[ضوابط ونمونه های طراحی] خانه و ویلا

آلوین

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=Verdana, Arial, Helvetica, sans-serif]«و الله جعل لكم من بيوتكم سكنا ...»[/FONT]
[FONT=Verdana, Arial, Helvetica, sans-serif]وخدا براي سكونت شما منزل هايتان را قرار داد .[/FONT]
[FONT=Verdana, Arial, Helvetica, sans-serif](قرآن كريم ، سورة نحل : آيه 80 ) [/FONT]
[FONT=Verdana, Arial, Helvetica, sans-serif]با ظهور انقلاب و افزايش جمعيت شهرها ، كمبود و بحران كيفي و كمي مسكن ، سال هاي مديدي موضوع اصلي تحقيقات، بررسي ها و اظهار نظرهاي دست اندر كاران فرهنگي و علوم مختلف از جمله معماري و شهر سازي ، علوم اجتماعي ، اقتصادي و حتي سياسي بوده است . اين بحران در دهه هاي اخير متوجه شهرهاي ايران نيز گرديده و روز به روز بر شدت و توجه به آن افزوده مي شود . علاوه بر افزايش تقاضا براي مسكن كه عمدتا ناشي از افزايش جمعيت شهرها است ، عوامل ديگري نيز به اين بحران دامن مي زنند ، از جمله : تقاضا براي ارتقاء كيفي مسكن ، دگرگوني در شيوه هاي ساخت ابنيه ، قيمت بالاي زمين هاي شهرها ، استاندارد انديشيدن نسبت به ويژگي هاي كمي مسكن ، رسوخ و گسترش الگوهاي زيست بيگانه ، رواج مد گرايي و تهييج مصرف ، و به طور خلاصه ، تمركز بر جنبه هاي مادي حيات ، همه اينها موجب مي گردد تا دست اندر كاران مجبور به اتخاذ تصميماتي در جهت تامين مسكن براي در صد بالايي از جمعيت جامعه با عناوين و برنامه هاي خاصي مثل مسكن ارزان قيمت ، مسكن حداقل ، مسكن بهينه ، مسكن كارگري ، و مسكن براي اقشار كم در آمد گردند . نكته بارز در اين گونه برخورد با مسئله در اين است كه غالب معيارهايي كه براي ارزيابي مساكن موجود و طرح ها و همچنين تامين كمبودها و تدوين برنامه ها مورد استفاده قرار مي گيرند معيارهاي كمي هستند كه آن هم محدود و منحصر به معيارهاي اقتصادي مي گردد ، و معيارهاي كيفي و عمدتا معيارهاي فرهنگي ، معيارهاي مهجوري به شمار مي روند . [/FONT]
[FONT=Verdana, Arial, Helvetica, sans-serif]براي بررسي و اظهار نظر در مورد ويژگي هاي هر پديده اي در جهان روشهاي گوناگوني مطرح است كه عمدتا از اصول حاكم بر جهان بيني و باورهاي جامعه نشات مي گيرند . شايد با اندكي تسامح بتوان روش ها را در دو گروه عمده طبقه بندي كرد : گروهي كه هر پديده ، مفهوم و عنصري را در جهان به صورت انتزاعي و منفك از ديگران و تنها با توجه به كاركرد ، ارزشها و هويتي كه بر آن مترتب است مورد مداقه قرار مي دهد ، و گروهي كه آنها را در ارتباط با ساير پديده ها ، اجزاء ، عناصر ، مفاهيم و با كل هاي موجود در جهان و نهايتا با توجه به هدف غايي عالم هستي مورد توجه قرار مي دهد . پايه اعتقادي گروه دوم كه مورد نظر اين نوشتار نيز به شمار مي رود عمدتا ( و نه مطلقا) برپايه وحدتگرايي كاينات كه از وحدانيت خالق سرچشمه مي گيرد استوار است . در اين تفكر ، هيچ پديده اي را نمي توان به صورت منتزع و جداي از ساير اجزاء عالم وجود مورد بررسي قرار داد . به ويژه موضوعاتي كه به نحوي به انسان مربوط است . چرا كه هدف غايي خلقت (كمال) انسان است . اين سخن به معناي آن است كه در بررسي ها ، لااقل ، هدف غايي خلقت و همچنين اجزاء و كلهايي كه در ارتباط مستقيم با هر شي بوده ، آن را در رسيدن به هدفش ياري مي رسانند و يا بايد ياري رسانند بايد مورد توجه و امعان نظر قرار گيرند . توجه با اين نظريات از آن جهت اهميت دارند كه انسان را به نتيجة برنامه و عملي كه با الهام از هر يك از روش ها انجام مي دهد اگاه نمايند . في المثل ، تبيين اين روشها هشداري است به محققين و مجريان كه در صورت تمايل به تبيين مباني نظري و اجرا و تجلي محيط اسلامي ( و از جمله مسكن مطلوب اسلامي) چاره اي جز طي طريق بر مبناي جهانبيني و تفكر اسلامي وجود نخواهد داشت . ضمن آن كه نمي توان و نبايد هيچ يك عناصر جامعه اسلامي ( اعم از عناصر اسلامي ، كالبد و فرهنگي ) را منفك از ساير عناصر ، مورد تجزيه و تحليل قرار داده يا اين كه عنصري بيگانه را بدون شناخت لازم و استحالة آن وارد اين مجموعه نموده ، ساير عناصر را از آثار نا مطلوب احتمالي آن مصون نگهداشت . [/FONT]
[FONT=Verdana, Arial, Helvetica, sans-serif]به طور كلي در جهت تحصيل در جهت تحصيل مسكن مطلوب ، ابتدا به معرفي مختصات كيفي مسكن مطلوب اشاره خواهد شد ، سپس بر اساس اين مختصات به اصولي اشاره خواهد شد كه مجموعا اين اصول را مي توان مباني طراحي مسكن مطلوب ناميد ، و در نهايت مجموعة روش هايي كه امكان تجلي مختصات كيفي مسكن مطلوب را در جامعه ، فراهم مي آورند معرفي خواهند شد . [/FONT]
[FONT=Verdana, Arial, Helvetica, sans-serif]1 – ويژگي كيفي مسكن مطلوب [/FONT]
[FONT=Verdana, Arial, Helvetica, sans-serif][FONT=Verdana, Arial, Helvetica, sans-serif]معيارهاي مسكن مطلوب به اين محدود نمي گردد كه سرپناه و حافظ انسان در برابر شرايط نامساعد جوي و گزند حيوانات و احتمالا آسيب همنوعانش باشد . و يا قيمت كم و يا مناسبي داشته باشد ، و يا اين كه تامين آن براي هر كس مقدور باشد . همه اينها لازمند ، لكن كافي نبوده و همة مسائلي نيستند كه در تعريف مسكن مطلوب بايد به آن ها توجه شود . يكي از نكات ضروري و بسيار مهم آن است كه مسكن بايد محل و فضايي فراهم آورنده آرامش ، آسايش و سكينه براي ساكن خويش باشد . مسكن نه تنها بايد شرايطي را داشته باشد تا خانوار ها از نظر اقتصادي توان تهيه آن را داشته باشند ، بايد شرايطي را داشته باشد كه بتواند به عنوان محل امن ، سكني و ارامش انسان عمل نمايد . اگر برخي عوامل مرتبط با مسكن مثل الگوي ساخت و نوع مصالح ( و حتي زمين ) ثابت و به عنوان ارزش فرض شوند و مدها بر آن حاكم باشند ، و از سويي ميزان بودجة در اختيار براي تهيه باشند ، و از سويي ميزان بودجة در اختيار براي تهيه مسكن نيز ثابت باشد ناچار دائما از ويژگي هاي كيفي و وسعت آن كاسته شده ، عنوان خانه ارزان قيمت و مسكن اقشار كم در آمد و امثال آن را به خود مي گيرد . در حالي كه اگر براي مسكن به صورت عام شرايط ، ويژگي ها و خصوصياتي تدوين شود ، مي توان بسته به زمان و مكان و شرايط ، تصميم صحيح و مناسب را در طراحي و ساخت مسكن مطلوب اتخاذ نمود . چنان چه در معماري تاريخي مسكن نيز چنين بوده است و في الواقع اصول حاكم بر مسكن خانه هاي وسيع با اصول شكل دهندة خانه هاي كوچك ثابت بوده است . حتي عده اي دامنه اين وحدت اصول و معيارها را توسعه داده ، معتقدند كه اصول ثابتي بر كل معماري و شهر سازي مجتمع هاي تاريخي مسلمين حاكم بوده است . در حالي كه امروزه موضوع كاملا بر عكس شده ، آن چه كه ثابت است توجه به موضوعات مادي است . با اين حال براي مسكن و عوامل مربوط به مقولة سكونت دو دسته ويژگي اصلي را مي توان مطرح كرد : دستة اول مشتمل بر ويژگي هاي اثباتي كه مرئي داشتن آن توصيه مي شود و دستة دوم ويژگي هاي سلبي هستند كه حذف و يا عدم اجازه به ظهورشان ضرورت دارد . لازم به ذكر است كه هر دوي اين ويژگي هاي اثباتي و سلبي نيز به نوبة خود مشتمل بر مقولاتي جزيي تر هستند كه از جمله آنها عبارتند از : صفات مسكن ( مثل امنيت و ايمني ، خصوصيت ، آرامش و امثال آن ، امكانات مسكن ( از قبيل امكان ارتباط انسان با طبيعت ، امكان مرتفع شدن نيازهاي انساني ، و امكان دسترسي به منابع تامين كنندة نيازها ) و انتظارات از مسكن يا تاثير مسكن بر مقولات اجتماعي ( مانند ترجيح هويت جمعي به هويت فردي ، احترام به حقوق ديگران ، كمك به وحدت جامعه و امثال آن ) به شمار مي رود . البته در اين نوشتار عمدتا به ويژگي هاي گروه اول (ويژگي هاي اثباتي) اشاره خواهد شد زيرا ملحوظ داشتن اين ويژگي ها عمدتا به عنوان عاملي در جهت حذف ويژگي هاي نامطلوب عمل خواهند كرد . في المثل توجه به هويت جمعي و هماهنگي ، به عنوان عاملي در جهت حذف پديده و صفت نامطلوب "از خود بيگانگي" خواهد بود . نكتة ديگر اين كه ويژگي هاي مشروحه زير ، علاوه بر ويژگي هاي كمي و مادي ( همچون استحكام ، قيمت مناسب و امثال آن ) هستند كه براي مسكن مطلوب و مناسب زيست مطرح است . [/FONT][/FONT]
[FONT=Verdana, Arial, Helvetica, sans-serif]- توجه به انسان : مهمترين موضوعي كه در ارتباط با مسكن بايد مورد توجه قرار گيرد ، انسان است . انسان ، به تبع طبيعت ثلاثه خويش (متشكل از بدن ، نفس و روح) نيازهاي سه گانه اي نيز دارد كه هر يك از اين نيازها به قلمرو خاصي از حيات تعلق داشته فراهم آوردن زمينة پاسخگويي به هر كدام ، به تناسب اهميتي كه دارد ، براي ايجاد زمينة تحصيل زندگي و حياتي طيب و سازگار با طبيعت و فطرت انسان ضرورت دارد . به نظر مي رسد آنچه كه در وهلة اول اهميت دارد ، تأمين توأمان نياز هاي مادي (پاسخ به كالبد)، نياز هاي رواني (پاسخ به روح )انسان است . در حالي كه تمركز اصلي بسياري تفكرات و الگوهاي زيست معاصر بر جنبه هاي مادي حيات انسان است . اين گونه نگرش به انسان و تفكيك كامل اين قلمروها اشكالات عديده اي دارد ، از جمله اين كه : با تفكر وحدتگرا در تضاد و تباين است ، الگويي وارداتي و غربي مي باشد ، الگويي مروج مصرف و مد بوده ، ريشه اي در فرهنگ ايراني ندارد ، و به صورت اجمال اينكه اين تمركز بر جنبه مادي حيات ، نهتنها نخواهد توانست انسان را به منزل مقصود برساند ، او را در وادي ماديت ودنيا متوقف و زمين گير خواهد كرد . [/FONT]
[FONT=Verdana, Arial, Helvetica, sans-serif]راه صحيح آن است كه قلمروهاي مختلف حيات انسان ، با يك ديد متعادل و هماهنگمورد توجه قرار گيرند و بدون غفلت از رعايت سلسله مراتب حيات ، كه هر جنبه اي را درخدمت قلمرو مافوق خود مي داند ، هدف اصلي ، تعالي معنوي و روحاني انسان و آمادگي اوبراي رسيدن به قرب الهي باشد . اصل سلسله مراتب در بسياري شقوق دانش بشري از جملهمراتب عالم وجود مورد بحث است كه از ذكر جزئيات آنها اجتناب شده ، ضمن احالۀخواننده به آن منابع ، به توضيح اين مطلب بسنده مي شود كه صاحبنظران در اين زمينهرا عقيده بر اين است كه اولاً هر مرتبه اي از وجود بايد در جهت كمال و براي وصول بهمرتبۀ بالاتر ( از درجات نازل مادي تا مراتب عالي معنوي ) عمل كند. ثانياً در جهتهمين تكامل است كه اصولاً براي وصول به درجات بالاتر طي مراتب مادي مادون آنهاضرورت دارد ، چنان كه گفته اند : و اين حجاب بزرگ فطرت است كه بايد سالك الي اللهبه قدم معرفت آن را خرق كند و تا به اين مقام نرسد حق ندارد كه اياك نعبدگويد يعنيلانطلب الا اياك . [/FONT]
[FONT=Verdana, Arial, Helvetica, sans-serif]بنابراين مسكن مي تواند در عين حالي كه زياده از حد متكبرانه ، خود نمايانه ،چشم پركن و متمركز بر پاسخگويي به نيازهاي مادي كه غالباً نيز راه افراط مي پويند ،نباشد به نيازهاي مادي و معنوي انسان در حد مطلوب پاسخ دهد . با اين حال اين وظيفۀبرنامه ريزان و طراحان است كه پاسخگويي به جنبه هاي مختلف را هماهنگ و همراه نموده، جامعه را از تمركز صرف بر جنبه هاي مادي حيات بر حذر نموده ، بالعكس مردم را بهتوجه توأم جنبه هاي مختلف حيات خويش ترغيب و هدايت نمايند . [/FONT]
[FONT=Verdana, Arial, Helvetica, sans-serif]ـ امنيت و ايمني : ويژگيهاي معماري مسكن مطلوب بايد به گونه اي باشد كه درجاتمختلف امنيت را براي ساكنين فراهم آورد . اين امنيت اعم از امنيت در مقابل بلايا وسوانح طبيعي و غير طبيعي ، امنيت در برابر تجاوز ساير آحاد جامعه ، امنيت در برابراثرات ناشي از فعاليتهاي انساني و ساير جنبه هاي امنيت به شمار مي رود . در جهتتأمين امنيت ، منظور داشتن عوامل زير توصيه مي شوند : مكانيابي مناسب مسكن نسبت بهساير عملكردهاي شهري ، انتخاب مصالح مناسب كه الزاماً مصالح گرانقيمت نيستند ،اتخاذ روشهاي مناسب ساخت ، پيش بيني تمهيدات لازم براي تقليل خسارت به هنگام وقوعسانحه و مكانيابي مناسب مسكن در ارتباط با عملكردهاي مولد انواع آلاينده ها به ويژهآلودگي هوا و آلودگي صوتي . [/FONT]
 

آلوین

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=Verdana, Arial, Helvetica, sans-serif]ـ محرميت : مصون بودن فضاهاي داخلي مسكن از ديد بيگانگان موردي است كه آسايشخانواده سخت به آن وابسته است . در واقع ، مسكن به عنوان محل امن و آرامش خانوادهبايد به گونۀ مناسب از مشرف قرار گرفتن در امان بماند . مورد ديگري كه در اين رابطهمطرح است ، ارتباطات صحيح فضاهاي داخلي است به گونه اي كه اولاً غريبه ها بر فضاهايداخلي تسلط نداشته باشند و ثانياً قلمرو اعضاي خانواده ( والدين و فرزندان دختر وپسر ) نيز به طريق مناسب از يگديگر تفكيك شوند . بنابراين محرميت مورد نظر برايمسكن مطلوب عبارت از مصون بودن فضاي داخل مسكن از ديد بيگانگان است . براي مثالمكانهايي از مسكن مثل حياط يا محل اجتماع خانواده و فعاليتهاي فردي بايد از ديد ودسترسي بيگانه در امان باشد . در حالي كه اطاق هاي فردي ( مثل اطاق خاص والدين ) بايد از ديد ساير اعضاء خانواده نيز به دور باشد . [/FONT]
[FONT=Verdana, Arial, Helvetica, sans-serif]ـ آرامش : آرامش اعضاء خانواده كيفيت مهمي است كه توجه به آن ضرورت بنيادينمسكن مطلوب است . انسان از جهات بسياري به آرامش نيازمند است كه اين جهات ، ناشي ازقلمروهاي مختلف حيات انساني است . انسان براي عبادت نيازمند مكاني آرام است تا حضورقلب لازم برايش فراهم گردد . همچنين يكي از لوازم اصلي تفكر به عنوان فعاليت توصيهشده در فرهنگ اسلامي ، وجود فضايي آرام است . مطالعه و كسب دانش و بهره گيري ازوسايل ارتباط جمعي نيازمند آرامش است . فراهم آمدن امكان گفتگوهاي خانوادگي و تحكيممباني آن به وجود آرامش بستگي تام دارد . علاوه بر آن براي انجام بسياري ازفعاليتهاي فردي و جمعي ديگر از جمله استراحت و تماسهاي رو در رو با اقوام و دوستانو همسايگان ، وجود محيطي آرام ضرورت دارد . ايجاد محيطي آرام در مسكن نيز به عوامليهمچون مكانيابي مسكن نسبت به ساير عملكردها ، مصالح مصرفي ، سلسله مراتب بين درون وبرون و ... بستگي تام دارد . [/FONT]
[FONT=Verdana, Arial, Helvetica, sans-serif]ـ خلوت : خلوت مسكن از ويژگي هايي است كه به همراه ساير موارد فوق الاشاره ازضروريات يك محيط مناسب براي زيست انسان به شمار مي رود . اگر ارتباط انسان با جهانهستي را به روابط چهارگانۀ ارتباط با محيطهاي طبيعي و مصنوع و جامعه و « خويشتن » تقسيم كنيم ، وجود خلوت در محيط زندگي ، يكي از مهمترين ويژگيهاي كيفي محيط است كهمي تواند به ايجاد زمينۀ مناسب " رابطۀ انسان با خويش " بيانجامد . علاوه بر آن ،آسايش خانواده و فراهم آمدن امكان ارتباط مناسب اعضاي آن با يگديگر و حتي با سايرنزديكان ، نيازمند خلوت مسكن است . بنابراين مي توان خلوت را ويژگي خاصي از مسكندانست كه به تناسب نياز فرد يا افراد و همچنين در رابطه با هر فعاليتي ، معناي خاصخود را خواهد داشت . براي مثال خلوت مورد نياز براي عبادت با خلوت مورد نياز برايبرپايي محافل دوستانه و خانوادگي و يا مطالعه متفاوت خواهند بود . [/FONT]
[FONT=Verdana, Arial, Helvetica, sans-serif]ـ امكان ارتباط با طبيعت : آن چه از بحث كليت ( مطروحه در مقدمه ) و همچنينتأكيد تعاليم اسلام بر تفكر ، تدبر و تعقل در طبيعت و عناصر طبيعي به عنوان آياتالهي ، مي توان استنتاج كرد ، توجه به طبيعت و عناصر طبيعي است . همچنين يكي ازارتباطات انسان با عالم وجود ، ارتباط انسان با طبيعت است . فراهم بودن اين ارتباطكه كثرت تأكيد بر لزوم آن در تعاليم اسلامي و فرهنگ ايراني ما را از ذكر جزييات آنبي نياز مي نمايد ، امر مهمي است كه مي تواند به عنوان يكي از معيارهاي مسكن مطلوبمطرح شود . علاوه بر نياز انسان به تماس با طبيعت ، هماهنگي محيط مصنوع و از جملهعمارت و مسكن ( به عنوان مهمترين و بيشترين اثر معماري مستحدثه توسط انسان در زمين ) با طبيعت ( محيط ، عناصر ، سيما و مناظر ، مصالح ، زيبايي هاي طبيعي ) ضرورتيانكارناپذير است. بنابراين انسان از جنبه هاي مادي و معنوي متفاوتي به طبيعت وعناصر طبيعي و برخورداري از تماس مداوم با آنها نيازمند است . در اين مقوله توجه بهچند نكته اهميت دارد : اولاً اينكه اين تماس بايد در يك سلسله مراتب منطقي از واحدمسكوني از كوچه ، خيابان ، محله ، شهر و حتي خارج شهر ( طبيعت بكر ) برقرار باشد . ثانياً عناصر طبيعي بسته به ارزشي كه در برآورده نمودن نيازهاي معنوي و رواني انسانبا توجه به معاني نمادينشان دارند شناسايي و دسته بندي و به مردم معرفي شوند وامكان تماس با آنها برقرار گردد . ثالثاً به نقش عناصر طبيعي در جهت پاسخگويي بهنيازهاي معنوي انسان نيز توجه شده ، اين نقش مهم به مردم معرفي مي شود . علاوه برآن ملحوط داشتن شرايط اقليمي و محيطي در طراحي مسكن نقشي بسيار مهم ايفا مي نمايد ونكتۀ مهم در اين مقوله آن است كه ابنيه به گونه اي طراحي شوند تا نياز به تنظيمكننده هاي مصنوعي شرايط محيطي به حداقل ممكن كاهش يابد . در اين صورت است كه نهتنها در بلند مدت فوايد زيست محيطي و حتي صرفه هاي اقتصادي فراواني براي جامعهخواهد داشت ، در جهت خود كفايي و هويت ملي نيز عمل خواهد كرد . نكتۀ بعدي در ارتباطبا بهره گيري از طبيعت عبارت از شناسايي قوانين حاكم بر طبيعت و استفاده از آنها درطراحي و برنامه ريزي محيط مصنوع و از جمله مسكن است . اين موضوع به وظيفۀ مهم انسانبه عنوان خليفه الله رجوع داده مي شود كه در جهت حفظ امانت الهي بايد اصول حاكم براعمالش را اصولي قرار دهد كه در افعال و خلقت الهي مشاهده مي شوند. [/FONT]
[FONT=Verdana, Arial, Helvetica, sans-serif]ـ ميانه روي : ميانه روي كه همان مشي در حد تعادل و اجتناب از افراط و تفريطاست از كيفياتي است كه در به تعادل رساندن جامعه ليفاي نقش مي نمايد . جنبه اي ازميانه روي عبارت از اجتناب از اسراف و تبذير است كه در مقولاتي همچون انتخاب مصالحو شيوه هاي ساخت و تنوع فضاهاي دروني مسكن و هر آنچه كه بتوان آنرا به عنوان خروجاز تعادل ذكر كرد ، بروز مي نمايد . علاوه بر آنميانه روي به معناي اجتناب از لغوو بطالت است كه اين اعراض و دوري به عنوان ويژگي مؤمنين ذكر شده است . جملگي اينهاهوشياري جامعه را در تقابل با موج ترويج مصرف گرايي و مدگرايي رايج طلب مي نمايد كهدنياي صنعتي و مادي گراي معاصر به شدت مبلغ و مروج آن است و به صورت اشكال ، مصالح، فضاها و روابطي ظاهر مي شود كه در تضاد با اقليم و ارزشهاي فرهنگي جامعه و حتياقتصاد خانواده ها است . [/FONT]
[FONT=Verdana, Arial, Helvetica, sans-serif]ـ احترام به حقوق ديگران : مرعي داشتن حقوق ساير آحاد جامعه از جمله همسايگانتأثيري بسزا در شكلگيري مسكن مطلوب و ارتباطهاي مساكن مطلوب بت يكديگر خواهد داشت . اين به آن معناست كه مساكن مطلوب در عين حالي كه امكان ارتباط مناسب بين افرادخانواده فراهم مي آورند از بروز مزاحمت هاي بصري ، صوتي ، رواني و امثال آن پيشگيريمي كنند . [/FONT]
[FONT=Verdana, Arial, Helvetica, sans-serif]ـ وحدت جامعه : طبيعي است كه تعبير مسكن ، منحصر به شكل داخلي بناي سكونتنبوده ، عواملي را نيز كه در ارتباط با سكونت هستند ( از جمله امكانات و خدمات شهريو حتي اثرات رواني اشكال ، رنگها و تناسبات عمارت ) در برمي گيرد . بنابراين ميتوان يكي ار مظاهر مسكن مطلوب را در فقدان قطب بندي ها و تضاد بين خدمات در دسترسواحدهاي مسكوني و حتي محلات همجوار قلمداد كرد . به عبارت ديگر بين محلات شهر ( ودر نتيجه بين اهالي آن ) نبايد در دسترسي به امكانات عمومي تبعيضي وجود داشته باشد . وجود تبعيض و بي عدالتي در توزيع امكانات و در دسترس مردم به آنها عاملي مهم درجهت خدشه به وحدت جامعه و بروز تضاد و دو گانگي بين مردم خواهد بود . و بالعكس رفعتبعيض و قطب بندي شهر و گرايش به سمت عدالت ، زمينه را براي تقويت وحدت و همبستگيجامعه فراهم خواهد نمود . مورد ديگري كه در تقويت وحدت جامعه مهم است توجه متعادلبه هويت جمعي و هويت فردي جامعه و آحاد آن است كه در اين زمينه نيز رجحان هويت جمعيبه هويت فردي امري است كه مقوّم وحدت و يكپارچگي جامعه خواهد شد . فرد و جامعه بهعنوان دو عنصر اساسي مطرح در زمينه ها و دانش هاي مختلف بشري ، هر كدام در هر مكتبيتعاريف و اهميت خاصي دارند . در مقولۀ خاص مسكن مطلوب ، توجه به اين نكته ضروري استكه مسكن و به ويژه ظاهر ( سيما و كالبد ) آن به عاملي در جهت خدشه به وحدت جامعهمنتهي نشود . در اين راستا ، توجه به مفاهيم و ارزشهايي همچون زيبايي ، سادگي ،تأكيد بر هويت ملي و همچنين احتراز از تفاخر فردي ، اجتناب از خود نمايي ، اجتناباز همشكلي با بيگانه و احتراز از اموري كه سبب ترويج فردگرايي و خدشه به وحدت جامعهمي گردند ضرورت دارد . توجه به اين عوامل خواهد توانست تقويت كنندۀ وحدت و همبستگيجامعه باشد . [/FONT]
[FONT=Verdana, Arial, Helvetica, sans-serif]ـ احترام به خانواده : خانواده كوچكترين واحد اجتماعي است كه ارتباطهايي بااعضاء خود و با جهان خارج دارد . هر يك از اين ارتباطها ، نيازمند فضايي مناسب برايفعاليت هاي فردي و جمعي است كه در مسكن رخ مي دهد . رابطۀ اين فضاها با يكديگر و بافضاي خارج و تناسبات آنها با ويژگي ها و مختصات و اهدافي كه براي خانواده مطرح استو همچنين تناسب آن با فعاليتهاي مرتبط ، موضوعاتي هستند كه توجه طراحان را طلب مينمايد . بنابراين مسكن مناسب ، شرايط مناسب رابراي زيست ساكنين خويش به عنوان يكواحد بنيادين اجتماعي ( خانواده ) فراهم مي نمايد . [/FONT]
 

