علی جان، شهادتت مبارک.

M.Adhami

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=2]علی خلیلی پرواز کرد...[/h]

علی جان، شهادتت مبارک.
(عکس و فیلم در ادامه مطلب)
علی خلیلی طلبه ناهی از منکر عصر امروز در بیمارستان بعث پس از تحمل درد و بیماری درگذشت.

به گزارش فارس، 25 تیر ماه سال 1390 حادثه‌ای دردناک در یکی از محلات شرق تهران رقم خورد.

در این حادثه جوان 19 ساله‌ای به نام علی خلیلی در حین بازگشت از هیئت...
در حالی که همراه چند نفر از شاگردان یک مدرسه بود به واسطه امر به معروف و نهی از منکر مورد ضرب و شتم قرار گرفت.

خلیلی توسط یک نفر از افراد شرور منطقه از ناحیه گردن و قسمت شاهرگ دچار جراحت شد و بیش از 15 دقیقه در خون خود می‌غلتید.

در این حادثه تعدادی از مراکز اورژانس بیمارستانی از پذیرش علی خلیلی امتناع کردند تا اینکه یکی از بیمارستان‌های خصوصی در ازای واریز مبلغ 6 میلیون تومان حاضر به پذیرش وی شد.

سرانجام علی خلیلی که به دلیل شدت خونریزی به حالت اغما رفته بود بستری شد اما پزشکان امید زیادی به مداوای وی نداشتند.

علی خلیلی پس از مرخص شدن از بیمارستان در منزل بستری شد اما هر از گاهی به دلیل مشکلات ناشی از حادثه رخ داده به بیمارستان منتقل شده و بستری می شد.

وی بهمن ماه امسال نیز مجدداً در بیمارستان بستری شد و پس از یک ماه به خانه منتقل شد اما سرانجام امروز عصر و در بیمارستان بعثت دعوت حق را لبیک گفته و جان به جان آفرین تسلیم کرد و به دیدار اباعبدالله الحسین و یارانش شتافت.
ضارب این طلبه ناهی از منکر ، تنها به دو سال حبس محکوم شد که این حکم نیز به طور کامل اجرا نشد و خبر هایی می رسد که او بار دیگر دست به اقدامات مشابهی زده است.
قصور عجیب دادگاه در محاکمه ضارب این بسیجی در حالی است که آیت الله آملی لاریجانی ریاست قوه قضائیه در همان ایام مدعی شده بود ایجاد ناامنی در جامعه با سلاح سرد نیز حکم محاربه و اعدام را به دنبال دارد!!
یکی از بستگان علی خلیلی با اعتراض به روند رسیدگی به این پرونده می گوید: خواسته ما گرفتن دیه نبوده و نیست بلکه می‌خواهیم بدانیم آیا این مجازات با جرمی که ضارب مرتکب شده و اقدامی که علی به خاطرش این همه رنج و درد کشیده و هزینه های مادی و معنوی فراوان پرداخته، برابری می کند؟
قوه ‌قضائیه باید پاسخ گو باشد که چرا چنین حکمی که هیچ قاطعیتی در آن وجود ندارد و احتمال تکرار جرم را بالا می‌ برد، صادر کرده است؟
تشییع پیکر پاک و مطهّر شهید علی خلیلی
سه شنبه 5 فروردین از مقابل حوزه علمیه باقرالعلوم جنب ترمینال جنوب تهران


[h=3]درباره شهید علی خلیلی بیشتر بدانید + دانلود فیلم اختصاصی/ ملاقات عدالتخواهان با علی خلیلی جانباز ناهی از منکر(کلیک کنید)[/h]




برگرفته شده از vital.blog.ir
 

₪آمیتریس₪

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خدا رحمتشون کنه و به خانواده اشون صبر بده ان شاءالله :gol:

قصور عجیب دادگاه در محاکمه ضارب این بسیجی در حالی است که آیت الله آملی لاریجانی ریاست قوه قضائیه در همان ایام مدعی شده بود ایجاد ناامنی در جامعه با سلاح سرد نیز حکم محاربه و اعدام را به دنبال دارد!!

:wallbash:
 

Lamister-iran

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
خدا رحمتشون کنه و به خانواده اشون صبر بده ان شاءالله :gol:



:wallbash:


سکانس اول :

سوریه، حوالی حرم حضرت زینب(س) :
حرامی ها نزدیک می شوند به حریم حرم عقیله (س) ، جوانی فریاد می کشد که ما همه عباس تو هستیم یا زینب! گلوله ها به همه جا اصابت می کنند صدای رگبار لحظه ای قطع نمی شود، دشمن خونخوار مقابل ایمان جوانان رشید علوی زانو زده است، تاب مقاومت و جرات نزدیکی به حریم حرم را ندارد، عقب می رود و می رود و می رود تا از تیر رس سربازان عشق محو میشود... جوانی که صدای فریادش کوچه را پر کرده بود حالا غرق خون به ارباب لبخند می زند و لبیک یا زینب می گوید...

