عشق یا غیر عشق

shadi_89

عضو جدید
پس دختر بد اقبالی هستین که یک عشق پاک نصیبتون نشده...شاید بشه...دعا میکنم بشه...

چرا همه رو به یه چوب میرونید...من از شما میپرسم آیا دوست دارین یک پسر با عشق به طرف شما بیاد یا نه به خاطر هر چیزی غیر از عشق؟؟؟

باید واقع بینانه بود...اینکه یه چیزی از روی احساس بگیم درست نیست...هنوز هم آدم هایی پیدا میشن که عشق رو تعریف کنن...
من نمیگم که این درست نیست که خیلی از پسرها به دلیل منافعشون ازدواج میکنم...ولی آیا نیستن خیلی از دخترها که برای منافع خودشون ازدواج کنن؟؟؟

اگه یک پسری برای شما خواستگار بیاد و بگه چیزی نداره در عوض یک دنیا محبت داره...شما قبول میکنی باهاش ازدواج کنین...البته که در صورتیکه قبول میکنین که شما هم به پول فکر نکنین و بتونین عاشق باشین...اما با این گفته هایی که دارین بهش میگین نه که در این صورت شما هم به منافع خودتون فکر کردین...

شما چند سالته؟
 

shadi_89

عضو جدید
چرا میپرسین...؟فکر میکنین یک دیوانه هستم که پرت و پلا میگم...البته خیلی ها این نظر رو راجع بهم دارن...
حرف هام به پسر بچه ها میخوره یا به پیرمردها؟؟؟

متاسفانه انگار شما زیاد تو توهمات گیر کردید...حالا بالاخره متوجه می شید یه روزی که این حرفاتون خیلی نپخته و خام....

خیلی بچه گانست ...اینا حرفای یه پسر 15-16 سالست.
 

toghrol1

کاربر بیش فعال
متاسفانه انگار شما زیاد تو توهمات گیر کردید...حالا بالاخره متوجه می شید یه روزی که این حرفاتون خیلی نپخته و خام....

خیلی بچه گانست ...اینا حرفای یه پسر 15-16 سالست.
اینکه تو توهمات هستم یا نه خدا عالمه...اینکه حرف هام نپخته اس یا پخته باز هم خدا عالمه...اما اینکه چند سالمه باز هم خدا عالمه...برام مهم نیست کی چی دربازه من فکر میکنه...برای رای مردم در چیزی که مطمئنم درسته ارزشی نمیدم...مهم نیست بگن املی یا توهم زدی یا بچه ای یا هر چی...
اما یه چیزی رو خوب میدونم اینکه حداقل عشق خدا که هست...پس ماهیت عشق هست اگه عشق بده پس خدا چرا گفته عاشق بنده هاشه...اون هم با چنان اشتیاقی...اینو که دیگه من از خودم نمیگم از قرآن دارم میگم...
پس عشق خوب چیز بدی نیست...

گذر زمان به شما میفهمونه کی بچه بوده و کی خام حرف میزده و کی تو توهمات بوده...
 

shadi_89

عضو جدید
اینکه تو توهمات هستم یا نه خدا عالمه...اینکه حرف هام نپخته اس یا پخته باز هم خدا عالمه...اما اینکه چند سالمه باز هم خدا عالمه...برام مهم نیست کی چی دربازه من فکر میکنه...برای رای مردم در چیزی که مطمئنم درسته ارزشی نمیدم...مهم نیست بگن املی یا توهم زدی یا بچه ای یا هر چی...
اما یه چیزی رو خوب میدونم اینکه حداقل عشق خدا که هست...پس ماهیت عشق هست اگه عشق بده پس خدا چرا گفته عاشق بنده هاشه...اون هم با چنان اشتیاقی...اینو که دیگه من از خودم نمیگم از قرآن دارم میگم...
پس عشق خوب چیز بدی نیست...

گذر زمان به شما میفهمونه کی بچه بوده و کی خام حرف میزده و کی تو توهمات بوده...