آلوین

عضو جدید
کاربر ممتاز
ـ مباني طراحي
تجلي ويژگيهاي كيفي فوق الذكر در مسكن و محيط مسكوني مناسب زيست ، رعايتاصولي در طراحي و برنامه ريزي مسكن را طلب مي كند كه از طريق مرعي داشتن آنها امكانتجلي بخشيدن به مسكن مطلوب فراهم مي گردد . اين اصول در واقع پاسخگوي ويژگيهايمذكور در بحث فوق به شمار مي رود . با اين توضيح ضروري كه هر اصل ، فراهم آورندۀزمينۀ تجلي يك يا چند ويژگي خواهد بود به نحوي كه ارتباط هاي فشرده و در هم تنيدهاي بين ويژگي هاي مسكن مطلوب و اين اصول وجود خواهد داشت ، كه البته همۀارتباطات از شدت و ارزش يكساني برخوردار نيستند . در زير به برخي از آنها اشاره ميشود :
ـ مقياس انساني : تعيين درجه و مرتبۀ انساني بودن هر پديده را در دو قلمرواصلي معنوي ( روحاني ) و مادي ( فيزيكي ) انسان مي توان مورد تجزيه و تحليل قرارداد . در مورد قلمرو مادي ( به ويژه در معماري و شهرسازي معاصر ) بسيار سخن رفتهاست و آنچه كه مورد غفلت قرار گرفته توجه به قلمرو حيات معنوي و روحاني است . بااين حال به پيروي از تعاليمي كه انسان را متشكل از دو حيات معنوي و مادي معرفي مينمايد و از آن فراتر ، براي بعد معنوي وي ارجحيت قائل است . ساخته ها و عناصر محيطينيز بايد از اين اصل تبعيت نموده ، در خدمت انسان قرار گيرند . در اين مقوله تناسبو هماهنگي ابعاد ابنيه و فضاها با توان رواني انسان ، از اهميت ويژه اي برخورداراست ضمن آن كه اطلاعات واصله از محيط به انسان بايد وي را در جهت تعالي و رشد ،هدايت و همراهي نمايد . به عبارت ديگر توجه توأم به نيازهاي مادي و معنوي انسانموضوع بنياديني است كه مرعي داشتن آن بر تفسيري كه در مورد غالب مباني طراحي به عملمي آيد تأثير خواهد داشت . مقياس انساني مورد نظر در معماري مسكن را در مقولاتيهمچون تناسب ابعاد فضاها با ويژگيهاي رواني و فيزيولوژيكي انسان ، درجۀ نفوذ پذيرياصوات مزاحم در مقايسه با توان تحمل انسان ، درجۀ نفوذ آلودگي هوا در مقايسه باوضعيت مجاز ، چگونگي تنظيم
شرایط محیطی با ویژگی های فیزیولوژیکی انسان ، و در میزان پاسخگویی مسکن به ارزش های فرهنگی ساکنین آن می توان جستجو نمود.
کلیت:
توجه انتزاعی به مسکن بدون توجه به اولا عناصر مکمل آن به عنوان فراهم آورندگان محیط مناسب سکونت و ثانیا بی التفاتی به ارتباط آن با فضاهای مجاورش موضوعی است که در تقابل با نگرش وحدتگرایانه ای است که علیرغم وجود کثرت عناصر و اجزا محیط در پی ایجاد وحدتی معنوی و کالبدی در محیط است.بنابراین در طراحی مسکن توجه به اصل وحدت در کثرت و مد نظر داشتن توأم کلیه موضوعات مرتبط با سکونت،موضوعی است که نباید از آن غفلت شود.مرعی داشتن کلیت در معماری مسکن مستلزم توجه به مباحثی است که از جمله آن عبارتنداز:توجه توأمان به جملگی نیازهای مادی و روانی و معنوی انسان ،ملحوظ داشتن ارتباط وتناسب ویژگی های مسکن مورد نظر با عملکرد واشکال مجاور،مرعی داشتن تأثیر شرایط محیطی بر معماری مسکن ، توجه داشتن به تاریخ و همچنین نگرش به اینده به همراه داشتن نیازهای روز ، و بطور خلاصه توجه همزمان و متوازن به کلیه عناصر و عوامل مرتبط با مسکن و محیط (انسان، محیط طبیعی و محیط مصنوع)و جملگی جزئیات و روابط مربوط به آن ها.
ساسله مراتب:
صل سلسله مراتب که ارتباط قلمروهای مختلف محیط زندگی را از عمومی تا خصوصی(عمومی،نیمه عمومی،نیمه خصوصی و خصوصی)تعریف و تعیین می کند به دلیل ویژگی های مسکن که آنرا "حرم" نامیده اند از اهمیت خاصی برخورداراست.در رابطه با مسکن ، سلسله مراتب را می توان در دو درجه بیرونی و درونی مورد مداقه قرار دارد.
سلسله مراتب بیرونی به ارتباط داخل مسکن با سایر فضاها و عملکرد می پردازد، در حالی که سلسله مراتب درونی بر تعیین ارتباط عناصر داخل مسکن با یکدیگر متمرکز است.در ارتباط فضاهای داخلی نیز اهمیت سلسله مراتب کمتر از ارتباط مسکن با خارج نیست.چنانچه توصیه شده است که از سنینی که خوابگاه دختران و پسران خانواده از یکدیگر جدا شود و همچنین کودکان باید برای ورود به محل استراحت والدین از آنها اجازه بگیرند،تأثیر اصل سلسله مراتب بر معماری مسکن ،به تبیین مراتب بر معماری مسکن ،به تبیین مراتب و نحوه ارتباط قلمروهای مختلف (عمومی ،نیمه عمومی،نیمه خصوصی و خصوصی)می پردازد وحد،وتحریم،فضاها و عناصر ارتباطی هر یک را تعین می نماید.ضمن آنکه در هر قلمرو نیز به جزئیات بیشتری توجه داشته ،ارتباط اجزاء و عناصر آن با یکدیگر و با سایر قلمروها را مورد توجه قرار می دهد.
هماهنگی:
هماهنگی موضوع بنیادی است که رعایت آن در طراحی مسکن،خواهد توانست علاوه بر کمک به ایجاد مسکن مناسب،در ایجاد ونمایش های محیطی ،کالبدی و بصری نیز در خور توجه ایفا نماید.بدون دخول به مبانی و اثرات هماهنگی ،به برخی زمینه هایی که هماهنگی در آنها ضرورت دارد بسنده می شود.
هماهنگی ویژگی های محیط مصنوع با مختصات و روانی و فیزیکی انسان ،هماهنگی عناصر انسان ساخته با طبیعت و اقلیم ،هماهنگی عناصرو عملکردهای مجاور،هماهنگی فرم ها واشکال ، هماهنگی مصالح با یکدیگر که باید بین (نیازها و مختصات) انسان ،محیط طبیعی ،مسکن و شهر برقراردارند.هماهنگی مورد نظر در معماری مسکن به مقولاتی همچون هماهنگی فضاهای همجوار،هماهنگی ابعاد،تناسبات واشکال،هماهنگی عملکردها و اشکال، هماهنگی معماری با اقلیم و با تاریخ ،هماهنگی عمارت با ارزش های فرهنگی ،و بالاخره هماهنگی جملگی آنها با ابعاد مختلف حیات انسان می پردازد.
درونگرائی:
در پاسخ به بعضی معیارهای مطرح شده در مورد مسکن مطلوب همچون محرمیت،خلوت و ارتباط با طبیعت ،یکی از مهمترین اصول ،رعایت درونگرائی است.این اصل فی الواقع بر گرفته ازعناصر تاریخی معماری ایران است که اکثریت قریب به اتفاق عناصر شهری و معماری ،مظهر آن بوده اند.علاوه بر معیارهای مطروحه،توجه به بسیاری از ارزش های اسلامی نیز در درونگرائی نهفته است،همچون:توجه به درون(باطن)بیش ازبیرون(ظاهر)توجه به حیا ،عدم تفاخر،ریا و خود نمایی ،پرهیز از برهنگی و خودآرائی ،و از بین بردن زمینه رشد عجب،تقویت وحدت جامعه ،و نمایش وحدت کالبدی ،ضمن آنکه به تعبیر بوکهارت خانه درونگرائی مسلمین رو به اسمان دارد .این شیوه معماری علاوه بر اینکه بطور نمادین ،توجه انسان به خدا ،و پشت کردن به دنیا را به نمایش می گذارد،نمایشی از پاسخ به سیر در انفس و در درون خویش است که به تبعیت از تعالیم قرآنی ،همواره مورد توجه عرفای مسلمان بوده است.تأثیر درونگرائی مورد نظر،بر معماری مسکن ،دگرگونی در نحوه نگرش به معماری و همچنین تحول در فرم ها ،سبک ها و الگو های رایجی را طلب می نماید که طی دهه های اخیر رشدیافته،سبب طرد وانزوای معماری مسکن علاوه بر نحوه ارتباط داخل عمارت با فضای خارج که عمدتا بر ارتباط داخل عمارت با فضای خارج که عمدتا بر ارتباط مستقیم با حیات خصوصی و یا فضایی نیمه خصوصی استوار است.در زمینه های دیگری نیز می توان مورد پی جویی قرار داد که اهم آنها عبارتنداز:فقدان ارتباط مستقیم دیداری (وحتی حداقل ارتباط صوتی بویایی )بین درون مسکن و فضای عمومی ،ارتباط پیچیده و حداقل فضای کاملا خصوصی با خارج ،تنظیم ار تباط فضاهای داخل مسکن با یکدیگر بسته به استفاده کنندگان آن ها و سادگی نمای بیرونی.
تعادل:
تعادل به عنوان بارزترین ویژگی و اصل حاکم بر عالم وجود که مشتق از عدل می باشد،اصلی است که رعایت آن در هر گونه طرح و بر نامه ای اولا توصیه شده و ثانیا می تواند فراهم آورنده امکان تجلی بسیاری ارزش ها و مفاهیم و معیارهای دیگر باشد.در ارتباط با مسکن رعایت تعادل در زمینه های زیر اهمیت بیشتری دارد:
تعادل در پاسخگویی به نیاز های مختلف(مادی،روانی و معنوی)انسان،حفظ و تقویت تعادل های محیطی،تعادل در پاسخگویی به نیاز های توأم فرد وجامعه،تعادل در مصرف منابع طبیعی ،و تعادل در فرهنگ و الگوی مصرف .مضافا اینکه تعادل (به تبعیت از اصل عدل )در جای خود قرار گرفتن هر چیز و کل مسکن را به نحوی که بهترین بازدهی معنوی و مادی را داشته باشد به طراح یا سازنده القا می نماید.تعادل مورد نظر را در مباحث مختلف معماری مسکن می توان مطرح نمود،از جمله :در توجه متعادل به نیازهای مختاف انسان در استفاده در الگو های آشنا و هندسی متعادل مثل تقارن،در حفظ و تقارن ،در حفظ وتقویت تعادل بین اشکال و معماری مسکن با توجه به زمان و فرهنگ جامعه ،در حفظ تعادل محیط با عنایت به تلفیق مناسب محیط متبوع و طبیعت،و در اجتناب از اعتدالی که بر انسان و محیط ، اثر نا مطلوب و مخرب داشته باشد.
مکانیابی مناسب:
محیط شهری متشکل از بسیاری فعالیت ها و عملکردهایی است که به هر حال لازمه زندگی جمعی و شهری هستند.برخی از این فعالیت ها مزاحمت هایی با یکدیگر دارند که این مزاحمت ها ممکن است دائمی باشد و یا اینکه بسته به زمان و مکان از شدت و ضعف متفاوتی برخوردار باشند.فی المثل مجاورت یک بیمارستان و یک مدرسه در شب با یکدیگر مزاحمتی ندارند،همانگونه که مزاحمت یک بزرگراه با مسکن در طول روز آن شدتی را که شب هنگام دارد به نمایش نمی گذارد.با این حال با توجه به جمیع جهات باید مسکن ورابطه مناسب آن نسبت به سایر عملکردهای عمومی شهر تعریف و مشخص شود.مرعی داشتن مکانیابی مناسب در مقولات متعددی قابل بررسی است مه اهم آنها عبارتنداز:
مکانیابی مناسب مسکن نسبت به سایر عملکردهای شهری،مکانیابی مناسب ساختمان و فضای باز یک واحد مسکونی نسبت به ساختمان و فضای باز سایر ابنیه همجوار و نسبت به معبر.مکانیابی مناسب فضاهای داخلی مسکن نسبت به یکدیگر و نسبت به فضای خارج(اعم از خصوصی وعمومی)،و مکانیابی مناسب اجزاء ساختمان همچون درها وپنجره ها و امثال آن .
در زمینه تبعیین و تدوین مبانی و اصول طراحی مسکن مطلوب،بسیاری از اصول دیگر(مثل توجه به خرده فرهنگ ها ،جدایی از عملکردهای مزاحم،مصالح مناسب واستحکام)نیز قابل معرفی هستند که به جهت احتراز از اطاله کلام از ذکر آنها خودداری می شود.
3-روش های تحصیل ویژگی های کیفی
در جهت تحصیل اهداف مذکور در این نوشتار،علاوه بر ملحوظ داشتن مبانی طراحی (به عنوان گام اول)مرعی داشتن تدابیری نیز ضرورت دارد که در واقع مرحله سوم از فرایند مورد بحث می باشند ذیلا به مواردی از آنها اشاره می شود.
اتخاذ سیاست های مناسب:
این درست است که به دلایلی همچون کمبود مسکن،افزایش جمعیت و مناسب نبودن مساکن موجود ،نیاز به مسکن و ساخت وساز در شهرها افزایش یافته و یا به عبارتی شهرها با بحران کمبود مسکن مواجهند ،و به این ترتیب هدف بر نامه های مر تبط با مسکن ،بر تأمین سر پناهی برای مردم متمرکز است.لکن باید به این امر نیز توجه کرد که استاندارد اندیشیدن و استاندارد کردن مسکن و امور مربوط به آن تنها راه و مناسب ترین راه نیست ،و در حد ملحوظ داشتن بسیاری از جهات کیفی و مهم دیگر شاید بتوان سریعتر و حتی ارزانتر به اهداف نایل آمد.
با مباحثی که در مورد ویژگی های مسکن مطلوب بیان شد می توان گفت که راه تأمین مسکن مناسب و مطلوب برای جامعه ایرانی،یکی از اولین گامها عبارت از معرفی و ترویج ویژگی های مسکن مطلوب می باشد.در این راه که در واقع به تکیه بر ارزش های فرهنگی ،احیاء و ترویج آنها در جامعه استوار بوده و در راستای امحاء از خود بیگانگی و بازگشت به خویش است،فعالیت های فرهنگی ،معرفی هویت ملی و جستجوی روش هایی خاص در قالب سیاست های کیفی و اجرایی ضرورت دارد.
سیاست های کیفی در این جا به آن دسته سیاست هایی اطلاق می شود که به انحاء مختلف به مسائل فرهنگی و دگرگونی در الگوهای زیست و ترویج ارزش های فرهنگ خودی مربوط می شوند .این گونه سیاست ها در واقع تذکر و ترویج هویت فرهنگی جامعه را مد نظر دارند.
عمده ترین عناوین این دسته عبارتنداز:بازگشت به خویش در جنبه های معنوی،دگرگونی آگاهانه و بدون اجبار در الگوی مصرف و سیاست های اجرائی به آن دسته اقداماتی اطلاق می گردد که در کنار سیاست های کیفی بتوانند مروج و مبلغ اصول و مفاهیم و معیارهایی باشند که توسط آنها کیفیات لازم را در انواع مساکن متجلی ساخته،معرف مسکن مطلوب برای طبقات و گروههای مختلف اجتماعی باشند.اهم عناوین این دسته از سیاست هاعبارت از:تنوع مسکن از نظر اندازه و اعمال نظر فرهنگ جمعی است.مراد از تنوع اندازه عبارت است از که کلیه محلات شهری مشتمل بر مساکن با زیربنا و اندازه وفضای متفاوت باشند تا امکان اسکان جملگی خانواده های با درآمد متفاوت وجود داشته باشد.به این ترتیب امکان جابه جایی افراد و خانواده ها در محله فراهم شده ،تمایل به اتقالات محله به محله تقلیل خواهد یافت.مقصود از اعمال نظر فرهنگ جمعی نیز آنست که که اولا ضوابط و مقررات و آئین نامه های معماری به صورت قانون لازم الاجراء در آمده ،در ثانی دستگاههای اجرائی ملزم به نظارت بر اجرای صحیح آنها و جلوگیری از تخلف باشند.این موضوع نباید به ضوابطی صوری وکمی ،مشابه ضوابط فعلی ،منجر شود بلکه باید در موارد مشخص و دقیقی همچون هماهنگی نماهای عمارات ،تناسبات ابعاد و اجزاء،همخوانی رنگ ،شکل و نوع مصالح و خلاصه هر آنچه که بر سیما ،کالبد و هویت شهر و در نتیجه بر فرهنگ و روان مردم اثر خواهد داشت ،دستور العمل روشن و صریح وجود خواهد داشت .واضح است که نهادهای علمی (و نه صرفا نهادهای اجرائی و گروهها و یا تشکیلات با منفعت اقتصادی)در تهیه این ضوابط باید نقش اصلی را ایفا نماید.
 

آلوین

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]مراد از مد نظر داشتن فرهنگ جامعه در تعریف مسکن مطلوب آنست که اگر چه استفاده از تجربیات سایر ملل و تمدن ها (اعم از گذشته و معاصر) تو صیه می شود ،این استفاده باید به گونه ای باشد که اولا با بهره گیری از آنها ،اصول و ارزش های اعتقادی و باورهای جامعه تضعیف نگردند ،ثانیا به هویت ملی خدشه وارد نگردد،ثالثا عامل ترویج افکار و ایده های متضاد ومخالف ارزش های فرهنگی نباشد و رابعا این که با معیارهای برآمده از فرهنگ ایرانی ارزیابی و انتخاب شده باشند.تاریخ نشان می دهد که تکرار و تقلید الگوهای بیگانه به مرور، جوامع مقلد را نسبت به فرهنگ خویش بیگانه نموده ،نهایتا به استحاله جوامع می انجامد.نکته مهم دراتین است که باید توجه داشت که هر یک از مکاتب معماری و شهر سازی بر پایه های اعتقادی و فکری استوار است ،لکن چون بسیاری ،یا به این مبانی توجه ندارند و یا اینکه خود می خواهند که مروج مبانی خاصی باشند ،دست به تقلید یا ترویج الگوهای بیگانه می زنند،تقلید یا ترویجی که خود شکلی از تکرار و در نتیجه بی هویتی و از خود بیگانگی است.به عبارت دیگر این تکرار و تقلید به مرور،هویت جامعه را دگرگون می کند،از خود بیگانگی و احساس حقارت را در مقابل صاحبان اصلی الگوها را رشد می دهد ،به ارزش ها و اصول فرهنگی جامعه اطمه وارد نموده ،در نهایت منجر به استحاله و اضمحلال تمدن و فرهنگی که دست به تقلید و تکرار زده است،می گردد.[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]پس یکی از مهمترین نیازها،تدوین مبانی نظری معماری و شهر سازی است که اصول بنیادین آن از اعتقادات جامعه سر چشمه گرفته ،به نحوه نگرش جامعه به انسان و حیات او معطوف است.[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]بهره گیری از مختصات مسکن تاریخی:[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]یکی از منابع شناخت ویژگی های مسکن مطلوب عبارت از بهره گیری از مختصات مسکن بومی هر فرهنگ و منطقه ای می باشد.لازم به توضیح است که در این مقوله تکرار فرمها و الگوهای مسکن بومی مدنظر نیست،بلکه شناسایی مختصات ارزشی و فرهنگی مرعی داشته شده در انها و جستجوی روش های پاسخگویی به آنها در زمان حاضر و با امکانات در دسترس ،باید هدف اصلی باشد.[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]آموزش:[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]اموزش افراد زیربط با امر مسکن یکی از مهمترین ابزار و روش های اساسی و کارآمد شناخت،تدوین و ترویج ویژگی های مسکن مطلوب است.آموزش می تواند از آموزشگاها آغاز شود.بازآموزی کادر تشکیلات و سازمانهای ذیرربط (اعم از عمومی و خصوصی)زمینه بعدی خواهد بود.توجه به آموزش دست اندرکاران دیگر امر مسکن همچون سازندگان و طراحان نیز ضرورت دارد.،مه ایفای این نقش را باید رسانه های عمومی ،اتحادیه ها و مجامع صنفی و حرفه ای عهده دار شوند .مهم این است که قبل از شروع آموزش ،اصول ،معیارها ،مفاهیم ،ارزش ها و ضوابط باید تبعیین و تدوین شده،در دسترس باشند.[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]اصول گرایی:[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]عدم توصیه الگوی واحد برای اقالیم مختلف و خرده فرهنگ های متفاوت موردی است که باید مورد توجه قرار گیرد.به بیان دیگر راجع به مسکن مطلوب(به ویژه در مقیاس کلان)به هیچ وجه نباید استاندارد اندیشید.بلکه باید اصول و مفاهیم ارزشی و بنیادین ثابتی را مدنظر داشته،تنها نحوه تجلی کالبد بخشیدن به آن ها را در اقالیم ،فرهنگ ها،امکانات و خواسته های متفاوت جستجو کرد.[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]الگوسازی:[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]در جهت ترویج معیارهای مسکن مطلوب و گسترش آن در جامعه ،ارائه الگوهای مناسب با ویژگی های کمی متفاوت و در اقالیم مختاف موضوعی ضروری است.یکی از زمینه هایی که ارائه الگو های اولیه را فراهم می نماید،همکاری آن دسته از تشکیلات و موسسات دولتی و خصوصی است که به ساخت مساکن سازمانی و یا استیجاری مبادرت می ورزند.شرکت تعاونی،سازندگان و تولید کنندگان مسکن در مقیاس انبوه را نیز می توان گروه بعدی دانست که می تواند در ارائه و ترویج الگو های مسکن مطلوب ایفای نقش نمایند.لازم به ذکر است که الگو سازی باید جنبه عمومی به خود بگیرد،و در صورت منحصر شدن آن به برخی طرحها،وضع موجود تکرار خواهد شد.[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]جامع اندیشی و وحدت گرائی:[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]همکاری و هماهنگی تمام دستگاهها و نهادهای اجرائی ،یکی دیگر از مواردی است که امکان ترویج مسکن مطلوب را فراهم آورده،مشروط بر آنکه هیچکدام افق فعالیت و اهداف را به قلمرو سازمان خویش منحصر ومحدود ننموده ،به کل کشور و اهداف بلند مدت ملی بیاندیشد.در این حالت است که می توان به تحقق تجلی معیارهای کیفی و همچنین ترویج الگوهایی جامع اندیشی و وحدت گرائی(در عین کثرت)مسئلین و دست اندر کاران نسبت به کل کشور،و اجتماع نیز موضوع مهمی است که باید به آن توجه شود.همچنین توجه جامع نسبت به همه جنبه ها و وجوه حیات انسان و نیازهای مرتبط با هر وجه ضرورتی است که جامع معصر به شدت از کمبود آن رنج می برد.در واقع ریشه این نیاز را در تمرکز (فعلی)بیش از حد بر جنبه های مادی و اقتصادی می توان جستجو کرد.بدیهی است که تفکر وحدت گرا جامعیت و کلیت و به عبارت دیگر وحدت در کثرت عالم وجود از تبعات آن هستند نمی تواند موضوع مسکن را به طور انتزاعی و بدون توجه به سایر مواردمرتبط با آن مورد بررسی قرار دهد.لزوم این جامع نگری در ایران اسلامی موضوعیت جدی تری می یابد.زیرا تفکر اسلامی موضوعیات بسیار مهمی را مد نظر دارد که توجه به آنها به عنوان اصول و ارزش های بنیادین و اعتقادی که همه امور به انها ارجاع می گردند ضرورت دارد،مضافا اینکه جدیت موضوع در ایران به جهت اتصافش به صفت "اسلامی" است که این صفت بیانگر بار فرهنگی غنی ،سنگین و شناخته شده اسلام در جهان به شمار می رود و در نتیجه جهانیان انتظار دارند که تجلی فرهنگ ،باورها و عقائد اسلامی را در فراورده های فکری و کالبدی این مرزو بوم مشاهده کنند و طبیعی است که یکی از مهمترین این تولیدات و دستاوردها معماری و شهرسازی (محیط زندگی انسان)است.[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]اصلاح تلقی جامعه نسبت به معماری :[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]نتیجه گیری این موضوع مهم باید مورد عنایت قرار گیرد که به معماری نباید به عنوان یک صنعت و آن هم ساختمان سازی نگریست،بلکه معماری مجموعه ای است از "حکمت" و " هنر" که بر مبنای اصول و مفاهیم و ارزش های اعتقادی و فرهنگی هر جامعه استوار بوده،فنون،صنایع و مصالح در دسترس در خدمت تجلی کالبدی یافتن مفاهیم و اصول قرار می گیرند.[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]با عنایت به مراحل سه گانه طرح شده ،ویژگی های کیفی مسکن مطلوب،مبانی طراحی و روش های تحصیل آنها و با توجه به مسائل مبتلا به جامعه،موضوعات زیربه عنوان خلاصه نتایج مستخرجه از نوشتار ،مورد اشاره قرار می گیرند:[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]از انجایی که به تناسب قلمروهای انسان (قلمروهای مادی،روانی و معنوی)نیازهای او نیز متفاوت هستند،مسکن و عوامل مربوط به انها نیز نباید صرفا به عنوان سرپناه و پاسجگوی نیازهای مادی انسان مطمح نظر قرار گیرند.بلکه توجه به ان دسته از ویژگی های کیفی مسکن نیز که تأمین کننده نیاز های روانی و معنوی انسان باشند ضرورت دارد.[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]ویژگی های کیفی مرتبط با مسکن را در موضوعاتی چون "صفات "و "امکانات"مسکن،و انتظارات از آن می توان مورد توجه قرار داد ،که اهم عناوین مرتبط با آنها عبارت از ملحوظ داشتن شأن انسان از طریق توجه به قلمرو های متفاوت حیات وی ،آرامش،امنیت و ایمنی ،محرمیت،خلوت،ارتباط با طبیعت ،احترام به حقوق دیگران ،وحدت جامعه و احترام به خانواده به شمار می رود.[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]با مداقه در صفات و امکانات مرتبط با جنبه های کیفی مسکن و همچنین با انتظاراتی که از تأثیر مسکن بر مقولات اجتماعی می رود،دستیابی به مبانی طراحی امکان پذیر خواهد بود که به نوبه خود مشتمل بر اصولی است .این اصول در هر فرهنگ و جامعه ای تعاریف خاص خود را دارد و در رابطه با قلمروهای مختلف حیات انسان نیز مصادیق و معانی متفاوتی را به نمایش می گذارد.[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]اهم این اصول را تحت عناوینی چون مقیاس انسانی،کلیت،سلسله مراتب،هماهنگی،درونگرائی،مکانیابی مناسب و تعادل می توان مورد بررسی قرارداد.[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]در عین مرعی داشتن مبانی طراحی مسکن مطلوب ،اتخاذ تدابیری نیز ضرورت دارد تا به این وسیله ،اولا توجه مجریان امر به ویژگی های مسکن معطوف شده و ثانیا این ویژگی ها به جامعه نیز معرفی شده ،امکان تلقی صحیحی در مورد معماری و مسکن در جامعه فراهم آید.این تدابیر ذیل موضوعاتی چون اتخاذ سیاست های مناسب،توجه به فرهنگ جامعه،بهره گیری از مختصات مسکن تاریخی،آموزش،اصولگرائی،و اصلاح تلقی جامعه نسبت به معماری قابل طبقه بندی هستند.[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]با توجه به موارد فوق الاشاره،تبیین فرایندی برای طراحی مسکن پیشنهاد می شود که طی آن،قلمروهای مختلف حیات انسان و زمینه های مرتبط و پاسخگو به هر کدام با توجه به ارزش های فرهنگی و کیفی مدنظر قرارگیرند.تدوین مبانی نظری معماری مسکن یکی از مهمترین مراحل این فرایند خواهد بود که می تواند به عنوان منشأ مغایری برای طراحی و همچنین ارزیابی ها مورد استفاده قرار گیرد.این ارزیابی ها اعم از ارزیابی وضع موجود،ارزیابی طرحها و برنامه ها ،و ارزیابی آراء و الگوهای وارداتی از ممالک و فرهنگ های دیگر خواهد بود.در دسترس بودن این مبانی نظری و معیارهای مورد نظر ، علاوه کمک به طراحی و برنامه ریزی،امکان هدایت سیاست های مربوطه در مسیر صحیح را نیز فراهم آورده ،در زمینه های آموزش(به ویژه آموزش جامعه و اصلاح تلقی مردم)نقشی ارزنده ایفاء نماید.[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif][/FONT]
استخراج از متن مقاله ویژگیهای مسکن مطلوب آقای مهندس نوری.
 