سکانس دوم :
تهران - ساعات آغاز نیمه شب :
صدای فریاد های زن جوانی به گوش می رسد، مرد جوانی دارد از آنجا عبور می کند، نگاهش به زن می افتد که التماس می کند، آری دارد حریم ناموس شکسته می شود، ابروهای جوان گره می خورد، قدم بر می دارد به سمت اوباشی که خیابان را آلوده کرده اند، جثه ی بزرگی ندارد، اما غیرت عمیقی دارد... اعتراض میکند به اوباشی که زن را در چنگال هوس نگه داشته اند، آنها به سمت جوان می آیند، خون جوان رعنایی کف خیابان را رنگین می کند، همه پا به فرار میگذارند، زن دیگر فریاد نمی کشد... علی آرام در خون خویش وضو می گیرد...

سکانس سوم:
علی آرام روی تخت دراز کشیده است، نمی تواند صحبت کند، تیزی نامردی، گلوی مردانگی را زخمی کرده است، اما لبخند می زند، خیلی ها برای داشتن یک عکس یادگاری (!) با علی می آیند به کنار بسترش، خیلی از دوستانش با یک دست گل معرفت، مرتب به عیادتش می آیند، علی لبخند می زند، جای زخم ظلم هنوز روی تن علی است، یاد آن شب که هیچ بیمارستانی او را نمی پذیرفت از ذهن نزدیکانش نمی رود، علی اما آرام است، درب بهشت رویش باز شده و نسیم عرش صورتش را نوازش میکند... چه ارزشی دارد طعنه هایی که حتی در بستر به او میزنند، چه فرقی دارد برایش ؟ بگذار بگویند به او که "خب تو چرا خودت را وارد ماجرا کردی؟ مگر بقیه مسئول نبودند؟"... علی شیفته ی مرام امام آزادگان است. او نمی تواند فریاد های مظلومانه کسی را بشنود و کاری نداشته باشد، حتی به قیمت ریخته شدن خون پاکش...
علی نگاهش به لبخند زیبای مولای بهشت است...

سکانس چهارم:
همه جای اتاق پر از نور است، روح جوان رعنای خوش غیرت آماده ی پرواز است، بوی بهشت همه جا را پر کرده است، صدای بال ملائک می آید، کسی نزدیک تر می آید، به صورت علی لبخند می زند، خداوند او را سوی خویش فرا می خواند، دنیا لیاقت همین تنفس ساده ی یک جوان نحیف اما غیور را ندارد. جای او میان آسمان ها آماده است، مولا به صورت علی لبخند می زند. وقتش فرا رسیده است، علی چشم از این دنیا می بندد... از میان مردم این شهر پرمی کشد تا باز یادآوری کند شهادت همان خلعتی است که باید قد و قامت را به اندازه آن تربیت کرد... باب شهادت هیچگاه بسته نمی شود...
کمی بعدتر جوانان مدافع حرم حضرت زینب(س) علی را میان حلقه خودشان جا می دهند و به او خوشامد میگویند...

............................................................................................................

علی خلیلی از تبار همان دلاورانی است که تا زنده اند کسی حق جسارت به حریم ناموس را ندارد، "عباس" شدن آسان ست، چه "رسول" باشی در سوریه و چه "علی" باشی در تهران وقتی خلیل خدا شدی هرجای عالم باشی پر خواهی کشید.
هوای شهر که مسموم شود، خون علی است که می تواند آنرا دوباره پاک کند و یادمان بیاورد مردانگی هنوز زنده است و غیرت هنوز در سینه مردانی چون او می درخشد...
لبخند رضایت رهبرت گوارای وجودت، همنشینی با سیدالشهدا برازنده توست، ورودت به بهشت مبارک علی جان...

منبع
 

مرتضی ساعی

کاربر فعال دفاع مقدس
کاربر ممتاز
شرح کامل چگونگی درگیر شدن شهید علی خلیلی با اشرار از زبان خود شهید

شرح کامل چگونگی درگیر شدن شهید علی خلیلی با اشرار از زبان خود شهید

[h=1]شرح کامل چگونگی درگیر شدن شهید علی خلیلی با اشرار از زبان خود شهید[/h]
[h=1][/h]خادم الشهدا؛ ۲۵ تیر ماه سال ۱۳۹۰ حادثه‌ای دردناک در یکی از محلات شرق تهران رقم خورد. در این حادثه جوان ۱۹ ساله‌ای به نام علی خلیلی در حین بازگشت از هیئت در حالی که همراه چند نفر از شاگردان یک مدرسه بود به واسطه امر به معروف و نهی از منکر مورد ضرب و شتم قرار گرفت.