کجای قرآن گفته عشق هست؟؟بگید من برم ببینم...!!!

اصن یکی از دلالیلی که من میگم عشق نیست همین که تو قرآن چیزی ازش نیومده.
 

eti68

عضو جدید
کاربر ممتاز

تشخیص من اینه که شما الان یه عاشق واقعی هستین!!دکتر اتی!!
:D
 

toghrol1

کاربر بیش فعال
کجای قرآن گفته عشق هست؟؟بگید من برم ببینم...!!!

اصن یکی از دلالیلی که من میگم عشق نیست همین که تو قرآن چیزی ازش نیومده.
اول اینکه تو قرآن اون هم چند جاش گفته که که ما زن و مرد رو برای آرامش هم آفریدیم...از شما میپرسم...آرامش با پول به دست میاد با قیافه به دست میاد یا با محبت...؟
اون بیان کتاب خدا هم همینه که به حضرت داوود(ع)میفرماید اگر بنده های من بدانند که با چه اشتیاقی منتظر آنان هستم از فرط اشتیاق جان میدهند...
سوم اینکه مگه دوست داشتن بده اینهمه در قرآن و حدیث و روایات آومده که نیکی کنید به همدیگه حالا چه اشکال داره که یک پسر و دختری به هم نیکی کنن اون هم زیاد...مگه عشق چیزی جز محبت کردنه...
 

محدثه یوسفی

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
اول اینکه تو قرآن اون هم چند جاش گفته که که ما زن و مرد رو برای آرامش هم آفریدیم...از شما میپرسم...آرامش با پول به دست میاد با قیافه به دست میاد یا با محبت...؟
اون بیان کتاب خدا هم همینه که به حضرت داوود(ع)میفرماید اگر بنده های من بدانند که با چه اشتیاقی منتظر آنان هستم از فرط اشتیاق جان میدهند...
سوم اینکه مگه دوست داشتن بده اینهمه در قرآن و حدیث و روایات آومده که نیکی کنید به همدیگه حالا چه اشکال داره که یک پسر و دختری به هم نیکی کنن اون هم زیاد...مگه عشق چیزی جز محبت کردنه...




برآووووووووووووووووو
عالی بود
جوابت نمره10000000000000000000میگیره:)
 

shadi_89

عضو جدید
اول اینکه تو قرآن اون هم چند جاش گفته که که ما زن و مرد رو برای آرامش هم آفریدیم...از شما میپرسم...آرامش با پول به دست میاد با قیافه به دست میاد یا با محبت...؟
اون بیان کتاب خدا هم همینه که به حضرت داوود(ع)میفرماید اگر بنده های من بدانند که با چه اشتیاقی منتظر آنان هستم از فرط اشتیاق جان میدهند...
سوم اینکه مگه دوست داشتن بده اینهمه در قرآن و حدیث و روایات آومده که نیکی کنید به همدیگه حالا چه اشکال داره که یک پسر و دختری به هم نیکی کنن اون هم زیاد...مگه عشق چیزی جز محبت کردنه...

آرامش نه عشق...

اینایی که شما گفتی همش بر میگرده به محبت و دوست داشتن عشقی توش نیست..
 

toghrol1

کاربر بیش فعال
آرامش نه عشق...

اینایی که شما گفتی همش بر میگرده به محبت و دوست داشتن عشقی توش نیست..

خواهرم مگه عشق چیزی جز محبت کردنه...
لطفا اگه میشه یک تعریفی از عشق بگین...

اصل و ذات عشق محبت بیش از اندازه اس...
 

shadi_89

عضو جدید
خواهرم مگه عشق چیزی جز محبت کردنه...
لطفا اگه میشه یک تعریفی از عشق بگین...

اصل و ذات عشق محبت بیش از اندازه اس...

