهن در بين و دوباريك، به شكل يك قاب قرار دارد و قوس آن در محل كليد اندكي شكسته بنظر مي‌رسد. در بالاي اين قوس يك باند مستطيل ودر بالاي آن يك تزيين مثلثي به چشم مي‌خورد كه مقرنس گچي مورد نظر ما در طرفين بالاي آن مثلث وجود دارد.
واحدهاي مقرنس عبارت از سطوح مقعر و شبيه بعضي واحدهايي است كه تاكنون از آنها صحبت كرده‌ايم ولي طرز قرار گرفتن اين واحدها متفاوت است به اين معني كه يك رديف عمودي در راست و رديف عمودي ديگر در سمت چپ شكل مثلثي واقع است و تا چهار دفعه يكي روي ديگري قرار مي‌گيرد و در رديف پنجم، يعني روي شكل مثلث سطح مقعر، نصف يك گنبد بيضوي را كه با سه رديف عمودي مقرنس مزين شده است نشان مي‌دهد(79). شبيه اين مقرنس را از لحاظ شكل كلي در سر در ورودي تالار مربع مسجد ورامين مورخ 723 هجري نيز مي‌بينيم(80).
2- مسجد جامع اشترخان اصفهان مورخ 715 هجري-در اين مسجد، اضافه بر مقرنس كه قبلاً معرفي كرديم ، دو نوع مقرنس به جالب توجه ديگر نيز وجود دارد:
اول مقرنس ايوان جلو تالار مربع مسجد. در ته اين ايوان سه درگاه ديده مي‌شود: يك عريض و رفيع در وسط و دو كم عرض و كم ارتفاع در طرفين. در بالاي اين سه درگاه، [24] هم سطح با كليد قوس شكسته رفيع، سه سطح با کليد قوس شکسته رفيع ، سه سطح مقعر مثلثي وجود دارد: يك كم عمق درست در روي قوس درگاه رفيع و در دو عميق در روي دو گوشه. و بين ساقهاي خميده اين مثلثها با سطوح مقعر لوزي و بين اضلاع اين لوزيها با مثلثهاي مقعر كه قاعدة آنها در بالا است پر شده است. مجموع مثلثهاي پايين و بالا و لوزيهاي بين آنها يك مقرنس نسبتاً ساده در زير نيم گنبد ايوان بوجود آورده است(81).
دوم مقرنس زير گنبد تالار مربع مسجد. در فاصله بين جناحهاي دو قوس و دايره زير گنبد مدور و به عبارت ديگر گوشوارهاي لچكي يك مقرنس مثلثي مستقل با لوزيهاي مقعر القاء گرديده است(82).
مقبره شيخ يوسف سروستاني در سروتان مورخ 714 هجري-ورودي اين مقبره با يك قاب تزييني مستطيل مشخص است و مقرنس مورد نظر ما در بالاي اين قاب به چشم مي‌خورد. اين مقرنس ساده عبارت از دو رديف سطوح مقعر است كه در طرفين رديف بالا جرزهايي كه ته آنها بريده به نظر مي‌‹سد قرار دارد. اين مقرنس از طرفي شباهت به مقرنس داخل محراب ايوان جنوبي مسجد جامع گناباد(شكل 22) مورخ 609 هجري(83) و از طرف ديگر شباهت زياد به مقرنس بالاي سطح خارجي كعبه زردشت مربوط به دوره هخامنشي، كه قبلاً دربارة آن صحبت كرديم دارد.
.
.
.
منبع : سایت عقرب نامه
 