آلوین

عضو جدید
کاربر ممتاز
انقلاب در مسکن 1- خرید پستی خانه

انقلاب در مسکن 1- خرید پستی خانه

مهاجرت و پشتیبانی
فشار ناشی از رشد انفجار گونه جمعیت بعد از انقلاب صنعتی در سرتاسر دنیا باعث تبدیل سریع سرزمین های بکر و دست نخورده به منطقه مسکونی شد. به واسطه تغییرات پس از انقلاب صنعتی مردم ، در مناطقی که فرهنگ سنتی خانه سازی و مصالح مناسب یا مهارت های فنی لازم وجود نداشت چگونه باید خانه می ساختند. ممکن است کسی مانند رابینسون کورسو که در یک تصادف به جزیره ای در اقیانوس جنوبی کشیده شده، بتواند با اتکا به استعداد خودش و مصالح موجود در جزیره پایگاه زندگی خود را بنا کند. ولی اگر مواردی مانند کورسو که به بر حسب تصادف در مکانی سکنا می گزیند را استثناء کنیم، در مهاجرت های برنامه ریزی شده هرچند اندک ولی خدامات پشتیبانی وجود داشته است. تحقیقات در قطب جنوب بدون ابداع مصالح و فراهم کردن روشی آسان برای سرهم و منتاژ کردن پایگاه غیر ممکن بود، همانگونه که در برنامه ایستگاه آینده در ماه نیز طبیعتا روش بنای تاسیسات و روش انتقال مصالح از مهمترین مواردی هستند که در حال بررسی شدن می باشند.
روش فرستادن افراد به سرزمین های توسعه نیافته، از دوره اداره سرزمین های استعماری در گذشته گرفته تا پایگاه در قطب جنوب یا پایگاه کره ماه، فرق چندانی نمی کنند. روشی که بتوان بدون داشتن تخصصی به سادگی قطعات را منتاژ کرد و به این منظور قطعات از قبل آماده می شوند. به این روش پیش سازی (Prefabrication) گویند.
درمقاله Early American Prefabrication که پیترسون (Charles E.Peterson) در سال 1948 ارائه می دهد، انگیسی های حداقل در سال 1624 خانه های پیش ساخته ای را به آمریکا صادر کرده بودند که با پانل های چوبی که چندین بار قابلیت تجزیه و منتاژ کردن دارند، بنا شده بودند.
همراه با سیاست توسعه سرزمین های استعماری تقاضا برای خانه های پیش ساخته مخصوص در سرزمین های استعماری بیشتر می شود بنابراین هیچ جای تعجب نیست که افرادی نیز ظاهر شوند که خانه های پیش ساخته را به عنوان یک موقعیت تجاری مناسب درک کنند. بر اساس تحقیقات هاربرت (Gilbert Herbert) در سال 1833 شرکت ماننینگ (Manning Inc.) به مرکزیت لندن در زمینه ساخت و فروش خانه های پیش ساخته برای سرزمین های استعماری فعالیت می کرده است. از دهه 1840 خانه های پیش ساخته ای با سازه چدنی (که در زمان خود مصالح جدیدی برای سازه ساختمان بود) نیز به سرزمین های استعماری صادر می شود. گفته می شود: در اواخر دهه 1840 و اوایل دهه 1850 که مصادف می شود با تلاش گسترده برای کشف طلا در سواحل غربی آمریکا و قاره استرالیا، خانه های پیش ساخته چه از نوع چوبی یا آهنی آن نقش بسزایی را ایفا کردند.
ولی با افزایش جمعیت در سرزمین های استعماری دیگر نیاز به پشتیبانی از کشور مادر از بین می رود. به خصوص در کشوری مانند ایالات متحده آمریکا که دیگر استقلال خود را به دست آورده است. در عمل نیز می بینم که در سال 1830 آمریکا مهد تولد روش ساخت بالون فریم (Balloon Frame) می شود که دارای قابلیت تولید صنعتی بالای بود که بعدها در روش ساخت 2*4 به تکامل می رسد. در بدبینانه ترین حالت تا سال 1860 آمریکا در ساخت خانه به روش منتاژ پانل به حدی توصعه پیدا کرده بود که قابلیت تولید در حد تجاری را می یابد.
عمومیت یافتن کتاب الگو یا پاتان بوک
همانگونه که اشاره شد، واردات خانه پیش ساخته از کشور مادر تنها راه برای استفاده از خانه های پیش ساخته در سرزمین های استعماری نبوده و انتقال دانش ساخت نیز از دیگر اشکال استفاده از این نوع خانه ها در مناطق استعماری بوده است. به خصوص در مناطقی که جمعیت مناسبی اسکان می گرفتند، افرادی پیدا می شوند که ساخت و ساز را شغل خود قرار می دهند و از طرف دیگر خانه های پیش ساخته ای که فقط در حد حفاظت از باد و باران کارایی دارند و در ابتدا از کشورمادر وارد شده بودند دیگر نیاز های بخش بزرگی از مهاجران را برآورده نمی کرد.
همانگونه که وقتی یک آشپز می خواهد با استفاده از مواد غذایی محلی غذایش را درست کند نیاز به کتابی دارد که در آن فنونی که بر اساس تجربیات تاریخی به دست آمده اند در آن جمع شده باشد. برای ساخت مسکن نیز به همچین کتابهایی احتیاج بود.
در ارتباط با معماری چنین کتابی که در آن فنون ساخت جمع شده باشد از قدیم در شرق،غرب و یا برای سرزمین های استعماری وجود داشته است. در ژاپن دستورالعمل مخفی کی واری (kiwari) و یا کتاب هینا کتا بون (hinagatabon) که در آن نقشه جزیات ساختمان کشیده شده است از آن دسته هستند. در اروپا نیز نمونه هایی از انتشار کتاب هایی که در آنها جزئیات ساختمان یا روش ساخت توضیح داده شده است از قرن 17 میلادی به بعد دیده می شود، و در طول قرن 18 تا 19 تعداد آنها بسیار زیاد می شود. اینگونه کتاب هایی که در آنها روش ساخت ساختمان توضیح داده شده است در قرن 18 زمانی که آمریکا مستعمره بود به آمریکا نیز صادر می شود.
در قرن 18 بجز کتاب های راهنمای فنی وارداتی از اروپا کتابهایی را منتشر می کرد، که در آنها طرح های بهتر برای ساخت خانه یا به عبارتی طرح های مدل روز وجود داشت. این کتاب ها در انگستان «ویلا بوک» نامیده می شدند. از این نوع کتاب ها در آمریکا دهه 1830 نیز چاپ می شود که در آنجا با نام های «استایل بوک» و یا « پاتان بوک» شناخته می شدند و برای سازندگان و استفاده کنندگان بسیار با ارزش بود.
این کتاب های پاتان بوک برعکس کتاب های راهنمایی فنی که قبل از آن بود، در باره روش ساخت و یا نقشه جزییات ساختمان توضیحات زیادی نداشتند و بیشتر با نشان دادن نما های مختلف خانه از راه فرهنگی سعی در تحت تاثیر قرار دادن آرزو ها و نیاز های مردمی که در دور دست زندگی می کردند را داشتند. عمومی کردن اطلاعات به روش تان بوک تنها به انتشار کتاب محدود نمی شود. در مجله زنانه Godey’s Lady’s Book که از سال 1830 منتشر می شد نیز از این روش استفاده می شد. در آمریکای نمیه دوم قرن نوزدهم تا اوایل قرن بیستم آمریکا از آنجایی که افراد متنوعی اینگونه مجلات زنانه را می خواندند تاثیر اینگونه مجلات بیشتر بوده است. مثلا تیراژ مجله Ladies’ Home Journal که بعدها نقشه مدل خانه هایی را که معماران معروفی مانند فرانک لوید رایت طراحی کرده بودند را نیز چاپ می کند در سال 1891 ششصد هزار شماره بوده که این تیراژ در سال 1903 به سه میلیون نیز می رسد.
خانه های تمام سفارشی
از یک طرف واردات قطعات خانه های پیش ساخته از سرزمین های دور گسترش پیدا می کند و از طرف دیگر رسانه های معرفی استایل های مختلف خانه گسترش می یابد. مورد اول فقط در حد حفاظت از باد و باران بوده و بدون ارتباط با آرزو ها و خواست های ساکنان آن آغاز می شود و مورد دوم هر چند که آرزو ها و خواست های مردم را نشان می داد ولی هیچ راهی را برای اجرای آن پیشنهاد نمی کند. وقتی نقطه ضعف های این دو را مورد بررسی قرار می دهیم. می توان حدس زد که افرادی بوده اند که با ترکیب این دو، روش جدیدی را برای خانه سازی را ابداع کنند. در دنیای واقعیت نیز خیلی سریع افرادی پیدا می شوند که این تفکر را به واقعیت تبدیل کنند. شرکت های « تمام سفارشی » آمریکا که همان شرکت های فروش خانه پستی هستند از اواخر قرن نوزدهم ایجاد شدند و تا سال 1910 بیش از 10شرکت در این زمینه فعالیت می کردند. شرکت های معرف فروش پستی از قبیل سیارز روباک (Sears Roebuck) و مونتگومری وارد (Montgomery Ward) از 100 سال پیش اجناسی حتی مانند خانه را نیز می فروختند.
شرکت های فروش پستی خانه به اطلاعاتی که در کتاب های پاتان بوک وجود داشت، پلان طبقات با اندازه و مقیاس، نقشه نوع روکار قطعات، و تزیینات و حتی در بعضی از مواقع به وسیله نقشه توضیحی درباره معماری داخلی ساختمان پرده ها و مبلمان ساخت شرکت خود را نیز اضافه کرده، درکتابی که « پلان بوک» خوانده می شد چاپ کرده و تلاش برای فروش آن می کردند. اطلاعاتی در این سطح در مجلات زنانه نیز به تدریج چاپ می شود. در این کتاب های پلان بوک نقشه های کوچک ترین خانه های ممکن که دارای 2 اتاق بودند تا ساختمان های نسبتا مجلل با 10 اتاق برای جواب گویی به نیاز اقشار مختلف تهیه شده بود.
مصرف کننده پلان بوک را در دست می گیرد و در آن خانه ای که با بودجه و نیازهایش هماهنگی دارد را انتخاب کرده و با ارسال تمام و یا قسمتی از هزینه خانه به شرکت فروش پستی قرار داد ساخت را می بندد. بلافاصله از طرف شرکت نقشه های دقیق ساخت و روش بنای ساختمان فرستاده می شود. به طوری برنامه ریزی شده بود که در فاصله دو تا سه هفته نیز اولین سری از مصالح ساخت به وسیله راه آهن به دست مصرف کننده برسد. از اجزاء چوبی که در اندازه های مورد نیاز قبلا بریده شده اند تا مابقی اجزایی که برای ساخت ساختمان لازم است را بر اساس ترتیب ساخت در چندین محموله جداگانه ارسال می شده است. شرکت سیارز روباک که بزرگترین شرکت در این زمینه بود در بعضی از مواقع بنابر نیاز خدمات نصب ساختمان را نیز بر عهده می گرفت و در دهه 1920 مشاور معماری داخلی نیز داشته است که بعداز اتمام خانه برای انتخاب پرده و مبلمان خدمات مشاوره ای را ارائه دهد. خدماتی در سطح خدمات شرکت های خانه سازی امروز ژاپن.
بعد از بحران اقتصادی دهه 1930 اکثر این شرکت ها فروش پستی خانه را قطع می کنند ولی تحریک نیاز های مصرف کننده به وسیله رسانه ها، تولید وابسته به توزیع در منطقه بسیار وسیع، بالا بردن سطح توقع مصرف کنندگان به وسیله ارائه انواع مختلف پلان ها ، خدمات متنوع و... همگی از ویژگی ها و نو آوری های فروش پستی هستند که کمک می کنند تا خانه در قرن بیستم وارد فرایندی شود که در نهایت مسکن را تبدیل به یک کالای مصرفی می کند.
(از کتاب تکامل مسکن به سبک قرن بیستم. نوشته شوایچی ماتسو مورا استاد دانشگاه توکیو ترجمه میثم معصومی
 

آلوین

عضو جدید
کاربر ممتاز
انقلاب در مسکن 2- آغاز خانه سازی به سبک آکیهابار

انقلاب در مسکن 2- آغاز خانه سازی به سبک آکیهابار

(آکیهابار نام مرکز فروش لوازم الکترونیکی و رایانه در ژاپن است که هر قطعه الکترونیکی را می توان از آنجا تهیه کرد. و بسیاری برای ساخت لوازم اکترونیک مورد نیازشان قطعات آن را از این مرکز تهیه می کنند )
خانه سازی بدون قاعده
امروزه ساخت مسکن آنقدر پیچیده شده است که دیگر کمتر کسی می تواند بر نوع ساخت مسکن خود نظارت داشته باشد. وضعیت مسکنی که با بازار یابی یا مارکتینگی بسیار قویی، این قدرت درک بازار آنقدر بالاست که گویی قدرت خواندن روح انسان را دارند و طراحی قویتری که میل به مصرف را هرچه بیشتر تحریک می کند. این ها عواملی هستند که باعث شک در ادعای بالا بودن سطح توقع مردم می شوند. این احساس مانند احساس دروغ بودن درصد بینندگان برنامه های تلوزیونی است. عددی که بر اساس آن برنامه های تلوزیونی ساخته می شود و محتوای آن تعیین می شود، در حالی که هرگز خود و یا اطرافیان ما جزو سوال شوندگان برای بدست آوردن درصد بینندگان نیستیم.

به کسانی که به این احساس توجه می کنند و دوست دارند که طرز تفکر ساخت مسکن را عوض کنند سازندگان شخصی (Self Biulder) گویند. با شنیدن اصطلاح «سازندگان شخصی» خیلی های صحنه ای را به یاد می آورند که یک نفر با زور و بازوی خودش یک آلونک کوچک در کوه می سازد. ولی امروزه این آکونک ها برای مصرف کنندگان دوست دار پیکنیک بصورت یک بسته لوازم تبدیل به کالایی تجاری شده و قابل خرید است و آنقدر امکانت دارد که در نهایت تفاوت زیادی هم با دیگر خانه های مسکونی نداشته باشد. اینجاست که افرادی پیدا می شوند تا با روشی متفاوت در سیستم خانه سازی امروز تغییری هر چند کوچک را ایجاد کنند.
معماری به نام اوسامو ایشیاما (Osamu Ishiyama)از مطرح ترین این افراد است. او خانه ای را طرحی می کند که سرپناه هایی با استفاده ازلوله های فولادی موج دار بود به مانند کانتینری ()که دارای پنجره های است که رو به بالا باز می شود. مجموعی از این خانه ها ساخته می شود که اولین آن خانه کنجی کاوا آی () است. و بعد از ساخت این مجموعه ایشیاما کتابی را با نام « خانه را به روش آکی هابارا بسازیم» را منتشر می کند. او در این کتاب می نویسد:
«حداقل ساختمانی در حد یک خانه مسکونی را هر فردی می توانند بسازد و من معتقدم که باید اینگونه باشد. اینجوری ارزانتر بهتر، آزادانه و از همه مهمتر ساختمانی جالب تری ساخته می شود........
این موضوع من را به یاد آکی ها بارا می اندازد. وقتی شما به آکی هابارا می روید. هرنوع قطعه الکترونیکی را با ارزان ترین قیمت می توانید تهیه کنید. از آنجا که قیمت اجناس در آنجا بستگی به قدرت چانه زنی خریدار دارد، خریدار باید قدرت معامله و قدرت تجزیه و تحلیل حجم عظیمی از اطلاعات را در ارتباط با قطعات داشته باشد. در آکی هابارا هرکس با خرید به دانش خود می افزاید. به اعتقاد من این فرهنگ حاکم بر آکی هابارا فرهنگی است که باید در آینده برصنعت مسکن ژاپن نیز حاکم شود...... انرژی که در ساخت ساز با قطعاتی که بعد از چانه زدن میان خریدار و فروشنده وجود دارد. آیا نمی شود با این روش که من آن را روش آکی هابارایی می نامم یک تغییر کوچک در بازار مسکن ایجاد کرد؟ »

ایشی یامایی که از «زندگی در جنگل» تورو (Henry David Thoreau) تعریف می کرد، و یا برج های وات (Watts Towers) که سایمون رودیلا() را می ستاید و برای پیدا کردن ساختمان های عجیبی که افراد مختلف ساخته اند پیاده به نقاط مختلف ژاپن سفر می کند، به دنبال روش های خلاقانه منفردی نیست که در نقاط مختلف وجود دارد بلکه به دنبال ارائه روش خانه سازی بومی جدیدی است. غافل از آن که این روش بیش از یک دهه پیشتر به صورت کاملا معقول وجود داشته است.



خانه های بومی از نوع صنعتی
سالیان سال مصالحی که در طبیعت هر منطقه قابل دسترسی بود در بهترین حالت عقلیمی با یکدیگر ترکیب می شدند تا مسکنی ساخته شود. پس طبیعتا به دلیل متفاوت بودن مصالحی در دسترس و اقلیم هر منطقه، مسکنی که آنجا نیز ساخته می شد ویژگی خواست خود را داشت. از این رو خانه های روستایی و قدیمی را ساختمان بومی گویند.

ولی بدون توجه به شرایط منطقه ای به وسیله شبکه وسیع حمل و نقلی که در قرن بیستم ایجاد می شود اجناس صنعتی ساخته می شود که در هر منطقه ای در دسترس بودند. آیا امکان ساختن خانه با انتخاب آزادانه و ترکییب این محصولات صنعتی وجود نداشت؟ در نیمه اول قرن بیستم، در میان معماران جوان افرادی پیدا می شوند که آرزوی اینگونه خانه سازی را در سر می پروراندند.اگر خانه های قبل از آن را خانه های بومی بنامیم این آرزو را خانه های بومی از نوع صنعتی می توان نامید.
اولین جایی که امکان ساخت خانه بومی از نوع صنعتی وجود داشت هیچ جایی به غیر از مهد انبوه سازی یعنی آمریکا نیست. در کشوری که از اوسط قرن نوزدهم در مقابل استفاده از روش معمول تولید قطعات برای یک محصول روش تولید قطعاتی که در محصول های مختلف قابلیت استفاده دارند را ابداع می کند، همانگونه که در صنعت خودروسازی از این روش استفاده کرد حداقل از دهه 1920 کاتلگ قطعات و اجزای ساختمان وجود داشته است. کاتلوگ هایی که معماران می توانستند با انتخاب قطعات مورد نیاز خود از میان آن و سفارش آن را تهیه کرده و استفاده کنند.
و اما اروپا. این دوره با رواج طرز تفکر مدرنیسم در میان معماران جوان اورپایی مصادف است. در اواخر دهه 1920 آلبرت فرای() یکی از معماران جوان اروپایی که با گذشتن از اقیانوس اطلس خود را به آمریکا می رساند. در خاطرات خود می گوید: «وقتی قبل از رفتن به آمریکا در آتلیه کوربوزیه کار می کردم. در همچین جایی هم حتی از روی کاتلگ های قطعات تولید انبوه آمریکایی جزئیات نقشه قطعات دست ساز خود را می کشیدند. » معماران جوانی که به آنطرف اقیانوس اطلس می رفتند نه تنها خواهان بهره گیری از کالاهای صنعتی انبوه سازی شده ساختمانی بودند، بلکه علاقه شدیدی به استفاده از انواع و اقسام محصولات صنعتی غیر ساختمانی نیز در ساخت خانه هایشان نشان می دادند. مثلا ریچارد نویترا() که در اوسط دهه 1920 از وین به آمریکا مهاجرت می کند و در کالیفرنیا می گزیند در اولین اثرش که « خانه سالم دکتر لابل» است، برای چراغ های راه پله از چراغ جلو ماشین سواری استفاده می کند. این یکی از اولین ساخت خانه بومی از نوع صنعتی است.
در سالهای 1920 تا 1930 در آمریکا، پیشرفته ترین کشور صنعتی نیز، ساخت خانه ای کامل با منتاژ کردن قطعات و کالا هایی موجود در بازار هنوز آرزویی دست نیافتنی بود. قدرت صنعتی لازم برای واقعی شدن آرزوی خانه بومی از نوع صنعتی ، نیاز به رشد خارق العاده صنعت نظامی داشت که در جنگ جهانی دوم تحقق می یابد. چهار سال بعد از جنگ جهانی دوم خانه ایمز () برای اولین بار این آرزو را ممکن می سازد.
زوج ریچارد و ری ایمز () ( که بعدها به عنوان طراحان صنعتی شهرت جهانی یافتند) به عنوان طرحی برای خانه های آینده، منزل مسکونی خود را به عنوان یک پروژه آزمایشی طراحی می کنند. سیستم Off-the-Shelf Parts روشی است که با منتاژ قطعات پیش ساخته موجود در بازار، ساختمانی هم ارزان و دارای فضایی متعالی می سازد. این روش ساخت ساختمان، امروزه نیز مورد توجه است. صرف نظر از میزان استفاده از قطعات پیش ساخته در این مدل، در این ساختمان دو طبقه ای با استفاده از ستون های تیر آهن های I شکل ، تیرآهن مشبک برای تیرها (Lattice Beam) و ورقه یک پارچه آهنی سازه ای سبک داشت. در دیوار آن پانلهای سیمانی و چارچوب در و پنجره شبیه به کارهای ماندریان (Pieter Cornelis Mondriaan) کار گذاشته شده است با دیدن چنین خانه ای به راحتی می توان قدرت معرفی خانه های آینده را در این خانه درک کرد.
در ژاپن هم خانه ایمز وجود داشت.
در ژاپنی هم هر چند با تاخیر، صنعت ساخت اجزاء پیش ساخته ساختمان رواج می یابد، در دهه 1960 خانه ای مانند خانه ایمز و هم ریشه در روش آکیهابارایی ساخته می شود. ره کن موچی (Re Kenmochi) که با خانواده ایمز رفت آمد داشت مانیفست « معماری با مصالح در قطعات و اندازه های استاندارد» را شعار خود قرار می دهد. « معماری با مصالح در قطعات واندازه های استاندارد» ساخت مصالحی است که با رعایت یک استانداردی مشخص توانایی آن را دارند که آزادانه با یک دیگر ترکیب و منتاژ شده و در بازار به صورت اوپن(open) یا باز موجود باشند. ساختمانی که به این روش با انتخاب آزادانه از میان مصالح موجود در بازار ساخته می شود را ساختمان سازی به روش استفاده از مصالح در قطعات و اندازه های استاندارد گویند. از آنجایی که سیستم هایی مانند سیستم ساخت وساز پیش ساخته در ژاپن که قطعات خواص یک شرکت را فقط در خانه های همان شرکت قابل استفاده است را « سیستم بسته» یا سیستم کلوز( close system) می گویند این روش بر اساس « سیستم باز » یا اوپن سیستم (open system ) می نامیم.

خانه هاتا () به عنوان اولین خانه با استفاده از مصالح در قطعات و اندازه های پیش ساخته می باشد که در ساده ترین حالت ممکن طرز تفکر کن مچی را نشان می دهد. این خانه با استفاده از ستون های فولادی استوانه ای شکل که در آن زمان تازه به عنوان مصالح آماده ساختمانی به بازار آمده بود و تیر آهن های H شکل به عنوان تیر های آن ساخته شده بود، می توانست فضایی در ابعاد9 متر در 13 را در دو طبقه بدون ستون در میان آن ایجاد کند. و از پانل های ALC ( پانل های سبک بتنی حباب دار) و چهار چوب های آلومینیمی برای پوشاندن سطح های کف و دیوار استفاده کرد و در داخل ساختمان کمدها و یونیت های تاسیسات ایجاد کرد تا محیطی قابل سکونت را ایجاد کند.
این ساختمان ساده ترین مدلی است که افکار کن موچی در آن دیده می شود. از این رو در جایی که معمولا پشت بام برای ایجاد مسیر حرکت آب باران دارای شیب است. ولی در این ساختمان برای اینکه به تواند از مصالح در ابعاد استادارد آن استفاده کند هیچ شیبی به بام ساختمان نمی دهد.
البته برای اینکه بتوان با تهیه آزادنه قطعات و مصالح از بازار و ترکیب منتاژ آنها با یکدیگر ساختمان ساخت، نیاز به قراردادی فراگیر است که در آن تمام انداز های و روش اتصال آنها به یک دیگر مشخص شده باشد و همه به این قرارداد پایبند باشند معماری ژاپنی یک سیستم باز است چرا که با به وجود آمدن قرارداد های مشترک میان معماران مختلف در اندازه و روش نصب مانند کی واری و تاتامی واری همه از این استاندار های در ساخت ساختمان خود استفاده می کنند. از طرف دیگر نباید فراموش کرد که در دوره کن موچی بحث هماهنگی مودیولار در میان قطعات صنعتی که قابلیت جابجایی و عوض کردن آنها را تضمین می کرد، بحث روز بوده است. ولی امروز که 30 سال از ساخت اثر او می گذرد حتی در طراحی خانه های ویلایی ژاپن هم ابعاد استاندارد 900 ، 910 ، 950 ، 1000 ، میلیمتر وجود داشته و هیچ حرکتی دیده نمی شود که در جهت ایجاد یک قرارداد اجتماعی برای یکی کردن این ابعاد وجود ندارد. از این رو این آرزو که ساکنان خانه بتوانند قطعات و اجاء مورد نیازی را که می پسندند را از بازار تهیه کرده و خود منتاژ کند هنوز تحقق نیافته است.

روش آکی هابارایی در فروشگاه های ابزار و لوازم DIY
ولی در آمریکایی که مهد خانه ایمز است شرایط متفاوت است. در آمریکا آن هم بدور و بدون ارتباط با اهداف مدرنیسم و یا سیستم متعالی هماهنگی مدیولار سیستمی ایجاد شده است که ساکنان خود می توانند، مصالح و قطعات ساختمان را خریداری کنند و البته سیستم منتاژ و بنای آن نیز ایجاد شده است. فروشگاه های ابزار و لوازم DIY از آن نمونه هستند. فروشگاه های بزرگ ابزار و لوازم که در آمریکای امروز هست می توان تقریبا تمام وسایل و قطعاتی که برای ساخت یک خانه لازم هست را تهیه کرد. نه تنها افراد عادی که می خواهند خانه نو بنا کنند و یا تغییراتی در خانه های خود ایجاد کنند از این فروشگاه ها استفاده می کنند بلکه افراد متخصص و حرفه ای که در زمینه ساخت ساز ساختمان فعالیت می کنند نیز وسایل و مصالح ساختمانی خود را تهیه می کنند. و حتی تفاوت قیمتی برای افراد عادی و حرفه ای وجود ندارد. هرچند که سیستمی مانند آنچه ایمز و کن موچی در سر می پروراندند که بتوان قطعات ساختمانی را فقط منتاژ کرد وجود ندارد ولی می توان گفت که این نکته که مصرف کننده می تواند خودش ترکیب مصالح را آزادانه در بازار انتخاب کند با اهداف آنها یکی است.
ولی وقتی که می خواهیم چگونگی اجرا کردن اینگونه سیستم خانه سازی بومی صنعتی را در ژاپن اجار کنیم باید به شرایط خواص آمریکا که این سیستم در آنجا موفق بوده است را در نظر بگیریم. آن شرایط عبارت است از:
در آمریکا عمر یک خانه طولانی بوده و خریدو فروش خانه قدیمی نیز رایج است. به همین دلیل فرصت های زیادی فراهم می شود که مصرف کننده برای بالا بردن ارزش استفاده از خانه و یا ارزش مالی دست به اضافه کردن به بنای ساختان و ایجاد تغییراتی در آن ایجاد کنند. از این رو در فروشگاه های DIY بیشتر از آنکه مصالح ساختمانی را برای ساخت خانه نوساز بفروشند برای ایجاد تغییرات در ساختمان های موجود می فروشند.
روش ساختمان سازی که در آمریکا در قرن بیستم عمومیت پیدا کرده است روشی به نام پلات فرم است. این روش نیازی به تخصص بالا ندارد از این رو با روش های مختلف ساخت و ساز در ژاپن که هریک نیاز مند تخصص بسیار بالا هستند بسیار متفاوت است.
ورش محاسبه هزینه ساخت خانه در آمریکا این گونه است که قیمت مصالح جدا و دستمزد ساخت مجزا محاسبه می شود، از این رو جدا کردن بازار از تشکیلات ساخت آسان است. و تفاوت آن با ژاپن که قیمت مصالح وساخت یک جا محاسبه می شود خیلی زیاد است.
در آمریکا ساخت و ساز به وسیله افراد عادی آنقدر عادی است که حتی لازم به آوردن مثال جویندگان طلا در غرب نیست. تا حدی که در هر خانه ای یک فضای کوچک کارگاهی وجود دارد. چیزی که در ژاپن کمتر دیده می شود.
حداقل می توان گفت که برای اینکه در ژاپن ساخت و ساز به روش آکی هابارای رواج یابد نیاز به حل مسائل مختلف دارد
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