آره به نظر من خیلی بیشتر از این حرفاس...من حرف الکی نمیزنم...هنوز به معنی درستو حسابی ازش نرسیدم که بخوام معنیش کنم...
 

toghrol1

کاربر بیش فعال
آره به نظر من خیلی بیشتر از این حرفاس...من حرف الکی نمیزنم...هنوز به معنی درستو حسابی ازش نرسیدم که بخوام معنیش کنم...

پس من یه تعریفی میکنم ببینید به نظر شما چطوره...

عشق حسیه که باعث میشه لذت ببری از اینکه به خاطر یکی دیگه زجر بکشی...عشق حسیه که باعث میشه حتی اگه معشوقت با کس دیگه ای غیر از تو خوشحال باشه احساست به اون یک ذره هم عوض نشه...عشق حسیه که باعث میشه کسی رو از روی خود خواهی نخوای...و فقط خوشبختی محبوبت رو طلب کنی...حتی اگه اون خوشبختی با تو رقم نخوره...ممکنه یک روز تو خیابون ببینیش که با یکی دیگه قدم میزنه هم میخندی و هم گریه میکنی...خنده ات بع خاطر خوشحالی اون و دیدن اونه...گریه ات هم به خاطر فراقه...
 

shadi_89

عضو جدید
پس من یه تعریفی میکنم ببینید به نظر شما چطوره...

عشق حسیه که باعث میشه لذت ببری از اینکه به خاطر یکی دیگه زجر بکشی...عشق حسیه که باعث میشه حتی اگه معشوقت با کس دیگه ای غیر از تو خوشحال باشه احساست به اون یک ذره هم عوض نشه...عشق حسیه که باعث میشه کسی رو از روی خود خواهی نخوای...و فقط خوشبختی محبوبت رو طلب کنی...حتی اگه اون خوشبختی با تو رقم نخوره...ممکنه یک روز تو خیابون ببینیش که با یکی دیگه قدم میزنه هم میخندی و هم گریه میکنی...خنده ات بع خاطر خوشحالی اون و دیدن اونه...گریه ات هم به خاطر فراقه...

به نظرم عشق اینه که حالت خوب باشه نه اینکه زجر بکشی همش!
 

toghrol1

کاربر بیش فعال
به نظرم عشق اینه که حالت خوب باشه نه اینکه زجر بکشی همش!

تنها در یک صورت در عشق به شادی میرسی...اینکه کسی رو بخوای و عاشق کسی باشی که اون هم مثل تو تو رو بخواد و عاشقت بشه...باز هم میگم با عقلتون عاشق بشین نه با احساستون...
و باور کنین تنها یک نفر هست که شما رو خوشبخت ترین میکنه...پس به دنبال اون یه نفر باشین و بقیه رو بیخیال شین...که آزار میبینین...
 

delbaar

کاربر فعال
تنها در یک صورت در عشق به شادی میرسی...اینکه کسی رو بخوای و عاشق کسی باشی که اون هم مثل تو تو رو بخواد و عاشقت بشه...باز هم میگم با عقلتون عاشق بشین نه با احساستون...
و باور کنین تنها یک نفر هست که شما رو خوشبخت ترین میکنه...پس به دنبال اون یه نفر باشین و بقیه رو بیخیال شین...که آزار میبینین...

با عقل نمیشه عاشق شد..با عقل میشه دوست داشت ولی عشق کار دل!
 

toghrol1

کاربر بیش فعال
با عقل نمیشه عاشق شد..با عقل میشه دوست داشت ولی عشق کار دل!

خواهر خوبم تنها فرق بین انسان و حیوان اینه که ما عقل داریم ولی اون ها ندارن عشقی که با عقل رشد نکنه دووم نداره بقیه رو بیخیال...ببین منطقت بهت چی میگه...شما دوست دارین عاشق چ جور آدمی بشین...خوب قطعا برای خودتون میارهایی دارین که فقط شخص دارنده اون معیارها میتونه دل شما رو به دست بیاره...داشتن ملاک یعنی عقل...اگه حین عاشق شدن ملاک هات رو رها کنی یعنی احساس زودگذر...یعنی پوچی...
 