لینک صوت



لینک منبع
 

Saeed.bi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
پیام تسلیت آیت الله العظمی مکارم شیرازی(مد ظله)


بسم الله الرحمن الرحیم
انا لله و انا الیه راجعون
إِنَّ الَّذینَ یَکْفُرُونَ بِآیاتِ اللهِ وَ یَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ حَقٍّ وَ یَقْتُلُونَ الَّذینَ یَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النّاسِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلیمٍ (آل عمران /21)
شهادت روحانی مجاهد حجت الإسلام آقای علی خلیلی (طاب ثراه) را به همه پویندگان راه حق تسلیت می گویم. این روحانی مجاهد، در راه دو فریضه بزرگ امر به معروف و نهی از منکر به دست اراذل و اوباش شربت شهادت نوشید. قرآن مجید در آیه فوق قتل اینگونه مجاهدان را همردیف کفر و کشتن پیامبران الهی دانسته و قاتلان را تهدید به عذاب الیم الهی می کند. پویندگان راه امام حسین (علیه السلام) و شهیدان راه کربلا هرگز از اینگونه شهادتها نمی هراسند و از میدان امر به معروف و نهی از منکر دور نمی شوند و آنرا مایه ی افتخار خود و طایفه ی خود می دانند. اینجانب شهادت این مجاهد بزرگوار را به حضرت ولی عصر (عج) و به خانواده او و تمام مجاهدان راه خدا تبریک و تسلیت می گویم، و همه انتظار دارند قوه قضائیه در اسرع وقت قاتل یا قاتلان را به سزای خود برسانند و هیچ گونه تسامح و تساهل روا ندارند.
روحش شاد و قرین رحمت واسعه الهی باد


منبع:سایت معظم له

 

Esmaeilpoor

عضو جدید




متن زیر نامه شهید علی خلیلی می باشد که 15 روز قبل از شهادتش خطاب به رهبر معظم انقلاب نوشته است.



سلام آقا جان!

امیدوارم حالتان خوب باشد. آنقدرخوب که دشمنانتان از حسودی بمیرند و از ترس خواب بر چشمانشان حرام باشد. اگر از احوالات
این سرباز کوچکتان خواستار باشید،خوبم؛

دوستانم خیلی شلوغش میکنند. یعنی در برابر جانبازی هایی که مدافعان این آب و خاک کرده اند،شاهرگ و حنجره و روده و معده من عددی نیست که بخواهد ناز کند… هر چند که دکترها بگویند جراحی لازم دارد و خطرناک است و ممکن است چیزی از من نماند…

من نگران مسائل خطرناک تر هستم… من میترسم از ایمان چیزی نماند. آخر شنیده ام که پیامبر(ص) فرمودند: اگر امر به معروف و نهی از منکر ترک شود، خداوند دعاها را نمی شنود و بلا نازل میکند. من خواستم جلوی بلا را بگیرم.

اما اینجا بعضی ها میگویند کار بدی کرده ام. بعضی ها برای اینکه زورشان می آمد برای خرج بیمارستان کمک کنند میگفتند به تو چه ربطی داشت؟!!مملکت قانون و نیروی انتظامی دارد!

ولی آن شب اگر من جلو نمی رفتم، ناموس شیعه به تاراج میرفت ونیروی انتظامی خیلی دیر میرسید. شاید هم اصلا نمی رسید…

یک آقای ریشوی تسبیح بدست وقتی فهمید من چکار کرده ام گفت : پسرم تو چرا دخالت کردی؟ قطعا رهبر مملکت هم راضی نبود خودت را به خطر بیندازی!

من از دوستانم خواهش کردم که از او برای خرج بیمارستان کمک نگیرند، ولی این سوال در ذهنم بوجود آمد که آقاجان واقعا شما راضی نیستید؟؟ آخر خودتان فرمودید امر به معروف و نهی از منکر مثل نماز شب واجب است.


آقاجان!

بخدا دردهایی که میکشم به اندازه ی این درد که نکند کاری بر خلاف رضایت شما انجام داده باشم مرا اذیت نمیکند. مگر خودتان بارها علت قیام امام حسین(ع) را امر به معروف و نهی از منکر تشریح نفرمودید؟

مگر خودتان بارها نفرمودید که بهترین راه اصلاح جامعه تذکر لسانی است؟

یعنی تمام کسانی که مرا توبیخ کردند و ادعای انقلابی گری دارند حرف شمارا نمی فهمند؟؟؟یعنی شما اینقدر بین ما غریب هستید؟؟؟

رهبرم!

جان من و هزاران چون من فدای غربتت. بخدا که دردهای خودم در برابر درد های شما فراموشم میشود که چگونه مرگ غیرت و جوانمردی را به سوگ مینشینید.

آقا جان!

من و هزاران من در برابر درد های شما ساکت نمی نشینیم و اگر بارها شاهرگمان را بزنند و هیچ ارگانی خرج مداوایمان را ندهد بازهم نمی گذاریم رگ غیرت و ایمان در کوچه های شهرمان بخشکد.

بشکست اگر دل من بفدای چشم مستت

سر خمَ می سلامت شکند اگر سبویی
 

Similar threads

بالا