علم یا شبه علم ! چرا شاهد رشد روز افزون شبه علم در جامعه هستیم؟

EECi

مدیر بازنشسته
علم یا دانش موضوعی هست که قدرت بشر برای زندگی و کنکاش رو بیشتر از گذشته کرده اما بصورت عجیبی شاهد رشد موارد شبه علمی در سطح جامعه هستیم مثل ظهور بشقاب پرنده‌ها، طالع بینی، کف‌بینی، فال قهوه، ستاره‌بینی، انرژی‌درمانی و ...

به نظر شما علتش چیست؟

تعریف شبه علم:
شبه علم یا دانش‌نما ( Pseudoscience ) به آزمایش‌ها، نظریه‌ها، و یا باورهایی گفته می‌شود که ادعای علم بودن دارند ولی با روش‌های علمی به اثبات نرسیده‌اند؛ از این جمله‌اند: ظهور بشقاب پرنده‌ها، طالع بینی، کف‌بینی، فال قهوه، ستاره‌بینی، انرژی‌درمانی و جز اینها. این مطالب خوراک نوشتاری بسیاری از مطبوعات عامه‌پسند موسوم به مجلات زرد را تشکیل می‌دهند.
معمولاً توسط مراجع علمی وقتی صرف بررسی این قبیل موضوعات نمی‌شود چون که میزان ادعاها خارج از توان بررسی دانشپژوهان است و با رد هر ادعا، ادعای دیگری سر بر می‌آورد.
 

EECi

مدیر بازنشسته
یک مطلب جالب از شبه علم :

چگونه می توان شبه علم را از علم بازشناخت؟
هفته نامه سلامت به نقل از دانشمند بزرگ معاصر، پروفسور روبرت پارک، ۷ نشانه‌ هشداردهنده برای ردیابی شبه‌علم مطرح کرده که دانستن آن برای هرکسی جالب و حتی مفید است و شاید لازم است که پیش از آموختن هر چیزی به کودکان، روش تفکر علمی و شناختن علم کاذب را به آنها آموزش بدهیم. نشانه های علم کاذب را از زبان دکتر پارک با هم می خوانیم:

فرار به رسانه:
اصحاب شبه‌علم، ادعاهای خود را مستقیما به رسانه‌های گروهی می‌برند. صحت و سلامت علم وابسته به آن است که هر کشف تازه، در ابتدا به همتایان عرضه و توسط ایشان نقد شود. وجود ژورنال‌هایی دارای مرور همتا دقیقا برآوردگار همین مقصود است. اصحاب شبه‌علم اما این مرحله را دور می‌زنند و یافته‌ها و بافته‌های خود را مستقیما به رسانه‌های عمومی می‌برند.

توطئه‌اندیشی:
اصحاب شبه‌علم ادعا می‌کنند که نهادهای دارای قدرت و ثروت زیادی پشت علم رسمی قرار دارند و با توطئه و حق‌کشی مانع از ابراز وجود و ارائه‌ یافته‌های ایشان می‌شوند.

تکیه بر همهمه به جای پیام:
شبه‌علم بر یافته‌های اتفاقی که در اندازه‌گیری‌های علمی وجود دارند (و بهترین نمودار آنها در پزشکی، اثر دارونماست) تکیه می‌کنند و با ترفندهای آماری سعی می‌کنند که به جای پیام، همهمه را عمده کنند و به نتیجه‌گیری‌های غیرمنطقی برسند. یافته‌های علمی ایشان مبتنی بر تغییرات تصادفی و یافته‌های مرزی اتفاقی در مطالعه?هاست.

تکیه بر تک‌نگاری تجربه‌های شخصی:
نقل تجربه‌های شخصی به‌صورت تک‌نگاری ادعاها، راه زنده ماندن خرافات در عصر علم تجربی بوده است. از همین روست که می‌گویند: «کشف بزرگ علم تجربی نه واکسن بوده است و نه آنتی‌بیوتیک، بلکه کارآزمایی تصادفی شده‌ دوسوکور بوده است!» در پزشکی مبتنی بر شواهد از «داده‌ها» استفاده می‌شود نه از نقل مدعیات فردی . شبه‌علم اما افرادی را می‌آورد تا جلوی ما بنشینند و بگویند که مدعیات آنها را «شخصا تجربه کرده‌اند».

تکیه بر قدیمی و باستانی بودن ادعا:
اهالی شبه‌علم بر این ادعا تکیه می‌کنند که صدها و بلکه هزاران سال پیش، باور مورد ادعای ایشان رواج داشته و موردتایید بزرگانی بوده است و به درست یا غلط از شخصیت‌های قدیمی شهیر یا مورد احترام، برای تایید خود نقل‌قول می‌آورند.

کار در انزوا:
اصحاب شبه‌علم معمولا در انزوا کار می‌کنند، شفافیت را برنمی‌تابند و یافته‌های خود را نیز معمولا در جمع خود و همایش‌ها و رسانه‌های ویژه‌ خودشان طرح می‌کنند.

طرح کردن قوانین تازه برای طبیعت:
اصحاب شبه‌علم برای آنکه یافته‌ها و مشاهده های ادعایی خود را توجیه کنند، «قوانین» تازه و بدیعی را برای طبیعت پیشنهاد می‌کنند.

منبع
کد:
[/FONT][/COLOR]http://medapple.com/6744/pseudoscience-and-science/[COLOR=#333333][FONT=Tahoma]
 

*محیا*

کاربر فعال مهندسی کشاورزی ,
کاربر ممتاز
سلام
جداي از شبه علم ما شاهد رد وبدل شدن اطلاعات و دانش غير معتبر در همه زمينه ها در شبكه هاي اجتماعي هستيم
 
  • Like
واکنش ها: EECi

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
به نظر شما این دعانویسی و رمالی و کارهایی مشابه اینا هم جزء همین زمینه هاست ؟
 
  • Like
واکنش ها: EECi

EECi

مدیر بازنشسته
سلام
جداي از شبه علم ما شاهد رد وبدل شدن اطلاعات و دانش غير معتبر در همه زمينه ها در شبكه هاي اجتماعي هستيم
سلام
میل به دانستن روز به روز بیشتر میشه
واقعا علت اینکه اطلاعات نامعتبر به دست مردم میرسه و رد و بدل میشه چیه؟
من فکر میکنم که مراکز تولید علم ارتباطشون رو به کل با عامه مردم از دست دادند
مخصوصا فلسفه علم بشدت غریب شده در سیستم آموزشی کشور
 