I.R.IRAN

عضو جدید
يه سوال:

به نظرتون چي سر عشق بعد مرگ مياد؟


آيا ميشه تفاوتي بين مواردي كه همه ي دوستان گفتن تو اين حوزه قائل دونست؟
 

toghrol1

کاربر بیش فعال
يه سوال:

به نظرتون چي سر عشق بعد مرگ مياد؟


آيا ميشه تفاوتي بين مواردي كه همه ي دوستان گفتن تو اين حوزه قائل دونست؟

یعنی منظورتون اینه که آیا بعد از مرگ عشق ادامه خواهد داشت یا نه؟؟؟منظورتون اینه؟؟؟
 

toghrol1

کاربر بیش فعال
يه سوال:

به نظرتون چي سر عشق بعد مرگ مياد؟


آيا ميشه تفاوتي بين مواردي كه همه ي دوستان گفتن تو اين حوزه قائل دونست؟

مسلما همه کارهایی که انسان در طی زندگیش انجام میده چه کارهایی که با اعضا و جوارحش میکنه و چه کارهایی که مبتنی بر عمل روح میشن آثارش در روح میمونه و بعد از مرگ هم همراهش خواهد بود از جمله محبت و عشق....عشق و محبت به یک بنده خوب خدا یعنی دوستی خدا و دوستی خدا هم باعث نجات انسان میشه...روح انسان چیزیه که هر کاری انجام بدی درش میمونه وقتی از کار بدی توبه میکنید درسته که گناه میره ولی اثرش در روح میمونه مثل همون مثل معروفه که میگه روح مثل دیوار میمونه وقتی گناهی میکنی انگار میخی درش فرو میکنی و وقتی توبه میکنی اون میخ رو از دیوارت روحت میکشی برون درسته که اون میخ دیگه نیست ولی اثر میخ رو دیوار میمون....عشق و محبت هم مثل همونه اثرش که البته خوبه در روح میمونه در قرآن ازدواج تو اون دنیا اومده...اما چیزی که مهمه اینه که محبت و عشق چه به اون دنیا هم بکشه و چه نکشه که البته میکشه...باعث نجات انسان میشه...
 

سحر صبح

عضو جدید
عاشق شدن در فطرت آدمها وجود داره
از عشق میشه به فطرت و بعد به نسبی نبودن میل به زیبایی طلبی و کمالخواهی در بشر پی برد
اما خداوند عشق رو خلق کرده تا انسان عاشق بهترین ها بشه، نه اینکه به عشق به خوبها بسنده کنه. هرچی در بشر ایجاد زیبایی و جاذبه و عشق میکنه در اهل بیت وجود داره...
اهل بیت هم آیینه تمام نمای خداوند هستند
بنابراین هرچه عشق هست، در حقیقت عشق به خداست...
اما بشر خودش نمیفهمه که این محبتش به خلق، در واقع کورسویی از همون عشق به کمال و عشق به خداخواهیه که راه رو گم کرده!

از امام کاظم علیه السلام سؤال میکنند:
چرا جوانها عاشق همدیگر میشوند
امام (ع) مضمونا پاسخ میدهند که اینها چون از یاد خداوند غافل شدند، به عشق زمینی گرفتار گشتند.


تفاوت عشق زمینی و عشق الهی
نتیجه عشق زمینی:
1- فراغ و نرسیدن به معشوق (الهجران عقوبة العشق. دوری مکافات عاشقی است. "امام علی علیه السلام")
2- رکود در افعال دیگر و تحت الشعاع قرار گرفتن علایق و اهداف دیگر
3- کم کردن تمرکز و ایجاد تکثّر...