mpb

مدیر تالار مهندسی معماری
مدیر تالار
مقرنس کاری

مقرنس کاری

مقرنس کاری یکی از عناصر مهم تزیینی معماری است، که در زیبا ساختن بنا های ایرانی بخصوص مساجد و مقبره ها استفاده می شود. مقرنس ها شباهت زیادی به لانه زنبور دارند، در بناها به شکل طبقاتی که روی هم ساخته شده برای آرایش دادن ساختمان ها، و یا برای آنکه به تدریج از یک شکل هندسی به شکل هندسی دیگری تبدیل شود به کار می روند. این مقرنس ها را می توان از جمله وسایل موثر ساختن گنبد ها دانست، که بعدها محتوای نظری اولیه را از دست داده، و بیشتر برای تزیین به کار رفته است. برخی معماران ایرانی در ساختن و پرداختن مقرنس مهارت زیادی دارند، و نمی گذارند موجب سنگینی ساختمان شود، و بر اصل و پایه فشار آورد. با مشاهده شکل های طبیعی قندیل های یخی و آهکی درون غارهای ایران در می یابیم که به احتمال زیاد هنرمندان نخستین این فن از همان قندیلها برداشتی هنرمندانه کرده اند، و عینا آن را در سطوح داخلی و خارجی بناها با استفاده از آجر گچ و یا سیمان به کار گرفته اند. مقرنسها معمولا در سطوح فرو رفته گوشه های زیر سقـف ایجاد می شود. اما محل قرار گیری این عنصر تزیینی میتواند در بالای دیوارها، سقفها گوشه ها سردرها و ... باشد. مقرنس توانست بر سایر هنرهای تزئینی و صنایع دستی اثر گذارده و موجب تکوین و گسترش انواع هنرها مانند، فرش بافی، کاشی کاری، گچبری و غیره شود. چه بسا وجود طرح های بسیار چشمگیر مقرنس در سر درها، درون گنبدها، داخل شبستانها و محراب ها بود، که موجب گسترش روز افزون هنر کاشی سازی گردید، و به هنگام ساختن منبرها و ستون های چوبی داخل مساجد، منبت های زیبا با الهام از شکل های مختلف مقرنس بر روی آنها نقش بست. نمونه های بی مانند این نو کار های روی چوب را می توان در مساجد دوران حکومت صفویه در مراغه، بناب، تبریز و خوی دید. در طول تاریخ مقرنس سازی مانند هنر های تزئینی دیگر سیر تکاملی را از نظر کثرت کار برد و از نظر افزونی مواد پیمود. این تـزئین با آغـاز سـاختمان مـسجدها و مـدرسه های عـلوم دیـنی در قـالب هـای جدید و بی دلیل، جای ارزنده ای را برای خود باز کرد، و اهمیتی زیادی پیدا نمود. بعد از شاهنشاهی ساسانیان و انقلاب انسانی ایرانی با آزاد سازی عمومی، اندیشه هنر در ایران بزرگ جلوه دیگری یافت، و هنر های ایرانی در قالب مکتب اسلام تحولات چشمگیری را ایجاد کردند. از این زمان به بعد هنر های زیبا و بدیع با اسلام در آمیخت و نام هنر های دوران اسلامی را بخود گرفت.
از دید هنری دوران های اسلامی را می توان به سه دوره تقسیم کرد:
دوران اولیه اسلام، دوران سلسله های اسلامی، دوران نزدیک اسلامی.
دردوران اولیه اسلام، به طور کلی مقرنس یعنی هر چهار نوع مقرنس های تزئینی در بیشتر بنا های این زمان بکار رفته است، البته مقرنس های لانه زنبوری، کمتر کار گردیده. می توان سه قرن اول هجری خورشیدی را آغازی دیگر بر هنر مقرنس سازی دانست. از قرن چهار و پنج هجری خورشیدی به بعد آثار بیشماری که نشانگر تحول این هنر باشد، در نقاط مختلف ایران بزرگ وجود دارد. نخستین نمونه های بارز چهار قرن آغاز اسلام مقبره شاه اسماعیل سامانی در بخارا است، که گذشته از عناصر تزئینی مقرنس کاری، تزئینات آجری جالبی را دارد، مقرنس ها بیشتر در گوشوار های زیر گنبد بکار آمده است، این مقبره از نمونه های اواخر قرن سوم هجری است. مقبره قابوس بن وشمگیر مشهور به گنبد کاووس یا گنبد قابوس نیز یکی دیگر از استوار ترین بنا های اسلامی این زمان است، که گذشته از شیار های زیبای ساقه و مخروط گنبد، دارای مقرنس های بسیار جالب و ساده می باشد. مسجد جامع نائین از آثار اوایل قرن چهارم هجری است، همراه با گچبری های دقیق و ظریف و خطوط کوفی گلدار، در بعضی قسمت های این مسجد مانند گوشه های گنبد و بالای محراب از مقرنس های گچی روی هم بهم گرفته شده است. در قرن پنجم و ششم هجری خورشیدی، که نخست و بیشتر به معماری مقبره ها پرداخته شد، آنها به شکل برج با بقعه و نظائر آن ساخته می شدند، اکثر آثار معماری این زمان در نواحی خراسان قرار دارد. نشانگر معماری این عصر بنا هایی با گنبد مخروطی شکل شبیه به گنبد قابوس، برج رزگت یا رسکت، برج لاجیم، برج خرقان و مقبره های مخروطی شکل دروازه کاشان است. وسعت خاک ایران بزرگ در آن زمان موجب گردید، بیشترین آثار باقیمانده از آن دوران هم اکنون در ورای مرزهای امروزی جای داشته باشند. در این میان از مسجد بزرگ نورالدین در موصل عراق که در حال حاضر تنها رواق جنوبی مسجد بر جای مانده، و قبر نورالدین در دمشق که کاملاً شبیه به مقبره بی بی زییده است، و از نمونه های بارزی معماری زمان سلسله سلجوقی شناخته می شود. شیوه معماری زمان سلجوقی، تزئینات گچی ، سنگی و چوبی سطح داخلی گنبد و نمای خارجی همه در قالب های مقرنس بکار می رفته، و معماری ساختمان در درجه دوم اهمیت قرار داشته است. تأکید معماران و مقرنس سازها بیشتر معطوف به تزئین های آن بناها بوده، حتی حکمرانان سلجوقی هم در ایجاد این گونه بناها ابتدا به پوشش تزئینی روی آنها توجه نشان می دادند. برخی بنا های قدیمی شهر ری و ورامین و سمنان و دامغان و مسیر جاده خراسان دلیل آن می باشد. آشکار ترین نمونهٔ معماری مسجد جامع اصفهان است، که از بنا های جامع و مهم ایران در زمان سلجوقی می باشد. مجموعه ای از عناصر و موضوع های گوناگون معماری و تزئینی، محراب گچبری و گنبد مقرنس کاری شده آن، از شاهکار های زمان وزارت خواجه نظام الملک است، سقف ایوان های این مسجد مقرنس های بی مانندی را به نمایش می گذارد. از دیگر آثار با ارزش که همگی با تزئین های مقرنس پوشش داده شده، مسجد جامع اردستان، مسجد جامع گلپایگان، مسجد جامع زواره و مسجد حیدریه قزوین می باشند، که به سبک گنبد نظام الملکی آرایش شده اند. در قرن هفتم و هشتم هجری خورشیدی، زمانی از تاریخ را که سلجـوقی می گویند، در واقع قدرت و حکومت در دست سازمان قبیله ای دینی بود، که همان حکومت مردم می باشد، و دوران نوآوری های ارزنـده ای در خلـق آثار هنری بوده است. این زمان مردمی، سر چشمه آثار ارزشمند و آفرینش پدیده های هنری بوده، منجمله سبب گردید گچبری و مقرنس کاری گسترش چشمگیری یابد. در این دوره مردمی، هنر مقرنس مانند بسیاری از هنر های زمان، توسط هنرمندان ایرانی به آن سوی مرز های ایران رفت، لازم است عزیزان ایرانی، در هر کجای دنیا این کار را دیدند نسبت به شناسایی و معرفی هنرمند ایرانی آن اقدام کنند. همچنین مقرنس مانند هنر های دیگر در سال های بعد از سلجوقیان در ایران همچنان به حیات و تکامل خود ادامه داد. شاید در نتیجه برتری جویی و تحول و تکامل این هنر بود، که از آن زمان به بعد کاربرد عنصر تزئینی مقرنس را در آثار معماری لازمه تکمیل بنا دانسته شد. هنرمندان عصر خانات ایرانی تحت تأثیر سبک های هنری پیشین به هر چه پربار تر کردن انواع هنرها پرداختند، و بویژه در آثار دوره ای که تیموریان دروغی می گویند، آثار باز مانده آن عهد نشانگر قدرت خلاقه این هنرمندان می باشد، که به کسب اعتبار بیشتری نائل شدند . نمونه های بسیاری از سبک دوران خانات ایرانی در بکار گیری مقرنس وجود دارد، مانند: مشهور ترین اثر بازمانده از این دوران، گنبد سلطانیه در نزدیکی زنجان است، که مقبره سلطان محمد خدابنده نامیده می شود، و در واقع مجموعه گویایی از انواع هنر هاست. این مقبره با ارتفاع بیش از حد گنبد و گوشوارها و مقرنس های جالب زیر گنبد، و نیز نقاشی ها و کاشی کاری های بسیار زیبا، و گچبری های ارزنده اش، نمونه پربهایی است. از دیگر آثار ارزنده خانات ایرانی، آرامگاه خانوادگی به نام فاتح عالم واقع در شاهراه شازند ـ سمرقند است، این مقبره دارای یک برج با پایه هشت ضلعی و گردنی استوانه ای شکل با برج خمیده ماننـد است، ترک های باشکوهی در آن ایجاد گردیده و دارای ایـوان پیش آمده یی نیز هست، شکل مربع داخل بنا در نتیجه ایجاد طاق نماهایی که دارای برآمدگی مقرنس است بشکل صلیب درآمده است. توجه شود، از دلایل شکل گرفتن هنر معماری و دیگر هنر های این دوره، استقلال و آزادی اندیشه و گفتار و کردار در تمدن سازمان قبیله ای است، که باعث شد تا هنرها نیز به جلوه گاه های تازه ای دست یابند. توجه خاص به معماری مساجد و مقابر و مدارس و دیگر بنا های عمومی، خواسته توده مردم در جهت ملی گرایی ویژه آن زمان بوده است. همچنین در این زمان توده مردم تکلیفی در مقابل حکام نداشتند، بلکه حق ملی داشتند، و سعی می کردند بهترین کارها را انجام دهند، اما بدشانسی و در ادامه تاریخ استعمار سر رسید.