EECi

مدیر بازنشسته
به نظر شما این دعانویسی و رمالی و کارهایی مشابه اینا هم جزء همین زمینه هاست ؟
اگه علم رو معادل science بدونیم این اعمال به هیچ وجه علمی نیست
قشر تحصیل کرده که با فلسفه علم بیگانه هستن دلایل موهومی از فیزیک کوانتوم و جهان ها موازی و انرژی رو برای اثبات علمی نشون دادن شبه علم بکار میگیرن که هیچ مبنای فیزیکی و علمی نداره

علم یعنی اینکه تکرار پذیر باشه و قاعده مند باشه و با فراهم کردن شرایط مشابه نتیجه مشابه بده

به نظر من قابل ترین خط کش برای این دنیا علم هست
موضوع اصلی اینجاست که هر کاری رو نباید علمی جا بزنند چون علمی نیست ممکنه هر چیز دیگه ای باشه ولی علمی نیست

مساله اصلی اینجاست که عده کثیری با شبه علم سعی در اثبات علمی این اعمال مثل انرژی درمانی دارن
و این زمینه شیادی و فریب خوردن عده زیادی از حتی قشر تحصیلکرده شده

نمونه بارز این بحثا مستند معروف راز هست
 

Uchiha Itachi

عضو جدید
علم یا دانش موضوعی هست که قدرت بشر برای زندگی و کنکاش رو بیشتر از گذشته کرده اما بصورت عجیبی شاهد رشد موارد شبه علمی در سطح جامعه هستیم مثل ظهور بشقاب پرنده‌ها، طالع بینی، کف‌بینی، فال قهوه، ستاره‌بینی، انرژی‌درمانی و ...

به نظر شما علتش چیست؟

تعریف شبه علم:

سلام
به نظرم این بیشتر تعریف خرافات هست (Superstitions)، تعریف شبه علم به صورت زیر هست:
a collection of beliefs or practices mistakenly regarded as being based on scientific method

به عنوان مثال اعتقاد به عالم اجنه (Spirits) یک خرافه هست (البته نظر من این نیست)
اما اعتقاد به اینکه زمین تخت است یک شبه علم (البته در کذشته زمین گرد شبه علم بود!)
 

EECi

مدیر بازنشسته
سلام
به نظرم این بیشتر تعریف خرافات هست (Superstitions)، تعریف شبه علم به صورت زیر هست:
a collection of beliefs or practices mistakenly regarded as being based on scientific method

به عنوان مثال اعتقاد به عالم اجنه (Spirits) یک خرافه هست (البته نظر من این نیست)
اما اعتقاد به اینکه زمین تخت است یک شبه علم (البته در کذشته زمین گرد شبه علم بود!)
سلام
البته خرافات با شبه علم کمی فرق داره
در خرافات مستقیما به ماورالطبیعه وصل میشن ولی در شبه علم دلایل بظاهر علمی ملاک هست

از این جهت رمال گری رو برای مثال در بخش شبه علم نوشتم چون افرادی رو دیدم که برای اثبات ارتباطات عجیب رمال بحث های کوانتومی و جهان های موازی رو پیش میکشن !
بعبارتی یه بحثی که متشکل از شبه علم و خرافه هست!

چیزی که من متوجه شدم این هست که این افراد چون قطعیت زبان علم رو متوجه هستن و در اطرافشون هر روز لمس میکنن و تا حدودی خرافه برایشون روشن هست از شبه علم کمک میگیرن

به نوعی شبه علم به روز شده خرافه هست !

اعتقاد به عالم اجنه از نظر علمی قابل سنجش نیست پس علمی نیست
علم هیچ وقت تعیین نمیکنه که چه چیزی خرافه هست یا نه
فقط میگه علمی نیست

ولی زمین گرد تاریخ علمی داشته
هیچ وقت بصورت شبه علمی پیشرفت نکرده
آزمایشات علمی انجام شده و ثابت شده که زمین کروی هست و یا در حال حرکت
 

EECi

مدیر بازنشسته
نظر قابل احترامی است.
به نظر من هم قابل ترین خط کش برای این دنیا اول عقل و در مرحله بعد علم هست.
ممنونم
بیایید عقل رو تعریف کنیم
اگر عقل رو مجموعه ای از استدلال های منطقی و علمی بدونیم این دو موازی هم حرکت میکنند
یعنی به هم وابستگی عمیقی دارن
اگه استدلال علمی نباشه عقل نتیجه غیرعلمی میگیره
 

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ممنونم
بیایید عقل رو تعریف کنیم
اگر عقل رو مجموعه ای از استدلال های منطقی و علمی بدونیم این دو موازی هم حرکت میکنند
یعنی به هم وابستگی عمیقی دارن
اگه استدلال علمی نباشه عقل نتیجه غیرعلمی میگیره
عقل دارای تعریف هست.
قبلش باید هوش رو تعریف کنم ؛ هوش وسیله ای است که انسان بکمک اون میتونه همه توانائیهای ذهنی و فیزیکی رو توام کنه و خلاق و سازنده باشه.
عقل : مکانیزمی است که کل اعمال هوشی انسان رو سنجش میکنه و بهترین انتخاب ممکن رو برای انسان مشخص میکنه.
همه این تکنولوژی ها و پیشرفت های انسان در سایه استفاده انسان از قدرت هوشش هست.
کار عقل کنترل توانائیهای هوشی است.
نتیجه : طبق آمار همه انسانها دارای هوش هستند. از هر هزار نفر حدود شش نفر دارای عقل هستند. یعنی درصد انسان دارای عقل در جهان کنونی حدود شش هزارم است.
در ضمن بیست و دو هزارم انسانها هم دارای شعور هستند.
بوسیله هوش میشه عالیترین مدارج علمی رو طی کرد.
اینکه خیلی از انسانهای باهوش خطا میکنند بعلت قرار نگرفتنشان در زمره همان شش هزارم هاست.
عقل مکانیزمی است که همه رفتار های فیزیکی و ادراکی انسان را کنترل میکنه .
انسان عقل داشته باشه اون عقل نمیذاره که شبه علم ها رو بعنوان علم قبول کنه. کلا اگه عقل فعال باشه انسان هیچ وقت چیز های بی پایه و اساس رو قبول یا باور نمیکنه.
 
