ضرب‌المثل‌های آلمانی و مترادف آن به‌فارسی

Girlicious

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=2]ضرب‌المثل‌های آلمانی و مترادف آن به‌فارسی[/h]

  • A
  • Aas ist keine Speise für den Adler

  • Adler fängt nicht Fliegen

  • Adler fängt keine Mücken

  • ترجمه: «لاشه خوراک شاهین نیست»
  • ترجمه: «شاهین مگس نگیرد»
  • ترجمه: «شاهین پشه نگیرد»
    • مترادف فارسی: «اگر عنقا زبی‌برگی بمیرد// شکار از صید گنجشکان نگیرد» سعدی
  • Alter Wolf verspotten die Hunde

  • ترجمه: «گرگ پیر مضحکه سگان است»
    • مترادف فارسی: «گرگ که پیر شد، رقاص شغال می‌شود.»
    • مترادف فارسی: « شیر که پیر شه، مسخره شغال می‌شه.»
  • Altes Pferd bekommt der Schinder

  • ترجمه: «اسب پیر نصیب دباغ می‌گردد»
    • مترادف فارسی: «درخت که پیر شد پایش اره می‌گذارند.»
  • Am Abends zeigt es sich, ob die Nacht hell sein wird

  • ترجمه: «شبی که به روشنایی می‌گراید، از غروبش هویدا است»
    • مترادف فارسی: «سالی که نکوست از بهارش پیداست.»
  • Aus einer Bohne einen Berg machen

  • Aus einer Laus ein Kamel machen مارتین لوتر

  • Aus einer Mücke einen Elefanten machen

  • Aus jedem Splitter einen Balken /Wiesbaum

  • ترجمه: «از یک لوبیا کوه ساختن»
  • ترجمه: «از یک شپش شتر ساختن»
  • ترجمه: «از یک پشه فیل ساختن»
  • ترجمه: «از یک تراشه چوب، تیر سقف درست کردن»
    • مترادف فارسی: «از کاه، کوه ساختن.»
 

Girlicious

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=2][/h]

  • B
  • Beckerkindern Stuten schenken

  • ترجمه: «نان‌قندی به بچه‌های قناد دادن»
    • مترادف فارسی: «لعل به‌کان بردن»
    • مترادف فارسی: «زیره به کرمان بردن»
  • Berg und Berg kommen nicht zusammen, aber Mensch und Mensch

  • Berg und Tal kommen nicht zusammen, aber Menschen

  • Man trifft sich zwei mal im Leben

  • ترجمه: «کوه به طرف کوه نمیآید اما آدم به طرف آدم»
  • ترجمه: «کوه و دره به هم نمی‌رسند اما آدم‌ها»
  • ترجمه: «آدم در زندگی دوبار همدیگر را ملاقات می‌کند»
    • مترادف فارسی: «کوه به‌کوه نمی‌رسد، آدم به‌آدم می‌رسد!»
  • Besser ein Sperling in der Hand, als ein Kranich auf dem Dach

  • Besser ein Vogel im Bauer, als Tausende in der Luft

  • Besser ein Vogel im Netz als hundert im Fluge

  • Besser ein Vogel in der Hand, als zehn am Strand / in der Weite

  • Besser heute ein Ei, als morgen ein Küchlein /die Henne

  • Besser einen haben als zwei kriegen

  • Besser heute ein Groschen als morgen ein Gulden

  • Besser eine Feder in der Hand, als einen Vogel in der Luft

  • ترجمه: «گنجشک در دست بهتر از لک‌لک روی بام است»
  • ترجمه: «پرنده‌ای در قفس بهتر از هزاران در هوا است»
  • ترجمه: «پرنده‌ای در دام بهتر از صد در پرواز»
  • ترجمه: «پرنده‌ای در دست بهتر از ده در ساحل/ در دوردست»
  • ترجمه: «یکی داشتن بهتر از دوتا خواستن»
  • ترجمه: «یک‌شاهی امروز بهتر از صدتومان فردا است»
  • ترجمه: «یک پر در دست بهتر از پرنده‌ای در هوا»
    • مترادف فارسی: «سرکه نقد به‌از حلوای نسیه.»
    • مترادف فارسی: «سیلی نقد از عطای نسیه به.»
    • مترادف فارسی: «نقد موجود به که نسیه موعود.»
    • مترادف فارسی: «جگرک امروز بهتر از دنبه فردا است.»
    • مترادف فارسی: «گنجشک نقد به از طاووس نسیه.»
    • مترادف فارسی: «موجود را به‌مفقود و یافته را به‌نایافته مفروش!»
    • مترادف فارسی: «خولی به‌کفم به که کلنگی به‌هوا.»
  • Bier nach München tragen

  • ترجمه: «آبجو به مونیخ بردن»
    • مترادف فارسی:«چشمه پیش دریا بردن.»
 

Girlicious

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=2][/h]

  • D​
  • Der Backofen ist eingefallen

  • ترجمه: «تنور رمبید»
    • مترادف فارسی: «تاپو ترکید.»
    • مترادف فارسی: «پا سبک کردن.»
  • Der Berg hat ein Mäuslein geboren

  • Der Berg kreißte und gebar eine Maus

  • Der kreißende Berg, gebiert nur eine Maus

  • ترجمه: «کوه یک موش کوچک زائید»
  • ترجمه: «کوه وضع حمل کرد و موشی به دنیا آورد»
  • ترجمه: «کوه حامله، یک موش زائید»
    • مترادف فارسی: «کوه کندن و موش بر آوردن.»
    • مترادف فارسی: «کوه البرز، پس از درد فراوان موش زائید.»
  • Der Fisch fängt am Kopf an zu stinken

  • ترجمه: «ماهی از سر میگندد»
    • مترادف فارسی: «ماهی از سر گنده گردد، نی ز دُم.» مولوی
  • Die dümmsten Bauern haben die dicksten Kartoffeln

  • ترجمه: «احمق‌ترین کشاورزان، بزرگرین سیب‌زمینی‌ها را حاصل می‌آورند»
    • مترادف فارسی: «جاهل را غنی‌تر می‌رسد روزی.»
 

Similar threads

بالا