آلوین

عضو جدید
کاربر ممتاز
انقلاب مسکن 3- مسکنی که راه می رود

انقلاب مسکن 3- مسکنی که راه می رود

در طول تاریخ بشریت نمونه های متنوعی از خانه های متحرک ساخته شده است. این خانه ها همراه با اقوام کوچنشین در حرکت بوده اند. مانند پاو (Pao) چادر اقوام عشایر مغول، که یک نوع خیمه است. امروزه نیز از پاو استفاده می شود و حتی تبدیل به یک خانه آرمانی برای شهرنشینانی شده است که از زندگی و معماری های دنیای صنعتی خسته شده اند. این استقبال تا جایی است که وقتی، چند سال پیش پاوی در مرکز معماری توکیو به نمایش درآمد تعداد زیادی بازدید کننده داشت. سازه پاو از شاخه های بید است. شاخه ها را در قطعات 8/1 متری مانند تور به هم می بافند . با متصل کردن این قطعات به یک دیگر دیواری دایره ای شکل به قطر 3 تا 4.5 متر می سازند. روی آن را با سقفی از همان شاخه ها می پوشانند. این سازه موقع اسکان موقت در هر مکانی امکان بنا شدن داشته برای تکمیل شدن آن، تنها نیاز است که روی آن را با پارچه ای پشمی پوشانده، و بالاو پایین ، چپ و راست آن را با طناب بسته شود. تنها 2 ساعت زمان برای بنا کردن و جمع کردن این خیمه لازم است. این خانه معمولا با شتر و یا جدیدا با ماشین حمل می شود. ولی تمام پاو ها قابلیت جمع شدن و جابجایی را ندارند. بنا بر تحقیقات آقای جیتارو موراتا (Jitaro Morata) امروزه حتی بسیاری از پاو های جمع آوری هم نمی شوند و در همان حالت بنا شده، با ماشین جابه جا می شوند.
اینگونه نیست که خانه های متحرک فقط مختص به کوچ نشینان باشد. بر اساس تحقیقات شوو ایچی هوندا (Shoichi Honda) در ژاپن نیز نمونه هایی از خانه هایی متحرک دیده شده است. این خانه ها قابلیت آن را داشتند که موقع طغیان رودخانه تجزیه شوده و به همراه وسایل خانه جابجا شوند. در بعد از جنگ جهانی دوم نیز زمانی که هنوز بخش های زیاد از ژاپن ویرانه بود، خانه هایی تحت عنوان «خانه های کامیونی» با مساحتی بسیار کوچکی در حد یک تاتامی ( واحد مساحت ژاپنی تقریبا برابر با 90 سانتیمتردر180 سانتیمتر) ساخته و به بازار عرضه می شود. نمونه های بسیاری از خانه ی با قابلیت حمل و نقل بدون نیاز به تجزیه و جمع آوری وجود دارد ، نیازی به جستجو در میان نمونه های ویژه نیست. چرا که از قدیم نمونه های مختلفی از خانه های روی کشتی و یا گاری اسب وجود داشته است. هرچند گاریی که نیروی متحرکه آن از اسب تبدیل به ماشین می شود برای اولین بار در دهه 1920 آمریکا با نام «تریلی مسافرتی» ساخته می شود.
تکامل از وسیله ای تفریحی به وسیله ای لازم برای زندگی
در دهه 1910 با ظهور مدل
T فورد، اتومیبل به سرعت جنبه همگانی یافت تا جایی که در اواسط دهه 1920 تبدیل به وسیله نقلیه عموم مردم آمریکا می شود. هم زمان « اتو کمپ » (کمپ رفتن با ماشین) به عنوان روشی جدید برای تفریح و گذران اوقات فراغتتبلیغ می شود. و « تریلی مسافرتی» به عنوان وسیله تزئیناتی این نوع پیک نیک و تفریح، به بازار می آید. هرچند که تریلی مسافرتی با خانه معمولی بسیار متفاوت بود و فقط برای گذراندن اوقات فراقت و زندگی موقت طراحی شده بود، ولی در هر صورت جزئی از خانواده خانه های متحرک به حساب می آید. در سال 1935 برای اولین بار به جای تریلی مسافرتی، «خانه تریلی» یا همان خانه متحرک ساخته می شود. هر چند به زودی خانه تریلی به عنوان مسکن کارگران ساختمانی و یا خانه های اضطراری در زمان جنگ مورد استفاده گسترده ای واقع می شود، ولی مساحت درون آن بسیار کم بود. و به هیچوجه قابل رقابت با خانه های معمولی نبودند.
این نوع مسکن که ابتداء به عنوان یک وسیله تزیناتی برای اتومبیل ابداع شد، از سال 1950 به بعد با بزرگتر شد ابعاد آن ، نام آن نیز به «خانه متحرک»یا موبیل هاوس تغییر یافت و تبدیل به فضایی با ویژگی های یک خانه معمولی می شود. تا دهه 1950 عرض خانه های متحرک 8 فیت ( تقریبا 2.4 متر) بود که در اوایل دهه 1960 با تعدیل قوانین راهنمایی و رانندگی عرض آن به 10 فیت ( تقریبا 3 متر)، می رسد. در اواسط دهه 1960 نیز با تغییرات پیاپی قانون عرض این خانه ها تا 12 فیت (3.6 متر) و 14 فیت ( 4.2 متر) نیز افزایش می یابد. تا خانه های متحرک هر چه بیشتر قابلیت یک خانه معمولی را پیدا کنند. در دهه 1970 نیز انواع مختلفی از خانه های متحرک به بازار می آید، مانند مدل « عرض دو برابر» یا دبل واید که هر واحد مسکونی از کنار هم قرار دادن دو تریلی ایجاد می شد و یا مدل « گسترش یاب » یا اکیسپاند ابل که در هنگام حمل و نقل جمع شده و از عرض کمی بر خوردار است ولی در موقع استفاده می توان آن را باز کرد و از فضای وسیعتری استفاده کرد. بدین ترتیب در این دوره کیفیت خانه های متحرک روز به روز بهتر می شود. رشد خارق العاده خانه های متحرک به اندازه ای بود که 750 هزار دستگاه خانه متحرک در سال 1972 تولید می شود و 37.1 درصد خانه های تازه بنا در سال 1973 را خانه های متحرک تشکیل می دادند.
موفقیت ابن گونه خانه ها در بازار تا به آنجا رسید که دیگر دولت فدرال نمی توانست نسبت به آنها باشد. دولت سیاست سابق خود مبنی بر به رسمیت نشناختن خانه های متحرک را به عنوان یک خانه را عوض کرده و در سال 1976 مقررات یکسانی برای ساخت خانه های متحرک در سرتاسر آمریکا وضع می کند. از آنجایی که در خانه های متحرکی که تا آن تاریخ ساخته شده بود دارای ویژگی هایی بودند که باعث کم شدن هزینه این خانه ها می شد. از جمله استفاده از شلنگهایی جدید بجای لوله فاضلاب که در خانه های معمولی استفاده نمی شد و یا استفاده از ستون هایی با ابعاد 2 اینچ ( که کیفیت لازم را نداشتند) و یا از مصالح جدیدی که کیفیت و امنیت آنها تا آن موقع ثابت نشده بود مانندچسب های سریع و قویی در این خانه ها بکار می رفت،. ولی بعد از به رسمیت شناخته شدن خانه های متحرک توسط دولت ، سازندگان مجبور به رعایت رعایت کلیه استاندارد های خانه های معمولی شدند که به تبع آن قیمت تمام شده این خانه ها را نیز بالا می برد ولی در مقابل این سخت گیری ها، مقررات منع کننده ای که تا قبل از آن برای مکان نصب این خانه ها وجود داشت برداشته شد و خانه های متحرک نیز تحت پوشش وام های بلند مدت مسکن قرار گرفتند. با توجه به تغییراتی که پس از تصویب این مقررات به وجود آمد نام خانه های متحرک نیز به « خانه های کارخانه ای »(Manufactured home) تغییر یافته از بعد عایق حرارتی و مقاومت در برابر آتش سوزی کیفیت آن بسیار بالا می رود. از این تاریخ به بعد بود که برای اولین بار خانه متحرک هم در اسم و هم در رسم تبدیل به یک خانه واقعی شود.
خانه متحرک هایی که حرکت نمی کنند
یکی از بزرگترین دلایل استقبال زیاد از خانه های متحرک ارزانی آنها بود. در آماری که موسسه خانه های کارخانه ای (
Manufactured Housing Institute ) در سال 1988 ارائه می کند، قیمت متوسط خانه های معمولی آمریکا بدونه در نظر گرفتن قیمت زمین در آن سال ها حدود 100هزار دلار بوده است. در حالی که قیمت خانه متحرک ها چیز در حدود یک چهارم این قیمت یعنی 25 هزار دلار بوده است. امروزه خانه متحرک ها به دو نوع کلی تقسیم می شوند، خانه هایی «تک قسمتی» یا سینگل سکشن که تماما در کارخانه تولید می شوند و به مجرد حمل به محل نصب قابل استفاده اند. و خانه های« چند قطعه ای» یا مالتی سکشن که در بیش از دو قطعه یا قسمت تولید می شوند که در محل نصب با هم منتاژ می شوند. حتی میانگین قیمت خانه متحرک های چند قطعه ای که به نسبت گران قیمت تر هستند نیز یک سوم قیمت خانه های معمولی و فقط 33000 دلار بوده است. البته مساحت خانه متحرک ها از مساحت خانه های معمولی کمتر است ولی قیمت واحد مساحت این خانه ها نیز نصف قیمت واحد مساحت خانه های معمولی بود.
مزیت قیمت پایین باعث شد که در سال 1973 بیش از 50 هزار واحد یعنی چیزی در حدود 37 درصد از واحدهای مسکونی جدید ساز را خانه متحرک ها تشکیل دهند. در سال 1970 سیصدو شصت شرکت و در ششصد کارخانه خانه متحرک تولید می کردند که اکثر آنها شرکت های کوچک بودند. ولی در سال 1985 تعداد شرکت ها به صدوچهل و تعداد کارخانه ها به چهارصد واحد کاهش می یابد در حالی که خانه های پیش ساخته هنوز در طول سال های 1980 تا 1990 بیش از 20 درصد بازار در در اختیار داشتند.
اگر فقط به مزیت قیمتی نگاه کنیم خانه متحرک ها از یک برتری مطلق نسبت به سایر خانه ها بر خوردار بودند و قابلیت این را داشتند که سهم بیشتری از بازار را در اختیار بگیرند ولی به دلیل اینکه این خانه ها دارای محدودیت فرمی بودند این امر میسور نشد. براساس تحیقیقاتی که موسسه خانه های کارخانه ای در سال 1984 میان 10000 خانوار ساکن در خانه متحرک ها اجرا کرد. متوسط سن ساکنان این خانه ها چهل و هفت سال بوده و متوسط درآمد آنها 16000 دلار در سال بوده است. متوسط دوره زندگی در این خانه ها 9 سال بوده ولی وقتی به ساختار سنی ساکنان توجه می کنیم متوجه می شویم که 48 درصد از ساکنان بالای 60 سال سن دارند. بنابر این ساکنان این خانه ها را دو گروه افراد بسیار جوان و افراد مسن تشکیل می دهند. این نتیجه از این جهت دارای اهمیت است که بنا بر تحقیقات سال 1967 ساختار خانواده متوسطی که برای این خانه ها در نظر گرفته شده بود افرادی بودند که دیپلم دارند، کمتر از 35 سال سن و ازدواج کرده اند. که با نتیجه تحقیقات سال 1984 بسیار متفاوت بوده و نشان می دهد که خانه متحرکی که به عنوان خانه ارزان قیمت برای خانوار های کم جمعیت طراحی شده بود مورد استفاده اقشار مختلف اجتماع قرار گرفته است.
با این توضیحات روشن نیاز به بیان این موضوع نیست که خانه متحرک های امروز دیگر مانند پاو یا کالاسکه خانه هایی نیستند که حرکت کنند. هرچند که از کارخانه با چرخهایی که در زیرشان است حمل می شوند ولی ساکنانی که بعد از نشستن در این خانه ها از چرخهایی که در زیر این ساختمان ها استفاده کنند و مکان سکونت خود را از جایی به جای دیگر عوض نمایند فقط در حدود 3 درصد کل ساکنان خانه متحرک ها می باشند. در بیشتر موارد ساکنان در این خانه های تغییراتی ایجاد کنند تا هرچه بیشتر شبیه خانه های معمولی شوند و در محله هایی که این خانه ها بنا شده اند به مانند محله هایی که در آن خانه های ثابت وجود دارد، روابط اجتماعی میان افراد ایجاد می شود. حتی بعضی ها به بنای این خانه ها افزوده و روی آن و یا در اطراف آن اتاق هایی را اضافه کرده اند. این تغییرات همگی از تنوع و جذابیت خاصی برخوردار بوده و بسیار جالب توجه هستند.
خانه متحرک نه به خاطر خاصیت متحرک بودنش که بلکه به دلیل دو ویژگی مهم ارزان قیمتی و سریع النصب بودن در جامعه آمریکا جایگاه خود را باز کرد. نوسسنده Wheel Estate آقای آلان والیس (Allan D. Wallis) کمبود زمین مناسب برای نصب اینگونه خانه ها را از مشکلاتی که این خانه متحرک های ارزان قیمت امروزه دارند بر می شمارددر ابتدا پارکهایی مخصوص برای خانه متحرک ها در نظرگرفته می شد. ولی با گران شدن قیمت زمین صاحبان زمین های این پارک ها که معمولا در اطراف شهرهای قرار داشتند، به فکر تغییر کاربری ویا فروش این زمین ها می افتند. به همین دلیل نود هزار نفر از افرادی که در سال 1973 در خانه متحرک زندگی می کردند مجبور می شوند که مکان زندگی خود را عوض کنند.
(از کتاب تکامل مسکن به سبک قرن بیستم. نوشته شوایچی ماتسو مورا استاد دانشگاه توکیو ترجمه میثم معصومی
 

آلوین

عضو جدید
کاربر ممتاز
انقلاب مسکن 4- خانه های جعبه ای ژاپن

انقلاب مسکن 4- خانه های جعبه ای ژاپن

خانه های جعبه ای ژاپن:
خانه متحرک، جعبه ای برای زندگی است، که در کارخانه تولید می شود. در سال های اخیر و در اوج واردات خانه، شرکتهایی نیز شروع به واردات خانه متحرک آمریکای کردند.اما روش درست کردن فضای زندگی در جعبه های تولیدی در کارخانه از سال ها قبل در ژاپن وجود داشته است.
از قدیمی ترین مثالهای آن سه کی سوی کابین است که از سال 1962 توسط شرکت سه کی سوی هاوس ساخته می شود. هر خانه با استفاده از پلاستیک مقاوم که یک مصالح ساختمانی بسیار جدید بود، در چند یونیت، تولید کارخانه ای می شد. و در مکان بنای خانه، با اتصال یونیت ها به یکدیگر خانه بنا می شد. از حدود سال 1970 که در آمریکا خانه متحرک رواج می یابد در ژاپن نیز این خانه ها مورد توجه قرار می گیرند و افراد مختلفی تلاش می کنند تا خانه های جعبه ای مختلف را طراحی، تولید کرده و به مرحله فروش رسانند. خانه های جعبه ای آن دوران را می توان به دو گروه بزرگ تقسیم کرد. اول خانه هایی که تحت تاثیر روش خانه سازی خانه متحرک هادر آمریکا ساخته می شوند. و دیگری خانه هایی است که در راستای فلسفه مکتب جدید و ژاپنی معماری متابولیسم خلق می شوند.
می توان محصولات مختلفی را در شرکت های مختلف دید، که از خانه متحرک هاتاثیر پذیرفته اند. یک سری از این محصولات که بیشتر شبیه به تریلی مسافرتی یا خانه تریلی بودند مانند کراول ایری (caravelair) به نام تخت فرانسه و یا کابینت یاجیما موبووار قابلیت نقل انتقال بیشتری داشتند و یا محصولاتی شبیه به خانه متحرک های گسترش یاب که قابلیت دراز شدن و کوتا شدن یا پهن شدن را داشتند، که هولد هاوس (hold house) یا اکیسپاند هاوس(Expand house) از آن جمله اند. این خانه ها بیشتر از آن که به عنوان خانه معمولی به بازار عرضه شوند بیشتر به عنوان خانه ویلایی و با توجه به قابلیت های بازار خانه های تفریحی طراحی و ساخته می شدند. هر چند که خانه هایی از قبیل خانهمتحرک هایچند مقطعی که با ترکیب چند جعبه تلاش می کردند تا به خانه های معمولی نزدیکتر شوند مانند خانه مودولار دایئه جوتاکو(modular house of Daie Jutaku) و یا خانه هایی که با ترکیب جعبه و پارتیشن قابلیت بالایی برای پذیرش پلان های مختلف داشتند از قبیل کوبورکونپوسP71 و یا کوبوتا SPHنیز در این دوره به بازار می آیند.
از طرفی دیگر معروف ترین اثر خانه جعبه ای که مبتنی برمکتب متابولیسم ساخته شده، برج کپسولی ناکاگین اثر کیشو کوروکاوا (Kisho Kurokawa) ( سال 1972) است. همانطور که از لغت متابولیسم (metabolism)( به معنای تحولات بدن موجودات زنده برای حفظ حیات)، روشن است این مکتب تلاش می کند تا رابطه جدیدیمیان عناصر شهری و معماری ايجاد کند. این مکتب در دهه 1970 توسط متابولیست ها (جمعی از معماران جوان به محوریت نوبورو کاوازوئه (Noboru Kawazoe) ، کیونوری کیکوتاکه ( Kionori Kikutake) و کیشو کوروکاوا (Kisho Kurokawa) ) تاسیس شد. برج کپسولی ناکاگین ساختمانی است که به بهترین صورت ممکن مفهوم متابولیسم را نشان داده است و بهترین نماینده معماری متابولیسم به حساب می آید. این ساختمان از دو عنصر کور (core) و کپسول (capsule) تشکیل شده است. کور در نقش یک سازه فنا ناپذیر شهری است و فضاهای کپسولی به عنوان سلول های زنده ای هستند که به این سازه وصل بوده مدام در حال تجدید بنا شدن هستند. ساختمان می ساوا هوم هریکو نیز که قبل از هتل نکاگین در اکسپو سال 1970 اوزاکا بنا شده بود با فرمی متفاوت، از این سیستم تبعیت می کند. ساختمان YNSU نیز هرچند توسط متابولیست ها بنا نشده است ولی از آنجایی که روی یک نوع زمین مصنوعی که یک شرکت فولاد سازی بنا کرده، یونیت های واحد های مسکونی تولیدی شرکت خانه سازی ناشیونال جای گرفته بود، تجربه جدیدی از مجتمع مسکونی سازی بوده. از این جهت که این بنا نیز از دو عنصر یعنی سازه پایدار تقریبا فنا ناپذیر و در مقیاس های شهری و جعبه هایی که هر آن امکان نصب، حذف و یا تغییر آنها وجود دارد ساخته شده است با طرز تفکر متابولیست ها اشتراکات زیادی داشت. هرچند قبل و بعد از سال 1970 تلاش های زیادی برای ساخت خانه های مسکونی جعبه ای شد، به جز خانه ای با نام تجاری سه کو سوی های مو M1 ( سال 1970 شرکت سه کو سوی کاگاکو کوگیو) که توانست در جلب توجه بازار موفق باشد، هیچ یک از آنها عمومیت پیدا نکرد .
تفکر ساخت جعبه های بدون هدف:
در سری خانه های سه کو سوی های مو
M1از پیچ و مهره ای برای اتصال مجموعه ای از مکعب مستطیل ها استفاده شده است.(enshaye in jomle ro natonestroost konam) این روش را اصطلاحا روش یونیتی می نامند. بزرگترین اختلاف این روش با دیگر روش های مورد استفاده در ساخت خانه های جعبه ای در این است که جعبه ها حاصل تقسیم فضا های خانه مسکونی به چند جعبه نیستند، بلکه در این روش فضا ها نقش یک عضو از فضای شهر یا محله را دارند. تعریف این جعبه ها به عنوان یک عضو از محیط شهری بر پایه بینش معمار اصلی این پروژه، کاتا هیرو اونو ( Katahiro Ono ) استوار است. از دیگر تفاوت های این سیستم این است که برعکس مفهوم کپسول، جعبه با انواع اقسام امکانات و تاسیسات اشباع نمی شود. در مقابل اونو ویژگی های روش یونیتی را اینگونه بیان می کند. [ برعکس مفهوم کپسول که تلاش می کند حداکثر امکانات و تاسیسات را در کپسول قرار دهد. تلاش کردیم که فضارا به عنوان مهمترین عنصر در محیط مسکونی به صورت کالا در در آوریم. بنابراین به جعبه یونیت های پیش ساخته و بدون عملکرد توجه کردیم. ] که این روش، بسیار با فلسفه متابولیسم متفاوت است.

این خانه جعبه ای همانطور که از ظاهرش کاملا معلوم است، از ترکیب چند جعبه تولیدی در کارخانه ساخته شده است.ابتدا دوازده تیرسبک آهنی که فریم بدنه مکعب مستطیل را تشکیل مي دهندجوش کاری می شوند. این همان جعبه بدون عملکردی است که اونو می گوید. سپس در خط مونتاژ عناصر داخلی، خارجی، تاسیسات و سقف که اونو به آنها ساب سیستم یا سیستم های جانبی می گوید نصب می شود. ولی بسته به این که این جعبه در کجای خانه قرار می گیرد ترتیب نصب آن متفاوت است. بنابراین مراحل مونتاژ ساب سیستم ها بسته به نوع کاربرد جعبه متفاوت است. این مراحل مطابق با نقشه متفاوت هر خانه اجرا می شد. یعنی خط تولید برعکس خط تولیدهای مخصوص تولید انبوه یکسان اجناس ، که در آن دوره مرسوم بود، بر اساس سفارش، هر واحد مسکونی را جداگانه تولید می کرد. از آنجایی که 90 درصد از سه کوسوی M1در کارخانه مونتاژ می شد و به تبع آن کیفیت مصالح حفظ و ارزان شده و زمان ساخت نیز بسیار کم شده بود این محصول با شعار « انقلاب در خانه سازی» فروخته شد و توانست بازار را در اختیار بگیرد. یکی از کسانی که در اجرای این پروژه دخالت داشته، در گزارشی که به شرکت می نویسد:
"افرادی که از نمای مجلل خانه به عنوان نشانه شخصیت خود استفاده کنند بسیار کم بوده و بیشتر مردم به دنبال خانه ای هستند که در آن بتوانند راحت زندگی کنند و از مقاومت و طول عمر بالایی بر خوردار باشد. آنها منتظر ظهور مسکن ارزان قیمت هستند. تفاوت قیمت پنجاه هزار ینی در هر تسوبو ( مترجم : تقریبا 3 متر مربع) میان صدوهشتادهزار ین ( نویسنده : قیمت متوسط خانه های پیش ساخته در آن زمان) و صدو سی هزار ین ( نویسنده: در آن دوره سه کوسوی
M1 تسوبو صدوسی پنج هزار ین فروخته می شد.) آنقدر با ارزش است که نقطه ضعف سادگی نمای ساختمان را برطرف کند. این نظر کارمندی است که هر روز در نمایشگاه با مشتریان در ارتباط بوده است. "
توانایی های خانه های جعبه ای :
از آن دوره 30 سال می گذرد. امروزه شرکت هایی از قبیل اتومبیل سازی تویوتا یا می ساواهوم هم محصولاتی را مانند سه کوسوی
M1 به روش یونیتی تولید می کنند. تا جایی که امروزه سالانه بیش از سی هزار واحد مسکونی با این روش تولید می شود. ولی دیگر خانه ای مانند سه کوسوی M1 دیده نمی شود که نمای بیرونی آن گواه جعبه اي بودن آن خانه باشد . به دلیل اینکه نصب بام و روکار ساختمان درسایت ساختمان انجام می شود دیگر نمی توان درصد بالای پیش ساختگی سه کوسوی M1 را انتظار داشت. حقیقت این است که [افرادی که از نمای مجلل خانه به عنوان نشانه شخصیت خود استفاده کنند بسیار کم ] نبوده. و برای اینکه روش یونیتی توانایی پاسخگویی به این بازار را داشته باشد، مجبور بود که كالاهاي چشم گیرتر و متنوع تری را تولید کند. البته هنوز هم سیستم مونتاژ ساب سیستم به یک جعبه بدون عملکرد تغییر نکرده است.(natonestam injomlaro dorost konam) هرچند درصد آن کاهش یافته، ولی هنوز هم درصد تولید در کارخانه این روش قابل مقایسه با دیگر روش ها نیست و سرعت ساخت آن نیز هنوز یکی از امتیازات بزرگ این نوع محصول است. اما سیستمی که بر اساس استفاده از جعبه های بدون عملکرد شکل گرفته قابلیت های بیشتری دارد که به آنها توجه لازم نشده است.

اول آنکه از آنجا که جعبه قابلیت آن را دارد که به راحتی با اضافه کردن و کم کردن تعداد جعبه وسعت خانه را تغییر دهد، بعد از سکونت در خانه می توان بر اساس نیازها، یکی دو جعبه به بنا اضافه کرد یا از آن کم کرد. و در مواردی نيز می توان جعبه ها را به خانه ای که حتی با سازه ای متفاوت ساخته شده، اضافه کرد. از آنجایی که تغییرات زیاد در منزل معمولا بعد از سکونت در آن انجام می شود، بنابراین سرعت عمل در این کارها نقش مهمی ایفا می کند. اضافه کردن به بنا های موجود با استفاده از مزایای روش یونیتی، در کشورهایی مثل فرانسه و سنگاپور که خانه های جعبه ای عمومیت پیدا نکرده است دیده می شود. انتظار می رود در ژاپن نیز در آیندهاي نزدیک تلاش های در این جهت دیده شود.
دومین مورد، قابلیت باز استفادگی جعبه است. امروزه در ژاپن معمولا خانه های قدیمی را به یک باره تخریب می کنند و جای افسوس است که خانه های جعبه ای را که قابلیت تجزیه جعبه ها را دارند نیز با این روش غیر عقلانی تخریب مي كنند. می توان بعد از تجزیه جعبه ها، آنها را بصورت اولیه جعبه های بدون عملکرد در آورد و با تجهیز کردن آن به یک ساب سیستم جدید مورد استفاده قرار داد و یا حتی فقط ساب سیستم هایی که دیگر کارایی ندارند را عوض کرد و از جعبه استفاده کرد.
سومین مورد، قابلیت تجهیز کردن جعبه های به ساب سیستم در خارج از کارخانه است. چندی قبل یک زوج معمار سه کوسوی M1 را که با حداقل ساب سیستم تجهیز شده بود را می خرد. این خانه بسياري از ساب سیستم هایی را که در محصول های معمولی سه کوسوی M1 وجود داشت، را به همراه نداشت. این زوج قسمت های خالی این سیستم را با تاسیساتی که خود طراحی کرده بودند تکمیل کرده و هنوز هم در آن خانه زندگی می کنند. اینکه ساکنین خانه بتوانند جعبه های بدون عملکرد را آنگونه که دوست دارند دیزاین کرده و محیط زندگی خود را طراحی کنند. این وِیژگی ظرفیت آن را دارد که ارزشی را متفاوت با ارزشهای تولید صنعتی خلق کند. خانه این زوج یک مثال بسیار مناسب دراثبات این موضوع است.
(از کتاب تکامل مسکن به سبک قرن بیستم. نوشته شوایچی ماتسو مورا استاد دانشگاه توکیو ترجمه میثم معصومی)
 