  • Like
واکنش ها: EECi

EECi

مدیر بازنشسته
عقل دارای تعریف هست.
قبلش باید هوش رو تعریف کنم ؛ هوش وسیله ای است که انسان بکمک اون میتونه همه توانائیهای ذهنی و فیزیکی رو توام کنه و خلاق و سازنده باشه.
عقل : مکانیزمی است که کل اعمال هوشی انسان رو سنجش میکنه و بهترین انتخاب ممکن رو برای انسان مشخص میکنه.
همه این تکنولوژی ها و پیشرفت های انسان در سایه استفاده انسان از قدرت هوشش هست.
کار عقل کنترل توانائیهای هوشی است.
نتیجه : طبق آمار همه انسانها دارای هوش هستند. از هر هزار نفر حدود شش نفر دارای عقل هستند. یعنی درصد انسان دارای عقل در جهان کنونی حدود شش هزارم است.
در ضمن بیست و دو هزارم انسانها هم دارای شعور هستند.
بوسیله هوش میشه عالیترین مدارج علمی رو طی کرد.
اینکه خیلی از انسانهای باهوش خطا میکنند بعلت قرار نگرفتنشان در زمره همان شش هزارم هاست.
عقل مکانیزمی است که همه رفتار های فیزیکی و ادراکی انسان را کنترل میکنه .
انسان عقل داشته باشه اون عقل نمیذاره که شبه علم ها رو بعنوان علم قبول کنه. کلا اگه عقل فعال باشه انسان هیچ وقت چیز های بی پایه و اساس رو قبول یا باور نمیکنه.

البته نباید داده ها و اطلاعاتی که باور های خودآگاه انسان رو تشکیل میدن نادیده گرفت:
عَقْل یا خِرَد یک توانایی است که با آن می‌توان به طور خودآگاهانه معنی‌ها را درک کرد، منطق به کار برد، واقعیت‌ها را سازماندهی کرد یا صحت آنها را بررسی نمود و بر اساس اطلاعات موجود یا اطلاعات جدید، باورها، شیوه‌ها و یا نهادهای اجتماعی را تغییر داد یا توجیه کرد. عقل معمولاً یکی از خصوصیات قطعی طبیعت انسان به شمار می‌آید و ارتباط نزدیکی با فعالیت‌های مخصوص به انسان‌ها دارد؛ چیزهایی مانند فلسفه، علم، زبان، ریاضیات و هنر. گاهی اوقات برای اشاره به عقل از عبارت‌های عقلانیت یا خردورزی استفاده می‌شود و در مواردی نیز در مقابل شهود از عنوان عقل گفتمانی استفاده می‌شود.
به نظر میرسه اطلاعاتی که فرد تحت عناوین مختلف دریافت میکنه تاثیر گذار هست در عقل
مثلا ضریب هوش متاثر از تمرین ریاضی هست
ریاضی و تمرین آن تقویت کننده تفکر مبتنی بر ساینس هست

بنظر من باید دنبال خوراک های ذهنی مخصوصا در دوران کودکی انسان ها بود
باید به کودکان آموخت که استدلال علمی را یاد بگیرند
در این صورت خرد گمراه نمیشه و ابزار محکمی برای انتخاب داره
در اینصورت هست که شبه علم اثر خودش رو از دست میده
 

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تصویر سازی ذهنی و ادراک ,ساز و کار عصبی همانندی داره. تصویر سازی ذهن هم بر پایه دیداری و هم شنیداری ممکن میشه. توانائیهای ما در آنالیز فرآیند ها و حل مسئله به میزان قدرت دید ذهنی ما در چگونگی درک آن مسئله بستگی داره و میزان ناتوانی ما در موشکافی مسائل و عدم توانائی در ارائه راه حل هم به میزان واندازه , همین توانایی هایمان بستگی داره. در بیان این مطالب اول باید جواب یک مسئله مهم را پیدا کنیم و آن اینه که : چرا یک نفر که میتونه علوم دانشگاهی را تابالاترین پایه تحصیل طی کنه و بالاترین مدرک دانشگاهی را هم بگیره , ولی نمیتونه ازپس , حل عملی و کاربردی یک فرآیند بسیارساده رشته تحصیلی خود نیز بربیاد؟
 
آخرین ویرایش:

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شناخت جنبه هایی از کارکرد هر فرد برای حل مسئله یکی از راههای شناخت نوع توانایی او درحل مسائل هست.
باید ببینیم زنجیره های پی در پی حل مسئله چگونه در ذهن آن فرد تشکیل میشه . اینکه چرا انسان نمیتونه براحتی موقعیت های جاری و وضعیت هدف را دریابه و بر همین اساس زیر مجموعه ای از هدف را بسازه؟
میزان نادیده انگاریهای ذهنی انسان چقدره و علتش چیه؟ ( علم انگاری شبه علم از این نکته بوجود میاد)
کار هایی که ذهن روی مسائل انجام میده , همانندکار هایی است که بر روی اشیاء در دنیای واقعی صورت میده . نکته قابل توجه در این فرآیند اینه که مواظب باشیم که ذهن , اندیشه مبتنی بر ظن و گمان( شبه علم ) را جایگزین اندیشه های واقعی( علم ) نکرده باشه چون در این حالت جواب او به حل مسئله هم مجازی و هم بسیارغلط خواهد بود.
مثلا تو همین دانشگاههای ما : کدام استاد دانشگاه با دانشجوی خود گفتمان رو در رو داره و از طریق این گفتمان ها میزان و نوع زنجیره های ذهنی دانشجو برای درک موضوعات را رد یابی میکنه؟
اگه این امکان در دانشگاههای ما متصور نیست لااقل کدام استاد دانشگاهی اصول وفنون این شگرد ها را به دانشجو یاد میده تا او حداقل خود به آموزش و تربیت ذهن خودشون بپردازن؟ همین ناتوانی های ذهنی باعث میشه که موضوعات شبه علمی بدون دردسر در ذهن انسان بجای علم می نشینه و خودش رو علم معرفی میکنه و ما هم پذیرا میشیم.
 
  • Like
واکنش ها: EECi

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چرا استاتر محترم مطلب رو پی نمیگیرند؟
 
  • Like
واکنش ها: EECi

EECi

مدیر بازنشسته
چرا استاتر محترم مطلب رو پی نمیگیرند؟
کمی سرم شلوغه حقیقتش ولی سعی میکنم که از اطلاعات شما و دوستان استفاده کنم و در بحث شرکت کنم

مقاله جالبی رو در مورد روند شبه علم و علت های اجتماعی و آیینی مطالعه کردم که اینجا به اشتراک میگذارم


به گزارش بیگ بنگ، محققان این روند را “جنبش ضد روشنفکری”می نامند و جدال های بسیاری برای متهم کردن چیزها یا افراد خاص صورت گرفته است. اما تیمی از روانشناسان چند عامل کلیدی شناسایی کرده‌اند که باعث می شوند مردم علم را نپذیرند؛ فارغ از مدرک تحصیلی یا بهره هوشی افراد. در واقع، محققان دریافتند افرادی که اتفاق نظرهای علمی را در خصوص موضوعاتی نظیر تغییرات آب و هوایی، ایمنی سازی واکسنی و تکامل (فرگشت) رد نمی کنند، مانند بقیه افراد به علم علاقه دارند و تحصیل کرده‌اند.