مقرنس از لحاظ شکل 4 دسته می باشد:


مقرنس های جلو آمده: مقرنس هایی هستند، که مصالح آن از خود بنا می باشد، و در نهایت سادگی و بدون هیچگونه پیرایه ای به صورت آجر یا گچی، انتهای سطوح خارجی نمای بیرون ساختمان را آرایش می دهند و استحکام آنها زیاد است.

مقرنس های روی هم قرار گرفته: گذشته از مصالح به کار رفته اصلی بنا، گچ و آجر و سنگ، در سطوح داخل و خارج بنا به کار می روند. و غالبا در چند ردیف، دو تا پنج یا بیشتر، روی هم قرار دارند، و دارای ثبات متوسطی است.

مقرنس های معلق: شبیه همان منشور های آهکی آویزان در غارها می باشد، که اصطلاحا استلاکتیت نامیده میشوند، و غالبا از چسباندن مواد مختلف چون: گچ، سفال، کاشی و ... به سطوح مقعر داخل بنا صورت می گیرند، آویزان به نظر میرسند، و دارای ثبات کمی می باشند.

مقرنس های لانه زنبوری:
شبیه لانه زنبور و در مجموع کندو های کوچک بر روی هم قرار گرفته هستند، این دسته از نظر شکل ظاهری شبیه به مقرنس های معلق می باشند.
منبع:irandeserts
 
آخرین ویرایش:

mpb

مدیر تالار مهندسی معماری
مدیر تالار
مقرنس در معماری ایران

مقرنس در معماری ایران

فهرست مطالب:
وجه تسمیه و معنی لغوی مقرنس
انواع مقرنس
سابقه مقرنس در بناهای پیش از اسلام
مقرنس در بناهای اسلامی
کاربرد در معماری مدرن
.
.
چکیده:
مُقَرنَس آهو پا، آهو پای، پاآهو، پای آهو. یکی از عناصر تزئینی معماری اسلامی و ایرانی است[۱] که گونه‌ای پیش کردگی یا تاقچه‌بندی آذینی در زیر گنبدها یا نیم‌گنبدهای روی ایوان‌ها و درگاه‌ها، با آجر یا گچ و کاشی است که در آن ‏هر رده از تاقچه‌ها از رده زیرین خود پیش می‌نشیند تا درگاه به هم آید.[۲] در طاقچه‌ها برجستگی‌ها و تورفتگی‌هایی همراه با ‏نگاره‌های گوناگون درآورده می‌شود. ‏

مقرنس یکی از عناصر تزیینی معماری است که در زیباسازی بناهای ایرانی به ویژه مساجد و آرامگاه‌ها نقش مهمی دارد. مقرنس‌ها به شکل طبقاتی که روی هم ساخته شده برای آرایش دادن بناها و یا برای آنکه به تدریج از یک شکل هندسی به شکل هندسی دیگری تبدیل شود، به کار می‌روند. مقرنس‌ها را می‌توان ازجمله عناصر موثر در ساختن گنبد‌ها دانست، که بعدها کاربرد اولیه را از دست داده و بیشتر برای تزیین به کار رفته است.
.
.
دریافت فایل:
http://s5.picofile.com/file/8131797076/mogharnas_in_iranian_architecture.zip.html

منبع:onlinearchitect
 

mpb

مدیر تالار مهندسی معماری
مدیر تالار
دانلود پاورپورینت کامل درباره مقرنس

دانلود پاورپورینت کامل درباره مقرنس





آفرینشگر مسلمان چه آنگاه که کلمات را به سماعی از عرفان و عشق برصفحه کاغذ می خواندچه آنگاه که پیچ و تاب اسلیمی ها را به تصویر می کشد و چه آن زمان که خشت و آجر بر آجر،مناره ای از مسجدی را تا آسمان آبی هدایت گر می شود چشم بر جمال الهی دارد. در هنر اسلامی نیز چون سایر هنرها، یکی از شاخه ها بیشترین نزدیکی را با محتوی و متن دین یافته است. در اسلام و معماری پس از خط از چنین جایگاهی برخوردار است. بر اساس گفته های یورگ گروتر در کتاب زیبا شناختی در معماری ،در بسیاری از فرهنگ های شرقی ارتباط کاملا نزدیکی بین انسان و طبیعت وجود داشته و حتی امروز هم به چشم می خورد که انسان دین مدار شرقی در ارتباطی نزدیک با طبیعت بوده و خود را جزئی از آن می داند. شاید بسیاری این گونه بیندیشند که آنچه طبیعی است چه از نظر فرم و چه از نظر عملکرد به حد تکامل رسیده است حال آنکه چنین نیست.

دریافت فایل:http://s5.picofile.com/file/8145591300/site_mogharnas.pptx.html
 

milad 1987

عضو جدید
[ تزئینات معماری ایرانی ] .:: مقرنس کاری ::.




تزئینات معماری ایرانی,تزئینات معماری اسلامی,مقرنس کاری,معماری,ایرانویج,معمار� � اسلامی,معماری ایرانی,تزئینات,انواع مقرنس,اجرای مقرنس,مقرنس لانه زنبوری,مقرنس جلو امده,مقرنس معلق, مقرنس روی هم قرار گرفته

یکی از عناصر تزیینی معماری که در زیبا ساختن بناهای ایرانی بخصوص مساجد و مقبره ها نقش مهمی دارد مقرنسکاری است. مقرنسها که شباهت زیادی به لانه زنبور دارند، در بناها به شکل طبقاتی که روی هم ساخته شده برای آرایش دادن ساختمانها و یا برای آنکه به تدریج از یک شکل هندسی به شکل هندسی دیگری تبدیل شود،به کار می روند. این مقرنسها را می توان ازجمله وسایل موثر ساختن گنبد ها دانست، که بعدها محتوای نظری اولیه را از دست داده و بیشتر برای تزیین به کار رفت. برخی معماران ایرانی نیز که این مقرنسها را در جبهه ساختمانها به کار می برده اند در ساختن آنه مهارت را به حدی رسانده اند که نمی گذاردند موجب سنگینی ساختمان شود و بر اصل و پایه فشار آورد. با مشاهده شکلهای طبیعی قندیلهای یخی و آهکی درون غارها در می یابیم که به احتمال زیاد هنرمندان نخستین این فن از همان قندیلها برداشتی هنرمندانه کرده اند و عینا آن را در سطوح داخلی و خارجی بناها با استفاده از آجر گچ و یا سیمان به کار گرفته اند. مقرنسها معمولا در سطوح فرو رفته گوشه های زیر یقف ایجاد می شود. اما محل قرار گیری این عنصر تزیینی میتواند در بالای دیوارها،سقفها گوشه ها سردرها و ... باشد.