آلوین

عضو جدید
کاربر ممتاز
انقلاب مسکن -5 خانه پیش رفته ای که پرواز می کرد

انقلاب مسکن -5 خانه پیش رفته ای که پرواز می کرد

لک لکی که خانه حمل می کند
یکی از مهمترین تصاویری که پروفسور یوشی چی کا اوچی دا (Yoshichika Uchida)در زمان دانشجویی به من نشان داد، نقاشی بود از یک لک لکی که در حال حمل خانه ای در هوا اسد. این نقاشی برگرفته از مجله انگلیسی پانچ ( Punch) چاپ سال 1944 بود. پروفسور اوچی دا که هم در تئوری و هم در میدان عمل ، پدر صنعتی کردن ساخت و ساز ژاپن بود، علاقه خواستی به این نقاشی داشت. هر وقت که می خواست درباره مهمترین روش صنعتی کردن ساخت و ساز یعنی prefabrication یا پیش سازی صحبت کند، حتما از این نقاشی استفاده می کرد. او هنگامی که نتجه تحقیقاتش را در کتابی به نام « پیش ساختگی قهرمان معماری معاصر» چاپ می کند، از این نقاشی در اول کتابش استفاده می کند. 25 سال بعد نیز هنگامی که محتوای آخرین کلاس درسش در دانشگاه توکیو را تحت کتاب « سیستم های ساخت معماری» تدوین می کند نیز باز از این نقاشی کمک می گیرد. دلیل اهمیت این تصویر را پروفسور اینگونه بیان می کند:
معانی زیادی در نقاشی لک لک در حال حمل خانه نهفته است. اولا خانه این تصور خیلی سریع ساخته می شود. دوما خانواده ای که در پایین دیده می شوند تداعی کننده شعار هر خانواده یک خانه می باشد. ولی مهمترین ویژگی آن قرار دادن خانه ای پیش ساخته بر روی تپه ای است که در اطراف آن انسان دیگری دیده نمی شود و نشان دادن خانه پیش ساخته به مانند هدیه ای از آسمان، نیز مزید بر علت می شود تا من مجذوب این نقاشی شوم.
چند سالی از آن زمانی که از فراگیری معنای این نقاشی از پروفسور اوچی می گذشت که یک روز وقتی داشتم کتاب های کتاب خانه آزمایشگاه را نگاه می کردم به عکسی از یک کتاب آمریکایی برخوردم که بسیار شبیه به این نقاشی بود. اسم آن کتاب The Dymaxion World of Buckminster Fuller ( جهان دایمکسیون باکمینستر فولر) بود. آن عکس تصویر جی او دی سیک دوم (Geodesic dome ) یا گنبد فولر بود، گنبدی که از چوب و پلاستیک توسط باکمینستر فولر ساخته شده بود. در عکس باکمینستر فولر را در حالی نشان می دهد که نظارگر حمل این گنبد با هلیکوپر است. باکمنستر فولر که یکی از نوابغ قرن بیستم آمریکا است، به عنوان متفکری که با اختراع« سینرجتیکس(synergetics)» سعی کرد تا سیستم وجودی فضا را با یک حجم چندین وجهی درک کند و یا نویسنده کتاب« روش هدایت سفینه فضایی زمین(Operating Manual For Spaceship Earth)» از اولین دانشمندانی است که روی مسائل انرژی و مسکن، در مقیاس جهانی فکر کرده است و در معماری نیز با طراحی« دوم یا گنبد فولر Geodesic dome» که در نقاط مختلف دنیا از روی آن ساخته اند معروف است.
کشتی هوایی زپلین و برج D4
گنبد فولر از تقسیم سطح کره با پاره خط ( Geodesic Line ) که یک حجم چندین وجهی را درون کره محاط می کند به وجود آمده است. که این پاره خط ها نقش سازه را در این گنبد دارند. این گنبد به دلیل اینکه با یک سازه بسیار سبک حجم زیادی را تحت پوشش خود قرار می دهد یک طرح انقلابی به حساب آمده و از آن در بنای کوچکی مانند خانه مسکونی گرفته تا سال نمایشگاهی به قطر بیشتر از 100 متر در سرتاسر دنیا استفاده شده است. و مواردی زیادی از این گنبد ها مانند عکس فولر در آسمان حمل شده اند. ولی فولر خیلی پیشتر از این گنبد به فکر حمل ساختمان در آسمان بوده است.
اولین باری که فولر به فکر حمل خانه در آسمان افتاد به سال های 1927 و 28 و طرحی به نام برج D4 بر می گردد. برج D4 که بعدا در سال 1929 ماکت آن ساخته می شود به عنوان خانه ای برای آینده، مانند خانه «دای ماکسیون» که به عنوان خانه ای متعلق به آینده بسیار مورد توجه واقع شد باید سازه و کف آن از مواد سبکی مانند آلومینیوم یا جورالومین (duralumin) ساخته می شد، تا بتوان از دکلی که در مرکز خانه است آویزان شوند. این برج مجتمع مسکومی10 طبقه بود. در طرحی از فولر D4در 6 صحنه کارتنی به صورتی که با کشتی هوایی زپلین حمل و در تمام دنیا به نمایش گذاشته می شود به تصویر درآمده است. داستان این کارتن درباره سفری است که زپلین در آن به دشتی که هیچ کس در آن زندگی نمی کند رفته، با انفجار بمب گودالی در زمین برای قرار دادن پی برج D4 ایجاد می شود و سپس پیر یا ستون مرکزی برج D4 در آن قرار گرفته و با عناصر کششی (مانند کابل) سازه ای تیر را تثبیت کرده، زپلین بر می گردد. فولر در همان سال طرحی با نام شهر یکپارچه جهانی در اقیانوس هوا (The Air Ocean World Town Plan) را ارائه می دهد که در قطب شمال ،گرینلند، قاره آفریقا و یا هر نقطه ای دیگر از دنیا برج های مسکونی را بنا کرده است. و درتصویر دیگر نشان داده است که این برج ها به وسیله هواپیما یا زپلین حمل می شوند.
نقشه واحد های مسکونی داخل برج D4 کشیده نشده است ولی جزتیات خانه دایماکسین که آن نیز در همان سال ها طراحی شده و در آن نیز از سازه کششی استفاده شده به خوبی تشریح شده است. این خانه انباشته است از وسایل و تاسیسات صنعتی، که فولر با قدرت تخیل بالای خود تصور کرده، در آینده ساخته خواهند شد. از قبیل در اتومایتک، پلاستیک شفاف، دستگاه تصویه آب، دستگاه تصویه هوا، ماشین لباس شویی برقی، ماشین ظرف شویی برقی و غیره وسایلی که هیچ ارتباطی با خانه های هم اثر خود نداشت و سنبول یک خانه هایتک بود. آرزوی فولر این بود که با استفاده از تکنولوژی آمریکا این خانه ها را به تولید انبوه رسانده و با استفاده از هواپیما آنها را تا اقصاء نقاط دنیا گسترش دهد. روبرت دابلیو مارکس هدف ثابت در زندگی فولر را اینگونه وصف می کند:
«باید از تمام تکنولوژیها حداکثر استفاده را با بیشترین سرعت ممکن برای (خدمت به)تمام بشریت کرد.»
بدون شک این جمله کوتاه ترین جمله ای است که با آن می توان اعتقاد به توزیع دستاوردهای علمی از طریق راه هوایی را بیان کرد. حتی فولر در سال 1928 که برج D4 را طراحی می کند ماشین پرنده ای را نیز طراحی می کند که با استفاده از هوای فشرده قابلیت حرکت بر روی زمین و هوا هر دو را داشت. او در سال 1940 اطلاعات موجود بر روی زمین را بر روی حجمی 8 وجهی پیاده می کند و « نقشه دایماکسین» که در آن مساحت ها نزدیک به واقعیت می باشد را اختراع می کند. روی این نقشه دستاورد هایی را که به واسطه پیشرفت علم و دانش ایجاد شده است را در سرتا سر جهان پیاده کرده نام آن را «نقشه انرژی» جهان می گذارد.
دستگاه مسکونی دایماکسیون به نام « اویچی تا (Wichita
طرح برج D4 فولر که خانه ای با تکنولوژی بالا و قابلیت جابجایی در آسمان بود، هرگز با همان مشخصات تحقق نیافت. ولی فولر درکار های بعدیش آثاری را عرضه می کند، که از ایده های D4 در آنها استفاده شده و قابلیت اجرایی بیشتری داشتند. یکی از آنها طرح « بال مکانیکی است» که در سال 1940 به سفارش مجله آرکیتکچرال فورام (Architectural Forum) ساخته می شود. این یونیت جدید شامل آشپز خانه و ژنراتور به واحد سرویس بهداشتی است که برای خانه دایماکسیون طراحی کرده بود و در سال 1936 به سفارش شرکت فلیپ داچ ( Phelps Doghe Corp) ساخته بود. این یونیت که برروی گاری سوار بوده و قابلیت حمل و نقل داشت، وسیله ای بود که با آن امکان انجام حداقل زندگی بهداشتی در منطقه ای بی برق را فراهم می کرد. بدین گونه با ترکیب بال مکانیکی و با اختراع « گنبد فولر» یا روش ساخت شلتر( سرپناه) و تولید انبوه آن در سال 1950 آرزوی بلندپروازانه فولر تا مرز تحقق پیش رفت.
پروژه دیگری که براساس طرح خانه دایماکسیون در سال 1947 ساخته شد، دستگاه مسکونی ماکسیون « اوی چی تا (Wichita)» بود. فولر این خانه را در شرایط بعد از جنگ جهانی دوم که از یک طرف صاحبان صنایع جنگی به دنبال راهی برای استفاده صلح آمیز از این صنایع بودند و از طرف دیگر بازار مسکن پاسخ گوی نیازهای سربازان بازگشته از جنگ و خانوادگانشان نبود به سفارش یک شرکت هواپیما سازی ساخت. در این پروژه فولر ایده های مختلفی که در طول سالیان سال از برج D4 و خانه دایماکسیون جمع کرده بود را برای اولین بار در یک پروژه با قابلیت اجرایی استفاده می کند.
دستگاه مسکونی دایماکسیون به مانند خانه دایماکسیون پلانی دایره ای شکل دارد که سقف یا کف هایی آلومنیومی یا جورالومینی آن از ستون مرکزی با استفاده از سیستم سازه کششی متصل شده بود. به جزء اتاق سرویس بهداشتی در این خانه تاسیسات نو آورانه دیگری از قبیل قفسه های که با نیروی برق حرکت می کنند یا سقفی که برای تهویه هوا با حرکتی دورانی بالا رونده تعبیه شده بود. در ضمن فولر تلاش بسیاری می کند تا قطعات ساختمان را سبکتر کرده و سیستم انتقال این خانه ها را طراحی کند. او موفق می شود که تمام قطعات را به وزنی کمتر از 45 کیلوگرم در اَورد و وزن کل یک خانه با 100 متر مربع مساحت را با تمام وسایل آن از قبیل مبلمان و فرش را زیر سه و نیم تن نگاه دارد. و برای تسهیل حمل و نقل قطعات ساختمان را طوری طراحی کرده بود، تا امکان قرارا دادن تمام آنها در یک استوانه بزرگ وجود داشته باشد. فولر حساب کرده بود که اگر این خانه را در مقیاس صنعتی تولید کند می تواند هر واحد مسکونی را با نصف هزینه خانه هایی که به روش های معمول ساخته می شوند بسازد.
از اکتبر سال 1945 که این طرح را منتشر می کند، تا آوریل سال بعد از آن بیش از 37000 هزار واحد سفارش برای این ساختمان در یافت می کند. ولی متاسفانه فولر با مشکلات تجاری از قبیل عدم توانایی تهیه سرمایه مواجه می شود و تنها 2 واحد از این خانه ساخته شده و به تاریخ می پیوندد. شخصی که هر دو این واحدها را می خرد، یک واحد را در سال 1972 برای سکونت خود بنا می کند و دیگری را بدون آنکه حتی یک بار سرهم و منتاژ کند نگهداری می کند. تا در سال 1992 هر دو خانه را به موزه هنری فورد در اطراف شهر دترویت اهدا می کند. این خانه ها در حال حاضر برای اینکه در یکی از سال های ده اول قرن بیست یکم به نمایش در آید توسط باستان شناسان صنعتی در دست بررسی است. شاید این موزه که محل نگاه داری هواپیما یا اتومبیل های تاریخی است بهترین مکان برای نگهداری از محصول آرزو های فولر باشد.
(از کتاب تکامل مسکن به سبک قرن بیستم. نوشته شوایچی ماتسو مورا استاد دانشگاه توکیو ترجمه میثم معصومی(
 

آلوین

عضو جدید
کاربر ممتاز
خانه ای در نیوانگلند

خانه ای در نیوانگلند

نادر تهراني، ايراني تبار و مقيم آمريكاست. ليسانس معماري خود را از دانشگاه رودآيلند Rhode Island در سال 1986 و فوق ليسانس معماري و شهرسازي را از دانشگاه هاروارد در سال 1991 گرفته است. او همچنین يك دوره تحقيقاتي را در مورد تاريخ تئوري در دانشگاه AA گذرانده است.
شراکت تهرانی و Ponce de Leon به 15 سال پیش(ارائه تز مشترک در GSD) باز میگردد. این گروه پروژه های خود را در قالب آزمایشهایی که در نهایت جنبه عملکردی می یابند، می بینند. نادر تهراني به همراه Monica Ponce de Leon دفترOffice dA را تاسيس نموده كه علاوه بر طراحي معماري در زمينه طراحي شهري و طراحي مبلمان هم فعاليت مي‌كند.
دفترdA تاکنون در مسابقات بين‌المللي متعددي رتبه‌هاي بالا به دست آورده است. از جمله در مسابقه توسعه طراحي موزه رز در سال 2004 ، در مسابقه طراحي سكونتگاه طبيعي در شيلي(Elemental Housing) و همچنين مركز آموزشي براي ارتباط نسلها ( Intergenerational Learning Center)رتبه اول را كسب كرده است. دفتر معماري dA در سال 2002 برنده جايزه معماري آكادمي هنر و ادبيات آمريكا شد. مقالات زيادي در مورد كارهاي نادر تهراني و دفتر او در نشريات بين‌المللي به چاپ رسيده و همچنين كارهاي دفتر او بارها در دانشگاه‌هاي معتبر از قبيل پرينستون و هاروارد به نمايش درآمده‌اند. در حال حاضر نادر تهراني به عنوان استاد دانشكده معماري دانشگاه هاروارد به تدريس هم اشتغال دارد.طراحی خانه ای در نیو اینگلندموجب گشته است تا نام نادر تهرانی به همراه Ponce de Leon در میان برگزیدگان 2006 مجله Record قرار گیرد.
خانه ای در نیو اینگلند
25 سال از زمانی که مکعب روبیک به پدیده ای خیره کننده در عرصه معماری مبدل گشت می گذرد. با این حال جذابیت آن برای Monica Ponce de Leon کماکان به قوت خود باقی است. او هر ساله در مدرسه طراحی GSD در کارگاه آموزشی تحت عنوان "پازل دیوانه کننده" به بحث پیرامون موضوع ذیل میپردازد:
"هر گاه پیوند میان داخل و خارج حجمی بدرستی برقرار گردد، خروج موفق از حجم نیازمند دخالتی ماهرانه در داخل آن خواهد بود."
Ponce de Leon و نادر تهرانی(همکار وی در GSD و شریک او در دفتر dA در بوستون) در طراحی خانه ای در نیو اینگلند به ترسیم نمونه عملی این موضوع پرداخته اند. در واقع برخورد معمول امریکایی در طراحی خانه ها مبنی بر اینکه هر فضای جدید حجمی جدید به مجموعه می افزاید، با ایده های این گروه سازگاری چندانی ندارد. آنها به نوعی مخالف پراکندگی هستند. قرارگیری اتاقهای خواب در ارتفاعی که دیدهای نوک درختی را برای مالکین ساختمان امکانپذیر می سازد، نهایتا به ساختاری مکعب وار منجر گردیده است. اما هیچ اثری از سادگی در این مکعب به چشم نمی خورد. چرخشهای ماهرانه در پلان و مقطع و تنوع گیج کننده متریال و فرم نمود بارز این امر می باشند.
سایت پروژه با مساحتی بالغ بر 30 ایکر در نیو اینگلند غربی واقع شده است. در مورد موقعیت فعلی سایت باید گفت بخشی از بناهای قدیمی اطراف دهکده سبز بیضوی را احاطه کرده اند. از این رو تهرانی و Ponce de Leon تا حدودی سنتهای بومی منطقه را نیز در طرح خود دخیل ساخته اند. چنانکه پوشش نمای شرقی که از جانب دسترسی سواره قابل رویت است و نیز نمای جنوبی از جنس توفال های چوبی میباشد، متریالهایی که به اعتقاد تهرانی نشات گرفته از زبان کشتزارند. این در حالیست که در طراحی نماهای غربی و شمالی که بیشتر جنبه خصوصی دارند، آزادی بیان اندیشه های دو معمار وضوح بیشتری می یابد.
در طراحی فضاهای داخلی نیز دوری از کلیشه های بومی قابل لمس است. ورود به ساختمان از طریق راه پله بیرونی و دقیقا در نقطه جدایی نمای جنوبی(با روکش چوب سرو) و نمای غربی(با روکش لاستیکی) امکانپذیر میگردد که تداعی گر شکافی است که سفری به مرکز زمین را در ذهنها ترسیم می کند. دیواره ها نیز همچون ستونهای نگهدارنده با هدایت پله ها به سمت داخل بنا و تکه تکه کردن ارتفاع سقف (گویی که دیگر نیازی به آن نیست) در خدمت ایجاد سازگاری میان پلان و مقطع قرار می گیرند.
نکته قابل توجه دیگر اینکه بنظر میرسد المانهای داخلی به نوعی انعکاس ویژگیهای خارجی ساختمان می باشند. بعنوان مثال میتوان استفاده از چوب ماهون در ساخت شومینه را نام برد که شیوه ترکیب و همپوشانی طرح افقی و عمودی آن نمایانگر گوشه جنوب شرقی ساختمان است.
منابع:
Architectural Record, April 2006 issue

www.arcspace.com

www.officeda.com










 

آلوین

عضو جدید
کاربر ممتاز
جایزه مسکونی A 2006 - AIA

جایزه مسکونی A 2006 - AIA

به دنبال یک قرن معماری مسکونی در آمریکا، شاهد رشد بی رویه شهر نشینی در حومه شهر ها هستیم. اما بی علاقگی به تاریخ و شهرنشینی، زمینه را برای آشنایی با نمونه هایی از پروژه ها فراهم آورد که آموزه های مثبتی برای معماران به همراه دارد. انجمن معماران آمریکا، این نمونه ها را با اعطای جایزه AIA در سال 2006 اعلام داشته است. این برنامه از خانه خوب به عنوان یک ضرورت زندگی، پناهگاه روح آدمی و یک منبع طبیعی با ارزش یاد کرده است.
13 پروژه – تک خانواری و چند خانواری – خانه سازی مطلوب و مناسب را به مراکز شهر ها باز گردانده و بقای انرژی را به طور جدی تامین می کنند. در انتخاب پروژه های مسکونی چند خانواری، هیات داوران، طرح معمارانه پروژه، انتخاب سیستم حمل و نقل و استفاده از فضای باز تفریحی را مورد ارزیابی قرار دادند.
یکی از شش دریافت کننده جایزه مسکن چند خانواری، خانه کار و زندگی هنرمندان در Mount Rainier ،Maryland، است که توسط Hammel ، Green و Abrahamson طراحی شده است. این اولین نمونه ای است که در آن خانه و محل اجتماع هنرمندان و خدماتی جهت جلب هنرمندان از کالج های محلی به یک فضای هنری، خلق می گردد.هجده نوع واحد زندگی / کار، مطابق سلیقه تک خانوار ها یا چند خانوار ها با طرح های انعطاف پذیر و مناسب برای زندگی، کار کردن و نمایش آثار هنری وجود دارد. (تصویر شماره یک)


تصویر شماره 1

در San Diego، کالیفرنیا، معمار Jonathan Segal ,FAIA، پروژه " K Lofts " را بدون کمک مالی دولت طراحی کرد. پروسه طراحی او شامل ساکنین ، مامورین دولتی و گروه های کشوری بود.ساختمان نهایی، شامل فضاهای عمومی و خصوصی که تاثیر متقابل بر هم دارند می باشد. این پروژه ، 50 درصد برق مورد نیازش را طرحی همانند یک نقاشی Mondrian است."تامین می کند. به عقیده هیات داوران، این پروژه علاوه بر کاهش دادن هزینه، " آپارتمانی زیبا و طرحی همانند یک نقاشی Mondrian است."(تصویر شماره 2)




تصویر شماره 2

از دیگر پروژه های کم هزینه، خانه دانشجو است. محوطه Nordheim، در دانشگاه واشینگتن در Seattle که توسط Mithun طراحی شده است. دهکده دانشجویی که خانه ها در طبقات بالا و پارکینگ در زیرزمین قرار گرفته اند.(تصویر شماره 3)


تصویر شماره3

Metro Hollywood، در لوس آنجلس، توسط معماران Kanner طراحی شده است. این پروژه شامل 60 واحد است و دارای یک مرکز نگهداری کودک و یک ایستگاه مترو می باشد. ساختمان با کنار هم قرار گرفتن حیاط بزرگ و حیاط بیرونی یک پروژه مسکونی مجاور خود و ایجاد یک فضای باز وسیع میان این دو تکمیل می شود. هیات داوران آن را بنایی، " سر زنده، قابل تحسین و پویا " توصیف کردند.(تصویر شماره4)


تصویر شماره 4

به اعتقاد هیات داوران آپارتمان های Orange Grove در هالیوود شرقی، کالیفرنیا، طراحی شده توسط معماران و مهندسان Pugh و Scarpa، " این پروژه بر خلاف رسم معمول کالیفرنیا" طراحی شده است. فضاهای خارجی، مجموعه ای از المان های تندیس گونه و انتزاعی می باشد. (تصویر شماره 5 و 6)


تصویر شماره 5 و 6

تنها ساختمان میان مرتبه در برنامه جایزه مسکونی AIA، Contemporaine در شیکاگو است که توسط Perkins وWill طراحی شده است. بیست و هشت واحد اقامتی با بالکن هایی روی چهار طبقه قرار گرفته اند. هیات داوران تحت تاثیر این پروژه قرار گرفت و از آن به عنوان یک نمونه جسورانه از " تکنولوژی بتن به صورت یک المان طراحی" نام برد.(تصویر شماره 6)


تصویر شماره 6
بنابراین تمام پروژه های چند خانواری و اکثر نمونه های تک خانواری در برنامه جایزه مسکونی AIA به صورت پروژه های شهری مطرح می باشند. دامداری Avis، با مساحتی معادل 1700 آکر (6900 هکتار) در نزد یکی پارک Clyde، Montana قرار دارد. ساختمان های این دامداری قدیمی، توسط معماران Hartman و Fernau طراحی شده است. معماران یک طویله و یک انبار غله را، که به مدت 50 سال متروک بود، به صورت یک خانه رعیتی، خوابگاه کارگران و فضای تفریحی بازسازی کردند. آنها همچنین خوابگاه چوبی را برای ساخت یک اداره تغییر دادند. (تصویر شماره 7)


تصویر شماره 7

برای اقامتگاه Kesser در Chevy Chase ، Maryland ، معمار Robert M . Gurney, FAIA بر روی "طرح کلی" برای یک خانه مدرن در ناحیه تاریخی تاکید داشت. تالارهای وسیع با فضاهای داخلی، یک آسانسور و حمام و آشپزخانه. خانه ای با 3800 فوت مربع ( 350 متر مربع ) در اطراف یک استخر طراحی شده است.(تصویر شماره 8)


تصویر شماره 8

نو سازی "خانه Slot" در بروکلین، نیویورک، توسط معماران Noroof، تا اندازه ای با هدف حفاظت از یک درخت افرای 60 پایی ( 18 متر ) در حیاط جلویی طراحی شده است. یک شیار، مانند پنجره ای است که نمای خانه را شکافته تا دید به سمت درخت را از داخل میسر سازد. سپس معماران ایده فضایی شیار را پذیرفته و آن را در کل طراحی برای توسعه خانه به صورت افقی و عمودی تکرار نمودند. (تصویر شماره 9 و 10)


تصویر شماره 9 و 10

خانه Coconut در لوس آنجلس، توسط معماران Mund wiler و Lee، پروژه داخلی دیگری است. مسیری از خیابان به سمت ورودی واقع در قسمت میانی خانه کشیده می شود. کرکره های باز و متحرک برای حفاظت خانه از همسایه ها و خیابان طراحی شده اند. جنس نما از پانل های فیبر تیره با روکش چوبی است که مقاومتش با پوست نارگیل قابل مقایسه است و بدین ترتیب مراحل نگهداری را کاهش می دهد. (تصویر شماره 10)


تصویر شماره 10

برج مسکونی با مساحتی معادل 1200 پای مربع ( 110 متر مربع )، واقع در شیکاگو، طراحی شده توسط Frederick Phillips و شرکا، دارای ارتفاع زیادی است که با توجه به خط آسمان شیکاگو طراحی شده است و ارتفاع خانه، دید مناسب ساکنین را تا مین می کند. خانه شامل اتاق نشیمن، غذاخوری و آشپز خانه در طبقه سوم، اتاق خواب ها در طبقه دوم و پارکینگ و ورودی در طبقه همکف می باشد. (تصویر شماره 11 و 12)




تصویر شماره 11و12

و سر انجام دو پروژه دیگر جایزه AIA، به دلیل بدعت گذاری خاص در طراحی جزییات، استفاده از تکنولوری های جدید، روند طراحی و هماهنگی مصالح بر گزیده شده اند.
چتر خورشیدی، Venice، واقع در کالیفرنیا، توسط معماران و مهندسان Pugh و Scarpa برای " ایجاد سایبان خورشیدی " در نظر گرفته شده بود. پوست، نور خورشید را بیشتر از اینکه منعکس کرده و جذب می نماید. ساخت خانه با تمام برق مورد نیازش مد نظر بوده است. (تصویر شماره 12)


تصویر شماره 12

مدولار مدرن، توسط Resolution : 4 Architecture، یک نمونه پیش ساخته است که اکنون در مناطق گوناگون آمریکا به اجرا در آمده اند. هیات داوران، طراحان این پروژه را برای طراحی خانه های مدولار و رسید ن به "تنوع شبکه بندی طرح" ستودند.

 

آلوین

عضو جدید
کاربر ممتاز
مجموعه مسکونی K-Lofts، سن دیگو، کالیفرنیا

مجموعه مسکونی K-Lofts، سن دیگو، کالیفرنیا

با بكار گيري مجموعه اي از نماهاي هندسي بي نظير ، معماران گروه Janathan Segal نه واحد از خانه هاي با ارزش را توسعه دادند.
همسايگي و مجاورت Golden Hill سن ديه گو تاريخي گوناگون از سبك هاي معماري، خانه هايي با سبك ويكتوريايي، سبك Colonial Revivel و سبك استاد شاگردي را نمايش مي دهد به علاوه تكسراها و خانه هاي گلي و ساختمان هاي آپارتماني قرن بيستم و ساختمانهاي تجاري كم ارتفاعي خيابانهاي اطراف آن را مي آرايند. سالهاي زيادي بود كه Golden Hill رو به زوال گذاشته بود و وضعیت آن روز به روز هم بدتر مي شد و ساكنان آن نیز نقل مکان کرده بودند. اما در سالهاي اخير خانواده هاي جوان و پيشه ور شروع به باز گشت به مجاورت و همسايگي Golden Hill نمودند و مشتاقانه خانه هاي قديمي با ايوانهاي بزرگ و حياط هاي وسيع را خريداري کردند. بطوریکه برخلاف تعداد اندكي از خانه هاي سمت چپ بازار، تقاضاها براي خانه های چند خانواري نو افزايش يافته است.
معمار، توسعه دهنده و سازنده سن ديه گو FALA,Janathan Segal فردي فعال در باز زنده سازي تعدادي از مراكز تجاري شهر در مجاورت سن ديه گو است. علاوه بر اين وی مجتمع هاي آپارتماني مدرن ارويايي را با خانه هاي تك خانواري قديمي Golden Hill بصورت يكپارچه اي پيوند داده است. متخصصي در عوارض شهري، كه در شهر نوزده پروژه خانه سازي به انجام رسانیده است؛Segal يك قطعه زمين گوشه در Golden Hill درجايي كه يك فروشگاه خدماتي و پاركينگي متروکه در آنجا واقع بود خريداري كرد، فقط با 9000 فوت مربع ، كه در آن ساختمانی موجود بود، segal يك مجتمع آپارتماني با يك گاراژ هم تراز با خيابان و يك فضاي تجاري (خرده فروشي) كوچك پيشنهاد كرد.
با اينكه طرح او را تصويب شده بود اما واريانس لازم جهت دربرداشتن فضاي خرده فروشي را نداد و اين براي Segal كه از ايجاد كاربري مختلط حمايت مي كرد يأسي بزرگ بود.
Segal بجاي متلاشي ساختن ساختمان هاي قديمي سياست بكار گيري اين ساختمانها را برگزيد كه موجب صرفه جويي در حدود 000/80 دلار در هزينه هاي تخريب و ساخت شد. او خود در اين خصوص مي گويد كه:" اين كار براي محيط زيست بسیار مناسب و از نظر معماري هم بهتر است و براي خود ما هم از نظر مالي بسيار خوب مي باشد. او سقف موجود را از جا بر چيد و آن را به جهت تحمل كردن طبقه دوم از نو ساخت سپس پنج واحد مسكوني دو طبقه را به ساختمانهاي قديمي الحاق نمود.

 

آلوین

عضو جدید
کاربر ممتاز
مجموعه مسکونی Montclair-Lofts،میامی، فلوریدا

مجموعه مسکونی Montclair-Lofts،میامی، فلوریدا

معماري oppenheim براي طراحي دو سري مجتمع با مالكيت مشترك با تنازعاتي مواجه بود. اين مجتمع با ساختمان آپارتماني تاريخي كوچكي احاطه مي شد كه حفاظت كنندگان در نظر داشتند که اين مكان تاريخي را حفظ نمایند. بنابراين تيم طراحي با ايده بكار گيري ساختمان تاريخي به عنوان بخش ورودي سه ساختمان جديد پنج طبقه موافقت كرد.
بازديد كنندگان با گذر از ميان درهاي اصلي قديمي با سردر سرا شيب و انحناءداري مواجه مي شوند كه به لابي اصلي ساختمان ها كه در طبقه دوم قرار دارد منتهي مي شود. در اين طبقه آسانسورهاي شيشه اي، سقف شيشه اي را سوراخ كرده و به سمت استخر بالاي بام و فضاي سير كولاسيون اصلي ساختمان هاي جديد مجاور حركت مي كنند. با پيوستن به نقشه و پلان كار آمد و گويايي كه تعدادي راهري بيروني را تعريف مي كند openheim به وجود آمدن دو نما كه هر يك پذيراي نور و تهويه فراواني مي باشند را در مجتمع آپارتمانهاي 40 واحدي حتمي مي كند. اين راهروهاي بيروني را صفحات و توري هاي آلومينيومي فرا مي گيرند كه به تصفيه نور و مناظر كمك شایانی مي نمایند. همچنين اشكال و فرمهاي اين صفحات اشاره اي انتزاعي و خيالي به فرمهاي تاريخي احاطه کننده مجاورت خود دارند.
براي كنتراست نماهاي اندود شده و نماهاي آلومينيومي، پايه ساختمانهاي جديد با سنگ هاي درشت و زبري پوشانده شده و با كلاه فرنگي هاي خاصی ضميمه شده اند كه فضايي ویژه براي ساكنان جهت تدبيردر مورد مسائل و منعكس كردن آنها فراهم مي كند.


منابع:
www.oppenoffice.com











 

آلوین

عضو جدید
کاربر ممتاز
خانهء اوهایو

خانهء اوهایو

سایت: Wooster, Ohio
ساخت: 2003
وسعت: 2300 فوت مربع
این نوسازی و الحاق برای یک زوج تحصیل کرده در اوهایو با یک خانه موجود بر جای مانده از دهه 1950 انجام یافت. مالکین خانه دارای مجموعه نفیسی از فیلم و کتاب و خواهان ایجاد یک انبار مناسب و قفسه نمایش آنها در داخل منزل خود بودند.طرح اولیه خانه، فضا را به اتاقهای بسیار کوچک تقسیم نموده و در حقیقت نیازهای کارفرما را فراهم نمی ساخت.
راه حل طراحی ترکیبی از نوسازی خانه موجود به اضافه الحاق سه المان بود که منطقا خانه را توسعه می داد. در ابتدا پارتیشن هایی که جدا کننده آشپزخانه و نشیمن بودند حذف شده و فضای بزرگ و یکپارچه ای برای نشیمن، ناهارخوری و آشپزخانه بوجود آمد.
1-ورودی جلوی ساختمان با اضافه نمودن یک پیشخوان و راهروی مسقف و یک نشیمن ویژه تکمیل گردید.
2-سکویی جدید در قسمت جنوبی برای بسط فضای نشیمن در حیاط پشتی اضافه شد.
3-یک کتابخانه توسط یک دیوار از بازشوها و یک دیوار تشکیل شده از قفسه هاش کتاب در دو طبقه تکمیل گردید.
تمامی الحاقات دارای روکش چوب سرو غربی و قفسه های داخلی از چوب افرا با ترکیب مختلط و چندگانه از قفسه و کشو برای امکان بیشترین استفاده ب مالکین می باشد.