مشکل اینجاست که وقتی بحث از حقایق می شود، افراد بیشتر شبیه وکلا فکر می کنند تا دانشمندان؛ یعنی آنان حقایق را گلچین کرده و هر آنچه را که اعتقاد به درست بودنش دارند، مطالعه می کنند. پس اگر شخصی انسان ها را عامل تغییرات آب و هوایی نداند، او صدها تحقیق را که از این نتیجه پشتیبانی می کنند، رد خواهد کرد، در نتیجه مطالعه ای را مورد پسند قرار می دهند که بر این دیدگاه شبهه وارد می کند. این روند با عنوان “تعصب شناختی” هم توصیف می شود.

تروی کمپل، یکی از محققان دانشگاه اورگون گفت: بر طبق یافته های ما، مردم از حقایق فاصله می گیرند تا از تمامی عقایدشان از قبیل آیینی، سیاسی و حتی عقاید شخصی ساده( اینکه عملکرد خوبی در جستجوگر وب دارند یا خیر) پشتیبانی و محافظت کنند. افراد زمانی از حقایق استقبال می کنند که مغایر با عقایدشان نباشد. اگر حقایق مخالف با عقاید آنان باشد، لزوماً حقایق را انکار نمی کنند، بلکه می گویند حقایق نامربوط اند.

این نتیجه بر پایه یک سری محاسبات جدید و تحلیل ها استوار می باشد که در جلسه ای بعنوان بخشی از کنوانسیون سالانه جامعه شخصیت و روانشناسی اجتماعی در سن آنتونیو ارائه گردید. هدف از این گردهمایی پی بردن به مشکلات حوزه ارتباطات علمی در سال ۲۰۱۷ و راهکارهای فائق آمدن بر آنها می باشد. تحقیقات هنوز قطعی و مسلم نیستند، اما نتایج حاکی از آن است که صرفاً تمرکز کردن بر شواهد، قرائن و داده ها برای تغییر عقیده یک شخص درباره موضوعی خاص کفایت نمیکند.

دن کاهان از دانشگاه ییل آمریکا اینطور می گوید: هرجا که جر و بحث بر سر خطرات اجتماعی است (از تغییرات آب و هوایی گرفته تا ایمنی در برابر انرژی اتمی و اثرات قوانین کنترل اسلحه)، هر دو طرف به حربه علم متوسل می شوند. در عوض، محققان سعی در یافتن زمینه های مشترک برای معرفی ایده های جدید دارند؛ ریشه های عدم تمایل و بی علاقگی افراد برای پذیرش حقایق علمی ثابت شده باید مورد بررسی قرار بگیرد.

پس دلیل این عدم پذیرش علم چیست؟ محققان دریافتند که بخش اعظمی از مسئله این است که افراد نتیجه گیری های علمی را به روابط یا وابستگی های سیاسی و اجتماعی ربط می دهند. تحقیقات جدید انجام شده توسط کاهان نشان داد که وقتی صحبت از علم می شود، افراد همواره به گلچین کردن حقایق می پردازند؛ این چیز جدیدی نیست. اما در گذشته مشکل تا این اندازه حاد نبود زیرا معمولا رهبران فرهنگی و سیاسی بر سر نتیجه گیری های علمی توافق نظر داشتند و منافع مردم را نیز در نظر می گرفتند. امروزه، حقایق علمی همچون اسلحه در مبارزه برای استیلا و برتری مورد استفاده قرار می گیرند( کاهان در گفتگو با ملیسا هیلى در روزنامه LA Times). پس چطور می توانیم عملکرد بهتری بر جای بگذاریم؟متئو هورنسى از دانشگاه کوئینزلند اینگونه بیان نمود: به جای دست و پنجه نرم کردن مستقیم با نگرش های سطحی افراد، باید پیام را تحلیل کرد؛ طوری که با انگیزه آنان هم تراز باشد. برای مثال، شما در خصوص شکاکان آب و هوا در می یابید که بر سر چه چیزهایی موافقت می نمایند؛ سپس پیام های آب و هوایی را با این ها سازگار می کنید. شک باوری به تغییرات آب و هوایی منجر به کند شدن واکنش‌های جهانی نسبت به بزرگترین تهدید اکولوژیکی، اقتصادی و اجتماعی عصر ما می شود. اما ظهور شک باوری نسبت به تغییرات آب و هوایی و جنبش ضد واکسیناسیون این جرقه را در ذهن ما روشن کرد که ارزش های روشنفکری مورد آماج حملات قرار دارند. بزودی از سایت علمی بیگ بنگ مقاله هایی در زمینه روش علمی، شکل گیری فرضیه، نظریه علمی و قانون علمی، منتشر می کنیم.
ترجمه: منصور نقی لو
http://bigbangpage.com/science-content/%DA%86%D9%87-%D8%B9%D9%88%D8%A7%D9%85%D9%84%DB%8C-%D8%A7%D9%81%D8%B1%D8%A7%D8%AF-%D8%B1%D8%A7-%D9%88%D8%A7%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%A8%D9%87-%D8%B1%D8%AF-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D9%85%DB%8C-%DA%A9%D9%86/

منبع:sciencealert.com
 

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بسیار مفید و عالی بود. بنظر من ظهور این پدیده برمیگرده به روز هایی از سنین کودکی انسان که فرزند آدم در دوران کودکی و نوجوانی قادر نیست که ماهیت علم رو بتونه درک بکنه و این بخش از ذهنیت او خالی میمونه و هیچ معنایی از علم تو حافظه اش کدبندی نمیشه. ولی روابط و عقاید و سنن میتونن از اوان بچگی تاثیر خودشان را در ذهن کودک و نوجوان تعریف کرده و کد بندی میشوند.
از آنجا که کودک همیشه بدنبال کسب هویت هست, خمیر مایه هویتش را باور های غلط, قوم گرائی ها, سنت ها و عقاید او تشکیل میدهند, نه علم باوری راستین.
کودک در بدو تولد انسانی است ماهیتی.یعنی ماهیتش انسان بودنشه.
در دوران جوانی تبدیل میشه به انسان هویتی.یعنی انسانیت او را هویت ها شکل میدهند.
در ادامه بتدریج تبدیل میشه به انسان قالبی. یعنی باورانده میشه که همه چی رو در چارچوب قالب خاصی ببینه که اون شکلی بار اومده.
همانطور که مشاهده میکنید, در تمام این مراحل هنوز جایی برای فهم علم براش تعریف نمیشه و به همین دلیل از فهم نقش و ماهیت علم عاجز میشه .
 