مقرنسها از لحاظ شکل به 4 دسته تقسیم می شوند:
1-مقرنسهای جلو آمده: مقرنسهایی را میگویند که مصالح آن از خود بناست. و در نهایت سادگی و بدون هیچگونه پیرایه ای به صورت آجر یا گچی ،انتهای سطوح خارجی نمای بیرون ساختمان را آرایش می دهند و استحکام آنها زیاد است.
2-مقرنسهای روی هم قرار گرفته: گذشته از مصالح به کار رفته اصلی بنا مانند گچ و آجر وسنگ، در سطوح داخل و خارج بنا به کار می روند. و غالبا در چند ردیف (دو تا پنج یا بیشتر) روی هم قرار دارند و دارای ثبات متوسطی است.
3-مقرنسهای معلق: شبیه همان منشورهای آهکی آویزان در غارهاست که اصطلاحا استلاکتیت نامیده میشوند. و غالبا از چسباندن مواد مختلف چون گچ، سفال ،کاشی و ... به سطوح مقعر داخل بنا صورت می گیرند. که اویزان به نظر میرسند و دارای ثبات کمی می باشند.
4-مقرنسهای لانه زنبوری: چنانکه از تام این دسته از مقرنسها پیداست،شبیه لانه زنبور و در مجموع کندوهای کوچک بر روی هم قرار گرفته اند. این دسته از نظر شکل ظاهری شبیه به مقرنسهای معلق اند.

مقرنس در دو قرن پنجم و ششم هجری قمری و یا به عبارتی در دوره سلجوقیان در مرحله تحول سریع قرار گرفت در اکثر بناهای این دوره مقرنسهای زیبایی دیده می شوند. آشکار ترین نمونه معماری عهد سلجوقی مسجد جامع اصفهان است که گنبد مقرنس کاری شده آن از شاهکارهای معماری اسلامی به شمار می رود.
دوره صفوی را عهد هنر طلایی ایران می گویند که به راستی این نام گذاری در مورد هنرهای تزیینی ازجمله مقرنس مصداق دارد. ولی این عنوان به معنی آن نیست که هنر مندان دوره صفوی دست به ابتکار و اختراع فوق العاده ای زده اند بلکه به علت این است که بر اثر توجه شاهان صفوی مراکز هنری زیاد شد و رشته های مختلف هنری به اوج ترقی خود رسید . بی شک عصر صفوی دوران نوینی در عرضه هنرهای با ارج ایران زمین به شمار می آید . در این دوره هنر دارای صلابت و یکپارچگی و مهرت استادی منحصر به فردی است که در دوران پس از صفویه کمتر به چشم می خورد . در این دوره برخی از سنتهای هنری مغول کنار رفت و در تلاش آغازگر دست ساخته های نویی عرضه شد. به ویژه در زمان شاه عباس هنرهای این عهد به حد اعلای شکوفایی خود وصال یافت. مقرنس در این دوره کاملا جنبه تزیینی داشت و اغلب با موزاییک و کاشی صورت می گرفت. نیز هر چهار دسته مقرنس با دقت فراوان به کار رفت و تازگیهایی نیز به ظهور رسید .


نخستین نشانه های مقرنسکاری در این عهد در بنای گنبد دار مقبره شیخ صفی الدین اردبیلی در شهر اردبیل متجلی گشت، که متفاوت با فرمهای قبلی و بلکه به صورتی پیشرفته به کار گرفته شده است. نمای خارجی این مقبره که از آجر ساخته شده ، کاشی فیروزه ای ساده و معرق تزیین شده است. درگاه مقبره بلند و دارای طاق هلالی است که در سمت چپ آن حواشی مقرنس کاری شده به خوبی به چشم می خورد . از دیگر آثاری که نشان دهنده تحول و گسترش عنصر تزیین مقرنس همراه با کاشیکاریهای با ارزش و بی مانند در دوران صفوی باشد از مقرنسهای زیبای عمارت عالی قاپو، مسجد امام اصفهان ، مسجد شیخ لطف الله اصفهان و دیگر آثار این دوره یاد می کنیم که در نوع خود از بهترین موتیفهای مقرنس الهام گرفته شده است. بخصوص مسجد امام بیشتر از نظر مقرنسهای کاشیکاری شده در ایوان مدخل و نیز از نظر فضاهای وسیع و کاشیهای رنگارنگ با نقوش گوناگون و بی نظیر صحن ، ایوانها و همچنین گنبد و محراب دارای اهمیت و اعتبار ویژه ای است. توسعه مقرنسهای آویزان یا استالاکتیکی در مناره خای بالکندار این مسجد از نمونه های بارز دگر گونی این عنصر تزیینی است.


در مورد چگونگی قرار گرفتن و کاربرد مقرنسها دوران صفویه با سلجوقی تفاوت کلی داشته است : هنرمندان مقرنس ساز عهد سلجوقی ، هماهنگ با بالا آمدن ساختمان جرزها و دیوارهای جانبی بنا به هنگام قوس دادن آنها مقرنسها را با پس و پیش به کار بردن آجر ها می ساخته اند، تا جایی که در نوک از تعداد قرنیزها کم و پوشش مقرنسدار زیر گنبد یا طاق ایوان کامل شود؛ اما در زمان صفویه مقرنسها را بر روی زمین قالب میریختند و پس از تکمیل بنا و عمارت با بستهایی که زیر طاق از پیش تعبیه می شده است مقرنسهای آماده را به زیر سقف متصل میکرده اند و این کار از پایین به بالا صورت می گرفته است. امروز هم این نوع مقرنسکاری در اصفهان ، یزد و شیراز رواج دارد؛ البته در هرکدام از این شهرها شکل ساختن مقرنس فرق میکند. مثلا در اصفهان با چوب مقرنسهای آماده شده را در زیر طاق قرار می دهند ؛ اما در یزد قالبهای مقرنس را به رسنی می بندند و در زیر سقف به صورت آویزان محکم می کنند و پس از آن فاصله بین مقرنسها را با بند کشی پر می کنند و سپس برای تزیین بیشتر روی مقرنس را با نقاشی یا کاشیکاری می پوشانند. برای نمونه مسجد جامع کبیر یزد را که دارای محراب و سردر مقرنسکاری جالب مزین به کاشیهای زیباست می توان نام برد. در صحن جنوبی بقعه شاه نعمت الله ولی در ماهان کرمان، و نیز در قسمت پشت بنا و داخل رواقها مقرنسهای کار هنرمندان عهد صفوی به چشم می خورد. همچنین حمام گنجعلی خان کرمان مقرنسهای ساده و با ارزشی را در خود جای داده است.