 

آلوین

عضو جدید
کاربر ممتاز
نشستی درباره طراحی خانه در ایران

نشستی درباره طراحی خانه در ایران

A PANEL ON HOUSE DESIGN IN IRAN


بر گرفته از مجله آبادی _ شماره 55 | تهیه و تنظیم : علی اعطا ، حمید حسینمردی





…آبادی : در مورد تلقی شخصیتان از مفهومی به اسم خانه صحبت کنید.



مهدی علیزاده :
من درکم از موضوع خانه سر پناه است و نه بیشتر ؛ و باقی آن به زمانه و شرایط مربوط است . در زمانه امروز من تصورم از خانه لانه زنبور هایی است که در یک دیوار طراحی می شود . یعنی دیواری که یک سوراخ هایی دارد با مدرن ترین وسایل ، که سکونت در آن واقع می شود و بقیه زندگی در خارج ار این فضا اتفاق می افتد . امروز من تمام فضای زندگی را خاکریز جنگ بین افراد و نسل ها می بینم . این دعواهایی که در خانه ها بین نسل ها اتفاق می افتد معنایش این است که تحولی در زندگی و ساختار خانواده صورت گرفته است که این تحول ، فضای خاص خودش را می خواهد . روابط من و پسرم ، با خواهرزاده ام و با دیگران ، الان دیگر در بیرون خانه اتفاق می افتد ، نه چیزی که قبلا ساخته می شد ، مثلا ده تا خانه تو در تو . این ها دیگر وجود نخواهد داشت . یعنی مناسبات متفاوت شده است .



بیژن شافعی :
من فکر می کنم که اگر خانه را به عنوان فضای زندگی تعریف کنیم ، قاعدتا عوامل موثر و متعددی از جمله زمان و مکان در آن اثرگذار بوده ، و این زمان و مکان تغییراتی را در فضای زندگی به وجود آورده ؛ و در نتیجه به عنوان مفهوم مجرد نمی توان با آن برخورد کرد . امروزه مثلا بحث فضای مجازی در میان است . اگر شما بخواهید خانه را بررسی کنید حتما باید این بررسی با شناخت سیر تحول آن همراه باشد تا بتوانید تغییرات زمانی و مکانی را درک کنید . من معتقد به تغییر فرهنگی هستم . این اعتقاد شخصی من است . این تغییر فرهنگی منجر به تغییر در فضاهای خانه شده است .


فرامرز شریفی :
از نظر من هم خانه یک سرپناه است که با شرایط روز تغییر می کند . خانه هایی که وقتی دانشجو بودم طراحی می کردم ، با خانه هایی که امروز برای مردم طراحی می کنم ، خیلی فرق نمی کند . در هر صورت همان زندگی و همان داستان است . در هر صورت اگر من یک خانه طراحی می کنم پیداست که طرح من است . این مسأله ایست شخصی که به خود معمار مربوط می شود .


رضا دانشمیر :
به نظر من معماری دو بحث عمده دارد ؛ یکی بحث درونی و دیگری بحث بیرونی . سرپناه به بحث بیرونی مربوط می شود ؛ یعنی پاسخ به نیاز و اگر از این دید بخواهیم نگاه کنیم ، بله صحیح است ؛ معماری باید نیازی را برطرف کند . اما به نظر من خانه یک موضوع آزمایشگاهی است در بحث درونی معماری . تقریبا از رنسانس به این طرف ، پروژه هایی که کار می شود ، مسئله آنها فقط سرپناه نیست . در واقع می خواستند جایگاه انسان را در جهان با معماری توصیف کنند . حالا خانه دستاویزی است که کارفرماهای آن خیلی بیشتر از پروژه های دیگر است . کارفرما مردم هستند ، مردم هم زیاد هستند . این مردم خانه می خواهند . خانه پروژه کوچکی است که د ر واقع یک موضوع آزمایشگاهی است که حالا معماران بر اساس شرایط فکریشان می توانند تجربه کنند و نظریات متفائتی را در قالب خانه آزمایش کنند .

مصطفی کیانی : ما در زبان انگلیسی دو واژه در رابطه با خانه داریم . کلمه house که معنی سکونت دارد و کلمه home که یک مفهوم کاملا شخصی است . کلمه مسکن و یا سکونت مترادف با بحث سکنی گزیدن و آرامش گرفتن است . در صورتی که این سکنی گزیدن در دیگر فضاهای معماری که در بیرون هست ، مطرح نیست . اهمییت خانه به مسأله خانواده مربوط است . اما در فرهنگ های مختلف تعریف نهاد خانواده متفاوت است ؛ مثلا در جوانع شرقی خانواده اهمییت بسیار بیشتری نسبت به جوامع غربی دارد . نحوه زندگی کردن آنها هم همین را نشان می دهد . به نظرم در جاهایی که نهاد خانواده اهمییت بیشتری دارد ، خانه های آنها هم باید خیلی مهمتر باشند . من فکر می کنم این حرف درست است که فضای خانه و تعریف لغوی آن سرپناه است . اما در این خانه چیزهایی هست که باید بازتاب اندیشه های آن فرد باشد و همچنین پاسخ به نیازهای درونی که آن افرادی که در آنجا زندگی می کنند . اما ما اینجا یک گاوداری طراحی نمی کنیم که بگوییم صرفا سرپناه است . البته من نمی خواهم بعضی از نظراتی را که مطرح شد نقد کنم . اما به نظر من ارزش های انسانی و خانوادگی باید در خانه تجلی پیدا کند . ارزش هایی که ما شاید نتوانیم در هیچ جای دیگری آنها را بیان کنیم . این خانه می خواهد یک باغ باشد ، می خواهد در یک آپارتمان باشد و یا یک مجتمع مسکونی باشد . به نظرم آن ارزش ها در هر خانه باید متجلی باشد .

*عکس ها از همان منبع هستند .
 

آلوین

عضو جدید
کاربر ممتاز
منحنی های زیبای بیابان

منحنی های زیبای بیابان



Aldo Andreoli of Sanba designs Luna Rossa in Sedona

یک جرقۀ فکری این خانۀ غیر متعارف را که همانند ماری به طول 85 فوت است و در کنار استخر هلالی شکل شنا می کند را به وجود آورد.


در بخش مرکزی خانه یک حوض بنا شده و بالای آن شکافی است که آسمان را قاب کرده است .



آندرولی در نظر داشته است که ارتباط قوی ای را میان داخل ساختمان و بخش بیرونی به ویژه استفاده از خاصیت استخر در آب و هوای بیا بان ، را به وجود بیا ورد





 
آخرین ویرایش:

آلوین

عضو جدید
کاربر ممتاز
Suntro House, Oaxtepec, Mexico

Suntro House, Oaxtepec, Mexico



تقسیم بنا به صورت افقی اینگونه است که در طبقۀ همکف فضاهای عمومی و تفریحی قرار دارند و در طبقۀ اول فضاهای استراحتی و خصوصی ، که این دو فضا از طریق یک پلۀ درونی- بیرونی به هم متصل می شوند .



بخش ویژۀ خانه در طبۀ همکف ، ضلع شفاف آن است که با امتداد دیوار بتونی از داخل به بیرون ارتباط درون و بیرون را به تعبیری بدون مانع ایجاد می کند . جبهۀ روبروی آن با نوار باریکی از نور که به نشیمن و نهار خوری تابیده می شود که هم راستا با جهت پرسپکتیوی حجم است ، نشان از یک طرح فرمال است که با منطق کنترل شده است .





.






این خانه در منطقۀ مسکونی "اوآکست پک" که از نظر مناظر زیبای طبیعی استثنایی است ، بنا شده است . و آن از طرف شمال به تپۀ " تپو زتکو" امتداد دارد و از طرف جنوب به بزرگراه منتهی به " هاسینداس د یا تپک " است . توده به سمت شمال شرقی که همجهت با تپه است ، جهت گیری کرده است . بنا براین نور به صورت ***** شده به بخش های مختلف ساختمان با لطافت پخش می شود . بازتاب های نور و سایه ها بر روی دیوار و سقف ، پویای و تحرک را در خانه ایجا د می کنند . جبهه ای از بنا که تحت گرمای زیاد است با فرو رفتگی و انحنای کالبدی خود باعث می شود که علاوه بر حفظ منظر زیبای آن ، چرخش هوا در ساختمان ، آنرا در تابستان خنک نگه دارد.
 

آلوین

عضو جدید
کاربر ممتاز
Soft House

Soft House

Forsythe + MacAllen Design, Vancouver British Columbia
Stephanie Forsythe and Todd MacAllen

 

nino

مدیر بازنشسته
راستي اخرين شماره مجله آبادي هم در مورد معماري مسكنه . مقاله هاي خيلي جالبي داشت .

رابرت ونتوري ميگه :
خانه ، خانه است .
 

آلوین

عضو جدید
کاربر ممتاز
خصوصیت خانه در گذشته و حال

خصوصیت خانه در گذشته و حال

خصوصیت خانه در گذشته و حالدکتر علی اصغر سعیدی

قبل از اینکه به بحث الگوی مسلط اوقات فراغت در غرب بپردازیم لازم است در موردتحولاتی که خانه در غرب با آن روبرو بوده است صحبت کنیم تا روشن شود که صرف اوقاتفراغت در خانه که تحت عنوان خصوصی سازی خانواده مطرح می شود که تاثیری بر خانهداشته است.

خانه در جامعه مدرن: محل خلق استراحت. چرا؟
قبل از سرمایهداری : محل تولید کالا و خدمات و بیشتر فعالیت های اقتصادی
خانه سنتی: تولید ومصرف
خانه مدرن: تفکیک محل تولید و مصرف
تاثیر صنعتی شدن بر خانه : ایجادهویتی جدید ( حداقل برای مردان) و محل مصرف خصوصی و ایجاد کارگر دستمزد بگیر
محلمصرف خصوصی یا بهشت مردان بعد از انجام کار روزانه در بیرون
فضایی کوچک برایمردان در برابر فشار بیرون و کار دستمزدی ( فضای بیان خود و استقلال)
خانه بهمثابه محل ابراز خود SELF خود واقعی
خانه بخشی از اقتصاد غیر رسمی است
خانه : نظریه فورتی
Forty 1986
فورتی Forty 1986 : در صدسال گذشته کالاهای خانگی نقشمحوری در انتقال خانه از محل رفاه اخلاقی و زیبائی به محل رفاه فیزیکی با کارائیداشته اند
در دهه 90 خانه محل ارتباطات و اجتماعی شدن
انتقال خانه از محل کاربه محل اقامت و استراحت یعنی محل ناکار NON-WORK SITE
محتوی محل ناکار یا خانهباید به طروق مختلف طراحی شود
مهم ترین اصل اساسی در طراحی خانه برداشتن تماماشیایی است که با کار رابطه دارند.
نظریه فورتی
با جدا شدن کار دیگر خانه جایکالای کار نبود
مثال: تولیدگران کارخانه ای نخست ماشین دوزندگی را به کارخانهبردند
سپس به این نتیجه رسیدند که می توان ماشین هم ساخت و فروخت
اول خانه هاماشین ها را نخریرند. چرا؟
چون خانه جای ماشین دیگر نبود
بعد: آگهی به دادرسید تا قانع کند می توان ماشین دوزندگی را در خانه گذاشت ( لذا تلقی فعلی: ماشینخیاطی کالائی عمومی است)
فورتی
آکهی چکار کرد؟
Sewing machine is small, light, elegant, artistic and beautiful
It is not a machine but ornament
تبدیل شی سخت و صنعتی به تزیینی
خانه قرن 19 با قرن 20 متفاوتاست
ما از house نمی گوییم بلکه از home می گوییم یعنی منظورمان سرپوش shelter نیست که آن همان house است
جنسیت و خانه ( *** و house ) به ویژگیهای فیزیکیاشاره دارد
جنسیت و خانه ( Gender و home ) به شیوه هایی که *** و house بهقالبهای فرهنگی با معنی تبدیل شده اند اشاره دارد.
فورتی : بزرگترین تحول انتقالخانه از محل رفاه اخلاقی به رفاه فیزیکی .
در نتیجه : خانه محل زیبایی
برخیبرای ساختن شهری زیبا به دنبال شهروندی هستند که خانه و شهر را یکیبداند.


خانه : نظریه
Csikszentmihalyi and Rochberg-Halton 1981
کدام چیز در خانه مهم است؟
اگر خانه آتش بگیرید یا زلزله بیاید چه چیزرا اول نجات می دهید؟
آلبوم‏، پول نقد، عکس قاب شده ،...
چرا برخی کالاها واشیاء مهم ترند؟
مفاهیم مبلمان، هنرهای تزیینی، و عکس ها به سوالات پاسخ میدهند.
معنی اشیا خانه
مهمترین اشیاء: مبلمان ، عکس و آثار هنری
معنیمبلمان برای گروه های سنی مختلف است
جوانان : راحتی؛ برای زنان مسن تر: خاطرات وبخشی از تاریخ خانواده
تمایز طبقاتی بر حسب نگهداری تابلو ( نه اصیل)
طبقاتبالا تابلوهای بیشتر و گران قیمت تر
طبقات پایین تر اشیایی مانند استریو . ..
اینجا سرمایه فرهنگی مهم است نه سرمایه مادی
عکس ها با خاطرات خانوادهرابطه دارند.
برای افراد جوان به بالا مهم هستند
اهمیت به “خود” و رابطهخانوادگی را نشان می دهند
خانه : ریچارد
Richard 1990
مساله مهم این استکه ما چرا به دنبال مالکیت خانه خود هستیم؟
Lyn Richards : زندگی خانواده وامنیت
امنیت: کنترل و استقلال
کسی شما را بیرون نمی کند
هر کاری می خواهیمی کنی: مهمانی و تغییر فضای فیزیکی
امنیت برای مرد استقلال مالی؛ برای زن ثباتو آرامش
 

آلوین

عضو جدید
کاربر ممتاز
خانه کجاست؟
کولین کمبل Colin Campbell : صنعتی شدن همزمانانقلاب مصرف و تولید را ببار آورد. اگرچه جامعه شناسی اول به تولید توجه کرده تامصرف. لذا:
می توان گفت سرمایه داری صنعتی همزمان کارخانه و خانه ایجادکرده
اگر خانه قرن 19 بر مبنای drawing room است خانه قرن 20 بر اساس آشپزخانهاست
چرا اهمیت drawing room کم شد؟ چرا آشپزخانه مهم شد؟
قرن 19 اهمیت بهرفاه اخلاقی و قرن 20 رفاه فیزیکی و بهداشت
تغییر اهمیت به فیزیک و بهداشت شایداز سر نیاز به انسان سالم برای رفتن به جنگ ها بوده باشد یا تلاش های مدنی بعدیبرای انسان سالم در عصر مدرنیت مانند تلاش برای ممنوعیت سیگار و توجه بهاعتیاد

تمیزی و کثیفی: خانه و بهداشت
چرا رنگ یخچال یا فریزر شما عمدتاسفید است؟
خانه با مفهوم تمیزی و بهداشت رابطه پیدا کرده
ایده سلامتی، زیباییو تمیزی خود را در طراحی خانه منعکس کرده
ایده بهداشت در خانه مربوط به اول قرنبیستم است
ظهور توالت و حمام مربوط به قرن جدید است
رنگ های داخلی از قهوه ایبه سفید تغییر کرده
اینها به معنی این نیست که افراد تمیز تر شده اند بلکه ایدهتمیزی وارد شده است
خانه های روستائی نمونه خانه های قرن بیستم هستند: فقدانتوالت و حمام و رنگ های باز و سفید
ایده تمیزی
ماری دوگلاس: دلواپسی ازآلودگی وقتی ایجاد می شود که مرزهای جامعه مورد خطرند ( رشد حاشیه نشینی، مهاجرتداخلی و خارجی ، تغییرات اجتماعی و اخلاقی و ...)
اینها با ایده تمیزی و خالصبودن رابطه دارند.
فورتی : رشد قدرت طبقه کارگر و تناقضات و تنازعات طبقات باایده تمیزی و بهداشت رابطه دارد
تمیزی و معماری
ایده تمیزی خانه با طراحی ومعماری رابطه دارد
خانه تمیز تهویه مناسب، هواکش و ... می خواهد
خانه دهه 1990
چه ایدئولوژیهایی در دهه اخیر وارد خانه شده اند؟
رشد خانه سازی در دهه 1990 ایران بر معماری داخلی تاثیر داشته؟
مفهوم جهانی شدن و ارتباطات به خانههای ما وارد شده؟
زیبایی، کارائی، اجتماعی شدن sociability و ارتباطات
ورودوسایل جدید خانگی و اقلام و مارکهای مختلف به همراه نفوذ آگهی خانه های جیدی ساختهاست
زیبایی – خود self – کارکردی شدن – اهمیت نور – لذت بردن بیشتر از حماماجتماع پذیری sociability از چیزهای جدید است


مفاهیم جدید در خانه دهه 1990
زیبایی
کارائی
اجتماع پذیری
ارتباطات
نور
اهمیت نور در خانهبا تمایز خانه به عنوان محل استراحت و محل کار
نور طبیعی مورد نظر خانه جیدیاست. چرا نور طبیعی؟
بیرون و طبیعت دیگر مورد ترس نیست
در آگهی ها بر نورطبیعی تاکید می شود
نور با آشپزخانه در ارتباط است
نور پردازی در آشپزخانهحتی بیش از نور طبیعی مهم است

فرد
چقدر خانه محل بیان “ خود” است؟
چهتفاوتی با گذشته دیده می شود؟
رشد اهمیت طراحی نشان رشد بیان “خود” در خانه جیدیاست
اجتماع پذیری Sociability
مرکز اجتماعی خانه اتاق نشیمنliving room
خدمتکار تا حدی اتاق نشمین را مهم کرده بود.
طبقات متوسط جیدی بدونخدمتکار آشپزخانه را مرکز اجتماعی کرد
مجلات خانه Houseware magazine بر نقشآشپزخانه در خانه تاکید می کنند:
جایی که نباید پنهان بماند ؛ مرکز اجتماعی ومحل لذت از غذا؛ پخت و پز نباید از سایر فعالیت های اجتماعی جدا بماند
تغییرفلسفه اهمیت “آشپزخانه به نوع دیگری رشد اهمیت نقش زن در اجتماع است
تغییرکارکردهای خانه
 

sara_r

کاربر بیش فعال
ضوابط و استانداردهاي ساختمان هاي مسكوني

ضوابط و استانداردهاي ساختمان هاي مسكوني

تراکم کم
تراکم 100% قطعه زمين 1500 : هر 5% کاهش سطح اشغال همکف 10% به تراکم اضافه مي شود. حداقل سطح اشغال همکف 20% حداکثر سطح اشغال خالص 45% بدون 20% مساحت راه پله قطعه زمين بيش از ده هزار مترمربع : تراکم 180% و 15% مساحت مختص معابر و سطح اشغال نسبت به ميزان باقيمانده مساحت کل محاسبه مي شود. ناخالص زيربناي يک واحد مسکوني 160 مترمربع و حداقل زيربناي ناخالص 110 متر مربع

تراکم متوسط:
تراکم 135% قطعه زمين هزار متر مربع: هر 5% کاهش سطح اشغال همکف 10% به تراکم اضافه مي شود. حداقل سطح اشغال 25% حداکثر سطح اشغال خالص 45% بدون 20% مساحت راه پله قطعه زمين بيش از هفت هزار متر: تراکم 180% و 12% مساحت مختص معابر و سطح اشغال همکف نسبت ميزان باقيمانده مساحت کل است. زيربناي ناخالص هر واحد 110 متر مربع و حداقل 75 متر مربع

تراکم زياد
تراکم 240% قطعه زمين 50 مترمربع: هر 5% کاهش سطح اشغال همکف10% افزايش تراکم. حداقل سطح اشغال 30% قطعه زمين بيش از 5000 مترمربع: 150% تراکم و 10% مساحت کل قطعه مختص معابر حداکثر سطح اشغال همکف 50% زيربناي متوسط ناخالص يک واحد مسکوني 60 مترمربع و حداقل 90 مترمربع تعيين مي شود.

حياط
عرض حيات خلوت 2 متر است و مساحت 12 مترمربع که جزء زيربنا محسوب نميشود. چنانچه عرض آن کمتر از دو متر يا مساحت کمتر از 12 متر مربع باشد. در طبقه اي که کف حياط خلوت در آن است جزء زيربنا محسوب مي شود. در واحدهاي آپارتماني بيش از 5 واحد اتاق ها (آشپزخانه، نهارخوري، نشيمن، و خواب) بايد بوسيله حداقل 12 مترمربع با حداقل عرض 2 مترنورگير داشته باشد. در ساختمانهاي بيش از 5 طبقه بايد اتاق ها بصورت مناسبي نور بگيرند. حداقل مساحت حياط خلوت هاي تأسيساتي و نورگير بايستي 4 متر مربع و سطح آن حياط جزء بنا محسوب مي شود. پنجره هاي مشرف به همسايه در حياط خلوت ها از کف طبقه اول به بعد از 7/1 نصف شود.

پله فرار و آسانسور
در ساختمانهاي داراي پيلوت و چهارطبقه روي پيلوت به آسانسور و پله فرار نياز نيست. در ساختمانهاي 5 طبقه چنانچه طبقه 4 و 5 بصورت دوبلکس باشد به آسانسور و پله فرار نياز نيست. در ساختمانهاي بيش از 5 طبقه پله فرار و آسانسور الزامي است.


پخي
ميزان پخي در گذرگاه هاي اصلي برابر يک دهم مجموع دو عرض گذرگاه متقاطع است. ميزان پخي در پلاکهاي مجاور گذرگاه هاي با عرض ده متر و کمتر به گذرگاه هاي بيش از ده متر ، دو متر است. محل تقاطع خيابان فرعي به اصلي ميزان پخي دو دهم عرض خيابان فرعي.

پيش آمدگي ساختماني در گذرها
پيش آمدگي از امتدادي که براي ساختمانها معين شد، حساب خواهد شد ولواينکه بنادر اين امتداد نباشد. طول پيشآمدگي هر ساختمان در هر طبقه از درصد زيربناي آن طبقه تبعيقف نمايد. اگر بلوک مجاور بصورت زمين يا ساخته شده 60% بيشتر احداث نموده باشد مي توان به اندازه ي 2+60% ساختمان (زيربنا) دانست و اگر پلاک مجاور کمتر از 60% بود مي توان بعد از 60% با زاويه 45 درجه تا دو متر اضافه احداث نمود. کارگذاردن در و پنجره که به طرف گذر باز و در موقع باز شدن از سطح نما تجاوز نمايد، ممنوع است. ريزش آب ناودان در پياده رو ممنوع است و بايد از زير سطح پياده رو عبور نمايد. نصب لوله بخاري به ديوار خارجي مشرف به گذر يا خروج آن از ديوار ممنوع است. نصب پله جلوتر از امتداد ابنيه ممنوع است مگر در اثر تغيير تراز خيابان اين عمل الزامي باشد و با موافقت شهرداري. در خيابانهاي بيش از 8 متر تعداد پيش آمدگي 2/1 عرض پياده و حداکثر 20/1 متر است و ارتفاع کمتر از 3 متر نباشد. کنسول در ارتفاع 4/2 متر مانند پيلوت از کف پياده نبايد به ميزان 3/1 عرض پياده رو و حداکثر 60 متر بيشتر شود. پياده رو 6/1 عرض خيابان است. کنسول راه پله فقط مي تواند در ارتفاع 20/2 يا 40/2 از کف باشد و حداکثر 70 سانتي متر پيش آمدگي و عرض 3 متر کنسولهاي احداثي در خيابان جزو تراکم ساختماني نيست. تراس اگر از طرفين باز باشد نصف مساحت جزو سطح طبقات محسوب مي شود. تراس اگر از طرفين بسته باشد 3/2 مساحت آن جزء سطح طبقات است. تراس از کليه جهات بوسيله ديوار يا شيشه مسدود باشد کلاً جزء سطح زيربنا است.

رعايت محدوديت ارتفاع
ساختمانهاي در خيابانهاي با عرض 30 متر يا بيشتر تا 30 متر ارتفاع به رعايت محدوديت نياز ندارند. ارتفاع ساختمانهاي در خيابان با عرض کمتر از 30 متر نبايد از عرض خيابان تجاوز کند. در صورت تجاوز به همان ميزان بايد عقب نشيني کند.: ديد 45 درجه ارتفاع ساختمانها با دو يا چند بر با گذرهاي کمتر از 30 متر، در گذرگاه به ارتفاع پيلوت + دو طبقه مجاز است و از طبقه سوم بايد به اندازه 5/3 متر از گذرگاه عقب نشيني کند. طبق ضوابط طول گذرگاهي که افزايش يافته ارتفاع را افزايش دهد و در صورت تجاوز مجدد ارتفاع بيش از 32 متر بايد يازاي هر طبقه 4 متر عقب نشيني کند. اگر عرض خيابان بين 12 و 30 متر بود محدوديت ارتفاع ندارد. اگر عرض خيابان بين 7 و 12 متر بود بيش از 32 متر ارتفاع بازاي هر طبقه اضافه ارتفاع بايستي 4 متر عقب نشيني کند.

پارکينگ
تعداد پارکينگ مورد لزوم به تعداد 70 درصد تعداد واحدهاي مجاز خواهد بود. رمپ پارکينگ در فضاي باز ساختمان پيش بيني مي شود و جزء سطح زيربنا نيست. حداکثر ارتفاع پارکينگ 04/2 و حداقل ارتفاع ورودي آن 80/1 متر است. پارکينگ در زيرزمين بايد داراي دسترسي مستقيم به طبقات باشد. شيب رمپ 17% (حداکثر) جاي پارک هر اتومبيل هر اتومبيل 5/2*5 به انضمام فضاي مناسب جهت مسير حرکت به داخل و خارج (استاندارد) حداقل عرض رمپ جهت دسترسي پارکينگ مسکوني 5/2 متر و در تجاري 5/3 متر. در پارکينگ فاصله آکس تا آکس ستون ها در همکف يا زيرزمين حداقل 5/5 متر. به ازاي هر دو واحد مسکوني يک پارکينگ مورد نياز است. در صورت گاراژي بودن پارکينگ به ميزان حداقل 16 مترمربع جهت پارکينگ و براي هر پلاک دو گاراژ لازم است. در آپارتمانهاي 4 واحدي دو پارکينگ لازم است (هر دو واحد يکي). بازاي هر واحد اضافي يک پارکينگ مورد نياز است و مساحت هر پارکينگ حداقل 25 مترمربع.

ضوابط ساختماني مجتمع هاي مسکوني
1- سطح کل زيربناي مجموع واحدهاي مسکوني حداکثر معادل 120% نسبت به سطح زمين مجاز مي باشد. 2- سرانه زمين ناخالص به ازاي هر واحد مسکوني حداقل معادل 100 مترمربع مي باشد. 3- مساحت کوچکترين واحد مسکوني نبايد از 80 مترمربع کمتر باشد. 4- حداکثر سطح اشغال مجاز در همکف معادل 35% سطح کل زمين مي باشد. سطوح زيربناي نگهباني، گلخانه، دوش و رختکن و سرويس هاي بهداشتي و استخر و فضاي سرپوشيده تفريحي کودکان مسئول محدوده فوق نمي شود. 5- احداث محل پارک اتومبيل به تعداد معادل حداقل 75% نسبت به تعداد واحدهاي مسکوني الزامي است. 6- حداقل سطح خالص پارکينگ به ازاي هر اتومبيل 5/12 مترمربع مي باشد. 7- حداقل عرض معابر دسترسي به محل هاي پارک 5/5 متر رعايت گردد. 8- مجموع سطوح تحت اشغال زيربناي ساختمانهاي مسکوني در همکف به اضافه سطح اشغال مسيرهاي اتومبيل رو و پارکينگ ها در شرايطي که پارکينگ ها در محوطه روباز پيش بيني مي شود نبايد از 60 درصد سطح کل زمين بيشتر باشد.