فواید عشق الهی:
1- همواره حضور در محضر معشوق (خداوند و اهل بیت که هر لحظه ناظر بر اعمال تمام بشر هستند و دائم جوابگوی خواستهای قلبی عمیق آنها هستند)
2- کامل بودن معشوق و جامع بودن در تمام خوبیها و زیبایی ها
3- ایجاد هدف واحد، ایجاد نشاط و قدرت و آرامش در انجام تمام کارها و افعال دیگر
4- ایجاد تمرکز و ایجاد وحدت

کمی اندیشه نمائید که صاحب این جان ما کیست؟
صاحب جسم و جان ما خداوند است!
چرا باید نسبت به بشری که خود مخلوق خداوند است و اولش نطفه و آخرش جیفه است، عاشق شد. و بخاطرش روح خود رو قربانی کرد. و در مراتب شدیدتر اینکه بخاطرش خودکشی کرد!؟
آیا میدانید عشقی که خالصانه برای خداوند نباشد، در دایره شرک به خداوند است؟!
چرا باید عشق شرک آلود را زیبا و مقدس شمرد؟
شرک به خداوند، در حقیقت ظلم به نفس است! و ظلم زیبا نیست! "انّ الشّرک لَظلمٌ عَظیم... قرآن کریم"


نکته:
عشق به بشر (مثل اهل بیت، انبیاء و اولیاء الله و...) که بخاطر جایگاه والای آنها در ایمان و اخلاق و... اتفاق میفتد، در مسیر عبودیت و بندگی خداوند است. لذا این عشق، خود مقدس و عامل تقرب به خداوند، شناخت و معرفت است، نه عامل دوری از او...
همانطور که قرآن کریم میفرماید: "کسانیکه ایمان آورده و عمل صالح انجام داده اند، بزودی خداوند علاقه آنها را در دلهای مردم می اندازد..."سوره مریم آیه 96"


و اما عشق بعد از ازدواج و علاقه به همسر
چون این علاقه، بخاطر انجام وظیفه و اجابت امر خداست، ضمنا واقع بینانه است، با عشق قبل از ازدواج کاملا فرق داره و عین عبادت و بندگی خداوند است...
 
آخرین ویرایش:

mazy_taj

عضو جدید
کاربر ممتاز
تنها در یک صورت در عشق به شادی میرسی...اینکه کسی رو بخوای و عاشق کسی باشی که اون هم مثل تو تو رو بخواد و عاشقت بشه...باز هم میگم با عقلتون عاشق بشین نه با احساستون...
و باور کنین تنها یک نفر هست که شما رو خوشبخت ترین میکنه...پس به دنبال اون یه نفر باشین و بقیه رو بیخیال شین...که آزار میبینین...

طغرل عزیز

همونطور که خودت می دونی عشق رو نمی شه در قالب کلمات بیان کرد، احساسات، شور، میل وصال و ... کلمات گنگی هستن که مفهوم عشقی که با قلب درک می شه رو نمی تونن برسونن.

هرکسی از دید خودش و با توجه به تجربیات شخصیش به دنیا نگاه می کنه، به کسی که پسری یا دختری بهش ابراز عشق کرده و بعد به راحتی گذاشته رفته یا حتی به دنباله سواستفاده بوده، حق بده که بگه عشق الکیه، دروغه ... یا کسی که در زندگیش چنین احساسی رو تجربه نکرده باشه شما نمی تونی براش توضیح بدی، هیچ کس نمی تونه.

این شعر حضرت سعدی رو خیلی دوست دارم، بعضی از حرفهایی که شما توی همین تاپیک زدید ( و خیلی ها زدند) به چه زیبایی بیان می کنه:

در حلقهٔ صولجان زلفش
بیچاره دل اوفتاده چون گوست

می‌سوزد و همچنان هوادار
می‌میرد و همچنان دعاگوست

خون دل عاشقان مشتاق
در گردن دیدهٔ بلاجوست

من بندهٔ لعبتان سیمین
کاخر دل آدمی نه از روست

بسیار ملامتم بکردند
کاندر پی او مرو که بدخوست

ای سخت دلان سست پیمان
این شرط وفا بود که بی‌دوست

بنشینم و صبر پیش گیرم
دنبالهٔ کار خویش گیرم
 

toghrol1

کاربر بیش فعال
طغرل عزیز

همونطور که خودت می دونی عشق رو نمی شه در قالب کلمات بیان کرد، احساسات، شور، میل وصال و ... کلمات گنگی هستن که مفهوم عشقی که با قلب درک می شه رو نمی تونن برسونن.