منبع : هنر وتمدن اسلامی نوشته دکتر غلامعلی حاتم

مُقَرنَس آهو پا، آهو پای، پاآهو، پای آهو. یکی از عناصر تزئینی معماری اسلامی و ایرانی است که گونه‌ای پیش کردگی یا تاقچه‌بندی آذینی در زیر گنبدها یا نیم‌گنبدهای روی ایوان‌ها و درگاه‌ها، با آجر یا گچ و کاشی است که در آن هر رده از تاقچه‌ها از رده زیرین خود پیش می‌نشیند تا درگاه به هم آید. در طاقچه‌ها برجستگی‌ها و تورفتگی‌هایی همراه با نگاره‌های گوناگون درآورده می‌شود.


مقرنس یکی از عناصر تزیینی معماری است که در زیباسازی بناهای ایرانی به ویژه مساجد و آرامگاه‌ها نقش مهمی دارد. مقرنس‌ها به شکل طبقاتی که روی هم ساخته شده برای آرایش دادن بناها و یا برای آنکه به تدریج از یک شکل هندسی به شکل هندسی دیگری تبدیل شود، به کار می‌روند. مقرنس‌ها را می‌توان ازجمله عناصر موثر در ساختن گنبدها دانست، که بعدها کاربرد اولیه را از دست داده و بیشتر برای تزیین به کار رفته است. مقرنس‌ها معمولاً در سطوح فرو رفتهٔ گوشه‌های زیر سقف کار می‌شوند اما محل قرار گیری این عنصر تزیینی می‌تواند در بالای دیوارها، سقفها گوشه‌ها سردرها و مانند آن‌ها باشد. برخی معماران مقرنس‌ها را در جبهه ساختمان‌ها نیز به کار برده‌اند و در ساختن آن مهارت را به حدی رسانده‌اند که نمی‌گذاردند موجب سنگینی ساختمان شود و بر اصل و پایه فشار آورد.


مقرنس نوعی تزئین است با فرورفتگی‌ها و برجستگی‌هایی از روی نظم و قاعده که در بعضی موارد به شکل استالاکتیت آویزان است و در حقیقت این نوع تزئین معماری نوعی تزئین حجم پردازی شده‌است. درواقع مقرنس نوعی تجسم سه‌بعدی و برجسته نقش‌های هندسی و گره‌چینی‌های معماری و هنر اسلامی است.



به کارگیری مقرنس به طور عمده در معماری اسلامی در ایران و کشورهای اسلامی و عربی رشد کرد.





واژه‌شناسی


در لغت‌نامه دهخدا با استناد به فرهنگ لغت‌های قدیمی توضیحات مختلفی در باره واژه مقرنس آمده: «در کنزالغة عربی، بنایی که آن را، نقاشی کرده‌اند، بنائی که طاق و اطراف آن پایه و دارای اضلاع است و به ان به فارسی، آهو پای می‌گویند. مأخوذ از تازی، بنای بلند مدور و ایوان آراسته و تزئین شده با صورتها و نقوش که بر آن پایه و راه زینه روند، قسمتی از زینت که در اتاقها و ایوانها به شکل‌های گوناگون گچبری کنند، گچبری‌های برجسته بر آستانه خانه چون پای آهو چیز رنگارنگ و نوعی کلاه» و همچنین برای اصطلاح مقرنس کاری آمده‌است «ایجاد گچ‌بری‌های برجسته و آویخته بر سقف خانه. آسمانه ٔخانه را با گچ‌بری‌هائی زینت دادن.»


در دائرةالمعارف مصاحب، ذیل «مقرنس» شرح داده: نوعی تزیینات بنّایی. نوعی تزیینات بنّایی برجسته که از مشخصات معماری اسلامی شمرده می‌شود و در تزیین قسمت فوقانی دیوارها یا برای مخفی کردن زاویه در انتقال از یک سطح به سطح مجاور آن به کار می‌رفته‌است. کلمهٔ «مقرنس» اسم مفعول «قرنیز» است که از کلمهٔ یونانی «کُرونیس» (κορωνίς) به معنی «خمیده» گرفته شده است. قدیمی‌ترین شکل مقرنس در بناهای ساسانی دیده می‌شود که برای پوشاندن فضاهای مکعبی شکل یا گنبد مدور در گوشه‌های آن با قوس‌هایی برآمدگی‌هایی می‌ساختند که وسط آن فرو می‌ماند و دیوارهای آن شکل مثلث کروی پیدا می‌کرد. با ساختن چند ردیف از این قوس‌ها روی یکدیگر، چهار دیوار رفته‌رفته به طرف مرکز فضا نزدیک می‌شد و در بالا صورت دایره پیدا می‌کرد، و بر آن گنبد کروی می‌ساختند. بعدها تعداد این فرو رفتگی‌ها را در مقصوره‌ها و محراب‌ها زیادتر کرده و اضافات آویختهٔ معماری بر آنها افزودند. با پوشاندن فرورفتگی‌ها و برجستگی‌ها با کاشی‌های رنگین با تزیینات نقاشی و گچ‌بُری، آن را به‌صورتِ زیبایی در آوردند. مقصورهٔ مسجد جامع اصفهان از نمونه‌های قدیم و مقرنس‌کاری زیبای سَردَر مسجد شاه این شهر از نمونه‌های جدیدتر آن است.



فرهنگ سخن، ذیل «مقرنس» آپرده است: نوعی گچ‌بُری در سقف اتاق‌ها و ایوان‌ها به‌صورتِ پله‌پله و به شکل آویزه‌های قندیل مانند. ویژگی سقف یا ایوانی که دارای چنین گچ‌بُری است.



فرهنگ معین، ذیل «مقرنس» آورده: آنچه به شکل نردبان و پله‌پله ساخته شده. بنای بلند مدوّر و ایوان آراسته و مزیّن با صورت‌ها و نقوش که بر آن با نردبان پایه روند. قسمی زینت که در اتاق‌ها و ایوان‌ها به شکل‌های گوناگون گچ‌بُری کنند. کنگره‌دار. قرنیزدار.



همچنین در شرح واژه مقرنس نکات توضیحی مختلفی آمده ازجمله: کلمه مقرنس با قر و قرناس و قرنیس و قرنیز خویشاوند است و می‌توانیم بگوئیم چیزی قرنیس‌دار شده‌است و این معنی با شکل عنصر تزئینی مورد نظر ما که از تعداد کم و بیش سطوح بر آمده و فرو رفته صورت می‌گیرد موافق است. [SUP][۶][/SUP] یا «کوه‌هایی که طبقه طبقه و زیز آنها خالی شده و طبقات آن افقی باشد را مقرنس می‌نامند».