ضوابط و مقررات تراکم و بلندمرتبه سازي
شوراي عالي شهرسازي و معماري ايران در جلسه مورخ 24/10/69 به منظور بين به اهداف ـ استفاده بيشتر و بهتر از سطح زمين در شهرها براي امکان جمعيت ـ تامين فضاي باز و محيط زيست بهتر در هماهنگي با مصوبه به مورخ 1/7/69 شوراي اقتصاد در خصوص تقليل سطح زيربنا واحد مسکوني با تاکيد بر خط مشي هاي کلي ـ تشويق بلند مرتبه سازي ـ تطبيق الگوي تفکيک با مقتضيات بلند مرتبه سازي ـ استفاده از ظرفيتهاي با افزايش تراکم جمعيتي و ساختماني ـ انبوه سازي و بکارگيري روشهاي صنعتي در ساختمان سازي تصويب نمود که کميسيونهاي ماده 5 قانون تاسيس شوراي عالي شهرسازي و معماري موظفند طرح هاي تفضيلي و ضوابط و مقررات اجرايي انها در کليه شهرهايي که طبق سرشماري 1365 بيش از 200 هزار نفر جمعيت داشته اند با رعايت مواد زير اصلاح نمايند. 1- نظام شبکه ارتباطي بر اساس طرح جامعه حفظ گردد و چنانچه تغييرات اساسي با شهر تصويب آن به عهده ي شوراي عالي شهرسازي و معماري ايران خواهد بود. 2- تعيين مناطق مسكوني و مختلط مسکوني با تراکم بالاي بلند مرتبه سازي و حداقل 6 طبقه غير از زمين در اراضي ساخته نشده 3- تعيين مناطق مسکوني و مختلط مسکوني براي بلند مرتبه سازي تشويقي (حداقل 9 طبقه غير از زمين) در مناطق نوسازي محلات فرسوده و قديمي قطعات کوچک ساخته نشده براي استفاده از افزايش تراکم تشويقي لازم است قطعات کوچک در حد مساحت لازم براي بلند مرتبه سازي تجميع شوند. 4- تعيين مناطق مسکوني (1 يا 2 خانواده) با حداکثر ارتفاع 2 طبقه غير از زيرزمين. 5- تعيين حداکثر سطح اشغال در مناطق بلند مرتبه سازي 6- تعيين ضوابط تفکيک و تراکم ساختماني در مناطق بلندمرتبه سازي با رعايت حداقل 1000 مترمربع مساحت و مقررات تشويقي افزايش تراکم در مقابل افزايش سطح قطعات و کاهش سطح اشغال 7- تعيين ضوابط تفکيک و تراکم ساختماني در مناطق 1و2 خانواري 8- تعيين ضوابط مربوط به فاصله ساختمانها از معبر مجاور اضلاع زمين به منظور تأمين تهويه، نور و آفتاب کافي بر حسب شرايط اقليمي و جلوگيري از اشراف. 9- تعيين ضوابط حداقل عرض زمين و تناسب لازم بين عرض و عمق 10- تعيين ضوابط مربوط به پارکينگ ها 11- اجراي اين ضوابط و مقررات در شهرهائي که طبق سرشماري 1365 کمتر از 200هزار نفر جمعيت داشته اند اجباري نمي باشد. پيشنهادات مربوطه به اجراي اين مصوبه در شهرهاي مزبور پس از بررسي و پيشنهادات کميسيون ماده 5 که لازم است تا آخر خرداد 1370 به وزارت مسکن و شهرسازي ارسال گردد و در شورايعالي مورد تصميم را خواهد گرفت و تا آن زمان هرگونه تغييري در ضوابط تفکيک و تراکم سازي طرح هاي مصوب ممنوع است مگر با تصويب شورايعالي شهرسازي و معماري. 12- افزايش تذاکم متوسط جمعيتي شهر ناشي از افزايش تراکم ساختماني حداکثر تا ميزان 25% نسبت به طرح جامع تصويب شده بيشتر نباشد. 13- گزارش توجيهي افزايش تراکم موضوع بند 12 و مشتمل بر اثرات آن بر روي سرانه ها توزيع فضاهاي خدماتي و شبکه عبور و مرور و تاسيسات آب و برق که قبلاً در کميسيون ماده 5 با دعوت از نماينده وزارت نيرو و سازمانهاي برنامه و بودجه و محيط زيست زمورد بررسي قرار گرفته است براي تصويب به شورايعالي و شهرسازي و معماري ارسال گردد. 14- هرگونه تغييرات ديگري در ضوابط و مقررات تفکيک و تراکم ساختماني که منجر به افزايش تراکم جمعيتي شهر شود بدون تصويب شوراي عالي شهرسازي ممنوع است.

ضوابط و مقررات نماي شهري مصوبه مورخ 28/8/69
1- کليه سطوح نمايان ساختمانهاي واقع در محدوده و حريم شهرها و شهرکها که از داخل معابر قابل مشاهده است. اعم از نماي اصلي، جانبي، شهري محسوب شده لازم است با مصالح مرغوب به طرز مناسب و زيبا و هماهنگ نماسازي شود. 2- صدور گواهي پايان کار ساختماني مشروط به انجام نماسازي نماهاي اصلي و جانبي است. 3- در کليه شهرهاي داراي طرح جامع و تفضيلي و هادي و شهرک سازي لازم است ظرف 6 ماه از اين تاريخ ضوابط و مشخصات نماسازي هماهنگ تهيه شده و به تصويب مراجع تصويب کننده طرح ها برسد. 4- اصول کلي ضوابط و مقررات نماي شهري ظرف 1 ماه مشترکاً توسط وزارتهاي مسکن و شهرسازي کشور تهيه و ابلاغ خواهد شد.
 
آخرین ویرایش:

ehsan_rowshan

عضو جدید
طرح مسکونی

طرح مسکونی

:smile:یک پروژه ویلایی کامل که امیدوارم حداکثر استفاده رو ببرین(احسان ...
 

پیوست ها

  • a3.jpg
    a3.jpg
    30.5 کیلوبایت · بازدیدها: 2
  • 4pxlvuu.jpg
    4pxlvuu.jpg
    51.8 کیلوبایت · بازدیدها: 3

Arc370

عضو جدید
مسکن و مفاهیم مربوطه

مسکن و مفاهیم مربوطه

مسکن و مفاهیم مربوطه

سكونت


فلسفه سكونت
سكونت پيش شرط لازم در تبديل يك فضا به خانه است. هر مكاني كه انسان بتواند در آن سكونت كند به نوعي خانه وي محسوب مي‌گردد، از مكان‌هاي عمومي و مشترك گرفته تا خصوصي و منفرد. لذا براي اينكه بتوان از تركيب مصالح خشك و زمين بي‌جان كالبدي خلق نمود كه مأمن انسان و شايسته سكونت وي باشد، پيش از هر چيز نيازمند شناخت و بررسي چيستي و ماهيتي مفهوم سكونت هستيم. مفهومي كه از چادرهاي عشاير تا خانه‌هاي كاخ مانند، از غارهاي عصر حجر تا خانه‌هاي صنعتي امروز به خانه معنا و شأني خاص بخشيده و آن را محفلي پذيراي خانواده نموده است.
ارزشهاي سكونت به معناي پناه جستن آنقدر ساده و عميق در ضمير ناخودآگاه ما ثبت و ضبط شده‌اند كه بهتر و بيشتر از هر تعريف و تعبير وصفي مي‌توان آن را با يك يادآوري و تأويل بازيافت.
هايدگر فيلسوف آلماني از اينكه واژه آلماني Buven (امروزه به معناي بنا‌كردن و ساختن) ديگر به معناي عميق «سكونت كردن» دلالت ندارد، گلايه مي‌كند. از نظر هايدگر، Buven در معناي سكونت‌كردن، «ويژگي اصلي وضعيت بشري» را نشان مي‌دهد. از نظر او طرز و طريق بودن انسانها بر روي زمين، سكونت كردنشان است. هايدگر طي سخنرانيش در اكتبر 1951، اصطلاح سكونت شاعرانه را به كار مي‌گيرد. او معتقد است كه سكونت به شيوه امروزي فقط نمود يك رفتار آدمي در ميان مجموعه‌اي از رفتارهاي ديگر او و امري جنبي است. سكونت امروزين «تصاحب يك خانه» ‌است.
او به شعر زير از هولدرلين اشاره مي‌كند:
«با شاسيتگي‌هاي بسيار، اما به گونه اي شاعرانه است كه انسان بر روي زمين سكني مي‌گزيند.»
و در تفسير آن جوهر اصلي «سكونت» را وجه شاعرانه آن مي‌داند.
بشلار، فيلسوف فرانسوي، خانه را كانوني كه نقطه تمركز افكار و رؤياها و خاطرات ما و رهاننده ما از وجودي گسسته و نابسامان مي‌داند و اين تصوير خيالي از خانه بيش از هرچيز جوهره اصلي واژه «سكونت» را نشان مي‌دهد.

مسكن
تعاريف
مسكن به معناي مأوا ، منزل، محل سكونت و خانه مي‌باشد. ‌در فرهنگ فارسي معين شرح اين واژه چنين آمده است:
مسكن: محل سكونت، جاي باش، مقام، منزل
حافظ؛ «چو شد باغ روحانيون مسكنم، در آنجا چرا تخته بند تنم؟»
اين واژه امروزه با كمي تفاوت نسبت به كلمه خانه و بيشتر در معناي واحد مسكوني به كار مي‌رود كه مي‌توان آن را اينگونه تعريف نمود:
«مكاني است كه يك يا چند خانوار در آن سكونت دارند. منظور از مكان تمام يا قسمتي از هر ساختمان است كه يك ورودي مستقل به معبر عمومي (كوچه، خيابان، بازار، ميدان و ...) يا معبر اختصاصي (راهروي مشترك، راه‌پله مشترك و ...) داشته باشد.»
در مورد واژه خانه، استاد پيرنيا اين چنين مي‌گويد:
«واژه خانه كه امروز مصطلح است درگذشته به اتاق اتلاق مي‌شده است. از واژه سرا به جاي كلمه خانه در معناي امروز آن استفاده مي‌شده است. در جنوب ايران اصطلاح خانه‌سرا به معناي سرايي با اتاق است.»

مفاهيم مسكن
از زماني كه انسان غارنشين از غارها و شكاف كوه‌ها به پناهگاه‌هاي امن ساخته دست خويش پا نهاد، مفهوم مسكن آفريده شد. از قضا در اين خصوص ابتكار انسان بسيار مؤخر بر پرندگان و حشرات بود و اي‌بسا كه آدمي در ساخت مسكن، از پرندگان الهام گرفته باشد. گرچه شكل و عملكرد مسكن دست ساخت انسان از دوران تمدن‌هاي نخستين تا امروز تحول بسيار يافته اما يك مفهوم درهمه اين دوران‌ها ثابت مانده كه حتي پرندگان و حشرات نيز در آن مشترك‌اند و آن مفهوم «امنيت» است.
برابر نهادن واژه پارسي «‌خانه» با كلمه عربي «‌مسكن» تسامحي است كه موجب برداشت محدود از واژه وسيع مسكن شده است. درواقع، خانه به معناي «بيت» تازي است و آن جايگاه هر چيز يا انجام كاري است. درحاليكه مسكن مفهومي فراتر از آن دارد و عبارتست از خانه‌اي كه استقرار و زيست انسان در آن همراه با سكينه (آرامش و امنيت) باشد. با اين توصيف «پناهگاه» ‌مفهوم «‌مسكن» ‌را بهتر مي‌رساند تا خانه. به اين ترتيب براي تعريف مسكن بايد به «‌خانه»‌يك قيد كيفي افزود و آن «آرامش و امنيت» ‌است.
بشلار ـ فيلسوف فرانسوي ـ مهمترين حسن خانه را در اين مي‌داند كه رؤيا را در خود مي‌پروراند و محافظ رؤيا پرداز است: «خانه به ما اين امكان را مي‌دهد كه در آرامش در خيالات خود غرق شويم.»
بنابراين طبق اين ديدگاه، فضايي را مي‌توان خانه ناميد كه علاوه بر اينكه حفاظي است براي جسم انسان، كانوني براي افكار و خاطرات و رؤياهاي او باشد؛ بدون آن انسان موجودي پراكنده است. در پناه «خانه» صندوقچه خاطراتمان را مي‌گشائيم و خاطره، رؤيا و تخيل را به هم مي‌آويزيم و همانگونه كه هولدرلين در شعر خود مي‌گويد: «شاعرانه سكونت مي‌كنيم».
واژه «كلبه» اين مفهوم خانه را به خوبي در ذهن متداعي مي‌نمايد، آنچنانكه حتي در نقاشي‌هاي ساده كودكانه نيز خانه «كلبه» را به صورت كانوني منفرد در فضايي گسترده مي‌بينيم.كانوني كه نقطه تمركز افكار و رؤياها وخاطرات ما و رهاننده ما از وجودي گسسته و نابسامان است.
انسان با ساختن خانه، از فراخناي بي‌انتهاي پيرامون خود، در يك نقطه گرد مي‌آيد؛ از پراكندگي و گريزندگي طبيعت به جمع‌شدن و تمركزيافتن روي مي‌آورد. او در طبعيتي كه بدون حضور انسان رها شده و پراكنده و فاقد معني است، با حضور خود، تمركز و تجمع و معني پديد مي‌آورد؛ و با بنا كردن خانه به اين تمركز و تجمع واقعيت مي‌بخشد. با اين كار، او نه تنها درون، بلكه بيرون را نيز به وجود مي‌آورد. قبل از حضور انسان و سكني گزيدن او بر روي زمين، نه درون وجود دارد و‌ نه بيرون.
بنابراين، پديدآوردن درون در خانه امري مستقل و جدا از پديد آوردن خود خانه نيست، بلكه خانه، خود درون است، ‌اما درون بدون حضور انساني كه در جايي گرد مي‌آيد و مي‌نشيند و ساكن مي‌شود تحقق پيدا نمي‌كند.
مسكن نمايشگر وضع «‌درون» ‌براي ما است. بدين ترتيب، اصل خانه در مفهوم معماري، فضاي اندروني است. در شهر، اگر چه منظره آزاد را بوجود آورده‌ايم، ولي باز خودمان را در «بيرون» حس مي‌كنيم.‌ به طور كلي ما در خانه خودمان تنها بوده و خلوت گزيده‌ايم. موقعي كه در خانه خودمان را بروي سايرين باز كنيم، در اينصورت آن جزء اراده آزاد شخصي ما مي‌گردد، مردم را مي‌پذيريم، بهتر از آنكه اين كار را در بيرون انجام دهيم.
تعاليم امروزي خانه‌سازي كه بر بينش بهره‌وري مبتني است، اين تصور را ايجاد كرده است كه گويا هدف از ساختن خانه يا هر بناي ديگري محافظت كردن بدن انسان در مقابل باد و باران و سرما و گرما و دشمن بوده است و در اين تبيين به توفيق معماري سنتي در سازگاري با اقليم نيز استشهاد مي‌شود. اما فراموش مي‌كنند كه اين امور همگي الزامات خانه‌سازي و سازگاري آن با نيروهاي طبيعي است، نه خود خانه. خود خانه چيزي است كه به نياز انسان، يعني نياز سكني گزيدن پاسخ مي‌دهد؛ و چون انسان به ساختن آن دست زده است، ‌اين الزامات بروز كرده‌اند. حقيقت خانه كه سكني بخشيدن است و شكل خانه كه از رابطه عمدتاً‌ بصري ميان انسان و واقعيت خارجي ناشي مي‌شود، ماهيت اساسي خانه، وكيفيت بنا كردن آن و الزامات مصالح و تركيب آنها امور تبعي به شمار مي‌روند.

ديدگاه‌ها
مقوله مسكن گسترده و پيچيده است؛ ابعاد متنوعــي دارد و نمي‌توان تعريف واحدي از آن ارائه كرد. در اين زمينه تعاريف و ديدگاه‌هاي متعددي در ميان انديشمندان گذشته و حال يافت مي‌شود كه به ذكر گزيده‌هايي از آن در زير مي‌پردازيم:
تعريف اول؛
«خانه جايي است كه ساكنان آن، احساس ناراحتي نكنند و اندرون خانه يا جايي كه زن و بچه زندگي مي‌كنند، بايستی تنوع زيادي داشته باشد تا خستگي احساس نشود.» (پيرنيا)
تعريف دوم؛
«خانه پوششي است كه در تطابق با برخي از شرايط، رابطه صحيحي را بين محيط خارج و پديده‌هاي زيستي انسان برقرار مي‌سازد. در خانه بايد يك فرد يا يك خانواده زندگي كند، يعني اينكه بخوابد، راه برود، دراز بكشد، ببيند و فكر كند.» (لوكوربوزيه)
تعريف سوم؛
«خانه مركز جهان است براي ساكنانش و براي محله‌اش شاخص‌ترين بنا در تحكيم مكان.» (مور)
تعريف چهارم؛
«خانه در درجه اول يك نهاد است و نه يك سازه و اين نهاد براي مقاصد بسيار پيچيده‌اي بوجود آمده است. از آنجا كه احداث يك خانه پديده‌اي فرهنگي است، شكل و سازمان فضايي آن به شدت تحت تأثير فرهنگي است كه بدان تعلق دارد. حتي در آن زمان نيز كه خانه براي بشر اوليه به عنوان سرپناه مطرح بود مفهوم عملكرد تنها در فايده صرف يا فضاي عملكردي محض خلاصه نمي‌شد. وجه سرپناهي خانه به عنوان وظيفه ضمني، ضروري و انفعالي مطرح بود و جنبه مثبت مفهوم خانه ايجاد محيطي مطلوب براي زندگي خانواده به مثابه واحد اجتماعي بود» (راپاپورت ـ خلاصه شده از كتاب شكل خانه و فرهنگ)
مسكن نيازي است كه در محيط‌هاي متفاوت طبيعي و انسان‌ساخت، معاني متفاوتي يافته است و هر جامعه به فراخور نيازها و استعداد و امكانات و محدوديت‌هاي اقتصادي ـ اجتماعي و فرهنگي خويش بدان شكلي خاص بخشيده است. از روزگاران كهن تا به امروز مسكن مكاني بوده است كه با تأمين آن انسان به«‌بودن»‌ دست يافته است و در اين بودن، هستي و زندگي را تجربه كرده است و چون هستي در حال شدن است و از آن ره انسان نيز، نحوه نگرش به هستي، نوع بودن و شكل سكونت را رقم مي‌زند. از پذيرش جبري هستي به نيستي (در جوامع اوليه كه اين روزگاران نيز كم نيستند) تا اين باور كه از هستي به نيستي آني از شدن است و هستي جاوداني است، شكل‌هاي متفاوتي از مسكن را تجربه كرده ايم.
تعريف پنجم؛
«از ميان فضاهاي پيراموني، خانه بلافصل‌ترين فضاي مرتبط با آدمي است. به طور روزمره از او تأثير مي‌گيرد و بر او تأثير مي‌گذارد. اولين فضايي است كه آدمي احساس تعلق فضايي را در آن تجربه مي‌كند و مجموع حواس پنجگانه دائماً سرتاسر آن را طي مي‌كند و درمدت كوتاهي بدان خو مي‌گيرند. خانه تنها مكاني است كه اولين تجربه‌هاي بي‌واسطه با فضا در انزوا و جمع در آن صورت مي‌گيرد و خلوت با خود، با همسر و فرزندان، با دوست و ديگران همه و همه بي تعرض غير در آن ممكن مي‌گردد.» (استخراج شده از گزارش تحقيقاتي «كاربرد اصول معماري خانه‌هاي ايراني در طراحي مسكن معاصر»)
تعريف ششم؛
در دومين اجلاس اسكان بشر (1996) كه در استانبول برگزار شد، مسكن مناسب چنين تعـريف شـده است: سرپناه مناسب تنها به معناي وجود يك سقف بالاي سر هر شخص نيست، سرپنـاه منـاسب يعني آسايش مناسب، فضاي مناسب، دسترسي فيزيكي و امنيت مناسب، امنيت مالكيت، پــايــداري و دوام سازه‌اي، روشنايي، تهويه و سيستم گرمايي مناسب، زيرساخت‌هاي اوليه مناسب از قبيـل آبرسانـــي، بهداشت و آموزش، دفع زباله، كيفيت مناسب زيست محيطي، عوامل بهداشتي مناسب، مكان مناسب و قابل دسترسي از نظر كار و تسهيلات اوليـه است، كه همه اين موارد بايد با توجه به استطاعت مردم تأمين شود.



ساكنين مسكن
هر خانواده معمولاً مجموعه‌اي از تمايزهاي سني، جنسي، دانشي، تخصصي، عاطفي، اجتماعي، درآمدي و از اين قبيل است. در نيم قرن گذشته در ايران تمايزات درون خانواده به شدت افزايش يافته و تجانس دروني آن دگرگون شده است. از طرف ديگر رشد شهرنشيني و افزايش طبقه متوسط به افزايش مشابهت بيروني خانواده‌ها منجر شده است. عباراتي چون «طبقه متوسط»، «گروه كم درآمد» و از اين قبيل نشانه‌هايي از ديدگاه «متشابه نگر» ‌است.
در غرب، خانواده را نهادي مي‌دانند كه از طريق آن مشروع‌ترين روابط عاطفي و جسمي و انتقال ثروت برقرار و ميسر مي‌شود و اعضاء آن عمدتاً شامل پدر و مادر و يك يا دو خانواده است. هر فرزند حداكثر تا سن بيست سالگي فرزند خانواده است و پس از آن بالاجبار مستقل مي‌شود. پدر و مادر معمولاً هر دو كار مي‌كنند و عصرها به خانه مي‌آيند و خانه درحال تبديل شدن به خوابگاه است.
در ايران خانواده هم از لحاظ كيفي و هم كمي متنوع‌تر و متعددتر است. امكان حضور فرزندان بيش از بيست سال و بستگان كهنسال (پدربزرگ و مادربزرگ و ...) در يك خانه ايراني بسيار زياد است. خانواده مركز روابط اجتماعي است. هنوز نهادهاي ديگري مانند انجمن‌ها و كلوپ‌ها و از اين قبيل جايگزين ويژگي‌ها و مركزيت اجتماعي خانواده نشده‌اند و سهم خانواده در تعليم و تربيت و انتقال آداب و سنن و اعتقادات بسيار زياد است. خانه معمولاً صبح‌ها خالي نيست و در طول روز بيش از يك وعده غذا در آن صرف مي‌شود و تنها محلي براي خوابيدن نيست.
پس ضرورتاً، فضاهاي سكونتي و كاركردهاي محدود خانوار بايد با شرايط و امكانات قابل دسترسي در جامعه انطباق يابد و به عبارت ديگر تأمين نيازها از امكانات تبعيت مي‌كند. درنتيجه نيازهاي مسكن بايد بصورت نيازهاي واقعي و عملي و قابل حصول مطرح شده و پاسخگوي نياز خانوار، متناسب با ابعاد و كاركردهاي آن و بصورت سنجيده برنامه‌ريزي شده و سامان يابد
 

Faeze Ardeshiry

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
طرح 2- مسکونی

طرح 2- مسکونی

پيشگفتار:
طرح دوی معماری دانشگاه ما مثل بسیاری از دانشگاه های دیگر ، مربوط به مسکن است. اکثر دانشگاه ها در طرح های اولیه به موضوع مسکن می پردازند، گرچه ، طراحی مسکن، شاید پیچیده ترین و مشکل ترین طراحی ممکن برای یک معمار است, زیرا در هیچ بنای دیگری به اندازه ی مسکن، انسان و زندگی او در مرکز توجه نیست؛ علاوه بر این شاید مسکن تنها سازه ی مشترکی باشد که تقریبا تمامی معماران حداقل یک بار تجربه ی ساختن آن را کسب خواهند کرد.
البته طراحی مسکن تحت تاثیر عوامل بی شماریست که شامل مسائلی مانند همسایگی ها، بافت محیط ، اعم از بافت فرهنگی یا اقتصادی و ، و یا تکنولوژی هایی که در ساخت مسکن استفاده می شود. بدیهی است که با چنین رویکردی ، طرح ها با واقعیت های موجود در جامعه تفاوت های زیادی خواهد داشت و شاید بتوان نام این طرح را طراحی مسکن خاص نامید. مسکنی ایده آل که نه برای عامه ی مردم که برای قشر و زمان خاصی طراحی می شود، نه برای شهری که اکنون در آن زندگی می کنیم .
به قول دکتر محمد کریم پیرنیا، ” دانشکده های معماری می باید بجای طرح های خیالی و رویایی در فکر طراحی خانه های روستایی و خانه های کوچک برای مردم باشد

مقدمه
روزگاري انسان پس از پشت سر نهادن روزي سراسر فعاليت ، هنگام مراجعه به خانه اش در دستيابي به آرامشي حقيقي به موفقيتي راستين دست مي يافت . او به دور از تشويش هاي کاذب ، در کالبدي به نام خانه ماوا مي گزيد و با فکري رها به زندگي بهتر مي انديشيد.
انسان به دنبال آن است که به دور از همه ي جنجال هاي کاذب ، در خلوت تنهايي اش ، آسايش جسمي و آرامش روحي خويش را باز يابد. او پس ازسپري نمودن زماني طولاني در محيط هاي کاري به خانه اش عقب نشيني ميکند تا خويشتن خويش را در آنجا باز يابد.


تاثير اقليم بر روي مسکن
اقلیم تا آنجا که باآسایش انسان رابطه بر قرار می کند نتیجه عواملی همچون تابش آفتاب، دمای هوا،رطوبت هوا ، وزش باد است که در اينجا به شرحي مختصر از هر کدام مي پردازيم.
تابش آفتاب :
ميزان نور گيري هر نقطه با توجه به زوايه و جهت تابش مشخص مي‌گردد. همچنين بايد دقت داشت عوامل شهري و جغرافيايي نبايد در روشنايي محيط نقصان يا خللي وارد نمايد.
دمای هوا :
میزان گرما و سرمای سطح زمین عامل اصلی تعیینکننده درجه حرارت هوای بالای آن است.جریان هوا و باد نیز باعث تماس بیشتر توده های عظیم هوا با سطحزمین شده و بدین طریق باعث گرمی هوا می شود.
ارتفاع از سطح دریا نیز تعیین کننده درجه حرارت هوا می باشد ودر یک عرض جغرافیایی مشخص , مناطقی که در ارتفاع بیشتری قرار دارند سرد تر از مناطقپایین تر هستند .
باد :
محيط زندگی از نظر همجواري با ساير ساختمانها و عوامل جغرافيايي بايد به گونه‌‌اي باشد، كه امكان حركت و نتيجتا تهويه هوا وجود داشته باشد، ‌نحوه استقرار آن به نحوي باشد كه اثرات بادهاي مزاحم كاهش يافته و برخورداري از بادهاي مناسب افزايش يابد. به طوري كه حداكثر استفاده از جريان هواي مناسب براي تهويه طبيعي خانه بوجود آيد. در صورتي كه محيط زندگی در معرض وزش بادهاي شديدي قرار داشته باشد بايد امكان ايجاد فضاي سبز توسط درختان و بوته ها براي مقابله با آن فراهم باشد.
رطوبت هوا :
منظور از رطوبت هوا مقدار آبیاست که به شکل بخار در هوا وجود دارد که این بخار از طریق تبخیر آب سطح اقیانوسهاو دریا ها و همچنین سطوح مرطوبی چون گیاهان وارد هوا می شود. هر چه هوا گرم ترباشد بخار آب بیشتری را در خود نگه می دارند . همچنین با کم شدن ارتفاع تراکم بخار آب در هوا زیاد می شود .

معماري خورشيدي :
تحت شرايط مصرف انرژي خورشيد به صورت انفعالي ، ترتيب نقشه زمين الزاما داراي يک طرح منطقي ويژه است .
اتاق هاي پيوسته ي نشينمن و خواب بايد رو به جنوب و با پنجره هاي بزرگ ساخته شوند. استفاده از ساختارهاي شيشه اي در اتاق هاي خواب و نشينمن مفيد است . براي اثبات اين مدعا سه دليل وجود دارد :
1. توسعه منطقه نشينمن
2. استفاده بهينه از انرژي خورشيدي
3. مقررات خاص مربوط به منطقه محافظ حرارت
اتاق هاي سرد کم استفاده با دماي پايين و وسايل نور رساني با نور طبيعي و کم بايد رو به شمال ساخته شوند . اين اتاق ها مانند يک سپر محافظ بين اتاق هاي نشينمن گرم و شرايط سرد جوي بيرون عمل مي کنند .
انرژي خورشيدي بدون نياز به شارژ کردن هميشه در هر ساختماني در دسترس است .
بيشترين هدر رفتن انرژي در يک ساختمان بدليل هدايت گرما به طرف پنجره ها ، ديوارها ، سقف و پشت بام هاست .