هرکسی از دید خودش و با توجه به تجربیات شخصیش به دنیا نگاه می کنه، به کسی که پسری یا دختری بهش ابراز عشق کرده و بعد به راحتی گذاشته رفته یا حتی به دنباله سواستفاده بوده، حق بده که بگه عشق الکیه، دروغه ... یا کسی که در زندگیش چنین احساسی رو تجربه نکرده باشه شما نمی تونی براش توضیح بدی، هیچ کس نمی تونه.

این شعر حضرت سعدی رو خیلی دوست دارم، بعضی از حرفهایی که شما توی همین تاپیک زدید ( و خیلی ها زدند) به چه زیبایی بیان می کنه:

در حلقهٔ صولجان زلفش
بیچاره دل اوفتاده چون گوست

می‌سوزد و همچنان هوادار
می‌میرد و همچنان دعاگوست

خون دل عاشقان مشتاق
در گردن دیدهٔ بلاجوست

من بندهٔ لعبتان سیمین
کاخر دل آدمی نه از روست

بسیار ملامتم بکردند
کاندر پی او مرو که بدخوست

ای سخت دلان سست پیمان
این شرط وفا بود که بی‌دوست

بنشینم و صبر پیش گیرم
دنبالهٔ کار خویش گیرم

از نظرت ممنون دوست عزیز...
من هم میدونم نمیشه عشق رو تو کلمات گنجوند و تعریفش کرد...میدونم که نمیشه برای کسی که دور از حریم محبت سیر میکنه توضیح داد که عشق چیه...
به قول حافظ...
با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی/تا بی خب بمیرد در درد خود پرستی
عاشق شو ار نه روزی کار جهان سرآید/نا خوانده نقش مقصود از کار گاه هستی
دوش آن صنم چه خوش گفت در مجلس مغانم/با کافران چه کارت گر بت نمیپرستی...

من این حرف ها رو برای دوستانی زدم که نمیدونن عاشق شدن یا نه...ممکنه کسی یه احساسی به یه جنس مخالفش داشته باشه ولی ندونه این حس یه حس زودگذره که ناشی از یه سری هیجاناته یا نه واقعا عاشق شده...
برای اونایی که میخوان بدونن نه اونهایی که خودشون رو زدن به خواب...
من اینها رو گفتن چون میبنم که دیگه راه و رسم محبت و عاشقی تو جامعه ما کم رنگ شده و بهتره بگیم بیرنگ شده...این حرف ها بیشتر از شکایت از زمانه اس تا راه حل...راه حل تو کلمات و عبارات نیست...راه حل تو درون ماست در دل ما...

خدا...فقط خدا میتونه ما رو با عشق مانوس کنه...
ما خدا رو که بنده ها رو خلق میکنه گم کردیم و بعد توقع داریم عاشق کسی باشم که مخلوق همون خدا است...

باز سعدی چه خوش سروده که...
هرگز حسد نبردم بر منصبی و مالی/ الا بر آن که دارد با دلبری وصالی
دانی کدام دولت در وصف می‌نیاید/ چشمی که باز باشد هر لحظه بر جمالی
خرم تنی که محبوب از در فرازش آید/ چون رزق نیکبختان بی محنت سؤالی
همچون دو مغز بادام اندر یکی خزینه/ با هم گرفته انسی وز دیگران ملالی
دانی کدام جاهل بر حال ما بخندد/ کو را نبوده باشد در عمر خویش حالی
سال وصال با او یک روز بود گویی/ و اکنون در انتظارش روزی به قدر سالی
 