«مقرنس موتیف تزئینی است که فرم آن استالاکتیتها را به یاد می‌آورد Protencyd نام فرانسه استلاکتیت که آنرا در شرق مقرنس می‌نامند و در غرب مکربس می‌نامند.»





پیشینه


برای تولد و زایش این هنر تزئینی تا کنون زمان و مکان مشخصی تعیین نشده‌است.


با مشاهده شکل‌های طبیعی قندیل‌های یخی و آهکی درون غارها می‌توان تصور کرد که احتمال دارد هنرمندان نخستین این فن از همان قندیل‌ها برداشتی هنرمندانه کرده‌اند و عیناً آن را در سطوح داخلی و خارجی بناها با استفاده از آجر گچ و یا سیمان به کار گرفته‌اند.


با بررسی آثار اولیه به جا مانده می‌شود دریافت که مقرنس از آغاز برای تبدیل پلان مربع به دایره استفاده می‌شده است. پس مقرنس در ابتدا نقشی کاربردی داشته نه تزئینی، البته با رگه‌هایی از گرایش به زیباسازی بنا، «در بسیاری از ساختمان‌های به یاد مانده مقرنس در خدمت تبدیل یک پلان مربع به یک گنبد به کار گرفته می‌شد.»[SUP][[/SUP] گذشت زمان و بهره‌گیری از امکانات بهتر و پیشرفته‌تر در معماری٬ مقرنس را سرانجام به عنصری تزئینی مبدل ساخت.




پیش از اسلام


مقرنس عنصر تزئینی است که حتی پیش از اسلام نیز بوده‌است اما نباید از نظر دور داشت که مقرنس پیش از اسلام با مقرنس پس از اسلام تفاوت‌های قابل توجه و آشکاری دارد. کاربرد مقرنس در پیش اسلام شامل ۲ دورهٔ عمده یعنی ۲۵۰ ق. م تا ۲۲۴ ب. م و از ۲۲۴ ب. م تا زمان ظهور اسلام دانسته‌اند. نمونه‌هایی نیز مربوط به ۵۵۰ ق. م در این زمینه یافته شده‌است.


در دوران هخامنشی هنر مقرنس تحولی چشم‌گیر و بارز یافت و ادامهٔ آن با طرح‌های ارزنده‌تری در دوران اشکانی ظاهر گشت تا جائی که می‌توان شاهد نقش آفرینی بیشتر مقرنس در این زمان بود.
از دوران هخامنشی به بعد مقرنس تحول و تغییر چشمگیرتری پیدا کرد که به عنوان نمونه می‌توان از آتشگاه پاسارگاد نامبرد. این بنا مربوط به قرن ششم قبل از میلاد است. صرف نظر از برجستگی‌های عمودی در چهار گوشه بنا در انتهای دیوار مقرنسی مرکب از عناصر زیر به چشم می‌خورد.


اول: یک قرنیز ظریف بلافاصله پس از دیوار

دوم: یک ردیف جرزهای مستطیل شکل که در بالای قرنیز اول قرار گرفته و از پائین بریده و آویزاد دیده می‌شود.

سوم: ردیفی از طاقچه‌های واقع در بین جرزها مه در واقع واحدهای مقرنس هستند.

چهارم: قرنیز دیگری که در بالای مقرنس قرار دارد و در واقع بارانگیر سه قسمت اول است.

که همین عناصر در کعبه زرتشت یا در آرامگاه داریوش در نقش رستم دیده می‌شود. در دوران اشکانی قرنیز و مقرنس با هم بکار رفته‌اند به عنوان مثال کاخ آشور در عراق یا کاخ هتره که از مقرنس‌های بریده‌بریده استفاده شده است.دوران ساسانی را هم می‌توان دورهٔ رواج و پیچیدگی بیشتر عنصر مقرنس در معماری قبل از اسلام دانست.


مقرنس در ابتدا دارای نقشی تزئینی می‌دانستند که رد پای آنرا می‌توان حتی تا قبل از دوران هخامنشی در ایران نیز دنبال کرد و اولین نمونه مشهور آن «دکان داوود» از زمان ماد است. و در سر پل ذهاب که نمای صخره‌ای آن دارای سه جلو آمدی در روی هم و هرکدام محیط بر دیگریست و مانند یک قرنیز که مرکب است خود را نشان می‌دهد.





ایران پس از اسلام


پس از ورود اسلام به ایران هنرهای ایرانی با حفظ پیشینهٔ تاریخی خود جنبه‌ای الهی یافتند. در این میان مقرنس همچون سایر آثار هنری شکل اصلی و آشنای خود را در دوران اسلام یافت.



گفتنی است که مقرنس را در چهار قرن صدر اسلام یعنی دوره آغازین به طور پراکنده می‌توان یافت به عنوان مثال آرامگاه شاه اسماعیل سامانی از سده سوم هجری قمری در بخارا که دارای قرنیز ساده در انتهای دیوارها در بالا و پائین آن یک ردیف طاقنما و مقرنس در گوشواره‌های زیرین گنبد آرامگاه است.


در سده‌های پنجم و ششم مقارن با حکومت غزنویان هنر علی العموم حالت تحول و تغییری شدید داشت. حتی گاه بازگشت به بعضی از خصوصیات هنر ساسانی نیز دیده می‌شد. در این هنگام به دلیل استفاده زیاد و رواج استفاده از گوشواره، زمینه مناسبی برای ایجاد و کاربرد مقرنس پدید آمده بود. ازجمله آثار معروف این دوره می‌توان به برج آجری امامزاده عبدالله اشاره کرد. مقرنس در این اثر تاریخی در قسمت پایه گنبد مخروطی به صورت کمربندی وجود دارد. سطح مقرنس نیز گچی است، گنبد علی نیز که در ابرقو است تماماً از سنگ است. همچنین برج طغرل نیز که مربوط به سده‌های ۵ و ۶ (۵۳۴ م) است در ۴ ردیف دارای مقرنس می‌باشد. گنبد معروف کبود در مراغه، اوایل سده شش در قسمت منشوری پایهٔ گنبد دارای دو دسته مقرنس و همچنین قسمت گنبد نظام‌الملک و تاج‌الملک مسجد جامع اصفهان و مسجد جامع اشترجان نیز از آثار مقرنس‌دار این دوره هستند.



پس از حملهٔ مغول و تمرکز آنها در تبریز و سرازیر شدن ثروت خراسان بزرگ آن زمان به این شهر٬ قوم مغول دست از چادر نشینی برداشته و تحت تأثیر محیط اطراف خود و متأثر از فرهنگ و تمدن ایرانی دست به تجدید حیات معنوی زد و به تعقیب و تقلید سبک و سیاق هنری سلجوقیان پرداخت و طبعاً مقرنس هم به همین شیوه با تغییراتی که جهت گیری آن به سوی ظرافت بیشتر بود مورد استفاده قرار گرفت. در این دورهٔ تاریخی – هنری، انواع مقرنس به کار می‌رفت، از جمله مقرنس مسجد علیشاه تبریز و مناره‌های مسجد اشترجان. در همین ایام مقرنس لانه زنبوری به صورت نادری وجود دارد از جمله آرامگاه شیخ عبدالصمد در نطنز مربوط به سال ۷۰۷ ه‍.ق که تقریباً تمام سطح داخلی گنبد را پر کرده‌است و موارد دیگر چون مسجد جامع اردبیل و یا آرامگاه شیخ یوسف سربستانی.


