علیرضــا روشـــن

F iona

عضو جدید
شعر چيزي نيست
لحن ِ گفتن ِ "دوستت مي دارم" است
من
لال و كور و فلج و بيدست و پا شوم اگر
شعر نتوانم گفت شايد
اما
"دوستت خواهم داشت حتما".


از علیرضا روشن
 

F iona

عضو جدید
احساسِ مسافری را دارم
که باید برود
و نمی داند به کجا
بلیتِ سفر به ناکجا را
من
سالهاست در مشتم می فشرم
کجاست راننده
...
فریادم بزند
که جا نمانی
کجاست؟


از علیرضا روشن

 

F iona

عضو جدید
کسی که نشسته است همیشه خسته نیست
شاید جایی برای رفتن نداشته باشد
کسی که نشسته است
شاید خسته باشد
شاید همه جا را گشته باشد و خسته باشد
کسی که نشسته است
حتما گم کرده ای دارد...

از علیرضا روشن
 

F iona

عضو جدید
در صدا کردن ِ نام ِ تو
یک «کجایی؟!» پنهان است
یک «کاش می‌بودی»
یک «کاش باشی»
یک «کاش نمی‌رفتی»
من نام ِ تو را
حذف به قرینه‌ی ِ این همه دلتنگی و پرسش صدا می‌زنم...

از علیرضا روشن
 

*FARZAN*

دستیار مدیر کتابخانه الکترونیکی
کاربر ممتاز
هزار نفر
به تو خیره می شوند
و آه می کشند
که سهم که می شوی؟
هزار نفر در حسرتِ تو
تو در حسرت یکی
همه تنهاییم...
::
علیرضا روشن

 

*FARZAN*

دستیار مدیر کتابخانه الکترونیکی
کاربر ممتاز
.
.
.
در اندوه من
شادی رها شدن پرنده ای ست
كه به او ، دل بسته بودم ...



علیرضا روشن
 

R a h a a M

عضو جدید
کاربر ممتاز
دستگیره در را که می گیری
پرنده ای بال می گشاید
پلنگی خیز بر می دارد
نهنگی باله می جنباند
کودکی برای اولین بار
روی پا می ایستد
تا بروند
مانندِ تو
که دستگیره در را گرفته ای.

"علیرضا روشن"
 

F iona

عضو جدید
او را کــه رو بــه نــور مــی رود؛
دیگــران،
تــاریــک مــی بیننــد . . .

از:
علیرضا
روشن
 

naight

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
به تو مايلم ...

به تو مايلم ...

به تو مايلم
به تو مايلم
مثل سوى شعله
كه به باد
يا موج
كه به ساحل
به تو مايلم
مثل زندگى كه به مرگ ...

عليرضا روشن:gol:
 

lilium.y

عضو جدید
کاربر ممتاز
انسانموجودی‌ست کهگاهی سیگار.گاهی درد می‌کشدانسان موجودی‌ست که گاهیسیگار رابا درد می‌کشد!!
علیرضا روشن
 

lilium.y

عضو جدید
کاربر ممتاز
به سيم ِ خاردار مى مانم
بر نوار ِ مرزي...
بسياري كسان از من گذشته اند....
براي ِ به ديگرى رسيدن !!!
يا شايد
براي آينده اي بهتر... من به هيچ سرزمينى تعلق ندارم... سيم ِ خاردار ِ مرزي هستم
آن سويم و اين سويم
هر كه هست...
به طرف ديگر من مى نگرد
نه به من... 

علیرضا روشن
 

:)fatemeh

عضو جدید
من
به در ِ خانه ات تکيه داده ام....
عابران مي گويند :
نيست؛
به خانه ي متروک اش نگاه کن!
نيست...
رفته است...
مي گويند و مي روند!
سي سال است مي گويند:
نيست...
رفته است!

گفته اند و رفته اند...
من اما به در خانه ات تکيه داده ام!
وقتي مي گويند نيست،
کاغذ را گفته باشند
يا برق را...
فرقي ندارد
من
ياد تو مي افتم!
 
بالا