  • Like
واکنش ها: EECi

gsm1

کاربر فعال مهندسی کشاورزی ,
تقسیم بندی شبه علم خیلی جالبه!!!
رمالی وکف بینی وشیادی وطالع بینی خیلی با ظرافت در این تقسیم بندی آمده !از طرفی هم مباحث فیزیک کوانتوم هم در این دسته بندی ذکر شده.
پدیده های روزمره که تحت عنوان علم به ما آموخته شده بر پایه مدل فیزیک نیوتونی هست ومسائلی وجود دارد که فیزیک نیوتنی قادر به پاسخ آنها نیست.
تعدادی هم توسط فیزیک کوانتوم قابل توجیه وتفسیر هستند.
اینکه ما هرچه در قالب اول را علمی وهرچه نتوانیم تفسیر کنیم موهومی وخیالی قلمداد کنیم خیلی قابل قبول نیست.
بهتره تا زمان حل این مسایل یاسکوت کنیم یا در جهت حل آنها قدم برداریم......
 
  • Like
واکنش ها: EECi

EECi

مدیر بازنشسته
تقسیم بندی شبه علم خیلی جالبه!!!
رمالی وکف بینی وشیادی وطالع بینی خیلی با ظرافت در این تقسیم بندی آمده !از طرفی هم مباحث فیزیک کوانتوم هم در این دسته بندی ذکر شده.
پدیده های روزمره که تحت عنوان علم به ما آموخته شده بر پایه مدل فیزیک نیوتونی هست ومسائلی وجود دارد که فیزیک نیوتنی قادر به پاسخ آنها نیست.
تعدادی هم توسط فیزیک کوانتوم قابل توجیه وتفسیر هستند.
اینکه ما هرچه در قالب اول را علمی وهرچه نتوانیم تفسیر کنیم موهومی وخیالی قلمداد کنیم خیلی قابل قبول نیست.
بهتره تا زمان حل این مسایل یاسکوت کنیم یا در جهت حل آنها قدم برداریم......
ممنونم از حضور و مشارکت شما

ابتدا بگذارید در مورد تقسیم بندی فیزیک اطلاعاتی رو بنویسم
فیزیک نیوتونی که شما گفتید جزئی از فیزیک کلاسیک به حساب میاد ، فیزیک مدرن بعد از فیزیک کلاسیک مطرح شد و پاسخ بسیاری از سوالاتی که فیزیک کلاسیک قادر به پاسخگویی به ان نبود رو داد

علم یا ساینس یعنی اینکه تکرار پذیر باشه و قاعده مند باشه و با فراهم کردن شرایط مشابه نتیجه مشابه بده

البته علم هیچ وقت نگفته چیزی که علمی نیست خیالی هست ! بلکه فقط گفته علمی نیست
هدف این تاپیک این هست که جلوی سواستفاده از علم با استفاده از شبه علم و فریب خوردن دیگران گرفته بشه

البته با خط آخر جمله شما موافق نیستم
در مقابل شبه علم هیچ وقت نباید سکوت کرد
مساله اصلی اینجاست که عده ای برای مثال با استفاده از مفاهیم علمی فیزیک کوانتوم سعی در اثبات مسائل غیرعلمی و گاها خرافی و شبه علمی دارند
پیشنهاد میکنم این فایل صوتی که گفتگوی دکتر فرهنگ هولاکویی با فیزیکدان دکتر علی نیری در مورد مباحث شبه علمی هست گوش کنید
http://www.mediafire.com/download/2o3wu3da43aws38/28.05.2015_danesh_binesh_negaresh_18kbps.mp3
 

EECi

مدیر بازنشسته
بسیار مفید و عالی بود. بنظر من ظهور این پدیده برمیگرده به روز هایی از سنین کودکی انسان که فرزند آدم در دوران کودکی و نوجوانی قادر نیست که ماهیت علم رو بتونه درک بکنه و این بخش از ذهنیت او خالی میمونه و هیچ معنایی از علم تو حافظه اش کدبندی نمیشه. ولی روابط و عقاید و سنن میتونن از اوان بچگی تاثیر خودشان را در ذهن کودک و نوجوان تعریف کرده و کد بندی میشوند.
از آنجا که کودک همیشه بدنبال کسب هویت هست, خمیر مایه هویتش را باور های غلط, قوم گرائی ها, سنت ها و عقاید او تشکیل میدهند, نه علم باوری راستین.
کودک در بدو تولد انسانی است ماهیتی.یعنی ماهیتش انسان بودنشه.
در دوران جوانی تبدیل میشه به انسان هویتی.یعنی انسانیت او را هویت ها شکل میدهند.
در ادامه بتدریج تبدیل میشه به انسان قالبی. یعنی باورانده میشه که همه چی رو در چارچوب قالب خاصی ببینه که اون شکلی بار اومده.
همانطور که مشاهده میکنید, در تمام این مراحل هنوز جایی برای فهم علم براش تعریف نمیشه و به همین دلیل از فهم نقش و ماهیت علم عاجز میشه .

دقیقا همینطوره
باورهای اصلی انسان بین سال های 1 تا 8 سالگی از جهان پیرامونش شکل میگیره
در محیطی آکنده از باورهای غلط جایی برای استدلال علمی نیست و این کودک آدمی رو در بزرگسالی تبدیل میکنه به فردی که براحتی اسیر شبه علم میشه

به سایت زیر نگاهی بیندازید
http://www.razhavaniazha.com/tag/علی‌-نیری/
فایل های جالبی در مورد شبه علم در شاخه های مختلف داره
 

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من همیشه به این نکته ظریف هم می اندیشم که دخالت افراد چند شخصیتی در ترویج شبه علم بجای علم هم لازمه بررسی بشه.
 