در دورهٔ تیموری سبک مغول همچنان دنبال شد و در بعضی موارد سطح زیر مقرنس وسیع و برای زینت سطوح مقرنس نصب شده بیشتر از کاشی و موزائیک استفاده شد. از بناهای معروف مقرنس‌دار این دوره آرامگاه امیر تیمور در سمرقند است که نورپردازی آن بر روی مقرنس‌های بنا متمرکز شده‌است. همچنین مسجد گوهرشاد در مشهد و مسجد کبود تبریز که گوشوار سردر داخلی بنای مقرنس‌دار است و اصل مقرنس‌ها آجری هستند و قطعات موزائیک و کاشی را به آن چسبانده‌اند قابل ذکرند.



در دورهٔ صفوی مقرنس کاملاً نقشی تزئینی داشت و همچون دوره قبل توسط کاشی و موزائیک مزین می‌گردید. آنچه در این دوران رواج پیدا کرد مقرنس استلاکتیتی (آویزان) بود. مقرنس در عهد صفوی در سرستون‌ها به‌کار برده می‌شد. عمق مقرنس‌ها نیز در این زمان بیشتر گردید. بیشتر بناهای این دوره از مقرنس بهره برده‌اند. از جمله می‌توان به امامزاده اسماعیل بالای در ورودی مسجد شاه (امام) اصفهان، مقرنس‌های باغ چهل ستون که به دوران هخامنشی شباهت دارند و مقرنس‌های کاخ عالی قاپو که مجموعه‌ای از نماهای قلبی شکل، لوزی‌های نامنظم و ستاره‌های چهارپر و مثلث‌های باریک است.



در دورهٔ زند نوآوری کاملاً از صحنهٔ هنر نا پدید شد و در سیر تکامل هنر وقفه‌ای ایجاد گردید. آنچه ما در این زمان شاهد آن هستیم تقلیدی از بناهای دوره صفوی و سبک صفوی است و مقرنس نیز به عنوان عضوی از اعضاء سازندهٔ معماری و هنر به همان سبک به زندگی خود ادامه داد. از بناهای معروف این دوره کاخ خورشید مربوط به دورهٔ افشاری و قسمت ستون دار تالار مسجد وکیل شیراز و بنای هفت تنان شیراز است.



در دوره قاجار همچنان که از آثار این دوره بر می‌آید تمامی مظاهر زندگی ایرانی با نوعی خاص از فرهنگ غرب آشنا می‌شود. در آن هنگام اگرچه که این آشنایی بدل به ذوب شدن در ان فرهنگ و از یاد بردن و یا از دست دادن ریشه‌های بومی، ملی و دینی به طور کامل نشد، ولی این آشنایی منجر به‌آمیختگی این دو فرهنگ، یعنی فرهنگ ریشه‌دار و درخشان ایرانی با غرب گردید. در معماری این دوره به وضوح می‌توان ردپای آمیختگی هنر و فرهنگ ایران شرقی و غرب را یافت و تزئینات معماری همچون ادوار گذشته اما با رنگ و بویی جدید ادامه پیدا کرد. از جمله بناهای معروف این دوره که دارای تزئین مقرنس هستند می‌توان به مسجد سپهسالار تهران واقع در میدان بهارستان، همچنین تیمچهٔ امیرالدوله کاشان که مقرنس‌های متعددی در آن به‌کار رفته است، اشاره کرد.


مهدی پنجه پور از اساتید معاصر ایرانی است که علاوه بر آشنایی کامل با رموز معماری و کاشی کاری سنتی ایرانی به هنر گره چینی و کاربندی های ایرانی از جمله مقرنس نیز تسلط دارد. وی فرزند استاد علی پنجه پور است.




سایر کشورهای اسلامی و عربی



مقرنس در معماری اسلامی اندلس


معماران اسلامی در اندلس به مقرنس نقشی دیگر بخشیدند: «در معماری مغربی و اندلسی گنبدها، مبدل به صورتهایی از مجموعه‌هایی نظیر کندوهای عسل گشتند و تابع هندسه مربع و مستطیل شدند که بر گرداگرد یک دایره می‌چرخیدند».این مقرنس در ایران بسیار نادر و به مقرنس لانه زنبوری معروف است.


در سوریه و ترکیه کاربرد سنگ برای مقرنس بیش از سایر مصالح بود. در این کشورها به دکوراسیون سنگی، ساختی داده شد که با آنچه در ایران با سفال و گچ انجام می‌گرفت تفاوت داشت. به هر حال در سوریه دوران رواج مقرنس را می‌توان از سده‌های ۱۲ و ۱۳ میلادی دانست. در مصر و در آغاز مقرنس استلاکتیدی فقط در فاسادها گرفته می‌شد. در سال ۱۱۲۵ م سه کنج‌ها همراه با سایر عناصر تزئینی به کار گرفته شدند.


شکوفایی این هنر زیبا را در زیر بالکن انبارهای مدرسه ابن طولون می‌توان دید. از نمونه‌های دیگری از شکوفائی این هنر در مصر می‌توان به خانقاه سلطان بارس (۱۳۱۰ م) آرامگاه سنجر سالار (۱۳۰۴ م) اشاره کرد. ورودی با طاق‌های استلاکتیت نیز در مسجد قاهره پایه گذاری شد. از جمله مدرسه سلطان حسن در بسیاری از بناهای مقرنس در نماها و در قسمتهایی با اهمیتی ویژه به کار گرفته می‌شد.


در مساجد دوره سلجوقی، ترکیه و عثمانی، و قلعه‌های تابع آن که از سده ۱۳ آغاز می‌گردد این استلاکتیت‌ها در رواق‌ها و طاق‌ها و نه تنها در ساختمانهای مذهبی که در سراها و زاویه‌ها نیز به کار گرفته می‌شدند. این نوع اثر در مسجد علاءالدین در نجد و مناره‌های مزدوج مدرسه ارزة الروم دیده می‌شود. همچنین در آق مدرسه ۱۴۰۹ م و مسجد سبز ۱۴۲۱ م. در بورسا رواق‌های مقرنس با چند استثناء جزو ویژگی‌های مساجد بزگ عثمانی به حساب نمی‌آید. بر عکس استلاکتیت‌ها بصورت نواری در زیر بالکن منارها دیده می‌شود.