انتخاب يک ساختار مناسب براي توليد انرژي :
1. کاهش هدر رفتن حرارت
2. افزايش ذخيره سازي با استفاده از اشعه ي خورشيد
3. تلاش موثر استفاده کنندگان براي اصلاح توازن انرژي
Ø عدم استفاده از رنگ های تیره در ساختمان به دلیل تابش مستقیم نور آفتاب و جذب بیشتر نسبت به رنگ های روشن در مناطق گرم و خشک
Ø کوچک تر کردن عرض پنجره هایی که با توجه به موقعیت جغرافیایی در معرض نور شدید آفتاب قرار دارند
Ø عدم استفاده از آلومینیوم در این مناطق به علت داغ شدن بیش از حد منازل مسکونی


تاثير اقليم بر روي مسکن
اقلیم تا آنجا که باآسایش انسان رابطه بر قرار می کند نتیجه عواملی همچون تابش آفتاب، دمای هوا،رطوبت هوا ، وزش باد است که در اينجا به شرحي مختصر از هر کدام مي پردازيم.
تابش آفتاب :
ميزان نور گيري هر نقطه با توجه به زوايه و جهت تابش مشخص مي‌گردد. همچنين بايد دقت داشت عوامل شهري و جغرافيايي نبايد در روشنايي محيط نقصان يا خللي وارد نمايد.
دمای هوا :
میزان گرما و سرمای سطح زمین عامل اصلی تعیینکننده درجه حرارت هوای بالای آن است.جریان هوا و باد نیز باعث تماس بیشتر توده های عظیم هوا با سطحزمین شده و بدین طریق باعث گرمی هوا می شود.
ارتفاع از سطح دریا نیز تعیین کننده درجه حرارت هوا می باشد ودر یک عرض جغرافیایی مشخص , مناطقی که در ارتفاع بیشتری قرار دارند سرد تر از مناطقپایین تر هستند .
باد :
محيط زندگی از نظر همجواري با ساير ساختمانها و عوامل جغرافيايي بايد به گونه‌‌اي باشد، كه امكان حركت و نتيجتا تهويه هوا وجود داشته باشد، ‌نحوه استقرار آن به نحوي باشد كه اثرات بادهاي مزاحم كاهش يافته و برخورداري از بادهاي مناسب افزايش يابد. به طوري كه حداكثر استفاده از جريان هواي مناسب براي تهويه طبيعي خانه بوجود آيد. در صورتي كه محيط زندگی در معرض وزش بادهاي شديدي قرار داشته باشد بايد امكان ايجاد فضاي سبز توسط درختان و بوته ها براي مقابله با آن فراهم باشد.
رطوبت هوا :
منظور از رطوبت هوا مقدار آبیاست که به شکل بخار در هوا وجود دارد که این بخار از طریق تبخیر آب سطح اقیانوسهاو دریا ها و همچنین سطوح مرطوبی چون گیاهان وارد هوا می شود. هر چه هوا گرم ترباشد بخار آب بیشتری را در خود نگه می دارند . همچنین با کم شدن ارتفاع تراکم بخار آب در هوا زیاد می شود .

معماري خورشيدي :
تحت شرايط مصرف انرژي خورشيد به صورت انفعالي ، ترتيب نقشه زمين الزاما داراي يک طرح منطقي ويژه است .
اتاق هاي پيوسته ي نشينمن و خواب بايد رو به جنوب و با پنجره هاي بزرگ ساخته شوند. استفاده از ساختارهاي شيشه اي در اتاق هاي خواب و نشينمن مفيد است . براي اثبات اين مدعا سه دليل وجود دارد :
1. توسعه منطقه نشينمن
2. استفاده بهينه از انرژي خورشيدي
3. مقررات خاص مربوط به منطقه محافظ حرارت
اتاق هاي سرد کم استفاده با دماي پايين و وسايل نور رساني با نور طبيعي و کم بايد رو به شمال ساخته شوند . اين اتاق ها مانند يک سپر محافظ بين اتاق هاي نشينمن گرم و شرايط سرد جوي بيرون عمل مي کنند .
انرژي خورشيدي بدون نياز به شارژ کردن هميشه در هر ساختماني در دسترس است .
بيشترين هدر رفتن انرژي در يک ساختمان بدليل هدايت گرما به طرف پنجره ها ، ديوارها ، سقف و پشت بام هاست .

انتخاب يک ساختار مناسب براي توليد انرژي :
1. کاهش هدر رفتن حرارت
2. افزايش ذخيره سازي با استفاده از اشعه ي خورشيد
3. تلاش موثر استفاده کنندگان براي اصلاح توازن انرژي
Ø عدم استفاده از رنگ های تیره در ساختمان به دلیل تابش مستقیم نور آفتاب و جذب بیشتر نسبت به رنگ های روشن در مناطق گرم و خشک
Ø کوچک تر کردن عرض پنجره هایی که با توجه به موقعیت جغرافیایی در معرض نور شدید آفتاب قرار دارند
Ø عدم استفاده از آلومینیوم در این مناطق به علت داغ شدن بیش از حد منازل مسکونی

محل ساختمان :
عدم ارزيابي مکان ساختمان و شرايط بستر آب و عدم تشخيص پي هاي مناسب ، به ساختمان آسيب جبران ناپذيري وارد کرده و باعث از بين رفتن جدي پول مي شود.
تغيير مکان عرضي زمين بر پايه ي بار پي باعث مي شود تا پي ها در زمين فرو روند يا به طور کلي عرضي تغيير کنند که باعث خرابي پي ها مي شود.
نشتي که در اثر فشار ساختمان در زير پي ها ، فشار پي ها يا فشارهايي از ساختمان هاي مجاور بوجود مي آيد باعث تغيير شکل يا آسيب (ترک) روسازه مي شود.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Faeze Ardeshiry

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
طرح 2- مسکونی

طرح 2- مسکونی

تاثير فرهنگ روي مسکن
فرهنگ خانه: ريشه ها، کارکردها و الگوها
خانه مقوله اي از جنس فرهنگ است نه طبيعت و غريزه. به زبان کارکردگرايانه ، خانه نوعي «نياز زيستي» است که «فرهنگ خانه» براي پاسخگويي به اين نياز شکل گرفته است.
فرهنگ خانه زير مجموعه اي از کليت فرهنگ جامعه است. از اين روست که هر جامعه ايي فرهنگ خاص خود را دارد، فرهنگي که متناسب تاريخ و جغرافيا و تجربه هاي يک ملت و قوم شکل مي گيرد و با تغيير فرهنگ و شرايط اجتماعي، فرهنگ خانه نيز تغيير مي کند و از اين روست که دوره هاي مختلف تاريخي، فرهنگ هاي خانه مختلف را بوجود آورده و همچنان بوجود خواهد آورد.
آنچه خانه را جالب مي سازد همين آميختن آن با کليت فرهنگ و تمدن است.
خانه را بايد بيش از هر چيز «برساخته» يا «سازه اي اجتماعي و فرهنگي» دانست نه صرفا سازه اي از مواد و مصالح چوب، سنگ.
داشتن سرزمين و خانه اي از آن خود، به معناي دستيابي به «حريم خصوصي» است. حريم جايي است که انسان مي توان ارامش داشته و آنگونه اي که خود و فرديت او ايجاب مي کند زندگي و رفتار نمايد. خانه «حريم فرهنگي» است که ما را از ديگري جدا مي کند و در عين حال زندگي و همزيستي ما با ديگران را ممکن مي سازد.
مفهوم حريم و فرديت، مفاهيم فرهنگي هستند که از فرهنگي به فرهنگ ديگر تفاوت مي کند.


مفهوم فضا
دو معنی عینی و ذهنی از فضا وجود دارد.
منظور از فضای عینی یا واقعی(Esapac réel)، محدوده جغرافیایی قابل مشاهده اي که انسان بر اساس شکل آن فضا درون آن به فعالیت می پردازد که به آن مکان نيز گفته می شود.
منظور از فضای ذهنی(Espace imaginaire)، روح و فرهنگی است که بر این فضای عینی قالب است و قابل مشاهده می باشد.
فرهنگ فضا یا محیطی فیزیکی است که در درون آن، ارزش ها، آداب و قوانین خاص آن موقعیت حاکم است.
خانه قلعه فرهنگي است که نه تنها اموال ما را از دسترس ديگران در امان نگه مي دارد بلکه چون لباس پوششي بر رفتارهاي ماست.

عرصه بندي
توجه به فرهنگ فضاها در درون خانواده ها از این نظر قابل اهمیت است که فرزندان در چنین فضاهایی رشد کرده و تا حدود زیادی محصول چگونگی فرهنگ آن فضاها خواهند بود. اصولا خانه هر فرد باید بهترین و آرامش‌بخش‌ترین فضای خصوصی او باشد تا در این محیط علاوه بر اینكه احساس آرامش روحی و روانی كند، به لحاظ جسمی نیز در شرایط مناسب و مساعدی به سر برد.
این نیاز در افراد گوناگون با سنین و توانایی‌های مختلف متفاوت است؛ به عنوان مثال به طور قطع نیازهای یك جوان با یك فرد سالمند تفاوت‌های بسیاری دارد .

يکي از مهمترين کارکردهاي خانه ايجاد «حريم خصوصي» است. ديوارهاي خانه، «ما» را از «ديگري» و «غريبه ها» جدا مي کند و مانع از ورود ديگري به حريم ما مي شود.

فضای خصوصی و فضای عمومی
عرصه خصوصی (خانوادگی):
از مهمترین قسمتهای ساختمــــان مــــی باشد . فضــــایی است غیــــر رسمی و در صورت امکان بایــد در بهترین و مهمترین موقعیت طراحی مکان یابی شود. شامل فضای نشیمن و آشپزخانه میـباشد و در خانـــــه های بزرگتر , صبحــانه خوری نیز به ایـن مجموعه اضــافه میشود . این عرصه رو به آفتاب و فضای حیاط میباشد . در صــورت امکـــــان دسترسی مستقیم به حیاط و بالــکن طراحی میشود . همچنین فضاهایی چون اتاق خواب ، آشپزخانه ، سرويس خصوصی ، نشينمن و کتابخانه نیز در این دسته قرار میگیرند.
فضاهای عمومی شامل : حياط ، سرويس بهداشتي ، پذيرايي
فضاهای نيمه خصوصی: ناهارخوري
عرصه خدماتی و پشتیبانی : راحتی آسایش زندگی در یک خانه بستگی به پیش بینی و طراحی عناصر خدماتی مورد نیاز مانند پارکینگ , انبار , موتورخانه و زیرزمین دارد . اگرچه یک خانه ممکن است فقط یکی از این عناصر را داشته باشد.


تعریف فضاها بر اساس سلسله مراتب
ورودي خانه
ورودي رابط بين فضاي خارج و داخل خانه است و اولين فضايي كه در بدو ورود به هر خانه اي ديده مي شود .
طبق نخستين و ساده ترين اصول معماري براي طراحي و تقسيم بندي فضاي خانه، ورودي بايد فضايي كاملاً تفكيك شده باشد تا اولاً شخصي كه وارد خانه مي شود نتواند هيچ كدام از ساير فضاها و به ويژه فضاهاي خصوصي را ببيند و در مرحله دوم گرد و خاكي كه از خارج خانه با خود مي آورد به ديگر نقاط خانه منتقل نشود. از طرفي ورودي خانه براي يك فرد تازه وارد حكم راهنما را دارد و همچنين بايد هدايت كننده افراد به پذيرايي، آشپزخانه و دستشويي باشد. ورودي بايد نزديك ترين فاصله را از حمام و توالت و دورترين فاصله را از اتاق خواب داشته باشد. همچنين بايد فاصله نزديكي با نشيمن، آشپزخانه و غذاخوري داشته باشد.در صورت وجود پله در داخل يا خارج ساختمان، ورودي بايد با پله هاي اصلي ارتباط داشته باشد.
ورودي بايد با رختكن رابطه داشته باشد و يا در حالت ديگر بخشي از فضاي ورودي به رختكن اختصاص داده شود.

ورودي هر خانه بايد فضايي براي استقبال از مهمانان داشته باشد و در خانه هاي ويلايي بهتر است ورودي در كنار فضاي سبز باشد.
استفاده از رنگ هاي شاد، فضاي ورودي را زيبا و جذاب مي كند و نيز باعث ايجاد تنوع در ساختار معماري خانه مي شود. وجود فضاهايي براي جاكفشي و جالباسي در اين فضا از ملزومات است. فراموش نكنيد كه ورودي هر خانه، خروجي آن نيز هست، پس وجود يك آينه هم در اين فضا ضروري است.


نشيمن
اتاق نشيمن محل تجمع افراد خانواده است و بيشترين اوقات افراد خانواده در اين فضا مي گذرد. فضايي كه بايد همواره حريم خصوصي اش براي افراد خانواده در مقابل مهمان ها حفظ شود. این فضــا اغـــــــلب از فضای پذیرایی مستقـــل طراحی میشود و حالتی خصوصی دارد. و بایـــد به نحوی طراحی شود که فعالیتهای مختلفی مانند ؛ صحبت کردن، نشستن
، تماشای تلویزیون ، بازی بچـــه ها و مطــالعه جزئی در این فضا امکانپذیر و از وسعت خوبی برخوردار باشد. نشيمن بايد به تمامي فضاهاي خانه از جمله آشپزخانه، غذاخوري، پذيرايي، بالکن ، دستشويي دسترسي داشته باشد و بهتر است كه ارتباط اتاق نشيمن با ورودي غيرمستقيم و با غذاخوري و اتاق خواب مستقيم باشد. فضاي نشيمن گاهي مي تواند محل حضور مهمانان صميمي باشد. جهت تابش نور در فضاي نشيمن اهميت بسيار زيادي دارد. همچنين استفاده از نور طبيعي در اتاق نشيمن (پنجره و پرده) در اين فضا مسئله مهمي است. بهتر است در فضاي نشيمن از نورهاي متمركز استفاده نشود. استفاده از نورهاي مخفي در ايجاد آرامش اين فضا مناسب تر است. انـــدازه ایــن فضـــا با توجه به نوع فعالیت ها و ابعاد مبلمـــان و لوازم مورد استفــاده مشخص می شود . ابــعاد آن بین ١٥ الی ٢٥ متر متغییر است . فضای نشیمن علاوه بر اینکه محل زندگی خانواده میــباشد محـــل پذیرایی از فامـــیلهای نزدیک نیــز میــباشد . در خــانــه های کوچک که امکان پیش بینی اتـــاق پذیرایی وجود نــدارد از فضـــــای نشیمن به عنوان فضای پذیرایی نیز استفاده میشود . در هر صورت نحوه طراحی این فضا بر اساس شرایط استـــفاده از آن متفـــــاوت خواهد بود .
در زندگی سنتی ما برای مبلمان کردن اتاق نشیــمن از قالی و پشتی استفاده میــکردیم به همین دلیــــــل در طراحی سعی میشده است که ابعاد نشیمن را بر اساس ابعاد قالی طراحی نمایند .در مبلمان فضـای نشیمن معمولا از کانــاپه , مبــل دسته دار و میز برای صرف میوه و چای استفاده میشود . در استقرار مبل در نشیمن بایــــد به دیـد و منـظر فـضا کاملا توجه شود .
امروزه تلویزیون و دیگر لوزم صوتی و تصویری از دیگر عناصر نشیمن میباشد که معمولا بــه همراه قفسه کتاب و ویترین در یک بدنه جاسازی میشود . اگرچه شومینه در اغلب خانه ها به کـــار نمی رود اما در صــــورت پیش بینی آن در طرح که معمولا جنبه سمبولی دارد حتما در فضــــــای نشیمـــن باید پیش بینی گردد . نـــحوه مبلمـــان اتـــاق نشیمن و استقرار شومینه و تلویزیون بایـــــد به گونه ایی بـــــاشد که از غذاخوری خانـــوادگی و آشپزخانــه قابل رویت باشد . در صورتی که از اتاق نشیمن بــه عنوان پذیرایی نیز استــفاده میـــشود , بهتر اســـــت آشپزخانه جدا و مستقل از پذیرایی طراحی گردد . محل قرار گرفتن وسايل صوتي و تصويري مثل تلويزيون نبايد در مقابل پنجره و يا پشت به آن باشد.در اتاق نشيمن وسايل گرمازا (بخاري و يا شوفاژ) بايد نزديك پنجره باشند. با استفاده از گل و گياه در كنار پنجره نيز مي توانيد ارتباط زيبايي بين محيط داخل و خارج خانه ايجادكنيد.




آشپزخانه
آشپزخانه در تمام دنيا محل هنرنمايي بانوي خانه است، از اين رو بايد محيطي امن و دور از هرگونه مزاحمت براي وي باشد.آشپزخانه از فضاهاي اصلي يك خانه محسوب مي شود . باید به فضــــای بیــرونی دسترسی راحتی داشته باشد و با بالکن یا پاسیو مرتبط باشد . دسترسی آشپزخانه به اتاق نشیـــمن و فضای صبحانه و ناهار خوری باید راحت باشد . بهتر است در صورت وجود يك در ورودي براي آشپزخانه، اين در در فضاي خصوصي باز شود و دسترسي به پذيرايي از اين طريق صورت پذير شود. همچنين آشپزخانه بايد در ارتباط نزديك با سرويس هاي بهداشتي باشد.
براي فراهم كردن هرچه بيشتر محيطي امن براي آشپزخانه، مهمانان حاضر در پذيرايي به هيچ وجه نبايد به آن ديد داشته باشند. بهتر است به دليل نورگيري بهتر، آشپزخانه در نماي شمالي ساختمان واقع شود.
در واحدهای مسکونی که از یک فضای واحد هم برای نشیمن و هــــم برای پذیرایی استفاده مـــی شود , فضــــــای آشپزخانه باید استقرار بیشتری داشته باشـــد و مــحل پخت و پز و شست و شو باید از میهمان قابل رویت نبــــاشد . باید دقت نمود سر وصدای پخت و پز , شست و شو و بوی غذا مشکلی را برای فضای هم جوار به وجود نیـاورد .
پنجره جهت عبور و مرور نور و هوا تعبيه مي شودیعنی فضای آشپزخانه باید امکان استفاده از نــــــور و تهویه طبیعی را داشته باشـــد. لذا پنجره از ملزومات آشپزخانه است و طول استاندارد آن نبايد كمتر از دو متر باشد. براي چيدمان مناسب يك آشپزخانه بهتر است رنگ ديوارها، كابينت، اجاق گاز و يخچال را مدنظر قرار دهيد تا به تركيب مناسب تري برسيد . براي تزيين آشپزخانه از نور طبيعي و مصنوعي استفاده مي كنيم. پنجره در ارايه نور طبيعي به آشپزخانه از اهميت زيادي بر خوردار است.
به طور كلي بهتر است در آشپزخانه نور مخفي باشد. معمولاً تابش نور مستقيم ناراحت كننده بوده و انعكاس زيبايي ندارد. همچنين معمولاً لامپ هاي هالوژن را زير كابينت يا گچبري مخفي مي كنند.
غذاخوری خانوادگی
این فضا باید به آشـپزخانه نزدیک باشد تا صرف غذا و جمع کردن سفره به آسانی صورت گیرد و با نشیمن خانوادگی رابطه راحتی داشته باشد . در خانه های کوچک ممــکن است برای غذای خانواده و میــــهمان از یـــک فضا استفاده شود در این صورت باید فضای آشپزخانه و غذاخوری جدا شود ولی در خانه های بزرگ فضای مشخصی را برای غذاخوری پیش بینی می کنند . این فضا ممکن است با اتاق پذیرایی ادغام شود و در غیر این صورت با پذیرایی و آشپزخانه ارتباط مستقیم داشته باشد یا مستقل طراحی شود . این فضا باید جذاب , زیبا , دارای تناسبات خوش آیند , مبلمان مناسب و نور پردازی مناسب ( حتی الامکان در شب ) داشته باشد . فضای غذا خوری در هر منطقه متفاوت است پس می توان متناسب با فرهنگ منطقه خود رفتار کرد . حداقل فضای صبحانه خوری ٣*٣ می باشد.

اتاق خواب
اتاق خواب خصوصی ترین فضا در یك خانه است که علاوه بر جای خواب مكانی است برای مطالعه ، کار و ...
اتاق خواب جایی است برای آسودن و كسب آرامش و انرژی مجدد برای یك روز كاری دیگر. انتخاب لوازم اتاق خواب و همچنین نوع چیدمان آن كمك زیادی به كسب این آرامش و استراحت واقعی می‌كند.
بخش خواب باید در قسمت ساکت خانه و دور از صدای مزاحم طراحی گردد و به سرویس بهداشتی ، بالکن و حیاط دسترسـی نزدیک داشته باشد . آفتاب گیر بوده ، از دید و منظر خوبی برخوردار باشد و دارای تهویه مناسب باشد .
در واحدهای مسکونی دو طبقه معمولا بخش خواب در طبقه اول ( بالا ) طراحی می شود . در مکان یابی اتــــــاق های خواب بهتر است اتاق خواب اصلی از اتاق خواب های دیگر استقلال نسبی داشته باشد به همین جهت در بعضی طرح ها اتاق خواب اصلی در طبقه همکف و اتاق خواب های دیگر در طبقه اول مکان یابی می شوند . در صورتی که برای میهمان اتاق خواب مستقلی در نظر گرفته شود اتاق خواب میهمان باید در طبقه همکف در نزدیکی ورودی و فضای زندگی خانوادگی طراحی گردد تا ضمن استفاده بـرای میهمان به عنوان یک اتاق دنج برای مطالعه و انجام کارهای روزانه بتواند در اختیار خانواده قرار گیرد .
اندازه اتاق های خواب بستگی به تعداد افراد استفاده کننده , نوع فعالیت , مبلمان و لوازم مورد نیاز معمولا از ١٢ الی ١٠ متر مربع تغییر می کند . بهتر است تخت خواب در موقعیتی پیش بینـــــی شود که مستقیما در مقابل در ورودی اتاق و در معرض دید و یا چسبیده به پنجره ی اتاق نباشد و در عین حال از دیــد و منظر خوبی برخوردار باشد .
تخت خواب , کمد و میز, از جمله لوازم ضروری اتاق خواب است .
اتاق خواب اصلی میتواند شامل ٥ حوضه ی خواب , محل نشیمــــن , کمدهای لباس , حمام و رخت کن باشد . در طراحی این اتاق باید به توازن اندازه هر قسمت و رابطه منطقی آنها توجـــه شود . در صورت وسیع بودن اتاق خواب می توان به استفاده از نحوه چیدمان مبلمان بخش خواب و نشیمن را از هـــــم جدا کرد .اتاق خواب اصلی بر حسب مورد می تواند دارای یک سرویس بهداشتی کامل شامل : وان , دوش , حمام , توالت و یـا دارای یک رختکن باشد . در خانه های کوچک برای اتاق های خواب یک سرویس مشترک استفاده می شود .
اتاق خواب فرزندان می تواند به عنوان یک مجموعه واحد و مرتبط شامل اتاق های خواب و حمـــــام و توالت در نـظر گرفتــه شود . نحوه ی جانمایی کمدها در بدنه ی دیوار متصل به حمام مانع انتقال صدای حمـام به اتاق می شود . وجود دو پنجره در بدنه های مختلف می تواند به تهویه ی اتاق کمک کند . هر اتاق شامل کمد لباس , میز مــطالعه و تخت خواب می باشد و مساحت اتاق فرزندان بین ١٢ الی ١٥ متر مربع متغییر است .
در خانه های معمـــولی از اتـــاق های خواب و نشیــــمن به عنوان اتاق مطالعه نیز استفاده می شود , در خانه هــــــای بزرگتر می توان فضایی را به عنوان کتابخانه اختصاص داد گاهی هم این فضا می تواند با اتاق کار پـــدریا مـــادر ادغام شود . گاهی نیز این فضا می تواند در نزدیکی ورودی و نشیمن قرار گیرد .
یكی از اصول اولیه چیدمان در اتاق‌ خواب اين است که محل تخت به گونه‌ای انتخاب شود كه پنجره نورگیر حتما در سمت راست آن قرار گیرد.

سرویس بهداشتی
سرويس هاي بهداشتي در حفظ بهداشت فردي و عمومي خانواده نقش بسيار مهمي ايفا مي كنند. دستشويي بايد با فضاي ورودي خانه ارتباط مستقيم و با فضاهاي ديگر خانه ارتباط غيرمستقيم داشته باشد.
استادان معماري معتقدند وقتي كسي براي اولين بار وارد يك خانه مي شود، بايد بتواند محل دستشويي را پيدا كند تا به هنگام ضرورت استفاده، مجبور به سؤال از ديگران نشود.فضاي دستشويي نيازي نيست كه از نور مستقيم و طبيعي بهره ببرد ولي استفاده از نور مصنوعي در آن ضروري است. به دليل رعايت مسايل بهداشتي، الزاماً بايد در سرویس از رنگ هاي روشن استفاده شود. زيرا كه رنگ هاي روشن لكه ها را بهتر نشان مي دهند.
محل استقرار توالت ايراني و فرنگي در شمال و جنوب ساختمان نيست. اين مسئله علاوه بر داشتن دلايل مذهبي به علل گوناگوني مثل نحوه گردش كره زمين، وزش باد و جريان آب و هوا انجام نمي شود.
اما دقت داشته باشيد كه توالت و دستشويي همواره بايد محيط آرامش بخشي داشته باشد بنابراين استفاده از رنگ هاي تند و خشن نمي تواند چندان جالب باشد.از سوي ديگر براي داشتن توالت و دستشويي زيبا كافي است به رنگ، شكل و طرح كاشي هاي ديوار و كف، كاسه توالت و دستشويي توجه كنيد و كمي در انتخاب شيرآلات سليقه به خرج دهيد. آينه كه ديگر جاي خود را دارد.
معمولا فضای مناسب برای تـــوالت 1.20 * 1.20 و برای دستشویی نیز 1.20 * 1.20 میباشد . چنانچه مساحت خانه ای کـــــم باشد فضای تـــوالت و دستشویی یکجا طراحی می گردد و در این صورت ابعاد آن 1.20 * 2.20 یا 1.20 * 2.40 در نظر گرفته می شود . و همچنین عرض دستشویی 70 الی 75 سانتیمتر میباشد .

حمام
بررسي استفاده از حمام در منازل نشان مي دهد كه ايراني ها در گذشته بسيار بيشتر از كشورهاي پيشرفته فعلي از آن استفاده مي كردند.حمام خود داراي بخش هاي مختلفي است و به فضاهاي جداگانه اي تقسيم مي شود؛ براي مثال رختكن يكي از اين فضاهاست.
معمولاً دكوراسيون حمام و نوع و رنگ لوازم و مصالح به كار رفته در آن به صورت هماهنگ و يكپارچه با توالت و دستشويي در نظر گرفته مي شود.
پرده از وسايلي است كه معمولاً به صورت دلخواه در حمام استفاده مي شود و در صورت استفاده بخش شست وشو را از ديگر فضاهاي حمام جدا مي كند.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Faeze Ardeshiry

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
بررسی نمونه های موردی
بررسی یک خانه سنتی { خانه ی جمشیدی}
پس از بازدید و بررسی خانه ها از صد سال پیش تا کنون به این نتیجه خواهیم رسید که در زمان گذشته یک آئین سازمان یابی فضا وجود داشته که همه آن ساختمان ها با آن اصول ساخته شده اند. این در حالی است که در دنیای امروز مسئله ای به نام الگوی بازار خودش را به فرهنگ ما تحمیل کرده است. در مطالعه ی خانه های سنتی مشاهده می شود آیین های تدریجی گذار از فضای عمومی به فضای خصوصی رعایت شده است در حالی که این مسئله در معماری امروزه اصلا مورد توجه قرار نمی گیرد.
در خانه های قدیمی ایرانی هیچ گاه به شکل مستقیم از خیابان وارد فضای داخلی خانه نمی شویم. همیشه یک معبر که به آن دربند می گوییم، فضای حائلی بین خیابان و خانه برقرار می کند. پس از آن وارد سربند خانه می شویم. سپس به دالان یا هشتی می رسیم و بعد از آن پا به حیاط می گذاریم. فضاهایی که کمتر جنبه خصوصی دارند در مناطق ابتدایی حیاط ساخته شده اند و اطاق هایی که قلمرو خصوصی محسوب می شوند در انتهای منزل واقع شده اند. در حالی که امروزه در آپارتمان های مدرن معاصر، پنجره اطاق خواب، خصوصی ترین فضای اشخاص را هم از آنها می گیرد و تفکیک قلمرو خصوصی و عمومی از یکدیگر ممکن نیست. خانه ایرانی در گذشته تجلی دقیق امنیت بوده است در حالی که امروزه دیگر در خانه ایرانی آن امن بودن گذشته به چشم نمی خورد.
تمام معماری های گذشته از سه عامل تبعیت می کرده است. حریم، فضا و انرژی
و تمام خانه های قدیمی هم بر اساس این سه عامل ساخته شده است. فضا عاملی در جهت تسلسل و تداوم بخش های مختلف بوده است. حریم، رابطه انسان با خودش، با دیگری و با دیگران را تعیین می کرده و انرژی عاملی بوده است برای اینکه بدانیم چگونه می توانیم انواع چیزها را در اختیار داشته باشیم.
ویژگی دیگر خانه های ایرانی که با استفاده از معماری گذشته ساخته شده اند، انعطاف پذیری آنهاست. در تمام این خانه ها می توان فضا هارا با هم تلفیق کرد و با این تلفیق، فضاهای جدیدتر به دست آورد. چنانکه در گذشته، هنگام جشن یا عروسی این کار را می کردند و با الحاق فضاهای خانه به یکدیگر یک فضای خیلی بزرگ به دست می آوردند. مجموع این ویژگی ها توانایی فضاهای خانه ایرانی را نشان می دهد که امروزه دیگر از آنها نشانی نیست.
واسه ادامه ی مطالب به لینک زیر مراجعه کنید
http://www.mohamad313.blogfa.com/post-23.aspx
 
بالا