F.A.R.Z.A.D

متخصص مباحث اجرایی معماری , متخصص نرم افزار Archi
کاربر ممتاز
علم به هیچ وجه نمیتونه معیار و خط کش خوبی باشه.
شاید بهتر باشه اینطور بگیم که علم محدود ،نمیتونه معیار باشه.
برای فهم این لازمه حتما فلسفه علم فهم بشه.
قبلا در فلسفه علم پرسش این بود که ''چه باید بدانم'' ولی از دوره مدرن به بعد پرسش این شد که چه میتوانم بدانم....همین یعنی محدود کردن دامنه فهم.
از این به بعد علم دیگه مطرح نیست و ساینس موضوعیت پیدا میکنه.ساینس هم محدود به آزمایشگاه و حس و تجربه ست.یعنی ساینس جای نالج رو گرفته.
پس ساینس به هیچ وجه معیار درستی نیست.
بر همین اساس مثلا اینکه در دی ان ای فلان دو موجود به هم شباهت دارن،این ساینتستیک هست ولی بعدش اینکه نتیجه گرفته بشه که خب،پس این دو موجود با هم خویشاوند هستن،این میشه همون شبه علم مد نظر.

در این بحثها مفاهیم کلیدی باید کاملا دقیق فهم بشه...تعریفی که پایین در مورد عقل ارائه شده اشتباهه.....عقل خیلی اتکای به علم نداره.
 

F.A.R.Z.A.D

متخصص مباحث اجرایی معماری , متخصص نرم افزار Archi
کاربر ممتاز
انسان قادر است به آن بخش از علم بیاندیشد که در اندیشه اش می آید. یعنی انسان دارای قابلیت معینی است. این قضیه نمیتونه جزو محدودیت علم بحساب بیاد.
من متوجه نشدم که وقتی میگید علم نمیتونه معیار و خط کش خوبی باشه. منظورتون چیه ؟ چه چیزی رو میخواین با علم متر کنید که میگید نمیتونه خوب جواب بده ؟
بنظر شما ورژن عقل چی هست ؟
اون بخش لخت و عریان دانش ساینس نام داره.ساینس نتیجه اون پرسش چه میتوانم بدانمه.پرسش محدود بوده که فهم انسان رو محدود کرده وگرنه ظرفیت فهم انسان خیلی بالاتر از ساینسه.اصلا باید مشخص بشه که ساینس برایرفهم واقعیت کافیه؟
من نمیگم علم محدوده...میگم ساینس که اینجا به غلط به علم ترجمه شده محدوده به همین دلیله که آدم های دانشگاهی فهمشون محدود تر میشه.البته منظور از این نوع انسان،نسخه دسته اولشه نه آدم دانشگاهی ما که معرفت ترجمه ای و دسته چندمی داره.
در مورد عقل هم باید گفت که این مفهوم نه تنها در بین عوام بلکه در بین خواص و متفکرین فارسی زبان هم جاهای غلط بکار میره و در ترجمه متون غربی جای واژه هایی که معادلش نیستن بکار میره.
شما یک گزاره علمی رو با عقلتون ادراک نمیکنید بلکه با خرد یا ریزن یا رشنالیتی و ... سروکار دارید.
خرد و تفکر با عقل فرق میکنه.
عقل تو فارسی و زبان های دیگه معادل نداره.این در راستای اون بحثمون تو اون تاپیک که در مورد زبان ها بحث شد.
عقل از کلمه عقال میاد.عقال همون افسار اسب رو میگن.کار افسار حد زدنه.کار عقل هم حد زدنه.به چه چیز حد میزنه؟به تفکر.
اونچیزی که منجر به کشف نیروی عظیم هسته ای میشه ،خرد و تفکره ولی اونچه که مانع میشه از اینکه این کشف تبدیل بشه به ابزار تهدید ،عقله...
میبینید که کاملا متفاوت از هم هست.
ما زمانی میتونیم اصلا تفکر کنیم که تمام مفاهیمی که میخوایم بکار ببریم و تفکر کنیم باهاش، درست بشناسیم.

الان کلمه فیزیک و متافیزیک زیاد بکار میره....فیزیک و متافیزیک چیست؟
 

F.A.R.Z.A.D

متخصص مباحث اجرایی معماری , متخصص نرم افزار Archi
کاربر ممتاز
بیشتر از نیم ساعت منتظر شدم ولی خبری از شما نشد. خبر هم ندادید که میروید. از آنجا که شما معتقد هستید که عقل خیلی اتکای به علم نداره, (که با دانسته های من کاملا مغایر هست) من تصورم اینست که ادامه این گفتگوی ما هم نمیتونه راه بجایی ببره و چیزی را مشخص بکنه, لذا از شما بخاطر حضورتان در گفتگو با من تشکر میکنم و با کسب اجازه گفتگو را از سوی خودم به پایان میبرم.

سلام.
استاندارد کفتگو در فروم با چت تفاوت داره دیگه.
موفق باشید.
 

F.A.R.Z.A.D

متخصص مباحث اجرایی معماری , متخصص نرم افزار Archi
کاربر ممتاز
عجیبه. یعنی شما در گفتگو هاتون بر مبنای موضوع و شان مخاطب گفتگو میکنید یا بر مبنای استاندارد فروم یا چت ؟

سلام.
چقدر شما وارد حاشیه میشید.
در تاپیک ها یه بحثی شروع میشه و چند هفته طول میکشه.شما ممکنه امروز یه پستی بزارید بعد فردا بیاید ادامه بدید.
 

EECi

مدیر بازنشسته
در اینکه این انسان در یکی از نقش های شخصیت خودش یک دانشمند تمام عیار در رشته تحصیلی خودشه . ولی در مواجهه با مسائل عقیدتی در قالب شخصیت دوم خودش وارد میشه که در محیط مثلا خانواده با اون شخصیت زندگی میکرده .ترکیب ناهمگون رفتار اون فرد در این شرایط ملغمه ای بدست میده که باعث تعجب خیلی از فرهیختگان مکاتب علمی میشه. و نمیدونن که با این آدم که یه جا در نهایت دانایی علم گراست و همزمان بشدت هم مثلا با خرافات کنار میاد و.......
یه لحظه فکر کردم منظور شما بیماری چندشخصیتی هست
درسته ... این آسیبی هست که ریشه های زیادی داره
برای مثال درگیری ذهنی بین مدرنیته و سنت محض
و ترسی که از کودکی در ذهن فرد شکل گرفته
 

EECi

مدیر بازنشسته
علم به هیچ وجه نمیتونه معیار و خط کش خوبی باشه.
شاید بهتر باشه اینطور بگیم که علم محدود ،نمیتونه معیار باشه.
برای فهم این لازمه حتما فلسفه علم فهم بشه.
قبلا در فلسفه علم پرسش این بود که ''چه باید بدانم'' ولی از دوره مدرن به بعد پرسش این شد که چه میتوانم بدانم....همین یعنی محدود کردن دامنه فهم.
از این به بعد علم دیگه مطرح نیست و ساینس موضوعیت پیدا میکنه.ساینس هم محدود به آزمایشگاه و حس و تجربه ست.یعنی ساینس جای نالج رو گرفته.
پس ساینس به هیچ وجه معیار درستی نیست.
بر همین اساس مثلا اینکه در دی ان ای فلان دو موجود به هم شباهت دارن،این ساینتستیک هست ولی بعدش اینکه نتیجه گرفته بشه که خب،پس این دو موجود با هم خویشاوند هستن،این میشه همون شبه علم مد نظر.