در معماری اندلسی و مغربی گنبدها مبدل به صورتی از مجموعه‌هایی نظیر کندوهای عسل، تابع هندسه مربع و مستطیل گشتند که بر گرداگرد یک دایره می‌چرخیدند.
منبع: مُقَرنَس آهو پا، آهو پای، پاآهو، پای آهو. یکی از عناصر تزئینی معماری اسلامی و ایرانی است که گونه‌ای پیش کردگی یا تاقچه‌بندی آذینی در زیر گنبدها یا نیم‌گنبدهای روی ایوان‌ها و درگاه‌ها، با آجر یا گچ و کاشی است که در آن هر رده از تاقچه‌ها از رده زیرین خود پیش می‌نشیند تا درگاه به هم آید. در طاقچه‌ها برجستگی‌ها و تورفتگی‌هایی همراه با نگاره‌های گوناگون درآورده می‌شود.


مقرنس یکی از عناصر تزیینی معماری است که در زیباسازی بناهای ایرانی به ویژه مساجد و آرامگاه‌ها نقش مهمی دارد. مقرنس‌ها به شکل طبقاتی که روی هم ساخته شده برای آرایش دادن بناها و یا برای آنکه به تدریج از یک شکل هندسی به شکل هندسی دیگری تبدیل شود، به کار می‌روند. مقرنس‌ها را می‌توان ازجمله عناصر موثر در ساختن گنبدها دانست، که بعدها کاربرد اولیه را از دست داده و بیشتر برای تزیین به کار رفته است. مقرنس‌ها معمولاً در سطوح فرو رفتهٔ گوشه‌های زیر سقف کار می‌شوند اما محل قرار گیری این عنصر تزیینی می‌تواند در بالای دیوارها، سقفها گوشه‌ها سردرها و مانند آن‌ها باشد. برخی معماران مقرنس‌ها را در جبهه ساختمان‌ها نیز به کار برده‌اند و در ساختن آن مهارت را به حدی رسانده‌اند که نمی‌گذاردند موجب سنگینی ساختمان شود و بر اصل و پایه فشار آورد.


مقرنس نوعی تزئین است با فرورفتگی‌ها و برجستگی‌هایی از روی نظم و قاعده که در بعضی موارد به شکل استالاکتیت آویزان است و در حقیقت این نوع تزئین معماری نوعی تزئین حجم پردازی شده‌است. درواقع مقرنس نوعی تجسم سه‌بعدی و برجسته نقش‌های هندسی و گره‌چینی‌های معماری و هنر اسلامی است.
منبع: http://forum.iranvij.ir





 

milad 1987

عضو جدید
انواع مقرنس



مقرنس‌ها را از لحاظ شکل می‌توتن به ۴ دسته تقسیم کرد:
۱- مقرنس‌های جلو آمده: مقرنس‌هایی را می‌گویند که مصالح آن از خود بناست. و در نهایت سادگی و بدون هیچ پیرایه‌ای به صورت آجر یا گچی، انتهای سطوح خارجی نمای بیرون ساختمان را آرایش می‌دهند و استحکام آنها زیاد است.

۲- مقرنس‌های روی هم قرار گرفته: این مقرنس‌ها افزون‌بر مصالح به کار رفته اصلی بنا از مصالحی مانند گچ و آجر و سنگ که به بنا الحاق و اضافه شده ساخته می‌شوند و در سطوح داخل و خارج بنا به کار می‌روند. این مقرنس‌ها بیشتر در چند ردیف (دو تا پنج یا بیشتر) روی هم قرار دارند و دارای ثبات متوسطی هستند.

۳- مقرنس‌های معلق: شبیه همان منشورهای آهکی آویزان در غارها یا استلاکتیت بوده و بیشتر از چسباندن مواد مختلف چون گچ، سفال، کاشی و مانند آن‌ها به سطوح مقعر داخل بنا شکل می‌گیرند. این نوع مقرنس آویزان به نظر می‌رسند و دارای ثبات کمی می‌باشند.
۴- مقرنسهای لانه زنبوری: چنانکه از نام آن پیداست، شبیه لانه زنبور هستند و در مجموع مانند کندوهای کوچک بر روی هم قرار گرفته دیده می‌شوند. این دسته از مقرنس‌ها تاحدی شبیه به مقرنس‌های معلق هستند.



نکات فنی و کاربردی


مقرنس‌ها به دو سبک اجرا می‌شوند در هر مقرنس از پایین به بالا عناصر ریزتر و کوچکتر می‌شوند. مقرنس در نقاط مختلفی در سرستون‌ها و گلوئی‌ها و کتیبه‌ها و چشمه‌طاق‌ها کار می‌شود.

نامگذاری مقرنس بر اساس محل ساخت آن است، مثل مقرنس چشمه‌طاق گلوئی، کتیبه و مقرنس سرستون. در مورد چشمه‌طاق چون در قوس‌ها و طاقی‌ها کار می‌شود، مقرنس قوس هم دارد بهر حال آنچه در همهٔ این انواع مشترک است، عناصر سازندهٔ آن است که بنا بر اصطلاح سنتی آلت می‌نامند که مهمترین آنها عبارت اند از: شاپرک، طاس، تخته، شمسه عرقچین، شمسه تخته قطارتی، چهار لنگهٔ منتظم و...

آلات نامبرده جزء آلات مشترکند ولی بعضی از انواع وجود دارند که فقط با مصالح گچ یا آینه یا آجر به‌کار می‌روند و استفاده از آنها با مصالح دیگر مجاز نیست. این آلات همگی هنگام کار روی یک نقشه پیاده گردند و مهمترین و کاربردی‌ترین آنها ترکیب طاسهٔ نیم شش (شش ضلعی) با دو شاپرک است.
برای مرحلهٔ ساخت باید ابتدا آن را در خارج بنا بصورت تخته تخته درست کرد تا هم در وقت و زمان اجرای کار صرفه‌جویی شود و هم خطر ریزش آن کمتر گردد، پس از نسب هر تخته و محکم نمودن آنها با پشت کار تختهٔ دیگری نصب و برای تیغه ارتفاع بین دو تخته باید از تخته گچی نازک که قبلاً آماده می‌گردد استفاده کرد.
برای بستن تخته‌ها باید از طنابی محکم ولی نسبتاً نازک به‌نام طناب موئی که قلاب نامیده می‌شود استفاده کرد و پس از پوشیده شدن با گچ حکم ستون معلقی را برای جلوگیری از ریزش کار دارد و سپس کار اجرا می‌شود.
.:: نمونه مقرنس کاری - مسجد وکیل شیراز ::.
به همراه پلان مقرنس کاری

















نمونه مقرنس کاری - مسجد شیخ لطف الله اصفهان ::.
به همراه پلان مقرنس کاری












نمونه مقرنس کاری - سردر شرقی مسجدجامع یزد ::.
به همراه پلان مقرنس کاری









منبع: http://forum.iranvij.ir
 

Similar threads

بالا