mazy_taj

عضو جدید
کاربر ممتاز
از نظرت ممنون دوست عزیز...
من هم میدونم نمیشه عشق رو تو کلمات گنجوند و تعریفش کرد...میدونم که نمیشه برای کسی که دور از حریم محبت سیر میکنه توضیح داد که عشق چیه...
به قول حافظ...
با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی/تا بی خب بمیرد در درد خود پرستی
عاشق شو ار نه روزی کار جهان سرآید/نا خوانده نقش مقصود از کار گاه هستی
دوش آن صنم چه خوش گفت در مجلس مغانم/با کافران چه کارت گر بت نمیپرستی...

من این حرف ها رو برای دوستانی زدم که نمیدونن عاشق شدن یا نه...ممکنه کسی یه احساسی به یه جنس مخالفش داشته باشه ولی ندونه این حس یه حس زودگذره که ناشی از یه سری هیجاناته یا نه واقعا عاشق شده...
برای اونایی که میخوان بدونن نه اونهایی که خودشون رو زدن به خواب...
من اینها رو گفتن چون میبنم که دیگه راه و رسم محبت و عاشقی تو جامعه ما کم رنگ شده و بهتره بگیم بیرنگ شده...این حرف ها بیشتر از شکایت از زمانه اس تا راه حل...راه حل تو کلمات و عبارات نیست...راه حل تو درون ماست در دل ما...

خدا...فقط خدا میتونه ما رو با عشق مانوس کنه...
ما خدا رو که بنده ها رو خلق میکنه گم کردیم و بعد توقع داریم عاشق کسی باشم که مخلوق همون خدا است...

باز سعدی چه خوش سروده که...
هرگز حسد نبردم بر منصبی و مالی/ الا بر آن که دارد با دلبری وصالی
دانی کدام دولت در وصف می‌نیاید/ چشمی که باز باشد هر لحظه بر جمالی
خرم تنی که محبوب از در فرازش آید/ چون رزق نیکبختان بی محنت سؤالی
همچون دو مغز بادام اندر یکی خزینه/ با هم گرفته انسی وز دیگران ملالی
دانی کدام جاهل بر حال ما بخندد/ کو را نبوده باشد در عمر خویش حالی
سال وصال با او یک روز بود گویی/ و اکنون در انتظارش روزی به قدر سالی

مشخصه که آدم پخته ای هستید.درست می فرمایید.

خوشحالم که هستند هنوز آدم هایی مثل شما.

از شعرها خیلی لذت بردم، ممنون :gol:
 

YaZahra313

عضو جدید
او شراب بوسه میخواهد ز من
من چه گویم قلب پر امید را
او به فکر لذت و غافل که من
طالبم آن لذت جاوید را........
به امید این که همه مفهوم واقعی عشق رو بفهمن و اونو با لذت های مادی اشتباه نگیرن
 

toghrol1

کاربر بیش فعال
مشخصه که آدم پخته ای هستید.درست می فرمایید.

خوشحالم که هستند هنوز آدم هایی مثل شما.

از شعرها خیلی لذت بردم، ممنون :gol:

ممنون شما لطف دارین...
سخنان شما هم سنجیده بودن...
شعرهام هم قابل شما رو ندارن...
 

محدثه یوسفی

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
خواهر خوبم تنها فرق بین انسان و حیوان اینه که ما عقل داریم ولی اون ها ندارن عشقی که با عقل رشد نکنه دووم نداره بقیه رو بیخیال...ببین منطقت بهت چی میگه...شما دوست دارین عاشق چ جور آدمی بشین...خوب قطعا برای خودتون میارهایی دارین که فقط شخص دارنده اون معیارها میتونه دل شما رو به دست بیاره...داشتن ملاک یعنی عقل...اگه حین عاشق شدن ملاک هات رو رها کنی یعنی احساس زودگذر...یعنی پوچی...



کاش اونم اینا رو بدونه
بودنه ک احساسش پوچه
براش متاسفم
 

Similar threads

بالا