در این بحثها مفاهیم کلیدی باید کاملا دقیق فهم بشه...تعریفی که پایین در مورد عقل ارائه شده اشتباهه.....عقل خیلی اتکای به علم نداره.

به نظر من هدف تاپیک پرداختن به بحث شما نیست ولی به جهت احترام در این مورد نظرمو مینویسم
هدف تاپیک نه علم گرایی هست که شما مورد انتقاد دادید بلکه هدف این هست که نباید گرفتار شبه علم بشویم
در چند پست اشاره کردم که مقصود از علم در این تاپیک همان ساینس یا دانش تجربی هست و نه آگاهی یا knowledge به شاخه های مختلف مثل دین و ...

بطور مشخص حتی خود علم هم همچنین ادعایی که شما به علم نسبت دادید نمیکنه که قادر هست به همه چیز جواب بده !

میخوام نظرتون رو مشخصا در مورد یک مثال عینی بدونم
مثلا عرفان کوانتومی
کتابی برای این موضوع نوشته شده
http://lilibook.ir/12919/کتاب-اندیشه-های-کوانتومی-مولانا-از-محس/

به فهرست این کتاب نگاه کنید
فصل سوم:
• بیوپلاسما و هاله انسانی
• خلأ اینشتین و خلأ دیراک
• کوانتوم اندیشه انسان و نوترینو
فصل چهارم:
• مکانیک موجی و اندیشه‌های مولانا
فصل پنجم:
• رفتارشناسی ذرات بنیادی از دیدگاه مولانا
• شناخت‌شناسی همه شهودی مولانا
فصل ششم:
• هندسه کیهانی و مولانا
• ماده از دیدگاه متافیزیکی
فصل هفتم:
• یگانگی بزرگ فیزیکی و عرفانی عالم
فصل هشتم:
• اتحاد انسان با عالم هستی
• حرکت به سمت نور از لحاظ فیزیکی
فصل نهم:
• پیام فرهنگی طبیعت
• انرژی‌های شفابخش و پزشکی جادویی
• پیام فرهنگی طبیعت در جهان کلان یا عالم اکبر

به نظر شما این شبه علم باعث آسیب خوردن به باور عرفانی مردم نخواهد شد ؟ باعث تزلزل استدلالی مردم نمیشه ؟
عرفان با مفاهیم خودش بسیار زیباست
ساینس هم با مفاهیم خودش بسیاز زیباست

ولی ارتباط شبه علم وار این دو به هم و جا زدن شبه علم دردآوره !

مقصود تاپیک این هست بزرگوار
:gol:

البته نکته ای رو هم کامل کنم در انتهای صحبتتان گفتید که تعریف عقل در این تاپیک اشتباه است
البته که شکل گیری قوه تعقل ریشه در خیلی مسائل دیگه داره ولی استدلال علمی بخش بسیار مهمی از خردورزی در انسانه
این تعریف عقل به گفته ویکی پدیا از مقاله زیر اورده شده
http://dx.doi.org/10.1080/096725500750039282
و میتونه قابل اتکا باشه برای بحث
 

EECi

مدیر بازنشسته
سلام.
چقدر شما وارد حاشیه میشید.
در تاپیک ها یه بحثی شروع میشه و چند هفته طول میکشه.شما ممکنه امروز یه پستی بزارید بعد فردا بیاید ادامه بدید.

احتمالا متوجه مفهوم اون تذکر من نشدید.بحث ما رو در رو بود و اگر با توافق به فردا موکول میشد, جا داشت. در هر حال ادامه نخواهد داشت. شما به دل نگیرید.

دوستان خوبم اگه چهارچوب تاپیک رو حفظ کنیم بیشتر میتونیم استفاده کنیم
اگه مایل باشید تایپکی در مورد خرد و عقل استارت کنید که ادامه مباحث مربوطه رو اونجا پیگیری کنید
به نظر من اتفاق خوبی هست که باشگاه مهندسان دوباره تاپیک های پرمحتوا رو بخودش ببینه
 

EECi

مدیر بازنشسته
شبه علم و باورهای مغشوش پیرامون آن همیشه پر مخاطب بوده است. اساسا موضوعات شبه علمی برای عموم مردم از علم جذاب تر است. شبه علم آمیزه ای از هیجان و رویاپردازی و چاشنی تخیلات و اندیشه های کودکانه در خود دارد. باورهای شبه علمی ساده و ابتدایی هستند به همین جهت برای افرادی که حوصله مطالعه دقیق و حساب شده ندارند جذابیت فوق العاده ای دارد.



چرا که آنها با بحث و تبادل نظر درباره شبه علم؛ تصور می کنند که در حال فعالیت علمی هستند و حتی چیزهایی می دانند که از علم نیز جلو تر است. آنها بدون اینکه سند و گواهی در دست داشته باشند از آزمایشگاه هایی مخفی صحبت می کنند که نتایج علمی آن به دلایلی منتشر نمی شود. از یوفو ها و اشیاء ناشناخته فضایی؛ از ارتباط با بیگانگان فضایی؛ از سفر ساکنان فضا به زمین و انتقال معماری و دانش به زمینیان، پیدا شدن رد پای خرس در مریخ و …
مثلث برمودا؛ انتقال تکنولوژی ساخت اهرام ثلاثه مصر توسط موجودات فضایی و… جایگزین ساده ای برای مطالعه فیزیک؛ ریاضیات؛ هندسه و مثلثات؛ زیست شناسی و شیمی است.

مطالعه کتابها و اخبار شبه علمی؛ ساده و بی دردسر است. نه زحمت می خواهد نه قدرت تحلیل و نقادی. از همین رو والدین با خرید چنین کتابهایی برای فرزندان خود ؛ تصور می کنند که سهم مهمی در شکل گیری علاقمندی کودکان و نوجوانان به علم ایفا می کنند. غافل از اینکه بذر شبه علم و باورهای زرد و بی اساس را در ذهن نسل آینده می کارند. باورهای شبه علمی طیف وسیعی را در بر می گیرند. از باور به خواص سنگ ماه تولد گرفته تا طالع بینی و فال گیری. از تاثیر فکر بر روی بلورهای آب گرفته تا هاله بینی و باور به چاکرا و انرژی درمانی.

اما جذاب ترین بخش شبه علم؛ بحث UFO ها یعنی اشیاء ناشناخته فضایی است.یعنی همان بخشی که اردیک فون دنیکن(Erich von Däniken ) در آن تخصص فراوان دارد. کتاب های او با تیراژ زیاد در سراسر جهان فروش می رود و علاقمندان بسیاری هم دارد. در ایران نیز این کتاب ها از دهها سال پیش منتشر می شده و اغلب در سبد خرید کالای فرهنگی بسیاری از خانواده ها موجود بوده است. کتاب اخیر او ٬آنچه که دهها سال در قبال آن سکوت کرده ام٬ باز به بحث های داغ شبه علمی دامن زده و سبب شده علاقمندان به شبه علم در شبکه های مجازی جان تازه ای بگیرند و سوژه جدیدی پیدا کنند. بسیاری از کسانی که به موضوعات فضا و حیات فرازمینی علاقمند هستند در جستجوی منابع به کتاب های دنیکن بر می خورند. او طی حدود ۵۰ سال تقریبا ۵۰ کتاب منتشر کرده است.

عنوان آخرین کتاب دنیکن یعنی٬ آنچه که دهها سال در قبال آن سکوت کرده ام٬ عملا موضوعیتی ندارد.چرا که این کتاب واجد هیچ نکته تازه ای فراتر آنچه که وی طی نیم قرن اخیر ترویج کرده نیست. این کتاب ۱۴۰ صفحه ای که در ۶ فصل تدوین شده حاوی همان گمانه زنی های قدیمی است و نه روش تازه ای به کار بسته و نه استدلال و دلیل و اثباتی بر مدعیات خود دارد. این دقیقا همان معیاری است که علم را از شبه علم تفکیک می کند. ادعاهای شبه علمی ؛ هیچ مبنایی جز حدس و گمان ندارند و در صورتبندی آنها نه خبری از آزمایش های دقیق علمی است و نه از مشاهدات معتبر. ادعای شبه علمی صرفا ادعاست. عنوان کتاب به مخاطب اینطور القا می کند که این بار ؛ دنیکن قرار است رازی را افشا کند که تا به حال بنا به مصلحت از گفتن آن پرهیز کرده بود. او با ادبیاتی حق به جانب از همدستی روزنامه نگاران خریداری شده جهان با قدرت ها صحبت می کند که بابت پنهان نگاه داشتن اخبار یوفو ها از اخبار عمومی پول دریافت می کنند.

داستان درباره مشاهده یوفو توسط یک خلبان ژاپنی است به نام کنجو تراوچی Kenjo Terauchi که در ۱۷ نوامبر سال ۱۹۸۶ اتفاق افتاده است. او می گوید این خلبان ژاپنی چیزی را برای وی بازگو کرده که علی الاصول اجازه افشای آن را نداشته است.گزارش ادعایی تراوچی می گوید که او یک شیء ناشناخته فضایی را مشاهده کرده که مثل یک شیء پرنده غول پیکر از او سبقت گرفته؛ در کنار او مانده؛ عقب مانده و سپس ناپدید شده است. مشکل اصلی ادعاهای گزارش شده فون دنیکن این است که او جای مقدمه و نتیجه را در استدلال جابجا می گیرد. به عبارت ساده تر او می خواهد چیزی را نتیجه بگیرد که از ابتدا در مقدمه وجود داشت. از دید او شیء مشاهده شده قطعا یک یوفو بوده و استدلالی که او ترتیب می دهد در واقع استدلال نیست. او همه شواهد را به نوعی گزینش می کند که نتیجه؛ (به اجبار) این باشد که شیء پرنده مشاهده یک یوفو بوده است.

گزارش هایی درباره ربوده شدن توسط بیگانگان فضایی؛ مثلا گزارش Pascagoula سل ۱۹۷۳ یا ماجرای بارنی Barney و بتی هیل Betty Hill در سال ۱۹۶۱ که سوژه اغلب کتاب های شبه علمی مرتبط با یوفوهاست؛ گزارش های معتبری نیست. این گزارش ها در حقیقت گزارش هایی از ناهنجاری های روحی و روانی افراد است که نظیر آن را به وفور می توان در بیمارستان های روانی یافت. با پیشرفت روزافزون علم ؛ روانپزشکان تا حد زیادی دلیل بروز چنین باورها و ادعاهایی را می دانند و با بهره گیری از روش های درمانی از هیپنوتیزم گرفته تا دارودرمانی می توانند سلامت روانی فرد را به وی بازگردانند. مبنا قرار دادن ادعای افرادی که ادعا می کنند در زندگی گذشته شان اسکندر مقدونی بوده اند؛ از کهکشان دیگری آمده اند یا در خواب توسط موجودات فضایی ربوده شده و پس از انجام آزمایش هایی دوباره به زمین بازگردانیده شده اند از دیدگاه علمی معتبر نیست. فراموش نکنیم برای هر ادعایی باید شواهد کافی و استدلال موجه داشته باشیم.

در غیر اینصورت به دام شبه علم می افتیم و به جای ترویج علم؛ که به توسعه و پیشرفت می انجامد به ترویج شبه علم دامن می زنیم. شبه علمی که جز تخریب اندیشه ورزی و تفکر، هیچ سودی برای جامعه ندارد. باورهایی که به کمک آن نه دارویی ساخته می شود نه به ابداع روش درمانی جدید برای کاهش آلام بشر می انجامد. نه صنعت پیش می رود و نه تکنولوژی. آنچه که به توسعه می انجامد بحث های چالشی پیرامونی هندسه تحلیلی و مثلثات و ریاضیات گسسته و حساب دیفرانسیل و انتگرال و شیمی و زیست شناسی و فیزیک گرما و دینامیک است؛ نه گزارش های جعلی از مثلث برمودا و دیده شدن UFO ها.

نویسنده: عرفان کسرایی – پژوهشگر مطالعات علم و فناوری در دانشگاه کاسل آلمان /سایت علمنا

https://bigbangpage.com/science-content/اریک-فون-دنیکن،-پیشتاز-ترویج-شبه-علم/
 

Similar threads

بالا